به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه

شروح مثنوی

در نشریات گروه ادبیات و زبان ها
تکرار جستجوی کلیدواژه شروح مثنوی در نشریات گروه علوم انسانی
تکرار جستجوی کلیدواژه شروح مثنوی در مقالات مجلات علمی
  • مجید هوشنگی، مهدی نیکمنش*، فاطمه محمدی مزرعی
    شرح نویسی بر آثار عرفانی یکی از سنت های مهم در تاریخ عرفان و تصوف است و مثنوی ازجمله متون برجسته در این حوزه است. در این میان، شرح اسرار ملاهادی سبزواری، به دلیل شمول آن بر مسائل زبانی، بلاغی، حکمی و فلسفی بسیار مهم و ارزشمند است. از آنجا که شرح سبزواری بر پایه مبانی فلسفی و تفاسیر قرآنی بنا شده است، بررسی نسبت و جایگاه این مبانی و منابع فکری ملاهادی در شکل گیری ساخت و سبک این شرح، از جمله اهداف اصلی این پژوهش است؛ ازاین رو، پژوهش حاضر با رویکردی توصیفی و با نگاه به پیش متن های اثر، به دنبال درک ساختارهای کلی و محتوای اصلی شرح اسرار ملاهادی سبزواری است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که ملاهادی در شرح اسرار، از روش التقاطی و تلفیقی بهره برده و شرح خود را با تکیه بر تفاسیر قرآنی به شیوه ای جامع سامان داده است. شارح با ایجاد پیوند میان مثنوی و قرآن، اثری جامع و کامل در قالب شرحی موسوم به جامع ارائه کرده است. مطالعه متن نشان می دهد که سبزواری در بخش تبیین کلامی و فلسفی ابیات، از سطح مخاطب عام، فراتر رفته و به ارائه تحلیل و شرح عمیق آرای حکمی و فلسفی می پردازد، به گونه ای که در برخی مواضع، غلبه تشریح آرای فیلسوفان و گستره آن بر متن، اثر را به دو بخش شرح مثنوی و آبشخورهای معرفتی ملاهادی تقسیم خواهد کرد.
    کلید واژگان: شروح مثنوی، شرح اسرار، مثنوی معنوی، ملاهادی سبزواری
    Majid Houshangi, Mahdi Nikmanesh *, Fatemeh Mohammadi Mazraee
    Commentary on mystical works holds a significant place in the history of mysticism and Sufism with Masnavi being a captivating subject that has been extensively discussed. Among these discussions, the depiction by Molla Hādi Sabzevāri, a late philosopher of the Islamic world, is particularly important and valuable due to its coverage of legal and philosophical issues. This research aimed to explore the relationship and correlation between the form and structure of this depiction and the intellectual approach that governs it. By understanding its macro pattern based on the key constituent elements, we could better appreciate its significance. To achieve this objective, the present study examined the structural framework that governed the depiction of verses and analyzed the interpretive features observed in Molla Hādi Sabzevāri's methodology, focusing on his descriptive-analytical approach. The findings of this study revealed that Molla Hādi's method of unraveling secrets was primarily characterized as eclectic and comprehensive, taking into account both general and specialized audiences in different contexts. Furthermore, his methodological model was primarily influenced by Quranic interpretations in terms of its form. The textual evidence indicated that Sabzevāri surpassed the audience's expectations by providing theological and philosophical explanations of Maulavi's verses, demonstrating a greater inclination towards clarifying legal and philosophical viewpoints.
    Keywords: Commentary On Maulavi’S Masnavi, Sharh-E Asrār, Masnavi Ma'navi, Molla Hādi Sabzevāri
  • یاسین اسمعیلی*

    کتاب مثنوی مولوی یکی از آثار عرفانی است که امروزه بخش های شش گانه اش را با تعبیر دفتر از هم بازمی شناسیم. در این پژوهش این نکته بررسی می شود که واحد شمارش این بخش ها در دوره ی مولوی و در نظر شارحان مثنوی، به ترتیب تاریخی چه بوده است؟ آیا از همان آغاز واحد شمارش بخش های مثنوی، دفتر بوده است یا مولانا و نزدیکانش غیر از بخش بندی کتاب به صورت مشهور امروزی از تعابیر دیگر استفاده می کرده اند. بررسی سیر تاریخی نشان می دهد که مولوی خود از تعابیر مختلفی ازجمله مثنوی و دفتر و... برای نامیدن بخش های شش گانه استفاده کرده و نکته ی قابل توجه این است که شاعر خود بخش های شش گانه را با یک نام خطاب نکرده است. نزدیکان و مریدان مولوی هم تعبیری واحد برای اشاره به بخش های شش گانه ی کتاب نداشته اند؛ اما قراینی در متون مربوط به زندگی مولوی هست که نشان می دهد برای اشاره به بخش های مثنوی معنوی، به تبعیت از مولانا از تعبیر مثنوی استفاده می کرده اند. سپهسالار و افلاکی اصطلاح مثنویات را برای اشاره به بخش های مثنوی به کار برده اند. با توجه به جمع بستن واژه ی مثنوی در مقام اشاره به بخش های مثنوی، این نکته بر ما روشن می شود که این واژه در نزد نزدیکان مولوی به منزله ی اصطلاحی خاص برای نامیدن بخش های شش گانه ی مثنوی بوده است. شارحان مثنوی هم اتفاق نظری درباره ی نامیدن بخش های مثنوی معنوی ندارند. از قرن یازدهم به بعد تعبیر عام دفتر به عنوان تعبیری خاص برای شمارش بخش های مثنوی به کار رفته است، همچنان که نام عام مثنوی   که نام یکی از قالب های شعر فارسی است، خاص کتاب مولوی شده است.

    کلید واژگان: دفتر، دفترهای شش گانه، شروح مثنوی، مثنوی، مثنویات، مولانا
  • رضا شجری*، الهام عربشاهی کاشی
    روایت «لیله‏التعریس» در شمار قصه‏های مشهوری است که در طول تاریخ اسلام، شهرت بسیاری داشته و در بیشتر منابع و متون اسلامی ذکر شده است؛ همچنین در شعر شاعران بزرگ ادب فارسی مانند مولوی نیز راه یافته است. البته با توجه به اختلافات نقل راویان در اصل داستان و همچنین مسایلی مانند عصمت و نبود سهو یا خطای پیامبر (ص) و مواردی مانند جعل یا تقیه راویان، همواره مخالفان و موافقان بسیاری برای این روایت وجود داشته است؛ ازاین‏رو، در این پژوهش با استفاده از روش اسنادی، ضمن تحلیل و بررسی این حدیث در متون و منابع اسلامی و نیز اختلافات شایع بین اهل سنت و شیعه در عصمت پیامبر (ص)، به رویکرد عرفانی مولوی نیز پرداخته شده است؛ زیرا مولوی در مثنوی، جدا از آرا و اندیشه‏های مخالفان و موافقان، بیشتر درپی تحلیل و تبیین عرفانی این داستان، پروراندن معانی بلند و باریک عرفانی و توجه به باطن و تاویل این داستان بوده و کمتر به ظاهر و لفظ آن اهتمام ورزیده است. مولوی بیشتر به فواید روحانی، ایمانی، اخلاقی و عرفانی روایت توجه داشته است و خواب پیامبر (ص) را نوعی استغراق، فنا و تجربه عرفانی می‏داند که بیانگر حالت وصال پیامبر (ص) با حق تعالی در همه حال است؛ درواقع مولوی با رویکرد عرفانی خود توانسته است به اختلافات کلامی این مسئله پایان دهد.
    کلید واژگان: پیامبر (ص)، حدیث لیله‏التعریس، منابع اسلامی، مولوی، شروح مثنوی
    Reza Shajari *, Elham Arabshahi Kashi
    The narration of "Laylat al-Ta'ris" is one of the famous tales that not only has a great reputation throughout the history of Islam and is mentioned in most Islamic sources and texts, but also has found its way into the poetry of great poets in Persian literature, such as Rumi. Of course, due to the differences in the original tale narrated by the narrators, as well as issues such as the infallibility of the Prophet (PBUH) and absence of errors in him, and such cases as narrators’ forgery or dissimulation, there have always been many opponents and supporters of the mentioned narration. Therefore, in the present study, Rumi's mystical approach was addressed through the documentary method, besides analyzing and assessing this hadith in Islamic texts and sources, as well as regarding the common differences between Sunnis and Shiites in the Prophet’s infallibility. Regardless of the opponents and supporters’ opinions and ideas, Rumi, in his Masnavi, has mostly sought to mystically analyze and explain this tale, nurture long and delicate mystical meanings, and pay more attention to its inner meaning and interpretation but less attention to its appearance and literality. He has mostly paid attention to the spiritual, faithworthy, moral, and mystical benefits of the narration and considered the Prophet’s dream as a kind of immersion, annihilation, and mystical experience, which indicate his state of connection to the Almighty God at all times. In fact, Rumi has been able to put an end to discourses and disputes over this issue with his mystical approach.
    Keywords: Prophet (PBUH), Hadith of Laylat al-Ta'ris, Islamic sources, Rumi, Masnavi explanations
  • احسان رئیسی *
    جایگاه و اهمیت مثنوی در بیان موضوعات عرفانی و اقبال مخاطبان به آن موجب شد شرح نویسی بر این منظومه ی مهم آغاز شود و اندک اندک به عنوان جریانی ادبی- عرفانی در زمانها و مناطق گوناگون رواج یابد. شروح مثنوی هر یک با رویکرد و ساختاری متفاوت برای شرح سروده های مولانا نگاشته شده اند. گرچه این شروح فواید ادبی و عرفانی ای دارند اما کاستی های مهمی نیز در آنها به چشم می خورد. از جمله مهمترین این کاستی ها بی توجهی شارحان به مشرب عرفانی مولاناست.
    مهمترین نکته در باب مشرب عرفانی مولانا آن است که وی از مشایخ سنت اول عرفانی به شمار می رود و بنابراین دیدگاه های وی با ابن عربی که از عرفای سنت دوم است بکلی تفاوت دارد. بر این اساس به کارگیری مبانی و موضوعات سنت دوم برای تبیین آراء و نظریات مولانا مقرون به صواب نمی نماید.
    این مقاله با روشی تازه شروح مثنوی را بررسی و تحلیل کرده و کوشیده است یافته هایی تازه در این باب به دست دهد. بر این اساس مهمترین شروح مثنوی از آغاز تا امروز از حیث توجه به مشرب عرفانی مولانا بررسی شده اند و آشکار گشته است که تقریبا همه ی شروح مرتکب این اشتباه شده اند و مشرب عرفانی مولانا را به سنت دوم عرفانی انتساب داده اند. البته این شروح در میزان و شیوه ی به کار بستن مبانی و موضوعات سنت دوم در شرح مثنوی مختلفند.
    کلید واژگان: مثنوی، مولانا، ابن عربی، شروح مثنوی، سنت اول عرفانی، سنت دوم عرفانی
    E. Raeisi
    Masnavi's significance in stating mystical subjects and the audience's favorable reaction started a genre of commentary writing on this important book gradually spreading as a literary-mystical movement in different times and regions. Each of Masnavi commentaries has been written with a different structure and approach to describe Rumi's poems. Although these commentaries have literary and mystical usage, they have also significant shortcomings. Among the most important shortcomings is the commentator's lack of attention to Rumi's spiritual disposition. The most important thing about Rumi's mystical disposition is that he is one of the elders of the early mystical tradition. Therefore, his views are totally different than those of Ibn Arabi who is a Sufi from the later tradition. Accordingly, the adoption of principles and themes of the later tradition to explain Rumi''s views is not a sound approach. In this article, Masnavi’s most important commentaries in terms of their attention to Rumi's mystical disposition are analyzed. It is argued that that almost all commentaries on Masnavi have attributed Rumi's mystical disposition to the later mystical tradition, though they are different in their application of the principles and issues of the later tradition.
    Keywords: Ibn Arabi, Masnavi commentaries, early mystical tradition, later mystical tradition, Masnavi, Rumi
  • فرزاد اقبال، سهیلا موسوی سیرجانی

    شرح و تفسیر مثنوی جلال الدین محمد مولوی سابقه ای دیرین دارد، اما نکته حائز اهمیت در شیوه شرح این تفاسیر، گرایش عرفانی آنها در توضیح محتوایی ابیات است. در شیوه تفسیری که برای تحلیل یکی از مشکلات مثنوی در این مقاله به کار گرفته شده است، کوشیده ایم تا حوزه معانی ابیات را از میان مباحث برون متنی نظیر مباحث و مسائل عرفانی، به الفاظ آن محدود و مدلل سازیم. در این شیوه، مبنای معنایابی در شعر توجه به صنایع ادبی و آرایه های زبانی آن است. این شیوه را برای به چالش کشیدن این پیش فرض رایج در میان مثنوی پژوهان که لفظ و صورت در برابر اندیشه بلند مولانا بی اعتبار و بی ارزش است، «شرح صوری» نامیده ایم. در این شیوه بیش از هر چیز زبان مثنوی و شاعرانگی مولانا معیار شرح و توضیح ابیات قرار می گیرد؛ معیاری که در فهم بهتر عرفان مولانا نیز می تواند تاثیر بسزائی داشته باشد.

    کلید واژگان: مثنوی مولوی، شروح مثنوی، شرح صوری، زمینه عرفانی
  • احمد رضایی، لیلی صدرهاشمی
    در شروح مثنوی، شارحان در بسیاری موارد، نخست زمینه متن (Context) بویژه زمینه تاریخی را کاویدهاند، آن گاه به جنبه های دیگر متن پرداختهاند. میتوان گفت یکی از دلایل فروزانفر در تالیف قصص مثنوی نیز تبیین چنین زمینهای بوده است. اما گاهی اوقات شارحان بی توجه به شگردهای مولوی درباره زمینه متن، هم در تشخیص زمینه تاریخی و هم در شرح متن گمراه و سرگردان شده اند. بر این اساس، در پژوهش حاضر، زمینه تاریخی یکی از حکایات مشترک مثنوی و فیه مافیه به نام «نظر کردن پیغامبر به اسیران»، را در شروح گوناگون بررسی کرده و نشان دادهایم. شارحان به دلیل بی توجهی به شگردها و تصرفات مولوی به سه گروه تقسیم شده اند:1)گروهی زمینه تاریخی حکایت را جنگ بدر دانستهاند. 2) گروهی زمینه تاریخی حکایت را غزوه بنی نضیر و بنی قریظه دانستهاند. 3)گروهی هم در این باره سکوت کردهاند. آن گاه ضمن تحلیل نظر شارحان، علل انحراف آنان را در دو موضوع تبیین نمودهایم:1)حکایت مشابه در فیه مافیه 2)ساختار حکایت و خلاقیت مولوی.
    کلید واژگان: نقد، تحلیل، شروح مثنوی، زمینه تاریخی، نظر کردن پیغامبر به اسیران
    Ahmad Rezaie, Sadr Hashemi
    In most of the cases، commentators of Mathnavi have first explored the context، especially historical context، and then the other aspects of the text. It can be said that one of the reasons behind compiling the tales of Mathnavi by Foruzanfar was to explain such context. However، not paying attention to the techniques of Molavi with regard to the context، commentators have sometimes made mistakes in recognizing the historical context and explaining the text. On the basis of this، this research investigates the historical context of one of the shared tales of Mathnavi and Fihe Mafih، that is، Nazar Kardane Peighambar be Asiran، and proposes this idea that commentators are divided into three groups due to their negligence of Molavi’s techniques: 1) those who consider the battle of Badr as the historical context of the tale، 2) those who consider the battles of Bani Nazir and Bani Ghorayze as the historical context of that tale، 3) those who are silent on this issue. While analyzing the ideas of commentators، the reasons behind their mistake in two issues are explained: 1) similar tale in Fihe Mafih، 2) the structure of the tale and the creativity of Molavi.
    Keywords: criticism, analysis, Mathnavi's commentaries, historical context, Nazar Kardane Peighambar be Asiran
  • مهدی نوریان
    بر مثنوی مولانا از زمان های گذشته تا امروز شروح و تفاسیر گوناگونی نوشته شده است و شارحان هر کدام به مذاق خود توجی هاتی برای حل دشواری های آن آورده اند. در این مقاله با ذکر نمونه، درباره اختلاف نظر شارحان بحث شده و نتیجه گرفته شده است که برای گشودن پیچیدگی های اشعار مولانا باید پیوستگی مطالب را همواره در نظر داشت و کلید گشایش هر مشکلی را در درجه اول باید در خود مثنوی جستجو کرد.
    کلید واژگان: شروح مثنوی، مستمعان مولانا، کسوف، کژروی خورشید، ادب، عزازیل
    Mehdi Nourian
    Many interpretations have been written on the Molana's Masnavi since long time ago up to the present time. These comments have offered examples to show the complexities in Masnavi in line with their taste. Presenting an example, this article discusses the differences in the comments of commentators and concludes that in order to remove the complexities in Masnavi, it is necessary to take into account the coherence of words and that the key to the simplification of Masnavi should first be sought in Masnavi itself.
    Keywords: interpretations of Masnavi_Molana s listeners_eclipse_solar eclipse_good conduct (courtesy)_Azazil
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال