جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « محتوا » در نشریات گروه « ادبیات و زبان ها »
تکرار جستجوی کلیدواژه «محتوا» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
سفرنامه ها در حقیقت گنجینه ها و اسنادی ارزشمند و دست اول از برخی رخدادهای تاریخی، اجتماعی، فرهنگی، مذهبی و ادبی شمرده میشوند که از جنبه های گوناگون قابل بررسی هستند. سفرنامه نویسی در تاریخ کهن ادب فارسی پیشینه ای دیرین و سرگذشتی دور و دراز داشته است. از تحریر سفرنامه ناصرخسرو اکنون نزدیک به هزار سال میگذرد. از آن زمان سفرنامه های بسیاری به نگارش درآمده اند که همگی گواه روشنی بر توجه پدیدآورندگان و اقبال جدی مخاطبان به این گونه ادبی است. در دوره قاجاریه، سفرنامه نویسی جایگاه ویژه ای پیدا میکند. سفرنامه نویسی در هیچ دوره ای مثل این دوره رواج نداشته است. در این سفرنامه ها هر کدام از مولفان از منظری خاص به مسائل و رخدادهای سفر نگریسته و به نکات ویژه ای توجه کرده اند. در دوره قاجار با رواج این نوع ادبی، بسیاری از روشنفکران از سفرنامه ها به منزله گونه ای نوشتاری برای آگاه سازی مردم و ثبت وقایع تاریخی استفاده کردند. پژوهش حاضر به استخراج و بررسی موضوعات و مضامین مشترک در سفرنامه های این دوره پرداخته است؛ بدین منظور تعدادی از سفرنامه های مهم و کامل این دوره را انتخاب کرده و با بررسی محتوایی آنها، ویژگی ها و مضامین مشترک در آنها را آشکار ساخته ایم. بررسی ها نشان می دهد که این موضوعات در بیشتر سفرنامه ها مشترک است: 1- حمد و ستایش خدا، 2- توصیف، 3- نقد و انتقاد، 4- نقیضه گویی، 5- دادن اطلاعات ناقص، 6- حسبالحال و بیان احوال معنوی و 7- افسوس خوردن بر وطن.
کلید واژگان: سفرنامه, عصر قاجار, محتوا, مضامین مشترک}Travelogues are valuable artifacts that provide firsthand accounts of historical, social, cultural, religious, and literary events. They offer a comprehensive perspective for examination from multiple angles. In ancient Persian literature, travel writing has a rich historical tradition. Approximately a millennium has elapsed since the composition of Nasser Khosrow's travelogue. Subsequently, several travelogues have been authored, serving as compelling evidence of the authors' meticulousness and the audience's profound fascination with this genre of literature. During the Qajar dynasty, travelogue writing played a significant role. Travelogue writing has never been as popular as it is in today's age. Each author in these travelogues examined travel concerns and events from a distinct perspective, focusing on particular aspects. During the Qajar era, the proliferation of this genre of literature led several intellectuals to use travelogues as a means of disseminating information and documenting historical occurrences. The present research has focused on extracting and analyzing prevalent topics and themes in travelogues from this era. To achieve this, we have carefully chosen a selection of significant and comprehensive travelogues from this time period. After a thorough examination of their content, we identified the shared characteristics and themes present in these travelogues. Surveys indicate that these subjects are prevalent in the majority of trip narratives: 1. Worship and adoration of God 2. Explanation 3. Evaluation 4. Inconsistency 5. Providing insufficient information 6. Describing the present circumstances and articulating spiritual states 7. Remorse for one's native land.
Keywords: Travelogue, Qajar Era, Content, Recurring Themes} -
زمینه و هدف
گل محمد خان زیب مگسی از شاعران توانمند بلوچ است که اشعاری نغز به زبان فارسی سروده است. در این پژوهش سبک اشعار وی از جهت زبانی، ادبی و موسیقایی و فکری بررسی شده است.
روش هاپژوهش حاضر به روش توصیفی-تحلیلی بر پایه منابع کتابخانه ای انجام شده و جامعه آماری آن شامل دو کتاب زیب نامه و خرینه الاشعارگل محمد خان زیب مگسی است.
یافته هاشعر وی از نظر زبانی ساده است و از نظر لغوی 56 درصد از واژگان اشعارش به زبان فارسی است و گویش خاص بلوچی هم در کاربرد برخی کلمات دیده میشود. برخی اشعار وی دارای زبان حماسی و همچنین واژه های عرفانی و قلندری است. از دیدگاه موسیقایی شاعر در اغلب بحور طبع آزمایی و بحرهای تازه ای نیز ابداع کرده است از این رو تنوع اوزان عروضی در شعر وی فراوان است. از نظر موسیقی کناری نیز حدود 37درصد از غزلهای وی دارای ردیف است و اغلب از ردیف های تکراری استفاده کرده است . وفور آرایه های بیانی تشبیه و استعاره از منظر ادبی بسیار است به گونه ای که 65 درصد از تشبیهات او حسی هستند و در مقایسه انواع تشبیه بیشترین بسامد از آن تشبیه بلیغ و کمترین بسامد را در تشبیه کامل میبینیم. همچنین استعاره مکنیه بسامد بیشتری از مصرحه دارد. آرایه های بدیعی مانند تلمیح، تضاد، مراعات النظیر، جناس، واج آرایی و انواع تکرار نیز در شعرش پر بسامد است. در مقایسه انواع تکرار، بسامد تکرار کلمه حدود 55 درصد است که بسامد بالایی به شمار میرود. از نظر فکری شعر وی بیشتر جنبه معنوی و عرفانی و عاشقانه دارد و مولفه های اندرزگونه و عناصر اجتماعی نیز از عناصر محتوایی شعر اوست در نگاهی کلی وی دارای نوآوریهای ساختاری بسیار است و از نظر فکری تحت تاثیر شعر عرفانی و قلندری و عاشقانه شعرای پیشین است.
نتیجه گیریشعر گل محمد خان زیب مگسی در عین سادگی، سرشار از کاربرد های هنرمندانه صنایع ادبی است و نکته نوآورانه آن در کاربرد اوزان مختلف و ابداع بحور تازه است که همگی در خدمت بیان مضامین عاشقانه، عرفانی و تعلیمی قرار دارد.
کلید واژگان: زیب مگسی, سبک شناسی, موسیقی, محتوا, بنمایه}Journal of the stylistic of Persian poem and prose (Bahar Adab), Volume:17 Issue: 100, 2024, PP 41 -65BACKGROUND AND OBJECTIVESGul Mohammad Khan Zeib Magasi is one of the powerful Baloch poets who wrote beautiful poems in Persian language. In this research, the style of his poems has been examined in terms of language, literature, music and thought.
METHODOLOGYEthods: The present research was carried out using a descriptive-analytical method based on library sources, and its statistical population includes two books, Zeib Namah and Kharineh al-Ashaargol, Mohammad Khan Zeib Magasi.
FINDINGSHis poetry is simple in terms of language and in terms of vocabulary, 56% of the words in his poems are in Persian language, and the special dialect of Balochi can be seen in the use of some words. Some of his poems have epic language as well as mystic and Qalandari words. From a musical point of view, the poet has often experimented and invented new tunes, so there is a wide variety of prosody weights in his poetry. In terms of side music, about 37% of his sonnets have lines and he often uses repeated lines. The abundance of expressive arrays of similes and metaphors from a literary point of view is so great that 65% of his similes are sensory, and comparing the types of similes, we see the highest frequency of that simile and the lowest frequency of complete simile. Also, the metaphor of Makaniyyah has a higher frequency than that of Masraha. Innovative arrays such as hint, contrast, similitude, pun, phonetic arrangement and repetition are also frequent in his poetry. Comparing the types of repetition, the frequency of word repetition is about 55%, which is considered a high frequency. From the intellectual point of view, his poetry is mostly spiritual, mystical and romantic, and instructive components and social elements are also among the content elements of his poetry. In his overall view, he has many structural innovations, and intellectually, he is influenced by the mystical, Qalandari and romantic poetry of previous poets.
CONCLUSIONGul Mohammad Khan Zeib Magasi"s poetry, while simple, is full of artistic uses of literary arts, and its innovative point is in the use of different weights and the invention of fresh bahor, all of which serve to express romantic, mystical and educational themes.
Keywords: Zaib Magasi, Stylistics, Music, Content, Benmayeh} -
کتب درسی بخش مهمی از آموزش در تعیین محورهای موفق یک واحد برنامه درسی است به همین سبب تحلیل کتاب های درسی برای تشخیص نقاط قوت و تقویت آن و رفع نقاط ضعف، بسیار اهمیت می یابد. پژوهش حاضر مبتنی بر داده های کتابخانه ای و روش توصیفی تحلیلی است که در پژوهش انجام یافته و تحلیل داده های موجود مبتنی بر چک لیست کالین مارش حاکی از آن است که کتاب از جهات جاذبه ی هنری و بصری نیازمند تغییرات و دقت به نقش هویت های قومی و فرهنگی ایرانی است ولی از جهت سنخیت با رویکرد برنامه درسی ملی سازگار بوده اما در توجه به نیازهای آموزشی و روز فراگیران ضعیف عمل کرده است. محتوای کتاب عربی هشتم در تامین اهداف سند تحول بنیادین و برنامه درسی ملی نیازمند بررسی های بیشتر مولفان بوده و در نگاه کلی چارچوب های تحلیلی چک لیست کالین مارش در یک کتاب درسی را گنجانده و رعایت کرده است.
کلید واژگان: آموزشی, چک لیست, عربی, مارش, محتوا}Journal of Research in Teaching Arabic language and literature, Volume:6 Issue: 9, 2024, PP 117 -137Textbooks are an important part of education in determining the successful axes of a lesson unit, for this reason, it causes the analysis of textbooks to identify the strengths and strengthen them and the weaknesses. The present research is based on library data and the descriptive analysis method that was carried out in the research and the analysis of the available data on Colin Marsh's checklist indicates that the book needs changes in terms of artistic and visual attractions and attention to the role of ethnic Iranian culture identities, however, it has been compatible with the approach of the national curriculum in terms of education, but it has performed poorly in paying attention to the educational needs and daily life of learners. The 8th Arabic book in securing the document of fundamental change and the national curriculum needs more review by the authors, and in the overall analytical view, Marsh's checklist has been included and observed in the textbook.
Keywords: Educational, List, Arabic, Marsh, Content} -
مثنوی معنوی اثر جلال الدین محمد بلخی(رومی) از مهمترین آثار عرفانی ادبیات فارسی است که در مناطق مختلف، مخاطبان بسیاری داشته است. نیاز خوانندگان موجب شده است شرح های متعددی به زبان های گوناگون بر این اثر نوشته شود. معرفی و بررسی روش و محتوای شرح های مثنوی از موضوعات مهم تحقیق در حوزه مولوی پژوهی به شمار می رود و بررسی اثرپذیری شرح ها از یکدیگر اهمیت و جایگاه این آثار را در جریان شرح نویسی نشان می دهد. شرح مصطفی بن شعبان سروری بر مثنوی، یکی از قدیمی ترین و مفصل ترین شرح های منثوری است که در آسیای صغیر به زبان فارسی نوشته شده است. با توجه به قدمت و زبان شرح سروری، ضرورت دارد میزان اثرپذیری و اثرگذاری آن در جریان شرح نویسی بر مثنوی معلوم شود. در این پژوهش، کوشش می شود ازطریق مقایسه شرح سروری با شرح جواهرالاسرار و زواهرالانوار اثر خوارزمی، میزان وام گیری آن از کهن ترین شرح فارسی بر مثنوی معلوم شود. نتایج بررسی و مقایسه دو شرح سروری و خوارزمی نشان می دهد شرح سروری در ساختار و محتوا از جواهرالاسرار اثر پذیرفته و بخش مهمی از شرح خوارزمی بدون اشاره به نام وی در شرح سروری درج شده است، درحالی که سروری در دیباچه شرح خود مدعی است این اثر را از راه کشف از روح مولوی دریافته است.
کلید واژگان: شرح سروری, خوارزمی, جواهرالاسرار و زواهرالانوار, روش, محتوا}BackgroundMasnavi Manavi written by Jalaleddin Mohammad Balkhi (Rumi) is one of the most prominent mystical works in Persian literature. This book has been and is influential; consequently, the readers' needs have been and are subject to many descriptions in different languages.
PurposeAssessing and analyzing the method and the content of descriptions of Masnavi are considered the most important study subjects in searching the works of Mowlavi Analyzing the affectivity of the available descriptions would demonstrate the significance and stance of such works in the field of writing description. The description of Mostafa Ibn Shaban Soruri on the subject here is considered one the most complete and the oldest in Asia Minor in Persian. Regarding the antiquity and the description language of Soruri, it is essential to specify the rate of its affectivity in the process of writing a description. The objective here is to find the extent of the oldest Persian descriptions of Masnavi by comparing Soruri's description with Javaherolasrar and Zavaherolanvar by Kharazmi.
ResultsThe results of this comprehension indicate that the description of Soruri has been affected by Javaherolasrar in terms of structure and content. An important part of Kharazmi's description is included in Soruri's description without any reference, while Soruri, in his foreword claimed that he perceived this work by discovering the spirit of Mowlavi.Keywords: Soruri's Description, Kharazmi, Javaherolasrar and Zavaherolanvar, Method, ContentIntroductionThe remarkable interest of Masnavi readers in comprehending it and the necessity to clarify its complexities initiated literary works like description, glossary, modification, translation, etc. in different contexts. The high volume of explanations of Masnavi from the past to the present indicates the level of interest in this book, and the necessity of proving the deficiency and weakness of its explanations. One of the significant research issues in the field of Masnavi studies is to recognize and analyze the procedure of writing descriptions. The comparison of Masnavi's descriptions in terms of method and content reveals the span of their overlap; next to assessments of advances, and shortcomings.The description of Masnavi by Moslehoddin Mostafa Ebn Shaban Soruri (1561) is identified as the oldest Persian description including both the Masnavi books. The two core questions here are: 1) Are all of these descriptions Soruri’s brainchild or they refer to other descriptions? and 2) If Soruri has resorted to others, how effective was it? Answering these questions necessitates considering analyzing and comparing the description of Soruri with othersThe objective here is to scrutinize and explain the method and content of Soruri's description by comparing it with the Javaherolasrar description (the oldest Masnavi description).Method and MaterialsThe method adopted here is analytic and descriptive based on library data. The focus here is on presenting a pattern to assess the different aspects of the descriptions of Soruri and Javaherolasrar Kharazmi. In the first section, the similarities and differences are compared and explained to clarify the verses; in the second section, the opinion of each commentator is analyzed in terms of compliance with the views of Mowlavi based on the model of the mystical tradition and in the third section, by assessing the preface of each book of Soruri's description, the acquired evidence indicate the outperformance of this description vs. Javaherolasrar.
Discussion of Results and ConclusionComparing the method in Soruri's description and Kharazmi's description indicates that primarily, many of the phrases and deductions of Kharazmi exactly resemble that of Soruri's description. Similar proses and verses are detected in both descriptions and that Soruri has taken advantage of Kharazmi’s descriptions is evident. Soruri applied the language of Kharazmi (books one to three) which is intricate. In other sections (book four and on), descriptions are written in simple prose. Soruri has summarized and simply described the verses not mentioned in the descriptions of Javaherolasrar.The content of the description of Kharazmi and Soruri is compared based on the mystical pattern of Mowlavi. Kharazmi has sometimes pointed out the viewpoints of Ibn Arabi in describing Masnavi. In some other cases, Soruri has made a connection between the first and second mystical traditions. Unlike Kharazmi, Soruri has mainly considered the lexical and rhetorical layers. To describe the mystical concepts, defined the outlooks of the second tradition of Kharazmi and sometimes described the first tradition. The foreword indicates that the commentator has consciously benefited from Javaherolasrar.The results of this study indicate that Soruri was affected by Kharazmi's description. There exist doubts about the independence of Soruri's opinion in Masnavi's clarification, thus, it cannot be considered an effective explanation. Direct affectivity from Kharazmi's description and not pointing out his name raises this notion that the rest of the materials not derived from Javaherolasrar may belong to others except Soruri.
Keywords: Soruri's Description, Kharazmi, Javaherolasrar, Zavaherolanvar, Method, Content} -
نامه یکی از ابزارهای برقراری ارتباط میان انسان هاست که از دیرباز مورد استفاده آن ها بوده است. نامه های موجود در منابع فارسی از جهات مختلف درخور مطالعه و تحقیق هستند. هدف و مساله اصلی رساله حاضر که با استناد به منابع کتابخانه ای و روش توصیفی- تحلیلی تدوین شده، بررسی و مقایسه ساختار و درونمایه انواع نامه ها می باشد.
شواهد نشان می دهد که در تاریخ بیهقی، نامه ها در این دسته ها جای می گیرند: توقیع؛ خصوصی؛ مشافهه؛ منشور؛ فتح نامه؛ سوگندنامه؛ پیمان نامه؛ معمانامه؛ مواضعه؛ گشادنامه؛ ملطفه. از دید ساختاری در تاریخ بیهقی به ندرت نامه ها با نام خداوند شروع شده است و همچنین در مورد نامه ها در این اثر باید گفت که هرگز جنبه اطناب به خود نمی گیرند و از مترادفات، صنایع لفظی، ترکیبات عربی، مشحون هستند. همچنین، جمله ها، کوتاه و مستقل و از نظر معنی به هم پیوسته بوده و الفاظ و افعال و روابط، در جمله های پی در پی تکرار می شوند و این امر، نثر را در مواردی به زبان محاوره نزدیک تر کرده است.کلید واژگان: تاریخ بیهقی, نامه, ساختار, درونمایه, محتوا, مقایسه}Letters are one of the tools of communication between human beings that have been used for a long time. Letters in Persian sources are worth studying and researching in different ways. The main purpose and issue of the present dissertation, which has been compiled based on library sources and descriptive-analytical method, is to study and compare the structure and theme of different types of letters in the two mentioned works; Letter of Inquiry; Peace letter; Oath; Treaty; Advice letter; Description of spelling. In the Tarikh of Bayhaqi, letters fall into the following categories: signature; Private; Moshafehe; Charter; Fat'hnameh; Oath; Agreement; Mutual notice; Position; Expansion; Molattafeh.on a structuralist base letter, in Tarikh of Bayhaqi rarely beguin in the name of God. Letters donot tend to be complex, however, ,they uoe synonyms, figureo of word, Arabic comoundsd. Also, the sentences are short and independent and interconnected in terms of meaning, and the words, verbs and relations are repeated in successive sentences, and this has brought the prose closer to the colloquial language in some cases.
Keywords: Tarikh Of Bayhaqi, Letter, Structure, Theme, Content, Comparison} -
دیرینگی سبک زنان در فرم و محتوای داستان، به قدمت قدرت قلم آن ها است. آنچه بر صحنه زندگی دیدند، بر صفحه کاغذ نگاشتند. ادبیات داستانی پایگاه مناسبی برای ابراز احساسات و تفکرات زنانه بوده و است. برخی هنرمندان زن با ابزار هنر، حقیقت را نشانه رفتند و برخی هنرمندانه سلیقه عامه را برای انعکاس واقعیت به کار گرفتند. در این پژوهش از دالان بهشت، یکی از پرفروش ترین اثر، به قلم نازی صفوی، از طیف رمان های عامه پسند و طوبی و معنای شب، اثر شهرنوش پارسی پور از رده رمان های حرفه ای انتخاب شدند و سبک آن ها از نظر فرم و محتوا بررسی شد. همچنین صورت گرایی و انعکاس فرهنگ زمان روایت فضای محدودیت اجباری یا خودخواسته در بخش فرم و محتوای این دو رمان از منظر انگاره های عاشقانه، هنجارگریزی و زن ستیزی، شیوه برخورد زنان در مقابل خشونت و بی پناهی و میزان تاثیر آن ها در مسیر رشد قهرمان زن نیز تحلیل شد.
کلید واژگان: سبک, فرم, محتوا, دالان بهشت, طوبی و معنای شب}The history of women’s style in the form and content of story writing, is as long as their writings. Fiction was, and still is, a suitable institution for the expression of effeminate emotions and thoughts. Some female artists, through the means of art, aimed for the truth, and some, artistically, took popular taste as the means to reflect reality. In this study, one of the bestseller popular novels, The Dalan-e Behesht by Nazi Safavi from the category of poplar novels, and Tooba Va Ma nay-e Shab written by Shahrnoush Parsipour, in genre of sublime novels, are selected. The reflection of the time’s culture and the narration of the atmosphere of imposed or self-imposed limitations in form and content, with regards to love and misogynistic themes, women’s behavior in the face of violence and helplessness and their impact on the heroine’s path of growth, are analyzed.
Keywords: style, Form, Dalan-e Behesht, Tooba Va Ma nay-e Shab} -
منظومه عاشقانه خسرونامه یا گل و هرمز یکی از مثنوی های معروف منتسب به عطار است که برخلاف دیگر مثنوی های جعلی منسوب به وی، به خاطر نظم و انسجام شعری و اشتمال بر پاره ای ویژگی های زبانی و تبحر سراینده، عده ای را بر آن داشته است تا این منظومه را از آن عطار بدانند و آن را در ردیف چهار منظومه اصلی و مسلم وی، یعنی منطق الطیر، اسرارنامه، الهی نامه و مصیبت نامه بنشانند. درمقابل، عده ای دیگر نیز با بیان ادله ای این انتساب را رد کرده اند. این مقاله به مطالعه سبک شناختی خسرونامه ازحیث ساختار، زبان و محتوا می پردازد. نتایج پژوهش نشان می دهد انتساب این منظومه به عطار نادرست است؛ زیرا بین خسرونامه و آثار مسلم عطار، هم ازحیث شکل و ساختار، هم ازنظر کاربردهای زبانی در دو سطح واژگانی و نحوی و هم ازجنبه محتوا و درونمایه، اختلاف و تفاوت های عمده ای وجود دارد. از طرف دیگر با مطالعه نسخه شناختی و برون متنی این منظومه و کشف برخی حقایق تاریخی، رد انتساب آن به عطار تقویت می شود.
کلید واژگان: عطار نیشابوری, خسرونامه, ساختار, زبان, محتوا}Khosrownameh or Gol -o Hermez is one of the famous poems attributed to Attar, which, unlike other fake poems attributed to him, due to its poetic order and coherence, some linguistic features, and the relative mastery of the poet, has been praised by some in a way that they consider the poem as Attar's, and put besides his four main and definite poems, "Manṭiq-uṭ-Ṭayr", "Asrarnameh", "Elahinameh" and "Mosibatnameh". On the contrary, some others have rejected this attribution by stating evidence. This article deals with the stylistic study of Khosrownameh in terms of structure, language and content. The research results show that the attribution of this poem to Attar is incorrect; beecause there are major differences between Khosrownamaeh, and Attar's main works, both in terms of form and structure, also in terms of language usages in both lexical and syntactic levels, and in terms of content and theme. On the other hand, the rejection of its attribution to Attar is strengthened by the manuscript issues and extratextual study of this poem and the discovery of some historical facts.
IntroductionAttar-e Neishabouri is one of the poets whose works have been underestimated throughout the history, to the point that a large number of inappropriate poems have been attributed to him and being placed in the ranks of his four main works "Manṭiq-uṭ-Ṭayr", "Asrarnameh", "Elahinameh" and "Mosibatnameh". Among the works wrongly attributed to Attar, and the subject of discussion and research by many researchers of Persian literature, is Khosrownameh. The subject of this poem is the love story of two lovers named Khosro and Gol. The poem is written like some other romantic poems as Khosrow and Shirin of Nezami. This poem is written fluently, and in terms of style and poetic language, it has coherence, arrangement and the ability to induce the content to the reader, and by the way, this issue has caused some people to consider it as that of Attar without comprehensive investigation. In the present study, an attempt has been made to compare the Khosrownameh with Attar's main works both in terms of extratextual aspect (historical and manuscript issues) and from the stylistic aspect in the three fields of structure, language and content.
Theoretical framework :
In general, there are many differences of opinion regarding the attribution of Khosrownameh to Attar. Among the prominent scholars of Persian literature, Saeed Nafisi, without any doubts, recognizes Khosrownameh as Attar's, and believes this poem is one of the works of Attar's youth and middle life. Shafi'i Kadkani believes that the name of this poem is actually Gol and Hermez, that Hermez is another form of the Greek word "Hermes", and Khosrownameh is the original name of Attar's Elahinamah. According to others, such as Zarrinkoob, by composing a romantic poem such as Khosrownameh, despite the interpretability of some of its verses to mystical themes, at the end of Attar's life and after composing his four main poems, the poet's spiritual and mystical behavior cannot be justifiable. Other valid reasons have also been presented later by other researchers in rejecting the attribution of Khosrownameh to Attar, including Ahmad Ezzatiporur in a research while criticizing the reasons of other researchers pointing to some extratextual evidence and clues, such as The names of some characters in it, and the belief that its author is a “Shia” have led to the conclusion that Khosrownameh is not from Attar. Among the other important researches that have been done regarding the attribution of Khosrownameh to Attar, is “the stylistic study of Khosrownameh to explain the correctness of its attribution to Attar e Neishaburi” by Teimur Malmir. In this research, it has been concluded that due to the frequency of commonalities between Khosrownameh and Attar's main works, its attribution to Attar is correct. In a research titled "Whose is Khosrownameh from?" from Akbar Nahvi, the conclusion is that this poem is undoubtedly not from Attar, and it was written in Isfahan near 600 AH, and its poet was Sheikh Attar Abu Abdullah Muhammad Mianaji (d. 619 AH). A number of other researchers have also presented their opinions regarding the correctness or incorrectness of the attribution of Khosrownameh to Attar e Neishabouri in various articles, but in none of these studies, the investigations have not been comprehensive, and have not led to correct conclusion.
MethodologyIn this research, an attempt has been made to investigate the attribution of Khosrownameh to Attar, both in terms of extratextual evidence, and in terms of intratextuality, i.e. stylistic issues using analytical-inferential methods.
Research & DiscussionIn this research, the indisposition and correctness of the attribution of Khosrownameh to Attar has been investigated from two extratextual (historical and manuscript issues) and intratextual (stylistic) aspects. From extratextual analysis, it was concluded that the date of writing of the oldest manuscript of Khosrownameh is 696 AH, so it can be definitely said that this poem was written in the 7th century of hegira. Another important point that can be considered from a historical point of view in this poem is the praise of “Imam Hasan” and “Imam Hussain” (second and third “Imams” of Shia Muslims), and two Hanafi and Shafei imams by the poet, which shows that he was of the Shafei religion; and if he mentioned Imam Hanafi as well, it was because of observing the social and religious situation of Isfahan in the sixth century. Since in this era, most of the people of Isfahan were Shafi'i and Hanafi, and both clans were very strict in their beliefs and were constantly in conflict with each other. The comparison of Khosrownameh with Attar's four main works in terms of intratextual and stylistic issues indicates that, firstly, Khosrownameh was written with an almost coherent structure and with a slight difference from Attar's style in arranging the contents in his poems; With full knowledge of the ways of composing a long poem, the poet has divided and arranged the different contents of the work and has started his story. Secondly, due to the fact that Khosrownameh has the necessary eloquence and fluency to an acceptable extent, the lexical and syntactic level of the language in this poem is not much different from the lexical and syntactic level of Attar's poems, and only in a few cases we can carefully point out the differences. Thirdly, in terms of theme, this poem can be interpreted into mystical themes, so that from many of its verses, the influence of the poet from Thoughts of Ibn e Arabi, especially his most famous theory, "pantheism", is evident, while Attar puts "Oneness" in opposition to polytheism.
Conclusions & Suggestions:
Based on the examination and comparison of Khosrownamah with the main works of Attar from two very important extratextual and intratextual aspects, the conclusion was reached that firstly, according to the date of the oldest manuscript, this poem was written in the 7th century of hegira, and secondly, despite having eloquence and coherence, in terms of structure, syntax, vocabulary, content, and theme is different from Attar's main poems.
Keywords: Attar Nishaburi, Khosrownamah, Structure, language, content} -
زمینه و هدف
قالب چهارپاره، قالبی نیمه سنتی است که در دوره مشروطه توسط تجددخواهان با هدف تحول قالب شعری، ابداع شد و تا انقلاب اسلامی جزو قالبهای رایج بود. در این مقاله با هدف بررسی تاثیر چهارپاره سرایی در تحول شعر کلاسیک به شعر نو، سبک شناسی چهارپاره های شاعران برجسته این قالب در سه سطح زبانی، ادبی و فکری با تکیه بر ساده نویسی بررسی شده است.
روش مطالعهگردآوری اطلاعات مقاله به شیوه کتابخانه ای انجام شده و نگارش آن با رویکرد توصیفی تحلیلی میباشد. تحلیلهای پژوهش، با تامل بر مجموعه اشعار شاعران برجسته ای نوشته شده است که چهارپاره سرودند و سپس به شعر نو روی آوردند یا جزو شاعران دوجریانه هستند. ازجمله به شعر نیمایوشیج، نادر نادرپور، فریدون توللی، فروغ فرخزاد و فریدون مشیری استناد شده است.
یافته هاقالب چهارپاره بعنوان دستاویز تحول سنت گرایی در دوره مشروطه توسط تجددخواهان آغاز شد. بررسی چهارپاره سرایی بعد از آنها نشان میدهد زمینه های تحول شعر کلاسیک که به نظریه شعر نو رسید، از این قالب نیز عبور کرده است. اغلب شاعران شعر نو از جمله خود نیما، در ابتدای شاعری از این قالب استفاده کرده اند و با کنار گذاشتن آن، شعر نو سرودند. عدول از قافیه بندی کلاسیک، دوری از تکلفهای زبانی و کاربرد واژه های دشوار، کوتاه نویسی جملات، توجه به مخاطب و رعایت اصول دستوری در سطح زبانی، تصویرسازی عینی، کاربرد عناصر امروزی در تصاویر شعری و تصاویر عاری از تکلف در سطح ادبی، ارتباط منطقی زبان و محتوا، واقع گرایی در محتوا، تطابق محتوا با مسایل جامعه در مضمون اجتماعی و رمانتیک در سطح فکری از ویژگیهای ساده نویسی چهارپاره است که زمینه های تحول شعر کلاسیک به شعر نو را ایجاد کرده است.
نتیجه گیریقالب چهارپاره که در دوره مشروطه توسط تجددخواهان آغاز شد، قالبی است که با داشتن ویژگیهای ساده نویسی، زمینه تحول قافیه، زبان، صور خیال، تحول در محتوای غنایی و اجتماعی شعر نو را میتوان در آن مشاهده کرد.
کلید واژگان: چهارپاره, ساده نویسی, شعر نو, قالب, قافیه, تصویر, محتوا}Journal of the stylistic of Persian poem and prose (Bahar Adab), Volume:16 Issue: 86, 2023, PP 67 -84BACKGROUND AND OBJECTIVESThe Couplets is a semi-traditional form that was invented by modernists during the constitutional period with the aim of transforming the poetic form and was among the common forms until the Islamic Revolution. n this article, with the aim of analyzing the effect of Couplets in the transformation of classical poetry into new Nimaei poetry, the stylistics of Couplets of prominent poets of this form has been examined on three linguistic, literary and intellectual levels.
METHODOLOGYThe collection of article information was done in a library manner and it was written with a descriptive and analytical approach. The analysis of the research has been written by reflecting on the collection of poems of poets who wrote Couplets and then turned to new Nimaei poetry or are among the poets of two streams. are cited among others. The poems of Nima Yoshij, Nader Naderpour, Fereydon Tavallali, Forough Farrokhzad and Fereydon Moshiri.
FINDINGSThe Couplets form was started by the modernists as a reason for the transformation of traditionalism in the constitutional period. The analysis of Couplets after them shows that the fields of evolution of classical poetry that reached the theory of new poetry have also passed through this form. Most of the poets of new poetry, including Nima himself, have used this form at the beginning of a poem and by leaving it aside, they wrote new poetry. Abandoning classical rhyming, avoiding language problems and using difficult words, shortening sentences, paying attention to the audience and observing grammatical principles at the linguistic level, objective imagery, the use of modern elements in poetic images and images free of problems at the literary level, logical communication Language and content, realism in the content, matching the content with the issues of the society in the social and romantic theme at the intellectual level are the features of Couplets simplistic writing that has created the grounds for the transformation of classical poetry into new Nimaei poetry.
CONCLUSIONThe Couplets form, which was started by the modernists during the constitutional period, is a form that has the features of simplification, the development of the simplicity of rhyme, language, images, the development of the lyrical and social content of the new Nimaei poetry.
Keywords: Couplets, simple writing, new poetry, format, rhyme, image, content} -
سلمان هراتی از جمله شاعران برجسته ی معاصر است که با بهره گیری از زبان ساده و ساخت ترکیبات ناب و تازه توانست بسیاری از دغدغه های اجتماعی و سیاسی، آیینی، مذهبی و آرمانی خود را در سروده هایش جلوه گر کند. او هیچ گاه محتوا و مضمون اشعارش را قربانی لایه های سطحی و ظاهری شعر (قافیه و وزن...) نکرده است، اما همیشه اشعارش از نظر آفرینش های ادبی، خوش آهنگی، زبان ساده و صریح، دقت در انتخاب واژه ها، توصیفات زیبا، تخیل قوی، هماهنگی تصویر و عاطفه، شگردهای هنری و داستانی، استفاده از عناصر تاریخی و اسطوره ای، و داشتن بار معنایی و مفهومی ژرف، شایسته توجه بوده است. در این مقاله که به شیوه ی تحلیلی-توصیفی نوشته شده است به شاخص ترین نمودهای محتوایی و مفهومی از منظر زیبایی شناسی اندیشگانی در اشعار سلمان هراتی توجه شده است. نتایج به دست آمده بیانگر آن است که سلمان به مفاهیم و رویکردهایی چون آرمان خواهی و آزادی طلبی، نگرش های آیینی و مذهبی، شهید و شهادت، وطن دوستی، انقلاب، جلوههای مقاومت و پایداری، طبیعت، قیامت و مرگ، عشق، عدالت و استعمار ستیزی و برخی مولفه های اجتماعی مانند مردم دوستی توجه ویژه ای داشته است و از میان این موارد به مضامین مذهبی و آیینی و همچنین ادب پایداری توجه خاص تری نشان داده است.
کلید واژگان: دیوان اشعار, زیبایی شناسی, محتوا, مفاهیم}Salman Herati is one of the prominent contemporary poets who, by using simple language and creating pure and fresh compositions, was able to express many of his social and political, ritual, religious and idealistic concerns in his poems. He has never sacrificed the content and theme of his poems to the surface and external layers of the poem (rhyme and weight...), but his poems are always in terms of literary creations, melody, simple and clear language, careful choice of words, beautiful descriptions, imagination. Strong, the harmony of image and emotion, artistic and story techniques, the use of historical and mythological elements, and having a deep meaning and concept, have been worthy of attention. In this article, which is written in an analytical-descriptive way, attention is paid to the most significant content and conceptual expressions from the perspective of intellectual aesthetics in Salman Herati's poems. The obtained results show that Salman is interested in concepts and approaches such as idealism and libertarianism, ritual and religious attitudes, martyrdom and martyrdom, patriotism, revolution, manifestations of resistance and stability, nature, resurrection and death, love. , justice and anti-colonialism and some social components such as philanthropy have paid special attention, and among these things, religious and ritual themes as well as politeness have shown more special attention.
Keywords: Divan Poems, aesthetics, Content, concepts} -
ادبیات تعلیمی، یکی از مهمترین انواع ادبی در ادبیات ملل مختلف و به ویژه ایران است. استاد مسلط تعلیم و تربیت در ادبیات فارسی، سعدی است که ارزش آثار او بر هیچکس پوشیده نیست؛ از اینرو، این پژوهش بر آن است تا با بهرهگیری از روش مطالعه کتابخانهای و به صورت تحلیلی- توصیفی، حکایت «جدال سعدی با مدعی» را بر اساس شاخصهای صوری و محتوایی ادبیات تعلیمی مورد بررسی قرار دهد. حاصل مطالعات بیانگر این است که ویژگیهایی چون تمثیل، بسامد بالای جملات استفهامی، بسامد بالای جملات امری و نهیی، هنجارگریزی نحوی و جابجایی ارکان جمله، نمایشی کردن موضوع، استدلال و تفسیر سخن، لغات، ترکیبات و تعبیرات ادبیات تعلیمی، تصویر ساده و رسا، استفاده از هنرسازههای ادبی در راستای تعلیم، تاکیدی بودن نقش تشبیه، سادگی و رسایی زبان و بیان، مخاطب و خوانندهمحوری و صریح بودن از مهمترین خصوصیات صوری و اشاره به آیات قرآنی، احادیث و روایات، دیدگاه تقدیرگرایانه، عقلگرایی و خردورزی، رویکرد یکسونگرانه (رویکرد مذکرمحور)، ذکر آموزههای اخلاقی به شیوه پند و اندرز، آموزنده و تهذیبکننده بودن، واقعگرایی و دوری از خیالبافی، از جمله ویژگیهای محتوایی حکایت سعدی هستند. حاصل سخن آنکه، حکایت «جدال سعدی با مدعی»، یکی از بهترین حکایات تعلیمی در حیطه ادبیات تعلیمی است.
کلید واژگان: ادبیات تعلیمی, صورت, محتوا, حکایت «جدال سعدی با مدعی», سعدی}Educational literature is one of the most important types of literature in the literature of different nations, especially in Iran. The master teacher of education and training in Persian literature is Saadi, whose value is not hidden from anyone; Therefore, this research aims to analyze the story of "Saadi's dispute with the moddai" based on the formal and content indicators of educational literature by using the library study method and in an analytical-descriptive way.The results of the studies show that features such as parables, high frequency of interrogative sentences, high frequency of imperative and prohibitive sentences, syntactic avoidance and shifting of sentence elements, dramatization of the topic, argumentation and interpretation of speech, words, combinations and interpretations of educational literature, simple and expressive image , the use of literary works of art in the direction of education, emphasis on the role of simile, simplicity and expressiveness of language and expression, audience and reader-centeredness, and being explicit are the most important formal characteristics and referring to Quranic verses, hadiths and traditions, predestination perspective, Rationalism and wisdom, monotonous approach (masculine approach), mention of moral teachings in the form of advice and admonition, being instructive and edifying, realism and avoiding fantasy are among the content features of Saadi's story. As a result of Anke's words, the story "Saadi's fight with the moddai" is one of the best educational stories in the field of educational literature
Keywords: Didactic literature, form, content, anecdote Saadi's fight with the moddai, Saadi} -
هر اثری با توجه به موضوع و ساختار، زبان ویژه ای دارد. زبان برخی از آثار با توجه به عاطفه و تخیل به کاررفته در اثر، ساده و همه فهم و برخی نیز به دلیل برخی لغات، اصطلاحات، نیاز به تامل و توجه بسیاری دارد. کتاب های عربی دوره دوم متوسطه از مهم ترین و در دسترسی ترین منابع آموزشی در زمینه یادگیری عربی و به تبع آن آشنایی با مفاهیم دینی و قرآنی و احادیث و... برای فراگیران است. تحقیق حاضر با روش کتابخانه ای و توصیفی در پی نقد و بررسی کتب عربی دوره دوم متوسطه از منظر زبان شناسی است. واکاوی کتب عربی موردبحث مبین آن است که مولفین با دقت زبانی و ظرافت خاصی موضوعات کتب درسی را انتخاب کرده اند و با توجه به سطح علمی فراگیران و مقتضای حالشان، متون را بر مبنای ابعاد زبانی دسته بندی کرده اند.کلید واژگان: زبان شناسی, کتب درسی, کتاب عربی, محتوا}Journal of Research in Teaching Arabic language and literature, Volume:4 Issue: 6, 2023, PP 234 -251Each work has a special language according to its subject and structure. The language of some works is simple and easy to understand due to the emotion and imagination used in the work, and some require a lot of reflection and attention due to some words and terms. Arabic books for the second year of high school are one of the most important and accessible educational resources in the field of learning Arabic and, accordingly, familiarity with religious and Quranic concepts, hadiths, etc. for learners. The present research is based on the library and descriptive method in order to review the Arabic books of the second secondary school from the linguistic point of view. The analysis of the discussed Arabic books shows that the authors have chosen the subjects of the textbooks with special linguistic accuracy and elegance, and according to the students' academic level and their situation, they have categorized the texts based on linguistic dimensions.Keywords: linguistics, Textbooks, Arabic book, content}
-
یکی از اصلی ترین ابهام ها در کارنامه خیام پژوهی، انتساب یا عدم انتساب رباعیات به این فیلسوف نیشابوری ست. از نظر مخالفان انتساب رباعیات به خیام، یکی دانستن سراینده آنها با خیام فیلسوف متدین، اجتماع نقیضین و محال است. نتیجه چنین باوری ادعای وجود دو خیام و ایجاد تقابل (فیلسوفی عقلانی و شاعری عشرت طلب) میان آنهاست؛ در یک طرف فیلسوفی فرزانه قرار دارد که تمام عمر در مفاهیم فلسفی مستغرق است و در طرف دیگر شاعری که جز عیاشی سودایی ندارد.اما این تقابل در برخورد با آثار خیام و گزارش های به جای مانده درباره خیام تاب مقاومت ندارد، زیرا نه تنها در آثار خیام و گزارش هم روزگارانش نکته هایی چون بودن در میان مجلس عشرت و اشاره به بی غرض بودن آفرینش دیده می شود که تصویر ایده آل فیلسوف متدین خردگرا را آلوده می سازد، بلکه در محتوا و ساختار رباعیات نیز عقلانیتی حضور دارد که انتساب آنها را به یک شاعر عشرت طلب ناممکن می سازد. وجود این تناقض ها در دو سوی تقابل مذکور تقابل ساخته شده را از درون فرو می ریزد و با نفی شاعران مجعول، احتمال انتساب رباعیات به خیام را افزایش می دهد.کلید واژگان: رباعیات, خیام, عقلانیت, ساختار, محتوا}One of the main ambiguities in Khayyam's research record is the attribution or non-attribution of quatrains to this Neyshabour philosopher. According to the opponents of attributing the quatrains to Khayyam, to equate their poet with Khayyam, a religious philosopher, is a community of contradictions and impossibilities. The result of such a belief is the claim of the existence of two Khayyams and the creation of a confrontation (rational philosopher and twentieth-century poet) between them; On one side is a wise philosopher who is immersed in philosophical concepts for the rest of his life, and on the other side is a poet who has no desire except luxury.But this confrontation does not resist dealing with Khayyam's works and the surviving reports about Khayyam Tab, because not only in Khayyam's works and the reports of his contemporaries, points such as being in the House of Ishrat and referring to the disinterestedness of creation have been seen. It may contaminate the ideal image of the rationalist religious philosopher, but there is also a rationality in the content and structure of the quatrains that makes it impossible to attribute them to a twentieth-century poet. The existence of these contradictions on both sides of the above-mentioned confrontation destroys the constructed confrontation from within and increases the possibility of attributing the quatrains to Khayyam by denying the fictitious poets.Keywords: Quatrains, Khayyam, rationality, structure, content}
-
این پژوهش به ارزیابی کتاب زبان انگلیسی پایه سوم راهنمایی در ایران که در سال 1396 توسط وزارت آموزش و پرورش اجرا شد، پرداخته است. این تحقیق به منظور بررسی اینکه آیا محتوای کتاب با ادعای نویسندگان مطابقت دارد یا خیر انجام شد. برای انجام این کار، محقق از طرح تحقیق کمی برای ارزیابی این کتاب درسی استفاده کرد. نمونه تحقیق متشکل از 200 معلم بود که برای پاسخ به پرسشنامه در این پژوهش شرکت کردند که به صورت تصادفی از مدارس مختلف دولتی و غیردولتی استان مازندران انتخاب شدند. آنها در نظرسنجی آنلاین و کاغذی شرکت کردند. این نظرسنجی توسط Cunnings Worth سال 1995 طراحی شد. آیتم های این پرسشنامه بر اساس ویژگی یک کتاب درسی خوب و شامل 14 دسته به عنوان محتوا، دستور زبان، واژگان، واج شناسی، مهارت های زبانی، روش شناسی، مهارت های مطالعه، اهداف، انتخاب محتوا، درجه بندی و بازیافت، تصاویر، تمرین و تست، مواد تکمیلی و راهنمای معلم بود. به طور خلاصه، نتایج ارزیابی نشان داد که محتوای این کتاب نسبتا مناسب است، زیرا میانگین نمرات ترکیبی برای هر دسته از 2 فراتر رفته است، به جز برای درجه بندی و بازیافت که امتیاز 2.10 را کسب کردند. مقوله درجه بندی و بازیافت و مهارت های مطالعه دو مقوله بودند که میانگین 13/2 و 10/2 را کسب کردند. آنها کمترین درجه را از سوی پاسخ دهندگان به دست آوردند.کلید واژگان: کتاب درسی, ارزیابی بازنگرانه, محتوا, زبان آموزان زبان انگلیسی}This study evaluated the third-grade junior high school English course book in Iran which was implemented in 2017 by the ministry of education. The study was done in order to find out whether its contents match the authors' claim. To do this, the researcher used a quantitative research design to evaluate the Course Book (CB). A sample of 200 teachers participated in this study for answering the questionnaire and were chosen randomly from a different state and private schools in Mazandaran province. They participated in the online and paper and pencil survey. The survey was developed by Cunnings Worth (1995). The items of the questionnaire were based on the characteristic of a good textbook and included 14 categories as content, grammar, vocabulary, phonology, language skills, methodology, study skills, objectives, content selection, gradation and recycling, visuals, practices and testing, supplementary materials and teacher manual. In short, the results indicated that Prospect 3 was perceived as moderately adequate since the mean composite scores for each category exceeded 2, except for gradation and recycling which scored 2.10. Gradation and recycling and study skills categories were two categories that scored a mean of 2.13 and 2.10. They gained the least support by the respondents.Keywords: Textbook, Retrospective Evaluation, Content, EFL learners}
-
بایاتی گونه غالب و رایج شعر تغزلی مردم ترک زبان است. بایاتی ها از مضامین متنوعی (غنایی، اجتماعی، تاریخی و دینی) برخوردارند و به همین دلیل، در جشن ها و مراسم های مختلف خوانده می شوند. بایاتی ها همچنین آیینه باورها، آداب و رسوم، خلق و خو و آمال مردم ترک زبان اند و از این جهت نیز اهمیت زیادی دارند. خوشبختانه در سال های اخیر و در پرتو توجه به ادبیات عامه در مناطق مختلف کشور، درباره بایاتی ها، به ویژه بایاتی های مردم آذربایجان، پژوهش های خوبی صورت گرفته است، اما بررسی دقیق نشان می دهد که درباره بایاتی های سایر مناطق ترک زبان، از جمله شهرستان زرندیه در استان مرکزی، پژوهش ویژه ای صورت نگرفته است و به همین دلیل در این مقاله، بایاتی های روستاهای حکیم آباد، قاسم آباد و صدرآباد شهرستان زرندیه به شیوه میدانی جمع آوری و با روش تحلیل محتوا (رویکرد توصیفی- تحلیلی) نقد و بررسی شده اند. در این بررسی مشخص شده است که بیش از صد بایاتی با مضامین مختلف در این سه روستا وجود دارد، اما بیشترین بسامد را بایاتی های غنایی دارند. این بایاتیها همچون بایاتی های آذربایجانی، چهار مصراعی و هجایی اند، اما چون در برخی از آن ها کمیت هجاها رعایت نمی شود، درنگ و مکث در تنظیم آهنگ، نقش مهمی دارد. در اغلب آن ها قافیه وجود دارد؛ همانند بسیاری از بایاتی های ترکی، مصراع های اول در حکم مقدمه اند و مضمون اصلی در مصراع های پایانی بیان شده است. بیشتر شاخص های شعر عامه، از جمله سادگی لفظ و زبان، قلت صناعات ادبی و مشخص نبودن سراینده را دارند و در مجموع با بایاتی های آذری تفاوت چندانی ندارند.کلید واژگان: ادبیات عامه ترکی, بایاتی, زرندیه, ساختار, محتوا}Bayati is the predominant form of lyric poetry in the Turkish language. Bayatis have various themes (lyrical, social, historical and religious) and for this reason, they are recited in numerous celebrations and ceremonies. Bayatis are also a mirror of the beliefs, customs, temperament and aspirations of the Turkish-speakers and they are therefore of great importance. Fortunately, in recent years, in the light of popular literature in different parts of the country, good researches have been done on Bayatis, especially the Bayatis of the Azerbaijani people, but a close examination shows the Bayatis on other Turkish-speaking areas, including Zarandieh in Markazi Province. But no special research has been done and for this area, in this article, the villages of Hakimebad, Qasemabad and Sadrabad villages of Zarandieh city have been collected by field method and reviewed by content analysis method (descriptive-analytical approach). In this study, it has been determined that there are more than one hundred Bayatis with different themes in these three villages, but lyrical Bayatis have the highest frequency. These Bayatis, like the Azerbaijani Bayatis, are four-syllable and syllabic, but because in some of them the quantity of syllables is not observed, pause and break play an important role in arranging the melody. Most of them have rhymes; Like many Turkish Bayatis, the first shutters are the introduction and the main theme is expressed in the final shutters. Most of the characteristics of popular poetry, including the simplicity of words and language, the scarcity of literary terms and the uncharacteristic nature of the poet, are generally not much different from the Azeri verses.Keywords: Turkish popular literature, Bayati, Zarandieh, structure, Content}
-
نشریه زبان و ادب فارسی، پیاپی 50 (بهار 1401)، صص 158 -202
ادبیات ایران در دوران مشروطه با تحولی اساسی مواجه شد که از آن به عنوان انقلاب ادبی یاد می شود.شعر فارسی نیز با فاصله گرفتن از سنت ها و قواعد کلاسیک خود، در مسیر تجدد و نوگرایی حرکت کرد.ایرج میرزا یکی از شاعران بسیار تاثیرگذار این دوره است.شعر او در این مقطع، هم از نظر محتوا و هم از نظر ساختارهای فرمی و زبانی دگرگون می شود.آثار او علاوه بر پذیرش درون مایه های نوین سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، دربردارنده ویژگی های زبانی جدید و آرایه های ادبی تازه و خلاقانه است. مهمترین و بیشترین نوآوری های ایرج میرزا در زبان شعر اوست ؛ او به انعکاس دقیق زبان عامیانه عصر و همچنین لغات جدید فارسی و فرنگی در شعر خود پرداخته است که تا پیش از آن در شعر فارسی بسیار کم سابقه بوده است. حجم نوگرایی ها و ابداعات زبانی و ادبی ایرج به قدری وسیع است که می توان او را از این نظر نوآورترین شاعر مشروطه دانست. مقاله حاضر با رویکرد سبک شناسی فرم محور(فرمالیستی)، به بررسی جنبه های نوآوری و خلاقیت در شعر ایرج میرزا می پردازد ؛ نخست مهمترین جلوه های نوگرایی در زبان اشعار او رابه تفصیل مورد بررسی قرار داده ، سپس محتوای جدید و صنایع ادبی تازه شعر وی را با نگاهی گذرا شناسایی و معرفی می کند .
کلید واژگان: زبان, محتوا, نوآوری, شعر مشروطه, ایرج میرزا}Iranian literature underwent a fundamental change during the constitutional period, which is known as the literary revolution. Persian poetry, moving away from its classical traditions and rules, moved on the path of modernity. Iraj Mirza is one of the most influential poets. This is the period. His poetry is changing at this stage, both in terms of content and in terms of formal and linguistic structures. In addition to accepting new political, social and cultural themes, his works include new linguistic features and literary arrays. It is fresh and creative. The most important and most innovative innovations of Iraj Mirza are in the language of his poetry; He has accurately reflected the slang language of the age as well as new Persian and French words in his poetry, which has been very rare in Persian poetry before. The volume of modernities and linguistic and literary innovations of Iraj is so vast that he can be considered the most innovative constitutional poet in this respect. The present article examines the aspects of innovation and creativity in Iraj Mirza's poetry with a form-based stylistic approach; First, he examines the most important manifestations of modernity in the language of his poems in detail, then he identifies and introduces the new content and new literary industries of his poetry with a brief look.
Keywords: Language, Content, Innovation, Constitutional Poetry, iraj Mirza} -
توصیف شناسی توصیف را نه بخشی ناچیز از روایت، بلکه دیدگاهی مستقل و چشم اندازی وسیع درباره آنچه پیش تر روایت شناسان مطرح کرده بودند، درنظر می گیرد. این نظریه با طرح دستگاهی کاربردی برای تحلیل عملی متن اعم از نظم و نثر و یا داستان و ناداستان براساس مبنایی نظری و فکری پی ریزی شده است تا از دریچه ای تازه نگاهی نو بر ادبیات بیفکند. توصیف شناسان بر آن اند که شناسایی بسیاری از زیباییها و ویژگیهای متن ادبی از خلال بررسی شگردها و شیوهها و ریزه کاری های کاربرد توصیف امکانپذیر است. در گذشته، توصیف فقط عنصری ایستا در روایت بود که موجب توقف یا دست کم کند شدن سرعت حرکت روایت می شد و کارکرد عمده آن نمایش صحنه و توضیح موقعیت داستان بود؛ اما امروزه توصیف شناسان با نگاه دقیق تر، از جزییات بیشتری درمورد ساختار و محتوا، پویایی و ایستایی، سبک و کارکردهای شناختی توصیف آگاهی یافته اند که هرکدام دارای زیرمجموعه هایی است؛ این جزییات نقش حساس توصیف در متن را نشان می دهد. هدف این تحقیق نشان دادن انواع توصیف در رمان تاریخی لازیکا با تکیه بر نظریات توصیف شناسی است. کوشش شده است که نمونه ها و شواهد منحصرا از این رمان نباشد و در موارد لزوم، به سایر رمان های تاریخی هم عصر با اثر مورد بررسی هم استناد شود. از رهگذر این نگاه تطبیقی، نتایجی همچون وجود توصیف های پنهان درمقابل توصیف های صریح و ضمنی، توصیف های پیوسته دربرابر توصیف های گسسته، هم پایه بودن توصیف های عینی و ذهنی، کاربرد توصیف های شناختی و بسیاری دیگر از اقسام توصیف حاصل شد. این تحقیق با روش توصیفی تحلیلی و با رویکرد انتقادی و تطبیقی انجام شده است.
کلید واژگان: توصیف, توصیف شناسی, ساختار, محتوا, کارکردهای توصیف, رمان تاریخی, لازیکا}Descriptology considers description not as a small part of the narrative, but as an independent view and a broad perspective on what narratologists have previously proposed. This indigenous theory is not only a practical device for the practical analysis of the text - both poetry and prose, and fiction and non-fiction - but is based on a theoretical and intellectual basis for a new look at literature from a new perspective. Descriptoligists believe that many of the beauties and features of a literary text are possible by examining the techniques and methods and details of descriptive application. In this regard, the historical novel Lazika by Heidar Ali Kamali (1348-1248 AH) due to its textual capability and special narrative-descriptive features, has a good capacity for application, critique and development of descriptive theory. In addition to introducing the theory and the text under study, this article tries to analyze the place of description in Lazika novel in a structuralist-leaning way and, in addition to explaining, evaluating and completing the theory, tests its practical applicability in text criticism.
Keywords: Description, descriptology, narrative, Lazika} -
مقاله حاضر به بررسی ترجمه چندزبانگی از ورای ترجمه فارسی رمان نامه ای بسیار طولانی اثر نویسنده سنگالی ماریاما با می پردازد. این رمان به زبان فرانسه نگارش شده وحاوی لغات فراوانی از زبان های ولوف و عربی است چرا که نویسنده تلفیقی از سه فرهنگ متفاوت آفریقایی، اسلامی و فرانسوی را به تصویر درمی آورد.به نظر می رسد برگردان همزیستی چندزبان در این متن از مهمترین چالشهای آن در ترجمه هستند. وجود کلمات عربی و سنگالی در متن فرانسوی بازگو کننده جایگاه هر یک از این زبانها در جامعه مبدا می باشد : سنت آفریقایی، مباحث مذهبی و تفکرفمینیستی غربی. در این تحقیق به مدد تحلیل بخشهایی از ترجمه رمان سعی بر آن داشتیم تا فرایندهای بکارگرفته توسط مترجم، سوادو لی، که خود سنگالی و فارغ التحصیل ادبیات فارسی است را استخراج نماییم. و در پایان همگام با ژوزه لامبرت اذعان می داریم که مطالعات در ارتباط بین چندزبانگی و ترجمه متون ادبی در ابتدای راه خود است.
کلید واژگان: چند زبانگی, ترجمه, فرهنگ, فرم, محتوا}Plume, Volume:17 Issue: 34, 2022, PP 35 -58Le présent article étudie la question de la traduction du plurilinguisme à travers la version persane du roman de l'écrivaine sénégalaise Maryama Bâ : Une si longue lettre. Rédigé en français, le roman illustre le mariage de trois cultures différentes : africaine, islamique et française, d'où de nombreuses références aux deux langues wolof et arabe. Le transfert de cette coexistence s'avère un sujet primordial dans la traduction, dans la mesure où l'usage des bribes des langues en question reflète la position de chacune de ces langues : la morale traditionnellle africaine, le discours religieux et une idéologie féministe à l’occidentale. Dans cette recherche à l'aide de l'analyse des extraits, nous avons essayé de déterminer les procédés employés par la traductrice, Souadou Lee, elle-même sénégalaise et diplômée en Lettres persanes ; cependant nous partageons l'avis de José Lambert quand il affirme que « la réflexion sur les relations entre le plurilinguisme et la traduction littéraire n’en est qu’à ses débuts ».
Keywords: Plurilinguisme, traduction, culture, forme, Fond} -
نقد داستان در ایران با نقدهای اخلاقی ابتدایی، که هنر و داستان را به وسیله ای برای تهذیب اخلاق تقلیل می داد، آغاز شد و رفته رفته با ظهور حزب توده و شرایط خاص تاریخی ایران، به سمت نقدهای ایدیولوژیک، و نوعی استالینیسم تقریبا یکدست حرکت کرد. از دهه ی چهل با ظهور مجلات پیشرویی چون جنگ اصفهان و ترجمه ها و تالیفات افرادی چون ابوالحسن نجفی و دیگران، نظریات جدید ادبی غربی در ایران معرفی شد. رضا براهنی نیز از معدود دانشگاهیانی بود که موفق شد از فضای سنتی حاکم بر دانشگاه فاصله بگیرد و نقد و نظریه های جدید را هم در مقالات و کتاب های پژوهشی اش و هم در آثار خلاقه اش به کار بندد. اما او بر خلاف نجفی و گلشیری، که موفق شدند منظومه ای منسجم از تعهد انسان مدار و فرم پدید آورند، لااقل در کتاب قصه نویسی جایی میان تعهد اجتماعی و فرمالیسم ایستاده بود. برخی روشنفکران دینی، با برکشیدن مفهوم «هنر قدسی» در سالهای پس از انقلاب، درباب مباحث مرتبط با زیباشناسی گاه دچار همین تناقض نظری شدند. ولی براهنی، هرچه از شور و هیجان انقلاب گذشت، به تیوری های مرتبط با ساختارگرایی و فرمالیسم متمایل شد و از تعهد ستیهنده ی دهه ی چهل، که ناگزیر در کتاب قصه نویسی به جدال فرم و محتوا می رسید، فاصله گرفت. از این رو، می توان گفت کتاب قصه نویسی به عنوان یکی از شاخص ترین آثار براهنی نمونه ای است از نقدی که در روزگار گذار از پارادایم «ادبیات متعهد» به پارادایم «هنر برای هنر» و به تبع آن فرمالیسم، شکل گرفته است.
کلید واژگان: نقدادبی, محتوا, فرم, رضا براهنی}The criticism of fiction in Iran began with basic moral criticisms which reduced art and fiction to a means of refining morality. With the rise of the Tudeh Party and the specific historical circumstances of Iran, it gradually moved towards ideological criticisms and a kind of almost homogeneous Stalinism. From the 1960s and with the advent of avant-garde magazines such as Jong-e Isfahan (The Isfahan Anthology) and the translations and writings of such individuals as Abolhassan Najafi and others, Western literary theories were introduced in Iran. Reza Baraheniwas one of the few academics who managed to distance himself from the traditional atmosphere of the university and apply modern criticisms and theories in his articles and research books as well as in his creative works. However, unlike Najafi and Golshiri who managed to create a coherent system of humanistic commitment and form, he stood somewhere between social commitment and formalism at least in his book entitled Story Writing. By elevating the concept of ‘sacred art’ in the post-revolutionary years, some religious intellectuals sometimes encountered the same theoretical contradiction on issues related to aesthetics. Nevertheless, the more the passion of the revolution was reduced, the more Braheni turned to the theories of structuralism and formalism and distanced himself from the combative commitment of the 1960s which inevitably led to a conflict of form and content in his Story Writing. Therefore, it can be said that as one of Baraheni’s most prominent books, Story Writing is an instance of the criticism which formed in the transition from the paradigm of ‘committed literature’ to the paradigm of ‘art for art’s sake’ and consequently formalism.
Keywords: Literary Criticism, content, form, Reza Baraheni} -
ادبیات تجلیگاه باورها، اندیشه ها وآداب و رسوم ملت هاست که بخش عمده و دیرینه ای از آن در ضرب المثل ها نمود یافته است. ضرب المثل ها جملات کوتاه و موجزی هستند که از روزگاران دورصیقل یافته، سینه به سینه به ما رسیده اند. این عبارات موجز به سبب برخورداری ازعمق معنایی و حکمی و نیز کوتاهی لفظ و قابلیت به خاطر سپاری آسان، همیشه به عنوان یک کالای فرهنگی در بین ملت ها و اقوام در تبادل و انتقال بوده اند.استان ایلام به سبب همسایگی با عراق و وجود مرزمشترک طولانی، همواره محل تردد و داد وستد اقتصادی و فرهنگی مردمان کرد و عرب بوده است. تاثیرات متقابل دوزبان علاوه بر شعر، در فرهنگ عامه که امثال بخش عمده ی آن است، نیز نمود یافته است. در این نوشتار سعی نگارندگان برآن بوده است تا با بررسی ضرب المثل های عربی و کردی ایلامی با رویکرد تحلیلی -توصیفی و به شیوه ی کتابخانه ای، به بیان اشتراکات و اختلافات لفظی و معنایی موجود در این امثال بپردازند. از نتایج تحقیق آن است که پاره ای از امثال در دو زبان در لفظ و محتوا دارای تطابق نعل به نعل بوده، ظن ترجمه را در مخاطب برمی انگیزند؛ پاره ای دیگر اشتراک لفظی نسبی و معنایی کامل دارند و به احتمال حاصل مهاجرت امثال از زبانی به زبان دیگرهستند و پاره ای نیز تنها اشتراکات معنایی داشته، حاصل نوعی توارد ناشی از نزدیکی جغرافیایی، فرهنگی و آیینی می باشند.کلید واژگان: ضرب المثل, لفظ, محتوا, زبان کردی ایلام, زبان}
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.