جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « محسن حمید » در نشریات گروه « ادبیات و زبان ها »
تکرار جستجوی کلیدواژه «محسن حمید» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
امروزه مهاجرت و پیامدهای آن که به تغییرات گسترده ای در جهان منجر شده موضوع بحث برانگیز بسیاری از گروه های دانشگاهی و مطالعاتی است. در زمینه مطالعات مهاجرت اغلب تجارب مردان مهاجر که هم چنان ادعا می شود نماینده همه مهاجران هستند، ارایه می گردد و تجربه زنان مهاجر در دیاسپورا به طور قابل توجهی نادیده انگاشته می شود. این مقاله به بررسی بخش های نادیده گرفته شده تجارب زنان در مهاجرت به عنوان فرودست می پردازد و به همگون سازی آنها در کشور میزبان مطابق با نظریه های پسااستعماری گایاتری اسپیوک تمرکز دارد. به همین منظور، رمان برجسته ی محسن حمید، خروجی غرب انتخاب شده است. این پژوهش به بررسی دقیق همانند سازی شخصیت زن این رمان در فضای بینابینی یا هیبریدی می پردازد که در نهایت موجب ایجاد هویت التقاطی در وی می گردد. اگرچه اکثر مطالعات مهاجرت بر این باورند که فضای بینابینی مهاجر را در یک موقعیت نا ممکن قرار می دهد، اما قرار گرفتن در در این فضا اثرات مثبت بر زنان مهاجر دارد. نکته ی مثبت بازسازی هویت التقاطی این است که سیستم های اعتقادی و ارزشی را تصفیه و اصلاح می کند، همانند سازی را تسریع می نماید و سبب تسهیل فرآیند ادغام با فرهنگ میزبان می شود. در نهایت به نظر می رسد هویت التقاطی به زنان اجازه ی حرکت آزادانه در فرهنگ های مختلف را می دهد و حس خانه و تعلق داشتن را ایجاد می کند.
کلید واژگان: فرودست, فضای هیبریدی, گایاتری اسپیوک, محسن حمید, مهاجرت, هویت التقاطی}IntroductionNowadays, speaking about immigration and its consequences is a controversial topic of many academic groups. The rise of postcolonialism and immigration has led to indescribable changes in world public affairs. In the field of immigration studies, the individual experiences of women in the diaspora are not significantly considered as the dominant experiences of immigrant men who are still claimed to represent all immigrants. Thus, it can become challenging to examine female migration experiences and it consequences which are ignored and overlooked. For this reason the eminent novel of Mohsin Hamid, Exit West, is chosen. This article carefully examines the consequences of assimilation of female characters in the hybridized Space.
Background of the Study:
Although assimilation to the host cultures in hybridized spaces situates migrant women in impossible situation or inbetween, the transformation of the migrant women’s identities can also become a tool to deconstruct stereotypes of third world women and patriarchal hegemonic discourse. In Exit West the main character, Nadia, is presented as the migrant woman with hybridized identity. The migrant woman is not obliged to choose between two identities, particularly between the cultural identity of the country where she comes from and that where she finds herself. In other words, both identities can co-exist in the same person, dialoguing and promoting cultural understanding. In this way immigrant woman in hybridized space is empowered to move freely between cultures and establish a sense of home and belonging even in her new places. These ideas of identity transformation and identity creation are very evident in Nadia at Exit West, portrayed as a key example of an immigrant woman whose identity is influenced by the places and cultures she encounters around the world. She feels like “vermin” at first in the host culture yet she turns to a beautiful butterfly at the end of the story.
MethodologyThe present article explores the ignored parts of female experiences as subalterns in migration and it focuses on the process of their assimilation in the host countries in accordance with the Gayatri Spivak’s theories. Her intention to illustrate that the level where the subaltern could be heard or read cannot be reached because what is said is either ignored, forgotten or it simply disappears from the official, male-centered historical. As the migrant woman’s identity transforms from “somebody” to “nobody”, she further more hopelessly agonizes as she also turns from a former member of a society to someone who is just “the Other”. This predicament of otherness is a universal reality among migrant women as they do not only experience it from people whose nationalities are different from them but also from men with whom they share similar race or background.
ConclusionThe idea that female migrants consider their identities as multiple or fluid is a key theme in literary representations of the female migrant experiences in the novel, Exit West. The key point to consider is that such representations of the experience of the migrant woman underlines how this shift in identity does not only come in the form of a physical alteration of her body and geographical crossing of borders but, more so, in her symbolical and psychological being. Despite the number of challenging experiences for migrant women in Exit West, it does overall emphasizes on the positive impact of such migration experiences. In fact, migration is also depicted as an opportunity that opens doors for the migrant woman to be exposed to a multicultural life and to improve her quality of life.
Keywords: Gayatri Spivak, Hybridized Identity, Hybridized Space, Immigration, Mohsin Hamid, Subaltern} -
مقاله حاضر به بررسی ساختارهای (پسا)سراسربینی و ارتباط آن با پدیده مهاجرت در عصر حاضر می پردازد. نویسنده با استفاده از رویکرد مطالعات فرهنگی و بهره گیری از نظریات منتقدانی نظیر فوکو و لیون و تمرکز بر موضوعاتی نظیر کمپ، پارادایم تفکیک و جامعه «نظارتی» و «کنترلی» در پی پاسخ به این پرسش بنیادی است که چگونه فرار اقلیت مهاجر به غرب جهت رهایی از انواع ساختارهای نظارتی اجتماع (community) خود به تجربه ساختارهای نظارتی شدیدتری در غرب منجر شده است؟ بدین منظور کتاب فرار به غرب (2017) نوشته محسن حمید، نویسنده معاصر پاکستانی بررسی می شود تا با تمرکز بر ساختارهای نظارتی نوین به چگونگی نقش آنها در شکل گیری «بردگی جغرافیایی»، « نژادپرستی بدون نژاد» و «حیات برهنه» در عصر حاضر بپردازد. با وجود این امر چنین استدلال می شود که درهم شکسته شدن مرزهای جغرافیایی و فرهنگی- علی رغم تلاش خشونت آمیز غرب در حفظ یکپارچگی فرهنگی خود در قالب کمپ و ساختارهای پساسراسربین—می تواند نوع متفاوتی از حس تعلق را رقم زند که به جای آنکه بر «ریشه» و خاک استوار باشد مبتنی بر نوعی سیالیت است که قادر است هر فضایی را به «خانه» تبدیل کند و در نتیجه نوعی «دگرجایی» را به جای ویران شهر برای اقلیت مهاجر رقم زند.کلید واژگان: محسن حمید, اقلیت پناهجو, سراسربین, پساسراسربین, جامعه کنترلی, فرار به غرب}This article focuses on the notions of panopticism and post-panopticism in Mohsin Hamid’s Exit West (2017) through the perspective of left thinkers. Using Foucault’s and Lyon’s views, the writer tries to discuss how the exit of the migrants from the panoptic, disciplinary communities of theirs to the so-called democratic West can prove a failure. Focusing on an unknown, Islamic country as well as the western cradles of civilization—Greece, Britain, and America—Hamid, in fact, tries to clarify how the disciplinary community of the orient has much in common with the post-global West. The only difference is a shift from a panoptican discourse to that of a post-panoptican one. To this end, the notions of “camp,” “sorting paradigm” and “bio-politics” are to be discussed. It is argued that despite the blurring of the borders through the post-global capitalism, the West seems to have restored the old imperialist ethos in the form of the anti-racist racism through the practice of “geofencing” and “geoslavery.” However, the hybridity that migration results in can pave the way for the emergence of a space of heterogeneity, herterotopeia, in the West which is in constant process of “becoming.” As a result a new sense of belonging and, thus, identity on the part of the ethnic other is formed and the notion of nativeness and the concept of the home are challenged so much so that the imigrant would be able to “make a home” wherever he is regardless of his rootsKeywords: Mohsin Hamid, migrants, panopticism, post-panopticism, camp}
-
رمان بنیادگرای ناخواسته (2007) اثر محسن حمید به سبب ویژگی های دیاسپورایی اش و واقع شدن در میان گفتمان های رقیب آمریکایی پاکستانی، می تواند بسیاری از انگاره های رایج را در مورد وقایع تاثیرگذاری همچون حملات انتحاری یازده سپتامبر 2001 به سازمان تجارت جهانی واکاوی کند. انگاره مهمی که در این رمان آستانه ای شالوده شکنی می شود تغییر پارادایم غرب و به ویژه ایالات متحده پس از این حملات است. در حالی که آمریکا تغییر رویکرد خود را در برخورد با مهاجران مسلمان در بازه پسایازده سپتامبر، واکنشی در برابر بنیادگرایی و تروریسم مذهبی ایجادشده می داند، خوانش نقادانه حمید، تغییر نگرش ایالات متحده را نسبت به مهاجران مسلمان پس از یازده سپتامبر متقدم بر بنیادگرایی و تروریسم می انگارد، نه متاخر آن. به عبارت دیگر، روایت به حاشیه رانده شده و اغلب ناشنیده یک نویسنده مهاجر مسلمان از تحولات پسایازده سپتامبر، آمریکا را عامل ایجاد بنیادگرایی و تروریسم در جهان می بیند و نه قربانی آن. بازخوانی حمید از تغییر پارادایم غربی در مواجهه با مهاجران مسلمان، بنیادگرایی و تروریسم پس از یازده سپتامبر، از منظر چنگیز، قهرمان رمانش، به تصویر کشیده می شود. بازخوانی حمید از این تغییر رویه در سه محور بررسی می شود و او سه دوگانه مهم را در رمانش ساختارشکنی می کند: آمریکای جهان وطن/ملی گرا، بنیادگرایی مذهبی/اقتصادی، تروریسم نظامی/اقتصادی. مقاله بر این نکته تاکید دارد که بنیادگرایی و تروریسم پیش از آنکه انگاره هایی دینی و مذهبی باشند مفاهیمی اقتصادی اند و ایالات متحده نیز پیش از آنکه قربانی آن ها باشد عامل ایجاد آن هاست.
کلید واژگان: محسن حمید, بنیادگرای ناخواسته, تروریسم نظامی, تروریسم اقتصادی, ایالات متحده, بنیادگرایی اقتصادی, بنیادگرایی مذهبی}Due to its diasporic features and being 'in-between' competing Pakistani-American discourses, Mohsin Hamid (1971--)'s The Reluctant Fundamentalist (2007) has the potential to deconstruct the dominant perceptions about influential incidents like the September 11, 2001 terrorist attacks on the World Trade Center. The major concept which is dislodged in this novel is the paradigm shift which occurs in the West and especially the United States after the event. The United States claims that its strategic alteration toward the Muslim immigrants in the post 9/11 era is a reaction against the fundamentalism and terrorism engendered by them; whereas, Hamid's critical reading against the grain, regards the post 9/11 alterations in the reception of Muslim migrants as anterior to the global fundamentalism and terrorism, rather than posterior to them. Put differently, the marginalized and oft-neglected narrative of a Muslim migrant author of the post 9/11 tumults, recognizes the United States as the origin of the global fundamentalism and terrorism and not the victim of them as widely claimed. The redefinition of this change in American policies in post 9/11 is depicted through the perspective of Changez, the novel's protagonist. He is a Muslim Pakistani young man, a Princeton graduate, and employed by a prosperous economic company. Hamid's redefinition of the post 9/11 paradigm shift is investigated along three axes and three important binary oppositions are deconstructed in his novel; the cosmopolitan/nationalist United States, the religious/ economic fundamentalism, and the military/economic terrorism.
Keywords: Mohsin Hamid, The Reluctant Fundamentalist, Military Terrorism, Economic Terrorism, The United States, Economic Fundamentalism, Religious Fundamentalism} -
واقعه 11 سپتامبر بهانه ای به دست نو امپریالیسم امریکایی داد تا زیر لوای جنگ علیه تروریسم ، گفتمان اسلام هراسی را تبلیغ کند. این واقعه بر ادبیات هم تاثیر گذاشت و نویسندگان بسیاری بر آن شدند تا به «دیگری سازی» مسلمانان و در کل مردمان خاورمیانه در روایت های غربی پاسخ دهند. یکی از این نویسندگان محسن حمید پاکستانی است که در رمان بنیادگرای ناراضی به طور مستقیم و صریح ما را با ابعاد اقتصادی بی عدالتی فرهنگی و بین المللی مواجه می سازد و از نقایص گفتمان جهانی شدن می گوید. این مقاله برساخته شدن سوژگی چنگیز، شخصیت اصلی رمان، را در حکم یک بیگانه و «دیگری» پس از 11 سپتامبر بررسی می کند. بنیادگرای ناراضی رمانی است که خواننده را مجبور می سازد به دروغ های پنهان شده در پس مقوله های کلی و تمامیت بخش همچون «غرب/شرق» و «ما/آن ها» به دقت بیندیشد. محسن حمید نشان می دهد که نقشه فرهنگی جهان به طراحی دوباره نیاز دارد زیرا فرهنگ های ملی بر مبنای محدودسازی بیگانه استوار گشته اند، درحالی که فرهنگ ها برخاسته از رفتار و اعمال مردمان است و اصالتی ذاتی و ناب ندارند. این مقاله می کوشد مفاهیم پیوندخوردگی هویت و فضای سوم را، از رهگذر بررسی شخصیت چنگیز، بررسی کند.
کلید واژگان: فضای سوم, 11 سپتامبر, دیگری, بنیادگرای ناراضی, محسن حمید}September 11 attacks provided the American neo-Imperialism with the opportunity to disseminate the discourse of Islamophobia under the aegis of war against terrorism. The event influenced the world of literature, and many writers were prompted to find a response to the “Othering” of Muslims and Middle-Easterners in western narratives. One of these authors is the Pakistani Mohsen Hamid who, in The Reluctant Fundamentalist, brings us face to face with the economic aspects of cultural and international injustice, and brings to light the deficiencies of the globalization discourse. This article studies the constitution of Changiz’s subjectivity as an alien and “other” in the wake of the September 11 attacks. The Reluctant Fundamentalist is a novel which impels the reader to think deeply about the lies hidden behind the universal and totalitarian categories such as “west/east” and “we/they.” Mohsen Hamid shows that the cultural map of the world needs a new design because national cultures are founded on the limitation of the alien, although they have their roots in people’s actions and behaviors, and do not possess an ontological and intrinsic value. This article explores the interconnectedness of identity and third space by studying Changiz’s character.
Keywords: Third Space, September 11, Other, The Reluctant Fundamentalist, Mohsen Hamid} -
فصلنامه نقد ادبی، پیاپی 48 (زمستان 1398)، صص 115 -141
مفهوم «بنیاد گرایی» اصالتا متعلق به حوزه تحقیقات دین و به ویژه دین مسیحیت بوده؛ اما به تدریج آن را وارد سایر دین ها نیز کرده اند. پژوهشگران این حوزه در تلاش بوده اند ضمن بررسی تاریخ ظهور این پدیده، دلایل شکل گیری و وجوه مشترک آن در دین های مختلف را بکاوند. اما به دنبال چند واقعه تاریخی، ازجمله انقلاب ایران، قضیه سلمان رشدی و به ویژه اتفاق های 11 سپتامبر 2002، واژه «بنیاد گرایی» در عرصه عمومی غرب توسط رسانه ها مصادره شد و با استحاله کامل، به یک دال با دلالت های سیاسی و غیر دینی بدل گردید. در این فرایند که در چارچوب کلان روایت نو شرق شناسی تحقق یافت، دو راهبرد نشانه شناسی پیگیری شده است. ابتدا تلاش می شود مدلول های چند گانه «بنیادگرایی» در دین های مختلف به یک مدلول واحد و متعین، یعنی دین اسلام، تقلیل یابد و در گام بعد مدلول های گسترده دین اسلام (و به بیان بهتر مسلمانی) به یک مدلول بسیار کوچک یعنی «افراطی های مسلمان» فرو کاسته شود. محسن حمید در رمان جریان ساز خود بر آن بوده است تا ضمن باز نویسی این روایت/ فرایند، ضمن کمک به تکثیر دلالت های بنیاد گرایی، دلالت های اصیل دینی آن را احیا نماید، از تحدید مدلول های آن جلو گیری کند و راه را بر دو قطبی سازی مورد پسند گفتمان نوشرق شناسی یعنی همان دوقطبی شرق غرب یا اسلام لیبرالیسم ببندد. در مقاله حاضر با تکیه بر آرای نظریه پردازان حوزه «بنیادگرایی» و مقایسه آن با چگونگی بازنمایی آن در رمان بنیادگرای مردد، نشان داده شده که چگونه اثر ادبی می تواند ضمن تایید بخشی از نظریه ها، بینش های جدیدی در این حوزه ارائه دهد و کمک کند تا پیچیدگی های این موضوع در دنیای جدید واکاوی شود. این جستار درصدد است تا استدلال کند که چگونه رمان بنیادگرای مردد برداشت های رسانه ای و حتی نخبگانی در دنیای غرب از «بنیادگرایی» را به چالش می کشد و به باز تعریف و باز مصادره آن دست می زند.
کلید واژگان: بنیاد گرایی, مصادره, عصر طلایی, حسرت, بنیادگرای مردد, محسن حمید, دلالتگری دینی}Literary Criticism, Volume:12 Issue: 48, 2019, PP 115 -1419/11 attacks has turned “fundamentalism” to one of the most used words in the media, and among intellectuals around the world, especially in the West. Many books have been written to investigate the probable reasons of the emergence of the phenomenon. Literature, and specifically fiction, has also abundantly contributed to the discussions about fundamentalism. Mohsin Hamid, the well-known Pakistani writer, in his novel The Reluctant Fundamentalist (2007) treated fundamentalism from a new perspective. The present article will first discuss the famous theoretical books written about fundamentalism, then through applying them to The Reluctant Fundamentalist, will try to suggest the ways Hamid has meaningfully contributed to the discussion. The article will try to show that how The Reluctant Fundamentalist has challenged both the public, state, and even the elite views about fundamentalism and especially “Islamic fundamentalism.
Keywords: Fundamentalism, appropriation, golden age, The Reluctant Fundamentalist, Mohsin Hamid}
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.