محمول مرکب
در نشریات گروه ادبیات و زبان ها-
«تمشا کردن» محمولی تجربی در کردی گروسی است که ساخت موضوعی و رویدادی آن به صورت یک محمول مرکب فعل یاری بیان می شود. این پژوهش به جستار چگونگی رمزگذاری موضوع ها در ساختار محمول-موضوع «تمشا کردن» بر اساس منظر رده شناختی کرافت (2022) می پردازد. هدف آن بررسی این است که «تمشا کردن» از چه راهبردهایی برای بیان نقش شرکت کننده هایش بهره می جوید، بخش های سازنده ی آن میزبان کدام کارکردهای دستوری و معنایی هستند و چگونه ساخت رویدادی این محمول در راستای ساخت موضوعی اش بازنمایی می یابد. بدین منظور، پژوهشی میدانی صورت گرفت و 30 گویشور بومی کردی گروسی مصاحبه شدند. فیلم «داستان گلابی» ولس چیف بستر گرداوردی داده ها واقع شد و روایت های کردی ضبط شدند. 88 نمونه ی دارای محمول «تمشا کردن» از پیکره ی گفتمانی فوق، برای بررسی راهبردهای رمزگذاری موضوع استخراج شدند. مشاهده شد که این محمول مرکب تجربی در رمزگذاری موضوع شرکت کننده ها و نوع رویدادی که بیان می کند دارای بازنمایی های گوناگونی بود. اساسا از راهبرد تجربه-محور بهره می جست و تجربه گر را به صورت یک عبارت موضوعی فاعلی بیان می کرد. اما موضوع محرک آن در کاربرد راهبرد رمزگذاری تنوع قابل ملاحضه ای را نمایان می کرد و به صورت های عبارت موضوعی مفعولی، عبارت موضوعی متممی، و عبارت موضوعی بند متممی بازنمایی می یافت. از میان 88 نمونه از محمول «تمشا کردن»، تنها 16 مورد ساخت موضوعی فاعلی-مفعولی داشتند. پربسامدترین راهبرد رمزگذاری موضوع، راهبرد رمزگذاری فاعلی-متممی شناسایی شد که دارای محرک مکانی/هدف بود. این محمول مرکب همچنین مشاهده شد که به صورت یک زیررویداد در ساخت فعل پیاپی شرکت می جست و در برخی موارد با ساخت رویدادی متفاوتی بیان می شد.کلید واژگان: رویداد تجربی، ساخت موضوعی، محمول مرکب، فعل یار، فعل پیاپیtǝmʃʌ kǝrdǝn ‘to look’ is an experiential predicate in Garrusi Kurdish whose arguments and event structure are represented as a coverb complex predicate. The present study explores how arguments are encoded in the predicate-argument construction of tǝmʃʌ kǝrdǝn based on Croft’s typological perspective (2022). It investigates the strategies employed by this verbal event to express its participants’ roles, which grammatical and semantic functions are hosted by its components, and how its event structure is represented with respect to its argument structure. For this purpose, a fieldwork was conducted and 30 native speakers of Garrusi Kurdish were interviewed. Wallace Chafe’s The Pear Story film was used as a catalyst for data collection, and Kurdish narratives were recorded. A total of 88 tokens of tǝmʃʌ kǝrdǝn, extracted from our discursive corpus, were analyzed to study argument coding strategies. The findings revealed that this experiential complex predicate, exhibits variation in the participants’ argument coding and the type of the event it expresses. It basically used experiencer-oriented strategy, encoding the experiencer as a subject argument phrase. However, the stimulus showed variation in coding strategies, being expressed as an object argument phrase, as an oblique argument phrase, or as a complement clause. Of the 88 tokens of tǝmʃʌ kǝrdǝn, only 16 instances employed subject-object argument structure. The most tokenized coding strategy was subject-oblique argument coding with a locative/goal stimulus. Additionally, this complex predicate was observed to function as a subevent in serial verb construction. It could also express a different event structure.Keywords: Experiential Event, Argument Structure, Complex Predicate, Coverb, Serial Verb
-
برخی از جملات، علاوه بر محمول اصلی، حاوی نوعی محمول دیگر معروف به محمول ثانویه هستند. محمول ثانویه وضعیت فاعل یا مفعول را در هنگام وقوع عمل فعل یا پس از آن توصیف می کند. در این پژوهش تلاش شده است تا با استفاده از شیوه توصیفی-تحلیلی و ازمنظر رویکرد کمینه گرا برخی مفاهیم مرتبط با محمول ثانویه در زبان فارسی، ازجمله مقوله نحوی محمول های ثانویه و همچنین نحوه اطلاق حالت به گروه تعریف مورد توصیف این محمول ها واکاویده شود. در مورد مقوله نحوی محمول ثانویه، با بهره گیری از برخی معیارها نشان دادیم که محمول ثانویه در زبان فارسی دارای هسته نقشی محمول و مقوله نحوی گروه محمول است. درخصوص حالت نحوی گروه های تعریف مورد توصیف محمول ثانویه نیز، با تکیه بر ملاحظات نظری و شواهد تجربی، استدلال می شود که در ساختار این جملات، گروه محمول در جایگاه ادات فرافکن بیشینه گروه فعلی بزرگ قرار داشته و گروه تعریف مورد توصیف محمول ثانویه برای بازبینی مشخصه حالت خود، به اقتضای نوع محمول ثانویه، از جایگاه شاخص گروه محمول به جایگاه شاخص گروه فعلی کوچک یا به صورت جانبی به شاخص گروه فعلی بزرگ حرکت کند.
کلید واژگان: برنامه کمینه گرایی، زبان فارسی، محمول ثانویه پیامدی، محمول ثانویه همایندی، محمول مرکب -
در مقاله حاضر ساختهای موسوم به مجهول در گویش بابلی از زبان تبری بررسی می شود. ساخت مذکور در این گویش از اسم مفعول یک فعل متعدی یا یک گروه اسمی و فعل«bayyen» ساخته میشوند. ساخت مجهول همواره از مقولههای مورد بحث در زبانهای ایرانی است. هدف این پژوهش نیز بررسی وجود یا نبود این ساخت و در صورت وجود، چگونگی ساخت آن در گویش تبری است. به این منظور دادههایی بر مبنای شم زبانی یکی از پژوهشگران گردآوری شده و به روش توصیفی- تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته است. در این زمینه با استفاده از شواهدی چون وضعیت فعل«bayyen» در رابطه با پیشوند منفیساز «ن-»(na) و ساختار صوری یکسان آن با افعال اصلی نشان دادهایم که فعل مذکور یک فعل اصلی سبک است. درباره عنصر غیر فعلی نیز شواهدی مانند پسوند تفضیلی «-تر» ((tar و وابسته پیشین «خله» (xale) حاکی از این است که عنصر غیر فعلی در این ساختها در واقع صفت است و گاهی نقش مسند دارد. مقایسه رابطه بین این دو جزء و ویژگیهای افعال مرکب ذکر شده در دبیرمقدم (1376) و البرزی ورکی (1377) حاکی از آن است که ساخت مذکور مجهول نحوی نیست، بلکه جملات معلومی با محمول مرکب است. در این گویش جملاتی نیز یافت شد که ساختاری به صورت جمله معلوم دارند اما فاقد فاعل مشخصی اند. از این نظر این نوع جملات را که تنها از نظر معنایی مجهول بهنظرمیرسند، مجهول معنایی می نامیم.
کلید واژگان: گویش بابلی، زبان تبری، فعل سبک، مجهول نحوی، محمول مرکبThis article explores the structure of the so-called passives in Baboli dialect. A past participle or a noun phrase along with “bayyen” as a verb constitutes these structures. Using evidences like the position of negative marker “ne-” on “bayyen” and having the same structure as main verbs, we conclude that “bayyen” is a main light verb. Then getting benefitted from data like adjectival comparative suffix “-tar” and “xeylias” a premodifier for adjectives, we demonstrate that the elements preceding “bayyen” are in fact adjective and not verb. The analysis of the relation between these two elements in passives reveals that these elements combine to form compound verbs. Therefore, the so-called passives in this dialect are not passive; rather they are active sentences with complex predicates. Finally a different form of passive is diagnosed in this dialect which we call semantic passives. It means it has the structure of an active sentence but the subject of the sentence is not known. Therefore, it is passive just semantically.
Keywords: Baboli dialect, Light Verb, syntactic passive, complex predicate -
The grammatical verb bayyen ‘to become’ is found in two apparently different structures in Saravi dialect, i.e. unaccusative structures and passive sentences. Adopting a minimalist perspective, in the former structures, traditionally called copula sentences, the light verb bayyen is preceded by a non-verbal element which could be nominal, adjectival, or prepositional, and in the latter structures the auxiliary verb bayyen, appearing in the head of functional PassP, follows the past participle form of a transitive verb. Based on the empirical and theoretical evidences, the present study shows that these two structures are identical and there is no passive structure and passive projection in Saravi. This conclusion means that the light verb bayyen ‘to become’ cannot be considered as an auxiliary verb in Saravi. In sum, this grammatical verb is only used as a light verb in an unaccusative complex predicate, headed by a non-verbal element.Keywords: unaccusative predicate, complex predicate, little vP, Passive Phrase, light verb, auxiliary verb
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.