جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « کلیشه های جنسیتی » در نشریات گروه « ادبیات و زبان ها »
تکرار جستجوی کلیدواژه «کلیشه های جنسیتی» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
استفاده از راهبردهای کلامی مناسب در توفیق ارتباطی و بالطبع در رقم زدن مطلوب جهان برای همگان و به ویژه برای سیاست مداران خصوصا در روزگار بحران موثر است. این مقاله با هدف کشف راهبردهای کلامی رهبران سیاسی (روبین و جیگلیوتی، 2016)، کلیشه های جنسیتی-زبانی (لیکاف، 1975 و لویس و لوپیان، 2020) و هویت های فعال شده (جی، 2018) به تحلیل گفتمان نخست وزیران نیوزلند و بریتانیا و صدراعظم آلمان در اعلام قرنطینه موج اول همه گیری کرونا در مارس 2020 می پردازد و نشان می دهد که تنها معدودی از کلیشه های جنسیتی یعنی هم دلی و وحدت جویی زنان و رقابتجویی مردان صادق هستند. به علاوه، جهت دهی های آردرن و مرکل عمدتا تعلیمی و از آن جانسون، در مواردی برتری جویانه است. «ما»ی شامل در سخن آردرن و «ما»ی غیرشامل در سخن جانسون غالب بوده و مرکل از این منظر در میان دو نخست وزیر دیگر قرار دارد. این مطالعه شکل گیری گفتمان رهبری موثر و نوی را گمانه زنی می کند که کارآمدی گفتمان سیاسی کلیشه ای به اصطلاح «مردانه» را تا حدی زیر سوال می برد. برنامه ریزی راهبردهای کلامی رهبران می تواند بلاغت سیاسی را به پایگاه تاثیرگذارتری برکشد.کلید واژگان: تحلیل گفتمان, راهبردهای ارتباط کلامی رهبران سیاسی, کلیشه های جنسیتی, زبانی, هویت, همه گیری کرونا, مطالعه موردی}We are constantly shaping our world through verbal and nonverbal acts. Verbal communication is generally important for the politicians specifically in the time of the emergence of a crisis. The present article is aimed at looking into leadership communicative strategies,, gender stereotypes and identities as represented in Coronavirus lockdown speeches delivered by the two prime ministers of New Zealand and Britain and the Chancellor of Germany in March 2020. The study shows that sympathy and convergence as female linguistic stereotypes are deeply nested in Ardern’s and Merkel’s speech. While Johnson’s speech contains elements of the above-mentioned female stereotype, it is also marked by contest, rivalry and dominance. “We” is the most frequent identity activated in the three speeches, however the frequency of inclusive “we” is significantly higher in Ardern’s speech while exclusive “we” is dominant in Johnson’s and Merkel stands in between. The study suggests thorough consideration and application of linguistic choices and decisions by politicians and codification of the discursive regularities by discourse analysts which could lead into promoting political rhetoric. Additionally, the article speculates the emergence of a new effective political rhetoric which questions the normative so-called dominant “male” political discourse.Keywords: discourse analysis, Political Leadership Communicative Strategies, Linguistic Gender Stereotypes, identity, Corona Pandemic, Case Study, sociolinguistics}
-
ضرب المثل ها انعکاس دهنده جنبه ها و زاویه های مختلف زندگی مردم و دربردارنده مفاهیم اجتماعی و فرهنگی و به منزله متن های زبانی در کانون توجه زبان شناسی اجتماعی هستند. پژوهش حاضر مطالعه ای توصیفی تحلیلی است که به بررسی کلیشه های جنسیتی در ضرب المثل های فارسی و ترکیه ای از دیدگاه جامعه شناسی زبان پرداخته است. در این مقاله تعداد 100 ضرب المثل دارای کلیشه جنسیتی در زبان فارسی و ترکیه ای، به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب و بررسی شده اند. این پژوهش درپی دستیابی به این پرسش هاست که کدام نوع از کلیشه های جنسیتی در ضرب المثل های فارسی و ترکی بیشتر مشاهده می شود؟ کلیشه های جنسیتی موجود در ضرب المثل های فارسی و ترکی بیشتر بر کدام جنسیت تاثیر می گذارد؟ از منظر جامعه شناسی زبان کاربرد کلیشه های جنسیتی خاص در ضرب المثل های فارسی و ترکی، چگونه اوضاع اجتماعی هر دوره را بازنمایی می کند؟ نتایج این تحقیق بیانگر آن است که کلیشه های جنسیتی در ضرب المثل های مربوط به زنان بیشتر از مردان است. همچنین، بیان ویژگی های اخلاقی در ضرب المثل های فارسی و ترکی بیشتر از سایر ویژگی ها کاربرد داشته است و مفاهیم مطرح شده در ضرب المثل ها نشان دهنده سوگیری جنسیتی، بی توجهی به زنان و سطح پایین اجتماعی زنان در فرهنگ عامه مردم در گذشته است. همچنین، فرهنگ ترک زبانان و ایرانیان به دلیل نزدیکی مرزها و فرهنگ های ایران و ترکیه، در کاربرد کلیشه های جنسیتی در جامعه، دارای شباهت های زیادی با هم هستند.
کلید واژگان: کلیشه های جنسیتی, ضرب المثل های فارسی, ضرب المثل های ترکیه ای, جامعه شناسی زبان}Proverbs reflect different aspects and angles of people’s lives including social-cultural concepts as if they were linguistic texts being focused by sociolinguistics. The present research is a descriptiveanalytic study investigating the gender-related stereotypes in Turkish and Persian proverbs from the viewpoint of sociology of language. In this essay, 100 Turkish and Persian proverbs having gender-related stereotypes were selected and investigated through purposive sampling. This research intends to answer these questions: what type of gender-related stereotypes have been much more observed in Turkish and Persian proverbs? Which gender is more impressed by the gender-related stereotypes in Turkish and Persian proverbs? From the viewpoint of sociology of language, how does the utilization of the special gender-related stereotypes in Turkish and Persian proverbs represent the social status of each era? The results obtained from this study indicate that the gender-related stereotypes have been more frequently used in the proverbs related to the women than men. Furthermore, the ethical characteristics have been stated and used more than other characteristics in the Turkish and Persian proverbs. The concepts stated in the proverbs indicate the gender bias (gender discrimination), and ignorance of women and women's low social status in popular culture in the past. Besides, there are a lot of similarities between the cultures of Turks and Iranians regarding the utilization of gender-related stereotypes in the society due to the proximity of cultures and the borders of Iran and Turkey
Keywords: Gender-related stereotypes, Persian proverbs, Turkish proverbs, sociology of language} -
کلیشه های جنسیتی را می توان از مفاهیم برجسته در حوزه جامعه شناسی زبان به شمار آورد. این کلیشه ها در همه سطوح زبانی، ازجمله ادبیات کودک یافت می شوند و در بازتولید زبان جنسیت زده و گفتمان مردسالار نقش به سزایی دارند. پژوهش حاضر به بررسی این کلیشه ها در مجموع چهل داستان کودک در گروه سنی «الف» و «ب» پرداخته و درصدد است تا با روشی توصیفی-تحلیلی در چارچوب زبان شناسی فرهنگی میزان و نوع کلیشه های رایج در دو گروه را با یکدیگر مقایسه کند و در ادامه تفسیری زبانی و فرهنگی از این کلیشه ها ارایه دهد. یافته های پژوهش نشان می دهد که اگرچه در لایه های آشکار و روبنایی زبانی از میزان کلیشه های جنسیتی در داستان های کودکان کاسته شده است لیکن گفتمان مردسالار در سطح ژرف ساخت داستان های کودکان هم چنان حضوری پررنگ داشته و ارزش ها و ملاک های مربوط را از طریق ارایه چارچوب ها و نقش های جنسیت زده در زبان رمزگذاری کرده و به مخاطب القا می کند.
کلید واژگان: کلیشه های جنسیتی, ادبیات کودک, زبان شناسی فرهنگی, زبان و جنسیت}Gender stereotypes can be considered as one of the prominent concepts in the field of socio-linguistics. These stereotypes are found at all levels of language application, including children’s literature, and play an important role in the reproduction of sexist language and patriarchal discourse. Through a descriptive- analytic method, the present study aims to investigate the aforementioned stereotypes in forty children’s stories of age groups “A” and “B” and seeks to compare the amount and the types of common stereotypes within the cultural linguistics framework as proposed by Sharifian (2016). Then, a linguistic and cultural interpretation of the stereotypes will be provided. The results of this study indicate that although the amount of gender stereotypes in children’s stories has been diminished in the past decades, patriarchal discourse is still remarkably present on the deep structure level and encodes its values and criteria through the presentation of gendered frameworks and roles in language and affects the audiences.
Keywords: Children's literature, Cultural linguistics, Language gender, Gender stereotypes} -
در فرهنگ مردسالار و رسمی گذشته و تقسیم بندی کلیشه های جنسیتی، عقلانیت همواره امری مردانه بوده است. به همین دلیل، تفکر، تصمیم گیری و ارایه راه حل مشکلات، عموما به مردان نسبت داده می شد و درمقابل، زنان افرادی منفعل، وابسته و نظاره گر تعریف می شدند و اگر برای زنان نقش فعالی در عرصه های فرهنگی و سیاسی و اجتماعی قایل می شدند، عموما جنبه منفی یا «مکارانه و دسیسه گرانه» داشته است؛ اما در فرهنگ عامه فارسی که افسانه ها به منزله یکی از برجسته ترین اشکال ادبی در بطن آن بالیده اند کلیشه مذکور، یعنی انتساب عقلانیت به مردان شکسته شده است و در این افسانه ها زنانی ظاهر شده و به ایفای نقش پرداخته اند که به مدد تدبیر (عقلانیت) آنان گره کارها گشوده می شود. گره گشایی های زنان و دختران را در افسانه ها می توان به «عقلانیت زنانه» تعبیر کرد. در این پژوهش، با استفاده از نظریه یونگ و در قیاس با کهن الگوی «پیر فرزانه» زنان خردمند روایت های عامه ایران را با عنوان کهن الگوی «زن خردمند» نام گذاری کرده ایم. تحقیق حاضر به روش توصیفی تحلیلی، به بررسی چگونگی بازنمود عقلانیت زنانه در افسانه های ایرانی پرداخته و نشان داده شده است که چگونه خلاف باورهای کلیشه ای جهانی که خود یونگ نیز در تحلیل کهن الگوها در دام آن ها افتاده است، زنان «عقلانیتی ایجابی» از خود بروز می دهند و نقش هایی مثبت در راستای یاریگری به قهرمانان و سایر شخصیت های داستانی ایفا می کنند. این پژوهش می تواند الگویی مناسب برای بررسی و کاوش های مجدد در فرهنگ های دیگر درنظر گرفته شود؛ بدین معنا که نقش و حضور واقعی زنان در تاریخ فرهنگ ها بازخوانی شود تا واقعیت هایی را که مردسالاری طی هزاره ها سرکوب کرده بود، برملا سازد.
کلید واژگان: ادبیات عامه, افسانه های ایرانی, کلیشه های جنسیتی, عقلانیت زنانه, زن خردمند}In the traditional masculine culture and its gender-oriented divisions, logic had always been considered as a masculine concept. Thinking strategies, in this respect, as well as the ability to make decisions and find solutionsare considered as masculine features, marking women as passive, marginal, and observing agents. If only they were given any active role in the social, cultural and political context, it was mostly regarded as a role coupled with treachery and deceitfulness. Yet, in the Persian public cultural domain, from the crux of which legends have emerged as the most notable literary forms, this very patriarchal cliché fails, and the women come to the scene to address problems by relying on their utmost level of rationality and logic. Such a pragmatic logicism in addressing problems as presented by women in the legends can be considered as a feminine rationality. Borrowing from the Jungian theories and forming an analytical-descriptive approach, this study explores howfeminine rationality is materialized in the Iranian legends. The findings indicated that unlike global clichés and Jung’s reading of the archetypal legends, women exhibit an essentially feminine rationality that enables them to not only help the main heroof the narrative but also play an all positive role. Considering the depth and breadth as well as the appearance of the wise women in the Iranian legends, this study shows the formation of an archetype, called a ‘wise woman’, which can be further appreciated by exploring the legends from other nations
Keywords: Pop literature, Iranian legends, gender clichés, feminine rationality, wise woman} -
چگونگی بازنمایی کلیشه های جنسیتی در عرصه ادبیات یکی از مهمترین مباحث تحلیل انتقادی متون ادبی است. در این میان داستانها با انعکاس هنجارها و ارزش های جامعه نقش بسزایی در بازتولید گفتمان های جنسیتی ایفا می کنند. نقد متون ادبی از چنین منظری به روشن نمودن نقش زبان در تحکیم روابط سلطه و قدرت در سطح جامعه کمک شایانی می کند. پژوهش حاضر با نگاهی انتقادی و با تحلیل محتوای هشت داستان از مجموعه آتش خاموش اثر سیمین دانشور و نیز هشت داستان از مجموعه آثار جلال آل احمد، گفتمان جنسیتی را در فضای ادبیات داستانی بررسی می کند. یافته های این تحقیق بار دیگر فضای مرد سالارانه جامعه ایران را به رخ می کشد.کلید واژگان: جلال آل احمد, سیمین دانشور, تحلیل انتقادی, کلیشه های جنسیتی, سلطه, قدرت}
-
کلیشه های جنسیتی، باورهای فرهنگی قالبی و مشترک درباره ی رفتارها و فعالیت ها و صفات زنانه و مردانه هستند. در این کلیشه ها گروه های مردان و زنان با یکدیگر مقایسه می شوند و معمولا این ارزشیابی به تبعیض جنسی می انجامد. الگویابی جنسیتی از دوران کودکی آغاز می شود؛ ازاین رو، کتاب های کودک و نوجوان در کنار دیگر ابزارهای جامعه پذیری، در انتقال هنجارها و شکل دادن به هویت جنسی نقشی چشمگیر دارند. پژوهش ها نشان می دهد تصویری که از دو جنس عرضه شده، در بسیاری از داستان های واقع گرای کودک و نوجوان، تبعیض آمیز است. در داستان های فانتزی عواملی مانند قراردادهای گونه ی ادبی، جنس نویسنده، تاریخ نگارش و میزان فانتاستیک بودن شخصیت ها و کنش هایشان بر میزان و نوع کلیشه ها تاثیری محسوس دارند. دراین مقاله کوشش شده است تاثیر فضای فانتزی و شخصیت های فانتاستیک بر میزان کلیشه ها بررسی شود. بدین منظور، تعدادی از فانتزی های برگزیده ی کودک و نوجوان، که در گستره ی زمانی پس از پیروزی انقلاب اسلامی تا سال 1387 نگارش یافته اند، تحلیل شدند. یافته ها نشان داد شدت و ضعف بازتاب کلیشه های جنسیتی رابطه ای مستقیم با واقعیت و فراواقعیت دارد: در داستان هایی که هیچ عنصر و پدیده ای از جهان واقع در آن ها وجود ندارد، کلیشه ها دیده نمی شوند؛ در داستان هایی که از دو عالم فراتری و فروتری و شخصیت های فانتاستیک و انسانی ترکیب شده اند، کلیشه ها تنها در بخش غیرفانتزی حضور دارند و درنهایت، در داستان هایی که غلبه با واقع گرایی است و عناصر و شخصیت های فانتاستیک محدودتری در آن ها دیده می شود، کلیشه های جنسیتی پررنگ ترند.
کلید واژگان: داستان کودک و نوجوان, فانتزی, کلیشه های جنسیتی}Gender Stereotypes are a collection of common cultural Clichés of male and female behaviors, attributes and activities usually resulting in sexism. Finding gender patterns commences from the early years of childhood; beside the other socializing means, children’s books have a significant role in transferring social norms and gender identity formation in children. Various studies show that the realistic fictions in children’s literature have produced a stereotype and discriminating image of the male and female. Different factors, such as genre tradition, author’s sex, time of creation of the work and fantastic degree of the work have a perceptible impact on the degree and the kind of sexist stereotypes. Among these various factors, the article tries to evaluate the influences of fantastic atmosphere and characters on the gender stereotype. A study of the selected fantastic fictions published by three well-known writers of children’s literature shows that the degree of gender stereotypes presented in the works has a direct relation with reality or meta-realism (Fantastic vision). There are no gender stereotypes in the fictions which have no element of the usual real world. In the mixed fictions combined of two imaginary and real worlds with fantastic creatures and human beings, the gender stereotypes appear only in non-fantastic part of the work and in the fictions in which realism is dominant, the gender stereotypes are more obvious than two other ones.Keywords: gender stereotypes, fantasy, Children, young adult's fiction} -
مقاله حاضر به بررسی نمایشنامه «عروسی» یکی از مشهورترین آثار نیکالای واسیلیویچ گوگول می پردازد. هدف از آن، تعریف نقش احساس ترس در این نمایشنامه کمدی است. نویسنده مقاله نتیجه می گیرد که یکی از اصلی ترین سرچشمه های این احساس، ذهنیت های کلیشه ای مرتبط با جنسیت است. تمامی قهرمانان زن نمایشنامه «عروسی»، و بیش از همه خود عروس، ترس را نشان می دهند. دودلی و ضعف ویژگی بارز و اصلی آگافیا تیخونووا است که به او امکان می دهد به یک زندگی متفاوت، یعنی زندگی مشترک پابگذارد. در همان حال، ترس غریزی دختری از طبقه کاسب، زیر شرم و حیای ظاهری و نمایشی پوشانده می شود؛ در حالی که ترس در وجود داماد با هنجارهای متداول رفتاری در تقابل قرار می گیرد و درک کاملا متفاوتی از واقعیت را نشان می دهد. پرتگاه هستی باعث سلب آسایش قهرمان شده و کابوس ابهام و اجتناب ناپذیری انتخاب، او را عذاب می دهد. پریدن پادکالیوسین از پنجره نیز خصلت نمادین عمیقی دارد و می توان آن را تلاشی برای گریز از حد و مرز واقعیت های موجود و غلبه بر ترس ذاتی خود تعبیر کرد.کلید واژگان: عروسی, ترس, مضامین فولکلوریک, کلیشه های جنسیتی, ذات}
-
هدف از این تحقیق ارتباط بین کلیشه های جنسیتی و تضاد نقش های زناشویی است. که در این زمینه از سه نظریه: نمایشی گافمن، مجموعه نقشی مرتن و فمنیسم لیبرال استفاده شده است. جامعه آماری شامل زنان متاهل جوان (20 35 ساله) شهر شیراز است، که حداقل یک سال از زندگی مشترک آن ها گذشته است، جمعیت نمونه 287 نفر بوده است. ابزار تحقیق دو پرسشنامه تضاد نقش و نقش جنسیتی بم (BSRI) است و تضاد نقش در 8 حیطه: تحصیل، اشتغال، مدیریت مالی، کار خانگی، روابط جنسی و عاطفی، روابط خانوادگی و دوستی، گذران اوقات فراغت و نگهداری و تربیت فرزندان، مورد سنجش قرار گرفته است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی، آزمون های معناداری، تحلیل واریانس، تحلیل رگرسیون و تحلیل مسیر استفاده شده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که پایبندی به کلیشه های جنسیتی از میزان تضاد نقش می کاهد؛ همچنین زنان با سطح تحصیلات و آگاهی بالاتر، موقعیت بالاتر به لحاظ طبقه اجتماعی خانواده خود و همسر و میزان درآمد بیشتر تضاد نقش کمتری را احساس می کنند. این در حالی است که با افزایش ساعات کاری و تنوع نقش ها در زنان میزان تضاد نقش آن ها افزایش می یابد.
کلید واژگان: نفش, جنسیت, جامعه پذیری نقش جنسیتی, تضاد نقش های زناشویی, کلیشه های جنسیتی}
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.