جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « گسست » در نشریات گروه « ادبیات و زبان ها »
تکرار جستجوی کلیدواژه « گسست » در نشریات گروه « علوم انسانی »-
با درک اهمیت و جایگاه «هویت» در مناسبات اجتماعی و تعاملات گروهی و با توجه به موقعیت بین رشته ای این مفهوم، این پژوهش درصدد است تا جایگاه موضوع و مفهوم هویت سوژه مهاجر را در دو اثر گسل، از ساسان قهرمان و مای نیم ایز لیلا، از بیتا ملکوتی، بررسی کند. آثاری که بر توصیف شرایط و چالش های فردی و اجتماعی مهاجران متمرکز بوده و اشتراکات و افتراقات شرایط خاص آنان را با انتخاب، تنظیم و تفکیک صورت بیان ادبی، سبک زندگی، مواضع اشخاص، رویدادهای خطی و یا درهم آمیخته زندگی بیان کرده اند. هدف از خوانش هویت محور این آثار، مطالعه و شناسایی ظرفیت ها و رویکردهای رمان مهاجرت در پرورش و بازنمایی عناصر بنیادین زیستی انسان و به ویژه، کمک به رفع تنگناهای فرهنگی و هویتی ایرانیان برون مرز است. از این رو، با استفاده از روش تحقیق کیفی و تاریخی استنادی، با بررسی ویژگی ها و شاخصه های هویتی و خودشناسی مهاجران به تبیین و واکاوی هویت های چندگانه مهاجر از قبیل هویت هایبریدی، هویت بینابین و گسست هویتی مهاجر می پردازد و پیچیدگی های پدیده مهاجرت و ارتباط آن را با دگرگونی ها و عوامل مشترک جابجایی های برون مرزی با اشاره به واقعیت های جامعه و ارتباط آن با جایگاه مهاجران بررسی می کند.
کلید واژگان: هویت اجتماعی, مهاجرت, هایبریدی, بینابین, گسست, گسل, مای نیم ایز لیلا}By understanding the importance and position of "identity" in social relations and group interactions and considering the interdisciplinary position of this concept, this research tries to find out the position of the topic and the concept of the identity of the immigrant subject in the two works "Gosal" (1374) by Sasan. Hero and "My Name Is Leila" (2010) by Bita Malkuti. The works that are focused on the description of the individual and social conditions and challenges of the immigrants and express the commonalities and differences of their special conditions by selecting, organizing and separating the form of literary expression, lifestyle, positions of people, linear or intermingled life events. The purpose of the identity-based reading of these works is to study and identify the capacities and approaches of these works in nurturing and representing the basic biological elements of human beings and especially, to help solve the cultural and identity bottlenecks of Iranians abroad. Therefore, using a qualitative and historical reference research method, this study examines the characteristics and indicators of immigrants’ identity and self-awareness. It explains and analyzes multiple identities of immigrants, such as hybrid identity, Liminal identity, and Identity Disruption or Traumatic Identity. It also explores the complexities of the migration phenomenon and its relationship with transformations and common factors of overseas migrations, referring to societal realities and their connection with the status of immigrants.
Keywords: Social Identity, migration, hybridity, Liminal, Disruption, Gosal, My Name is Leila} -
پژوهش حاضر بر آن است تا نشان دهد جولین بارنز و بزرگ علوی در دو اثر منتخب هیاهوی زمان (The Noise of Time) و «چشمهایش» به نقش رهایی بخش هنر در مقام مولد حقیقت توجه ویژه ای دارند. هر دو نویسنده که دغدغه های اجتماعی و سیاسی از درون مایه های اصلی آثارشان است، تقابل سوژه در برابر انقیاد را به تصویر می کشند. فرضیه اصلی این است که در منظر هر دو نویسنده هنر یکی از ابزار مهم مبارزه با استبداد است که در آن سوژه-هنرمند در رابطه دیالکتیکی خود با سلطه حاکم، در وقوع یک گسست به اهمیت رخدادی هنر پی می برد، و تا پایان به آن وفادار می ماند. دیمتری شوستاکوویچ موسیقی دان شهیر روسی، و قهرمان رمان بارنز، در کشمش با قدرت حکومت استالینی، با تمام وجود به یکپارچگی درون خویش با هنرش اهتمام می ورزد، گرچه برخی او را خاین می دانند. استاد ماکان نقاش، قهرمان رمان «چشمهایش»، در کارگاه نقاشی خویش دغدغه مند دردهای رعیت مظلوم در برابر ستم و بی عدالتی، سرانجام در تبعید با زندگی مبارزاتی خود وداع می گوید. این تحقیق که پژوهشی تطبیقی و مقابله ای است، در چارچوب نظری، رویکردی میان رشته ای با تمرکز برخوانش پسامارکسیستی به کار گرفته است و از آرای کلیدی آلن بدیو همچون نظریه ارکان (Conditions)، هنر مولد (Art as Truth generator)، دیالکتیک (Dialectics)، گسست (Rupture) سوژه و سوژه شدگی (Subjectivisation)، وفاداری (Fidelity)، و مهم تر از همه رخداد (Event) استفاده کرده است.کلید واژگان: رخداد, نظریه ارکان, دیالکتیک, سوژه شدگی, گسست, هنر مولد حقیقت, وفاداری, حقیقت}The present research seeks to demonstrate that Julian Barnes in his “The Noise of Time” (2016) and Bozorge Alavi in “Her Eyes” (1998) have devoted meticulous attention to the emancipatory function of art as a truth generator. Both novelists, obsessed with the socio-political concerns in their writings, represent the confrontation between the subject and subjugation. The key claim is that these novelists deem militant art as one of the pivotal modes of disagreement with power wherein the subject-artist recognises the evental significance of art via a rupture and in his dialectics of subjectivisation manifests fidelity to this event through and through. Dimitri Shostakovich, the protagonist of “The Noise of Time”, preserves his personal and artistic integrity in struggle with Stalinist power despite the fact that some label him as a traitor. The master painter Makan, the hero of the novel “Her Eyes”, portrays the sufferings of the afflicted peasants oppressed by tyranny and injustice in his art gallery, and ultimately death terminates his militant life in exile. The theoretical basis of this comparative research is interdisciplinary, within a post-Marxist reading, and employs Alain Badiou’s core concepts including conditions, art as truth generator, dialectics, rupture, subject and subjectivisation, and the event.Keywords: art as truth generator, conditions, Dialectics, event, fidelity, Rupture, subjectivisation, Truth}
-
جوامع سنتی در آغاز دوره مدرن، ساختاری مردسالار داشتند. گستره هنجارهای مردسالارانه و استیلای آنچه میشل فوکو «رژیم حقیقت» می نامد در دوره سنتی، زنان را آبژه ی تحت کنترل و تحکم مردان می دانست. ایستادگی زنان در برابر هژمونی مردسالار و سرنوشت مقاومت زن در برابر استیلای این ایدیولوژی در آثار ادبی به نقطه تقابل بین نظریه نوتاریخی باوری، استفان گرینبلت، و آلن سینفیلد، از متفکران نظریه ماتریالیسم فرهنگی بدل شده است. با توجه به دیدگاه های گرینبلت، مخالفت زن در برابر گفتمان حاکم و ایدیولوژی مردسالار در نهایت، توسط ایدیولوژی غالب هضم میشود. از سوی دیگر، سینفیلد و سایر ماتریالیستهای فرهنگی به نتیجه و دستاورد این تقابل و مخالفتها خوشبین اند. به باور آنان، ایستادگی زنان در برابر ایدیولوژی مردسالار به بروز گسست در ساختار ایدیولوژی می انجامد و می تواند در نهایت به شکسته شدن هژمونی مردسالار منجر شود. این پژوهش بر مفهوم مقاومت در دو مکتب ماتریالیسم فرهنگی و نو تاریخی باوری متمرکز است و بر اساس تفاوت خوانش این دو مکتب به بررسی سرنوشت مقاومت زن در منظومه فولکلور «خه ج و سیامند» می پردازد. یافته ها نشان می دهد که با خوانش نوتاریخی باوری مقاومت زنان چگونه توسط هژمونی حاکم سرکوب می شود ولی اثرات و نتایج مقاومت در برابر ایدیولوژی با خوانش ماتریالیسم فرهنگی در نهایت، سالها بعد به بار می نشیند و زنان از آبژه ی منفعل در دستان این ایدیولوژی، به سوژه ای کنشگر و فعال بدل می شوند و هویت مستقل خود را باز می یابند و بر سرنوشت خود حاکم می شوند.
کلید واژگان: نوتاریخی باوری و ماتریالیسم فرهنگی, ایدئولوژی, گسست, خوانش ناموافق, رژیم حقیقت, هژمونی, منظومه خه ج و سیامند}Traditional societies had a patriarchal structure at the beginning of the modern era. The extent of patriarchal norms and the domination of what Michel Foucault called the "regime of truth" in the traditional epoch tried to consider women as an object and in this way to keep women under men's control. Women's resistance to patriarchal hegemony and the fate of women's resistance to the domination of this ideology in literary works has become a point of confrontation between the New Historicist Stephen Greenblatt, and Cultural Materialist Alan Sinfield. The former believes that women's opposition to the dominant discourse and patriarchal ideology is ultimately digested by the dominant ideology. On the other hand, Sinfield and other cultural materialists are optimistic about the outcome of this confrontation. According to them, women's resistance to patriarchal ideology demonstrate dissidence being incorporated, necessarily, with reference to dominant structures and it can ultimately lead to the discontinuity of patriarchal hegemony. This study aims to explore the consequence of women's resistance in the folklore tale of "Khaj and Siamand" based on the New historicism and Cultural Materlism readings. The former considers that women's resistance is suppressed by the ruling hegemony while the cultural materialists assert that challenging the patriarchal hegemony yields questioning the patriarchy. Thus, woman is no longer a passive object in the hands of male-dominated ideology, but she becomes an active subject. Women can make their own identity and rule their own destiny.
Keywords: Neo-historicism, cultural materialism, Ideology, Dissident reading, Faultlines, Regime of truth, hegemony, Khaj, Siamand} -
شرقی ها در آثار شرق شناسان اغلب مردمانی نابالغ، ناتوان از اداره کردن خود و نیازمند قیم به تصویر کشیده شده اند. بازنمایی این تصاویر برای مشروعیت دادن به قدرت غرب است و شرق (بر اساس رابطه دیالکتیک دانش / قدرت از منظر فوکویی) به صورت انسانی فاقد عقلانیت مدرن نشان داده می شود؛ به همین دلیل نیازمند قیم و هدایتگر است. این نوع تصاویر از گزاره های بدیهی در سنت مسلط شرق شناسی به شمار می رود؛ اما در کنار این تصاویر، برخی شرق شناسان، تصویری مبتنی بر بیداری و بلوغ ایرانیان ارایه کرده اند. این تشتت تصاویر از تعدد سنت های شرق شناسی (و نه یکدستی آن) نشان دارد. هدف این پژوهش به چالش کشیدن تصویر شرق در سنت شرق شناسی مسلط است. یکی از راه ها، به متن آوردن نگاه شرق شناسانی است که در حاشیه سنت حاکم شرق شناسی قرار گرفته اند. این امر اعتبار تصویر در گفتمان مسلط را مخدوش و در نتیجه، سنت شرق شناسی را از یکدستی خارج می کند. از کسانی که به گزاره های بدیهی سنت شرق شناسی در آثارش نپرداخته، ادوارد براون است. بازنمایی تصویر ایران در رویکرد براون، آن تصویر کلیشه ای مبتنی بر فقدان عقلانیت مدرن ایرانیان در گفتمان شرق شناسی را بر هم ریخته است. از دیدگاه براون، روحیه و افکار ایرانی ها در عصر مشروطه، در اندک زمانی، پیشرفت های برجسته ای کرد. او ترقی فکر ایرانیان را در زدودن تحمیل های ستمگرانه غربیان و قاجاریه و بیداری نسبت به مسوولیت تاریخی خود که آغاز حرکتی خردمندانه است ستایش کرده است.کلید واژگان: شرق شناسی, حاشیه, گسست, فوکو, براون}
-
نشریه پژوهش ادبیات معاصر جهان، سال بیست و چهارم شماره 2 (پیاپی 81، پاییز و زمستان 1398)، صص 523 -542قهرمان انزوا طلب در آثار رمانتیک جلوه درخشانی دارد. قهرمان رمانتیک با پشت کردن به دنیا و تماس با طبیعت به کاوش در درون خود می پردازد. این کنش لزوما در مواجهه با مدرنیته نبوده بلکه بیشتر بیانگر نوستالژی انسان دور افتاده از ریشه ها و طبیعت را بازمی نمایاند. در قرن بیستم و تحت تاثیر نویسندگانی چون پروست و جویس بار دیگر انزوا و درون نگری قهرمان رواج یافت که این بار کاملا متفاوت با انزوای رمانتیک بود. در اینجا جستجوی هویت در دنیای مدرن به چالش اساسی قهرمان و نویسنده بدل می شود. در این مقاله برآنیم تا با بررسی شیوه روایت و گفته پردازی دو رمان نفرین زمین جلال آل احمد و صورت-جلسه ژان ماری گوستاو لوکلزیو نسبت انزوای قهرمان با جهان مدرن را روشن ساخته و نشان دهیم که چگونه انزوا توانسته به امکانی برای مقاومت در مقابل جهان مدرن و ارزش های تحمیلی آن تبدیل شود.کلید واژگان: انزوا, زندگی مدرن, مقاومت, گسست, پیوند, آل احمد, لوکلزیو}The isolationist hero in the romantic work has a bright front. The Romantic hero explores the inside by exploring the world and contacting nature. This action is not necessarily in the face of modernity, but rather reflects the nostalgia of humanity far removed from its roots and nature. In the twentieth century, under the influence of writers like Proust and Joyce, the hero's isolation and introspection again came into being, which was quite different from romantic isolation. Here, the quest for identity in the modern world becomes a major challenge for the hero and writer. In this article, we seek to elucidate the style of isolation of the hero with the modern world and to show how isolation has enabled a resistance to the modern world and its imposed values, by examining the narrative and enunciative analysis of the two novels, Cursing of the Land by Al-e Ahmad and the Interrogation by Le Clézio.Keywords: isolation, modern life, Resistance, Rupture, fusion, Al-e Ahmad, Le Clézio}
-
در چارچوب نشانه معناشناسی گفتمانی، معنا از فرایندهای پیچیده ای تبعیت می کند. نشانه معناها در درون فرایند گفتمانی تضمین کننده کنش ایجاد معناهای زنده و پیوسته درحال شکل گیری هستند. نشانه معناشناسی، کارکرد سنتی معنا را به سوی کارکردی گفتمانی که در آن هیچ معنای ازپیش محققی وجود ندارد، سوق می دهد. به همین دلیل می توان صنعت تشخیص، یکی از صنایع ادبی، را از منظر نشانه معناشناسی و از دیدگاهی گفتمانی بررسی کرد. بدیهی است که عوامل بسیاری در ایجاد روند تشخیص و تبدیل ابژه به سوژه نقش دارند. در این حالت، تشخیص می تواند سیر صعودی داشته باشد و فرایند اوج معنایی را طی کند. ولی گاه باید درنظر داشت که عوامل متعددی در یک روایت، در تبانی با هم می توانند توانایی کنشگر یا سوژه را محدود کرده، او را به ابژه یا شیء تبدیل کنند. این دگرگونی نتیجه امری فرایندی است که سبب می شود تا از تشخیص به سوی سقوط آن پیش رویم. پس روند تشخیص می تواند مسیر معکوس، یعنی سیر نزولی، داشته باشد. در میان کارکردهای مورد بررسی، کارکرد نوستالژیک، خلسه ای و اسطوره ای گفتمان را در رمان بوف کور به عنوان عامل گسست و یکی از اصلی ترین عوامل اثرگذار در سقوط از تشخیص یافتیم. هدف این مقاله بررسی نحوه ایجاد گسست از طریق پیدایش فضای تنشی در روایت بوف کور هدایت و نقش آن در سقوط از تشخیص از دیدگاه نشانه معناشناسی گفتمانی است.
کلید واژگان: فرایند, روایت, تشخیص, گسست, نوستالژی, خلسه, اسطوره, بوف کور}Attributing human traits to non-human is the traditional description of personification. In this article we want to go further than the limits of this definition. We hypothesized that personification is a process which is formed by many factors in a context and without considering these factors, we can’t get into right conclusion that matches up with the real nature of discourse. A short-Persian story called ” Boof-e- Koor”, by Hedayat, a famous Iranian writer, is chosen to be studied on the basis of discursive-semiotics, to show how the process of personification forms. It was estimated that socio-cultural factor and mythical, ecstatic and nostalgic-function affect the formation of the process of personification also discontinuance is a crucial factor that can change the subject to an object and causes another kind of personification happen. At last, the results certified our hypothesis. If attributing human traits, decrease, personification process is lead to the minimal side.
Keywords: Discursive-semiotics, Personification process, Narration, Discontinuance} -
تحقیق حاضر به بررسی دو مفهوم انتقادی اصالت زن و تداوی روحی طبیعت در یکی از رمانهای آلیس واکر باعنوان اکنون زمان دل گشودن است می پردازد که در سال 2004 به چاپ رسید. مفهوم اصالت زن از دید واکر رویکردی جهانشمول و غیرجدایی طلب است که بر اهمیت اجتماع، یکپارچگی و احیای زنان تاکید می کند. اما اصالت زن فقط نوعی نقطه آغاز به حساب می آید. واکر درادامه پروژه خود برای توانمندسازی زنان، تداوی روحی طبیعت را معرفی کرد، مفهومی مستقل از بدن که تجسم نوعی انرژی پویا است و برای آسایش فرد ضرورت دارد. تجلیل وی از پیوند ذاتی میراث آمریکا-آفریقایی ها با فرهنگ بومی امریکا و تمرکزش بر وابستگی معنوی بین همه عناصر زندگی از جمله خصوصیات مرحله دوم زندگی حرفه ای آلیس واکر در نقش یک نویسنده است. رمان اکنون زمان دل گشودن است نشانه ورود او به این مرحله فکری جدید است، مرحله ای که مشخصه آن تجلیل از تقدس و یکپارچگی حاصل از اتصال «انسان» با کل «هستی» است. او در مورد اهمیت ارتباط واقعی با طبیعت و محیط اطراف در حکم پیش نیازی برای یکپارچگی جسمی و عاطفی توضیح دیگری نداده است. این مقاله به فرایند مشقت بار سفر شخصیت اول داستان برای کشف خود می پردازد که با هدف التیام جسمی و معنوی انجام می گیرد. خود-بازسازی نهایی شخصیت اول داستان از طریق رجعت داوطلبانه او به طبیعت صورت می گیرد. این استقلال تازه به دست آمده باعث می شود که شخصیت ها نظم نمادین سرکوبگر را بی ثبات سازند، از تروما جان سالم به در برده و انرژی بازیابی شده خود را برعلیه گسستگی ذهن به کار گیرند.کلید واژگان: تداوی روحی طبیعت, گسست, یکپارچگی, اصالت زن, شفای نیایی}Early feminist criticism was by large exclusionary. Educated, middle-class white women initiated theories about members of their own status and ignored women’s varied ethnic, cultural racial and class identities. Although white feminists’ sexual and social self-concept stood in opposition to the dominant male-centered canon, the issues of race and class were briefly mentioned. That is why there has been an attempt in the recent years to form a feminist theory which investigates notions of race, class and gender along with the universal female problems. This project began with the necessity of developing a parallel tradition located in the unique shared political, social and economic experiences of black women. Alice Walker’s womanism is such a project aimed at the reconstruction of black female identity. Her womanist stance is a universal, non-separatist approach which explores the importance of community, wholeness and female restoration. But womanism is just the preliminary point of departure. She carried on her female empowering project and introduced eco-spirituality as an embodiment of dynamic energy, separate from the physical body, which is essential for the individual’s well-being. As part of the argument presented in this paper is to address the process of the reconstruction of the imposed identity and subjecthood of the black women, Judith Butler’s notion of “agency” is also used by the researcher to scrutinize black women’s potential for subversion and re-signifying the regulatory gender constructions to achieve agency. The present paper seeks to address Alice Walker’s 2005 novel, Now Is the Time to Open Your Heart in terms of three basic critical concepts: womanism, eco-spirituality and agency. The newly-acquired agency promoted the characters to destabilize the symbolic, oppressive order, survive trauma and revive the transformative energy to work against fragmentation.Keywords: Eco-spirituality, Fragmentation, Walker, Wholeness, Womanism}
-
نهمین ماه از تقویم هجری قمری، ماه مبارک رمضان است. این ماه را عرب ها «شهر (ماه) الصیام» یا «شهر الرمضان»، ترک ها «اوروج» (یا احتمالا «عروج») و ترکمن ها «اورازا» و یا «رمضان» می نامند. ترکمن ها به لحاظ کثرت آداب و رسوم در زندگی روزمره، دارای فرهنگی بسیار غنی هستند. این مردم به خاطر داشتن پیشینه ی فرهنگی بسیار قدیمی، تقریبا برای هر مناسبتی مراسم خاصی دارند. یکی از این مناسبت ها، ماه مبارک رمضان است.ماه مبارک رمضان در میان ترکمن ها از جایگاه والایی برخوردار است. در این ماه ترکمن ها، از مرد و زن تا پیر و جوان و نوجوانان، با شور و شوقی عجیب، غیر از برجای آوردن فرایض، در تمامی مراسمی که ویژه ی این ماه برگزار می شود، شرکت می کنند. در بین مردم ترکمن نیز برگزاری این ماه نیز با آیین ها و مراسم های خاصی صورت می گیرد که نشان از فرهنگ و سنت های قوی و پایدار در بین آنان می باشد.همان گونه که در مقاله نیز بیان شدآیین های این ماه را می توان در سه مرحله 1-آیین گسست یا پیشواز که شامل:الله یولی،نظافت خانه ،مساجد و تکایا،آی گورومک،باش اولی می باشد.2-آیین گذار یا آیین های ماه مبارک رمضان که شامل:عیادت از بیماران،تهیه و تدارک جهیزیه برای نو عروسان،اعزام روحانیون به مساجد و آموزش قران کریم و اصول عقاید، تشخیص زمان افطار، افطار کردن و افطاری دادن،روش های بیدار شدن در سحر،بر پایی نماز تراویح و ختم قرآن،آغیز آچار،مجالس ختم قران،مراسم قدر گیجه سی،مراسم یا رمضان.3- مرحله پیوستن یا پسا گذار یارسوم و سنت های الوداع و الفراق یا شهر رمضان که شامل: باش پیطره،رویت هلال ماه شوال ،اورازا بایرامی می باشد.در این مقاله سعی شده است با استفاده از نظریه وان جنپ، آیین ها ومراسم سنتی خاص ترکمن ها در ماه مبارک رمضان را بر اساس مراحل سه گانه ،گسست یا پیشواز ازرمضان ،گذاریا آیین های ماه مبارک رمضان و مرحله پیوستن یا پسا گذار رسوم و سنت های الوداع و الفراق یا شهر رمضان پرداخته می شود.کلید واژگان: آیین, گذار, رمضان, گسست, پیوستن, ترکمن, سنت}
-
با نگاهی به ادبیات فارسی و انگلیسی، به نظر می رسد شباهت هایی میان جوانان ایرانی چون محمدرضا میرزاده عشقی در دوره شکست پس از انقلاب مشروطه و جوانانی چون پرسی بیش شلی در دوره وحشت در انگلیس پس از انقلاب فرانسه وجود دارد و مطالبی را که در دوره شکست و وحشت در این دو سرزمین مطرح می شود می توان مقایسه کرد. این پژوهش دوره شکست و وحشت حاکم بر ایران و انگلیس پس از دو انقلاب و نیز مقاومت و واکنش روشنفکرانی چون عشقی و شلی را از دریچه ماتریالیسم فرهنگی بررسی می کند. آلن سینفیلد به وجود گسست هایی در متن ادبی اشاره می کند که به دنبال تضاد میان گفتمان های گوناگون شکل می گیرند و ایدئولوژی حاکم را زیر سوال می برند. هدف گفتمان های غالب در عصر عشقی و شلی راندن به انزوا و سرکوب شاعران انقلابی بود. اما در چنین فضایی، این دو با زیرسوال بردن ایدئولوژی حاکم، صدای خود را، که صدایی مخالف است، به گوش همگان رساندند و نوعی پایداری از خود نشان دادند. این نوشتار بر آن است تا نشان دهد آثار عشقی و شلی را می توان مقاومت، مخالفت و گسست در ایدئولوژی حاکم در ایران و انگلستان آن دوران دانست.کلید واژگان: محمدرضا میرزاده عشقی, پرسی بیش شلی, مقاومت, گسست, دوره شکست و وحشت}Mohammadreza Mirzadeh Eshghi in Persian Literature is comparable to Percy Bysshe Shelley as one can compare the reign of terror that emerged in Iran after the Constitutional Revolution to the reign of terror that existed in England after the French Revolution. Mirzadeh Eshghi and Shelley composed poetry and drama in response to the ruling powers of their eras. They both showed resistance and questioned the ruling discourses of their time in order to make their voices heard. This can be interpreted from the point of view of Cultural Materialism. Allan Sinfield, a notable figure among cultural materialists, suggests dissident reading of texts and talks of faultlines in texts that challenge the ruling discourses. This study argues that the difference between the poets voice and the ruling discourses of the era depicts faultlines in such discourses and thus challenges them.Keywords: Mohammadreza Mirzadeh Eshghi, Percy Bysshe Shelley, Resistance, Faultline, Reign of Terror}
-
با توجه به ابعاد عمیق و پیچیده شعر حافظ، تاکنون تحلیل های متفاوتی درباب ساخت معنایی غزلیات او مطرح شده است. با بررسی ساختاری غزل-روایت های حافظ روشن می شود که ابیات مختلف یک غزل گسسته و جدا از هم نیستند؛ بلکه در یک زنجیره پیوستاری و پویا نمود می یابند. انسجام معنایی این دسته از غزلیات و ساخت روایی آن ها زمینه را برای تحلیل نشانه-معناشناسانه آن ها فراهم می کند. برای شناخت بهتر مناسبات درونی غزل -روایت ها و تبیین گسست ها و پیوست های درونی آن ها، توجه به ساختار روایت ضروری به نظر می رسد. گفتمان شناختی پرکاربردترین نوع گفتمان در این دسته از غزلیات است. تحقق بعد شناختی در غزل های روایی حافظ با بسط گفتمانی همراه است. حضور شخصیت هایی همچون پیر مغان، رند، ساقی، مغبچه و... زمینه ایجاد گسست های عاملی را فراهم می کند. انفصال های زمانی (با کاربرد فعل گذشته یا قیودی مانند دوش، نیم شب و...) و مکانی (مسجد، صومعه، میخانه، خرابات و... ) نیز در این دسته از غزلیات، فرآیند معناسازی را پیش می برند. البته در بسیاری از موارد، گسست های شناخت محور با گونه احساسی همراه می شوند. در این دسته از غزلیات، حضور جسمانی معشوق جریانی حسی-ادراکی را به دنبال دارد که شوشگر را با جریانی از احساسات مواجه می کند و با این وصف، تعامل پایداری بین گونه های شناختی و عاطفی در غزل برقرار می شود. با درنظر گرفتن زیرساخت ابیات و گذشت از گسست های شناخت محور، روایت درنهایت به یک صورت پیوستاری می رسد و این گسست ها خللی در انسجام معنایی شعر ایجاد نمی کنند.کلید واژگان: حافظ, پیوست, غزل روایی, گسست, گفتمان شناختی}Hafez poems have complex and depth aspects. According to this feature everyone analysis the semantic structure of his poems differently. Structural study of Hafez narrative lyrics shows that not only different verses of lyric are not separate and disconnected but appear in a continuous and dynamic chain. Semantic integration of these lyrics and narrative structure of it provide the strong basis for semiotic study. For a better understanding of internal relations of narrative lyrics and its continuity and discontinuity, it is necessary to pay attention to the structure of narrative. The most widely used type of discourse in these poems is cognitive discourse, however sometimes the interaction between cognitive and emotional discourse is established in lyrics. In this way, Hafez destroys the common cognitions and suggest new and uncommon cognitions that are apparently against Islamic law and thereby criticizes the hypocrites of time and invites them to passion and drunkenness. In narrative lyrics, Cognition is associated with discourse discontinuity. The discourse of these lyric supports the integration of verses is established until the end of poem. So in this article we will survey the structure of Hafez Narrative lyrics and discourse discontinuity and continuity.Keywords: cognitive discourse, continuity, Hafez, Narrative lyric, discontinuity}
-
هدف این مقاله پیاده سازی نشانه شناسی تنشی در تحلیل فرآیندهای گفتمانی سوره های قرآن کریم است و از این جهت، نخستین کوشش محسوب می شود.
یک «کل معنادار» از دو منظر قابل مطالعه است: ازمنظر «زایشی» که ناظر به مطالعه«فرآیند»تولیدآن است و ازمنظر «تاویلی» که ناظر به تحلیل «ساختار» شکل یافته کل معنادار است. نشانه شناسی «گفتمان» یا تعبیر تفصیلی «فرآیند گفتمان» به هردو منظر توجه می کند؛ زیرا در ساحت تحلیل گفتمان، فرآیند تولید یا «گفته پردازی» هم پیوند با فرآورده تولیدشده یا «گفته» است. در مقاله حاضر، از چنین منظری به گفتمان سوره های قرآن می نگریم و برای نمونه، فرآیندهای گفتمانی در سوره «قارعه» را تحلیل می کنیم.
در روش تحلیل، روشن است که این رویکرد کل گرا به گفتمان، از فروکاست و تقلیل گرایی در روش فاصله دارد و مسیری تکثرگرا را برگزیده است. بستر نظری روش تحقیق، الگوی تنشی دلالت، از دستاوردهای نشانه شناسی پساگریماسی است. این الگوی نظری در بخش اول روش شناسی معرفی شده است. بخش دوم روش شناسی به تبیین «ساختارهای تنشی گفتمان» و «میدان عملیات گفتمان»، به مثابه ابزارهای تحلیلی متناظر و مکمل، اختصاص دارد. «ساختارهای تنشی» شاکله گفتمان را درقالب تنش و هم پیوندی فشاره- گستره (قبض- بسط) تحلیل می کنند و «میدان عملیات گفتمان» جریان تولید گفتمان را در تحلیل فرآیند های گفتمانی گسست- پیوست بازمی نماید.
فرآیندهای گفتمانی سوره قارعه در کلیت آن، مطابق ساختار تنشی نزولی و در جهت گسست گفتمانی پیش رفته است؛ اما گفتمان آیه 10 با ساختار تنشی صعودی و پیوست به فضای گفته پردازی، همچون رویدادی خلاف انتظار در فرآیند نزولی- گسستی گفتمان سوره است.
کلید واژگان: گفتمان قرآنی, نشانه شناسی گفتمان, الگوی تنشی, گسست, پیوست گفتمانی, سوره قارعه}A «signifying ensemble» can be studied from two perspectives: in one hand from the perspective of «generative»، which refers to the process of production and its schematization، and on the other hand from the perspective of «interpretation»، which refers to the structure of this significant ensemble. Semiotics of discourse refers to the both of these perspectives، because the discourse implies the process of utterance producing correlated to its structure. In this paper we have studied the discourse of Surat al-Qariah from this point of view. On method، this study is based on «tensive semiotics» (or tensive model)، which is introduced in the post-Greimasian semiotics. First، the tensive model has been described in brief، second، the «tensive schemas of discourse» and «instance of discourse» as homologous analytical tools have been introduced. The tensive schemas represent intensive (emotive) and extensive (cognitive) valencies of the discourse، and the instance of discourse represents the trajectory of the discourse generation by two fundamental discursive actions: engagement and disengagement. In semiotic analysis of the discourse of surat al-Qāriah based upon the tensive model، it is depicted that the tensive schema of surat al-Qāriah is correspond with decadence model. But the the verse 10 is considered as an unexpected event in the discursive trajectory of the Surah: its ascending tensive discourse and the gegement discursive act in returning to the enunciative domain schematize this discursive unexpected event.Keywords: Qurānic discourse, Semiotics of discourse, tensive model, discursive gagement, Surat al Qariah} -
نیما، بنیانگذار شعر نو در ادبیات معاصر ایران، نگاه تازه ای به شعر داشت؛ وزن های گوناگون را درهم آمیخت؛ مصراع ها را بلند و کوتاه نمود و در یک کلام، قالب سنتی و یکنواخت عروض کهن را درهم شکست. والت ویتمن، سردمدار شعر آزاد در آمریکا، با انتشار برگ های علف سنت ها را کنار زد و شعر آمریکا را از اصولی که پیشینیان وضع کرده بودند، رها ساخت؛ در قالبی نو اشعارش را سرود و با روی آوردن به مضامینی تازه، واژگانی جدید و سبکی نوین و ساده، و با حذرنمودن از وزن و قافیه رایج و زبان فاخر، در این راه پیشگام شد. هدف گفتمان های ادبی غالب در عصر نیما و ویتمن، حفظ سنت های ادبی بود؛ اما این دو با مقاومت و به چالش کشاندن گفتمان ادبی غالب، صدای خود را به گوش همگان رساندند. نوآوری ایشان را می توان از دریچه ماتریالیسم فرهنگی بررسی کرد. آلن سینفیلد به وجود گسست هایی اشاره می کند که به دنبال تضاد میان گفتمان های گوناگون شکل می گیرند و ایدئولوژی حاکم را به چالش می کشند. در این نوشتار برآن هستیم تا نشان دهیم شعر نیما و ویتمن را می توان مقاومت و براندازی گفتمان های ادبی غالب در ایران و آمریکای آن دوران دانست.
کلید واژگان: نیما یوشیج, والت ویتمن, مقاومت, گسست, گفتمان ادبی غالب}Nima Youshij، the founder of modern Persian poetry، composed several poems challenging conventional Persian meters، forms and contents. He manipulated rhyme، rhythm، and length of a verse. Similarly، Walt Whitman، the father of free verse in American literature، published Leaves of Grass to challenge conventional forms and contents of poetry. They both showed resistance and questioned dominant literary discourses of their time in order to make their voices heard. This can be interpreted from the point of view of Cultural Materialism. Allan Sinfield، a notable figure amongst cultural materialists، suggests dissident reading of texts and talks over faultlines in texts that challenge dominant discourses. This study argues that the difference between the poet’s voice and the ruling literary discourse of the era depicts faultlines in such a discourse and thus challenges it.Keywords: Nima Youshij, Walt Whitman, Resistance, Faultline, Dominant literary discourses} -
کار ادبی محل مناسبی برای حضور نیروهای فرهنگی است. در برخی از متون ادبی استانداردهای حاکم به چالش کشیده می شوند و در برخی دیگر باز تولید می شوند. نظریه ناخودآگاه متن (the text’s unconscious)از پیر ماشری (Macherey Pierre) و نظریه گسست (fault line) از آلن سین فیلد (Alen Sinfield) نشان می دهند که چگونه کار ادبی، گفتمان (discourse) غالب را به چالش می کشد. زنان مختلفی در نمایشنامه های شکسپیر (William Shakespeare) به تصویر کشیده می شوند. حضور برخی از آنان تناقض/ گسست درون ایدئولوژی مردسالار (patriarchal ideology) را آشکار می کند که در نهایت به بحران در گفتمان غالب می انجامد. از طرف دیگر، نظریه گردش نیروهای اجتماعی (circulation of social energies) از استفان گرین بلات (Stephen Greenblott) بیانگر آن قسمت از کار ادبی است که در آن گفتمان رایج مدام باز تولید می شود. در اشعار جلیل صفر بیگی، با آنکه شرایط سیاسی– اجتماعی جامعه ایلام به نفع زن تغییر کرده است، ایدئولوژی مردسالار که قرن ها پیش به دست مردان ساخته شد، باز تولید می شود. نوشتار حاضر، تحقیقی است پیرامون به چالش کشیده شدن و باز تولید نیروهای فرهنگی (ایدئولوژی مردسالار) در کارهای ادبی.
کلید واژگان: گسست, ناخودآگاه متن, گردش نیروهای اجتماعی, جلیل صفر بیگی, ویلیام شکسپیر}Literary works are good sites for cultural energies; to live، negotiate، and challenge the dominant discourse and each other، sometimes this presence is reproduced and sometimes، if is challenged. P. Machery’s “The Unconscious of the Text” and A. Sinfield’s theory of Faultliness show that how literary works trouble the dominant discourse. Some women – in Shakespeare’s tragedies- revolt against the dominant discourse of Elizabethan patriarchal ideology; they question its basic assumptions and its very ideology. On the other hand، S. “Greenblatt in Circulation of Social Energies” states that the dominant social energies or discourses are continually reproduced in the literary works. In Safarbeygi’s poetry – although the socio-political ground-works have been changed in the favour of women rights – the patriarchal ideology is reproduced in a circular movement; men have constructed that ideology centyries ago، then it came into their collective unconsciousness، and finally، via the help of literary works، it entered the society againKeywords: W. Shakespeare, J. Safarbeygi, Faultliness, Circulation of social Energies, Text's unconscious} -
ناظم حکمت، شاعر ترک و یکی از کسانی بود که تحت تاثیر مارکسیسم قرار داشتند، او 12 سال از عمرش را در زندان و نزدیک به 20 سال را در تبعید به سر برد. تجربه ای که برداشت او را از مکان به شدت تغیر داد و بر ساختار افق آثارش نیز تاثیر گذاشت. ساختار افق، چنان که کولو تبیین می کند، به مفهوم پدیدارشناسانه «در جهان بودن» نظر دارد و در اثر ادبی به دنبال تجربه زیسته نهاد یا سوژه است، نهاد به عنوان موجودی که همواره در مکانی قرار دارد و از آنجاست که دنیا را احضار می کند. این روش با این فرض آغاز به کار می کند که هر گفته ای بر اساس سه عنصر شکل یافته است: جهان، زبان و من. درباره ناظم حکمت و ساختار افق او، خواهیم دید چه طور گسست در دریافت زندانی از مکان در شعر او دیده می شود. این مقاله قصد دارد ردپای این گسست در ساختار افق را در بوطیقای زمان و مکان شعر حکمت بررسی کند. چگونه توصیف های او از مکان، او را از دیگر شاعران هم عصرش در ادبیاتی که به آن تعلق داشت، متمایز می کند؟ چگونه او این تمایلات جهان وطنی اش را با دغدغه مکانمندیش آشتی می دهد؟ چگونه یک شاعر ماده گرا با معنویت افق مواجه می شود؟ این ها سوالاتی است که این مقاله از طریق تحلیل ساختار افق شعر حکمت سعی در پاسخ دادن به آن ها دارد.
کلید واژگان: ساختار افق, مکانمندی, ناظم حکمت, میشل کولو, گسست, تبعید}Nazim Hikmet (1901-1963), Turkish poet and a true believer of Marxism, spent 12 years of his life in prison and nearly 20 years in exile, an experience that profoundly changed his perception of space and influenced the horizon structure of his literary work. As Michel Collot explains, horizon structure considers the phenomenological idea of “existence-in the world” and seeks the life character or subject matter in the literary work; the character as an existent which is always placed (positioned) in a certain location, from where it evokes the world. This method assumes that each statement is built from three components: World, Language and Me. With regards to Nazim Hikmet and his horizon structure, we will see how the break in the perception of the prisoner from space is visible in his poetry. This study will examine the traces of this rupture in the structure of the poetry of Hikmet. How does its spatial descriptions differ from others in the literature in which his poems are rooted? And how does he reconcile this terminology of space with Marxist tendencies as a universal human being? These are the questions we will try to answer. Next we will try to draw the structure of horizon in the poetry of this poet.Keywords: Horizon Structure, Location, Nazim hikmet, Michel Collot, Rupture, Exile}
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.