به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « حقوق بشر » در نشریات گروه « علوم سیاسی »

تکرار جستجوی کلیدواژه « حقوق بشر » در نشریات گروه « علوم انسانی »
  • لیندا موثقی *، آیت مولائی

    با ورود به هزاره سوم به نظر می رسد که همه چیز در حال تغییر و تحول و حتی تکامل است و جهانی شدن همانند طلوع خورشید بر همه چیز سایه انداخته بطوریکه همه مناسبات روابط، تعاملات، ارتباطات دولت ها و ملت ها متحول شده و این روند هنوز هم ادامه دارد که در این میان علم حقوق عمومی نیز شاهد بسیاری از رویکردهای جدید است از جمله استقرار دولت الکترونیک و حکمرانی مطلوب. گفته شده در طول هزاره گذشته جهان شاهد سه موج اصلی در حیات بشریت بوده که موج اول کشاورزی و موج دوم صنعت و موج سوم کامپیوتر و اینترنت است و با اندکی اغماض می توان حدس زد که موج چهارم، جهانی شدن است. در این مقاله تلاش داریم تحولات نرم افزاری و سخت افزاری حقوق عمومی را در عصر جهانی شدن تشریح نمائیم، مهم ترین هدف از انجام مقاله حاضر هماهنگ سازی موازین اساسی و بنیادین حقوق عمومی با پروسه جهانی شدن است. روش پژوهش در این مقاله، توصیفی -تحلیلی است و یافته ها و نتایج ثابت می کند که حقوق عمومی به آرامی به سوی یکنواخت سازی و یکسان شدن قواعد و اصول حاکم بر حقوق عمومی در همه کشورها گام برمی دارد و ارزش های محتوایی حقوق عمومی عملا در حال تبدیل شدن به یک عرف بین المللی یکسان و هماهنگ است که ماحصل آن ارتقاء جایگاه رفیع حقوق انسان ها در همه قاره ها خواهد بود.

    کلید واژگان: جهانی شدن, حقوق عمومی, حقوق بشر, حاکمیت, دولت ها}
    Linda Movathaqi *, Ayat Moulai

    Entering the third millennium, it seems that everything is changing and evolving and even evolving, and globalization casts a shadow on everything like the rising of the sun, so that all relationships, interactions, and communications of governments and nations have changed and this process is still continuing. In the meantime, the science of public law is witnessing many new approaches, including the establishment of electronic government and good governance. It has been said that during the last millennium, the world has witnessed three main waves in the life of humanity, which is the first wave of agriculture, the second wave of industry, and the third wave of computers and the Internet. In this article, we are trying to describe the software and hardware developments of public law in the era of globalization, the most important goal of this article is to harmonize the basic and fundamental standards of public law with the process of globalization. The research method in this article is descriptive-analytical, and the findings and results prove that public law is slowly moving towards the uniformity of the rules and principles governing public law in all countries, and the content values of public law are actually changing. It is becoming a uniform and harmonious international custom, the result of which will be the promotion of the high status of human rights in all continents.

    Keywords: Globalization, Public Rights, Human Rights, Governance, Governments}
  • زینب زارعی *، حسین دهشیار، رحمت حاجی مینه

    فرهنگ ها مانند دیگر پدیده های اجتماعی دارای حیات هستند در گذر زمان در اثر ارتباط با یکدیگر و سهولت جذب و یا حذف عناصر یکدیگر و یا رشد و توسعه می یابند و به عناصر جدید تبدیل می شوند فرهنگ ها اموری ثابت و بدون تغییر نیستند و با وجود آنکه اصول و مبانی خود را حفظ می کنند، نتیجه این ارتباط و پیوند برقراری رابطه ای متقابل بین رسانه و فرهنگ است. هدف از این مقاله بررسی تعامل رسانه ها و حقوق فرهنگی در بستر حقوق بین المللی بشر است. روش پژوهش در مقاله حاضر، توصیفی-تحلیلی می باشد و روش جمع آوری اطلاعات آن اسنادی و کتابخانه ای است که با مراجعه به اسناد و بررسی مبانی نظری در ارتباط با مفاهیم مرتبط با پژوهش انجام پذیرفته است. یافته ها نشان می دهد، روندهایی که در نظام بین الملل حقوق بشر در زمینه حقوق فرهنگی تاکنون تجربه شده حاکی از آن است که اگرچه هیچ سند حقوقی بطورخاص به فرهنگ و همه جوانب آن اختصاص نیافته است، لیکن به شکل مصداقی در طیف وسیعی از اسناد بین المللی، اعم از پیمان نامه ها یا اعلامیه ها و گزارش و اجلاس های جهانی، به همه یا به برخی جوانب آن اشاره شده است.

    کلید واژگان: رسانه, فرهنگ, حقوق فرهنگی, حقوق بشر, اسناد بین المللی}
    Zainab Zarei *, Hossein Daheshyar, Rahmat Haji-Mineh

    Cultures, like other social phenomena, have life, in the passage of time due to communication with each other and the ease of absorption or removal of each other's elements, or they grow and develop and become new elements. Cultures are fixed things and They are not without change and even though they maintain their principles and foundations, the result of this connection is establishing a mutual relationship between media and culture. The purpose of this research is to investigate the interaction of media and cultural rights in the context of international human rights. The method of this research is descriptive-analytical, and the method of collecting information is documents and library, which was done by referring to documents and examining the theoretical foundations related to the concepts related to the research. The results showed that the trends that have been experienced in the international human rights system in the field of cultural rights indicate that although no legal document is specifically dedicated to culture and all its aspects, but in a wide range of examples All or some of its aspects have been mentioned in international documents, including treaties or declarations and reports and world summits.

    Keywords: Media, Culture, Cultural Rights, Human Rights, International Document}
  • ابراهیم سرخه*

    ایجاد و شکل گیری اتحادیه اروپا، در قالب ساختاری فعلی، این اتحادیه را به یکی از بازیگران مهم عرصه بین الملل تبدیل کرده است. اتحادیه اروپا از بدو تاسیس تلاش کرده با مدل های مختلف اقتصادی، سیاسی، امنیتی، اجتماعی و حقوقی اقدامات نظام مندی را در عرصه های مختلف برنامه ریزی و ترسیم کند. تحولات نظام بین الملل در دوران اخیر، گسترش جایگاه حقوق بشر و تغییر ماهیت این حقوق را از مسئله ای فکری و ذهنی به رویکردی حیاتی و استراتژیک، که با حیات سیاسی کشورها پیوند داشته، نشان می دهد. امروزه شاهد تعمیق جایگاه حقوق بشر در سیاست خارجی کشورها در معنای عمودی و به تبع آن، تحول حاکمیت مطلق دولت ها و تبلور آن در معنای مسئولیت دولت هستیم. موضوع حقوق بشر یکی از هنجارهای مورد پذیرش اتحادیه اروپا است که بر رعایت آن به عنوان یکی از پیش شرط های اتحادیه برای تعمیق روابط خارجی خود با طرف ثالث در مناطق مختلف از جمله خاورمیانه تاکید شده است. در این راستا، سوال اصلی این پژوهش این است که مسئله حقوق بشر چه جایگاهی در سیاست خارجی اتحادیه اروپا در قبال کشورهای خاورمیانه داشته است؟ یافته های این مقاله نشان می دهد که برخلاف آنچه بیان می شود، حقوق بشر یک ابزار کاملا سیاسی است و برای گسترش قدرت نرم اتحادیه اروپا استفاده می شود. به عبارتی، مسئله حقوق بشر نزد اتحادیه اروپا بیش از آنکه مسئله ای هنجاری باشد، ابزاری برای رسیدن به اهداف سیاسی و افزایش قدرت نرم است. یافته ها همچنین حاکی از آن است که دیپلماسی فرهنگی و اقتصادی، همچنین برنامه مشارکت شرقی از مهم ترین مواردی است که اتحادیه در پیشبرد اهداف حقوق بشری خود از آن ها بهره می برد.

    کلید واژگان: حقوق بشر, سیاست خارجی, خاورمیانه, اتحادیه اروپا, قدرت نرم}
    Ebrahim Sorkhe *

    The best reason for the creation of the European Union can be found in the writings of French Jean Monnet, who is called the father of the European Union. He believed that sharing natural resources among European countries and creating a new power (European Commission) could lay the first foundations of the European Federation to maintain peace in this continent. The cornerstone of European unity was the European Community, the process of its formation goes back to the announcement of Robert Schuman, the French Minister of Foreign Affairs, in the joint plan for coal and steel, which Jean Monnet was the creator and designer of, and Schuman, as the Minister of Foreign Affairs, accepted the responsibility for its design. Five years after World War II in 1950, France offered full participation in all French and German coal and steel production. Three decades after the Treaty of Rome, the European Union took an important step in including human rights in its foreign policy, and this matter entered into the implementation stage with the signing of the Treaty of European Union in November 1993. This treaty considers the development and consolidation of democracy, the rule of law, respect for human rights and fundamental freedoms as one of the objectives of the common foreign and security policy; Therefore, it seems that human rights play an important role in both the foreign and domestic policies of the European Union. Also, since the early 1990s, the European Union has included human rights clauses in its cooperation and bilateral trade agreements with third countries and partnership agreements. Based on the model approved by the Council of Ministers in May 1995, the observance of human rights and democratic principles is the focus of the internal and external policies of the parties to the contract and the essential part of any agreement with third countries. In addition, according to the Treaty of Amsterdam, which entered into force on May 1, 1997, EU member states have established a mechanism to sanction countries that commit serious and persistent violations of human rights. The Treaty of Nice, which was concluded in December 2000, further strengthened this mechanism. The issue of human rights has always been one of the most important influencing variables in the foreign policy of the European Union in different regions and towards different actors. What effect has the variable of human rights had on the relations between the European Union and the Middle East? forms the subject of this research; Therefore, the main question of this research is what is the position of human rights in the foreign policy of the European Union towards the countries of the Middle East? The findings of this article show that, contrary to what is stated, human rights are used as a completely political tool in order to expand the soft power of the European Union. In other words, the issue of human rights for the European Union is more than a normative issue, it is a tool to achieve political goals and increase soft power. This article tries to investigate this issue with an analytical approach. The European Union places great emphasis on human rights in its foreign relations, including the Middle East policy. The European Union is committed to promoting and protecting human rights, democracy and the rule of law around the world. This commitment is reflected in various policies, including promoting the rights of women, children, minorities, and refugees, opposing the death penalty, torture, human trafficking, and discrimination, and defending civil, political, economic, social, and cultural rights. The European Union has adopted a strategic framework for human rights and democracy, which outlines the principles, goals and priorities for improving the effectiveness and consistency of its human rights policies. In addition, the European Union is preparing to sign the European Convention on Human Rights, which emphasizes its commitment to human rights. However, it is important to note that in practice, EU policies and actions have been criticized for falling short in some areas such as immigration and the government's response to racism and violence. The position of human rights in the European Union's Middle East policy is discussed with a liberal approach and is used as a tool to expand soft power in the framework of public diplomacy of this Union. Human rights can be seen as a tool of EU soft power, which is a diplomatic strategy that aims to achieve desirable results by attracting foreign governments to come closer to EU values. The Union has a comprehensive toolkit that allows it to implement and promote human rights and fundamental freedoms. Among these things, the following can be mentioned:Cultural diplomacy: Exchange of ideas through music, film or art can be used to promote human rights and EU values. Economic cooperation: cooperation in the economic field is a very good tool to use the soft power of the European Union; Because it can help as a precondition for expanding economic cooperation and creating common interests and values ​​between partner countries. Eastern Partnership Program: This program aims to transition to democratic governance in countries such as Moldova, Georgia, and Armenia, and has had successful results in promoting human rights and democratic values ​​in the region. However, the use of human rights tools and instruments can raise criticisms such as accusations of neo-colonialism or encroachment on national sovereignty. Despite these challenges, the European Union continues to use human rights as a tool for soft power and strives to promote and protect human rights and fundamental freedoms in different regions of the world.

    Keywords: Human Rights, Politics, Foreign, Middle East, Union, Europe, Soft Power}
  • علیرضا انصاری مهیاری*، زهرا سادات حسینی

    حقوق فرهنگی به عنوان نسل دوم حقوق بشر همواره از مباحث مهم حقوق داخلی کشورها و نیز حقوق بین الملل بوده است به طوری که قوانین داخلی و نیز اسناد بین المللی این حقوق را مورد تاکید و توجه قرار داده اند. حقوق فرهنگی به دلیل گستردگی و تنوع پذیری بسیار زیاد دولت ها را بر آن واداشته است که بر پایه هویت فرهنگی جامعه خود، قوانین و مقررات لازم را در راستای آن تنظیم نموده و بر حفظ و ارتقای آن کمک نمایند. با وجود چالش های موجود، کشور جمهوری اسلامی ایران همواره سعی بر ارتقای حقوق فرهنگی داشته است. در این پژوهش نگارندگان با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی به بررسی نحوه ارتقای حقوق فرهنگی در نظام جمهوری اسلامی ایران می پردازند. نتایج حاصل از پژوهش حاکی از آن است که در ایران تلاش های زیادی جهت ارتقای حقوق فرهنگی شده است و دستاوردهای حاصل از این تلاش ها موجب ارتقای حقوق فرهنگی در حوزه آموزش، توجه به فرهنگ دینی کشور، تحقق شعارهای انقلاب اسلامی و... شده است.

    کلید واژگان: فرهنگ, حقوق فرهنگی, ایران, اسناد بین‎المللی, حقوق بشر}
    Alireza Ansari Mahyari *, Zahra Sadat Hosseini

    Cultural rights, as the second generation of human rights, have always been an important subject in domestic legal systems and international law, to the extent that they have been highlighted and given attention in domestic laws and international documents. The extensive and diverse nature of cultural rights has prompted governments to regulate necessary laws and regulations based on the cultural identity of their society and to assist in its preservation and promotion. Despite the existing challenges, the Islamic Republic of Iran has always endeavored to enhance cultural rights. In this research, The promotion of cultural rights within the Islamic Republic of Iran using the descriptive- analytical method is examined. The findings of this study indicate that substantial efforts have been made in Iran to promote cultural rights, and the accomplishments resulting from these efforts have contributed to the advancement of cultural rights in the fields of education, attention to the country's religious culture, and the realization of the slogans of the Islamic Revolution and more.

    Keywords: Culture, Cultural Rights, Iran, International Documents, Human Rights}
  • مهدی فیروزی*
    یکی از دغدغه های اساسی فراروی انسان معاصر که ناشی از شیوه حکمرانی در عرصه ملی و بین المللی است، وقوع مخاصمه های مسلحانه است که افزون بر نقض حق زندگی مسالمت آمیز انسان ها، پیامدهای زیان بار و ویرانگر مادی و معنوی فراوانی در پی داشته است. با هدف مواجهه با این دغدغه اساسی، اندیشمندان تلاش کرده اند با اتخاذ رویکردی حق محور به صلح، آن را به مثابه یک «حق بشری» و با عنوان «حق بر صلح» در ادبیات حقوقی و سیاسی جهان وارد سازند. این حق می تواند مبنایی برای همه کنشگران، به ویژه دولت ها در مناسبات و حکمرانی خود در عرصه ملی و بین المللی باشد. در این راستا، پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که، اتخاذ رویکرد حق محور به صلح در حوزه حکمرانی، از منظر اسناد بین المللی و آموزه های اسلامی، چه آثار و پیامدهایی در پی خواهد داشت؟ نتیجه اینکه حکمرانی مبتنی بر رویکرد حق محور به صلح، آثار مثبت فراوانی به دنبال دارد که تحکیم صلح پایدار و استقرار امنیت، تحقق پیشرفت و توسعه یافتگی و حقوق بشر و آزادی های اساسی بخشی از آن است.
    کلید واژگان: حقوق بشر, حق بر صلح, حکمرانی, امنیت, توسعه, آزادی, اسلام}
    Mahdi Firouzi *
    One paramount concern facing contemporary humanity, arising from both national and international governance methodologies, is the outbreak of armed conflicts. These conflicts not only infringe upon individuals' right to a peaceful existence but also yield detrimental material and spiritual repercussions. In response to this pressing concern, some intellectuals have embraced a rights-based approach to peace, advocating for its recognition in legal and political discourse as a fundamental human right termed the "right to peace." This right can serve as a cornerstone for all stakeholders, particularly governments, in their domestic and international dealings. Central to this research is the pivotal question regarding the effects and outcomes of adopting a rights-based approach to peace within the realm of governance, as viewed through the lens of international documents and Islamic doctrines. Embracing governance founded on a rights-based approach to peace is anticipated to yield manifold positive consequences. These include the consolidation of sustainable peace, the establishment of security, facilitation of progress and development, s afeguarding of human rights, and the protection of basic freedoms.
    Keywords: human rights, Right to peace, Governance, security, development, Freedom, Islam}
  • محدثه قوامی پور سرشکه*، امیررضا محمودی
    در عصر جهانی شدن و گسترش تنوع فرهنگی، موضوع حقوق دگرباشان از اهمیت ویژه ای برخوردار شده است. حقوق بشر بر پایه اصولی همچون کرامت ذاتی انسان ها و برابری حقوق تمام افراد بنا شده و اعلامیه جهانی حقوق بشر و معاهدات بین المللی مرتبط، هرگونه تبعیض از جمله بر اساس گرایش جنسی را ممنوع و حقوق مساوی برای همگان را مورد تاکید قرار داده است. بنابراین از منظر حقوق بشر، دگرباشان نیز باید همانند سایر افراد از حقوق مساوی برخوردار باشند. اما در مقابل، حقوق اسلامی مبتنی بر موازین و اصول اخلاقی اسلام است که روابطدگرباشان را مغایر با فطرت آدمی دانسته و حرام می شمارد. بر همین اساس، حقوق اسلامی علاوه بر مخالفت با اینگونه روابط ، امکان شناسایی حقوق برابر برای دگرباشان را نیز نمی پذیرد. این تفاوت کامل در رویکرد و نگرش این دو مکتب حقوقی، موجب بروز چالش ها و تعارضات عمیقی در حوزه حقوق دگرباشان در سطح ملی و بین المللی گردیده است. این پژوهش با هدف بررسی چالش ها و تعارضات موجود میان این دو مکتب حقوقی در خصوص حقوق افراد دگرباش انجام شد. روش تحقیق مورد استفاده، رویکردی توصیفی-تحلیلی داشت. یافته ها نشان می دهد که تفاوت های فلسفی و مفهومی عمیق میان حقوق بشر و حقوق اسلامی منجر به چالش های اساسی در این زمینه شده است. حقوق بشر بر مبنای برابری استوار است درحالی که حقوق اسلام بر پایه اصول اخلاقی و شرعی قرار دارد که دیدگاهی کاربردی تر و واقع بینانه تر نسبت به حقوق دگرباشان دارد.
    کلید واژگان: دگرباشان, حقوق بشر, حقوق اسلامی, کرامت انسانی, تغییر جنسیت, کنوانسیون های بین المللی}
    Mohadeseh Ghavami Pour Sereshkeh *, Amirreza Mahmoudi
    LGBTQ rights have increasingly gained importance in an era of globalization and cultural diversity. Human rights are founded on certain principles such as the inherent dignity of humans and the equality of all people. The Universal Declaration of Human Rights and relevant international treaties prohibit all forms of discrimination, e.g., those based on sexual orientation, and emphasize equal rights for everyone. Therefore, the LGBTQ community should have equal rights like everyone else from the perspective of human rights. However, LGBTQ relationships are considered against human nature by Islamic law, which is founded on the ethical precepts and standards of Islam. Accordingly, Islamic law not only opposes such relationships but also rejects the possibility of granting the LGBTQ community equal rights. The discrepancy in the approaches and attitudes of these two legal schools has resulted in major national and international challenges and conflicts over LGBTQ rights. Therefore, this descriptive-analytical study aimed to address the challenges and conflicts between these two legal schools regarding LGBTQ rights. According to the findings, there are significant philosophical and conceptual gaps between Islamic law and human rights, which have led to serious obstacles in this area. Human rights are predicated on equality, whereas Islamic law is based on ethical and religious principles. As a result, Islamic law takes a more pragmatic and realistic view of LGBTQ rights.
    Keywords: LGBTQ, Islamic law, Human rights, Human dignity, gender reassignment, International Conventions}
  • ستار عزیزی*، کیان بیگلربیگی
    پس از اتفاقات رخ داده در 26 شهریور 1401 در ساختمان پلیس امنیت اخلاقی، در ایران اعتراضاتی آغاز شد. این حوادث از شهرهای سقز و تهران شروع شد و چندین ماه در شهرهای مختلف ایران و جهان ادامه داشت. از آن پس بود که واکنش های بسیاری در سطح ایران و جهان ایجاد شد. در پی این اعتراضات، شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد با صدور قطعنامه A/HRC/S-35/L.1 اقدام به تشکیل «هیات مستقل بین المللی حقیقت یاب» نمود. تاسیس هیات حقیقت یاب یکی از مهم ترین سازکارهای شورای حقوق بشر در حفاظت از حقوق بشر، از طریق تحقیق درخصوص موارد نقض حقوق بشر در هر یک از دول عضو ملل متحد در زمانی است که وضعیت رعایت حقوق بشر در آن کشور، نگران کننده بوده و سازمان در جستجوی مقابله با این وضعیت و جلوگیری از بی کیفرمانی باشد. روش بررسی این پژوهش، تحلیلی-توصیفی می باشد و شیوه ی گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای است. سوال اصلی این پژوهش آن است که در پرتو بررسی فعالیت هیات های مشابه، آثار و پیامدهای کیفری گزارش های این هیات برای ایران چه خواهد بود؟ فرضیه نگارندگان آن است که صلاحیت جهانی برخی محاکم عمدتا اروپایی برای تعقیب ناقضان شدید حقوق بشر ممکن است فعال گردد.
    کلید واژگان: شورای حقوق بشر, هیات مستقل بین المللی حقیقت یاب, صلاحیت جهانی, حقوق بین الملل کیفری, حقوق بشر}
    Sattar Azizi *, Kian Biglarbeigi
    After the events that happened on 17 September 2022 in Moral Security Police building, protests started in Iran. These incidents started in the cities of Saqqez and Tehran and continued for several months in different cities of Iran and the world. After that, there were many reactions in Iran and other parts of the world. Following these protests, the United Nations Human Rights Council, by issuing Resolution A/HRC/S-35/L.1, established an "Independent International Fact-Finding Mission". The establishment of the fact-finding commission is one of the most important mechanisms of the Human Rights Council for protecting human rights through the investigation of violations in United Nation’s Member States when observing human rights in that country is worrying and the Council should confront with this situation and prevent from impunity. The research method of this article is analytical-descriptive and the method of collecting information is library method. The main question of this research is what will be the effects and legal consequences of the reports of this commission for Iran in the light of examining similar commissions’ activities? The hypothesis of the authors is that the universal jurisdiction of some mainly European courts to prosecute serious human rights violators may be activated.
    Keywords: Human Rights Council, Independent International Fact-Finding Mission, universal jurisdiction, International Criminal Law, Human rights}
  • حسین علایی*
    پرسش اصلی این مقاله ایناست که حکمرانی مطلوب چیست و چه تفاوتهایی با حکمرانی معیوب دارد؟ این مقاله بر پایه منابع و مطالعه کتابخانهای، تدوین و با استفاده از بررسی اسناد و بحث های کارشناسی انجام شده است. در تبیین مقاله از روش شناسی توصیفی- تحلیلی با رویکرد کیفی - اکتشافی و شیوه گردآوری اطلاعات کتابخانهای استفاده شده است. یافته ها و نتیجه گیری نشان می دهد که مهمترین علت توسعه و پیشرفت و نیز عقب ماندگیهای هر ملتی، ریشه در حوزه حکمرانی دارد. کیفیت و کارکرد حکمرانی است که مطلوب بودن و یا معیوب بودن حکمرانی را مشخص میکند. حکمرانی مطلوب نیازمند بکارگیری مجموعهای از سیاست ها و راهبردهاست تا موجب افزایش کارایی و عملکرد دولت در جلب رضایت مردم و نیز بالارفتن رقابت در حوزه های سیاسی و اقتصادی و همچنین پاسخگویی بیشتر دولت و کارآمدی و روزآمدی حاکمیت شود. حکمرانی معیوب نیز که با فشار به مردم و تحمیل امیال حکمرانان بر اقشار مختلف بوجود میآید، موجب کاهش رضایت ملی و نزول عملکرد دولت در مقایسه با سایر کشورهای رقیب و نیز ناکارآمدی میگردد. در حکمرانی معیوب کسانی که اهلیت و شایستگی حرفه ای بیشتری دارند، کنار گذاشته شده و آن هایی که صلاحیت کمتری دارند، اداره امور مملکت را بهدست میگیرند. نتایج حاصله از این مقاله قادر خواهد بود در قالب توصیه نگاری و بسته سیاستی، طیف وسیعی از اقدامات مورد نیاز در حوزه حکمرانی را مورد ارزیابی، رهنمون و یا اصلاح قرار دهد.
    کلید واژگان: حکمرانی مطلوب, کارآمدی, حکمرانی معیوب, رضایت, حقوق بشر}
    Hossein Alaei *
    The main question of this article is what is good governance and what are its differences with bad governance? This article was compiled based on sources and library study in the field of governance . In the explanation of the article, descriptive-analytical methodology with the aim of examining two categories of defective governance and optimal governance. The findings and conclusions show that the development and progress as well as the backwardness of any nation is rooted in the country's governance. It is the quality and function of governance that determines whether governance is desirable or defective. Good governance requires the use of a set of policies and strategies in order to increase the efficiency and performance of the government in satisfying the people, also increasing the competition in the political and economic fields, as well as making the government more responsive and efficient and modern. Defective governance, which occurs by putting pressure on the people and imposing the desires of the rulers on different strata, causes a decrease in national satisfaction and a decrease in the performance as well as inefficiency of the government compared to other competing countries. In defective governance, those who have more qualifications and professional competence are left aside and those who have less competence take over the administration of the country's affairs. The results of this article will be able to evaluate, guide or modify a wide range of actions needed in the field of governance in the form of recommendations and policy packages.
    Keywords: Good Governance, Efficiency, defective governance, Satisfaction, Human rights}
  • سارا رستمی*
    جمهوری اسلامی ایران طی چند دهه اخیر تحت شدیدترین تحریم های اقتصادی از سوی اتحادیه اروپا و آمریکا بوده است. این تحریم های دارای پیامدهای مختلفی بر ایران بوده است. سوال این است که، سیاست اتحادیه اروپا و آمریکا در وضع تحریم های اقتصادی علیه ایران چیست و این تحریم ها از منظر اسناد بین المللی چگونه قابل ارزیابی است؟ مقاله پیش رو توصیفی تحلیلی است و با استفاده از روش کتابخانه ای به بررسی سوال مورد اشاره پرداخته است. یافته ها بر این امر دلالت دارد که ایران از جمله کشورهایی است که تاثیر زیادی بر موفقیت یا عدم موفقیت سیاست های اروپا و آمریکا در منطقه داشته است. به همین دلیل آنها تلاش گسترده ای در جهت پیوند زدن فعالیت های هسته ای ایران با بمب اتمی، حمایت از تروریسم و گروه های تروریستی به راه انداخته و به بزرگنمایی این مسئله در سطح نظام بین الملل از طریق ابزارهای رسانه ای پرداختند. از منظر اسناد بین المللی، تحریم ها نقض اصول و قواعد منشور سازمان ملل مانند اصل عدم مداخله و اصل استقلال حاکمیت کشورهاست. همچنین تحت تاثیر تحریم های اقتصادی وضع شده، اصل آزادی تجارت، قواعد حقوق بشری مانند حق توسعه و حق تعیین سرنوشت و قواعد حقوق بشردوستانه مانند اصل تفکیک نادیده انگاشته می شود.
    کلید واژگان: تحریم اقتصادی, تغییر رفتار, سیاست منطقه ای, حقوق بشر, حق توسعه}
    Sara Rostami *
    The Islamic Republic of Iran has been under the most severe economic sanctions by the European Union and the United States for the past few decades. The question is, what is the policy of the European Union and the United States in imposing economic sanctions against Iran and how can these sanctions be evaluated from the perspective of international documents? The article is descriptive and analytical using the library method. The findings indicate that Iran is one of the countries that has had a great impact on the success or failure of European and American policies in the region. For this reason, they have launched an extensive effort to link Iran's nuclear activities with the atomic bomb, supporting terrorism and terrorist groups. And they magnified this issue at the level of the international system through media tools from the point of view of international documents, sanctions are a violation of the rules of the United Nations Charter, such as the principle of non-interference and the principle of the sovereignty of countries. And economic sanctions ignore the principle of free trade, human rights rules such as the right to development and the right to self-determination
    Keywords: Economic Sanction, Behavior Change, Regional Policy, Human Rights, Right To Development}
  • هاله حسینی اکبرنژاد*
    هدف
    مستندسازی ارتکاب جنایات بین المللی و نقض مستمر حقوق بشر توسط رژیم صهیونیستی در غزه طی چند دهه اخیر که بعد از عملیات 7 اکتبر 2023، با شدت و سرعت بیشتر در حال وقوع است به نحوی که قصد نابودسازی کل مردم غزه نیز از استمرار آن قابل احراز می باشد و در راستای تعقیب و پیگیرد رژیم صهیونیستی اقدامی ضروری می باشد.
    روش
    این مقاله، از نوع پژوهش توسعه ای است که به روش ترکیبی (توصیفی- تحلیلی) از طریق کتابخانه ای به گردآوری داده ها می پردازد. روش شناسی تحقیق، تحلیل مضمون کیفی اسناد و گزارشات بین المللی ناظر بر مستندات جنایات ارتکابی توسط رژیم صهیونیستی است.
    یافته ها
    ، مردم غزه از سال ها قبل، قربانی نقض مستمر حقوق بشر و جنایات بین المللی بوده اند و این امر بعد از 7 اکتبر، با تشدید و تسریع در حال وقوع، و ماهیت این جنایات ناظر بر نابودسازی کل مردم غزه برای افکار عمومی جهان عیان گردیده است.
    نتیجه گیری
    تحلیل چرایی انجام عملیات طوفان الاقصی و ماهیت جنایات ارتکابی رژیم صهیونیستی بعد از 7 اکتبر، بدون بررسی و تحلیل وضعیت وخیم حقوق بشر مردم در نواز غزه قبل از این عملیات میسر نخواهد بود. تهاجمات و حملات اخیر اسرائیل با ارکان جنایت نسل کشی، منطبق است و در این وضعیت تمرکز بر ظرفیت های نظام بین المللی معاصر برای احقاق حقوق مردم غزه و مقابله با بی کیفرمانی جنایات ارتکابی لازم و ضروری خواهد بود.
    کلید واژگان: غزه, جنایات بین المللی, نسل کشی, حقوق بشر}
    Haleh Hosseini Akbarnejad *
    Objective
    Documenting the commission of international crimes and the continuous violation of human rights by the Zionist regime in Gaza during the last few decades, which after the operation of October 7, 2023, is happening with greater intensity and speed, so that the intention to destroy the entire people of Gaza can also be confirmed from its continuation. It is a necessary action in the pursuit of the Zionist regime.
    Method
    This article is a type of developmental research that collects data using a combined (descriptive-analytical) method and using library and Internet documents. The methodology is the analysis of the content of international documents and reports on the documentation of crimes committed by the Israel.
    Findings
    The people of Gaza have been the victims of continuous violations of human rights and international crimes for many years, and after 7 October, with the intensification of what is happening, the destruction of the entire people of Gaza is visible to the world.
    Conclusion
    Analyzing why the Al-Aqsa storm operation and the nature of the crimes committed by the Israel after 7 October 7, will not be possible without examining and analyzing the dire situation of people's human rights in Gaza before this operation. Israel's recent attacks and commitments are consistent with the elements of the crime of genocide, and in this situation, it will be necessary to focus on the capacities of the contemporary international system to uphold the rights of the people of Gaza and combat the impunity of the crimes committed.
    Keywords: Gaza, International Crimes, Genocide, Human Rights}
  • سارا موسوی، علی باقری دولت ابادی*، رضا التیامی نیا، مجتبی شریعتی
    تامین حقوق اجتماعی- سیاسی شهروندان یکی از وظایف حکومت ها محسوب می شود که در قوانین داخلی کشورها به صراحت به آن اشاره می گردد. اما تامین این حقوق گاه با موانع خارجی مواجه می گردد. یکی از این موانع، تحریم های یک جانبه و چندجانبه هستند. علی رغم اینکه وضع کنندگان تحریم همواره چنین تاثیری را منکر می شوند اما اکثر پژوهش های صورت گرفته در این خصوص، این گزاره را رد کرده اند. یکی از کشورهایی که طولانی ترین و گسترده ترین تحریم های یک جانبه و چندجانبه را تجربه کرده است کشور سومالی است. این مقاله قصد دارد به این پرسش پاسخ دهد که تحریم ها چه تاثیری بر حقوق اجتماعی-سیاسی شهروندان سومالی داشته است؟ فرضیه پژوهش به این نکته اشاره دارد که تحریم ها بیش از نظام سیاسی و رهبران، شهروندان عادی را تحت تاثیر قرار می دهد. بنابراین ناقض حقوق اجتماعی- سیاسی شهروندان سومالیایی هستند. برای پاسخ به سوال پژوهش؛ بر اساس شاخص های جهانی حق حیات، حق سلامت و کیفیت حکمرانی در دوره اعمال تحریم ها علیه سومالی با روش اسنادی- توصیفی مورد ارزیابی قرارگرفت. یافته های پژوهش به لحاظ تجربی و مصداقی نشان دادند حق حیات و حق سلامت در سومالی طی سال های اعمال تحریم به شدت نقض شده و تحریم ها نتوانسته اند هیچ بهبودی در شاخص های حکمرانی در این کشور ایجاد کنند. همچنین در بعد نظری یافته های دیگر پژوهش ها درخصوص تاثیرات منفی تحریم بر حقوق بشر تایید گردید.
    کلید واژگان: تحریم, حقوق بشر, سازمان ملل, حق حیات, حق سلامت, دموکراسی, سومالی}
    Sara Mousavi, Ali Bagheri Dolatabadi *, Reza Eltiaminia, Mojtaba Shariati
    Ensuring the socio-political rights of citizens is one of the obligations of governments, which is clearly mentioned in the internal laws of countries. But guaranteeing these rights sometimes faces external obstacles. One of these obstacles is unilateral and multilateral sanctions. In spite of the fact that the states imposing sanctions always deny such an effect, but most of the researches conducted in this regard have rejected this proposition. One of the countries that has experienced the longest and most extensive unilateral and multilateral sanctions is Somalia. This article aims to answer the question: what effect did the sanctions have on the socio-political rights of Somali citizens? The hypothesis of the research points out that sanctions affect ordinary citizens more than the political system and its leaders. Therefore, they violate the socio-political rights of Somali citizens. To answer the research question; we used the global indicators of the right to life, the right to health, and the quality of governance during the period of sanctions against Somalia. The gathered data was evaluated with a documentary-descriptive method. The research findings empirically showed that the right to life and the right to health has been severely violated in Somalia during the years of sanctions, and the sanctions have not been able to bring about any improvement in governance indicators in this country. Also, from the theoretical dimension, the findings of other researchers regarding the negative effects of sanctions on human rights were confirmed.
    Keywords: : sanctions, human rights, United Nations, Right to Life, Right to Health, democracy, Somalia}
  • خیرالله پروین، سجاد کریمی پاشاکی

    با رشد فناوری در حوزه اطلاعات و ارتباطات و ابزارهای مربوط به آن، فهم بشر نسبت به فضایی متفاوت از آنچه که به آن فضای فیزیکی گفته شد، توسعه یافت. به این ترتیب هم سو با فضایی مشتمل بر فضایی از حقایق و واقعیت های فیزیکی که از ویژگی آن ملموس بودن است، فضایی متشکل از داده های اطلاعاتی که حسب نیازهای انسانی ایجاد و حد و حصر آن نسبت به فضای فیزیکی نامحدودتر می باشد، شکل گرفت. به تناسب حضور و استفاده مردم از فضای سایبر به عنوان قرینه ای بر زندگی فیزیکی، دولت ها حقوق و تکالیفی نیز برای استفاده از این فضا پیش بینی کردند اما آنچه که در این میان به همراه شکل گیری جوامع مجازی، شهروند مجازی، تعاملات مجازی، هویت مجازی، امنیت مجازی و... مطرح می شود این است که آیا افراد به سمت شکل گیری نوعی زندگی سایبری سوق یافته اند؟ از این رو پاسخ به این سوال که حق زندگی سایبری چیست و چگونه چنین حقی می تواند در زمره حق های بشری محسوب شود؟ موضوعی است که این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی و تبیینی به آن می پردازد. یافته های این مقاله بیانگر آن است که: حق زندگی سایبری از جمله حقوق نسل چهارمی بشر محسوب می شود که با توجه به اقتضائات حاکم بر جوامع انسانی، زندگی فیزیکی انسان ها را متاثر از خود ساخته و به تبع آن فرصت ها، چالش ها و تهدیدهایی را در حوزه سیاست گذاری عمومی ایجاد نموده است.

    کلید واژگان: حق زندگی سایبری, حقوق بشر, فناوری, هویت مجازی, فضای سایبر}
    Kheirollah Parvin, Sajad Karimi Pashaki

    As technology continues to advance in the realm of information and communication, human perception of space has transcended the boundaries of physicality. In parallel with the physical world, characterized by its tangible facts and realities, a new space has emerged—one composed of informational data. This virtual realm, governed by the ever-expanding realm of human needs, defies the limitations imposed by physical space. In response to the populace's increasing presence and engagement within this digital arena, governments have articulated a set of rights and responsibilities for its utilization. Nevertheless, a critical dimension of this discourse is the evolution of what can be described as a "cyber life." As virtual communities, virtual citizens, virtual interactions, virtual identities, and virtual security become integral facets of this digital realm, a fundamental question arises: Are individuals gradually giving rise to a form of existence characterized by their engagement in this new cyber life? Consequently, this article explores the question of what defines the "right to cyber life" and how such a right can be classified within the domain of human rights. Employing a descriptive-analytical and explanatory methodology, the findings of this article firmly establish the "right to cyber life" as a fourth-generation human right. This recognition is rooted in the way it has impacted the lives of individuals, shaping opportunities, presenting challenges, and posing potential threats within the realm of public policy.

    Keywords: The Right To Cyber Life, Human Rights, Technology, Virtual Identity, Cyberspace}
  • هادی صالحی*، سید حسین شریفی، محمدهادی ترابی

    دکترین «نسبی گرایی فرهنگی» در عرصه حقوق بشر، تلاشی است که ویژگی جهان شمولی ادعایی در اسناد بین المللی حقوق بشر، همچون اعلامیه جهانی حقوق بشر را به چالش می کشد. این دکترین بر این نظر است که حقوق بشر همان گونه که در غرب تعبیر و تصور می شود لزوما برای جوامع غیر غربی قابل پذیرش نیست. «آفریقاگرایی» ذیل نسبی گرایی فرهنگی در صدد است با تکیه و تمرکز بر اصول و مشترکات فرهنگی قاره آفریقا، روایت قابل پذیرش خود از حقوق بشر را ارائه نماید. آفریقاگرایان دیدگاه های حداقلی، میانه و حداکثری به نسبی گرایی فرهنگی و لغو مشروعیت پاردایم جهان شمول حقوق بشر ارائه داده اند. این تنش نظری، تاحدی در مفاد منشور آفریقایی حقوق بشر و مردم نیز قابل مشاهده است. از برآیند مقتضیات آفریقای مدرن و فرهنگ آفریقایی چنین استنباط می شود که دیدگاه میانه مبتنی بر همکاری و گفتگوی میان فرهنگی، شیوه بهینه در برخورد با چالش های حاصل از این موضوع است. سازوکار سنتی پاسداشت کرامت انسانی با توجه به وضعیت فرهنگی قاره آفریقا در دوران پسااستعمار، ناکارآمد و ناکافی است. بر علاوه بر این، آنچه از اولویت سنجی انواع حقوق بشر معتبر به نظر می رسد، دیدگاه پیوستگی حقوق سیاسی-مدنی با حقوق اجتماعی-اقتصادی است.

    کلید واژگان: آفریقاگرایی, جهان شمولی, حقوق بشر, نسبی گرایی فرهنگی}
    Hadi Salehi *, Seyyed Hossein Sharifi, Moha, Mmad Hadi Torabi

    The Cultural Relativism Doctrine is a challenging concept that questions the universalist claims made in international human rights documents such as the Universal Declaration of Human Rights. According to this doctrine, human rights, as interpreted and conceived in the West, may not be universally acceptable for non-Western societies. Within cultural relativism, a subset called “Africanism” seeks to present its own acceptable narrative of human rights by emphasizing the principles and cultural commonalities specific to the African continent. Africanism has different views on cultural relativism, ranging from minimal to moderate and maximal perspectives. These views raise questions about the legitimacy of the global human rights paradigm. The African Charter on Human and Peoples’ Rights also reflects this theoretical tension to a certain degree. Considering the modern African context and culture, it can be inferred that a middle-ground perspective based on intercultural cooperation and dialogue is the best way to address the challenges arising from this issue. During the post-colonial era, the traditional mechanism of safeguarding human dignity has proven ineffective and insufficient in Africa. Additionally, the interconnectedness of civil-political rights with social-economic rights appears to be a valid prioritization of various human rights types.

    Introduction

    This academic paper delves into the tension between cultural relativism and the universality of human rights, with a significant focus on the African perspective. The dominant human rights paradigm, rooted in Enlightenment philosophy, strongly emphasizes universality. However, cultural relativism challenges this notion, suggesting Western-centric values may be interpreted differently in non-Western societies. Africanism, a branch of cultural relativism, seeks to establish an alternative human rights narrative deeply rooted in African principles and shared cultural values. A spectrum of Africanist viewpoints on cultural relativism, ranging from minimalist to maximalist, is revealed in this debate, which finds partial reflection in the African Charter on Human and Peoples' Rights. The paper asserts that a middle-ground approach, which places intercultural dialogue and collaboration at its core, holds the most promise for addressing the challenges posed by cultural relativism in contemporary Africa. Traditional mechanisms for upholding human dignity are considered insufficient in the post-colonial era. Moreover, the prioritization of various human rights suggests a potential convergence between civil and political rights with social and economic rights.The prevailing human rights paradigm stems from Enlightenment philosophy, particularly the ideas of Immanuel Kant. This framework emphasizes inherent and inseparable characteristics that define human rights. Belief in universal human nature, without cultural particularities, has resulted in universal human rights, implying inherent rights held by all humans, irrespective of gender, race, or culture. These rights demand respect and protection from everyone, especially governments. However, the rise of post-Enlightenment thinkers challenged the concept of a universal human subject. They proposed the "empirical subject," a human defined by their relationship with the surrounding world. One such relationship is with culture. Cultural relativism seeks to redefine the dominant human rights narrative, often perceived as "Western," to suit the needs of diverse cultures better. Proponents of cultural relativism argue against the universality of human rights, suggesting that imposing Western values can be detrimental. They advocate for respecting cultural differences in norms, values, and interactions, even if it challenges the notion of universal human rights implementation. An example of cultural relativism is the concept of "Asian values," a political ideology that emerged in the late 20th century. It emphasized the shared societal, cultural, and historical elements of Southeast and East Asian nations. Similarly, Africanism strives to counter the perceived dominance of Western values and human rights principles by drawing on the African continent's unique principles and shared cultural values. Developing culturally informed human rights narratives, despite potential risks of government exploitation, can lead to broader acceptance and application when grounded in sound philosophical, historical, and theoretical foundations. By learning from different cultures' diverse theoretical and practical experiences, we can strengthen human rights narratives like the Islamic-Iranian perspective. This paper analyzes the relationship between human rights and cultural relativism, mainly focusing on Africanist claims. It examines the impact of African perspectives on the notion of universal human rights. We will explore the discourse of cultural relativism in the context of human rights globalization and the efforts to legitimize and achieve intercultural acceptance of the universal human rights regime. The paper will also analyze key arguments and trends in African discourse on cultural relativism.

    Theoretical Framework

    Cultural relativism has been a focal point of substantial debate in human rights discourse for many years. Advocates of cultural relativism assert that human rights are not universal and that respecting unique cultural values and beliefs is necessary. They argue that imposing Western values on other cultures may have negative consequences and instead advocate for allowing cultures to develop their human rights norms. Conversely, opponents of cultural relativism argue that it can be employed to justify human rights violations. They support a core set of universal human rights that cross cultural boundaries. They caution that authoritarian regimes can employ cultural relativism to justify human rights abuses under the guise of cultural differences.

    Methodology

    This study utilizes a qualitative research methodology that critically examines the current literature on human rights, cultural relativism, and African perspectives on these topics. The key sources of information are academic journals, books, and publications from international organizations and human rights advocacy groups.

    Results and Discussion

    African perspectives on cultural relativism and the universality of human rights encompass a wide range of views. Minimalist Africanists recognize the importance of some universal human rights principles but advocate for cultural adaptations in their implementation. Moderate Africanists support a core set of universal human rights but argue for including specifically African cultural values. Maximalist Africanists, on the other hand, entirely reject the universality of human rights and advocate for a human rights framework based solely on African cultural values. This range of views is well-reflected in the African Charter on Human and Peoples' Rights. The Charter incorporates several universal human rights principles while also acknowledging the significance of African cultural values and traditions. For instance, the Charter recognizes human duties.

    Conclusions and Suggestions

    The concept of cultural relativism presents a significant challenge to the universality of human rights. While it is important to respect cultural diversity, extreme forms of cultural relativism may lead to justifying human rights violations. The African perspective provides valuable insights into navigating this challenge.

    Keywords: Africanism, Universalism, Human Rights, Cultural Relativism}
  • محمدسعید حسینی*، حشمت رستمی درونکلا، محمدمهدی ساکی، فاطمه دهقان، عباس رضایی گیلانی

    حقوق بنیادین بشری در راس حق های انسانی قرار داشته و دولت ها و سازمان های بین المللی نیز بر رعایت آن تاکید ویژه داشته اند. بر این اساس است که قوانین و مقررات مصوب می بایست حول محور این حقوق تصویب شده و همواره کرامات انسانی و اهداف و فلسفه حقوق (نیل به عدالت و تسهیل زندگی مردم) را مورد توجه قرار دهند. از مهم ترین حقوق هر انسانی حق بر تعیین سرنوشت خویش بوده که مورد تاکید فقه، حقوق داخلی و حقوق بین المللی است. یکی از مواردی که بشر همواره با آن روبرو بوده و با توجه به پیشرفت دانش و تکنولوژی، نگاهی علمی تر به آن وجود داشته، بحث تغییر جنسیت افراد تراجنسیتی است. درواقع علم ثابت کرده برخی افراد دارای اختلالات جنسیتی و هویتی بوده و نیاز به تغییر جنسیت کنونی از طریق اعمال جراحی پزشکی وجود دارد. قوانین و مقررات داخلی، بین المللی و موازین فقهی با وجود شرایطی موافق این امر بوده اند. در این میان توجه به این حقوق توسط هر فرد و نهادی و همچنین در نظام تقنینی و رویه قضایی واجب است و درواقع نباید واقعیات را فدای اعتبارات نمود.

    کلید واژگان: حق تعیین سرنوشت, حقوق بشر, تغییر جنسیت, تراجنسیتی}
    MohammadSaeid Hosseini *, Heshmat Rostami Daroonkela, MohammadMehdi Saki, Fatemeh Dehghan, Abbas Rezaii Gilani

    Fundamental human rights are at the top of human rights, and governments and international organizations have also emphasized their observance. It is based on this that the approved laws and regulations should be approved around these rights and always consider human dignity and the goals and philosophy of rights (achieving justice and facilitating people's lives).One of the most important rights of every human being is the right to self-determination, which is emphasized by jurisprudence, domestic law and international law. One of the things that mankind has always faced and due to the progress of knowledge and technology, there is a more scientific view of it, is the issue of gender change of transgender people. In fact, science has proven that some people have gender and identity disorders and there is a need to change the current gender through medical surgery. Domestic and international laws and regulations and jurisprudential standards have agreed to this despite the conditions. In the meantime, attention to these rights by every individual and institution as well as in the legal system and judicial procedure is obligatory, and in real, facts should not be sacrificed for credit.

    Keywords: Right to Self-determination, Human rights, Gender change, Transgender}
  • عباس مثنوی

    حقوق بشر یکی از ارکان نظام حقوقی بین الملل شناخته می شود. رعایت این حق تاثیر مستقیمی در وضع سایر حقوق در صحنه بین المللی دارد. موضوع رعایت حقوق بشر دغدغه بسیاری از مردم جهان است. امروزه حق داشتن محیط زیست سالم در زمره حقوق بشر تلقی می شود، زیرا بدون داشتن محیطی سالم امکان بقا وجود ندارد. همچنین بدون محیط زیست سالم موضوع صلح و امنیت بین المللی دچار بحران های اساسی خواهد شد. امروزه شاهد آن هستیم که بسیاری از کشورها با تخلفات زیست محیطی کره زمین را با مشکل مواجه می کنند. باتوجه به این موضوع که بحران های زیست محیطی در محدوده مرزها محصور نمی شود و می تواند با سرعت بر سایر کشورها اثر بگذارد نمی توان بحران محیط زیست را صرفا در حوزه قلمرو حاکمیت ها دید و ایجاد بحران توسط یک متخلف می تواند بعنوان نقض حقوق بشر جمعی تلقی شود، همچنین در وضعیت جنگ و نزاع نیز حقوق بین الملل بشردوستانه به موضوع محیط زیست و حفظ آن توجه کرده است، در شرایطی که بسیاری از الزامات دستخوش شرایط سخت نظامی قرار می گیرد این حقوق می خواهد از برخی خطوط قرمز مثل محیط زیست حفاظت نماید به همین دلیل این سوال مطرح می شود که موضوعات زیست محیطی و توجه به آن در حقوق بشر و حقوق بین الملل بشردوستانه چگونه است بر این اساس در این پژوهش بحران های زیست محیطی و جایگاه آن در حقوق بشر و حقوق بین الملل بشردوستانه با روش توصیفی تحلیلی مطالعه شده است. نتایج نشان می دهد که توجه به حقوق پایه و بنیادین بشر بر لزوم حفاظت از محیط زیست تاکید دارد اما به دلیل تخلف دولت ها و عدم ضمانت اجرایی قوی این مهم محقق نمی شود.

    کلید واژگان: حقوق بشر, حقوق بین الملل بشردوستانه, محیط زیست, حق بر محیط زیست, بحران زیست محیطی}
    Abbas Masnavi

    Human rights are known as one of the pillars of the international legal system. Compliance with this right has a direct impact on the status of other rights in the international scene. The issue of respecting human rights is the concern of many people in the world. Today, the right to have a healthy environment is considered one of the human rights, because without a healthy environment, there is no possibility of survival, and without a healthy environment, the issue of international peace and security will suffer fundamental crises, but today we see that many countries with Environmental violations pose a problem to the planet. The formation of environmental crises is not confined within borders and can quickly affect other countries, for this reason, environmental crisis cannot be seen only in the domain of sovereigns, and the creation of a crisis by an offender can be seen as Violation of human rights is considered collective, also in the situation of war and conflict, international humanitarian law has paid attention to the issue of the environment and its preservation, in a situation where many requirements are subjected to harsh military conditions, these rights require some lines Red is like protecting the environment, for this reason, the question arises as to how the environmental issues and attention to them are in human rights and international humanitarian law. Accordingly, in this research, environmental crises and their place in human rights and International humanitarian law has been studied with a descriptive and analytical method. The results show that paying attention to basic and fundamental human rights emphasizes the need to protect the environment, but due to the violations of the governments and the lack of strong executive guarantees, this is not achieved.

    Keywords: Human Rights, International Humanitarian Law, Environment, Right to Environment, Environmental Crisis}
  • سیاوش ره پیک*، سید باقر میرعباسی، اصغر ایمانی
    این نوشتار به جهت رسیدن به مفاهیم روشنی از حوزه های اثرگذاری سمن های حقوق بشری و شفاف کردن ارتباط مباحث امنیت ملی با فعالیت سازمان های غیردولتی حقوق بشری به تبیین و تمییز بین فرصت ها و تهدیدات این حوزه پرداخته است. در این پژوهش  از روش های کمی و کتابخانه ای جهت تحقق اهداف تحقیق بهره جسته ایم. با مطالعه دقیق منابع، انجام مصاحبه های عمیق با تصمیم گیران و اثرگذاران این حوزه و استفاده از تجربیات حضور در مجامع بین المللی، نحوه تاثیرگذاری سمن های حقوق بشر و تاثیر آن بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج حاصل از این پژوهش ما را به این نکته رهنمون میکند که هر چند سمن ها در ارتقاء، توسعه و حمایت ازحقوق بشر اثر مستقیم و مثبت دارند، اما استفاده ابزاری و سیاسی از سازمان های مردم نهاد در مناسبات، رقابت های سیاسی بین المللی که در تضاد با حاکمیت و امنیت می باشد، نیز محتمل است.
    کلید واژگان: امنیت, امنیت ملی, حقوق بشر, سازمان های مردم نهاد (سمن), تهدید}
    SIAVASH RAHPEIK *, Seyed Bagher Mirabasi, Asgar Imani
    This article is taken from a doctoral thesis entitled "The role of cement in the promotion and development of human rights and its impact on the national security situation of the Islamic Republic of Iran". In order to reach a clear understanding of the spheres of influence of human rights and to clarify the relationship between national security issues and the activities of non-governmental human rights organizations, this article has explained and distinguished between opportunities and threats in this field.In this research, we have used quantitative and library methods to achieve the research goals. By carefully studying sources, conducting in-depth interviews with decision-makers and influencers in this area, and using the experiences of attending international forums, the way human rights cements influence and its impact on the national security of the Islamic Republic of Iran has been investigated. The results of this research lead us to the point that although the semans have a direct and positive effect in the promotion, development and protection of human rights, but the instrumental and political use of non-governmental organizations in relations, international political competitions, which is in conflict with the sovereignty And security is also possible.
    Keywords: Security, national security, Human Rights, NGO, Threaten}
  • لیلا رئیسی*

    از میان برداشتن مرزهای سنتی و زیست در فضای سایبر ایجاب می کند با اصلاح قوانین و مقررات موجود و وضع قوانین و مقررات جدید و شیوه های خاص برای ساماندهی این وضعیت نوپدید، در راستای تضمین حقوق شهروندان گام برداشت. بدون تردید وضع و تصویب قوانین و مقررات مربوط به فضای سایبر بدون تاثیر پذیری و در نظر گرفتن قواعد بین-المللی حقوق بشر، امکان پذیر نمی باشد. در این نوشتار- که به روش توصیفی و تحلیلی می باشد- به بررسی این مساله پرداخته شده است که مقررات تنظیم شده در خصوص فضای سایبری چگونه می تواند در صیانت از حقوق شهروندی از حیث انطباق با موازین نسل سوم حقوق بشر موثر باشد؟ بر اساس مطالعه انجام شده مقررات سایبری در صورتی که منطبق با موازین و معیارهای حقوق بشر و با نگاهی نو بر اساس نیازهای جدید فضای نوپدید سایبری، بازنگری یا تدوین شده باشند می توانند در صیانت از حقوق شهروندی و به خصوص حق بر توسعه از نسل سوم حقوق بشر نقش موثر و قابل ملاحظه ای داشته باشند.

    کلید واژگان: فضای سایبر, حقوق شهروندی, حقوق بشر, نسل سوم, صیانت}
    Leila Raisi *

    Removing the traditional boundaries and living in cyberspace require that by reforming existing laws and regulations and establishing new law and regulations and also to codify specific laws and procedures for organizing this new state of affairs, steps have been taken in order to guarantee the rights of citizens. Undoubtedly, it would not be possible to establish and approve these regulations without affecting and observing the international human rights law. This article, which is descriptive and analytic, addresses the issue of how can regulated cyber-security regulations be effective in protecting citizens' rights in terms of compliance with the human rights standards of the third generation? According to the study, cyber law and regulations could play a significant and significant role in protecting civil rights, and in particular the right to development of the third generation of human rights, if they are in accordance with human rights standards, international rules and global norms.Key words: cyber space, civil rights, human rights, third generation . guarantee

    Keywords: . Key words: cyber space, civil rights, Human rights, third generation. guarantee}
  • محمدرسول خاکزاد، سید وحید لاجوردی*، وحید قاسمی عهد

    بی تردید یکی از ارکان هر دولتی بعد از تقنین و اجرا، قضاوت است که از نظر نهادی در قوه قضاییه متجلی می شود؛ قوه ای که غایت و فلسفه وجودی آن برپایی و استقرار عدالت است. نظام جمهوری اسلامی ایران نیز نه تنها از این قاعده مستثنی نیست، بلکه از آنجایی که این دولت هم میراث دار سنت قدمایی فقه شیعه است و هم با بهره گیری از مبانی مترقی تجدد تاسیس شده است، از همین رو، معیارهای عدالت در نظام قضایی اش مضاعف و دو چندان است. تا جایی که می توان گفت ایران از این منظر یکی از موفق ترین قوه های قضاییه در جهان امروز را تجربه می کند. معهذا، برخلاف واقعیت عدالت محور نظام قضایی ایران امروزه بازنمایی های رسانه ای مغرضانه ای از فرایند دادرسی ایران در غرب ارایه می شود. از همین رو، پرسش اصلی این تحقیق این است که سازوکارهای استقرار عدالت در نظام قضایی ج.ا.ا. چیست. فرضیه تحقیق بر آن بوده است که دادرسی قضایی در ایران دارای مبانی و اصولی حقوقی و قانونی مشخصی است که نه تنها در چارچوب جهان بینی اسلامی و فقه شیعه، بلکه از منظر حقوقی عرفی غربی نیز قابل دفاع است. یافته های تحقیق نشان داده است که اصول دادرسی منصفانه مبنای تیوری قضاوت در دستگاه قضایی ج.ا. است که این اصول در قانون اساسی، قوانین موضوعه بازتاب یافته و ریشه در متون وحیانی و عقلانی ای دارد که مبنای این قوانین قرار گرفته اند. رویکرد مقاله توصیفی-تحلیلی و شیوه جمع آوری داده ها کتابخانه ای و اسنادی بوده است.

    کلید واژگان: عدالت, حقوق, نظام قضایی, دادرسی عادلانه, حقوق بشر, استانداردهای دوگانه}
    MohammadRasul Khakzad, Seyyed Vahid Lajevardi *, Vahid Ghasemi Ahed

    Undoubtedly, one of the pillars of any government, after legislation and implementation, is judgment, which is institutionally manifested in the judiciary; A force whose goal and existential philosophy is the establishment and establishment of justice. The system of the Islamic Republic of Iran is not only not an exception to this rule, but since this government is both the inheritor of the ancient tradition of Shia jurisprudence and was established using the progressive foundations of modernity, therefore, the standards of justice in its judicial system are doubled and It is double. As far as we can say, from this point of view, Iran is experiencing one of the most successful judiciary in the world today. However, contrary to the justice-oriented reality of Iran's judicial system, biased media representations of Iran's judicial process are presented in the West today. Therefore, the main question of this research is that the mechanisms of establishing justice in the judicial system of J.A.A. What is. The hypothesis of the research has been that judicial proceedings in Iran have specific legal and legal foundations and principles that can be defended not only in the framework of Islamic worldview and Shiite jurisprudence, but also from the perspective of Western customary law. The findings of the research have shown that the principles of fair trial are the basis of the theory of judgment in the judicial system of J.A. It is that these principles are reflected in the constitution, relevant laws and are rooted in the revelation and rational texts that are the basis of these laws. The approach of the descriptive-analytical article and the method of data collection was library and documentary.

    Keywords: Justice, Rights, Judicial System, Fair trial, Human rights, double standards}
  • افشین مردانی، منوچهر توسلی نائینی*، علیرضا آرش پور

    هدف پژوهش حاضر بررسی امنیت کارگران مهاجر به مثابه معیاری برای حکمرانی مطلوب با تاکید بر قوانین جمهوری اسلامی ایران است. این پژوهش که با روش توصیفی-تحلیلی انجام پذیرفت، نشان داد که با پیوستن دولت ها به مقاوله نامه های سازمان بین المللی کار، اصلاح قوانین ناکارامد و ناکافی و تدوین قوانین جامع در زمینه امور مهاجرتی ، انعقاد موافقت نامه های دوجانبه و چندجانبه میان کشورهای مهاجرفرست و مهاجرپذیر، آموزش کارگران مهاجر پیش از اقدام به مهاجرت و آگاه کردن آنان از شرایط کار و مزایای آن و مبارزه با سازمان‎دهندگان قاچاق کارگران مهاجر، می توان با ایجاد توازن میان منافع و مصالح یک کشور و رعایت حق حاکمیت آن با رعایت حقوق مکتسبه کارگران قانونی و حقوق بنیادین کارگران غیرقانونی ، زمینه را به ‎گونه ای فراهم آورد که حقوق مدنی ، سیاسی ، اقتصادی ، و اجتماعی کارگران مهاجر قانونی و اعضای خانواده آنان همانند اتباع داخلی کشور مقصد تامین شود. بر اساس آیین‎ نامه‎ ها و مقاول ه‎نامه‎ های بین‎المللی مربوط به پناهندگان و مهاجران و اتباع و نیز قوانین مربوط به اتباع در جمهوری اسلامی ایران، ایران نسبت به بسیاری از کشورهای غرب آسیا در شرایط بهتری قرار دارد. جمهوری اسلامی ایران نه تنها بسیاری از معیارهای بین المللی مربوط به پناهندگان را پذیرفته و اجرا می کند، بلکه بسیاری از موارد مربوط به کرامت انسانی، تامین امنیت و تحصیل پناهندگانی را که هنوز به دریافت کارت اقامت اقدام نکرده‎اند، تسهیل کرده است.

    کلید واژگان: امنیت, کارگران مهاجر, حقوق بشر, قوانین مهاجرت, ایران}
    Afshin Mardani, Manochehr Tavasoli *, Alireza Arashpoor

    The present research aims to study the security of immigrant workers as a criterion for good governance, with a specific focus on the laws of the Islamic Republic of Iran. This research employs the descriptive-analytic method and suggests that governments can achieve this goal by joining conventions of the International Labour Organization, reforming inefficient and insufficient laws, formulating comprehensive immigration laws, establishing bilateral and multilateral agreements among immigrant-sending and immigrant-receiving countries, providing education to immigrant workers before their immigration, informing them of working conditions and advantages, and combating organizations involved in immigrant worker trafficking. By doing so, a balance can be achieved between a country's interests and the observation of its governance rights, while also protecting the acquired rights of legal workers and fundamental rights of illegal workers. This approach will help secure the civil, political, economic, and social rights of legal immigrant workers and their family members, similar to the native workers of the target country. Considering international regulations and conventions regarding refugees, immigrants, and foreign residents, as well as the laws governing foreign residents in the Islamic Republic of Iran, Iran is in a better condition compared to many West Asian countries. Not only has the Islamic Republic of Iran accepted and implemented numerous international criteria related to refugees, but it has also prioritized the issues of human dignity, security, and education for refugees who have not yet obtained residency cards.

    Keywords: security, immigrant workers, human rights, immigration laws, Iran}
  • امیر مقامی*، احمد مومنی راد، نیلوفر تسلیمی

    فرهنگ هر ملتی متشکل از ارزش ها و باورهایی است که هویت افراد را مشخص می کنند که در طی روند جهانی شدن دستخوش تغییر و تحول و بعضا تهاجم می گردد. توجه به پیامدها و خطرات تهاجم فرهنگی می تواند اثر همه جانبه و گسترده ای بر ابعاد مختلف حکمرانی سیاسی، فرهنگی و اقتصادی داشته باشد و بر حاکمیت در قلمرو تاثیر بگذارد. تحقیق توصیفی تحلیلی حاضر، به دنبال شناخت مفهوم تهاجم فرهنگی و مصادیق مختلف آن از منظر حقوق بین الملل است. این پژوهش نشان می دهد هرچند نمی توان مدعی بود که امور فرهنگی انحصارا در صلاحیت ملی باقی مانده است، اما پروپاگاندا و نسل زدایی فرهنگی از مهم ترین مصادیق تهاجم فرهنگی هستند و حقوق بین الملل ابزارهای مختلفی ازجمله خودیاری، دفاع مشروع و تحریم فرهنگی را پیش روی دولت تحت تهاجم می گذارد و با بهره گیری از موازین عام مسیولیت بین المللی در جایی که تهاجم فرهنگی مغایر قواعد حقوقی بین المللی باشد می توان مسیولیت متخلفان را مطالبه نمود.

    کلید واژگان: تهاجم فرهنگی, جهانی شدن, حقوق بشر, آزادی اطلاعات, هویت فرهنگی}
    Amir Maghami*, Ahmad Momenirad, Nilufar Taslimi

    The culture of every nation is made up of values and beliefs that determine the identity of people, which undergo changes and transformations and sometimes attack during the process of globalization. Paying attention to the consequences and dangers of cultural invasion can have an all-round and extensive effect on various dimensions of political, cultural and economic rule and affect the rule in the territory. The present descriptive-analytical research seeks to understand the concept of cultural invasion and its various examples from the perspective of international law. This research shows that although it cannot be claimed that cultural affairs remain exclusively within the national jurisdiction, propaganda and cultural genocide are the most important examples of cultural aggression, and international law provides various tools such as self-help, legitimate defense, and cultural sanctions for the government under attack. By using the general standards of international responsibility, where the cultural invasion is contrary to international legal rules, the responsibility of the violators can be demanded.

    Keywords: Cultural Invasion, Globalization, Human Rights, Freedom of Information, Cultural Identity}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال