به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « روابط بین الملل » در نشریات گروه « علوم سیاسی »

تکرار جستجوی کلیدواژه « روابط بین الملل » در نشریات گروه « علوم انسانی »
  • سجاد صادقی*
    با رویکردسنجی مقالات علمی-پژوهشی در هر رشته ای بر مبنای «مفهوم سنجی» در نهایت می توان ضعف و قوت در پرداختن به آن مفهوم را در قالب داده های عددی تعمیم پذیر نمایش داد و برای موضوع یابی پژوهش های آینده با رویکرد آسیب شناسی پژوهشی پایه ای از آن استفاده کرد. گروه ها، ائتلاف ها و اتحادها در روابط بین الملل جایگاه ویژه ای دارد و تعیین کننده نحوه توزیع قدرت در نظام بین المللی است؛ بر همین اساس، و به دلیل اتخاذ دکترین سیاست خارجی جدی و عملگرای جمهوری اسلامی ایران مبتنی بر نگاه به شرق، رویکردسنجی مفاهیم مرتبط با سازمان هایی مانند بریکس که در این دکترین نقش ایفا می کند برای جامعه دانشگاهی روابط بین الملل ایران اهمیت می یابد. به همین دلیل، در 109 مقاله علمی-پژوهشی بررسی شده با رویکرد روابط بین الملل به طور اختصاصی و کامل یا به طور جزئی و به عنوان بخشی از مباحث به موضوع بریکس پرداخته شده است و با رویکردسنجی به «روش تحلیل محتوای مقوله ای» مبتنی بر کلیدواژه های نظری مطالعه شد. نتایج نشان می دهد در این حوزه مطالعاتی در نشریه های موسسات پژوهشی وابسته به نهادها و سازمان های موثر بر سیاستگذاری خارجی، مانند وزارت خارجه و مجمع تشخیص مصلحت نظام، پژوهشگران ایرانی به مقاله های با موضوع بریکس، نگاهی مبتنی بر اقتصاد سیاسی داشته اند و استقبال از تغییر بنیادین یا جزئی نظم و نظام بین الملل فعلی، تحلیل مسائل مرتبط به بریکس را شکل می دهد که بر اساس رویکرد چندجانبه گرایی و تمایل برای تبدیل شدن جهان تک قطبی به چند قطبی نگاشته شده است. در مجموع علائمی از ابتلا به «سندرم کیسینجر» نیز مشهود و لازم است در پژوهش های آینده آسیب شناسی شود.
    کلید واژگان: آسیب شناسی روابط بین الملل, بریکس, روابط بین الملل, روابط بین الملل ایرانی, نظام بین الملل}
    Sajjad Sadeghi *
    Analyzing the articles of each discipline based on concepts can finally show the weaknesses and strengths in dealing with that concepts in the form of generalizable numerical data and can be used as a basic research in the direction of future research with a pathological approach. Coalitions and alliances have a special place in IR and determine how power is distributed in the international system; On this basis and due to the adoption of the serious and pragmatic foreign policy doctrine of the Islamic Republic of Iran based on looking to the East, the approach measurement of the concepts related to the organizations that play a role in this doctrine becomes important. For this reason, 109 articles with the approach of IR, which have exclusively or partially dealt with the issue of BRICS were evaluated using the categorical content analysis method based on theoretical keywords. Finally, we achieved results in this field of study, including the attention of publications of research institutes affiliated with institutions and organizations effective in foreign policy to BRICS-related articles, such as the Ministry of Foreign Affairs or The Expediency Discernment Council, the Iranian researcher's political economy-based view on BRICS and welcoming the fundamental or partial change of the current international order and international system, analysis of issues related to BRICS based on the approach of multilateralism and the desire to transform the unipolar world into a multipolar one. In general, symptoms of Kissinger syndrome are also evident, which should be diagnosed in future research.
    Keywords: Brics, International Relations, International System, Iranian International Relations, Pathology Of International Relations}
  • حسین حاجی پور*، محمود رمضانی
    کی از دغدغه های مهم اندیشه پردازان سیاست در عصر مدرن، تبیین رابطه و حدود نفوذ اصول اخلاقی در صحنه عمل سیاسی و اقناع حکمرانان به رعایت این اصول در تصمیم گیری های سیاسی است. این پژوهش درصدد است با روش تحلیل مضمون آیات قرآن و سنت معصومان، راهکارهای نهادینه شدن قواعد اخلاقی در سیاست بین الملل را کشف و ارائه نماید. یافته های تحقیق نشان می دهد در اسلام برای نهادینه کردن ارزش های اخلاقی از راهکارهای معرفتی، عاطفی و رفتاری استفاده شده است. دعوت به توحید، رسالت، معادباوری، آگاهی بخشی ملت ها ، تشویق به خردورزی، پرهیز از التقاط و پرهیز از شبهه پردازی، مهم ترین روش های معرفتی بوده، محبت و مهروزی، نرمش و خشونت بجا و کرامت انسانی، مهم ترین روش های عاطفی به شمار می روند و رفتار اخلاقی در جامعه، رفتارهای فرهنگی و اجتماعی و رفتارهای سیاسی، اقتصادی و نظامی ازجمله راهکار های رفتاری برای نهادینه سازی ارزش های اخلاقی در میان ملت های مسلمان و غیرمسلمان هستند. نتیجه مقاله مطرح می سازد ازنظر اسلام افزون بر لزوم همسویی اهداف سیاسی با اخلاق و ارزش های اخلاقی در روابط بین الملل، ابزار اجرای اهداف سیاسی نیز باید ارزشی و اخلاقی باشند.
    کلید واژگان: قرآن و سنت, اخلاق, سیاست, روابط بین الملل, اندیشه اسلامی}
    Hossein Hajipour *, Mahmoud Ramezani
    One of the important concerns of political thinkers in the modern era is to explain the relationship and limits of the influence of moral principles in the scene of political action and to persuade rulers to comply with these principles in political decisions. This research tries to discover and present solutions for the institutionalization of moral rules in international politics by analyzing the content of the Qur'anic verses and the traditions of the innocents. The findings of the research show that epistemic, emotional and behavioral solutions have been used in Islam to institutionalize moral values. Calling to monotheism, mission, monotheism, raising awareness among nations, encouraging rationality, avoiding eclecticism and avoiding suspicion are the most important methods of knowledge, love and compassion, gentleness and appropriate violence and human dignity are considered the most important emotional methods and moral behavior in Society, cultural and social behaviors and political, economic and military behaviors are among the behavioral solutions for institutionalizing moral values among Muslim and non-Muslim nations. The result of the article suggests that, from the point of view of Islam, in addition to the necessity of aligning political goals with ethics and moral values in international relations, the means of implementing political goals should also be valuable and moral.
    Keywords: Quran, Sunnah, Ethics, Politics, International Relations, Islamic Thought}
  • سجاد صادقی*

    تحول پژوهشی و رویکرد سنجی یکی از مباحث مهم در فهم وضعیت پژوهشی یک دانش در بازه ی مشخص زمانی و در یک جامعه ی دانشگاهی یا پژوهشی مشخص است. فقر نظری در این حوزه ی مطالعاتی در نهایت با ایجاد ابهام علمی منجر به عدم شکل گیری حلقه های فکری موثر خواهد شد. در این پژوهش بر مبنای رویکرد درون رشته ای و با مطالعه ی 143 مقاله ی پژوهشی روابط بین الملل ایرانی منتشر شده در سال 1400، پله ی اول نهاده شده است. براساس روش خاص ابداعی مبتنی بر دانش رایانه ای موفق به تشکیل جامعه ی آماری اتفاقی و قابل اتکاء شده ایم و برمبنای روش پژوهش نظریه ی داده بنیاد نیز در نهایت به پنج تئوری تایید شده دست یافتیم که در پژوهش های آینده در این حوزه می توانند بعنوان شاخص راهنما پژوهش ها باشند. خروجی پژوهش حاضر تعیین حوزه های فقرپژوهشی و موارد توجه بیش از حد است؛ آنچنان که دریافتیم روابط بین الملل ایرانی بیش از حد آمریکازده و بی توجه به نیازهای مبتنی بر دکترین سیاست خارجی دولت نهاد است. همچنان که در حوزه ی روش پژوهش و معرفت شناسی نیز سردرگمی ناشی از فقدان آموزش موثر را مشاهده کردیم. در پژوهش حاضر نگاه کلان نگر حاکم است و به بررسی با رویکرد برون رشته ای و عوامل ایجاد چنین "فقر" یا "شدت توجه" نپرداخته ایم. عدم توجه جامعه ی دانشگاهی به نیازهای مبتنی بر دکترین سیاست خارجی دولت نهاد دارای ریشه هایی از جنس عوامل محیطی و همچنین نظام ارزشی-هنجاری حاکم بر اندیشه ی متفکران روابط بین الملل ایرانی و تلاش برای فاصله گذاری معنادار با مباحث دولت نهاد است که موضوع پژوهش حاضر نبوده و می بایست در پژوهش های دیگر به آن پرداخته شود.

    کلید واژگان: ادبیات علمی روابط بین الملل, تحول پژوهی, روابط بین الملل, روابط بین الملل ایرانی, رویکردسنجی}
    Sajjad Sadeghi *

    Evolutionary research and Examining the research approaches are one of the important research field to understand the status of a discipline in a specific period of time and scientific community. Theoretical poverty in this field of study creates scientific ambiguity, An event that will eventually lead to the non-formation of effective thought circles. In this research, based on the interdisciplinary approach, 143 scientific research articles have been studies and the first step was taken. Based on special innovative method and using computer programming, we created a random and reiable statistical society. Also, based on the Grounded Theory research method, we found five confirmed theories that they can being a guide in future researches as indicators. The results of this research represent areas of research poverty and cases of excessive attention. In this research, we found that Iranian international relations are strongly influenced by the US foreign policy and it ignores the needs of the foreign policy doctrine of Islamic Republic of Iran. Also we realized the confusion of Iranian articles in epistemology and research method wich is caused by the lack of proper education.In this research, we did not address the causes of Iranian researchers paying too much attention to cases or their lack of attention to some issues. Finding the cause of these issues is in the field of Extra-disciplinary approach which is rooted in the environmental factors and the value system governing the thinking of Iranian international relations thinkers. The fact is that they try to distance themselves from government policy.

    Keywords: Evolutionary Research, Examining The Research Approaches, International Relations, Iranian International Relations, Scientific Literature Of International Relations}
  • سید جواد احمدی، حسن خداوردی*، گارینه کشیشیان

    هدف پژوهش حاضر بررسی روابط سیاسی جمهوری اسلامی ایران و هند از منظر سازه انگاران بود. روش پژوهش توصیفی- تبیینی بوده و درصدد پاسخ به این سوالات است که کارگزاران سیاست خارجی ایران و هند چه درکی از یکدیگر دارند؟ و فرصت ها و چالش های این رابطه چیست؟ پژوهش بر این فرضیه استوار است که ساختار هویتی برگرفته از انقلاب اسلامی ایران که در حوزه سیاست خارجی به نظم ساختاری- کارگزاری نیز تعمیم یافته، در تعارض با نئولیبرالیزم گزینش شده توسط سیاستگذاران خارجی هند و حزب حاکم می باشد. لذا این تفاوت در مبانی هویتی و رابطه ساختاری- کارگزاری در نظام داخلی و بین المللی باعث ایجاد چالش ها و فرصت هایی برای هر دو کشور شده است. نتیجه اینکه، پس از انقلاب اسلامی و خروج ایران از پیمان سنتو و هم پیمانی با غرب، و پیوستن به جنبش عدم تعهد که هند از بنیانگذاران آن بود، امیدواری زیادی به بهبود روابط با هند به دلیل اشتراکات هویتی ناشی از سیاست خارجی مسالمت جو و صلح گرایی (نهروئیزم) که مبتنی بر عدم وابستگی به قدرت های بزرگ و همراهی با کشورهای ضعیف بود، در جمهوری اسلامی ایران ایجاد شد. اما پس از پایان جنگ سرد و شیفت پارادایم سیاست خارجی هند از آرمان گرائی نهروئیستی به واقع گرائی، تغییر در مبانی هنجاری - هویتی، و به حاشیه رفتن حزب کنگره ملی، پیروزی حزب بهاراتیا جاناتا « BJP»، و نزدیکی به غرب، روابط به سردی گرایید. لذا به نظر می رسد که سیاستگذاران خارجی ایران و هند نتوانند منابع هویتی بیناذهنی و ارزش ها و هنجارهای مشترکی برای توسعه روابط در سطح راهبردی و استراتژیک بیابند، که این مهم می تواند از چالش های روابط دو کشور باشد.

    کلید واژگان: دیپلماسی سیاسی, تعاملات سیاسی امنیتی, سازه انگاران, سیاست خارجی, روابط بین الملل, روابط سیاسی, هند, ایران.}
    Seyed Javad Ahmadi, Hasan Khodaverdi *, Garineh Keshishyan

    The present study aims to examine the political relations between the Islamic Republic of Iran and India from a constructivist perspective. The research method is descriptive-explanatory, and it seeks to answer the questions: What perceptions do the foreign policy agents of Iran and India have of each other? And what are the opportunities and challenges in this relationship? The study is based on the hypothesis that the identity structure derived from the Islamic Revolution of Iran, which has extended to a structural-agent order in foreign policy, conflicts with the neoliberalism chosen by India's foreign policymakers and the ruling party. Thus, this difference in identity foundations and the structural-agent relationship in both domestic and international systems has created challenges and opportunities for both countries. Consequently, after the Islamic Revolution and Iran's withdrawal from the CENTO alliance and alignment with the West, and its joining the Non-Aligned Movement, of which India was a founding member, there was significant hope in the Islamic Republic of Iran for improved relations with India due to shared identity stemming from peaceful foreign policy and pacifism (Nehruism), which was based on non-alignment with major powers and solidarity with weaker countries. However, after the end of the Cold War and the paradigm shift in India's foreign policy from Nehruvian idealism to realism, changes in normative-identity foundations, the marginalization of the National Congress Party, the victory of the Bharatiya Janata Party (BJP), and closer ties with the West, the relations cooled. Therefore, it appears that the foreign policymakers of Iran and India may not be able to find intersubjective identity resources and shared values and norms to develop relations at a strategic level, which could be a challenge in the relations between the two countries.

    Keywords: Political Diplomacy, Political Security Interactions, Constructivism, Foreign Policy, International Relations, Political Relations, India, Iran}
  • علی محمدیان*، رضا سرابی
    در دنیای کنونی که از آن به دهکده جهانی تعبیر می شود، کشورها ناگزیر به گسترش تعامل و همکاری و فزونی ارتباطات بین المللی با یکدیگر می باشند. درواقع امروزه نمی توان کشوری را یافت که خود را بی نیاز از تعامل با سایر کشورها دانسته و قاعدتا زیست در نظم نوین جهانی بدون برخورداری از روابط فراملی ممکن نیست. در این میان از یک سو بایستی به تنظیم روابط خود با جهان پرداخت و از دیگر سوی، برای کشورهای اسلامی ضرورت دارد که در تنظیم تعاملات بین المللی خود، چارچوب ها و هنجارهای شریعت را مدنظر قرار دهند. مقصود از ناظر بودن این قواعد بر عرصه روابط بین الملل، این است که مسلمانان می بایست، مطابق این رهنمودها، رابطه خود را با کشورهای غیرمسلمان تنظیم نمایند. با عنایت به خلاء پژوهشی موجود، جستار حاضر با کاربست شیوه توصیفی-تحلیلی و در پژوهشی مسئله محور، میراث مکتوب اسلامی را مورد کاوش قرار داده است. رهاورد پژوهش نشان می دهد مطابق آموزه های شریعت و متخذ از آرای فقیهان اسلامی، می توان چهار قاعده بنیادین را به مثابه شالوده و زیربنای روابط بین الملل اسلامی در نظر گرفت: 1- قاعده کرامت. 2- قاعده وهن و تنفیر دین. 3- قاعده نفی سبیل. 4- قاعده لاضرر (که قاعده الزام نیز می تواند زیرمجموعه و تابعی از این قاعده تلقی شود).
    کلید واژگان: روابط بین الملل, قواعد فقهی, قاعده کرامت, قاعده وهن دین, قاعده نفی سبیل, قاعده لاضرر}
    Ali Mohamadian *, Reza Sarabi
    In today's world, described as a global village, countries inevitably need to expand their interactions, collaborations, and international relations with each other. No country can claim to be self-sufficient, as thriving in the new global order is virtually impossible without transnational ties. States must regulate their relations with the rest of the world; Islamic states, additionally, must consider Sharia frameworks and norms when forming their international interactions. The term "governing rules of international relations" means that Muslims must adjust their relations with non-Muslim states in conformity to these guidelines. Given the gap in research, the present study employs a descriptive-analytical approach and problem-oriented perspective to explore the written Islamic heritage. The findings indicate that according to Sharia teachings and the opinions of Islamic jurists, four fundamental principles can be considered as the foundations of Islamic international relations: 1) The Rule of Dignity (Karāmah), 2) the Rule against Defamation of Religion, 3) Rule of Denying Means (Nafy al-Sabīl), and 4) Rule of No Harm (Lā Darar) with the Rule of Obligation (al-Iltizām) also being a subset and function of this rule.
    Keywords: international relations, Jurisprudential rules, Rule of Dignity, Rule against Defamation of Religion, Rule of Denying Means, Rule of No Harm}
  • سید حسن میرفخرائی*، فرهاد فراهانی

    عرصه روابط بین الملل، به شدت تحت تاثیر عوامل فرهنگی و هویتی قرار دارد. ازاین رو کسب وجهه و اعتبار بین المللی و نفوذ در افکار عمومی و به عبارتی دسترسی به قدرت نرم، ازجمله اهداف مهم و درعین حال، تصریح نشده دیپلماسی کشورها در حوزه سیاست بین الملل است. در همین راستا قدرت نوظهور چین سعی درصدور صنایع فرهنگی خود ونفوذ هرچه عمیق تر خود در منطقه خاورمیانه دارد تا قدرت نرم خود را نیز به موازات سایر ابعاد قدرتش، تقویت کند. اهمیت این استراتژی چین در سند همکاری 25ساله با ایران قابل مشاهده است. در عین حال، فرصت های هویتی و فرهنگی موجود در این توافقنامه، پتانسیل گسترش قدرت نرم ایران را در نظام بین الملل به همراه دارند. لذا هدف از این پژوهش این است که با روش توصیفی_تبیینی و با استفاده از متون کتابخانه ای و داده های موجود، به این پرسش اصلی پاسخ دهیم که صادرات فرهنگی چین در خاورمیانه و فرصت های فرهنگی پیمان همکاری ایران و چین، چگونه نقش قدرت نرم در روابط بین الملل را برجسته می کند؟ این فرضیه در پاسخ به این پرسش مطرح می شود: سرمایه گذاری چین بر توزیع محصولات هویتی در خاورمیانه و فرصت های فرهنگی ناشی از پیمان همکاری 25ساله برای ایران، ضرورت توجه دولت ها به مفهوم قدرت نرم را بیان می کند.

    کلید واژگان: قدرت نرم, روابط بین الملل, فرهنگ, چین, ایران, توافقنامه همکاری}
    Seyed Hassan Mirfakhraei*, Farhad Farahani

    International relation's arena is extremely effected of cultural and identity ingredients. So gain an aspect and international prestige, penetrate in public opinion and access to soft power are the important and at the same time unspecified goals is the diplomacy of countries. China's emerging power is trying to export its cultural industries and penetrate as deeply as possible in the MiddleEast in order to strengthen its soft power.The importance of this Chinese strategy can be seen in the cooperation document with Iran.At the same time, the identity and cultural opportunities contained in this agreement have the potential to expand Iran's soft power in the international system.Therefore, the purpose of this study is with descriptive-explanatory method and using library texts and available data to answer the main question, how does China's cultural exports to the Middle East and the cultural opportunities of the Iran-China Cooperation Agreement highlight the role of soft power in international relations?This hypothesis is raised in response to this question: China's investment in the distribution of identity products in the Middle East and the cultural opportunities resulting from the 25-year cooperation agreement for Iran, express the need for governments to pay attention to the concept of soft power.

    Keywords: Soft Power, International Relations, Culture, China, Iran, Cooperation Agreement}
  • علی جعفری*، محمد برجعلی زاده

    فناوری های نوین ارتباطی از طریق ایجاد همگرایی بین شبکه های ماهواره ای و اینترنتی بستر ظهور بازیگران جدید اعم از دولت ها، سازمان ها، شرکت ها، گروه ها و شخصیت های جدید را برای ورود به عرصه سیاست خارجی و رقابت آشکار با قدرت های سنتی در حوزه روابط بین الملل گشوده است. بررسی تاثیر فناوری های نوین در ظهور بازیگران جدید در حوزه بین الملل مسئله پژوهش حاضر است و برای این منظور از رهیافت لیبرالیسم و نظریه های قدرت و فناوری استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی اساتید دانشگاه و دانشجویان دوره های تحصیلات تکمیلی رشته های علوم سیاسی و علوم ارتباطات، صاحب نظران و کارشناسان رسانه سراسر کشور در سال 1399 و حجم نمونه نیز 384 نفر است. یافته های پژوهش نشان داد که فناوری های نوین ارتباطی شامل پنج عامل شبکه های اجتماعی تحت وب و موبایلی، روزنامه نگاری سایبری، فضای مجازی، شبکه های ماهواره ای و اینترنت، در ظهور کنشگران حوزه جهانی تاثیرگذارند؛ اما این تاثیرگذاری ها یکسان نبوده و بیشترین تاثیر به دوعامل اینترنت و فضای مجازی اختصاص دارد.

    کلید واژگان: اینترنت, تروریسم مجازی, روابط بین الملل, روزنامه نگاری سایبر, روش پیمایش, سازمان های فراملی, شبکه های ماهواره ای, شرکت های چندملیتی, فضای مجازی فناوری های نوین ارتباطی}
    ali jafari *, Mohammad Borjalizadeh

    Through the convergence of satellite and internet networks, new communication technologies have opened the platform for the emergence of new actors, including governments, organizations, companies, groups, and new personalities to enter the field of foreign policy and openly compete with traditional powers in the field of international relations. Investigating the impact of new technologies on the emergence of new actors in the international field is the main goal of this research. In the theoretical framework of the research, the approach of liberalism and power and technology theorists (Nye and Toffler) have been used. The statistical population of the research includes all university professors and students of post-graduate courses in political science and communication sciences, experts and media experts across the country in 2019 and the sample size was estimated to be 384 according to Cochran's formula. This research was carried out in a descriptive-analytical way using the survey method and researcher-made questionnaire tools, and descriptive statistics and factor analysis statistics were used to analyze the research findings. The findings of the research showed that new communication technologies, including five factors of web and mobile social networks, cyber journalism, virtual space, satellite networks and the Internet (search engines), in the emergence of global actors (transnational and international organizations, multinational companies, new governments and terrorist groups) are influential. But these influences are not the same and the biggest impact is attributed to the two factors of the Internet and virtual space.

    Keywords: Cyber journalism, International relation, Multinational companies, New actors, New communication technologies, Satellite networks, Terrorist groups, Transnational organizations}
  • اصغر حسنوند، حبیب الله ابوالحسن شیرازی*، علیرضا سلطانی، مجتبی مقصودی

    بررسی چارچوب مفهومی وتئوریک سرمایه اجتماعی درروابط بین الملل اصغر حسنوند ،ابوالحسن شیرازی ،علیرضا سلطانی ،مجتبی مقصودی چکیده: سرمایه اجتماعی یکی از مفاهیم نوپدید در جامعه شناسی ومطالعات بین رشته ای است که اخیرا در حوزه روابط بین الملل نیز با عنوان سرمایه اجتماعی بین الملل مورد توجه،(ولو،اندک)قرارگرفته است.نورستگی وناپختگی حاصل از پیچیدگی و اغماض در توسعه مفهومی ونظری باعث شده است تا این مبحث و مفهوم هنوزاز اعتنای بایسته ای برخوردارنگردد.به همین خاطر در مواجه اولیه و گذرای برخی ازدانش پژوهان با سرمایه اجتماعی بین الملل با توجه به سبقه وصرفه ای که منحصرا داخلی بوده است، ایده یادشده در روابط بین الملل گفتمانی غریب وقاعده ای ناهمساز و فاقد استطاعت مفهومی ونظری به نظر می آید. هدف از انجام پژوهش حاضر تلاش برای گشایش مفهومی ونظری مقبول وشایع شدن این مولفه نوبنیاد در کثرت مطالعات نظری روابط بین الملل است. این تحقیق بااستفاده از روش توصیفی-تحلیلی وهمچنین بهره-گیری از منابع کتابخانه ای به انجام رسیده است وپرسش اصلی آن این خواهد بودکه: سرمایه اجتماعی بین-الملل از چه مبنای تئوریک ومفهومی درادبیات روابط بین الملل برخوردار است؟نتایج نشان می دهد اساسا سرمایه اجتماعی گوهری استعاری است که با توجه به نسبت ودامنه مفاهیم جدید روابط بین الملل با روایت وبرداشت های انتزاعی واستعاری،سرمایه اجتماعی بین الملل نیز با اتکا به سازه های استعاری حوزه مبداء،تکوین وتبیین مفهومی ونظری می شود.براساس یافته های تحلیل مدل مفهومی نیز طراحی شده است.

    کلید واژگان: سرمایه اجتماعی, سرمایه اجتماعی بین الملل, استعاره, روابط بین الملل, جامعه بین الملل}
    Asghar Hasanvand, Habibollah Abolhasan Shirazi *, Alireza Soltani, Mojtaba Maghsudi

    The Study of Conceptual and Theoretical Framework of Social Capital in International Relation Abstract Social capital is one of the new Found Concepts In Inter discipline studies the it has Consider also international relations studies under of "international social Capital that . Immaturity emerged and of the in the conceptual and resulting from the complexity and neglect in the conceptual and theoretical development has caused its that have a real station yet. for this reason the preliminary and passing Consider of some researcher with international social capital, with respect the background that has been domestic, the mentioned idea to be a strange debates in international relations and a rule that is inconsistent and lacks conceptual and theoretical aford ability it seems. The purpose of this article is promate clear up the conceptual and theoretical dibit of this component in theoretical studies of international relations. This research has been done by using the analytical- describptivea Method and also using library Resources, and this is the question this article: What is the theoretical and conceptual basis of international social capital in discourse of international relations? The results show that, social capital is a metaphorical gem which according to the ratio and scope of new concepts of international relations with consept abstract and metaphorical concepts international social capital is also developed and conceptually and theoretically be descripted explained by relying on the metaphorical structures of the origin field,there is a conceptual and theoretical. 

    Keywords: Social Capital, international social Capital, metaphor, international relations, international Society}
  • آسیه حایری یزدی*

    صحنه جهانی انرژی هسته ای به سرعت در حال تغییر است. برخی کشورها فن آوری هسته ای را به تدریج کنار می گذارند. برخی دیگر در رنسانس هسته ای هستند و برای گسترش جاه طلبانه ترین ساخت و سازهای هسته ای نوین برنامه ریزی می کنند. دولتمردان غالبا بهترین تصمیم را در سیاست هسته ای کشور خود اتخاذ می کنند تا مناسب ترین تعادل را بین سیاست های داخلی انرژی و سیاست های خارجی مرتبط با انرژی و تغییرات محیط بین الملل برقرار کنند. این نوشته سعی دارد جنبه های سیاسی برنامه هسته ای را در سیاست خارجی و روابط بین الملل در منطقه خلیج فارس تحلیل کند. این مطالعه به بررسی دلایلی می پردازد که چرا کشورهای تولید کننده نفت و گاز می خواهند به انرژی هسته ای دست یابند. در این راستا، مقاله به بررسی سیاست های هسته ای در پادشاهی عربستان سعودی، امارات متحده عربی، و جمهوری اسلامی ایران می پردازد. نقطه شروع نظری، ریالیسم نیوکلاسیک در ادبیات روابط بین الملل است. این نظریه یک زمینه برجسته به عنوان مجموعه ای از باورها و مفروضات کلیدی است که راه های خوبی برای تحلیل نقش انرژی در سیاست خارجی ارایه می دهد. این تیوری بر قدرت مادی متمرکز است و بر اهمیت ساختار داخلی دولت و نیز ادراک دولتمردان از نظام بین الملل تاکید می کند. این جنبه ها فرصتی را برای تبیین موقعیت های مختلف انتخاب های انرژی در سیاست های خارجی دولت های مختلف ایجاد می کند.

    کلید واژگان: خلیج فارس, امنیت انرژی, انتقال انرژی, برنامه هسته ای ایران, روابط بین الملل}
    Asieh Haieri Yazdi*

    The global nuclear energy scene is changing rapidly. Some countries are phasing out nuclear technology. Some are in the nuclear renaissance, planning to promote the most ambitious new construction programme. Statemen make the proper decision in nuclear policy striking the best balance of domestic energy policies, energy-concerned foreign policies, and the dynamism of international relations. This study tries to analyse the political aspects of nuclear programmes in foreign policies and international relations in the Persian Gulf region. The study examines the reasons why oil & gas producer states want to acquire nuclear energy/weapons. It reviews the structural, psychological, and technological dimensions of nuclear politics in a neoclassical realism paradigm to find the balancing energy strategies. The research examines policy in the Kingdom of Saudi Arabia, the United Arab Emirates, and Iran. Different states' power and different perceptions of the international system allow for explaining various role players in foreign policy and energy politics. The theoretical starting point of this thesis is Neoclassical Realism in the literature of international relations. This theory offers venues for the analysis of energy diplomacy. The theory concentrates on material power and underlines the importance of state domestic structure, as well as the statesmen’s perception of the international system. These aspects create the opportunity to explain the different positions of energy choices in foreign policies of different states.

    Keywords: Persian Gulf, Energy Security, Energy Transition, Iran Nuclear Program, International Relations}
  • عباس فولادی، مریم مرادی*، محسن دیانت

    هدف پژوهش حاضر بررسی قاعده توسل به زور از دیدگاه روابط بین الملل است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و نتایج نشان داد که توسل به زور توسط هر کشوری بر علیه کشور دیگر، از منظر اسناد بین المللی ازجمله منشور سازمان ملل محکوم است. هیچ کشوری مجاز به استفاده از زور در روابط بین المللی نیست. یک کشور زمانی می تواند از زور استفاده نماید که مورد تجاوز واقع شده باشد و در مقام دفاع از خود متوسل به زور شود. مداخله بشردوستانه و توسل به زور تنها در صورتی می تواند مجاز تلقی شود که شورای امنیت سازمان ملل متحد نقض سیستماتیک و گسترده حقوق بشر را تشخیص دهد و آن را مغایر با صلح و امنیت بین المللی بداند که آن را به طور جدی تهدید می کند. توسل به زوری که شامل تهدید به زور و یا استفاده از زور بدون مجوز رسمی شورای امنیت باشد، نقض صریح منشور سازمان ملل محسوب می گردد. اصل توسل به زور در روابط بین الملل در صورت نقض حاکمیت یا حقوق بشر توسط یکی از اعضای سازمان ملل باید با حساسیت خاصی توسط سازمان ملل بکار گرفته شود، تا موجب نقض حاکمیت و توسل یک جانبه استفاده از قدرت توسط کشورهای قوی تر تلقی نشود.

    کلید واژگان: قاعده توسل به زور, شورای امنیت, حقوق بین الملل, تجاوز, روابط بین الملل, روابط خارجی}
    Abbas Foladi, Maryam Moradi *, Mohsen Dianat

    The purpose of the present study is to review the principle of resorting to force from the view of international relations. The research method is descriptive-analytic and the results showed that resorting to force by any country against another one is condemned from the view of international documents including the United Nations Charter. No country is allowed to use force in international relations unless it is attacked and wants to defend itself by resorting to force. Peaceful intervention and resorting to force is permitted only if the Security Council of the United Nation detects a systematic and extensive fault in human rights which is threatening and against international peace and security. Resorting to force which involves threatening or using force without the official permission of the Security Council is regarded as a definite violation of the United Nations Charter. In case of violation of national sovereignty or human rights by any of the United Nations members, the principle of resorting to force in international relations should be applied with special care so that it won’t be regarded as a violation and unilateral application of force by more powerful countries.

    Keywords: Principle of Resorting to Force, Security Council, International Law, Attack, International Relations, Foreign Relations}
  • محمد بیدگلی *

    هدف پژوهش حاضر واکاوی نقش قدرت نرم دیپلماسی ورزشی در پیشبرد اهداف سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است. پژوهش بر این فرضیه استوار است که تاثیر دیپلماسی ورزشی باعث ارتقاء راهبردها و اهداف سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران می شود. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی بوده و نتایج حاکی از آن است که با همکاری سازنده بین دستگاه های اجرایی ورزش کشور و در دستور کار قرار دادن و استفاده از ظرفیت ورزش بین الملل توسط این سازمان ها، می توان به بهبود شرایط موجود و در نتیجه ارتقاء دیپلماسی ورزشی ایران امیدوار بود. جمهوری اسلامی ایران به دلیل وجود ظرفیت بالقوه ورزشی می تواند با شکل دادن به دیپلماسی ورزشی خود، از ورزش به عنوان ابزاری کارآمد برای ارتقاء منزلت یابی بین المللی، ارتقاء قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران، مشارکت در صلح و امنیت منطقه ای، ارتقاء اثرگذاری مثبت، جذب افکار عمومی و رفع منازعات و آشتی بین المللی در سطح جهان بهره ببرد. پیشنهاد می گردد که مدیریت ورزشی در بستر استراتژیک قرار گیرد؛ به این معنا که برنامه و سیاست گذاری شانزده تا بیست ساله ای تدوین گردد که راهنما و دستور عملی برای مدیران عالی ورزشی کشور باشد. در این صورت است که می توان از اعمال سلیقه و فردگرایی در مدیریت ورزشی کشور پرهیز کرد و آن را به سوی اهداف متعالی مدنظر کشور، هدایت و راهبری نمود.

    کلید واژگان: جمهوری اسلامی ایران, دیپلماسی ورزشی, روابط بین الملل, سیاست خارجی, مدیریت ورزشی}
    Mohammad Bidgoli*

    The purpose of the present research is to study the soft power role of sport diplomacy in the success of the foreign policy objectives in the Islamic Republic of Iran. The research relies on the hypothesis that sport diplomacy improves foreign policy strategies and objectives of the Islamic Republic of Iran. The research method is descriptive-analytic and the results indicate that constructive cooperation between executive organizations in the country and using the potential of international sport by them can improve the existing situation and as a result we would be optimist to the betterment of Iran’s sport diplomacy. Islamic Republic of Iran due to having the potential capacity of sport can form its athletic diplomacy and apply it as an efficient means to improve international decency, Islamic Republic of Iran’s soft power, collaboration in regional peace and security, positive impact, attraction of public thoughts, removal of disputes, and international peace in the world. It is recommended that sport management takes place in a strategic field. It means that a 16 to 20-year-old plan and policy be compiled to be as a practical guide for the senior sport managers in the country. Therefore, personal taste and individualism would be avoided in the sport management and the country would be guided toward excellent purposes.

    Keywords: Islamic Republic of Iran Sport Policy, International Relations, Foreign Policy, Sport Management}
  • سجاد صادقی*

    علی رغم اینکه جامعه دانشگاهی روابط بین الملل در دهه های اخیر تلاش کرده تا بدون حذف، تغییر بنیادی و با تکیه بر رویکرد «روابط بین الملل جهانی» بر وسعت دید نظریه پردازی جریان اصلی بیفزاید، به موازات شاهد تلاش نظریه پردازان ملی گرا برای ایجاد نظریات بومی هستیم که با قدرت گرفتن جریان فکری- حاکمیتی «خودیاری گرا» این روند تشدید شده است؛ اما نظریه پردازی بومی تا امروز موفق به کسب جایگاه و هویت دانشگاهی مستقل نشده و مورد استقبال پژوهشگران قرار نگرفته است که این عدم شکل گیری را برخی به عملکرد جریان اصلی روابط بین الملل نسبت می دهند. در جریان اصلی نیز برخی نقش روابط بین الملل امریکایی را پررنگ تر دیده و بر تاثیرگذاری عمیق امریکا در فرآیند نظریه پردازی تاکید دارند. مبنای این استدلال، پذیرش نقش «چیره طلبانه بین المللی» امریکا می باشد که موجب تولید و مدیریت وقایع بین المللی متعدد دانسته شده که در نهایت برای پژوهشگران بومی گرا نیز چاره ای جز انتخاب مسایل و تحلیل از منظر تاثیرگذاری عمیق سیاست خارجی امریکا باقی نگذاشته است. در اینجا بحث روند مشروعیت یابی از طریق امکان اجرایی شدن نظریات، موضوع مهمی است که «سندروم کیسینجر» را در اندیشمندان غیرامریکایی تشدید می نماید. در این پژوهش 500 مقاله علمی- پژوهشی از میان مقاله های منتشر شده در سال های 1398، 1399 و 1400 مجلات علمی- پژوهشی روابط بین الملل ایران مورد بررسی و تاثیرگذاری امریکا بر ادبیات روابط بین الملل ایرانی مورد واکاوی قرار گرفته است.

    کلید واژگان: روابط بین الملل, روابط بین الملل ایرانی, سندروم کیسینجر, نظریات انتقادی, هژمونی امریکایی}
    Sajjad Sadeghi *

    Introduction :

     Analyzing international relations (IR) theories reveals that non-Western theories are yet to fully materialize. Some scholars argue that a significant impediment to the recognition of non-Western IR theories is the pervasive influence of the US in the field of IR. They point to the extensive body of IR articles, books, and theories generated by American academic institutions and scholarly communities as a compelling base for their claim. Despite its European origins, the field of IR is argued to have matured and thrived in the US, hence an American social science. In this respect, researchers worldwide have embarked on various studies to assess the impact of American IR on the development of IR science and theory. Some IR scholars posit that the US hegemony following World War II has further entrenched the profound influence of American IR within the scholarly domain of IR. They argue that the US foreign policy in the bipolar world order, due to the US extensive involvement in pivotal international events, has become an inseparable aspect of IR studies. The crux of the argument lies in the fact that IR researchers select their objects of analysis by considering international events and influential factors. In this context, the US has played a central role in virtually all significant international events for approximately a century. Consequently, IR researchers tend to examine international events in line with the influential role of US foreign policy as a crucial variable.

    Literature Review:

    Assessing the approach of IR scholarship is a conventional method to understand the intra-disciplinary and extra-disciplinary factors shaping the discipline of IR. Concerning the explanations provided for the limited success of non-mainstream theorizing, scholars have consistently underscored the influence of US political domination on IR literature and theorization, leading to an academic hegemony characterized by the center–periphery dynamic. In light of these considerations, the extent of American influence on shaping academic scholarship in a given country is a recognized object of analysis, which can shed light on the status of IR discipline in the local and national contexts. Regrettably, the topic has not been examined in the Iranian scientific literature, except the author’s individual research titled “Research Approaches of Iranian International Relations Articles: A Review of Scientific Research Articles Published in 2021." The findings of this research helped discern the strong influence of US foreign policy on Iranian IR scholarship, notably in the selection of research topics and the research process.

    Materials and Methods

    The current research employed a random selection process and a specific software to choose 500 Persian articles from Iranian journals in the field of IR and political science, spanning from March 2019 to March 2022. The primary focus was to analyze the journal articles with regard to their being influenced by US foreign policy. Grounded theory was used as the research method, yet it is important to note that the aim was not to formulate a specific theory but to test the claim and present a confirmed proposition in light of the research findings. Actually, this method was used to gather information and align it with existing propositions and claims. The reliability of this research was ensured thanks to the systematic inductive process, which allows for an unbiased examination of the research proposition.

    Results and Discussion

    The findings revealed that Iranian IR researchers predominantly adhere to the framework of mainstream IR theories and exhibit limited inclination towards critical theories or globalized international relations theories. Notably, for every three Iranian articles on IR, one article was found to be focused on US foreign policy as a significant variable. There was the initially speculation that the substantial volume of articles on US foreign policy were attributed to the longstanding tense relations Iran and America over the past four decades. However, upon closer examination, it became apparent that only a limited number of these articles were directly related to Iran-US relations, and most of them were predominantly centered around Iran’s nuclear issue. A significant number of the journal articles had delved into US foreign policy in various world regions. For instance, for Iranian scholars of IR, US foreign policy is an important independent variable in the analysis of topics related to Iraq, ISIS, Afghanistan, Yemen, Saudi Arabia, and Israel. An evaluative analysis revealed that Iranian IR researchers tend to hold a pessimistic outlook on the performance of American foreign policy, which is closely aligned with the official foreign policy stance of the Islamic Republic of Iran. The prevailing opinion among Iranian IR scholars is that the active presence of America in international events is not motivated by humanitarian objectives. They contend that US decisions such as the military occupation of Iraq and Afghanistan, the military presence in the Persian Gulf, or the provision of American aid to Israel are devoid of genuine humanitarian goals. Instead, they view American intervention as a source of instability in the international order and a disruptive factor of global peace. The pessimistic perspectives put forth by the majority of Iranian IR researchers echoes what is often termed as Kissinger Syndrome.

    Conclusion

    The analysis of 500 articles led to several noteworthy conclusions. First, Iranian IR scholars tend to follow the mainstream IR theorizing, demonstrating a distinct separation from critical schools of thought. Second, Iranian IR does not seek to localize IR ideas or enrich its perspectives in line with global IR. Third, Iranian scholarship is critical of the US international role and perceives it as a disruptive factor of regional and global stability and peace, despite the US declared humanitarian foreign policy. Fourth, Iranian IR research focuses on US foreign policy as an independent variable, which can be attributed to America’s extensive involvement in regional and global crises. Finally, while Iranian IR scholarship dedicates itself to issues of significant relevance to the foreign policy of the Islamic Republic of Iran, it often overlooks the performance and impact of Iran’s foreign policy in these areas. Instead, it approaches the relevant issues from the perspective of other variables.

    Keywords: Critical Theories, Indigenous (Native Studies) Theorizing, Iranian International Relations, Kissinger Syndrome, the US Hegemony}
  • زهرا شریف زاده، امیرهوشنگ میرکوشش*، محمدمهدی حسینی

    در مطالعه حاضر جایگاه هوش مصنوعی در راهبرد سیاست خارجی، میزان سرمایه گذاری و بکارگیری هوش مصنوعی در حوزه روابط بین الملل و جنگ های آینده ایالات متحده آمریکا در چارچوب نظریه بازی ها تحلیل شد . نوع تحقیق نظری - کاربردی است. جامعه آماری اساتید و متخصصین که درزمینه هوش مصنوعی و مطالعات آمریکا دارای با درجه دکتری تخصصی و فوق دکتری فعالیت دارند؛ بود که به ر وش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها علاوه بر مراجعه به کتاب ها و اسناد موجود، بهره گیری از ابزار پرسشنامه بسته در مقیاس لیکرت بود.داده ها در نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج به دست آمده نشان می دهد که ایالات متحده به دنبال بهبود وضعیت اقتصادی خود را یکی از اهداف اصلی توسعه هوش مصنوعی در نظر گرفته است.از طرفی ارتقاء ظرفیت های علمی و پژوهشی و نیز بهبود و توسعه زیرساخت های فنی و داده ای نیز مورد توجه قرار گرفته است ..به طور کل تمام استراتژی های ایالات متحده در هوش مصنوعی هفت مضمون: تامین مالی تحقیق و توسعه، مقررات گذاری وتنظیم گری و تدوین استانداردها، فرهنگ سازی، آموزش و مهارت آموزی، خدمات مشاوره ای و شتابدهی، شبکه سازی حمایت از همکاری و توسعه اکوسیستم، خرید دولتی و تحریک تقاضای بازار می باشند.

    کلید واژگان: آینده جنگ, سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا, روابط بین الملل, نظریه بازی ها, هوش مصنوعی}
    Zahra Sharifzadeh, AmirHooshang Mirkooshesh *, MohammadMahdi Hosseini

    In the current study, the place of artificial intelligence in foreign policy strategy, the amount of investment and use of artificial intelligence in the field of international relations and future wars of the United States of America were analyzed in the framework of game theory. The type of research is theoretical-applied. The statistical community of professors and experts who are active in the field of artificial intelligence and American studies with specialized doctorate and postdoctoral degrees; They were selected by snowball sampling. In addition to referring to existing books and documents, the tool for data collection was using a closed questionnaire on a Likert scale.The data was analyzed in spss software.The obtained results show that the United States, seeking to improve its economic situation, has considered one of the main goals of artificial intelligence development. On the other hand, the improvement of scientific and research capacities as well as the improvement and development of technical and data infrastructures have also been considered.Overall, all US strategies in artificial intelligence have seven themes:Financing of research and development, regulation and regulation and development of standards, culture building, training, consulting services, networking, support for cooperation and ecosystem and stimulation of market demand.

    Keywords: The future of war, foreign policy of the United States of America, international relations, game theory, Artificial intelligence}
  • حسین رحمانی تیرکلایی*
    قدرت نرم امروزه به یکی از مطلوبیت های نظام های سیاسی در عرصه روابط بین الملل تبدیل شده است و بازیگران محیط بین المللی خواهان آن هستند که با بهره گیری از چهره نرم افزاری قدرت در مناسبات خویش، میزان اعتبار و نفوذ خویش را ارتقاء بخشند. بهره برداری از قدرت نرم، آندان را قادر می سازد از تلفات مالی و جانی ناشی از کاربست قدرت سخت دوری جویند و به این طریق، اذهان و افکار عمومی بین المللی را با خویش همراه سازند. کشورهایی که از مولفه های نرم افزاری قدرت بیشتری برخوردار باشند امکان تاثیرگذاری بیشتری در روابط دو یا چندجانبه دارند. این پژوهش با طرح این سوال که دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران با رویکرد قدرت نرم چگونه قابل تحلیل است به این پاسخ رسیده است که ترویج ارزش های انقلاب اسلامی از مسیر دیپلماسی فرهنگی یکی از اهداف اساسی انقلاب و زمینه قدرت نرم آن است. برای تبیین مسیله و پاسخ به این سوال از نظریه قدرت نرم بهره گیری و عنوان شد که ارزش ها و فرهنگ انقلاب اسلامی با ویژگی های جهان شمولی هچون عدالت خواهی، آزادی خواهی، استقلال طلبی، استکبار و ظلم ستیزی، دفاع از مظلومان و مستضعفان، و... از طریق ابزارهای مختلف دیپلماسی فرهنگی مانند دیپلماسی: رسانه ای، علمی، آموزشی، هنری، گردشگری، مذهبی و زبانی؛ و با استفاده از ظرفیت سازمان ها، ارگان ها و نهادهای مختلف متولی امر فرهنگ؛ و بهره مندی از نیروی انسانی کارآمد؛ در صدد ایجاد نظم نوین می باشد.
    کلید واژگان: دیپلماسی فرهنگی, قدرت نرم, روابط بین الملل, انقلاب اسلامی ایران}
    Hossian Rahmanitirkalai *
    Today, soft power has become one of the advantages of political systems in the field of international relations, and the actors of the international environment want to improve their prestige and influence by using the soft face of power in their relations. Exploiting soft power enables them to avoid the financial and human losses caused by the use of hard power, and in this way, they bring the minds and opinions of the international public with them. Countries that have more powerful software components have the possibility to influence more in bilateral or multilateral relations. By raising the question of how the cultural diplomacy of the Islamic Republic of Iran can be analyzed with the approach of soft power, this research has reached the answer that promoting the values of the Islamic Revolution through cultural diplomacy is one of the basic goals of the revolution and the context of its soft power. To explain the problem and answer this question, the theory of soft power was used and it was stated that the values and culture of the Islamic Revolution with universal characteristics such as justice, freedom, independence, arrogance and anti-tyranny, defense of the oppressed and oppressed, And... through various tools of cultural diplomacy such as diplomacy: media, scientific, educational, artistic, tourism, religious and linguistic; and by using the capacity of various organizations, bodies and institutions in charge of culture; and benefiting from efficient human resources; It seeks to create a new order.
    Keywords: cultural diplomacy, Soft power, international relations, Islamic Revolution of Iran}
  • علی اصغر غفاری چراتی، حسن خداوردی*، گارینه کشیشیان سیرکی
    پژوهش حاضر درصدد پاسخ به این پرسش است که دگرگونی و هوشمندسازی استراتژی قدرت نظامی آمریکا در منطقه خلیج فارس از سال 2001 میلادی تاکنون، به چه صورت انجام شده است؟ پژوهش بر این فرضیه استوار است که نتایج و هزینه های هنگفت استراتژی های نظامی محور آمریکا در دوره جورج دبلیوبوش، متاثر از قدرت سخت، روسای جمهور بعدی این کشور را بر آن داشت تا با پیگیری استراتژی قدرت هوشمند، به موازات حضور نظامی، با ابزارهایی چون، دیپلماسی، تجارت، کمک های خارجی و گسترش ارزش ها، به بازسازی چهره مخدوش آمریکا در منطقه خاورمیانه و خلیج فارس اقدام نمایند. روش پژوهش تحلیل محتوا بوده و نتایج نشان داد که پیامدهای مداخلات نظامی آمریکا در منطقه خلیج فارس، محدودیت های استراتژی قدرت سخت واشینگتن را در دوره دولت بوش نمایان نمود. از این رو، باراک اوباما و روسای جمهور بعدی این کشور، بر بهره گیری همزمان از گزاره های قدرت سخت و قدرت نرم، تحت عنوان قدرت هوشمند تاکید داشته اند. هرچند رویکرد آنها با یکدیگر متفاوت بوده است، اما در مجموع مهم ترین هدف هوشمند و مشترک روسای جمهور آمریکا در منطقه خلیج فارس، تغییر شکل هوشمندانه موازنه قدرت در این منطقه به سود آمریکا و به ضرر ایران، با ایجاد مشارکت اسراییل و کشورهای عربی منطقه، به خصوص عربستان و امارات بوده است.
    کلید واژگان: آمریکا, قدرت سخت, قدرت نرم, قدرت هوشمند, خلیج فارس, ایران, سیاست خارجی, روابط بین الملل, قدرت نظامی}
    Ali Asghar Ghaffari Cherati, Hasan Khodaverdi *, Garineh Keshishyan Siraki
    The present study aims to answer how transformation and smartization of the U.S military power strategy has been conducted in the Persian Gulf region since 2001. The research relies on the hypothesis that consequences and high costs of the U.S military strategies during the presidency of George W. Bush, under the influence of hard power, made later presidents in the country to follow the strategy of smart power. Along with military presence, they also attempted to rebuild the U.S deteriorated image in the Middle East and the Persian Gulf region by some strategies like diplomacy, trade, foreign assistance, and propagation of their values. The research method was content analysis and the results showed that consequences of the U.S military intervention in the Persian Gulf revealed strategic limitations of Washington’s hard power policy during the Bush presidency. Thus, Barack Obama and later presidents in the country emphasized on the simultaneous use of hard and soft power, under the title of smart power. Although their approaches were different, their most important smart and common objective was to intelligently change power balance in the Persian Gulf region, in favor of the U.S and against Iran, by coalition between Israel and Arabic countries especially Saudi Arabia and UAE in the region.
    Keywords: U.S, hard power, Soft power, Smart Power, Persian Gulf, Iran, Foreign policy, international relations, military power}
  • سید رزاق مقیمی، داوود کیانی*، مهدی جاودانی مقدم
    هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی مولفه های موثر بر سیاست روسیه نسبت به کشورهای اسلامی خاورمیانه، پس از انقلاب های عربی است. در این راستا، سوال اصلی پژوهش حاضر این است که چه عواملی روسیه را به سمت اتخاذ سیاست متوازن نسسبت به کشورهای اسلامی خاورمیانه از سال 2011-2020 سوق داده است؟ همچنین پژوهش بر این فرضیه استوار است که در فاصله سال های 2011-2020 میلادی، روسیه از یک سو در مبارزه علیه تروریسم تکفیری، به همکاری با گروه های شیعی به رهبری ایران روی آورد و از سوی دیگر، با هدف جلوگیری از تحریک بنیادگرایی دینی در جمهوری های مسلمان نشین خود، به گسترش روابط با کشورهای اسلامی سنی مذهب پرداخت. در پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و در قالب چارچوب نظری سازه انگاری، تحلیلی نسبتا متمایز از ماهیت روابط روسیه با کشورهای اسلامی خاورمیانه در مقطع پس از انقلاب های عربی ارایه گردید. نتایج حاکی از آن است که با وقوع انقلاب های عربی در سال 2011 میلادی و شکل گیری دسته بندی های جدیدی در سطح منطقه ای و بین المللی در خاورمیانه، به ویژه پیرامون بحران سوریه که آغازگر مقطع تازه ای در روابط روسیه با جهان اسلام بود، مسکو با هدف دفع خطر جریان افراط گرایی اسلامی، تلاش کرد با اتخاذ سیاست متوازن نسبت به کشورهای اسلامی خاورمیانه، ضمن پرهیز از ایجاد تنش با آنها، به تقویت روابط با آنان بپردازد. لذا انتظار می رود، نقش اسلام در سیاست خارجی روسیه افزایش یابد و دولتمردان روسی، تمایل بیشتری به تعامل سازنده با کشورهای اسلامی خاورمیانه پیدا نمایند.
    کلید واژگان: انقلاب های عربی, کشورهای اسلامی, خاورمیانه, روسیه, ایران, عربستان, سوریه, سیاست خارجی, روابط بین الملل, جهان اسلام, افراط گرایی}
    Sayed Razzagh Moghimi, Davoud Kiani *, Mahdi Javdani Moghaddam
    The purpose of the present research is to study effective criteria on Russia’s policy towards Islamic countries in the Middle East after Arab revolutions. In this regard, the main research question of the current study is: what factors have led Russia to adopt a balanced policy towards Islamic countries in the Middle East during 2011-2020? Moreover, the research relies on the hypothesis that during that the above time period, Russia, on the one hand, assisted Shi’ite groups led by Iran to fight against excommunication (Takfiri) terrorism, and on the other hand, expanded its relations with Sunni Muslim countries in order to prevent stimulation of religious fundamentalism in its Muslim republics. The current study which was conducted by a descriptive analytic method in the theoretical framework of constructivism, presents a rather distinctive analysis of the essence of Russia’s relations with middle eastern Islamic countries after Arab revolutions. The results indicate that since Arabic revolutions in 2011 and formation of new groups in the regional and international level in the Middle East, especially the Syrian crisis that initiated a new stage in Russia’s relations with the Islamic world, Moscow has attempted to adopt a balanced policy towards Islamic countries in the Middle East to remove the danger of Islamic extremism, avoid tension with those countries and reinforce relationship with them. Therefore, it is expected that Russia highlights the role of Islam in its foreign policy and that Russian politicians show more interest in constructive collaboration with middle eastern Islamic countries.
    Keywords: Arabic revolutions, Islamic Countries, Middle East, Russia, Iran, Saudi Arabia, Syria, Foreign policy, international relations, Islamic World, extremism}
  • احمد تیموری، میرابراهیم صدیق*، حسینعلی نوذری

    هدف پژوهش حاضر بررسی امنیت منطقه‎ای جمهوری اسلامی ایران در پرتو تغییر در کنش کارگزاران نظام سیاسی عربستان است. مقاله با روش پژوهش توصیفی-تحلیلی به این نتایج دست یافته است که در فاصله سال‎های 2010م. تا 2018م. تغییراتی در عمل کارگزاران مقامات سعودی ایجاد شد که این تغییرات پیش از هر چیز متوجه مهار جمهوری اسلامی و جلوگیری از نقش برتر و تعیین ‎کننده جمهوری اسلامی در منطقه پرآشوب غرب آسیا بوده است. رقابت‎های راهبردی ایران و عربستان، منطقه غرب آسیا را به بحرانی ترین مناطق جغرافیایی در آینده رقابت‎های منطقه ‎ای و رقابت‎های ژیوپلیتیک تبدیل خواهد کرد که آثار آن پیش از هر چیز متوجه بحران امنیت در حوزه ‎های ملی و منطقه‎ای است. تا هنگامی که این رقابت‎ها ادامه داشته باشد، عرصه‎ های امنیت ملی نیز با بیشترین مخاطره های امنیتی همراه خواهد بود. نقطه عطف این سیاست با توجه به نظریه جنگ و صلح میلر، تغییر در ادراک تصمیم سازان است. اگر ادراک تصمیم سازان، ناظر به محیط عملیاتی تغییر کند، ممکن است از الگوی هژمونیک به الگوی مشارکت گذار کرده و فضای امنیتی غرب آسیا را به فضای هم گرایانه و مشارکتی تبدیل شود.

    کلید واژگان: عربستان سعودی, جمهوری اسلامی ایران, امنیت منطقه‎ای, سیاست خارجی, روابط بین الملل, منطقه غرب آسیا}
    Ahmad Teimori, MirEbrahim Seddigh *, Hosein Ali Nowzari

    The objective of this research is to examine the regional security of the Islamic Republic of Iran, focusing on the changing actions of Saudi Arabian political officials. Using the descriptive-analytical method, the study concludes that between 2010 and 2018, Saudi officials implemented policy changes primarily aimed at containing the Islamic Republic of Iran. These measures sought to prevent Iran from assuming a dominant and decisive role in the turbulent West Asian region. The strategic competition between Iran and Saudi Arabia has the potential to transform the West Asian region into the epicenter of intense regional and geopolitical rivalries, thereby posing security challenges at both national and regional levels. As long as this competition persists, national security remains at risk. Given Miller's theory of war and peace, the turning point in this policy lies in the perceptions of decision-makers. If decision-makers alter their perception of the operational environment, it is possible for them to transition from a hegemonic model to a collaborative model, fostering a convergent and cooperative atmosphere in West Asia.

    Keywords: Saudi Arabia, Islamic Republic of Iran, regional security, foreign policy, International Relations, West Asian region}
  • امیررهام شجاعی*، رضا سیمبر
    نظریه های رئالیستی در روابط بین الملل، همواره از یک موقعیت ویژه و کانونی برخوردار بوده و در این بین متفکران زیادی به تشریح مبانی فکری خود در چارچوب مفروضه های رئالیستی پرداخته اند. نظریه های رئالیستی روابط بین الملل را می توان از مناظر گوناگون، به دسته های مختلف تقسیم بندی نمود که از جمله آن ها می توان به مدرن/کلاسیک و تدافعی/تهاجمی اشاره نمود. هر یک از متفکران رئالیسم در روابط بین الملل به دنبال ارائه نظریه هایی بوده اند که از قدرت تبیینی و پیش بینی پذیری قابل قبولی برخوردار بوده و در عین حال دارای ملزومات اساسی و منسجم، به گونه ای که بتوان نام تئوری را بر آن نهاد نیز باشند. در همین راستا، فرید زکریا در کتاب خود به تشریح مبانی و ارائه نظریه ی خود تحت عنوان "رئالیسم دولت محور" پرداخته است که در نقد رئالیسم تدافعی به توضیح تئوریک سیاست خارجی آمریکا و چگونگی افزایش قدرت و منافع این کشور در بازه زمانی 1908-1865(میلادی) می پردازد. بر همین اساس در این مقاله به دنبال تشریح و واکاوی مبانی این تئوری و همچنین بیان ایرادات آن با تکیه بر مفاهیم موجود در آن می باشیم. پرسش های اساسی این پژوهش بدین شرح هستند: اولا این نظریه چه آورده هایی برای مکتب رئالیستی روابط بین الملل داشته؟ و دوما از چه نواقصی برخوردار است؟ فرضیه پژوهش نیز این است که این نظریه با برجسته سازی نقش دولت و عوامل مربوط به آن، مفیدیت نظریه های رئالیستی را با عینی سازی سیاست خارجی ارتقا بخشیده اما همچنان می توان قابلیت های تبیینی آن را با بسط مفاهیم و جذب عوامل دیگر در نظریه، بهبود بخشید. شیوه انجام پژوهش نیز توصیفی_تحلیلی با تاکید بر مفاهیم نظری موجود در کتاب می باشد.
    کلید واژگان: فرید زکریا, رئالیسم دولت محور, آمریکا, نظریه های رئالیستی, روابط بین الملل}
    Amirroham Shojaie *, Reza Simbar
    Realist theories in international relations have always had a special and focal position, and many thinkers and researchers have elaborated their intellectual foundations within the framework of realist assumptions. The realist theories of international relations can be divided into different categories from different perspectives, including the modern/classical and defensive/offensive categories. Each of the thinkers of realism in international relations have sought to present theories that have acceptable explanatory power and predictability, and at the same time have basic and coherent requirements, so that the name of theory can be given to it. In this regard, in a book entitled "From Wealth to Power: The Unusual Origins of America's World Role", Farid Zakaria has explained the basics and presented his theory under the title of "state-centered realism", which, in criticizing defensive realism, has explained the theoretical explanation of America's foreign policy and how to increase its power. and the interests of this country in the period of 1865-1908. Accordingly, in this article, we seek to explain and analyze the basics of this theory, as well as state its flaws based on the concepts contained in it. The basic questions of this research are as follows: First, what has this theory brought to the realist school of international relations? And secondly, what defects does it have? The research method is descriptive-analytical with emphasis on the theoretical concepts found in the mentioned book.
    Keywords: Fareed Zakaria, State-centered realism, United States, Realist theories, international relations}
  • مهدی جعفری پناه*، علیرضا ناییج

    ژیوپلیتیک انتقادی که با تلاش تیوریسین های مکتب فرانکفورت، از سال 1975 وارد ادبیات روابط بین الملل گردید، هویت، رویکرد گفتمانی و اهمیت بازیگران غیررسمی دولتی، از جمله مولفه های اساسی این رویکرد محسوب می گردد. مقاله حاضر در پی پاسخ به این پرسش است که آیا امکان و توانمندی استفاده از نظریه ژیوپلیتیک انتقادی در تجزیه و تحلیل سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران می باشد؟ یافته ها و گمان نویسندگان نشان دهنده آن است که مولفه های موجود در نظریه ژیوپلیتیک انتقادی مانند هویت، مشروعیت بازیگران غیر دولتی و غیر رسمی می تواند در تحلیل سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران مورد استفاده قرار گیرد. ازاین رو هدف این مقاله واکاوی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، با استفاده از نظریه ژیوپلیتیک انتقادی بوده (هدف) که با روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از ظرفیت نظری رویکرد ژیوپلیتیک انتقادی در روابط بین الملل به تحلیل سیاست خارجی جمهوری اسلامی این موضوع می پردازد

    کلید واژگان: سیاست خارجی, ژئوپلیتیک انتقادی, جمهوری اسلامی ایران, روابط بین الملل}

    Critical geopolitics, which entered the literature of international relations since 1975 with the efforts of Frankfurt school theorists, the identity, discursive approach and the importance of unofficial-state actors are among the basic components of this approach. The present article seeks to answer the question whether it is possible and capable of using critical geopolitical theory in the analysis of the foreign policy of the Islamic Republic of Iran. The authors' findings and assumptions show that the components of critical geopolitical theory such as the identity, legitimacy of non-governmental and unofficial actors can be used in the analysis of the foreign policy of the Islamic Republic of Iran. Therefore, the aim of this article is to analyze the foreign policy of the Islamic Republic of Iran, using the theory of critical geopolitics (goal), the descriptive-analytical method and the theoretical capacity of the critical geopolitical approach in international relations to analyze the foreign policy of the Islamic Republic.

    Keywords: Foreign Policy, Critical Geopolitics, Islamic Republic of Iran, International Relations}
  • علی اسمعیلی اردکانی*
    این پژوهش فراخوانی برای بازخوانی مفاهیم مورد استفاده در سنت های نظری رشته روابط بین الملل است. این فراخوان با توجه به این ادعای نگارنده صورت گرفته که فرایند صورتبندی مفهومی پدیده ها و نحوه ارتباط نظریه و عمل(کردار) در این رشته بایستی بازمفهوم پردازی شوند. اگر رشته روابط بین الملل می خواهد برای پیشبرد این ادعا همچنان جیره خوار یک یا چند حوزه دیگر باشد، بهتر است برای این بازمفهوم پردازی از فلسفه سیاسی کمک بگیرد، زیرا فلسفه سیاسی قابلیت افزایش ظرفیت صورتبندی مفهومی این رشته را در تحلیل و تبیین پدیده ها و رخدادهای بین المللی دارد. اما بایستی در نظر داشت که این بازمفهوم پردازی نه با ماهیتی صرفا علمی و شناختی که مبنای سنت اثبات گرایی این رشته است، بلکه بایستی با رویکردی که ضمن التزام به اصول تعمیم پذیر شناخت پدیده های بین المللی، بتواند زمینه فهم ابعاد عاطفی و احساسی بخش بیشتری از واقعیت روابط بین الملل را صورتبندی کند، انجام پذیرد. یعنی رویکردی در صورتبندی مفهومی که بتواند علاوه بر توان به فهم درآوردن واقعیت ها و ابژه های بین المللی با ماهیتی دیالکتیکی، با کمترین میزان از حذف و برون گذاری واقعیت ها، شناختی انتقادی- انسانی را در اختیار اجتماع علمی این رشته و مخاطبانش قرار دهد.
    کلید واژگان: مفهوم, صورتبندی مفهومی, فلسفه سیاسی, نظریه انتقادی, رویکرد انتقادی- انسانی, روابط بین الملل}
    Ali Esmaeili Ardakani *
    The main claim of the present study is that understanding the dynamics of international phenomena necessitates paying attention to concepts. In addition to their conceptual, cognitive and logical aspects, concepts also have a non-cognitive and supra-conscious facet. In other words, concepts are alive and interrelated. Therefore, denying the dynamics of concepts in human sciences and considering them merely as a tool with a cognitive function for understanding the real world without considering their other aspects may prevent researchers of international relations from acquiring a thorough understanding of this field and the analysis of its dynamics. This is highlighted further when concepts such as immigration, borders, nation-states, nationality, and the identity of the European Union, all of which play a key role in this study, are focused on one or more important issues in international relations. These issues, in addition to their cognitive aspects, will also affect the other facets of this field of study such as policy-making and decision-making. To illustrate the importance of this, immigration and asylum seeking as major global issues and part of the new agenda in international relations have been considered as the subject matter for this thesis. This has created challenges in explaining, understanding and analyzing existing approaches and theories in international relations, so much, so that while this changing identity displays the explanatory/analytical limitations of existing theories, it also makes it inevitable to apply new theoretical and conceptual approaches to understanding and elucidating the changing nature of these issues and their outcome. Hence, this Research sets out the shaping of a kind of conceptualization in international relations as its theoretical objective.
    Keywords: concept, Critical- Human Conceptual Approach, Critical Theory, Political Philosophy}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال