به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « تحلیل گفتمان » در نشریات گروه « علوم اجتماعی »

تکرار جستجوی کلیدواژه «تحلیل گفتمان» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • سیده زهرا زوارموسوی نیاکی، مریم قاضی نژاد*
    در برهه صفویه شاهد تولد گفتمان جدیدی هستیم که طی آن شادی با مساله رستگاری اخروی پیوند یافت. گزاره های آغازیناین گفتمان در گفتارهای مختلف و رساله های متعدد ردیه و تحلیلیه بروز یافت و در اشکال مختلف رویت پذیر گردید. در پژوهش حاضر بر آنیم تا با نشان دادن سطوح ظهور و تکوین موضوع به این پرسش پاسخ دهیم که شادی از طریق چه مواضعی در بزنگاه صفویه مساله مند و از امری حاشیه ای به کانون توجه مبدل گردید؟ شیوه انجام پژوهش مبتنی بر رویکرد تحلیل گفتمان فوکویی است که دارای ابعاد دیرینه شناسانه و تبارشناسانه است. لذا، به شیوه فوکویی، با حفاری تاریخ صفویه به «انباشت گزاره ها» در زمینه شادی در فرامین، قوانین، احکام شاهانه، توبه نامه ها، رسالات ردیه و تحلیلیه، وقف نامه ها و سفرنامه ها پرداختیم که در آن ها امور مرتبط باشادی به محل بحث، قانون، حکم فقهی یا فرامین حکومتی درآمد یا در شیوه های حل وفصل قضایی یا ساختار اداره امور، متجلی گردید. بدین ترتیب با نشان دادن دگردیسی عقلانیت موجود درسه سطح مفاهیم، نگرش ها، و معرفت، جایگاه های مساله مند شدن شادی را توضیح دادیم. این تحولات عمدتا در سه محورتصوف، طرب و فقه و در پیوند با مساله رستگاری منجر به انباشت گزاره ها درباره شادی شدند.
    کلید واژگان: شادی, رستگاری, مساله مندی, برهه صفویه, تحلیل گفتمان, مواضع گفتمانی, تصوف, طرب, فقه}
    Seyede Zahra Zavarmosavi Niaki, Maryam Gazinejad *
    In the Safavid focal point, we saw the birth of a new discourse in which happiness was linked with the subject of salvation in the afterlife. The primary propositions of this discourse appeared in various speeches and numerous acceptance and refutation Jurisprudence treatise and were visible in various forms. In the present study, we intend to answer the question by showing the levels of emergence and genesis of the subject, through places which happiness have become problematic and turned from a marginal matter into a focus of attention in the Safavid focal point? The research method is based on Foucault's discourse analysis approach, which has archaeological and genealogical dimensions. Therefore, in the Foucaultian way, by digging the history of Safavid era, we started to "accumulate propositions" about happiness in decrees, laws, royal rules, letters of repentance, acceptance and refutation Jurisprudence treatise, dedication letters,  deeds of endowment and travelogues, in which matters are related to the place of discussion. , the law, jurisprudence or government decrees, or it was manifested in the methods of judicial settlement or the structure of administration of affairs. In this way, by showing the changes of existing rationality at the three levels of concepts, attitudes, and knowledge, we explained the problematization of happiness. These changes mainly in the three bases of Sufism, Tarab and jurisprudence and in connection with the subject of salvation led to the accumulation of propositions about happiness
    Keywords: Happiness, Salvation, Safavid Turning Point, Sufism, Tarab}
  • روح الله رمضانپور کریمی، کمال اکبری*
    هدف

    هدف این تحقیق بررسی انتقادی اظهارات نامزدهای سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران است.

    روش شناسی پژوهش: 

    روش انجام این تحقیق تحلیل گفتمان انتقادی با رویکرد نورمن فرکلاف است. بدین ترتیب، در سطح توصیف، گفتمان در سه سطح خرد (گفتمان به مثابه متن) بررسی شده است. در این سطح عناصر گفتمانی واژگان، قطب بندی، استعاره ها یا تلویحات و انسجام کلی بررسی شده است. در سطح تفسیر، گفتمان در سطح میانی (گفتمان به مثابه فرایند) تحلیل شده است.

    یافته ها

    با توجه به یافته ها، گفتمان نامزدها در ابعاد اقتصادی، فرهنگی - اجتماعی و سیاسی و خط فکری و رویکرد و سوابق اجرایی آنها بررسی شد و گفتمان های نامزدها در این مناظره ها بر اساس دو جریان فکری و گفتمان «انقلابی» و «اصلاح طلب» تفکیک شده است.

    بحث و نتیجه گیری

    نتایج یافته ها نشان می دهد که محورهای گفتمانی جریان انقلابی حول انتقاد به دولت روحانی و اصلاح طلبان، باور به قدرت درونی کشور و تکیه بر توانمندی های داخلی، رویکرد جهادی در حل مسائل مردم، عدالت اجتماعی و... تاکید دارد. کاندیداهای اصلاح طلب نیز بر بیشتر محورهای گفتمانی لزوم تعامل با خارج، آزادی مدنی و... را تاکید کردند.

    کلید واژگان: گفتمان, تحلیل گفتمان, تحلیل گفتمان انتقادی, مناظره, سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران}
    Rohollah Ramzanpour Karimi, Kamal Akbari *
    Research Objective

     The aim of this research is to critically examine the statements made by the candidates in the thirteenth presidential election of the Islamic Republic of Iran.

    Research Methodology

    The method employed in this study is critical discourse analysis using Norman Fairclough's approach. Accordingly, at the descriptive level, discourse is examined at three micro-levels (discourse as text). At this level, discourse elements such as vocabulary, polarity, metaphors or implications, and overall coherence are investigated. At the interpretive level, discourse is analyzed at the meso-level (discourse as process).

    Findings

    Based on the findings, the discourse of the candidates has been examined in economic, socio-cultural, and political dimensions, as well as their ideological orientation and executive backgrounds. The candidates' discourses in these debates have been categorized into two ideological streams: "revolutionary" and "reformist."

    Discussion and Conclusion

    The results indicate that the focal points of the revolutionary discourse revolve around criticism of the Rouhani administration and reformists, belief in internal power and reliance on domestic capabilities, a jihad-oriented approach to solving people's issues, social justice, and more. Reformist candidates, on the other hand, emphasize the necessity of engaging with the outside world, civil liberties, and other related topics.

    Keywords: Critical Discourse Analysis, Debate, Thirteenth Presidential Election Of The Islamic Republic Of Iran}
  • محمدرضا آزادی نژاد*، سروناز تربتی، لیلا نیرومند، امید علی مسعودی

     این نوشتار درصدد «تحلیل گفتمان پیام‏های فرهنگی و سیاسی شهرداری تهران» بر اساس نظریه گفتمان لاکلا و موفه است که از سال 1385 تا 1395 بر روی بیلبوردهای شهر تهران انتشار یافته اند، تا از این طریق بتوان به این پرسش ها پاسخ داد که این نهاد دال های مرکزی و شناور گفتمان خود را چگونه مفصل بندی کرده است؟ و آیا غیریت سازی و طرد گفتمان رقیب را مدنظر داشته است؟ محقق با انتخاب هدفمند 25 نمونه طرح گرافیکی و بررسی دلالت های معنایی و ساختار گفتمانی هریک از آن ها، منطبق بر مفاهیم و مولفه های نظریه گفتمان، به اشباع نظری رسید. نتایج و برون داد این پژوهش بیانگر آن است که دال مرکزی «ولایت مداری» در محور و کانون گفتمان این نهاد قرار گرفته است. دال های شناور «مدیریت جهادی»، «روحانیت» و «تهاجم فرهنگی»، با پیوند به پیرامون و حول کانون مرکزی، مفصل بندی گفتمان شهرداری تهران با خاستگاه گفتمان «اصول گرایی» را تشکیل داده اند. زنجیره هم ارزی با کنشگران سیاسی و اجتماعی منتقد دولت شکل نگرفت و اما نهایتا غیریت سازی و به هم ریختن مفصل بندی گفتمان رقیب بر اساس منطق تفاوت حاصل نشد که آن را می توان در عدم موفقیت در کارزار انتخاباتی 1396 مشاهده کرد.

    کلید واژگان: تحلیل گفتمان, لاکلا و موفه, اصلاح طلبی, اصولگرایی, غیریت سازی, شهرداری تهران}
    Mohammadreza Azadinejad *, Sarvenaz Torbati, Leyla Niroomand, Omid Ali Masoudi

    The purpose of this paper is "Discourse Analysis of Cultural and Political Messages of Tehran Municipality" based on Laclau and Mouffe's discourse theory, published on the billboards of Tehran from 2006 to 2016, in order to answer these questions: How the Tehran municipality articulates discourse due to its nodal points and floating signifiers? Has it considered antagonizing and rejection of rival discourse components? The researcher achieved a theoretical saturation by the targeted selection of 25 graphic designs and exploring the semantic implications and discourse structure of each according to the concepts and components of discourse theory. The findings of the research show: The nodal point and the “guardianship-centeredness (velayatmadari) “is on the focus of the municipality, the “jihadi management”, “clericalism”, “cultural invasion” are articulated around this focal point which has conformity with the discourse of “principals”. The chain of equivalence with the critical political and social activists of the government was not formed.

    Keywords: Discourse Analysis, E. Laclau & S. Muffe, Reformist, PRINCIPALISM, Antagonism}
  • سیده زهرا امیر ارجمندی، مهرداد نوابخش *، باقر ساروخانی

    سیاست‏های علم و فناوری به دلیل اهمیتی که در توسعه اقتصادی و اجتماعی جوامع دارند، به یکی از مهمترین عرصه‏های نزاع گفتمانی تبدیل شده‏اند. از این‏رو، مطالعه حاضر با هدف تحلیل گفتمان برنامه ششم بر اساس رویکرد لاکلو و موف انجام گرفته است. جامعه مورد مطالعه کلیه مواد قانونی و تبصره‏های مرتبط با علم و فناوری در قانون برنامه ششم توسعه بودند که به صورت تمام‏شماری مورد مطالعه قرار گرفتند یافته‏ها نشان می‏دهد که دال مرکزی این سند «نوآوری هدفمند علمی» است که مدلول های خود را بر اساس سه نشانه «کارآمدی و روزآمدی، خصوصی سازی/مردم سازی و اقتصاد دانش بنیان» برساخت کرده است. دال شناور، در قالب «همکاری و مشارکت علمی» و «عملکرد رقابتی» خود را نشان داده است. دال‏های تهی «اشتغال»، «نوسازی و بهسازی دانشی» و «بهره وری علمی» هستند که با وقفه ها و لحظه ها «مردمی سازی»، «نوسازی و بهسازی آموزشی» و «فرهنگ و ارزش های اسلامی» همراه هستند. حوزه گفتمانی این برنامه «دولت محوری، وابستگی به بیرون، کاهش محرومیت و بی طرفی علمی» است که گفتمان «فرهنگ محور/بوم محور» با موقعیت هژمونیک خود تخاصم ها را به حاشیه برده و فضا را برای مانور گفتمانی خود تحکیم بخشیده است. نتایج این مطالعه نشان می‏دهد که این برنامه با تاکید بر ررویه‏ های اثبات‏گرایانه و عرضه ‏محوری به سوی اهداف کمی در حرکت است که این امر امکان مردمی سازی علم و بکارگیری سرمایه های اجتماعی را با خلاء جدی روبرو ساخته است.

    کلید واژگان: برنامه ششم توسعه, تحلیل گفتمان, نوآوری هدفمند علمی, اقتصاد دانش بنیان, دولت محوری.}
    Seiedeh Zahra Amirarjmandi, Mahrdad Navabakhsh, Bagher Saroukhani

    Because of their importance in the economic and social development of societies, science and technology policies have become one of the most important arenas of discourse conflict. Therefore, the present study was conducted with the aim of analyzing the discourse of the sixth program based on Laclau and Mouffe's approach. The studied society was all the legal articles and notes related to science and technology in the law of the sixth development plan, which were studied in full. The findings show that the central signifier of this document is "purposeful scientific innovation". It has built its symbols based on three signs: "Efficiency and modernity, privatization/popularization and knowledge-based economy". The floating sign has shown itself in the form of "collaboration and scientific participation" and "competitive performance". The null signs are "Employment", "Scientific modernization and improvement" and "Scientific productivity" which are associated with interruptions and moments of "People building", "Educational modernization and improvement" and "Islamic culture and values". The discourse area of this program is "state-centered, external dependence, reduction of deprivation and scientific neutrality" which "culture-centered/landscape-centered" discourse with its hegemonic position has marginalized conflicts and consolidated the space for its own discourse maneuver. The results of this study show that this program is moving towards quantitative goals with an emphasis on positivist and supply-oriented processes, which has made it possible to popularize science and use social capital with a serious vacuum.

    Keywords: The Sixth Development Program, Discourse Analysis, Targeted Scientific Innovation, Knowledge-Based Economy, Government-Oriented}
  • مرادعلی منصوری رضی، رضا یازرلو*، صدیقه امینیان، علیرضا اسماعیلی

    هدف مقاله حاضر، تحلیل گفتمان توسعه اجتماعی در ادوار مجلس شورای اسلامی بوده است. به این منظور، متن مذاکرات مربوط به توسعه اجتماعی در ادوار اول تا نهم مجلس شورای اسلامی با تاکید بر مذاکرات مربوط به برنامه های اول تا پنجم توسعه کشور و با استفاده از روش نمونه گیری «نظری» انتخاب و به عنوان جامعه هدف پژوهش، مبنای بررسی و تحلیل قرار گرفته است. یافته های حاصل از تحلیل گفتمان، حاکی از آن است که در ادوار اول و دوم مجلس، به دلیل شرایط جنگ در کشور، تمرکز بر توزیع و رفع نیازهای ضروری آحاد جامعه بوده است و هر آنچه با توسعه به معنای رشد اقتصادی - اجتماعی پیوند داشته، نابهنجار تلقی و از ادبیات گفتاری و کرداری توسعه حذف شدند. در مجلس سوم و در قالب برنامه اول توسعه، با توجه به حاکم بودن گفتمان «تعدیل اقتصادی» شاهد «رویکرد تک بعدی به توسعه» با اولویت توسعه اقتصادی و در حاشیه قرار گرفتن ابعاد دیگر توسعه از جمله توسعه اجتماعی بودیم. در مجلس چهارم و در قالب برنامه دوم توسعه، گفتمان «رشد و توسعه پایدار»؛ حاکم شد. در مجلس پنجم و ششم در قالب برنامه سوم توسعه، گفتمان «توسعه پایدار»؛ و در مجالس ششم و هفتم در قالب برنامه چهارم، گفتمان «توسعه اجتماعی بومی»؛ و نهایتا در مجالس هشتم و نهم در قالب برنامه پنجم توسعه، گفتمان «پیشرفت و عدالت» تسلط گفتمانی داشته اند. این رویکرد حاکی از نوعی گسست و عدم تداوم گفتمان جامع توسعه اجتماعی در ادوار مختلف مجلس شورای اسلامی بوده است.

    کلید واژگان: گفتمان, تحلیل گفتمان, توسعه اجتماعی, برنامه های توسعه, مجلس شورای اسلامی}
    Mpradali Mansoorirazi, Reza Yazarloo *, Sedigheh Aminian, Alireza Esmaili

    The purpose of this article was to analyze the discourse of social development during the periods of the Islamic parliament. For this purpose, the text of the negotiations related to social development in the first to ninth periods of the Islamic parliament with emphasis on the negotiations related to the first to fifth development programs and using the"theoretical" sampling method as the target community, has been the basis of analysis. The findings of the research indicate that in the first and second periods of the parliament, due to the war conditions in the country, the focus was on the distribution and meeting the essential needs of the members of the society, and everything that was connected with development in the sense of economic-social growth, they were considered abnormal and were removed from the verbal and practical literature of development. In the third parliament, due to the dominance of the "economic adjustment"discourse, we witnessed a"one-dimensional approach to development" with the priority of economic development and marginalization of other aspects of development, including social development. In the fourth parliament, the discourse of "sustainable growth and development" became the ruler in the 5th and 6th parliaments, the discourse of "sustainable development" and in the 6th and 7th parliaments, the discourse of "local social development" And finally, in the 8th and 9th parliaments, the discourse of "progress and justice" has dominated the discourse.This approach has indicated a kind of break and non-continuity of the comprehensive discourse of social development in different periods of the Islamic parliament.

    Keywords: &Quot, Discourse&Quot, Discourse Analysis&Quot, Social Development&Quot, Development Programs&Quot, Islamic Parliament&Quot}
  • تحلیل گفتمان ابعاد فردی و اجتماعی پیاده روی اربعین
    فاطمه امیری رز*، زاهد غفاری

    در سال های اخیر برپایی مراسم پیاده روی اربعین در ابعاد گسترده و با حضور ده ها میلیون نفر از کشورها و ملیت های مختلف، نظر تحلیل گران و پژوهش گران را به خود جلب کرده و پژوهشگران از منظر مطالعات دینی، جامعه شناختی، مردم شناسی، سیاسی و راهبردی به مطالعه آن آورده اند. در این پژوهش از مدل گفتمانی «ارنست لاکلا» و «شانتال موفه» برای مطالعه پیاده روی اربعین استفاده شده است. سوال اصلی مقاله این است که دال های گفتمانی پیاده روی اربعین در ابعاد فردی و جمعی کدام است؟ بر اساس نتیجه این پژوهش، در پیاده روی اربعین، زنده نگه داشتن یاد امام حسین (ع) و شهدای کربلا دال مرکزی است که توانسته با جذب دال های شناور و در ابعاد فردی و جمعی، به مفصل بندی سایر دال ها منجر شود. همچنین پیاده روی اربعین این ظرفیت را دارد که بر اساس هژمونی و رقابت گفتمانی، گفتمان های دیگر مثل سکولاریسم و تکفیر گرایی را به حاشیه براند. پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و با روش تحلیل گفتمان انجام گرفته است.

    کلید واژگان: تحلیل گفتمان, اربعین, پیاده روی اربعین, لاکلا و موفه}
    Discourse Analysis Of personal And Social Dimensions Of Arbaeen Walk
    Fatemeh Amiriraz *, Zahed Ghafari

    In recent years, the large-scale Arbaeen Walking Ceremony with the presence of tens of millions of people from different countries and nationalities has attracted the attention of analysts and researchers, and researchers have studied it from the perspective of religious, sociological, anthropological, political and strategic studies. In this research, the discourse model of "Ernest Laclau " and "Chantal Mouffe" has been used to study Arbaeen Walking. The main question of the article is, what are the discourse markers of the Arbaeen walk in individual and collective dimensions? According to the results of this research, in the Arbaeen Walk, keeping alive the memory of Imam Hussain (a.s.) and the martyrs of Karbala is a central sign that can lead to the articulation of other signs by attracting floating signs and in individual and collective dimensions. Also, the Arbaeen Walk has the capacity to marginalize other discourses such as Secularism and Takfirism based on hegemony and discourse competition. The current research was conducted with a qualitative approach and discourse analysis method.

    Keywords: Discourse Analysis, Arbaeen, Arbaeen Walk, Laclau, Mouffe}
  • امیررضا عباس زاده باویلی *، حسن بشیر، سید مجید امامی

    سرود «سلام فرمانده»، پدیده ای بود که به فاصله کمتر از یک سال از انتشار آن در ایران، توانست به حداقل 35 نسخه به زبان ها و گویش های مختلف بازتولید شود و زنجیره ای از ارتباطات میان فرهنگی را شکل دهد که در مجموع بتوان به آن به عنوان یک پدیده فرهنگی ارتباطی نگریست. این سرود در جمهوری آذربایجان نیز به زبان ترکی بازتولید شد. مسیله این پژوهش، بررسی تحلیل گفتمان مقایسه ای نسخه فارسی و ترکی با رویکرد ارتباطات میان فرهنگی است. روش مورد استفاده تحلیل گفتمان به روش عملیاتی پدام است. چارچوب نظری نیز مبتنی بر نظریه مذاکره بر سر هویت است. بر اساس یافته های این مطالعه، به طورکلی این سرود در خارج از مرزهای ایران، به خصوص برای اقلیت های شیعیان در قفقاز، نمودی از مقاومت فرهنگی شیعیان در برابر فرهنگ جهانی شده غربی، درک و بازتولید می شود. گروه های مختلف برای حفظ و انتقال هویت گروهی مذهبی خود به نوجوانان و کودکان، به بازخوانی و بازتولید این اثر روی آوردند. گفتمان حاکم بر نسخه ترکی آذربایجانی حول سه دال اساسی «معرفی امام زمان(عج) به نوجوانان»، «انتظار فعالانه ظهور امام زمان(عج)» و «ساخت آینده آذربایجان، متناسب با هویت مذهبی» تشکیل یافته است. در مقایسه نسخه ترکی با نسخه فارسی، دو دال اساسی «معرفی امام زمان (عج) به نوجوانان» و «انتظار فعالانه ظهور امام زمان (عج)»، که گفتمان نسخه فارسی نیز حول آن شکل یافته بود، تکرار شدند. همچنین در نسخه ترکی آذربایجانی به دو مفهوم «وجود زمینه های تشکیل حکومت اسلامی در آذربایجان» و «احساس تعلق به جبهه مقاومت» اشاره شده که در نسخه فارسی وجود نداشتند و برای اولین بار در این نسخه مطرح شده است.

    کلید واژگان: تحلیل گفتمان, سرود «سلام فرمانده», جمهوری آذربایجان, ارتباطات میان فرهنگی}
    A. Abbaszadeh *, H. Bashir, S.M. Emami

    The hymn "Salam Farmandeh" was a phenomenon that was reproduced in at least 35 copies in different languages and dialects less than a year after its first launch in Iran. From the perspective of an intercultural communication that can be seen as a cultural phenomenon, this anthem was also reproduced in the language of the Republic of Azerbaijan. The aim of this research is to investigate the comparative discourse analysis of Persian and Turkish versions with an intercultural communication approach. The data analysis is based on two methods of semiotics and discourse. The theoretical framework of the research is based on the theories of diffusion and, identity negotiation.  The findings show that this hymn, in general, is understood and reproduced outside the borders of Iran, especially for Shia minorities in the Caucasus, as a manifestation of a cultural resistance against the globalized western culture. The discourse governing the Turkish version is formed around three basic aspects: "Introducing Imam Zaman (AS) to the youth", "Actively waiting for his reappearance “and "Building the future of Azerbaijan, according to its religious identity". In comparing the Turkish version with the Persian one, the two basic meanings of "introducing Imam Zaman to teenagers" and "actively waiting for the appearance of Imam Zaman" were repeated, around which the discourse of the Persian version was also formed.

    Keywords: discourse analysis, Hymn, Salām Farmāndeh, Azerbaijan, intercultural communication}
  • مریم غازی اصفهانی*

    این مقاله درصدد بررسی سلبریتی های زن ایرانی و گفتمان آن ها در فضای مجازی است. تلاش پژوهش حاضر این است که صفحه اینستاگرام مهناز افشار، به عنوان یک سلبریتی های زن ایرانی را مورد تحلیل و بررسی قرار داده و از این طریق به گفتمان فرهنگی سلبریتی زن ایرانی در فضای مجازی دست یابد. با استفاده از روش تحلیل گفتمان پدام پیج یادشده موردبررسی قرارگرفته و دال های مرکزی و فضای هژمونیک حاکم بر آن به دست آمده است. نتایج حاکی از آن است که دال های اساسی پیج به مردمی بودن، عاطفی بودن، دوستدار مردم، طبیعت و حیوانات، شهرت، فمینیست بودن، مادر مهربان و هنرمند برون مرزی اشاره دارد. دال های اساسی پس از تحلیل درنهایت به این گفتمان رهنمون می شوند که سلبریتی ها می خواهند الگوی مردم باشند و فرهنگ آن ها بر فرهنگ مردم برتری و سلطه دارد. این در حالی است که بین گفتمان های به دست آمده از پیج و حقایق موجود، تناقض های آشکاری وجود دارد.

    کلید واژگان: فرهنگ سلبریتی, تحلیل گفتمان, اینستاگرام, زنان سلبریتی}
    Maryam Ghazi Esfahani *

    This article aims to investigate Iranian female celebrities and their discourse in cyberspace. The attempt of the present research is to analyze the Instagram page of Mahnaz Afshar, as an Iranian female celebrity, and in this way to achieve the cultural discourse of the Iranian female celebrity in the virtual space. By using the method of discourse analysis, the mentioned Padam Page has been investigated and the central signifiers and the hegemonic space governing it have been obtained. The results indicate that Paige's basic signifiers refer to being a people person, being emotional, loving people, nature and animals, being famous, being a feminist, a kind mother, and an overseas artist. After the analysis, the basic signs finally lead to the discourse that celebrities want to be a role model for the people and that their culture is superior and dominant over the people's culture. Meanwhile, there are obvious contradictions between the discourses obtained from Page and the existing facts.

    Keywords: Celebrity Culture, Discourse Analysis, Instagram, celebrity women}
  • محمد فرهادی*

    مساله اصلی این مقاله توصیف سازوکارها و پیامدهای فرایند روان شناسی سازی است. مقاله استدلال می کند این فرایند حاصل مناسبات اقتصادسیاسی کلان است اما مکانیسم ها و پیامدهای آن با استفاده از سازوکارهای روان شناسی پنهان می شود. برای نشان دادن اوصاف این پدیده، برنامه گفتگو محور «کتاب باز» تلویزیون مورد تحلیل گفتمان قرار گرفته است. گزاره های مرکزی شش برنامه ی پایانی معرفی کتاب در این برنامه، پذیرش وضع موجود و تحمل آن، تشویق افراد برای رفع از خودبیگانگی، انعطاف ذهنی برای همراهی با تغییرات جهان، کاستن از حرص و طمع برای مهار سرمایه داری، نافرمانی برای گسترش بازار و رفع موانع ذهنی سازگاری با وضع موجود، همگی در راستای روان شناسی سازی و تغییر فردی برای انطباق با جریان های سیال بازار است. این مقاله نتیجه می گیرد تقلیل مشکلات کلان به فرد با سیاست زدایی و اقتصادزدایی از وضع موجود، پدیده ها را به فرد تقلیل می دهد و مناسبات کلان را توجیه کرده و مشروعیت می بخشد که در خدمت نئولیبرالیسم به مثابه نظم مسلط جهان است. از این رهگذر فرایند سلطه بدیهی انگاشته شده و تعمیق می شود و تنها راه مواجهه با آن تجهیز فرد به مهارت های بقا در این رقابت فرساینده و در نتیجه تبرئه سیستم است.

    کلید واژگان: روان شناسی سازی, تلویزیون, نئولیبرالیسم, فردگرایی, برنامه«کتاب باز», تحلیل گفتمان}
    Mohammad Farhadi *

    The problematic of this article is to describe the mechanisms and consequences of the process of psycholgization. The article argues that this process is the result of macroeconomic political relations, but its mechanisms and consequences are hiding by psychological mechanisms. In order to show the characteristics of this phenomenon, the TV talk show "KetabBaaz"(bookaholic) has been subjected to discourse analysis.The central propositions of the six final programs of the introduction of the book in this program are accepting the status quo and tolerating it, encouraging individuals to get rid of alienation that is structural product, mental flexibility to accompany the changes in the world, reducing greed to curb capitalism, disobedience to expand the market and remove mental barriers to stalishing status que. Adapting to the status quo is all in line with psychologization and individual change to adapt to the fluid flows of the market.This article concludes that by depoliticizing and de-economizing the existing situation, the reduction of macro problems to the individual reduces the phenomena to the individual and justifies and legitimizes macro relations, which serves neoliberalism as the dominant order of the world. In this way, the process of domination is taken for granted and deepened, and the only way to face it is to equip a person with survival skills in this exhausting competition and as a result, acquit the system

    Keywords: psychologization, television, Neoliberalism, Individualism, bookaholic talk show, Discourse analysis}
  • فاطمه زهرا امیرابراهیمی خوشمهر*، سید مهدی مقیم نژاد حسینی، محمدرضا مریدی

    عکاسی مستند اجتماعی ایران، سهم اندکی در بازنمایی مسئله فرودستی داشته است؛ و بر خلاف ادعای ثبت صریح و بی دخل و تصرف، آنچه از فرودستی بازنمایی می کند، متکی بر گفتمان های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی است. هدف مقاله حاضر تحلیل بازنمایی عکاسانه فرودستی در بستر گفتمان های هژمونیک سال های انقلاب و پس از آن است. بدین منظور عکس های مستند اجتماعی ایران بین دهه های 1350 تا 1390 به روش تحلیل گفتمان، مورد تحلیل واقع شدند. با نمونه گیری هدفمند از عکس های مستند اجتماعی ایران، نشان داده می شود که گفتمان فرودستی به تعبیر فوکو با برجسته سازی چه گزاره هایی در هر دهه صورت بندی شده و عکاسی به عنوان آپاراتوس نهادی، چگونه آن را بازنمایی کرده است. نتایج این مقاله نشان داد که بازنمایی عکاسانه گفتمان فرودستی به سه دوره متمایز قابل تفکیک است؛ اول، بازنمایی فرودستان با گزاره اصلی «رنجبر انقلابی» و «مستضعف» در گفتمان اجتماعی دهه 1350، اغلب با بازنمایی بدن هایی آرمانی و انقلابی به مثابه نمادی از مقاومت به صحنه انقلاب فرا خوانده شدند. دوم، بازنمایی فرودستان با گزاره اصلی «قشر آسیب پذیر» در گفتمان فرهنگی، اغلب با بازنمایی بدن هایی منفعل، بیکار و معرف معصومیت از دست رفته در جامعه هنجارمند دهه 1370 با صورتی استحاله یافته به گالری ها راه یافتند. سوم بازنمایی فرودستان با گزاره اصلی «نابهنجار»، «کمتر برخوردار» یا «گروه های غیرمولد» در گفتمان سیاسی دهه 1390، اغلب با بازنمایی بدن هایی گروتسک و اگزوتیک به مثابه گروه های بالقوه بزهکار یا مجرمان، با فروکاست به ابژه ناکارمد جامعه مصرفی با تبعید به نا مکان هایی دور از جامعه به انقیاد درآمده و نامرئی شدند.

    کلید واژگان: تحلیل گفتمان, میشل فوکو, فرودست, بازنمایی, عکاسی مستند اجتماعی ایران}
    Fatemeh Zahra Amirebrahimi Khoshmehr *, Mehdi Moghimnejad Hosseini, MohammadReza Moridi

    Social documentary photography of Iran has a small contribution in representing the problem of subalternity and contrary to the claim of pure depiction, the photographic representation of subalternity relies on social, cultural and political discourses. The aim of this article is to analyze the discourse of subalternity in its photographic representation. For achieving this, the social documentary photos of Iran between the 1970s and 2010s, have been studied by purposive sampling in the qualitative method of discourse analysis. According to Foucault's interpretation it is shown how photography as an institutional apparatus has represented the discourse of Iran’s subalternity which have been formulated by foregrounding some statement in each decade. The results of this article showed that the photographic representation of the discourse of subaleternity can be divided into three distinct periods; First, the representation of the subaltern with the main statement of "proletarit" and "mustazaf" in the social discourse of the 1970s were often called to the scene of the revolution by representing ideal bodies as a symbol of resistance. Second, the representation of the subaltern with the main proposition of "vulnerable class" in the cultural discourse of the 1990s, which often becoming visible in a metamorphosed form in the gallery by the representation of passive and idle bodies with the lost innocence. Third, the representation of the subaltern with the main statement of "abnormal", "less privileged" or "unproductive groups" in the neoliberalism discourse of the 2010s, often became subjugated and invisible as potential criminals by the representation of grotesque and exotic bodies, then being exiled to places far away from the consumer society.

    Keywords: Discourse analysis, Michel Foucault, Subaltern, Representation, Iran's social documentary photography}
  • حسین کرمانی، امیرعلی تفرشی*، امیرمحمد قدسی، علیرضا بیات ماکو، علی آتش زر

    این مقاله تلاش می کند تا گفتمان های شکل گرفته در دوران همه گیری کرونا در توئیتر و اینستاگرام در ایران را شناسایی و تحلیل کند. با مبنا قرار دادن دیدگاه های فوکو درباره گفتمان و قدرت، ما علاوه بر شناسایی گفتمان های مسلط در این دو رسانه اجتماعی، نسبت آن ها با روابط قدرت در ایران را نیز تحلیل خواهیم کرد. این پژوهش با استفاده از روش های ترکیبی انجام شده است. بر اساس روش کدگذاری دو مرحله ای سالدانا، ما نمونه معرفی از 4 میلیون و 165 هزار و 177 توئیت و 4 میلیون و 919 هزار و 839 پست اینستاگرامی که از یک بهمن 1398 تا 10 اردیبهشت 1399 گردآوری شده بود را تحلیل کردیم. یافته های تحقیق نشان داد که در مجموع 71 گفتمان خرد و 16 گفتمان کلان در این دو رسانه اجتماعی شکل گرفته اند. تحلیل گفتمان های مسلط نیز نشان داد کاربران اینستاگرام عمدتا رویکردی غیرسیاسی تر و انتقادی تر نسبت به همه گیری کرونا در ایران داشته اند. به علاوه، در حالی که گفتمان بی کفایتی حکومت، در توئیتر، مسلط ترین گفتمان بوده، این گفتمان نتوانسته در اینستاگرام، جزو گفتمان های مسلط قرار گیرد. از طرف دیگر، گفتمان «قصور مردم» در اینستاگرام، جزو گفتمان های مسلط بوده ولی در توئیتر چندان مورد توجه نبوده است.

    کلید واژگان: کرونا, توئیتر, اینستاگرام, تحلیل گفتمان, فوکو}
    Hossein Kermani, Amirali Tafreshi *, AmirMohammad Ghodsi, Alireza Bayat Makou, Ali Atash Zar

    This paper investigates the discourses of Covid-19 on Twitter and Instagram in Iran. Based on Foucault’s perspective on discourse and power, we have found the dominant discourses on these two social media platforms. Further, we have analyzed their relationships with the power relations in Iran as well as the hegemonic discourse. This research has been conducted using mixed methods. Following on Saldana’s two-step coding method, we analyzed a representative sample of 4,165,177 tweets and 4,919,839 Instagram posts, collected from January 21st to April 29th. Research findings showed that there were 71 micro-level and 16 macro-level discourses shaped on these two platforms. Our results showed that Instagram users mostly had a non-political and non-critical approach toward the COVID-19 pandemic in Iran. Also, the discourse of public negligence was among the dominant discourses on Instagram, but it had not gained much attention on Twitter. among the dominant discourses on Instagram, but it had not gained much attention on Twitter.This paper investigates the discourses of Covid-19 on Twitter and Instagram in Iran. Based on Foucault’s perspective on discourse and power, we have found the dominant discourses on these two social media platforms. Further, we have analyzed their relationships with the power relations in Iran as well as the hegemonic discourse. This research has been conducted using mixed methods. Following on Saldana’s two-step coding method, we analyzed a representative sample of 4,165,177 tweets and 4,919,839 Instagram posts, collected from January 21st to April 29th. Research findings showed that there were 71 micro-level and 16 macro-level discourses shaped on these two platforms. Our results showed that Instagram users mostly had a non-political and non-critical approach toward the COVID-19 pandemic in Iran. Also, the discourse of public negligence was among the dominant discourses on Instagram, but it had not gained much attention on Twitter. among the dominant discourses on Instagram, but it had not gained much attention on Twitter.This paper investigates the discourses of Covid-19 on Twitter and Instagram in Iran. Based on Foucault’s perspective on discourse and power, we have found the dominant discourses on these two social media platforms. Further, we have analyzed their relationships with the power relations in Iran as well as the hegemonic discourse. This research has been conducted using mixed methods. Following on Saldana’s two-step coding method, we analyzed a representative sample of 4,165,177 tweets and 4,919,839 Instagram posts, collected from January 21st to April 29th. Research findings showed that there were 71 micro-level and 16 macro-level discourses shaped on these two platforms. Our results showed that Instagram users mostly had a non-political and non-critical approach toward the COVID-19 pandemic in Iran. Also, the discourse of public negligence was among the dominant discourses on Instagram, but it had not gained much attention on Twitter. among the dominant discourses on Instagram, but it had not gained much attention on Twitter.This paper investigates the discourses of Covid-19 on Twitter and Instagram in Iran. Based on Foucault’s perspective on discourse and power, we have found the dominant discourses on these two social media platforms. Further, we have analyzed their relationships with the power relations in Iran as well as the hegemonic discourse. This research has been conducted using mixed methods. Following on Saldana’s two-step coding method, we analyzed a representative sample of 4,165,177 tweets and 4,919,839 Instagram posts, collected from January 21st to April 29th. Research findings showed that there were 71 micro-level and 16 macro-level discourses shaped on these two platforms. Our results showed that Instagram users mostly had a non-political and non-critical approach toward the COVID-19 pandemic in Iran. Also, the discourse of public negligence was among the dominant discourses on Instagram, but it had not gained much attention on Twitter. among the dominant discourses on Instagram, but it had not gained much attention on Twitter.This paper investigates the discourses of Covid-19 on Twitter and Instagram in Iran. Based on Foucault’s perspective on discourse and power, we have found the dominant discourses on these two social media platforms. Further, we have analyzed their relationships with the power relations in Iran as well as the hegemonic discourse. This research has been conducted using mixed methods. Following on Saldana’s two-step coding method, we analyzed a representative sample of 4,165,177 tweets and 4,919,839 Instagram posts, collected from January 21st to April 29th. Research findings showed that there were 71 micro-level and 16 macro-level discourses shaped on these two platforms. Our results showed that Instagram users mostly had a non-political and non-critical approach toward the COVID-19 pandemic in Iran. Also, the discourse of public negligence was among the dominant discourses on Instagram, but it had not gained much attention on Twitter. among the dominant discourses on Instagram, but it had not gained much attention on Twitter.

    Keywords: Coronavirus, Twitter, Instagram, discourse analysis, Foucault}
  • کریم رضادوست، جعفر هزارجریبی، احسان کاظمی، هیدا طوافی*
    اهداف
    پژوهش حاضر با هدف تبیین جامعه شناختی زمینه های نارضایتی و رفتارهای اعتراضی دو دهه اخیر (1380- تابستان 1400) در ایران با تاکید بر اعتراضات در استان خوزستان صورت گرفت.
    روش مطالعه
    پژوهش برای دستیابی به هدف فوق از روش تحلیل گفتمان بهره برده است. مشارکت کنندگان پژوهش 34 نفر از افراد مطلع، معتمدین محلی و افراد دارای قدرت تحلیل مسایل اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، مدیران و کارشناسان سازمان های مختلف در حوزه فضای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و امنیتی، اساتید دانشگاه و کارشناسان متخصص و آشنا به موضوع و متون موجود در زمینه وضعیت نارضایتی و اعتراضات موجود در دو دهه اخیر می باشد. این مشارکت کنندگان با استفاده از نمونه گیری نظری در فرآیند جمع آوری و تجزیه و تحلیل داده ها انتخاب شده اند. داده ها با استفاده از روش مصاحبه عمیق جمع آوری و به کمک روش تحلیل گفتمان لاکلو و موف از طریق مراحل سه گانه (ترسیم فضای گفتمانی، غیریت سازی و مفصل بندی) تجزیه و تحلیل شدند.
    یافته ها
    تحلیل گفتمان متون بازگوکننده آن بود که دال شناور اعتراضات و نا آرامی های در خوزستان با برجسته سازی «انباشت مطالبات مردم» به عنوان دال اصلی، رویکرد گفتمان اعتراضات و نا آرامی های در دو دهه اخیر در خوزستان را برای ما آشکار می نماید. چنین برجسته سازی ای، معرف وقته ها یا مدلول هایی خاص خود می باشد؛ بطوریکه «نابرابری منطقه ای» «بحران آبی و خشکسالی» «معضلات زیست محیطی» «عدم حکمرانی خوب شهری» «احساس ناکامی و ناامیدی» «طایفه گرایی» «کنشگری بازیگران مختلف» «معیشت محوری» «احساس محرومیت نسبی» به عنوان وقته ها و دال های اصلی مفصل بندی گفتمان نارضایتی در دو دهه اخیر در خوزستان را سامان می دهند.
    نتیجه گیری
    تحلیل گفتمان به روش لاکلاو و موف در خصوص نارضایتی ها در دو دهه اخیر در خوزستان، مبین آن است که مشکلات به جامانده از انبوه مسایل حل نشده استان خوزستان، کار را به نقطه جوش رسانده است و در این میان، ترکیبی از احساسات و ادراکات مردم خوزستان نیز بر رفتار و کنش سیاسی آنان تاثیر گذار بوده و در نهایت، بروز رفتار اعتراضی و پدیده ناآرامی را شکل داده است. بر اساس نتایج، مفصل بندی گفتمان حاکم بر رفتارهای اعتراضی و نارضایتی های اجتماعی در دو دهه اخیر ترسیم گردیده است.
    کلید واژگان: نارضایتی اجتماعی, رفتار اعتراضی, نهاد سیاسی, نهاد اقتصادی, تحلیل گفتمان}
    Karim Rezadoost, Jafar Hezar Jaribi, Ehsan Kazemi, Hida Tavafi *
    Objectives
    The current research was carried out with the aim of sociologically explaining the grounds of dissatisfaction and protest behaviors in the last two decades (summer 1400-1380) in Iran, with an emphasis on protests in Khuzestan province.
    Methods
    The research has used the discourse analysis method to achieve the above goal. The research participants are 34 knowledgeable people, local trustees and people with the ability to analyze social, cultural and political issues, managers and experts of various organizations in the field of cultural, social, political and security environment, university professors and expert experts familiar with the subject and texts. It is related to the state of dissatisfaction and protests in the last two decades. These participants were selected using theoretical sampling in the process of data collection and analysis. The data were collected using the in-depth interview method and analyzed with the help of Laclou and Mouffe's discourse analysis method through three steps (drawing the discourse space, alienating and articulating).
    Results
    The discourse analysis of the texts revealed that the floating sign of protests and unrest in Khuzestan by highlighting the "accumulation of people's demands" as the main sign, reveals the approach of the discourse of protests and unrest in Khuzestan in the last two decades. Such highlighting is indicative of its own specific times or meanings; So that "regional inequality", "water crisis and drought", "environmental problems", "lack of good urban governance", "feeling of failure and hopelessness", "tribalism", "activism of different actors", "economy-centered", "feeling of relative deprivation" as the main moments and signifiers. They organize the articulation of the dissatisfaction discourse in the last two decades in Khuzestan.
    Conclusion
    Discourse analysis according to Laclau and Mouffe regarding dissatisfactions in the last two decades in Khuzestan shows that the problems left over from the multitude of unresolved issues in Khuzestan province have brought the work to a boiling point, and in the meantime, a combination of people's feelings and perceptions. Khuzestan has also influenced their behavior and political action and finally, it has formed the emergence of protest behavior and the phenomenon of unrest. Based on the findings, the articulation of the ruling discourse on protest behaviors and social dissatisfactions in the last two decades has been drawn.
    Keywords: Social dissatisfaction, protest behavior, political institution, economic institution, Discourse analysis}
  • بهرخ گنجی*، علیرضا پورجعفری، آرزو یارکه سلخوری

    این پژوهش می کوشد سیاست های خبری و جریان سازی رسانه ایران اینترنشنال را که یک رسانه فارسی زبان با گرایش های ضد منافع جمهوری اسلامی است را در قالب تحلیل محتوای اخبار و با استناد به نظریه های انتقادی حوزه خبر اعم از چهار چوب سازی و نظریه گفتمان بررسی نماید. بدین ترتیب روش کیفی، جامعه آماری اخبار منتشر شده (20 متن و عنوان خبر از سایت و رسانه ایران اینترنشنال مرتبط با مرگ مهسا امینی و حوادث پس از آن) در بازه زمانی مورد پژوهش می باشد. با بررسی گفتمان اخبار، نتایج نشان داد: رسانه ایران اینترنشنال در حادثه مرگ مهسا امینی، با عناوینی همچون نبود آزادی، فشار ، آزار و اذیت و حجاب اجباری سعی در تضعیف آزادی در ایران داشته است. همچنین در این حادثه رسانه فارسی زبان ایران اینترنشنال با حمله به موازین قانونی و دینی پوشش زنان آن را امری تحمیلی و غیر اختیاری برای تمام زنان تصویرسازی کرده و اغتشاشات بعد از حادثه مهسا امینی را صدای اعتراض مردم به حجاب اجباری القاء و بازنمود کرد. بنابراین گفتمان رسانه ایران اینترنشنال که در تمامی رسانه های خود یکسان است دال مرکزی مشکوک بودن مرگ مهسا امینی و با سایر عناصر گفتمانی مانند حجاب اجباری، عدم آزادی، دستگیری و شکنجه، نقض حقوق بشر، نبود عدالت ، نارضایتی عموم مردم ، مفصل بندی و برجسته سازی شده است. همچنین در گفتمان سازی این رسانه، جمهوری اسلامی حکومتی دیکتاتور، نامشروع و در راه انزوا و سقوط بازنمایی و به تصویر کشیده شده است.

    کلید واژگان: تحلیل گفتمان, خبرگزاری, رسانه فارسی زبان, اغتشاشات, ایران اینترنشنال}
    Behrokh Ganji *, Alireza Pourjafari, Arzoo Yarke Selkhouri

    This research tries to analyze the news policies and streamlining of the Iran International media, which is a Persian-language media with tendencies against the interests of the Islamic Republic, in the form of news content analysis and by referring to critical theories of the news field, including frameworks and discourse theory.

    Methods

    In this way, the qualitative method is the statistical population of the published news (20 texts and headlines from the website and media of Iran International related to the death of Mahsa Amini and the events after that) in the research period. By examining the discourse of news mining, the results showed: Iran International media has tried to weaken freedom in Iran with headlines such as lack of freedom, pressure, harassment and forced hijab in the death of Mehsa Amini.

    Results

    Also, in this incident, the Persian-language media of Iran International, by attacking the legal and religious standards of women's covering, depicted it as an imposed and non-optional thing for all women, and the disturbances after the Mehsa Amini incident induced and represented the voice of people's protest against the mandatory hijab. Therefore, the discourse of the media of Iran International, which is the same in all its media, is the central sign of the suspiciousness of Mahsa Amini's death and with other discourse elements such as compulsory hijab, lack of freedom, arrest and torture, violation of human rights, lack of justice, dissatisfaction of the public, articulation and Highlighted.

    Keywords: Discourse Analysis, news agency, Persian language media, Riots, iran international}
  • مهشید طالبی*، امیر ملکی
    محیط زیست از جمله موضوعات بین رشته ای است که در ابعاد مختلف و از زوایای گوناگون قابل شرح و بررسی است. از مهمترین این وجوه، گفتمان مسلط بر هر دولت است که منجر به تدوین برنامه ها و دستورالعمل ها شده و روند اجرایی شدن سیاست ها را مشخص می کند. در حقیقت سیاست های زیست محیطی دیر زمانی است که در سیاست گذاری ها، برنامه های پیشنهادی دولت ها و متن سخنرانی های دولتمردان قرار گرفته است. جمهوری اسلامی ایران نیز از این قاعده مستثنی نبوده و از دهه 1350 شمسی همواره دستورالعمل ها و قوانینی را در این رابطه در دستورکار خود قرار داده است. با این وجود این برنامه ها در گذر زمان همواره روند رو به بهبود و تکامل نداشته و در گذر زمان دولت ها بر اساس گفتمان های مسلط بر سیاست گذاری خود موضع گیری متفاوتی نسبت به سیاستگذاری زیست محیطی داشته اند. یکی از روش های شناخت گفتمان مسلط محیط زیستی دولت ها تحلیل برنامه ها و رویکردهای مسلط در این رابطه است این پژوهش با استفاده از رویکرد تحلیل گفتمان تلاش دارد تا با کنکاش در اسناد و برنامه-های توسعه و سیاست های غالب در هر یک از دولت های بعد از انقلاب اسلامی ایران (دولت سوم تا دوازدهم) به فهم اهمیت جایگاه محیط زیست در دوره های مختلف بپردازد. نتایج نشان داد که گذار از تبیین تک عاملی در شناخت مسائل محیط زیستی رخ داده است با این وجود سیاست ها و عملکرد محیط زیستی برگرفته از نوع گفتمان سیاسی حاکم بر دولت بوده است..
    کلید واژگان: محیط زیست, برنامه های توسعه, برنامه هفتم, دولت, تحلیل گفتمان}
    Mahshid Talebi *, Amir Maleki
    Environment is one of the interdisciplinary topics that can be explained and investigated in different dimensions and from different angles. One of the most important aspects is the dominant discourse of every government, which leads to the formulation of plans and guidelines and determines the implementation process of policies. In fact, environmental policies have long been included in policies, programs proposed by governments, and the text of statesmen's speeches. The Islamic Republic of Iran is not an exception to this rule, and since the 1350s, it has always put instructions and laws in this regard on its agenda. However, these programs have not always improved and evolved over time, and over time, governments have taken different stances on environmental policy based on the discourses that dominate their policies. One of the methods of understanding the dominant environmental discourse of the governments is the analysis of the dominant programs and approaches in this regard. This research, using the discourse analysis approach, tries to explore the documents and development programs and dominant policies in each of the governments after the Islamic Revolution of Iran. (3rd to 12th government) to understand the importance of environment in different periods. The results showed that there has been a transition from the explanation of a single factor in the understanding of environmental issues, however, environmental policies and practices have been derived from the type of political discourse that governs the government.
    Keywords: Environment, Development Programs, The Seventh Development Program, Government, Discourse Analysis}
  • محمدمهدی مظهری، مریم ارمغان، فریبا البرزی

    در تحلیل انتقادی ادوارد سعید از «شرق شناسی»، بازنمود تصویری شرق در هنر و پژوهش های علمی غرب و محاط کردن آن در نظم استعماری و معنابخشی به آن، تنها تحریفی ایدیولوژیک برای دستیابی به نظم جهان سیاسی نوظهور (دوران مدرن) نیست، بلکه آرایش و تصور کاملا منسجمی است که مشرق زمین را به عنوان واقعیتی متمایز، با فاصله از جهان غرب و ابژه ای برای برآوردن میل شناخت غربی، سازماندهی و تولید می کند. با این نگاه، نمایشگاه جهانی نیز عرصه و فرصتی برای نمایش دنیاهای متفاوت غربی/ شرقی است؛ جایی که فرهنگ های متقابل منطقی/ خیالی و نظم تاریخی/ بی نظمی اسطوره ای در مقابل هم، درون ویترینی صف آرایی می کنند. دراین میان، حضور ایران به دلیل موقعیت راهبردی تازه به دست آمده در دوره پهلوی اول و به سبب تاریخ کهن علم و هنرش در نزد مستشرقان و نهادهای دانش غربی اهمیت ویژه ای یافت و لازم بود که متناسب با طبقه بندی ساختار دانش و تاریخ نگاری وابسته به آن، بازنمایی شود. غرفه های ایران در نمایشگاه های جهانی، منابعی بودند که مفاهیم و قواعد سیاست زده خوانش تاریخی هماهنگ با شرق شناسی شرق شناسان، برپایه آن ها ساخته می شدند. در اینجا به منظور روشن تر شدن بحث و به عنوان نمونه، بر راهبردهای رویارویی گفتمانی حضور ایران در سه نمایشگاه جهانی هنر فیلادفیا (1926)، هنر و معماری برلینگتون (1931)، و بروکسل (1935) تمرکز کرده ایم. مقاله حاضر با تکیه بر رهیافت تحلیل گفتمان، در جست وجوی پاسخی است برای پرسش «انتظارات گفتمان شرق شناسانه چگونه از مسیر برگزاری نمایشگاه های جهانی برآورده می شد؟» تا رابطه ای معنادار میان رهیافت های اورینتالیستی و اهداف آن با بازنمایی کالبدی، محتوایی، و کارکردی معماری این غرفه ها پیدا کند. یافته ها نشان داد معماری غرفه های ایرانی در این نمایشگاه های جهانی به گونه ای است که ایستادن در میانه توقعات گفتمان شرق شناسی را مانند شییی موزه ای بازمی تاباند که هنر ایران را در نظم نمایشگاهی محاط و محصور کرده است و به غرب برای نمایش ایران اگزوتیک یاری می رساند.

    کلید واژگان: شرق شناسی, نمایشگاه جهانی, تحلیل گفتمان, معماری دوره پهلوی اول}
    M. Mazhari, M. Armaghan, F. Alborzi

    Edward Said's analysis of "Orientalism" critically examines how the East is portrayed in Western art and how this portrayal reinforces the colonial mindset. It goes beyond just distorting the ideology to establish a new political order. Instead, it creates a separate reality of the Orient, distant from the West and objectifies it as a source of Western knowledge. The world exhibition serves as an arena to showcase various Western and Eastern cultures. It juxtaposes logical and imaginary, chronological order, and mythical disorder. The exhibition has been used to shape transcultural and advance Orientalist discourse strategies and expectations of imperialism. The representation and construction of “self” and “others” found an ontological and epistemological relationship with Orientalist alienation. Also, due to the newly acquired strategic position during the first Pahlavi era and the ancient history of the country's science and art, Iran's presence there earned special position in the eyes of Orientalists and the Western knowledge domain. Therefore, it was necessary to depict it by classifying the structure of knowledge and related historiography. In fact, the concepts and political rules of the historical interpretation of Orientalism were derived from Iran's participation in international exhibitions. The goal was to identify a connection between Orientalist ideas and the pavilions' physical, content, and functional aspects. The study found that Iran's pavilions, in particular, reflected Orientalist expectations. They were designed like museums showcasing Iranian art and arranged exotically to appeal to Western audience.

    Keywords: Orientalism, world exhibition, discourse analysis, 1st Pahlavi era architecture}
  • مرادعلی منصوری، صدیقه امینیان*، رضا یازرلو، علیرضا اسماعیلی

    هدف مقاله حاضر، بررسی گفتمان اشتغال زایی در برنامه های توسعه جمهوری اسلامی ایران است. به این منظور، متن شش قانون برنامه توسعه کشور به عنوان جامعه هدف پژوهش، مبنای بررسی و تحلیل قرار گرفت. یافته ها حاکی از آن بود که در گفتمان اشتغال زایی حاکم بر قوانین برنامه های توسعه، دال شناور «اشتغال زایی»، در قالب نشانه هایی مرکزی مشتمل بر «تقلیل نرخ بیکاری» در قالب برنامه اول توسعه، «اشاعه و ترویج فرهنگ کار» در قالب برنامه دوم، «ایجاد اشتغال در مناطق کمتر توسعه یافته» در قالب برنامه سوم، «رفع موانع اشتغال زایی» در قالب برنامه چهارم، «ایجاد اشتغال پایدار» در قالب برنامه پنجم و در آخر «نگرش کلان و فرابخشی به اشتغال زایی» در قالب برنامه ششم توسعه مسدود گردیده؛ اما در عرصه عمل، مفصل بندی گفتمان های حاکم بر هر برنامه در حوزه اشتغال، حول نشانه های مرکزی مذکور، متمایز از یکدیگر بوده و نشانه های اصلی متفاوتی، نظام معنایی حاکم بر مفصل بندی گفتمان اشتغال زایی در برنامه های توسعه را شکل داده اند؛ چرا که هر چند در شش برنامه توسعه کشور، اشتغال زایی سیاستی اصلی و برجسته در حوزه اشتغال و به تبع آن کاهش بیکاری لحاظ گردیده، اما بر مبنای سکوهای نظری و بسترهای هویتی دو جناح غالب (اصولگرا و اصلاح طلب)، از سویی در ادوار مختلف مجلس که نقش تصویب کننده سیاست گذاریها را بر عهده داشته اند و از سویی در دولتهای مجری قوانین برنامه های توسعه، در قالب راهبردها و سازوکارهایی، اشتغال زایی پیگیری شده و رویکرد به مقوله اشتغال و اشتغال زایی نگرشی مبتنی بر اصول گفتمانی ای بوده که بر آن دوره، تفوق و تسلط گفتمانی داشته است؛ لذا بر این مبنا، شاهد سیاست گذاری های غیر مستمر و منقطع در حوزه اشتغال در طول چهار دهه اخیر و در قالب شش برنامه توسعه در کشور بوده ایم.

    کلید واژگان: اشتغال زایی, تحلیل گفتمان, برنامه های توسعه, بیکاری}
  • مهدی شکوری*، طهمورث شیری، رضاعلی محسنی

    یافته های حاصل از تحلیل گفتمان حاکی از آن بود که دال شناور «عدالت اجتماعی در قوانین بیمه بیکاری» بر مبنای دال مرکزی «اعمال نظام رفاهی هدفمند» قابل تعریف است، این دال، ذیل گفتمان حاکم بر قانون بیمه بیکاری (گفتمان سازندگی) در قالب مدلول ها یا نشانه‎های اصلی ای چون «اشتغال زایی»، «ساختار دوگانه مدیریتی بیمه بیکاری»، «نگرش به بیکاری به عنوان معضلی اجتماعی»، «نبود نگاه حمایتی و جامع» و «رعایت عدالت استحقاقی» مسدود و مفصل بندی این گفتمان، حول دال های اصلی مذکور شکل گرفته است. اما دال شناور «عدالت اجتماعی در قوانین بیمه بیکاری» در طرح بیمه بیکاری ایام کرونا که بر مبنای دال مرکزی «اعمال سیاست حمایتی جامع» قابل تعریف است، ذیل گفتمان حاکم بر این متن، که گفتمان اعتدال دولت روحانی بوده است، در قالب نشانه هایی اصلی یا مدلول هایی چون «عدم رعایت عدالت توزیعی»، «بهبود وضعیت رفاهی بیکاران»، «نگرش به بیکاری به عنوان مقوله ای کلان و فراسازمانی»، «طرح ریزی چهارچوبی برای پرداخت مقرری بیکاران»، «تامین اعتبارات مالی در حوزه بیکاری»، «اصلاح در قوانین و مقررات بیکاری» و «رعایت عدالت استحقاقی»، مسدود و حول نشانه های اصلی مذکور، نظام معنایی ای گفتمان مذکور را شکل داده است. لذا نتایج حاصل از تحلیل گفتمان مبین آن است که تلقی از عدالت اجتماعی در قوانین بیمه بیکاری به لحاظ تحلیل گفتمانی (مضامین، روابط و فاعلان اجتماعی) یکسان نبوده است.

    کلید واژگان: گفتمان, تحلیل گفتمان, عدالت اجتماعی, بیمه بیکاری, طرح بیمه بیکاری ایام کرونا}
    Mehdi Shakori *, Tahmures Shiri, Reza Ali Mohseni

    The findings of the discourse analysis indicated that the floating indicator of 'social justice in unemployment insurance laws' is based on the central slab of 'targeted welfare system', this slab, the following governing discourse Unemployment Insurance Act (Construction Discourse) in the form of models or core signs, such as 'job creation', 'dual structure of unemployment insurance', 'attitude toward unemployment as a social problem,' 'lack of supportive and comprehensive view' and 'observance of authority justice' Blocking and articulation of this discourse has been shaped around the main dodges. But the floating slab 'Social justice in unemployment insurance laws' in the unemployment insurance plan, based on the central slab of 'comprehensive support policy', is the following dialogue in the text, which has been the moderation of the spiritual government, in the form of major signs. Or models such as 'non-compliance of distributive justice', 'Improving the welfare of the unemployed', 'attitude towards unemployment as macro and ultrasonity', 'planning a framework for the permission of the unemployed', 'providing financial credits in the field of unemployment,' 'reform in the rules And the regulations of unemployment 'and' observance of authority justice ', blocked and around the main signs, formed the meaning of the discourse. Therefore, the results of the discourse analysis indicate that social justice in unemployment insurance laws were not the same in terms of discursive analysis (subjects,

    Keywords: Discourse, discourse analysis, social justice, unemployment insurance, unemployment insurance plan}
  • رویا فتح الله زاده، مصطفی مهرآیین*، حسین ابوالحسن تنهایی، زهرا حضرتی صومعه، خدیجه ذوالقدر

    پژوهش حاضر، روایت سینمای ایران از آسیب های اجتماعی در دهه 70 را با تحلیل فیلم های دو زن و زیرپوست شهر مورد مطالعه قرار می دهد. روش تحقیق این پژوهش از نوع کیفی و از جنس تحقیقات توصیفی- اکتشافی است که برای پاسخ گفتن به پرسش خود سعی در ارایه ی یک توصیف غلیظ از پدیده مورد مطالعه خود دارد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل گفتمان بهره مند شدیم. به این صورت که فیلم ها را بر اساس روش تحلیل گفتمان «روث وداک» به ژانرها یا کارکردهای زبانی تقسیم کردیم و در هر کارکرد زبانی بنا بر روش تحلیل گفتمان «پل جی»، به هفت سوال مهم پاسخ دادیم. سپس جدولی از آسیب های اجتماعی در هر فیلم ارایه شده است. در بخش نتیجه گیری نیز به ارایه ی روایت از آسیب های اجتماعی در فیلم های دو زن و زیرپوست شهر بر مبنای بستر و شرایط جامعه ایران در دهه 70 پرداختیم. مهم ترین یافته پژوهش این است فیلم های سینمایی دهه هفتاد (با مطالعه فیلم های دو زن و زیرپوست شهر) آسیب های اجتماعی رویارویی دو گفتمان سنت گرا و مدرنیته، مقاومت گفتمان پدرسالار/ مردسالار در برابر گفتمان زنان روشنفکر و خواهان آزادی های اجتماعی، احساس شکاف طبقاتی میان اقشار مرفه و فقیر جامعه، عدم امکان تحرک اجتماعی و... را بازنمایی کرده اند.

    کلید واژگان: آسیب های اجتماعی, فیلم سینمایی, سینمای ایران, آسیب های اجتماعی زنان, تحلیل گفتمان}
    Roya Fathollahzadeh, Mostafa Mehraeen *, Hosein Abolhasan Tanhaei, Zahra Hazrati Someeh, Khadijeh Zolghadr

    The present study explores the narrative put forth by the Iranian cinema about social harms during the 70s in Iran through analyzing two films in particular "Two Women" and "Under the Skin of the City." The research method of this study is of descriptive-exploratory type, seeking to offer a thick description of the phenomenon under investigation. The study draws on discourse analysis method to analyze the data. To this aim, the films under discussion were categorized into genres or linguistic functions utilizing Ruth Wodak's discourse analysis method. Within each linguistic function, we addressed and answered seven key questions based on Paul Gee's discourse analysis method. The conclusion furnishes an account of social harms depicted in the movies "Two Women" and "Under the Skin of the City" based on the context and conditions of Iranian society throughout the 1990s.The findings of this research indicate that the films from the 70s address various social issues. These issues include the confrontation of two discourses of traditional and modern, resistance of the patriarchal discourse against the discourse of enlightened women advocating for social freedoms, the existence of a class divide between the affluent and the poor in society and more.

    Keywords: Social Harms, Cinematic Film, Iranian cinema, Social Harms of Women, discourse analysis}
  • سیده سمانه رضوی، محسن جوهری*

    غیرت ناموسی یکی از مولفه های فرهنگی اجتماعی جوامع مختلف، از جمله جامعه ایرانی است. این موضوع در دهه های اخیر و با بسط اندیشه های فمینیستی، بیش ازپیش به صورت انتقادی تحلیل شده که سرریز آن در هنر سینما قابل مشاهده است. پژوهش پیش رو با هدف بررسی بازنمایی غیرت ناموسی در سینمای دهه 1390 ایران، با روش تحلیل گفتمان فرکلاف انجام شده است. این روش شامل سه مرحله توصیف، تفسیر و تبیین است که طی آن در مرحله توصیف، ویژگی های صوری متن، در مرحله تفسیر بیناگفتمانیت ها و در مرحله تبیین، تاثیر ساختارهای کلان اجتماعی بررسی می شود. بدین منظور 3 فیلم خانه دختر، خانه پدری و شنای پروانه از مجموعه فیلم های اکران شده در دهه 1390 با شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاکی از آن است که در پرتوی تاثیرات فرایند جهانی‎شدن بر سینمای ایران، بسط ادبیات فمینیستی، سیاست های فرهنگی جشنواره های سینمایی بین المللی، توسعه طبقه متوسط شهری در ایران و سیاست های فرهنگی دولت اعتدال، موضوع غیرت ناموسی در سینمای دهه 1390 ایران به مثابه پدیده ای غیرعقلانی با تبعات مطلقا زیان بار و برسازنده رابطه اقتدارگرایانه مرد نسبت به زن، بازنمایی شده است.

    کلید واژگان: غیرت, ناموس, زنان, سینما, بازنمایی, تحلیل گفتمان}
    Seyedeh Samaneh Razavi, Mohsen Johari *

    Honorable zeal is one of the social-cultural components of different societies, including Iranian society. In recent decades, with the expansion of feminist ideas, this issue has been critically analyzed, and its overflow can be seen in the art of cinema. The present research has been carried out with the aim of investigating the representation of honorable zeal in the Iranian cinema of the 1390s, using Fairclough's discourse analysis method. This method includes three stages of description, interpretation and explanation, during which the formal features of the text are examined in the description stage, the interdiscourses in the interpretation stage, and the influence of macro-social structures in the explanation stage. For this purpose, 3 films "Daughter's House", "Father's House" and "Parvaneh's Swimming" were selected and analyzed from the series of films released in the 1390s with a purposeful sampling method. The results indicate that in the light of the effects of the process of globalization on Iranian cinema, the development of feminist literature, the cultural policies of international film festivals, the development of the urban middle class in Iran and the cultural policies of the government of moderation, the issue of honor zeal in the cinema of Iran in the 1390s has been represented as an irrational phenomenon with absolutely harmful consequences and The creator of the authoritarian relationship between men and women.

    Keywords: Zeal, honor, Women, Cinema, Representation, Discourse Analysis}
  • مهناز آزاد، سید وحید عقیلی*، ارسیا تقوا، سید علی رحمان زاده

    «اختلالات روانی»، به عنوان پدیده ای چندوجهی و امری فرهنگی-اجتماعی یکی از پرچالش ترین موضوعات قابل بررسی در سینما و تلویزیون است. مقاله حاضر برآن است تا از میان گفتمان های موجود در این حوزه، رویکرد فرهنگی بازنمایی شده در فیلم های کارگردان ایرانی «هومن سیدی» را استخراج نماید. روش استفاده شده جهت بازنمایی فرهنگی اختلالات روانی در این پژوهش تحلیل گفتمان با رویکرد «پدام» است. نتایج این تحلیل نشان می دهد «هومن سیدی» برای کاراکترهای دارای اختلال روانی در فیلم های خود، ویژگی های مشترکی چون رفتار نامتعارف، سبک پوشش و ظاهر متفاوت از هنجار جامعه، بی اعتمادی این افراد نسبت به دیگران و عدم توانایی برقراری تعامل سالم و همچنین نوعی تنهایی و جدا افتادگی این افراد از جامعه را به عنوان مشخصه های فرهنگی جهت بازنمایی انتخاب کرده است. موضوع "اختلال روانی" برای به تصویر کشیدن سرگشتگی ماهیتی انسان در جامعه امروز، به عنوان گفتمان اصلی فیلم ها بازنمایی شده است.

    کلید واژگان: اختلالات روانی, هومن سیدی, تحلیل گفتمان, پدام, بازنمایی}
    Mahnaz Azad, Seyyed Vahid Aghili *, Arsia Taghva, Seyed Ali Rahmanzadeh

    "Mental disorders", as a multifaceted phenomenon and a socio-cultural issue, is one of the most challenging subjects in cinema and television. This study intends to extract from the existing discourses in this field, the cultural approach represented in the films of the Iranian director "Hooman Seyedy". In this study, discourse analysis with "Pedam" approach is the method used for cultural representation of mental disorders. The results of this analysis show that Hooman seyedy, has chosen common features such as unusual behavior, clothing style and appearance different from the norm of society, their distrust of others and inability to interact healthy and a kind of loneliness and isolation of these people from society " for characters with mental disorders in his films as cultural characteristics to represent. The subject of "mental disorder" is portrayed as the main discourse of the films to portray the confusion of human nature in today's society.

    Keywords: Mental disorders, Hooman Seyedy, discoursre analysis, Pdam, Representation}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال