به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه

طلاق

در نشریات گروه علوم اجتماعی
تکرار جستجوی کلیدواژه طلاق در نشریات گروه علوم انسانی
  • بتول خوندابی، فریبا بنی هاشمی*، ملیحه علی مندگاری
    در این مطالعه شانس ترک زندگی زناشویی با استفاده از مدل های آماری کاکس با مخاطرات متناسب و اثرات تصادفی، بررسی و تاثیر متغیرهای جمعیت شناختی مانند سن در ازدواج، جنس، محل سکونت و استان، بر مدت زمان آن برآورد شد. رخداد وقایع ازدواج و طلاق سازمان ثبت احوال در بازه 01 / 01 / 1401 تا 29 / 12 / 1401 بوده است. در مجموع 412918 رکورد داده در تحلیل بقاء وارد شد. رکوردهای دارای خطا یا بی پاسخ، حذف شدند. نتایج نشان داد، شانس ترک زندگی زناشویی در مردان 1.54 برابر زنان و معنی دار است. اما شانس ترک زندگی زناشویی در ازدواج های سنین پایین تر، بیشتر از ازدواج هایی است که در سنین بالاتر رخ می دهد. به طوری که، شانس ترک زندگی زناشویی برای گروه های 20-10، 30-20، 40-30 و 50-40 ساله و بیشتر به ترتیب 31.3، 11.7، 3.9، 1.3 برابر افراد در گروه سنی 50+ ساله است. متغیر استان نیز دارای تاثیر معنی دار بر طول مدت زناشویی است. بررسی عوامل موثر بر مدت زندگی زناشویی، امکان مداخله به موقع در جهت افزایش بقای ازدواج، برای زوجین، خانواده، روانشناسان و مددکاران اجتماعی در سطح خرد و برای جامعه شناسان و سیاست گذاران در سطح کلان را فراهم می کند.
    کلید واژگان: طلاق، تحلیل بقا، طول مدت زندگی زناشویی، سن در ازدواج، ایران
    Batoul Khoundabi, Fariba Sadat Banihashemi *, Maliheh Alimondegari
    This study investigated the chance of leaving married life using Cox proportional hazards models with random effects, estimating the influence of demographic variables such as age at marriage, gender, place of residence, and province. The analysis is based on marriage and divorce records from the civil registration organization, covering the period from March 21, 2022, to March 20, 2023. A total of 412,918 records were included in the survival analysis, after excluding records with errors or missing data. The results indicated that the likelihood of men leaving married life is 1.54 times that of women, which is significant. Additionally, younger ages at marriage are associated with a higher probability of divorce compared to older ages. Specifically, the chances of leaving married life are 31.3, 11.7, 3.9, and 1.3 times higher, respectively, for the age groups 10-20, 20-30, 30-40, and 40-50 years, compared to those in the 50+ age group. The province variable also significantly affects the duration of marriage. Examining the factors that influence the length of married life provides valuable insights for timely interventions aimed at enhancing marital stability. These findings are relevant for couples, families, psychologists, and social workers at the micro level, as well as for sociologists and policymakers at the macro level.
    Keywords: Divorce, Survival Analysis, Marital Life, Age At Marriage, Iran
  • مهدیه محمدتقی زاده*
    این مقاله به مطالعه بسترهای شکل گیری تصمیم به جدایی و طلاق در بین ساکنان شهر تهران، با رویکرد چرخه های زندگی می پردازد. روش پژوهش، پیمایشی بوده و برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماری شامل کلیه زنان و مردان متاهل ساکن شهر تهران در سال 1401 می باشد و حجم نمونه نیز 630 نفر زن و مرد متاهل ساکن شهر تهران هستند که به صورت تصادفی از مناطق 22گانه تهران انتخاب شدند. برای تبیین موضوع مورد نظر از نظریات همسان همسری، نقش ها و تاب آوری استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که تصمیم به جدایی و طلاق متاثر از سه مرحله زندگی زوجین است: مرحله نخست، یعنی آشنایی و سازگار شدن زوجین (38 درصد)، مرحله دوم، یعنی میانه زندگی خانوادگی با مشخصه ثبات زندگی زناشوئی (28 درصد) و مرحله پایانی چرخه زندگی زناشوئی، یعنی مولفه های ناپایدارکننده زندگی و بروز فرایند غریبگی (30 درصد).
    کلید واژگان: چرخه زندگی خانوادگی، ازدواج، تاهل، عوامل جدایی، طلاق
    Mahdie Mohammadtaghizade *
    This article examines the decision-making framework for separation and divorce among Tehran residents from the perspective of life course theory. The research method used in this study is survey-based, using a questionnaire to collect data. The statistical population includes all eligible women and men living in Tehran in 2022, and the sample size is 630 eligible residents of Tehran (men and women) who were randomly selected from each of the 22 districts of Tehran. To clarify the subject matter, theories of marriage, roles and role strain were used. The results show that the decision to separate or divorce is influenced by three stages of a couple's life cycle; in the first stage of family life, which is the stage of acquaintance and compatibility of the couple (38%), the second stage, which is the middle stage of family life, characterized by the stability of married life (28%), and the final stage of the life cycle of married life, characterized by the inconsistent requirements of life and the emergence of the estrangement process (30%), all have an impact on the couple's decision to separate.
    Keywords: Life Cycle Of Family, Marriage, Compatibility, Factors Of Separation, Divorce
  • رقیه امامی، نرگس عرب مقدم

    پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر مشاوره راه حل مدار بر احساس شایستگی و فرزند پروری مادران پس از طلاق دانش اموزان دانش اموزان انجام گرفته است این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. که جامعه آماری شامل مادران مطلقه دارای فرزند در شهر شیراز بود که به طور تصادفی انتخاب شدند. گروه آزمایش تحت مشاوره راه حل مدار، شامل 10 جلسه آموزشی قرار گرفتند و گروه کنترل هیچگونه مداخله ای دریافت نکرد. نتایج این تحقیق نشان داده است که مشاوره راه حل مدار موجب بهبود مهارت های فرزندپروری، افزایش کیفیت ارتباطات عاطفی و کاهش استرس و اضطراب مادران شد. همچنین، مشاوره راه حل مدار می تواند به عنوان یک ابزار موثر برای بهبود فرزندپروری و کیفیت روابط مادران مطلقه با فرزندان مورد استفاده قرار گیرد و بر اهمیت حمایت های روانی و اجتماعی در این دوران تاکید می کند. در نهایت، گسترش برنامه های مشاوره ای مشابه و ارتقاء دوره های آموزشی مستمر برای مادران مطلقه پیشنهاد می شود تا به بهبود شرایط زندگی آن ها و فرزندانشان کمک کند.

    کلید واژگان: مشاوره راه حل مدار، فرزند پروری، طلاق، مادران
    Roghieh Emami¹, Narges Arab Moghaddam²*

    The present study aimed to investigate the effect of solution-focused counseling on perceived competence and parenting among divorced mothers of schoolchildren. This research is applied in terms of purpose and quasi-experimental in terms of methodology, utilizing a pre-test-post-test design with a control group. The statistical population consisted of divorced mothers with children in Shiraz, who were randomly selected. The experimental group participated in 10 educational sessions of solution-focused counseling, while the control group received no intervention. The results indicated that solution-focused counseling improved parenting skills, enhanced emotional communication quality, and reduced stress and anxiety among mothers. Furthermore, solution-focused counseling can serve as an effective tool for improving parenting and the quality of mother-child relationships among divorced women, highlighting the importance of psychological and social support during this period. Ultimately, expanding similar counseling programs and promoting continuous educational courses for divorced mothers is recommended to help improve their and their children's living conditions.

    Keywords: Solution-Focused Counseling, Parenting, Divorce, Mothers
  • زهرا پاک منش، رحمت الله امیراحمدی*، صدیقه امینیان

    طلاق یکی از پدیده هایی است که خانواده ها با آن گربانگیرند، مطالعه حاضر با این پیش فرض که در جامعه در حال گذار ایران، یکی از تغییرات ساختاری در خانواده تغییر شکل مناسبات و روابط نوظهور در خانواده است، مقاله پیش رو با هدف کشف فرایندهای منجر به طلاق و با استفاده از رویکرد کیفی و روش تحلیل تماتیک انجام شده است، جامعه آماری زوجین مشهدی در آستانه طلاق و نمونه شامل 20 زوج مشهدی در آستانه طلاق بوده اند که به مراکز مشاوره پیش از ازدواج مراجعه کرده اند، روش نمونه گیری در این تحقیق، نمونه گیری هدفمند و ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه عمیق بوده است. نمونه گیری تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافته است. یافته های حاصل از مصاحبه ها در سه مرحله کدگذاری و درنهایت فرایند طلاق مشتمل بر پنج مرحله شناسایی شد« مرحله اول: تنش و درگیری ، مرحله دوم: جدایی عاطفی ، مرحله سوم: تصمیم به طلاق ، مرحله چهارم: جدایی فیزیکی و مرحله پنجم: طلاق قانونی».

    کلید واژگان: طلاق، فرایندهای منجر به طلاق، زوجین مشهدی.
    Zahra Pakmanesh, Rahmatullah Amiraahmadi *, Sedigheh Aminian

    Divorce is one of the phenomena that families are faced with, the present study with the premise that in the transitioning society of Iran, one of the structural changes in the family is the change in the shape of relationships and emerging relationships in the family, the upcoming article aims to discover the processes of led to divorce and was done using a qualitative approach and thematic analysis method, the statistical population of Mashhad couples on the verge of divorce and the sample included 20 Mashhad couples on the verge of divorce who referred to premarital counseling centers, the sampling method in this research , purposeful sampling and the data collection tool was in-depth interviewSampling continued until theoretical saturation was reached. The findings of the interviews were coded in three stages and finally the divorce process was identified as consisting of five stages: the first stage: tension and conflict, the second stage: emotional separation, the third stage: decision to divorce, the fourth stage: physical separation and the fifth stage: legal divorce".

    Keywords: Divorce, Processes Leading To Divorce, Mashhadi Couples
  • الیاس خرمی *، عالیه سالاری

    طلاق به عنوان یکی از چالش های اجتماعی و روانی پیچیده، تاثیرات عمیقی بر زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی دارد. این پژوهش با هدف بررسی ابعاد مختلف طلاق، از جمله پیامدهای روانی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی، با استفاده از رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی انجام شده است. جامعه آماری شامل افرادی است که پدیده طلاق  را تجربه نموده اند.  داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با شش نفر از افرادی که تجربه طلاق داشتند جمع آوری شد. مصاحبه ها تا اشباع نظری داده ها یافت. شرکت کنندگان بر اساس روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند  و تنوع فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی آنها در نظر گرفته شد. تحلیل محتوای مصاحبه ها انجام شد.داده ها با روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شدند یافته های تحقیق در قالب مقوله هایی شامل مشکلات مالی، آسیب های روانی، انزوای اجتماعی، تضادهای فرهنگی، تاثیر رسانه ها، رشد فردی، و مشکلات فرزندان دسته بندی گردیدند.یافته ها نشان داد که مشکلات مالی و ناتوانی در مدیریت منابع از عوامل کلیدی در بروز طلاق بودند. پیامدهای روانی شامل افسردگی، اضطراب و کاهش عزت نفس، اما در مواردی نیز طلاق به عنوان فرصتی برای رشد فردی و خودسازی تلقی شد. انزوای اجتماعی، تغییر نگرش به ازدواج، و تاثیر رسانه های اجتماعی نیز از دیگر ابعاد مهم طلاق بودند. علاوه بر این، کودکان خانواده های طلاق در معرض مشکلات تحصیلی و روانی قرار گرفتند.نتایج این پژوهش نشان می دهد که طلاق یک بحران چندبعدی است و مدیریت پیامدهای آن نیازمند مداخلات روانشناختی، حمایتی و فرهنگی است. این پژوهش به سیاست گذاران و مشاوران در طراحی برنامه های حمایتی جامع و آگاهی بخشی اجتماعی کمک می کند.

    کلید واژگان: تحلیل کیفی، طلاق، پدیدارشناسی، بحران، مسائل فرهنگی
  • محمد حسن زاده*
    زن و خانواده؛ اصلی مهم در نظام فقهی حقوقی اسلامی که آثار موثر وی بر اجتماع، آن را از دیگر موضوعات متناظر جدا ساخته است. در این میان فرآیند سلب علقه ی نکاح و یا همان طلاق با تمامی انحاء آن بیشتر از دیگر موضوعات این نحله مورد توجه است. طلاق خلع که امروز مراجاعات قضایی بسیاری را در محاکم خانواده به خود اختصاص داده است به دلیل ابتلاء فروان جامعه بدان مورد واکاوی ماهوی قرار دارد. در میان آنچه که قابل تامل است معنای کراهت معتبر در آن از سمت زوجه می باشد. برخلاف تصور مشهور و نص کتب فقهی متاخر و نیز قانون مدنی جمهوری اسلامی ایران، آنچه که مروی روایات و ادله ی استنباط احکام فقهی است، کراهت به معنای لغوی آن که مجرد تنفر زوجه از زوج است، نبوده و تنفر ناشی از عدم رعایت وظایف زناشویی و نیز عدم اقامه حدود الهی از جانب زوجه، مورد رای و نظر است. از آنجا که واکاوی پیش رو بدون پژوهشی مرتبط با موضوع خود می باشد، جلوه هایی از پویایی و نوآوری فقه جعفری را به نظاره گذاشته و مسیر جدیدی را در رابطه با وضع و اصلاح قوانین مدنی پیرامون طلاق خلع رهگشایی نموده است.
    کلید واژگان: کراهت، طلاق خلع، طلاق، کراهت زوجین
    Mohamad Hasanzadeh *
    wife and family; An important principle in the Islamic jurisprudence system, whose effective effects on the society have separated it from other related issues. In the meantime, the process of annulment of marriage or divorce with all its aspects is more important than other issues of this law. Talaq Khula, which today has received many legal appeals in family courts, is subject to substantive analysis due to the widespread prevalence of it in the society. Among the things that can be considered is the meaning of valid disgust in it from the side of the wife. Contrary to the popular opinion and text of the later jurisprudence books as well as the civil law of the Islamic Republic of Iran, what is stated in the narrations and the evidences for the derivation of jurisprudence is not hatred in the literal sense of the unmarried wife's hatred of her husband, and the hatred is not due to the non-observance of marital duties. Also, the non-establishment of divine limits on the part of the wife is a matter of opinion. Since the following analysis is without any research related to its topic, it has shown manifestations of the dynamism and innovation of Jafari's jurisprudence and has opened a new path in relation to the establishment and amendment of civil laws regarding divorce.
    Keywords: Hatred, Divorce, Hating Spouses
  • رضوان الله داد*، اعظم نژادی

    این تحقیق، پژوهشی کیفی است که به دنبال یافتن عوامل زمینه ای احساس حقارت در بین زنان مطلقه شهر تهران می باشد. نمونه های مورد مطالعه در پژوهش حاضر، شامل 34 زن مطلقه است که در محدوده سنی 21 تا 58 سال قرار دارند. در ابتدا پرسشنامه احساس حقارت در بین زنان مطلقه توزیع شده است و افرادی که نمره بالاتر از 42 را کسب کردند، با آن ها مصاحبه انجام شده است. گزاره های به دست آمده، شامل 5 مضمون اصلی و 23 مضمون فرعی و یک مضمون هسته ای است. مضامین فرعی به دست آمده شامل تحصیلات پدر و مادر، سطح فرهنگ خانواده، فشارهای اقتصادی، ابتلا به مواد مخدر یا مشروبات الکلی، فقدان والدین مقتدر، بیماری والدین، کنترل افراطی خانواده و جبران افراطی خانواده، رفتارهای معیوب اعضای خانواده، رفتارهای معیوب دیگران، کینه، خشم، پشیمانی، خودمتهم سازی،  کناره جویی، ناچیزشماری، بهانه جویی، پرخاشگری، عدم ارضای نیازهای روانی از سوی والدین، عدم مهارت حل مساله، تغییر حضانت فرزند و ترس از قضاوت های دیگران می باشند. مضامین اصلی اعم از زندگی قدرت طلبی و برتری جویی، روابط بین فردی ضعیف، تمایلات محافظتی و احساس نابسندگی و ناایمنی می باشند. مضون هسته ای این پژوهش با توجه به سوال پژوهش تحت عنوان احساس حقارت است. با توجه به گزاره های بدست آمده، پژوهش حاضر شامل سه سنخ می باشد. سنخ اول، زنان مطلقه کمتر از 30 سال؛ سنخ دوم، زنان مطلقه بالای 30 سال و سنخ سوم، زنان مطلقه بالای 50 سال است. در هر یک از این سنخ ها، برخی عوامل زمینه ساز نسبت به سنخ دیگر، پررنگ تر است. در سنخ اول، کنترل و جبران افراطی خانواده، رفتارهای معیوب خانواده و دیگران و ارتباط با جنس مخالف از طریق فضای مجازی در سنخ دوم، تغییر حضانت فرزند، ارتباط با جنس مخالف و شکل گیری ازدواج موقت، عدم حل مساله و استفاده از مواد و مشروبات الکلی و در سنخ سوم، کینه، خشم، پرخاشگری و پشیمانی به دست آمده است.

    کلید واژگان: احساس حقارت، خانواده، زنان مطلقه، طلاق
    Rezvan Alahdad*, Azam Nejadi

    This qualitative research aims to explore the underlying factors contributing to feelings of inferiority among divorced women in Tehran. The study sample consists of 34 divorced women, aged 21 to 58. Initially, an inferiority questionnaire was distributed among divorced women, and those who scored higher than 42 were selected for interviews. The analysis revealed five main themes, 23 sub-themes, and one core theme. The obtained subthemes include parents' education, family culture level, economic pressures, addiction to drugs or alcohol, lack of authoritative parents, parental illness, extreme family control and extreme family compensation, defective behaviors of family members, defective behaviors of others, resentment, anger, regret, self-accusation, withdrawal, insignificance, excuse-making, aggression, failure to satisfy psychological needs by parents, lack of problem-solving skills, change of child custody and fear of others' judgments. The main themes of life are seeking power and superiority, weak interpersonal relationships, protective tendencies, and feelings of inadequacy and insecurity. According to the research question, the core theme of this research is the feeling of inferiority. According to the propositions obtained, the current research includes three aspects. First group is divorced women less than 30 years old; The second group is divorced women over 30 years old and the third group is divorced women over 50 years old. In each of these groups, some underlying factors are more prominent than others. In the first group, the extreme control and compensation of the family, the defective behavior of the family and others, and communication with the opposite sex through virtual space. In the second group, changing the custody of the child, communicating with the opposite sex and forming a temporary marriage, lack of problem solving and using substances and alcoholic beverages, and in the third group hatred, anger, aggression and regret are obtained.

    Keywords: Divorced Women, Divorce, Family, Sense Of Inferiority
  • فاطمه شکیبا*، فاطمه مطوس

    یکی ازمهم ترین آسیب های جامعه معاصر، طلاق عاطفی است که از جمله آثار آن از هم گسستن و به سردی گراییدن روابط مثبت و شیرین خانوادگی است؛ روابطی که با گذشت زمان منجر به متفاوت شدن خواسته ها، نگرش ها، نیازهای زن و مرد و به تبع آن، دورشدن آنها از هم شده است. این وضعیت در طول زمان اتفاق می افتد و  شدت آن می تواند از زوجی به زوج دیگر متفاوت باشد. طلاق عاطفی اولین مرحله در فرآیند طلاق و بیانگر رابطه رو به زوالی است که احساس بیگانگی جایگزین آن می شود. بر این اساس، اگرچه زن و شوهر ممکن است با هم بودن را مانند یک گروه اجتماعی ادامه دهند، اما  جاذبه و اعتماد آن ها نسبت به یکدیگر کاملا از بین رفته است. این مساله علت های گوناگونی دارد. علت هایی مانند محدودیت های اجتماعی و فرهنگی، مشکلات اقتصادی، ازدواج های تحمیلی، خشونت وتجمل گرایی، خود بزرگ بینی و تحقیر دیگری و... که می توان تمام این موارد را درسه عامل روانی، اجتماعی_فرهنگی و عوامل قبل از ازدواج شرح داد.

    کلید واژگان: روابط زوجین، طلاق، طلاق عاطفی، عوامل
  • آرزو باقری، مهسا سعادتی*

    امروزه تعداد زنان سرپرست خانوار به علت افزایش نرخ طلاق روندی صعودی دارد؛ اغلب زنان پس از ترک همسر با پیامدها و چالش هایی از جمله حضانت فرزندان، مشکلات اقتصادی و زندگی در تنهایی مواجه هستند. در چنین شرایطی، ازدواج مجدد یکی از راه های برون رفت از این مشکلات و همچنین رفع نیازهای جنسی و عاطفی این زنان می باشد. به نظر می رسد که با کاهش فاصله میان طلاق تا ازدواج مجدد زنان، این مشکلات سریعتر مرتفع خواهند شد؛ به ویژه برای زنان در سنین باروری، با کاهش این فاصله، امکان فرزندآوری افزایش و متعاقبا میزان باروری کل نیز بهبود می یابد. با توجه به اهمیت بررسی این موضوع، هدف اصلی در این مطالعه تحلیل دوام بی همسری 448 زن مطلقه در آستانه ازدواج دوم به تفکیک طبقات استانی، بر اساس متغیرهای پیش بین منتخب و با استفاده از داده های موج اول پیمایش ازدواج و طلاق سازمان ثبت احوال کشور طی سال های 1396 و 1397 و روش های تحلیل سابقه رخداد واقعه می باشد. نتایج نشان داد که در کلیه طبقات استانی افزایش سن زنان مطلقه مخاطره ازدواج مجدد آنها را کاهش می دهد. قومیت این زنان در استان های با سطوح مختلف نرخ طلاق روی دوام بی همسری آنها تاثیرگذار است و در استان های با نرخ طلاق کم و متوسط، زنان لر نسبت به زنان سایر اقوام سریعتر اقدام به ازدواج مجدد می نمایند. تنها در استان ها با نرخ طلاق زیاد، متغیرهای داشتن فرزند از ازدواج اول و تمایل به فرزندآوری روی دوام بی همسری زنان مطلقه تاثیر معنی دار دارد؛ به نحوی که این زنان نسبت به سایرین دیرتر اقدام به ازدواج مجدد می نمایند. در استان های با نرخ طلاق خیلی زیاد، زنان مطلقه ای که توسط خانواده و آشنایان با همسر دوم خود آشنا شده اند، سریعتر از سایر زنان اقدام به ازدواج مجدد می نمایند. نتایج نشان می دهد که به منظور برنامه ریزی کارا و موفق در زمینه ازدواج مجدد زنان بی همسر در کشور باید به تفاوت های فرهنگی و اجتماعی موجود در استان های مختلف توجه شود.

    کلید واژگان: طلاق، ازدواج مجدد، دوام بی همسری، روش های تحلیل سابقه رخداد واقعه، زنان
  • مهدیه محمدتقی زاده*

    در جامعه ایران توجه به خانواده به عنوان یکی از ارزش های اجتماعی و فرهنگی از اهمیت بسیاری برخوردار است؛ گر چه برخی از آمارهای رسمی، روند صعودی طلاق را در بین خانواده ها نشان می دهد. پژوهش حاضر با هدف بررسی زمینه های تصمیم به طلاق در بین خانواده های شهر تهران انجام شده است. این مطالعه از نوع کیفی و پدیدارشناسی توصیفی و به روش تحلیل تماتیک انجام شده است. جامعه آماری تحقیق را «کلیه افراد متاهل که برای طلاق به دادگاه های خانواده شهر تهران در سال 1401» مراجعه کرده اند، تشکیل می دهند. روش نمونه گیری پژوهش به شیوه هدفمند انجام گرفته و درنهایت با 37 نفر مصاحبه عمیق و نیمه ساختمند به عمل آمد. در تحلیل داده ها پس از کدگذاری اولیه به استخراج مضامین اصلی و فرعی پرداخته شد. نتایج پژوهش در قالب دو محور کلی «زمینه های هشدار دهنده طلاق» و نیز «مضامین بسترساز و مشوق های جدایی» اشاره دارد؛ به عبارتی برخی از مولفه ها به گونه ای هستند که اگر در هر مرحله از زندگی، زوجین در آن موقعیت قرار بگیرند، زنگ هشدار طلاق به صدا درمی آید. در مقابل برخی از رویدادها قابلیت تبدیل به طلاق و افزایش آن را دارند که می توان تحت عنوان محرک یا مشوق های جدایی از آن ها یاد نمود.

    کلید واژگان: ازدواج، طلاق، مشوق های طلاق، تصمیم به جدایی، زنان مطلقه
    Mahdie Mohammad Taghizade *

    "In Iranian society, considerable importance is placed on the family as a vital social and cultural institution. However, despite this emphasis, official statistics indicate a notable increase in divorce rates among families.""The family, as an institution in our country, is undeniably facing significant challenges. The alarming surge in divorce cases over the past years serves as a clear indicator of the distressed state of family dynamics". "Divorce symbolizes the breakdown of the family unit, often resulting in enduring and irrevocable consequences. This phenomenon, akin to a lethal virus, infiltrates the foundational institution of society—the family—and claims a substantial number of victims on a daily basis". "The primary objective of this qualitative study is to explore the underlying reasons behind the decision to divorce among families in Tehran. It employs a descriptive phenomenological approach with thematic analysis as the research method.""Thematic analysis is a six-step methodology encompassing the following stages: familiarization with the data, coding, theme generation, theme evaluation and refinement, theme definition and naming, and report writing". "The study's statistical population comprises married individuals who sought divorce through Tehran's family courts in 1401. A purposeful sampling method was employed, leading to in-depth, semi-structured interviews conducted with 37 participants". "In the data analysis process, initial coding was followed by the extraction of primary and secondary themes. The research findings are presented under two overarching categories: 'warning signs of divorce' and 'factors contributing to separation. Essentially, certain factors may serve as warning signs of impending divorce if experienced by couples at any stage of their marital journey. Conversely, specific events can escalate marital conflicts and increase the likelihood of separation, which can be categorized as triggers or catalysts for divorce.

    Keywords: Marriage, Divorce, Divorce Catalysts, Separation Decision- Making, Divorced Women.
  • کرم الله جوانمرد

    خانواده به عنوان مهم ترین نهاد تاریخ اجتماعی بشر، در دوران اخیر درگیر مسائل جدی شده است. در این بین طلاق، پدیده ای است که در پنج آسیب کلان و دارای اولویت کشور جای گرفته است. هدف پژوهش حاضر، مطالعه تجربه مردان و زنان از طلاق در شهر خرم آباد بود که با روش شناسی کیفی و استفاده از روش نظریه زمینه ای انجام شد. به این منظور، سی مرد و زن طلاق گرفته شهر خرم آباد با روش نمونه گیری هدفمند و استراتژی گلوله برفی انتخاب شد. داده های پژوهش با استفاده از مصاحبه های عمیق و نیمه ساختاریافته جمع آوری شده است. همچنین تجزیه و تحلیل مصاحبه ها در سه مرحله کدگذاری باز، کد محوری و کدگذاری گزینشی صورت گرفته و از این فرایند، داده های زیر استخراج شد: طلاق عقلانی جاه طلبانه، طلاق عقلانی فاعلانه، طلاق عقلانی توافقی، طلاق عقلانی منفعلانه، طلاق غیر عقلانی شتاب زده و اجباری، پیامدهای پس از طلاق، شکست و سقوط مالی، نداشتن شغل هنگام طلاق، برچسب اجتماعی، انزوا و طرد اجتماعی، مورد اتهام قرار گرفتن، ابژه جنسی قرار گرفتن، تغییر جایگاه، نیازهای عاطفی و جنسی، بازیابی خود، مدیریت ارتقای اجتماعی، معاشرت های همگون، عدم بیان طلاق، تحلیل و تفسیر آن، آخرین راه چاره واقعیت پدیدارشده بیانگر سنخ های متنوع برآمده از ساختار و عاملیت توامان برای افراد مطلقه است. سنخ های بررسی شده از طلاق، بیش از هر چیزی طلاق را به مسئله ای پیچیده و چندبعدی بدل کرده است.

    کلید واژگان: طلاق، ساختار و عاملیت، نظریه زمینه ای، خرم آباد
    Karamollah Javanmard*

    The family, as the most important institution in human social history, has been involved in serious issues in the recent time of human social life. Meanwhile, divorce is a phenomenon that is definitely included in the definition of the country five major social problems. The aim of the current research was to qualitatively study men's and women's experience of divorce in Khorram Abad city, apply qualitative methodology and using the grounded theory method. For this purpose, 30 divorced men and women from Khorram Abad city were selected by purposeful sampling method and snowball strategy. Data has been collected using in-depth and semi-structured interviews. The interviews were analyzed in three stages: open coding, central coding, and selective coding, and from this process, the following codes were extracted: ambitious rational divorce, effective rational divorce, consensual rational divorce, passive rational divorce, accelerated irrational divorce. and forced, consequences after divorce, failure and financial collapse, not having a job during divorce, social label, social isolation, social rejection, being accused, being a sexual object, changing position, emotional and sexual needs, self-recovery, promotion social management, social isolation, homogenous associations, lack of expression of divorce, its analysis and interpretation, the last solution is the reality that has emerged, these codes are the expression of various signs arising from the structure and agency of couples for divorced people. The analyzed divorce patterns have turned divorce into a complex and multidimensional issue.

    Keywords: Divorce, Structure, Agency, Contextual Theory, Khorramabad
  • محمداسماعیل بیگی، سید احمد میرخلیلی*، علیرضا انتظاری نجف آبادی

    پژوهش حاضر باهدف بررسی تاثیر طلاق در خروج زوجین از احصان به روش تحلیلی-اسنادی انجام شد. بدین منظور کلیه منابع فقهی- حقوقی مربوطه مورد بررسی قرار گرفت و مانعیت انواع طلاق در تحقق احصان از منظر فقهی و حقوقی بررسی و تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که در مانعیت طلاق بائن در احصان، بین فقیهان اختلافی نیست، اما در مانعیت طلاق رجعی و طلاق عاطفی (تنفر زوجین از یکدیگر و اختلاف های خانوادگی) نظرات متفاوت است. براین اساس، با یافتن ملاک و مناط خروج از احصان می توان به حکم فقهی طلاق رجعی (در تمامی موارد) و طلاق عاطفی (در تمامی موارد) در مانعیت از تحقق احصان دست یافت. ملاک یافت شده برای خروج از احصان عبارتند از: عدم امکان تامین نیازهای جنسی زن و شوهر که این شامل افراد در طلاق رجعی و عاطفی نیز می شود و می توان حکم خروج از احصان را بر این افراد مترتب کرد. همچنین با استناد به قواعد درء و احتیاط در دماء نیز می توان به خروج از احصان افراد در طلاق رجعی و در برخی موارد طلاق عاطفی حکم نمود. اگرچه به دلیل اختلافات موجود در زمان تصویب قانون مجازات اسلامی مصوب 1392 اظهار نظر صریحی درباره مانعیت انواع طلاق در تحقق احصان نشده است، موارد بیان شده در ماده 227 آن قانون از منظر قانون گذار جنبه تمثیلی دارد و منحصر در آن مصادیق نیست. ازاین رو، این ظرفیت قانونی وجود دارد که انواع طلاق ها نیز مصداقی از مصادیق مانع احصان در نظر گرفته شود.

    کلید واژگان: احصان، خروج از احضان. زنا، طلاق، طلاق بائن، طلاق رجعی، طلاق عاطفی
    Mohammadesmaeil Beigi, Seyed Ahmad Mirkhalili *, Alireza Entezari

    The present research was conducted with the aim of investigating the effect of divorce on the departure couples from chastity through an analytical-documentary method; thus, all related jurisprudential-legal sources were reviewed and the prohibition of different types of divorce in the realization of chastity was analyzed from a juridical and legal viewpoint. The results showed that there is no difference between the jurists regarding the prohibition of complete divorce in chastity, but there are different opinions about the prohibition of reversible divorce and emotional divorce (spouses' hatred of each other and family differences). Therefore, by finding the criterion of leaving chastity, it can be reached the jurisprudential verdict of reversible divorce (in all cases) and emotional divorce (in all cases) in preventing the realization of chastity. The found criterion for leaving chastity are as follows: the impossibility of meeting the sexual needs of husband and wife, which includes people in reversible and emotional divorce, and that verdict can be arranged for these people as well. Also, by referring to the rules of Dar and caution in Dema, it is also possible to decide to leave couples from chastity in reversible divorce and, in some cases, emotional divorce. Although, due to the differences existing at the time of the approval of the Islamic Penal Code approved in 2013, no explicit comment was made regarding the prohibition of different types of divorce in the realization of chastity, the cases stated in Article 227 of that law are illustrative from the legislator's viewpoint, and are not limited to those examples. Accordingly, there is the legal capacity to consider all types of divorce as examples of leaving chastity.

    Keywords: Chastity, Leaving Chastity, Fornication, Divorce, Complete Divorce, Reversible Divorce, Emotional Divorce
  • حسین افراسیابی*، نگین ملجا، نسرین بابائیان
    مداخله خانواده در زندگی مشترک زوجین یکی از مهم ترین علل طلاق است. هدف مطالعه حاضر دستیابی به تفسیر زوجین درخواست کننده طلاق از دخالت خانواده است. پژوهش با روش کیفی داده بنیاد و مصاحبه نیمه ساختاریافته با 20 نفر از جوانان یزدی در شرف طلاق با تجربه دخالت خانواده و درگیری شدید انجام شد. نمونه گیری از نوع هدفمند و در دسترس بوده و جمع آوری داده ها تا زمان اشباع ادامه یافت. متن مصاحبه ها پیاده سازی شد و با کدگذاری داده بنیاد مورد تحلیل قرار گرفت. هفت مقوله اصلی برساخته از داده-ها شامل استمرار وابستگی، خوشبختی خواهی والدین، تفاوت چند لایه، دخالت پذیری زوجین، مشورت سوگیرانه، برانگیختگی منفعلانه و تعهدپذیری نامتوازن استخراج شد و مقوله مرکزی «گذار فرساینده» نام گرفت که فهم و تفسیر زوجین جوان از دخالت خانواده را بازنمایی می کند. زوجین جوان در فرآیند زندگی مشترک و مستقل درگیر گذار فرساینده شده و نحوه مواجهه با این گذار، سرنوشت و کیفیت زندگی-شان را تحت تاثیر قرار می دهد. نتایج این مطالعه نشان داد که بررسی تجارب عمیق زوجین در شرف طلاق می تواند هم باعث افزایش آگاهی و توجه بیشتر افراد متخصص و حرفه های یاورانه در مشاوره، حمایت و یاری رساندن به زوجین کمک کننده باشد و هم درک زوجین و خانواده ها را از تاثیرات و زمینه های شکل گیری دخالت ها در راستای بهره گیری از راه کارهای مناسب فزونی بخشد.
    کلید واژگان: اختلافات زناشویی، تعارضات زناشویی، دخالت خانواده، زندگی مشترک، طلاق
    Hossein Afrasiabi *, Negin Malja, Nasrin Babaeian
    One of the main reasons for divorce is the interference of extended family in a couple's marriage. This qualitative study aims to look into how couples seeking a divorce understand family-related interference. The study involved semi-structured interviews with 20 Yazdi couples on the brink of divorcing and who experienced serious marital difficulties, utilizing grounded theory approaches. Data were collected until saturation using convenient and purposeful sampling. Seven categories—continuity of dependency, parents' desire for happiness, multi-faceted differences, susceptibility of couples to interference, biased consultation, passive arousal, and imbalanced commitment—were extracted from the data. The central category has been defined as "erosive transition," denoting how the young couple comprehends and construes family-related intervention. Young couples experience a challenging transition as they establish an independent marital relationship, and their response to this transition significantly impacts their future outcomes and overall well-being. Examining the experiences of couples on the brink of divorce may raise the awareness and focus of specialists and helping professionals in the field of counseling, aiming to provide support and assistance to couples. Additionally, this can enhance the comprehension of couples and families regarding the impacts and contexts of interferences.
    Keywords: Family Interference, Divorce, Marriage, Marital Disputes, Marital Conflicts
  • فاطمه بیتا *، فرشاد کرمی

    هدف مقاله بررسی وضعیت دوام ازدواج منجر به طلاق در استان فارس است. روش تحقیق در این پژوهش تحلیل ثانویه است. داده ها از پایگاه داده های مرکز آمار ایران و سازمان ثبت احوال کشور اقتباس شد. نتایج نشان داد که در طول سالهای 1389 تا 1398 بیشترین طلاق های رخ داده مربوط به 4 تا 9 سالگی ازدواج ها بوده است. اگر چه این آمار در طول سال های مختلف نوسان داشته منتها در مجموع در طول این سال ها روند طلاق در 4-9 سالگی ازدواج رو به افزایش  بوده است. همچنین آمار طلاق در ازدواج های قدیمی (10-14 سال و همچنین 15 سال و بیشتر) از سال 1392 رو به  افزایش بوده است. بیش از 41 درصد از مجموع طلاق های رخ داده در این استان در سال 1398 و بیش از 43 درصد از مجموع طلاق ها رخ داده در سال 1397 ، مربوط به ازدواج هایی است که ده سال یا بیشتر از آن گذشته است. این در حالی است که در بین زوج هایی که یک سال یا کمتر از یک سال از زندگی آنها گذشته، طلاق کمتری رخ داده است و کاهش آمار طلاق افراد زیر یک سال از سال 1392 مشهود است. نتایج نشان داد که در سال 1401 متوسط عمر ازدواج هایی که منجر طلاق شده اند در استان فارس 11/9 سال است و نسبت به سال گذشته که عدد 11/1 بوده است افزایش یافته است

    کلید واژگان: تداوم ازدواج، طلاق، تحلیل ثانویه
  • زهرا خوانساری، حسن توزنده جانی *، احمد زنده دل

    هدف از مطالعه حاضر، مقایسه اثربخشی آموزش مهارت های مبتنی بر الگوی دلبستگی و آموزش مهارت های مبتنی بر ایماگو درمانی بر اسنادهای خصمانه زنان متقاضی طلاق بوده است. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه زنان متقاضی طلاق بود که جهت استفاده از خدمات روان شناختی در آبان 1400 لغایت بهمن ماه 1400 به کلینیک های روان شناسی در شهر سبزوار مراجعه کرده بودند. نمونه این پژوهش شامل 45 نفر از زنان متقاضی طلاق بود که به صورت در دسترس انتخاب شدند. سپس، از میان نمونه پژوهش به طور تصادفی 15 نفر در گروه گواه و 30 نفر در گروه های آزمایش (آموزش مهارت های مبتنی بر الگوی دلبستگی و آموزش مهارت های مبتنی بر ایماگو درمانی) جایگزین شد. داده ها با استفاده از مقیاس اسناد خصمانه (HDS) جمع آوری شد. داده های پژوهش، به روش تحلیل واریانس آمیخته (با اندازه گیری مکرر) تحلیل گردید. یافته ها نشان داد آموزش مهارت های مبتنی بر الگوی دلبستگی و آموزش مهارت های مبتنی بر ایماگو درمانی در کاهش اسناد خصمانه در زنان متقاضی طلاق موثر است. به طوری که 5/85 درصد از تغییرات همزمان متغیرهای وابسته مرتبط به گروه آموزش مهارت های مبتنی بر الگوی دلبستگی است. همچنین مجذور سهمی اتا حامی از آن است که 1/87 درصد از تغییرات همزمان متغیرهای وابسته به ایماگو درمانی است. همچنین یافته ها نشان داد بین اثربخشی آموزش مهارت های مبتنی بر الگوی دلبستگی و آموزش مهارت های مبتنی بر ایماگو درمانی تفاوت معنادار مشاهده نشد.

    کلید واژگان: طلاق، آموزش مهارت های مبتنی بر الگوی دلبستگی، آموزش مهارت های مبتنی بر ایماگو درمانی، اسنادهای خصمانه
    Zahra Khansari, Hassan Toozandehjani*, Ahmad Zendehdel
    Purpose

    Family is the most important institution of society and shaper of human talents and personality. In the family system, factors such as desirability, satisfaction, quality and optimal functioning of the family are very effective factors that cause prosperity, growth and development of family members.

    Method

    The present research was a semi-experimental study with a pre-test-post-test design having a control group and a one-month follow-up period. The statistical population of the present study included all women applying for divorce who had referred to psychological clinics (under the welfare organization) in Sabzevar to use psychological services between November 2021 and February 2022. The sample of this research included 45 women who applied for divorce and were selected as available. Then, from among the research sample, 15 people were randomly assigned to the control group and 30 people to the experimental groups (training of skills based on attachment model and training of skills based on imago therapy). Data were collected using the Hostile Document Scale (HDS) (Arnetz et al., 2003). The intervention of teaching skills based on attachment model and teaching skills based on imago therapy were carried out during 8 sessions of 90 minutes once a week; But the control group did not receive any intervention. The research data were analyzed by mixed variance analysis (with repeated measurements).

    Findings

    The findings showed that teaching skills based on attachment model and teaching skills based on imago therapy are effective in reducing hostile documents in women applying for divorce (P<0.05); So that 85.5% of the simultaneous changes of the dependent variables are related to the skills training group based on the attachment model. Also, the square of the parametric eta is 87.1% of the simultaneous changes of variables related to imago therapy. Also, the findings showed that there was no significant difference between the effectiveness of teaching skills based on attachment model and teaching skills based on imago therapy (P<0.05).

    Keywords: Divorce, Teaching Skills Based On Attachment Model, Teaching Skills Based On Imago Therapy, Hostile Documents
  • مهدی گلدانی*، لیلا سادات زعفرانچی
    هدف
    طلاق یک پدیده اجتماعی است که می تواند تحت تاثیر عوامل مختلفی قرار گیرد. هر یک از این عوامل که خود می توانند از حوزه های مختلفی نشات بگیرند، بسته به سطح و عمق تاثیر می توانند در گسترش یا کنترل این پدیده اجتماعی سهیم باشند. عوامل اقتصادی - به ویژه در کشور ما به دلیل نوسانات شدید در دوره های کوتاه - را می توان یکی از دلایل مهم این پدیده دانست. با توجه به تاثیر عوامل اقتصادی بر طلاق و نقش دولت در راستای سیاست گذاری مناسب، نوشتار حاضر قصد دارد با هدف شناسایی میزان تاثیر متغیرهای اقتصادی بر طلاق به ازای هر هزار نفر در کشور به این پرسش که کدام متغیرهای اقتصادی بیشترین تاثیر را برنرخ طلاق دارند؟ پاسخ دهد.
    روش
     از این رو با مرور ادبیات پژوهش چهار متغیر تورم، تولید ناخالص داخلی (GDP)، ضریب جینی و نرخ بیکاری انتخاب و به دلیل ماهیت داده ها از روش آماری ARDL برای برازش ضرایب متغیرها و تعیین معنی داری استفاده شده است.
    یافته ها
    بر اساس نتایج بدست آمده متغیرهای کلان بیکاری و تولید ناخالص داخلی دارای اثر بلند مدت و مثبت بر طلاق به ازای هر هزار نفر جمعیت بوده؛ اما تورم و ضریب جینی به شرط حضور دو متغیر قبلی، اثر معناداری بر متغیر وابسته نداشته اند. در بیان علت عدم معناداری داری این متغیرها می توان عنوان کرد که رفتار هر یک متغیرهای استفاده شده در این پژوهش به تنهایی یا همراه با متغیرهای دیگر در الگو متفاوت است. به عبارت دیگر دو متغیر ضریب جینی و تورم در کنار دو متغیر دیگر الگو یعنی بیکاری و تولید ناخالص داخلی بی معنی هستند. با توجه به یافته های این پژوهش، به نظر می رسد که سیاست های اقتصادی که منجر به کاهش بیکاری و افزایش تولید ناخالص داخلی می شوند، می توانند به طور غیرمستقیم به کاهش طلاق در جامعه کمک کنند.
    کلید واژگان: طلاق، بیکاری، تورم، ضریب جینی، ARDL
    Mahdi Goldani *, Leila Sadat Zafaranchi
    In examining the phenomenon of divorce, which on the one hand is the result of many events and macro indicators, and on the other hand, it is considered the cause of some other social phenomena. We are forced to reduce the dimension and focus on a certain area - to examine the behavior of the phenomenon more closely. In this article, focusing on the economic dimension of the changing behavior of divorce, in order to find the effect of the main economic indicators that have been emphasized in the theoretical literature on the behavior of divorce statistics in Iran. , aFor this purpose, after reviewing the research literature, four variables of inflation, gross domestic product (GDP), Gini coefficient and unemployment were selected and due to the nature of the data, the ARDL statistical method was used to fit the coefficients of the variables and determine the significance. According to the results of unemployment and GDP growth have a long-term and positive effect on divorce, but inflation and Gini coefficient, along with the previous two variables, have not had a significant effect on divorce. In expressing the reason for the lack of significance of these variables, it can be said that the behavior of each of the variables used in this study alone or together with other variables in the model is different. In other words, the two variables of Gini coefficient and inflation, along with the other two variables of the model, namely unemployment and GDP, are meaningless.
    Keywords: Divorce, Unemployment, Inflation, Gini Coefficient, ARDL
  • ایرج فیضی*
    در سال های اخیر موضوع نارضایتی جنسی بسیار مورد توجه قرار گرفته و بر شیوع بالای آن در بین زوجین و همچنین تاثیر آن بر بیشتر طلاق ها تاکید شده است. پرسش اصلی این پژوهش این است که میزان شیوع نارضایتی جنسی در بین زوجین چقدر است و نارضایتی جنسی چه تاثیری بر زندگی و جدایی زوجین دارد؟ این پژوهش با استفاده از تحلیل ثانویه داده های پیمایش ملی خانواده انجام شده است. جامعه آماری شامل افراد متاهل یا بی همسر بر اثر طلاق در شهرهای کشور و حجم نمونه 2850 نفر بوده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که نارضایتی جنسی در بین زوجین حدود 9 درصد است و تاثیر تعیین کننده و قابل توجهی بر وقوع طلاق ندارد؛ بطوریکه تنها 10 درصد از افرادی که نارضایتی جنسی دارند احتمال جدایی از همسرشان را زیاد ارزیابی کرده اند. همچنین تنها حدود 4 درصد از زوجین اختلافات جنسی خود را با همسرشان خیلی زیاد و حدود 10 درصد آن را زیاد اعلام کرده اند. بررسی عوامل طلاق در بین افراد بی همسر بر اثر طلاق نیز نشان می دهد عواملی مانند اعتیاد، دخالت خانواده ها، نداشتن علاقه و عدم وفاداری عوامل مهمتری بوده اند و مسائل جنسی صرفا علت 1.3 درصد از طلاق ها بوده است. بنابراین در مجموع، نارضایتی جنسی نه مسئله شایعی در بین زوجین است و نه عامل تعیین کننده ای در گرایش به  طلاق در کشور.
    کلید واژگان: نارضایتی جنسی، طلاق، رضایت از همسر، اختلافات بین زوجین، رضایت جنسی، عوامل طلاق
    Iraj Faizi *
    In recent years, the issue of sexual dissatisfaction has received considerable attention, and many have emphasized on its high prevalence among couples, as well as its impact on most divorces. The main question of this study is how much is the prevalence of sexual dissatisfaction among couples and what effect does sexual dissatisfaction have on the life and separation of couples? This research was conducted using a secondary analysis of the National Family Survey data. The population included married individuals or those who were divorced in urban areas of Iran, and the sample size was 2850 individuals. The findings indicate that sexual dissatisfaction among couples is around 9%, and it does not have a significant determining effect on the occurrence of divorce. Only 10% of individuals with sexual dissatisfaction considered the probability of separation from their spouse as high. Additionally, only about 4% of couples reported their sexual conflict with their spouse as very high and about 10% reported it as high. Examining the factors of divorce among divorced individuals revealed that factors such as addiction, family interference, lack of love, and infidelity were more important, while sexual problems were only the cause of 1.3% of divorces. Overall, sexual dissatisfaction is neither a common issue among couples nor a determining factor in the tendency towards divorce in Iran.
    Keywords: Sexual dissatisfaction, Divorce, spouse satisfaction, marital conflict, Sexual Satisfaction, factors of divorce
  • جواد مداحی*، ایرج فیضی

    نهاد خانواده به عنوان اولین و مهم ترین نهاد جامعه پذیرکننده، در دوران حیات مدرن بشر دچار چالش های جدی شده است. در حقیقت ژست اساسی چرخش استعلایی جهان پسامدرن، تغییر معناهای زندگی، سبک های نوین فکری و به تبع آن تغییر جایگاه های مهم اجتماعی ازجمله خانواده را حکایت می کند. هدف پژوهش حاضر، مطالعه کیفی تجربه زنان از طلاق در شهر تهران بود که با روش شناسی کیفی و روش نظریه زمینه ای انجام شد. به این منظور، با 39 زن طلاق گرفته در شهر تهران که با روش نمونه گیری هدفمند و استراتژی گلوله برفی انتخاب شده بودند، مصاحبه های عمیق و نیمه ساختاریافته انجام شد. در مرحله تحلیل داده ها، 131 کد باز، 20 مقوله فرعی، 6 مقوله اصلی شامل «تکثر در تجربه اشکال خشونت، میل به رهایی از محدودیت و انفکاک از کنترل گری، گرایش شوهر به روابط فرازناشویی، مشکلات شخصیتی-روحی همسر، داغ ننگ طلاق (از طرد دیگران تا طعمه جنسی بودن)، ارتباط با جنس مخالف پس از طلاق، گسست از زندگی جمعی» از خلال نظام کدگذاری داده ها استخراج شد. همچنین، «طلاق: تراژدی دیالکتیک اشک ها و لبخندها» به عنوان مقوله هسته انتخاب و درنهایت مدل پارادایمی مستخرج از داده ها تنظیم شد. یافته ها بر این دلالت داشت که تبیین و تفسیر جستارمایه طلاق، این مسئله را کاملا عینی و درگیر در دوگانه های مختلف رضایت و نارضایتی، مثبت و منفی و میل به رهایی در کنار مشقت های فراوان قرار داده است. این دوگروی و پارادوکس معنایی، تحلیل و برداشت یکدست از حوزه طلاق را برنمی تابد.

    کلید واژگان: طلاق، دوئالیسم معنایی، زنان، مسئله اجتماعی، تهران
    Javad Maddahi*, Iraj Faizi

    The institution of the family, as the first and most important socializing institution, has faced serious challenges in modern human life. In fact, the basic gesture of the transcendental turn of the postmodern world represents the change in the meanings of life, new intellectual styles and, accordingly, the change of important social positions, including the family. The aim of the current research was to study qualitatively the experience of women from divorce in Tehran city, which was done with qualitative methodology and grounded theory method. For this purpose, in-depth and semi-structured interviews were conducted with 39 divorced women in Tehran, who were selected by purposeful sampling and snowball strategy. In the data analysis stage, 131 open codes, 20 sub-categories, 6 main categories and one core category were extracted through the data coding system: pluralism in the experience of forms of violence, the desire to be free from restrictions and separation from control, husband's tendency to extramarital relationships, spouse's personality-spiritual problems, the stigma of divorce (from rejection of others to being a sexual prey), contact with the opposite sex after divorce, break from communal life. Also, "divorce: the dialectical tragedy of tears and smiles" was chosen as the core category and finally the paradigm model extracted from the data was set. The findings indicate that the explanation and interpretation of the request for divorce has made this issue completely objective and involved in different dualities of satisfaction and dissatisfaction, positive and negative, and the desire to be freed from many hardships. This semantic dualism and paradox do not reflect a uniform analysis and understanding of the field of divorce.

    Keywords: Divorce, Semantic Dualism, Women, Social Problem, Tehran
  • حدیثه خاکسار، محمدمسعود دیاریان *، عذرا اعتمادی، روناک عشقی

    مطالعه حاضر با هدف واکاوی طلاق جنسی در زوجین شهر اصفهان به عنوان یکی از انواع طلاق های پنهان به اجرا درآمد. جامعه آماری کلیه زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره خانواده اصفهان در سال 1399 و 1400 بودند. نمونه گیری به روش هدفمند بر روی 20 زوج انجام شد. طرح پژوهش حاضر کیفی و با استفاده از روش داده بنیاد بود. داده های کیفی با استفاده از روش سه سو-سازی از متون روان شناختی، مصاحبه با متخصصان و مصاحبه نیمه ساختاریافته با زوجینی که به مدت حداقل شش ماه رابطه جنسی نداشتند، گردآوری شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش کدگذاری و تحلیل مضمون استفاده شد. یافته های پژوهش در زمینه ی واکاوی طلاق جنسی زوجین، دربرگیرنده ی 73 مضمون فرعی بود که در 7 مضمون اصلی به شرح زیر طبقه بندی شدند: عوامل ارتباطی، اطلاعات و دانش جنسی، اثرات روان شناختی بیماری های جسمانی، عواطف و هیجانات، جایگزین های ناکارآمد، محیط خانواده اصلی و جنبه های روان شناختی فرد. نتایج این مطالعه مفهوم طلاق جنسی را از دیدگاه زوجین به خوبی تبیین نموده است. نکته قابل توجه منتج از یافته های پژوهش این است که پدیده طلاق جنسی زوجین در خلاء شکل نمی گیرد بلکه علاوه بر عوامل بین فردی و درون فردی، بافتار روانی، اجتماعی و فرهنگی نیز بر فرایند و پیامدهای آن تاثیر گذارند. لذا شناسایی ماهیت پدیده طلاق جنسی و عوامل موثر در ایجاد آن به عنوان پدیده ای آسیب زا و پنهان که می تواند در طول زمان منجر به طلاق رسمی زوجین از یکدیگر شود، بستری را جهت تدوین مداخلات لازم به منظور جلوگیری و کاهش طلاق در سالهای آینده فراهم سازد./

    کلید واژگان: طلاق، واکاوی، طلاق جنسی
    Hadiseh Khaksar, MohammadMasoud Dayariyan *, Ozra Etemadi, Ronak Eshghi

    The present study was carried out with the aim of analyzing sexual divorce in Isfahan couples as one of the types of hidden divorces. The statistical population was all couples who referred to family counseling centers in Isfahan in 2020 and 2021. Sampling was done in a targeted way on 20 couples. The design of the current research was qualitative and using the foundation data method. Qualitative data were collected using the triangulation method of psychological texts, interviews with experts, and semi-structured interviews with couples who had not had sex for at least six months. The method of coding and thematic analysis was used to analyze the data. The findings of the research in the field of analysis of sexual divorce of couples included 73 subthemes, which were classified into 7 main themes as follows: Communication factors, sexual information and knowledge, psychological effects of physical diseases, emotions and emotions, ineffective substitutes, the original family environment and psychological aspects of the individual. The results of this study have well explained the concept of sexual divorce from the perspective of couples. The remarkable point resulting from the findings of the research is that the phenomenon of sexual divorce of couples is not formed in a vacuum, but in addition to interpersonal and intrapersonal factors, psychological, social and cultural contexts also affect the process and its consequences.Therefore, identifying the nature of sexual divorce and its factors can provide a platform for developing the necessary interventions to prevent it.

    Keywords: divorce, Sexual divorce, analysis
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال