به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « عصر صفوی » در نشریات گروه « علوم اجتماعی »

تکرار جستجوی کلیدواژه «عصر صفوی» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • زهرا تقدس نژاد، ابوالفضل داودی رکن آبادی*، محمدرضا شریف زاده

    پارچه بافی در عصر صفوی به عنوان یکی از مشاغل مهم نقش بسزایی در اقتصاد، فرهنگ و شرایط اجتماعی جامعه ایران داشت. به دلیل حمایت دربار و حکام از آن، این پیشه با رشد و پیشرفت چشمگیری رو به رو شد. گسترش کارگاه های پارچه بافی حکومتی و گرد آوردن هنرمندان در این کارگاه ها سبب گردید تا منسوجات ارزنده ای از این دوره به یادگار بماند. این منسوجات اغلب برای تامین لباس درباریان، پرده های فاخر و روپوش مقابر سلطنتی به کار می رفت. منسوجاتی که به نظر می رسد امروزه دانش بافت آن ها مغفول مانده و پس از عصر صفوی به دست فراموشی سپرده شده است. بر این اساس، هدف این پژوهش بر شناسایی روش بافت یک نمونه پارچه های دوره صفوی که در موزه متروپولیتن نگهداری می شود، معطوف گشته است. تا شیوه بافت این پارچه را مورد تحلیل فنی دقیق و موشکافانه نماید. جمع آوری اطلاعات در این پژوهش به صورت کتابخانه ای و میدانی بوده است. برای نیل به این مقصود به روش توصیفی تحلیلی انجام شده است.یافته های این پژوهش نشان می دهندکه در این پارچه برای اجرای نقش پارچه شاهزاده و اسیر لزوما در شیوه بافت از نوع اطلسی دارایی استفاده شده است و شیوه اجرای نقش نیز به صورت قطاری (راپرت 1/2 عرضی چرخان) است.

    کلید واژگان: عصر صفوی, پارچه بافی, شاهزاده و اسیر, اطلسی-دارایی}
    Zahra Taghadosnejad, Abolfazl Davodiroknabadi *, Mohammadreza Sharifzadeh

    As one of the important occupations, cloth weaving played a significant role in the economy, culture and social conditions of Iranian society in the Safavid era. Due to the support of the court and rulers, this profession experienced significant growth and development. The expansion of textile workshops and the gathering of artists in these workshops caused valuable textiles to be remembered from this period. These textiles were often used to supply the clothes of courtiers, luxurious curtains, and royal tombs. Textiles that seem to be neglected today and forgotten after the Safavid era. Based on this, the aim of this research is to identify the weaving method of a sample of Safavid period fabrics kept in the Metropolitan Museum. To make the weaving method of this fabric a technical analysis. The collection of information in this research was in the library and field. To achieve this goal, it has been done using a descriptive-analytical method.The findings of this research show that in the Prince and Asir fabric, for the implementation of the pattern, the atlas-finish type of weave is necessarily used, and the method of pattern implementation is in the form of a train. (Rupport 1/2 Rotating Adjective).

    Keywords: Safavid, Fabric Weaving, Prince, Captive, Atlasi - Daraeii}
  • آمنه مافی تبار

    زیارت همواره درمیان مسلمانان به ویژه شیعیان محل توجه بوده و ایرانیان نیز به صورت خاص نسبت به آن تعلق خاطر داشتهاند. در این میان، استقرار بارگاه رضوی در ایران و در مشهدالرضا، امکانی فراهم میکند که بتوان در داخل مرزهای ایران نسبت به این امر اقدام نمود. نکته آن است که مسئله زیارت و تشرف معنوی به بارگاه امامان معصوم (ع(از دوره صفوی، به عنوان یک سرآغاز تاریخی مورد استقبال بیشتری بوده است. با هدف غور در این موضوع، زیارت مضجع شریف امام رضا (ع(به عنوان موردپژوهی انتخاب شد و پرسش آنکه زیارت بر چه مفهومی دلالت دارد و تشرف به مرقد مطهر امام رضا (ع(در نگاه پادشاهان عصر صفوی چگونه تعریف می شده است؟ جهت جامعیت بحث باید در نظر داشت که زیارت شیعیان از مزار امام رضا (ع(در نگاه دیگری (یک فرد خارجی غیرمسلمان) چگونه بوده است؟ این مقاله توصیفی – تحلیلی با رجوع به مستندات تاریخی شکل گرفت. نتیجه نشان داد که حکما و زعمای عصر صفوی به نیات گوناگون نسبت به توسعه و رونق حرم رضوی اقدام نمودند و به زیارت آن شتافتند. امری که رویکرد و نگاه مردم زمانه را نیز تحت- الشعاع قرار داد و بر رغبت و میل ایشان به زیارت افزود. این موضوع به کرات در متون تاریخی و حتی سیاحتنامه های جهانگردان خارجی مورد تذکر قرار گرفته است.

    کلید واژگان: زیارت, حرم امام رضا (ع), عصر صفوی, مستندات تاریخی}
  • طاهره رحیم پورازغدی*، مهدی کرمانی

    مسیله تفریح و سرگرمی به عنوان حوزه ای مهم از تجربه زیسته انسانی، همواره مورد توجه محققان و جامعه شناسان بوده است. برخی از محققین معتقدند سبک گذران اوقات فراغت در هر جامعه ای، ریشه در هویت ملی مردم دارد و تحت تاثیر فضای های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی حاکم بر آن جامعه، دستخوش تغییرات است. با توجه به اینکه ظهور دولت صفویه (1135-907ق) در ایران، زمینه ساز تحولات مهم اجتماعی بوده است، سوال اصلی پژوهش این است که تحولات مذکور چه انعکاسی بر الگوی گذران اوقات فراغت زنان داشته و این نحوه گذران، متضمن چه پیامدهایی بوده است؟ این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی بر پایه منابع تاریخ اجتماعی و سیاسی، به بررسی فعالیت های فراغتی زنان در عصر صفوی می پردازد. یافته ها نشان می دهد به دلیل وجود امنیت اجتماعی و رفاه اقتصادی و نیز توسعه مراکز تفریحی و ترویج مراسم عمومی توسط دولت صفوی، زنان نه تنها از تنوع و تعدد تفریحات بهره مند بوده اند که زمان بیشتری را در مقایسه با گذشته صرف اوقات فراغت می کردند. به همین دلیل، زنان شرایط مساعدتری برای نقش آفرینی در عرصه های عمومی پیدا کردند که در مسیری تاریخی، به ارتقای قابلیت های آنان برای حضور در موقعیت های ساختاری مطلوب تر در میدان های اجتماعی مختلف، منجر شده است. لازم به ذکر است گزارش هایی از تفریحات ناسالم در ارتباط با معدودی از زنان نیز بیان شده است.

    کلید واژگان: زنان, عصر صفوی, اوقات فراغت, مراسم مذهبی, سرگرمی}
  • ندا شفیقی*
    عصر صفوی در تاریخ ایران یکی از ادوار مهم و تاثیرگذار در شکل گیری حیات فکری و اجتماعی است. سلسله صفویه همواره در تلاش برای کسب حقانیت و مشروعیت بخشی خویش از طرق مختلف بود و به دلیل ماهیت مذهبی حکومت و نسبتی که شاهان آن با طریقت های عرفانی و نحله فکری تشیع داشتند، از هنر دینی به عنوان ابزاری در خدمت برنامه های حکومتی و جریان های اجتماعی سود بردند. در این میان قرآن که همواره به دلیل ارزش و اعتبارش نزد هنرمندان مسلمان از جایگاه ویژه ای برخوردار بود، در حکومت دینی صفویه نیز، در صدر توجه و الهام هنرمندان قرار گرفت و بیان هنری موجود در روایات، قصص و مفاهیم آن منبع الهام آثار مصور متعددی برای نگارگران شد. خوانش بینامتنی نگاره هبوط آدم (ع) که یکی از اجزای داستان آفرینش در قرآن است و پاسخ به این سوال که معانی ضمنی و شرایط اجتماعی صفویان چگونه در این نگاره تبیین می گردد، مسیله جستار حاضر است. هدف، کشف درونه پنهان و شناخت کارکردهای اجتماعی اثر است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و با رویکرد نشانه شناسی اجتماعی تصویر بوده و نتایج مطالعه نشان داد؛ مصورسازی داستان هبوط آدم (ع) مطابق با رویکرد ایدیولوژیک عصر و متاثر از شرایط اجتماعی و منازعات گفتمانی نیمه اول دوره صفوی است که در لایه های زیرین خود، با تاکید بر اسطوره ای بودن مشروعیت شاه و تثبیت سلطنت و تطهیر شخصیت او، صورت پذیرفته است و عوامل برون متنی چون نظریه ظل اللهی، مهدویت شیعی و نگرش به جریان مرشد کامل در شکل گیری آن دخیل بوده اند.
    کلید واژگان: نگاره هبوط آدم (ع), عصر صفوی, نشانه شناسی اجتماعی تصویر, فالنامه تهماسبی, نهاد قدرت}
    Neda Shafighi *
    The Safavid era is one of the most important and influential periods in the formation of intellectual and social life.The Safavid dynasty was always trying to gain legitimacy in various ways.Hence due to the religious nature of the government and the relationship that its kings had with mystical methods and the Shiism introduction, used religious art as a tool in the service of government programs and social movements. Among these, the Qur'an, which has always had a special place among Muslim artists due to its value and credibility, in the Safavid religious government, it was at the forefront of artists' attention and inspiration And the artistic expression in the narrations, stories and their concepts became the source of inspiration for many illustrated works for miniaturists.Reading the miniatures of the descent of Adam (AS), which is one of the components of the story of creation in the Qur'an, and the answer to the question: how the implicit meanings and social conditions of the Safavids are explained in this miniature, is the research query.The goal is to discover the hidden inside and recognize the social functions of the work.The research method was descriptive-analytical with the approach of social semiotics of the image and the results of the study showed; the illustration of the story of the descent of Adam is in accordance with the ideological approach of the era and is influenced by social conditions and discourse conflicts of the first half of the Safavid period. Which has been done in its lower layers, by emphasizing the mythical legitimacy of the king and the establishment of the monarchy and the purification of his character and extra-textual factors such as the theory of divine shadow, and Shiite Mahdism and attitudes toward the flow of the perfect master have been involved in its formation.
    Keywords: Miniature, the Descent of Adam (AS), Safavid Age, Social Semiotics of Image, Institution of power}
  • علی اصغر باباسالار، موسی حسینی اقدم*

    محمدتقی جنونی اردبیلی، متخلص به «جنونی»، شاعر نیمه دوم قرن یازدهم و نیمه اول قرن دوازدهم هجری قمری است. به طوری که از مطالعه اشعارش برمی آید، وی قسمت اعظم عمر خود را دور از وطن سپری کرده و از نام و نشان و زندگی وی در تذکره ها وکتاب های تاریخ ادبیات، اطلاعاتی ثبت نشده است. قدیمی ترین منبعی که در آن به مختصر اطلاعاتی برمی خوریم، کتاب ارزشمند الذریعه الی تصانیف الشیعه نوشته آقابزرگ تهرانی است و سایر منابع به آن کتاب استناد کرده اند. دیوان دست نوشته 156 برگی جنونی به زبان فارسی، یگانه منبع معتبر درباره اوست که با دقت و جست وجو در اشعارش، می توان اطلاعاتی درخصوص وی به دست آورد. یگانه نسخه خطی موجود از این دیوان در کتابخانه مجلس شورای اسلامی نگهداری می شود که آن هم کامل نیست و تعدادی از ورق های آن از بین رفته است. به همین سبب نیاز اساسی برای تحقیق درباره زندگی و اشعار جنونی احساس می شود. جنونی با بهره گیری از سبک خراسانی و عراقی، مضامین عارفانه را با نگاه انتقادی و قلم منحصر به فردش بررسی کرده و در سبک هندی سروده است. دیوان اشعار جنونی به هشت بخش تقسیم می شود: قصاید، غزلیات، رباعیات، ترجیع بند، مخمسات، قطعات، تک بیت ها، مثنوی «جنگنامه» به زبان ترکی. موضوع قصیده های جنونی، غالبا مدح و ثنای پیامبر اسلام(ص) و امامان شیعه و صاحب منصبان عصر خود وی (صفوی) است. نسخه دیگری منسوب به جنونی مربوط به تاریخ 1100 قمری در کتابخانه و موزه ملی ملک موجود است که به همت ایرج افشار تنظیم شده و غیر از نام و تخلص جنونی و تاریخ کتابت، اطلاعات بیشتری به ما نمی دهد. جنونی در این دست نوشته، آثار تعدادی از شاعران و نویسندگان قبل و معاصر خود را به خط نستعلیق نوشته و نام و تخلص خود را نیز ذکر کرده است و چند بند از مخمسات خود را در آن آورده است. در مقاله پیش رو تلاش شده ضمن تحلیل اشعار جنونی، اطلاعاتی از زندگی شاعر به تحریر درآید. همچنین دو مخمس منحصر به فرد وی تصحیح شده است.

    کلید واژگان: جنونی اردبیلی, نسخه خطی, مخمسات, جنگنامه, عصر صفوی}
    AliAsghar Babasalar, MOUSA Hosseini Aghdam *

    Mohammad Taqi Djonoun Ardabil, known as Djonoun is a poet of  second half of the 11th century and the first half of  12th aentury.As its represented inhid poem, he spent  most of his life far away from his homeland. Forthermore his name hasn’t been recorded in any Tazkirahs or literary history books. “Al-Dharīʿa ilā Taṣānīf al-Shīʿa” (List of Shia Books) by Agha Bozorg Tehrani is the oldest reference with a little information about him and all other resources have referred their claims to this book. His 86-page manuscript divan in Persian language is the only reliable source about Djonouni, which can provide information about his life by searching through his poems. The only available hand-written manuscript of his Divan is kept in the Parliament Library, which isn’t  even complete and  some of its pages are missing. Because of all the reasons above, further investigation is needed on his personal and literary life. Pursuing both the Khorasani and Iraqi style, Djonouni has viewed romantic epigrams with his critical and his own specific literature in poetry. He, as in Indian style, is closer to Saeb Tabrizi. Djonouni’s poems are categorized in 8 forms: Qaṣīda, Ghazal, Quatrain, Tarjīʿ-band, Mukhammas, Part, single verses and "Jangnameh mas̄navī " in Azeri language. The main content of his verses is often about the praise of the Prophet Muhammad (PBUH), Shia imams and the noble men of Safavid era. Another manuscript attributed to Djonouni dated 1100 A.H. is available in the "Malik" National Library and Museum, which was edited by "Iraj Afshar" and apart from his name,pen name and the date of its writing, there is just little information about the poet. Apparently, in addition to poetry, Djonouni is also involved in calligraphy and in that described manuscript, he wrote the works of a number of poets and writers before and after him with his individual composition in Nastaliq script and signed them with his name "Muhammad Taghi Djonouni".  He has also added some verse paragraphs of his Mukhammases. In this article, an attempt has been made to obtain information about the poet's biography along with analyzing Djonouni’s poems, and also to correct his two unique Mukhammases.

    Keywords: Djonouni Ardabili, divan of poem, Biography, Mukhammas correction, Safavid Era}
  • علیرضا طاهری، رویا ظریفیان*
    این نوشتار که پژوهشی توصیفی و تحلیلی است و داده های کیفی آن به شیوه تحقیق کتابخانه ای جمع آوری شده، با هدف بررسی تحولات سبکی هنر ایران پس از حمله مغول، سامان یافته است و تلاش دارد ضمن نقد و بررسی کتاب هفت اصل تزیینی هنر ایران نوشته یعقوب آژند به این پرسش اساسی پاسخ دهد که چرا در مکتب قزوین دوره صفوی از نقوش هفتگانه هنر ایرانی به عنوان اصول هفتگانه هنر ایرانی یاد شده است؟ به نظر می رسد برکشیدن این نقوش به جایگاه «اصول هفتگانه» همسو با سیاست های شاه تهماسب و با هدف محدود کردن قدرت قزلباشان صورت پذیرفته باشد. یافته ها نشان می دهد برای نیل به این مقصود نخست کارگاه و کتابخانه سلطنتی تبریز به عنوان کانون ذی نفوذ و مروج تفکر قزلباشی منحل گردید و در گام بعد عناصر بصری نگارگری ایرانی در دو حوزه اصلی و فرعی قاعده بندی شدند. قرار دادن عناصری نظیر تحرک، رنگ پردازی و ترکیب بندی در حوزه فرعیات نگارگری ایرانی، به معنای کاستن از اهمیت اصول حاکم بر شیوه قزلباشی بود و در مقابل تاکید بر آرایه پردازی ذیل عنوان «اصول هفتگانه هنر ایرانی» ضمن تعیین خط مشی مکتب نوپای قزوین در مسیری متفاوت از مکتب تبریز دوم، اعتباری ویژه به آن می بخشید.
    کلید واژگان: هنر ایرانی, نگارگری, عصر صفوی, مکتب قزوین, اصول هفتگانه}
    Alireza Taheri, Roya Zarifian *
    This article, which is a descriptive and analytical research and its qualitative data has been collected through the research method of libraries, has been organized with the aim of studying the stylistic developments of Iranian art after the Mongol invasion and while trying to review the book “Seven Decorative Principles of Iranian Art” written by Yaghoub Azhand and to answer the basic question why in Qazvin school of Safavid period, these themes are mentioned as seven principles of Iranian art? It seems that the drawing of these motifs to the position of the "Seven Principles" was done in line with the policies of Shah Tahmaseb and with the aim of limiting the power of the Ghezelbas. The findings show that in order to achieve this goal, first the royal workshop and library of Tabriz were dissolved as an influential centers and promoters of Ghezelbashi thought, and in the next step, the visual elements of Iranian painting were regulated in two main and sub-areas. Placing elements such as mobility, coloring, and composition in the field of Iranian painting subdivisions meant reducing the importance of the principles governing the Ghezelbashi method, and in contrast emphasizing the arrangement under the heading of the "Seven Principles of Iranian Art" while setting the policy. The nascent Qazvin school in a different direction from Tabriz II school, gave it special credit.
    Keywords: Iranian Art, Painting, Safavid era, Qazvin School, Seven Principles}
  • شکیبا احمدی، فرزانه فرخفر

    مکتب کتاب‌آرایی مشهد یکی از مهم‌‌ترین مکاتب هنری عصر صفوی در نیمه دوم قرن دهم هجری‌قمری است که در کتابخانه شاهزاده ابراهیم میرزای صفوی، حاکم مشهد، شکل گرفت. مصورسازی مضامین عرفانی بکر و ارزشمندی همچون آثار عبدالرحمن جامی، که با توجه بسیار در این مکتب مصور شد و همچنین، بهره‌گیری از الگوهای تصویری جدید، بر گسترش نگارگری عصر صفوی در دیگر ‌مکاتب معاصر آن روزگار تاثیرگذار بود. این پژوهش با توجه به این نکته که مکتب کتاب‌آرایی مشهد در سایه ارادت اصحاب هنر به آستان قدس رضوی، تحت حمایت حکمران ادیب و هنردوست عصر صفوی، شاهزاده ابراهیم میرزا در نیمه دوم قرن دهم هجری‌قمری شکل گرفت، بر آن است تا میزان گسترش ویژگی‌های نگارگری عصر صفوی اواخر قرن دهم را در دیگر مکاتب آن عصر، شامل مکتب قزوین و مکتب شیراز بررسی نماید. پرسش این است: مکتب کتاب‌آرایی مشهد تا چه میزان بر توسعه نگارگری عصر صفوی در قرن دهم هجری‌قمری تاثیرگذار بوده است؟ و بیشترین اقتباس از سوی کدام مکتب انجام شده است؟ براساس یافته‌های پژوهش، مکتب کتاب‌آرایی مشهد، علیرغم عمر کوتاهش، به سرعت رشد یافته و نقش مهمی بر توسعه مضامین نو و الگوهای ساختاری جدید در مکاتب درباری و تجاری ایران در نیمه دوم قرن دهم هجری‌قمری داشته است؛ از این بین، بیشترین الهام‌پذیری از ویژگی‌های مضمونی، تصویری و ساختاری نگارگری مکتب مشهد در نسخ مصور مکتب شیراز دیده می‌شود. روش پژوهش تحلیلی-تطبیقی و شیوه‌ی گردآوری اطلاعات کتابخانه‌ای-اسنادی است.

    کلید واژگان: عصر صفوی, نگارگری, مکتب مشهد, مکتب قزوین, مکتب شیراز}
    shakiba ahmadi, Farzaneh farrokhfar

    Mashhad designing book school is one of the most important artistic Iranian schools which were formed in Prince Ibrahim Mirza's library (Mashhad governor during Safavi dynasty) in the second half of 10th century A.H. The illustration of valuable gnostic content such as Jami's Haft Awrang (i.e.: seven thrones) with a great attention and also using new painting patterns were impressive in the development of the other schools. The main goal of this research is to answer the following question: what is the effect of mashhad designing book school (that was supported by the literate and virtuoso Prince Ibrahim Mirza at the Safavi dynasty who was interested in Astan Ghods Razavi at the second half of the 10th century A.H) on the expansion of the painting patterns at the end of the 10th century? Which school has the most influence and derivation? And what is the aim of that? According to the results, Mashhad school, despite its short age, grew up so rapidly and impressively influenced the expansion of new contents and structural patterns in Iranian courtier and commercial schools at the second half of the 10th century A.H; among these schools, illustrated manuscripts at Shiraz school has been inspired dramatically by the painting patterns of Mashhad school. The method of the research was analytical-comparative and data gathering is library and documentary-based.

    Keywords: Safavi dynasty, painting, Mashhad school, Qazvin school, Shiraz school}
  • احسانی موسوی خلخالی*

    مجموعه فلسفی مروی اثری است که اخیرا با همت انتشارات کتاب رایزن و با همکاری مرکز مطالعات اسامی دانشگاه مک گیل و مرکز دایره المعارف بزرگ اسامی در 554 صفحه در قطع رحلی منتشر شده است. این اثر نسخه برگردان دست نویس شماره 19 کتابخانه مروی تهران است. مجموعه مذکور را می توان به دوازده بخش تقسیم کرد. بخش نخست که مهم ترین بخش مجموعه است، مجموعه ای از رساله های یحیی بن عدی است. در مجموعه حاضر 53 رساله از یحیی بن عدی موجود است که به مسائل گونا گون فلسفی مربوط می شود و 23 مقاله از آنها تا کنون مفقود فرض می شده است. نوشتار حاضر ترجمه مقاله ای از روبرت ویسنوفسکی است که در آن، همین 23 نسخه معرفی شده است. گرهارد اندرس در اثر خود به نام فهرست توصیفی، اطلاعات این و دیگر آثار مشابه را گرد آورده و تحلیل کرده و با مجموعه ای از نسخه های موجود مقایسه و مقابله کرده است. در میان 53 اثر فلسفی یحیی بن عدی که مجموعه فلسفی مروی دربردارنده آنهاست، 23 رساله از نظر اندرس مفقود شمرده شده اند. نویسنده در نوشتار پیش رو، با آوردن آغاز و انجام این رساله های مفقود و شماره برگ آنها در نسخه مجموعه مروی، تکمله ای بر اطلاعات اندرس آورده است.

    کلید واژگان: رساله فلسفی, رساله های فلسفی, یحیی بن عدی, فهرست توصیفی, اندرس, مجموعه فلسفی مروی, دوران صفوی, تفکر فلسفی, عصر صفوی, اندیشه فلسفی}
    Ehsān Musavi Khalkháli*

    Marvi’s Philosophical Collection is a work recently published in 554 pages and imperial octavo size by Rayzan publishing house in cooperation with the Islamic Studies Center of McGill University, and the Center for the Great Islamic Encyclopedia. This version is a transcript of manuscript number 19 in Marvi Library of Tehran. The collection can be divided into twelve parts. The first part, which is the most important part of the collection, includes 53 dissertations from Yaḥyá ibn ʿAdī about various philosophical issues, and 23 articles of them have so far been considered missing. The present article is a translation of Robert Winsnovsky’s article in which he introduces these 23 articles. Gerhard Endress has gathered and analyzed the information of this work and other similar works, and then compares and checks them with a set of available versions in his work named An Analytical Inventory. Among Yaḥyá ibn ʿAdī’s 53 philosophical works which are included in Marvi’s Philosophical Collection, Endress has considered 23 articles as missing works. The author ofthis article has presented a complement to Endress information, by mentioning the first and last parts of these missingtreatises and their page number in the Marvi’s Collection version.

    Keywords: philosophical treatises, Yaḥyá ibn ʿAdī, Analytical Inventory, Endress, Marvi’s Philosophical Collection, Safavid era, Philosophical thinking}
  • محمد نجاری، ابوالقاسم قوام*
    زرین قبانامه، از سراینده ای ناشناس، یکی از متون منظوم پهلوانی نقالی/عامیانه در دوره‏ی صفوی است. ناظم زرین‏قبانامه، گاهی داستان های متن را از زبان پیر گوهرفروش و ترجمان نقل کرده است که قرینه ای بر شفاهی/ شنیداری بودن روایات منظومه به شمار می آید. پرسش اصلی مقاله ی حاضر این است که: منظومه های نقالی- از جمله زرین قبانامه- چه نقش و تاثیری در گفتمان فرهنگ دینی عصر صفوی داشته‏اند؟ در پاسخ به این پرسش، به شیوه ی تحلیلی و با روش کمی در گزینش داده ها، و با روش کیفی در تحلیل یافته ها، به بررسی موضوع مقاله پرداخته شده و این نتیجه به‏دست آمده است که نقالی راهی برای تبلیغ و ترویج مذهب در دوره ی صفوی بوده است. تاریخ نقالی در ایران نشان می‏دهد از قرن سوم هجری که ایرانیان به نقل داستان‏ها و حکایت‏های حماسی می‏پرداختند تا با نفوذ اعراب مبارزه کنند؛ با پیدایش گرایش شیعه و سنی که دو گروه مناقب‏خوان و فضایل‏خوان را دربرابر هم قرار داد، نقالی پیشه‏ای تاثیر گذار بر گفتمان دینی عصر خود بوده است؛ به‏ویژه در دوران صفوی که عصر رونق شاهنامه‏خوانان و نقالان است و گاه میان روایت‏های حماسی یلان و پهلوانان با مذهب رایج احساس تعارض ایجاد می‏شده است، نقالی، گفتمان فرهنگ دینی به‏شمار می‏آید.
    کلید واژگان: عصر صفوی, زرین قبانامه, گفتمان دینی, نقالی}
    Mohammad Najjari, Abolghasem Ghavam*
    Zarrinqabanameh by an unknown author, is a folkloric/ narrative chivalric poetic collection in national/ religious epic type. Its author has sometimes narrated the stories of collection from the language of an old jewelry person deemed a symmetry of oral/ audio narrations. Main question of this paper is: what role and effect do the minstrelsy collections including Zarrinqabanameh have on discourse of religious culture of Safadi? For answering this question, the subject of this paper was analyzed in an analytical method by using the library- documentary studies in quantitative method in selection of data and qualitative method in findings analysis. The conclusion is that the minstrelsy was a way for religious missioning and development during Safavid. The history of minstrelsy in Iran shows that from the 10th century Iranian people narrated stories and epic narrations in order to oppose the Arab domination to the appearance of Shiite and Suni placing against each other two groups of mask actors and virtue actors and especially during Safavid when Shahname actors and narrators developed and sometimes there was a conflict between the epic chivalric narrations and common religion, minstrelsy was an effective occupation on religious discourse of the age.
    Keywords: Safavid, Zarrinqabanameh, Religious Discourse, Minstresly}
  • حسن الهیاری، محمدرضا قلیزاده
    یکی از مفاهیم نیازمند بررسی در تاریخ اسلام و ایران، به ویژه در دوره صفوی، مفهوم سیادت است. گرچه این مفهوم از آغاز تا دوره صفویه مسیری انقباضی (هاشمی، طالبی، علوی، و فاطمی) طی کرد، درباره انتساب سیادت (پدری یا مادری) دیدگاه های تازه ای نیز پدید آمد. نگارندگان این مقاله موفق شدند دو رساله به نام های الاشراف علی سیاده الاشراف تالیف سیدحسین بن مجتهد کرکی (د 1001ق) و رساله فی اولاد البنات یا اثبات سیاده اولاد الاناث تالیف سیداحمد بن زین العابدین علوی عاملی (د 1060ق) را بازشناسی کنند که نویسندگان آن ها درصددند ره یافتی متفاوت با گفتمان غالب عصر خویش درباره انتساب سیادت ارائه دهند. هم چنین در این پژوهش برآنیم ضمن بازشناسی و معرفی این دو نسخه خطی با تکیه بر تحلیل تاریخی مفهومی و متنی نسخ فوق به بررسی اندیشه های مولفان آن درباره مفهوم سیادت بپردازیم.
    کلید واژگان: سیادت و جنسیت, عصر صفوی, سیدحسین مجتهد کرکی, سیداحمد علوی عاملی}
    Hassan Allahyari, Mohammadreza Gholizadeh
    One of the concepts in the history of Islam and Iran which requires more examination,particularly in Safavid era, is Siyadat (an honorific conception denoting individuals accepted as descendants of the Islamic prophet). Although this concept experienced a contraction from its outset until the Safavid era (Hashemi, Talebi, Alavi and Fatemi), new perspectiveshave also appeared concerning Siyadat appointment. The authors of this article attempted to examine two treatises named Understanding Siyadat written by Seyyed Hussein ibn Mojtahed Korki in 1001 (AH) and ATreatise on Siyadat of Female Descendantscompiledby Seyyed Ahamad Ibn Zeinolabedin Alavi Ameliin 1060(AH). In both treatises, authors proposed a different approach to the appointment of Siyadat in comparison to their dominant contemporary discourse. In this research, we aimed at investigating and introducing these two manuscripts by means of content analysis and the analysis of the historical concepts in these treatises and examining the opinions of their authors concerning the concept of Siyadat.
    Keywords: Siyadat, gender, Safavid era, Seyyed Hussein ibnMojtahedKorki, Seyyed Ahmad AlaviAmeli}
  • حسام الدین نقوی
    عصر صفوی به دلیل تحولاتی که در صورت بندی اقتصادی ، اجتماعی و دینی ایجاد کرد، یکی از مراحل دوران ساز در تاریخ پر پیشینه ی ایران است. دوری صفویان از جهان اسلام، تعیین مرزهای سیاسی مشخص، گسترش ایران زمین، ایجاد ارتش نسبتا منظم، شکوفایی اقتصادی، بازرگانی و تحول در نظام زمین داری به شکل تیول که در اواسط حکمرانی آنان پدید آمد سامانه و دیوان سالاری گسترده ای را می طلبید.
    این مقاله به شیوه ی توصیفی و تحلیلی، وضعیت دیوان سالاری بندرعباس در آن عصر را با تکیه بر مطالعات جامعه شناسی تاریخی بررسی می کند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد، عمده ترین دلایل رشد بندرعباس و دیوان سالاری آن عبارت است از: فروپاشی جزیره ی هرمز، قرار گرفتن در مسیر حمل و نقل و تجارت جهانی، توجه ویژه ی حکام صفوی به این بندر. از سوی دیگر، فقدان ساختار درونی قانونمند ، سلطه ی اقتصاد دولتی، استبداد دیوانی، دخالت شخص شاه و عوامل آنها در امور بازرگانی و نظام دیوانی و... از عوامل فروپاشی این بندرگاه و دیوان سالاری آن به شمار می رود.
    کلید واژگان: عصر صفوی, دیوان سالاری, بندرعباس, خلیج فارس}
    Hesam, Aldlin Naghavi
    Safavid Era is a remarkable period in the history of Iran because of the changes in religious awareness, society digression, formation of “Government”, and centralization of power. An effective bureaucratic system was the prerequisite of such changes. This study investigates the bureaucratic system in Bandar Abbas during Safavid Era from a sociological point of view. The results revealed that the main reasons behind defunction of bureaucracy and fall of Bandar Abbas in that era were: involvement of government in trade, corruption of bureaucrats, and the long established dictatorship in Iran.
    Keywords: bureaucracy, Safavid Era, Bandar Abbas, Persian Gulf}
  • عابد تقوی، حسن هاشمی زرج آباد
    یکی از مهم ترین کارکردهای پدیده اجتماعی شهر، مناسبات اقتصادی وابسته به جامعه شهری است. در تاریخ شهرنشینی ایران در دوران اسلامی، این مسئله در کنار نظام تولید، توزیع و مبادله بین جامعه شهری و روستایی نقش بسزایی در پویایی حیات اقتصادی اجتماعی شهرهای ایران در قرون میانی و متاخر اسلامی ایفا کرده است.
    پژوهش حاضر بر اساس روش تحلیل تاریخی و بهره گیری از منابع تاریخی و مطالعات اجتماعی و اقتصادی شهر، با هدف تبیین ساختار اقتصادی شهرهای ایران در عصر صفوی نگاشته شده است. به این منظور شهرهای فرح آباد ساری در شمال، اصفهان در مناطق مرکزی و شهر بندری بندرعباس در جنوب ایران مورد مطالعه قرار گرفته اند. معیار گزینش این شهرها ماهیت عملکردی آنها - شامل عملکردهای تولیدی، صنعتی و صادرکننده - بوده است.
    نتایج این تحقیق نشان می دهد شهرهای ایران عصر صفوی در دو قالب شهرهای توسعه یافته و احداثی با پراکندگی مکانی از پیش طراحی شده در مسیر تجاری ابریشم در عصر سلطنت شاه عباس اول (1038-996ق) در سه بخش شمالی، مرکزی و جنوبی ایران، به تولید، توزیع و صادرات کالا اشتغال داشتند. تحلیل مناسبات اقتصادی شهرهای عصر صفوی نشان می دهد اشکال ارائه شده در نظام مبادله بر جنبه های انحصارطلبی تام شاه و بهره کشی مالکانه، وابستگی شدید اقتصاد شهری به اقتصاد کشاورزی در روستاها و در نهایت شکل گیری نظام واسطه گری و خرده کالایی در شهرها تمرکز داشته است.
    کلید واژگان: پویایی مناسبات اقتصادی, مراکز شهری, عصر صفوی, تجارت ابریشم}
    Abed Taghavi, Hassan Hashemi Zarj Abad
    One of the important functions of city as a social phenomenon is its economic mechanism related to the urban society. This function has played an important role in production, distribution and exchange organizations between urban and rural societies in the Islamic period. The administrative organization has also been emphasized in dynamic economic and social life in the Iranian cities during the medieval and late Islamic centuries.This research is based on historical analysis approach supported by historical sources and social and economic studies for explanation of economic structure of Iranian cities in the Safavid Era. The selected cities include: Farah-Abad of Sari in the north, Isfahan in the central region and port of Bandar Abbas in the south of Iran.The results of this research show that the Iranian cities in the Safavid era have been classified into two kinds of cities: a) Developed cities, b) Newly-established cities were developed or established on the direction of the Silk Road for production, distribution and exportation during Shah Abbas reign (996-1038A.H) in three regions: northern, central and southern. Based on such a production and exchange organization, cities were divided into three types: cities capable of production of raw materials, brokering cities and exporting cities.Analysis of the economic mechanism of the Iranian safavid cities reveals that the forms of exchange have een ased on the Shah’s monopoly, owner’s exploitation, and immense dependence of ur an economy on the rural agricultural economy as well as brokering and retailing in the cities.
    Keywords: Dynamic Economic Mechanism, Urban Centers, Safavid Era, Silk Commerce}
  • محمدحسن نیا

    تا کنون بررسی های زیادی در مورد اخراج پرتغالی ها صورت گرفته است و بیشتر منابع
    اشاره به اخراج پرتغالی ها از جزیره هرموز دارند. اما در زمینه اخراج پرتغالی ها از جزیره قشم و
    تسخیر قلعه پرتغالی ها در این جزیره مطالب بسیار اند ی در منابع آمده است. و با توجه به اهمیت
    موضوع و این فتح قلعه پرتغالی ها در قشم راه پیروزی و فتح نهایی قلعه هرموز را هموارکرد ,
    می توان با نگاهی تحلیلی چگونگی تصرف قلعه پرتغالی ها در جزیره قشم حتی آب آشامیدنی جزیره ,
    هرموز را نیز تامین می رده است را مورد بازبینی قرارداد. و در مجموع این تحقیق در پی این است
    تا با استفاده از منابع دست اول تاریخی با استفاده از ادبیات هرمونتیکی بار دیگر داده های تاریخی
    را تفسیر و تاویل نماید و با نگاهی دوباره اخراج پرتغالی ها از خلیج فارس را مورد بازبینی قرار دهد.

    کلید واژگان: جزیره هرموز, جزیره قشم, پرتغالی ها, عصر صفوی, شاه عباس اول}
    Mohammad Hassanniya

    Much research has been done on the expulsion of the Portuguese from the Persian Gulf Islands, but most of them have considered the case of Hormuz while relatively less has been written on their expulsion from Gheshm Island and the consequent siege of their castle. According to the strategic position of this achievement which led to the final occupation of the Portuguese castle in Hormuz, it seems an interesting challenge to look back and revise this process in the Gheshm Island from which the main natural resources (such as water) were imported to Hormuz. Using primary references and hermeneutic literature, this study starts to re-investigate historical data in a revisionary look towards expulsion of the Portuguese from Persian Gulf.

    Keywords: Hormuz Island, Gheshm Island, the Portuguese, Safavian Age, King Abbas the first}
  • علی اکبر جعفری
    دولت صفویه، هویت جدیدی را برای سرزمین و مردم ایران به وجود آورد که محوریت آن بر پایه مذهب تشیع بود. آموزه های این مذهب به مرور در گفتار ورفتار جامعه تجلی پیدا کرد؛ با این وجود، برخی از گروه های غیرمسلمان در شهر ها و مناطق مختلف ساکن بودند که به شکل معمول، به اعتقادات دینی خود و باور ها و رفتارهای مذهبی خویش پایبند بودند. زرتشتی ها از مهم ترین این گروه ها بودند که نوع زندگی و آداب و رسوم و اعتقادات آنها مورد توجه تاریخ نگاران به ویژه سیاحان اروپایی عصر صفوی قرار گرفته است. توجه به نوع پوشش و حجاب زنان زرتشتی و تصویری که از این رفتار اجتماعی آنها در منابع این دوره وجود دارد، این پرسش را ایجاد می کند که چه متغیرهایی در نوع حجاب و پوشش زنان زرتشتی عصر صفوی نقش داشته اند؟
    برای پاسخگویی به این پرسش که هدف اصلی این مقاله است، فرضیه ذیل به آزمون گذاشته شد: «آموزه های دینی زرتشت و تاکید بر حجاب در این آیین و جایگاه حجاب در ایران به عنوان یک ضرورت برای زنان، همراه با آموزه های شیعی رایج در عصر صفوی در انتخاب نوع حجاب و پوشش زنان زرتشتی آن دوره نقش اساسی داشته است».
    موضوع این بررسی در حوزه جامعه شناسی تاریخی قرار می گیرد. در این بررسی از روش تحقیق تاریخی استفاده شده و جمع آوری داده ها بر اساس نوشته های سیاحان اروپایی و مورخان ایرانی عصر صفوی صورت پذیرفته است. در تحلیل نظری موضوع، یافته های تاریخی با استفاده از نظریات کارکرد گرایی در حوزه جامعه شناسی مورد بررسی قرار گرفته است. بر مبنای این دو نوع بررسی، یافته اساسی تحقیق، فرضیه فوق را تایید می کند و نشان می دهد چگونه این سه عامل اساسی در پدیداری نوع حجاب و پوشش زنان زرتشتی عصر صفوی موثر بوده اند.
    کلید واژگان: حجاب, پوشش, زنان زرتشتی, عصر صفوی, جامعه شناسی تاریخی, کارکردگرایی}
    Ali Akbar Jafari
    The Safaviet regime introduced a new identity to Iranians that was based on the Shiite religion. The teachings of this religion gradually became manifested in the speech and the behavior of the society. Some non-Moslem minorities lived in different cities and regions and followed their own religious believes and traditional conduit. The Zoroastrians were the renowned minority among all. Therefore, the historians and European travelers of that era became interested in Zoroastrian's way of living. The women's attire and veiling and the related images of this social behavior were either described or captured on the paper and this raises the question that: what kind of variables did influence the Veiling and attire of the Zoroastrian women in that era? In order to answer this question the following assumption should be examined ''The Zoroastrian religious teachings and the emphasis on Veil in Iran as a necessity for women together with the religious teachings of shiiet in the Safviet era were dominant and played an essential role in the Zoroastrian women's Veiling and attire'' The subject of this study is in the historical sociology. Here the historic-analytic method is applied and the data is obtained from to domestic historians and European traveler's recorded notes of the ear. In the conceptual analysis the historical findings are studied by adopting functionalism in the field of sociology. Based on these two typs of study the essential outcome of this research proves the assumption to be right and indicates that how influential the three essential factors have been regarding the title of this research.
    Keywords: Veil, Attire, Zoroastrian women, safaviet era, historical sociology, functionalism}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال