به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « marital distress » در نشریات گروه « علوم اجتماعی »

تکرار جستجوی کلیدواژه «marital distress» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • زهرا پارسی نژاد*، اعظم عاشوری

    آشفتگی زناشویی با تخریب روابط زوجین، می تواند کیان خانواده را دچار فروپاشی نماید. بر همین بنیاد پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی روان درمانی شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کیفیت عشق و ناگویی طبعی زنان با آشفتگی زناشویی انجام گرفت. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر دربرگیرنده زنان با آشفتگی زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر همدان در سه ماهه زمستان سال 1397 بود. در این پژوهش شمار 30 زن با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند (هر گروه 15 زن). در هر دو گروه آزمایش و گواه سه نفر ریزش داشتند. گروه آزمایش مداخله 8 جلسه ای روان درمانی شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی را طی 4 هفته به صورت هفته ای دو جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورداستفاده در این پژوهش دربرگیرنده کیفیت عشق (استرنبرگ، 1986) و ناگویی طبعی (پارکر، تیلور و باگبی، 1994) بود. داده ها به شیوه تحلیل کوواریانس توسط نرم افزار آماری SPSS23 مورد تجزیه وتحلیل نهاده شد. نتایج برآمده از تحلیل داده ها نشان داد که روان درمانی شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کیفیت عشق و ناگویی طبعی زنان با آشفتگی زناشویی موثر بوده است (0001/0≥p). بر پایه یافته های پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که روان درمانی شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی می تواند به عنوان درمانی کارآمد جهت افزایش کیفیت عشق و کاهش ناگویی طبعی زنان با آشفتگی زناشویی مورداستفاده گیرد.

    کلید واژگان: آشفتگی زناشویی, روان درمانی شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی, کیفیت عشق, ناگویی طبعی}
    Zahra Parsi Nezhad*, Azam Ashori

    Marital distress can destroy the family unit by destroying the couple's relationship. Accordingly, the present study was conducted to investigate the effectiveness of mindfulness-based cognitive psychotherapy on the quality of love and alexithymia in women with marital distress. The present study was quasi-experimental with pretest, posttest, and control group design. The statistical population of the current study included the women with marital distress who were referred to consultation centers in the city of Hamedan in the winter of 2018-19. 30 women were selected through the purposive sampling method and randomly accommodated into experimental and control groups (each group of 15 women). Three people were withdrawn from both the experimental and control groups. The experimental group received eight ninety-minute intervention sessions of mindfulness-based cognitive psychotherapy for four weeks twice a week. The applied questionnaires in this study included quality of love (Sternberg, 1986) and alexithymia (Parker, Taylor, and Bagby, 1994). The data were analyzed through the ANCOVA method via SPSS23 and alexithymia in the women with marital distress (P<0.001). According to the findings of the present study, it can be concluded that mindfulness-based cognitive psychotherapy can be used as an efficient therapy to increase the quality of love and decrease alexithymia in women with marital distress.

    Keywords: marital distress, mindfulness-based cognitive psychotherapy, quality of love, alexithymia}
  • فاطمه پورآقا رودبرده

    هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه تحریف های شناختی، بهزیستی روانشناختی و دلزدگی زناشویی با میزان سلامت روان در بین زوجین متقاضی طلاق شهرستان رشت می باشد. روش پژوهش حاضر از نوع همبستگی است. جامعه آماری، کلیه زنان متقاضی طلاق مراجعه کننده به مرکز کاهش طلاق شهر رشت بود که با استفاده از نمونه گیری تصادفی150 نفر برای انجام این پژوهش انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه تحریف های شناختی(1389)، بهزیستی روانشناختی ریف(1989) و دلزدگی زناشویی (1996) و سلامت روان می باشد. جهت تجزیه تحلیل داده‌ها از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره استفاده شد. نتایج این پژوهش نشان داد که بین تحریف های شناختی، بهزیستی روانشناختی و دلزدگی زناشویی با میزان سلامت روان در بین زوجین متقاضی طلاق رابطه معناداری وجود دارد. از نتایج این پژوهش می توان در مشاوره های پیش از ازدواج و حل تعارضات زناشویی استفاده کرد.

    کلید واژگان: تحریف های شناختی, بهزیستی روانشناختی, دلزدگی زناشویی, سلامت روان, زوجین متقاضی طلاق}
    Fatemeh Pooragha Roodbordeh

    The purpose of this study was to investigate the relationship between cognitive distortions, psychological well-being and marital disturbance with mental health among couples applying for divorce in Rasht city. The research method is correlation. The statistical population of all women suffering from divorce referring to divorce reduction center in Rasht was selected by random sampling. 150 subjects were selected for this study. The data gathering tool was the Cognitive Distortion Questionnaire (2008), Psychological well-being (1993), and marital distress (1996) and mental health. Pearson correlation coefficient and multivariate regression were used to analyze the data. The results of this study showed that there is a significant relationship between cognitive distortions, psychological well-being and marital disturbance with mental health among couples applying for divorce. The results of this study showed that there is a significant relationship between cognitive distortions, psychological well-being and marital disturbance with mental health among couples applying for divorce. The results of this research can be used in premarital counseling and solving marital conflicts.

    Keywords: Cognitive Distortions, Psychological Well-being, Marital Distress, Mental Health, Divorced Couples}
  • پریسا حیدری شرف، رقیه نصرتی، اسرا الروماحی، راهله سیاه کمری، منظر عباسی، فاطمه رضایی*
    هدف از انجام پژوهش حاضر تعیین رابطه کیفیت زندگی، تاب آوری و بخشندگی با دل زدگی زناشویی در معلمان زن شهر کرمانشاه بود. این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و نمونه شامل 269 نفر از جامعه مذکور بود که با استفاده از جدول مورگان و به روش خوشه ایچندمرحله ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های کیفیت زندگی، تاب آوری کانر ودیویدسون و بخشندگی (FS) و مقیاس دل زدگی زناشویی پاینز و برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیری استفاده شد. نتایج تحلیل نشان داد که بین کیفیت زندگی، تاب آوری و بخشندگی با دل زدگی زناشویی رابطه منفی وجود دارد و کیفیت زندگی، تاب آوری و بخشندگی توانستند دل زدگی زناشویی را پیش بینی کنند. با توجه به اینکه کیفیت زندگی، تاب آوری و بخشندگی پیش بینی کننده های معناداری برای دل زدگی زناشویی هستند می توان با ایجاد چنین ظرفیت هایی دل زدگی زناشویی را کاهش داد.
    کلید واژگان: کیفیت زندگی, تاب آوری, بخشندگی, دل زدگی زناشویی, معلمان}
    The purpose of this study was to determine the relationship between quality of life, resiliency and forgiveness with marital distress in female teachers in Kermanshah. This is a descriptive-correlational study and the sample consisted of 269 people who were selected using a Morgan table and multi-stage cluster sampling. Data were collected by questionnaires on quality of life, resiliency of Canner and Davidson and Forgiveness (FS), and Paints marital rate. The Pearson correlation coefficient and multiple regression were used to analyze the data. The results of the analysis showed that there is a negative relationship between quality of life, resiliency and forgiveness with marital bellowing, and quality of life, resilience and forgiveness can predict marital distress. Considering that quality of life, resiliency and forgiveness are significant predictors of marital maladjustment, it can be reduced by creating such capacity for marital distress.
    Keywords: quality of life, resilience, forgiveness, marital distress, teachers}
  • پریسا جانجانی*، خدامراد مومنی، نادر امیری، الساندرا سیمونلی، آسیه مردای
    اخیرا موضوع آشفتگی زناشویی به عنوان یکی از عامل های ختم شونده به طلاق مورد توجه قرار گرفته است. نتایج مطالعات نشان می دهد در هر لحظه از زمان 20% جمعیت در معرض آشفتگی زناشویی هستند. لذا به نظر می رسد شناسایی عوامل پیش بینی کننده آشفتگی زناشویی و توجه به مسائل جنسیتی جهت هر گونه اقدامات پیشگیری کننده ضروری است. بنابراین، مرور سیستماتیک حاضر، با هدف شناسایی عوامل پیش بینی کننده آشفتگی زناشویی در پژوهش های مورد نظر و چگونگی توجه آنها به مسائل جنسیتی انجام شده است. قلمرواین مرور پژوهش های انجام شده طی سال های 2018-1981 بوده و جستجو در پایگاه های اطلاعاتی با استفاده ازکلید واژه های آشفتگی زناشویی، زنان، مردان، زوجین و معادل انگلیسی آن ها انجام شده است. نتایج این مرور متون نشان داده که مطالعات به ترتیب عوامل فردی2/52 %و بین فردی7/21%، اجتماعی- فرهنگی13%، فردی و بین فردی7/8%، فردی واجتماعی -فرهنگی3/4 %را پیش بینی کننده آشفتگی زناشویی می دانند. دیگر نتایج این مطالعه حاکی از آن است که آشفتگی زناشویی در 86% مطالعات با روش کمی مورد بررسی قرار گرفته و60% مطالعات مبنای تئوریکی مشخصی درنظر نگرفته اند. فراتر از چنین ویژگی هایی، به نظر می رسد نگاه محققین در بیشتر مطالعات انجام شده، مبتی بر نظرگاهی پوزیتیویستی از روانشناسی و روانشناسی اجتماعی بوده است و جای خالی رویکردهایی غیر پوزیتیویستی برای تحلیل چنین موضوعی احساس می شود؛ تحلیل هایی که مفاهیمی همانند" توالی تعاملی در روابط زناشویی"،"جهان ادراکی زوجین"، "همدلی هیجانی" و "مسائل جنسیتی" را به میان آورند. این چنین رویکردهایی در کنار رویکردهای پوزیتویستی می توانند به غنای تحلیلی " پژوهش های آشفتگی زناشویی " مدد رسانند.
    کلید واژگان: مرور سیستماتیک, آشفتگی زناشویی, سیطره پوزیتویسم, مسائل جنسیتی}
    Parisa Janjani *, Khodamorad Momeni, Nader Amiri, Alessandra Simonelli, Asie Moradi
    Recently, marital distress has considered as a common factor that leading to divorce. Results of studies indicated 20% of the population are at risk of marital distress at any moment. Therefore, it seems necessary to identify the predictors of marital distress and consider the gender problems for any preventive measures.So this systematic review was conducted to determine the predictors of marital distress in view of included studies and also how these studies considered the gender problems. The scope of this review included studies that carried out during the 1981-2018 and search strategy were developed in data bases using basic keywords of Marital Distress, Men, Women, Couples and their english equivalent. The results of present study showed, reviewed studies have considered the individual factors 52.2% (Especially in the United States), interpersonal 21.7% (especially European and Asian countries), socio-cultural 13%, individual and interpersonal 8%, and individual and Socio-cultural factors 4.3% as predictors of marital distress. Other results of present review showed 86% of reviewed studies have carried out based on quantitative approach and 60% of the studies did not considered a theoretical basis. In addition, it seems in most reviewed studies the researcher's viewpoint were based on positivism perspective of psychology and social psychology and absence of non-positivist concepts for resolution of this issue is clear; resolution which bring the concepts of " interaction sequence in marital relation"," couplesperceptual world," "emotional empathy" and "gender issues". This approaches along with positivism approaches can help to analytical richness of "marital distress studies".
    Keywords: Systematic Review, Marital distress, Dominance of positivism, Gender problem}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال