به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « students » در نشریات گروه « علوم اجتماعی »

تکرار جستجوی کلیدواژه «students» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • Hosein Farmani *, Fahima Alizadeh, Atiyeh Nazaryan, Mona Shaban Sorouri
    This study has investigated various factors on the academic progress of students in educational systems. Academic progress means that the expected level of education is met and the education organization is closer to the predetermined goals. Academic progress means increasing the amount of learning, increasing the level of grades and acceptance of students in courses and academic level. Undoubtedly, in today's advanced world, one of the signs of a person's success is academic success, without which the development and progress of any country will not be possible. The progress of any country is directly related to the progress of science and technology of that country. Scientific progress cannot be achieved unless thinking and creative people are trained. While educational progress is effective in the development and prosperity of the country, it leads to finding a suitable job and position at high levels, and as a result, sufficient income. Students who have academic success, their family and society will look at them with respect and they will be present in the society with more spirit and cheerfulness, and besides these, the exorbitant costs that are imposed on education and training due to academic failure. The role of human factor in organizations is very important. Therefore, according to the morals and motivations of the human factor in any organization, it is a necessity and a high priority. Human resources are one of the basic factors in every organization. This issue is more important in education.
    Keywords: Academic Progress, Students, Evaluation, Education}
  • رمضان جنتی، مریم افضل خانی*، هادی رزقی شیرسوار
    هدف

     پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل موثر بر توسعه مشارکت معلمان و دانش آموزان در فعالیت های پژوهشی (مراکز پژوهش سرای دانش آموزی) انجام شد.

    روش شناسی:

     مطالعه حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی بود. جامعه پژوهش خبرگان حوزه پژوهش سرای دانش آموزی استان سمنان در سال 2021-2022 بودند که از میان آنان طبق اصل اشباع نظری 16 نفر با روش های نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته بود که روایی آن با روش مثلث سازی تایید و پایایی آن با روش ضریب کاپایی کوهن 62 درصد به دست آمد. داده ها با روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی در نرم افزار MAXQDA 2020 تحلیل شدند.

    یافته ها

     یافته ها نشان داد که عوامل موثر بر توسعه مشارکت معلمان و دانش آموزان در فعالیت های پژوهشی شامل 18 مفهوم، 6 مقوله فرعی و 3 مقوله اصلی بود. مقوله های اصلی شامل ساختار پژوهش سرا (با دو مقوله فرعی سیستم پاداش دهی و قدردانی از تلاش های معلمان و دانش آموزان و شرایط به کارگیری و اصول اخلاقی در فرایند آن)، ماموریت و چشم انداز شفاف پژوهش سرا (با دو مقوله فرعی تدوین برنامه استراتژیک و تدوین مشخص اهداف، رسالت ها، ارزش ها و چشم اندازها) و قوانین، مقررات و سیاست گذاری ها (با دو مقوله فرعی انعطاف پذیری در فرآیند به کارگیری معلمان، دانشجومعلمان و دانشجویان مستعد و افزودن امتیاز در ارزشیابی سالانه و رتبه بندی) بودند.

    بحث و نتیجه گیری

     با توجه به عوامل موثر شناسایی شده بر توسعه مشارکت معلمان و دانش آموزان در فعالیت های پژوهشی (مراکز پژوهش سرای دانش آموزی)، برنامه ریزی جهت توسعه مشارکت آنان ضروری است که از طریق عوامل شناسایی شده محقق می شود.

    کلید واژگان: توسعه مشارکت, معلمان, دانش آموزان, پژوهش سرای دانش آموزی}
    Ramazn Jannati, Maryam Afzalkhani *, Hadi Rezghi Shirsavar
    Purpose

    The present study aimed to identify factors affecting the development of teacher and student participation in research activities (student research centers).

    Methodology

     This applied research was conducted using a qualitative approach. The research population consisted of experts in student research centers in Semnan province in the 2021-2022 academic year. From among them, based on the principle of theoretical saturation, 16 individuals were selected as samples using purposive and snowball sampling methods. Data collection tools were semi-structured interviews, the validity of which was confirmed by triangulation, and reliability was achieved with a Cohen’s kappa coefficient of 62%. Data were analyzed using open, axial, and selective coding in MAXQDA 2020 software.

    Findings

     The findings showed that factors affecting the development of teacher and student participation in research activities included 18 concepts, 6 subcategories, and 3 main categories. The main categories included research center structure (with two subcategories: reward system and appreciation of teachers' and students' efforts, and employment conditions and ethical principles in the process), clear mission and vision of the research center (with two subcategories: strategic program development and specification of goals, missions, values, and visions), and laws, regulations, and policies (with two subcategories: flexibility in the process of employing teachers, student teachers, and talented students, and adding points in annual evaluation and ranking).

    Conclusion

     Considering the identified factors affecting the development of teacher and student participation in research activities (student research centers), it is necessary to plan for their participation development through the identified factors.

    Keywords: Participation Development, Teachers, Students, Research Institute}
  • عاطفه محکم کار، فاطمه شاطریان*، اعظم نیکوکار
    هدف

    هوش موفق می توانند سبب بهبود بسیاری از ویژگی های روانشناختی و تحصیلی شود و با توجه به اهمیت خودآگاهی هیجانی و اشتیاق تحصیلی، پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش مبتنی بر هوش موفق بر خودآگاهی هیجانی و اشتیاق تحصیلی دانش آموزان دوره دوم متوسطه انجام شد.
     
     

    روش

    این مطالعه نیمه تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری همراه با گروه های آزمایش و کنترل بود. جامعه پژوهش حاضر همه دانش آموزان پایه های دهم و یازدهم شاخه نظری شهرستان ساوه در سال تحصیلی 2-1401 بودند که حجم نمونه بر اساس نرم افزار G Power برابر با 25 نفر برای هر گروه محاسبه شد. بنابراین، 50 نفر با روش هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش 10 جلسه 75 دقیقه ای تحت آموزش مبتنی بر هوش موفق قرار گرفت و گروه کنترل در این مدت هیچ مداخله ای دریافت نکرد. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه تجدیدنظرشده خودآگاهی هیجانی ریفی و همکاران (2008) و پرسشنامه اشتیاق تحصیلی شافلی و همکاران (2002) بودند که شاخص های روانسنجی آنها تایید شد. در این مطالعه، برای تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرم افزار SPSS استفاده شد.
     
     

    یافته ها

    یافته ها نشان داد که بین گروه های آزمایش و کنترل در مراحل پس آزمون و پیگیری از نظر خودآگاهی هیجانی و اشتیاق تحصیلی تفاوت معناداری وجود داشت. به عبارت دیگر، آموزش مبتنی بر هوش موفق باعث افزایش خودآگاهی هیجانی و اشتیاق تحصیلی دانش آموزان دوره دوم متوسطه شد و نتایج در مرحله پیگیری نیز باقی ماند (05/0P<).
     

    نتیجه گیری

    با توجه به اثربخشی آموزشی مبتنی بر هوش موفق بر افزایش خودآگاهی هیجانی و اشتیاق تحصیلی دانش آموزان دوره دوم متوسطه، برای بهبود ویژگی های روانشناختی و تحصیلی دانش آموزان می توان از روش آموزش مبتنی بر هوش موفق استفاده کرد.

    کلید واژگان: آموزش مبتنی بر هوش موفق, خودآگاهی هیجانی, اشتیاق تحصیلی, دانش آموزان}
    Atefeh Mohkamkar, Fatemeh Shaterian *, Azam Nikookar
    Purpose

    Successful intelligence can improve many psychological and academic characteristics, and considering the importance of emotional self-awareness and academic engagement, the present study was conducted with the aim of determining the effectiveness of education based on successful intelligence on emotional self-awareness and academic engagement of secondary school students.

    Methodology

    This was a semi-experimental study with a pre-test, post-test and follow-up design with experimental and control groups. The population of the current research was all students of the tenth and eleventh grades of theoretical branch of Saveh city in the academic years of 2022-3, which the sample size was calculated according to G Power software equal to 25 people for each group. Therefore, 50 people were selected by a targeted method and randomly replaced into two experimental and control groups. The experimental group received 10 sessions of 75 minute of education based on successful intelligence, and the control group did not receive any intervention during this period. The research tools were included the revised emotional self-awareness questionnaire of Rieffe et al (2008) and academic engagement questionnaire of Schaufeli et al (2002), which whose psychometric indicators were confirmed. In this study, to analyze the data were used from analysis of variance with repeated measurements and Bonferroni's post hoc test in SPSS software.

    Findings

    The findings showed that there was a significant difference between the experimental and control groups in the post-test and follow-up phases in terms of emotional self-awareness and academic engagement. In the other words, education based on successful intelligence increased the emotional self-awareness and academic engagement of second school students, and the results remained in the follow-up phase as well (P<0.05).

    Conclusion

    Considering the effectiveness of education based on successful intelligence on increasing the emotional self-awareness and academic engagement of secondary school students, to improve the psychological and academic characteristics of students can be used the method of education based on successful intelligence.

    Keywords: Education Based On Successful Intelligence, Emotional Self-Awareness, Academic Engagement, Students}
  • روانبخش جهانشاهی، منصور حقیقتیان*، شاپور بهیان
    هدف

    بسیاری از صاحب نظران حوزه جامعه شناسی و روان شناسی معتقدند که دوره نوجوانی آغاز مرحله شکل گیری هویت است و یکی از وظایف نهادهای اجتماعی کمک به بازتولید هویت ملی در نسل نوجوان و جوان می باشد. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف بررسی جامعه شناختی تاثیر عوامل فرهنگی بر بازتولید هویت ملی در دانش آموزان انجام شد.

    روش

    این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا مقطعی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش کلیه نوجوانان 16-13 سال استان کهگیلویه و بویراحمد به تعداد 51339 نفر بودند که حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 400 نفر در نظر گرفته شد و این تعداد با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته (93 سوالی) بود که روایی صوری و محتوایی آن تایید و پایایی آن با روش آلفای کرونباخ بالاتر از 70/0 برآورد شد. داده ها با روش تحلیل مسیر در نرم افزارهای SPSS و AMOS تحلیل شدند.

    یافته ها

    یافته ها نشان داد که هویت قومی و پایبندی به رسوم با بازتولید هویت ملی در دانش آموزان همبستگی مثبت و معنادار و گسترش فرهنگ تساهل و تسامح، بی سازمانی خانواده و گسترش فضای مجازی با بازتولید هویت ملی در آنان همبستگی منفی و معنادار داشت (P<0.001). همچنین، مدل جامعه شناختی تاثیر عوامل فرهنگی بر بازتولید هویت ملی در دانش آموزان برازش مناسبی داشت و در این مدل، عوامل فرهنگی بر بازتولید هویت ملی در دانش آموزان تاثیر مستقیم و معنادار داشت  (P<0.001).

    نتیجه گیری

    طبق نتایج این مطالعه، عوامل فرهنگی تاثیر معناداری بر بازتولید هویت ملی در دانش آموزان داشتند. بنابراین، برای بازتولید هویت ملی در دانش آموزان می توان زمینه بهبود عوامل فرهنگی را مهیا ساخت.

    کلید واژگان: جامعه شناختی, عوامل فرهنگی, بازتولید هویت ملی, گسترش فضای مجازی, دانش آموزان}
    Ravanbakhsh Jahanshahi, Mansour Haghighatian *, Shapur Bahian
    Purpose

    Many experts in the fields of sociology and psychology believe that adolescence is the beginning of the stage of identity formation and one of the duties of social institutions is to help national identity reproduction in the adolescent and young generation. Therefore, the current research was conducted with the aim of sociologically investigating the impact of cultural factors on the national identity reproduction in students.

    Methodology

    This study in terms of purpose was applied and in terms of implementation method was cross-sectional from type of correlation. The research population consisted of all adolescents aged 13-16 years in Kohgiluyeh and Boyar-Ahmad provinces with number of 51339 people, which the sample size was considered with using Cochran's formula to be 400 people, and this number was selected by multi-stage cluster sampling method. The research tool was a researcher-made questionnaire (93 questions) which whose face and content validity was confirmed and its reliability using Cronbach's alpha method was estimated above 0.70. Data were analyzed by path analysis in SPSS and AMOS software.

    Findings

    The findings showed that ethnic identity and adherence to customs had a positive and significant correlation with the national identity reproduction in students and the expansion of the culture of tolerance, family disorganization and expansion of virtual space had a negative and significant correlation with the national identity reproduction in them (P<0.001). Also, the sociologically model of the impact of cultural factors on the national identity reproduction in students had a good fit, and in this model, cultural factors had a direct and significant effect on the national identity reproduction in students (P<0.001).

    Conclusion

    According to the results of this study, the cultural factors had a significant impact on the national identity reproduction in students. Therefore, to national identity reproduce in students it is possible to prepare the ground for the improvement of cultural factors.

    Keywords: Sociologically, Cultural Factors, National Identity Reproduction, Expansion Of Virtual Space, Students}
  • ناهیده یوسف پور، نوشین درخشان، رقیه پورصابری*
    هدف

    پیشرفت تحصیلی به ویژه در درس ریاضی اهمیت زیادی دارد و شناخت عوامل موثر بر آن به برنامه ریزی در زمینه پیشرفت تحصیلی ریاضی کمک زیادی می کند. در نتیجه، هدف این پژوهش بررسی مدل علی پیشرفت تحصیلی ریاضی بر اساس تفکر خلاق و تفکر انتقادی با میانجی گری حل مسئله در دانش آموزان دوره ابتدایی بود. 

    روش

    پژوهش حاضر توصیفی از نوع کمی بود که جامعه آن، همه دانش آموزان دوره ابتدایی شهر تبریز در سال تحصیلی 1403-1402 بودند. حجم نمونه پژوهش حاضر 250 نفر در نظر گرفته شد که این تعداد با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای این مطالعه شامل پرسشنامه های پیشرفت تحصیلی ریاضی (Shalev et al, 1993)، تفکر خلاق (Welch and Mc Dowall, 2010)، تفکر انتقادی (Facione et al, 1994) و حل مسئله (Heppner and Petersen, 1982) بودند و داده های آنها با روش های ضرایب همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS-26 و AMOS-24 تحلیل شدند 

    یافته ها

    یافته های پژوهش حاضر نشان داد که مدل علی پیشرفت تحصیلی ریاضی بر اساس تفکر خلاق و تفکر انتقادی با میانجی گری حل مسئله در دانش آموزان دوره ابتدایی برازش مناسبی داشت. در مدل مذکور، متغیرهای تفکر خلاق و تفکر انتقادی بر حل مسئله و پیشرفت تحصیلی ریاضی دانش آموزان دوره ابتدایی و متغیر حل مسئله بر پیشرفت تحصیلی ریاضی آنان اثر مستقیم و معنادار داشت. علاوه بر آن، متغیرهای تفکر خلاق و تفکر انتقادی با میانجی گری حل مسئله بر پیشرفت تحصیلی ریاضی دانش آموزان دوره ابتدایی اثر غیرمستقیم و معنادار داشتند (05/0<p). 

    نتیجه گیری

    با توجه به نتایج این مطالعه، برای بهبود پیشرفت تحصیلی ریاضی دانش آموزان دوره ابتدایی می توان میزان تفکر خلاق، تفکر انتقادی و حل مسئله آنان را ارتقاء داد.

    کلید واژگان: پیشرفت تحصیلی ریاضی, تفکر خلاق, تفکر انتقادی, حل مسئله, دانش آموزان, دوره ابتدایی}
    Nahideh Yousefpour, Noushin Derakhshan, Roghayeh Poursaberi *
    Purpose

    Academic achievement especially in mathematics is very important and knowing the effective factors on it helps a lot in planning in the field of mathematical academic achievement. As a result, the aim of this research was to investigate the causal model of mathematical academic achievement based on the creative thinking and critical thinking with the mediation of problem solving in primary school students. 

    Methodology

    The present study was a description from type of quantitative, which its population was all primary school students of Tabriz city in the 2023-24 academic years. The sample size of the present research was considered to be 250 people, which this number were selected by multi-step cluster random sampling method. The tools of this study were included the questionnaires of mathematical academic achievement (Shalev et al, 1993), creative thinking (Welch and Mc Dowall, 2010), critical thinking (Facione et al, 1994) and problem solving (Heppner and Petersen, 1982) and their data were analyzed with the methods of Pearson correlation coefficients and structural equation modeling in SPSS-26 and AMOS-24 software. 

    Findings

    The findings of the present research showed that the causal model of mathematical academic achievement based on the creative thinking and critical thinking with the mediation of problem solving in primary school students had a good fit. In the mentioned model, the variables of creative thinking and critical thinking had a direct and significant effect on problem solving and mathematical academic achievement of primary school students, and the variable of problem solving had a direct and significant effect on their mathematical academic achievement. In addition, the variables of creative thinking and critical thinking with the mediation of problem solving had an indirect and significant effect on mathematical academic achievement of primary school students (P<0.05). 

    Conclusion

    According to the results of this study, in order to improve the mathematical academic achievement of primary school students can promote their creative thinking, critical thinking and problem solving.

    Keywords: Mathematical Academic Achievement, Creative Thinking, Critical Thinking, Problem Solving, Students, Primary School}
  • Masoumeh Shafae, Fatemeh Shaterian Mohammadi*, Alireza Zolfaghari
    Purpose

    Considering the significance of collective identity in carrying out group and social activities, this study aimed to design a model of collective identity based on perceived social support with the mediating role of emotional intelligence among students.

    Methodology

    The present study was applied in objective and descriptive-correlational in method. The research population comprised all undergraduate psychology students of the Islamic Azad University of Qom Province in the academic year 2021-2022. The sample size of this study was 500 individuals, selected after reviewing the entry criteria through convenience sampling. Data were collected using the Collective Identity questionnaire (Hezarjaribi & Lohrasbi, 2011), Perceived Social Support (Sherbourne & Stewart, 1991), and Emotional Intelligence (Schering, 1996) questionnaires and analyzed using Pearson correlation coefficients and structural equation modeling in SPSS-27 and AMOS-24 software.

    Findings

    The findings showed that collective identity, perceived social support, and emotional intelligence among students had a positive and significant correlation (P<0.01). Additionally, the model of collective identity based on perceived social support with the mediating role of emotional intelligence in self-efficacy among students had an appropriate fit. In this model, the variable of perceived social support had a direct and significant effect on emotional intelligence and students' collective identity, and the variable of emotional intelligence had a direct and significant effect on their collective identity. Perceived social support with the mediating role of emotional intelligence had an indirect and significant effect on students' collective identity (P<0.001).

    Conclusion

    According to the results of the present research, counselors and psychologists can improve collective identity among students by enhancing their perceived social support and emotional intelligence through educational workshops.

    Keywords: Collective Identity, Perceived Social Support, Emotional Intelligence, Students}
  • Azam Mozaffari, Iraj Safaeirad*, Yadullah Khorram Abadi
    Purpose

    The purpose of this research was to compare the effectiveness of emotional intelligence training and self-compassion practices on mental well-being, academic vitality, and academic self-concept among female high school students in Hamedan.

    Methodology

    The research method was a semi-experimental three-group design (two experimental groups and one control group) with pre-tests and post-tests. The sample was selected using multi-stage cluster sampling from the population of female high school students in Hamedan in the academic year 2023-2024, with 60 individuals randomly chosen (20 in the first experimental group, 20 in the second experimental group, and 20 in the control group). Measurement tools included the Keyes and Magyar-Moe (2003) Mental Well-being Scale and the Liu and Wang (2005) Academic Self-concept Questionnaire. MANCOVA test and its assumptions were used to test the research hypotheses. ANOVA (one-way analysis of variance) with box plot and post-hoc tests like Tukey and Scheffé were employed for multiple comparisons in the post-test using SPSS version 23.

    Findings

    The results showed that both emotional intelligence training and self-compassion practices are effective in improving the mental well-being and academic self-concept of female high school students in Hamedan. Additionally, it was found that self-compassion training is more effective than emotional intelligence training in enhancing academic self-concept, but there is no significant difference in the effectiveness of emotional intelligence training and self-compassion practices on mental well-being.

    Conclusion

    Psychologists can help students gain more awareness of their emotions and learn how to deal with them, set meaningful and achievable goals, increase academic vitality and motivation through realistic goals aligned with personal interests, and strengthen their academic self-confidence. Students should be taught how to cope with educational stress and anxiety, find creative solutions, and learn to utilize available resources and supports.

    Keywords: Self-Compassion, Emotional Intelligence, Mental Well-Being, Academic Self-Concept, Students, High School}
  • Zahra Sadeghi, Afifeh Hamedi*
    Purpose

    The present study aimed to investigate the impact of philosophizing training on the inquisitiveness and creative thinking of sixth-grade students in Bushehr County.

    Methodology

    This research method was among quasi-experimental studies. The statistical population consisted of 4,263 sixth-grade students in Bushehr County. The sample size included 40 students, obtained through cluster random sampling. The tools for data collection in this study were the Heydari Inquisitiveness Questionnaire (2013) and the Wiles and Dowell Creative Thinking Questionnaire (2002). The obtained data were analyzed using univariate and multivariate covariance analysis.

    Findings

    The findings showed that the adjusted mean score of the inquisitiveness variable in the experimental group's post-test stage was higher than that of the control group. Therefore, it can be said that philosophizing training led to an increase in the inquisitiveness of the experimental group compared to the control group, indicating the positive impact of philosophizing training on the inquisitiveness of the experimental group relative to the control group. Additionally, the adjusted mean score of the creative thinking variable in the experimental group's post-test stage was higher than that of the control group. Therefore, it can be said that philosophizing training led to an increase in the creative thinking of the experimental group compared to the control group, indicating the positive impact of philosophizing training on the creative thinking of the experimental group relative to the control group.

    Conclusion

    Therefore, philosophizing training were effective for improving inquisitiveness and creative thinking in sixth-grade students.

    Keywords: Philosophizing Training, Inquisitiveness, Creative Thinking, Students}
  • ندا ملک پور، محمدرضا عابدی*، سیامک سامانی

    هدف این پژوهش بررسی اثربخشی درمان فرزندپروری پیشتاز بر مشکلات درونی و بیرونی دانش آموزان دبستانی دارای مشکلات رفتاری بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری این تحقیق شامل تمامی دانش آموزان دبستانی شهر شیراز به همراه والدین آنها بود که برای مشکلات روانشناختی به کلنیکهای مشاوره شهر شیراز در سه ماه پاییز 1399 مراجعه کرده بودند. 30 نفر از مادران به همراه فرزندانشان به صورت در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل به طور تصادفی جایگزین شدند. مداخله آموزش فرزندپروری پیشتاز در 8 جلسه به صورت هفتگی و به مدت 90 دقیقه انجام شد. جهت جمع آوری داده ها از فهرست نشانه مرضی کودک اسپرلفکین و گادو و پرسشنامه مشکلات رفتاری کانرز فرم کوتاه ویژه والدین کیت کانرز استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و تحلیل کوواریانس تک متغیره با نرم افزار SPSS نسخه 24 استفاده شد. نتایج نشان داد که درمان فرزندپروری پیشتاز بر مشکلات درونی و بیرونی دانش آموزان دبستانی دارای مشکلات رفتاری تاثیر معناداری داشت (001/0<p). مجذور اتا نشان داد درمان فرزندپروری پیشتاز 61 درصد از تغییرات مشکلات درونی و 65 درصد مشکلات بیرونی دانش آموزان دبستانی دارای مشکلات رفتاری را تبیین می کند. با توجه به نتایج حاصل از این پژوهش، می توان استفاده از درمان فرزندپروری پیشتاز در کاهش مشکلات درونی و بیرونی دانش آموزان دبستانی دارای مشکلات رفتاری را پیشنهاد نمود.

    کلید واژگان: فرزندپروری پیشتاز, دانش آموزان, مشکلات درونی, مشکلات بیرونی}
    Neda Malekpour, Mohammadreza Abedi*, Siamak Samani

    The aim of this research was to investigate the effectiveness of Vantaaz parenting therapy on the internal and external problems of elementary school students with behavioral problems. The research method was semi-experimental with experimental and control groups. The statistical population of this research included all the primary school students of Shiraz city along with their parents who had referred to the counseling clinics of Shiraz city in the fall of 2021 for psychological problems. 30 mothers along with their students were selected as available and randomly replaced in two experimental and control groups. Pioneer parenting training intervention was conducted in 8 weekly sessions for 90 minutes. In order to collect data, Sperelfkin and Gado child symptom list and Connors short form behavior problems questionnaire for parents of Keith Connors were used. In order to analyze the data, descriptive statistics tests (mean and standard deviation) and univariate covariance analysis were used with SPSS version 24 software. The results showed that vanguard parenting treatment had a significant effect on the internal and external problems of elementary school students with behavioral problems (P<0.001). The eta square showed that the parenting therapy explains 61% of the changes in the internal problems and 65% of the external problems of elementary school students with behavioral problems. According to the results of this research, it is suggested to use pioneer parenting therapy in reducing the internal and external problems of elementary school students with behavioral problems.

    Keywords: Pioneer Parenting, Students, Internal Problems, External Problems}
  • اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیکی بر شناخت اجتماعی و رفتارهای انطباقی در دانش آموزان دارای خودجرحی
    ابوالفضل کرمی، آذر کیامرثی، لیلا مقتدر، محمد کاظمی

    امروزه رفتار خودجرحی شیوع قابل ملاحظه ای در بین دانش آموزان دارد و برای پیشگیری از این رفتار مخرب مهارت ها و مداخلات مناسب لازم است. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیکی بر شناخت اجتماعی و رفتارهای انطباقی در دانش آموزان دارای خودجرحی بود. روش این تحقیق نیمه آزمایشی و به روش پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر دارای رفتار خودجرحی که به مرکز مشاوره آموزش و پرورش شهر بابل در سال تحصیلی 1400-1401 مراجعه کرده بودند. نمونه پژوهش شامل 30 نفر که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی و با روش قرعه کشی در دو گروه آزمایشی (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. آزمودنی ها به پرسشنامه های آسیب به خود عمدی گراتز (2001)، شناخت اجتماعی نجاتی و همکاران (1397)، عملکرد اجتماعی/ انطباقی کودک و نوجوان پرایس و همکاران (2003) قبل و بعد از مداخله پاسخ دادند. رفتار درمانی دیالکتیکی در 12 جلسه 90 دقیقه ای و هفته ای دو بار در گروه آزمایش اجرا شد و در این مدت گروه کنترل هیچ نوع درمانی را دریافت نکردند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از میانگین، انحراف معیار و تحلیل کوواریانس توسط نرم افزار SPSS نسخه 24 انجام شد. نتایج نشان داد اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیکی بر شناخت اجتماعی و رفتارهای انطباقی در دانش آموزان دارای خودجرحی تاثیر داشت (01/0<p). لذا می توان رفتار درمانی دیالکتیکی را به عنوان مداخله ای مناسب برای کاهش مشکلات در دانش آموزان دارای خودجرحی پیشنهاد نمود.

    کلید واژگان: رفتار درمانی دیالکتیکی, شناخت اجتماعی, رفتارهای انطباقی, خودجرحی}
    The effectiveness of dialectical behavior therapy on social cognition and adaptive behaviors among students with self-harm
    Abolfazl Karmi, Azar Kiamarsi, Leila Moghtader, Mohammad Kazemi

    Today, self-injury behavior has a significant prevalence among teenagers, and appropriate skills and interventions are necessary to prevent this destructive behavior. The purpose of this study was to determine the effectiveness of dialectical behavior therapy on social cognition and adaptive behaviors in students with self-harm. The method of this research was semi-experimental and pre-test-post-test with a control group. The statistical population of this research included all the male students with self-injurious behavior who referred to the Babol education counseling center in the academic year of 1400-1401. The research sample included 30 people who were selected by available sampling method and were randomly divided into two experimental groups (15 people) and control (15 people) by lottery. The subjects responded to the questionnaires of Gratz's intentional self-harm (2001), Nejati et al.'s social cognition (2017), child and adolescent social/adaptive functioning, Price et al.'s (2003) before and after the intervention. Dialectical behavior therapy was implemented in 12 sessions of 90 minutes and twice a week in the experimental group and during this period the control group did not receive any type of treatment. Data analysis was done using mean, standard deviation and covariance analysis by SPSS software version 24. The results showed that the effectiveness of dialectical behavior therapy had an effect on social cognition and adaptive behaviors in students with self-harm (P<0.01). Based on the findings, dialectical behavior therapy was effective in increasing social cognition and adaptive behaviors in students with self-harm; therefore, dialectical behavior therapy can be suggested as a suitable intervention to reduce problems in students with self-harm.

    Keywords: Dialectical Behavior Therapy, Social Cognition, Adaptive Behaviors, Self-Injury, Students}
  • محمدرضا پویافر*، مینا صالحی

    پژوهش حاضر با هدف تحلیل وضعیت مشارکت دانشجویان و اساتید در پیاده روی اربعین و ارائه راهکارهای ارتقای کیفی آن انجام شد. مبنای طراحی این مطالعه، ضرورت شناسایی نیازها و مسائل زائران دانشگاهی در کنار نگرش های آنان به پیاده روی و انگیزه های آنان در قالب مطالعه کیفی بود. برای این امر، یک چارچوب روش شناختی کیفی با روش تحلیل محتوای حاصل از مصاحبه های نیمه ساخت یافته، تدوین شد. سه نوع مصاحبه با سه گروه متمایز دانشجویان، اساتید و کارشناسان و پژوهشگران حوزه اربعین طراحی و اجرا شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که دانشجویان و اساتید که با انگیزه های مختلف معنوی، کنجکاوی ادراک حضور در اربعین و کسب ثواب در این میدان حاضر می شوند، گاه با انگیزش های هویت گرایی شیعی یا انگیزه سیاسی ابراز قدرت شیعیان همراه هستند. آن ها گاه در موکب های مسیر پیاده روی در خدمات اسکان، تغذیه، رفاهی، پزشکی و همچنین نظارت، هماهنگی و مشاوره برای موکب ها فعالیت دارند. دانشگاهیان ضمن تایید تسهیلات دانشگاه ها برای کاهش دغدغه دانشجویان بابت مسائل آموزشی، غیبت کلاس ها و دفاع از پایان نامه، از تبلیغات بیش از حد رسانه ها انتقاد داشتند و دولتی شدن اربعین را نادرست و همراه با پیامدهای منفی ارزیابی کردند. درعین حال، بر وظایف دولت در فراهم کردن زیرساخت های ارتباطی، ایاب وذهاب، اسکان، تغذیه و تسهیل امور کنسولی تاکید داشتند. در نهایت، پیشنهادهای راهبردی ارائه شده که عموما متمرکز بر محورهایی است که متکی بر ظرفیت علمی و توانمندی دانشجویان و اساتید دانشگاه هستند و می توانند به شناخت بیشتر، آگاهی بخشی و کیفیت بخشی بیشتر حضور زائران دانشگاهی در پیاده روی اربعین کمک کنند.

    کلید واژگان: پیاده روی اربعین, زیارت, دانشجویان, اساتید, برنامه ریزی فرهنگی}
    Mohammadreza Pouyafar *, Mina Salehi

    The current research was conducted with the aim of analyzing the participation of students and professors in the Arbaeen walk and providing ways to improve its quality. The basis of the design of this study was the need to identify the needs and issues of university pilgrims along with their attitudes towards walking and their motivations in the form of a qualitative study. For this, a qualitative methodological framework was developed with the method of content analysis obtained from semi-structured interviews. Three types of interviews were designed and conducted with three different groups of students, professors and experts and researchers of Arbaeen. The findings of the research show that students and professors who come to this field with different spiritual motivations, the curiosity of the perception of attending Arbaeen and gaining rewards, are sometimes associated with the motivations of Shia identityism or the political motivation of expressing Shia power. They are sometimes active in the processions of the walking route in accommodation, nutrition, welfare, medical services, as well as supervision, coordination and counseling for the processions. Academicians, while approving the facilities provided by universities to reduce students' concerns about educational issues, absenteeism, and thesis defense, criticized the media's excessive publicity and assessed the nationalization of Arbaeen as incorrect and with negative consequences. At the same time, they emphasized the duties of the government in providing communication infrastructure, transportation, accommodation, feeding and facilitating consular affairs. Finally strategic suggestions were provided.

    Keywords: Arbaeen Walk, Pilgrimage, Students, Professors, Cultural Planning}
  • صفیه رکنی، مسعود ایمانیان*، حامد بخشی
    تحقیق حاضر با هدف تعیین تاثیر خصوصی سازی مدارس بر منش اجتماعی دانش آموزان مدارس دولتی و خصوصی شهر مشهد انجام گرفته است. این پژوهش به روش میدانی انجام شده و داده های آن با بخشی از پرسش نامه‎ استاندارد «توانمندی های سرشت و منش» رابرت کلونینجر جمع آوری شده که مربوط به اندازه گیری بعد همکاری وخودراهبری از ابعاد سه گانه منش است. جامعه آماری شامل دانش آموزان مقطع متوسطه دوره دوم آموزش و پرورش شهر مشهد است. نمونه های پژوهش از میان دانش آموزان مدارس دولتی و غیردولتی به صورت تصادفی احتمالی انتخاب شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS نسخه 21 انجام شد. براساس داده ها، متوسط منش اجتماعی بین دانش آموزان برابر با 89/18±30/156 محاسبه شد. با بررسی ابعاد منش اجتماعی در بین دانش آموزان مشخص شد که متوسط بعد همکاری بین دانش آموزان برابر با 49/13± 33/104 و متوسط خودراهبری بین دانش آموزان برابر با 83/6± 96/51 به دست آمده است. با توجه به داده های تحقیق می توان گفت مدارس غیردولتی در مقایسه با مدارس دولتی توانایی بیشتری برای رسیدن به اهداف آموزش و پرورش دارند و سازگاری آن ها با محیط های متغیر امروزی بیشتر است.  به این ترتیب فرضیه تحقیق مبنی بر اینکه میانگین منش اجتماعی دانش آموزان مدارس دولتی و غیردولتی متفاوت است تایید شده و براساس داده ها مشخص شد دانش آموزان مدارس غیردولتی در مقایسه با دانش آموزان مدارس دولتی از میانگین منش اجتماعی بالاتری برخوردار هستند. همچنین تفاوت دو بعد از ابعاد منش اجتماعی نیز طبق آزمون t مذکور معنا دار بوده است و مدارس غیردولتی در هریک از این دو بعد از وضعیت نسبتا بهتری برخوردار بودند.
    کلید واژگان: منش اجتماعی, خصوصی سازی, دانش آموزان, مدارس دولتی, مدارس غیردولتی}
    Safia Rokni, Masoud Imanian *, Hamed Bakshi
    This study aims to determine the impact of school privatization on social character of students attending public and private schools in Mashhad. For this purpose, a field survey was adopted and data were collected using Robert Cloninger's "nature and character " questionnaire (TCI-R), which focuses on cooperation and Self-Directedness dimensions of the Tridimensional Personality Inventory. The statistical population comprised secondary school students in Mashhad. Samples were randomly selected from both public and private schools. Data analysis was conducted using SPSS version 21. The mean social character score of students was 156.30±18.89. Further analysis revealed that the mean cooperation score was 104.33±13.49, and the mean self-direction score was 51.96±6.83. The results suggest that private schools are more effective than public schools in achieving educational goals and adapting to today's changing environment. Consequently, the research hypothesis on the difference in the mean social character between students from public and private schools is confirmed. Accordingly, it was found that private school students on average exhibited a higher social character than their counterparts in public schools. Additionally, t-test results showed a significant difference in the two dimensions of social character, with private schools outperforming public schools in both dimensions.
    Keywords: Social Character, Privatization, Students, Public Schools, Private Schools}
  • مریم سادات موسوی، اکرم ثناگو *

    هدف از این تحقیق پیش بینی اهمال کاری تحصیلی از طریق هیجان های تحصیلی دانش آموزان دختر متوسطه دوم بود. این پژوهش بر حسب هدف کاربردی و از نظر گردآوری داده ها توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم شهرستان گرگان در سال تحصیلی 1402-1401 که تعداد آن ها بالغ بر 4501 نفر بود؛ که تعداد نمونه بر اساس جدول مورگان تعداد نمونه برابر 354 نفر از دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم با استفاده از نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار تحقیق در این پژوهش پرسش نامه استاندارد بود که برای اهمال کاری از پرسشنامه اهمال کاری تحصیلی سواری، برای سنجش هیجانات تحصیلی از پرسشنامه پکران و همکاران استفاده شد. بعد از جمع آوری و استخراج داده ها، نمرات شرکت کنندگان با استفاده از روش همبستگی پیرسون و سپس تحلیل رگرسیون چند متغیره با استفاده از نرم افزار SPSS-27 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج ضریب همبستگی بین متغیرهای تحقیق معنادار بود. نتایج نشان می دهد مدل رگرسیون به روش هم زمان (Enter) متغیرهای هیجانات مثبت (463/0=β)، هیجانات منفی (131/0=β)، و هیجانات تحصیلی (117/0=β) پیش بینی کننده ی معنادار اهمال کاری تحصیلی هستند (001/0>P). پژوهش نشان داد که متغیرهای هیجانات مثبت، هیجانات منفی، و هیجانات تحصیلی پیش بینی کننده ی معنادار اهمال کاری تحصیلی هستند.

    کلید واژگان: اهمال کاری تحصیلی, هیجان های تحصیلی, دانش آموزان, دختر, متوسطه دوم.}
    Maryamsadat Moosavi, Akram Sanagoo*

    The purpose of this research was to predict academic procrastination through the academic emotions of the second high school female students. This research was applied in terms of purpose and descriptive in terms of correlational data collection. The statistical population of the present study includes all female students of the second secondary level of Gorgan city in the academic year of 2011-2012, whose number was 4501. According to Morgan's table, the number of samples equal to 354 female students of the second secondary level were selected using available sampling. The research tool in this study was a standard questionnaire, which was used for procrastination from Sawari's academic procrastination questionnaire, and for measuring academic emotions, Pakran et al.'s questionnaire was used. After collecting and extracting the data, the scores of the participants were analyzed using Pearson's correlation method and then multivariate regression analysis using SPSS-27 software. The results of the correlation coefficient between the research variables were significant. The results show that the regression model using the simultaneous method (Enter) variables of positive emotions (β=0.463), negative emotions (β=0.131), and academic emotions (β=0.117) are significant predictors of procrastination. are academic work (P>0.001). The research showed that the variables of positive emotions, negative emotions, and academic emotions are significant predictors of academic procrastination.

    Keywords: Academic Procrastination, Academic Excitement, Students, Girl, Second Secondary School}
  • Mansour Sayyah, Majid Etemad Hosseini, Seyed Amirhossein Dibahosseini

    Overweight and obesity are significant health risk factors. Regular physical activity, which leads to physical fitness, requires access to sports facilities. This research aimed to assess the relationship between physical fitness conditions and access to sports facilities among overweight and normal-weight students in elementary, secondary, and high schools. In this cross-sectional study, the BMI and waist-to-hip ratios of overweight/obese and normal-weight boy students from elementary, secondary, and high schools were measured using scales equipped with height bars and flexible tapes in gymnasiums. Demographic data were collected and recorded using researcher-designed questionnaires. Statistical analysis, including descriptive and inferential analysis, was performed using SPSS version 22. A total of 542 students participated in this research. The results showed significant differences in BMI and waist-to-hip ratios among elementary, secondary, and high school students (P<0.0001), except for the waist-to-hip ratio of high school students (P=0.699). Additionally, there was a significant association between being overweight and access to sports facilities at home for secondary and high school students (P=0.000, P=0.014), but not for elementary students (P=0.384). Based on the findings of this research, access to sports facilities at home and school significantly contributes to the health conditions of students at all school levels. Therefore, school authorities and parents should ensure sufficient sports facilities are available for children.

    Keywords: Students, Body Mass Index, Sports Facilities}
  • صفورا محمدصالحی دارانی*، الهام حری نجف آبادی

    پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش پیش بینی کننده سواد رسانه ای و تفکر انتقادی بر میزان بزه دیدگی سایبری دانشجویان دانشگاه پیام نور اصفهان انجام پذیرفت. روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری را کلیه ی دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه پیام نور اصفهان که در سال تحصیلی 1401-1400 به تحصیل مشغول بوده اند، تشکیل داده است.

    یافته ها

    یافته ها نشان داد بین سواد رسانه ای و میزان بزه دیده گی و بین تفکر انتقادی و میزان بزه دیدگی رابطه ی معنا دار وجود دارد. همچنین؛ سطح سواد رسانه ای دانشجویان متوسط ارزیابی گردید؛ بدین معنا که دانشجویانی که سواد رسانه ای بالاتری داشتند، میزان بزه دیدگی کمتری را تجربه نمودند و دانشجویانی که تفکر انتقادی بالاتری داشتند نیز میزان بزه دیدگی کمتری را تجربه نمودند.

    نتایج

    دانشجویانی که سواد رسانه ای داشته اند، نسبت به دانشجویانی که این مهارت ها را نداشته اند، در مهارت های استفاده از رسانه ها، تجزیه و تحلیل پیام های رسانه ای، توانایی و تولید پیام های رسانه ای و تفکر انتقادی در استفاده از رسانه ها، در سطح بالاتری از مهارت سواد رسانه ای قرار داشتند.

    کلید واژگان: سواد رسانه ای, تفکر انتقادی, بزه دیدگی سایبری, دانشجویان, دانشگاه پیام نور}
    Safora Mohammadsalehi Darani *, Elham Najaf Abdi

    The present study was conducted with the aim of investigating the predictive role of media literacy and critical thinking on the level of cyber victimization among Payam Noor University students in Isfahan.

    Research method

    The current research method is descriptive and correlational. The statistical population is made up of all undergraduate students of Payam Noor University of Isfahan who studied in the academic year of 1400-1401. A number of 400 students from this community were selected by available sampling method and were exposed to three standard media literacy questionnaires (philosophical 2013) and Ritex critical thinking (2005) and standard bullying-victim questionnaires through receiving a response link through virtual space. (Lopez 1997) were placed. The validity and reliability of these questionnaires have been confirmed.The findings showed that there is a significant relationship between media literacy and victimization rate and between critical thinking and victimization rate. also; The media literacy level of the students was evaluated as average; This means that students who had higher media literacy experienced less victimization

    Results

    Students who had media literacy, compared to students who did not have these skills, in the skills of using media, analyzing media messages

    Keywords: Media Literacy, Critical Thinking, Cyber Victimization, Students, Payam Noor University}
  • کاوه حق پرست، غلامرضا جعفرنیا*، رضا دشتی

    هدف پژوهش حاضر، تبیین تاریخی تاثیر ناهنجاری های اجتماعی بر خلقیات ایرانیان با تاکید بر بی تفاوتی اجتماعی (نمونه موردی: دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد بوشهر) است. روش تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و به صورت میدانی از نوع همبستگی و از نظر ابزار، پیمایشی بوده است. در تحقیق حاضر، جهت بررسی متغیرها از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و آزمونرگرسیون گام به گام و سطح معناداری (05/0<p) استفاده شد. یافته ها نشان داد که بین پیشینه اجتماعی و بعد احساسی بی تفاوتی اجتماعی رابطه معکوس معنا دار وجود دارد. همچنین بین پیشینه اقتصادی و ابعاد احساسی و شناختی موثر بر تبیین تاریخی بی تفاوتی اجتماعی رابطه معکوس معنا دار وجود دارد. همچنین بین پیشینه فرهنگی و سیاسی با ابعاد احساسی و رفتاری موثر بر تبیین تاریخی بی تفاوتی اجتماعی رابطه معکوس معنادار وجود دارد. نتایج حاصل از پژوهش حاضر بیانگر آن است که هرچه توجه و آگاهی دانشجویان نسبت به عوامل جامعه شناختی موثر بر تبیین تاریخی بی تفاوتی اجتماعی بیشتر شود، میزان بی تفاوتی اجتماعی در آنان کاهش خواهد یافت.

    کلید واژگان: دانشجویان, ناهنجاری, خلقیات, بی تفاوتی اجتماعی}
    Kaveh Haghparast, Gholamreza Jafarinia *, Reza Dashti

    The purpose of the current research is to explain the historical impact of social anomalies on the moods of Iranians with an emphasis on social apathy (case example: Bushehr Azad University students). The current research method was applied in terms of purpose and in the field of correlation type and in terms of tools, it was a survey. In this research, a researcher-made questionnaire was used to examine the variables. In order to analyse the data, Pearson's correlation coefficient and stepwise regression test and significance level (P<0.05) were used. The findings showed that there is a significant inverse relationship between the social background and the emotional dimension of social apathy. The findings showed that there is a significant inverse relationship between the social background and the emotional dimension of social apathy. Also, there is a significant inverse relationship between economic background and emotional and cognitive dimensions affecting the historical explanation of social apathy. Also, there is a significant inverse relationship between cultural and political background with emotional and behavioural dimensions affecting the historical explanation of social apathy. Also, there is a significant inverse relationship between cultural and political background with emotional and behavioural dimensions affecting the historical explanation of social apathy. The results of the present research show that the more the attention and awareness of students towards sociological factors affecting the historical explanation of social apathy increases, the level of social apathy among them will decrease.

    Keywords: Students, Social Apathy, Abnormality, Moods}
  • Maryam Mahvash, Mohammad Yamini*, Hossein Mahdian
    Purpose

    Academic procrastination detrimentally affects students' other academic performances. Consequently, this study aimed to compare the effectiveness of instructional mental imagery and tolerance of ambiguity training on students' academic procrastination.

    Methodology

    This quasi-experimental research involved two experimental groups and one control group, with a pre-test, post-test, and two-month follow-up design. The study population consisted of all female twelfth-grade students in both public and private schools in Bojnurd during the 2023-2024 academic year. The sample included 45 students selected through purposive sampling and randomly assigned into three equal groups (each group containing 15 students). The first experimental group underwent twelve 90-minute sessions of instructional mental imagery training, and the second experimental group received nine 90-minute sessions of tolerance of ambiguity training based on the cognitive-behavioral approach, while the control group received no training. Data were collected using the Solomon and Rothblum (1984) Academic Procrastination Questionnaire and analyzed using repeated measures ANOVA and Bonferroni post-hoc test in SPSS-25.

    Findings

    The findings indicated significant differences between groups in terms of reducing students' academic procrastination. Both the instructional mental imagery and tolerance of ambiguity training methods significantly reduced academic procrastination in the post-test and follow-up stages compared to the control group (P<0.05). Moreover, there was no significant difference between the instructional mental imagery and tolerance of ambiguity training methods in reducing students' academic procrastination (P>0.05).

    Conclusion

    Given the effectiveness of both instructional mental imagery and tolerance of ambiguity training methods in reducing students' academic procrastination, school counselors and psychologists can utilize these methods alongside other educational approaches to reduce academic procrastination.

    Keywords: Instructional Mental Imagery Training, Tolerance Of Ambiguity Training, Academic Procrastination, Students}
  • Atefeh Mohkam Kar, Fatemeh Shaterian*, Azam Nikookar
    Purpose

    Enhancing divergent thinking and academic enthusiasm in students can positively affect their academic and non-academic performances. Consequently, the present study aimed to determine the effectiveness of critical thinking education on divergent thinking and the academic enthusiasm of high school students.

    Methodology

    This quasi-experimental study followed a pre-test, post-test, and follow-up design with experimental and control groups. The research population comprised all female students in the 10th and 11th grades of the academic branch in Saveh city for the 2022-23 academic year, with a sample size calculated as 25 for each group based on G*Power software. Thus, 50 individuals were purposively selected and randomly assigned to experimental and control groups. The experimental group underwent 10 sessions of 75-minute critical thinking training, while the control group received no intervention during this period. The research instruments included the divergent thinking subscale in Kolb’s (1984) Learning Style Inventory and Schaufeli et al.’s (2002) Academic Enthusiasm Questionnaire. Data were analyzed using repeated measures ANOVA and Bonferroni post-hoc tests in SPSS software.

    Findings

    The results showed significant differences between the experimental and control groups in post-test and follow-up stages in terms of divergent thinking and academic enthusiasm. In other words, critical thinking education led to an increase in divergent thinking and academic enthusiasm among high school students, and the results were sustained at the follow-up stage (P<0.05).

    Conclusion

    According to the results of this study, counselors and psychologists can use critical thinking education alongside other effective educational methods to improve academic and non-academic characteristics of students.

    Keywords: Critical Thinking Education, Divergent Thinking, Academic Enthusiasm, Students}
  • Fatemeh Rahmati, Iraj Safaei Rad*, Yadullah Khorramabadi
    Purpose

    The interaction styles of teachers play a significant role in improving both academic and non-academic outcomes for students. Thus, this study aimed to determine the structural relationship of teachers' interaction styles based on social adaptability, psychological hardiness, and academic achievement motivation with mental health mediation in eighth grade female students.

    Methodology

    This study was applied in its objective and cross-sectional in its execution, utilizing a correlational type. The population of this study comprised all eighth-grade female students in the city of Kangavar in the academic year 1401-1402, totaling 2417 students. Based on the Krejcie and Morgan table, 379 of them were selected as the sample through multi-stage cluster random sampling. Data collection tools included questionnaires on teachers' interaction styles, social adaptability, psychological hardiness, academic achievement motivation, and mental health, which were analyzed using the Structural Equation Modeling (SEM) method in Amos software.

    Findings

    The findings of this study indicated that the variables of social adaptability, psychological hardiness, and academic achievement motivation had a direct and significant effect on mental health, and the variables of social adaptability, psychological hardiness, academic achievement motivation, and mental health had a direct and significant effect on teachers' interaction styles. Moreover, the variables of social adaptability, psychological hardiness, and academic achievement motivation had an indirect and significant effect on teachers' interaction styles through the mediation of mental health (P<0.05).

    Conclusion

    Based on the results of this study, to improve interaction styles, it is possible to create conditions for improving the variables of social adaptability, psychological hardiness, academic achievement motivation, and the mental health of students.

    Keywords: Teachers' Interaction Styles, Social Adaptability, Psychological Hardiness, Academic Achievement Motivation, Mental Health, Students}
  • سعیده سبزیان*، حورا لاجوردی
    هدف

    هدف از پژوهش حاضر تعیین نقش میانجی بی حوصلگی در رابطه بین توانایی های شناختی با آمادگی به اعتیاد در دانش آموزان بود.

    روش

    روش پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. از میان دانش آموزان پسر متوسطه دوم شهر خرم آباد، 200 نفر به شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه توانایی های شناختی، مقیاس چندبعدی حالت بی حوصلگی و مقیاس آمادگی به اعتیاد بود. به منظور تحلیل مدل پژوهش از مدل معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار AMOS24 استفاده شد.

    یافته ها

    یافته ها نشان داد که توانایی های شناختی بر آمادگی به اعتیاد اثر مستقیم معناداری داشت و بی حوصلگی در این رابطه نقش واسطه ای معناداری داشت. در مجموع، نتایج نشان داد که مدل از برازش مطلوبی برخوردار بود.

    نتیجه گیری

    پیشنهاد می شود سیستم های آموزشی در راستای بهبود و پوشش توانایی های شناختی گام برداشته و به سازه های مرتبط و موثر بر آن توجه داشته باشند، که زمینه برای کاهش بی حوصلگی فراهم شود و نتیجه آن می تواند کاهش آمادگی به اعتیاد باشد.

    کلید واژگان: آمادگی به اعتیاد, توانایی های شناختی, بی حوصلگی, دانش آموزان}
    Saeideh Sabzian*, Hora Lajevardi
    Objective

    The study aimed to investigate the mediating role of boredom in the relationship between cognitive abilities and addiction readiness in students.

    Method

    The present research employed a descriptive-correlational approach using structural equation modeling. 200 students from the second secondary school in Khorramabad city were selected using a multi-stage cluster sampling method. The tools used in this research included the cognitive abilities questionnaire, the multidimensional state boredom, and the addiction readiness scale. To analyze the research model, the structural equation model was employed using AMOS 24 software.

    Results

    The findings showed that cognitive abilities had a significant direct effect on readiness for addiction, and boredom played a significant mediating role in this relationship. Overall, the results indicated that the model had a good fit.

    Conclusion

    It is suggested that educational systems take steps to enhance cognitive abilities and focus on relevant and effective structures. This approach can help reduce boredom and potentially decrease susceptibility to addiction.

    Keywords: Addiction Readiness, Cognitive Abilities, Boredom, Students}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال