جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « زبان دین » در نشریات گروه « علوم قرآن و حدیث »
تکرار جستجوی کلیدواژه «زبان دین» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
در قرآن کریم، آیاتی در همسانی زبان پیامبرa با زبان قوم وجود دارد. ارتباط گفتاری به زبان گویشی مردم همراه با بار معنایی و فرهنگی، بازتاب عقاید نادرست عرب را در قرآن به دنبال دارد. لزوم هماهنگی زبان قرآن با فرهنگ زبانی و سطح افق فکری قوم و نیز، تفاوت های آن با فرهنگ زمانه، پاسخ گویی حل این مساله است. پژوهش حاضر که با روشی توصیفی- تحلیلی سامان یافته آیات مربوط به زبان قوم را بررسی کرده و نتیجه پژوهش نشان می دهد که این آیات بیانگر پی آمدهای همسانی زبان قرآن با زبان قوم است. استفاده روان شناسانه از آرزوهای قوم، برخورد اصلاحی با واژگان قوم و بهر ه برداری از آرایه های ادبی آنان، از جمله نشانه های این پی آمد است. از آنجا که قرآن وحیی است که به زبان قوم نازل شده نه این که قرآن زبان قوم است، تفاوت آشکاری بین بازتاب فرهنگ زمانه و زبان قوم، می گذارد.کلید واژگان: زبان قوم, فرهنگ زمانه, زبان قرآن, زبان دین, لزوم هم لسانی}
-
نظریات مطرح در زمینه زبان احادیث اعتقادی نفیا و اثباتا در برخی دیدگاه های کلامی اثرگذار است؛ از نگاه پیروان دیدگاه «وجوب النظر»، تنها راه فراگیر دستیابی به علم تفصیلی نسبت به امور معقول، قیاس منطقی است؛ لذا توحید، بهعنوان مهمترین اصل اعتقادی، و نیز برخی دیگر از موضوعات اعتقادی که از امور معقول به شمار می آیند، در بیان ادله اثباتی خود به زبان قیاس منطقی متکی هستند. این پژوهش با روش کتابخانه ای ضمن تحلیل و نقد ادله دیدگاه وجوب النظر، به صحت سنجی این دیدگاه پرداخته و با نقد آماری، نقلی و برهانی وجوب النظر نشان داده است که اولا ادله عقلی دیدگاه وجوب النظر، به معنی تحصیل علم از راه استدلال عقلی و برهان، مخدوش است؛ ثانیا استناد به مدلول آن دسته از آیات و روایات که به نوعی به وجوب النظر اشعار دارند، در اثبات نظریه وجوب النظر ناتمام است؛ ثالثا بررسی احادیث کتاب شریف کافی نشان می دهد که این ادعا که زبان احادیث اعتقادی، زبان استدلال و برهان است، فاقد اعتبار بوده با دقت در روایات اعتقادی بدست می آید که علیرغم بهره گیری معصومین از زبان برهان، زبان رایج مورد استفاده در احادیث اعتقادی قیاس منطقی نیست، بلکه زبان تحلیل، وصف و إخبار است.
کلید واژگان: وجوب النظر, زبان دین, احادیث اعتقادی, قیاس منطقی} -
از جمله مسایل بحث برانگیز درحوزه زبان دین و قرآن،واقعنمایی/ ناواقع نمایی زبان قصص قرآن است. ناواقع نمایی زبان قصص قرآن توسط برخی نواندیشان از جمله محمداحمدخلف الله طرح گردیده است. در این مقاله باروش تحلیلی-توصیفی ضمن اشاره به رویکرد ناواقعنما به زبان دین و گزاره های تاریخی متون دینی در جهان غرب به تبیین دیدگاه محمداحمدخلفالله پرداخته و سپس با تکیه بر آراء تفسیری آیت الله جوادی آملی این دیدگاه مورد ارزیابی قرارگرفته است. یافته های تحقیق بر آن است که دیدگاه خلف الله در تنافی با ادله عقلی مانند برهان اعجاز (در دوری از اختلاف و تناقض) برهان حق ،برهان هدایت و همچنین در تعارض با صریح برخی آیات قرآن، میباشد. مضاف بر اینکه قصص قرآن در لسان قرآن متصف به برخی اوصاف سلبی (انحراف ناپذیری ، تحریف ناپذیری) و ثبوتی (مانند وصف حق، میزان، قول فصل) که نافی مدعای خلفالله در ناواقعنمایی قصص قرآن و ظهور در واقعنمایی آنها دارند.
کلید واژگان: قصص, زبان دین, واقع نمایی, جوادی آملی, خلف الله}Among the controversial issues in the field of the language of religion and the Qur'an is the realism/unrealism of the language of the stories of the Qur'an. The unreality of the language of Qur'anic stories has been proposed by some new thinkers including Muhammad Ahmad Khalafullah. In this analytical-descriptive article, while pointing to the unrealistic approach to the language of religion and the historical statements of religious texts in the Western world, Baroosh has explained the point of view of Muhammad Ahmed Khalfullah, and then based on the interpretive opinions of Ayatollah Javadi Amoli, this point of view has been evaluated. The findings of the research are that Khalafullah's point of view is in conflict with rational arguments such as the proof of miracles (away from disagreement and contradiction) and also in conflict with the explicitness of some verses of the Qur'an. In addition to the fact that the stories of the Qur'an in the language of the Qur'an are characterized by some negative and positive attributes (such as the description of truth) which negate the claims of Khalafullah in the unrealization of the stories of the Qur'an and the appearance in their realization.
Keywords: stories, the language of religion, Realism} -
از منظر ناشناخت گرایان گزاره های دینی توصیف گر حقایق معنوی و واقعیات عینی نیستند و در برخی آراء معنادار هم تلقی نمی شوند. در این نگرش داستان های دینی نیز اشاره ای به واقعیت ندارند؛ بلکه به مقاصد دیگری بیان شده اند. در این راستا توجه به جنبه های عملی گزاره های دینی اهمیت بیشتری دارد. عمده متفکران اسلامی مانند علامه طباطبایی معتقد به شان شناختی زبان دین هستند. از منظر علامه طباطبایی تمام گزاره های دینی، معنادار و حقیقی قلمداد می شوند و قصص قرآن نیز از جمله گزاره های تاریخی هستند که به عنوان اخبار از حقایق گذشته یا تمثیل از نوع حقیقی بیان شده اند. این نوشتار با روش توصیفی_ تحلیلی به یک سوال اصلی پاسخ می دهد: از منظر علامه طباطبایی قصص قرآنی دارای چه شانی در زبان دین است؟ جهت پاسخ به این سوال اصلی، پس از بررسی شان شناختی زبان دین از منظر متفکران اسلامی و غربی به نظرات علامه طباطبایی پیرامون زبان دین در قصص قرآنی پرداخته می-شود.
کلید واژگان: زبان دین, واقع نمایی, معناداری, قصص قرآن, علامه طباطبایی}Some scholars believe religious propositions do not describe objective facts and are not meaningful. So, religious stories do not refer to reality but are told for other reasons and practical aspects are important. Major Islamic thinkers such as Allameh Tabatabai believe in the cognitive dignity of the language of religion. Allameh Tabatabai believes religious propositions are considered meaningful and real, and Qur'anic stories are among the historical propositions that have been expressed as news of past truths or allegories of the true type. This article answers a main question with a descriptive-analytical method According to Allameh Tabatabai, what is the status of Quranic stories in the language of religion? In order to answer this main question, after examining the cognitive status of the language of religion from the perspective of Islamic and Western thinkers, Allameh Tabatabai's views on the cognitive status of the language of religion in the Qur'anic stories are discussed.
Keywords: the language of religion, realism, Meaning, Qur', anic stories, Allameh Tabatabai} -
مفسران قرآن را با گرایشها و روشهای مختلفی تفسیر میکنند. یکی از این گرایشها تفسیر علمی است. محمدتقی شریعتی (1286-1366ش) با نگارش تفسیر نوین از پیشگامان و باورمندان به این گرایش تفسیری در عصر حاضر است. رویکرد او به تفسیر علمی تحت تاثیر عوامل معرفتی و دروندینی مثل باور به جامعیت و اعجاز قرآن و کتاب زندگی دانستن آن، یا عوامل بیرون دینی مثل بازگشت اصلاحگرایانه به قرآن و توانمند کردن در مقابل اندیشههای غیردینی قرار دارد. بههمینسبب رویکرد او به تفسیر علمی قرآن بیشتر در جهت استفاده از علوم تجربی برای تفسیر قرآن است و از میان فنون مختلف تفسیری، به آنهایی نظر دارد که با تفسیر علمی تناسب بیشتری داشته باشند؛ فنونی همچون ذکر شان نزول، تحلیل بر اساس تناسب سورهها، تحلیل ادبی و بلاغی، و ریشهیابی لغات. در این مطالعه میخواهیم با مرور این ویژگیها همچون ویژگیهای شاخص تفسیر محمدتقی شریعتی، استحکام نظری مبانی و روشهای محمدتقی شریعتی را نیز بسنجیم. فرضیه مطالعه آن است که فراتر از همه مشکلات و نقاط ضعف نظری روشهای تفسیر علمی، کاربست روشهای فوق در تفسیر نوین شریعتی با رویکردی متناقض و دوگانه در پذیرش زبان عرفی و تفسیر علمی همراه شده است.
کلید واژگان: تفسیر قرآن, تفسیر علمی, تفسیر نوین, محمدتقی شریعتی, زبان دین, زبان قرآن}The approach of commentators to the interpretation of the Qurʾān is done with different tendencies and methods, and scientific interpretation is one of the most important tendencies. Mohammad Taghi Shariati is one of the pioneers and believers in this interpretive tendency in the present age. His approach to scientific interpretation is influenced by epistemological and intra-religious factors such as the comprehensiveness and miracle of the Qurʾān and the book of knowing it, and extra-religious factors such as the reformist return to the Qurʾān and empowerment against non-religious ideas. Therefore, his approach to the scientific interpretation of the Qurʾān is more in order to use experimental sciences to interpret the Qurʾān. For this reason, special attention is paid to other factors such as revelation, appropriateness of suras, accuracy in literary points and finding the roots of words in choosing the interpretive and customary opinion of the language of the Qurʾān. In this article, while examining these features, the contradiction in accepting the common language and scientific interpretation has been dealt with, and scientific interpretation has been criticized as an interpretive tendency due to its empirical method.
Keywords: Interpretation of the Qurʾān, Scientific Interpretation, Tafsīr Novīn, Mohammad Taqī Sharīʿatī, The Language of Religion, The Language of Qurʾān} -
زبان قرآن از مسایلی است که آرای مختلفی در رابطه با آن در میان اندیشمندان، مطرح شده است. دیدگاه هایی چون زبان نمادین، زبان شاعرانه، اسطوره ای، تمثیلی، عرف عقلا، عرف عام و زبان ترکیبی از آن جمله اند. تحقیق پیش رو با روش تطبیقی _ مقایسه ای و جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای، دیدگاه امامیه و سلفیه، گرایش وهابیت تکفیری در باب زبان قرآن را بررسی می کند و پس از تبیین دیدگاه هر کدام از آنها در پی پاسخ به این پرسش بوده که دیدگاه قابل پذیرش کدام است و لوازم پذیرش دیدگاه ناصواب چیست؟ دو دیدگاه از این جهت که هر دوی آنها گزاره های قرآنی را معنادار می دانند، همسو هستند. اختلاف عمده دو دیدگاه در این است که امامیه، زبان قرآن را زبان عرف عقلا و قابل فهم برای همه مردم می داند، درعین حال قایل به ظهر و بطن داشتن قرآن و لزوم رجوع به ایمه برای درک تمام حقایق آن هستند؛ اما سلفیه با نفی مجاز و تاویل در قرآن و منع به کارگیری عقل در فهم آن، زبان قرآن را زبان عرف عام و سطحی و همه ظواهر آن را عین حقیقت می دانند. لازمه پذیرش این قول، منتهی شدن آن به تشبیه و تجسیم خداوند متعال در آیات صفات خبری می باشد.
کلید واژگان: زبان قرآن, زبان دین, امامیه, سلفیه, وهابیت تکفیری, مجاز در قرآن}The language of the Qur'an is one of the issues on which various opinions have been raised among thinkers. Some of the Views are as the following: symbolic language of the Quran, poetic language, mythology, allegory, common sense, general custom, and so on. The present study, using a comparative-analytic method, considers the Imamiyyah and Salafi Takfiri groups on this issue, discussing and reasons of these two groups. The common ground between these two groups is that both of them maintain that religious propositions are meaningful. The separating point is that Imamiyyah believe that language of the Quran is understandable by the common people, maintaining that Quran has some interiors that only the Imams can discern it. But on the other side, the Salafi holds that the reason has no role in understanding the Holy Quran and there is no interior meaning and only the literal meaning is valid. This view has some bad consequences such as similarity in the attributes of God with his creatures and his deficiency
Keywords: The language of the Holy Quran the Language of Religion, The Imamiyyah the Salafi Allegory in the Quran} -
بحث از جایگاه عقل در معارف الهی و بشری، از موضوعات پر چالش در محافل علمی دین پژوهان، فیلسوفان دین و مخصوصا در میان پیروان ادیان است. نقش عقل در کسب معرفت، منجر به ایجاد فرقه ها و مکاتب و اندیشه های مختلف گردیده است. آنچه در این پژوهش مورد نظر است ارزیابی جایگاه عقل و ارزش آن در قرآن کریم است. آیا قرآن قایل به حجیت بی حد و حصر عقل است؟و یا قرآن پای عقل را چوبین دانسته و آن را نه تنها از ورود در مسایل دینی بلکه از اندیشیدن در حوزه مسایل و مشکلات بشری نیز منع می کند؟ آیا عقل تنها ابزاری در فهم دین است یا از جایگاه یک منبع قابل اتکاء برخوردار است؟ در جهان اسلام سه پاسخ در قالب مکاتب اعتزالی، اشعری و شیعی به پرسش های فوق داده شده است که به ترتیب منجر به ظاهرگرایان (اهل حدیث در اهل سنت و اخباریون شیعه)، عقل گروی اعتزالی و عقل گروی شیعی شده است. درجهان مسیحیت هم منجر به بروز تفکرات ایمان گرایانه افراطی و ایمان گرایی اعتدالی، و عقل گروی (انتقادی) اعتدالی و عقل گرایی حداکثری شده است. در این پژوهش به منظور یافتن پاسخ هایی مستدل برای این سوالات و استخراج نظرات قرآن به آراء استاد مطهری مسلمانی اندیشمند مراجعه شده است. نظر مطهری ، برآمده از نگاه قرآنی درباره عقل این است که عقل، دارای مقام والایی است و می توان از آن بعنوان عقل مطهر یاد کرد؛که در قرآن هیچ ممنوعیتی برای کاربست عقل وجود ندارد بلکه عقل حجت و سند محسوب می گردد.
کلید واژگان: عقل, قرآن, استاد مطهری, عقل گرایی, معرفت دینی, زبان دین, عقل گرایی اعتدالی}The discussion of the place of reason in divine and human knowledge is one of the most challenging topics in the scientific circles of religious scholars, religious philosophers, and especially among the followers of religions. The role of intellect in acquiring knowledge has led to the creation of different sects and schools and thoughts. What is intended in this research is to evaluate the place of reason and its value in the Holy Quran. Does the Qur'an believe in the limitless validity of reason? Or does the Qur'an consider reason as a wooden foot and forbids it not only from entering into religious issues but also from thinking about human issues and problems? Is reason the only tool in understanding religion or is it a reliable source? In the Islamic world, three answers have been given to the above questions in the form of Etzali, Ash'ari, and Shia schools, which have respectively led to the appearanceists (Ahlul Hadith in Ahl al-Sunni and Shia Akhbarists), the Etzali-oriented intellect, and the Shiite-oriented intellect. The degrees of Christianity have also led to the emergence of extreme faith-based thinking and moderate faith-based thinking, and moderate (critical) rationalism and maximum rationalism. In this research, in order to find well-reasoned answers to these questions and to extract the opinions of the Quran, the opinions of the thinker Motahari Muslimi have been referred to. Motahari's opinion, arising from the Quranic point of view about intellect, is that intellect has a high position and can be referred to as pure intellect; that there is no prohibition in the Qur'an for the use of intellect, but intellect is considered as evidence and evidence.
Keywords: Intellect, Quran, Master Motahari, Rationalism, Religious Knowledge, language of religion, moderate rationalism} -
نظریه «الهیات سلبی در حوزه معنا شناسی صفات خدا»، بیان گر سلبی انگاری صفات ثبوتی اوست و برخی محدثان و متکلمان شیعه آن را پذیرفته اند؛ از جمله: ثقه الاسلام کلینی، شیخ صدوق، ملامحمدصالح مازندرانی، علامه مجلسی، قاضی سعید قمی و سیدعبدالله شبر. از رهگذر این جستار، مشخص می شود که در فرهنگ روایی، تنها دو روایت می تواند مستند الهیات سلبی در حوزه معنا شناسی صفات الهی قرار گیرد که به ترتیب از امام رضا (ع) و امام جواد (ع) صادر شده، اما با ملاحظه محتوای آن ها، آشکار می گردد که روایت نخست، در صدد نفی محدودیت های صفات انسانی از صفات الهی است؛ چنان که روایت دوم، اثبات بساطت ذات الهی را کانون بررسی قرار داده و هیچ کدام در پی موجه سازی نظریه سلبی انگاری صفات ثبوتی نیستند؛ علاوه بر این که این نظریه، نه تنها با فرهنگ روایی امامیه سازگار نیست؛ بلکه یک سلسله محذورات ثبوتی و اثباتی دارد که مانع پذیرش آن می شود.
کلید واژگان: زبان دین, الهیات سلبی, معناشناسی صفات الهی, صفات خدا, مستندات روایی}The theory of “negative theology in the domain of Divine Attributes semantics” regards the positive Divine Attributes as negative, and has been admitted by some Shiite traditionists and theologians, including Thaqat al-Islām Kulaynī, Shaykh Ṣadūq, Mullā Muḥammad Ṣāliḥ Māzandarānī, ‘Allāma Majlisī, Qāḍī Sa‘īd Qumī, and Sayyid ‘Abdullāh Shubbar. This article shows that in the narrative culture, only two narrations can be used as evidence for the negative theology in the domain of Divine Attributes semantics; they have been narrated from Imām Riḍā (a) and Imām Jawād (a) respectively. Nonetheless, the examination of their content reveals that the first narration is to reject the attribution of human trait limitations to the Divine Attributes, and the second narration focuses on proving the simplicity of the Divine Essence. In fact, none of these two narrations aim at justifying the view that considers the positive Divine Attributes as negative. This theory is not only incongruent with the Twelver Shī‘a narrative culture but also has some affirmative and confirmative problems that prevent its acceptance.
Keywords: language of the religion, Negative theology, Divine Attributes semantics, Divine Attributes, Narrative evidence} -
یکی از رویکردهای رایج در حوزه زبان دین، نظریه عرفی بودن زبان قرآن است. این نظریه دارای پیشینه طولانی است. بر اساس این نظریه، خداوند در ارایه مقاصد خویش، از ساختار زبان متعارف و مرسوم قوم استفاده کرده است و به این طریق مقصود خود را بیان نموده است. مطالعه و نقد نظریه عرفی بودن زبان قرآن و بیان نظریه خاص از دیدگاه علامه طباطبایی از اهداف و موضوع این نوشتار است. روش مطالعه از نوع توصیفی و تحلیلی و با اتکاء به آثار وی می باشد. سوال اصلی پژوهش این است که تحلیل علامه طباطبایی از نظریه عرفی زبان قرآن چیست؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که علامه نظریه ی زبان عرفی را فی الجمله پذیرفته، اما قرآن را بدلیل اشتمالش بر حقایق ماورایی، عدم شناخت ژرفای آن و وجود متشابهات و جزمیت زبانش، فراتر از فهم عرفی وعمومی می داند. از منظر علامه طباطبایی، زبان قرآن هر چند بر اساس عناصر عرفی نازل شده است اما تفاوت های اساسی ای با زبان عرف دارد که وجود این تفاوت ها سبب نفی نظریه ی یکسان انگاری زبان دین و زبان عرف می شود. به دلیل نزول تدریجی و اشتمال آن بر مفاهیم غیبی، در تفسیر زبان قرآن، اصول و قواعد عرفی لازم است اما کافی نیست، زیرا زبانی فراعرفی است و دارای خصوصیت مشکک بودن سطوح و ساحات ادراک و فهم می باشد.
کلید واژگان: زبان دین, علامه طباطبایی, زبان عرف, گزاره های قرآنی, مشکک بودن سطوح ادراک و فهم در زبان قرآن} -
امکان فهم متون دینی از دغدغه های همیشگی دین پژوهان بوده و تاکنون اندیشمندان شرق و غرب نظریه های مختلفی درباره اش مطرح کرده اند. در همین خصوص بحث های پردامنه ای هم میان عالمان اسلامی از دیرباز درباره ممکن بودن یا نبودن فهم قرآن مطرح شده است. آنچه در آثار نگاشته شده بیشتر محل توجه قرار گرفته، اقامه ادله در اثبات فهم پذیری قرآن است. حال آنکه، پیش از بحث درباره «فهم پذیری» یا «فهم ناپذیری» قرآن باید مشخص شود که: در فهم پذیردانستن قرآن فهم چه کسانی ملاک است؟ فهم کدامین معانی از قرآن مد نظر است؟ و چه میزان از فهم، معیار سنجش قرار می گیرد؟ در حقیقت این پرسش ها ناظر به مولفه ها و به عبارتی مبانی «فهم پذیری قرآن» است که باید پیش از اقامه ادله بر ممکن بودن یا نبودن فهم قرآن، پاسخ داده شود. نظر به اهمیت این موضوع، پژوهش حاضر با رویکردی درون دینی مبتنی بر روش توصیفی تحلیلی پاسخ پرسش های فوق را می کاود و بر اساس مولفه های به دست آمده ادله مخالفان امکان فهم قرآن را نقد می کند.
کلید واژگان: زبان قرآن, زبان دین, فهم پذیری قرآن, مخاطبان قرآن, فهم متن.}The possibility of understanding religious texts has always been a concern of theologians, and so far Eastern and Western thinkers have proposed various theories about it. In this regard, there has been a wide-ranging debate among Islamic scholars about the possibility or impossibility of understanding the Quran. What has been the focus of most of the written works is the presentation of evidence to prove the comprehensibility of the Quran. However, before discussing the comprehensibility or incomprehensibility of the Quran, it should be noted that: Whose understanding is the criterion for comprehensibility of the Quran? Understanding which meanings of the Quran is meant? And how much understanding should be achieved? In fact, these questions refer to the components or in other words, the principles of "comprehensibility of the Quran" that must be answered before presenting evidence on the possibility or impossibility of understanding the Quran. Given the importance of this issue, the present study examines the answers to the above questions with an intra-religious approach based on a descriptive-analytical method, and then criticizes the arguments of those who believe in the impossibility of understanding the Quran based on the discussed components.
Keywords: Quran's Language, Religion's Language, Quran Comprehensibility, Quran's Audience, Text Understanding} -
در میان آیات حج، آیه 97 سوره آل عمران حاوی نکات و معارف کلیدی درباره حج است. قسمتی از آیه به مسئله امنیت حجاج اشاره دارد: «و من دخله کان آمنا». با رویکرد شناختی به زبان دین، هرکس وارد حرم امن الاهی شود، در امنیت کامل قرار دارد. اما در نگرش ناشناختی، واقعنمایی آیات، اهمیت چندانی ندارد؛ بلکه به دنبال ترغیب مخاطب جهت انجام عملی خاص مثل حج است. یکی از ضروریات دینداری فهم مراد متکلم وحی است. این پژوهش با هدف دستیابی به فهم دقیقتر از محتوای آیه، واقعنمایی امنیت حجاج را از لحاظ تشریعی و تکوینی به روش توصیفی- تحلیلی مورد بررسی قرار میدهد و به این سوال پاسخ میگوید که با تاکید بر آراء علامه طباطبایی، آیه «و من دخله کان آمنا» دارای شان شناختی و مطابق واقع است یا دارای شیونی ناشناختی است؟ اجماع مفسران از جمله علامه طباطبایی بر این قرار دارد که آیه بیانگر حکمی شرعی است و برخی نیز به تکوینی بودن امنیت دنیایی حرم اشاره کردهاند. به نظر میرسد آیه مورد نظر، نهتنها بر حکم تشریعی امنیت حجاج تاکید دارد؛ بلکه به امنیت تکوینی بهصورت اخروی اشاره دارد که سازگار با روایات معصومین(ع) است.
کلید واژگان: زبان دین, حج, امنیت تشریعی, امنیت تکوینی, علامه طباطبایی}Among the verses of Hajj, verse 97 of Surah Al-Imran contains key points and teachings about Hajj. Part of the verse refers to the issue of pilgrims' security: With a cognitive approach to the language of religion, anyone who enters the safe sanctuary of God is in complete safety. But from an ignorant point of view, the realization of the verses does not matter much; rather, it seeks to persuade the audience to perform a specific action such as Hajj. One of the necessities of religiosity is to understand the meaning of the speaker of revelation. In order to gain a more accurate understanding of the content of the verse, this study examines the realities of the security of pilgrims in terms of legislation and development in a descriptive-analytical manner and answers to this question: Emphasizing the views of Allameh Tabatabai, does the verse "ومن دخله کان امنا" have a cognitive and factual dignity or does it have non cognitive status? The consensus of commentators, including Allameh Tabatabai, is that the verse expresses a legislative ruling, and some commentators have pointed to the Divine and worldly security of this place. It seems that the verse in question not only emphasizes the legislative ruling on the security of pilgrims; rather, it refers to Genesis security in the hereafter, which is consistent with the narrations of the infallibles (Ma-soumin: p.b.u.h).
Keywords: Language of Religion, Hajj, Legislative Security, Genesis Security, Allameh Tabatabai} -
رویکرد کارکردگرایانه به قصص قرآن توسط برخی افراد جریان اعتزال نو طرح گردیده است. نادیده انگاشتن جنبه واقع نمایی داستان ها از جمله مولفه های اصلی این نگرش است. در این مقاله با روش تحلیلی- توصیفی ضمن تبیین رویکرد کارکردگرایانه (ناظر به قصص قرآن)، به بررسی نسبت میان اهداف و اوصاف داستان های قرآن- که در متن قرآن بر آنها تاکید شده- با مساله واقع نمایی پرداخته شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد اوصاف قصص (مانند وصف حق و احسن) ظهور در واقع نمایی دارد و اهداف و اغراض مترتب بر قصص (مانند تثبیت قلب پیامبر، صدق دعوی نبوت و...) در بستر واقع نمایی قصص حاصل خواهد شد، و روش قرآن در نقل داستان ها گواه روشنی بر مطابقت گزارش های تاریخی قرآن با واقع بوده، و نگرش کارکردگرایانه در تحلیل قصص قرآن قرین توفیق نیست.
کلید واژگان: قصص, واقع نمایی, اهداف قصص, کارکردگرایی, زبان دین, نومعتزله}A functionalist approach to the stories of the Qur'an has been proposed by some members of the New Etzal movement. Ignoring the realistic aspect of stories is one of the main components of this attitude. In this article, with an analytical-descriptive method, while explaining the functionalist approach (observing the stories of the Qur'an), the relationship between the aims and descriptions of the stories of the Qur'an, which are emphasized in the text of the Qur'an, is dealt with realistically. The research findings show that the descriptions of stories (such as the description of truth and goodness) appear in reality and the goals and intentions of stories (such as establishing the heart of the Prophet, the truth of the claim of prophethood, etc.) in the context of realizing stories. Will be achieved, and the Qur'anic method of narrating stories is clear evidence that the historical accounts of the Qur'an correspond to reality, and the functionalist approach to the analysis of Qur'anic stories is not successful. Keywords: Stories, Realism, Story Objectives, Functionalism, Language of Religion, Neo-Mu'tazilites.
Keywords: stories, Realism, the objectives of the Qur’anic stories, Functionalism, the language of religion, the neo-Mu'tazila} -
استعاره، از شیوه های زبانی برای بیان مفهومی خاص به واسطه مفاهیم دیگر است که عدم شناخت آن سبب لغزش در فهم متن، معنا و معرفت می شود. نوشتار حاضر با روش توصیفی - تحلیلی، استعاره ادبی و معرفتی را با تحلیل دو رویکرد معناشناختی و کاربردشناختی از دیدگاه استاد مطهری مورد پردازش قرار می دهد. آیا استعاره می تواند در زبان دین به گفتار عملی تحقق یابد؟. استعاره، تنها بیانگر معنا نیست، بلکه از رهگذر چیدمان حساب شده ی واژه ها، در متن دینی رخ می نماید که به تحقق گفتار عملی می انجامد؛ بنابراین، علاوه بر زیبایی بخشی و استواری گفتار، ارتباط بیرونی با جهان خارج و مخاطب نیز از استعاره به دست می آید. نتیجه این پژوهش، سیر از مرحله ی معنا به روح متن است، که فرآیندی پویا همراه با گوینده و شنونده و همچنین بافت گفتار را مورد توجه قرار داده است.
کلید واژگان: : استعاره, زبان دین, مطهری, کاربردشناختی, معناشناختی}Metaphor is one of the verbal methods to express a particular concept through another one. Lack of proper knowledge of metaphor results in the lack of proper understanding of the text, meaning, and knowledge. The question is whether metaphor can be realized in the language of religion in practical words or not? The answer is that metaphor is not just about meaning. Rather, it exists in religious texts by aligning the calculated order of words and ultimately leads to the realization of practical speech. So, in addition to the beautifying and verbal richness of the text, it also causes an external connection with the outside world and the audience. The most important and remarkable result of the current study is the transition from the stage of meaning to the spirit of the text. Such a process is a dynamic one with the speaker and the listener, also pays attention to the texture of speech.
Keywords: Metaphor, language of religion, Motahhari, pragmatism, Semantics} -
یکی از موضوعاتی که موجبات تکاپوی ذهنی اندیشمندان را فراهم آورده است، زبان قرآن است. پیشینه ی این موضوع به گستره ی وجودی خود قرآن بوده، و نیازمند کاوشی ژرف نگرانه است تا پرده از چهره ی خویش بردارد. تاکنون زبان شناسی قرآن با نگاهی برون قرآنی بوده و درون قرآن را واکاوی ننموده و یا کاوشش ناکافی بوده و ناخوشایند است که بگوییم در مواردی آن چنان غرق « زبان » شده ایم که فراموش شده است این تکاپو برای بررسی « زبان قرآن » است نه « زبان انسان ». چارچوب حاکم در این نوشتار با بررسی و تحلیل رویکردهای مختلف درباره ی زبان قرآن و در نهایت با دستیابی دیدگاه قرآن درباره ی این رویکردها بسته شده است؛ بنابراین ابتدا رویکرد مورد نظر تحلیل می شود، سپس آیاتی را که به روشنی و یا به گونه ای درباره ی رویکرد یادشده سخن گفته اند، جمع آوری و در نهایت نظر قرآن را بر اساس تمام آیات، جویا شده ایم. از میان رویکرد هایی که بررسی شده است، در مواردی قرآن، نگرشی را مردود دانسته، و در مواردی نیز آن را از جهتی تایید ولی ناکافی دانسته است.
کلید واژگان: زبان, دین, قرآن, زبان قرآن, زبان دین}One of the issues that make the mental efforts of intellectuals and researchers of the Quran to the forefront is the language of the Quran. The background of this issue extends to the very existence of the Quran itself, and it requires a deep deliberation to unveil its face. So far the linguistics of the Quran has been extrapolated and has not studied or explored the Quran within itself and it is inadequate to say that we have become so engrossed in "language" that it has been forgotten that it is a search for the "language of the Quran" rather than "human language". The governing framework in this paper is reviewed and analysis of different approaches on the language of the Quran and finally by obtaining the Quran's view of these approaches; therefore, first the approach is analyzed, then we collect the verses that have been described as clearly or in some way about the above approach, and then we have inquired about the Quran according to all the verses. The Quran, through the studied approaches, rejected some, and in some cases it has found it inadequate but insufficient.
Keywords: words of the Quran, revelation words, Quranic examples, Language of comprehensive supreme} -
داستان های قرآن در مواضع و سیاق های گوناگون ذکر شده است. این پراکندگی و تفاوت سبک های بیان قصص در گفتمان آیات، شبهه راهیابی تعارض به متن قرآن را در ذهن مخاطب تداعی می نماید؛ این در حالی است که با بهره گیری از قراینی می توان ضمن پاسخ گویی به شبهاتی چون تاریخ مندی و متن ادبی و بلاغی بودن قرآن، در رد ادعای مذکور مبادرت ورزید. روایات منتسب به معصومین از جمله قراین ناپیوسته ای به شمار می روند که نقش موثری در تبیین آیات الهی ایفا می نمایند. لکن با عنایت به احتمال ورود اسرائیلیات به منابع روایی، ارجاع به این مصادر را با مشکل مواجه ساخته و زمینه را برای ادبی و بلاغی دانستن قصه های تاریخی قرآن می گشاید. از سویی از آنجا که موارد گوناگونی از اشتراک میان داستان های قرآن و نقل های تاریخی مشاهده می شود، با نظر به اینکه گاه حلقه های مفقود قصص در تاریخ یافت می شود، کاربست داده های تاریخی در تفسیر داستان های قرآن نافع می نماید و کمک شایانی نیز در پاسخ گویی به شبهاتی که، تنها روش فهم قرآن را روش ادبی و تحلیل متن می داند، خواهد نمود. بر این اساس پژوهش حاضر از رهگذر تامل در آرای اندیشمندان مسلمان به ویژه آیت الله جوادی آملی و با تکیه بر روش توصیفی - تحلیلی به این پرسش کلیدی که «کارکرد روایات و منقولات تاریخی در نقد خوانش ادبی معاصر از قصص قرآن چگونه ارزیابی می شود؟» پاسخ داده است.
کلید واژگان: داستان های قرآن, روایات, نقل های تاریخی, تفسیر ادبی, زبان دین, آیت الله جوادی آملی}Qur’anic stories are mentioned in various places and styles. This dispersion and the variety of the narration styles of the discourse of the ayahs might evoke in the mind of the audience the doubt about the existence of conflict in the Qur’anic text. However, using some contextual evidence, it is possible to respond to the doubts raised concerning the historicality of the Qur’an and its being a literary and rhetorical text and to attempt at rejecting the claim. The hadiths attributed to the Infallibles are considered to be detached contextual evidence that play an effective role in explicating the divine ayahs. However, considering the possibility of the creeping of Isra'iliyyat into the sources of hadiths, the referral to hadiths has become problematic, setting the grounds for the assumption that Qur’anic historical stories are merely literary and rhetorical. On the other hand, as one can observe various instances of commonalties between Qur’anic stories and historical narratives, given that sometimes the missing links of stories are found in history, the use of historical data in the interpretation of the stories of the Qur’an appears to be helpful and to greatly aid in responding to doubts by those who consider a literary approach and text analysis the only way to understanding the Qur’an. The present descriptive-analytical study thus, through reflection on the ideas of Muslim thinkers, especially Ayatullah Javadi Amoli, addresses the key question that "how the function of hadiths and historical narratives in the criticism of the modern literary reading of the Qur'anic stories can be validated".
-
«الهیات سلبی» نظریه ای مهم و پرطرفدار در حوزه «زبان دین» در میان الهی دانان یهودی، مسیحی و مسلمان است. الهیات سلبی در سه حوزه هستی شناسی، معرفت شناسی و معناشناسی صفات الهی مطرح است که میان آنها پیوند ناگسستنی برقرار است. از رهگذر این جستار مشخص می شود که به باور ابن میمون، لازمه الهیات ایجابی زیادت، تعدد قدما است، و لازمه الهیات ایجابی عینیت، برگشت گزاره های صفات الهی به هوهویت است. ابن میمون با تکیه بر بساطت ذات الهی، به نفی صفات ذاتی ثبوتی الهی پرداخته و به باور وی، خداوند هیچ گونه صفت ذاتی به وجهی از وجوه و در هیچ حالی ندارد. وی الهیات سلبی و نفی صفات ذاتی از ذات الهی را بدیهی می داند. اندیشه های ابن میمون از جهات مختلفی قابل ارزیابی است که شاخص ترین آنها فقدان تصویر صحیحی از نظریه عینیت در نگاه ایشان است.کلید واژگان: زبان دین, الهیات سلبی, الهیات ایجابی, الهیات یهودی, ابنمیمون}
-
معنا داری و یا بی معنایی گزاره های دینی یکی از اصول و مبانی مهم در تفسیر متون مقدس به حساب می آید؛ زیرا اگر چنین گزاره هایی بی معنا بوده و فقط در سطح گزاره هایی برای بیان احساسات دینداران و مانند آن باشد، نمی توان با تکیه بر آنها به فهم دقیق و کاملتر آیات الهی دست یافت ولی در صورت معنادار دانستن متون دینی می توان به این هدف رسید. این موضوع که عمدتا درباره عهد قدیم وجدید مطرح بوده است؛ توسط برخی نویسندگان معاصر به متن قرآن نیزکشانده شده است. در نظریه کاربردی معنا، هر لفظی در حوزه استعمالی خودش معنادار تلقی می شود، بر این اساس گزاره های دینی در حوزه استعمالی خود معنادار خواهند بود. تحقیق دراین نوشتار به روش کتابخانه ای و با استفاده از تحلیل داده ها و نظریات مختلف در زمینه ماهیت معناداری گزاره های قرآنی صورت گرفته است. در اثبات وتبیین معناداری عبارات قرآنی از شواهد و دلایل مختلفی مدد گرفته شده است که در دو دسته کلی شواهد درون متنی(قرآن - روایات) وشواهد برون متنی (عقلی – کلامی) مطرح شده است. بنابراینگزاره های قرآنی، معنادار و ناظر به واقع هستند.کلید واژگان: زبان دین, گزاره های قرآنی, پوزیتیویسم, معناداری}One of important principles in commentary of the Holy texts is meaningfulness or meaninglessness of religious statements to the extent that if such statements were meaningless and they just expressed believers emotions, it wouldnt achieve precise and perfect understanding of divine verses by relying on them. But if such statements view meaningful, this aim will achieve. This issue has mainly been raised on the Old Testament and the New Testament. This has been reached to the Quran text by some contemporary writers. According to practical theory of meaning, every word in its application field views meaningful. As a result, religious statements in their application field will be meaningful. This research has been done by a library methodology and analyzing the data and various theories in the field of meaningfulness of Quranic statements. Different evidences have been applied in order to explain and to prove the meaningfulness of Quranic statements. These evidences are intra-textual (Quran & traditions) and extra-textual (intellectual & speech). Therefore, Quran statements are meaningful and near to reality.Keywords: language of religion, Quranic statements, Positivism, meaningfulness.}
-
معنای زبان دین یکی از مباحث داغ فلسفی در این روزگار است. فیلسوفان زبان دین به جد این مسئله را کاویده و دیدگاه های مختلفی از قبیل بیان ناپذیری، نظریه الاهیات سلبی، نظریه تمثیل، نظریه تنزیهی عرفانی، نظریه کارکردگرایی و نظریه بی معنایی را مطرح کرده اند. در این میان، برخی از پژوهشگران با مطالعه آثار صدرای شیرازی، به عنوان یکی از فیلسوفان بسیار مهم عالم اسلام، به استخراج دیدگاه وی در حوزه زبان دین پرداخته اند. نتیجه این بررسی ها آن است که وی زبان دین را لایه لایه و ذومراتب دانسته که واژه های آن در هر عالم معنای خاص همان عالم را دارد. سبک صدرا در تعریف واژه های زبان دینی توسعه در معنا و فاصله نگرفتن از معنای حقیقی است. در این نوشتار، به بررسی دیدگاه وی در دو حوزه زبان دین، یعنی معناشناسی اوصاف الاهی با تاکید بر صفت وجود و تحلیل معناشناسی زبان دین در قلمرو معاد می پردازیم.کلید واژگان: صدرالدین شیرازی, زبان دین, معاد جسمانی, صراط}The meaning of the Religious language is one of the important topics of philosophy in this period. Philosophers have studied this issue seriously and different views, such as Ineffable, theory of negative theology, Metaphor theory, Mystical transcendence theory, Theory of functionalism, Semantic Theory, have raised. In the meantime, some researchers studying the works of Mulla Sadra as one of the most important philosophers of Islam have tried to extract his views on the religious language. The result is that he believes that religious language is layered. Mulla Sadra's approach in religious language is defining of words and he is not taking away from the original meaning. This article examines Mulla Sadra in the language of religion. In the language of religion the sense of the divine attributes with emphasis on the divine attribute and analysis of the semantics of the language of religion in the realm of resurrection are studiedKeywords: Mulla Sadra, Religious language, Resurrection, Way}
-
پیرامون چگونگی سخن گفتن از خداوند و زبان به کارگرفته در متون دینی نظریات مختلفی طرح شده است. نظریه های بی معنایی زبان دین (دیدگاه پوزیتویستم منطقی)، غیرشناختاری بودن زبان دین، زبان نمادین، الهیات سلبی، تمثیل و کارکردگرایی مهم ترین نظریاتی هستند که در این زمینه در غرب طرح شده اند. در این مقاله ضمن نقد این دیدگاه ها، این نتیجه به دست آمده است که در مورد سخن گفتن از خدا، الفاظ اطلاق شده بر خداوند همان معنای الفاظ بشری را دارند (نظریه ی اشتراک معنوی)، ولی در مورد صفاتی که به خداوند به صورت مجازی اطلاق می شوند (نظیر خشم) این صفات به جهات آثارشان به خداوند اطلاق می گردند؛ در مورد صفات خبری نیز نظریه ی تاویل بر مبنای قرائن داخلی و خارجی، مورد قبول است. در مورد متون وحیانی، گرچه در این متون از استعاره و تمثیل استفاده شده است، اما متون وحیانی نظیر قرآن به همان زبان عرفی نازل شده اند.کلید واژگان: زبان دین, مشترک معنوی, زبان تمثیل, زبان نمادین, الهیات سلبی}There are a variety of opinions as to how to speak of God and religious language in revealed scriptures. The chief ideas raised in the west are: theory of logical positivism that holds religious language is nonsense, theory of non-intelligibility of religious language, symbolic language, negative theology, analogy and functionalism. Criticizing these views, the result obtained in this article is that when we speak of God the words applied to God have the same meaning as applied to human, i.e., they are univocal. However, attributes applied to God metaphorically, like wrath, are applied to God because of their functions. The acceptable opinion about revealed attributes (al-Sefat al-Khabariyah) is metaphor according to internal and external evidences. Finally, revealed scriptures, though use metaphor, have the very common meaning.Keywords: religious language, univocal meaning, analogy, symbolic language, negative theology}
-
مسئله زبان قرآن در دهه های اخیر مورد توجه اندیشمندان و قرآن پژوهان قرار گرفته است و مبحثی است نوپدید که در گذشته هم برخی ابعاد آن در قالب عناوین دیگری طرح شده،اما امروزه به دنبال مباحث فلسفه دین و به تبع آن «زبان دین» این بحث مورد کاوشهای متعددی قرار گرفته است. مراد از زبان در این مبحث شیوه تفهیم وتفاهم داست ،عنوان «زبان قرآن » نحوه خطابات قران را بیان می کند که در چگونگی این خطابات ،اندیشمندان مسلمان هر کدام به سویی رفته اند . چند لایه بودن زبان قرآن نتیجه ای است که از بررسی مباحث مذکور بدست می آید که البته در میان اندیشمندان مسلمان نیز قائلینی را به خود اختصاص داده است . مراد واقعی «زبان قرآن»،«نقش آن در فهم قرآن»، «پیشینه این بحث» «نقد و بررسی دیدگاه های مشهور در این حوزه (عرف عام و عرف خاص) و نیز ارائه یک دیدگاه مناسب از جمله اهداف این نوشتار است.کلید واژگان: زبان قرآن, زبان دین, عرف عام, عرف خاص, زبان ترکیبی و چند لایه ای, ظاهر و باطن}The language of the Quran is an issue which has been under the focus of scholars and Quranic researchers both in recent times and the past. However, following the debates on the philosophy of religion and body language, this issue has been investigated more extensively. In this context, language refer to making someone understand something and reaching a mutual understanding and the phrase the language of the Quran denotes how the Quranic sermons are made and this is the issue about which Muslim scholars have various understandings. The debates on the language of the Quran have given rise to the conclusion that the language of this holy book is multi-layered and, of course, some Muslim scholars have acknowledged this idea as well. In fact, the present article in intended to deal with the language of the Quran, its role in understanding the Quran, the background to this debate a review of the prominent views on this issue (common parlance and technical parlance) and presentation of a reasonable outlook on this issue.Keywords: the language of the Quran, the language of religion, common parlance, technical parlance, synthetic, multi, layered language, the interior, exterior}
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.