مقدمات حکمت
در نشریات گروه علوم قرآن و حدیث-
برای عصمت پیامبر اکرم(ص) و ایمه اطهار(ع) ادله متعددی وجود دارد که یکی از آنها آیه «اطیعوا» است: «یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم» (نساء: 59). از دیدگاه عالمان شیعه و برخی از اهل سنت، آیه شریفه بر عصمت پیامبر اکرم(ص) و اولی الامر دلالت دارد و یکی از استدلال های اساسی آن اطلاق و مقدمات حکمت است. دلالت آیه شریفه در مقاله ای که از حسین اترک با عنوان «بررسی دلالت آیه "اطیعوا" بر عصمت» در مجله حکمت معاصر (سال یازدهم، ش 1، 1399) منتشر شده، مورد مناقشه قرار گرفته و اشکالاتی بر آن ذکر شده که به نظر نگارنده هیچ کدام از اشکالات تمام نیست. نگارنده همانند عالمان شیعه، به تمام بودن اطلاق آن از راه مقدمات حکمت عقیده دارد و بر این باور است که خدای سبحان در مقام بیان بوده و هیچ قیدی برای آن نیاورده، با اینکه امکان تقیید اطاعت وجود داشته است. پس این آیه کریمه هر اطاعتی را شامل می شود. ازاین رو گستردگی اطاعت از پیامبر اکرم(ص) و ایمه اطهار(ع) نسبت به هر طاعت و فعلی با عصمت تلازم دارد. مقاله پیش رو نخست با روش توصیفی تحلیلی تفسیری استدلال به آیه برای اثبات عصمت را تبیین کرده، سپس با روش «انتقادی» ادعا و ادله مقاله مزبور را نقد نموده است.
کلید واژگان: آیه «اطیعوا»، عصمت، اولی الامر، عصمت امام، اطلاق، مقدمات حکمت -
اطلاق از جمله مباحث علم اصول است که کاربرد فراوانی در علم فقه دارد. اطلاق خود دارای دو نوع لفظی و مقامی است. گرچه در کتب اصولی مباحث مفصلی در مورد اطلاق لفظی آمده است؛ اما اطلاق مقامی آنچنان که شایسته است، مورد بحث واقع نشده است. تنها تعریفی که در مورد اطلاق مقامی یافت شد توسط شهید صدر ارایه شده بود. با توجه به کمبودی که در باب اطلاق مقامی وجود دارد، ارایه تحقیقی جامع در این زمینه ضروری به نظر می رسد. در این نوشتار که با روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از داده های کتابخانه ای صورت گرفت، مشخص شد که تعریف ارایه شده توسط شهید صدر جامع همه موارد اطلاق مقامی نیست؛ به همین دلیل اطلاق مقامی این گونه تعریف می شود که «یک قیاس استثنایی و قرینه ای خاص است که در آن از عدم بیان متکلم، عدم وجود مونه زاید و لو به نحو عنصری مستقل در کلام نتیجه گرفته می شود». همچنین به دست آمد که اجرای اطلاق مقامی، همانند اطلاق لفظی نیازمند کامل شدن مقدمات حکمت، یعنی اثبات در مقام بیان بودن و عدم ورود قید می باشد.
کلید واژگان: اطلاق لفظی، اطلاق مقامی، شهید صدر، مقدمات حکمتAbsoluteness (Iblāq) is one of the topics of the science of principles ('elme Osul), which is widely used in the science of jurisprudence. The absoluteness itself has two types of wording (Lafzi) and status (Maqāmi). Although there are detailed discussions about the wording meaning in the books of principles, the meaning of status has not been discussed as it should be. The only definition that was found about the meaning of status was provided by Shahid sadr. Considering shortcomings in the discussions of absoluteness of status (Eblāqe Maqāmi), it seems necessary to provide comprehensive research in this field. In this article, which was done by descriptive-analytical method and using library data, it was found that the definition provided by Shahid Sadr is not inclusive all cases of absoluteness of status; For this reason, the absoluteness of status is defined as; "an exceptional syllogism (qiyāse Estethnāi) and a special mark (qarineh Khās) which is concluded from the lack of expression of the sayer, the lack of supernumerary outgo (Mauneye zāed), like an independent element in the statement". It was also found that the enactment of absoluteness of status, like absoluteness of wording (Eblāqe Lafzi), requires the completion of the preliminaries of wisdom, i.e. proving that the sayer is in the position of expression and not using a constraint (qeyd).
Keywords: Absoluteness of Status, Absoluteness of Wording, preliminaries of wisdom, Martyr Sadr -
محقق نایینی در بحث ادوات دال بر عموم نظریه ای را مطرح می کند مبنی بر اینکه جهت استفاده دلالت اداتی مانند «کل» بر استیعاب جمیع افراد، در مدخول ادوات عموم نیاز به جریان مقدمات حکمت می باشد. از آن جایی که این نظریه منشا ورود اشکالات متعدد بر نایینی شده است در مقاله حاضر به طرح و بررسی مهمترین اشکالات وارد شده به نظریه ایشان پرداخته می شود.حاصل اشکال پذیرفته شده در مقاله حاضر به مرحوم نایینی نسبت به لزوم جریان مقدمات حکمت در مدخول ادواتی مثل «کل» عبارت از آن است که در چنین مواردی مولی با آوردن ادوات عموم تصریح به عدم دخالت قید زاید می کند بنابراین جایی برای دلالت سکوتی و جریان مقدمات حکمت جهت احراز عدم دخالت قید وجود ندارد.ثمره بحث حاضر در تعارض بین مطلق و عام روشن می شود که مشهور اصولیین در این بحث عام را بر مطلق مقدم نموده اند و اگر عام نیازمند جریان مقدمات حکمت باشد، محلی برای تقدم عام بر مطلق نخواهد بود.این نوشتار به روش مراجعه به منابع کتابخانه ای می باشد و جمع آوری اطلاعات به صورت رایانه ای پیرامون اهداف مورد نظر انجام گرفته است.
کلید واژگان: مقدمات حکمت، ادوات عموم، اطلاق، محقق نایینی
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.