به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه

وصیت

در نشریات گروه علوم قرآن و حدیث
تکرار جستجوی کلیدواژه وصیت در نشریات گروه علوم انسانی
  • بشیر سلیمی*، سعید طاوسی مسرور

    در این مقاله به مقایسه صالح پیامبر و ناقه اش با علی بن ابی طالب در پرتو منابع شیعیان از جمله قصص الانبیاء، احادیث، فقه و تفاسیر قرآن خواهیم پرداخت. در روایت شیعیان از فاصله زمانی زیاد و ترتیب رخ داد تاریخی بین آن دو چشم پوشی شده است، به دلیل تمایل راویان به بهبود وضعیت سابق علی و مزین کردن شخصیت او به پرهیزکاری، به عنوان فرد دارای بسیاری از صفات صالح پیامبر به تصویر کشیده شده است. بنابراین علی به گونه ای ترسیم می شود که در بسیاری از خصوصیات صالح پیامبر سهیم بوده و دقیقا همانند او از دودمانی مقدس می باشد. نویسندگان شیعه از ارتباط میان شخصیت آن دو استفاده کردند تا تردیدکنندگان را در به حق بودن امامت علی متقاعد کرده و نشان دهند که مرتبه ایشان کمتر از یک پیامبر نبوده و قدمت اعتقاد شیعی را به اثبات برسانند.

    کلید واژگان: صالح پیامبر، ناقه صالح، علی بن ابی طالب، امام، ولایت، وصیت، اوصیاء
    Bashir Salimi*, Saeed Tavoosi Masroor

    In this article, we will compare the Prophet Saleh and his camel with Ali Ibn Abi Talib (as) in the light of Shiite sources, including the stories of the prophets, hadiths, jurisprudence, and interpretations of the Qurʾān. In the narrative of the Shias, the longtime interval and the sequence of historical events between the two have been overlooked.  Because of the narrators' desire to improve Ali's former condition and embellish his character with piety, he is depicted as a person with many righteous qualities of the Prophet Saleh. Therefore, Ali is depicted in such a way that he shares many of the good qualities of the Prophet Saleh and is from a holy lineage just like him. Shia writers used the connection between the two personalities to convince the doubters of the rightness of Imamate of Ali and to show that his rank was not less than that of a prophet and to prove the antiquity of Shia belief.

    Keywords: the Prophet Saleh, the Camel of the Saleh, Ali bin Abi Talib (as), Imam, Wilayat, Succession, Guardians
  • محمد اکبری مفرد *

    در پی رشد دانش پزشکی و دستیابی به فن آوری های نوینی که استفاده از اعضای بدن را برای نجات جان بیماران لاعلاج و درمان برخی از بیماری ها فراهم ساخت، پرسش های فقهی و حقوقی ای را در این حوزه مطرح کرده است که از جمله آنها می توان به ارزش اعضای بدن انسان اشاره کرد، به طوری که بررسی وضعیت اعمال حقوقی، مانند خرید و فروش، وصیت نسبت به اعضاء و کاربرد آن در جامعه ی پزشکی، نشان دهنده ی اهمیت این مسیله است. از آثار تبیین این موضوع، مشخص شدن پاسخ به این پرسش است که آیا اعضای بدن انسال مال محسوب می گردد، و آیا انسان در برابر اعطای عضوی از بدن خود به دیگری می تواند طلب عوض کند و آن را در قالب خرید و فروش طرح نماید، یا اینکه چنین اختیاری ندارد. بی گمان انسان از حق وصیت برای پس از مرگ خود برخوردار است، این حقی است که در آیات و روایات بر آن تاکید شده است. اما آیا انسان می تواند وصیت کند که پس از فوت، عضوی از بدنش جدا شود و در راه نجات همنوعان و اغراض عقلایی دیگر استفاده گردد؟ آنچه از بررسی دیدگاه اکثر فقها و حقوقدانان به دست می آید این است که فقط خرید و فروش برخی از اعضای بدن انسان که با قطع آنها حیات فرد با خطر جدی مواجه نمی گردد و دارای منفعتی عقلایی و مشروع باشد صحیح است.

    کلید واژگان: انتقال اعضا، وصیت، فروش جسد، قروض اعضا
  • مظاهر حیدری

    مرگ در انسان به معنای زهوق و خروج روح از بدن است که با از دست دادن قوه عاقله متصرفه (فعالیتهای ارادی) محقق می شود. در اینکه وصیت به اهداء عضو بعد از مرگ نافذ است یا نه بین فقهای شیعه و اهل سنت اختلاف نظر است. دسته ای قایل به نفوذ آن و عده ای قایل به عدم نفوذ آن و برخی دیگر قایل به تفصیل بین صورت ضرورت و عدم ضرورت هستند. عمده دلیل مجوزین؛ اصالت الاباحه، اصالت البرایت، قاعده سلطنت بر نفس و استمرار اختیارات انسان به جسم خویش پس از مرگ، مصلحت عقلایی داشتن و عدم ورود دلیل بر منع این امر هست و عمده دلیل مانعین؛ ادله ناهیه از هتک حرمت میت، فقدان ملکیت و مالیت اعضا، عدم وجود قابل در مورد وصیت به قطع اعضا، فقدان برخی شرایط در موصی له و حرمت عمل موصی به و... که در این نوشتار مورد بحث قرار گرفته است.نگارنده با نقد ادله مانعین قول اول را تقویت کرده است. روش پژوهش به شیوه کتابخانه ای و به صورت توصیفی تحلیلی با استفاده از منابع فقهی شیعه و اهل سنت می باشد.

    کلید واژگان: وصیت، رضایت، ولی شرعی، برداشت عضو، میت، مرگ مغزی
  • محمد سلطانی رنانی*

    همواره زمامداری بر یکی از سه اساس تغلب، وصیت و رضایت مردم شکل گرفته است. هدف پژوهش حاضر، نسبت سنجی هر یک از این سه، با اصل عدل است. مساله مورد پژوهش آن است که بر پایه اصل عدل الهی، کدامین طریق برای تحقق حکومت، مشروعیت دارد؟ با روش توصیفی- تحلیلی و بررسی داده های معرفتی حوزه کلام اسلامی، و نیز شناخت ابعاد و خصایص سه گانه تغلب، وصیت و رضایت بر پایه گزارش های تاریخی و اندیشه های سیاسی- حقوق اساسی می توان گفت، چیرگی به هر وسیله ممکن، از آنجایی می تواند به حکومتی مشروعیت ببخشد که اعطاء ملک از سوی خداوند را تقدیر الهی بپنداریم که پذیرش آن نتیجه ایمان و تسلیم در برابر خداوند است. مشروعیت حکومت بر پایه وصیت، براساس آن است که زمامداری را حق قابل انتقال زمامدار بپنداریم. اصل عدل هر حکم ستمکارانه ای را نامعتبر و نامشروع می شمرد. تحمیل زمامداری و زمامدار بر پایه چیرگی، فریب یا عهد و وراثت بر مردمان، به حکم عقل مستقل، ستمی بزرگ است. بنابراین، ضرورت تشکیل حکومت بر پایه آراء مردم از نتایج اصل عدل الهی بوده و نادیده گرفتن افکار عمومی و تحمیل زمامداری به زور یا فریبکاری، نقض اصل عدل خواهد بود. امام علی (ع) در آغاز و ادامه دوره زمامداری خویش همواره بر مشروعیت زمامداری براساس رضایت عموم مردم تاکید داشت. بر این اساس، سامانه مبتنی بر رضایت مردم، تنها مجرای تحقق مشروع زمامداری اولیای الهی خواهد بود.

    کلید واژگان: مشروعیت حکومت، تغلب، ولایت عهد، مردم سالاری دینی، عدل الهی، وصیت، رضایت مردم
    Mohammad Soltani Renani *

    Statesmanship has always been formed based on either domination, or testaments, or consensus. The purpose of the present study is to assess the proportion between each of the above principles and the principle of justice. The issue under study is: which method has state legitimacy based on the principle of divine justice? By using descriptive analysis and searching through epistemic data in Islamic Kalām, and also recognizing aspects and features of domination, testaments, and consensus based on historic, political, and legal ideas and reports, it can be asserted that domination by any means can give legitimacy to a government just in case kingdom from God as the divine destiny is accepted and that admittance of that is the result of faith and obedience to God. State legitimacy based on testament relies on the hypothesis that statesmanship is regarded as the transferable right of a prince. The principle of justice considers any cruel command invalid and illegitimate. Imposing a state and a leader on people based on domination or inheritance is great tyranny due to independent reasons. Therefore, the necessity of establishing a state based on people's votes results from the principle of divine justice and that ignoring public opinion and imposing a state by either force or deceit violates the principle of justice.

    Keywords: State Legitimacy, Domination, Wilāya-e 'Ahd (Guardianship of the Prince), Religious Democracy, Divine justice, will, People' Consensus
  • حسن عاشوری لنگرودی*

    واژه «وصیت» در آیات قرآنی و روایات اهل بیت: در دو معنا به کار رفته است. معنای اول در معنای اخلاقی که به معنای سفارش و موعظه است؛ مانند این آیه شریفه که می فرماید: «و ان هذا صراطی مستقیما فاتبعوه و لاتتبعوا السبل فتفرق بکم عن سبیله ذلکم وصاکم به لعلکم تتقون؛[1] این راه مستقیم من است، از آن پیروی کنید و از راه های پراکنده (و انحرافی) پیروی نکنید که شما را از طریق حق دور می کند. این چیزی است که خداوند شما را به آن سفارش می کند شاید پرهیزگاری پیشه کنید». در معنای دوم، معنای فقهی است که عبارت است از سفارش فردی به وصی خودش برای رسیدگی به اموال و کارهای باقی مانده بعد از مرگ.[2] به عبارتی، وصیت آن است که انسان سفارش کند بعد از مرگش کارهایی را انجام دهند؛ مانند وصیت هایی که برای کفن و دفن و مراسم دیگر می کنند یا بگوید بعد از مرگش چیزی از اموال او، ملک کسی باشد یا برای اولاد او قیم و سرپرستی معین کند. وصیت (به معنای فقهی) مستحب است و گاهی واجب می شود؛ برای مثال شخصی که حق الله یا حق الناس بر ذمه اش است و فرصت نکرده است تا آن را ادا کند یا عبادات واجبی مانند حج، روزه و نماز از او فوت شده است، باید وصیت کند تا بعد از وفاتش آن دین و حقوق را ادا کنند.[3] قرآن کریم می ‎فرماید: «کتب علیکم إذاحضر احدکم الموت إن ترک خیرا الوصیه للوالدین والاقربین بالمعروف حقا علی المتقین؛[4] بر شما مقرر شده است که چون یکی از شما را مرگ فرا رسد، اگر مالی بر جای گذارد؛ برای پدر و مادر و خویشاوندان [خود] به طور پسندیده وصیت کند. [این کار] حقی است بر پرهیزگاران». در این نوشتار که سخن از وصیت نامه الهی سیاسی حضرت فاطمه (س) است، [5] افزون بر وصیت مصطلح و فقهی، وصیت به معنای اخلاقی یعنی سفارش و موعظه نیز دنبال می شود.   [1]. انعام: 153. [2]. سید عبدالحسین طیب، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج 2، ص 319، ذیل آیه 180 سوره بقره. [3]. ر.ک: رساله عملیه مراجع تقلید، مسایل مربوط به وصیت . [4]. بقره: 280. [5]. درباره وصیت نامه حضرت زهرا (س) مقاله دیگری با عنوان «وصایای حضرت فاطمه (س)» از آقای رجبعلی زمانی در مجله فرهنگ کوثر شماره 69، قبلا منتشر شده است که از جهت حجم و تنوع منابع و... با این مقاله تفاوت دارد.

    کلید واژگان: اسلام، قرآن، وصیت
  • مرتضی رحیمی*

    تحقیق حاضر در پی پاسخ به این پرسش است که «از نگاه امام رضا (ع) وصیت اهل کتاب برای همدیگر و وصیت آن ها و مسلمانان برای یکدیگر چه حکمی دارد؟» از این تحقیق بر می آید که با توجه به اهمیت صله رحم و استحکام نهاد خانواده ، از نگاه فرهنگ رضوی وصیت مسلمان برای خویشاوند کافر خود جایز است. حکم امام رضا (ع) به لزوم اجرای وصیت زن مسلمانی که برای گروهی از فقرای نصاری وصیت کرده بود، جواز وصیت مسلمان برای اهل کتاب را نتیجه می دهد. وصیت اهل کتاب برای هم کیشان خود و مسلمانان جایز است و تغییر آن نیز جایز نیست. شعایر خداوند ، اهمیت دارند ، از همین رو برخی از فقهاء به استناد سخنی از امام رضا(ع) جواز وصیت و وقف مسلمان بر معابد اهل کتاب را نتیجه گرفته اند. گرچه برخی از فقهاء به استناد آیه نفی سبیل ، وصی شدن کافر برای مسلمان را جایز ندانسته اند ، از نگاه امام رضا(ع)، آیه مزبور بر عدم جواز وصی شدن کافر دلالت ندارد، زیرا «سبیل» در این آیه به معنای حجت و برهان است. شهادت اهل کتاب بر وصیت مسلمانان پذیرفته می شود. جواز وصیت مسلمانان و اهل کتاب برای یکدیگر که فرهنگ رضوی به آن تصریح دارد، به همزیستی مسالمت آمیز مسلمانان و اهل کتاب کمک می کند. این تحقیق با روش توصیفی تحلیلی انجام شده است.

    کلید واژگان: وصیت، اهل کتاب، مسلمان، امام رضا(ع)
    Morteza Rahimi *

    This study seeks to answer the question of "how is the will of the People of the Book to each other and their will and the will of Muslims to each other evaluated from the viewpoint of Imam Riḍā (as)?" This study shows that due to the importance of communication with relatives and the strength of the family, from the viewpoint of Raḍavi culture, a Muslim will is permissible for his infidel relative. The order of Imam Riḍā (as) to fulfill the will of a Muslim woman who had made a will for a group of poor Christians, results in the permission of a Muslim will for the People of the Book. The will of the People of the Book is permissible for their fellow believers and Muslims, and it is not permissible to change it. Allah's sacraments are important, so some jurists, based on a quote from Imam Riḍā (as), have concluded the permission of the will and donation of Muslims to the temples of the People of the Book. Although some jurists, according to the verse nafy-e sabīl, have not considered it permissible for a Muslim to make a will to an infidel, from the viewpoint of Imam Riḍā (as), the abovementioned verse is not justified on unauthorized guardianship of infidels, because sabīl in this verse is defined as proof and argument. The testimony of the People of the Book on the will of the Muslims is permitted. The permission of the will of the Muslims and the People of the Book to each other, which is specified in the Raḍavi culture, leads to the peaceful coexistence of the Muslims and the People of the Book. This research has been conducted using descriptive-analytical methodology.

    Keywords: will, People of the Book, Muslim, Imam Riḍā (as)
  • احسان سرخه ای*، محمدعلی جدیدی

    منابع روایی اهل سنت، به ویژه صحیح بخاری و صحیح مسلم، ماجرای تلخ واپسین سفارش پیامبر در آخرین پنجشنبه عمر شریف شان را گزارش کرده اند. عده ای از حاضران در صحنه، مانع از اجرای امر رسول خدا و نوشتن وصیتی شدند که می توانست امتش را از گمراهی باز دارد. برخی از آنان به این هم بسنده نکرده و به حضرتش نسبت «هجر» دادند. با استناد به قراین مختلف، گوینده این نسبت ناورا به پیامبر خدا نمایانده شده است. برخی شارحان سعی کرده اند سرپیچی از فرمان پیامبر اعظم الهی را توجیه کنند و نافرمانان را از این کردار زشت تبریه کنند. پاره ای نیز با کاهش منزلت نبوی یا دگرگون نمودن معنای «هجر» خواسته اند از ناپسندی این نسبت بکاهند. این نوشتار کوشیده است با بازخوانی تحلیلی گزارش های این واقعه ناگوار که از آن به «رزیه یوم الخمیس» نام برده می شود، در دو منبع از منابع اصلی احادیث اهل سنت، رویکرد توجیهی شارحان آن ها را به نقد کشد.

    کلید واژگان: یوم الخمیس، وصیت، هجر، صحیح بخاری، صحیح مسلم
  • Muhammad Rahmani *, Hasan Zarwandi
    Organ transplantation is an absolute instance of new issues which has different possibilities. The current article has studied and analyzed different jurisprudential arguments and has obtained the following results a) in case of vegetative state, it is not permissible to remove a vital organ which may lead to death because it is an instance of murder. Removal of organs which do not lead to death is permissible with the consent of the wali (guardian) or according to the person’s testament whether the person is in vegetative state or dead. B) compensation money for the removed organ is obligatory except if the person has wished to donate it free of charge and its usage is with the permission of the hakim shar’ in charitable usages. C)it is permissible to ask for an exchange to abandon one’s right of the property. It is also permissible to buy and sell organs. D)The transplanted organ will become ritually pure when it becomes one of the organs of the patient and wudu and ghusl is correct. However, before the completion of transplantation process, it is difficult to rule that this organ is ritually pure.
    Keywords: transplantation, vegetative state, blood money, testament, ritual purity
  • مهدی سلیمی*، محمدحسن حائری، حسین صابری
    وصیت، یکی از موضوعاتی است که مطلوبیت آن در قرآن کریم طی ساختارهایی بیان شده است. «ثابت و مقرر بودن فعل بر مکلف»، «ثبوت عمل بر عهده افراد» و «مدح فاعلین به پرهیزگاری» از جمله ساختارهای خبری حاکی از مطلوبیت فعل در آیه وصیت (بقره: 180) هستند. واکاوی ساختارهای مزبور با تکیه بر رویکرد عملی فقی هان، نشان می دهد که این ساختارها بر وجوب وصیت و تاکید بر این وجوب دلالت دارند و برخلاف دیدگاه مشهور، نظر برخی فقی هان مبنی بر وجوب وصیت به هنگام فرا رسیدن مرگ، مطابق با دلالت این ساختارهاست. مشهور فقی هان که وصیت را مستحب می دانند و این حکم را به شرایط مزبور در آیه نیز تعمیم داده اند، گاهی این ساختارها را بر استحباب حمل کرده و گاهی قایل به نسخ آیه یا نسخ حکم وجوبی آن شده اند. این پژوهش توصیفی-تحلیلی روشن می کند که حمل ساختارهای حاکی از مطلوبیت در آیه وصیت، بر استحباب صحیح نیست و این آیه و حکم وجوبی مستفاد از آن نسخ نشده است.
    کلید واژگان: مطلوبیت، وصیت، وجوب، استحباب، ساختارهای قرآنی، عدم نسخ
    Mahdi Salimi*, Mohammad Hassan Haeri, Hossein Saberi
    “Will” is one of the issues that has been recommended in some of the Holy Quran’s phrases. "Constant obligation of the action on the religiously accountable person", "fixed obligation of the action on accountable individuals" and "praising righteous agents” are among phrases that suggest the desirability of this action in the verse on will (chapter Baqara: 180). Based on the practical approach of Faqihs, analysis of the above-mentioned phrases shows that these phrases indicate and emphasize the obligation of leaving a will. And contrary to well-known viewpoints, some Faqihs believe that, according to the meaning of these phrases, leaving a will at the time of death is obligatory, Famous Faqihs, who regard leaving a will as being recommended and generalize this decree to the provisions and conditions mentioned in the verse, have sometimes argued that these phrases mean leaving a will is recommended, and sometimes stated that this verse or its decree on the obligation of will is abrogated. This descriptive-analytical study shows that it is not correct to construe from the verses on the desirability of will that leaving a will is religiously recommended and this verse and the obligation of leaving a will is not abrogated.
    Keywords: desirability, will, obligation, being recommended, Quranic structures, non, abrogation
  • نصرت الله آیتی*
    طول تاریخ، مدعیان بسیاری از گوشه و کنار سربرآورده و با دعوی امامت، جمعی را فریفته اند و به خود مشغول کرده اند. از این رو امامان برحق، همواره می کوشیدند با ارائه معیارهای لازم، مومنان را از دام مدعیان شیاد برهانند. از جمله معیارهای ارائه شده از سوی پیشوایان معصوم در این باره، نشانه های امام است؛ نشانه هایی که به کمک آن می توان امامان راستین را از مدعیان دروغ زن شناسایی کرد. «وصیت» از جمله نشانه هایی است که در روایات متعدد از آن سخن گفته شده است؛ یعنی هر کس وصی امام پیشین باشد، او امام است؛ البته مشروط به آن که وصیت مورد نظر آشکار باشد، به اندازه ای که وقتی از مردم کوچه و بازار سوال شود: امام به که وصیت کرد؟ مردم بگویند: به فلانی. همچنین وصیت نمی تواند به یک عنوان کلی و مبهم تعلق گیرد، بلکه باید امام را بعینه مشخص کند و مصداق آن را به طور دقیق تعیین نماید. به همین دلیل، گزارش های متعددی در این باره وجود دارد که پیشوایان معصوم به هنگام وصیت به امام پس از خود، عده ای را بر این کار شاهد می گرفتند و البته علنی بودن وصیت در شرایط تقیه به شناسایی امام نمی انجامید؛ چرا که تنها کسانی از وصایت به امامت پی می بردند که از پیش می دانستند وصیت نشانه امامت است. در برخی از روایات در کنار مطلب یادشده تاکید شده است که از دیگر نشانه های امام، به همراه داشتن وصیت پیامبر گرامی اسلام(ص) است. وصیت مورد نظر این دسته از روایات، وصیت مکتوب رسول خداست که از امام سابق به امام لاحق سپرده می شده و اکنون در اختیار آخرین ذخیره الهی _ امام مهدی(عج) _ است.
    کلید واژگان: نشانه های امام، وصیت، مدعیان دروغین، امام مهدی، امامت
  • جعفر سبحانی
    نویسنده در این مقاله به شیوه فقه مقارن به بررسی دیدگاه فقی هان شیعه و اهل سنت درباره وصیت برای وارث پرداخته است. او بعد از بیان آرای فقهای هر دو مذهب، به تبیین و نقد دلایل قرآنی و روایی آنها می پردازد. سپس رای فقی هان شیعه را مبنی بر جواز وصیت برای وارث به مقدار یک سوم مال به دلیل نص آیه وصیت و روایات صحیح از اهل بیت(ع)، معتبر می داند و دیدگاه فقه اهل سنت را در عدم جواز وصیت برای وارث مردود می شمارد و ادعای آنان را درباره نسخ آیه وصیت به آیه ارث و روایات پیامبر اکرم(ص)، به دلیل عدم ارتباط دو آیه به یکدیگر وضعف سندی و دلالی روایات، رد می کند.
    کلید واژگان: وصیت، ارث، وارث، ثلث مال، ترکه، فقه مقارن، فقه شیعه، فقه اهل سنت
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال