ابزارانگاری
در نشریات گروه فلسفه و کلام-
تاکنون مسئله تعارض علم و دین رویکردهای گوناگونی به خود دیده است. در این میان پوزیتیویست ها و تحلیلگران زبانی توجه به مسئله زبان را مسیری مناسب برای رسیدن به حل این مسئله دانسته اند. «المنار» و «المیزان» رویکرد پوزیتیویستی را یک سره انکار می کنند. همچنین اگرچه در برخی عبارات «المنار» و «المیزان» شایبه استفاده از راه حل تحلیلگران زبانی وجود دارد، ولی آنان را نمی توان از هواداران این رویکرد برشمرد. عبارات «المنار» و «المیزان» ابزارانگاری علمی را نیز برنمی تابد و ایشان را باید در زمره واقع گرایان علمی قلمداد کرد. مواجهه «المنار» با راه حل تاویل نیز با «المیزان» متفاوت است. رشیدرضا این راه حل را راه حلی مناسب برای ترسیم رابطه علم و دین نمی داند؛ اما در مقابل علامه طباطبایی فی الجمله از این رویکرد به صورت روشمند بهره می گیرد.
کلید واژگان: علم، دین، پوزیتیویسم، فلسفه تحلیل زبانی، ابزارانگاری، واقعگرایی، تاویل، المنار، المیزان، علامه طباطبائیDifferent approaches have been adopted to the question of the conflict between science and religion. for example, positivists and linguistic analysts have consider focusing the paying attention on the issue of language as the appropriate way to settle this issue. Al-Manar and Al-Mizan reject the positivist approach altogether. Besides, although there exists the flaw of the proposing the solution of language analysts in some of expressions in "Al-Manar" and "Al-Mizan", they cannot be considered to be in favors of this approach. The expressions in "Al-Manar" and "Al-Mizan" do not accord with scientific instrumentalism and they should be considered as scientific realists. Al-Manar's encounter with the interpretation solution is also different from Al-Mizan. Rashid Reza does not consider this solution to be suited for showing the relationship between science and religion; but to the contrarry, Allameh Tabatabai generally uses this approach methodically.
Keywords: science, religion, positivism, philosophy of linguistic analysis, instrumentalism, realism, interpretation, Al-Manar, Al-Mizan, Allameh Tabatabai -
هدف این مقاله بررسی همانندی میان معرفت شناسی جان دیویی و رهیافت هرمنوتیکی در فلسفه است. در این مقاله تلاش بر آن است که نشان داده شود، با وجود سرچشمه های فکری متفاوتی که میان دیویی و هرمنوتیسین هایی مانند دیلتای وجود دارد، می توان همپوشانی های قابل توجهی میان رهیافت دیویی در معرفت شناسی و رهیافت هرمنوتیکی پیدا کرد، و نشان داد که در اساس جهت گیری کلی این دو رهیافت فلسفی یکی است. آنچه در به وجود آمدن این پیوند نقشی کانونی ایفا می کند مفهوم «تجربه» است. از سویی دیویی با صورتبندی مفهومی از تجربه- که البته خواهیم دید با مفهوم تجربه گرایانه ی آن متفاوت است- تلاش می کند بدون توسل به انگاره های متافیزیکی و استعلایی، معرفت شناسی خود را بنا نهد. از سوی دیگر، در هرمنوتیک ویلهلم دیلتای نیز مفهوم «تجربه ی زیسته» جایگاهی کانونی دارد. این تطبیق آشکار می کند که فهم این دو رهیافت از مفهوم «تجربه» تا چه حد همانند یکدیگر است و همچنین چگونه این همانندی در فهم آن ها از تجربه منتهی به موضع گیری های فلسفی بسیار نزدیک به یکدیگر شده است، تا جایی که می توان رهیافت معرفت شناسی ابزارانگارانه ی دیویی را هرمنوتیکی دانست.
کلید واژگان: دیویی، تجربه، ابزارانگاری، هرمنوتیک، دور هرمنوتیکیThe aim of the current essay is to s tudy the similarity between the epis temology of John Dewey and hermeneutical approach in philosophy. The author has sought to show that despite difference in intellectual origins of Dewey and such hermeneuticis ts as Dilthey one can find considerable overlaps between the epis temological approach of Dewey and the hermeneutical approach, and discern that they are basically of the same philosophical orientation. What is of a key role in the emergence of this interrelation is the concept of “experience”. On the one hand, Dewey seeks via formation of a specific notion of experience – that as we see is different from empiricis t’s notion of experience – to found his epis temology without the mediation of any metaphysical and transcendental idea. On the other hand, in hermeneutics of Wilhelm Dilthey the notion of “lived experience” is of central place. This comparison reveals that the unders tanding of these two approaches of the concept of experience has numerous similarities and how these similarities close their philosophical s tances to each other insofar as one can s tate that Dewey’s ins trumentalis t epis temology is indeed hermeneutical in its essence.
Keywords: John Dewey, Experience, Ins trumentalism, Hermeneutics, Hermeneutic Circle -
رئالیسم علمی دیدگاهی است که هویات نظری مطرح در نظریه های علمی را دارای وجودی مستقل از ذهن و نظریات علمی می داند. طبق این دیدگاه، هویاتی همچون اتم، ملکول، موج، الکترون و… به لحاظ هستی شناختی دارای وجودی مستقل هستند و شناخت آنها به واسطه نظریات علمی، امکان پذیر است. در مقابل، ابزارانگاران علمی، رئالیست ها را در هر دو ادعای خود به چالش کشیده اند و به لحاظ هستی شناختی منکر وجود مستقل هویات نظری هستند و با انکار وجود مستقل آنها، ادعای شناخت آنها نیز معنایی نخواهد داشت. با بررسی دیدگاه های این دو جریان به این نتیجه رسیدیم که نزاع این دو جریان همچون پرونده ای مفتوحه ادامه دارد و هیچ کدام از آنها در مقابل دیگری به برتری دست نیافته است و ادله ای که از سوی آنها ارائه می شود، توان کنار گذاشتن و حذف جریان مقابل را ندارد. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی به بررسی دیدگاه های رئالیست ها و ابزارانگاران می پردازد و هدف آن تبیین و بررسی ادله رئالیسم علمی و توفیق آن در برابر ابزارانگاری است.کلید واژگان: رئالیسم علمی، ابزارانگاری، فلسفه علم، پوزیتیویسم منطقی، مکتب اجتماعی علمScientific realism is the viewpoint that considers the theoretical entities dealt with in scientific theories as having an existence which is independent of the mind and scientific theories. According to this view, entities such as atoms, molecules, waves, electrons, and etc. are ontologically independent, and knowing them is possible through scientific theories. In contrast, scientific instrumentalists challenge the realists in both of their claims, and ontologically deny the existence of any independent theoretical entity. By denying their independent existence, the claim on knowing them will be meaningless. Having examined the views in these two trends, we concluded that the conflict between these two trends still continues; none of them has been able to overtake the other, and the evidence provided by each of them has not defeated or eliminated the opposite trend. Using the descriptive-analytical method, this paper analyzes the views of realists and instrumentalists, and aims to examine and explain the arguments of scientific realism and its superiority over instrumentalism.Keywords: scientific realism, instrumentalism, philosophy of science, logical positivism, the social school of science
-
دین در زندگی انسان، کارکردهای گوناگون معرفتی، عملی، معنوی، مادی، اخروی و دنیایی دارد. توجه به این کارکردها در شناخت، تبیین و تبلیغ دین، فوایدی می تواند داشته باشد؛ مانند تسهیل پذیرش دین، بالارفتن کیفیت اعمال، روشن شدن پیوند مسائل دینی با زندگی و بیان عدم تنافی میان دین و علم. ازسویی، توجه افراطی و خارج از ضابطه به کارکردها و اثرات دین، به خصوص کارکردهای عملی و دنیایی دین و به عبارت دیگر، «عمل زدگی» در توجه به آثار دین، آفات جدی در مسیر دین داری افراد و ترویج دین می تواند ایجاد کند؛ آفاتی همچون نگاه ابزاری به دین، جایگزین پذیری در تکالیف دینی، تفسیرها و تاویل های ذوقی و بدون مدرک از دستورهای دینی، ایجاد دل زدگی نسبت به تکالیف دینی با تامین نشدن انتظارات مادی، غفلت از کارکردهای اصلی دین، تضعیف روحیه تعبد در افراد نسبت به دستورها و... . برخی روشنفکران معاصر مانند دکتر شریعتی و دکتر پاک نژاد به دلیل توجه افراطی به آثار عملی و دنیایی دین، در ورطه عمل زدگی در تبیین دین افتاده اند.کلید واژگان: عمل، ابزارانگاری، کارکرد، کارکردگرایی، عمل زدگیReligion plays different epistemological practical spiritual material this-worldly and otherworldly functions in man's life. These functions can be useful in knowing explaining and promoting religion such as easily conversion to religion, higher quality of our actions, clarification of the ties of religious issues to life, and that there is no inconsistency between religion and science. Extreme pragmatism i.e. abnormal concern for religious benefits particularly practical and this-worldly functions may cause serious harms to religiosity and religious promotion. Examples of such harms are: instrumental approach to the religion, that religious duties can be replaceable, ill-founded interpretations of religious duties, feeling bored when our material needs are not met by religious duties, ignoring real functions of religion, discouraging the devout feeling of obedience to religious commandments and the like. Having been influenced by extreme concern for this-worldly and practical benefits of religion, some contemporary intellectuals such as Dr. Ali Shariati and Dr. Paknezhad came to suffer from extreme pragmatism when explaining religion.Keywords: practice, function, functionalism, extreme pragmatism
-
ابزارانگاری در علم به دیدگاهی اشاره دارد که نظریه های علمی را چیزی جز ابزاری برای پیش بینی نمی داند. برخی رد پای این دیدگاه را در آثار افلاطون و ارسطو جست وجو کرده اند؛ اما غالبا پیشگامان این نظریه را کشیشانی می دانند که برای دفاع از آموزه های دینی، به اندیشه فرضیه انگاری گزاره های علمی روی آوردند. جرج بارکلی و پی یر دوهم را می توان از مدافعان این دیدگاه به شمار آورد. بیشتر ابزارانگاران جدید تنها در واژه های نظری (ترم های تئوریک) این رویکرد را برمی گزینند و قانون های علمی را ابزاری نمی دانند. ابزارانگاری با بسیاری دیگر از مکاتب علمی فلسفی (مانند پوزیتیویسم، قراردادگرایی، پراگماتیسم و مکتب تحلیل زبانی) پیوند نزدیکی دارد و میان آنها دادوستد هایی برقرار است. برخی با تمسک به این نظریه، تعارض ظاهری میان علم و دین را به این گونه بر طرف می کنند که گزاره های علمی (برخلاف آموزه های دینی) اساسا از واقعیتی حکایت نمی کنند.کلید واژگان: ابزارانگاری، ترم های تئوریک، تعارض علم و دینInstrumentalism (in the science) refers to a view that considers scientific theories as nothing more than instruments for prediction. Sometimes the traces of this attitude have been searched in the writings of Plato and Aristotle; but mostly the pioneers of the theory have been thought to be the priests who regarded the scientific propositions as mere hypothesis, in order to defend religious doctrines. George Berkeley and Pierre Duhem, among others, can be accounted the defenders of this view. Most of the new instrumentalists choose this approach only in theoretical terms; they do not regard scientific laws as instrumental. Instrumentalism has close relationship with many other scientific schools of philosophy (like positivism, conventionalism, pragmatism, and linguistic analysis school) and they have bargain with each other. Some people resorting to this theory, resolve the apparent conflict between science and religion by saying that the scientific propositions (as opposed to religious doctrines) represent no reality at all.Keywords: Instrumentalism, Religion, science conflict, Theoretical terms
-
در یک تقسیم بندی کلان، دو گونه فلسفه ی دین داریم: فلسفه ی دین واقع گرا و فلسفه ی دین ناواقع گرا. دان کیوپیت متاله انگلیسی، معتقد است دوران شکوفایی واقع گرایی افلاطونی سپری شده است و ایمان دینی باید مدرنیزه شود. او معتقد است هیچ واقعیت الاهیاتی عینی و ثابت و معقولی در بیرون وجود ندارد تا به مدد آن بتوانیم نظریه هایمان را بیازماییم. این مقاله که در پی نقد و بررسی آرای ناواقع گرایانه ی الاهیاتی دان کیوپیت است، پس از مروری بر پیشینه ی نگاه ناواقع گرایانه به دین، به تشریح دیدگاه ناواقع گرایانه ی دان کیوپیت پرداخته ایم. پس از آن، به نقد و بررسی آرای وی می پردازیم. در این بخش بر آنیم تا در ضمن نقد آرای ناواقع گرایانه دان کیوپیت، به نقد مبانی و پیامدهای منفی ناواقع گرایی دینی نیز اشاره کنیم. بخش پایانی را نیز به نتیجه گیری اختصاص داده ایم.
کلید واژگان: واقع گرایی، ابزارانگاری، ناواقع گرایی، دان کیوپیتIn general we can distinguish two approaches in philosophy of religion: realistic and non-realistic. Don Cupitt, the British Theologian, believes that the era Platonic realism has been passed and religious faith should be modernized. He believes that no fixed and objective theological reality does exist by which we can test our theories. This paper mainly seeks to examine and criticize the non-realistic theological opinions of Cupitt. So, firstly we will review the historical background of non-realistic approach to religion. Then we will discuss and criticize briefly the foundations and the consequences of non-realistic view of religion. The final section is devoted to conclusions.Keywords: realism, instrumentalism, non Realism, Don Cuppitt -
هدف اصلی این نوشتار این است که مبانی فلسفه اخلاق دیویی بررسی منتقدانه شود. دیویی پژوهش اخلاقی را بخشی از پژوهش تجربی می داند. رویکرد او در اخلاق ابزارانگاری است. احکام ارزشی ابزاری است برای این که در شرایطی که عادات، برای هدایت رفتار کفایت نمی کند، رفتار را به نحو رضایت بخشی جهت دهی کند. در این دیدگاه احکام ارزشی به نحو ابزاری ارزیابی می شوند، یعنی از این جهت که تا چه حد می توانند در راهنمایی رفتار موفق باشند. ما با این وسیله این احکام را آزمون می کنیم که ببینیم آیا نتایج رضایت بخشی به همراه دارند یا نه و آیا مسائلی را که برای حل آن طراحی شده اند را حل می کنند یا نه. در این رویکرد پراگماتیستی شرایط تضمین احکام ارزشی در رفتار خود بشر قرار دارد و نه در یک مرجع پیشین مثل فرمان الهی یا صور افلاطونی یا عقل محض. مشکل اصلی فلسفه اخلاق دیویی نسبی گرایی است.
کلید واژگان: دیویی، اخلاق، فلسفه اخلاق، ابزارانگاری، نسبی گرایی
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.