به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه

حماسه

در نشریات گروه فلسفه و کلام
تکرار جستجوی کلیدواژه حماسه در نشریات گروه علوم انسانی
تکرار جستجوی کلیدواژه حماسه در مقالات مجلات علمی
  • عارف دانیالی*، کاظم موسی خانی
    موضوع مقاله حاضر تحلیل فوکو از هستی شناسی رمان است؛ هدف اصلی پژوهش حاضر خوانشی بینارشته ای برای نشان دادن این نکته است که چگونه هستی شناسی رمان بر واسازی مفهوم خانه مبتنی است: شخصیت های رمان برخلاف شخصیت های حماسه یونانی و کتاب مقدس هر بار از خانه دور می شوند تا قلمروی ناشناخته از هستی یا بعدی تازه از انسان را کشف کنند. فوکو با خوانش رمان دن کیشوت این نکته را نشان می دهد. بین این بی خانمانی استعلایی و هستی شناسی تازه رابطه مستقیم وجود دارد. نتایج پژوهش حاضر معلوم کرده است که این واسازی مفهوم خانه نتایج مشخصی داده است: 1. رمان، اخلاق مبتنی بر تفاوت را جایگزین اخلاق شباهت محور کرده است. 2. خانه یک مفهوم ثابت و بدون تغییر نیست، بلکه مفهومی است که ساخته می شود. 3. ماجراجویی رمان فراروی از امر معلوم به سوی قلمروهای نامعلوم است. 4. رمان در جستجوی اتوپیا نیست، بلکه نقشه نگاری هتروتوپیا به عنوان قلمروهای صیرورت و کثرت است. نتیجه محوری پژوهش حاضر آن است که تفاوت رمان با حماسه، صرفا تفاوت ژانری نیست، بلکه تفاوتی هستی شناختی است.
    کلید واژگان: فوکو، رمان، حماسه، خانه، تفاوت، هتروتوپیا
    Aref Danyali *, Kazem Mousakhani
    The subject of the current article is Foucault's analysis of the ontology of the novel. This research provides an interdisciplinary reading indicating that the ontology of the novel is based on the deconstruction of home’s concept: novel characters, unlike the heroic characters of Greek mythology and the Bible, constantly depart from home to discover the unknown realm of existence or a new dimension of humanity. There is a direct relationship between this transcendental homelessness and the novel's ontology. The results of the current research have shown that the conceptualization of home has yielded specific outcomes: 1. The novel has replaced similarity-based ethics with difference-based ethics. 2. Home is not a fixed and unchanging concept, but rather a construct. 3. The novel's adventure is a journey from the known to the unknown realms. 4. The novel is not in pursuit of utopia but rather maps out heterotopias as realms of diversity and abundance. The clear implication of this research is that the difference between the novel and the epic is not merely a genre difference but rather an ontological difference
    Keywords: Foucault, Novel, Epic, Home, Difference, Heterotopia
  • محسن خوشناموند*، ایراندخت فیاض، سید زکریا محمودی رجا، فاطمه صحرائی پاریزی

    هدف پژوهش، بررسی ابعاد تربیتی حماسه و واکاوی این ابعاد در سیره و مکتب تربیتی شهید سلیمانی است. دراین چارچوب تلاش شد با بررسی، تبیین و تحلیل وصیت نامه شهید سلیمانی، بیانات مقام معظم رهبری و سخنان افراد شاخص و هم رزم شهید با روش تفسیری تحلیلی به این سوال اصلی پاسخ داده شود که سیره شهید سلیمانی تا چه حد ملاک های تربیت حماسی را پوشش و توصیف می کند. تربیت حماسی جایگاه و منزلت کلیدی در ابعاد و سطوح فرهنگی ارزشی مکتب و جهان بینی اسلامی ایرانی داشت و دارد. برخی افراد متنفذ و کاریزماتیک، از جمله شهید سلیمانی نقش مهمی در بازتولید این مسیله در برهه های زمانی مختلف جامعه داشته اند. یافته های پژوهش به دو بخش قابل تفکیک است؛ در بخش اول با مطالعه آثار حماسی ملی و آموزه های اسلام شیعی نگارش شده، ابعاد تربیت حماسی و زیرمحورهای آن (ولایت مداری، غیرت، شجاعت، فتوت و جوان مردی، جهاد، ایثار و ازخودگذشتگی، احسان و نوع دوستی، عدالت خواهی و ظلم ستیزی و...) کشف و تحلیل شد. در قسمت دوم تلاش شد این موارد با تکیه بر مکتب، سیره، کنش و رفتار شهید سلیمانی پیاده شود. باید گفت که در بافت و ساخت تربیتی اجتماعی جامعه، شهید سلیمانی مصداق بارزی در تحقق تربیت حماسی در ایران پس از انقلاب داشته است. مصداق عینی آن را در مشارکت گسترده مردم در مراسم تشیع، خاک سپاری آن در مناطق مختلف کشور و پس از شهادت در قالب فرهنگ سازی این مکتب برای نسل های جدید می توان مشاهده کرد.

    کلید واژگان: حماسه، تربیت، تربیت حماسی، شهید سلیمانی، سیره تربیتی
  • محسن خوشناموند*، ایراندخت فیاض، شیرزاد طایفی، احمد سلحشوری

    تربیت حماسی ازجمله ساحت‌‌های مهم تربیتی است که نقش بسزایی در تربیت نسلی شجاع، عدالت‌خواه، نوع‌دوست، مبارز، قوی و نترس، ظلم‌ستیز و مانند آن دارد. یکی از این مولفه‌های مهم حماسی، شجاعت و دلاوری است. شجاعت محوری‌ترین عنصر حماسی در شاهنامه فردوسی به‌شمار می‌رود. بدین منظور پژوهش حاضر با هدف تبیین مفهوم شجاعت در شاهنامه فردوسی و ارایه راهکارهای آن برای تربیت حماسی کودکان صورت پذیرفته است. روش این پژوهش از حیث هدف کاربردی و از لحاظ رویکرد، کیفی است و از حیث جمع‌آوری اطلاعات به‌ شیوه تحلیلی واستنباطی نگاشته شده است. جامعه پژوهش، شاهنامه فردوسی و آثار وابسته به‌آن بوده است. یافته‏های پژوهش حاکی از آن است که حکیم ابوالقاسم فردوسی شجاعت و مبارزه را با عقلانیت و اخلاق‌مداری توام کرده و عشق به وطن و دیگردوستی را جایگزین خوددوستی کرده که با استنباط از آن می‌توان در قالب‌ مولفه‌هایی همچون روش الگویی، قصه‌گویی، آموزش تفکر انتقادی، توکل، مراقبه، خودگردانی، در تربیت حماسی کودکان تاثیرگذار بود.

    کلید واژگان: شاهنامه فردوسی، تربیت حماسی، حماسه، شجاعت پروری، کودک
  • رضا صمیم، فرهاد سلیمان نژاد*
    برخی از مفسرین ایرانی نیچه، با تفسیری افراطی، اندیشه او را بدیل عرفان ایرانی تعبیر کرده اند. چنین تفسیری از بیخ و بن خطا و نافی مبانی هستی شناختی، ارزشی، و اخلاقی نیچه است. اندیشه نیچه نه از انگاره های عرفانی، بلکه از ارزش های حماسی آبستن است. برای فهم او باید از قهرمانان ایلیاد هومر و شاهنامه فردوسی چون آخیلس و رستم استمداد جست نه عرفایی چون شبلی و حلاج. علت این سوء فهم، ناتوانی مفسرین ایرانی در تشخیص حد فارغ میان عرفان و حماسه است. نسبت میان حماسه و عرفان، مغایرت است نه مشابهت. ممکن است جهان بینی عرفانی شباهت هایی با جهان بینی حماسی داشته باشد؛ لکن این شباهت ها صرفا صوری است و در بنیان های هستی شناختی، معرفتی، و اخلاقی، حماسه ناقض عرفان است. با گشاده ستی و اعمال رواداری بسیار، می توان عرفان را بدیل شقی از حماسه انگاشت که به تاسی از شاهرخ مسکوب آن را «حماسه منفی» می نامیم. همچنین اندیشه نیچه بیش و پیش از آنکه از سرچشمه های فرهنگ ایرانی سیراب شده باشد، از منابع فرهنگ یونانی آبشخور گرفته است. استمداد نمادین نیچه از شخصیت زرتشت نیز نمی تواند برهان محکمی برای دفاع از دعاوی این چنینی باشد. ضمن اینکه فهم نیچه از زرتشتی گری بسیار مغشوش و مغلوط است. الغرض! با تقید به اصل عقلانیت در تفسیر، و نیز با تاکید بر اصولی چون خودبنیادی، اصالت اراده، ذم بی کنشی، و آری گویی به زندگی، فلسفه نیچه را می توان تقلایی فلسفی برای باززایی فرهنگ حماسی در افق زمانه و فرهنگ مدرن به شمار آورد.
    کلید واژگان: نیچه، عرفان، حماسه، حماسه منفی، اخلاق حماسی، هستی شناسی حماسی
    Reza Samim, Farhad Soleimannejad*
    his philosophy with Iranian mysticism. Such identification is fundamentally flawed and contradicts Nietzsche's ontological principles and moral values. Some of the Iranian commentators, expert in Nietzsche's philosophy, identified Nietzsche's thought is pregnant from the epic universal values, not the mystical patterns. Understanding of Nietzsche's Philosophy is possible with the help of Shahnameh and Iliad not mysticism. The reason of this fundamental error lies in the fact that these Iranian commentators fail to distinguish the subtle differences between mysticism and epic, and this failure, has led to their mixing Nietzsche's thought with the Iranian mysticism. Epic and mysticism are related in the differences not the similarities. Although there could be some similarities between the mystical worldview and that of epic, they are merely outward and superficial. In effect, in the matter of epistemic, moral and ontological principles, epic contradicts mysticism. At the best, mysticism can be considered to be the negative correspondence of epic and called “Negative Epic”. Nietzsche's thought has been affected to a greater extent by the Greek culture than and prior to the Iranian traditions. Nietzche's symbolic recourse to Zoroaster cannot be a cogent basis for these commentator's claim. Moreover, Nietzche's grasp of Zoroastrian worldview is so much blurred and incomplete. He appreciates the Greek culture not the Iranian traditions. Therefore, autonomy, voluntarism, appreciation of life and denunciation of passivity are the set of values and principles associating Nietzsche's philosophy with epic. These are exactly the principles disregarded and even denied in mystical thought. In other words, Nietzsche's philosophy can be considered the rebirth of the epic in the sphere of philosophical thought.
    Keywords: Nietzsche, mysticism, epic, negative epic, epic moral, epic ontology
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال