به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه

در جهان بودن

در نشریات گروه فلسفه و کلام
تکرار جستجوی کلیدواژه در جهان بودن در نشریات گروه علوم انسانی
  • وحیده ابراهیم زاده*، علی نقی باقرشاهی

    در هستی شناسی بنیادین «در بودن» یکی از کانون های اصلی کلمات هایدگر است. این کلمه با مکمل خود یعنی جهان، معنا می گیرد. مارتین هایدگر فیلسوف و پدیدارشناس آلمانی تحلیل معنای سکنی گزینی را در اندیشه متقدم خود از در-جهان-بودن هرروزینه می آغازد و آن را در رسالات متاخرش با مفاهیم دیگر پیوند می زند. نگارنده در این مقاله با روش کتابخانه ای و به صورت توصیفی-تحلیلی نشان می دهد سکنی گزینی از نظرگاه هایدگر به چه معناهایی است و همچنین در عصر تصویر جهان چطور می تواند رخ دهد. با مطالعه در آثار هایدگر می توان نتیجه گرفت از مفهوم کلی سکنی گزینی، دو نحو وجودی و عدمی قابل برداشت است که به مفاهیم در-مکان-بودن و در-آنجا-بودن قابل تعمیم هستند. نحو اول یعنی سکنی گزینی وجودی، قابلیت مواجهه با «هستی» را دارد و نحو دوم آن که سکنی گزینی عدمی است، اگرچه گریزپاست و به مواجهه نمیاید اما «Da» است و در طلب «عدم» است. این نحو اخیر از سکنی گزینی قابل فراخواندن می باشد.

    کلید واژگان: سکنی گزینی، هایدگر، دازاین، عصر تصویر جهان، در-مکان-بودن، در-جهان-بودن
    Vahideh Ebrahimzadeh *, Ali Naqi Baqershahi

    In the fundamental ontology, "being in" is one of the main focuses of Heidegger's words. This word takes meaning with its complement, the world. Martin Heidegger, a German philosopher and phenomenologist, begins the analysis of the meaning of dwelling in his advanced thought of everydayness being-in-the-world and he links it with other concepts in his later treatises. In this article, the author shows the meaning of dwelling from Heidegger's point of view and how it can happen in the age of the world picture, using a library method and in a descriptive-analytical way. By studying Heidegger's works, we can conclude that from the general concept of dwelling, Being aspects and nothingness aspects can be understood, which can be generalized to the concepts of being-in-a-space and being-in-Da. The first syllable, which means being dwelling, has the ability to face " Being ", and the second syllable, which is nothingness dwelling, although it is elusive and does not come into contact, it is "Da" and seeks " nothingness ". This latter aspects of dwelling can be called.

    Keywords: Dwelling, Dasein, Age Of World Picture, Heidegger, Being-In-A-Space, Being-In- The- World
  • محمود نوالی *

    در این مقاله سعی داریم به ویژگی های دازاین در کتاب وجود و زمان هایدگر به نحو مشخص و ملموس بپردازیم. هایدگر در کتاب مشهور خود وجود و زمان  (L' être et le temps)می خواهد چگونگی دسترسی انسان را به وجود نشان دهد. ابتدا چگونگی سوال از وجود را مطرح می کند و سپس می گوید همه چیز در دایره وجود قرار دارد و از خود سوال می کند که از کدام موجود شناخت وجود را باید آغاز نماییم؟ پاسخ او این است که شناخت وجود یا هستی را از موجودی شروع بکنیم که از وجود سوال می کند. او آن موجود را وجود- آنجایی یا Dasein می نامد. علت اینکه هایدگر به جای انسان اصطلاح دازاین را انتخاب کرده هدفش نجات دادن انسان از تنگناهای تعاریف قبلی از انسان (مثل حیوان ناطق ارسطویی یا جوهر اندیشنده دکارتی و غیره) است. او به بررسی ویژگی های ذاتی و واقعی دازاین مانند احساس موقعیت و فهمیدن یعنی پیدا کردن امکانات تازه، زبان که به نظر هایدگر خانه هستی است و همچنین به توانایی بودن و غیرقابل پیش بینی بودن دازاین اشاره می کند. او تاکید می کند که انسان به عنوان سوژه یک ماهیت تغییرناپذیر و ثابت ندارد. هر دازاین شخصا یک حادثه است که خود را بنابر آینده زمانمند می کند. دازاین پیشاپیش به توسط یک ماهیت یا سرشتی متعین نشده است. او یک دازاین تاریخمند است که با خویشتن خویش (mienneté) خود را مشخص می سازد و هر رفتار خودش را با آینده تبیین می کند. انسان به هر حالتی که برسد باز هم می تواند به صورت های دیگری پدیدار شود. او همواره یک «نه هنوزی» (pas encore)  دارد.

    کلید واژگان: آنجا (Da، La)، دازاین (Dasein)، پدیدار، در جهان بودن، احساس موقعیت، فهمیدن
    Mahmoud Navali *

    In this article, we are trying to deal with the characteristics of Dasein in Heidegger's book Being and Time in a specific and concrete way. In his book, Heidegger wants to show how man accesses Being / Sein. First, he raises the question of being and then says that everything is in the circle of being and asks himself, from which entity should we begin to know being? His answer is to start the knowledge of existence from the existence that questions existence. He calls that Dasein. The reason why Heidegger chose the term “Dasein” instead of man is to save man from the narrowness of previous definitions of man (such as Aristotle's rational animal or Cartesian thinking substance, etc.). He examines his intrinsic and real characteristics, such as sense of situation and understanding, i.e., finding new possibilities; language, which according to Heidegger is the house of being; and also refers to ability and unpredictability. He emphasizes that man as a subject does not have an unchangeable and fixed nature. Each Dasein is personally an incident that temporalizes itself according to the future. Dasein is not pre-determined by nature. He is a historical Dasein who identifies himself with his own self (mienneté) and explains his every behavior to the future. No matter what state a person reaches, he can still appear in other forms. He always has a pas encore (not yet). The fundamental character of Dasein is a condition of already “Being-in-the-world”—of already being caught up in, involved with, or committed to other individuals and things.

    Keywords: There (Da, La), Sense Of Position, Phenomenon, Dasein, Understanding, Being- In -The -World
  • احسان مروجی، پرویز ضیاء شهابی*، مالک حسینی

    مفهوم فضا از آغاز فلسفه و تفکر انتزاعی در یونان باستان همواره درون مایه و موضوعی بنیادین بوده و به دلیل تغییر و تحولات فرهنگی تاریخی فضامندی در طول تاریخ معرفت در معرض تغییرات اساسی قرار گرفته است. در آغاز فلسفه ورزی، سوالی متافیزیکی درباره سرآغاز یا علت نخستین (آرخه) همه چیزها وجود داشته که مفهوم فضا به سان مفهومی بنیادین، پاسخی برای آن به شمار می آید. خطوط اصلی مباحث فلسفی در یونان باستان که در فلسفه افلاطون و ارسطو جریان داشته، در چهارچوب هندسه اقلیدس و جهان بینی بطلمیوسی اندیشیده شده است. در دوران جدید دکارت، لایبنیتس و کانت سعی کرده اند فضا را به لحاظ مفهومی تحت تاثیر چرخش کوپرنیکی و فیزیک نیوتنی قرار دهند. سرانجام، تصاویر فضایی در پی طرح مسایل فیزیولوژیک به واسطه هندسه نااقلیدسی و به ویژه از طریق پدیدارشناسی به چالش کشیده می شود. از اینجاست که بازشدن پای مفاهیم پدیدارشناسانه در فلسفه و رشته های دیگر که مدار آن ها بر مفهوم فضا است جالب توجه و علاقه پژوهندگان به مبانی پدیدارشناسی تواند بود. لذا وجهه همت در این مقاله شرح و بسط تحلیلی توصیفی رای های سه پدیدارشناس صاحب نظر (ارنست کاسیرر، مارتین هایدگر و هرمان اشمیتس) است در باب فضا. این سه فیلسوف بنای نظریه خود را بر نقد شیوه تحصلی (پوزیتیویستی) گفتار از فضا نهاده اند. این شیوه که دکارت و نیوتن در پیش گرفته بودند در دوران اخیر به تمامیت می رسد. در این مقاله بر سر بحث از مبانی فلسفی فیلسوفان نام برده می رویم. بحث فضا را نزد هر یک از این سه فیلسوف از وجهه نظر به مفهومی کلیدی در سیستم فلسفی وی پیش می بریم. از همین روی نزد کاسیرر مفهوم فضاهای سمبلیک، نزد هایدگر مفهوم در جهان بودن و نزد اشمیتس مفهوم فضای بدون سطح و فضای تنانه را مدار بحث قرار می دهیم.

    کلید واژگان: فضای اسطوره ای، فضای ادراک حسی، در جهان بودن، فضای بدون سطح، فضای تنانه
    Ehsan Moraveji, Parviz Zia Shahabi *, Malek Hosseini

    The concept of space has always been a fundamental theme and issue since the beginning of philosophy and abstract thinking in ancient Greece, and has been fundamentally change due to cultural-historical changes of spatiality throughout the history of knowledge. At the beginning of philosophy, there was a metaphysical question about the beginning or the first cause (arche) of all things, to which the concept of space, as a fundamental concept, is the answer. The main lines of philosophical discourse in ancient Greece, which flowed in the philosophy of Plato and Aristotle, were conceived in the context of Euclid's geometry and Ptolemy's worldview. In the modern era, Descartes, Leibniz and Kant tried to conceptually influence space with Copernican rotation and Newtonian physics. Finally, spatial imagery is challenged by the application of physiological problems through non-Euclidean geometry, and especially through phenomenology. Hence, the opening of phenomenological concepts in philosophy and other disciplines that focus on the concept of space could be of interest to researchers in the foundations of phenomenology. Therefore, the aspect of effort in this article is the descriptive analytical development of the opinions of three expert phenomenologists (Ernst Cassirer, Martin Heidegger and Hermann Schmitz) on space. These three philosophers base their theories on a critique of the (positivist) way of speaking on space. This approach taken by Descartes and Newton has been completed in recent times. In this article, we discuss the philosophical foundations of these philosophers. We discuss the space with each of these three philosophers in terms of a key concept in their philosophical system. Therefore, for Cassirer, we discuss the concept of symbolic spaces, for Heidegger, the concept of being-in-the-world, and for Schmitz, the concept of surfaceless space and felt-bodily space.

    Keywords: Mythical space, perceptual space, being-in-the-world, surfaceless space, felt-bodily space
  • داود حسینی*
    در ادبیات معاصر اختلاف نظری هست بر سر اینکه آیا از منظر صدرا ماهیت امری در-جهان است یا تنها در-ذهن است. این نوشتار قصد دارد که بر اساس متن های آثار صدرا شواهدی اقامه کند که از منظر صدرا ماهیت امری در-جهان است. مهم ترین تعابیر صدرا که در ظاهر دلالت بر در-جهان نبودن ماهیت دارند، از این قرار هستند: نخست اینکه ماهیت انتزاعی است؛ دوم اینکه ماهیت ذاتا معدوم است؛ و سوم اینکه ماهیت بر وجود حمل می شود. برای نیل به هدف این نوشتار، ابتدا استدلال خواهد شد که اگر سیاق سخن صدرا در نظر گرفته شود، متن هایی که معمولا بر ضد در-جهان بودن ماهیت از منظر صدرا بدان ها استناد می شوند، چنین اشعاری ندارند. علاوه بر این، استدلال خواهد شد که بنا بر شواهد متنی وقتی همه ی متن های صدرا با هم در نظر گرفته شوند، تنها یک خوانش از صدرا ممکن است: صدرا به نحو یکنواختی ماهیت را امری در-جهان تلقی می کند.
    کلید واژگان: وجود، موجود، ماهیت، در-جهان بودن، اتحاد
    davood hosseini*
    In the contemporary literature on Mullasadra there is a controversy on his view on the reality of quiddity; on whether, according to his texts, quiddity is in-the-World or just in-the-Mind. This paper aims to argue that from Mullasadra’s viewpoint, it is in-the-World. Among Mullasadra’s expressions about quiddity, these are mostly supposed to be against quiddity’s being in-the-World: first that quiddity is abstract; second that quiddity, in itself, is non-existent; and third that quiddity is a predicate of existence. In order to show that from Mullasadra’s viewpoint, quiddity is in-the-World, I will argue, based on textual evidences, first that if the context is considered, those texts that normally are supposed to be counter-evidence for quiddity’s being in-the-World from Mullasadra’s viewpoint, are just apparently so; and second that if all relevant texts are examined, there is just one possible reading of Mullasadra’s view about the reality of quiddity: he constantly takes quiddity in-the-World.
    Keywords: existence, existent, quiddity, being in-the-World, unity
  • مهدی ذاکری*، الهام عباسی
    مسئله «اذهان دیگر» به عنوان یکی از جدی ترین مشکلات معرفت شناسی در فلسفه، ریشه در دوگانه انگاری دکارت دارد. از آن زمان، راه حل های متعددی برای این مسئله مطرح شده است، اما این راه حل ها هر یک با مشکلاتی مواجه هستند. در مقابل فلسفه کلاسیک و سنت فلسفه تحلیلی، هایدگر در خاستگاه این مسئله و راه حل هایی را که برای پاسخ به آن مطرح شده است، همچون بسیاری از مسائل معرفت شناختی دیگر، تحلیل نادرستی از انسان، جهان و رابطه میان این دو می داند. هایدگر مسئله اذهان دیگر را از حیطه معرفت شناسی به حیطه هستی شناسی منتقل و منحل می کند. رویکرد او نشان می دهد که چطور یک مسئله غیر واقعی و نامشروع که برخاسته از تحلیل نادرست انسان و جهان و رابطه این دو است، تبدیل به یک معضل معرفتی دامنه دار و غیرقابل حل شده است. هایدگر نشان می دهد نه تنها این مسئله، بلکه هر نوع مسئله معرفت شناسانه دیگری، تنها در نوع هستی شناسی خاصی مجال بروز می یابد. سوژه خودتنهاانگار تنها در فلسفه سنتی است که در تعیین تکلیفش با جهان و دیگران سرگردان می ماند. بر اساس تحلیل او، هر انسانی همبود با دیگران است و در زندگی عملی با دیگران مواجه می شود و این مواجهه جایی برای تردید معرفتی در وجود دیگران باقی نمی گذارد.
    کلید واژگان: هایدگر، اذهان دیگر، دازاین، بین الاذهانیت، در جهان بودن
    mehdi zakeri*, Ilham Abbasi
    The problem of "other minds" as one of the most serious epistemological problems in philosophy derives from Descartes' dualism. Since then, several solutions have been proposed for this issue. But each of these solutions faced with some problems. In contrast to the classical philosophy and the tradition of analytic philosophy, Heidegger describes the origin of this problem and the solutions, to which it has been addressed, Heidegger's inaccurate analysis of man, the world, and the relation between the two, as well as many other epistemological issues. Heidegger transmits and dissolves the problem of other minds from the scope of epistemology to the ontological domain. His approach shows how an unrealistic and illegitimate problem arising from the inaccurate analysis of man and the world, and the relationship between the two, has become an epistemic and undisputed problem. Heidegger shows that not only this issue, but any other epistemological problem, can only be found in a particular kind of ontology. Self-disciplined subject is only in traditional philosophy that wanders in determining its mission to the world and others. According to her analysis, every human being is with others and he faces others in practical life. This encounter does not leave an epistemic controversy in others.
    Keywords: Heidegger, Other Minds, Dasien, intersubjectivity, Being in the world
  • داود حسینی *
    در ادبیات معاصر اختلاف نظری هست بر سر اینکه آیا از منظر صدرا ماهیت امری در-جهان است یا تنها در-ذهن است. این نوشتار قصد دارد که دلایلی اقامه کند که از منظر صدرا ماهیت امری در-جهان است. برای این منظور استدلال خواهد شد که برخی از تعابیر کلیدی صدرا (انتزاعی بودن ماهیت و صادق بودن ماهیت بر وجود) درباره ی ماهیت، در حضور نظر خاص صدرا در باب انتزاع و صدق نتیجه می دهند که ماهیت در-جهان است؛ گرچه ماهیت تنها بالعرض موجود باشد. با این نتیجه، مساله ی دیگری مطرح خواهد شد: چه تفاوتی بین موجودیت بالذات وجود و موجودیت بالعرض ماهیت است؛ اگر هر دو در-جهان بودن را در پی دارند؟ پیشنهاد می شود که موجودیت بالذات و موجودیت بالعرض و در-جهان بودن را می توان در ارتباط با منشا اثر بودن و استقلال از اذهان توضیح داد. شواهد متنی از صدرا ارائه خواهد شد که تعابیر صدرا دور از این پیشنهاد نیست.
    کلید واژگان: وجود، ماهیت، در-جهان بودن، موجود بالعرض، صدق، انتزاعی
  • محمد جواد صافیان، علی غفاری، محمد مسعود
    در این مقاله «بی جهانی و گمشدگی»به عنوان بحرانی برای انسان امروز مطرح است. یکی از نمودهای بارز احساس بی خانمانی، از بین رفتن احساس هویت و حس تعلق به مکان است. مارتین هایدگر، ریشه حل این مشکل را در آشکارگی مفاهیم مکان، جهان و به طور خاص وجود آدمی که در- جهان- بودن از ویژگی های اگزیستانسیال اوست، می بیند. اودربخشی از پدیدارشناسی هرمنوتیک خود ارتباط خاص وجود آدمی را با مکان تحلیل می کند. از دیدگاه او دازاین(انسان) مکانمند و بودنش با در- جهان- بودن همراه است. در واقع انسان مکانی است که وجود در آنجاآشکار می شود. مکانیت او به واسطه قرب و بعد او آشکار می شود. این مکانیت از دو ویژگی اساسی حکایت می کند: رفع دوری و جهت گیری.اگر انسان نسبت به مکان حس تعلق داشته باشد و مکان به گونه ای پدیدار شده باشد که آدمی بتواند خود را در آن جهت دهد، به مکانیت وجودی خود پاسخ مثبت داده است. در این مقاله ابتدا روش پدیدارشناسی هرمنوتیک توضیح داده می شود. در ادامه حیث مکانمندی دازاین و ابعاد آن تشریح می گردد و در نهایت این نکته مطرح خواهد شد که چگونه این مکانیت در قالب هنر معماری به کالبدی معمارانه ترجمه می شود. مباحث مطرح شده در این مقاله می تواند راهنمای معماران و شهرسازانی باشد که در آشکار کردن پدیدار مکان می کوشند.
    کلید واژگان: مکان، وجود، در جهان بودن، مکانیت دازاین، هنر معماری
    Dr. Mohammad Javad Safian, Maedeh Ansari, Dr.Ali Ghafari, Dr.Mohammad Masood
    There are various methods that can be used to understand the fundamental concepts of each of the branches of human knowledge, one of which is philosophy. Philosophy inquires into the nature of things in such a way that can act as a prelude to the practical application of a particular subject. 'Place' is one of the fundamental concept in architecture and urban design. In this article placelessness of human being in today world, was investigated as today crisis. In the contemporary world, technology has deprived humanity from having the world and made him alienated and rootless. The alienation of humanity has made him lost, and the meaning of building has been forgotten. 'Martin Heidegger' found the solution to this problem in the phenomenology of being. Studying place as a phenomenon is an aid toward understanding its substance and essence. In this article at first the hermeneutical phenomenology are explained. Second we studied Daseinplaceness and aspect of it. Finally this question is tried to answer: how placeness of Dasein is translated to architecture and building?These subjects are so useful for architect and urbanist who try to clarify the concept of place as a phenomenon.
    Keywords: place, being, Dasein, being in the world, architecture
  • علی فتحی
    هرمنوتیک با هایدگر (18891976)، یکی از متفکران و فیلسوفان مغرب زمین، وارد مرحله جدیدی در دوران تاریخی خود می شود. دستاورد عظیم هایدگر این است که فلسفه ورزی را بر محور هرمنوتیک قرار داد. هرمنوتیک در هایدگر بحث و جدل درباره مفاهیم و مقولات نیست، بلکه اساسا آشکار کردن آن چیزی است که در درون ما می گذرد. «دازاین» (Da-sein) بودن = آنجا. اما آنجا بودن اساسا یعنی: عملی کردن حضور و حی و حاضر شدن؛ عملی که از طریق آن و برای آن معنا در زمان کنونی آشکار می شود. این مقاله، فلسفی بودن هرمنوتیک را در نظر هایدگر مورد بازکاوی قرار می دهد.
    کلید واژگان: هرمنوتیک، دازاین، فرافکنی، در جهان بودن، فهم، دور هرمنوتیکی
  • بحث تطبیقی اگزیستانسیالیسم غربی و اصالت الوجود در فلسفه اسلامی
    صالح حسن زاده
    این مقاله تحقیقی است پیرامون اگزیستانسیالیسم غربی و اصالت الوجود در فلسفه اسلامی. این دو نظام فلسفی با توجه به اصطلاحات اصالت تشکیک در وجود، اعتباری بودن ماهیت و در جهان بودن انسان، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. بعد از مباحث مقدماتی و بیان آرا دو تفکر در باب مسایل وجود، تفاوتها و تشابهات در روش، محتوا و نتایج آنها با هم مقایسه و تطبیق شده است.
    کلید واژگان: وجود، اصالت، انسان، در جهان بودن، عدم، صدرالمتالهین، هایدگر
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال