جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « محقق خفری » در نشریات گروه « فلسفه و کلام »
تکرار جستجوی کلیدواژه « محقق خفری » در نشریات گروه « علوم انسانی »-
وحدت وجود به عنوان اساسی ترین رکن عرفان وحکمت متعالیه، همواره محل تبادل آراء اندیشمندان این دو علم بوده است، مساله ای که مقاله حاضر بدان می پردازد این است که آیا وحدت شخصی وجود قبل از ملاصدرا توسط فیلسوفان قبل از ایشان در فلسفه به صورت مستدل مطرح گشته است یا خیر؟ یکی از اندیشمندانی که این مبحث را مطرح نموده و برآن برهان اقامه نموده است شمس الدین محمد بن احمد خفری از اندیشمندان قرن نهم ودهم ه.ق است ما در این مقاله با بیان دو استدلال از خفری که یکی از آنها بر تحلیل علیت و دیگری بر تحلیل وحدت مفهوم وجود، مبتنی است بیان می کنیم که محقق خفری قبل از ملاصدرا مبحث وحدت شخصی وجود را با پی ریزی مباحثی بنیادین همچون: اصالت وجود، تشکیک خاصی وجود، وجود ربطی و در نهایت انتقال از وجود ربطی به بحث تشان، این مبحث را به صورت مستدل در خلال مباحث فلسفی خود بیان نموده است.کلید واژگان: محقق خفری, ملاصدرا, وحدت, وجود, وحدت شخصی وجود}The unity of being, as the most fundamental pillar of mysticism and transcendent Wisdom, has been the locus of exchanging views among scholars in these two fields of sciences. The present study tries to investigate whether or not the individual unity of existence was reasonably proposed by philosophers before Mulla Sadra in philosophy. Shams al-Din Muhammad Ibn Ahmad Khafari is one of the philosophers of the ninth and tenth centuries AH who has raised this issue and presented an argument for it. Proposing two arguments from Khafri, including the analysis of the causality and the analysis of the unity of the concept of existence, we come to the conclusion that he has expressed the individual unity of existence in a reasoned manner during his philosophical discussions, through declaring subjects like principality of existence, particular gradation, copulative existence, and so on, long time before Mulla Sadra.Keywords: Unity, Existence, Khafri, Mulla sadra, individual unity of existence}
-
محور نظام فکری حکمت متعالیه بر مبحث وجود به ویژه اصالت وجود می چرخد. نظری که اکنون در مجامع علمی فلسفی مشهور است، این است که اصالت وجود از ابداعات ملاصدرا است. سوالی که جستار حاضر دنبال می کند، این است که آیا اصالت وجود، ریشه در آرای فیلسوفان گذشته دارد یا خیر؟ در صورت صحت شق اول، نقش و سهم فیلسوفان قبل از ملاصدرا در پی ریزی این بنای رفیع چه مقدار است؟ ما در این نوشتار با بیان هشت استدلال از محقق خفری که بر محال بودن خروج ماهیت از حالت امکان بدون وجود، تحقق حمل شایع صناعی، محال بودن وجود مفهوم بدون مصداق، عدم امکان اخذ مفهوم وجود از ماهیت، عدم امکان انطباق اشتراک معنوی مفهوم وجود بر ماهیات، تشکیک در وجود، منشا اتصاف ماهیت به وجود و علت تحقق اشیای خارجی، مبتنی است، درمی یابیم که این اندیشمند مبحث اصالت وجود را قبل از ملاصدرا، بیان و بر آن برهان اقامه نموده است.کلید واژگان: اصالت, ماهیت, محقق خفری, ملاصدرا, وجود}The well-known idea spread in philosophical assemblies is that transcendental philosophy has a large role on topic of existence, especially, on the principality of existence. The present essay aims at addressing the question whether the Principality of Existence has its roots in doctrines proposed by philosophers before Mulla Sadra or not? If yes, then what is their contribution to the subject?
Proposing eight arguments (drawn on Khfri’s views (9th-10th centuries H), including the impossibility of changing the state of possibility of quiddity without existence, the actualization of common technical predictions, the impossibility of concepts without tokens, the impossibility of deducing the concept of existence from quiddity, the impossibility of correspondence of the commonality of existence concept with quiddity, the existential gradation, the origin of quiddity being predicated by existence, and the cause of actualization of particular things, we come to the conclusion that he had arguably introduced the subject of Principality of existence in his works a long time before Mulla Sadra.Keywords: Muhammad ibn Ahmad (Mohaghegh) Khafri, Mulla Sadra, Existence, Quiddity, Principality of Existence} -
متکلمان و حکیمان مسلمان، تعاریف مختلفی برای قدرت ارائه کرده اند. مشهور آن است که متکلمان قدرت را به «صحه الفعل و الترک» و حکما آن را به «کون الفاعل بحیث إن شاء فعل و إن لم یشا لم یفعل» تعریف کرده اند.
به نظر می رسد باید قدرت را امری وجودی و دارای مراتب تشکیکی بدانیم که مراتب مافوق، کمالات مراتب مادون را داشته باشند؛ در این صورت، تعریف حکما شامل تمامی مراتب وجودی (حق تعالی و غیر او) و تعریف متکلمان فقط شامل مراتب مادون خداوند می گردد.
کلید واژگان: قدرت خداوند, تعاریف قدرت, متکلمان, حکما, محقق خفری, فخر رازی}Muslim philosophers and the ologians have presented various definitions of power. As is well understood, the formers have defined power as the ability for arbitrarily doing or not doing an action and the later as the correctness of doing and not doing. It seems that power is to be considered as such an existential fact with gradual orders that its high grades include all the perfections of the low ones. Such being the case, the former`s definition includes all orders of existence while that of the latter only includes the orders lower than Divine.Keywords: Divine power, definitions of power, theologians, philosophers, Mohqqiq Khafri, Fakhr Razi}
نکته
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.