زبان
در نشریات گروه ادیان و عرفان-
در حکمت عرفانی بحث از ماهیت زبان به نحو مستقل طرح نشده؛ اما با نظر به مباحث اصلی عرفان همچون تجلی و ظهور و اسماء و صفات می توان پرسش از حقیقت زبان را به میان آورد. تمامی عوالم و موجودات وبه طور کلی هر آنچه هست تجلی خدایند؛ از این رو پدیدار زبان نیز ظهور او و شانی از شئونات اوست. زبان شانی «ایجادی» دارد که حقیقت آن با نظر به مراتب و اعتبارات گوناگونی همچون کلام و کلمه، کتاب و قلم، مقام کن و نفس رحمانی، و با توجه به تاویل آیات قرآن در عرفان نظری شرح و تاویل شده است. هر کدام از این اعتبارات جلوه ای از جلوات خداوند و مرتبه ای از کلام اویند. و ظهور وجود را در مراتب گوناگون نشان می دهند. کلام اولا و بالذات متعلق به خداست و ثانیا و بالعرض موجودات دیگر بهره ای از آن دارند. نطق نیز حقیقتی وجودی در عالم است که به تجلی حق بازمی گردد. حقیقت زبان صورت فعلی «به ظهورآوری» است که موجودات را به پیدایی می آورد.
کلید واژگان: وجود، تجلی، زبان، کلام و کلمه، کتاب و قلم، مقام کن، نفس رحمانیIn Islamic philosophy discussion of nature of language has not been independently investigated. Butt according to the “manifestation”, we can think of the nature of language in mysticism. In Islamic mysticism all creatures are God,s appearance. Therefore, the language is linked the manifested of God. In mystical texts degrees of language come with various expressions, such as discourse, word, book, the Pen, station of “Be” and Breath of clemency. All this degrees show appearance of God. The world seems to emerge through divine language. All creatures are word and show God. On the other hand, God as the author of the book world. In the philosophical interpretation of Man, speaking is interpreted to Reason. But in mysticism speaking return to manifestation of God. Speaking (discourse) is the ontological reality that will exist in various degrees. It causes all creatures to talk. To describe precisely, language only belong to God and other thing are degrees of divine.
Keywords: Existence, Manifestation, Language, Word, Book, Pen, Status, Compassionate Soul -
از منظر محقق، اگر در فلسفه با موضوعی عام به نام وجود سروکار داریم؛ به طوری که با ویژگی تشکیک و ذومراتب بودن آن، تمام هستی را دربرمی گیرد، شایسته نیست که بیان حقایق را محدود در یک زبان به مثابه تنها زبان و بیان حقایق معرفی کنیم. انسان فلسفی در رویارویی با وجود واحد ذومراتب که با حرکت جوهری اشتدادی، مراتب وجودی و ادراکی انسان و عوالم کلی وجود، مجموعه منظمی را به نمایش می گذارد، با تمرکز بر یک بعد از زبان - مثلا زبان ملفوظ - در واکاوی و تبیین حقایق، با تراژدی بزرگی روبه رو می شود که راه نجات از آن یک نگاه جامع و چندساحتی را می طلبد. ملاصدرا با تعریف زبان به مثابه یک واحد مشکک، مراتب و مصادیق مختلفی را از زبان به تصویر می کشد که در آن، تمسک به یک زبان خاص - مثلا زبان ملفوظ - و نفی زبان دیگر - مثلا زبان شهود - جایی ندارد؛ بلکه زبان صدرایی به مثابه زبان فازی و مشکک در دل حکمت متعالیه ساری و جاری است؛ به طوری که به تعداد مراتب ادراکی و وجود انسان، زبان خواهیم داشت و زبان وسعتی به اندازه همه هستی پیدا می کند. این تحقیق تلاش می کند که با روش کتابخانه ایی و رویکرد تحلیلی - توصیفی و با استعانت از منظومه فکری ملاصدرا، به این پرسش پاسخ دهد که چگونه دو مفهوم زبان و شهود می توانند ما را در ظهور و بروز زبان فازی صدرایی به مثابه یک واحد مشکک یاری کند؟
کلید واژگان: زبان، شهود، زبان فازی، ملاصدراIn philosophy with a general objective, there is something I have developed that makes me doubt all of my hysteria, so I don't see it as a limited statement of facts that has a title that contains some important cognitive facts. A philosophical person in my opinion, despite the existence of a single person who doubts the existence of someone who is a comprehensive person, and I am looking for him next to my chest, and if I seek transcendent wisdom, take him to the place of my knowledge And the ranks of Hasti expanded and multiplied The ranks of a bastard human being by Khwahim Dasht. This is a comprehensive investigation into the book, and an analytical-descriptive response to it. This is a very old question. What is the meaning of the concept of the Zaban and the witnesses of the emergence of the Zaban Fazi Sadraei, Yari Rasanand؟
Keywords: Language, Fuzzy, Intuition, Molasadra -
یکی از مباحثی که عرفا در آثارشان در مورد آن بحث کرده اند، معنا و زبان است. به طور کلی معنا در دستگاه فکری عرفا هویتی متقدم دارد و در تقابل با دیدگاه زبان-شناسی امروز است، که لفظ را مقدم بر معنا می داند. ابن عربی دیدگاه تقدم معنا را با ژرفای بیشتری تحت عنوان روح معنا بررسی کرده است و اعتقاد دارد معنای یک واژه، روح معنایی واحدی تلقی می شود که در تمام مصادیق آن، به صورت حقیقی و به تشکیک قابل اطلاق است. این دیدگاه از مبانی الهیاتی ابن عربی لازم آمده است. ما تلاش کرده ایم با روشی توصیفی-تحلیلی این مبانی را در دو ساحت هستی شناختی و معرفت شناختی بررسی کنیم و به نتایج جدیدی دست یابیم. مفروض نگارنده این بوده است که نگاه وحدت وجودی ابن عربی به معنا و مبانی معرفت شناختی و هستی شناختی آن، به نتایج منحصر به فردی درباره ماهیت زبان منجر می شود که با نظریه های معاصر نیز در عین تقابل همسویی هایی نیز دارد. از جمله این نتایج، تشکیکی بودن تقلید از خداوند است که خود نتایج جدیدی درباره حقیقت الفاظ و وضع لازم می آورد. ابن عربی در طرح دیدگاه خود درباره معنا و لفظ، در تحلیل نهایی خدا را خالق معنا و لفظ می داند. علاوه بر این با توجه به این یافته ،که تقلید از خداوند امری تشکیکی است، علاوه بر ساحت تنزیهی زبان، ساحت تشبیهی زبان را نیز می توان به خداوند نسبت داد.
کلید واژگان: ابن عربی، معنا، زبان، معرفت شناسی، هستی شناسی، تقلید از خداOne of the central topics explored by mystics is the relationship between meaning and language. In Islamic mystical thought, meaning is often regarded as having an antecedent identity (huwiyyat-i mutaqaddim), contrasting with the modern linguistic perspective that considers words to have primacy over meaning. Ibn ʿArabī delves deeply into the primacy of meaning, conceptualizing it under the framework of the "spirit of meaning." He posits that the meaning of a word represents a singular semantic essence, capable of manifesting across various contexts in a real, albeit gradational, manner. This perspective is deeply rooted in Ibn ʿArabī's theological foundations, which we have analyzed from both epistemological and ontological angles. My hypothesis is that Ibn ʿArabī’s pantheistic approach to meaning, along with its epistemological and ontological underpinnings, leads to distinctive conclusions about the nature of language. While his views often diverge from contemporary linguistic and semantic theories, they reveal certain points of convergence. Among these conclusions is the gradational nature of the act of imitating God, a concept that necessitates new insights into the essence and origin of words. In articulating his views on meaning and language, Ibn ʿArabī ultimately identifies God as the creator of both meaning and words. Furthermore, the idea that the act of imitating God is gradational allows for attributing both the metaphorical and transcendent dimensions of language to God.
Keywords: Ibn ʿarabī, Meaning, Language, Epistemology, Ontology, Imitating God -
دیدگاه شفیعی کدکنی درباره تعریف عرفان و تبیین ربط آن با زیباشناسی است. از دید او عرفان چیزی جز درک هنری از پایگاه زیبایی شناسانه به دین نیست که در قالب تخیل و رمز و تمثیل ارائه شده است. این مقاله در بررسی و نقد مبنایی و بنایی این دیدگاه با ارجاع به مباحث پایه ای همچون ماهیت دین و تجربه دینی و تجربه عرفانی و رابطه ذهن و زبان و امر واقع نگاشته شده است از دیدگاه ناقد، این نظریه مبتنی بر نگاهی کاملا صورت گرایانه و ناظر به سبک است؛ نگاهی زبان محور که از منظر آن، جهان بیرون از زبان امری است فاقد معنا و کشف صوری عارفان نیز، خلق عوالم روحی جدید از طریق زبان. از منظر ناقد این دید فاقد تحلیلی درست از رابطه معرفت عرفانی و امر واقع و نیز معرفت عرفانی و زبان است، همچنان که واجد نقیصه تحویل گرایی و مبتلا به اشتباهاتی از جمله مغالطه کنه و وجه و در نهایت تهی کردن عرفان از مهم ترین بعد آن یعنی معرفت است.کلید واژگان: عرفان، تجربه عرفانی، زبان، فرمالیسم، معناشناسی، زیبایی شناسیReligions & Mysticism, Volume:57 Issue: 1, 2024, PP 113 -131Shafi'i Kadkani's perspective on defining mysticism and explaining its connection is based on aesthetics. According to him, mysticism is nothing more than an artistic understanding of religion from an aesthetic standpoint, presented through imagination, symbolism, and allegory. This article critically examines and evaluates this viewpoint's foundational and structural aspects by referring to fundamental discussions such as the nature of religion, religious experience, mystical experience, and the relationship between mind, language, and reality. From the critic's perspective, this theory is based on a purely formalist approach, focused on style and centred on language. Furthermore, it lacks a proper analysis of the relationship between cognition (mind) and language, the connection between mystical knowledge and reality, and the relationship between mystical knowledge and language. The theory also suffers from reductionism and includes errors such as the fallacy of confusing essence with its expression, ultimately stripping mysticism—a multifaceted phenomenon with various dimensions—of its most important aspect, which is its cognitive and epistemic dimension.Keywords: Mysticism, Mystical Experience, Language, Formalism, Semantics, Aesthetics
-
زبان از بنیادی ترین ساحت هایی است که می تواند موضوع تفکر انسان قرار گیرد. فلسفه زبان و زبان شناسی با پرسش هایی اساسی مواجهند. اینکه چه رابطه ای میان ذهن و زبان برقرار است، اینکه آیا زبان ابزاری صرف برای مکالمه و مفاهمه است یا قوه ای دارای قدرت تاثیرگذاری بر درک انسان از واقعیت، و اینکه زبان یک جامعه چه تاثیری بر زیست افراد آن دارد، همگی مسائلی هستند که باید مورد پژوهش قرار گیرند. مقاله حاضر بر آنست تا با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی، رابطه زبان با زیست انسانی را بر مبنای آراء زبان شناختی سوسور مورد پژوهش قرار دهد. در این مقاله خواهیم دید که می توان زبان را، به عنوان نظامی که واجد قدرت تاثیرگذاری بر اذهان است، به مثابه یکی از عوامل پیشینی شکل گیری اندیشه های کاربران زبانی در نظر آورد و ساختارهای موجود در نظام یک زبان را، نه به عنوان عوامل محدودکننده اندیشه و اراده، بلکه به عنوان اموری مورد خوانش قرار داد که می توان از آن ها به منظور رشد آگاهی و ناخودآگاه فردی و جمعی افراد بهره جست. از این منظر، زبان مطلوب زبانی خواهد بود که مفاهیم و تمایزات معنایی کارآمدی را توسط واژه های خود قاب بندی کرده، موضوعیت بخشیده، و به ذهن کاربر خود منتقل سازد.کلید واژگان: زبان، ذهن، ناخودآگاه، سوسور، زیست انسانیLanguage is among the most important subject matters of human thought. Philosophy of language and linguistics, both are concerned with fundamental questions, such as: How thought and language are related to one another? Is language solely an instrument through which humans can converse with each other and understand one another, or is it a mental faculty, affecting, articulating, and shaping our understanding of reality? How language can affect human existence? These are some of the major questions that linguistic studies have to deal with. The present article aims to probe the relation between language and mind, hence the relation between language and human life, based on Saussure’s linguistic theory. In this article, we will analyze the idea that language can affect human mind and can be considered as one of the a priori factors in the formation of human psyche, but this does not necessarily mean that we should have a deterministic reading of this fact and oppose human will and liberty. We will also claim that the ideal language would have to shape human consciousnesses and unconscious in an ideal manner, using its signs, signifieds, and nuances. This article uses descriptive and content analysis method.Keywords: Language, Mind, Unconscious, Saussure, Human Life
-
درک درست نظریه بازنمایی استوارت هال، وابسته به درک نوع نگاه وی به مقوله معنا و زبان است. وی در کیفیت بازنمایی معنا در قالب زبان، از میان سه رهیافت بازتاب گرا، نیت گرا و سازه گرا، رهیافت سازه گرا را برمی گزیند. در نوشتار پیش رو، با روش تحلیلی اسنادی، نخست جایگاه معنا و زبان در نظریه بازنمایی هال با استناد به نوشته های وی تحلیل و تبیین و آنگاه نقد و بررسی شده است. در کنار توجه هوشمندانه هال به نقش زبان و فرهنگ در تحلیل مناسبات قدرت، نقدهای بنیادینی هم بر دیدگاه وی وجود دارد. افزون بر نقد مبانی معرفت شناسی، هستی شناسی و انسان شناسی هال، پاره ای نقدهای روش شناختی هم قابل طرح است؛ نقدهایی مانند خلط میان قوانین حاکم بر فهم با قواعد حاکم بر مفاهمه، تفکیک ناروا میان وجود و چیستی اشیای مادی، طبقه بندی نشدن دقیق مفاهیم و گزاره ها و عدم امکان فراروی خود نظریه از رهیافت بازتاب گرا.
کلید واژگان: نظریه بازنمایی، زبان، معنا، طبقه بندی مفاهیم، رهیافت سازه گرا -
یکی از ویژگی های تصوف خراسانی که آن را از گونه های دیگر تصوف متمایز می کند، پیوندی است که با زندگی اجتماعی و مسایل پیرامون آن دارد. ازجمله موضوعات قابل تامل و بررسی در تصوف خراسانی مسیله سیاست است. تصوف خراسانی با وجود پذیرش نظریه سیاسی حاکم که به واقع همان نظام خلافت سنی بود، چندان از شیوه عملی سیاست ورزان رضایت نداشتند. بدین منظور ازطرفی در جهت نفی و اصلاح سیستم موجود کوشیدند، و ازطرف دیگر، به پی ریزی ارزش های جایگزین دست یازیدند. عمده فعالیت سیاسی صوفیان در سه قالب فعل(عمل)؛ اندیشه؛ و زبان، قابل بررسی هستند و عنوان « زبان سیاسی» عنوانی جامع برای آن ها است. طبق بررسی های صورت گرفته بیشترین هنجارگریزی و رفتارهای سیاسی صوفیه در حوزه اندیشه و سپس رفتارهای عملی صورت گرفته است. واضح است که بررسی و تحلیل متون صوفیه از منظر جامعه شناسی و نظریه های سیاسی می تواند جوانبی از این متون را آشکار کند که پیش از این در پرده های قدسی خود را پنهان ساخته بودند.
کلید واژگان: تصوف خراسانی، سیاست، زبان، سده های میانه -
بی گمان یکپارچگی میان انسان ها، هسته اصلی یک تمدن را تشکیل می دهد و بدون آن، فروپاشی تمدن قطعی است؛ ولی چه عواملی انسان ها را با وجود گرایش های مختلفی که دارند، به سوی این وحدت رهنمون می شود؟ تمدن پژوهان، عوامل مختلفی همچون نژاد، زبان، دین، آداب و رسوم و غیره را بررسی کرده اند؛ ولی علامه محمدتقی جعفری بسیاری از این عوامل را با اشکال هایی مواجه می داند و در پی عواملی است که اتحادی حقیقی و پایدار میان انسان ها ایجاد کند. در این پژوهش با بررسی دو گروه عوامل انگیزشی برون ذاتی و درون ذاتی، به تحلیل آرای علامه جعفری پرداخته ایم. در عوامل برون ذاتی، عوامل طبیعی، مافوق طبیعی نما و قراردادی و در عوامل درون ذاتی، عامل عقلی، اخلاقی، جان گرایی و گردیدن تکاملی الهی بررسی گردید. نتیجه اینکه عوامل برون ذاتی به دلیل ناپایداری و سودمحوری غالبی، نمی توانند انسان ها را به اتحادی پایدار سوق دهند و تنها مقدمات وحدت را ایجاد می کنند؛ ولی عوامل درون ذاتی به دلیل پایداری و استناد به جوهر درونی انسان، در صورت به فعلیت رسیدن، اتحادی پایدار ایجاد می کنند. این عوامل در مجموع موجب شکل گیری هویتی واحد برای اجتماع انسان ها و وحدت مطلوب در تمدن می گردند.
کلید واژگان: تمدن، وحدت، هویت، دین، زبان، نژاد، علامه جعفریThere is no doubt that solidarity among human beings constitute the main core of a civilization. Without solidarity, a civilization is doomed to collapse. But the question is: which factors might lead people, with all their differences, towards solidarity and unity? Scholars of civilization have considered different factors such as race, language, religion, manners, customs, and the like. Allama Ja’fari sees these factors as objectionable, and has tried to identify factors that lead to a real and sustainable unity among people. In this paper, we have considered two classes of motivational factors—intrinsic and extrinsic—in order to analyze Allama Ja’fari’s views. Within extrinsic factors, we have examined rational, moral, survival-based, and divine factors. As a conclusion, we think that extrinsic factors cannot lead people to sustainable unity because of their impermanence and utilitarian character. They can merely provide preparations for such unity. Intrinsic factors, however, can establish a sustainable unity because of their permanence and their origin in inner human substance. All in all, these factors give rise to the formation of a single entity for human communities and the desired unity in civilization.
Keywords: civilization, unity, Identity, Religion, Language, race, Allama Ja’fari -
گفتمان امروزه یکی از موضوعات برجسته جوامع گوناگون محسوب می شود،اهمیت آن تا جایی است که جهان بینی های سیاسی، فلسفی و اجتماعی، همه را درگیر خود می سازد.
زبان شناسان در دوره اخیر کوشیده اند گفتمان را مولفه ای زبان شناسانه معرفی کنند تا از این راه به ژرفای مطالب پنهان در هر گفتمان راه جویند.
گفتمان را بن مایه هایی همچون قدرت، جهان بینی،ادبیات و زبان شکل می بخشد. در گفتمان عرفانی، به ویژه حافظ برای «حاشیه رانی غیری» و «برجسته سازی خودی» می کوشد تا جای ارزش های مزورانه با ضدارزش های صادقانه جابه جا کند تا بتواند نقاب تزویر و ریا را از چهره «غیری» بدرد. «غیری» از دیدگاه او عبارتنداز: مفتی، فقیه، واعظ، زاهد، قاضی شرع، محتسب، صوفی ریاکار بی صفا. پیش از حافط، خیام کوشیده بود با دیدگاهی فلسفی و زبانی خشک در برابر گروه بالا بایستد و سعدی با زبانی ملایم و خیرخواهانه پرده از چهره ریاکاران بردارد ولی حافظ که مردی عارف و رند است با زبانی طنزآمیز و حتی گاه بسیار تلخ از چهره های منافقان تزویرکار پرده برمی دارد.
این مقاله می کوشد تا از راه تحلیل و توصیف متن عرفانی چند غزل حافظ از دیدگاه زبان شناسی اقدام کند.کلید واژگان: گفتمان انتقادی، عرفان، حافظ، قدرت، جهان بینی، زبان، تبیین و تفسیرToday, discourse is one of the prominent issues in various communities and is so important that it involves all political, philosophical and social worldviews. Linguists of recent era thrived to introduce the discourse as a linguistic component for attaining to the depth of hidden subjects in any discourse
Discourse in formed by components such as power, worldview, literature and language. Western linguists sush asFerklaf, Yourgeness, Van Dick, and sociologists such as Fuko Smith, conducted many researches in the field of critical discourse and power. Consequently, the people interested in this component in Iran, by writing some books and papers about discourse has made their views
This paper will analyze and investigate Hafezs discourse in the critical view according to western linguistics; by analyzing the text, they interpret and explain the hidden layers of the meaningKeywords: Explaining, interpreting, worldview, Hafez, language, power, discourse -
تصوف و عرفان در نگاه نخست، مفاهیمی آشنا و بدیهی به نظر می رسند؛ اما در نگاهی عمیق تر کاربردهای مفهومی متنوعی را شامل می شوند. بر این اساس، پژوهش در باب تصوف تا حدی در گرو شناخت رویکردها و دیدگاه های مختلف آن است. مقاله حاضر با تکیه بر آرای دو تن از عرفان پژوهان معاصر، به توصیف و تحلیل تلقی این دو استاد می پردازد. عبدالحسین زرین کوب و محمدرضا شفیعی کدکنی دو تن از برجسته ترین عرفان پژوهان و محققان ادبی اند که دیدگاه های ایشان تاثیر قابل ملاحظه ای در مطالعات عرفانی دهه های اخیر داشته است. استاد زرین کوب با پیروی تاریخی از سنت تصوف و تاکید بر معرفت شهودی به عنوان مولفه محوری عرفان و استاد شفیعی کدکنی با تاکید بر زبان و فرم زیباشناختی به بررسی عرفان و تصوف پرداخته اند. این تفاوت دید نشانه هایی از خود در مقولاتی همچون ریشه ها، تاریخ و تبعات تصوف نیز برجای گذاشته است. بنابراین ملاحظات استاد زرین کوب همسو با بررسی های تاریخی و فرهنگی و مطالعات استاد شفیعی عمدتا همسو با بررسی های زبانی و ادبی شکل گرفته است. در مجموع می توان گفت نگاه استاد زرین کوب به عرفان و تصوف نگاهی فراگیرتر و نگاه استاد شفیعی کدکنی نگاهی است نوگراتر.کلید واژگان: زرین کوب، شفیعی کدکنی، تاریخ تصوف، زبان، تجربه عرفانی
-
عرفان - شناخت خالق هستی- مناسبترین و کوتاه ترین راه ممکن برای وصول به حق است. پدیده ای نافذ، پرجذبه و مبهم که حالات در واقع تغیراتی را سبب می شود که از نگاه دیگران سوال برانگیز است. این تحولات آنچنان موثر و مداوم است که زبان و کلام عارف نیز از آن تاثیر می پذیرد و در وجوه مختلف از زبان عمومی دور می شودو البته این بیگانگی لذت بخش را بیش از همه مدیون به کارگیری استعاره است. استعاره را می توان از مهم ترین عوامل ابهام سازی در متون عرفانی دانست؛ لفظی که در معنای اصلی خود به کار نرفته است و بالتبع می تواند برداشت های چندگانه ای به ذهن پویای خواننده القا کند. اما براستی استعاره در متون عرفانی چه کارکردی دارد و عرفا چگونه از آن در کلام خود بهره گرفته اند؟ در مقاله حاضر نگارنده سعی دارد جایگاه این آرایه و شیوه به کارگیری آن را در زبان و متون عرفانی مورد بررسی و نقد قرار دهد و به نقش آن در این متون و اصول و کاربرد این شیوه ی بیانی در این گونه آثار بپردازد.
کلید واژگان: عرفان، تصوف، استعاره، تجربه، زبانGnosticism knowledge of creator is the most suitable and shortest possible way to access to Right. It is a pervasive, full of charisma and ambiguous phenomenon which in fact cause some states and changes that is questionable in others point of view. The transformation is so effective and consistent that influenced by the mystic language and words and in various aspects is far from public speaking. Of course, this pleasurable alienation, above all, thanks to the use of metaphor. Metaphor can be considered as the most important factors of making ambiguity in mystical texts. It is a term that is not used in its original meaning and naturally can induce multiple deductions into dynamic mind of the reader. But what really works is the metaphor in mystical texts and how the mystics have taken advantage of it in their own words? In this paper, the author tries to review the position this array and how to use it in mystical language and literature and deal with its role in the context of the principles and texts and the application of the rhetorical style in such works.Keywords: Gnosticism, Mysticism, Metaphor, experience, language -
تبیین سازوکار زبان و عناصر روایی در بیان کرامات اولیا از مباحث مهم در سبک شناسی زبان عرفان است. کرامات اولیا از آن جا که متعلق به جهانی پیچیده و وصف ناپذیرند، راوی در زبانی متفاوت با زبان عادی می کوشد تا در قالب نقل روایاتی به بازسازی عالم لایدرک و لایفهم کرامات بپردازد و این دیگر به هنر وی بستگی دارد که تا چه اندازه بتواند به صحنه رویت شده شکل ببخشد. نوشتار حاضر می کوشد تا ضمن بحثی در باب مرز میان کرامات و خرافات و تفاوت باور به مساله کرامات با خرافه پرستی و پرهیز از خلط میان این دو، ابتدا با ذکر شواهدی از مقامات عرفانی، به تحلیل پاره ای از شگردهای روایی و تاثیر آن در حقیقت مانندی کرامات بپردازد و سپس گرایش زبان این گونه روایات را از تمثیل به استعاره بازنمایی کند. برآیند این پژوهش آن است که راوی به نسبت هنر روایتگری خویش، می کوشد با بهره گیری از انواع شگردهای روایی، کرامات شگفت آور را باورپذیر و حقیقت مانند جلوه دهد؛ ولیکن این کوشش در ادوار بعد به موازات انحطاط تصوف و آشفتگی های سیاسی-اجتماعی، به سستی و ابتذال در زبان و محتوا می گراید؛ چنانکه تدریجا از زبان ساده و تمثیلی مقامات عرفانی در ادوار آغازین تصوف فاصله گرفته و به زبانی بیمارگون و استعاری در ادوار بعد بدل می گردد؛ اما نه استعاره های لفظی و زبان رمزی و نمادین که ناشی از نارسایی زبان در بیان تجارب عرفانی است؛ بلکه کاربرد استعاره های مفهومی در سطحی گسترده در جهت اهداف و منافع گوناگون.
کلید واژگان: کرامات، مقامات عرفانی، راوی، زبان، تمثیل، استعارهMysticism Studies, Volume:9 Issue: 18, 2014, PP 157 -180An important category in methodology of mystical language is to explicate mechanism of language and narrative elements in expressing the wonders wrought by saints. Since these wonderworks takes place in a complicated inexpressible world، the narrator by telling narratives in a language different with the common language tries to reconstitute the mysterious incomprehensible world of the wonderworks; yet it hinges upon his proficiency how well he manages to form the perceived scene. In addition to discriminate between believe in wonderworks and superstitions، and to avoid misunderstanding between the two، the present paper at first by giving illustrations from spiritual stations sought to analyze some of the narrative tricks and the impact of them on actualizing the wonderworks، then reveals inclination of their language from allegory toward metaphor. The result of the study shows that the narrator depending on his expertise by using various techniques and methods attempts to make the strange wonderworks authentic and believable، however in later times in parallel with the decline of Sufism and socio-political tensions either its form or content become hackneyed and deteriorated; as gradually departs from the plain allegorical language of the spiritual stations in the opening periods of Sufism and falls into a metaphoric afflicted language in later times; not verbal metaphors and symbolic figurative language due to inexpressibility of language in describing mystical experiences but a vast use of conceptual metaphors intended for various desires and interests. -
زبان، فرهنگ و تمدن جنوب هند تا به امروز چنان از اهمیت خاصی برخوردار است که بسیاری از دین شناسان، باستان شناسان، زبان شناسان و مردم شناسان به جستجوی رگه های اصلی زندگانی این تمدن دیرینه می پردازند. امروزه پژوهشگران تمدن های گوناگون کوشش نموده اند تا بن مایه های مشترک تمدن و فرهنگ خود را به گونه ای با دراویدیانی که آیین های دینی آنها بر فرهنگ و تمدن آریایی نیز تاثیرگذارد، پیوند دهند و به همین جهت مطالعات گسترده ای در این زمینه انجام داده اند. بی تردید رگه های مشترک زبانی، آیینی و فرهنگی و حتی آداب و سنن دراویدیان در بخش های مختلف دنیا می تواند دلیلی بر کاوش های جدی برروی این تمدن باشد. اگر چه در واقع هیچ ساختار سامانمندی که مرتبط به آیین های دینی و پرستش خدایان در میان قبیله های دراویدیان باشد، وجود ندارد و حتی آنها دستگاه فلسفی شایان توجه و ادبیات منسجم نداشته اند و هیچ دست نوشته و منابع مکتوبی درباره ی خدایان و دینشان دیده نمی شود، اما آنچه می دانیم در واقع، بازتاب افسانه ها و داستان هایی است که از خاطره های گذشتگان نقل شده و یا بازتاب آن را در جشنواره ها، کتابهای مقدس و در ادیان هند می توان دید. دراین مقاله کوشیده ایم تا تاریخ، زبان و عقاید دراویدیان و تاثیراتی را که آنان بر مهاجران سرزمین هند داشته اند مورد بررسی قرار دهیم.
کلید واژگان: زبان، تاریخ، آریائیان، عقاید، دراویدیانSouth Indian Language, Culture and Civilization, Dravidian civilization, is important for many of linguists, anthropologists and archaeologists. So, they are trying to find the origins of it. Today, the scholars of civilizations try, however, to find any connection between Dravidians culture and their own language and culture. So, they attempt to study in this field. It is clear that the cultural, religious and linguistic and even traditional similarities of Dravidians in different parts of the world could be a better reason for serious study of this civilization. They didn’t leave any systematic thing about their own culture and rites, coherent philosophical system, substantial literature, manuscripts and written sources to show their religion. But, we can obtain information about them from the stories and legends that are observed in the festivals and holy books and Indian religions.Keywords: Culture, Dravidian civilization, Language, Indian religions -
در این «زمانه تنگدستی» که انسان با بهره گیری از تکنولوژی مدرن، انسانیتش در حد سیطره بر طبیعت تنزل یافته، مارتین هایدگر، هنر را تنها راه رهایی برای خروج از بحران مدرنیته معرفی می کند. هنر _ به معنایی کاملا متفاوت و نامتعارف_ نقش و جایگاه ویژه ای در تفکر این فیلسوف آلمانی دارد. هنر در معنایی وجودشناختی عبارت است از انکشاف حقیقت و حقیقت، ظهور و انکشاف وجود است. از نظر هایدگر، هر هنری در ذات خود شعر است و شعر وسعتی به بلندای زبان دارد. زبان نیز در این فلسفه، تفسیری انتولوژیک دارد و محل ظهور وجود و حقیقت است.
این مقاله، با تلاشی برای فهم و روایتی ساختاری از رساله «سرآغاز اثر هنری» هایدگر آغاز می گردد و در پایان با پرداختن به ماهیت هنر و زیبایی و بررسی منشا آن از دیدگاه برخی متفکران مسلمان، بر آن است که نشان دهد افق اندیشه هایدگر در باب هنر برای شرق اسلامی، چندان غریب و دور آشنا نیست.
کلید واژگان: هنر، حقیقت، زیبایی، زبان، خیالIn this "era of poverty" that people take advantage of modern technology and see the humanity reduced to the degree of mastering the nature, Martin Heidegger, finds Art as the only way to break out of the modernity crisis. Art means a special and unusual concept, playing a exceptional role in the thought of this German philosopher. Art, in the ontological sense, is exploration of truth and truth itself is the reality of development. For Heidegger, the art itself is a piece of poetry in nature and poetry is so high as the language. In this philosophy, language has an ontologic meaning and is the place for interpretation of appearance and truth. This article begins with prsenting a structural interpretation of Heidegger’s “Beginning of an artistic work” and ends with an artistic and aesthetic consideration in the thought of some Muslim thinkers and elucidates that the horizon Heidegger depicts is not unfamiliar to the Islamic East thinkers in terms of Art.Keywords: Art, truth, beauty, language, thought -
سیر و سلوک دارای ارکان، آداب و احوالی است. یکی از ارکان سلوک را صمت و سکوت دانسته اند. در قرآن و احادیث همیشه سکوت به عنوان یک ارزش و یک نشانه والا مطرح گردیده است. در متون منثور و منظوم عرفانی نیز سکوت و خاموشی از شرایط خلوت و از ابزارهای رسیدن به کمالات عرفانی است و دارای فواید و نتایجی است؛ برخی از عرفا اصل طریقت را سکوت دانسته اند؛ از آنجا که خاموشی دارای انواع و گونه هایی است و درباره سکوت صوفیان نظریات و عقاید گوناگونی وجود دارد، به گونه ای که برخی خاموشی را ترجیح نهاده و برخی گفتار را، این مقاله بر آن است تا حد مقدور، نخست به تحلیل مفهوم صمت و خاموشی در قرآن و احادیث و امهات متون عرفانی و سپس به مثنوی معنوی به عنوان یکی از این آثار که سکوت و خاموشی عرفانی در آن بازتاب و جلوه خاصی دارد بپردازد.کلید واژگان: عرفان، متون عرفانی، سیر و سلوک، صمت، سکوت، زبان، خاموشیSpiritual journey has got its own constituents، formalities، and conditions. One of the constituents is known to be silence and quietude. In the Koran and relations، silence has always been addressed as an exalted icon and value. In mystical prose and poetry، too، silence is a pre-condition of solitude and one of the means of achieving mystical perfection، having some advantages and consequences. Some mystics assume tariqa principles as silence itself. Since silence is of various types، there are different comments and beliefs concerning Sufis'' silence so that some prefer to be silent and some would rather talk. As far as possible، this paper tries to first analyze the concept of silence and quietude in the Koran and relations and key mystical literature، and then deal with Masnavi Ma''navi in which mystical silence and quietude are reflected and has got special manifestation.Keywords: Mysticism, mystical texts, spiritual journey, silence, quietude, silence jargon.
-
پژوهش حاضر درصدد بررسی ادراک حسی از نظرگاه ابن عربی با روش پدیدارشناسی است. روش پدیدارشناسی با به کارگیری اصول خود، سودای آن دارد که بنیان های امر حسی را بررسی کند تا اصالت آن را در دایره ادراک عیان نماید.
آنچه در ابتدای امر از معنای «حس» متبادر می شود، حواس ظاهری است. این معنا بر ذات سرآغازین حس دلالت دارد اما منظور اصیل ما از «شهود حسی»، گشودگی چشم اندازی آن به هستی یا درخشندگی اصیل امر حسی در آستان هستی است. تکیه بر روش پدیدارشناسی هرمنوتیکی به منظور واکاوی ادراک حسی- شهودی در تقرب بی واسطه به وجود و چگونگی حضور و غیاب آن می باشد. بنابر این روش، نحوه تقسیم ما «زبانی» است نه «منطقی».
بخش اول با به کارگیری زبان انسان در توصیف فرایند گشودگی حس به هستی به مثابه ادراک انسانی می آغازد و در بخش آخر با کاربست زبان وجود و تهافت در زبان انسان، به توصیف حس همچون رخداد هستی، التفات شده است.
کلید واژگان: پدیدارشناسی هرمنوتیکی، زبان، ادراک حسی، عرفان ابن عربیThe present paper is an attempt to study sensual perception in viewpoint of Ibn Arabi through a phenomenological approach. The phenomenological approach tries to study the principles of a sensual issue to explain its status in the field of perception. What is primarily meant by sense is outward senses. This refers to the primary essence of sense, but what we really mean is sensual observation, its open view of the being or original brightness of a sensual issue in the world of being. The reason for choosing hermeneutical phenomenological method is to delve into sensual-intuitional perception in direct proximity to the Being and the way of presence and absence. On the basis of this method, the base of division is lingual not logical. The first section begins with application of man s tongue in the process of description of openness of sense to existence as human perception and in the last part discusses the application of tongue for description of sense as an existential event.Keywords: Hermeneutical phenomenology, tongue, sensual perception, mysticism, Ibn Arabi -
در این نوشته، به اجمال به رابطه انسان و هستی از منظر مارتین هیدگر- به عنوان یکی از ژرف اندیش ترین متفکران معاصر- پرداخته شده است. هیدگر به به تقرب انسان و هستی معتقد است و تمام مشکلات آدمیان از دوران افلاطون تا عصر حاضر را در جدایی این دو از هم می داند. اگر رابطه انسان و هستی به شکل مطلوبی شکل گیرد، انسان به تمام قابلیت های ذاتی خود دست می یابد، تفکر رشد می کند و زبان در مسیر بیان حقیقت قرار می گیرد. در چنین تفکری انسان دیگر سرور کائنات نیست، بلکه شبان هستی است. بنابراین، او دیگر به زمین به عنوان یک منبع تصرف نگاه نمی کند، بلکه به عنوان منزلگاهی برای رشد و تعالی می نگرد. هیدگر دو عامل مهم تقرب انسان به هستی را تفکر و زبان می داند. از نظر او، سطحی نگری عامیانه، ابزارگرایی افراطی و متافیزیک جاری، در تفکر فلسفی موانع اصلی این تقرب هستند. به اعتقاد او ماهیت انسان در حصار سوبژکتیویته و حیوان ناطق محبوس است. از این رو، انسان در بسته به ذات خود و جدا مانده از هستی در بی فکری و غفلت غوطه ور است و این آغاز تمام مصائب است.
کلید واژگان: هیدگر، انسان، هستی، وجود، دازاین، انسان، تفکر، زبان، متافیزیک، ابزارگرایی -
در فلسفه نئوکانتی ارنست کاسیرر تلاش برجسته ای را در دوران جدید، برای طراحی فلسفه اسطوره شناسی به عنوان جزء مکمل فلسفه دین مییابیم. روشن ترین و جدیدترین تلقی او از اسطوره در جلد دوم فلسفه صور نمادین مطرح شده است. بر این اساس اسطوره همان صورت نمادین است که یگانگی کلمه با هستی و دال با مدلول را حفظ می کند. با این همه، اسطوره همچنان خود را در ساختار مهم در حال تکوینی تثبیت می کند و زیربنای دین را با استفاده از نمادها و نشانه های محسوس شکل می دهد و آنها را این گونه می شناساند. بنابراین، اسطوره و دین، ترجمان گرایش بنیادی نسبت به تکوین نمادین به شمار می آیند. به عبارت دیگر، آنها، اساس استعارهای را تشکیل میدهند که به طور همه جانبه، در تمام کارکرد نمادپردازی استقرار دارد. در این مقاله، ماهیت اسطوره و خصوصیات اندیشه ای اسطوره- دینی و نقش زمان و مکان در روند تکامل اسطوره شناسی بررسی می شود و از ارتباط مستحکم اسطوره با زبان سخن به میان می آید و در پایان نی ز به پیوند اسطوره و دین اشاره می شود.کلید واژگان: اسطوره، دین، نماد، زبان، مقدسIn modern times, the Neo-Kantian philosophy of Ernst Cassirer is the most significant attempt to construct a philosophy of myth as an integral part of the philosophy of religion. His most elaborated definition of myth can be found in the second volume of his Philosophy of Symbolic Forms. According to this book, myth is a symbolic form that maintains unity of the word and being, the signifier and the signified, it yet still retains itself in the developing structure and, by the use of symbols and signs, it shapes the foundation of religion. Myth and religion, therefore, represent the fundamental tendency toward symbolic formation. In other words, they constitute the basis of a metaphor that lies at the heart of all forms of symbolic function. This essay surveys the nature of myth, the characteristics of mythicreligious though and the role of time and place in the development of the mythology. It also deals with the relation between language and myth and tries to give an account of the interrelationship between myth and religion.Keywords: Myth, Religion, Symbol, Language, the Sacred
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.