جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « moses » در نشریات گروه « ادیان و عرفان »
تکرار جستجوی کلیدواژه «moses» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
قرآن در مقام متنی وحیانی و روشنگر همواره مدعی این بوده است که با توسل به شیوه های گوناگون کلامی، مومنان را از پیچ وخم های زندگی آگاه کرده، آنها را به سوی خیر و صلاح راهنمایی می کند. در این میان قصه گویی از جمله ابزارهایی است که راه گشای انتقال معنا به مخاطبان بوده است. حال اگر بر این بخش از آیات قرآنی توجه و تاملی روایت شناسانه و ادبی صورت گیرد، قطعا مخاطبان را با لایه هایی از معنا مواجه می کند که ظرایفش پیش تر از نگاه ها دور مانده بود. این مقاله در صدد است به روش توصیفی تحلیلی و با جمع آوری اطلاعات به روش کتاب خانه ای، با تاملی در رویکرد روایت شناسانه و ترسیم مدلی از عناصر یک روایت منسجم، بررسی جزء پژوهانه درباره قصه موسی و خضر انجام دهد و دریابد که چنین چشم اندازی ما را به چه سطحی از معنا هدایت می کند
کلید واژگان: روایت, خوانش روایت شناسانه, خوانش ادبی, عناصر روایت, قصص قرآنی, موسی و خضر}The Quran, as a revelatory and enlightening text, has always claimed that by resorting to various theological methods, it informs believers about the twists and turns of life and guides them toward goodness. Meanwhile, storytelling has been one of the path-breaking tools for conveying meaning to the audience. Suppose this part of the Quranic verses is paid attention to and a literary and narratological reflection is made. In that case, it will definitely confront the audience with layers of meaning whose subtleties were previously hidden from the eyes. Using the descriptive-analytical method and library sources, this article intends to conduct a case study about the story of Moses and Khidr by reflecting on the narratological approach and drawing a model of the elements of a coherent narration. It also tries to discover what level of meaning such a perspective leads us to
Keywords: Narration, Narratological Reading, Literary Reading, Elements of Narration, Quranic Stories, Moses, Khidr} -
فصلنامه مشرق موعود، پیاپی 58 (تابستان 1400)، صص 79 -104
یکی از مهم ترین میراث های روایی بر جای مانده از رسول گرامی اسلام6 حدیث منزلت است(انت منی بمنزله هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی...). این حدیث متواتر را عالمان شیعه و اهل سنت به صورت گسترده در منابع روایی خود ثبت کرده اند؛ چنان که عالمان شیعه آن را از طریق 9 نفر از امامان اهل بیت: و 25 نفر از صحابه پیامبر6 نقل کرده اند. عالمان اهل سنت نیز حدیث مورد نظر را در منابع روایی خود از طریق 26 نفر از صحابه از رسول خدا6 نقل کرده اند. در این حدیث که رسول خدا6 آن را در 30 زمان و مکان متفاوت بیان داشته اند نسبت علی7 به خودشان را به نسبت هارون به موسی7 تشبیه نموده و در آن از خلافت بلافصل علی بن ابی طالب7 به جای پیامبر پس از درگذشت رسول خدا6 بر همه کسانی که به آیین پیامبر ایمان آورده اند، سخن گفته اند. این نوشتار درصدد است تا گزارش ابن عباس از حدیث منزلت را مورد بررسی قرار دهد. گزارش ابن عباس در عین اشتراک با سایر گزارش های این حدیث در صدر(انت منی بمنزله هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی) عبارتی ویژه در ذیل دارد(و انت خلیفتی فی کل مومن من بعدی) که ضمن متمایز ساختن این روایت از دیگر روایت ها، شبهات بی مورد در دلالت این حدیث را رد کرده و به صراحت بر خلافت بلافصل امیرالمومنین علی7 دلالت دارد.
کلید واژگان: پیامبر, علی, منزلت, هارون, موسی, خلیفتی, کل مومن من بعدی}Mashreq-e Mouood, Volume:15 Issue: 58, 2021, PP 79 -104One of the most important narrative legacies left by the Holy Prophet of Islam is the Manzilat hadith (O Ali, your position before me is like the position of Aaron before Moses, with the difference that there is no prophet after me) This definitive hadith has been extensively recorded by Shiite and Sunni scholars in their narrative sources. As Shiite scholars have narrated it through 9 Imams of Ahl ul-Bayt and 25 companions of the Prophet (sa).Sunni scholars have also quoted the hadith in their narration sources through 26 companions of the Messenger of God. In this hadith, which was narrated by the Messenger of God (sa) in 30 different times and places, he compared Ali's relation to himself to Aaron's relation to Moses, and spoke of Ali ibn Abi Talib's immediate successor to the Prophet after his passing away. This article intends to examine Ibn Abbas's report on the Manzilat hadith. Ibn Abbas's report, while sharing with the other reports of the above-mentioned hadith (انت منی بمنزله هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی) has a special phrase below (among all the believers after me, you are the only caliph) which, while distinguishing this narration From other narrations, he rejects unnecessary doubts about the meaning of this hadith and explicitly indicates the immediate succession of Ali, the Commander of the Faithful(as).
Keywords: Prophet (sa), Ali (As), Manzilat, Aaron, Moses, my caliph, all believers after me} -
«شریعت»، «طریقت» و «حقیقت» سه مرحله جداناپذیر از مقامات معنوی و مدارج دینی کمال انسانی است که می توان آن را به پوست، مغز و روغن بادام تشبیه کرد. هر دینی از سه جنبه شریعت، طریقت و حقیقت تشکیل می شود و شریعت ناظر به احکام و آداب ظاهری دین، طریقت ناظر به معنا و آداب قلبی و حقیقت همان مطلوب و مقصود اصلی هر دینی است؛ از این منظر، تمام ادیان دارای مقام طریقتی هستند که در تاریخ اسلام این طریقت به عنوان «تصوف» نامیده شده است. منتهی نکته ای که در این جا وجود دارد این است که اسلام از آن جهت که جامعیت دارد، هم شریعت و هم طریقت در این دین حضوری متعادل و متساوی دارند اما در ادیان دیگر معمولا یکی بر دیگری غلبه داشته است؛ مثلا در مسیحیت طریقت غالب است و در دین یهود شریعت غالب شده است؛ این است که دین یهود به شریعت مداری و دین مسیح به طریقت مداری مشهور است. اما حقیقت فراتر از ظاهر همه ادیان است و شریعت و طریقت راه های رسیدن به آن محسوب می شود. از این روست که در قرآن کریم واژه دین به صورت جمع به کار نرفته و همه جا سخن از دین است نه ادیان. قصه «موسی و شبان» مثنوی یکی از شاهکارهای مولوی از این جنبه به دور نیست و نگارنده در این مقاله این قصه را از دو منظر «شریعت»، «طریقت» و «حقیقت» و «تشبیه» و «تنزیه» نگریسته است. سپس با توجه به توضیحات مذکور، این اشارات را در خود ابیات قصه شرح می دهد.کلید واژگان: شریعت, طریقت, تشبیه, تنزیه, موسی(ع), شبان}Law, Path and Truth are three inseparable stages of human perfection that can be likened to the skin, kernel and the oil of almond. Each religion is composed of three aspects of Law, Path, and Truth which respectively are the appearance, the meaning and the ideal or the main purpose religion. From this perspective, all religions have a mystical aspect, Path, which is called Sufism in Islam. Nevertheless the point here is that since in Islam due to its comprehensiveness, Law and Truth are equal and balanced. In other religions, one has usually dominated one another, for example in Christianity Path is dominant, in contrast, in Judaism, Law is dominant. That is, the Jewish religion is famous for its law and Christianity for its Path. However, Truth is something beyond the appearance so Law and Path are the ways to reach it. Therefore in the holy Quran, the word "religion" is not used collectively. This idea is clearly reflected in "Moses and Shepherd" of Romi's Masnavi. In this article we look at this story from two perspectives: firstly we survey the concepts of Law, Path and Truth and secondly interpret it according to the theological concepts of God Likeness and Uniqueness.Keywords: Law, Path, God Likeness, Uniqueness, Moses, Shepherd}
-
از مسایل بحث برانگیز کلامی، شبهاتی در مورد عصمت حضرت موسیu است که مفهوم رویت خداوند یکی از آنهاست. آیه 143 سوره اعراف، از جمله آیاتی به شمار می رود که بحث رویت در آن مطرح شده است. مخالفان عصمت، این آیه را دستاویز خود قرار داده و اشکالی مطرح کرده و بر اساس این آیه می گویند: موسیu که می دانست خداوند نه جسم است و نه مکان دارد و نه قابل مشاهده و رویت است، چگونه چنین درخواستی را از پروردگار کرد؟ بنابراین موسی u در مورد این درخواست از خداوند دچار خطا و اشتباه شده است. این نوع تفکر، با عصمت ایشان منافات دارد. اما مفسران و متکلمان و روایات، این شبهه را مردود می دانند و بر این نظرند که موسیu این درخواست را از زبان قومش بیان کرده است.
کلید واژگان: موسی, عصمت انبیاء, درخواست رویت خداوند, آیه 143 سوره اعراف}The request to see God is one of the theological paradoxes mentioned in the life story of Prophet Moses (a) that apparently opposes his infallibility. The verse 143 of the chapter A’rāf is one of the places this story is narrated. The opponents of infallibility suggest that Moses knew God is not physical or visible, nor occupies a place, so why did he have such a request? The answer is that he made a mistake by asking so. Therefore, it negates his being an infallible. On the other hand, Hadiths as well as the views of the exegetes of the Qur’ān and theologians believe that Moses spoke out on behalf of his people and it wasn’t his real request.
Keywords: Moses, Request to see God, Infallibility of prophets, The verse (Qur’ān 7: 143)} -
زندگی انبیاء الاهی آن گونه که در کتاب های مقدس، روایات و قصص به تصویر کشیده شده، همواره زمین های مساعد برای بیان اندیشه ها و مضامین عرفانی بوده است. جیلی که خود از شاگردان مکتب عرفانی ابن عربی است به زندگی انبیاء الاهی از جمله موسی و عیسی (ع) نظر داشته، به تاویل و تطبیق آیات، روایات و حوادث زندگی آنان با حوادث نفسانی پرداخته است. جیلی در مجموع مباحث خود درباره زندگی موسی، بر فنای نفس بشری، حقیقت واحد الاهی، رفع دو گانگی و دوئی در نسبت وجود حقی و خلقی و در نهایت بر وحدت انسان کامل با خداوند تاکید دارد. او تورات را از تجلیات اسماء صفاتیه حق و انجیل را از تجلیات اسماء ذات می داند. خداوند تورات را در نه لوح بر موسی نازل کرد و او مامور به ابلاغ هفت لوح بود و دو بود در حوزه تبلیغ موسوی قرار نداشت، بلکه متعلق به عیسی بود و «قدرت و ربوبیت» لوح پایانی که لوح از سوی عیسی بود که موجب شد قوم عیسی به تثلیث قائل شوند و به «قدرت و ربوبیت» همین ابلاغ الواح قول جیلی و ابن عربی به گمراهی (ضلال) و خطا (اعتقاد نادرست) بیافتند. جیلی بر این باور است که انجیل ظاهری دارد و باطنی. ظاهر انجیل عبارات آغازین انجیل است که به نام است. قوم عیسی ظاهر این «بسم الله الرحمن الرحیم» شروع می شود، همچنان که اول قرآن «اب، ام و ابن» کلام را گرفتند و آن را بر عیسی، مریم و روح تطبیق دادند و از حقیقت انجیل که ظهور حضرت حق را در خلق و قیام ناموس لاهوتی را در وجود ناسوتی نشان می دهد غفلت کردند و به تجسیم و حصر منتهی شدند.کلید واژگان: موسی (ع), عیسی (ع), جیلی, انسان کامل, تورات, انجیل}The life of the prophets, as described in religious texts, was always an intersting subject of mystical thinking. Jīlī, who was a student of Ibn Arabīs mystical school, studied the life of the divine prophets such as Moses and Jesus, which were revealed in Quranic verses and with allegorical interpretation he compared these stories with mental attitudes. Considering Moses life, Jīlī emphasizes the annihilation of human soul, unique truth of divinity, unveiling of duality in Divine creative being and at last the union of perfect man with God. He believes that Torah was the manifestation of qualitative names of God, while Gospel was the manifestation of essential name of God. God revealed Torah to Moses in nine tablets. He was permitted to preach seven tablets, but the other two tablets which were ''Power and Lordship'', belonged to Jesus. Jesus preached these two tablets to his people and as a result his people believed in Trinity and went astray. Jīlī believes that Gospel has esoteric and exoteric characteristics. According to him, the beginning verse of the Gospel, i.e. In the name of Father, Mother and Son, are the exoteric one. It could be compared with the beginning verse of Quarn, i.e. In the name of Allah, Most Beneficent, Most Merciful. The people of Jesus only comprehended the exoteric meaning of the verse and identified it with Spirit, Mary and Jesus. They ignored the esoteric meaning of the Gospel, that is the appearance of God in creation and the manifestation of divine names in bodily beings. Therefore they believed in anthropomorphism and restriction of the Infinite.Keywords: Moses, Jesus, Jīlī Perfect Man, Torah, Gospel}
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.