به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « narration » در نشریات گروه « ادیان و عرفان »

تکرار جستجوی کلیدواژه «narration» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • فریدالدین فریدعصر*، سید ابوالقاسم حسینی ژرفا، منصور براهیمی

    قرآن در مقام متنی وحیانی و روشنگر همواره مدعی این بوده است که با توسل به شیوه های گوناگون کلامی، مومنان را از پیچ وخم های زندگی آگاه کرده، آنها را به سوی خیر و صلاح راهنمایی می کند. در این میان قصه گویی از جمله ابزارهایی است که راه گشای انتقال معنا به مخاطبان بوده است. حال اگر بر این بخش از آیات قرآنی توجه و تاملی روایت شناسانه و ادبی صورت گیرد، قطعا مخاطبان را با لایه هایی از معنا مواجه می کند که ظرایفش پیش تر از نگاه ها دور مانده بود. این مقاله در صدد است به روش توصیفی تحلیلی و با جمع آوری اطلاعات به روش کتاب خانه ای، با تاملی در رویکرد روایت شناسانه و ترسیم مدلی از عناصر یک روایت منسجم، بررسی جزء پژوهانه درباره قصه موسی و خضر انجام دهد و دریابد که چنین چشم اندازی ما را به چه سطحی از معنا هدایت می کند

    کلید واژگان: روایت, خوانش روایت شناسانه, خوانش ادبی, عناصر روایت, قصص قرآنی, موسی و خضر}
    Faridoddin Faridasr *, Seyyedabolgasem Hoseyni, Mansoor Barahimi

    The Quran, as a revelatory and enlightening text, has always claimed that by resorting to various theological methods, it informs believers about the twists and turns of life and guides them toward goodness. Meanwhile, storytelling has been one of the path-breaking tools for conveying meaning to the audience. Suppose this part of the Quranic verses is paid attention to and a literary and narratological reflection is made. In that case, it will definitely confront the audience with layers of meaning whose subtleties were previously hidden from the eyes. Using the descriptive-analytical method and library sources, this article intends to conduct a case study about the story of Moses and Khidr by reflecting on the narratological approach and drawing a model of the elements of a coherent narration. It also tries to discover what level of meaning such a perspective leads us to

    Keywords: Narration, Narratological Reading, Literary Reading, Elements of Narration, Quranic Stories, Moses, Khidr}
  • سید رضی موسوی گیلانی

    بی تردید هر اثر هنری که می خواهد عنوان اسلامیت را به خود بگیرد باید سازگار با چارچوب فقه و اخلاق باشد و رعایت حریم و الگوهای فقه و اخلاق در آن الزامی است اما پرسش پیش روی ما این است که در یک اثر تصویری و نمایشی از موضوعات دینی از جمله درباره امام مهدی4، تا چه مقدار باید به این دو مفهوم الهیاتی وفادار ماند و در کجا و تحت چه شرایطی با رعایت نکردن قلمرو و حدود آن دو مقوله، یک اثر نمایشی قابلیت دینی و اسلامی یا به تعبیر دیگر مشروعیت دینی خود را در تولید، نمایش و دیدن از دست می دهد. آیا در یک اثر نمایشی، نقطه ثقل و اساسی، روایت و داستان است و باید داستان مبتنی بر اندیشه های دینی و اسلامی باشد و در صورتی که داستان ضد اعتقادات یا اخلاقیات دینی باشد آن اثر عنوان دینی بودن را از دست می دهد؟ یا این که قالب و فرم روایت گری و داستان مورد تاکید است و فراتر از داستان باید به جنبه های شکل گیری و ظاهری آثار نمایشی توجه نمود که در این صورت باید فقه و آداب دینی را در ساخت و تولید آن و در بازیگری و نمایش اثر هنری مورد لحاظ قرار داد؟ این مقاله به دنبال این است که جایگاه هر یک از آن دو مفهوم پیشین را براساس ارایه دو مدل و الگو در آثار نمایشی بررسی کرده و براساس نظریه پردازی در این عرصه، میزان توجه به فقه را در آثار نمایشی در قالب و فرم تصویرگری (الگوی اول) و توجه به اخلاق و اعتقادات را در محتوای داستان و روایت (الگوی دوم) مورد تبیین و ارزیابی قرار دهد.

    کلید واژگان: فقه, اخلاق, هنرهای نمایشی, روایت گری, بازیگری}
    Seyed Razi Mousavi Gilani

    Undoubtedly the every work of art that it wants to take title of Islamic concept, it should be compatible with jurisprudence and ethic and it should keep framework of jurisprudence and ethic. The important subject in this problem is question about relationship between performance art and religious issues such as Imam Mahdi (pbuh) and other religious subjects. How can we adhere to theological concept such as jurisprudence and  morality. How and under which circumstances the one dramatic work miss its legitimacy and capacity for Islamic ability. Actually when one dramatic film lose its acceptable situation in production, performance capability and seeing of spectators. The focal point in the performance is narration and especial story that it well be seen by spectators and naturally when we product one Islamic film, we must use from Islamic teachings and religious ideas. However if our story in performance have content against Islamic believes, surly it will miss its Islamic topic and we will say it is not a Islamic work of art. Hence there are one question. What is important subject in production of Islamic drama. Is it form of production in work of art or content of it? If the important point in performance art well be performing of ritual practice and preserving  of jurisprudence, we would notice to exoteric aspect of work of art but if it is important preserving of story  and content in the performance, hence we should try to protecting of narration and we attempt to arrive Islamic teaching in the film. In this article we want to consider and present two model in production of performance works and want to determine situation of jurisprudence in production of works of arts. Fist pattern is minimum model. In this pattern the best subject is our notice to preserving of ethical and theological concepts in performance works. Second pattern is maximum model. In this type The climax of our struggle is securing of films from every action against of ritual practice.

    Keywords: Jurisprudence, ethic, performance arts, Narration, player}
  • علی محمد میرجلیلی*، معصومه خیاطیان یزدی

    محبت نیاز اساسی فرزندان است و به آنان فرصت می دهد تا به دور از اضطراب، در افعال و گفتار خود  بیندیشند و در صورت لزوم، آن ها را اصلاح کنند. به علاوه، آنان نیز محبت را آموخته و در زندگی خود به کار می برند. با توجه به اهمیت محبت نسبت به فرزند در مسیر تربیت او، این نوشتار انواع محبت به فرزند را از نظر قرآن و سنت به روش توصیفی-تحلیلی مورد بحث قرار می دهد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که در پرتو محبت کریمانه، فرزندان امید بیشتری به آینده می یابند. هم چنین، محبت سبب بالارفتن تحمل والدین در برابر مشکلات تربیت فرزندان می شود. محبت، فرزندان را پای بند به خانواده کرده، از پیامدهای سوء حوادث آینده نگه می دارد. خطاب همراه با حفظ کرامت فرزندان، بازی با آنان، احترام و اکرام ایشان، داشتن سعه صدر در برخورد با آنان، تغافل نسبت به اعمال ناشایستشان، ایجاد رابطه دوستی با فرزندان، تشویق، شاد کردن، به تفریح بردن، قدردانی از تلاش آنان، هدیه به آنان، وفای به عهد نسبت به ایشان، دعا برای فرزندان، عفو و گذشت نسبت به خطاهای آنان از انواع ابراز محبت به فرزندان است.

    کلید واژگان: قرآن, حدیث, فرزند, تربیت, محبت}
    Alī Muḥammad Mīrjalīlī *, Ma‘Ṣūmah Khayātyān Yazdī

    Kindness is the basic need of children, and it gives them an opportunity, away from any anxiety, to ponder about their acts and words and, if necessary, to refine them. Moreover, they learn what kindness is and how to use it in their lives. Considering the importance of kindness towards children for their training, this article discusses different kinds of kindness towards children from the viewpoint of the Qur’ān and narrations with a descriptive-analytical method. Findings of this research show that under the light of noble kindness, children find the future more promising. Kindness binds the children to the family and keeps them safe from the consequences of the future mishaps. Addressing children in a dignified way, playing with them, respecting and honoring them, having tolerance in dealing with them, ignoring their misconducts, making friends with them, encouraging them, making them happy, taking them out to play, appreciating their efforts, giving them gifts, keeping your promises, praying for them, and forgiving their mistakes are different kinds of kindness expression towards children.

    Keywords: The Qur’ān, Narration, Child, Training, Kindness}
  • کریم شاکر *

    عشق از مهم ترین مسایل عرفانی است که پیش از غزالی عارفان دیگر کمابیش از آن سخن گفته و به اهمیت آن اشاره کرده اند. اما احمد غزالی اولین عارفی است که رساله یی مفرد در عشق عرفانی نگاشته است. در این رساله غزالی از عشق به گونه یی سخن می گوید که در همان نگاه اول درمی یابیم که با متنی مرکزگرا مواجهیم و هر آنچه بر زبان او جاری گشته به نوعی با عشق در پیوند است. بنابراین ما نیز با این طرز تلقی پس از درآمدی کوتاه از عشق به مثابه عاطفه یی که نه تنها انسان، بلکه تمام هستی را زیر نفوذ دارد و هر چه در عالم هست به گرد آن می چرخد و از آن نیرو می گیرد، سخن گفته ایم. از آن پس به معشوق که هر چه و هر که هست عاشق را به خود فرامی خواند، اشاره کرده ایم و سرانجام از عاشق که عامل تحقق عشق است سخن گفته و ویژگی های او را از دید غزالی به اختصار برشمرده ایم. تمام اطلاعات این مقاله با استفاده از روش کتاب خانه یی گرد آمده و این داده ها با شیوه توصیفی تحلیل شده است. مهم ترین نتیجه این بررسی این است که سوانح را «روایت» و در اصل روایتی مرکزگرا می یابیم و عشق را هسته اصلی ساختاری می دانیم که تمام عنصرهای سازنده این ساختار بدان می گرایند و از آن متاثراند.

    کلید واژگان: غزالی, روایت, مرکزگرایی, عشق, معشوق, عاشق}
    Karim Shaker

    Love is the most important mystical issue that other mystics have talked about it and mentioned its importance before Qazali. However, Qazali is the first mystic who has written a unique paper on mystical love. In his paper, Qazali talks about love in a way that at the very beginning we realize that we are dealing with a centralized text and whatever he has talked about is in a way in connection with love. Therefore, we, too, with this in mind have written about love after a short introduction just like an emotion that has influenced not only human beings but also the whole universe and whatever existing in the universe is rotating around it and gains its power from. Then, we have pointed out to the beloved that whatever or whoever it is summons the lover toward itself, and finally we have indicated the love that is the source of the realization of love and its features from Qazali’s point of view. The entire information of this paper is obtained through library methodology whereby the data is analyzed through descriptive method. The most important result of this study is that events are “narration” and originally a centralized narration within which the core of the structure is love and the overall building blocks of the structure are oriented and impressed by.

    Keywords: Qazali, narration, centralism, love, beloved}
  • محمد امیری قوام، مهدی یوسفیان
    داده های روایی متعددی از منابع شیعه و اهل سنت بر اقتدای مسیح به امام مهدی دلالت می کنند و پذیرش مفاد آن ها پیامدهای مهمی در زمینه های گوناگون به ویژه در عرصه علم کلام خواهد داشت؛ ازجمله اقتدای یک نبی اولوالعزم بر امام و وصی پیامبر خاتم، افضلیت امام بر نبی و... که این پیامدهای کلامی تنها با مبانی امامت در مذهب شیعه سازگار بوده و با مبانی کلامی اهل سنت در تعارض خواهد بود؛ بنابراین باید این روایات، ازنظر سند و دلالت مورد ارزیابی علمی قرار گیرند تا ادعای فوق ارزش علمی بیابد؛ مقاله حاضر به دور از هرگونه تعصب مذهبی و با رعایت انصاف علمی، با مراجعه به منابع اصلی روایی و رجالی اهل سنت، پس از ارزیابی سند و دلالت روایات مذکور چنین نتیجه گیری شده است که از بین شش روایت موجود در منابع اهل سنت ازنظر دلالت، همگی بر اقتدای موردنظر دلالتی روشن دارند و ازنظر سند تنها دو روایت صحیح بخاری از ابوهریره و روایت مسند احمد از جابر صحیح السند هستند و چهار روایت دیگر از اشکالاتی نظیر عدم اتصال و مجهول یا ضعیف بودن برخی راویان رنج می برند؛ ولی درعین حال با توجه به مجموعه ای از قرائن، همه آن ها معتبر هستند و بعید نیست که با توجه به مجموع منابع شیعه و اهل سنت، تواتر معنوی اقتدای مذکور به اثبات برسد.
    کلید واژگان: روایت, اقتدا, عیسی, مهدی, سند, صحیح, دلالت}
    Mohammad Amiri Ghavam, Dr. Mahdi Yousefian
    Several narrative data from Shia and Sunni sources point to the imprint of Imam Mahdi PBUH and the acceptance of their provisions will have important implications in various fields, especially in the field of theology, including the adherence of a prophet of Olol-azm on the Imam and the mission of the Prophet Muhammad (PBUH) , Imam's priority on the prophet and so on. These verbal consequences are consistent with the principles of Imamate in Shiite religion and conflict with theological principles of the Sunni; therefore, these narratives must be evaluated in a scholarly way from the point of view of the accepted documents in order to find the supreme value of it and its implications. The present article evades from any Religious bias and with all scientific fairness, tries to demonstrate facts by referring to the main sources of narrative and religious guidance of the Sunni denominations. After evaluating the documents and implication of the mentioned narrations, it is concluded that Eghteda is verified in all of the six narratives in Sunni sources in terms of implications, and all have a clear meaning on his intended authority. And in terms of the documents, only two narrations of Sahih Bukhari from Abu Ghuraira and the narrative of Masand Ahmad of Jaber are properly documented. On the other hand, four other narratives are suffering from some problems such as lack of connection and the passivity or weakness of some narrators; however, according to a whole set of evidence, all of them being authentic, it is not unlikely that, given the total amount of Shia and Sunni sources in this regard, the spiritual passage of the above mentioned authority would be proved in Islamic world soon as a consensus.
    Keywords: Narration, Prophecy, Jesus, Mahdi, Document, Sahih, Implications}
  • حبیب حاتمی کنکبود *
    جنبش بزرگ اخوان المسلمین با مبانی اندیشه سیاسی اهل سنت، که برخاسته از تعلیم و تفکر بنیان گذارش، حسن البنا، است، یکی از جریان های سلفی معتدل است که آرا و اندیشه های خاصی دارد. هرچند از لحاظ اعتقادی خود را سلفی معرفی می کند و دارای مبانی کلامی سلفیه است، اما معرفت شناسی اش در جهات مختلفی متفاوت با سایر جنبش های سلفیه است و همین باعث جدایی سلفیه اخوانی از آنها می شود. به همین دلیل فعالیت ها و رویکردهای آنان نقش تاثیرگذاری در موفقیت یا شکست تلاش های تقریبی دارد. نوشتار حاضر با روش توصیفی تحلیلی مبانی معرفت شناختی این جنبش را معرفی می کند. در معرفت شناسی، ابزار شناخت نزد ایشان محدود به نقل نیست بلکه فطرت، حس و تجربه، عقل، و کشف و شهود را نیز معتبر می دانند و برای هر کدام از منابع شناخت ارزش معینی قائل اند که ادله مقبول در عقلیات وجود دلایل نظری ضروری است؛ در حسیات، امور تجربه پذیر است؛ و در امور نقلی، نقل به روایت صحیح.
    کلید واژگان: اخوان المسلمین, سلفیه, معرفت شناسی, عقل, نقل, کشف و شهود, تجربه}
    Habib Hatami Kankabood *
    Having its roots in the Sunni political thoughts derived from Hassan al-Banna, the great founder of al-Ikhwan al-Muslimeen (Muslim Brotherhood), this movement is one of the moderate Salafi groups that holds specific positions and doctrines. Its epistemology, for instance, differs from other movement’s origins, making it different from the Salafi mainstream. As a result, Ikhvani’s activities and approaches has a great influence on the success or failure of the proximate attempts. This paper, employing a descriptive-analytical method of research, aims at introducing the principles of the movement’s epistemology. According to the findings of the paper, for Ikhvanis the medium of knowledge is not confined to Naghl (Narrations) but includes instinct, senses and experience, reason, and vision. They also put a specific value on each of them; for instance, they emphasize on the presence of theoretical justifications, experiential affairs, and authenticity of narration, regarding respectively reason, experience, and Naghl as the media of knowledge.
    Keywords: al, Ikhwan al Muslimeen, Salafism, Epistemology, reason, Narration, Experience, Vision}
  • مجید حیدری آذر، علی الله بداشتی
    بحث عقل، کارکرد و محدوده آن یکی از مباحث مهم و تاثیرگذار در شکل گیری آرا و عقاید، مخصوصا در حوزه دین، است که افراط و تفریط های فراوانی در خصوص آن صورت گرفته است. در این مقاله ضمن بررسی معانی عقل، دیدگاه ابن تیمیه، از رهبران و بنیان گذاران جریان سلفی گری، و شیخ یوسف بحرانی، از علمای اخباری گری شیعه، را بررسی می کنیم و نقاط اشتراک و اختلاف آنها را، به رغم ظاهرگرایی هر دو، می کاویم. هرچند هر دو تا حدودی کارآیی عقل را قبول دارند، ولی در مقام عمل برای عقل ارزشی قائل نشده اند و در عین اینکه حسن و قبح عقلی را می پذیرند، ملازمه آن با شرع را قبول ندارند و در مقام تعارض عقل و نقل عملا نقل را مقدم می کنند.
    کلید واژگان: ابن تیمیه, بحرانی, عقل, نقل, حسن و قبح}
    M. Heydariazar, Aa Bdashti
    The notion of reason, its functions and boundaries is one of the significant and influential subjects forming the theories of scholars of religion that is sometimes either exaggerated or undermined. This article surveys different meanings of reason as well as the viewpoints of Ibn Taymyyah, the founder of Salafism, and Sheikh Yusuf Bahrāni, a prominent Shiite scholar, on it, shedding light on their commonalities and differences, despite the fact that both of them belong to Zāhiri School of interpretation. In practice, they both lay little store on reason while admitting its practicability to some extent. Similarly, they both reject the correlation of reason and law, in spite of accepting the theory of rational goodness and badness, and prioritize narration to reason in time of their discord.
    Keywords: Ibn Taymyyah, Sheikh Yusuf Bahrāni, Reason, Narration, Goodness, Badness}
  • فاطمه عسکری*، حسن عبداللهی
    معنای کاربردی مدخل «الخطوه»، و «خطوات الشیطان»، از جمله واژگان و تعابیر قرآنی و روایی است که تاکنون نظریات مختلفی در بیان مفهوم تفسیری آن در بسیاری از روایات و تفاسیر معتبر ارائه شده است، به دلیل وجود پاره ای از آشفتگی در میان نظریات گوناگون پیرامون آن و اختلاف در آن ها، بررسی و تامل درباره معنای لغوی و مفهومی این مدخل حائز اهمیت است، به ویژه آنکه معنای اصطلاحی و مفهومی آن در زمینه ادبیات عرفانی نیز از جایگاه مهم و ارزنده ای برخوردار است. در این پژوهش تلاش شده است تا از منظر ادبیات عرفانی به بررسی و تحقیق در دورترین معنای لغوی افاده شده از مدخل «خطوه» پرداخته، و جایگاه آن را در زمینه ادبیات عرفانی مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد، لذا دو محور اساسی این پژوهش، عبارتند از:- بررسی معنای لغوی و اصطلاحی مدخل «خطوه».
    - پردازش تحلیلی موضوع در پرتو ادبیات اسلامی و عرفانی.
    کلید واژگان: خطوه, خطوات الشیطان, ادبیات عرفانی, صدای نفس وسوسه گر, صدای نفس مدرک}
    Fatemeh Askari*, Hasan Abdollahi
    Human has contrary bilateral mental sounds, most of human’s faults are results of conflict between these two sounds which have involved him. It has been inferred to for several times in the religious texts such as Quran, Nahjo Al Balgheh …. There have been the various interpretations to made human avoid such damages of devil. The conceptual term “Al Khotvat” and “Satan’s Khotovat” are one of these interpretations.Which have been explained in Quran for several times, for example: “to chase a person”, “to follow a person”, “Evil’s effects and signs”, “progress”, “libido”, “Evil’s temptations”, they are all important to be considered. This study is to examine the vocabulary concept of the word “Al Khotvat” in the light of mystical literature. There are two axes in this study including:1- Preface about conceptual meaning and term of “Al Kohtvat” and general study.2- Analytical study of subject in the light of mystical, mystical literature.
    Keywords: Al Khotvat, Evil's Khotvat, mystical literature, libido, the sound of temptation, narration, verse}
  • عبدالله نصری*
    ابوزید در سال های آخر حیات خود دیدگاه جدیدی درباره وحی و قرآن ارائه داد. وی دیگر قرآن را کلام خدا نمی داند، بلکه آن را کلام خطاپذیر پیامبر می داند که پاسخ های متناسبی به پرسش های مردمان آن عصر تلقی می شود. از نظر ابوزید قرآن حاصل گفت وگوهای پیامبر در مواجهه با اعراب و در واقع، روایت است، آن هم روایتی که راوی آن را بازپرداخته و تفسیر کرده است. قرآن نه چونان متن واحد و منسجم، بلکه مجموعه ای از گفتارها به شمار می آید. در این نظریه، قرآن حاصل رابطه دیالکتیکی پیامبر با حوادث اجتماعی و نتیجه پرسش ها و پاسخ های اعراب از پیامبر است و همه اینها در فرایند تولید قرآن نقش داشته اند. چون در نظریه گفتار به شرایط مختلف بیان مطالب توجه می شود، باید پذیرفت که پیامبر برخی مطالب و یا نظرات خود را در طول زمان تغییر داده و حتی آنها را حک و اصلاح کرده است. قرآن به مثابه گفتار متنی پاره پاره تلقی می شود که اختلافات آن توجیه پذیر و تناقضات آن قابل رفع است، زیرا هر گفتاری متناسب با شرایط و مقتضیات و برای مخاطبان خاصی بیان شده است. در این نظریه، قرآن هیچ گاه به عنوان یک متن قانون گذاری در نظر گرفته نمی شود تا یک سلسله احکام ابدی را بیان کند. در این مقاله، ضمن تبیین دیدگاه ابوزید به ارزیابی و نقد آن پرداخته ایم و کوشیده ایم کاستی های نظریه او و نیز دلایل طرح چنان دیدگاهی را نشان دهیم.
    کلید واژگان: قرآن, نصرحامد ابوزید, روایت, گفت وگو, متن, گفتار, فهم}
    Abdollah Nasri*
    In the last years of his life, Abu Zayd developed a new view concerning revelation and Quran. He no longer viewed Quran as God's speech; he identified it as a fallible speech of the Prophet that counts as an appropriate response to the questions of people then. For Abu Zayd, Quran is a result of the Prophet's dialogue with Arabs, and indeed, a narration which reconstructed and interpreted by the narrator. Quran does not count as a single coherent text; it rather counts as a set of speeches. According to this theory, Quran is a result of the Prophet's dialectical relation with social events and Arab's questions from the Prophet-all this contributing to the process of producing Quran. Since in this speech theory different conditions of expressing things are in view, it should be accepted that the Prophet changed and modified some of his views over time. Quran as a speech counts as a fragmentary text whose differences and contradictions can be justified, since each speech has been made in appropriate circumstances and for a certain audience. On this theory, Quran is never considered as a legislative text that is meant to express a series of eternal judgments. In this paper, I explicate, evaluate and criticize Abu Zayd's view and seek to show the shortcoming of his theory as well as the reasons why such a theory is developed.
    Keywords: Quran, Nasr Hamid Abu Zayd, Narration, Dialogue, Text, Speech, Understanding}
  • تورج عقدایی، خدیجه بهرامی رهنما
    موضوع مقاله حاضر مقایسه و بررسی کارکردهای داستانی و غیر داستانی حکایت های پیر چنگ نواز در مثنوی با پیر تنبورنواز در اسرار التوحید است. مقایسه ی دیدگاه های شاعران و نویسندگان از مهم ترین شاخه های تحلیل و بررسی متون نظم و نثر فارسی و از مباحث عمده در نقد ادبی است.در این پژوهش،حکایت های مورد نظر از لحاظ ساختار و محتوا با هم سنجیده شده-اند. در بررسی ساختاری حکایت ها به شیوه ی داستان-پردازی محمدبن منور و مولانا توجه شده است و نشان داده ییم که هر دو حکایت، ساختاری منسجم دارد و در آن ها برای برجسته کردن پیام اصلی از عنصرهای داستانی در حد نیاز استفاده شده است. در بررسی محتوایی این دو حکایت دیده می شود که افق گسترده اندیشه، عواطف رقیق و انسانی و تخیل دورپرداز مولانا نسبت به اندیشه و عواطف محمدبن منور برجستگی خاصی دارد.
    کلید واژگان: مثنوی, اسرارالتوحید, حکایت, موسیقی, نماد, تقابل, توصیف, گفت و گو, فقر, توبه}
    Dr. Touraj Aghdayee, Khadidjeh Bahrami Rahnama
    The title of the paper deals with a comparative studies of the fictional and non-fictional applications of relations on Maulana's harp player old man with that of tamboura player in Assraroltohid. Comparing the poet's and writer's views is one of the most important branches of analyzing the Persian prose and poetry as well as major discussion in literary criticism. In this paper, the targeted relations are compared in terms of their content and structure. Concerning the structure of the relations, the focus is on the story telling methods of Mohammad ibn Monavvar and Maulana in which it is illustrated that both relations have coherent structure and that to highlight the main theme, adequate number of elements of storytelling are utilized. In terms of the content, it is obvious that the broadness, lightheartedness, and humane emotions and highflying imagination of Maulana have special outstanding in comparison with those of Mohammad ibn Monavvar.
    Keywords: Masnavi, Assraroltohid, relation, music, symbol, contrast, narration, dialog, inadequacy, repentance}
نمایش نتایج بیشتر...
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال