دانش آموز
در نشریات گروه روانشناسی-
پژوهش حاضر باهدف واکاوی طرحواره های مدیران مدارس متوسطه دوم غرب استان مازندران انجام شد. برای دستیابی به این هدف از رویکرد کیفی استفاده شد. نمونه گیری به روش هدفمند انجام شد و 16 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. جمع آوری اطلاعات از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته محقق ساخته و تحلیل داده ها با روش تحلیل مضمون صورت پذیرفت. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از روش هفت مرحله ای کلایزی استفاده شد. در معیار تاییدپذیری، مصاحبه ها دوباره در اختیار مشارکت کنندگان قرار داده شد که همگی مورد تایید آنها بود. همچنین برای بررسی میزان انتقال پذیری، نتایج در اختیار دو شرکت کننده خارج از گروه شرکت کنندگان قرار گرفت که این دو نیز نتایج را تایید کردند. نتایج نشان داد که واکاوی طرحواره های مدیران مدارس ایرانی با 169 کد آزاد، 11 مقوله اصلی و 45 زیر مقوله مشخص شدند. نتیجه گیری می شود یافته های به دست آمده طرحواره های مدیران مدارس نسبت به معلم شامل ویژگی های فردی، ویژگی های جمعی، روابط با همکاران، روابط با والدین و روابط بادانش آموزان و نسبت به دانش آموزان ویژگی ایجابی مرتبط با شخصیت، ویژگی ایجابی با تحصیل و ویژگی ایجابی مرتبط با مدیر و معلم است.
کلید واژگان: طرحواره، مدیران مدارس، معلم، دانش آموزThe present study was conducted with the aim of analyzing the schemas of secondary school principals in western Mazandaran province. To achieve this goal, a qualitative approach were used. Purposive sampling was performed and 16 people were selected as samples. Data were collected through semi-structured researcher-made interviews and data analysis was performed using thematic analysis. The seven-step Collaisi method was used to analyze the data. In the criterion of confirmability, the interviews were provided to the participants again, all of which were approved by them. Also, to examine the level of transferability, the results were provided to two participants outside the group of participants, who also approved the results. The results showed that the analysis of Iranian school principals' schemas was identified with 169 free codes, 11 main categories, and 45 subcategories. It is concluded that the findings of school principals' schemas towards teachers include individual characteristics, collective characteristics, relationships with colleagues, relationships with parents and relationships with students, and towards students, positive characteristics related to personality, positive characteristics related to education and positive characteristics related to the principal and teacher.
Keywords: Schema, Principals, Teacher, Student -
مقدمه و اهداف هدف از انجام این پژوهش طراحی الگوی دانش و شایستگی معلمان ورزش با بهزیستی روانشناختی دانش آموزان دختر ورزشکار مدارس مشهد بود. مواد و روش هاروش تحقیق توصیفی و از نوع پیمایشی بوده که مبتنی بر مدل سازی معادلات ساختاری می باشد و به صورت میدانی اجرا شده است. جامعه آماری پژوهش را دانش آموزان دختر ورزشکار مقطع متوسطه دوم شهر مشهد (650=N) تشکیل دادند که با استفاده از فرمول کوکران از بین آنها تعداد 240 تن به شکل نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه های دانش و شایستگی معلمان ورزش ساخته کیوناد و همکاران (2022) و بهزیستی روانشناختی ساخته ساساکی و همکاران (2020) استفاده شد. پایایی درونی پرسشنامه ها از طریق آزمون ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 74/0 و 80/0 به دست آمد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های توصیفی و آزمون های آماری چولگی و کشیدگی، ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون و تحلیل مسیر به روش حداقل مربعات جرئی در نرم افزارهای آماری SPSS و PLS استفاده گردید. یافته هانتایج نشان داد بین دانش و شایستگی معلمان ورزش با بهزیستی روانشناختی دانش آموزان رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. همچنین مولفه های دانش حرفه ای و دانش بین فردی واجد شرایط پیش بینی بهزیستی روانشناختی دانش آموزان می باشند. از طرفی دیگر نتایج به دست آمده دانش و شایستگی معلمان تاثیر مثبت و معناداری بر بهزیستی روانشناختی دانش آموزان (467/11=T-Value، 273/0=β) دارد.نتیجه گیریدر نهایت می توان اذعان داشت که با افزایش سطح دانش و شایستگی معلمان ورزش در مدارس که با ارتقاء سطح عملکرد آنها همراه خواهد بود، می توان شرایط بهبود بهزیستی روانشناختی را در بین دانش آموزان فراهم نمود.کلید واژگان: دانش، شایستگی، بهزیستی روانشاختی، دانش آموز، مدرسهBackground and AimsThe aim of this study was to design a model of knowledge and competence of physical education teachers with psychological well-being of female student athletes in Mashhad schools.Materials and MethodsThe research method was descriptive and survey-type, based on structural equation modeling and implemented in the field. The statistical population of the study consisted of female high school athletic students in Mashhad (N=650), from whom 240 were selected using the Cochran formula as a convenience sample. In order to collect data, the knowledge and competence questionnaires of sports teachers made by Kiunad et al. (2022) and the psychological well-being questionnaire made by Sasaki et al. (2020) were used. The internal reliability of the questionnaires was obtained through the Cronbach's alpha coefficient test, 0.74 and 0.80, respectively. In order to analyze the data, descriptive indices and statistical tests of skewness and elongation, Pearson's correlation coefficient, regression analysis, and path analysis using the least squares method were used in the SPSS and PLS statistical software.ResultsThe results showed that there is a positive and significant relationship between the knowledge and competence of sports teachers and the psychological well-being of students. Also, the components of professional knowledge and interpersonal knowledge are qualified to predict the psychological well-being of students. On the other hand, the results obtained show that the knowledge and competence of teachers has a positive and significant effect on the psychological well-being of students (T-Value=11.467, β=0.273).ConclusionFinally, it can be acknowledged that by increasing the level of knowledge and competence of sports teachers in schools, which will be accompanied by improving their performance, conditions can be created to improve psychological well-being among students.Keywords: Knowledge, Competence, Psychological Well-Being, Student, School
-
این پژوهش با هدف مطالعه و مقایسه حساسیت به پردازش حسی، تخیل خلاق بارآور و تجارب حافظه بر اساس دست برتری در دانش آموزان دختر متوسطه دوره دوم شهر کرمانشاه انجام شد. روش تحقیق توصیفی از نوع علی مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر متوسطه دوره دوم در سال تحصیلی 1402-1401 با تعداد 13409 نفر بود که از بین آنها با استفاده از فرمول کوکران، تعداد 373 نفر به عنوان حجم نمونه به روش خوشه ای چندمرحله ای در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل چهار پرسشنامه ی استاندارد دست برتری آنت (1970)، حساسیت پردازش حسی عطاری و همکاران (1401)، تخیل لیانگ، سو، چانگ و لین (2012) و تجارب حافظه سوتین و لوچتی (2016) بود. تجزیه و تحلیل داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 26 و آزمون تحلیل واریانس یک طرفه انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد که هر سه متغیر حساسیت پردازش حسی، تخیل خلاق بارآور و تجارب حافظه در دانش آموزان راست دست و چپ دست دارای تفاوت معنادار با یکدیگر هستند. تخیل خلاق بارآور و تجارب حافظه در میان دانش آموزان دختر راست دست بیشتر از چپ دست بود، ولی حساسیت پردازش حسی در میان دانش آموزان دختر چپ دست بیشتر از دانش آموزان راست دست بود.
کلید واژگان: دست برتری، حساسیت به پردازش حسی، تخیل خلاق-بارآور، تجارب حافظه، دانش آموز -
هدف از پژوهش حاضر، مدل یابی روابط ساختاری مشارکت فعال در مدرسه با دلزدگی تحصیلی با نقش میانجی حمایتهای محیطی در یادگیری دانش آموزان دوره متوسطه بود که از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، جزء مطالعات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را همه 1361 دانش آموز پسر پایه نهم مدارس دولتی شهر بابل در سال تحصیلی 1401-1400 تشکیل دادند. از این تعداد 300 نفر به عنوان حجم نمونه با توجه به تعداد متغیرهای مشاهده شده و تخصیص دادن ضریب 25 برای هر متغیر مشاهده شده و با احتساب احتمال وجود پرسشنامه های ناقص، به روش خوشه ای دو مرحله ای انتخاب شدند. در مرحله نخست ابتدا از میان تمامی 14 مدرسه دولتی شهر بابل 10 مدرسه انتخاب شد، سپس در مرحله دوم از میان تمامی 20 کلاس 25 نفری به تصادف 12 کلاس انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه مشارکت فعال در مدرسه وانگ و همکاران (2011)، مقیاس دلزدگی تحصیلی پکران و همکاران (2005) و مقیاس حمایتهای محیطی لنت (2005) استفاده شد. روایی سازه ابزارها به تایید رسید و پایایی با روش آلفای کرونباخ محاسبه و تایید شد. برای تحلیل داده ها از آزمونهای معادلات رگرسیونی استفاده شد. نتایج نشان داد که متغیرهای مشارکت فعال در مدرسه و حمایتهای محیطی در یادگیری بر دلزدگی تحصیلی اثری مستقیم و معنا دار دارند. همچنین مسیر غیرمستقیم اثر مشارکت فعال در مدرسه با میانجیگری حمایتهای محیطی در یادگیری بر دلزدگی تحصیلی مورد تایید واقع شد.
کلید واژگان: حمایتهای محیطی در یادگیری، مشارکت فعال در مدرسه، دلزدگی تحصیلی، دانش آموزThe aim of this study was to find a model for the structural relationships of school engagement with academic boredom with the mediating role of environmental support in learning in high school students. This research was applied in terms of purpose and structural in terms of method. The statistical population of the study consisted of the entire 1361 male ninth graders of public schools in Babol in 2021-22 academic year. To determine the sample size according to the number of observed variables, and assigning a coefficient of 25 to each observed variable as well as taking into account the possibility of incomplete questionnaires, 300 students were selected as the sample by cluster two-stage sampling method. In the next stage, 10 schools were selected from among all 14 public schools in Babol. Then 12 classes were randomly selected from among all 20 classes of 25. The instruments included School Engagement Questionnaire (Wang et al., 2011), Academic Boredom Questionnaire (Pekrun et al., 2005), and Environmental Support Questionnaire (Lent, 2005). All measures were assumed to be of adequate validity and reliability. Regression equation tests were used to analyze the data. The results revealed that the variables of school engagement and environmental support in learning had a significant, direct effect on academic boredom. Furthermore, the indirect path of the effect of school engagement through mediation of environmental support in learning on academic boredom was confirmed.
Keywords: Environmental Support In Learning, School Engagement, Academic Boredom, Student -
هدف پژوهش حاضر بررسی میزان همبستگی بین خودباوری و سرمایه روانشناختی ورزشکاران (دانش آموزانی با سابقه فعالیت ورزشی مداوم حداقل یک سال) در دوران کرونا بوده است. جامعه آماری این پژوهش 200 ورزشکار دانش آموز پسر می باشد که به شیوه تصادفی انتخاب و بین آنها دو پرسشنامه خودکارآمدی و سرمایه روانشناختی توزیع شد. داده ها توسط آزمون های همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس و نرم افزار SPSS نسخه 24 تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که بین سرمایه روانشناختی و خودباوری با 99 درصد اطمینان (01/0=α) و ضریب همبستگی 369/0 رابطه مثبت معنادار وجود دارد. خودباوری و زیرمولفه های سرمایه روانشناختی (خودکارامدی، امیدواری، تاب اوری و خوش بینی) در سطح معناداری (01/0=α) 99 درصد اطمینان بوده است و ضریب همبستگی هر کدام به ترتیب 196/0، 254/0، 20/0 و 571/0 می باشد. همچنین، میانگین سرمایه روانشناختی برابر با 63/108 و میانگین خودباوری 56/27 می باشد. همچنین در زیرمقیاس های سرمایه روانشناختی، 25/29 (خودکارآمدی)، 54/27 (امیدواری)، 78/26 (خوش بینی) و 97/24 (تاب آوری) از بیشترین به کمترین میانگین را دارا می باشند. با توجه به نتایج می توان استنباط کرد که رابطه مثبت بین آنها برقرار است و سرمایه روانشناختی و مقیاس های آن عامل مهمی برای خودباوری افراد در شرایط حاد استرس زا مانند زمان شیوع ویروس کووید 19 می باشد و هر چقدر سرمایه روانشناختی دانش آموزان ورزشکار قوی تر و پررنگ تر باشد، خودباوری بیشتری در آنها دیده می شود.
کلید واژگان: خودباوری، سرمایه روانشناختی، ورزشکار، دانش آموز، کروناThe purpose of the present study was to investigate the correlation between self-confidence and psychological capital of athletes (students with a history of continuous sports activity of at least one year) during the Corona era. The statistical population of this research is 200 male student athletes who were randomly selected and two self-efficacy and psychological capital questionnaires were distributed among them. Data were analyzed by Pearson correlation tests, analysis of variance and SPSS version 24 software. The findings showed that there is a significant positive relationship between psychological capital and self-confidence with 99% confidence (α=0.01) and correlation coefficient of 0.369. Self-confidence and sub-components of psychological capital (self-efficacy, hope, resilience and optimism) were at the significance level (α = 0.01) of 99% confidence and the correlation coefficient of each was 0.196, 0.254, 0.20 and It is 0.571. Also, the average psychological capital is 108.63 and the average self-confidence is 27.56. Also, in the subscales of psychological capital, 29.25 (self-efficacy), 27.54 (hope), 26.78 (optimism) and 24.97 (resilience) have averages from the highest to the lowest. According to the results, it can be concluded that there is a positive relationship between them, and psychological capital and its scales are an important factor for people's self-confidence in acute stressful situations such as during the outbreak of the Covid-19 virus, and the stronger and bolder the psychological capital of student athletes is, More self-confidence is seen in them.
Keywords: Self-Confidence, Psychological Capital, Athlete, Student, Corona -
هدف پژوهش حاضر، بررسی مولفه های اساسی برنامه فعالیت های مشاوره مدرسه در اسناد بالادستی بود. مطالعه حاضر با رویکرد کیفی و شیوه تحلیل مضمون انجام شد. جامعه مورد مطالعه، اسناد بالادستی کشور مشتمل بر سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و برنامه درسی ملی بود. پس از تحلیل متون موردنظر ، از 601 عبارت مشخص شده در اسناد بالادستی که در راستای برنامه های مشاوره مدرسه بودند، 97 مقوله فرعی استخراج و مقولات فرعی بر اساس معانی و اهداف مشترک در 23 مقوله اصلی دسته بندی شدند. در نهایت، مقولات اصلی در 6 مقوله هسته ای منظم شده و ساختار پیدا نمود که عبارتند از؛ جهت گیری برنامه، برنامه ریزی، ارائه خدمات، پرورش، نگهداشت و ارزیابی مربیان، باورهای نسبت به تربیت و متربی و ارتقای سیستمی تربیت. همسو با ادبیات نظری موضوع پژوهش، می توان نتیجه گرفت در اسناد بالادستی، توجه ویژه ای به برنامه های مشاوره مدرسه شده و هدف مندی، پوشش عادلانه و جامع خدمات، توجه به مراحل رشدی، نگاه سیستمی، لزوم مشارکت و ارتقاء کارکنان مدرسه و خانواده و ارزیابی مورد تاکید است.کلید واژگان: سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، برنامه درسی ملی، برنامه مشاوره مدرسه، دانش آموزThe aim of the current research was to investigate the basic components of school counseling activities in upstream documents. Qualitative approach and thematic analysis method were used. The research community Consists of national documents inclusive of Document on the fundamental Transformation of education and the National curriculum. After analyzing the texts of the upstream documents, out of primary concepts identified in the upstream documents, which were in line with the components of school counseling programs, subcategories were extracted and subcategories based on common meanings and goals in main categories. were categorized and finally the main categories were arranged and structured into core categories which are; The orientation of the program, planning, provision of services, training, maintenance and evaluation of trainers, beliefs about training and trainers and systematic promotion of training. In the upstream documents, special attention is given to school counseling programs and targeting, fair and comprehensive coverage of services, attention to developmental stages, systemic view, the need for participation and promotion of school staff and families, and evaluation are emphasizedKeywords: Document On The Fundamental Transformation Of Education, National Curriculum, School Counseling Program, Student
-
قلدری، مشکل رفتاری پیچیده ای است که در بیشتر مدارس به چشم می خورد. پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل موثر بر قلدری در مدرسه با استفاده از تحلیل کیفی انجام شده است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی است و با استفاده از روش تحلیل مضمون انجام شده است. نمونه گیری استفاده شده در این پژوهش، نمونه گیری خوشه ای و با شیوه ی نمونه گیری هدفمند بود. منبع اصلی جمع آوری اطلاعات، انجام مصاحبه های عمیق با خبرگان، مدیران، معلمان و متخصصین حوزه آموزش و پژوهش تا دستیابی به اشباع نظری بوده است. در مجموع 19 مصاحبه انجام شد. پس از جمع آوری اطلاعات، کدهای مربوط به مصاحبه های مکتوب با استفاده از روش تحلیل مضمون تحلیل شدند. یافته های پژوهش که پس از انجام مراحل سه گانه کدگذاری باز، محوری و انتخابی، مدل نهایی پژوهش است. نشان می دهد عوامل موثر بر قلدری در مدرسه با 66 کد و در 6 مقوله عوامل فردی، عوامل آموزشگاهی، عوامل خانوادگی، مسائل مربوط کلاس درس، دوستان و همسالان و عوامل محیطی است. که با کاربست عوامل شناسایی شده می توان برای درمان و کاهش قلدری در مدرسه مهارت هایی به دانش آموزان آموخت تا با استفاده از آن ها بتوانند بر قلدری خود غلبه کنند.
کلید واژگان: قلدری، مدرسه، دانش آموز، تحلیل کیفیBullying is a complex behavioral problem that can be seen in most schools. The current research was conducted with the aim of identifying factors affecting bullying in school using qualitative analysis. This research is practical in terms of purpose and has been done using thematic analysis method. The sampling used in this research was cluster sampling with a purposeful sampling method. The main source of information gathering has been conducting in-depth interviews with experts, managers, teachers and experts in the field of education and research until reaching theoretical saturation. A total of 19 interviews were conducted. After collecting the data, the codes related to the written interviews were analyzed using thematic analysis method. The findings of the research, which is the final model of the research after three stages of open, central and selective coding. It shows that the factors affecting bullying in school with 66 codes and in 6 categories are individual factors, school factors, family factors, classroom issues, friends and peers, and environmental factors. By applying the identified factors, students can be taught skills to treat and reduce bullying in school so that they can use them to overcome their bullying.
Keywords: Bullying, School, Student, Qualitative Analysis -
دیابت از جمله شایع ترین بیماری های مزمن در همه کشورها است، به طوری که سازمان جهانی بهداشت به آن لقب اپیدمی خاموش داده است. دانش آموزان دیابتی از لحاظ پزشکی، روان شناختی، ارتباطی و تحصیلی با چالش های مختلفی مواجه می شوند؛ بنابراین دانش، نگرش و آگاهی مشاوران مدرسه در مورد این دانش آموزان بسیار اهمیت دارد. هدف پژوهش حاضر شناسایی نیازهای اطلاعاتی مشاوران مدارس تحصیلی برای دانش آموزان دیابتی بود. طرح تحقیق، روش کیفی عام (ژنریک) بود و بر این اساس 12 مشارکت کننده به روش نمونه گیری هدفمند در استان خوزستان در سال تحصیلی 1400-1399 انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از روش مصاحبه عمیق استفاده شد و تا مرحله اشباع داده ها صورت گرفت. داده ها به روش تحلیل مضمون عرفی مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها شامل 5 مضمون اصلی 1) محرمانگی به عنوان یک مانع، 2) مدرسه نابسنده، 3) تغییرات جسمی، روان شناختی و ارتباطی، 4) تقابل خانواده و دیابت و 5) خدمات مشاوره ای و 30 مضمون فرعی بود. بر این اساس، دانش آموزان دیابتی و خانواده آن ها در مواجهه با دیابت با مسائل دشواری مواجه هستند. مشاوران مدارس برای کمک به دانش آموزان دیابتی و سایر پرسنل مدرسه به اطلاعات مختلفی در رابطه با دیابت نیاز دارند و مراقبت از این دانش آموزان مستلزم مهارت های خاصی است.
کلید واژگان: نیازهای اطلاعاتی، مشاوران مدارس، دیابت، دانش آموزDiabetes is prevalent amongst the most widespread diseases in the whole countries so that world health organization (WHO) calls it silent epidemic. Students with diabetes encounter challenges in the medical, psychosocial, communication and academic domains. Therefore, counselors’ knowledge, attitudes, and awareness regarding students with diabetes is important. The purpose of this present was to identify the information needs of school counselors for diabetic students. This study employed a qualitative method (generic). The study population was composed of diabetic students and their parents and counselors of schools in Khuzestan province.12 participants were selected using the purposive sampling method and in-depth interviews were conducted until data saturation. The interviews were recorded and transcribed and then analyzed using a conventional content analysis. The information needs of school consultants for diabetic students were classified into 5 themes (confidentiality as a barrier; inadequate school; physical, psychological and communication changes; encountering of family and diabetes; and counseling services) and 30 sub-themes. The findings suggest that diabetic students and their families encounter various difficulties related to diabetes. School counselors need to obtain different types of information about the needs of diabetic students and provide them and the school staff with appropriate support. They may also need specific skills in caring for students with diabetes.
Keywords: Information Needs, School Counselors, Diabetes, Student -
هدف از این پژوهش ارائه الگو تبیین رابطه بین عوامل زمینه ای با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پایه چهارم؛ پژوهشی ترکیبی با داده های ایرانی تیمز 2019 بود. روش این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه جمع آوری داده ها تبیین متوالی است که شامل تحلیل محتوای کیفی، روش سنتز پژوهی می باشد. جامعه پژوهش شامل کارشناسان مرکز ملی مطالعات بین المللی تیمزو پرلز، کارشناسان مرکز پژوهش و برنامه ریزی آموزشی و معلمان پایه چهارم ابتدایی بود. نمونه گیری به صورت هدفمند بود. ابزار گردآوری اطلاعات شامل مصاحبه با گروه های کانونی صاحب نظران و خبرگان و معلمان بود. تحلیل داده ها از طریق مطالعه گروه های کانونی معلمان به روش Atlas.ti «کد گذاری و مقوله بندی» انجام گرفت. نتایج نشان داد که مولفه های اساسی ارائه الگو برای تبیین رابطه بین عوامل زمینه ای با پیشرفت تحصیلی درنهایت تعداد13 شاخص و مفهوم اولیه که بالاترین تاثیر عوامل زمینه ای بر پیشرفت تحصیلی و تعداد 10 شاخص و مفهوم اولیه که پایین ترین تاثیر زمینه ای بر پیشرفت تحصیلی از دید خبرگان بوده است، استخراج شد. مقدار ضریب آلفای کریپندورف برای همه کدها از 70/0بالاتر است. لذا از وضعیت مطلوبی برخوردارند و از انسجام لازم و کافی برای تبیین مولفه های بین عوامل زمینه ای در داده های ایرانی تیمز 2019 با پیشرفت تحصیلی می باشند. و در مجموع مولفه های ارائه شده از اعتبار لازم و مناسبی برخوردار می باشد و از برازش مناسبی برخوردار هستند. در نهایت تعداد 23 گویه در مجموع قادر می باشند به صورت کامل و صددرصد واریانس عوامل زمینه ای در داده های ایرانی تیمز 2019 با پیشرفت تحصیلی را تبیین نمایند و تعداد 8 ماده از این متغیر به تنهایی قادر است قریب به 8/96 درصد از واریانس این مولفه ها راتبیین نمایند. در نهایت می توان چنین بیان داشت که رابطه بین عوامل زمینه ای با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پایه چهارم؛ پژوهشی ترکیبی با داده های ایرانی تیمز 2019 رابطه معنی داری وجود دارد.
کلید واژگان: دانش آموز، والدین، معلم، مدرسه و برنامه درسی، احساس منفی، عوامل زمینه ای، پیشرفت تحصیلی، داده های ایرانی تیمزThe purpose of this study was to present a model explaining the relationship between contextual factors and the academic achievement of fourth-grade students using Iranian TIMSS 2019 data. The research methodology was applied in terms of purpose and employed a sequential explanatory approach for data collection, incorporating qualitative content analysis and a research synthesis method. The study population included experts from the National Center for International Studies of TIMSS and PIRLS, experts from the Educational Research and Planning Center, and fourth-grade elementary school teachers. Sampling was conducted through purposive sampling. Data collection tools included interviews with focus groups comprising specialists, experts, and teachers. Data analysis was performed using focus group studies with teachers through Atlas.ti software, employing "coding and categorization" techniques. The findings indicated that the essential components for developing a model to explain the relationship between contextual factors and academic achievement ultimately led to the extraction of 13 primary indicators and concepts with the highest impact of contextual factors on academic achievement, and 10 primary indicators and concepts with the lowest impact, as assessed by experts. The Krippendorff’s alpha coefficient for all codes was above 0.70, indicating a satisfactory status and sufficient coherence for explaining the relationship between contextual factors in Iranian TIMSS 2019 data and academic achievement. Overall, the proposed components demonstrated adequate validity and appropriate model fit. Ultimately, a total of 23 items could comprehensively and entirely explain the variance of contextual factors in Iranian TIMSS 2019 data concerning academic achievement. Additionally, 8 of these variables alone accounted for approximately 96.8% of the variance in these components. In conclusion, there is a significant relationship between contextual factors and the academic achievement of fourth-grade students based on the mixed-methods research using Iranian TIMSS 2019 data.
Keywords: Student, Parents, Teacher, School, Curriculum, Negative Emotions, Contextual Factors, Academic Achievement, TEAMS Iranian Data -
خود ناتوان سازی به عنوان شکلی از رفتارهای اجتنابی به طور واضح به کاهش و تخریب عملکرد فرد منجر می شود و سرسختی روانشناختی و هوش موفق در سلامت روانی و رفتار به هنجار نقش دارد و دانش آموزی که در این متغیرها خوب نباشد در تشخیص هیجانات با مشکل روبرو می شوند. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه هوش موفق وخود ناتوان سازی تحصیلی و نقش میانجی سرسختی روانشناختی در دانش آموزان دخترمتوسطه آموزش وپرورش اهر انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری مطالعه حاضر را از دانش آموزان دختر متوسطه آموزش و پرورش اهر بوده و برای نمونه گیری روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی استفاده شد. بدین ترتیب تعداد نمونه آماری 235 نفر متوسطه اول و 165 نفر متوسطه دوم، (مجموعا 400 نفر) انتخاب شد.از ابزارهای پرسشنامه خودناتوان سازی تحصیلی میگلی (2000)، پرسشنامه سرسختی روانشناختی نجاری و همکاران(1377) و پرسشنامه هوش موفق گریگورنک. و استنبرگ(2002) استفاده گردید. نتایج این پژوهش نشان داد که بین هوش تحلیلی و سرسختی روانشناختی با خودناتوان سازی تحصیلی رابطه معکوس و معنادار وجود دارد((0.05> p). بین مولفه های هوش عملی و هوش خلاق با خودناتوان سازی تحصیلی رابطه معنادار نبوده است. و همچنین در این پژوهش سرسختی روان شناختی به عغنوان متغیر میانجی با دیگر متغیرها رابطه معنی دار نداشته است. بنابراین متغیرهای هوش و سرسختی روانشناختی پیش بینی خود ناتوان سازی تحصیلی را دارند. از یافته های پژوهش مسئولین تربیتی، مشاوران و معلمین و مسئولین که در ارتباط دانش آموزان هستند در زمینه های آموزشی، تربیتی و اتخاذ تصمیمات همیاری و کمک به تقویت متغیرهای پژوهش می توانند مثمرثمر باشند.
کلید واژگان: خود ناتوان سازی تحصیلی، هوش موفق، سرسختی روانشناختی، دانش آموز -
خود ناتوان سازی به عنوان شکلی از رفتارهای اجتنابی به طور واضح به کاهش و تخریب عملکرد فرد منجر می شود و سرسختی روانشناختی و هوش موفق در سلامت روانی و رفتار به هنجار نقش دارد و دانش آموزی که در این متغیرها خوب نباشد در تشخیص هیجانات با مشکل روبرو می شوند. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه هوش موفق وخود ناتوان سازی در دانش آموزان دخترمتوسطه آموزش وپرورش ایلخجی انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری مطالعه حاضر را از دانش آموزان دختر متوسطه آموزش و پرورش ایلخچی بوده و برای نمونه گیری روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی استفاده شد. بدین ترتیب تعداد نمونه آماری 235 نفر متوسطه اول و 165 نفر متوسطه دوم، (مجموعا 400 نفر) انتخاب شد.از ابزارهای پرسشنامه خودناتوان سازی تحصیلی میگلی (2000)، و پرسشنامه هوش موفق گریگورنک. و استنبرگ (2002) استفاده گردید. نتایج این پژوهش نشان داد که بین هوش تحلیلی با خودناتوان سازی تحصیلی رابطه معکوس و معنادار وجود دارد ((0.05> p). بین مولفه های هوش عملی و هوش خلاق با خودناتوان سازی تحصیلی رابطه معنادار نبوده است. از یافته های پژوهش مسئولین تربیتی، مشاوران و معلمین و مسئولین که در ارتباط دانش آموزان هستند در زمینه های آموزشی، تربیتی و اتخاذ تصمیمات همیاری و کمک به تقویت متغیرهای پژوهش می توانند مثمرثمر باشند.
کلید واژگان: خود ناتوان سازی تحصیلی، هوش موفق، دانش آموز -
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش مهارت های دیالوژیکی به مادران بر عزت نفس، مهارت های ارتباطی و نگرش فرزند به مادر در دانش آموزان پایه ششم ابتدایی شهر بجنورد بود. پژوهش حاضر ازنظر هدف کاربردی و ازلحاظ روش انجام، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون بود. جامعه آماری تحقیق حاضر شامل کلیه مادران دانش آموزان پایه ششم ابتدایی مدارس سطح شهرستان بجنورد بودند. با توجه به نامعلوم بودن تعداد اعضای جامعه آماری پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 60 نفر از مادران دانش آموزان مدارس منتخب به عنوان نمونه در دو گروه 30 نفره، کنترل و آزمایش موردبررسی و مطالعه قرار گرفتند. پرسشنامه های استفاده شده در این تحقیق شامل مقیاس عزت نفس کوپراسمیت (1967), مهارت های ارتباطی جرابک (2004) و نگرش فرزند به مادر هودسون (1992) بود. برای تحلیل داده ها و فرضیه ها از روش آزمون آماری «تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر» و نرم افزار SPSS استفاده گردید. یافته ها نشان داد که آموزش مهارت های دیالوژیکی به مادران بر عزت نفس، مهارت های ارتباطی و نگرش فرزند به مادر در دانش آموزان تاثیر مثبت و معناداری دارد.
کلید واژگان: مهارت دیالوژیکی، عزت نفس، مهارت ارتباطی، نگرش، دانش آموزJournal of New Strategies in Psychology and Educational Sciences, Volume:7 Issue: 21, 2024, PP 135 -146The aim of the present study was to investigate the effect of teaching dialogic skills to mothers on self-esteem, communication skills and child-to-mother attitude in sixth grade elementary school students in Bojnord city. The present study was a semi-experimental study with a pre-test-post-test design. The statistical population of the current research included all the mothers of sixth grade students in Bojnord city level schools. Due to the unknown number of members of the statistical population of the research, using the available sampling method, 60 mothers of students of selected schools were investigated and studied in two groups of 30 people, control and experiment. Questionnaires used in this research included Cooper Smith's self-esteem scale (1967), Jarbak's communication skills (2004) and Hudson's attitude towards mother (1992). To analyze the data and hypotheses, the statistical test method "Repeated Measurement Variance Analysis" and SPSS software were used. The findings showed that teaching dialogic skills to mothers has a positive and significant effect on students' self-esteem, communication skills, and child-to-mother attitude
Keywords: Dialogical Skill, Self-Esteem, Communication Skill, Attitude, Student -
فصلنامه علوم روانشناختی، پیاپی 136 (تیر 1403)، صص 891 -910زمینه
بی صداقتی تحصیلی نه تنها ارزش های اصالت و انصاف را خدشه می زند، بلکه محیط یادگیری را نیز تحت تاثیر قرار می دهد و از توسعه دانش و مهارت های واقعی جلوگیری می کند. فهم عمیق تر از فرایندهای روانی و شخصیتی در بی صداقتی تحصیلی می تواند در ارائه راهکارهایی برای ارتقای هویت اخلاقی و کیفیت زندگی تحصیلی دانش آموزان کمک نماید. علی رغم اهمیت این موضوع، در پیشینه این حوزه، تعاملات میان ویژگی های شخصیتی، هویت اخلاقی و بی صداقتی تحصیلی مورد مطالعه قرار نگرفته است.
هدفهدف از انجام این پژوهش بررسی مدل یابی معادلات ساختاری بی صداقتی تحصیلی بر اساس ویژگی های شخصیتی با نقش میانجی هویت اخلاقی در دانش آموزان شهر تهران بود.
روشطرح پژوهش توصیفی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر دوره اول متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 بود که از این میان 500 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای اندازه گیری متغیرهای پژوهش از مقیاس بی صداقتی تحصیلی (ویترسپون و همکاران، 2010)، سیاهه تجدید نظر شده پنج عامل شخصیت (کاستا و مک کری، 2008) و پرسشنامه هویت اخلاقی (بلک و رینودلدز، 2016) استفاده شد. داده ها با ضریب همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار SPSS و AMOS نسخه 24 تحلیل شد.
یافته هانتایج نشان داد که بین ویژگی های شخصیتی و هویت اخلاقی با بی صداقتی تحصیلی رابطه معناداری وجود دارد (0/01 >P). همچنین نتایج نشان داد مسیرهای مستقیم این پژوهش معنادار شدند و مسیرهای غیرمستقیم ویژگی های شخصیتی از طریق نقش میانجی هویت اخلاقی بر بی صداقتی تحصیلی دانش آموزان معنادار بود. بر اساس یافته های این پژوهش، مدل نهایی پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بود (0/052 =RMSEA و 0/05>P-value) و مدل نهایی ارزیابی شده از برازندگی مطلوبی برخوردار است.
نتیجه گیریاز نتایج این پژوهش می توان در راستای کاهش بی صداقتی تحصیلی دانش آموزان با در نظر گرفتن نقش متغیرهای ویژگی های شخصیتی و هویت اخلاقی کمک گرفت. از جمله اقداماتی که می توان در این زمینه انجام داد، برگزاری وبینارهایی با هدف بهبود وضعیت ویژگی های شخصیتی و هویت اخلاقی با کاهش گرایش به بی صداقتی و تقلب تحصیلی در دانش آموزان است و همچنین، مشاورین تحصیلی در صورت لزوم مداخلات آموزشی برای تقویت و ارتقای ویژگی های شخصیتی و هویت اخلاقی را تدوین نمایند
کلید واژگان: بی صداقتی تحصیلی، ویژگی های شخصیتی و هویت اخلاقی، دانش آموزBackgroundAcademic dishonesty not only undermines the values of integrity and fairness but also impacts the learning environment, hindering the genuine development of knowledge and skills. A deeper understanding of the psychological and personality processes involved in academic dishonesty can offer solutions to enhance moral identity and the overall quality of students' educational experiences. Despite the significance of this issue, the interplay between personality traits, moral identity, and academic dishonesty has remained understudied in the existing literature.
AimsThe purpose of this study was to structural equation modeling prediction of academic dishonesty based on personality characteristics with mediating role of moral identity in students in Tehran city.
MethodsThis study was conducted in the presence of 500 people by available sampling method among high school students in Tehran city in year academic 2021-2022. To measure the variables, academic dishonesty scale (ADS) of Witherspoon and et al (2010), neo personality inventory (NEO-PI-R) of McCrae and Costa (2008) and moral identity questionnaire (MIQ) of Black and Reynolds (2016) were used. Data were analyzed using Pearson correlation and structural equation modelling with using SPSS-24 and AMOS software was investigated.
ResultsThe results showed that there is significant relationship between personality characteristics and moral identity with procrastination (P< 0.01). The results also showed that most of the direct paths of this study were significant and the indirect paths of personality characteristics were significant through the mediating role of moral identity on academic dishonesty. Also, proposed model had an acceptable fitness to the data (RMSEA= 0/052, P-value< 0/05) and evaluated model has a good fit and is an important step in identifying the factors that are effective in academic dishonesty in high school students in Tehran city.
ConclusionThe findings of this research offer valuable insights towards reducing academic dishonesty among students by considering the roles of personality traits and moral identity. Several proactive measures can be implemented in this regard, such as organizing webinars aimed at improving personality traits and moral identity to diminish tendencies towards dishonesty and academic cheating among students.
Keywords: Academic Dishonesty, Moral Identity, Personality Characteristic -
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش شفقت درمانی بر انگیزه تحصیلی و پریشانی روانی دانش آموزان بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه شهرستان نطنز در سال تحصیلی 1402-1401 بود که به روش نمونه گیری در دسترس تعداد 30 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگذاری شدند. گروه آزمایش، مداخله آموزشی شفقت درمانی را در 8 جلسه 90 دقیقه ای و هفته ای یک بار دریافت کرد. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه های انگیزش تحصیلی (AMQ) والرند و همکاران (1992) و پرسشنامه استرس نوجوان (ASQ) بیرن و همکاران (2007) بود. داده های گردآوری شده در پژوهش حاضر به روش تحلیل کواریانس چند متغیره تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون انگیزه تحصیلی و پریشانی روانی در دو گروه آزمایش و گواه تفاوت معناداری در سطح 01/0 وجود داشت. یافته ها بیانگر این مطلب است که شفقت درمانی می تواند باعث افزایش انگیزش تحصیلی و کاهش پریشانی روانی در دانش آموزان پسر شود.
کلید واژگان: انگیزه تحصیلی، پریشانی روانشناختی، دانش آموز، شفقت درمانیThe purpose of this research was to determine the effectiveness of compassion therapy training on academic motivation and psychological distress of students. The research method was semi-experimental with a pre-test and post-test design with a control group. The statistical population of the research included all the male students in the second year of high school in Natanz city in the academic year of 1401-1402, 30 people were selected by the available sampling method and randomly placed in two experimental and control groups. The experimental group received the educational intervention of compassion therapy in 8 sessions of 90 minutes and once a week. Data collection tools included the Academic Motivation Questionnaire (AMQ) by Wallerand & et al (1992) and the Adolescent Stress Questionnaire (ASQ) by Byrne & et al (2007). The data collected in the present study were analyzed by multivariate covariance analysis. The findings showed that by controlling the pre-test effect, there is a significant difference at the 0.01 level between the average of the post-test academic motivation and psychological distress in the two experimental and control groups. The findings indicate that compassion therapy can increase academic motivation and reduce psychological distress in male students.
Keywords: Academic Motivation, Psychological Distress, Student, Compassion Therapy -
توانمند سازی و توسعه مهارت های زندگی به عنوان یکی از مولفه های اساسی تحول در آموزش و پرورش به شمار می رود. این مقاله با هدف بررسی اهمیت و تاثیرگذاری آموزش مهارت های زندگی در مدارس، به تحلیل مفهوم این مهارت ها، ارائه راهکارهای عملی برای پیاده سازی آنها و ارتباط این مهارت ها با توسعه شخصیت دانش آموزان می پردازد. ابتدا، این مقاله به تعریف دقیق مهارت های زندگی و نقش آنها در تحقق موفقیت شخصی و اجتماعی پرداخته و اهمیت آموزش این مهارت ها در سطوح مختلف تحصیلی بررسی می شود. سپس، راهکارها و مدل های آموزش مهارت های زندگی در مدارس معرفی شده و نقش معلمان و مدیران در پیاده سازی این آموزش ها بررسی می شود. در ادامه، مقاله به تاکید بر اهمیت توسعه مهارت های زندگی در دوره های تحصیلی مختلف، از ابتدایی تا دانشگاه، می پردازد و نقش آموزش این مهارت ها در تجهیز دانش آموزان برای مواجهه با چالش های زندگی را مورد بررسی قرار می دهد. در پایان، ارتباط مهارت های زندگی با توسعه شخصیت و کاهش احتمالات انحرافات اجتماعی و رفتارهای منفی را مورد تاکید قرار داده و نتیجه گیری ها و پیشنهادهای عملی برای تقویت و پیشبرد این حوزه در سیاق آموزش و پرورش ارائه می شود. این مقاله تاکید دارد که آموزش مهارت های زندگی نه تنها به بهبود عملکرد تحصیلی دانش آموزان کمک می کند بلکه نقش مهمی در شکل دهی به شخصیت و ارتقاء کیفیت زندگی آنها ایفا می نماید.
کلید واژگان: توانمند سازی، دانش آموز، مدارس -
هدف این پژوهش تعیین رابطه بین حفظ قرآن و پیشرفت تحصیلی حافظان قرآن شهر سمنان است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه حافظان مقطع متوسطه اول و دوم شهر سمنان بود که 50 نفر از حافظان دختر و پسر شهر سمنان به صورت تصادفی انتخاب شدند. ابزار استفاده شده در این پژوهش پرسشنامه محقق ساخته بود که پس از حصول نتیجه از روایی و پایایی آن اجرا شد. نتایج حاصل پژوهش نشان داد بین حفظ قرآن و پیشرفت تحصیلی و بین میزان ساعات خواندن یا گوش دادن قرآن کریم و پیشرفت تحصیلی رابطه ای معنادار وجود دارد، ولی نتایج پژوهش نشان داد که بین پیشرفت تحصیلی دانش آموزان حافظ با غیر حافظ تفاوتی وجود ندارد.
کلید واژگان: حافظ، دانش آموز، پیشرفت تحصیلی -
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش خودتنظیمی بر بهزیستی روان شناختی و مشارکت اجتماعی دانش آموزان بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون_پسآزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان پایه ششم ابتدایی شهرستان قاینات در سال تحصیلی 1401 -1402 بود. حجم نمونه پژوهش شامل 36 دانش آموز دختر بود که به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و به شیوه تصادفی در دو گروه گمارده شدند (هر گروه 18 نفر). ابزار پژوهش شامل پرسشنامه مشارکت اجتماعی (CPQ) سهرابی و همکاران (1389) و مقیاس بهزیستی روانشناختی ریف فرم کوتاه (RSPWB-SF) ریف (2002) بود. گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد، اما گروه آزمایش پژوهش مداخله خودتنظیمی را در طول هفت جلسه (در هفت جلسه نود دقیقه ای و هرهفته یک جلسه) دریافت کرد. برای تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چندمتغیری استفاده شد. یافته ها نشان داد که با کنترل پیش آزمون بین میانگین پس آزمون هر شش مولفه بهزیستی روان شناختی (پذیرش خود، روابط مثبت با دیگران، خودمختاری، تسلط بر محیط، زندگی هدفمند و رشد فردی) و متغیر مشارکت اجتماعی در دو گروه آزمایش و گواه تفاوت معنادری در سطح 01/0 وجود داشت. نتایج نشان داد که آموزش خودتنظیمی، احتمالا درمان کارآمدی برای بهبود بهزیستی روان شناختی و مشارکت اجتماعی در دانش آموزان است.
کلید واژگان: بهزیستی روان شناختی، خودتنظیمی، دانش آموز، مشارکت اجتماعیThe purpose of the present study was to determine the effectiveness of self-regulation training on the psychological well-being and social participation of students. The research method was semi-experimental with a pre-test-post-test design and a control group. The statistical population included the sixth-grade students of Qaenat city in the academic year 2022-2023. The sample size of the research included 36 female students who were selected by available sampling method and randomly assigned to two groups (18 people in each group). The research tools included the Social Participation Questionnaire (CPQ) by Sohrabi et al. (2009) and the Riff Psychological Well-Being Scale Short Form (RSPWB-SF) by Riff (2002). The control group did not receive any intervention, but the experimental group received self-regulation intervention during seven sessions (in seven ninety-minute sessions and one session each week). Multivariate covariance analysis was used to analyze the data. The findings showed that by controlling the pre-test between the post-test average of all six components of psychological well-being (self-acceptance, positive relationships with others, autonomy, mastery of the environment, purposeful life, and personal growth) and the variable of social participation in two experimental groups there was a significant difference control at the 0.01 level. The results showed that self-regulation training is probably an effective treatment for improving psychological well-being and social participation in students.
Keywords: Psychological well-being, self-regulation, student, social participation -
هراس اجتماعی یکی از اختلالات بسیار ناتوان کننده است که می تواند بسیاری از جنبه های زندگی فرد را مختل سازد. هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر واقعیت درمانی گروهی بر اعتماد به نفس و اضطراب دانش آموزان دارای هراس اجتماعی بود. این مطالعه از نوع پژوهش های نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و گروه کنترل بود که در جامعه پژوهش دانش آموزان دوره دوم ابتدایی شهرستان میبد در سال تحصیلی 1400-1401 انجام گرفت، جهت نمونه-گیری در پژوهش حاضر تعداد 26 نفر به شیوه در دسترس انتخاب و در دو گروه 13 نفری آزمایش و گواه جایگزین شدند. شرکت کنندگان به پرسشنامه های اعتماد نفس روزنبرگ و اضطراب بک پاسخ دادند. گروه آزمایش آموزش واقعیت درمانی را در 12 جلسه یک ساعته و هر هفته دوبار دریافت کردند، در حالی که گروه گواه در طول این مدت آموزشی را دریافت نکردند. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس چند متغیری و نرم افزار spss26 استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که واقعیت درمانی گروهی بر اعتماد به نفس و اضطراب دانش آموزان دارای هراس اجتماعی موثر بوده و آن را بهبود بخشیده است (001/0>P). با توجه به یافته های پژوهش، می توان بیان نمود که واقعیت درمانی روش موثری بر افزایش اعتماد به نفس و کاهش اضطراب دانش آموزان می باشد و می تواند در مدارس مورد استفاده قرار گیرد.
کلید واژگان: واقعیت درمانی، اعتماد به نفس، اضطراب، دانش آموزSocial phobia is one of the most debilitating disorders that can disrupt many aspects of a person's life. The purpose of this research was to investigate the effect of group reality therapy on the self-confidence and anxiety of students with social phobia. This study was a semi-experimental type of research with a pre-test, post-test design and a control group, which was conducted in the research community of second year primary school students of Meibod city in the academic year of 1400-1401. In this study, 26 people were selected in the available way and were replaced in two groups of 13 people, test and control. The participants answered Rosenberg's self-confidence and Beck's anxiety questionnaires during the research stages. The experimental group received reality therapy training in 12 one-hour sessions twice a week, while the control group did not receive training during this period. For data analysis, multivariate covariance analysis and spss26 software were used. The results showed that group reality therapy was effective and improved the self-confidence and anxiety of students with social phobia (P<0.001). According to the findings of the research, it can be said that reality therapy is an effective method for increasing self-confidence and reducing students' anxiety and it can be used in Madras.
Keywords: reality therapy, self-confidence, anxiety, student -
هدف از پژوهش حاضر، بررسی نظم جویی هیجانی در پیش بینی میزان خمودگی تحصیلی در دانش آموزان دختر متوسطه در دوران کرونا بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود و جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان مدارس متوسطه تهران در سال 1400 تشکیل دادند. روش نمونه گیری در این پژوهش براساس نمونه گیری با توجه به گستردگی جامعه نمونه گیری تصادفی طبقه ای مبتنی بر سهم جامعه در هر مدرسه بود که حجم نمونه تعداد 100 نفر انتخاب گردید. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه های نظم جویی هیجان گروس و جان (2003) و مقیاس خمودگی تحصیلی برسو، سالانووا و اسچفلی (2007) استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از بسته آماری برای علوم اجتماعی نسخه 22 در سطح توصیفی و استنباطی تحلیل شد. نتایج حاصل از این پژوهش، حاکی از وجود نقش نظم جویی هیجانی در پیش بینی میزان خمودگی تحصیلی در دانش آموزان دختر متوسطه در دوران پاندمی کرونا بود و با توجه به یافته های پژوهش متغیر مستقل نظم جویی هیجان بر متغیر وابسته میزان خمودگی تحصیلی در دانش آموزان دختر در این دوران تاثیر داشته است.
کلید واژگان: نظم جویی هیجان، خمودگی تحصیلی، دانش آموزThe aim of this study was to investigate emotional regulation in predicting the rate of academic depression in female high school students During the corona virus. The research method was descriptive-correlational and the statistical population of the study consisted of all high school students in Tehran in 2021, Sampling method in this study was based on sampling according to the size of the population, stratified random sampling based on community share in each school that the sample size of 100 people was selected. Gross and John (2003) Emotion Regulation Questionnaire and Bresso, Salanova and Scheffley (2007) Academic Depression Scale were also used to collect data. The research data were analyzed using a statistical package for social sciences version 22 at the descriptive and inferential levels. The results showed the role of emotion regulation in predicting academic depression in female high school students during the corona and according to the research findings, the independent variable of emotion regulation on the dependent variable of academic depression in female students during the corona It has an effect.
Keywords: emotion regulation, academic depression, female students -
این پژوهش با موضوع\" چگونه توانستم رفتار نامطلوب کمال گرایی را در دانش آموز پایه پنجم ابتدایی در آموزشگاه پسرانه علیه بهبود بخشم\" از نوع اقدام پژوهی بوده و در آموزشگاه پسرانه علیه واقع در ناحیه پنج شهرستان اصفهان اجرا شده است. هدف از پژوهش حاضر، کاهش کمال گرایی محمدامین دانش آموز پایه پنجم ابتدایی آموزشگاه پسرانه علیه در ناحیه پنج شهرستان اصفهان بوده است برای گردآوری اطلاعات اولیه از روش مشاهده، مصاحبه و یادداشت برداری، استفاده از نظرات همکاران، پرسشنامه و مطالعه ی کتابخانه ای استفاده شد پژوهش در سال تحصیلی1402 -1401 و از نوع کیفی بوده، راهکار مطلوب در 25 جلسه با استفاده از دو تکنیک مدیتیشن درمانی و تصویر سازی ذهنی اجرا شد در طی 5 جلسه ی اول از تکنیک مدیتیشن درمانی به کمک کاربرگ \" پرواز در ذهن\" با هدف پذیرش احساسات محمدامین و توجه به زمان حال استفاده شد و 20 جلسه ی دیگر از تکنیک تصویر سازی ذهنی استفاده شد که چهار جلسه با استفاده از کاربرگ\" باید ها و نباید ها ممنوع\" با هدف کاهش باید ها و نباید های ذهنی محمدامین، هفت جلسه ی بعدی با استفاده از کاربرگ \" ایستگاه فکر\" با هدف شناسایی افکار منفی و اصلاح آن ها و تغییر باورهای غلط محمدامین و هشت جلسه ی دیگر با کمک کاربرگ \" من عزیزم\" جهت تقویت اعتماد به نفس محمدامین، احساس خودارزشمندی و کنار آمدن محمدامین با تمام ویژگی های مثبت و منفی اش و پذیرش آن ها انجام شد که در نتیجه ی تحقق اهداف مورد نظر از جمله پذیرش احساسات محمدامین، تقویت اعتماد به نفس، پذیرش محمدامین توسط خودش با تمام نقاط ضعف و قوت، کاهش بایدهای و نبایدهای ذهنی و حذف قوانین خشک و اصلاح افکار منفی و باورهای غلط تا حدود بسیاری از نگرانی های محمدامین کاسته شد و منجر به کاهش رفتارهای نامطلوب ناشی از کمال گرایی در او شد و به نوعی آرامش واقعی در زندگی محمدامین ایجاد گردید.
کلید واژگان: دانش آموز، کمال گرایی، فکر، احساس
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.