آزادی
در نشریات گروه علوم تربیتی-
دوران کودکی که در آموزه های اسلامی دوره سیادت و سروری نامیده شده است مرحله ای طلایی در زندگی فرزندان خردسال محسوب می شود. در این سال ها خانواده می تواند سیستمی از ارزش ها و اخلاقیات اسلامی را در نهاد و وجود فرزندان خود بکارد. باتوجه به اهمیت این دوره مهم نوشتار حاضر تبیین روان شناختی سیادت کودک در هفت سال اول را از دیدگاه پیامبر (ص)، ائمه (ع)، علمای مسلمان و روان شناسان به روش توصیفی-تحلیلی بررسی می کند. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که دوره سیادت ویژگی های خاص و دقیقی دارد که باید به آن بسیار توجه کرد و کودک در این دوره سنی، نیازهای اساسی و حساس بسیاری دارد که باید برطرف و تامین شود تا ازنظر روانی سالم بماند و تربیت و پرورش وی از مسیر صحیح و مستقیم خود منحرف نشود. نیاز به آزادی، بازی، محبت، احترام و تکریم، استقلال، امنیت، تجارب جدید و ارضای حس کنجکاوی و تشویق از نیازهای مهم و حساس این مرحله است.
کلید واژگان: سیادت، تربیت، کودک، آزادی، بازی -
تکویل یکی از برجسته ترین فیلسوفانی بود که می کوشید پس از هجوم برخی از اندیشمندان دوره روشنگری به دین دمکراسی مدرن را با آن آشتی دهد. از نظر تکویل، آزادی بدون اخلاق و اخلاق بدون ایمان به دست آمدنی نیست. به باور تکویل، استبداد بدون ایمان می تواند کارش را پیش ببرد، اما آزادی بدون ایمان نمی تواند. ازاین رو، دین در یک جمهوری یا کشور دمکراتیک از هر شیوه زمامداری دیگر ضروری تر است. دیدگاه تکویل را می توان خاستگاه نخستین نظریه هایی دانست که در روزگار ما درباره «جامعه پسا سکولار» مطرح می شوند. تکویل، برخلاف مارکس، گمان نمی کرد پیشرفت اقتصادی و آموزشی باعث نابودی دین می شود. باوجوداین، او نگران از بین رفتن دین در جوامع دمکراتیک بود. به باور او، شوروشوق قوی تر به لذات مادی می تواند قوای معنوی انسان را خاموش کند و با از بین رفتن معنویت آزادی نیز از بین می رود. از نظر تکویل، در یک جامعه دمکراتیک مردم اگر ایمان نداشته باشند برده خواهند شد و اگر می خواهند آزاد باشند باید دست کم چند باور اندک و ساده داشته باشند. آن ها باید از منظری بلندتر به ظرفیت زندگی بشر بنگرند و در پی اهداف دوردست تر باشند. اینجا دقیقا همان جایی است که نخستین بارقه های نیچه را در تکویل می بینیم. باوجوداین، تکویل، برخلاف نیچه، در پی منابعی برای ارتقای انسان بود که با دمکراسی سازگار باشند. این مقاله باور شخصی تکویل، علل توجه او به دین، رابطه دین و آموزه «درک درست از منفعت شخصی»، رابطه دین و ماتریالیزم، رابطه دین و آزادی و رابطه دین و دولت را در فلسفه تکویل تحلیل می کند.
کلید واژگان: دین، دمکراسی، آزادی، تکویلAfter the onslaught of some Enlightenment thinkers on religion, Tocqueville was one of the most impressive philosophers who tried to reconcile modern democracy with religion. His stance is that liberty cannot be established without morality, and morality cannot be established without faith. He thinks that despotism can do without faith, but freedom cannot. So, religion is more necessary in a republic or a democratic country than any other. Tocqueville’s vision aligns him with those associated with “post-secular society” theories today. Contrary to Marx, Tocqueville did not think religion was destined to disappear with economic and educational progress. However, he feared that religion might disappear in democratic societies. His stance is that stronger passions for material gratifications can extinguish the spiritual faculty of humans, and if spirituality extinguishes, liberty will disappear. He thinks that if democratic people do not have faith, they must serve, and if they are free, they must have at least a few simple beliefs. They must maintain a more elevated view of human life’s potential and set more distant goals. This is the place in which Tocqueville foreshadows Nietzsche most closely. Unlike Nietzsche, however, Tocqueville looked for sources of elevation compatible with democracy. This article analyzes Tocqueville’s personal beliefs, the causes of his attention to religion, the relationship between religion and the doctrine of “self-interest properly understood,” the relationship between religion and materialism, the relationship between religion and freedom, and the relationship between religion and state in Tocqueville’s philosophy.
Keywords: Religion, Democracy, Freedom, Tocqueville -
از اصول اساسی گفتمان تمدنی در دانشگاه های اسلامی،اصل آزادی است. جاذبه آزادی سبب شد که انقلاب اسلامی آغازگر تحول اجتماعی عظیمی در عصر جدید برای همه اقشار به ویژه نسل جوان ودانشگاهیان شود.انگاره آزادی وقدرت این انگاره، هم در پیروزی و هم در تداوم این انقلاب و هم در نقش تمدن سازی آن بسیار تاثیرگذار است. در این مقاله با روش توصیفی تحلیلی و بر اساس آراء و دیدگاه های شهید مطهری سعی شده تصویری از تاثیر نقش تمدنی وجامعه سازی قدرت انگاره آزادی دانشجویان به تصویر کشیده شود. آزادی تفکر،آزادی عقیده،آزادی معنوی ،آزادی اجتماعی وآزادی فرهنگی اقسام مهم آزادی هایی هستند که بستر نقش آفرینی را فراهم می کنند. در مجموعه نظام فکری استاد مطهری، آزادی تفکر با آزادی عقیده که بر مبنای دل بستگی پایه ریزی می شود، متفاوت است و از دیگر تصویر های ذهنی تمدن ساز، آزادی معنوی است که روشن بینی و بصیرت از آثار مهم آن تلقی می شود همان گونه که آزادی اجتماعی و آزادی فرهنگی، از جلوه های مهم آزادی هستند که در ساختن شبکه ها و سیستم های تمدن و بازخوانی و بازسازی اجتماع نقش بسیار نافذی دارند. در این مقاله براساس چشم اندازهای شهید مطهری به بررسی انگاره آزادی و بیان دستاوردهای آن پرداخته شده است.
کلید واژگان: آزادی، قدرت انگاره، استادمطهری، دانشجویان، تمدن سازی -
اگزیستانسیالیسم، مکتب فکری است که به دغدغه های بودن و هستن آدمی در جهان هستی می پردازد. از مولفه های نخستین و اساسی که این افق اندیشگی سعی در تبیین آن دارد، آزادی است. اندیشمندان این رویکرد اندیشگی، آزادی و مسیولیت پذیری انسان را در جهان زیسته خویش از اولین و مهم ترین کارکرد آدمی در جهان بیرون و درون او می دانند. از آنجا که اساس تفکر آدمی در اندیشیدن به جهان خود، استعاری است، استعاره های مفهومی از مهم ترین ابزار و محمل هایی است که می تواند مولفه اگزیستانسیالیستی آزادی را در خود جای دهد. پژوهش حاضر بر بنیان رویکرد اندیشه اگزیستانسیالیسم به هستن آدمی و جایگاه مقوله آزادی در آن به متن می نگرد. نظر به اهمیت نقش و تاثیر کتاب های درسی، به ویژه استعاره های آن در ذهنیت و اندیشه خودآگاه و ناخودآگاه دانش آموزان، این نوشتار با روش توصیفی تحلیلی- تفسیری و با هدف تبیین و چگونگی کارکرد بن مایه اگزیستانسیالیستی آزادی به بررسی این درون مایه در لایه های زبانی رویین و زیرین استعاره های مفهومی کتاب فارسی یازدهم دوره دوم متوسطه می پردازد. بر اساس یافته ها، در متن های گوناگون فارسی یازدهم به ترتیب سه استعاره مفهومی بنیادین «آزادی، مبارزه است»، «خدا، پادشاه جبار است» و «آزادی، مسیولیت پذیری است» خود را از میان لایه های استعاره های مفهومی دیگر آشکار می کنند. همچنین، مولفان کتاب فارسی و آموزشگران در یاددهی متن های درسی این کتاب باید التفات ویژه ای به درون مایه های متن درسی داشته باشند که سویه آزادی و مسیولیت آدمی را کم رنگ یا بر آن تاکید می کنند. آگاهی، نقد و گفت وگوی مولفان، آموزشگران و دانش آموزان بر این سویه ها، راهی است برای پرورش ذهنیت خلاق و در نتیجه زیستن و هستنی آگاهانه و شکوفا.کلید واژگان: آزادی، استعاره مفهومی، اگزیستانسیالیسم، کتاب فارسی، یازدهم متوسطهExistentialism is a school of thought that deals with the concerns of being and being in the universe. One of the first and basic components that this horizon of thinking tries to explain is freedom. Scholars of this thoughtful approach consider human freedom and responsibility in their living world as the first and most important function of man in his world outside and inside. Since the theme of human thinking about one's world is metaphorical, conceptual metaphors are one of the most important tools and means that can accommodate the existential component of freedom. The present study based on the position of freedom in the thought of existentialism and with a descriptive and analytical method, considering the importance of the role and effect of textbooks in the mentality and thought of students, examines the function of the existentialist theme of freedom in the conceptual metaphors of the eleventh-grade Persian textbook. Based on the study of this research, in the various texts of the 11th Farsi textbook, the three basic conceptual metaphors of "freedom is a struggle", "God is the king of tyranny" and "freedom is responsibility" are revealed among the metaphorical layers. Based on the findings of the present article, the authors of the Farsi book and the educators in teaching the textbooks of this book should pay special attention to the themes of the textbook that underestimate or emphasize the aspect of human freedom and responsibility. Awareness, critique, and dialogue of authors, educators, and students on these aspects is a way to cultivate a creative mindset and as a result, live and flourish consciously and being.Keywords: Conceptual metaphor, Eleventh high school, Existentialism, Farsi Book, Freedom
-
مقاله حاضر با هدف بازسازی انضباط در مدرسه و مناسبات تحقق آن، به تحلیل نقدهایی که به طور عمده از سوی نظریه پردازان جنبش مدرسه زدایی ارایه شده و بازسازی مولفه های انضباطی مدرسه بر مبنای آن پرداخته است. در گام تحلیل نقدها، از روش تحلیلی- توصیفی و در بازسازی انضباط در مدرسه، از روش ترکیبی استفاده شده است. بر مبنای یافته های حاصل از مطالعه، حدود آزادی و اقتدار در مدرسه، شامل تحقق خویشتن و نفی اقتدار آمرانه، کنش در موقعیت، پذیرش اقتدار ساختارهای زندگی، کسب تجربه و آگاهی و پذیرش اقتدار حامیانه بزرگسالی است. بر مبنای این حدود، مولفه های انضباطی در بازسازی مدرسه، شامل توجه و تاکید بر مسئولیت متقابل دانش آموز- معلم، بازتعریف نقش معلم به گونه ای که امکان تعامل دو سویه و آزاد با دانش آموز فراهم شود، ارایه محتوا مبتنی بر اصول حاکم بر دانش و با نظر به نیاز و علاقه دانش آموز به مثابه کنش گر فعال و انتخاب گر است. با نظر به این مولفه ها و در جهت تحقق آن، لازم است مدرسه در این تعریف جدید، امکان انتخاب گری در سطح خرد و کلان را داشته و به عبارتی مدرسه ای مستقل باشد. زیرا امکان انتخاب گری دانش آموز و معلم، بدون امکان انتخاب در سطح کلان توسط مدرسه، همچون آزادی در ارایه محتوا و برنامه درسی- مشروط به رعایت ضوابط دانشی و اجتماعی- امکان پذیر نیست.
کلید واژگان: آزادی، اقتدار، انضباط، مدرسه زدایی، انتخابThis article analyzes the critiques about discipline presented by the theorists of the de-schooling movement about school functions and, based on them, deals with reconstruction of school discipline and its realization. The method used for analyzing the critiques is analytical-descriptive and which is used for reconstructing is the synthetic method. The findings of study on limits of freedom and authority in schools from the perspective of critics include: freedom to realize oneself and denying authoritarianism; freedom to act in situation; accepting the authority of life structures; freedom to gain experience and knowledge; and accepting adult patronizing authority. Findings of the reconstruction phase include: attention and emphasis on student-teacher mutual responsibility; redefining the role of the teacher so as to allow two-way and free interaction with the student; providing contents and adopting methods for presenting them based on knowledge-based principles; and considering students as active and selective actors. Regarding these components and in order to achieve them, the school in this new definition should be able to select students and teachers at macro and micro levels; in other words, it should be an independent or autonomous school. Selection at the micro level, such as student and teacher selection, is not possible without selection at the macro level of the school, such as content and curriculum.
Keywords: freedom, domination, authority, discipline, de-schooling, choice -
هدف پژوهش حاضر بررسی رفتار اخلاقی دانشجویان در سال تحصیلی 1398 است؛ چرا که بررسی و ارزیابی کنش های اخلاقی و رفتاری در میان قشرهای مختلف جامعه به ویژه دانشجویان دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی به عنوان آینده سازان هر جامعه انسانی از اهمیت فراوانی برخوردار است. تحقیق به لحاظ هدف، کاربردی و طرح آن توصیفی از نوع پیمایشی است. جامعه آماری شامل دانشجویان دانشکده مهندسی است که به روش تصادفی ساده، 315 نفر به عنوان نمونه انتخاب شده اند. ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه محقق ساخته رفتار اخلاقی است که روایی محتوایی آن تایید شد. پایایی پرسش نامه ازطریق ضریب آلفای کرونباخ 91/0 محاسبه شده است و داده ها بااستفاده از نسخه 22 نرم افزار «اس.پی.اس.اس» و ازطریق آزمون های تی تک نمونه ای، تی مستقل و تحلیل واریانس یک راهه تجزیه و تحلیل شده اند. نتایج این پژوهش نشان می دهد میانگین رفتار اخلاقی و مولفه های آن در دانشجویان بالاتر از حد متوسط است. همچنین بین رفتار اخلاقی دانشجویان بر حسب جنسیت، تفاوت معنادار وجود ندارد؛ اما این تفاوت بر حسب مقطع تحصیلی، معنادار است. بنابراین پیشنهاد می شود که رشد و آموزش دانشجویان رشته های مهندسی در زمینه های اخلاقی و رفتاری به عنوان یک اولویت جدی برنامه های درسی و آموزشی این رشته ها، از مقطع کارشناسی شروع شود.
کلید واژگان: اخلاق، رفتار اخلاقی، کرامت، آزادی، امانت ورزی، عدالت، بیم ها و امیدهاEthics refers to a set of value-based and non-value-based practices whose attitudes and practices are conducive to personal growth and excellence, organizational growth, and social development. Thus the purpose this research was study of ethical behavior of students in the academic year 2019. The research in terms of aim, applied and in terms of design, descriptive survey. The statistical population consisted of students in engineering faculty that through simple random 315 ones were chosen as sample. Data collection tools included a researcher-made ethical behavior questionnaire that questionnaires content validity confirmed. Through Cronbach alpha coefficient, reliability coefficients were calculated equal to 0.91. Data’s analyzed by using Spss 22 software and through one sample t-test, independent sample t-test and one way Anova. Finding showed mean of ethical behavior and components were upper than average. Also there was not a significant difference between students' ethical behavior in terms of gender, but this difference was significant in terms of academic degree. Therefore, it is suggested that the growth and education of engineering students in ethical & behavioral fields be a serious priority in the curriculum of these fields especially at the undergraduate level.
Keywords: Ethic, Ethical Behavior, Dignity, Freedom, trustworthiness, Justice, Fears, hopes -
هدف پژوهش حاضر بررسی مبانی و اصول تربیت سیاسی در اندیشه آیت الله شهید بهشتی است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و نتایج نشان داد که گرچه در راهبرد تربیتی آیت الله بهشتی، تربیت انسان و جامعه، مقوله ای صعب محسوب می شود، با این حال انسان همواره نیازمند تربیت و اکتساب مولفه های تربیت سیاسی در مواجهه مطلوب با نظام سیاسی حاکم می باشد. در این منظر، جایگاه اولی و اصیل از آن الگوهای بسترساز است، نه قالب ساز. به عبارت دیگر، شهید بهشتی معتقد است تربیت انسان توام با فرایند آموزش تدریجی، نضج و تعالی می یابد و ادراکات قالبی از تربیت، ناتوان از پرورش متربیان اسلامی است. پذیرش چنین الگویی از تربیت سیاسی، مبتنی بر مبانی و اصول خاصی می باشد که می توان به انگاره های آن در نظریات اجتماعی- سیاسی شهید بهشتی دست یافت. در سازه تربیت سیاسی شهید بهشتی، انسان، موجودی محق و مکلف، به شمار رفته که غایت وی، وصول به حیات ایمانی در دنیا و سعادت اخروی می باشد. در این رویکرد، تربیت سیاسی اسلامی برخلاف الگوهای غربی، با نظر به ابعاد درونی و بیرونی انسان، سه حوزه بینش، نگرش و مهارت های سیاسی شهروندان جامعه اسلامی را تحت الشعاع قرار می دهد.
کلید واژگان: سید محمدحسین بهشتی، تربیت سیاسی، اخلاق، عقلانیت، آگاهی، توحید، تزکیه، آزادی، عدالتThe purpose of the present study is to review foundations and principles of political education in the ideology of Āyatollāh Shahid Beheshti. The method of study is descriptive analysis and the results showed that although in the educational strategy of Āyatollāh Shahid Beheshti, education of human society is considered an arduous category, people are always in need of education to acquire the components of political education and deal with their ruling political system appropriately. In this regard, the outstanding and genuine position belongs to fundamental models, not the formal ones. In other words, Shahid Beheshti believes that human education gets elaboration and improvement by the gradual process of education so the formal perceptions of education are unable to train Islamic pupils. Accepting such a model of political education relies on special foundations and principles that their patterns can be achieved in social-political theories of Shahid Beheshti. In the structure of political education proposed by him, a human is a being who has right and duty and his ultimate goal is to achieve faithful life in this world and prosperity in the other world. In this approach, regarding the inward and outward aspects of a human, Islamic political education, contrary to the western models, affects 3 fields of insight, attitude, and political skills of the citizens in Islamic society.
Keywords: Seyyed Mohammad Hossayn Beheshti, Political education, Morality, Rationality, Awareness, Towhid (Monotheism), Purification, Freedom, Justice -
امروزه، مباحث فلسفه آموزش به طورکلی و فلسفه دانشگاه به طورخاص عمدتا معطوف به جزییات نظام آموزش از قبیل اخلاق آموزش، آزادی آکادمیک، رابطه آموزش و روانشناسی رشد و مانند آن است. این وضعیت که بی تاثیر از فضای گفتمانی رایج دهه های اخیر به ویژه بی اعتباری فلسفه قاره ای از یک سو و باز بودن میدان برای جامعه شناسان و روانشناسان و مدیران همسو با برنامه های توسعه جهانی از سوی دیگر نیست، می تواند ما را با حقیقت های نغزی مواجه سازد. اما نباید فراموش کرد که روزگاری گستره شمول فلسفه آموزش بسی گسترده تر از گستره ای است که اینک با آن مواجه هستیم. این نوشتار با تمرکز بر فلسفه آموزش کانت، فیلسوف آلمانی قرن هجدهم، نشان می دهد که پیش کشیدن این موضوع متضمن گستره ای پیوسته از مدرسه تا دانشگاه است. برای کانت این گستره مقتضی درکی از چیستی انسان و غایت وی، آینده، پیوستگی فرهنگی و تشکیل جامعه جدید و آرمان های اخلاقی جهان شمول است، موضوعاتی که تعیین کننده کارکردهای آموزش و مکانیسم های آموزشی است. کانت در دو رساله مستقل، اما سازگار با هم کوشیده است تا این کلیت در هم بافته را بر مبنای اصول فلسفه نقدی خود بر درکی از تاریخ و آینده انسان مبتنی سازد و پیوستگی مدرسه و دانشگاه را به گونه ای سازگار با خواست «طبیعت» در کارکردها و اهداف نشان دهد. از آنجا که برای کانت «طبیعت» واجد اراده و خواست هایی معطوف به آزادی و روشنگری است، او تلاش دارد تا در این دو اثر کارکردهای نظام آموزشی از مدرسه تا دانشگاه را متناسب با این خواست ها و بر اساس ارزش های روشنگرانه و ایدیالیستی تبیین کند، الگویی که مقتضی گام هایی تجربی است.
کلید واژگان: آموزش، مدرسه، دانشگاه، عقل، طبیعت، آزادی، کانتNowadays, the topics of the philosophy of education, in general, and the philosophy of university, in particular, are mainly focused on the details of the education system such as ethics, academic freedom, the relationship between education and developmental psychology and the like. This scenario, which is not unaffected by the prevailing discourse of recent decades, especially the discrediting of continental philosophy, on the one hand, and the opening of the field for sociologists, psychologists, and administrator in line with global development programs, on the other hand can confront us with the mental truths. But we must not forget that one day we would come across a much wider scope of the philosophy of education than the one we are facing now. The current paper, focusing on the philosophy of education of the eighteenth-century German philosopher Immanuel Kant, shows that this issue involves a continuous range from school to university. For him, this appropriate scope is an understanding of human anthropology and its purpose and includes future, cultural cohesion and the formation of a new society, universal moral ideals; these are the topics that determine the functions of education and educational mechanisms. In his two independent but consistent treatises, Kant bases this intertwined theory on an understanding of human history and the future based on the principles of his own critical philosophy, and shows the continuity of school and university in a manner consistent with the will of "nature" in functions and goals. By this way, since for Kant "nature" has wills and aspirations for freedom and enlightenment, he, in his two works, tries to explain the functions of the educational system from school to university in accordance with those aspirations and on the basis of enlightening and idealistic values; a patterns that requires empirical steps.
Keywords: Education, School, University, Intellect, Nature, Freedom, Kant -
هدف این پژوهش نقد و بررسی انتقادات مطرح شده درباره ی تعلیم و تربیت هگلی با تمرکز بر مفهوم تعلیم و تربیت در پدیدارشناسی هگل است. بدین منظور با استفاده از روش تحلیل مفهومی و با مبنا قرار دادن پدیدارشناسی هگل، انتقادات وارد بر تعلیم و تربیت هگلی داوری و ارزیابی شد. عناوینی چون «تعلیم و تربیت هنجارین با تاکید بر دو قطب تدریس و یادگیری» و «نفی آزادی مطلق در تعلیم و تربیت» از جمله نقاط قوت مطرح شده است. تعلیم و تربیت در پدیدارشناسی هگل بر تعامل دو قطب تدریس و یادگیری به منظور نیل به اهداف مطلوب تربیتی استوار است. بدین جهت آزادی مطلق/ سلبی افراد با رعایت هنجارها و ارزش های تربیتی جای خود را به آزادی ایجابی می دهد. «تمامیت خواهی در تعلیم و تربیت» و «کژتابی در باب آزادی در تعلیم و تربیت دوران کودکی»، دو مورد از نقاط ضعف تعلیم و تربیت هگلی هستند که با نظر به پدیدارشناسی ارزیابی انتقادی شده اند. با این تفسیر که تمامیت خواهی در تعلیم و تربیت نه تنها به معنای نادیده گرفتن دیگری نیست بلکه خرد برای هگل با ایده دیگری در هم تنیده است و در تعامل با دیگری ها است که تشکل و تمامیت پیدا میکند. این در حالی است که مفهوم آزادی در دوران کودکی برای به رسمیت شناختن تمامیت خرد، نیازمند تفسیری بازسازانه در تعلیم و تربیت هگلی است.
کلید واژگان: تعلیم و تربیت، پدیدارشناسی هگل، بیلدونگ، آزادی، غایت گراییThe aim of this study is to review the critical themes on Hegelian education based on the concept of education in Hegelian Phenomenology. For this purpose, this research has reviewed the critiques of Hegelian education by Conceptual Analysis method. "Normative education with emphasis on both teaching and learning poles" and "Rejecting the absolute freedom in education", are among the strengths reviewed. Education in Hegel's Phenomenology is based on the interaction of two poles of teaching and learning in order to achieve the desirable educational aims. Therefore the absolute/ negative freedom of individuals for respect to norms and educational values gives its place to positive freedom. "Totalitarianism in education" and "Ambiguity on freedom in childhood education", are two weaknesses in Hegel's education that have critically been reviewed. With this interpretation that totalitarianism in education does not only mean ignoring the other, but also the wisdom in Hegel is intertwined with the idea of the other and it develops by this interaction with others. However, the concept of freedom in childhood for recognizing the totality of the wisdom requires a reconstructive interpretation of Hegelian education.
Keywords: Education, Hegel's Phenomenology, Bildung, Freedom, Teleology -
نشریه تاملات اخلاقی، پیاپی 2 (تابستان 1399)، صص 93 -108
در ملاحظه ی سیر تکاملی آثار هانری برگسون به موازات گذر از فلسفه ی نظری به فلسفه ی عملی، گذر از جبر به آزادی نیز تحقق می یابد و ضمن نقد دیدگاه جبرگرایانه، بنیادهای آزادی مستحکم می گردند. برگسون معتقد است با رعایت شروط تحقق معرفت راستین، به اهداف عملی مهمی از جمله دین پویا، جامعه ی باز، و مهم تر از همه آزادی، رهنمون خواهیم شد. او مبانی معرفت شناسانه و مابعدالطبیعی خود را به نحوی ساماندهی می کند که زمینه ی مساعدی برای تحقق آزادی در جامعه ی باز فراهم شود. این جستار در پی آن است که آزادی مورد نظر برگسون را در پرتو نظام دوگانه انگارانه ی اندیشه ی او تفسیر کند و با نشان دادن جایگاه آزادی در نظام ثنوی او، هم مفهوم مورد نظر برگسون از آزادی و هم نحوه و شرایط تحقق آن را تبیین نماید. همچنین مقاله ی حاضر درپی آن است که نشان دهد با کنار گذاشتن بخش نادرست دوگانگی های مورد نظر برگسون، یعنی در پرتو دین پویا، با روش معرفتی شهودی که ناظر به دیرند است، و در جامعه ای باز، آزادی محقق خواهد شد؛ در حالی که جامعه ی بسته، دین ایستا و نگاه معرفتی ناظر به هوش و زمان مکانی شده، مانع تحقق آزادی خواهند بود. بنابراین مبنای معرفتی درک آزادی اراده با رویکردی دوگانه انگارانه لحاظ می گردد که در آن قطب مثبت (حیات) آزادی را تحقق می بخشد و قطب منفی (ماده) به جبرگرایی منجر می شود.
کلید واژگان: برگسون، دوگانه انگاری، آزادی، جبرگرایی، حیاتWhen studying Henri Bergson's works, one can understand that as he proceeds from theoretical philosophy to applied philosophy, he criticizes deterministic view in favor of freedom and establishes foundations of this attitude. He is of the view that by obtaining true knowledge, we would achieve practical purposes including dynamic religion, open society and, more importantly, freedom. Bergson establishes his epistemological and metaphysical foundations in a way that he provides an appropriate base for the realization of freedom in open society. This study attempts to interpret Bergson's idea about freedom in light of his dualistic system, and by referring to the place of freedom within the dualistic system, it also attempts to explain Bergson's conception of freedom and show how and why freedom would be realized. Furthermore, this paper seeks to show that freedom would be realized by disregarding the wrong parts of Bergson's dualism in relation to dynamic religion, with the help of intuitive knowledge which takes duration into account and in an open society, while closed society, static religion and the epistemological attitude which rely on intelligence and have a spatial approach to time would hinder the occurrence of freedom. Thus the cognitive basis of conceiving free will is considered in the light of a dualistic approach in which the positive side (life) realizes the freedom, while the negative side (matter) causes determinism.
Keywords: Bergson, dualism, Freedom, determinism, life -
عدالت توزیعی به نحوه توزیع و تقسیم خیرهای اجتماعی میان اعضای یک جامعه می پردازد. این پژوهش عدالت توزیعی را در خصوص توزیع خیرهای سیاسی، از قبیل عضویت در اجتماع سیاسی، قدرت و مناصب سیاسی، مشارکت سیاسی، آزادی و امنیت، بررسیمی کند. مسئله اصلی این پژوهش آن است که از منظر اسلام معیار توزیعی خیرهای سیاسی مثل آزادی، قدرت و امنیت چیست. روش به کار گرفته شده در این تحقیق، روش تفسیری است که با تکیه بر آیات و روایات و تبیین دلالت های صریح و مضمر آنها اصول توزیعی خیرهای سیاسی را استخراج می کند. در خصوص توزیع قدرت سیاسی، در اندیشه اسلامی، این پژوهش بر آن است که تحقق هدایت الهی یکی از وظایف قدرت سیاسی است، بنا بر این علم (به فرامین الهی) از جمله مهم ترین معیارهای توزیع قدرت سیاسی است. در بحث توزیع حق آزادی به عنوان یکی از مهم ترین حقوق سیاسی، در آموزه های اسلامی، در اغلب موارد از جنبه وظیفه و تکلیف به حق نگریسته می شود، نه از جنبه فردمحورانه لیبرالی یا ادعایی که فرد می تواند علیه دیگران مطرح کند ، از این رو بنیادی برای پیوندهای اجتماعی است. تامل در نحوه به کارگیری مفهوم حق در متون دینی نشان می دهد که بعد ایجابی حق است که بهطور کامل برجسته و مورد تاکید است. در بحث توزیع، امنیت به عنوان یکی از مهم ترین خیرهای اجتماعی است که می توان آن را یکی از اهداف اصلی تشکیل اجتماعات انسانی نیز دانست، رویکرد اسلامی، برابرگرایانه است به این معنا که امنیت باید به صورت برابر برای همه اعضای جامعه که در پناه حکومت اسلامی هستند، تضمین و محافظت شود.کلید واژگان: اسلام، عدالت، عدالت توزیعی، سیاست، قدرت، آزادی، امنیت
-
هدف پژوهش حاضر تحلیل تطبیقی ماهیت و قلمرو مسئولیت آدمی از دیدگاه سارتر و رویکرد اسلامی عمل است. جهت نیل به هدف مذکور، روش تحلیل مفهومی و تحلیل تطبیقی به کار گرفته شده است. با این توضیح که نخست با به کارگیری روش تحلیل مفهومی، ماهیت مسئولیت انسان با در نظر گرفتن چیستی انسان و آزادی و انتخاب وی در هر دو دیدگاه مورد بررسی قرار گرفت و در نهایت شباهت ها و تفاوت های این دو دیدگاه به صورت تطبیقی تحلیل شد. این تطبیق از چهار منظر خاستگاه مسئولیت و معیار مسئولیت (ماهیت مسئولیت)، مسئولیت مطلق /مقید و مسئولیت فردی/اجتماعی (قلمرو مسئولیت) صورت گرفته است. باوجوداین که مسئولیت انسان در برابر اعمال خویش در هر دو دیدگاه مهم تلقی شده و مورد تاکید است، ماهیت و قلمرو آن در این دو دیدگاه تفاوت هایی دارد. نخست این که باوجود شباهت اولیه دو دیدگاه در خاستگاه مسئولیت، با نظر به مفهوم وانهادگی/ نهادگی از یکدیگر متمایز می شوند. دوم این که این دو دیدگاه با توجه به دو جنبه ی عینی/ذهنی و مطلق/ نسبی در معیار مسئولیت ماهیتی متفاوت پیدا می کنند. مطلق/ مقید بودن قلمرو مسئولیت به عنوان سومین مولفه، این دو دیدگاه را تا حدی به هم نزدیک کرده است و در نهایت مسئولیت فردی/اجتماعی در قبال اعمال از منظری دیگر به بررسی تطبیقی قلمرو مسئولیت آدمی در این دو دیدگاه پرداخته است.کلید واژگان: تحلیل تطبیقی، مسئولیت، اراده، آزادی، عمل، انسان، سارتر، رویکرد اسلامی عملThe aim of this study is a comparative analysis of the nature and the realm of responsibility from the perspective of Sartre and Islamic view of action. In order to do this, two methods of conceptual analysis and comparative analysis were used; using the method of conceptual analysis, the nature of human responsibility, regarding to the nature of human and its freedom in both views, was examined and then, their similarities and differences were comparatively analyzed. The comparison was analyzed from four aspects of the origin of responsibility and the criteria (nature of responsibility), absolute/bounded responsibility and individual/social responsibility (realm of responsibility). First, despite the initial similarities between the two perspectives on the origins of responsibility, these are distinct by considering the concept of abandonment. Second, these two views, according to two aspects of the objective/subjective and absolute/relative of the responsibility criteria, are naturally different. Being absolute/ bounded, as the third component, makes the two views closer together in the responsibility realm. Fourth, individual/social responsibility of acts deals with the comparative study of this realm from another perspective.Keywords: Comparative Analysis, Responsibility, Free will, Freedom, Action, Human being, Sartre, Islamic view of action
-
مقاله حاضر به بررسی جایگاه آموزش و پرورش در چارچوب مفهومی ویژه ای از توسعه اقتصادی می پردازد که در آن آزادی ها به صورت پیوسته گسترش می یابند. در پیوند بین آزادی، توسعه و عدالت نشان داده می شود که در اقتصاد متقاضی دستیابی به توسعه پایدار می توان از درآمد نفت برای توسعه انسانی استفاده کرد. بهره برداری از نفت برای توسعه کمی و کیفی آموزش عمومی از مسیر ارتقاء سطح توانایی های مردم، به گسترش آزادی افراد برای دستیابی به زندگی بهتر منجر می شود. علاوه بر این از آنجا که نسل های آینده نیز از منافع آموزش بهره مند می شوند و بهبود کیفیت خدمات آموزشی در راستای ارتقاء سطح کیفیت زندگی مردم ارزیابی می شود، صرف منابع برای آموزش عمومی امری عادلانه، مجاز و سازگار با قرارداد اجتماعی میان ملت و دولت است. بررسی عملکرد دولت در زمینه تامین مالی کافی برای نیل به آموزش با کیفیت و توسعه فرصت های انتخاب آموزش دلالت بر عملکرد نامناسب هویت جمعی دارد و پیشنهاد می شود که تصمیم گیری کلان در مورد توزیع منابع نفتی در بین فعالیت ها و نهادهای مختلف، بر عهده مقام حکومتی که بر خلاف دولت و مجلس جنبه دوره ای ندارد، قرار داده شود.
کلید واژگان: توسعه پایدار، عدالت، آزادی، آموزش عمومی، بهره برداری از درآمد نفت -
از شاخصه های مهم جامعه پیشرفته تولید مستمر دانش در آن است. تولید دانش نیز مستلزم فراهم آمدن مقدماتی است که آزاداندیشی از مهمترین آنهاست. فارغ از مباحث نظری موضوع، مطالعه تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی نشان می دهد آزاداندیشی تاثیر بسزایی بر رونق تمدن اسلامی، در سده های اوج آن، داشته است. داعیه این نوشتار این است که برای پیشرفت کشور و تحقق تمدن نوین اسلامی نیز بایستی به این مقوله توجه جدی شود و بسترهای در عرصه های گوناگون فرهنگی و علمی فراهم شود. چرایی و چگونگی این امر مسئله ای است که این مقاله با روش توصیفی – تحلیلی در پی پاسخگویی به آن میباشد.
یافته های تحقیق نشان میدهد بالابودن ظرفیت حکومت از جنبه انتقادپذیری و برتافتن دیدگاه های دانشمندان و عالمان، رونق فرهنگ نقد و نقادی، جسارت علمی دانشمندان و شکستن مرزهای دانش، و همچنین تحقق کرسی های آزاداندیشی و نظریه پردازی از راهکارهای تحقق آزاداندیشی در کشور است که عملیشدن آن ها قطعا پیشرفت علمی کشور را به دنبال خواهد داشت.کلید واژگان: آزاد اندیشی، تمدن اسلامی، پیشرفت، آزادی، نقدOne of the important indices of the developed countries is constant science production. With not considering the theoretical issues, studying the Islamic culture and civilization shows that free thinking has had a considerable effect on the growth of the Islamic civilization in its superior ages. The aim of this paper is that this category should be considered seriously for the development and occurrence of the modern Islamic civilization and it is provided spaces in the different cultural and scientific fields. This paper is going to answer the whatness and how is a subject with the analytic and descriptive method. Out comings show that increasing the capacity of the government from the aspect of receiving criticism and accepting scholar's opinions, the development of the culture of the criticism and criticizing and the intellectuals'' braveness and cross science boards also the occurrence of the chairs of free thinking and theory building which to fulfil these, it will certainly follow the scientific progress.Keywords: free thinking, Islamic civilization, development, liberty, criticism -
در میان مولفه هایی که مقوم معنایی دنیای مدرن هستند، بی تردید مفهوم آزادی، اگر در رتبه نخست نباشد، در نخستین مرتبه ها جای دارد. نسبت اسلام و آزادی همواره محل بحث صاحب نظران بوده و نظریات متعدد و گاه متضادی طرح شده است. انقلاب اسلامی ایران از جدی ترین مجال هایی بود که نسبت اسلام و آزادی را در عمل به آزمون گذارد. این نوشتار متکفل بحث نسبت اسلام و آزادی از دیدگاه یکی از برجسته ترین اندیشمندان انقلاب اسلامی است که نقشی بی بدیل در تدوین قانون اساسی داشت. شهید بهشتی; به خلاف روی کردهای مطلق نگر و انکاری، نگاهی منصفانه و نقادانه به لیبرالیسم داشته و کوشیده است با تمیز سره از ناسره، ارزیابی علمی و دقیقی از این مکتب فکری ارائه دهد و در نهایت پس از تبیین نظری نسبت اسلام و آزادی با ارائه راه کارهای عملی نسبت آزادی در نظام نوپای اسلامی را بیان کند. روش تحقیق این نوشتار هرمنوتیک مضاعف می باشد و آثار و تالیفات شهید بهشتی; مورد خوانش مضاعف نویسندگان قرار گرفته است.کلید واژگان: سید محمد حسینی بهشتی، آزادی، لیبرالیسم، اسلام، اندیشه اسلامیAmong the components which strengthening the meaning (concept) of the modern world, undoubtedly, if the concept of freedom is not at the first stage (grade), it will be one of the high stages (one of the top priorities). The scholars have constantly put forward arguments (debate) and different opinions and sometimes opposite ones have been propounded. Islamic Revolution of Iran is one of the most important opportunities which examined (tested) the relationship between Islam and freedom. This paper provides the issue of the relationship between Islam and freedom from the point of one of the prominent Islamic Revolution scholars who has unexampled (unique) role in codifying the constitution. Shahid Behshti contrary to the approaches of absolutism and negation has had a fair (just) and critical look to liberalism and has attempted to present a scientific and careful evaluation (assessment) with distinguishing merits from faults. At the end after theoretical explanation of the relationship between Islam and freedom with advancing practical policies, hehas determined the respect of freedom in the new Islamic government. The research method is double hermeneutics and the writings and authorships of Shahid Behshti have been the subject of multiply reading of the authors.Keywords: Sayyad Muhammad Hussein Behshti, freedom, liberalism, Islam, Islamic thought
-
هدف پژوهش عبارت بود از استخراج اصول فرزندپروری در سبک زندگی اهل بیت(ع)؛ به این منظور از روش تحلیل نظری رفتار و گفتار آنان، به عنوان الگوی رفتاری، استفاده شد؛ از جمله دستاوردهای پژوهش، عبارت است از اصولی مانند: زمینه سازی (چون تربیت پیچیده و پیوسته است، باید در هر مقطع سنی، مقدمات تربیت در مقطع بعد فراهم شود)، پیشگیری (باید به آسیب های احتمالی در فرایند تربیت و راه اجتناب از آن توجه شود)، تکریم (هر نوع اقدامی که موجب خدشه دار شدن حرمت فرزند می گردد نامطلوب است)، تدریج (باید برنامه تربیتی به صورت گام به گام، متناسب با اقتضائات سنی، جنسیتی و... طراحی و اجرا گردد)، توجه به توانایی و ظرفیت متربی (برنامه ها باید تناسب با مراحل رشدی فرزندان داشته باشد)، عدم تحمیل بر کودک (والدین باید فرزندان را تا قبل از سن تمییز در انجام فعالیت های مورد علاقه و تجربه آموزی آزاد بگذارند).
کلید واژگان: فرزندپروری، اصول تربیتی، آزادی، تدریج، تسهیل، زمینه سازی، سیره، سبک زندگی، اهل بیت(ع)، روان شناسی خانوادهThe aim of the study was to elicit the principles of parenting (the rules and general statements that guide the parents and teachers) in the Ahl al-Bayt's life style. In order to answer the question of whether Ahl al-Bayt offer some general statements and rules about parenting or not, the study employed a theoretical analysis of the Ahl al-Bayt's Hadiths and behaviors. The findings consist of some principles including preparation (because education is complicated and continuous, in each stage of education, prerequisites of the next stage should be prepared), prevention (it should be paid attention to the possible damages in education process and the way of avoiding it), respect (every action that causes to damage the children's respect is not good), quantization (education program should be planned and performed gradually and in accordance with age and gender requirements), paying attention to the ability and capability of someone who is being educated (education programs should be in conformity with the children's growth stages), and no force on children (parents should give freedom to their children to do whatever they want before the age at which they can distinguish between good and bad).Keywords: parenting, educational principles, freedom, quantization, simplification, preparation, way, life style, Ahl al Bayt, psychology of family -
فلسفه، حقوق، جامعه شناسی، روانشناسی، علوم سیاسی، و حتی اقتصاد هر یک به انسان پرداخته و شان وجودی شان مطالعه و بررسی پیرامون انسان به دلایل مختلف بوده و امروزه نیز هست. هر یک در تلاش به فهم بخشی از وجود انسان از نگاه و منظر رشته خود بوده اند. ازاین رو، نگاه یکسانی به انسان ندارند و از واژه یکسانی برای انسان استفاده نمی کنند.
موضع گیری این رشته ها و نظریه های هر رشته در سه دسته یا به تعبیر کوهن سه پارادایم تقسیم می شوند. پارادایم نخست، انسان را کاملا منفعل در مقابل قدرت نهادهای اجتماعی دانسته و از مفهوم فرد استفاده می کنند. پارادایم دیگر، انسان را فردی خودمختار و سوژه کامل در مقابل نهادهای اجتماعی و فرهنگ می دانند و مفهوم سوژه یا سوبژکتیویته واژه موردپسند آنان است که بر واژه فرد، برتری دارد. درحالی که، پارادایم سوم بر این باورند که انسان در نوسان بین اصالت جامعه (انسان مطیع و منفعل) و اصالت فرد (سوژه کامل) می باشد و واژه بازیگر از مفاهیم مورد علاقه این دسته می باشد.
به هرروی، فرد متفاوت از سوژه است و سوژه اعلم تر از فرد است و فرد طی فرایندی به کمک عواملی به سوژه تبدیل می شود. درنتیجه، سوژه شدن امری اکتسابی و برساخته ای اجتماعی است. یکی از عوامل یا نهادهایی که در ساختن سوژه نقش مهمی ایفا می کند، آموزش عالی است.کلید واژگان: انسان، فرد، سوژه، قدرت، ایدئولوژی، آزادی، استقلال و آموزش عالی -
آزادی در دیدگاه امام خمینی6، هدیه ای الهی است و این نعمت را خداوند به پاس مقاومت و مبارزه های طولانی ملت مسلمان ایران به آنان بخشیده است. به اعتقاد امام6، آزادی از بزرگ ترین آرمان های انقلاب و نهضت اسلامی است و هیچ شخص و مقامی حق محروم کردن انسان ها را از آزادی خدادادی ندارد. ایشان به تمام ابعاد آزادی توجه داشته و تامین آزادی های عقیده، بیان، انتقاد، اجتماعات، مطبوعات، رسانه ها و غیره را وظیفه نظام اسلامی می داند. آزادی در ادبیات مبارزه ای امام6، همواره یکی از اهداف مهم بوده و این کلمه، در مبارزه های قبل از انقلاب، در بیانات شان به تکرار آمده است. ایشان آزادی را حق اولیه بشر می داند که از ابتدای خلقت به او بخشیده شده و حقی همانند حق حیات است که آدمی قبل از تشکیل جامعه و دولت از آن برخوردار است و دولت نیز موظف به پاسداری از حریم آن است. امام6 در اوج ارج نهادن به آزادی، آن را نتیجه یگانه پرستی می داند؛ چراکه اعتقاد به خدای یگانه سبب آزادی می شود و سلب آزادی، شرک را به ارمغان می آورد. این مقاله درصدد بررسی مفهوم آزادی در اندیشه امام خمینی6 است و نیز به انواع آزادی از دیدگاه ایشان می پردازد.
کلید واژگان: امام خمینی(ره)، آزادی، دین اسلام، آزادی سیاسی، عبودیتFreedom based on Imam Khomeini's (RA) thought was a gift from god and blessed by God through the resistance and long struggle of Muslim nation of Iran. According to Imam Khomeini, freedom was one of the greatest ideal of Iran's revolution and Islamic movement; nobody has authority to deprive people of God- given freedom. He noted to all aspects of freedom and knew the ensuring freedom of opinion, expression, criticism, assembly, press, media and etc. as the task of the Islamic state. Imam Khomeini, in his remarks on struggle, considered freedom as a major goal and this word was expressed repeatedly in his pre-revolution speeches. He considered freedom as the basic human right which was bestowed to him/her from the beginning of the creation. It is like the right to live that he/she benefitted from before the formation of society and government. Governments are obliged to protect its privacy. Valuing freedom highly, he knew freedom as the outcome of monotheism; as belief in god leads to the freedom of human and depriving others of freedom was equivalent to atheism. This paper was to investigate the concept and types of freedom in the thought of Imam Khomeini.Keywords: Imam Khomeini, Freedom, Islam, Political freedom, Devotion -
یکی از راه های گسترش رویکرد فمینیسم لیبرال در جهان، استفاده از آموزش زبان انگلیسی است که فرهنگ انگلیسی به وسیله آن در میان زبان آموزان رواج می یابد. این تحقیق با هدف کشف نشانه های ترویج فمینیسم لیبرال در منابع آموزش زبان، با رویکردی فرهنگی، ابتدا ابعاد و مولفه های فمینیسم لیبرال را مشخص کرد. پس از آن، سه منبع از پرکاربرترین منابع آموزش زبان انگلیسی در ایران انتخاب شد و بخش هایی که نشانه های ترویج فمینیسم لیبرال در آنها آشکار بود، تحلیل محتوا شد. تحلیل ها براساس مولفه های فمینیسم لیبرال و فرهنگ ایرانی اسلامی رایج انجام شد. این تحلیل ها برای تایید در اختیار بیست خبره قرار گرفت و پس از اصلاحات نتیجه گیری شد. نتایج حاکی از این بود که دو بعد برابری (35/5 درصد) و توانمندی (30/5 درصد) در این منابع از بیشترین فراوانی برخوردار بودند. ابعاد آزادی (17/5 درصد) و حمایت قانونی (13/5 درصد) در مرتبه سوم و چهارم قرار داشتند. آمار سایر مولفه ها کمتر از 5 درصد و قابل چشم پوشی بود.
کلید واژگان: فمینیسم لیبرال، منابع آموزش زبان انگلیسی امریکایی، برابری، آزادی، توانمندی برابرOne of the ways of disseminating liberal feminism is utilization of English language teaching through which English culture is spread among language learners. In order to find out the indicators of liberal feminism in English language teaching resources, the researchers, first, identified its dimensions and components following a cultural approach. Then, the three mostly used English language resources in Iran were selected and the contents of the parts containing clear indicators of liberal feminism were analyzed. The analyses were carried out on the basis of the components of liberal feminism and the common Islamic, Iranian culture. These analyses were presented to twenty experts to be confirmed. Then, the content analyses were revised and the final results were achieved. The results indicated that the two dimensions of equality (35.5 percent) and capability (30.5 percent) were the most frequent in the resources. Freedom (17.5 percent) and legal protection (13.5 percent) took up the third and fourth places in the table. Other dimensions had a frequency of less than 5 percent and were negligible.Keywords: liberal feminism, American English teaching resources, equality, freedom, equal capability
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.