جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « کم توان ذهنی » در نشریات گروه « علوم تربیتی »
تکرار جستجوی کلیدواژه «کم توان ذهنی» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
پژوهش حاضر باهدف اثربخشی طرحواره درمانی بر طرحواره های ناسازگار اولیه در مادران دارای فرزند کم توان ذهنی در شهرستان قدس انجام شد. این مطالعه از نوع تحقیقات نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل اجرا شد. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه مادران دانش آموزان کم توان ذهنی شهرستان قدس در سال تحصیلی 1401-1402 بود که از بین آن ها به روش نمونه گیری دردسترس 30 نفر انتخاب شد و به صورت تصادفی در 2 گروه 15 نفره آزمایش و کنترل قرار گرفتند. پرسشنامه طرحواره یانگ (YSQ-SF) به عنوان پیش آزمون توسط هر دو گروه تکمیل شده سپس گروه آزمایش 12 جلسه طرحواره درمانی را دریافت نمودند و گروه کنترل برنامه عادی روزانه خود را گذراند. سپس از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد و داده های پژوهش با استفاده از روش های آمار توصیفی (شاخص های گرایش مرکزی و پراکندگی) و استنباطی (تحلیل کوواریانس) در برنامه SPSS نسخه 22 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که طرحواره درمانی بر کاهش طرحواره های ناسازگار اولیه (628/0h =، 001/0P<) تاثیر مثبت و معناداری داشتند. به کارگیری طرحواره درمانی به عنوان یک درمان موثر می تواند بر کاهش و تعدیل طرحواره های ناسازگار اولیه مادران دارای فرزند کم توان ذهنی تاثیر گذاشته و بر بهبود وضعیت روانی و زندگی روزمره آن ها کمک کند.
کلید واژگان: طرحواره درمانی, طرحواره های ناسازگار اولیه, کم توان ذهنی, مادران}The research was carried out with the present aim of the effectiveness of schema therapy on primary maladaptive schemas in mothers with intellectual disability children in Quds city. This study was conducted as a semi-experimental research with a pre-test and post-test design with a control group. The statistical population of this research included all the mothers of intellectual disability students in Quds city in the academic year of 2022-2023, from which 30 people were selected by the available sampling method and were randomly divided into 2 groups of 15 people, experimental and control. Young Schema Questionnaire (YSQ-SF) was completed by both groups as a pre-test, then the experimental group received 12 sessions of schema therapy and the control group went through their normal daily schedule. Then, both groups were given a post-test and the research data were analyzed using descriptive statistics (central tendency and dispersion indices) and inferential (covariance analysis) methods in Spss version 22. The results showed that schema therapy had a positive and significant effect on reducing initial maladaptive schemas (h=0/628, P<0/001). Using schema therapy as an effective treatment can reduce and adjust the initial maladaptive schemas of mothers with intellectual disability children and help improve their mental status and daily life
Keywords: Intellectual Disability, Mothers, Primary Maladaptive Schemas, Schema Therapy} -
زمینه و هدف
کیفیت زندگی مفهوم وسیعی است که همه ابعاد زندگی از جمله سلامت را در بر می گیرد. هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی نقش استرس والدگری و نشخوار فکری در پیش بینی کیفیت زندگی مادران کودکان کم توان ذهنی شهر اهواز بود.
روشدر این مطالعه توصیفی- همبستگی، جامعه آماری را کلیه مادران کودکان کم توان ذهنی شهر اهواز در سال 1402 تشکیل دادند که به روش نمونه گیری در دسترس تعداد 106 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (1996)؛ استرس والدگری آبیدین (1992)، نشخوار فکری نولن، هوکسما و مارو (1991) استفاده شد. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام تحلیل شدند.
یافته هانتایج پژوهش نشان داد که استرس والدگری با کیفیت زندگی رابطه منفی و معنادار و نشخوار فکری با کیفیت زندگی نیز رابطه منفی و معنادار داشتند. استرس والدگری و نشخوار فکری 42 درصد از واریانس مربوط به کیفیت زندگی مادران را پیش بینی کردند و استرس والدگری سهم بیشتری در کیفیت زندگی مادران داشت.
نتیجه گیریبا توجه به نتایج به دست آمده اهمیت توجه به استرس والدگری و نشخوار فکری در کیفیت زندگی مادران کودکان کم توان ذهنی بیش از پیش احساس می شود.
کلید واژگان: کم توان ذهنی, کیفیت زندگی, استرس والدگری, نشخوار فکری} -
هدف
درپی تغییرات آموزش پس از همه گیری بیماری کووید 19 ، مربیان دانش آموزان کم توان ذهنی تجارب متفاوتی را دریافت کردند. هدف پژوهش حاضر، بررسی تجربه زیسته مربیان دانش آموزان کم توان ذهنی از آموزش الکترونیکی در دوران بیماری کووید 19 بود.
روش هااین مطالعه از نوع کیفی و با استفاده از روش پدیدار شناسی بود. داده ها از طریق مصاحبه های بدون ساختار جمع آوری و با روش اسمیت تجزیه وتحلیل شدند. جامعه این پژوهش کلیه مربیان مدارس استثنایی شهرستان کرج بود. نمونه گیری به صورت هدفمند و با تعداد 20 نفر انجام شد.
یافته هاتحلیل عمیق دیدگاه های مربیان، موجب شناسایی و دسته بندی 11 مضمون اصلی، 27 مضمون فرعی و 55 کد اولیه شد که برخی از آنها به عنوان نقاط قوت)درجریان قرار گرفتن والدین از روند آموزشی، دسترسی دایم به دانش آموزان، ارتباط راحت دانش آموزان با یکدیگر و ارتقاء مربیان(و برخی دیگر به عنوان نقاط ضعف) کاهش تمرکز دانش آموز و مربی، ناتوانی دانش آموز در استفاده از ابزارهای آموزش، فقدان ملزومات آموزشی ویژه دانش آموزان کم توان ذهنی، انرژی بر بودن آموزش مجازی، دشوار بودن سنجش یادگیری، مشکلات ارتباطی با والدین و مشکلات شخصی و خانوادگی برای مربی(معرفی شدند.
نتیجه گیریبا تلفیق نقاط قوت آموزش حضوری و برخط می توان در ارتقاء کیفیت یادگیری دانش آموزان کم توان ذهنی گام موثری برداشت. ضمن اینکه در مواقع ضروری لازم است سامانه الکترونیکی ویژه این دسته از دانش آموزان طراحی شود.
کلید واژگان: آموزش الکترونیکی, تجربه زیسته, کم توان ذهنی, مربی}ObjectiveFollowing the changes in education after the covid-19 pandemic, teachers of students with mental disabilities received different experiences. The aim of the present study was to investigate the lived experience of educators of intellectually disabled students from electronic education during the Covid-19 era.
MethodsThis study was of qualitative type using phenomenological method. Data were collected through unstructured interviews and analyzed by Smith's method. The population of this research was all teachers of exceptional schools in Karaj city. Sampling was done purposefully and with 20 people.
FindingsAn in-depth analysis of the teachers' views led to the identification and classification of 11 main themes, 27 sub-themes and 55 primary codes, some of which are considered strengths (parents being informed about the educational process, constant access to students, easy communication between students and the promotion of instructors) and some others as weaknesses (decreasing student and instructor concentration, student inability to use teaching tools, lack of special educational requirements for students with mental disabilities, energy-consuming virtual education, difficulty in measuring learning, communication problems with parents and problems personal and family for the coach) were introduced.
ConclusionBy combining the strengths of face-to-face and online education, an effective step can be taken in improving the quality of learning of intellectually disabled students. In addition, when necessary, it is necessary to design a special electronic system for this category of students.
Keywords: Covid-19, e-learning, lived experience, mental retardation, teacher} -
زمینه و هدف
هدف از این پژوهش اثربخشی آموزش ایما گوتراپی بر انعطاف پذیری شناختی و اجتناب شناختی مادراندارای فرزندان کم توان ذهنی بود.
روشروش پژوهش نیمه آزمایشی و با به کارگیری طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه انجام شد. جامعه آماریمتشکل از تمام مادران دارای فرزندان کم توان ذهنی شهر بیرجند در سال 1402 - 1401 بود. از میان جامعه آماری بااستفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 28 مادر داری فرزند کم توان ذهنی انتخاب، و به صورت تصادفی در قالب 2 گروه آزمایشی 14 و گواه 14 جایگزین شدند. در این پژوهش به منظور جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال 2010 و اجتناب شناختی سکستون و دا گاس 2008 استفاده شد. گروه آزمایشی به مدت 10 جلسه ی 9 دقیقه ای تحت آموزش ایما گوتراپی قرار گرفت، درحالی که گروه گواه آموزشی دریافت نکرد.داده ها از طریق تحلیل کوواریانس چندمتغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته هانتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده های پژوهش نشان داد که آموزش ایما گوتراپی بر بهبود انعطاف پذیریشناختی و کاهش اجتناب شناختی آزمودنی ها اثربخش بوده است (01 /P>0).
نتیجه گیرینتایج این پژوهش حا کی از کاربرد مفید رویکرد آموزش ایما گوتراپی در بهبود انعطاف پذیری شناختی وکاهش اجتناب شناختی مادران دارای فرزند کم توان ذهنی بود.
کلید واژگان: اجتناب شناختی, انعطاف پذیری شناختی, ایما گوتراپی, کم توان ذهنی, مادران}Background & PurposeThe aim of this research was the effectiveness of imago therapy training oncognitive flexibility and cognitive avoidance of mothers with mentally retarded children.
Materials and MethodsThe method of this research was semi-experimental and was carried out usinga pre-test-post-test design with a control group. The statistical community consisted of all mothers withmentally retarded children in Birjand city in 2022-2023. 28 mothers of intellectually disabled children wereselected from among the statistical population using the available sampling method, and they were randomlyreplaced in the form of two experimental (14) and control (14) groups. In this research, in order to collectresearch data, cognitive flexibility questionnaire by Dennis and Vanderwaal (2010) and cognitive avoidanceby Sexton and Dagas (2008) were used. The experimental group underwent imagotherapy training for 10sessions of 9 minutes, while the control group did not receive the training certificate. The data were analyzedthrough multivariate analysis of covariance.
ResultsThe results of the research data analysis showed that imago therapy training was effective inimproving cognitive flexibility and reducing cognitive avoidance of subjects (P<0.01).
ConclusionThe results of this research indicated the useful application of imago therapy training approachin improving cognitive flexibility and reducing cognitive avoidance of mothers with intellectually disabledchildren.
Keywords: cognitive avoidance, cognitive flexibility, Imago therapy, mental retardation, mothers} -
زمینه
کودکان کم توان ذهنی، کودکانی هستند که با کودکان عادی حداقل در یکی از زمینه های ذهنی، حسی، ارتباطی، رفتار اجتماعی و ویژگی های جسمی تفاوت دارند.
هدفپژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش شادکامی فوردایس بر تاب آوری و بهزیستی روان شناختی والدین دارای فرزند کم توان ذهنی انجام شد. روش پژوهش: طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_ پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه والدین دارای فرزند با کم توانی ذهنی شهرستان گنبد کاووس بود که تعداد 30 والد دارای فرزند کم توان ذهنی با روش نمونه گیری داوطلبانه و به صورت تصادفی در گروه های آزمایشی و گواه گمارده شدند، در هر گروه 15 والد. گروه آزمایشی به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای، طی 2 ماه تحت آموزش شادکامی فوردایس قرار گرفت. در این پژوهش از پرسشنامه تاب آوری کونور و دیویسون 2003 و بهزیستی روان شناختی ریف 1988 استفاده شد. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه و تحلیل شد.
یافته هانتایج نشان داد که آموزش شادکامی فوردایس بر تاب آوری و بهزیستی روان شناختی والدین دارای فرزند کم توان ذهنی تاثیر معنادار دارد. بدین صورت آموزش شادکامی فوردایس توانسته منجر به افزایش تاب آوری و بهبود بهزیستی روان شناختی این والدین شود.
نتیجه گیریبا توجه به نتایج پژوهش حاضر، آموزش شادکامی فوردایس با بهره گیری از فن ابراز احساسات، دوری از افکار نگران کننده، زندگی در حال و آشنایی با شخصیت سالم و آموزش شایستگی والدینی می تواند یک روش کارآمد جهت افزایش تاب آوری و بهزیستی روان شناختی والدین دارای فرزند کم توان ذهنی به شمار رود.
کلید واژگان: بهزیستی روان شناختی, تاب آوری, شادکامی فووردایس, کم توان ذهنی}BackgroundMentally retarded children are children who differ from normal children in at least one area of mental characteristics, sensory abilities, communication skills, social behavior, and physical characteristics.
ObjectiveThe aim of this study was to the effectiveness of Fordyce Happiness Education on resilience and psychological well-being of parents with mentally retarded children.
MethodThe present study was a quasi-experimental with a pretest-posttest design with a control group and a one-month follow-up period. The statistical population of the study included all parents with children with mental disabilities in Gonbad Kavous. 30 parents with children with mental disabilities were assigned to the experimental and control groups by voluntary sampling method (15 parents in each group). The experimental group underwent Fordyce Happiness training for 8 sessions of 90 minutes for two months. In this study, Connor and Davison (2003) Resilience Questionnaire and Reef Psychological Welfare Questionnaire (1988) were used. The data were analyzed by repeated measures analysis of variance.
ResultsThe results showed that Fordyce happiness training has a significant effect on resilience and psychological well-being of parents with mentally retarded children. Thus, Fordyce Happiness Education has been able to increase resilience and improve the psychological well-being of these parents.
ConclusionAccording to the results of the present study, Fordyce happiness training by using the technique of expressing emotions, avoiding worrying thoughts, living and getting acquainted with a healthy personality and parenting competency training can be an effective way to increase resilience and well-being. Psychology of parents with mentally retarded children.
Keywords: Fordyce happiness, mental retardation, psychological well-being, resilience} -
زمینه و هدف
هدف پژوهش حاضر تعیین مدل اضطراب اجتماعی والدین کودکان کم توان ذهنی: نقش شیوه های تربیتی با میانجی گری راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان بود.
روشمطالعه حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش والدین دانش آموزان ابتدایی کم توان ذهنی شهر ارومیه در سال تحصیلی 1400 - 1399 بود. حجم نمونه براساس جدول کرجسی و مورگان 200 نفر تعیین شد که با توجه به شیوع بیماری کووید- 19 با روش دردسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش سیاهه اضطراب اجتماعی کونور و همکاران، 2000 ، پرسشنامه شیوه های تربیتی والدین بامریند، 1991 و پرسشنامه نظم جویی شناختی هیجان گارنفسکی و همکاران، 2001 بودند. داده ها با روش مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS-26 و LISREL-8.5 تحلیل شدند.
یافته هایافته ها نشان داد که شیوه تربیتی سهل گیر بر راهبرد مثبت نظم جویی شناختی هیجان، شیوه های تربیتی مستبد و مقتدر بر راهبردهای مثبت و منفی نظم جویی شناختی هیجان و راهبردهای مثبت و منفی نظم جویی شناختی هیجان و شیوه های تربیتی سهل گیر و مستبد بر اضطراب اجتماعی اثر مستقیم و معنادار داشتند . 05 / P>0 ، اما شیوه تربیتی سهل گیر بر راهبرد منفی نظم جویی شناختی هیجان و شیوه تربیتی مقتدر بر اضطراب اجتماعی اثر مستقیم و معناداری نداشتند (05 / P<0) . همچنین، شیوه های تربیتی مستبد و مقتدر با میانجی راهبردهای مثبت و منفی بر اضطراب اجتماعی اثر غیرمستقیم و معنادار داشت (05 / P>0) ، اما شیوه تربیتی سهل گیر با میانجی راهبردهای مثبت و منفی بر اضطراب اجتماعی اثر غیرمستقیم و معناداری نداشت (05 / P<0)
نتیجه گیریبا توجه به یافته ها، برای کاهش اضطراب اجتماعی می توان زمینه را برای تعدیل شیوه های تربیتی و راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان فراهم کرد.
کلید واژگان: اضطراب اجتماعی, راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان, شیوه های تربیتی, کم توان ذهنی}Background & PurposeThe aim of research was determine the social anxiety model of parents of children with intellectual disability: The role of parenting styles with mediation of cognitive emotion regulation strategies.
Materials & MethodThe present study was descriptive from correlation type. The research population was parents of intellectual disability elementary students of Urmia city in 2020-21 academic years. The sample size based on Krejcie and Morgan table determined 200 people who according to prevalence of covid-19 were selected by available method. The research tools were social anxiety inventory (Connor et al., 2000), parenting styles questionnaire (Baumrind, 1991) and cognitive emotion regulation questionnaire (Garnefski et al., 2001). Data were analyzed by structural equation modeling method in SPSS-26 and LISREL-8.5 software.
ResultsThe findings showed that permissive parenting on positive strategy of cognitive emotion regulation, authoritarian and authoritative parenting on positive and negative strategies of cognitive emotion regulation, and positive and negative strategies of cognitive emotion regulation and permissive and authoritarian parenting on social anxiety had a direct and significant effect (P<0.05), but permissive parenting on negative strategy of cognitive emotion regulation and authoritative parenting on social anxiety didn't have a direct and significant effect (P>0.05). Also, authoritarian and authoritative parenting with mediation of positive and negative strategies had an indirect and significant effect on social anxiety (P<0.05), but the permissive parenting with mediation of positive and negative strategies had no indirect and significant effect on social anxiety (P<0.05).
ConclusionAccording to the findings, for reduce social anxiety can provide basis for modifying parenting styles and cognitive emotion regulation strategies.
Keywords: Cognitive emotion regulation strategies, intellectual disability, parenting styles, social anxiety} -
مقاله حاضر با هدف اثربخشی بازی درمانی شناختی-رفتاری بر توجه و تمرکز و سازگاری اجتماعی دانش آموزان کم توان ذهنی انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری، دانش آموزان پسر دوره دوم ابتدایی کم توان ذهنی مدارس استثنایی شهر تبریز در سال تحصیلی 400-1399 بودند که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس30 نفر به عنوان نمونه جهت اجرای پژوهش انتخاب و به صورت دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) گمارده شدند. جهت سنجش توجه و تمرکز از حافظه فعال در مقیاس هوش وکسلر- نسخه چهارم و جهت سنجش سازگاری اجتماعی از پرسشنامه سینها و سینگ (1380) استفاده شد. قبل از اجرای مداخله از هر دو گروه پیش آزمون توجه و تمرکز و سازگاری اجتماعی به عمل آمد. گروه آزمایش بازی درمانی شناختی-رفتاری را از طریق پکیج آموزشی در 12 جلسه دریافت کرد و گروه کنترل هیچگونه مداخله آموزشی دریافت نکرد. پس از اجرای مداخله در مرحله پس آزمون، هر دو گروه مجددا ابزارهای مرحله پیش آزمون را پاسخ دادند. داده ها با استفاده از آزمون کواریانس تک متغیره و کواریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شدند. بازی درمانی شناختی-رفتاری در افزایش توجه، تمرکز و همچنین افزایش سازگاری اجتماعی و خرده مقیاس های آن اثربخش بوده است (05/0>p). با توجه به اثربخشی بازی درمانی شناختی-رفتاری پیشنهاد می شود در مدارس استثنایی به صورت دوره ای از روش های آموزشی بازی درمانی شناختی-رفتاری در جهت افزایش توجه و تمرکز و سازگاری اجتماعی دانش آموزان کم توان ذهنی بهره گرفته شود.
کلید واژگان: توجه و تمرکز, سازگاری اجتماعی, بازی درمانی شناختی-رفتاری, کم توان ذهنی}The present article was done with the aim to investigate the effectiveness of cognitive-behavioral play therapy on attention and concentration and social adjustment of students with intellectual disability. The research method was quasi-experimental with a pretest and posttest design plus control group. The statistical society consisted of male students with intellectual disability in second grade of elementary exceptional schools during 2021-2022; among them 30 students were selected and categorized in experimental group (15) and control group (15). Wechsler (4th edition) scale used to evaluate students` attention and concentration of active memory and Sinha and Singe (2002) for social adjustment. Prior to the study, Pre-test of attention and concentration and social adjustment was implemented in both groups. The experimental group received cognitive-behavioral play through the training package in 12 sessions, but the control group did not receive any intervention. After the Intervention in the post-test stage, both of the groups answered to the same questionnaire of pre-test stage. The research data was analyzed with one way and Multivariate Covariance Analysis. The cognitive-behavioral play had a positive effect on the increase of students’ attention and concentration and social adjustment and their subscales (P<0.05). According to the effectiveness of the cognitive-behavioral play, it was suggested to apply periodically the methods of cognitive-behavioral play training with the aim to increase intellectually disabled students` attention and concentration and social adjustment.
Keywords: Attention, Concentration, social adjustment, Cognitive-Behavioral Play, Students with Intellectual Disability} -
زمینه و هدف
هدف از پژوهش حاضر اثربخشی روایت درمانی بر احساس کهتری و افسردگی مادران کودکان کم توان ذهنی بود.
روشاین مطالعه با رویکرد کمی و به روش نیمه آزمایشی و با بکارگیری طرح پیش آزمون-پس آزمون-پیگیری با گروه گواه انجام شد. جامعه آماری متشکل از تمام مادران دانش آموزان کم توان ذهنی شهرستان کاشان در سال تحصیلی 1398 - 1399 بود. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 24 نفر به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 12 نفری آزمایشی و گواه جایگزین شدند. شرکت کنندگان به پرسشنامه های استاندارد افسردگی بک 1961 و احساس کهتری یایو و همکاران 1997 در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری پاسخ دادند. گروه آزمایشی مداخله روایت درمانی را در 8 جلسه 5/ 1 ساعته و هر هفته 2 جلسه دریافت کردند، در صورتی که گروه گواه هیچ گونه مداخله ای را طی مدت زمان انجام پژوهش دریافت نکرد. در پایان نیز داده های پژوهش با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و در سطح معناداری 05 / 0 تحلیل شدند.
یافته هانتایج نشان داد که میانگین نمرات افسردگی و احساس کهتری گروه آزمایشی نسبت به گروه گواه، در مرحله پس آزمون کاهش معناداری پیدا کرده و این کاهش در مرحله پیگیری نسبتا ثابت مانده است (001 / p>09).
نتیجه گیریبراساس نتایج پژوهش، روایت درمانی می تواند به عنوان یک روش مداخله ای موثر در کاهش مشکلات روان شناختی مادران کودکان کم توان ذهنی مورد توجه قرار گیرد.
کلید واژگان: احساس کهتری, افسردگی, روایت درمانی, کم توان ذهنی, مادران}Background & PurposeThe effectiveness of narrative therapy on the feelings of inferiority and depression of mothers of mentally retarded children was the aim of this study.
Materials and MethodsThis quasi-experimental study was performed using a quasi-experimental approach and using a pre-test-post-test-follow-up design with a control group. The statistical population consisted of all mothers of mentally retarded children in Kashan in the academic year 1398-1399. Using the available sampling method, 24 people were selected as a sample and randomly assigned to two groups of 12 people (experimental and control). Participants answered Beck Depression Inventory (1961) and Yao et al.'s (1997) Standard Questionnaire on Pre-Examination, Post-Examination, and Follow-up. The experimental group received narrative-therapy intervention in 8 sessions of 1.5 hours and two sessions per week, while the control group did not receive any intervention during the study. Finally, the research data were analyzed by analysis of variance with repeated measures and at a significance level of 0.05.
ResultsThe results showed that the mean scores of depression and feelings of humiliation in the experimental group compared to the control group decreased significantly in the post-test phase and this decrease remained relatively constant in the follow-up phase (p<0.001).
ConclusionBased on the results of research, narrative therapy can be considered as an effective intervention method in reducing the psychological problems of mothers of children with mental disabilities.
Keywords: Depression, Feelings of Humiliation, Mental Retardation, Mothers, Narrative Therapy} -
هدف
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش غنی شده با نقشه مفهومی و روش سنتی بر یادگیری، یادداری و بارشناختی دانش آموزان کم توان ذهنی در درس علوم تجربی انجام شده است.
روشروش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون-پیگیری با گروه کنترل بود. از بین تمام دانش آموزان کم توان ذهنی پایه سوم ابتدایی شهر تهران تعداد 30 نفر از آنها از راه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جای دهی شدند. برای هر گروه، نخست پیش آزمون یادگیری اجرا، سپس در گروه آزمایش، نخست معلم درس خود را (مباحث انواع مواد، اندازه گیری مواد، آب ها) به طور کامل به دانش آموزان ارایه داد و سپس از نقشه مفهومی به عنوان مکملی برای مفهوم آموزش داده شده استفاده شد. اما معلم در گروه کنترل برای آموزش مفاهیم درس علوم به روش مرسوم خود ادامه داد. در پایان، پس آزمون یادگیری و بارشناختی و پس از سه هفته، آزمون یادداری انجام شد.
یافته هانتایج نشان داد که بین یادگیری دانش آموزان گروه آزمایش و کنترل با سطح معناداری تفاوت معناداری وجود دارد (007/0 >P). همچنین بین یادداری آنها با سطح معناداری تفاوت معناداری وجود دارد (004/0 >P). از نظر بارشناختی تحمیل شده بر حافظه دانش آموزان نیز، بارشناختی کمتری بر حافظه دانش آموزان گروه آزمایش نسبت به دانش آموزان گروه کنترل وارد شد (001/0 >P).
نتیجه گیریاستفاده از راهبرد آموزشی نقشه مفهومی به عنوان یک مداخله مبتنی بر فراشناخت می تواند باعث افزایش یادگیری و یادداری دانش آموزان کم توان ذهنی و در نتیجه کاهش بارشناختی وارد شده بر حافظه این دانش آموزان شود.
کلید واژگان: نقشه مفهومی, یادگیری, یادداری, بارشناختی, کم توان ذهنی}ObjectiveThe main purpose of the current study was to compare the effectiveness of education of using conceptual map and traditional methods on learning, retention and cognitive load of mental retardation students in Experimental science course.
Methodhas been quasi-experimental with pretest- posttest outline with control group. Statical community of this study includes all third-grade intellectual disable students in Tehran that 30 of them were selected through random sampling were located in two test and control groups. For each group, first, the pretest learning run, then in test group, the teacher presented subjects (issues of materials, measurements of materials, water) to students completely and use conceptual map as a complement for educational concept. But the teacher, in the control group, continued his own conventional methods for teaching concepts in science lesson. At the end, learning & cognitive load posttest and after three weeks, the retention test was run. As well as, to measure the cognitive load on memory, mental method was used (using questionnaires).
Resultsshowed that there is significant difference between student's learning in test and control groups (0/007) and there is significant difference between their retention (0/04).
ConclusionIn terms of, cognitive load imposed on student's memory, less cognitive load imposed on students in test group compared to control group (0/001).
Keywords: CConceptul Map, Learning, Retention, Cognitive Load, Mental Retardation} -
این پژوهش با هدف بررسی تاثیر آموزش مهارت های اجتماعی با روش چندرسانه ای بر رفتارسازشی دانش آموزان کم توان ذهنی انجام شد. روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه است. جامعه ی آماری شامل همه ی دانش آموزان کم توان ذهنی پایه هشتم دوره متوسطه اول شهر تهران بود که 40 نفر از آن ها انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جای دهی شدند. گروه آزمایش طی هشت جلسه 45 دقیقه ای (هفته ای یک جلسه) با استفاده از نرم افزار چندرسانه ای محقق ساخته آموزش دیدند ولی به گروه گواه آموزشی ارایه نشد. ابزار جمع آوری داده ها، مقیاس رفتار سازشی وایلند و برنامه چندرسانه ای آموزشی محقق ساخته بود. داده های به دست آمده با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری تحلیل شد. نتایج نشان داد که میانگین رفتار سازشی گروه آزمایش به طور معناداری بیشتر از گروه گواه بود (001/0 >P). همچنین نمرات رفتار سازشی گروه آزمایش در مهارت های ارتباطی، مهارت اجتماعی و مهارت زندگی معنادار بود (001/0 >P)، ولی در مهارت حرکتی معنادار نبود. نتیجه این که برنامه آموزش مهارت های اجتماعی به روش چندرسانه ای باعث بهبود رفتار سازشی، مهارت ارتباطی، مهارت اجتماعی و مهارت زندگی دانش آموزان کم توان شد. بنابراین برنامه ریزی برای ارایه آموزش از طریق چندرسانه ای به این دانش آموزان اهمیت ویژه ای دارد.
کلید واژگان: مهارت های اجتماعی, چندرسانه ای آموزشی, سازگاری اجتماعی, کم توان ذهنی}The purpose of this study effectiveness of social skills instruction by method of multimedia instructional on the rate of social compatibility mental disable male Students in Eighth grade of secondary school And the application of the quasi-experimental method was pre-test - post-test control group. To this purpose 40 male students Mentally retarded in the eighth grade of junior high school of Tehran were selected using random sampling, Using a pre-test and post-test quasi-experimental design with experimental and control groups were measured. The experimental group of eight 45-minute sessions (one session per week) using multimedia software by researchers-made trained, but training was not provided to the control group. Collection tools of date, adaptive behavior Scale was researcher-made Vaylnd and educational multimedia applications. Data obtained were analyzed using multivariate analysis of multivariate covariance. The results showed that the experimental group was significantly greater mean Adaptive Behavior than the control group (p>0/001). As well as Adaptive Behavior of the experimental group scores in communication skills, social skills and life skills were significant (p>0/001) but not significant in motor skills. The result is that social skills training program using multimedia to improve Adaptive Behavior, communication skills, social skills and life skills students were mentally retarded. So planning to provide training to the students through the multimedia is particularly important.
Keywords: Multimedia Instructional, Social adjustment, Mentally Disable} -
زمینه
کودکان کم توان ذهنی به واسطه ی نیازهای مراقبتی، آموزشی و توان بخشی تنش و فشار زیادی را به خانواده وارد می کنند و این عوامل می توانند فرآیند سازگاری و بهزیستی روان شناختی والدینشان را تحت تاثیر قرار دهند. هدف هدف این پژوهش، اثربخشی روان شناسی مثبت نگر بر بهزیستی روان شناختی مادران دارای فرزند کم توان ذهنی بود.
روش پژوهشروش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مادران دارای فرزند کم توان ذهنی مرکز توان بخشی معلولان نمونه شهرستان شهریار بود که با روش نمونه گیری هدفمند، 30 نفر انتخاب شدند و در دو گروه آزمایشی) 15 نفر(و کنترل) 15 نفر(جایگزین شدند. گروه آزمایشی 8 جلسه 2 ساعته آموزش مداخله های روان شناسی مثبت نگر دریافت کردند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه بهزیستی روان شناختی)ریف، 2002 (استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس یک طرفه انجام شد.
یافته هایافته های پژوهش نشان داد که مداخلات روان شناسی مثبت نگر بر بهزیستی روان شناختی و مولفه های آن در مادران دارای فرزند کم توان ذهنی تاثیر دارد.
نتیجه گیریبا توجه به یافته های این پژوهش، روان شناسی مثبت نگر می تواند به عنوان یک روش برای توانمندسازی مادران با کودک کم توان ذهنی مطرح باشد.
کلید واژگان: بهزیستی روان شناختی, روان شناسی مثبت نگر, کم توان ذهنی}BackgroundChildren with mental disabilities put a lot of stress on the family due to the needs of care, education and rehabilitation, and these factors can affect the process of psychological adjustment and well-being of their parents.
ObjectiveThe purpose of this study was to investigate the effectiveness of positive psychology on psychological well-being of mothers with a mentally retarded child. The quasi-experimental research was pre-test, post-test, and control group. The semi-experimental was pre-test-post-test with a control group. The sample comprised of the study included all mothers with mentally retarded children in the sample rehabilitation center of Shahriar city. 30 people were selected by purposive sampling method and were replaced in two experimental groups (n=15) and control group (n=15). The experimental group received 8 two-hour sessions of positive psychological intervention training. Psychological well-being questionnaire (Reef, 2002) was used to collect data. Data analysis was performed using one-way analysis of covariance.
ResultsIt showed that positive psychological interventions had an impact on psychological well-being and its components in mothers with mentally retarded children.
ConclusionAccording to the findings of this study, positive psychology can be considered as a method for empowering mothers with mentally retarded children.
Keywords: mental retardation, positive psychology, psychological well-being} -
هدف بررسی اثر بازی فردی و گروهی در محیط آموزشی معلم محور و کودک محور بر ارزیابی عملکرد حرکتی و رفتار سازشی کودکان کم توان ذهنی بود. شرکت کنندگان کودکان کم توان ذهنی (21 دختر و 19 پسر) با دامنه سنی 7 تا 10 سال شهر گنبد بودند که براساس پرسشنامه رفتار سازشی راتر (نورم ایران)، افرادی که نمره 45 و کمتر بدست آوردند، بعلاوه ضریب هوشی50 تا 70 واجد شرایط شرکت در این تحقیق شدند. شرکت کنندگان بصورت تصادفی در چهارگروه 10 نفره (دو گروه انفرادی در محیط آموزشی معلم محور و کودک محور و دو گروه جمعی در محیط آموزشی معلم محور و کودک محور) تقسیم شدند. مداخله در شش هفته، هفته ای دو روز ، و در 12 جلسه، بازی دبستانی در دو محیط آموزشی معلم محور و کودک محور صورت گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 22 انجام شد. برای آزمون فرضیه پژوهش از تحلیل واریانس -کوواریانس یکراهه استفاده شده است. نتایج نشان داد تاثیر بازی حرکتی انفرادی و گروهی در گروه های کودک محور با استقلال بالا و مربی محور با استقلال پایین در مرحله پس آزمون بیشتر از مرحله پیش آزمون بود که این نشان دهنده پیشرفت هر دو گروه در مرحله پس آزمون است و همچنین باعث کاهش اختلال رفتار سازشی هر دو گروه در مرحله پس آزمون است. همچنین مشخص شد بازی حرکتی به صورت گروهی در گروه مربی محورعملکرد بهتری نسبت به گروه کودک محور انجام بود که این نشان دهنده افزایش عملکرد حرکتی و رفتار سازشی نسبت به گروه کودک محور است.
کلید واژگان: بازی های حرکتی, کم توان ذهنی, رفتار سازشی}ObjectiveThe purpose of this study was to investigate the effect of individual and group play teacher-centered and child-centered educational environment on the assessment of motor performance and adaptive behavior of mentally retarded children.
Methodparticipants were children with intellectual disabilities (21 girls and 19 boys) aged7-10 years Gonbad City who were ratedad having a score of 45 and less basedon Rutter’s behavioral questionare (Norm of Iran and IQ range of 50-70. The were randomly divided into four groups of 10(two groups as teacher-centered and child-centered playing by group, and two groups as as teacher-centered and child-centered playing individually). Were engaged in the school motor play program (in group or individually and in child-centered enviornments or teacher-centered) in six weeks, two days a week, and in 12 sessions. Data were analyzed using SPSS software. One – way analysis of ANACOVA was used to test the research hypothesis.
ResultThe result showed that the effect of individual or group motor play in two child-centered or teacher- centered educational environments motor performance of children with mental retardation was significant motor performance were better in post-test compare to pre- test. Also, all groups showed less disturbed adaptive behavior in the post- test stage.
ConclusionIt was also found that the group playing as a team with coach-centered pedagogue performed functionaly better than the group playing individually with child- centererd pedagogue. Adaptive behavior was better in the group who practiced by team compared with the groups who practiced individually.
Keywords: motor plays, mental retardation, adaptive behavior} -
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش برنامه مدیریت والدین بر روابط مادر- فرزندی و خود انتقادی مادران کودکان کم توان ذهنی صورت گرفت. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون دو گروهی (آزمایش و کنترل) می باشد. جامعه آماری پژوهش کلیه مادران کودکان کم توان ذهنی (مراکز نگهداری و مدارس استثنایی) شهرستان پارس آباد در سال 1395 بودند که به روش نمونه گیری دردسترس تعداد 30 نفر انتخاب و در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس رابطه والد- کودک و سطوح خود انتقادی استفاده شد. گروه آزمایش تحت 8 جلسه 60 دقیقه ای برنامه آموزش مدیریت والدین قرار گرفتند و گروه کنترل بدون هیچ گونه مداخله ای باقی ماند. تجزیه و تحلیل داده ها به روش واریانس چندمتغیره صورت گرفت. فرضیه تحقیق حاضر این بود که آموزش برنامه مدیریت والدین بر روابط مادر-فرزندی و خود انتقادی مادران اثر گذار است. نتایج نشان داد آموزش برنامه مدیریت والدین موجب افزایش روابط مادر- فرزندی و مولفه های آن و کاهش خودانتقادی و مولفه هایش در مادران کودکان کم توان ذهنی شده است. در نتیجه می توان بیان کرد آموزش برنامه مدیریت والدین می تواند روش کارآمدی در بهبود روابط مادر- فرزندی و کاهش خودانتقادی در مادران کودکان کم توان ذهنی باشد.کلید واژگان: مدیریت والدین, روابط مادر- فرزندی, خود انتقادی, کم توان ذهنی}The aim of study was to investigate the effectiveness of parent management training program on mother-child relationships and self- criticism mothers of children with intellectual disability. This study is a quasi-experimental design with pre-test and post-test in two groups (experimental and control) respectively. The population consisted of all mothers of children with intellectual disability (care centers and special schools) Pars Abad city in 1395 that 30 individuals were selected by convenience sampling method and were replaced in two experimental (n = 15) and control (n = 15) groups. Parent-Child Relationship Scale and levels of self- criticism were used to collect data. The experimental group received 8 sessions of 60-minute of parent management training and a control group remained with no intervention. The data analysis was performed by MANOVA. . The hypothesis of this study was to investigate the effectiveness of parent management training program on mother-child relationships and self- criticism mothers of children with intellectual disability. Results showed that parent management training programs enhance the mother-child relationship and its components and reduce self-criticism and its components in mothers of children with intellectual disability. As a result, it can be stated, parent management training program can be an efficient method to improve mother-child relationships and self-criticism decline in mothers of children with intellectual disability.Keywords: parent management, mother-child relationships, self-criticism, intellectual disability}
-
هدف از پژوهش بررسی تاثیر آموزش مبتنی بر فناوری بر انگیزش پیشرفت تحصیلی، یادگیری، و یادداری دانش آموزان کم توان ذهنی در درس زبان انگلیسی بود. این پژوهش یک پژوهش کاربردی بود که به روش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان دختر کم توان ذهنی استان کرمان بودند که در سال تحصیلی 98-1397 در پایه هفتم مشغول به تحصیل بودند. از میان آنها تعداد 28 دانش آموز با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش طی یک ماه در کنار آموزش سنتی معلم، از آموزش آنلاین و آفلاین نیز بهره مند شدند اما گروه کنترل به شیوه سنتی آموزش دیدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه ی انگیزش پیشرفت تحصیلی ولایتی (1395)، آزمون محقق ساخته یادگیری و آزمون محقق ساخته یادداری بود که برای هر دو گروه یکبار قبل از شروع کار و یکبار پس از پایان کار انجام شد. داده های گردآوری شده با روش تحلیل کواریانس چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج تحلیل های آماری نشان دادند آموزش مبتنی بر فناوری به طور معناداری موجب افزایش انگیزش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان گروه آزمایش و همچنین بهبود و رشد یادگیری و تداوم یادداری آنها در درس زبان انگلیسی شده است.
کلید واژگان: فناوری, انگیزش پیشرفت تحصیلی, یادگیری, یادداری, زبان انگلیسی, کم توان ذهنی}The purpose of this study was to examine the impact of a technology-based instructional program on academic achievement motivation, learning, and retention of students with intellectual disability in English language lesson. It was an applied study that was carried out in semi-experimental method in test-retest way. The study population was all female mentally retarded students in Kerman province who were busy studying at seventh grade in 1397-98, from which a sample of 28 students were selected on a purposeful basis, and placed in two experiment and control group randomly. During a month, the experiment group was taught using online and offline teaching other than traditional teaching. Collecting data tools were Velayatichr academic achievement motivation questionnaire (1395), researcher-made learning test, and researcher-made retention test which was performed twice: before starting the experiment and after finishing it. The collected data were analyzed in mult-variable MANCOVA method. The results of statistics analysis showed that the technology-based instruction has caused a meaningful increase in academic achievement motivation of experiment group students and also the development and improvement of their learning and retention in English Language Lesson.
Keywords: Technology, Academic achievement motivation, Learning, Retention, English language, Mentally retarded} -
تحلیل محتوا ازجمله روش های ضروری، برای برنامه ریزان درسی جهت شناخت پاره ای از مشکلات تحصیلی و یادگیری دانش آموزان، رفع نواقص و کاستی ها و گنجاندن اصولی مفاهیم برنامه درسی است.هدف از انجام پژوهش حاضر، تحلیل محتوای کتاب های فارسی دوره دوم ابتدایی دانش آموزان کم توان ذهنی بود. از جامعه فوق 50% از متن، تصاویر و پرسش های هر کتاب، به عنوان نمونه، به ترتیب برای تحلیل محتوای متن، تصاویر و پرسش ها، با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند و برای تعیین میزان درگیری دانش آموز با محتوا از الگوی ویلیام رومی استفاده شد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که میزان درگیری دانش آموز با متن، در پایه چهارم، پنجم و ششم به ترتیب (0، 0 و 005/0)؛ میزان درگیری دانش آموز با تصویر به ترتیب (45/1، 17/0 و 5/0)؛ و میزان درگیری دانش آموز با پرسش ها به ترتیب (49/0، 58/0و 1/1) بود. درمجموع می توان نتیجه گرفت که کتاب های فارسی دوره دوم ابتدایی دانش آموزان کم توان ذهنی از لحاظ متن جزء کتاب های غیرفعال و از لحاظ پرسش ها جزء کتاب های فعال محسوب می شوند. از لحاظ تصاویر کتاب های پایه چهارم و پنجم غیرفعال و کتاب پایه ششم فعال است.
کلید واژگان: تحلیل محتوا, الگوی ویلیام رومی, کتاب فارسی, کم توان ذهنی}Content analysis is one of the essential methods for curriculum designers to understand some of the educational problems and learnerschr('39') learning, eliminating shortcomings and deficiencies, and incorporating the principles of curriculum concepts. The aim of this study was to analyze the textbooks of primary school pupils Persian period was mentally retarded. The statistical population consisted of the content of the Persian books of the 4th, 5th and 6th grade elementary students of mental retardation, From the above society, 50% of the text, images and questions of each book, for example, were selected for analyzing the content of the text, images and questions by simple random sampling method. To determine the level of student involvement with the content of the pattern was used by William Rummy’s Technique. Research findings indicate that the level of student engagement with the text, at the fourth grade, fifth and sixth, respectively (0, 0, 005/0); the student conflict with the image sequence (45/1, 17/0 and 5/0); and the involvement of students with questions, respectively (49/0, 58/0 and 1/1), respectively. Overall it can be concluded that primary school students mentally retarded school Farsi books in text books passive component and the questions are active among the books. In terms of picture books disable fourth and fifth grade and sixth grade book active.
Keywords: Content Analysis, William Rummy’s Technique, Books Persian, Intelllectual Disability (ID)} -
هدفهدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی و پایداری تاثیر درمان بهزیستی روانشناختی بر تحمل آشفتگی در مادران کودکان کم توان ذهنی بود.روشپژوهش حاضر از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون، پسآزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی مادران کودکان کم توان شهر تهران در سال 99- 1398 بودند که با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند تعداد 30 نفر از آنان انتخاب و در گروه آزمایشی و کنترل (هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند. به منظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامه تحمل آشفتگی سیمونز و گاهر (2005) استفاده شد. گروه آزمایشی تحت درمان بهزیستی روانشناختی (10 جلسه 120 دقیقهای) قرار گرفتند؛ اما گروه کنترل هیچگونه مداخله ای دریافت نکردند. دادهها با استفاده از آماره های توصیفی و آزمون آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر در سطح معناداری 05/0 با استفاده از نرم افزار Spss23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.یافته هانتایج نشان داد که اثربخشی درمان بهزیستی روانشناختی بر افسردگی در مادران کودکان کم توان ذهنی در طول زمان پایدار بود (001/0>P).نتیجه گیریبهزیستی روانشناختی از طریق افزایش اعتماد به نفس، منجر به افزایش تحمل آشفتگی در مادران شده و این مساله احتمالا توانسته است بر کاهش افکار و رفتارهای تنشزا اثر بگذاردکلید واژگان: کم توان ذهنی, تحمل آشفتگی, درمان بهزیستی روانشناختی}PurposeThe Purpose of the present study was to investigate the effectiveness of psychological well-being treatment on the tolerance of confusion in mothers of mentally retarded children.MethodologyThe present study was experimental with a pre-test, post-test follow-up design with control group. The statistical population of the study included all mothers of children with disabilities in Tehran in 2019-20, using a targeted sampling method, 30 of them were selected and placed in the experimental and control group (15 people in each group). The Simmons and Gauher Confusion Tolerance Questionnaire (2005) was used to collect information. The experimental group was treated with psychological well-being (ten 120-minute sessions); But the control group wasn’t intervened. Data were analyzed using descriptive statistics and statistical analysis of variance analysis with repeated measurements at a significance level of 0.05 using Spss23 software.ResultsAccording to the results, this treatment can be used to increase the tolerance of confusion in mothers of mentally retarded children and thus help to reduce stress for these mothers (P< 0.001).ConclusionPsychological well-being, through increased self-confidence, has led to increased tolerance for confusion in mothers, and this has likely been able to reduce stressful thoughts and behaviors.Keywords: Mental Retardation, tolerance of confusion, and treatment of psychological well-being}
-
هدف
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر یادگیری از طریق شبکه های اجتماعی مجازی مبتنی بر الگوی طراحی آموزشی مبتنی E5 بر خلاقیت و مشارکت اجتماعی کودکان کم توان ذهنی در درس علوم تجربی می باشد.
روشروش پژوهش آزمایشی و طرح آزمایشی از نوع شبه آزمایشی با پیش آزمون -پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان کم توان ذهنی شهر کرج تشکیل می دادند که 225 نفر بودند و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی 34 نفر (17 نفر گروه کنترل و 17 نفر گروه آزمایش) به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه خلاقیت تورنس (1992) و پرسشنامه مشارکت اجتماعی یزدان پناه (1386) بود که پایایی آن ها با روش آلفای کرونباخ به ترتیب با (70/0) و (92/0) تایید شد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از آزمون های آماری تی مستقل و تی وابسته صورت گرفت.
یافته هانتایج نشان داد، به کارگیری شبکه های اجتماعی مجازی مبتنی بر الگوی طراحی آموزشی E5 موجب افزایش خلاقیت و مشارکت اجتماعی کودکان کم توان ذهنی در درس علوم تجربی می شود (0/05<P).
نتیجه گیریاستفاده از الگوی طراحی آموزشی E5 که متناسب با نیاز افراد کم توان ذهنی است، می تواند بر میزان خلاقیت و مشارکت فعال آنان در شبکه های اجتماعی مجازی تاثیرگذار باشد.
کلید واژگان: کم توان ذهنی, الگوی طراحی آموزشی E5, خلاقیت, مشارکت اجتماعی, شبکه های اجتماعی مجازی}ObjectiveThe aim of this study was to determine the effect of Learning through Virtual Social Networks Based on the 5E Instructional Design Model on the Creativity and Social Participation of Mentally Retarded Children in the Experimental Sciences.
MethodThe research method was experimental and the experimental design was quasi-experimental with pretest-posttest and control group. The statistical population of the study consisted of all mentally retarded students of Karaj who were 225 students and by using random sampling 34 individuals (17 control group and 17 experimental group) were selected as statistical sample. The data collection tools was Torrance Creativity Questionnaire (1992) and Yazdanpanah Social Participation Questionnaire (2007) That reliability was confirmed by Cronbach's alpha (0.70) and (0.92), respectively. Data were analyzed using independent t-test and Paired-Samples T Test.
ResultsThe results showed that using E5 based on E5 educational design Model increased creativity and social participation of mentally retarded children in experimental science (P <0.05).
ConclusionUsing the E5 educational design Model that is tailored to the needs of the mentally retarded children can impact their creativity and active participation in virtual social networks.
Keywords: Mentally Retarded Children, Creativity, Social Participation, Virtual Social Networks, 5E Instructional Design Model} -
زمینه و هدف
این پژوهش با هدف مقایسه مهارت های حرکتی دانش آموزان با کم توانی هوشی دارای لکنت زبان، مشکلات تلفظی، و گفتار بهنجار انجام شد.
روش بررسیاین مطالعه پس رویدادی از نوع علی-مقایسه ای بود. از میان جامعه دانش آموزان پسر ابتدایی با کم توانی هوشی شهر ارومیه، 90 نفر (هر گروه 30 نفر) به روش نمونه گیری تمام شمار و در دسترس انتخاب شدند. برای همه گروه ها آزمون تجدیدنظرشده مهارت های حرکتی لینکلن-اوزرتسکی اجرا شد. داده ها با روش های آماری تحلیل واریانس چندمتغیری و تحلیل واریانس تک متغیری تحلیل شدند.
یافته هایافته ها نشان داد که تمام ابعاد مهارت های حرکتی شامل؛ هماهنگی عمومی پویا، هماهنگی عمومی ایستا، هماهنگی دستی پویا، سرعت حرکت، حرکات ارادی همزمان متقارن و حرکات ارادی ناهمزمان نامتقارن در گروه دارای گفتار بهنجار به طور معناداری بالاتر از میانگین گروه های با لکنت زبان و مشکلات تلفظی بود (05/0>P).، اما بین میانگین مهارت های حرکتی گروه های با لکنت زبان و مشکلات تلفظی به جزء مهارت هماهنگی عمومی پویا، تفاوت معناداری وجود نداشت.
نتیجه گیریبا توجه به این که رشد متعادل توانایی های حرکتی اساس یادگیری های بعدی است، اصلاح دشواری های حرکتی پیش از شروع آموزش مهارت های دیگر ضروری است.
کلید واژگان: مهارت های حرکتی, کم توان ذهنی, لکنت زبان, اشکالات تلفظی, گفتار بهنجار}ObjectiveThis research aimed to compare the motor skills among students with intellectual disability, stuttering, articulation problems and normal speech.
MethodsThe study was a retrospective causal-comparative research. From among all elementary male students with intellectual disability in Urmia city, 90 students (30 students in each group) were selected. All groups completed the revised motor skills test of Lincoln-Oseretski. Data were analyzed using multivariate analysis of variance and analysis of variance methods.
Resultsthe finding showed significant differences between groups in all aspect of motor skills including dynamic general coordination, static general coordination, and dynamic hand coordination, speed of movement, voluntary synchronous symmetrical movements and voluntary asynchronous asymmetrical movements (P<0/01).
ConclusionDue to the balanced development of motor abilities being the basis of next learning, correction of motor difficulty is necessary before the start of training other skill.
Keywords: Motor Skills, Intellectual Disability, Stuttering, Articulation Problems, Normal Speech} -
هدف
پژوهش حاضر، با هدف تعیین اثربخشی مداخله بهنگام والد محور سالهای باورنکردنی بر مشکلات رفتاری کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر 7-5 سال انجام شد.
روشروش پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر بود که در سال 1397 در مراکز استثنایی شهرستان لردگان مشغول به تحصیل بودند. از بین آن ها به روش تصادفی 30 نفر که دارای مشکلات رفتاری بودند بر اساس مقیاس مشکلات رفتاری راتر(1975،فرم والدین) انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه 15 نفره(آزمایش و کنترل) گمارده شدند و سپس والدین گروه آزمایشی در 12 جلسه تحت برنامه مداخله ای سالهای باورنکردنی قرار گرفتند و والدین گروه کنترل هیچ برنامه مداخله ای را در طی این مدت دریافت نکردند. پس از اتمام دوره مداخله و 3 ماه بعد، آزمون مشکلات رفتاری راتر(فرم والدین) بار دیگر بر روی دو گروه به ترتیب بعنوان پس آزمون و پیگیری اجراشد. داده های به دست آمده با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر تجزیه و تحلیل گردید.
یافته هایافته ها نشان داد که بین عملکرد دو گروه آزمایش و کنترل در میزان مشکلات رفتاری در خرده مقیاسهای(پرخاشگری و بیش فعالی، ناسازگاری اجتماعی، رفتار ضداجتماعی و کمبود توجه) تفاوت معنی دار آماری(0/005>p) وجود دارد.
نتیجه گیریبا توجه به نتایج به دست آمده می توان از برنامه مداخله سالهای باورنکردنی به منظور کاهش مشکلات رفتاری کودکان کم توان ذهنی به عنوان یک روش مداخله ای موثر استفاده نمود.
کلید واژگان: سالهای باورنکردنی, کم توان ذهنی, مشکلات رفتاری, مداخله بهنگام, والدمحور}ObjectiveThe aim of the present study was to determine the effectiveness of a parent-centered intervention during an incredible years on behavioral problems of mentally retarded children with 5-7 years of age.
MethodThe research method was experimental with pretest-posttest design and follow-up with control group. The statistical population included all educated mentally retarded students who were studying in special centers in Lordegan in 2018. Among them, 30 people with behavioral problems were selected randomly based on Rutter's Behavioral Problems Scale (1975, Parent Form) and were randomly assigned to two groups of 15 (experimental and control) and then the parents of experimental group Twelve sessions underwent an incredible year's intervention program and the control group's parents received no intervention during this time. After the intervention period and 3 months later, Rutter's Behavioral Problems Test (Parent Form) was again administered to the two groups as post-test and follow-up, respectively. The obtained data were analyzed by repeated measures ANOVA using spss22 software.
ResultsThe results showed a significant difference between the performance of the experimental and control groups in the rate In the subscales (aggression and hyperactivity, social maladaptation, antisocial behavior, and attention deficit disorder) (p <0.005).
ConclusionAccording to the results, the intervention program of the incredible years can be used as an effective intervention to reduce the behavioral problems of mentally retarded children
Keywords: incredible years”, “mentally retarded”, behavioral problems”, timely intervention”, parenting} -
هدفهدف پژوهش حاضر بررسی نقش بازداری پاسخ در پیش بینی علائم اختلالات رفتاری کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر مقطع ابتدائی باواسطه گری سبک های فرزند پروری بود.روشاین پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. در این پژوهش 150 دانش آموز کم توان ذهنی آموزش پذیر با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند از مدارس تبریز انتخاب شدند. سپس، پرسشنامه های سیاهه رفتاری کودک (CBCL) و سبک های فرزند پروری بامیرند توسط والدین تکمیل گردید و آزمون نوروسایکولوژیک ریسک پذیری برو-نرو-برو به صورت کامپیوتری توسط آزمودنی ها انجام شد. همچنین دادهای گرداوری شده با روش مدل سازی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی (PLS) مورد تحلیل قرار گرفت.یافته هانتایج پژوهش نشان داد بین بازداری پاسخ با علائم اختلالات رفتاری و همچنین بین سبک فرزند پروری مقتدرانه با علائم اختلالات رفتاری رابطه منفی و معنادار وجود دارد (001/0P<). همچنین نتایج نشان داد که اکثر والدین دارای سبک فرزند پروری مقتدرانه (1/79%) بودند. علاوه بر این نتایج معادلات ساختاری PLS نشان که بازداری پاسخ و سبک فرزند پروری مقتدرانه توانایی پیش بینی علائم اختلالات رفتاری را دارند (001/0 P<).نتیجه گیرینتایج این مطالعه از نقش بازداری پاسخ و سبک فرزند پروری مقتدرانه در علائم اختلالات رفتاری کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر حکایت دارد.کلید واژگان: بازداری پاسخ, اختلالات رفتاری, کم توان ذهنی, سبک های فرزند پروری}Objectivethe aim of the present study was investigate the role of Response inhibition in prediction of Symptoms behavioral disorders of children with intellectual disability educable in primary school with mediated parenting styles.MethodThis research is that of correlation. In this research,150 with intellectual disability educable were selected using purposeful sampling method from schools in Tabriz. Then, child behavioral checklist (CBCL) questionnaires and parenting styles were completed by parents and the neuropsychological test of risk-taking go-no-go was done by the subjects using computer. Also, the collected data has been analyzed by structural equation modeling with partial least squares (PLS) approach.ResultsThe results of the study showed that there is a negative and significant relationship between Response inhibition with symptoms of behavioral disorders and also between the authoritative parenting style and the symptoms of behavioral disorders (P <0.001). Also, the results showed that most parents had an authoritative parenting style (79.1%). In addition, the results of the structural equations of PLS indicated that the Response inhibition and authoritative parenting style were able to predict the symptoms of behavioral disorders (P <0.001).ConclusionThe results of this study indicate the role of Response inhibition and authoritative parenting style in the symptoms of behavioral disorders of children with intellectual disability educable.Keywords: Response inhibition, behavioral disorders, intellectual disability, Parenting styles}
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.