به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه

cognitive skills

در نشریات گروه علوم تربیتی
تکرار جستجوی کلیدواژه cognitive skills در نشریات گروه علوم انسانی
  • نرگس کوسیایی *، یحیی صفی خانی، فریده خواجه پور، شهین عبدالمالکی

    این پژوهش با هدف بررسی تاثیر روش های تدریس تعاملی مبتنی بر فناوری بر افزایش درک مفهومی دانش آموزان و تحلیل چالش ها و فرصت های ناشی از این رویکرد آموزشی انجام شد. این مطالعه به روش کیفی انجام شده و داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 24 معلم و متخصص آموزشی در شهر تهران جمع آوری شده است. نمونه گیری به صورت هدفمند انجام شده و فرایند گردآوری داده ها تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافته است. داده های گردآوری شده با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی و نرم افزار NVivo تحلیل شده اند. در این فرایند، کدگذاری باز، محوری، و انتخابی به کار گرفته شده است تا الگوهای اصلی مرتبط با موضوع پژوهش استخراج شود. نتایج پژوهش نشان داد که فناوری های تعاملی در آموزش، دسترسی آسان تر به منابع یادگیری، افزایش انگیزه دانش آموزان، تقویت تعاملات آموزشی، و بهبود درک مفهومی را تسهیل می کنند. همچنین، فناوری موجب افزایش مهارت های شناختی و اجتماعی در دانش آموزان شده است. با این حال، چالش هایی همچون محدودیت های زیرساختی، کمبود دانش و مهارت معلمان، و مشکلات انضباطی در کلاس های مجازی به عنوان موانع اصلی شناسایی شدند. استفاده از روش های تدریس تعاملی مبتنی بر فناوری، درک مفهومی دانش آموزان را ارتقا داده و یادگیری را به فرایندی پویا و جذاب تبدیل کرده است. بااین حال، برای اجرای موفق این روش ها، لازم است که زیرساخت های آموزشی تقویت شوند، معلمان آموزش های لازم را دریافت کنند، و راهکارهایی برای مدیریت چالش های اجرایی تدوین شود.

    کلید واژگان: تدریس تعاملی، فناوری آموزشی، درک مفهومی، آموزش دیجیتال، یادگیری تعاملی، مهارت های شناختی، چالش های آموزشی
    Narges Kosiayi *, Yahya Safikhani, Farideh Khajehpour, Shahin Abdolmaleki

    This study aims to examine the impact of technology-based interactive teaching methods on enhancing students' conceptual understanding and to analyze the challenges and opportunities associated with this educational approach. This research was conducted using a qualitative approach, with data collected through semi-structured interviews with 24 teachers and educational experts in Tehran. Participants were selected through purposive sampling, and data collection continued until theoretical saturation was achieved. The collected data were analyzed using qualitative content analysis with NVivo software. Open, axial, and selective coding techniques were applied to identify key patterns related to the research topic. The findings revealed that interactive technologies in education facilitate easier access to learning resources, increase student motivation, enhance educational interactions, and improve conceptual understanding. Additionally, technology contributed to the development of cognitive and social skills among students. However, several challenges were identified, including infrastructural limitations, lack of teacher knowledge and skills, and disciplinary issues in virtual classrooms. Technology-based interactive teaching methods have significantly improved students' conceptual understanding and transformed learning into a dynamic and engaging process. However, for successful implementation, educational infrastructure needs to be strengthened, teachers require proper training, and strategies must be developed to manage the associated challenges.

    Keywords: Interactive Teaching, Educational Technology, Conceptual Understanding, Digital Education, Cognitive Skills, Educational Challenge, Interactive Learning
  • سکینه فیروزنامدار، نگین برات دستجردی*، اعظم اسفیجانی، عاطفه احمدی
    مقدمه

    آموزش چندرسانه ای شامل ارائه و پردازش هم زمان اطلاعات است که به شکل های دیداری، شنیداری و همچنین در حالت ایستا و پویا به منظور تقویت یادگیری ارائه شود. فرض کلی این نظریه این است که ارائه تجارب یادگیری چندوجهی به فراگیران کمک می کند از مطالب دریافتی طرح واره های شناختی بسازند تا بتوانند آموخته های خود را در زندگی روزمره شان به کار گیرند. با توجه به تغییرات و پیچیدگی های روزافزون جامعه و گسترش رسانه های آموزشی گوناگون، وجود برنامه چندرسانه ای تعاملی که مطابق با چارچوب استانداردهای خود طراحی و تولید شده باشد، یادگیری مطلوب را برای فراگیران به ارمغان می آورد. همچنین با تولید چنین محتواهایی فرصت برابر در آموزش و یادگیری برای دانش آموزان فراهم می شود که این نیز دستاورد مهمی از راهیابی فناوری به نظام آموزش وپرورش است. هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی میزان اثربخشی نرم افزار چندرسانه ای تعاملی «ره نگاشت» بر تقویت مهارت های شناختی دانش آموزان است. «ره نگاشت» برنامه ای است که پژوهشگر براساس نظریه یادگیری شناختی چندرسانه ای مایر و مطابق با نظریه بار شناختی سوئلر[1] طراحی کرده است. الگوی طراحی آموزشی به کاررفته در این برنامه، الگوی طراحی چهارعنصری[2] است که یکی از الگوهای مناسب برای یادگیری های پیچیده ازطریق چندرسانه ای معرفی شده است. 

    روش

    پژوهش حاضر، کاربردی از نوع نیمه آزمایشی است. جامعه آماری این پژوهش، همه دانش آموزان مدارس مقطع متوسطه اول نواحی چهارگانه شهر شیراز بود که از بین این نواحی، ناحیه چهار برای نمونه پژوهش انتخاب شد. در این طرح، آزمودنی ها به روش تصادفی انتخاب و در گروه های آزمایش و کنترل گمارده شدند. برنامه «ره نگاشت» برای هر پانزده فصل کتاب علوم تجربی پایه هفتم تهیه شده است. ابزار پژوهش، پرسش نامه و برنامه چندرسانه ای تعاملی «ره نگاشت» است که هر دو ابزار محقق ساخته است. براین اساس، پرسش نامه به ارزیابی عناصر مهارت های شناختی در قالب چهار مهارت 1. کارکرد اجرایی، 2. استدلال پیچیده- تفکر انتقادی، 3. حافظه و 4. سرعت و کارایی ساخته شد. به منظور بررسی روایی پرسش نامه از روایی صوری استفاده شد؛ همچنین برای بررسی پایایی ابزار سنجش، پرسش نامه به صورت آزمایشی بر روی 30 نفر از افراد جامعه آماری اجرا و ضریب آلفای کرونباخ کلی 821/0 محاسبه شد.

    یافته ها

    میانگین و انحراف معیار پیش آزمون و پس آزمون مهارت های شناختی و مقیاس های آن در گروه های آزمایش و کنترل حاکی از بهبود مهارت های شناختی و شاخص های آن در مرحله پس آزمون نسبت به مرحله پیش آزمون در گروه آزمایش است. میانگین تعدیل شده نمرات پس آزمون مهارت های شناختی و شاخص های آن در دو گروه آزمایش و گروه کنترل، تفاوت معناداری دارد. یافته ها نشان دهنده تاثیر مثبت برنامه چندرسانه ای تعاملی طراحی شده کتاب علوم هفتم مطابق با نظریه بار شناختی بر تقویت مهارت های شناختی دانش آموزان است. با توجه به یافته های به دست آمده سوال اصلی پژوهش در ارتباط با اثربخشی مداخله پژوهش بر تقویت مهارت های شناختی در دانش آموزان تایید می شود.

    بحث و نتیجه گیری

    در هر جامعه ای آموزش وپرورش رکن اصلی است؛ زیرا رشد جامعه در گرو داشتن دانش آموزانی توانمند است. البته باید آموزش هدفمند و به روز باشد تا به نیازهای فراگیران پاسخ دهد؛ بنابراین باید در پیکره آموزش وپرورش، فناوری نهادینه شود تا تغییرات مثبتی در ابعاد مختلف آن شکل گیرد و به ویژه باید این تغییرات را در تجهیزات و نیروی انسانی خدمتگزار در مدرسه مشاهده کنیم. هرچند نتایج به دست آمده از پژوهش حاضر می تواند در برنامه ریزی درسی مورد توجه قرار گیرد، براساس یافته های پژوهش پیشنهاد می شود به منظور تقویت مهارت های شناختی دانش آموزان در سطح مدارس از فناوری های نوین همچون چندرسانه ای ها استفاده شود.

    کلید واژگان: یادگیری چندرسانه ای، برنامه چندرسانه ای تعاملی، مهارت های شناختی
    Sakineh Firouznamdar, Negin Barat Dastjerdi *, Azam Esfijani, Atefeh Ahmadi
    Introduction

    The interactive multimedia program is intended as a bridge to easier and deeper learning for students, which in some cases has opposite results.This study was to evaluate the effectiveness of the interactive multimedia program "Rahnagasht" on strengthening the cognitive skills of first grade high school students in Shiraz.

    Method

    This research has been applied and quasi-experimental. The statistical population of this study included the seventh grade students of the first secondary school in the 4th district of Shiraz who were selected by purposive sampling method. The research tool was a researcher-made questionnaire based on research variables, which consists of four components: executive function, complex reasoning / critical thinking, memory, speed / efficiency. In addition, the interactive multimedia content of "Rahnagasht" has been used in this research. Descriptive and inferential statistics were used to analyze the data using SPSS software.

    Results

    The results showed that the statistical power between the experimental and control groups in cognitive skills (p <0.05, F = 12.6 and 108.2, otta squared= 0.182 and 0.655, Statistical power = 0.938 and 1.00) There is a significant difference.

    Discussion and conclusion

    The results show the positive effect of the " Rahnagasht" program on strengthening students' cognitive skills.

    Keywords: Multimedia Learning, Interactive Multimedia Program, Cognitive Skills
  • عایشه طوائی*
    بازی های آموزشی رایانه ای از جمله راهکارهایی هستند که باعث فعال کردن دانش آموز و ایجاد خلاقیت در آن ها می شود و نه تنها فرایند یادگیری و یاد آوری دانش آموز را بهبود می بخشد، بلکه باعث موفقیت در زمینه های شناختی می شود. هدف پژوهش حاضرکاربردی و از نظر روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون ،پس آزمون وآزمون پیگیری است،جامعه آماری آن کلیه دانش آموزان دختر پایه پنجم ابتدایی شهرستان تایباد در سال 1400-99 انتخاب شدند، به این منظور 40 نفر از دانش آموزان سال پایه پنجم ابتدایی به روش نمونه گیری در دسترس، در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. گروه آزمایش در طی یک ماه و در 30جلسه 45 دقیقه ای در معرض بازی آموزشی رایانه ای قرار گرفتند و گروه کنترل با روش سنتی آموزش دیدند. در این پژوهش برای گردآوری داده ها از آزمون توانمندی های ریاضی، که ضریب پایایی آن 87% بدست آمد،استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار spss بررسی شد و روش های آماری مورد استفاده در این تحقیق شامل آمار توصیفی(درصد، میانگین،فراوانی، انحراف معیار) و آمار استنباطی (تحلیل کواریانس ، آزمون T ، آزمون کولموگروف- اسمیرونوف، شیب رگرسیون) می باشد.نتایج تحقیق حاضرنشان داد بازی های آموزشی رایانه ای بر مهارت های شناختی (F 1,37)= 64/92 ,p<0/01)و مهارت حل مسئله(F 1,37)= 37/12 ,p<0/0) 1و کاربرد حواس پنجگانه (F 34,1)= 21/83 ,p<0/01) و مهارت طبقه بندی (F 1,37)= 18/88 ,p<0/01) و مهارت تفکر (F 1,37)= 5/81 ,p<0/0 ، دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی تاثیر دارد.
    کلید واژگان: بازی های آموزشی رایانه ای، مهارت های شناختی، ریاضی
    Ayesheh Tavaei *
    Computer educational games are among the strategies that activate the student and create creativity in them and not only improve the process of learning and student learning, but also lead to success in cognitive fields. The aim of the present study is applied and in terms of quasi-experimental method with pre-test, post-test and follow-up design. The fifth elementary ones were replaced by available sampling method in experimental and control groups. The experimental group was exposed to computer training in 30 sessions of 45 minutes during one month and the control group was trained in the traditional way. In this study, a mathematical competency test with a reliability coefficient of 87% was used to collect data. Research data were analyzed using SPSS software and statistical methods used in this study including descriptive statistics (percentage, mean, frequency, standard deviation) and inferential statistics (analysis of covariance, t-test, Kolmogorov-Smirnov test, regression slope). The results of the present study showed that computer training games on cognitive skills (F 1,37) = 92/64, p <0.01) and problem solving skills (F 1,37) = 12/37, p <0.02) 1 and the use of the five senses (F 34.1) = 21/83, p <0.01) and classification skills (F 1.37) = 18/88, p <0.01) and thinking skills (F 1,37) = 81.5, p <0.0, fifth grade elementary students have an effect on math lesson.
    Keywords: Computer Educational Games, Cognitive Skills, Math
  • محبوبه غلامرضایی، علیرضا محمدی نژاد *

    این پژوهش با هدف بررسی تاثیرات کیفی آموزش های مبتنی بر داستان گویی بر تقویت خلاقیت دانش آموزان انجام شد. هدف اصلی این مطالعه، درک چگونگی تاثیر این رویکرد آموزشی بر جنبه های مختلف خلاقیت، از جمله تفکر تخیلی، تفکر انتقادی، مشارکت اجتماعی و اعتماد به نفس در دانش آموزان بود. این پژوهش از نوع کیفی بود و از مصاحبه های نیمه ساختاریافته برای جمع آوری داده ها استفاده شد. پژوهش در تهران با 21 دانش آموز که به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند تا رسیدن به اشباع نظری انجام شد. تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی انجام گرفت که شامل کدگذاری باز، محوری و انتخابی برای شناسایی تم ها و الگوهای مرتبط با تاثیر آموزش مبتنی بر داستان گویی بر خلاقیت بود. تحلیل داده ها نشان داد که آموزش های مبتنی بر داستان گویی تاثیر مثبتی بر خلاقیت دانش آموزان دارد. این روش باعث بهبود تفکر تخیلی، تفکر انتقادی، مهارت های اجتماعی و اعتماد به نفس دانش آموزان شد. کدهای محوری شامل تقویت توانایی حل مسئله، افزایش مشارکت در کلاس و توسعه خلاقیت هنری بود. تحلیل تماتیک، این تاثیرات را در قالب مضامین کلان تری مانند توسعه مهارت های شناختی، تقویت مهارت های اجتماعی و رشد عاطفی دسته بندی کرد. این نتایج با مطالعات پیشین هم سو بوده و موثر بودن داستان گویی به عنوان یک ابزار آموزشی در تقویت خلاقیت را تایید می کند. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش مبتنی بر داستان گویی یک روش موثر برای تقویت خلاقیت در دانش آموزان است. این روش نه تنها مهارت های شناختی و هنری آنها را تقویت می کند بلکه به بهبود مهارت های اجتماعی و عاطفی نیز کمک می کند. پیشنهاد می شود که از داستان گویی در برنامه های آموزشی استفاده شود تا به توسعه همه جانبه دانش آموزان کمک شود.

    کلید واژگان: آموزش مبتنی بر داستان گویی، خلاقیت، پژوهش کیفی، توسعه دانش آموزان، مهارت های شناختی، مهارت های اجتماعی، رشد عاطفی
    Mahbubeh Gholamrezaie, Alireza Mohammadi Nejad *

    This study aimed to explore the qualitative effects of storytelling-based education on enhancing the creativity of students. The objective was to understand how this pedagogical approach influences various aspects of creativity, including imaginative thinking, critical thinking, social participation, and self-confidence among students. A qualitative research design was employed, utilizing semi-structured interviews to collect data. The study was conducted in Tehran with 21 student participants selected through purposive sampling until theoretical saturation was achieved. Data analysis was performed using content analysis, which involved open, axial, and selective coding to identify key themes and patterns related to the impact of storytelling-based education on creativity. The analysis revealed that storytelling-based education positively influenced students' creativity by enhancing their imaginative thinking, critical thinking, social skills, and self-confidence. Key axial codes included improved problem-solving abilities, increased class participation, and development of artistic creativity. Thematic analysis further categorized these impacts under broader themes, such as cognitive skills development, social skills enhancement, and emotional growth. The results aligned with previous studies indicating the effectiveness of storytelling as an educational tool in fostering creativity and related skills. The study concluded that storytelling-based education is a powerful method for fostering creativity in students. It not only enhances their cognitive and artistic abilities but also improves their social and emotional skills. The findings suggest that incorporating storytelling into educational curricula could significantly benefit student development. Future research is recommended to explore the long-term effects of this approach and its application across diverse educational contexts.

    Keywords: Storytelling-Based Education, Creativity, Qualitative Research, Student Development, Cognitive Skills, Social Skills, Emotional Growth
  • مریم روحی، مرضیه دهقانی*، محدثه خطاط

    هدف از این مطالعه بیان ویژگی ها، قابلیت ها و مولفه های تفکر محاسباتی به عنوان یکی از مهارت های اساسی یادگیری در دوره ابتدایی است. این پژوهش با رویکرد کیفی و روش فراترکیب انجام شده است. برای جستجوی مقالات مرتبط جهت تحلیل و بررسی از کلیدواژه های فارسی «تفکر، مهارت های تفکر، تفکر محاسباتی در دبستان، تفکر محاسباتی در دانش آموزان» و معادل انگلیسی آن ها در پایگاه های داده مگ ایران، سید، سیویلیکا، ساینس دایرکت و اسکوپوس، انستیتوی مهندسان برق و الکترونیک  بین سال های 1390 تا 1399 و 2000 تا 2021، استفاده شده است. داده ها براساس یک طرح پژوهش کیفی از نوع فراترکیب و با استفاده از گام های هفتگانه سندلوسکی و باروسو، جمع آوری شده اند. انتخاب نمونه با استفاده از معیارهای پذیرش و عدم پذیرش و برنامه مهارت های ارزیابی حیاتی صورت گرفت. جهت بررسی قابلیت اعتبار یافته ها از معیارهای خودبازبینی محقق؛ مرور همتایان و نظرسنجی متخصصان بهره گرفته شد. در بررسی اولیه 1643 مقاله استخراج شده که از این تعداد 1533 مقاله براساس عنوان، 35 مقاله براساس چکیده و 51 مقاله براساس محتوا غربال شده و در نهایت 24 مقاله نهایی استخراج و مورد بررسی قرار گرفت. طبق یافته های پژوهش و بررسی های نهایی، مولفه های تفکر محاسباتی را می توان در نوزده طبقه کلی دسته بندی و متناسب با آن ماهیت عناصر آن را نمایان کرد. نتایج حاکی از این پژوهش نشان دهنده سه مقوله اساسی از این نوع مهارت تفکر و اهمیت پرورش آن در مدارس به ویژه از دوران کودکی و سال های اولیه دبستان است؛ این مقوله ها شامل مهارت های شناختی، مهارت های ارتباطی و اطلاعاتی (فناوری) و علوم، تکنولوژی، مهندسی و ریاضی است. نتایج پژوهش نشان دهنده هم پوشانی بالای این عناصر، مولفه ها و مقوله ها و رابطه مثبت میان آن هاست. نتایج حاکی از آن است که تفکر محاسباتی به عنوان یکی از مهارت های نوظهور و یکی از مهارت های حل مسیله به شمار آمده و با استفاده از فناوری و علوم کامپیوتر در سال های اولیه کودکی در مدارس دنیا در حال آموزش و یادگیری بوده و به عنوان مجموعه ای از مهارت ها و دانش های عرضی برای همگان لازم و ضروری است.

    کلید واژگان: تفکر، تفکر محاسباتی، دانش آموز، دوره ابتدایی، مهارت های تفکر
    Maryam Roohi, Marziyeh Dehghani, Mohadeseh Khattat

    The purpose of this study was to identify and explain the features, capabilities, and components of computational thinking as one of the basic learning skills at the primary school level. This qualitative study used meta-analysis to identify the components of computational thinking. For this purpose, Persion keywords such as “thinking”, “thinking skills”, “computational thinking in primary school”, and “computational thinking in students”, together with their equivalents in English, were searched in MagIran, Sid, Civilica, ScienceDirect, Scopus databases, Institute of Electrical and Electronics Engineers from 1390 to 1399 and 2000 to 2021 in Persian and English sources, respectively. Data were collected using Sandelowski and Barroso’s seven-stage metasynthesis method. The sample was selected using acceptance and non-acceptance criteria and Critical Appraisal Skills Programme. The credibility of the results was checked using the researcher’s self-monitoring, peer review, and expert survey. Initially, 1643 articles were extracted, of which 1533 were screened based on the title, 35 based on the abstract, and 51 based on the content. Finally, 24 articles were selected as the study sample and analyzed. Based on the findings, the components of computational thinking can be classified into nineteen general categories. The results, furthermore, highlighted the importance of the following three basic categories in cultivating computational thinking in schools, especially during childhood and the early years of primary schooling: cognitive skills, communication and information skills (technology), and skills related to science, engineering, and mathematics. There was a high level of overlap and a positive relationship between the identified components and categories of computation thinking. In sum, it can be stated that computational thinking is an emerging problem-solving skill that should be taught and learned through technology and computer science in early childhood and primary schools.

    Keywords: cognitive skills, computational thinking, learning skills, primary school
  • حسین تربتی نژاد*، زینب بارانی
    هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین اضطراب کرونا با انزوای تحصیلی و مهارت شناختی دانش اموزان متوسطه اول شهر سرخس بود. روش تحقیق توصیفی - همبستگی است. جامعه آماری شامل کلیه دانش اموزان متوسطه اول شهر سرخس به تعداد 900 نفر بودند. نمونه آماری بر اساس جدول مورگان، شامل 269 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار پژوهش سه پرسشنامه اضطراب کرونا علیپور و همکاران (1399)، مهارت های شناختی کرمی (1381) و انزوای تحصیلی دیلی و گرونت (2003) به کار برده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون با نرم افزار SPSS استفاده شد. با توجه به نتایج پژوهش همبستگی پیرسون بین اضطراب کرونا با انزوای تحصیلی رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد و بین اضطراب کرونا با مهارت های شناختی رابطه منفی و معنی داری مشاهده شد و بر اساس نتایج رگرسیون گام به گام در گام اول علائم روانی اضطراب و در گام دوم علائم جسمانی اضطراب وارد الگوی پیش بینی شده است و این دو متغیر با هم توانسته اند 71 درصد تغییرات انزوای تحصیلی و 49 درصد تغییرات مهارت های شناختی را پیش بینی کنند.
    کلید واژگان: اضطراب کرونا، انزوای تحصیلی، مهارت شناختی، دانش آموزان
    Hossein Torbatinezgad *, Zainab Barani
    The aim of the current research was to investigate the relationship between Corona anxiety and academic isolation and cognitive skills of first secondary students in Sarakhs city. The research method is descriptive-correlation. The statistical population included all 900 first high school students of Sarakhs city. The statistical sample based on Morgan's table, including 269 people, was selected by simple random sampling. Three research tools were used: Alipour et al.'s Corona Anxiety Questionnaire (2009), Karmi's Cognitive Skills (2001) and Diley and Gronet's (2003) Academic Isolation Questionnaire. Pearson's correlation test and regression with SPSS software were used to analyze the data. According to the results of Pearson correlation research, there is a positive and significant relationship between Corona anxiety and academic isolation, and a negative and significant relationship was observed between Corona anxiety and cognitive skills. In the second step, the physical symptoms of anxiety have entered the prediction model, and these two variables together have been able to predict 71% of the changes in academic isolation and 49% of the changes in cognitive skills.
    Keywords: Corona anxiety, academic isolation, Cognitive Skills, Students
  • آزاده عابدی *

    هدف از این مقاله تحلیل نقش برنامه های درسی متوازن در توسعه مهارت های چندگانه در دانش آموزان است. با توجه به تحولات جهانی در نظام های آموزشی، تاکید بیشتری بر انتقال دانش نظری و همچنین پرورش مهارت های شناختی، اجتماعی، عاطفی، فیزیکی و شغلی در دانش آموزان وجود دارد. برنامه های درسی متوازن به گونه ای طراحی شده اند که تمامی جنبه های رشد و توسعه دانش آموزان را پوشش دهند و رویکردی جامع به آموزش ارائه دهند. این مقاله به بررسی مطالعات مختلف در سطح جهان و ایران پرداخته و نشان می دهد که برنامه های درسی متوازن می توانند به طور قابل توجهی مهارت های شناختی و اجتماعی را از طریق یادگیری مشارکتی و تجربیات عملی بهبود بخشند. با این حال، تحقیق همچنین شکاف هایی مانند نیاز به مطالعات طولی بیشتر و تطبیق این برنامه ها با جوامع فرهنگی متفاوت را شناسایی می کند. مقایسه نظام های آموزشی کشورهای مختلف در این مقاله نشان می دهد که بومی سازی برنامه های درسی متوازن برای پاسخگویی به نیازهای خاص فرهنگی و اجتماعی هر کشور اهمیت دارد. یافته ها بر ضرورت ادغام برنامه های درسی متوازن در نظام های آموزشی توسط سیاست گذاران تاکید دارد تا اطمینان حاصل شود که دانش آموزان با مهارت های لازم برای موفقیت در جهانی که به سرعت در حال تغییر است، مجهز هستند. مقاله با پیشنهاداتی برای تحقیقات بیشتر و بهبود مستمر برنامه های درسی متوازن به منظور پاسخگویی بهتر به نیازهای همه دانش آموزان به پایان می رسد.

    کلید واژگان: برنامه های درسی متوازن، توسعه مهارت های چندگانه، نظام های آموزشی، مهارت های شناختی، مهارت های اجتماعی، توسعه دانش آموزان، ایران، مقایسه جهانی
    Azadeh Abedi *

    The purpose of this article is to analyze the role of balanced curricula in developing multiple skills among students. As education systems worldwide evolve, there is increasing emphasis on not only imparting theoretical knowledge but also fostering cognitive, social, emotional, physical, and vocational skills in students. Balanced curricula are designed to address all aspects of student development, providing a comprehensive approach to education. This article reviews various studies conducted globally and in Iran to understand how balanced curricula contribute to the holistic development of students. The analysis reveals that balanced curricula significantly enhance cognitive and social skills by promoting collaborative learning and practical experiences. However, the study also identifies research gaps, such as the need for more longitudinal studies and the adaptation of these curricula to culturally diverse societies. Comparing educational systems from different countries, the article highlights the importance of customizing balanced curricula to meet specific cultural and social needs. The findings underscore the necessity for educational policymakers to integrate balanced curricula into their systems, ensuring that students are equipped with the skills needed to succeed in a rapidly changing world. The article concludes with recommendations for further research and the continuous improvement of balanced curricula to better address the needs of all students.

    Keywords: Balanced Curricula, Multiple Skills Development, Education Systems, Cognitive Skills, Social Skills, Student Development, Iran, Global Comparison
  • رضوان رضوانی اصل، مهدی نمازی زاده*، محمدکاظم واعظ موسوی
    مقدمه و هدف

    در دهه های اخیر چشم اندازی مبتنی بر مدل آموزشی برای تربیت بدنی مد نظر قرار گرفته که مربیان را برای یادگیری، انتخاب و تمرین طرح های جامع تدریس یاری نموده است. لذا هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر تمرین مدل آموزشی  بازی های تاکتیکی بر مهارت های شناختی و حرکتی بود.

    روش شناسی پژوهش:

     در این مطالعه نیمه تجربی، نمونه پژوهش حاضر (n=12) دانشجوی دختر تربیت بدنی دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت بودند که واحد درسی بسکتبال را اخذ نموده بودند. به همین منظور نمونه آماری پژوهش در یک گروه با مدل آموزشی بازی های تاکتیکی آموزش داده شدند.  برنامه تمرینی شامل 8 هفته تمرین، هفته ای 2 جلسه و هر جلسه 90 دقیقه بود.  این پژوهش شامل سه مرحله پیش آزمون، تمرین و پس آزمون بود. برای بررسی مهارت های شناختی با استفاده از آزمون عملکردی  پیوسته و آزمون استروپ، کارکرد اجرایی مورد سنجش قرار گرفت. هم چنین برای بررسی مهارت های حرکتی از ابزار عملکرد حرکتی بازی ها (GPA) استفاده گردید. برای تحلیل داده ها  از روش های آمار توصیفی و آزمون تی همبسته استفاده شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که نمرات کارکرد اجرایی در مرحله پس آزمون نسبت به پیش آزمون، تفاوت معناداری (P<0/ 05) ندارند. در حالی که در آزمون عملکرد حرکتی، مرحله پس آزمون نسبت به پیش آزمون افزایش معناداری (P<0/ 0001) را نشان می دهد.

    بحث و نتیجه گیری

    به طور کلی، نتایج پژوهش نشان می دهد که آموزش با مدل تاکتیکی باعث بهبود کارکرد اجرایی نمی شود ولی موجب توسعه عملکرد حرکتی بازیکنان بسکتبال می شود.

    کلید واژگان: مدل آموزشی، مهارت های شناختی، کارکرد اجرایی، عملکرد حرکتی
    Rezvan Rezvaniasl, Mehdi Namazizadeh *, MohammadKazem Vaez Mousavi
    Introduction

    The aim of this study was to determine the effect of  train with tactical game modele in Basketball on cognitive and motor skills

    research methodology

    The subjects were (n=12) females PE student of Islamic Azad University of Marvdasht who got Basketball course. They were trained with tactical game model in a group. They were trained for 8 weeks, 2 sections in each weeks and 90 minutes in each section. The research was conducted in three phases: pre-test, training and post-test (retention) and used Trail Marking Test and Strop test for evaluation  executive function of cognitive skills. Also motor skill was evaluated with motor performance tool.  The descriptive statics and t-test were utilized to analyze datas.

    Findings

    Results show that there isn’t any significant differential (p< 0/05) between pre-test and post-test in executive function; whereas a significant differential (p< 0/0001) was observed between pre-test and post-test in motor skills.

    Conclusion

    Generally the result of this study show that tactical game instructional model doesn’t improve executive function but also motor performance in Basketball function.

    Keywords: Instructional Model, Cognitive Skills, Eecutive Function, Motor Skills
  • مجتبی معظمی*، مجید ابراهیمی

    آموزش عالی، همواره با مشکلاتی در زمینه محدودیت های آموزش و پژوهش روبه رو بوده است و تحقق اهداف از پیش تعیین شده تا حد زیادی بستگی مستقیم به میزان پیشرفت تحصیلی دانشجویان دارد. در همین راستا پژوهش حاضر، به دنبال بررسی مقایسه ای پیشرفت تحصیلی دانشجویان بر اساس نوع دوره های تحصیلی و سهمیه های پذیرفته شده می باشد. بدین منظور نمونه ای از بین جامعه آماری دانشجویان مشروط نیم سال اول سال تحصیلی 1398- 1397 دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن در دو دوره کاردانی وکارشناسی انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه سنجش تفکر انتقادی است که موسوم به آزمون نوشتاری تفکر انتقادی می باشد . برای تجزیه و تحلیل و آزمون فرضیه های تحقیق از آمار استنباطی و آزمون T و تحلیل واریانس در نرم افزار SPSS 25 استفاده شده است. بر اساس نتایج به دست آمده می توان بیان کرد که آموزش تفکر انتقادی بدون تاثیر عواملی همچون سهمیه و دوره تحصیلی بر تفکر انتقادی و پیشرفت تحصیلی تاثیر مثبت می گذارد. این نتایج شواهدی است که آموزش تفکر انتقادی به عنوان یک عامل مستقل نقش چشمگیر و جدی در آموزش و یادگیری و پیشرفت تحصیلی دانشجویان دانشگاه ایجاد می کند.

    کلید واژگان: پیشرفت تحصیلی، انگیزه پیشرفت، تفکر انتقادی، مهارت های شناختی
    Mojtaba Moazzami *, Majid Ebrahimi

    Higher education has always faced problems and limitations in instruction and research and realization of its goals have greatly depended on students’ academic progress. Thus, the present study looked for a comparative study of students’ academic progress based on educational levels and admitted quota. To this end, a sample was drawn from the population of conditioned associate and bachelor students of the first semester in academic year 2018-2019 at Islamic Azad University, Roudehen Branch. Data collection instrument was the questionnaire of critical thinking which is known as writing test of critical thinking. In order to analyze the data, inferential statistics of t-test and analysis of variance were conducted via SPSS 25. The results indicated that teaching of critical thinking without the effect of quota and levels has a positive impact on critical thinking and academic progress. The findings provide evidence for the significant and independent role of critical thinking instruction in teaching, learning and academic progress of higher education students.

    Keywords: academic progress, achievement motivation, critical thinking, Cognitive Skills
  • الهه دیباج*
    هدف این تحقیق بررسی بهبود مهارت های شغلی معلمان در بستر یادگیری الکترونیکی بود. روش پژوهش برحسب هدف، کاربردی و برحسب روش گردآوری داده ها و یا ماهیت پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل تمام معلمان ابتدایی مدارس دخترانه شهرستان خمینی شهر استان اصفهان به تعداد 350 نفر بوده و از میان ایشان، با استفاده از فرمول کوکران، تعداد 185 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. روش نمونه گیری در این پژوهش، طبقه ای نسبتی بود. ابزار مورد استفاده شامل دو پرسشنامه یادگیری الکترونیکی واتکین و همکاران (2004) و بهبود مهارت های شغلی (محقق ساخته) بود. روایی و پایایی ابزارها مورد سنجش قرار گرفت و مورد تایید واقع شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون گروهی با استفاده از نرم افزار Spss-21 و مدل سازی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار LISREL-v8.80 استفاده گردید. نتایج حاصل از یافته های پژوهش نشان دادند که یادگیری الکترونیکی، همبستگی مثبت با مهارت شغلی دارد. می توان چنین نتیجه گرفت که فرضیه تاثیرگذاری یادگیری الکترونیکی بر مهارت شغلی پذیرفته می شود.
    کلید واژگان: بهبود، مهارت های شغلی معلمان، یادگیری الکترونیکی، مهارت شناختی، مهارت نگرشی-رفتاری، مهارت مدیریتی
    Elahe Dibaj *
    The purpose of this study was to investigate the improvement of teachers' job skills in the context of e-learning. The research method was applied in terms of purpose and descriptive-correlational in terms of data collection method or nature of research. The statistical population of the present study included all primary school teachers in Khomeini Shahr, Isfahan province, 350 people, and among them, using Cochran's formula, 185 people were selected as the sample size. The sampling method in this study was Stratified Random Sampling. The instruments used included two e-learning questionnaires by Watkin et al. (2004) and Improving Job Skills (researcher-made). The validity and reliability of the instruments were evaluated and confirmed. Data were analyzed using Pearson correlation test and group regression using Spss-21 software and structural equation modeling was used using LISREL-v8.80 software. The results of research findings showed that e-learning has a positive correlation with job skills. It can be concluded that the hypothesis of the effect of e-learning on job skills is accepted.
    Keywords: Improvement, Teachers' Job Skills, E-Learning, Cognitive Skills, Attitude-Behavioral Skills, Management skills
  • ستاره جهینی، رفیق حسنی*، فردین باتمانی

    پژوهش حاضر با هدف تدوین و آزمون مدل ارزشیابی پیشرفت تحصیلی مبتنی بر شایستگی دانش آموزان دوره اول متوسطه انجام گرفته است. جامعه آماری شامل مدیران، دبیران، معاونان و مشاوران مدارس دولتی متوسطه اول استان آذربایجان غربی بود. با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای 296 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه ای پژوهشگرساخته شامل 71 سوال با درجه بندی لیکرت بود. اطلاعات به دو روش پرسشنامه آنلاین و ارسال فیزیکی جمع آوری شد. به منظور تعیین پایایی آزمون در مطالعه مقدماتی بر روی 30 نفر از اعضای نمونه از روش آلفای کرونباخ استفاده شد. با استفاده از نرم افزار آماری SPSS میزان پایایی پرسشنامه 96/0 به دست آمد. تحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی شامل تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی با استفاده از نرم افزار PLS صورت گرفت. یافته ها نشان می دهد الگوی شایستگی دربردارنده 56 شاخص است که درقالب 13 عامل شامل توانایی شناختی، مهارت های حوزه یادگیری دروس، مهارت پژوهشی، مهارت عاطفی، ساختار نگرشی، خصوصیات شخصیتی، سخت کوشی، سبک زندگی، مهارت در حوزه سلامت و بهداشت، مهارت یادگیری، مهارت اجتماعی و ارتباطی، مهارت کار و فناوری و نگرش اجتماعی قرار دارند. نتایج نشان داد این 13 عامل درمجموع 57/79درصد از واریانس را تبیین کردند. همچنین، مدل ارایه شده دارای برازش نسبی قابل قبولی بود.

    کلید واژگان: ارزشیابی پیشرفت تحصیلی، ارزشیابی شایستگی محور، مهارت های شناختی، مهارت های غیرشناختی
    Setareh Jahini, Rafigh Hasani *, Fardin Batmani

    The present study aims to design and validate a model in assessing and evaluating competence based academic achievement of middle school students.The statistical population of the study includes principals, teachers, deputies and counselors of public-secondary schools in West Azerbaijan province. 296 people were selected as the sample using the cluster sampling method. The data collection tool was a the researcher-made questionnaire with 71 items in Likert scale, which were designed according to the research literature. Date was collected by two methods of online questionnaire and mailing of the questionnaire. In order to determine the reliability of the test, a preliminary study on 30 sample members, Through Cronbach's alpha method was used. Using the SPSS statistical software, the reliability of the questionnaire calculated at 0.96. Data analysis was performed using descriptive and inferential statistics including exploratory factor analysis and confirmatory factor analysis using PLS software. Findings showed that the competency model includes 56 indicators in the form of 13 factors including cognitive ability, learning skills, research skills, emotional skills, attitude structure, personality traits, hard work, lifestyle, and health skills. Social and communication skills, work and technology skills, and social attitudes are also included. Results showed that these 13 factors related to the competency-based evaluation model explained a total of 79.57% of the variance. Also, the competency-based evaluation model presented had an acceptable relative fit.

    Keywords: educational achievement evaluation, competency-based evaluation, cognitive skills, non-cognitive skills
  • رضا حسینی فر *

    این مقاله به تحلیل نقش روبات های آموزشی در تقویت مهارت های شناختی و یادگیری کودکان می پردازد. روبات های آموزشی به عنوان ابزارهای تعاملی و چندحسی، پتانسیل بالایی برای بهبود مهارت های شناختی کودکان مانند حافظه، تفکر انتقادی و حل مسئله دارند. این مطالعه به مرور سیستماتیک تحقیقات قبلی پرداخته و با مقایسه یافته ها، هم به مزایا و هم به محدودیت های استفاده از این ابزارها در محیط های آموزشی اشاره می کند. تحقیقات نشان می دهد که روبات های آموزشی می توانند به طور موثری انگیزه و توجه کودکان را افزایش دهند، اما تاثیرات بلندمدت و تفاوت های فردی کودکان نیازمند بررسی بیشتری است. همچنین، مسائل اخلاقی و اجتماعی نظیر کاهش تعاملات انسانی نیز باید مورد توجه قرار گیرند. این مطالعه با ارائه پیشنهاداتی برای تحقیقات آینده و بررسی کاربردهای روبات های آموزشی در محیط های آموزشی مختلف، به ضرورت تلفیق متوازن این ابزارها با روش های آموزشی سنتی تاکید می کند. یافته ها نشان می دهند که روبات های آموزشی می توانند به عنوان ابزارهای ارزشمند در تقویت توسعه شناختی کودکان عمل کنند، اما نیاز به یکپارچگی متعادل با روش های سنتی آموزشی وجود دارد.

    کلید واژگان: روبات های آموزشی، مهارت های شناختی، یادگیری کودکان، تفکر انتقادی، فناوری آموزشی
    Reza Hosseinifar *

    This article analyzes the role of educational robots in enhancing cognitive skills and learning in children. Educational robots, as interactive and multi-sensory tools, have the potential to significantly improve children's cognitive skills, such as memory, critical thinking, and problem-solving. This study systematically reviews previous research and compares findings to highlight both the benefits and limitations of using these tools in educational settings. The research reveals that while educational robots can effectively increase children's motivation and attention, long-term impacts and individual differences among children require further investigation. Additionally, ethical and social concerns, such as the potential for reduced human interaction, must be considered. The study concludes with recommendations for future research to address these gaps and to explore the implications of educational robots in diverse learning environments. The findings underscore the potential of educational robots as valuable tools for enhancing cognitive development in children but also emphasize the need for balanced integration with traditional educational methods.

    Keywords: Educational Robots, Cognitive Skills, Children’S Learning, Critical Thinking, Educational Technology
  • ناهید مهرجو، محمد نوریان*، داریوش نوروزی، محمود عبایی کوپائی

    هدف مقاله، بررسی نظام مند و ارایه فراترکیبی از پژوهش های مرتبط با پیامدهای آموزش زیبایی شناسی براساس نگرش ها (باورها، ارزش ها) و مهارت ها بود. رویکرد پژوهش، کیفی با استفاده از راهبرد فراترکیب با روش سنتز پژوهی بود. تجزیه و تحلیل داده ها با شیوه تحلیل محتوای استقرایی با رویکرد جهت دار انجام شد که پژوهش های اخیر با روشی نظام مند انتخاب، واکاوی محتوایی و دسته بندی شدند. جامعه مورد بررسی، تحقیقات مرتبط با موضوع از سال های 2000 تا 2019 منتشر در سایت های معتبر داخلی و خارجی است. از مجموع 60 مقاله و کتاب، 47 نمونه به روش هدفمند انتخاب گردید و پایه های نظری و مضامین اصلی استخراج، کدگذاری و طبقه بندی شدند. نتایج نشانگر مدل مفهومی، در سه طبقه اصلی نگرش ها (باورها، ارزش ها)، مهارت های شناختی و مهارت های عملی(تجربی) می باشد. مقوله ها در برخی از ابعاد همپوشانی دارند. نتایج، آموزش زیبایی شناسی را در توسعه پیامدهایی چون درک و لذت از زیبایی، کنش اجتماعی، ارتقاء تفکر، تجربیات یادگیری محور و ارتباط معنایی با دنیای واقعی مورد تاکید قرار داد.

    کلید واژگان: آموزش زیبایی شناسی، پیامدهای زیبایی شناسی، نگرش ها، مهارت های شناختی، مهارت های تجربی
    Nahid Mehrjoo, Mohammad Nourian *, Darush Noroozi, Mahmoud Abaee Koupaee

    The purpose of this study was to systematically study and present a meta-synthesis of theoretical models and research related to the consequences of aesthetic education based on attitudes (beliefs, values) and skills. The research approach was qualitative using a cross-cutting research methodology. The data were analyzed using inductive content analysis with a directional approach, in which recent research was systematically selected, and the content was analyzed and categorized. The study corpus included subject-related research published from 2000 to 2019 in reputable national and international academic data bases. Finally, among the 60 articles and books, 47 were selected by purposive sampling. First, the theoretical bases and the main themes were extracted, coded and classified. The results indicated the conceptual model in the three main classes of attitudes (beliefs, values), cognitive skills and practical (experimental) skills. It should be mentioned that categories overlap in some respects. The results of aesthetic education in the development of consequences such as understanding and enjoyment of beauty, social action, promotion of thinking, learning-based experiences and semantic connection with the real world were emphasized.

    Keywords: Aesthetic Education, Aesthetic Consequences, attitudes, Cognitive skills, Experimental Skill
  • حلیمه رستمی نسب، اصغر سلطانی*، مسعود فضیلت پور

    هدف پژوهش حاضر، بررسی روابط ساختاری میان تعاملات استاد - دانشجو و رشد مهارت های شناختی دانشجویان با میانجی درگیری کلاسی، احساس تعلق و خودچالشی علمی آنان بود. نوع پژوهش توصیفی با طرح همبستگی است. شرکت کنندگان پژوهش 415 دانشجوی کارشناسی دانشگاه شهید باهنر کرمان در سال تحصیلی 96-95 بودند که با روش نمونه گیری طبقه ای نسبتی انتخاب شدند. ابزار پژوهش برگرفته از پرسش نامه تجارب دوره کارشناسی دانشگاه کالیفرنیا بود. پایایی ابزار با استفاده از روش همسانی درونی و ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شد. همچنین، از طریق روش تحلیل عاملی تاییدی، روایی ابزار تایید گردید. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها، از روش مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزار AMOS  نسخه 23 استفاده شد. نتایج نشان داد که تعاملات استاد - دانشجو با رشد مهارت های شناختی، درگیری کلاسی، خودچالشی علمی و احساس تعلق دانشجویان رابطه مثبت و معنی داری دارد. همچنین، نتایج نشان داد که رابطه تعاملات استاد - دانشجو با رشد مهارت های شناختی دانشجویان، با میانجی درگیری کلاسی، مثبت و معنی دار است. با این حال، رابطه تعاملات استاد- دانشجو و درگیری کلاسی دانشجویان، با میانجی خودچالشی علمی و احساس تعلق آنان، معنی دار نبود. این یافته ها دلالت های مهمی برای نقش تعامل استاد - دانشجو در افزایش و رشد برون دادهای تحصیلی دانشجویان دارد.

    کلید واژگان: احساس تعلق، تعامل استاد - دانشجو، خودچالشی علمی، درگیری کلاسی، مهارت های شناختی
    Halimeh Rostami Nasab*, Asghar Soltani, Masoud Fazilat Pour
  • سیده فاطمه شفیعی بهنمیری*، طیبه ماهروزاده، علی ستاری

    این پژوهش از نوع آمیخته به شیوه کاربردی و روش نیمه آزمایشی است و با استفاده از طرح پیش آزمون و پس آزمون اجرا شد. جامعه آماری شامل همه دانش آموزان دختر پایه اول دبیرستان های شهر «بهنمیر» بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده، 60 نفر در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. در این پژوهش، به دلیل نبود پرسش نامه استاندارد، از پرسش نامه محقق ساخته استفاده شد و روایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ 808/0 به دست آمد. آموزش طی 10 جلسه 70 دقیقه ای با استفاده از داستان های کهن فارسی انجام گرفت و نتایج آن با پیش آزمون مقایسه شد. در بخش کیفی، از مصاحبه نیمه سازمان یافته استفاده و با 20 نفر از گروه آزمایش مصاحبه شد. داده های کمی پژوهش با استفاده از شاخص های آمار توصیفی و استنباطی تجزیه وتحلیل شدند. در بخش کمی، پس از نمره گذاری دانش آموزان در پیش آزمون و پس آزمون، با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی (آزمون کلموگروف-اسمیرنوف و آزمون F برای دو گروه مستقل و تحلیل کوواریانس) داده های گردآوری شده تجزیه وتحلیل شدند. در بخش دوم، برای تفسیر یافته های حاصل از مصاحبه، از «روش تحلیل محتوای کیفی میرینگ (به شیوه مقوله بندی قیاسی)» استفاده شد. نتایج در دو بخش کمی و کیفی نشان دادند استفاده از برنامه فلسفه برای کودکان در رشد مهارت های شناختی دانش آموزان در مولفه های تربیت اقتصادی تاثیر مثبت دارد و این برنامه باعث افزایش مهارت های شناختی دانش آموزان شده است.

    کلید واژگان: برنامه فلسفه برای کودکان، تربیت اقتصادی، سند تحول بنیادین آموزش وپرورش، مهارت های شناختی
    Seyede Fāteme shafi'ee bahnemiry*, Tayyebe Māhrouzāde, Ali Sattāri

    The aim of this study was to investigate the effect of the philosophy for children curriculum on the cognitive skills of the students, concerning the components of the economic education of the Iranian education transformation document. It was a mixed methods study, and also it was an applied one. The quantitative section of the study was quasi-experimental with the pretest posttest design. The statistical population consisted of 60 first-grade high school female students from all Behnamir city high schools who were randomly assigned into control and experimental groups. The research instrument was a researcher-made questionnaire and its validity was confirmed by Cronbach's alpha (0.808). The treatment consisted of ten teaching sessions (each session was 70 minutes) in which there was reading and discussing Old Persian fables and its results were compared with the pretest data. The qualitative section of the research was carried out using the semi-structured interviews with 20 members of the experimental group. The data of the quantitative section of the research were analyzed by descriptive and inferential statistics (Kolmogorov-Smirnov and F-test for two independent groups and analysis of covariance). In the second section of the study, Mayring’s qualitative content analysis (deductive categorization approach) was used to interpret the interview data. The quantitative and qualitative results demonstrated that the use of the philosophy for children curriculum has a positive and significant impact on the cognitive growth of the high school students in terms of the components of the economic education. Thus, the aforementioned curriculum could improve the cognitive skills of the students in the economic education respect.

    Keywords: Philosophy for Children Curriculum, economic education, Education Transformation Document, Cognitive skills
  • فرانک موسوی*، امیر وشنی

    مطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیر آموزش چندرسانه ای نماز بر کسب مهارت های شناختی، عاطفی و روانی حرکتی نماز در دانش آموزان دختر پایه سوم ابتدایی انجام شده است. روش پژوهش شبه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بوده است. جامعه آماری این مطالعه را همه دانش آموزان دختر پایه سوم دوره ابتدایی مدارس ناحیه یک شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 1396-97 تشکیل داده است و با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس دو کلاس از یک مدرسه برگزیده شد و به طریق واگذاری تصادفی در دو گروه 30 نفری آزمایش و گواه، جایگزین شدند. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش پرسشنامه محقق ساخته است. روایی صوری و محتوایی را متخصصان موضوع تایید کرده اند و پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ محاسبه شده است. نخست این پرسشنامه ها برای پیش آزمون بر روی افراد دو گروه اجرا شد، سپس گروه آزمایش به مدت ده جلسه یک ساعته و طی 35 روز آموزش چندرسانه ای نماز را دریافت کرد. پس از اتمام آموزش، از هر دو گروه دوباره آزمون گرفته شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و با روش تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شده است. یافته ها نشان می دهد تفاوت معناداری در سطح (01/0 >P) در میانگین نمرات مهارت های شناختی، عاطفی و روانی حرکتی گروه آزمایش در پس آزمون وجود دارد. باتوجه به نتایج به دست آمده، می توان آموزش مبتنی بر چندرسانه ای نماز را روشی مناسب و موثری در کسب مهارت های شناختی، عاطفی و روانی حرکتی نماز  دانش آموزان قلمداد کرد.

    کلید واژگان: چندرسانه ای آموزشی، نماز، مهارت های شناختی، مهارت های عاطفی، مهارت های روانی- حرکتی
    Farank Mousavi *, Amir Vashani

    This study aims at examining the effect of multimedia teaching of praying on cognitive, emotional and psychomotor skills in third grade female students. The research method was semi-experimental and enjoyed pretest-posttest with control group. The samples included 60 students in the third grade of elementary school in Kermanshah Education District 1 (in academic year of 2017-2018). These samples were selected through continence sampling from two classes. They were divided randomly in two groups of 30. Data gathering was done through questionnaire. The validity was confirmed by experts. The reliability was also confirmed by Cronbach's alpha. The questionnaire, first, were distributed among samples for pretest. The experimental group then received multimedia training for 35 days in ten sessions of one hour. After training, both groups were re-tested. Data were analyzed through covariance analysis using SPSS software. Results showed that there was a significant difference (P <0.01) in the mean scores of cognitive, emotional, and psychomotor skills in the experimental group at post-test. According to the results, multimedia training can be considered as an appropriate and effective way of acquiring students' cognitive, emotional and psychomotor skills.

    Keywords: Multimedia Training, Prayer, Cognitive Skills, Emotional Skills, Psychomotor Skills
  • هما شاهرکنی موسوی*، عفت عباسی، مسعود گرامی پور

    پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش مهارت های تفکر انتقادی بر میزان رشد مهارت های اجتماعی و مهارت های شناختی دانش آموزان انجام شده است. این پژوهش به روش شبه تجربی با استفاده از طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل صورت گرفته است، جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان دختر پایه هفتم شهر کرج در سال تحصیلی 96-95 تشکیل داده است. برای نمونه گیری از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای استفاده شد. بدین منظور ابتدا کلیه مدارس دخترانه شهر کرج را با توجه به موقعیت مکانی به چهار گروه تقسیم شدند سپس به صورت تصادفی یک ناحیه را و از آن ناحیه دو مدرسه برگزیدیم. به طوری که از مدرسه اول یک کلاس برای آموزش مهارت های تفکر انتقادی و از مدرسه دیگر یک کلاس برای گروه کنترل در نظر گرفته شد. تعداد افراد نیز بر اساس جدول کوهن با حجم اثر 50/0 و توان آزمون 97/0، حجم نمونه ای برای گروه آزمایش 24 و گروه کنترل 24 نفر می باشد. ابزارهای مورد استفاده در پژوهش پرسشنامه مهارت های اجتماعی ماتسون (1983) و مهارت های شناختی نجاتی (1392) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش آمارتوصیفی و در بخش آمار استنباطی از تحلیل واریانس چند متغیره (Manova) استفاده گردید. نتایج نشان داد که میانگین نمرات مهارت های اجتماعی و مهارت های شناختی دانش آموزانی که با روش آموزش تفکر انتقادی دیده اند و نسبت به دانش آموزانی که با روش معمول در مدارس آموزش دیده بودند تفاوت معناداری وجود دارد و باعث افزایش مهارت های اجتماعی و مهارت های شناختی شده است.

    کلید واژگان: آموزش مهارت های تفکر انتقادی، مهارت های اجتماعی، مهارت های شناختی

    The purpose of this study was to investigate the effect of teaching critical thinking skills on students' social and cognitive development. This quasi-experimental study was performed using pre-test and post-test with control group. The statistical population consisted of all seventh grade female students in Karaj in the academic year 95-96. Multistage cluster sampling method was used for sampling. For this purpose, all the girls' schools in Karaj were divided into four groups according to their location and then we randomly selected one district and two schools from that district. So that from the first school one class was taught for critical thinking skills and the other from the school one was assigned to the control group. The number of subjects was based on Cohen's table with effect size of 0.50 and test power of 0.97, sample size for experimental group 24 and control group of 24 persons. The instruments used in the study were Matson's Social Skills Questionnaire (1983) and Neural Cognitive Skills Questionnaire (2013). Descriptive statistics was used for data analysis and multivariate analysis of variance (MANOVA) was used for inferential statistics. The results showed that there was a significant difference between the mean scores of social skills and cognitive skills of students who were trained in Critical Thinking and compared to students who were trained in the usual way in schools and increased their skills. Social skills and cognitive skills.

    Keywords: Critical Thinking Skills Training, Social Skills, Cognitive Skills
  • نسرین صالحی نژاد، فریبرز درتاج *، علی اکبر سیف، نورعلی فرخی
    هدف مطالعه حاضر تعیین اثربخشی بسته آموزشی مبتنی بر نرم افزار چندرسانه ای ساخت نقشه ذهنی بر مهارت های شناختی درس علوم دانش آموزان دختر پایه هشتم بوده است. روش پژوهش، از نوع آزمایشی بود. در این پژوهش از طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. جامعه آماری پژوهش دانش آموزان دختر پایه هشتم مدارس شهر کرمان بودند که با روش نمونه گیری خوشه ایچند مرحله ای انتخاب و به روش تصادفی در دو گروه ( 20 نفر گروه آزمایش و 20 نفر گروه کنترل) جایگزین شدند. در پیش آزمون و پس آزمون همه آزمودنی ها، با استفاده آزمون محقق ساخته مهارت های شناختی درس علوم، شامل 60 سوال چهار گزینه ای و 10 سوال تشریحی، مورد ارزیابی قرار گرفتند. آزمودنی های گروه آزمایش در ده جلسه دو ساعته بسته آموزشی را دریافت کردند. جهت تحلیل داده های آماری از تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد، دانش آموزانی که بسته آموزشی مبتنی بر نرم افزار ساخت نقشه ذهنی را آموزش دیدند، نمره بالاتری در مهارت های شناختی کل و همچنین در کلیه سطوح مهارت های شناختی به وبژه مهارت های (یادآوری، فهمیدن، کاربستن، تحلیل) کسب کردند. همچنین بر اساس نتایج این مطالعه، پیشنهاد می شود از نقشه های ذهنی به عنوان ابزاری جهت فعال کردن یادگیری های قبلی دانش آموزان و ایجاد ارتباط بین مفاهیم درسی به منظور درک هر چه بیشتر مطالب در آموزش و تدریس استفاده شود.
    کلید واژگان: نقشه ذهنی، نرم افزار چندرسانه ای، مهارت های شناختی، علوم
    Nasrin Salehi Nejad, Fariborz Dortaj *, Ali Akbar Seif, Noorali Farrokhi
    The purpose of this study was to determine The effectiveness of the educational package based on mind mapping multimedia software, on the cognitive skills of science lesson of female students of eighth grade. The methodology of research was experimental, with pretest-posttest and control. The population of the study was 8th grade girl students of Kerman schools selected by multistage cluster sampling and randomly divided into two groups (20 person in experimental group and 20 person in control group). In pre-test and post-test, all subjects were evaluated by using a researcher-made test of cognitive skills in the science course, including 60 multiple-choice questions and 10 essay questions. The experimental group received the educational program in 10 sessions. Data were analyzed using covariance analysis. The results of this study show that the students has been trained by educational package based on mind mapping multimedia software, obtained the higher score in total cognitive skills as well as all level of cognitive skills specially in skills such as remember, understand, apply and analysis. Also, according to the results of this study, it is suggested that the mind maps are used as a tool to activate student's previous learning And connecting the concepts of the courses, in order to understand more about education and teaching materials.
    Keywords: Mind map, Multimedia Software, Cognitive Skills, science
  • یاسمین عابدینی، رضا همایی، ستاره موسوی*
    مدل های آموزشی که بر مهارت های فراشناخت تاکید دارند، در رشد فرایندهای حل مساله و خودتنظیمی تاثیر معناداری دارند. در پژوهش حاضر، تاثیر روش های تدریس (حل مساله، بحث گروهی، پرسش و پاسخ)، بر مهارت های فراشناختی مورد بررسی قرار گرفته است. پژوهش حاضر، کاربردی و از نوع توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش مشتمل بر تمام دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه اصفهان است که شامل 4167 نفر بوده و نمونه آماری با استفاده از فرمول کوکران 305 نفر برآورده شده است. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته بود و روایی محتوایی آن با بهره گیری از نظر متخصصان و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 94/ 0 محاسبه گردید. نتایج نشان داده است که از دید دانشجویان، نقش روش های تدریس حل مساله، بحث گروهی و پرسش و پاسخ بر رشد مهارت های فراشناخت، بالاتر از سطح متوسط است و آموزش مهارت های فراشناخت، مستلزم مربیانی است که متعهد به یادگیری مستمر و خودتنظیمی باشند. در واقع، به منظور هدایت نمودن مهارت های فراشناخت دانشجویان، باید روش های تدریس مناسبی را به کارگرفت. در مطالعه حاضر، نویسندگان، روش های تدریس چون حل مساله، بحث گروهی و پرسش و پاسخ را مورد بحث قرار دادند که مهارت های فراشناخت را رشد می دهند.
    کلید واژگان: روش های تدریس، مهارت های فراشناختی، برنامه درسی
    Yasamin Abedini, Reza Homaie, Setareh Mousavi*
    Abstract: Pedagogical models that have stressed on metacognitive strategies have shown meaningful influxes in increasing problem solving, and self-regulatory processes. This study examined the impact of Teaching Methods (problem solving, group discussions question and cross training) on meta cognitive skills. This study was applied one and the research method was descriptive –survey. Statistical population included all supplementary students at Isfahan University which is the number of 4167 persons by Using Cochran formula, 305 subjects. To collect data a researcher-made questionnaire was used which its content validity was confirmed by experts, and its reliability was estimated 0. 94 using Coronbach`s Alpha method. Findings showed that the amount of effect of method teaching (problem solving, group discussions question and cross training) on maturating meta cognition skills from the perspective of supplementary students resulting that larger than average assumption. Education of meta cognitive skills requires the educators to be committed to continuous learning and self-reflection. In fact, in order to guide meta cognitive skills students should be taught the suitable strategies. In this study, authors discussed a series of Teaching Methods as problem solving, group discussions question and cross training which could be matured meta cognitive skills.
    Keywords: teaching methods, cognitive skills, curriculum
  • احمد رمضانی واسوکلایی*
    هدف
    در مقاله حاضر، شواهد و مستندات درباره ارتباط مشکلات نارساخوانی با نقص مخچه ارائه می شود.
    روش
    در ابتدا، شواهد مربوط به نقش آشکار مخچه در مهارتهای حرکتی و مهارتهای شناختی، به ویژه در مهارتهای مبتنی بر زبان گفتاری مرور می شود. سپس برخی شواهد آزمایشگاهی مبتنی بر نقص عملکرد مخچه در افراد دارای نارساخوانی بیان می شود.
    یافته ها و
    نتیجه گیری
    دو گروه از شواهد مد نظر قرار گرفته شده اند: شواهد رفتاری و شواهد تصویربرداری عصبی. شواهد نشان می دهند که افراد نارساخوان نسبت به گروه کنترل، تفاوتهای چشمگیری دارند. همچنین آزمونهای رفتاری مشابه روی کودکان دارای ضعف در خواندن و با بهره هوشی همسان اجرا شد. سرانجام بر مبنای نقص مخچه از زمان تولد، زنجیره ای علی تکوینی، از رشد نارساخوانی به دست داده شد.
    کلید واژگان: نارساخوانی، مخچه، واج شناسی، زنجیره علی
    Ahmad Ramezani Vasookolaee*
    Objective
    This review article outlines the thinking and evidence behind our hypothesis that the problems suffered by dyslexic people may be attributable to some cerebellar deficits.
    Method
    Firstly, we provide an overview of recent evidences that propose a central role for the cerebellum in cognitive skills in particular those scaffolded by spoken language in addition to its well-recognized role in motor skills. Secondly, some evidences from Sheffield Laboratory outlined that cerebellar function is abnormal in dyslexia condition. Results and
    Conclusion
    Two specific lines of evidence are considered: behavioral and converging evidence from neuroimaging which demonstrate significant differences between the dyslexic and control groups. The same battery of behavioral tests was applied to a group of children who are non-discrepant poor readers. Finally, an ontogenetic casual chain was provided for the development of dyslexia in terms of cerebellar deficits from birth.
    Keywords: Cerebellar Deficits, Dyslexia, Cognitive Skills
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال