جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « deprivation » در نشریات گروه « جغرافیا »
تکرار جستجوی کلیدواژه «deprivation» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
Purpose
One of the main issues facing rural development planners is eradicating poverty in rural communities. From 2011-2021 due to various factors, Iran's poverty and deprivation trap has grown more significant in recent years, ensnaring a sizable portion of both the rural and urban populations. The effective causes and motivators of the poverty trap in each area must be understood to plan the transition out of poverty and deprivation; this research attempted to do so in the rural communities of Birjand County.
MethodThe research uses a survey approach and a descriptive-analytical methodology. 12,854 households in 61 villages surrounding Birjand City made up the statistical population for the study, and 372 homes were chosen using Cochran's method as the size of the sample population. SPSS and PLS software were used to analyze statistical data.
Findings88% of households in the rural areas under study are caught in the poverty trap. The critical point is that not all of the trap's elements play the same part; as a result, the literacy factor has the highest average (approaching the ideal level), while the savings index has the lowest average (toward the unfavorable level). The economic aspect, with an impact factor of 0.31, the geographical aspect, with an impact factor of 0.29, and the individual aspect, with an impact factor of 0.25, were investigated, and they all significantly impacted the poverty trap in the rural area under study.
ConclusionEconomic remedies and the restoration of indicators, such as bettering employment prospects, promoting agricultural products, raising the productivity of manufacturing and human resources, and boosting access to affordable financing, are the ways to end poverty in rural areas.
Keywords: Poverty, deprivation, inequality, Poverty trap, Rural development, Birjand, East Of Iran} -
استان کرمانشاه با چالش های مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی روبرو است که این مسیله سبب عدم توسعه استان به ویژه در مناطق مرزی شده است. در این استان، شهرستان های مرزی وضعیت نامناسبی دارند. لذا هدف اصلی تحقیق بررسی موانع توسعه در نواحی مرزی استان کرمانشاه است. این پژوهش به لحاظ روش توصیفی- تحلیلی و به لحاظ هدف توسعه ای کاربردی هست. روش گردآوری اطلاعات به دو صورت کتابخانه ای و میدانی هست که از ابزارهای مصاحبه و پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل گروه های متنوع آشنا به موضوع درزمینه مطالعات مرزی و مدیران ارشد استان و نواحی مرزی کرمانشاه هست، که با استفاده از نمونه گیری هدفمند 350 نفر از بین آن ها انتخاب شده است. پایایی تحقیق توسط ضریب آلفای کرونباخ و روایی توسط پنلی از متخصصان بررسی و تایید شد. در این تحقیق از ابعاد اقتصادی، سیاسی، فضایی و اجتماعی، گردشگری و بهداشت و درمان به توسعه نیافتگی و محرومیت پرداخته شد. نتایج به دست آمده حاکی از این است که نواحی مرزی از لحاظ برخورداری در وضعیت محروم قرار دارند. نتایج حاصل از همبستگی اسپیرمن نشان از رابطه معنی دار بین متغیرهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، گردشگری و بهداشتی با توسعه نیافتگی نواحی مرزی استان کرمانشاه دارد. درنهایت یافته های رگرسیون نشان دادند که از بین این متغیرها بیشترین تاثیر را متغیرهای اجتماعی و سپس اقتصادی بر توسعه نیافتگی گذاشته اند.
کلید واژگان: توسعه, توسعه نیافتگی, محرومیت, نواحی مرزی, استان کرمانشاه}Kermanshah province is facing various economic, social, cultural, and political challenges, which has caused the lack of development of the province, especially in the border areas. In this province, the border towns are in a bad situation. Therefore, the main purpose of the research is to investigate the development obstacles in the border areas of Kermanshah province. In terms of its objectives, this study is of an applied research type and in terms of method descriptive-analytical and in terms goal it is considered a developmental study. The data collection was done through both library and field study, where interview and questionnaire tools are used. The statistical population of this research includes local experts in the field of border studies and senior managers of the province and border areas of Kermanshah, from which 350 individuals were selected using targeted sampling method. The reliability of the research was checked and confirmed by Cronbach's alpha coefficient and validity by a panel of experts. In this research, underdevelopment and deprivation were discussed from economic, political, spatial, social dimensions, tourism, and healthcare. The obtained results indicate that the border areas are underprivileged in terms of wealth. The results of Spearman's correlation show a significant relationship between economic, social, political, tourism, and health variables with the underdevelopment of the border areas of Kermanshah province. Finally, the regression findings showed that among these variables, social variables and then economic variables had the greatest impact on underdevelopment.
Keywords: development, underdevelopment, deprivation, border areas, Kermanshah province} -
سنجش سطح توسعه یافتگی مناطق شهری وآگاهی از الگوی توزیع فضایی محرومیت اولین گام در برنامه ریزی و اجرای سیاست های محرومیت زدایی در مناطق شهری است. شهر اصفهان، طی دهه های گذشته به علت جذب مهاجران زیاد، افزایش سریع جمعیت، تغییر در سبک زندگی و... دچار مشکلاتی شده که موجب عدم تعادل در توسعه محلات مختلف شده به طوری که رفع محرومیت از محلات فقیر در صدر دغدغه های برنامه ریزان قرار گرفته است. با این حال عدم توجه به همه جنبه های محرومیت باعث مداخلات مقطعی و غیرهوشمندانه شده است. هدف پژوهش حاضر شناسایی مناطق محروم شهر اصفهان بر اساس یک نگاه همه جانبه و کمک به برنامه ریزی رفع محرومیت بر اساس جنبه های محرومیت خاص هر منطقه و محله می باشد. بدین منظور 34 شاخص در 4 بعد مشخص و پس از تعیین وزن آنها به روش مقایسه زوجی، شاخص محرومیت به دو روش تاپسیس و تحلیل عاملی برای 192 محله شهر اصفهان محاسبه گردید. روش تحقیق به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ ماهیت مبتنی بر روشی توصیفی - تحلیلی است. داده های مورد نیاز عمدتا از داده های عینی و اسنادی و تعدادی هم بر اساس داده های ذهنی جمع آوری گردیده و چهار بعد اقتصادی، اجتماعی فرهنگی، کالبدی و زیست محیطی برای شاخص محرومیت لحاظ شده است. نتایج حاصل از تکنیک تاپسیس، تعیین کننده یک نوار محرومیت شامل محلاتی از شمال شرق اصفهان، بخش های شمالی مناطق مرکزی و بخش عمده ای از مناطق غرب می باشد. این موضوع درروش تحلیل عاملی شامل سه پهنه عمده شرق، شمال شرق و پهنه غرب می گردد. در هر دو روش اغلب مناطق شهر اصفهان ترکیبی از محلات محروم، نسبتا محروم و برخوردار را دارا می باشند، لیکن بر اساس پهنه بندی انجام شده به هر دو روش، محلات مناطق شمال رودخانه شامل مناطق 2، 7، 9، 11، 14 و بخش هایی از مناطق 1و 3 دارای وضعیت نامناسب تری می باشند.
کلید واژگان: محرومیت, پهنه بندی, محلات و مناطق شهر اصفهان, تاپسیس, تحلیل عاملی}Geography, Volume:20 Issue: 73, 2022, PP 37 -62Assessing the level of development of urban areas and awareness of the pattern of spatial distribution of deprivation is the first step in planning and implementing deprivation policies in urban areas. Isfahan city for many years with the attraction of abundant migration and unbridled population growth, has caused a balance to develop and eliminate deprivation of different parts of the city, to be at the forefront of the concerns of planners. But not paying attention to all aspects of deprivation has led to cross-sectional and unconscious interventions. The purpose of this study is to identify deprived areas of Isfahan based on a comprehensive view and help plan deprivation elimination based on specific deprivation aspects of each region and neighborhood. For this purpose, 34 indicators were identified in 4 dimensions and after determining their weight by pairwise comparison method, deprivation index was calculated by two methods of TOPSIS and factor analysis for 192 neighborhoods of Isfahan. The research method is applied in terms of nature and based on a descriptive-analytical method. The required data are mainly collected from objective and positive data and some are based on subjective data and four economic, socio-cultural, physical and environmental dimensions are included for the deprivation index. The results of TOPSIS technique determine a deprivation strip including neighborhoods in the northeast of Isfahan, the northern parts of the central regions and most of the western regions. In the method of factor analysis, this issue includes three main zones: east, northeast and west. In both methods, most areas of Isfahan have a combination of deprived, relatively deprived and privileged neighborhoods, but based on the zoning specified in both methods, neighborhoods in the north of the river, such as areas 2, 7, 9, 11, 14 and parts of areas 1 and 3 are in a worse position.
Keywords: Deprivation, Zoning, Districts, Areas of Isfahan, TOPSIS, Factor analysis} -
مقدمه
نابرابری درون ناحیه ای و بین ناحیه ای در بسیاری از کشورها چالشی اساسی در مسیر توسعه می باشد. این نابرابری یکی از مظاهر بارز کشورهای جهان سوم بوده و ناشی از شرایط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی این کشورها می باشد. بنابراین تبیین این نابرابری ها و تلاش برای رفع این نابرابری ها یکی از اهداف اصلی برنامه های توسعه اقتصادی و اجتماعی بوده که به رغم اجرای چندین برنامه توسعه در کشورمان، همچنان بسیاری از مناطق، الگوی توسعه یکسانی ندارند.
هدفبا توجه به ضرورت برنامه ریزی و سیاست گذاری برای توسعه مناطق که نیازمند شناخت همه جانبه از الگوی توسعه و محرومیت مناطق دارد، این تحقیق به بررسی میزان محرومیت در مناطق کشور و توزیع جمعیت سکونتگاهی مناطق روستایی و شهری آن می پردازد.
روش شناسیاین تحقیق در زمره مطالعات کاربردی و از نوع ماهیت توصیفی- تحلیلی و اطلاعات آن به صورت اسنادی جمع آوری شد. برای سنجش محرومیت اجتماعی 18 شاخص، محرومیت اقتصادی20 شاخص و برای محرومیت محیطی از 11 شاخص استفاده شد. اطلاعات شاخص ها به صورت اسنادی جمع آوری و به روش بهنجارسازی فازی، نرمال سازی و به منظور تحلیل مناسب تر، اطلاعات هر یک از شاخص ها در SPSS به روش مک گراناهان وزن دهی شدند و با احتساب وزن آن ها امتیاز هر شاخص در Excel محاسبه و با جمع امتیاز هر شاخص میزان محرومیت مناطق به دست آمد.
قلمرو جغرافیاییقلمرو پژوهش از یک سو شامل تمام استان های کشور براساس آخرین تقسیمات سیاسی کشور در سال 1395 و در سوی دیگر برای تحلیل مناسب تر استان های کشور براساس پیوستگی جغرافیایی و پیوندهای فضایی و مکانی به 5 منطقه، شمال، غرب و شمال غرب، میانی و مرکزی، جنوب و جنوب غربی و شرق و جنوب شرقی تقسیم شدند.
یافته هانتایج تحقیق نشان داد، سکونتگاه های روستایی به لحاظ محرومیت اجتماعی و اقتصادی محرومیت بیشتری نسبت به سکونتگاه های شهری داشته اند و این سکونتگاه ها تنها به لحاظ محرومیت محیطی، نسبت به سکونتگاه های شهری محرومیت کمتری دارند. همچنین به لحاظ شاخص ترکیبی محرومیت که از روش تجزیه و تحلیل خوشه ای استفاده شد. استان های کشور به لحاظ محرومیت در سه گروه محرومیت پایین، متوسط و بالا طبقه بندی شدند و به موجب این تحلیل، استان های با سطح محرومیت پایین بیشتر در نواحی میانی و مرکزی کشور متمرکز داشتند و این مناطق بیشترین جمعیت شهرنشین کشور را شامل می شوند و در مقابل مناطق سطح محرومیت متوسط، بیشر در نواحی شرقی و غربی کشور بوده اند و این استان ها بیشترین جمعیت روستانشین کشور را دارند.
نتیجه گیریسطح محرومیت مناطق روستایی در مقایسه با مناطق شهری بیشتر بوده و این موضوع علی رغم برنامه ریزی که برای کاهش این سطح در برنامه های عمرانی و توسعه در کشورمان انجام شده، اما همچنان موفقیت آمیز نبوده است.
کلید واژگان: نابرابری فضایی, محرومیت, سکونتگاه های شهری, سکونتگاه های روستایی}The issue of intra-regional and inter-regional inequality in many countries is a major challenge to development. This inequality is one of the manifestations of the Third World countries and is due to the economic, social and political conditions of these countries. This study examined the extent of deprivation among urban and rural areas and settlements. This research was compiled as a descriptive-analytical nature of the applied studies and its data was documented. To measure social deprivation, 18 indicators were used, economic deprivation of 20 indicators, and 11 indicators were used for environmental deprivation. The results of the study showed that rural settlements have been deprived of social and economic deprivation more than urban residences, and these settlements are less deprived of urban residences in terms of environmental deprivation. Also, in terms of the combination of deprivation index, which was used as a cluster analysis technique. Provinces of the country were classified into three deprived departments: low, medium and high. According to this analysis, provinces with a lower depreciation level were concentrated in the central and central parts of the country, and these regions comprise the largest urban population, and in contrast, The areas of the average deprivation rate have been the highest in the eastern and western parts of the country, and these provinces have the most rural populations in the country.
Keywords: spatial inequality, deprivation, urban settlements, rural settlements} -
فقر، نابرابری و ناتوانی گروه هایی از اجتماع در تامین مسکن مناسب در ایجاد زمینه های لازم جهت برخوردار شدن گروه های فقیر از مسکن مناسب باعث شکل گیری سکونتگاه های غیررسمی و محلات فقیرنشین گردید. هدف از این پژوهش، تحلیل عوامل توزیع فضایی فقر و محرومیت شهری با تاکید بر سکونتگاه های غیررسمی شهر می باشد. به منظور گردآوری اطلاعات برای کسب بینش نظری لازم و بررسی ادبیات موضوع از شیوه اسنادی و کتابخانه ای و برای دیگر داده ها از اطلاعات 12389 بلوک برگرفته از داده های مرکز آمار ایران در سال 1395 استفاده شده است. بیشترین درصد از بلوک های شهر را با 4/44 درصد در طبقه متوسط و کم ترین آن با 1/8 درصد در طبقه خیلی فقیر قرارگرفته است. بیشترین درصد مساحت شهر به ترتیب با 28/36 و 28/34 درصد در خوشه متوسط و فقیر جای دارد. با توجه به نتایج به دست آمده از این پژوهش، محلات سکونتگاه های غیررسمی ازنظر ویژگی های عمدتا کالبدی با سایر محلات شهرها تفاوت داشته و در مابقی خصوصیات تفاوت ها بارز نیست مگر در زمینه فقر و دسترسی ها. نرخ بی سوادی بالا نسبت به سایر محلات (09/6) که بیشترین سطح تحصیلات در میان مردان ساکن در سکونتگاه های غیررسمی مربوط به دوره ابتدایی، سوادآموزی و دیپلم است و درصد افراد با تحصیلات عالیه در این مناطق بسیار پایین است. ساکنین سکونتگاه های غیررسمی به مثابه سرمایه های جامعه نیاز به تقویت دارند. ضمن این که تاکید بیش ازحد بر تقویت سرمایه اقتصادی، درواقع به محرومیت، ناتوانی و عدم انسجام بیشتر این سکونتگاه ها انجامیده است. بنابراین در این گونه محلات با گذر از برنامه ریزی بخشی به برنامه ریزی موضوعی اثربخش می توان سیاست ها و برنامه ریزی شهری و شهرسازی حامی فقر و کم درآمدها را در سکونتگاه های غیررسمی شهر اهواز پیاده نمود.
کلید واژگان: فقر شهری, محرومیت, سکونتگاه غیررسمی, شهر اهواز}IntroductionPoverty, inequality and the inability of some groups in the community to provide adequate housing and the shortcomings of the urban planning and management system in creating the necessary conditions for these groups to enjoy adequate housing led to the formation of informal settlements and slums. The purpose of this study is to analyze the causes of spatial distribution of poverty and urban deprivation among informal neighborhoods and settlements in Ahvaz.
MethodologyThe present research is descriptive-analytical in terms of type and theoretical-applied in terms of purpose. In order to collect information for the necessary theoretical insight and review the literature on the subject, documentary and library methods and for other data, 12389 blocks of data taken from the data of the Statistics Center of Iran in 2016 have been used. To investigate the spatial distribution of urban poverty in informal settlements in Ahvaz, first poverty indicators are calculated using Excel software and factor analysis is examined using SPSS software. To perform the spatial analysis, the methods of spatial autocorrelation analysis of general Moran statistic, G general statistic, hot spots and Morris's time index of development in GIS software environment were exerted. In this regard, 29 urban poverty indicators have been defined and calculated and scaled by fuzzy method in Excel software environment, and then transferred to SPSS software environment.
Results and discussionIn order to analyze and explain the blocks of Ahvaz city, 28 indicators were defined. In factor analysis, those with a specific value greater than one remain in the components, and if the values are less than one, they are separated from the other components. After analyzing the hot spots of poor neighborhoods, the Morris index of each factor was calculated and converted into a map and poverty zoning maps were prepared according to seven factors. The first factor affecting poverty areas are scattered in the center and western half of Ahvaz. Al-Safi, Hasirabad, Manbae Ab, Alavi alley, Razmandegan, Krishan, Malashieh, Siyahi and the same two are among the nine marginal neighborhoods that have the highest percentage of the population in the middle class with 29.2% and the poor with 53.6%. It is noteworthy that the highest employment ratio in the three middle classes was 31.47, poor 34.98 and very poor with 39.94% more than the employment ratio in the affluent class with 24.8% and the economic participation rate in the middle classes with 37.90, poor 40.24 and very poor with 43.56 percent more than the affluent class with 30.92 percent. This can be due to the employment of the poor population in service and informal activities such as employment in construction, sales, repairs, wholesale and retail, transportation and other service activities. The reason for the employment of this group in low levels of services is often due to lack of sufficient skills and education. In terms of geographical distribution, Ein Do, Seyahi, Koi Alavi, Goldasht, Golbahar, Malashieh, Krishan and Razmandegan towns are located on the western outskirts of Ahvaz. As a result, it is observed that a high percentage of the area of Ahvaz city is at the average level of net dependency with 54.4%. Despite this, the net support of the poor is estimated at 2.10 percent. In the fourth factor of Mauritius, which emphasizes the population index, it is observed that the rate of population density in slums is higher than affluent and moderate neighborhoods. Distribution of social index, percentage of divorced men to all men aged 10 and over and percentage of divorced women to total women aged 10 and over in the eastern half of Ahvaz, especially in suburban areas such as Ain Do, Malachieh, Goldasht, Golbahar and Sayyahi. According to the findings, the percentage of divorced women to the total number of women aged 10 and over in all classes is higher than the percentage of divorced men to the total number of men aged 10 and over because many men marry after the divorce. In poor areas, including the poor with 2.58 and the very poor with 4.90, there is the highest percentage of divorced women out of the total number of women aged 10 and over.
ConclusionThe highest percentage of city blocks with 44.4% is in the middle class and the lowest with 8.1% is in the very poor class. The highest percentage of the city area is in the middle and poor clusters with 36.28 and 34.28%, respectively. It seems that the poor and middle class in the city of Ahvaz with a high percentage of population and households are scattered in most parts of the city, but the affluent class with a very small population of 0.037% 23.8% of the city area. The high rate of economic participation in informal settlements indicates that a significant percentage of the population of working age is present in the informal labor market which in fact, this group is excluded from the active population. The amount of net dependency burden is one of the valid economic indicators that shows each employed person is responsible for the living expenses of several dependents. In the very poor class with 2.10 and the poor class with 0.36 percent of the burden of care, it shows that this class bears more economic burden than the employees of other neighborhoods. Among the fifth factor indicators, the high percentage of divorced women to the total number of women aged 10 and over, poor and very poor, with 4.90 and 2.58%, which completely cover the slums, indicate the vulnerability of female-headed households in the community which needs to be considered by planners and policy-makers.
Keywords: urban poverty, deprivation, Housing, Informal Settlements, Factor analysis, Ahvaz city} -
Purpose- Income distribution inequity in low-income societies spreads poverty faster therefore it is essential to indicate the relation between economic growth and income distribution in low-income societies like rural societies which gain income through agricultural activities. On the other hand, recent studies show that societies amenity or deprivation is effective on the relation between growth and income distribution. So, the aim of this study is to indicate the relation between rural income distribution and Iran agricultural sector growth dividing to regions with amenity or deprived.Design/methodology/approach - Due to economic literature income distribution and economic growth has interactional effect on each other and the relation between them is different in regions with amenity and deprived. To explain the relation between rural income distribution and agricultural sector growth in this study two equations are introduced, the first equation analyzes the effective factors on agricultural sector growth and the second equation examine the factors determining rural income inequality. These equations are estimated by provincial data divided to regions with amenity and deprived during 2008-2016 and simultaneous equations approach of panel data is used.Finding-The results show that, in low amenity and deprived provinces agricultural sector growth reduces the inequality while agricultural sector growth has no significant effect on inequality in provinces with amenity. Also, inequality increase lead to economic growth in deprived regions, but in regions with amenity the effect of inequality on growth is not significant. Besides, the results of estimation imply that government's expenditure in provinces increase rural income inequality and development expenditure only in deprived and low amenity provinces cause rural income inequality decrease and in other rural is not significant on inequality index.Practical implications- Based on the results of this study and in order to reduce rural income inequality and the growth of agricultural sector, it is necessary to consider the distribution of public facilities and infrastructure in order to enjoy deprived and low amenity rural regions.
Keywords: Rural Income Distribution, Agricultural sector growth, deprivation, Simultaneous equations of panel data approach} -
فقر همچنان یکی از چالش های اساسی بشر است که همچنان بیشتر چهره ای بیشتر روستایی دارد. اهمیت پرداختن به مسئله فقر و محرومیت به حدی است که سازمان ملل کاهش آن را به عنوان اولین هدف از اهداف توسعه پایدار قرار داده است. در حال حاضر رویکرد محققین و سیاست گذاران نسبت به پدیده فقر از حالت تک بعدی به چندبعدی تغییر کرده است. درنتیجه دیگر به فقر به عنوان یک مسئله صرفا اقتصادی نگاه نشده بلکه برای آن ابعاد گوناگون از جمله آموزش، سلامت و رفاه نیز تصور شده است. لذا، شناخت و مقابله با فقر مستلزم درک جامع و نظام مند آن است. مطالعه حاضر با بهره گیری از مفهوم فقر چندبعدی، ضمن بومی سازی شاخص های سنجش ابعاد فقر، از سطح خانوار فراتر رفته و با هدف کمک به سیاست گذاری و برنامه ریزی در راستای کاهش فقر، این پدیده را در سطوح شهرستان، استان و کشور نیز مورد ارزیابی قرار داده است. برای این منظور از داده های سرشماری سال 1395 حدود 20 هزار خانوار روستایی استفاده شد. بر اساس یافته های این تحقیق شاخص فقر چندبعدی در ایران حدود 349/0 است که به ترتیب ابعاد آموزشی، سلامت و رفاه بیشترین سهم را در آن داشته اند. شاخص های شدت و گستردگی فقر نیز به ترتیب 558/0 و 628/0 بوده است. ماهیت فقر در ایران نه تنها از متغیرهای اقتصادی و اجتماعی، بلکه از عوامل مکانی و اقلیمی نیز متاثر است. درنتیجه، نظر به گستردگی و پیچیدگی روابط بین عوامل تاثیرگذار و متاثر از فقر هرگونه برنامه ریزی و سیاست گذاری برای آن نیازمند نگرشی جامع و نظام مند به پدیده فقر است.
کلید واژگان: محرومیت, فقر روستایی, شدت فقر, گستردگی فقر, فقرزدایی هوشمند}Poverty is still one of the main challenges facing humankind with a more rural nature in developing countries. The importance of addressing the issue of poverty and deprivation is to the extent that the United Nations considers its reduction as the first goal of Sustainable Development Goals. The approach of researchers and politicians to poverty has now shifted from one-dimensional to multi-dimensional. This means that poverty is no longer seen as a purely economic issue, instead, various dimensions including education, health, and welfare are now considered for poverty. Accordingly, recognition of poverty and coping with it requires a holistic and systematic understanding of it. The current study has attempted to go beyond the household level and study poverty (at county, province and country levels) by utilizing the concept of MPI while localizing its various indices with the aim of assisting policy-making and planning to reduce poverty. In this regard, the 2016 census data of 20000 rural households were used. According to the findings of this study, the multidimensional poverty index (MPI) of Iran is 0.349. Education, health, and living standards (welfare) had the highest contribution in MPI, respectively. The intensity and incidence of poverty among rural households are 0.558 and 0.628, respectively. Poverty in Iran is affected not only by economic and social factors but also by spatial and climatic factors. Consequently, given the extent and complexity of the relationships among the factors affecting and being affected by poverty, any planning and policymaking to alleviate poverty requires an intelligent holistic and systematic approach to poverty.
Keywords: Deprivation, Rural poverty, Poverty intensity, Poverty incidence, Smart poverty reduction} -
عوامل گوناگونی سبب ساز بروز فرسودگی در بافت های شهری می شوند. هرچند درگذشته، فرسودگی های کالبدی مورد مداقه بیشتری بوده، و سایر انگیزه ها و مصادیق فرسودگی با اهمیت کمتری مورد توجه قرارداشته اند، اما پدیداری مفهوم فرسودگی فراگیر، و توجه به برآیند انگیزه های چندگانه فرسودگی و تبعات گوناگون آن، تصویر روشن تری ازآنچه در واقعیت سبب افول کالبدی و محتوایی بافت های شهری می شود را به دست داده است. اگربه ماهیت وسرشت بافت های فرسوده و شرایط گروه های ساکن در آن دقت شود، به نظر می رسد پدیده جدایی گزینی، بر عمق و دامنه فرسودگی ها افزوده، و موجب گسترش یافتن آن گردیده است. مقاله حاضر با بهره مندی از مطالعات کتابخانه ای-اسنادی و اطلاعات اجتماعی–اقتصادی و کالبدی طرح تفصیلی مشهد، به دنبال بررسی رابطه بین جدایی گزینی و فرسودگی فراگیر با تکیه برنقشه هرکدام از این پدیده ها در قاسم آباد مشهد است. بدین منظور ابتدا مجموعه ای از معیارها و شاخص ها برای سنجش فرسودگی فراگیر وچگونگی جدایی گزینی در ابعادمختلف شناسایی شدند، سپس بابهره گیری از آنها، و باتکیه بر اطلاعات طرح تفصیلی و استفاده از پرسشنامه متخصصین، شرایط فرسودگی یکپارچه بافت ها، و کاربست مدل گتیس، چگونگی جدایی گزینی های شهری مورد بررسی قرار گرفت، تا در نهایت با یکدیگر مقایسه شود. نتایج نشان می دهند که هر دو پدیده جدایی گزینی و محنت زدگی شهری در محدوده مورد مطالعه با کیفیت های گوناگون روی داده اند. برهم نهاد این دو پدیده در محدوده قاسم آباد نیز نشان می دهد که بلوک های فرسوده و جداافتاده به لحاظ اقتصادی - اجتماعی و کالبدی تقریبا بر یکدیگر منطبق هستند. با این وجود حدود 24 درصد از بلوک های فرسوده نیز وجود دارند که جدایی گزینی درآنها روی نداده است. لذا دو پدیده مذکور با یکدیگر رابطه دوسویه و مستقیمی دارند. به این معنی که جدایی گزینی و تمرکز قشر ضعیف، و انزوای آنها از سایر گروه ها، از یک سو به گسترش فرسودگی در بافت های شهری می انجامد، و از دیگر سو وجود بافت های فرسوده در ابعاد مختلف، شرایط را برای جدایی گزینی و تمرکز اقشار کم برخوردار شهری مهیا می سازد.کلید واژگان: جدایی گزینی شهری, محنت زدگی, بافت فرسوده, فرسودگی یکپارچه, محرومیت و قاسم آباد مشهد}Unlike what is usually thought, the distress of urban fabric is not only a physical phenomenon, but it is a mix of socioeconomic, political and physical factors that their interaction lead to urban distress.Therefore, the current study aims to study the relationship between segregation and pervasive distress in in the 10th Municipal District of Mashhad. To do this, at first a set of criteria and indexes for evaluating segregation and pervasive distress were recognized in various dimensions, and then with an emphasis on Mashhad's master plan's and census data 1390, the pervasive distress of urban fabrics and the way they are segregated were studied in order to be compared with each other finally.Results indicate that the mere emphasis on physical factors for evaluating urban fabrics' distress cannot make an appropriate understanding of they in which this phenomenon is happening in urban context, and because the studied area's segregation map matches the distress map of the same area, it can be concluded that segregation and the concentration of low socioeconomic classes and become segregated from other groups, are effective in the spread of distress in urban fabrics. In other words, those groups who were not able to be attracted to city's socioeconomic system, become concentrated in some areas of the city and appeal other people with the same characteristics to those areas, just like strong magnets. This concentration of low classes leads to the increase of inefficiency of urban fabrics, a phenomenon which can be called "pervasive distress".Keywords: Urban Segregation, Urban Distress, Deteriorated Urban Fabric, Deprivation, ‘Q?ssem-?b?d’}
-
تروریزم یکی از تهدیدهای بزرگ دنیا در قرن بیست و یکم است که با استفاده از روش های متنوع همچون اقدامات مسلحانه، تبلیغات رسانه ای و نفوذ در عقاید و ارزش های جامعه می توانند باعث اختلال در نظم و امنیت جامعه مورد نظر شوند تا به اهداف خود دست یابند. در این میان مناطق و کشورهایی که دارای تمایزات نژادی، قومی، فرهنگی و مذهبی می باشند در معرض تهدیدهای بیشتری قرار دارند که در این میان اگر در جامعه ای ضعف های مختلف اقتصادی و تبعیضات سیاسی وجود داشته باشد این روند با سرعت بیشتری پیش می رودبخش اعظمی از تحقق یک امنیت پایدار در هر مکان و نقطه ای، محرومیت زدایی و رونق اقتصادی است، اما همین رونق اقتصادی و ایجاد امنیت پایدار اقتصادی، نیاز اولیه ای دارد و آن ایجاد چتر امنیتی مناسب در آن نقطه است.بر همین مبنا، جنوب شرق کشور و استان سیستان و بلوچستان که از گذشته دچار ناامنی های هدفمند با حمایت های بی دریغ بیگانگان بوده است، در سالیان گذشته مورد توجه نظام اسلامی قرار گرفته و نیروی زمینی سپاه با ایجاد یک قرارگاه نظامی - منطقه ای به نام قرارگاه قدس، مسئولیت ایجاد امنیت در مرزها و حفاظت از جان مردم در برابر اقدامات تروریست های مورد حمایت بیگانگان را عهده دار شده است.از زمان تاسیس قرارگاه منطقه ای قدس توسط نزسا در جنوب شرق کشور، اقدامات مهمی در جهت ایجاد امنیت در مناطق مرزی، صورت گرفته است. برای اینکه بدانیم در این مناطق چه اقداماتی انجام شده است، با یک تیم خبری مجهز و با حضور جمعی از مسئولان قرارگاه منطقه ای قدس سپاه، به مناطق مرزی رفتیم، همان جایی که طرح های امنیتی سپاه برای امن سازی مناطق مرزی از آنجا آغاز می شود
The role of the IRGC in destroying and controlling the emergence of terrorism on the eastern bordersTerrorism is one of the great threats of the world in the 21st century, which by using various methods such as armed action, media propaganda and influence on the beliefs and values of society, can disrupt the order and security of the society in question. To achieve their goals. In the meantime, regions and countries with racial, ethnic, cultural and religious differences are at greater risk. Among these, if there is a society of various economic weaknesses and political discrimination, this trend is more rapid. A major part of achieving sustainable security at any location and location is depreciation and economic prosperity, but this economic boom and the creation of sustainable economic security have the basic needs and that is the creation of a suitable security umbrella at that point,On the same basis, the southeast of the country and the province of Sistan and Baluchestan, which have been targeted by insurgents with the support of foreigners from the past, have been eyeing the Islamic system in recent years and the IRGC's ground forces have created a military-regional base called the Quds Force, Has undertaken responsibility for securing the borders and protecting the lives of the people against the actions of foreign-backed terrorists. Since the establishment of the Qods Regional Base Station by Nisa in the south-east of the country, important steps have been taken to secure security in the border areas,In order to know what steps have been taken in these areas, we have traveled to the border areas with a well-equipped news team with the presence of a number of officials from the central Quds Force of the Sepah, where the IRGC begins with security plans for the border frontiers
Keywords: Geography, deprivation, Security, non-development, Terrorism} -
وجود نابرابری اقتصادی و اجتماعی میان مناطق، همواره محققان را بر آن داشته تا با استفاده از آمار و اطلاعات موجود و با کاربرد روش ها و تکنیک های مناسب، به تحلیل این عدم تعادل فضایی و نابرابری پرداخته و ضمن ارزیابی وضعیت مناطق از حیث توسعه و برخورداری ها، به ارائه راهکارهایی مناسب درجهت دست یابی به توسعه هماهنگ و یکپارچه بپردازند. در راستای رسیدن به هدف مذکور، در پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی-تحلیلی و با استفاده از روش تحلیل چند معیاره VIKOR، به ارزیابی میزان برخورداری شهرستان های استان لرستان (9 شهرستان) به تفکیک نماگر اقتصادی، اجتماعی و زیربنایی، همچنین شناخت و مشخص کردن فاصله و اختلاف توسعه یافتگی بین مناطق مختلف آن پرداخته شده است. نتیجه به دست آمده از تحلیل در مجموع نماگرهای توسعه نشان می دهد که شهرستان خرم آباد دارای وضعیت مطلوب برخوردار و شهرستان های پل دختر و دلفان، در وضعیت نامطلوب محروم قرار دارند. در برایند تحلیل شکاف توسعه باید به بازتاب عواملی از جمله ساختار مدیریتی متمرکز، عوامل محیطی، اقتصاد سیاسی، نارسایی های نظام برنامه ریزی فضایی به ویژه قطب رشد (شهرستان خرم آباد) اشاره کرد
کلید واژگان: نابرابری, محرومیت, توسعه, تحلیل چندمعیاره Vikor, شهرستان های استان لرستان}The existence of economic and social inequalities between the regions has always led researchers to use the appropriate statistics and techniques to analyze this spatial imbalance and inequality, and while assessing the status of areas in terms of development and availability to provide appropriate strategies for achieving coordinated and integrated development. In order to achieve this goal, in the present study, using a descriptive-analytical approach and using the multi-criteria analysis method (VIKOR), we evaluated the availability of cities in Lorestan province (9 counties) by economic, social and infrastructural indicators, as well as recognizing and identifying the distance and developmental difference of different regions .All the results of analysis of the total development indicators shows that Khorramabad city has a favorable situation and the cities of Pol Dokhtar and Delfan are in an undesirable situation. Development gap analysis should reflect factors such A centralized management structure, environmental factors, political economy, spatial planning system disorders, particularly growth center of Khorramabad city.
Keywords: Inequality, Deprivation, Development, multivariable analysis of Vikor, cities of Lorestan province} -
توزیع نامتعادل امکانات و خدمات اقتصادی، اجتماعی و... بین مناطق، ضرورت توجه به برنامه ریزی توسعه فضایی و متعادل نمودن ساختار فضایی کشور را اجتناب ناپذیر نموده است. پژوهش حاضر به منظور تعیین سطح توسعه یافتگی استان های کشور ایران و رتبه بندی آنها براساس میزان توسعه یافتگی، همچنین مقایسه سطوح توسعه کشور از 1345 تا کنون برای کمک به تصمیم در نظام برنامه ریزی و سیاست گذاری ملی انجام گرفته است. این پژوهش بر اساس هدف جزو تحقیقات شناختی و از منظر روش جزو تحقیقات ارزیابی – مقایسه ای است. جامعه آماری طبق آخرین تقسیمات سیاسی 31 استان کشور و شاخص های مورد بررسی 33 شاخص در چهار بعد ( اقتصادی، زیربنایی- کالبدی، اجتماعی- فرهنگی و بهداشتی- درمانی) بوده است. برای تجزیه وتحلیل داده ها از تکنیک های تحلیل عاملی و تحلیل خوشه ایاستفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد، بین استان های کشور از نظر توسعه یافتگی، تفاوت ها و نابرابری هایی وجود دارد. به طوری که استان تهران به تنهایی درطول چند دهه بالاترین سطح توسعه یافتگی و استان سیستان و بلوچستان پایین ترین و محروم ترین استانها قرار دارند. همچنین مقایسه استان ها در طول دوره های مختلف نشان از نابرابری توسعه مرکز نسبت به پیرامون دارد. طبق نتایج بدست آمده از تحقیق برای کاهش نابرابری بین استان های کشور ضمن توجه به استعداد ها و توان های هر منطقه و در اولویت قرار دادن استان های محروم و کمتر توسعه یافته در در برنامه ریزی ها ی منطقه ای را می طلبد.کلید واژگان: نابرابری منطقه ای, توسعه و تعادل, نظام برنامه ریزی, محرومیت, خوشه بندی}Introduction andObjectivesUnbalanced distribution facilities and services on Economic, Social and between regions, need to the planning and balanced spatial development the spatial structure of the country is inevitable This study aimed to determine the level development of the provinces of Iran and rank them based on the level of development and different levels of development of the country From 1345 to the present to help make the planning system and national policy has been done.MethodsThis study is based on cognitive research and in terms of the goal of the evaluation research method - comparative. The population according to the latest political divisions of 31 provinces and indexes evaluated 33 indicators in four dimensions (Economic, infrastructure-physical, socio-cultural and health), respectively. For data analysis, factor analysis and cluster analysis techniques were used.
Findings: The results show, between the provinces in terms of development, there are differences and inequalities. So that in Tehran alone during the decades the highest level of development and Sistan and Baluchestan province are the lowest and most disadvantaged. Comparison provinces during different periods of development of the center over the periphery of inequality.ConclusionAccording to the results of research to reduce disparities between provinces The placing of the country due to the talent and potential of each region and prioritizing disadvantage and less developed provinces in the planning of regional demands.Keywords: regional inequality, development, balance, planning system, deprivation, clustering} -
کشور ما به دلیل داشتن شرایط ناهمگون و امکانات طبیعی متنوع، نیازمند برنامه ریزی در سطح استان ها است، که البته برای کسب موفقیت در امر برنامه ریزی توجه به معیارهای توسعه پایدار بر اساس توانمندی های موجود در هر استان از مهمترین مسایلی است باید در همه حال به آن توجه کرد. جامعه آماری پژوهش حاضر بیست وهشت شهرستان استان خراسان رضوی است. شاخص های مورد مطالعه از طریق مطالعات کتابخانه ای و استفاده ازسالنامه آماری استان استخراج شده است. برای مشخص شدن سطح برخورداری شهرستان های استان خراسان رضوی از تکنیک های تصمیم گیری چندمعیاره مثل روش های؛ تشخیص نسبی مرکب (COPRAS) و میانگین وزنی ساده (SAW) و برای رسیدن به نتیجه واحد از روش ادغام (میانگین رتبه ها) استفاده شده است. نتایج میانگین رتبه ها نشان می دهد که شهرستان های مشهد، گناباد، خلیل آباد، داورزن، رشتخوار، خواف، فریمان و بجستان در سطح برخوردار، شهرستان های درگز، کلات، چناران، سرخس، کاشمر، جغتای، تایباد وفیروزه از لحاظ برخورداری از شاخص های توسعه پایدار در سطح نیمه برخوردار و شهرستان های باخرز، جوین، بردسکن، تربت جام، مه ولات، سبزوار، بینالود، قوچان، زاوه، تربت حیدریه و نیشابور از لحاظ برخورداری از شاخص های توسعه پایدار در سطح محروم قرار دارند. می توان بیان نمود که شهرستان هایی که امتیاز بیشتری کسب نموده اند از لحاظ سرمایه گذاری در اولویت آخر قرارگیرند و شهرستان هایی که در سطوح محروم قرار گرفته اند باید در اولویت برنامه ریزی و محرومیت زدایی قرارگیرند.
کلید واژگان: توسعه پایدار, محرومیت, نابرابری, خراسان رضوی, مدل کوپراس و SAW}In the study of urban issues in the form of sustainable urban development, it is assumed that if the cost, regardless of equalization mechanisms, is used to develop infrastructure, equipment and urban services, it will intensify the inequality among different classes of urban population. In other words, urban sustainability is a type of sustainable development that encompasses environments and urban spaces. This will be achieved when sustainable development principles and approaches are used as the basis for urban development studies. Therefore, the purpose of this study is to assess the status of Khorasan Razavi Khorasan provinces in different areas of development and to determine the imbalance in this field using multiple subscripts and multiple indicators. The issue that necessitates this research is to implement provincial-level programs in the field of sustainable development so that both provincial cities in development can achieve a fair level and improve the province's situation throughout the country.
Keywords: sustainable development, deprivation, inequality, Khorasan Razavi, Cooper's model, SAW} -
مشارکت مردمی در سطوح مختلف یکی از راهبردهای کاهش محرومیت جامعه روستایی در ابعاد مختلف به شمار می رود و می تواند نقش موثری در افزایش آگاهی مردم در ارتباط با حقوق مدنی و شهروندی به منظور دخالت در مدیریت روستاها، امور نهادها و دفاع از حقوق مردم روستایی به دنبال داشته باشد. در این مقاله تلاش شد تا نگرش مردم و مدیران روستایی نسبت به مشارکت مردمی در سطوح مختلف مورد بررسی قرار گیرد. روش تحقیق در این مطالعه، ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر روش، توصیفی- تحلیلی و همبستگی است که بخش عمده ای از داده های آن براساس مطالعات میدانی (پرسشنامه، مشاهده و مصاحبه) و با روش نمونه گیری تصادفی (320 نفر نمونه در سطح منطقه) گردآوری شده است. یافته های مطالعه براساس نتایج به دست آمده از آزمون های همبستگی پیرسون نشان می دهد که ارتباط معنی داری بین همه شاخص های موردنظر وجود دارد؛ ولی در اکثر مولفه ها کمتر از حد مطلوبیت عددی (3) موردنظر ارزیابی شده است. همچنین در توزیع فضایی رابطه بین سطوح مشارکت مردمی و کاهش محرومیت جامعه فقط در دو روستای ولیعصر و رشنوده همبستگی مستقیم و نسبتا کاملی ازلحاظ ابعاد مشارکت در محدوده موردمطالعه وجود دارد و در دیگر روستاها ضعیف برآورد شده است؛ بنابراین با توجه به یافته ها، راهکارهایی شامل ایجاد تشکل های مردمی مرتبط با آموزش مردم در جهت کاهش محرومیت جامعه روستایی، ایجاد بسترهای اجتماعی- فرهنگی موردنیاز برای بالا بردن میزان مشارکت مردم در ابعاد مختلف توسعه روستایی، ایجاد انگیزه برای شرکت خودجوش مردمی در تهیه، تصویب و اجرای طرح ها و غیره پیشنهاد شده است.
کلید واژگان: سطوح مشارکت, مسئولیت پذیری, محرومیت, توسعه جامعه روستایی, شهرستان رومشگان}Public participation at different levels is considered as one of several strategies to reduce deprivation in rural communities. Thus, it can play an important role in increasing people's awareness about civil and citizenship rights, affect the management of villages and institutions affairs, and defend the rights of rural people. Therefore, in this article it has been tried to examine the approach of people and the leaders of villages about public participation at different levels. The present study is objectively an applied research, and also descriptive- analytical and cross-correlation in view of method, in which the bulk of the data were collected at the regional level based on field studies (questionnaires, observations and interviews) and by random sampling from 320 samples. According to the results of Pearson correlation test, the obtained results of the study showed that there was a significant correlation between all indicators, but in most cases it found to be less-than-desirable Numeric limit (3). Also during spatial distribution of relationship between levels of public participation and deprivation reduction in the society, only two villages (Vali-e-Asr and Rashnodeh) showed direct correlation in terms of participation in the study area, but the correlation was weak amongst other villages. Thus, according to the findings, several solutions are suggested including creating public organizations related to training people to reduce deprivation in rural communities, creating socio-cultural contexts requirement to increase the participation of people in different aspects of rural development, and providing motivation for spontaneous public participation in the preparation, adoption and implementation of the plans, etc.
Keywords: Levels of participation, Accountability, Deprivation, Rural community development, Romeshgan city} -
شناخت و بررسی امکانات و توانایی ها و در پی آن تعیین سطوح توسعه یافتگی نواحی روستایی نخستین گام در فرایند برنامه ریزی و توسعه چنین نواحی به شمار می رود. در فرایند برنامه ریزی و توسعه نواحی روستایی شناخت نواحی از لحاظ وضع موجود و سطح توسعه یافتگی، بررسی تفاوت های محلی و ناحیه ای در زمینه توسعه، تبیین عوامل موثر در توسعه و نهایتا تلاش برای حل مسائل و مشکلات و تامین نیازها در راستای تعدیل نابرابری ها موجود از اهمیت خاصی برخوردار است. لزوم شناسایی نواحی و روستاهای محروم به منظور برنامه ریزی جهت تخصیص بهینه امکانات و خدمات، در جهت کاهش و یا رفع فقر، محرومیت و نابرابری های ناحیه ای برای رسیدن به توسعه (پایدار) امری ضروری است. در پژوهش حاضر، با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از روش ، VIKORو مدل پرسکات آلن به وضعیت برخورداری سکونتگاه های روستایی استان اردبیل (به عنوان جامعه آماری تحقیق) نماگرهای آموزشی، بهداشتی- درمانی، ارتباطات و حمل و نقل، بازرگانی و خدمات و سیاسی – اداری مورد بررسی قرار گرفته است. در مجموع نماگرهای توسعه بعد از قالب بندی در مدل پرسکات آلن نشان می دهد: سکونتگاه های روستایی شهرستان اردبیل در سطح توسعه یافته (/81 < Fi ≤1)، شهرستان مغان در سطح نسبتا توسعه یافته (/61 < Fi ≤ /80)، شهرستان های نیر، پارس آباد، خلخال، نمین، موثر و مشکین شهر در سطح در حال توسعه (/41 < Fi ≤ /60) و شهرستان های سرعین و بیله سوار در سطح نسبتا در حال توسعه (/21 < Fi ≤ /40) می باشند. در برآیند تحلیل شکاف توسعه، باید به بازتاب عواملی از جمله ساختار مدیریتی متمرکز، عوامل محیطی، نارسایی های نظام برنامه ریزی فضایی اشاره کرد.کلید واژگان: تحلیل چند معیاره, توسعه یافتگی, محرومیت, نابرابری, روستاهای اردبیل}The first step in the planning and developing of rural areas is identifying and studying facilities and capabilities and, subsequently, determining the levels of development of rural areas. In the planning and development process of rural areas, recognizing the regions in terms of the status quo and the development level, studying local and regional differences in terms of development, explaining the factors affecting development and, eventually, attempting to solve issues and problems and meeting the needs in line with moderating the current inequalities is quite significant. The need to identify deprived regions and villages is essential in order to plan for the optimal allocation of facilities and services to reduce or eliminate poverty, deprivation and regional inequalities for attaining sustainable development. The present article uses a descriptive-analytical method, as well as VIKOR method and Prescott Allen model to investigate the enjoyment status of rural settlements in Ardebil province (as the statistical population of the study), educational, health-treatment, communication and transportation, commercial and political-administrative services indicators (based on the data extracted from the Statistical Yearbook of the Province). In total, after formatting, development indicators in the Allen Prescott model showed that the rural settlements of Ardebil were at the developed level (0.81 Fi ≤1), Moghan county at a relatively developed level (0.61 Fi ≤ 0.80), Nir, Pars-Abad, Khalkhal, Namin, Moser and Meshkinshahr were at the developing level (0.41 Fi ≤ 0.60), and Sarein and Billesavsar counties were at a relatively developing level (0.21 Fi ≤ 0.40). The reflection of factors such as the centralized management structure, environmental factors, and the failures of the spatial planning system should be mentioned in the outcome of development gap analysis.Keywords: Multi-criteria analysis, Development, deprivation, Inequality, Ardebil villages}
-
راهبردهای کاهش فقر روستایی از پنجاه سال پیش و در واکنش به دشوار شدن درک پیچیدگی های توسعه، پدید آمدند. حکمروایی و فقر، اصطلاحاتی هستند که در دهه های اخیر از موارد پیشرو در زمینه توسعه بوده اند. سال2000رهبران کشورهای جهان طی قطعنامه ای، حکمروایی خوب را به عنوان راهبردی برای کاهش فقر و بهبود کیفیت زندگی مورد پذیرش قرار دادند تا رویکردی نوین برای مقابله با پدیده فقر ارائه کنند. مقاله حاضر با بررسی و مرور مقالات و کارهای علمی انجام شده در زمینه کاهش فقر روستایی با رویکرد حکمروایی خوب، نگاشته شده و درصدد ارائه و معرفی رویکرد حکمروایی خوب برای کاهش فقر روستایی می باشد. روش تحقیق مقاله حاضر توصیفی تحلیلی بوده و از مطالعات اسنادی بهره گرفته شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد، حکمروایی خوب با دارا بودن شاخص هایی نظیر مشارکت، قانون گرایی و... از طریق راهکارهای افزایش مشارکت فقرا، افزایش قابلیت های فقرا از طریق بهبود خدمات اساسی، ایجاد فرصت های اقتصادی از طریق افزایش میزان دسترسی به بازار، ایجاد تور ایمنی مناسب در برابر شوک های اقتصادی وتامین امنیت فقرا در برابر فساد، جرم و جنایت، سبب کاهش فقر می شود. به گونه ای که حکمروایی خوب با بهبود شرایط حکومت، افزایش آزادی و دخالت مردم در تعیین سرنوشت خود و طراحی برنامه های توسعه توسط خود مردم سبب ایجاد فرآیندهای نوین اداری، تغییر شیوه های تامین معاش و در نتیجه کاهش فقر خواهد شد.
کلید واژگان: حکمروایی خوب, فقر روستایی, کاهش فقر, محرومیت, مشارکت, قانون گر}Strategies for rural poverty reduction emerged of fifty years ago in response to being difficult to understand the complexity development. Governance and Poverty are two terms that, especially in the past decade, have come to the forefront of the development agenda, meant in this case as the perceived general agreement among development agencies and actors on priorities for action. In 2000 world accepted the resolution as a strategic good governance for poverty reduction and improving quality of life had been accepted to a new approach to deal with the offer of poverty phenomenon. The present paper is a paper review on previous works done on rural poverty reduction with good governance approach. the method of study is descriptive analytical and document studies have been used. The results of the present study shows that good governance having the indices of cooperation, law and etc using increasing the poors role, enhancing the poor skills via enhancing basic services, creating ecumenical opportunities via increasing access to bazzar, creating safeties against economic shocks and creating the poor safety against crime causes poverty reduction. The good governance with enhancing the government situation, increasing freedom and people right in their own future and designing development programs using their people causes new processes, change in economical attitudes and as a result poverty reduction.Keywords: Good Governance, Rural Poverty, Poverty Reduction, Deprivation, Participation, Rule of law} -
امروزه، یکی از مسایلی که سکونتگاههای شهری و روستایی با آن روبهرویند، توزیع نامناسب امکانات و خدمات اجتماعی است. این توزیع نامناسب باعث ایجاد نابرابری در میزان دسترسی گروههای مختلف به امکانات و خدمات اجتماعی شده است. این مقاله ضمن توجه به این چالش اجتماعی- که متاثر از ضعف مدیریت توسعه است- تلاش دارد وضعیت برخورداری از امکانات و خدمات اجتماعی را در هر سه سطح تقسیمات سیاسی استان آذربایجان شرقی (شامل شهرستان، بخش و دهستان) بررسی کند؛ همچنین با شناسایی شهرستانها، بخشها و دهستانهای محروم، اولویتهای سرمایهگذاری را تعیین کند و سیاستها و راهبردهای کلان برای ایجاد دسترسی متناسب را ارایه دهد. روش تحقیق، اسنادی است و روش تجزیه و تحلیل هم تحلیل عاملی و تاکسونومی عددی. تعداد 28 شاخص در ابعاد مختلف تعریف و برای طبقهبندی سطوح مختلف بهکار برده شده است. نتایج نشان میدهد دهستانهای منطقه شمالشرق و جنوبشرق استان محرومیت بسیاری دارند و دهستانهای بهرهمند از امکانات و خدمات اغلب در اطراف مرکز استان و یا جنوبغرب و منطقه میانی مستقر هستند. تحلیلها گویای این است که نیمه شرقی استان محرومیت بیشتری نسبت به نیمه غربی آن دارد و ضروری است مدیریت توسعه استان اولویت سرمایهگذاری را در شهرستانها، بخشها و دهستانهای نیمه شرقی استان افزایش دهد. همچنین، نتایج این تحقیق نشان میدهد بین میزان فاصله مرکز هر کدام از تقسیمات سیاسی به مرکز استان و شهرستان و میزان محرومیت، رابطه مستقیم معنادار در سطح 99 درصد وجود دارد و با افزایش فاصله از مرکز، بر سطح محرومیت افزوده میشود.
کلید واژگان: مدیریت توسعه, محرومیت, آذربایجان شرقی, تحلیل عاملی, تاکسونومی}One of the issues that nowadays urban and rural settlements are faced with is inappropriate distribution of social services and facilities that cause inequality in access rate of different groups to that facilities and services. This paper by considering this social challenge which resulted from poor development management, pursue the status of people enjoyment by considering three levels of political division of east Azerbaijan province including city, county, rural district, and determine investment priorities by recognizing deprived city, county, rural districts and offer strategies and policies to make appropriate access. Research method and analyses technique is factor analyses and numerical taxonomy. 28 indicators have been defined in different dimensions to classify different levels. The results show high rate of deprivation in northeast and southeast of the province, and the rural districts that have facilities are mainly located around southwest and middle zone of the province. Analysis shows the eastern half of province has more deprivation than western half of the province. It’s necessary that development managers of the province give priority to investment in cities, rural district in eastern half of the province. The study also shows significant direct relationship (99%) between center distance rate of each political division to province center and deprivation rate. By increasing distance from province center, the deprivation rate increases.
Keywords: Development management, Deprivation, East Azerbaijan, Factor}
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.