به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « توزیع درآمد » در نشریات گروه « اقتصاد »

تکرار جستجوی کلیدواژه «توزیع درآمد» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • ابوالفضل بهرا، اشکان رحیم زاده*، محمد دالمن پور، احمد نقیلو

    هدف اصلی این تحقیق بررسی تاثیر متقابل متغیرهای توزیع درآمد و انفاق در استان های ایران می باشد. جامعه آماری از 30 استان تشکیل شده و بازه ی زمانی طی سالهای 1385 تا 1401 می باشد. برآورد مدل با استفاده از تکنیک داده های تابلویی انجام شده است. نتایج برآورد بلندمدت در ارتباط با تاثیر متغیرها بر ضریب جینی نشان می دهد که افزایش شاخص قیمت، جمعیت و نرخ بیکاری، نابرابری را افزایش داده به طوری که افزایش یک درصدی آنها به ترتیب مقدار نابرابری را به میزان 12/0، 47/0 و 52/0 درصد افزایش می دهد. همچنین افزایش انفاق سرانه نابرابری را کاهش داده به طوری که هر یک درصد افزایش آن نابرابری را به میزان 17/0 درصد کاهش می دهد. نتایج در ارتباط با تاثیر متغیرها بر انفاق سرانه نشان می دهد افزایش شاخص قیمت و نرخ بیکاری انفاق سرانه را کاهش داده به طوری که هر یک درصد افزایش این متغیرها به ترتیب انفاق سرانه را به میزان 45/2 و 09/3 درصد کاهش می دهد. همچنین افزایش جمعیت و ضریب جینی، انفاق سرانه را افزایش داده به طوری که هر یک درصد افزایش این متغیرها به ترتیب انفاق سرانه را به میزان 73/0 و 88/5 درصد افزایش می دهد.

    کلید واژگان: انفاق, توزیع درآمد, خود رگرسیون برداری پانلی}
    Abolfazl Bahra, Ashkan Rahimzadeh *, Mohammad Dalmanpor, Ahmad Naghilo

    The main goal of the study is to investigate the mutual effects of income distribution and Enfagh variables in the provinces of Iran. The statistical data consists of 30 provinces and the time period is from 1385 to1401, Model estimation has been done using panel data technique. The increase in the price index, population and unemployment rate have increased the inequality so that their one percent increase the amount of inequality by 0.12, 0.47 and 0.52 percent. The results related to the effect of variables on per capita Enfagh show that the increase in the price index and the unemployment rate have reduced per capita Enfagh so that each one percent increase in these variables reduces per capita Enfagh by 2.45 and 3.09 percent. Also, the increase in population and the Gini coefficient have increased per capita Enfagh. So that each percentage increase of these variables increases per capita spending by 0.73 and 5.88%.

    Keywords: Enfagh, Income Distribution, Panel Vector Autoregression}
  • سید امین منصوری*، سید مرتضی افقه، بهروز صادقی عمروآبادی، حسن فرازمند، یعقوب اندایش، علی بوداقی

    یکی از چالش های مهم در توسعه منطقه ای بررسی نقش دولت های محلی و ارتباط آن با شرکت های بزرگ محلی بر توزیع درآمد است؛ به خصوص زمانی که شرکت های بزرگ اهداف ملی داشته باشند و عمده توان تولیدی آن ها سرمایه بر و دانش بر باشد ولی منطقه تحت پوشش شرکت کاربر باشد. هدف اصلی در این تحقیق بررسی نقش دولت و شرکت های بزرگ محلی بر توزیع درآمد است. برای این منظور، استان خوزستان به دلیل ویژگی های منحصربه فرد از این منظر انتخاب شد و برای دوره 1385 تا 1399 به صورت فصلی و با استفاده از روش GMM به بررسی اهداف تحقیق پرداخته شد. نتایج تحقیق نشان می دهد که اثر هزینه های جاری و عمرانی دولت در استان بر ضریب جینی شهری منفی و معنادار و اثر متغیر ارزش افزوده شرکت های بزرگ صنعتی استان بر ضریب جینی شهری مثبت و معنادار است. با توجه به نتایج تحقیق، پیشنهاد می شود با یک هماهنگی و برنامه ریزی دقیق بین شرکت های بزرگ و مدیران استانی، در راستای کاهش نارضایتی و نابرابری درآمدی استان با سیاست هایی همچون افزایش اشتغال بومی و آموزش نیروهای بومی استان گام بردارند.

    کلید واژگان: دولت محلی, توزیع درآمد, شرکت های ملی, GMM, خوزستان}
    Sayed Amin Mansouri *, Seyed Morteza Afghah, Behrouz Sadeghi Amroabadi, Hassan Farazmand, Yaghoub Andayesh, Ali Boudaghi

    One of the significant challenges in regional development is examining the role of local governments and their relationship with large local companies in income distribution. This challenge is particularly pertinent when large companies have national objectives, and most of their production capacity is capital-intensive and knowledge-intensive, but their operational area is locally focused on the user. The present research aimed to explore the role of the government and large local companies in income distribution. Khuzestan Province was chosen due to its unique characteristics in this regard. The study covered the period from 2006 to 2020, analyzing seasonal data using the generalized method of moments (GMM). The findings indicate that the government’s current and construction expenditures in the province have a negative and significant effect on the urban Gini coefficient. In contrast, the value-added variable of large industrial companies in the province has a positive and significant effect on the urban Gini coefficient. The results suggest that careful planning and coordination between large companies and provincial managers should be sought by adopting policies such as increasing local employment and training local workforce, thereby reducing dissatisfaction and income inequality in the province.

    Keywords: Local Government, Income Distribution, Nationalcompanies, GMM, Khuzestan}
  • فاتح حبیبی، وحید عزیزی*، صلاح الدین منوچهری، پروین علی مرادی افشار
    هدف اصلی این مطالعه بررسی چگونگی تاثیر بلایای طبیعی بر نابرابری درآمدی در ایران در طی دوره 1400‏-‏1359 است. هدف فرعی این پژوهش بررسی همزمان اثر نامتقارن شاخص‏ های توسعه مالی و جهانی ‏شدن بر نابرابری درآمدی است. برای انجام پژوهش از روش رویکرد خودرگرسیون با وقفه ‏های گسترده غیرخطی (NARDL) استفاده شده است. بر اساس نتایج در کوتاه‏ مدت و بلندمدت ضریب بلایای شدید طبیعی، شاخص جهانی‏ شدن، تولید ناخالص داخلی و نرخ تورم اثر مثبت و معناداری بر نابرابری درآمدی دارند. ضریب شاخص آموزش، مجذور تولید ناخالص داخلی و شاخص توسعه مالی اثر منفی و معناداری بر نابرابری درآمدی دارند. نتایج رابطه درجه دوم نابرابری درآمد و رشد اقتصادی در این مطالعه فرضیه کوزنتس را تایید می‏ کند. همچنین، نتایج، اثر نامتقارن توسعه مالی و جهانی‏ شدن بر نابرابری درآمدی را تایید می‏ کند. بر طبق نتایج این مطالعه افزایش تعداد حوادث شدید طبیعی، فرایند جهانی‏ شدن و کاهش توسعه مالی سبب افزایش نابرابری درآمدی در ایران می ‏شود.
    کلید واژگان: توزیع درآمد, بلایای طبیعی, توسعه مالی, جهانی شدن}
    Fateh Habibi, Vahid Azizi *, Salaheddin Manochehri, Parvin Ali Moradi Afshar
    This study investigates the impact of natural disasters on income inequality in Iran from 1980 to 2021. It also explores the moderating effects of financial development and globalization on this relationship. The Non-linear Autoregressive Distributed Lag (NARDL) method is employed for the analysis.The findings reveal that several factors influence income inequality (measured by the Gini coefficient) in both the short and long term. Positive and significant effects were observed for GDP, inflation, severe natural disasters, and the globalization index. Conversely, education level, the square of GDP (indicating an inverted U-shaped relationship), and the financial development index exhibited negative and significant effects.These results support Kuznets' hypothesis, suggesting that income inequality initially rises with economic growth (GDP) before ultimately declining. Furthermore, the study confirms an asymmetric effect of financial development and globalization on income inequality. The analysis suggests that an increase in severe natural disasters, globalization, and a decrease in financial development all contribute to rising income inequality in Iran.
    Keywords: : Income Inequality, Natural Disasters, Financial Development, Globalization}
  • محمد عاملی، ابوالفضل غیاثوند *، منیژه هادی نژاد

    امروزه یکی از چالش های پیش روی نظام های سلامت افزایش روزافزون هزینه های آن است. این مطالعه به بررسی رابطه بین هزینه های سلامت و نابرابری درآمد می پردازد. نابرابری درآمد با استفاده از چهار ضریب جینی و در یک رویکرد چندک[1] با استفاده از داده های تابلویی سالانه از سال 2000 تا 2022 در کشورهای منتخب عضو سازمان همکاری اسلامی با درآمد متوسط مورد بررسی قرار گرفته است، نتایج تجربی نشان می دهد که اثر هزینه های سلامت بر نابرابری درآمد در کشورهایی که جزء 10 درصد بالای سطح درآمدی در این گروه هستند، بسیار بیشتر از کشورهایی است که در پایین ترین سطح درآمدی قرار دارند. تاثیر امید به زندگی، نرخ مرگ ومیر و جمعیت بر نابرابری درآمد نیز برعکس است؛ یعنی کشورهایی که در بالاترین رده به لحاظ سطح درآمدی قرار دارند، تاثیر این متغیرها بر نابرابری درآمد بسیار بیشتر از کشورهایی است که در رده های پایین تر درآمدی قرار دارند. همچنین با توجه به تاثیر ساختار جمعیت بر نابرابری درآمد لازم است در طراحی و تدوین سیاست ها در زمینه سلامت، بهداشت و ساختار جمعیتی به شکلی جدی مورد توجه قرار گیرد. سیاست های بهداشتی، درمانی و بهبود کیفیت زندگی برای بالا بردن امید به زندگی و کاهش نرخ مرگ ومیر، سیاست های افزایش سرمایه گذاری (کاهش مصرف، ارتقای امنیت، اقتصادی توسعه صادرات و...) برای کاهش نابرابری درآمد پی گیری شود.

    کلید واژگان: نابرابری درآمد, هزینه های سلامت, توزیع درآمد, مدل رگرسیون تابلویی چندک}
    Mohammad Ameli, Abolfazl Ghiasvand *, Manijeh Hadinejad

    Today, one of the challenges facing health systems is the ever-increasing increase in its costs. This study investigates the relationship between health costs and income inequality. Income inequality has been investigated using four Gini coefficients and, in a quantile, approach using annual panel data from 2000 to 2022 in selected middle-income member countries of the Organization of Islamic Cooperation, the empirical results show that the effect of health costs on inequality The income in the countries that are part of the top 10 percent of the income level in this group is much higher than the countries that are in the lowest income level. The effect of life expectancy, death rate and population on income inequality is also opposite; That is, the countries that are in the highest category in terms of income level, the effect of these variables on income inequality is much greater than the countries that are in the lower income categories. Also, due to the effect of population structure on income inequality, it is necessary to seriously consider it in the design and formulation of policies in the field of health, hygiene and population structure. Health, treatment and quality of life improvement policies to increase life expectancy and decrease mortality rate, policies to increase investment (reduction of consumption, promotion of security, economic development of exports, etc.) should be pursued to reduce income inequality.

    Keywords: income inequality, health costs, income distribution, Quantile panel regression model}
  • فوژان تدین *، حسین شریفی رنانی

    از اهداف اصلی سیاست گذاری های دولت در هر نظام اقتصادی بهبود توزیع درآمد است. از سوی دیگر، نوع سیاست و ابزار سیاست پولی که دولت اسلامی استفاده می کند بایستی در راستای جهت دهی جامعه به سمت توازن در سطح زندگی، درآمد و ثروت باشد.در پژوهش حاضر به منظور بررسی تاثیر سیاست پولی در توزیع درآمد ایران از روش خود بازگشتی با وقفه های گسترده (ARDL) و از آخرین داده های موجود طی دوره 1379-1401 استفاده شده است. نتایج حاصل از برآوردها نشان داد، بهبود در شاخص توزیع درآمد در اقتصاد ایران یک فرآیند بلندمدت است و سیاست های پولی انبساطی در ایران طی دوره مورد مطالعه منجر به نابرابری در شاخص توزیع درآمد شد. از سوی دیگر نتایج نشان می دهد سیاست پولی انبساطی در کوتاه مدت تاثیر کمتری بر اقتصاد دارد ولی در بلندمدت این تاثیر بزرگتر شده و به میزان بیشتری از برابری درآمد می کاهد. همچنین افزایش رشد اقتصادی باعث افزایش در شاخص توزیع شد که ناشی از تورم بالا در این دوره در اقتصاد ایران بود.

    کلید واژگان: رشد اقتصادی, تورم, توزیع درآمد, سیاست پولی}
    fojan tadayon *, H. Sharifi-Renani

    One of the main goals of government policies in any economic system is to improve income distribution.On the other hand, the type of policy and monetary policy tools used by the Islamic government should be in line with the direction of the society towards a balance in the level of living, income and wealth.In this research, in order to investigate the impact of monetary policy on the income distribution of Iran, the ARDL method and the latest available data during the period of 1401-1379 have been used.The results of the estimates showed that the improvement in the income distribution index in Iran's economy is a long-term process And expansionary monetary policies in Iran during the studied period led to inequality in the income distribution index.On the other hand, the results show that the expansionary monetary policy has less effect on the economy in the short term, but in the long term, this effect becomes larger and reduces income equality to a greater extent. Also, the increase in economic growth caused an increase in the distribution index, which was caused by high inflation in this period in Iran's economy.

    Keywords: Economic Growth, Monetary Policy, inflation, Income distribution}
  • میثم نصرآزادانی*، حمید هوشمندی، بهروز صادقی عمروآبادی، مهدی فدائی

    با یکپارچگی اقتصاد جهانی و توسعه روز افزون تعاملات بین المللی، کشورها دیگر نمی توانند در اتخاذ سیاست های کلان اقتصادی نقش بخش خارجی اقتصاد را نادیده بگیرند. در این بین، ترتیبات و رژیم های ارزی می تواند اثرات کلان اقتصادی داشته باشند. هدف این مطالعه ارزیابی تاثیر ترتیبات ارزی بر توزیع درآمد می باشد. روش این تحقیق از نوع توصیفی تحلیلی و استفاده از رگرسیون گشتاورهای تعمیم یافته (GMM) می باشد. داده های پانل و دوره بررسی سال های 2020-2007 کشورهای عضو اوپک و سازمان همکاری و توسعه ی اقتصادی (OECD) را شامل می شوند که اکثر کشورهای اوپک را کشورهای اسلامی تشکیل می دهند و دارای رژیم ارزی میخکوب و دارای توزیع درآمد متوسط یا بد می باشند. فرضیه تحقیق آن است که ترتیبات ارزی بر توزیع درآمدی تاثیرگذار است. نتایج نشان می دهد در مقایسه ی رژیم های ارزی، شاخص نظام ارزی شناور مدیریت شده بر ضریب جینی برای گروه کشورهای اوپک منفی و معنادار است. همچنین اثر شاخص نظام ارزی میخکوب شدید بر متغیر وابسته ضریب جینی برای گروه کشورهای اوپک نیز مثبت و معنادار است. در واقع برای هر دو گروه استفاده از رژیم ارزی شناور می تواند در مقایسه با رژیم ارزی ثابت بهتر نابرابری درآمدی را کاهش دهد. بنابراین با اتخاذ رژیم ثابت ارزی ممکن است نرخ ارز پایین تر از نرخ تعادلی تعیین شود. در این صورت، به دلیل ارزان بودن نرخ ارز، واردات رونق می یابد و تولید داخلی و صادرات ضعیف می شود، درنتیجه ممکن است مقامات این کشورها تمایل داشته باشند که مقداری تورم را به منظور جلوگیری از کاهش سطح تولید، صادرات و به طورکلی تغییرپذیری در مقابل شوک ها بپذیرند. همچنین نتایج نشان می دهد که نظام شناور ارزی بر نابرابری در کشور های اوپک اثر معناداری ندارد.

    کلید واژگان: توزیع درآمد, ترتیبات ارزی, نرخ ارز, ضریب جینی}
    Maysam Nasr Azadani*, Hamid Hooshmandi, Behrouz Sadeghi Amroabadi, Mahdi Fadaee

    Many economists believe that unequal distribution of income is one of the main conditions for economic growth. With the integration of the world economy and the increasing development of international interactions, countries can no longer ignore the role of the foreign sector in macroeconomic policy making. In this mean, currency arrangementscan have macroeconomic effects. The method of this research is analytical descriptive which uses regression analysis with GMM method. The field of study includes the OPEC member countries and the Organization for Economic Cooperation and Development (OECD), which most of the OPEC countries are Islamic countries and have a fixed currency regime and average or bad income distribution. The annual data are used for empirical analysis for each country and include the review period for the years 2007-2018. The results of this study show that in comparison with foreign exchange regimes, the independent variable of the managed floating exchange rate index on the dependent variable of Gini coefficient is negative and significant for the OPEC group. Also, the effect of the independent variable of the nail exchange rate index on the dependent variable of Gini coefficient for the OPEC group is positive and significant. In fact, for both groups the use of a floating exchange rate regime can reduce income inequality better than a fixed exchange rate regime. The results also show that the floating currency system has no significant effect on inequality in OPEC countries.

    Keywords: Currency Arrangements, Exchange Rate, Gini Coefficient, Income Distribution}
  • زهرا شیخعلی زاده، جعفر حقیقت*، زهرا کریمی تکانلو، سید صالح اکبر موسوی

    هدف مطالعه حاضر، بررسی اثر بحران های بانکی بر توزیع درآمد طبقات مختلف درآمدی طی دوره زمانی 2020-1990 برای 60 کشور منتخب جهان است. بدین منظور، 6 مدل با متغیرهای وابسته مختلف که صدک های درآمدی مربوط به طبقات ثروتمند، متوسط و فقیر را نشان می دادند، با استفاده از مدل سازی پانل GMM تخمین زده شد. نتایج نشان داد که با وقوع بحران بانکی سهم درآمد طبقات ثروتمند کاهش و سهم درآمد طبقه متوسط و 20 درصد پایین افزایش یافته است. بنابراین وقوع بحران بانکی منجر به برابری درآمد در کشورهای مورد مطالعه شده است. علاوه بر متغیر بحران بانکی، متغیرهای توسعه مالی و باز بودن مالی منجر به نابرابری درآمدی و متغیرهای مخارج عمومی به GDP، باز بودن تجاری، تولید ناخالص داخلی و مجذور آن، باعث برابری توزیع درآمد در این کشورها شده است. با توجه به نتایج تحقیق، توصیه می شود برای مدیریت اثرات سوء بحران بانکی و کاهش نابرابری درآمد، دولت ها از طریق ارائه یارانه و بسته های حمایتی، تسهیل اشتغال و اعطای وام کم بهره از صدک های پایین درآمدی حمایت کنند. همچنین از صدک های بالای درآمدی نیز مالیاتی هایی نظیر مالیات بر عایدی سرمایه اخذ کنند.

    کلید واژگان: نابرابری درآمد, بحران بانکی, توزیع درآمد, مدل پانل گشتاورهای تعمیم یافته (GMM)}
    Zahra Sheikhali Zadeh, Jafar Haghighat *, Zahra Karimi Takanlou, Seyed Saleh Akbar Mousavi

    The present study aimed to explore the impact of banking crisis on income distribution among various income classes in 60 world countries during 1990–2020. In this line, the Generalized Method of Moments (GMM) was used to estimate the six models with different dependent variables that depicted income percentiles for the wealthy, middle, and poor classes. The findings indicated that during a banking crisis, the income share of the wealthy class decreases, while the middle class and the bottom 20% experience an increase in their income share. Consequently, banking crisis could contribute to income equality in the countries under study. In addition to the variable of banking crisis, other variables such as financial development and financial openness could lead to income inequality, while the variables like the ratio of public expenditure to GDP, trade openness, GDP, and GDP squared would cause income distribution equality in the countries. The results suggest that governments support lower-income percentiles through subsidies, support packages, more job opportunities, and provision of low-interest loans, in a bid to mitigate the detrimental effects of banking crisis and reduce income inequality. Furthermore, governments should levy taxes, such as capital gains tax, on higher-income percentiles.

    Keywords: income inequality, Banking Crisis, Income Distribution, GMM Model}
  • حامد لروند*، محمدرضا لعلی
    هدف از این مقاله، بررسی توزیع درآمد خانوارهای استان اصفهان با استفاده از داده های طرح هزینه و درآمد خانوار، طی سال های1391 تا 1400، با استفاده از روش های پارامتریک است. برای این منظور، توزیع های مختلف آماری برای داده ها برازش می شود و با استفاده از روش برآوردیابی ماکسیمم درست نمایی، پارامترهای توزیع تخمین زده می شود. سپس توزیع مناسب با استفاده از نمودارهای تابع توزیع و همچنین معیار آکاییک (AIC) انتخاب شده است. با مقایسه نمودارهای توابع توزیع از سال 1391 تا 1400 برای داده ها، نتایج نشان می دهد که در بین تمام توزیع ها، توزیع داگوم و گاما، نسبت به سایر توزیع ها ازجمله توزیع های لگ نرمال و نمایی، مناسب تر هستند. همچنین میزان AIC از سال 1391 تا 1400 برای توزیع داگوم، نسبت به سایر توزیع ها، کمترین مقادیر را می گیرد که این نیز، نشان دهنده برتری توزیع داگوم نسبت به سایر توزیع ها است. همچنین، بررسی روند و مقایسه ضرایب جینی در حالت ناپارامتری و پارامتری، بیانگر آن است که ضمن روند کاهشی ضریب جینی در استان اصفهان، در طی دوره موردبررسی، مقادیر ضریب جینی به روش پارامتری، با استناد به آماره کلموگروف اسمیرنوف، از اعتبار بالاتری برخوردار است. لذا، پیشنهاد می گردد که متولیان تولید شاخص نابرابری درآمدی، باتوجه به دقت بالای روش های پارامتری، مبنای محاسباتی خود را از روش ناپارامتریک به روش پارامتریک تغییر دهند.
    کلید واژگان: توزیع درآمد, ضریب جینی, توزیع گاما, توزیع داگوم, معیار AIC}
    Hamed Lorvand *, Mohammadreza Lali
    The purpose of this article is to investigate the distribution of household income in Isfahan province by using the data of the household income and expenditure plan, for the period of 2011-2021 using parametric methods. For this purpose, different statistical distributions are fitted to the data, and distribution parameters are estimated using the maximum likelihood estimation method. Then, the appropriate distribution is selected using distribution function graphs and Akaike's criterion (AIC). By comparing the graphs of distribution functions from 2011 to 2021 for the data, the results show that among all the distributions, the Dagum and Gamma distributions are more suitable than other distributions, including log-normal and exponential distributions. Also, the amount of AIC from 2011 to 2021 for the Dagum distribution takes the lowest values compared to other distributions, which also shows the superiority of the Dagum distribution over other distributions. Also, the investigation of the trend and comparison of Gini coefficients in non-parametric and parametric modes indicates that along with the decreasing trend of the Gini coefficient in Isfahan province during the period under review, the values of the Gini coefficient in the parametric method based on the Kolmogorov-Smirnov statistic are more reliable. Therefore, it is suggested that those responsible for producing the income inequality index change their calculation basis from the non-parametric method to the parametric method, considering the high accuracy of the parametric methods.
    Keywords: Income Distribution, Gini coefficient, Gamma distribution, Dagum Distribution, AIC Criterion}
  • مسعود سعادت مهر*، افشین بازگیر
    براساس دیدگاه پیکتی، نرخ عایدی های ناشی از ثروت همواره از نرخ رشد اقتصادی بیشتر بوده و سهمی از درآمد ملی که به سرمایه تعلق می گیرد همواره بیشتر از سهم نیروی کار است؛ لذا نابرابری به صورت سیستمی و  به طور فزآینده افزایش می یابد. راه حل این مشکل، وضع مالیات حداکثری بر ثروت عنوان شده است. از این رو، مالیات بر اجزاء ثروت با هدف کاهش نابرابری وضع گردید. در ایران نیز این نوع مالیات از اجزاء مختلف ثروت اخذ می شود؛ لذا این تحقیق با هدف بررسی تاثیر مالیات بر ثروت بر توزیع درآمد در ایران انجام شد. برای این منظور، مدلی برآورد گردید که در آن ضریب جینی به عنوان متغیر وابسته و مالیات بر ثروت و مالیات بر درآمد در کنار نرخ بیکاری متغیرهای مستقل هستند. تخمین ها با استفاده از داده های سری زمانی 1397-1370 به کمک روش هم جمعی یوهانسن-جوسلیوس انجام گرفت. نتایج نشان داد که بین مالیات بر ثروت و ضریب جینی رابطه منفی وجود دارد. به طوری که یک درصد افزایش در مالیات بر ثروت باعث کاهش نابرابری به میزان 729/0%  می شود. نتایج نشان داد سرعت تاثیرگذاری سیاست های مالیات بر ثروت بر توزیع درآمد بسیار کند است، به طوری که اعمال یک تغییر در مالیات بر ثروت در هر سال تنها 12% از کل تاثیر خود را بر نابرابری نشان می دهد.
    کلید واژگان: مالیات بر ثروت, مالیات بر درآمد, توزیع درآمد, ضریب جینی, نابرابری}
    Masoud Saadatmehr *, Afshin Bazgir
    According to Piketty’s point of view, the rate of income from wealth is always higher than the rate of economic growth, and the share of national income that belongs to capital is always more than the share of labor force. Therefore, inequality increases systematically and increasingly. The solution to this problem is to impose a maximum tax on wealth. Therefore, the tax on the components of wealth was imposed with the aim of reducing inequality. In Iran, this type of tax is collected from different components of wealth. Therefore, this research was conducted with the aim of investigating the impact of wealth tax on income distribution in Iran. For this purpose, a model was estimated in which the Gini coefficient was the dependent variable and the wealth tax and income tax were the independent variables along with the unemployment rate. Estimates were made using the time series data of 1991-2018 with the help of the Johansen-Juselius cointegration method. The results showed that there is a negative relationship between wealth tax and Gini coefficient. So that a one percent increase in wealth tax reduces inequality by 0.729 percent. The results showed that the speed of impact of wealth tax policies on income distribution is very slow, so that applying a change in wealth tax every year shows only 12% of the total impact on inequality.
    Keywords: Wealth tax, Income tax, Income Distribution, Gini Coefficient, Inequality}
  • نادر مهرگان، سحر قاسمی*، علی سرگل زایی

    امروزه توزیع درآمد و راه های تعدیل نابرابری در توزیع درآمد موردتوجه بسیاری از سیاست گذاران قرارگرفته است. پیامدهای نامطلوب اجتماعی و اقتصادی افزایش نابرابری درآمد در جامعه بر هیچ کس پنهان نیست لذا دولت ها را بر آن داشته تا بهبود توزیع درآمد را در صدر اولویت های خود قرار دهند. نابرابری به صورت تفاوت افراد جامعه در دستیابی به منابع اقتصادی تعریف می شود و عوامل مختلفی در توزیع نابرابر درآمد نقش دارند. سیاست های مالی دولت قطعا می تواند در کاهش نابرابری و توزیع مجدد درآمد موثر باشد. در اکثر کشورهای توسعه یافته، سیاست های توزیعی دولت، از طریق سیاست های مالیاتی صورت می گیرد. مالیات علاوه بر این که از مهم ترین منابع درآمدی دولت ها محسوب می شود یکی از ابزارهای موثر در بهبود توزیع درآمد است. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر مالیات بر ارث بر توزیع درآمد ایران طی دوره زمانی زمستان 1385 الی پاییز 1397 هست. بدین منظور از روش اقتصادسنجی ARDL بهره گرفته شده است. بر طبق نتایج این پژوهش، مالیات بر ارث و نرخ رشد اقتصادی می تواند ضریب جینی را در بلندمدت کاهش دهد و باعث بهبود توزیع درآمد شود. بعلاوه افزایش مخارج دولتی، افزایش نرخ تورم، افزایش نرخ رشد جمعیت و نرخ بیکاری می تواند در بلندمدت باعث افزایش ضریب جینی و ناعادلانه تر شدن توزیع درآمد شود.

    کلید واژگان: توزیع درآمد, مالیات بر ارث, ARDL, ضریب جینی, رشد اقتصادی}
    Nader Mehregan, Sahar Ghasemi *, Ali Sargolzaie

    Nowadays, income distribution and ways to adjust inequality in income distribution have been considered by many policymakers. The adverse social and economic consequences of increasing income inequality in society are not hidden from anyone, so it has led governments to prioritize improving income distribution. Inequality is defined as the difference between individuals in society in accessing economic resources, and various factors play a role in the unequal distribution of income. Government fiscal policies can certainly be effective in reducing inequality and income redistribution. In most developed countries, government distribution policies are driven by tax policies. In addition to being one of the most important sources of government revenue, tax is one of the most effective tools in improving revenue distribution. The purpose of this study is to investigate the effect of inheritance tax on income distribution during the period of winter 2006 to autumn 2018. According to the results of this study, inheritance tax and economic growth rate in the long term can reduce the Gini coefficient and improve income distribution. Moreover, rising government spending, rising inflation, rising population growth, and long-term unemployment can increase the Gini coefficient and make income distribution more unfair.

    Keywords: Income distribution, Inheritance tax, ARDL, Gini coefficient, Economic growth}
  • الهام حشمتی دایاری*، شعیب مرادی ده چراغی
    نابرابری یکی از مشکلات اساسی کشورهاست؛ لذا بررسی توزیع درآمد بسیار مهم است. در این زمینه تا کنون مطالعات بسیاری صورت گرفته است، ولی عموما در پژوهش هایی که از روش های رایج محاسبه نابرابری استفاده شده، نابرابری بین گروه های مختلف در تعیین نابرابری کل نادیده انگاشته شده است و در نتیجه، محققان به لزوم طراحی سیاست های مناسب به منظور کاهش این بخش از نابرابری توجه کمتری کرده اند. در این مطالعه، علاوه بر محاسبه نابرابری در گروه های شغلی با استفاده از شاخص زنگا، نابرابری بین گروه های شغلی نیز با رویکرد ضرایب آنوا بررسی شده است. از آنجا که اندازه گیری نابرابری با این ضرایب نرمال می شود، مقایسه نسبت به تجزیه نابرابری های مرسوم دقیق تر است. بدین منظور از داده های هزینه درآمد خانوار طی سال های 1392 تا 1398در مناطق شهری ایران استفاده شده است. نتایج نشان می دهد طی سال های بررسی شده نابرابری در غالب گروه های شغلی افزایش یافته است، ولی در گروه های شغلی «کارمندان امور اداری و دفتری» و «صنعتگران و کارکنان مشاغل مربوط» تقریبا ثابت بوده است. همچنین گروه شغلی «کارمندان امور اداری و دفتری» بهترین وضعیت توزیع درآمد و گروه شغلی «قانون گذاران مقامات عالی رتبه و مدیران» بالاترین میزان نابرابری را دارند. نتایج تجزیه سهم نابرابری بر اساس ضرایب آنوا دال بر آن است که سهم نابرابری بین گروه های شغلی تقریبا 50% و نزدیک به سهم نابرابری درون گروهی بوده است.
    کلید واژگان: توزیع درآمد, شاخص زنگا, ضرایب آنوا, نابرابری, نابرابری بین گروهی}
    Elham Heshmati Dayari *, Shoaib Moradi Deh Cheraghi
    Inequality is one of the basic problems of countries. So, it is very important to examine how income is distributed in a society. Therefore, many studies have been conducted in this regard, but in general, in the studies that used the common methods of calculating inequality, the inequality between different groups is ignored in determining the total inequality, therefore, researchers pay less attention to between-group inequality. In this study, in addition to calculating the inequality in Iran's occupational groups, the inequality between occupational groups has also been evaluated with the ANOVA coefficients approach. Since the measurement of inequality is normalized with these coefficients. For this purpose, household cost-income data during 2013-2019 in urban areas of Iran have been used. The results show that inequality has increased in the most occupational groups, but, it has been almost constant in the "administrative and clerical workers" and "artisans and workers in related occupations", and "administrative and clerical workers" has the best income distribution status and the "legislators, high-ranking officials and managers" has the highest level of inequality. Also, the results indicate that the share of inequality between occupational groups was approximately 50% and close to the share of inequality within groups.
    Keywords: ANOVA coefficients, between-group inequality, income distribution, Inequality, Zanga index}
  • روزبه بالونژادنوری، امیرعلی فرهنگ*
    یکی از مهم ترین شاخص های ارزیابی هر سیاست اقتصادی، بررسی آثار توزیعی آن می باشد؛ به همین جهت دولت ها تلاش دارند، قبل از اجرای سیاست، از توزیع مجدد درآمد و تاثیرات احتمالی چنین سیاست هایی به صورت کمی و ملموس آگاهی داشته باشند؛ از این رو در مطالعه حاضر و برای نخستین بار در اقتصاد ایران با داده های فصلی و روش کوانتایل تعمیم یافته به بررسی اثرات توزیعی سیاست های اعتباری بر نابرابری درآمدی در استان های کشور پرداخته شد. بر این اساس نتایج نشان داد که در کوانتایل ابتدایی (کوانتایل 0.05) اعطای اعتبارات به بخش بازرگانی و خدمات اثر مثبت و معنادار بر نابرابری درآمد و همچنین اعتبارات بخش کشاورزی، مسکن و صنعت و معدن اثر منفی و معنادار بر نابرابری درآمد استان ها داشته اند. در کوانتایل میانه (کوانتایل 0.5) اعطای اعتبارات به بخش های کشاورزی و بازرگانی دارای اثر منفی و اعطای تسهیلات به بخش مسکن، خدمات و صنعت و معدن اثر مثبت بر نابرابری درآمد بوده است. همچنین در کوانتایل بالایی (کوانتایل 0.95)، تسهیلات اعطایی به بخش های کشاورزی، بازرگانی و صنعت و معدن اثر منفی و همچنین اعتبارات بخش های مسکن و خدمات اثر مثبت بر نابرابری در استان های ایران داشته است. درخصوص اثر سرمایه انسانی و رشد اقتصادی بر نابرابری درآمد نیز نتایج نشان داد که در استان های کشور افزایش رشد اقتصادی و سرمایه انسانی به دلیل ایجاد فرصت های بیشتر برای افزایش درآمد، موجب کاهش نابرابری درآمد شده است. براساس نتایج تحقیق، در تمامی کوانتایل ها، افزایش اثر تورم و موجودی سرمایه موجب نابرابری بیشتر درآمد در استان ها شده است.
    کلید واژگان: توزیع درآمد, سیاست های اعتباری, کوانتایل تعمیم یافته}
    Roozbeh Balounejad Nouri, Amirali Farhang *
    One of the most important indicators for evaluating any economic policy is to examine its distributive effects, so governments try to be aware of the redistribution of revenue and the possible effects of such policies in a quantitative and tangible manner before implementing the policy. Therefore, in the present study, for the first time in the Iranian economy, with quarterly data and generalized quantum method, the distributive effects of credit policies on income inequality in the provinces of the country were investigated. Based on this, the results showed that in the primary quantile (0.05), credit to the trade and services sector had a positive and significant effect on income inequality and also credits to agriculture, housing, industry and mining had a negative and significant effect on income inequality in the provinces. In the Middle Quantile (Quantile 0.5), lending to the agricultural and commercial sectors had a negative effect, and lending to the housing, services, industry, and mining sectors had a positive effect on income inequality. Also in the upper quantum (Quantile 0.95), facilities granted to the agricultural, commercial, industrial and mining sectors had a negative effect, as well as loans to the housing and services sectors had a positive effect on inequality in the provinces of Iran. Regarding the effect of human capital and economic growth on income inequality, the results showed that in the provinces of the country, increasing economic growth and human capital due to creating more opportunities to increase income, has reduced income inequality. According to the research results, in all quantiles, the increase in the effect of inflation and capital stock has caused more income inequality in the provinces.
    Keywords: Income Distribution, Credit Policies, Generalized Quantile}
  • سید امین منصوری*، مرتضی افقه، معصومه باوی
    هدف اصلی در این تحقیق بررسی تاثیر ابعاد توسعه مالی بر نابرابری درآمد است. بررسی ها نشان می دهد که تحقیق های داخلی در زمینه توسعه مالی معمولا از یک شاخص پولی استفاده شده است. این درحالی است که شاخص توسعه مالی یک مفهوم چندبعدی است که هم شاخص های پولی را دربر می گیرد و هم مولفه های بازار سرمایه را دربر دارد. بر این اساس در این تحقیق با استفاده از داده های شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و ترکیب آن با آمارهای پولی استانی، شاخص های مختلفی از توسعه مالی که دربر گیرنده مولفه های پولی و مالی است، ایجاد و بر توزیع درآمد آزمون شده است. بدین منظور از داده های تابلویی در دوره زمانی 1389 تا 1397 و از روش EGLS (داده های وزنی مقطعی بر پایه اثرات ثابت) استفاده می شود. شاخص های دسترسی مالی، عمق مالی، بی ثباتی مالی و آزادسازی مالی به عنوان ابعاد توسعه مالی استفاده شده اند؛ همچنین متغیرهای درآمد سرانه، تورم، تجارت آزاد، فاصله جغرافیایی و اندازه دولت به عنوان متغیر کنترلی استفاده شده است. نتایج حاکی از آن است که متغیرهای نسبت اعتبارات خصوصی به تولید، تسهیلات اعطایی به بخش خصوصی و تعداد کارگاه های صنعتی با مالکیت خصوصی تاثیر مثبت بر ضریب جینی داشته و موجب افزایش نابرابری درآمدی می شوند و متغیرهای نسبت ارزش معاملات بورس اوراق بهادار به تولید، نرخ بهره بلندمدت و تغییرات نوسانات قیمت سهام شرکت های منتخب تاثیر منفی داشته و موجب بهبود توزیع درآمد می شوند؛ متغیر تولید سرانه، نسبت بودجه استان به تولید و تورم موجب افزایش نابرابری درآمدی و نسبت مجموع صادرات و واردات به تولید و فاصله سرانه تا مرکز باعث کاهش آن می شوند.
    کلید واژگان: توسعه مالی, داده های تابلویی, EGLS, توزیع درآمد, ایران}
    Sayed Amin Mansouri *, Seyed Morteaza Afghah, Masome Bavi
    The main purpose of this study is to investigate the effect of financial development dimensions on income inequality. Studies show that domestic research on financial development usually uses a monetary index. However, the financial development index is a multidimensional concept that includes both monetary indicators and capital market components. Accordingly, in this study, using the data of companies listed on the Tehran Stock Exchange and combining it with provincial monetary statistics, various indicators of financial development, which include monetary and financial components, are created and distributed over income has been tested. For this purpose, panel data in the period 2010 to 2018 and the EGLS method (cross-sectional weight data based on fixed effects) is used. Indicators of financial access, financial depth, financial instability and financial liberalization have been used as dimensions of financial development. The variables of per capita income, inflation, free trade, geographical distance and government size have also been used as control variables. The results show that the variables of ratio of private credit to production, facilities granted to the private sector and the number of privately owned industrial workshops have a positive effect on the Gini coefficient and increase income inequality. Long-term changes in stock price fluctuations of selected companies have a negative impact and improve the distribution of income. The per capita production variable, the ratio of the province’s budget to production and inflation increases income inequality and the ratio of total exports and imports to production and the per capita distance to the center reduce it.
    Keywords: financial development, Panel Data, EGLS, Income Distribution, Iran}
  • الهام حشمتی دایاری، سهراب دل انگیزان*، محمد شریف کریمی

    در مطالعه حاضر شاخص اتکینسون، زنگا و ضریب جینی برای استان های ایران به تفکیک گروه‎های شغلی مورد بررسی قرارگرفته؛ زیرا  کاهش نابرابری از مسایل مهم اقتصادی- اجتماعی بوده و نابرابری منطقه ای از موانع مهم و موثر در مسیر رشد و توسعه هر منطقه است؛ بنابراین توجه به اقتصاد منطقه ای و شناخت ویژگی های جزیی هر استان، امکان برنامه ریزی بهتر را جهت تحقق اهداف توسعه فراهم می کند. در این راستا محاسبه معیارهای اندازه گیری نابرابری حایز اهمیت می باشد. با توجه به اینکه ضریب جینی و شاخص زنگا از ابزارهای آماری برای اندازه گیری نابرابری بوده و شاخص اتکینسون برگرفته از رفاه اجتماعی افراد است، آثار توزیع درآمد در دو بعد مختلف سنجیده شده است. بدین منظور از داده های طرح درآمد- هزینه خانوار مرکز آمار ایران طی دوره 1392-1398 استفاده شده است. همچنین تلاش شده است تا با بهره گیری از رویکرد اقتصاد منطقه ای ضریب مکانی تصویر واقعی تری از نقش نابرابری بین مناطق در ایجاد و تشدید نابرابری در مناطق شهری ایران ارایه شود. درنتیجه گروه شغلی هدف برای بهبود هرچه بیشتر نابرابری بر مبنای رویکرد ضریب مکانی در مناطق شهری هریک از استان ها، مشخص شده است. براین اساس در بیشتر استان ها گروه‎های شغلی «مدیران» و «کارمندان» نسبت به سایر گروه های شغلی از وضعیت توزیع درآمد مناسب تری برخوردار بوده و گروه های شغلی «متصدیان و مونتاژکاران ماشین آلات و رانندگان» و «کارگران ساده» در بیشتر استان ها نسبت به سایر گروه های شغلی وضعیت بغرنج تری داشته است (البته به علت بهینه نبودن داده ها در سطح استان، بهتر است نتایج با احتیاط مدنظر قرار گیرد) و برمبنای شاخص ضریب مکانی باید به عنوان گروه های شغلی هدف در اولویت بهبود وضعیت توزیع درآمد قرار بگیرند.

    کلید واژگان: توزیع درآمد, ضریب جینی, شاخص اتکینسون, ضریب مکانی, ایران}
    Elham Heshmati Dayari, Sohrab Delangizan *, Mohammadsharif Karimi

    The study analyzed inequality in Iran's provinces using the Atkinson index, Zanga index, and Gini coefficient based on occupational groups. Reducing inequality is an essential economic and social issue, and regional disparities impede growth and development of any region. Focusing on each province's regional economy can lead to better development planning. Therefore, the calculation of inequality is required. Considering that the Gini coefficient and the Zanga index are statistical tools for measuring inequality and the Atkinson index is derived from the social welfare of individuals; therefore, the effects of income distribution in society in two dimensions have been measured. For this purpose, the study used cost and income data of urban households in Iran from 2013-2019. The Location Quotient approach is used to determine each province's target occupational group to understand regional inequality better and improve it as much as possible. Accordingly, the "managers" and "employees" have a better income distribution than other occupational groups in most provinces. On the other hand, compared to other occupational groups, in most provinces, the "operators and assemblers of machinery, and drivers" and "simple workers" have a more challenging situation. Thus, they should prioritize the target occupational groups to improve income distribution.

    Keywords: income distribution, Gini coefficient, Atkinson index, Location Quotient, Iran}
  • محمد نوفرستی، ویدا ورهرامی*، مهتا فقیه عبدالهی

    توزیع نامناسب درآمد یکی از عوامل تضعیف عدالت اقتصادی و موثر بر فقر است که تحت تاثیر وضعیت متغیرهای کلان اقتصادی قرار دارد. طبق ادبیات نظری موضوع، تحریم های اقتصادی از جمله مولفه هایی هستند که فعالیت اقتصادی افراد، خانوارها و بنگاه ها را تحت تاثیر قرار می دهند. این مقاله با هدف بررسی اثر تحریم ها بر ضریب جینی و درآمد پنجک ها در ایران به نگارش درآمده است. بازه زمانی مورد بررسی، حدفاصل سال های 1370 تا 1398 است و به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از الگوی توزیع وقفه ای خودرگرسیون (ARDL) استفاده شده است. متغیرهای مستقل پژوهش شامل تولید سرانه حقیقی، یارانه نقدی حقیقی و شاخص تحریم ها هستند. نتایج پژوهش نشان می دهد که با توجه به ساختار اقتصادی کشور در سال های گذشته، در بلندمدت تحریم ها ضریب جینی را افزایش داده است که به مفهوم بدتر شدن توزیع درآمد است. همچنین افزایش تولید سرانه حقیقی و یارانه نقدی حقیقی بر بهبود ضریب جینی موثر بوده اند. تحلیل پنجک های درآمدی نشان می دهد که تحریم ها بر درآمد تمامی پنجک های درآمدی اثر منفی داشته است. در عین حال یارانه نقدی حقیقی فقط بر بهبود درآمد پنجک اول درآمدی موثر بوده است و بر سایر پنجک ها تاثیر معناداری نداشته است.

    کلید واژگان: توزیع درآمد, ضریب جینی, پنجک های درآمدی, تولید سرانه حقیقی, تحریم های اقتصادی}
    Mohamad Noferesti, Vida Varahrami*, Mahta Faghih Abdollshi

    Improper distribution of income is one of the factors that weakens economic justice and affects poverty, which is influenced by the state of macroeconomic variables. According to the theoretical literature of the subject, economic sanctions are among the components that affect the economic activity of individuals, households and companies. This research has been written with the aim of investigating the effect of sanctions on the Gini coefficient and the income of the quintiles in Iran. The investigated time period is between the years 1991 and 2019, and the autoregressive interval distribution model (ARDL) was used to analyze the data. The independent variables of the research include real per capita production, real cash subsidy, sanctions index and sanctions index after the JCPOA. The research results show that according to the economic structure of the country in the past years, sanctions have increased the Gini coefficient in the long term. Also, real per capita production and real cash subsidy have been effective in improving the Gini coefficient. The analysis of income quintiles shows that real per capita production is effective in improving their income. The effect of the real cash subsidy was significant and positive only in the first quintile and did not have a significant effect in the other quintiles.

    Keywords: Income distribution, Gini coefficient, income quintiles, real per capita production, economic sanctions}
  • علیرضا عزیزی، هاشم زارع*، عباس امینی فرد، جلیل خدا پرست

    توزیع عادلانه درآمد در کشورها یکی از شاخصهای توسعهیافتگی هرکشور محسوب میشود. لذا ضرورت اتخاذ سیاستهای مناسب جهت بهبود آن ایجاب مینماید تا اثر عوامل موثر بر آن شناسایی گردد. در این تحقیق به لحاظ اهمیت مسیله، به تعیین نرخ تورم بهینه با هدف حداقل سازی نابرابری درآمدی به کمک روش تعادل عمومی پویای تصادفی در ایران طی سالهای 1376 تا 1399 پرداخته شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که نرخ تورم بهینه 74/3 درصد میباشد، به طوری که افزایش یا کاهش تورم از این مقدار موجب افزایش نابرابری درآمدی خواهد شد. بنابراین دولت در سیاست گذاریهای خود میبایست با هدف نیل به حداقل نابرابری، نرخ تورم را هدفگذاری نماید، لذا احتمال رخداد نوسانات (افزایش یا کاهش) در نابرابری وجود خواهد داشت.

    کلید واژگان: نرخ تورم بهینه, توزیع درآمد, تعادل عمومی پویای تصادفی}
    Alireza Azizi, Hashem Zare *, Abbas Aminifard, Jalil Khodaparast Shirazi

    Fair distribution of income in countries is one of the development indicators of each country. Therefore, it is necessary to adopt appropriate policies for its improvement in order to identify the effect of effective factors on it. In this study, the importance of determining the optimal inflation rate with the aim of minimizing income inequality by using the randomized dynamic equilibrium method in Iran between 1997 and 2020 is discussed. The results of the research indicate that the inflation rate is optimized to be 3.74 percent, so that the increase or decrease of inflation of this amount will increase income inequality. Therefore, the government should target its inflation rate with the aim of attaining the minimum inequality, so that the probability of fluctuations (increase or decrease) in inequality will exist.

    Keywords: Optimal inflation rate, Income distribution, random dynamic general equilibrium}
  • سمیرا اجتهادی، مهرزاد ابراهیمی، هاشم زارع*

    این پژوهش به بررسی تاثیر ساختار بانکی بر نابرابری درآمد در ایران می ‏پردازد. بدین منظور، برای ساختار بانکی سه شاخص دارایی، اعتبارات و بخش خارجی محاسبه و مدل با رهیافت خودرگرسیون با وقفه ‏های توزیعی برای دوره زمانی 1979-2016 برآورد شده است. یافته‏ ها نشان می‏ دهند که سیستم توسعه‏ نیافته‏ مالی ایران که همانند سایر سیستم‏ های مالی بانک‏ محور، رابطه‏ مدار است، اغلب کارکردی ضدتوسعه‏ ای داشته است. به‏ طوری که از میان سه شاخص مورد بررسی، تاثیر دو شاخص دارایی ‏ها و اعتبارات سیستم بانکی بر نابرابری درآمد، مثبت و معنی‏دار بوده و موجب افزایش نابرابری درآمد شده است. در مقابل، تاثیر شاخص مبادلات خارجی ساختار بانکی، منفی و معنی‏ دار برآورد شده، که در حمایت از آثار مثبت ادغام بین ‏المللی سیستم مالی ایران است. بدین ترتیب که افزایش مبادلات خارجی بانکی می‏ تواند کارکرد توسعه ‏ای رابطه‏ مداری در سیستم بانکی را تقویت کند و متعاقبا نابرابری درآمد را کاهش دهد. در مقابل، تاثیر شاخص مبادلات خارجی ساختار بانکی، منفی و معنی‏ دار برآورد شده، که در حمایت از آثار مثبت ادغام بین ‏المللی سیستم مالی ایران است. بدین ترتیب که افزایش مبادلات خارجی بانکی می‏ تواند کارکرد توسعه ‏ای رابطه‏ مداری در سیستم بانکی را تقویت کند و متعاقبا نابرابری درآمد را کاهش دهد.

    کلید واژگان: ساختار مالی, ساختار بانکی, نابرابری درآمد, توزیع درآمد, خودرگرسیون با وقفه ‏های توزیعی}
    Samira Ejtehadi, Mehrzad Ebrahimi, Hashem Zare *

    This paper investigates the effect of the banking structure on income inequality in Iran. For the banking structure, three indicators of assets, credits, and foreign sector have been calculated and a regression model has been estimated with the Auto-Regressive Distributed Lags approach for the period of 1979-2016. The findings reveal that Iran's undeveloped financial system, which is relationship-oriented like other bank-based financial systems, has often had a counter-development function. So that among the three investigated indicators, the effect of two indicators of the structure of assets and credits of the banking system on income inequality is significantly positive and has caused an increase in income inequality. In contrast, the effect of the structure of the international transactions index of the banking system is significantly negative, which supports the positive effects of the international integration of Iran's financial system. In this way, the increase in international banking transactions can strengthen the development function of “relationship orientation” in the banking system and subsequently reduce income inequality. In contrast, the effect of the structure of the international transactions index of the banking system is significantly negative, which supports the positive effects of the international integration of Iran's financial system. In this way, the increase in international banking transactions can strengthen the development function of “relationship orientation” in the banking system and subsequently reduce income inequality.

    Keywords: financial structure, Banking structure, Income Inequality, Income distribution, Auto-Regressive Distributed Lags}
  • حمید سپهردوست*، محسن تارتار، علی اکبر قلی زاده

    توزیع درآمد از نظر اقتصادی به دلیل آنکه سایر متغیرهای اقتصادی کلان اقتصادی به خصوص نرخ پس انداز، میزان سرمایه گذاری و تقاضای کل در بازارهای مختلف را متاثر می کند دارای اهمیت است و از نظر سیاسی نیز معیار کارآمدی دولت برای جلب نظر رای دهندگان محسوب می‏گردد. هدف از این پژوهش، بررسی متغیرهای کلان اقتصادی تاثیرگذار بر روی نابرابری توزیع درآمد در دو گروه کشورهای با درآمد سرانه متوسط و کشورهای با درآمد سرانه بالا، بر اساس طبقه بندی صندوق بین المللی پول است و برای این منظور از داده های سالانه پیچیدگی اقتصادی، بهره وری علمی، ریسک سیاسی، ریسک اقتصادی و ریسک مالی و دوره زمانی 2019-2000 و روش خود رگرسیون برداری تابلویی (PVAR)  استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که در کشورهای با درآمد سرانه بالا افزایش پیچیدگی اقتصادی و بهره وری علمی نابرابری درآمد را کاهش می دهد؛ درحالیکه در کشورهای با درآمد سرانه متوسط افزایش بهره وری علمی نابرابری درآمد را کاهش اما افزایش پیچیدگی اقتصادی نابرابری درآمد را افزایش می دهد. کاهش ریسک سیاسی در هر دو گروه نابرابری درآمد را کاهش می دهد؛ درحالیکه کاهش ریسک مالی در کشورهای با درآمد سرانه بالا نابرابری درآمد را کاهش اما در کشورهای با درآمد سرانه متوسط نابرابری درآمد را افزایش می دهد. تاثیر ریسک اقتصادی نیز روی نابرابری درآمد در کشورهای با درآمد سرانه بالا ناچیز بوده درحالیکه در کشورهای با درآمد سرانه متوسط تاثیر ریسک اقتصادی روی نابرابری درآمد بسیار قوی بوده و کاهش ریسک اقتصادی در این گروه از کشورها، نابرابری درآمد را به شدت کاهش می دهد

    کلید واژگان: پیچیدگی اقتصادی, توزیع درآمد, بهره وری علمی, کشورهای با درآمد سرانه متوسط و بالا, روش خود رگرسیون برداری تابلویی (PVAR)}
    Hamid Sepehrdoust*, Mohsen Tartar, AliAkbar Gholizadeh

    The status of income distribution is economically important because other macroeconomic variables, especially savings rates, affect the amount of investment and aggregate demand in different markets, and are politically a measure of government efficiency in attracting voters. The present study aims to investigate the macroeconomic variables affecting inequality in income distribution in the two groups of middle-income countries and high-income countries based on the International Monetary Fund classification. For this purpose, the annual data of economic complexity, scientific productivity, political risk, economic risk, and financial risk and the period 2019-2000 and the panel method have been used. The results show that in high-income countries, increasing economic complexity and scientific productivity reduces income inequality, while in middle-income countries, increasing scientific productivity reduces income inequality, but increasing economic complexity increases income inequality. Reducing political risk in both groups reduces income inequality; While reducing financial risk reduces income inequality in high-income countries, it increases income inequality in middle-income countries. The impact of economic risk on income inequality is also negligible in high-income countries, while in middle-income countries the impact of economic risk on income inequality is very strong, and reducing economic risk in this group of countries strongly reduces income inequality.

    Keywords: Economic Complexity, Income Distribution, Scientific Productivity, Middle, High-Income Countries, Panel VAR}
  • محمد عبدی سیدکلایی*، شهریار زروکی، کوثر ابراهیمی کلاریجانی

    تنش بانکی یکی از معضلات مهم اقتصادهای توسعه یافته و در حال توسعه در جهان امروز است. از این‎رو، پژوهشگران و سیاستگذاران توجه ویژه ای به احتمال وقوع تنش بانکی دارند. در این میان، بحث اثرگذاری توزیع درآمد بر بخش بانکی و وقوع تنش بانکی افزایش یافته است، به‎طوری که در سال های اخیر این‎گونه به نظر می رسد که نابرابری درآمد عامل بحران های مالی بوده است. بر اساس این، پژوهش حاضر نوعی شاخص تنش را برای نظام بانکی اقتصاد ایران طراحی کرده است. برای بررسی اثر نابرابری درآمدی بر احتمال وقوع تنش های بانکی در ایران، از داده های فصلی 1399:4-1378:1 و الگوی چرخشی مارکوف استفاده گردید. نتایج نشان داد که نظام بانکی در اقتصاد ایران در برخی از دوره ها در شرایط تنش بالا قرار داشته است. در نهایت، با برآورد الگوی پروبیت مشخص شد که با نابرابرتر شدن توزیع درآمد در اقتصاد ایران، احتمال وقوع تنش در بخش بانکی افزایش می یابد. علاوه بر این، تورم و نرخ بهره حقیقی اثر مثبت و رشد اقتصادی اثر منفی بر احتمال وقوع تنش نظام بانکی دارند.

    کلید واژگان: تنش بانکی, توزیع درآمد, اقتصاد ایران, الگوی پروبیت, الگوی چرخشی مارکوف}
    Mohammad Abdi Seyyedkolaee*, Shahryar Zaroki, Kosar Ebrahimi Kelarijani

    Banking tension is one of the major problems in developed and developing countries nowadays. Therefore, researchers and policymakers pay decisive attention to the probability of banking tension. Meanwhile, the debate over the impact of income distribution on the banking sector and the occurrence of the banking crisis has escalated, so that in recent years, it seems that income inequality can be the cause of financial crises. Accordingly, the present study has designed a stress index for the banking system of Iran's economy. To study the effect of income inequality on the probability of banking tensions in Iran, quarterly data 1999:1-2020:4 and Markov rotational model were used. The results showed that the banking system in Iran's economy had been in a state of high tension for some periods. Finally, by estimating the Probit model, it was found that with the unequal distribution of income in Iran's economy, the probability of tension in the banking sector increases. In addition, inflation and real interest rate have a positive effect, and economic growth has a negative effect, on the likelihood of banking tension.

    Keywords: Banking Tension, Income Distribution, Iran's Economy, Probit Model, Markov Rotation Pattern}
  • علی اکبر ابراهیمی نژاد، سید هادی عربی*، یزدان گودرزی فراهانی

    یکی از چالش‎های اصلی آزادسازی اقتصادی در حوزه سیاست‎گذاری، تاثیرگذاری آن بر نابرابری درآمدی است که در کشور ما نیز مورد توجه و اختلاف سیاستمداران قرار دارد. دسته‎ای از نظریات با اتکا به مکانیسم بازار، افزایش آزادی اقتصادی را سبب بهبود نابرابری درآمدی می دانند و دسته دیگر با توجه به نقایص مکانیسم بازار، وضعیت نابرابری درآمدی در صورت افزایش آزادی اقتصادی را مبهم توصیف می‎کنند که اقتصاددانان تاکنون به شیوه های مختلف به آزمون این نظریات پرداخته‎اند. در پژوهش حاضر ضمن تحلیل نظری این دو رویکرد متفاوت، به آزمون تجربی این رابطه برای دو گروه مختلف از کشورها در بازه 2004 تا 2018 پرداخته شده است. گروه اول شامل هجده کشور با درجه آزادی بالا و گروه دوم شامل شانزده کشور با درجه آزادی پایین هستند. سطوح اولیه و متفاوت نابرابری به عنوان یکی از مبادی مورد اختلاف این دو رویکرد در آزمون تجربی مبتنی بر رگرسیون چندکی (QR) مورد استفاده قرار گرفته است. نتایج نشان می‎دهد در هر دو گروه و در سطوح پایین و میانه نابرابری، افزایش آزادی اقتصادی موجب بهبود نابرابری درآمدی شده است، اما این رابطه در سطوح بالای نابرابری درآمدی بی معناست. دلالت‎های این نتایج برای سیاستگذاران اقتصاد ایران گویای این است که در سطوح بالای ضریب جینی (4/41−4/48) حرکت به‎سوی آزادسازی اقتصادی به سبب نبود شرایط مساعد اقتصادی، منجر به نتایج مورد انتظار نخواهد انجامید و از آنجا که در حال حاضر نابرابری درآمدی در ایران نزدیک به این بازه است (ضریب جینی 4/40 برای سال 99)، لازم است بیش از تمرکز به سیاست‎های آزادسازی، وضعیت نابرابری مورد توجه قرار گیرد.

    کلید واژگان: آزادی اقتصادی, نابرابری درآمدی, توزیع درآمد, سرمایه‎داری, نهادگرایی, رگرسیون کوانتایل}
    AliAkbar Ebrahiminejad, Seyed Hadi Arabi *, Yazdan Goudarzi Farahani

    One of the most important challenges for policies concerning economic freedom is its inequalities effects. Mnay researches have examined the various channels and mechanisms in order to find the components of economic freedom which influences the distribution of income. Previous  studies on the relation between economic freedom and income inequality have produced varied results. The paper examines this relationship for two groups of countries based on high (18 country) and low (16 country) degrees of economic freedom. Using panel date during 2004-2018 with quintile regression, results showed that in both groups with different levels of economic freedom, increasing economic freedom at low and middle levels of income inequality, had improved income inequality, but increasing economic freedom in high levels of income inequality did not show any meaningful effect on income inequality. The implication of this research findings for Iran economy showed that when Gini index is lower than 41.4%, increasing economic freedom improves income inequality, while it is meaningless when Gini index is between 41.4 – 48.4%.

    Keywords: Economic freedom, Income Inequality, Income Distribution}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال