جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « فرهنگ سازمانی » در نشریات گروه « مدیریت »
تکرار جستجوی کلیدواژه «فرهنگ سازمانی» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
کارکنان هر سازمان به عنوان ارزشمندترین دارایی آن تلقی شده و عملکرد ایشان، تاثیر زیادی در حرکت به سوی اهداف و تحقق رسالت سازمان دارد. در این راستا مدیریت منابع انسانی، با وظایفی از قبیل جذب، نگهداری، پرورش و ارتقای نیروهای انسانی توانمند، نقش بسیار مهمی در این زمینه ایفا می کند. هدف از پژوهش حاضر تاثیر فعالیت های مدیریت منابع انسانی بر عملکرد سازمانی با نقش میانجیگری فرهنگ سازمانی، تعهد سازمانی و حفظ کارکنان در دانشگاه های آزاد استان فارس بود. روش پژوهش از نظر هدف، کاربردی و ازنظر گردآوری داده ها، پرسشنامه ای بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مدیران دانشگاه های آزاد استان فارس بود که با استفاده از جدول مورگان و روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای با تخصیص متناسب تعداد 100 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. برای تعیین روایی و پایایی ابزار پرسشنامه مذکور به ترتیب از روش های روایی همگرا، ضریب آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی استفاده شد که بر این اساس روایی و پایایی تایید شد. نتایج آزمون معادلات ساختاری نشان داد که از دیدگاه مدیران دو متغیر فرهنگ سازمانی و تعهد سازمانی بر تاثیر بین مدیریت منابع انسانی و عملکرد سازمان اثر میانجی و معنادار دارد اما حفظ کارکنان بر رابطه مذکور اثر میانجی ندارد.
کلید واژگان: مدیریت منابع انسانی, عملکرد سازمانی, فرهنگ سازمانی, تعهد سازمانی, حفظ کارکنان}The employees of any organization are considered as its most valuable asset and their performance has a great impact on moving towards the goals and fulfilling the mission of the organization. In this regard, human resources management plays a very important role in this field with tasks such as attracting, maintaining, nurturing and promoting capable human forces. The aim of the current research was the effect of human resource management activities on organizational performance with the mediating role of organizational culture, organizational commitment and employee retention in free universities of Fars province. The research method was applied in terms of purpose and questionnaire in terms of data collection. The statistical population of the research included all managers of Azad universities in Fars province, who were selected as the sample size using Morgan's table and stratified random sampling method with proportional allocation of 100 people. Convergent validity, Cronbach's alpha coefficient, and composite reliability methods were used to determine the validity and reliability of the mentioned questionnaire, respectively, and the validity and reliability were confirmed based on this. The results of the structural equation test showed that, from the point of view of managers, the two variables of organizational culture and organizational commitment have a significant mediating effect on the effect between human resource management and organizational performance, but employee retention does not have a mediating effect on the said relationship.
Keywords: Human Resource Management, Organizational Performance, Organizationalculture, Organizational Commitment, Employeeretention} -
هدف اصلی تحقیق حاضر نهادینه سازی فرهنگ سازمانی مبتنی بر هم افزایی است. در این پژوهش از روش تحقیق توصیفی -کمی استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کارکنان (هلدینگ سیاحتی- گروه هتلهای پارسیان) بود که حجم نمونه 165 تعیین و روش نمونه گیری نیز تصادفی بود. ابزار پرسشنامه محقق ساخته بود که اعتبار آن با روایی صوری و پایایی نیز با آزمون آلفای کرونباخ برسی و 88/0 شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها نیز از روش معادلات ساختاری با نرم افزار PLS Smart استفاده شد. یافته ها نشان داد که تمام عوامل تشکیل دهنده الگوی نهادینه سازی فرهنگ سازمانی مبتنی بر هم افزایی در هلدینگ سیاحتی گروه هتل های پارسیان (تیم سازی، انسجام، ساختار، نوآوری، پشتیبانی، انگیزش، مشارکت و عملکرد) در سطح اطمینان 95 درصد معنی دار هستند و در نتیجه برازش کلی مدل GOF برابر 65/0 شد که نشان از مطلوبیت الگو دارد. بر این اساس می توان نتیجه گرفت که الگوی پیشنهادی نهادینه سازی فرهنگ سازمانی و هم افزایی در هلدینگ سیاحتی گروه هتل پارسیان می تواند مورد توجه مدیریت آن قرار گیرد.
کلید واژگان: هم افزایی, فرهنگ سازمانی, هلدینگ سیاحتی}The main goal of the current research is to institutionalize an organizational culture based on synergy. In this research, descriptive-quantitative research method was used. The statistical population of this research included all employees (Tourism Holding - Parsian Hotels Group), the sample size was 165, and the sampling method was random. The questionnaire tool was made by the researcher, and its validity was verified by face validity and reliability with Cronbach's alpha test and it was 0.88. Structural equation method with PLS Smart software was also used for data analysis. The findings showed that all the factors constituting the organizational culture institutionalization model based on synergy in the tourism holding of Parsian Hotels Group (team building, cohesion, structure, innovation, support, motivation, participation and performance) are significant at the 95% confidence level, and as a result, the overall fit of the model GOF was equal to 0.65, which shows the usefulness of the model. Based on this, it can be concluded that the proposed model of institutionalization of organizational culture and synergy in the tourism holding of Parsian Hotel Group can be considered by its management.
Keywords: Synergy, Organizational Culture, Tourism Holding} -
هدف این پژوهش، اعتبارسنجی مدل فرهنگ سازمانی مبتنی بر مقاومت اسلامی در مکتب شهید حاج قاسم سلیمانی است. این پژوهش دارای رویکردی آمیخته است که از نظر هدف، توسعه ای -کاربردی و از حیث ماهیت و روش، پیمایشی است. ابزار گردآوری داده ها اسناد، مصاحبه و پرسشنامه بود. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی شامل اساتید دانشگاه، صاحب نظران در زمینه فرهنگ مقاومت اسلامی و مدیران ارشد استانداری سیستان و بلوچستان و هم رزمان شهید سلیمانی به تعداد 21 نفر می باشد که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. جامعه آماری این پژوهش در بخش کمی، مدیران و کارشناسان استانداری استان سیستان و بلوچستان به تعداد 812 است. حجم نمونه براساس جدول کوهن 205 نفر می باشد که به صورت طبقه ای انتخاب شده اند. در این پژوهش به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزارهای NVIVO، EXCEL و SMART PLS استفاده گردید. نتایج حاصل از کدگذاری باز منجر به استخراج 88 کد اولیه، 33 مضمون پایه و 11 مضمون سازمان دهنده گردید. همچنین، نتایج نشان می دهد 11 مضمون مدل پژوهش در سه سطح قرارگرفته است و «فرهنگ راهبردمحور»، «فرهنگ ترویج ارزش های اسلامی»، «فرهنگ تعهدمحور»، «فرهنگ مقاومت و پایداری» و «فرهنگ مشارکت و همکاری»، تاثیرگذارترین مضامین و مضامین «فرهنگ عدالت محوری»، «فرهنگ اخلاق مدار»، «فرهنگ انتقادپذیری» و «فرهنگ جهادی و انقلابی گری» تاثیرپذیرترین مضامین هستند. تاثیرگذارترین رابطه بین فرهنگ دانش محور و فرهنگ اخلاق مدار به منظور اجرای مدل فرهنگ سازمانی مبتنی بر مقاومت اسلامی در مکتب شهید حاج قاسم سلیمانی در استانداری سیستان و بلوچستان وجود دارد.
کلید واژگان: فرهنگ سازمانی, مقاومت اسلامی, مکتب شهید حاج قاسم سلیمانی, استانداری سیستان و بلوچستان}This research aims to validate the organizational culture model based on Islamic resistance in the school of martyr Haj Qasem Soleimani. This research has a mixed approach of developmental application in terms of purpose and survey in terms of nature and method. The tools of data collection were documents, interviews, and questionnaires. The socio-statistical research in the qualitative part includes university professors, experts in Islamic resistance culture, senior managers of Sistan and Baluchistan Governorate, and Shahid Soleimani's comrades in a number of 21 people selected by purposeful sampling. The statistical population of this research in the quantitative part is 812 managers and experts from Sistan and Baluchistan province. The sample size based on Cohen's table is 205 people who were selected in a stratified manner. In this research, NVIVO, EXCEL, and SMART PLS software were used for data analysis. The results of open coding led to the extraction of 88 primary codes, 33 basic themes, and 11 organizing themes. Also, the results show that 11 themes of the research model are placed in three levels "strategy-oriented culture", "culture of promoting Islamic values", "commitment-oriented culture", "resistance and sustainability culture" and "participation and cooperation culture" are the most influential themes and themes. "Justice-oriented culture", "Ethical culture", "Criticism culture" and "Jihadist and revolutionary culture" are the most influential themes. The most effective relationship between a knowledge-oriented culture and a moral-oriented culture to implement the organizational culture model based on Islamic resistance exists in the school of Martyr Haj Qasim Soleimani in Sistan and Baluchistan Governorate.
Keywords: Organizational Culture, Islamic Resistance, Martyr Haj Qasim Soleimani School, Sistan, Baluchistan Governorate} -
هدف
ایمنی و بهداشت کارکنان، مفهومی کلیدی و تاثیرگذار در صنعت است. این مفهوم در نظام نگهداری منابع انسانی و ایمنی و سلامت محیط سازمان، از این قابلیت برخوردار است که مخاطرات پیش روی سازمان، مدیران، کارکنان و حتی جامعه را به حداقل برساند. هم چنین، زمینه را فراهم می کند که سرمایه انسانی حاضر در سازمان، سطح مطلوبی از رفاه همه جانبه را تجربه نموده و رضایت شغلی و بهبود سطح عملکرد آنان را در پی خواهد داشت. لذا با این پیش فرض، پژوهش حاضر با هدف طراحی مدل مناسب ایمنی و بهداشت کارکنان با رویکرد مدیریت سرمایه انسانی در صنعت نفت کشور انجام شده است.
طراحی/ روش شناسی/ رویکرد:
پژوهش حاضر به لحاظ پارادایم شناسی، تفسیری و از حیث هدف، کاربردی است. استراتژی تحقیق از نظر فرآیند اجرا کیفی بوده و جهت گردآوری داده ها از روش داده بنیاد و سبک اشتراوس و کوربین بهره برده است. استراتژی تحقیق به لحاظ ماهیت و روش، اکتشافی و از نظر منطق اجرا، استقرایی بود. در راستای عملی کردن این روش های پژوهشی، مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته به روش هدفمند توسط پژوهشگر انجام شد. مصاحبه های مذکور با تعداد 15 نفر از مدیران و کارشناسان حوزه ایمنی و بهداشت در صنعت نفت کشور و خبرگان دانشگاهی در رشته منابع انسانی صورت گرفت. گفتنی است که این مهم تا زمان حصول اشباع نظری ادامه داشت. اعتبارسنجی پژوهش کیفی نیز به روش لینکلن و گوبا و پایایی آن به روش باز آزمون صورت پذیرفت. هم چنین، فرآیند تجزیه و تحلیل در نظریه مذکور با کدگذاری باز آغاز شده و پس از آن، کدگذاری محوری و انتخابی در دستور کار قرار گرفت. شایان ذکر است که نمونه مورد مطالعه، مناطق نفت خیز جنوب بوده است.
یافته های پژوهش:
مطابق داده های حاصل از مصاحبه ها و تحلیل کیفی آن ها به روش داده بنیاد، 641 کد باز، 50 کد محوری و 23 کد انتخابی دسته بندی شدند. بر اساس کدهای حاصل: عوامل علی، پدیده محوری، عوامل زمینه ای، عوامل مداخله گر، راهبردها، و پیامدها شناسایی شده و در نهایت مدل ایمنی و بهداشت کارکنان تدوین گردید. بدین ترتیب؛ شرایط علی، مداخله گر و زمینه ساز ایمنی و بهداشت کارکنان به دست داده شدند. هم چنین نتایج نشان می دهد که پس از درنوردیدن مراحل سه گانه مدیریت راهبردی شامل تجزیه و تحلیل استراتژی، تدوین استراتژی و اجرای استراتژی، راهبردهای ایمنی و بهداشت کارکنان اکتشاف گردیدند. در ادامه نیز پیامدهای مدل مذکور اعم از کاهش حوادث ایمنی، بهبود بهداشت و سلامت، بهبود و توسعه مواد و تجهیزات، بهبود ایمنی و بهداشت محیط شغلی و در نهایت، بهبود ایمنی و بهداشت محیط زیست نمایان شد. لذا با به کارگیری و پیاده سازی مدل حاصل شده، می توان امیدوار بود که بخش بزرگی از خطرات و آسیب های موجود در زمینه ایمنی و بهداشت کارکنان را دیگر شاهد نبود. از سوی دیگر؛ شاهد رشد و تعالی سرمایه انسانی در نظام نگهداری منابع انسانی و بهبود محیط شغلی و محیط زیستی آنان بود. چرا که مجموعه این موارد منجر به پیشرفت صنعت نفت کشور و بهبود وضعیت جامعه خواهد بود.
محدودیت ها و پیامدها:
از جمله محدودیت های این تحقیق، دسترسی دشوار به اعضای نمونه برای انجام مصاحبه های تخصصی بود. هم چنین از نظرگاهی دیگر؛ فقدان پژوهش های مشابه در این حوزه و صرفا وجود پژوهش های کمی بدون اتکا به تحقیق کیفی، شرایط سختی را به وجود آورده بود. در خصوص پیامدها نیز پژوهش حاضر به دلیل استفاده از روش کیفی، خلا مبانی نظری و مفهومی را در تا حد امکان کاهش می دهد.
پیامدهای عملی:
استفاده از این مدل منجر به بهبود ایمنی و بهداشت کارکنان شده و تهدیدات پیش روی آن، شناسایی و کاهش داده خواهند شد. از منظر دیگر، شناسایی و دسته بندی مواد خطرناک انجام شده و ایمنی و سلامت محیط های درونی و بیرونی سازمان نیز بهبود می یابند. به علاوه نباید از نظر دور داشت که به دلیل بهره گیری از روش کیفی داده بنیاد، نتایج حاصل از این تحقیق، قابلیت تعمیم به سایر صنایع و سازمان ها را نیز دارا می باشد.
ابتکار یا ارزش مقاله:
تاکنون پژوهشی در راستای بهبود ایمنی و بهداشت کارکنان با رویکرد پژوهش کیفی مبتنی بر نظریه داده بنیاد صورت نگرفته و مدل پارادایمی مناسب در اختیار مدیران صنعت نفت قرار نگرفته است.
کلید واژگان: ایمنی و بهداشت کارکنان, مدیریت سرمایه انسانی, سلامت حرفه ای, فرهنگ سازمانی, محیط زیست}PurposeEmployee safety and health is a key and influential concept in the industry. This concept, within the framework of human resource maintenance systems and organizational safety and health, has the potential to minimize the risks faced by organizations, managers, employees, and even society. It also provides the groundwork for the organization's human capital to experience a desirable level of overall well-being, leading to job satisfaction and improved performance. With this premise in mind, the present study aims to design an appropriate model for employee safety and health with a human capital management approach in the oil industry of Iran.
Design/ methodology/ approach:
This research is interpretive in terms of its paradigm and applied in terms of its objective. The research strategy is qualitative in terms of the execution process, utilizing the grounded theory method and the Strauss and Corbin approach for data collection. The research strategy is exploratory in nature and inductive in its logic. To implement these research methods, in-depth, semi-structured interviews were conducted purposefully by the researcher. These interviews involved 15 managers and experts in the field of safety and health in the oil industry, as well as academic experts in human resources. The interviews continued until theoretical saturation was achieved. The validity of the qualitative research was assessed using the Lincoln and Guba method, and its reliability was confirmed through the test-retest method. The data analysis process in the grounded theory approach began with open coding, followed by axial and selective coding. It is noteworthy that the study sample was drawn from the southern oil-rich regions.
Research FindingsBased on the data derived from the interviews and their qualitative analysis using the grounded theory method, 641 open codes, 50 axial codes, and 23 selective codes were identified. These codes were used to categorize causal factors, the central phenomenon, contextual factors, intervening factors, strategies, and outcomes, ultimately leading to the development of the employee safety and health model. Thus, the causal, intervening, and contextual conditions for employee safety and health were determined. The results also indicate that through the three stages of strategic management—strategy analysis, strategy formulation, and strategy implementation—employee safety and health strategies were identified. Furthermore, the model's outcomes, including reduced safety incidents, improved health and safety, enhanced materials and equipment development, improved workplace safety and health, and ultimately, improved environmental safety and health, were highlighted. Therefore, by applying and implementing the resulting model, it is expected that a significant portion of the risks and hazards related to employee safety and health can be mitigated. Additionally, the human capital in the human resource maintenance system and their workplace and environmental conditions will witness growth and development, leading to the advancement of the oil industry and the improvement of societal conditions.
Limitations & Consequences:
Among the limitations of this research was the difficulty in accessing sample members for specialized interviews. Additionally, the lack of similar research in this area and the existence of only quantitative studies without qualitative investigation posed challenges. Regarding implications, this study, by employing a qualitative approach, attempts to fill the theoretical and conceptual gaps to the extent possible.
Practical Consequences:
The application of this model will lead to improved employee safety and health, with threats identified and mitigated. Furthermore, hazardous materials will be identified and categorized, and the safety and health of both internal and external organizational environments will be enhanced. Moreover, the results of this research, owing to the grounded theory method, can be generalized to other industries and organizations.
Innovation or value of the Article:
To date, no research has been conducted to improve employee safety and health using a qualitative research approach based on grounded theory, nor has an appropriate paradigmatic model been provided to managers in the oil industry.
Keywords: Employee Safety, Health, Human Capital Management, Professional Health, Organizational Culture, Environment} -
هدف این پژوهش تدوین و ارائه الگوی ریاضی به منظور معماری فرهنگ سازمانی مبتنی بر ایجاد همسویی بین نقاط مرجع استراتژیک عناصر سازمانی می باشد. روش پژوهش از حیث هدف از نوع تحقیقات کاربردی - توسعه ای و از نظر ماهیت اکتشافی می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل 20 نفر از خبرگان دانشگاهی و سازمانی می باشند و نمونه گیری به صورت هدفمند قضاوتی و گلوله برفی انجام شد و مصاحبه ها تا دستیابی به اشباع نظری ادامه داشت. در این پژوهش از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. برای گردآوری و تحلیل داده ها از دلفی و سیستم عصبی فازی استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها جهت پالایش مولفه ها و معیارهای مدل مفهومی از دیدگاه خبرگان از تکنیک دلفی فازی و به منظور ارائه مدل ریاضی از سیستم استنتاج فازی انطباق پذیر و از نرم افزار Matlab استفاده گردید. نتایج نشان داد که در مجموع 4 بعد، 12 مولفه و 57 معیار ارزیابی و چندین زیر معیار شناسایی شد که شامل پیشایند (استراتژی کسب و کار، رهبری، ساختار سازمانی، تکنولوژی، استراتژی منابع انسانی) فرایند (فرهنگ سازمانی، استراتژی تغییر) نتایج (نتایج فردی، گروهی، عملکرد سازمانی) پیامد (پاسخگویی عمومی، افزایش سرمایه های اجتماعی) می باشد و مدل بدست آمده در سازمان های نهاد انقلاب اسلامی بنیاد مستضعفان مورد آزمون قرار گرفته و در نهایت ویژگی و قابلبت این مدل در شبیه سازی و پیش بینی فرهنگ مطلوب سازمانی مبتنی بر ایجاد همسویی بین نقاط مرجع استراتژیک عناصر سازمانی مورد ارزیابی قرارگرفته است.
کلید واژگان: فرهنگ, فرهنگ سازمانی, عناصر سازمانی, نقاط مرجع استراتژیک, ساختار سازمانی, تکنولوژی}The purpose of this research is to formulate and present a mathematical model for the purpose of organizational culture architecture based on creating alignment between the strategic reference points of organizational elements. The research method is applicable-developmental in terms of its purpose, and exploratory in terms of its nature. The statistical population of the research includes 20 academic and organizational experts, and the sampling was done in a purposeful, judgmental and snowball manner, and the interviews continued until theoretical saturation was reached. Semi-structured interview was used in this research. Delphi and fuzzy neural system were used to collect and analyze data. For data analysis, in order to refine the components and criteria of the conceptual model from the point of view of experts, the fuzzy Delphi technique was used, and in order to present the mathematical model, the adaptive fuzzy inference system and Matlab software were used. The results showed that a total of 4 dimensions, 12 components, and 57 evaluation criteria and several sub-criteria were identified, which include antecedents (business strategy, leadership, organizational structure, technology, human resources strategy), process (organizational culture, change strategy), results (individual, group, organizational performance), consequences (general accountability, increase of social capitals), and the obtained model has been tested in the organizations of the Islamic Revolution Mustazafan Foundation, and finally, the characteristics and suitability of this model has been evaluated in simulating and predicting the desired organizational culture based on the creation of alignment between the strategic reference points of the organizational elements.
Keywords: Culture, Organizational Culture, Organizational Elements, Strategic Reference Points, Organizational Structure, Technology} -
هدف پژوهش حاضر ارائه مدل عوامل ترک خدمت نخبگان در شرکت نفت فلات قاره ایران می باشد. روش پژوهش با توجه به هدف آن، کاربردی و از حیث شیوه اجرا، کیفی، از نوع توصیفی-پیمایشی می باشد. این تحقیق همچنین از نوع تحلیل مضمون است. جامعه آماری این پژوهش شامل 12 نفر از مدیران شرکت نفت فلات قاره و دانشگاه ها میباشد و از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شد. همچنین جهت گردآوری داده ها با استفاده از تحلیل محتوای پیشینه های مرتبط و روش کتابخانه ای به استخراج شاخص ها پرداخته شد که طی کدگذاری سه مرحله ای، مدل پژوهش استخراج شد. با توجه به تحلیلی که از روش تحلیل مضمون جهت تعیین عوامل ترک خدمت نخبگان در شرکت نفت فلات قاره ایران به اجرا در آمده است، 47 شاخص (گویه)، 8 مولفه و 3 بعد شناسایی و تایید شده است. نتایج نشان داد عوامل ترک خدمت نخبگان شامل سه بعد سازمانی (ماهیت شغلی، مدیریت، فرهنگ سازمانی)، فردی (انگیزش، ویژگی های جمعیت شناختی، عوامل روانشناختی) و محیطی (قوانین و مقررات، فشارهای محیطی) است.
کلید واژگان: ترک خدمت, عوامل مدیریتی, ماهیت شغلی, فرهنگ سازمانی, فشارهای محیطی}The aim of the current research is to provide a model of the factors of leaving the service of the elites in Iran's continental plateau (Fallaat-e Gharreh) oil company. The research method is applicable in terms of purpose, qualitative in terms of implementation, and a descriptive-survey type. This research is also thematic analysis. The statistical population of this research includes 12 managers of Continental Plateau Oil Company and universities, and the purposeful sampling method was used. Also, in order to collect data,, indicators were extracted by means of content analysis of related backgrounds and the library method, and the research model was extracted through three-step coding. According to the analysis that has been carried out using thematic analysis method to determine the factors of leaving the service of the elites in Continental Plateau Oil Company of Iran, 47 indicators (items), 8 components and 3 dimensions have been identified and confirmed. The results showed that the factors of leaving the service of elites include three organizational dimensions (job nature, management, organizational culture), individual (motivation, demographic characteristics, psychological factors), and environmental (laws and regulations, environmental pressures).
Keywords: Leaving Service, Managerial Factors, Job Nature, Organizational Culture, Environmental Pressures} -
این پژوهش با هدف بررسی تطبیقی رابطه بین فرهنگ سازمانی با سلامت سازمانی در شرکت های دولتی ایران به منظور ارایه مدلی مطلوب (مطالعه موردی تطبیق شرکت گاز استان کرمان با شرکت آب و فاضلاب شهری استان کرمان) انجام شد. ابتدا مولفه های هر یک از متغیرها با توجه به مطالعات کتابخانه ای مورد شناسایی قرار گرفت و در ادامه با استفاده از نظرات خبرگان مورد تایید قرار گرفت. این پژوهش بر حسب هدف، توسعه ای- کاربردی است. روش گردآوری اطلاعات ترکیبی از مطالعات کتابخانه ای و میدانی است. ابتدا مولفه های فرهنگ سازمانی از طریق مطالعات کتابخانه ای شناسایی شد و با استفاده از روش دلفی و نظرخواهی از خبرگان تحقیق مورد تائید قرار گرفتند. جامعه آماری این پژوهش شامل دو گروه خبرگان و کارمندان شرکت گاز و آب و فاضلاب شهری استان کرمان می باشد. برای بررسی فرضیات از آزمون t تک نمونه ای، آزمون t دو نمونه ای و مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار 25 spss و اسمارت پی ال اس (Smart pls3) استفاده شد. نتایج حاصل از تطبیق نشان داد که از دیدگاه خبرگان مولفه ها در دو جامعه آماری تفاوتی ندارد و با مولفه های یکسان می توان فرهنگ سازمانی در دو شرکت را مورد سنجش قرار داد اما فرهنگ سازمانی در دو شرکت تفاوت معنی داری داشتند. همچنین نتایج نشان داد که بین فرهنگ سازمانی و مولفه های آن: فرهنگ مشارکتی، فرهنگ همانندی، فرهنگ انطباق پذیری و فرهنگ ماموریتی و سلامت سازمانی در شرکت گاز و آب و فاضلاب شهری استان کرمان رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد.
کلید واژگان: فرهنگ سازمانی, سلامت سازمانی, شرکت گاز استان کرمان, شرکت آب و فاضلاب شهری}This research was conducted with the aim of comparative investigation of the relationship between organizational culture and organizational health in Iran's state-owned companies in order to provide a suitable model. First, the components of each of the variables were identified according to library studies and then confirmed using experts' opinions. According to the purpose, this research was developmental-applicative. The data collection method was a combination of library and field studies. First, the components of organizational culture were identified through library studies and confirmed by using the Delphi method and asking the opinions of research experts. The statistical population of this research includes two groups of experts and employees of the Gas, Water and Urban Wastewater Company of Kerman province. One-sample t-test, two-sample t-test and structural equation modeling were used to check the hypotheses. 25 spss and Smart pls3 software were used for data analysis. The results of the comparison showed that from the point of view of the experts, the components in the two statistical communities were not different, and with the same components, the organizational culture in the two companies can be measured, but the organizational culture in the two companies had a significant difference. Also, the results showed that there was a positive relationship between the organizational culture and its components: collaborative culture, identity culture, adaptability culture, mission culture and organizational health in the city gas and water and sewage company of Kerman province.
Keywords: Organizational Culture, Organizational Health, Gas Company Of Kerman Province, Urban Water, Sewage Company} -
هدف پژوهش حاضر فهم شباهت های ساختار تفکر خلاف واقع و مدل فرهنگ سازمانی کویین و کامرون در راستای تنظیم رفتار کارکنان می باشد. این تحقیق با روش فراترکیب انجام شده است که پس از سه مرحله غربالگری 40 مقاله فارسی و انگلیسی مورد تحلیل قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش کدگذاری درسه سطح (مفهوم، زیر مقوله، مقوله) صورت گرفت. ساختار مدل فرهنگ سازمانی (فرهنگ سازمانی بازاری، فرهنگ سازمانی توسعه گرا، فرهنگ سازمانی سلسله مراتبی و فرهنگ سازمانی قبیله ای) و ساختار تفکر خلاف واقع شامل(مقایسه روبه بالا، مقایسه روبه پایین، ارجاع به دیگران و محیط و ارجاع به خود) بود سپس شباهت های این دو شامل 8 شباهت شناسایی و مورد تحلیل قرار گرفت. روایی تحقیق با روش گوبا و لینکلن و پایایی از طریق ضریب توافقی کاپا مورد بررسی قرار گرفت. از 8 شباهت بدست آمده 6 مورد هم راستا و 2 مورد ناهم راستا مورد توافق قرار گرفت. نتایج این مقاله می تواند جهت آسیب شناسی رفتار کارکنان مورد استفاده قرار گیرد.
کلید واژگان: تفکر خلاف واقع, فرهنگ سازمانی, تنظیم رفتار, منابع انسانی}The aim of the current research is to understand the similarities between the structure of counterfactual thinking and the organizational culture model of Quinn and Cameron in order to regulate the behavior of employees. This research has been done with meta-synthisis method, which was analyzed after three stages of screening 40 Persian and English articles. Data analysis was done using three-level coding method (concept, subcategory, category). The structure of the organizational culture model (market organizational culture, developmental organizational culture, hierarchical organizational culture and tribal organizational culture) and the structure of counterfactual thinking included (upward comparison, downward comparison, reference to others and the environment, and self-reference) Then the similarities between these two were identified and analyzed including 8 similarities. The validity of the research was examined by the method and reliability through the Kappa coefficient of agreement. Out of the 8 similarities obtained, 6 were aligned and 2 were not aligned. The results of this article can be used to diagnose the behavior of employees.
Keywords: Counterfactual Thinking, Organizational Culture, Behavior Regulation, Human Resources} -
مقدمه
چندین دهه است که مقوله گرایش به کارآفرینی به عنوان یک مطالعه جدی و منسجم موردتوجه پژوهشگران قرار گرفته است. گرایش به کارآفرینی وضعیتی است که در آن یک فرد تمایلات خود را در رابطه با رفتار کارآفرینانه در یک سازمان مستقل نشان می دهد. فرهنگ سازمانی در معرفی سیستم های اطلاعاتی در یک سازمان بسیار مهم است. مفهوم فرهنگ با نگرش، ارزش، اهداف و شیوه های سازمانی، حرفه ای و ملی مرتبط است. در دهه 1960، «سیستم های اطلاعات مدیریت» برای اولین بار در قالب یک مفهوم مطرح شد. یکی از وظایف سیستم های اطلاعات مدیریت جمع آوری، پردازش و تجزیه و تحلیل داده های سازمان است. امروزه شرکت های بزرگ فناوری نظیر «فیس بوک، توییتر و اسنپ» توانستند با استفاده از سیستم های اطلاعات مدیریت به موفقیت هایی دست پیدا کنند. در مورد سیستم های اطلاعات مدیریت، فرهنگ سازمانی و گرایش به کارآفرینی پژوهش های فراوانی انجام شده است، ولی پژوهشی که هر سه متغیر را مورد بررسی قرار دهد یافت نشده است؛ بنابراین، در پژوهش حاضر پاسخگویی به این پرسش اساسی مد نظر بود که آیا فرهنگ سازمانی می تواند نقش تعدیل گر در رابطه میان سیستم های اطلاعات مدیریت و گرایش به کارآفرینی ایفا کند؟
روش شناسی:
این پژوهش از نظر هدف کاربردی، از حیث روش پژوهش توصیفی- همبستگی بود که با استفاده از رهیافت مدل سازی معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری پژوهش را کلیه کارکنان دانشگاه شهید بهشتی تشکیل می دادند که تعداد آن ها بر طبق آمار 1127 نفر بود. با استفاده از فرمول کوکران، تعداد 288 نفر به عنوان نمونه آماری پژوهش تعیین شد که با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای برای مطالعه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه استاندارد بوده که روایی صوری و محتوایی آن ها توسط متخصصان تایید و برای تعیین پایایی پرسشنامه های سیستم های اطلاعات مدیریت، فرهنگ سازمانی و گرایش به کارآفرینی، ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 88/0، 82/0 و 85/0 به دست آمد. تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح توصیفی و استنباطی با استفاده از نرم افزارهای SPSS و LISREL انجام شد.
یافته هایافته ها نشان داد که سیستم های اطلاعاتی مدیریت بر گرایش به کارآفرینی تاثیر مثبت و معناداری داشت. نتایج موید آن بود که سیستم های اطلاعاتی مدیریت بر فرهنگ سازمانی تاثیر مثبت و معنادار دارد. همچنین، نتایج بیانگر آن بود که فرهنگ سازمانی بر گرایش به کارآفرینی تاثیر مثبت و معناداری دارد. افزون بر این،، یافته ها نشان داد که فرهنگ سازمانی در رابطه بین سیستم های اطلاعاتی مدیریت و گرایش به کارآفرینی نقش تعدیل گر را ایفا می کند.
نتیجه گیری/ دستاوردها:
با توجه به نتایج تجزیه وتحلیل داده ها مبنی بر رابطه بین فرهنگ سازمانی و گرایش به کارآفرینی، به مدیران و مسئولان ذی ربط پیشنهاد می شود که به فرهنگ سازمانی و مولفه های آن در سازمان اهمیت دهند و در زمینه تقویت تسهیم دانش، ارتباطات باز، نظام پاداش دهی، هدایت و رهبری، معنا داری کار و ریسک پذیری تلاش کرده و به نیروی انسانی به عنوان باارزش ترین منبع در سازمان توجه کنند و از این طریق میزان گرایش به کارآفرینی را در سازمان ارتقاء دهند. همچنین، مدیران بایستی از سیستم های اطلاعاتی به منظور گسترش فرهنگ و ترویج کارآفرینی در بین کارکنان استفاده نمایند و نیز از حداکثر امکانات و منابع مادی برای نیل به اهداف مشخص بهره گیرند.
کلید واژگان: سیستم های اطلاعاتی مدیریت, فرهنگ سازمانی, گرایش به کارآفرینی, دانشگاه شهید بهشتی}IntroductionResearchers have considered the category of entrepreneurial tendency a serious and coherent study for several decades. The entrepreneurial tendency is a situation in which a person shows his tendencies in relation to entrepreneurial behavior in an independent organization. Organizational culture is very important in introducing information systems in an organization. The concept of culture is related to attitude, values, goals, and organizational, professional, and national methods. In the 1960s, "Management Information Systems (MIS)" were first proposed as a concept. A function of MISs is to collect, process, and analyze organizational data. Today, large technology companies, such as Facebook, Twitter, and Snap, have achieved success by using MISs. Much research has been conducted on MISs, organizational culture, and entrepreneurial tendency, but so far, no research has examined all three variables. Therefore, the current research is an effort to answer the basic question as to whether organizational culture can play a mediating role in the relationship between MISs and entrepreneurial tendency.
MethodologyThe research is an applied study in goal and a descriptive correlational study in methodology, which used Structural Equation Modeling (SEM). The statistical population consisted of all staff of Shahid Beheshti University (N = 1127). The Cochran formula was used to determine the sample size as 288 individuals, who were selected by the stratified sampling method. The main tool for data collection was a standard questionnaire, whose face and content validity were confirmed by experts. Cronbach's alpha coefficient was used to determine the reliability of the questionnaires on MISs, organizational culture, and tendency to entrepreneurship, which were obtained as 0.88, 0.82, and 0.85, respectively, showing that all three questionnaires were reliable. Data were analyzed at both descriptive and inferential levels using SPSS and LISREL software.
FindingsBased on the results, MISs have a positive and significant effect on organizational culture and entrepreneurial tendency, and organizational culture has a positive and significant impact on entrepreneurial tendency. In addition, the mediating role of organizational culture was confirmed in the relationship between MISs and entrepreneurial tendency.
Conclusion/ Implications:
According to the results of the data analysis based on the relationship between organizational culture and entrepreneurial tendency, it is suggested that the relevant managers and officials consider organizational culture and its components in the organization. It is necessary to strive for knowledge sharing, open communication, benefit systems, guidance and leadership, work meaningfulness, and risk-taking, pay attention to human resources as the most valuable resource in the organization, and promote the level of entrepreneurship in the organization. Also, it is suggested that managers use information systems to spread culture, promote entrepreneurship among employees, and use the maximum facilities and material resources to achieve specific goals.
Keywords: Management Information Systems, Organizational Culture, Entrepreneurial Tendency, Shahid Beheshti University} -
زمینه و هدف
هم سویی مصنوعات با ارزش های سازمانی، تسهیلگر اجرای موفق راهبردهای سازمانی است و به همین دلیل طراحی و مدیریت این آثار اهمیت بسیار زیادی دارد؛ اما چگونگی تبدیل ارزش های سازمانی به مصنوعات فرهنگی، به ندرت در تحقیقات بررسی شده است. این پژوهش با استفاده از ماتریس «خانه کیفیت» (HoQ)، نمایش ارزش ها را در مصنوعات فرهنگی بررسی می کند. هدف این رویکرد پیشنهادی، ضمن حصول اطمینان از یکپارچگی مصنوعات فرهنگی، افزایش تاثیر راهبردی و هم سویی آن ها با ارزش های سازمانی است.
روشراهبرد پژوهش حاضر، پژوهش علم طراحی (DSR) است و در آن، از مدل پفرز و همکاران (2007) مشتمل بر شش گام «شناسایی مسئله و انگیزه، مشخص کردن اهداف راه حل، طراحی و توسعه، نمایش، ارزیابی و انتشار» استفاده شده است. برای طراحی مصنوع از یک گروه خبرگی که اعضای آن را پژوهشگران، مدیران سازمانی، طراحان، کارشناسان فرهنگ سازمانی و کارشناسان توسعه محصولات و خدمات تشکیل داده بودند، بهره برده شد. سازمان همراه اول نیز به عنوان بستری برای نمایش و ارزیابی مصنوع طراحی شده انتخاب شد.
یافته هابا استفاده از ماتریس «خانه کیفیت» (HoQ) که ابزاری برای تبدیل نیازهای مشتری به ویژگی های فنی محصول است، ابزاری به نام ماتریس «خانه ایده ها» (HoI) و ماتریس «خانه ارتباطات» (HoC)، به منظور تبدیل ارزش های سازمانی به مصنوعات فرهنگی طراحی شد. با کمک این ابزار می توان ارزش های سازمانی را به ویژگی های ایده پیشنهادی و در نهایت مصنوع فرهنگی تبدیل کرد.
نتیجه گیریبا توسعه ماتریس HoQ و طراحی دو ماتریس جدید، ماتریس «خانه ایده ها» (HoI) و ماتریس «خانه ارتباطات» (HoC)، مقاله حاضر رویکردی روش شناختی را برای تبدیل یکپارچه ارزش ها به مصنوعات فرهنگی ملموس معرفی می کند. سازمان ها می توانند با کمک این دو ماتریس، مصنوعات فرهنگی را برای جاری سازی ارزش های سازمانی طراحی کنند.
کلید واژگان: پژوهش علم طراحی, فرهنگ سازمانی, ارزش های سازمانی, مصنوعات فرهنگی, ماتریس خانه کیفیت, ماتریس خانه ارتباطات, ماتریس خانه ایده ها}Background & PurposeAligning artifacts with organizational values facilitates the successful implementation of organizational strategies. For this reason, designing and managing these artifacts is of utmost importance. However, only a few studies have examined how organizational values transform into cultural artifacts. The present research investigates the display of values in cultural artifacts using the House of Quality (HoQ) matrix. This proposed approach seeks to ensure the integration of cultural artifacts and enhance their strategic influence and alignment with organizational values.
MethodologyThis study follows a Design Science Approach (DSA) and has used the Peffers et al.’s (2007) six-step model, which includes “identifying problems and motivation”, “defining objectives and solutions”, “design and development”, “demonstration”, “evaluation”, and “communication”. A group of researchers, organizational managers, designers, product and service development experts, and organizational culture experts participated in the artifact design. Hamrah-e Aval organization was selected as a platform for displaying and evaluating the designed artifacts.
FindingsThe House of Quality (HoQ) matrix, which transforms customer needs into product technical features, was used. The House of Ideas (HoI) and House of Communication (HoC) matrices were designed to transform organizational values into cultural artifacts. This tool helps transform organizational values into the features of the proposed idea, and, finally, the cultural artifact.
ConclusionThis paper introduces a methodological approach to transforming values into tangible cultural artifacts by developing the HoQ Matrix and designing two new matrices. With the help of these matrices, organizations can design cultural artifacts to institutionalize organizational values.
Keywords: Design Science Research (DSR), Organizational Culture, Organizational Values, Cultural Artifacts, House Of Quality (HOQ), House Of Communication (Hoc), House Of Ideas (Hoi)} -
پیشینه و اهداف
پژوهش حاضر با هدف اکتشاف و تبیین عوامل سازمانی موثر بر تخلفات بیمه شخص ثالث در صنعت بیمه ایران صورت گرفته است.
روش شناسی:
پژوهش حاضر مبتنی بر روش شناسی آمیخته از نوع توصیفی- اکتشافی صورت گرفته است. جامعه آماری بخش کیفی تحقیق شامل خبرگان حوزه مدیریت بیمه و جامعه شناسی اقتصادی و توسعه است که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی تعداد 26 نفر متخصص تا حد اشباع انجام شد. جامعه آماری بخش کمی پژوهش، شامل کارکنان شعب شرکت های بیمه شهر تهران در سال 1400 بوده است که با روش نمونه گیری خوشه ای تعداد 354 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان و در بخش کمی پرسش نامه بوده است. روایی پرسش نامه به روش صوری و محتوایی و پایایی آن با روش آلفای کرونباخ تایید شد. تجزیه و تحلیل داده های بخش کیفی تحقیق با استفاده از روش تحلیل مضمون و داده های بخش کمی با استفاده از تحلیل عاملی تاییدی از طریق نرم افزار Amos21 انجام شد.
یافته هابراساس یافته های بخش کیفی، در مجموع 52 مضمون پایه، 18 مضمون سازمان دهنده و 5 مضمون فراگیر (عدالت سازمانی، تعهد سازمانی، سازمان غیررسمی، فرهنگ سازمانی و قانونمندی) شناسایی شده است. طبق یافته های بخش کمی، عدالت سازمانی و تعهد سازمانی به ترتیب با 0.84- و 0.56- اثر منفی و معکوس و متغیر سازمان غیررسمی با 0.54 تاثیر مثبت و مستقیم بر تخلفات کارکنان شرکت های بیمه فعال در حوزه بیمه شخص ثالث داشته اند. متغیر عدالت سازمانی از طریق تاثیر بر تعهد سازمانی و سازمان غیررسمی بر تخلفات کارکنان شرکت های بیمه اثرگذار بوده است.
نتیجه گیریبراساس یافته های تحقیق، پیشنهاد می شود عوامل سازمانی ارائه شده در این مطالعه در برنامه های راهبردی صنعت بیمه در مبارزه با تخلفات بیمه ای ملحوظ شود و مورد تاکید شرکت های بیمه قرار گیرد. در زمینه عدالت سازمانی پیشنهاد می شود در راستای احیای عدالت سازمانی ارزش های یادشده در بین کارکنان شرکت های بیمه و جاری کردن عدالت در فرایندهای سازمانی مورد توجه قرار گیرد. در مورد تعهد سازمانی پیشنهاد می شود ابعاد تعهد سازمانی مورد نظر این پژوهش به عنوان مبنایی برای ارتقای تعهد سازمانی کارکنان لحاظ گردد. در ارتباط با سازمان غیررسمی نیز پیشنهاد می شود با نگرش مثبت به سازمان های غیررسمی از وجود آنها در راستای اهداف و راهبردهای شرکت های بیمه استفاده شود.
کلید واژگان: بیمه, تعهد سازمانی, سازمان غیر رسمی, عدالت سازمانی, فرهنگ سازمانی, قانونمندی}ObjectiveThe present research was conducted with the aim of exploring and explaining organizational factors affecting third-party liability insurance violations in the Iranian insurance industry.
MethodsThe current study is based on a descriptive-exploratory mixed methodology. The statistical population of the qualitative part of the study includes experts from the fields of insurance management and economic sociology and development. The survey was conducted using a purposive and snowball sampling method of 26 experts until saturation. The statistical population of the quantitative part of the study included employees of Tehran insurance companies. A total of 354 people were selected as a statistical sample using a cluster sampling method. The instrument for data collection was semi-structured interviews with experts in the qualitative part and questionnaires in the quantitative part. The validity of the questionnaire was confirmed by form and content methods and its reliability by the Cronbach's alpha method. The data from the qualitative part of the study was analyzed using the thematic analysis method and the data from the quantitative part using confirmatory factor analysis with the Amos21 software.
ResultsBased on the results of the qualitative part, a total of 52 basic themes, 18 organizing themes and 5 inclusive themes (organizational justice, organizational commitment, informal organization, organizational culture and legality) were identified. According to the results of the quantitative part, organizational justice and organizational commitment have a negative and inverse effect with -0.84 and -0.56, respectively, and the variable of informal organization has a positive and direct effect with 0.54 on the violations of employees of insurance companies operating in the field of third-party liability insurance. The variable of organizational justice had an effect on the violations of insurance company employees through the influence on organizational commitment and informal organization.
ConclusionBased on the research findings, it is suggested that the organizational factors presented in this study should be considered in the strategic plans of the insurance industry in addressing insurance violations and should be emphasized by insurance companies. In the area of organizational justice, it is suggested that in order to restore organizational justice, the mentioned values should be considered among the employees of the insurance companies and the implementation of justice in the organizational processes. In terms of organizational commitment, it is suggested that the dimensions of organizational commitment considered in this research should be considered as a basis for improving the organizational commitment of employees. In relation to informal organization, it is also suggested that if there is a positive attitude towards informal organizations, their existence should be used in line with the objectives and strategies of insurance companies.
Keywords: Informal Organization, Insurance, Legality, Organizational Commitment, Organizational Culture, Organizational Justice} -
زمینه و هدف
گرایش کارکنان به جرایم مالی از متغیرهای درون و برون سازمانی تاثیر می پذیرد از آنجا که شناسایی و اصلاح متغیرهای برون سازمانی که ویژه ریشه در ساختار کلان جامعه دارند، برای فراجا چندان امکان پذیر نیست، لذا شناسایی عوامل درون سازمانی موثر بر گرایش کارکنان به جرایم مالی با هدف اصلاح آن، در این پژوهش از اهمیت بیشتری برخوردار است. این پژوهش با هدف شناسایی عوامل سازمانی موثر بر گرایش کارکنان انجام گرفته است.
روشروش این تحقیق کمی به شیوه توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری کارکنان پایور و پیمانی که با استفاده از جدول حجم نمونه مورگان 336نفر حجم نمونه انتخاب شد. داده ها، از طریق پرسشنامه با سوالات بسته جمع آوری گردید. روایی ابزار پژوهش با استفاده از مطالعه منابع علمی و کتابخانه ای، دیدگاه اساتید و نخبگان مرتبط با موضوع تحقیق و پایایی آن با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ به میزان 91/0 محاسبه شد. در نهایت، با آزمون فریدمن و آزمون تی تک نمونه ای، داده های تحقیق مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.
یافته هایافته ها حاکی است بالاترین میانگین متغیرهای تحقیق، مبنی بر تاثیرگذاری بر گرایش کارکنان در ارتکاب جرایم مالی عبارتند از: متغیرهای ساختار سازمان(85/3) رتبه اول؛ وظایف مدیران(69/3) رتبه دوم؛ سیستم نظارت و کنترل(32/3) رتبه سوم و فرهنگ سازمانی(15/3) رتبه چهارم.
نتیجه گیریبا توجه به مشخص شدن اولویت تاثیرگذاری در یافته ها، ضرورت داشه تا در جهت کاهش گرایش کارکنان به این معضل، از بالاترین اولویت که بیشترین تاثیر را داشته، اقدامات اصلاحی انجام گیرد.
کلید واژگان: جرائم مالی, ساختار سازمانی, فرهنگ سازمانی}Background and purposeThe tendency of employees to commit financial crimes is affected by internal and external organizational variables, since it is not possible to identify and modify external organizational variables that are especially rooted in the macro structure of society, therefore, identifying internal organizational factors affecting the tendency of employees Financial crimes with the aim of correcting them are more important in this research. This research has been done with the aim of identifying the organizational factors affecting employees' orientation.
MethodThe method of this research is descriptive-survey. The statistical population of Payvar and Peymani employees, which was selected using Morgan's sample size table, was 336 people. The data was collected through a questionnaire with closed questions. The validity of the research tool was calculated using the study of scientific and library sources, the views of professors and elites related to the research topic, and its reliability was calculated using Cronbach's alpha test at 0.91. Finally, the research data has been analyzed with Friedman's test and sample t-test.
FindingsThe findings indicate that the highest average of research variables affecting the tendency of employees to commit financial crimes are: organization structure variables (3.85), first rank; Duties of managers (3/69), second rank; Monitoring and control system (3/32) ranks third and organizational culture (3/15) ranks fourth.
ConclusionAccording to the finding of the priority of influence in the findings, it is necessary to take corrective actions from the highest priority that has the most impact in order to reduce the tendency of employees to this problem.
Keywords: financial crimes, organizational structure, organizational culture} -
پژوهش حاضر با هدف طراحی و اعتباریابی الگوی تحول فرهنگ سازمانی مبتنی بر بهره وری انجام شد. جهت طراحی الگو از روش نظریه زمینه ای و جهت اعتباریابی آن، از روش تحلیل عاملی تائیدی مرحله اول و دوم استفاده شد. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی، متخصصان رشتههای مدیریت آموزش عالی، برنامه ریزی توسعه آموزش عالی، جامعه شناسی، مدیریت آموزشی و مدیریت رسانه بود. جامعه آماری بخش کمی پژوهش، نیز معلمان، کارشناسان، دانشجویان دانشگاه فرهنگیان، مدیران ستادی و کارکنان وزرات آموزش و پرورش بود. روش نمونه گیری در بخش کیفی پژوهش، نمونه گیری هدف مند غیر احتمالی؛ و در بخش کمی، با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای بود. تعداد نمونه بخش کیفی و کمی، به ترتیب برابر با 20 نفر و 384 نفر بود. ابزار جمع آوری داده ها در بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختارمند؛ و در بخش کمی، پرسشنامه 53 سوالی در مقیاس لیکرت بود. بر اساس یافته های بخش کیفی پژوهش، الگوی تحول فرهنگ سازمانی مبتنی بر بهره وری با یازده عامل رسالت سازمان، تکنولوژی و نوآوری، فرایند استخدام و به کارگیری نیرو، آموزش و مهارت، مبانی اعتقادی، ارزشی و اخلاقی، ساختار سازمان، نظام تشویق، ارتباطات درون سازمانی، بازخورد عملکرد، تعامل سازنده با محیط و حمایت سازمانی طراحی شد. یافته های بخش کمی، نیز نشان داد، الگوی پیشنهادی تحول فرهنگ سازمانی مبتنی بر بهره وری از نظر خبرگان دارای اعتبار بسیار مطلوب است. در نتیجه، بر اساس نظر متخصصان، می توان از این الگوی یازده عاملی برای تحول فرهنگ سازمانی مبتنی بر بهره وری نظام آموزش و پرورش ایران بهره گرفت.کلید واژگان: بهره وری, روش تحقیق ترکیبی, فرهنگ سازمانی, مدل یابی معادلات ساختاری, نظریه زمینه ای}This research was done for the purpose of designing and validation of organizational culture transformation model based on the productivity. For designing used the method of Grounded Theory, and for validation used the method of first and second order factor analysis. Statistical population in quantitative was the experts in higher education management, higher education development planning, sociology, educational management and media management. Statistical population in quantitative section was also the teachers, experts, students of Farhangian University, staff managers and employees of the Ministry of Education. The method of sampling in a qualitative section of the research was non-probability purposive sampling, and in quantitative section was done by multistage cluster random sampling. The number of samples in quantitative and qualitative sections equaled with 20 and 380 persons in order. The tools of gathering data in qualitative part are semi-structured interview and in quantitative section, 53 question’s questionnaire in Likret scale. According to findings of qualitative sections, model of organizational culture transformation model based on the productivity designed by with 11 factors: The mission of the organization, technology and innovation, the process of recruitment and employment, education and skills, belief, value and moral foundations, organization structure, incentive system, intra-organizational communication, performance feedback, constructive interaction with the environment and organizational support. The findings of quantitative part showed that, model of organizational culture transformation model based on the productivity is highly creditable by experts. So according to the experts, organizational culture transformation model based on the productivity can be utilized with these 11 factors.Keywords: Grounded Theory, Mixed Method, Organizational Culture, Productivity, Structural Equation Modelling}
-
تبیین مدل ساختاری خرد سازمانی و پیشایندها و پیامدهای آن در ستاد فرماندهی انتظامی جمهوری اسلامی ایرانزمینه و هدفوظیفه اصلی ستاد فرماندهی فراجا، حفظ امنیت افراد در جامعه است. بر همین اساس، نیازمند نیروهایی است که با تکیه بر خرد خود بتوانند این امر را تحقق ببخشند. توجه به اهمیت خردمندی در بحث امنیت عمومی جامعه، این پژوهش با هدف تبیین مدل ساختاری خرد سازمانی و پیشایندها و پیامدهای آن در ستاد فرماندهی انتظامی جمهوری اسلامی ایران انجام شد.روشروش پژوهش برحسب هدف، کاربردی؛ از نظر روش گردآوری داده ها، توصیفی همبستگی؛ و همین طور از نظر نوع داده، کمی بود. جامعه آماری شامل کارکنان ستاد فرماندهی انتظامی شهر تهران بود که با استفاده از فرمولهای تعیین حجم نمونه و روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای 371 نفر به عنوان حجم نمونه در نظر گرفته شد. به منظور گردآوری داده ها برای سنجش متغیرهای رضایت شغلی، رفتار شهروندی سازمانی، رهبری تحول آفرین، فرهنگ سازمانی و مدیریت دانش از پرسش نامه های ترکیبی استفاده شد، همچنین به منظور سنجش خرد سازمانی از پرسش نامه استاندارد اشمیت و همکاران (2012) استفاده شد. برای محاسبه روایی پرسش نامه ها از روایی محتوا و سازه استفاده شد. همچنین، پایایی از طریق ضریب آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی محاسبه شد. مقادیر این دو ضریب برای همه سازه های پژوهش بالای 7/0 به دست آمد که نشان دهنده پایا بودن ابزار اندازه گیری بود. داده های حاصل از پرسش نامه با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی (مدل سازی معادلات ساختاری) و نرم افزار اس پی اس اس و لیزرل تجزیه وتحلیل شد.یافته هایافته ها نشان داد بر اساس مبانی نظری عوامل اثرگذار بر خرد سازمانی عبارت اند از: رهبری تحول آفرین، فرهنگ سازمانی و مدیریت دانش و همچنین عوامل اثرپذیر از خرد سازمانی عبارت اند از: رضایت شغلی و رفتار شهروندی سازمانی؛ بر اساس عوامل اثرگذار و اثرپذیر شناسایی شده حاصل از مبانی نظری و پیشینه پژوهش مدل پژوهش ارائه شد؛ درجه تناسب مدل ارائه شده با توجه به عوامل شناسایی شده مناسب بود؛ همچنین یافته ها نشان داد رهبری تحول آفرین (72/0)، فرهنگ سازمانی (47/0) و مدیریت دانش (65/0) بر خرد سازمانی تاثیر دارد و خرد سازمانی نیز بر رضایت شغلی (53/0) و رفتار شهروندی سازمانی (60/0) تاثیر دارد.نتیجه گیریخرد سازمانی، نه تنها توانایی انتخاب موثر و به کارگیری دانش مناسب در یک موقعیت خاص را بیان می کند، بلکه توانایی جمع آوری، یکی کردن و ارتباط این دانش با ابزارهای قابل قبول سازمانی را نیز در بردارد.کلید واژگان: خرد سازمانی, فرهنگ سازمانی, رهبری تحول آفرین, رضایت شغلی, رفتار شهروندی سازمانی}Background and aimThe main duty of the Faraja command headquarters is to maintain the safety of people in the society. Accordingly, it needs forces that can realize this by relying on their wisdom. Paying attention to the importance of intelligence in the discussion of public security, this research was conducted with the aim of explaining the organizational micro-structural model and its antecedents and consequences in the police headquarters of the Islamic Republic of Iran.Methodthe present research method according to the purpose is an applied one; In terms of data collection, it utilizes a descriptive-correlation method; and also, in terms of data type, it was quantitative. The statistical population included the employees of the police command headquarters in Tehran city, which was considered as the sample size of 371 people using the formulas for determining the sample size and stratified random sampling method. In order to collect data, mixed questionnaires were used to measure the variables of job satisfaction, organizational citizenship behavior, transformational leadership, organizational culture, and knowledge management. Also, in order to measure organizational wisdom, the standard questionnaire of Schmidt et al. (2012) was used. Content and construct validity were used to calculate the validity of the questionnaires. Also, reliability was calculated through Cronbach's alpha coefficient and composite reliability. The values of these two coefficients for all research constructs were above 0.7, which indicated the reliability of the measurement tool. The data obtained from the questionnaire were analyzed using descriptive and inferential statistics (structural equation modeling) and SPSS and Lisrel software.ResultsThe findings showed that based on theoretical foundations, the factors influencing organizational wisdom include: transformational leadership, organizational culture, and knowledge management, as well as the factors influencing organizational wisdom include: job satisfaction and organizational citizenship behavior; Based on the effective and effective factors identified from the theoretical foundations and research background, the research model was presented; The degree of fit of the presented model was suitable according to the identified factors; Also, the findings showed that transformational leadership (0.72), organizational culture (0.47) and knowledge management (0.65) have an effect on organizational wisdom, and organizational wisdom also affects job satisfaction (0.53) and organizational citizenship behavior (60). 0) has an effect.ConclusionOrganizational wisdom not only expresses the ability to effectively choose and apply appropriate knowledge in a specific situation, but also includes the ability to collect, unify and relate this knowledge with acceptable organizational tools.Keywords: Organizational Wisdom, Organizational Culture, Transformational Leadership, Job Satisfaction, Organizational Citizenship Behavior}
-
مقدمه و هدف پژوهش:
فرهنگ سازمانی قوی می تواند به عنوان یک عامل اولیه در ایجاد همکاری و مشارکت در کارکنان شناخته شود. هدف مقاله حاضر، بررسی وضعیت فرهنگ سازمانی با رویکرد استراتژی فرهنگ مشارکتی در مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهر تهران می باشد.
روش پژوهش:
پژوهش حاضر از نظر مخاطب کاربردی- توسعه ای و بر اساس گردآوری اطلاعات کمی و بر پایه پرسشنامه می باشد. جامعه اماری، مدیران و کارکنان مرکز مطالعات می باشد که شامل 155 نفر هستند. برای بدست اوردن حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده گردید و تعداد نمونه مورد نظر 110 نفر مشخص گردید
یافته هادر پژوهش حاضر پس از اطمینان از مناسب بودن برازش مدل، مدل معادلات ساختاری با پیروی از الگو پژوهش براساس آخرین تغییرات در تحلیل عاملی تاییدی رسم گردید. با توجه به اینکه برازش الگو خوب بوده است، نیازی به حذف نشانگرها در الگو و همچنین رسم کوواریانس بین خطاها وجود نداشت.
نتیجه پژوهش:
براساس نتایج معادلات ساختاری، ضریب مسیر محیط درونی به پدیه اصلی 87/0 ، محیط بیرونی به پدیه اصلی 59/0 ، محیط بیرونی به عوامل تعدیل گر 61/0 ، پدیه اصلی به عوامل تعدیل گر 68/0 ، الزامات نهادی به عوامل تعدیل گر 79/0 ، عوامل تعدیل گر به پیامدها 69/0 می باشد.
کلید واژگان: فرهنگ سازمانی, استراتژی فرهنگ مشارکتی, تحلیل مضمون, مرکز مطالعات شهرتهران}Introduction and ObjectiveA strong organizational culture can be recognized as a primary factor in fostering collaboration and participation among employees. The aim of this article is to examine the status of organizational culture using a participatory culture strategy approach at the Tehran Urban Studies and Planning Center.
MethodThis study is considered applied-developmental research, based on quantitative data collection through questionnaires. The statistical population consists of managers and employees of the Tehran Urban Studies and Planning Center, totaling 155 individuals. The sample size was determined to be 110 individuals using Cochran's formula.
ResultsAfter ensuring the adequacy of model fit, the structural equation model was confirmed based on the research pattern and recent changes in confirmatory factor analysis. Since the model fit was good, there was no need to remove indicators from the model or draw covariance between errors.
Conclusion: Based on the results of structural equations, the path coefficient from internal environment to main phenomenon is 0.87, from external environment to main phenomenon is 0.59, from external environment to moderating factors is 0.61, from main phenomenon to moderating factors is 0.68, from institutional requirements to moderating factors is 0.79, and from moderating factors to outcomes is 0.69.
Keywords: organizational culture, participatory culture strategy, Content analysis, Tehran Urban Research} -
فرهنگ سازمانی یکی از عوامل مهم در تعیین عملکرد و بهره وری کارکنان است. این فرهنگ شامل ارزش ها، باورها، رفتارها و روش های کاری است که در یک سازمان وجود دارد. وقتی که یک سازمان دارای یک فرهنگ مثبت و سازنده است، کارکنان احساس ارتباط و تعلق به سازمان خود می کنند و این امر منجر به افزایش بهره وری و عملکرد آنها می شود. به عنوان مثال، وجود یک فرهنگ از احترام، همکاری و اعتماد ممکن است کارکنان را تشویق کند تا بهترین تلاش خود را برای دستیابی به اهداف سازمانی بکنند. فرهنگ سازمانی می تواند تاثیر گذار بر روابط داخلی و بیرونی سازمان باشد. وقتی که یک سازمان دارای فرهنگی سالم و مثبت است، روابط داخلی بین کارکنان بهبود می یابد و این منجر به افزایش هماهنگی و همکاری بین اعضای تیم می شود. این امر به نوبه خود می تواند بهره وری کارکنان را افزایش دهد و عملکرد سازمان را بهبود بخشد. برعکس، وجود یک فرهنگ منفی می تواند به کاهش انگیزه و اعتماد کارکنان و در نتیجه کاهش بهره وری و عملکرد آنها منجر شود.
کلید واژگان: بهره وری سازمانی, فرهنگ سازمانی, عملکرد کارکنان} -
فرهنگ سازمانی نمایان گر نگرش ها، باورها، سنت ها و ارزش ها در سازمان بوده و بازتاب دغدغه های اصلی جامعه شناسی سازمانی می باشد. این تحقیق با هدف تحلیل روابط میان شاخص های فرهنگ سازمانی با روش دیمتل در دانشگاه آزاد اسلامی غرب استان مازندران می باشد. هدف این پژوهش، از نظر روش هدفی کاربردی بوده که وضعیت موجود در دانشگاه آزاد اسلامی غرب استان مازندران به عنوان مطالعه موردی را مورد بررسی قرار داده است. جامعه پژوهش حاضر، اعضای هیئت علمی دانشگاه های آزاد اسلامی غرب مازندران شامل دانشگاه آزاد اسلامی محمودآباد، نور، نوشهر، چالوس، تنکابن، رامسر بوده که به صورت کلی شامل 491 نفر می باشند، از میان این تعداد بر اساس فرمول کوکران تعداد 215 پرسشنامه تکمیل شده صحیح به عنوان داده های اولیه تکنیک دیمتل در نظر گرفته شد، لازم به ذکر است که با وجود تمام بازبینی ها حین تکمیل و جمع آوری پرسشنامه تعداد 12 عدد پرسشنامه به صورت مناسب تکمیل نشده بود که از چرخه بررسی خارج گردید. با استفاده از مرور ادبیات پیشین شش شاخص فرایندگرا در مقابل نتیجه گرا، کارمندمحور درمقابل کارمحور، حرفه ای نگر در مقابل محلی نگر، نظام باز در مقابل نظام بسته، کنترل آسان در مقابل کنترل سخت و قانونگرایی در مقابل عملگرایی به عنوان شاخص های فرهنگ سازمانی در نظر گرفته شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تکنیک دیمتل استفاده شد و بر اساس تحلیل صورت گرفته، شاخص قانونگرایی در مقابل عملگرایی به عنوان تاثیرگذارترین و تاثیرپذیرترین شاخص معرفی شد که بالاترین تعامل را هم با سایر شاخص ها داشته است.کلید واژگان: فرهنگ سازمانی, دیمتل, دانشگاه, مازندران}Organizational culture represents attitudes, beliefs, traditions, and values within an organization and reflects the main concerns of organizational sociology. This research aims to analyze the relationships among organizational culture indicators using the DEMATEL method at the Islamic Azad University in the west of Mazandaran province. The purpose of this research, in terms of the objective method, is applied, which has examined the current situation at the Islamic Azad University in the west of Mazandaran province as a case study. The present research community includes faculty members of Islamic Azad Universities in the west of Mazandaran, including Islamic Azad University of Mahmoudabad, Noor, Nowshahr, Chalous, Tonekabon, Ramsar, which altogether include 491 people. Out of this number, based on Cochran’s formula, 215 correctly completed questionnaires were considered as primary data for the DEMATEL technique. It should be noted that despite all the reviews during the completion and collection of the questionnaire, 12 questionnaires were not properly completed and were excluded from the review cycle. Using a review of previous literature, six indices of process-oriented versus result-oriented, employee-centered versus job-centered, professional-oriented versus local-oriented, open system versus closed system, easy control versus hard control, and legalism versus pragmatism were considered as organizational culture indicators. The DEMATEL technique was used to analyze the data, and based on the analysis, the index of legalism versus pragmatism was introduced as the most influential and most affected index, which also had the highest interaction with other indices.Keywords: Organizational Culture, DEMATEL, University, Mazandaran}
-
هدف از این مطالعه، بررسی و تحلیل نحوه ای است که استراتژی های مدیریت دانش می توانند در بهره برداری موثر از داده های بزرگ برای ایجاد ارزش در کسب وکارها، نوآوری و بهبود تصمیم گیری های استراتژیک نقش داشته باشند. این تحقیق با رویکرد کیفی انجام شده و داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 25 شرکت کننده از حوزه های مختلف کسب وکار جمع آوری شده اند. تحلیل داده ها به صورت تماتیک انجام شده تا الگوها و مضامین اصلی شناسایی شوند. پنج مضمون اصلی شناسایی شدند: استراتژی های مدیریت دانش، بهره برداری از داده های بزرگ، ارزش آفرینی کسب وکار، تاثیر تکنولوژی بر کسب وکار، و موانع و چالش ها. یافته ها نشان دادند که فرهنگ سازمانی، ابزارهای تحلیلی پیشرفته، و رویکردهای نوآورانه در مدیریت دانش، عوامل کلیدی در استفاده موثر از داده های بزرگ هستند. این مطالعه تاکید می کند که استراتژی های مدیریت دانش اساسی برای بهره برداری از داده های بزرگ در کسب وکارها هستند و می توانند به ایجاد ارزش، نوآوری و تقویت مزیت رقابتی کمک کنند. تقویت فرهنگ سازمانی مبتنی بر اشتراک و استفاده از دانش، به کارگیری ابزارهای تحلیلی و فناوری های جدید، و رویکردهای نوآورانه در مدیریت دانش به عنوان عوامل مهم در موفقیت استفاده از داده های بزرگ شناسایی شدند.کلید واژگان: مدیریت دانش, داده های بزرگ, ارزش آفرینی کسب وکار, نوآوری, فرهنگ سازمانی, تکنولوژی اطلاعات}Journal of Technology in Entrepreneurship and Strategic Management, Volume:2 Issue: 4, 2024, PP 57 -68The aim of this study is to examine and analyze how knowledge management strategies can play a role in effectively leveraging big data to create value in businesses, foster innovation, and improve strategic decision-making processes. This qualitative research was conducted using semi-structured interviews with 25 participants from various business sectors. Data analysis was performed thematically to identify main patterns and themes. Five main themes were identified: knowledge management strategies, leveraging big data, business value creation, the impact of technology on business, and challenges and obstacles. The findings indicated that organizational culture, advanced analytical tools, and innovative approaches in knowledge management are key factors in effective utilization of big data. This study emphasizes that knowledge management strategies are fundamental for leveraging big data in businesses and can contribute to value creation, innovation, and enhancing competitive advantage. Strengthening an organizational culture based on knowledge sharing and usage, employing analytical tools and new technologies, and adopting innovative approaches in knowledge management were identified as important factors in the success of leveraging big data.Keywords: Knowledge Management, Big Data, Business Value Creation, Innovation, Organizational Culture, Information technology}
-
در فرآیند کارمند یابی استراتژیک منابع انسانی، ازجمله مهم ترین فعالیت ها و اقدامات متخصصان منابع انسانی، جامعه پذیری، هم راستاسازی با فرهنگ سازمانی و آشناسازی کارکنان تازه-وارد با سازمان است. فرآیندی که مجموعه فعالیت های جامعه پذیری، هم راستاسازی با فرهنگ سازمانی و آشناسازی کارکنان تازه وارد با سازمان را انجام می دهد، در دنیای امروز مدیریت تحت عنوان برنامه همسوسازی منابع انسانی شناخته می شود. لذا پژوهش حاضر باهدف شناسایی عوامل موثر بر برنامه همسوسازی منابع انسانی در سازمان های دولتی و ارایه الگوی آن انجام پذیرفت. این پژوهش ازنظر نوع داده ترکیبی، ازنظر هدف، کاربردی و از حیث ماهیت و روش، توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش، مدیران ارشد و مدیران حوزه منابع انسانی سازمان های دولتی هستند که تعداد 20 نفر از آن ها با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند. ابزار گردآوری اطلاعات در بخش کیفی مصاحبه است که روایی و پایایی آن به ترتیب با روش محتوایی و روایی نظری و پایایی درون کدگذار و میان کدگذار تایید شد. هم چنین ابزار گردآوری اطلاعات در بخش کمی پرسشنامه است که روایی و پایایی آن با استفاده از روایی محتوا و پایایی باز آزمون تایید شد. در این پژوهش داده های کیفی با روش تحلیل محتوا و نرم افزار Maxqda و نتایج کمی با روش ISM تحلیل شد. نتایج پژوهش مشتمل بر شناسایی ابعاد و مولفه های اثرگذار بر برنامه همسوسازی منابع انسانی در چهار محور زمینه های پیاده سازی برنامه همسوسازی، عوامل همبسته و مداخله جوی برنامه همسوسازی به همراه ابعاد و پیامدهای آن است.
کلید واژگان: همسوسازی, همسوسازی منابع انسانی, فرهنگ سازمانی, جامعه پذیری, سازمان های دولتی}In the process of strategic recruitment of human resources, one of the most important activities and actions of human resources specialists is socialization, alignment with the organizational culture and familiarization of new employees with the organization. The process that carries out the activities of socialization, alignment with the organizational culture and familiarization of new employees with the organization, is known as the human resources alignment program in today's world of management. Therefore, the current research was carried out with the aim of identifying the effective factors on the human resource onboarding program in government organizations. . The statistical population of this research includes senior managers and human resource managers of government organizations 20 people of whom were selected using a targeted sampling method. The data collection tool is an interview in the qualitative part and a questionnaire in the quantitative part, the validity and reliability of which were confirmed using the content method and theoretical validity and intra-coder and inter-coder reliability. In this research, qualitative data were analyzed with content analysis method and Maxqda software, and quantitative results were analyzed with ISM method. The results of the present research include the identification of the dimensions and components affecting the implementation of the human resources onboarding program in the four areas of the implementation of the onboarding program, the related and intervening factors of the onboarding program along with its dimensions and consequences.
Keywords: onboarding, human resources onboarding, organizational culture, socialization, Government Organizations} -
نشریه کاوش های نوین در علوم محاسباتی و مدیریت رفتاری، سال یکم شماره 2 (پاییز و زمستان 1402)، صص 125 -136امروزه، بحث ویژگی های مدیریت مناسب و تاثیرات شگرف آن بر عملکرد کارکنان در شرکت های دولتی و خصوصی، به وضوح مشاهده می شود و اخیرا سبک های جدیدی از مدیریت مطرح شده است که می تواند در اجرای راهبردها و تعقیب اهداف سازمان بسیار موثر واقع شود. این تحقیق به بررسی این موضوع می پردازد که چگونه مدیریت مسیولانه بر اشتراک گذاری ایده های خلاقانه کارکنان با میانجی گری هویت سازمانی و تعدیل گری فرهنگ سازمانی در شرکت سپهر کارآمدان تاثیر می گذارند. این مدل با تجزیه و تحلیل پاسخ های نظرسنجی جمع آوری شده از 310 نفر از مدیران و کارکنان شرکت سپهر کارآمدان با نرم افزار SPSS23 و Smart PLS3 مورد آزمایش قرار گرفته است. یافته های تحقیق نشان می دهد مدیریت مسیولانه بر اشتراک گذاری ایده های خلاقانه کارکنان تاثیر مثبتی دارد؛ مدیریت مسیولانه بر هویت سازمانی تاثیر مثبت دارد؛ هویت سازمانی بر اشتراک گذاری ایده های خلاقانه کارکنان تاثیر مثبت دارد؛ هویت سازمانی به طور مثبت تاثیر مدیریت مسیولانه بر اشتراک گذاری ایده های خلاقانه کارکنان را میانجی گری می کند و فرهنگ سازمانی به طور عکس تاثیر مدیریت مسیولانه را بر هویت سازمانی تعدیل می کند. مدیریت مسیولانه تاثیر مطلوب/سازنده ای بر اشتراک ایده های خلاقانه در شرکت سپهر کارآمدان دارد. مدیران با الگوبرداری از مدیریت مسیولانه در اقدامات خود، ممکن است افراد را برای ارایه ایده های خلاقانه برای سازمان خود ترغیب کنند. هویت سازمانی ممکن است به عنوان یک حایل بین تاثیر مدیریت مسیولیت پذیر و اقدامات و باورهای خلاقانه کارمندان به اشتراک گذاری ایده عمل کند.کلید واژگان: مدیریت مسئولانه, اشتراک گذاری ایده های خلاقانه, هویت سازمانی, فرهنگ سازمانی, شرکت سپهر کارآمدان}Journal of Novel Explorations in Computational Science and Behavioral Management, Volume:1 Issue: 2, 2024, PP 125 -136Today, the discussion of the characteristics of proper management and its tremendous effects on the performance of employees in public and private companies can be clearly seen, and recently new styles of management have been proposed that can be very effective in implementing strategies and pursuing the goals of the organization; This research examines how responsible management affects the sharing of creative ideas of employees by mediating organizational identity and moderating organizational culture in Sepehr KarAmadan Company. This model has been tested by analyzing the survey responses collected from 310 managers and employees of Sepehr KarAmadan Company with SPSS23 and Smart PLS3 software. The findings of the research show that responsible management has a positive effect on the sharing of creative ideas by employees, responsible management has a positive effect on organizational identity, organizational identity has a positive effect on the sharing of creative ideas by employees, organizational identity has a positive effect on responsible management on Sharing creative ideas of employees mediates, organizational culture conversely moderates the effect of responsible management on organizational identity. Responsible management has a favorable/constructive effect on the sharing of creative ideas in Sepehr KarAmadan Company. By modeling responsible management in their actions, managers may encourage people to come up with creative ideas for their organization. Organizational identity may act as a buffer between the influence of responsible management and the creative actions and beliefs of idea sharing employees.Keywords: Responsible management, sharing creative ideas, Organizational Identity, Organizational Culture, Sepehr KarAmadan Company}
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.