مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای (capm)
در نشریات گروه مالی-
عدم افشای اطلاعات قابل اعتماد، مشکل عدم تقارن اطلاعاتی ایجاد می کند و باعث افزایش هزینه سرمایه سهام می شود؛ بنابراین، افشای داوطلبانه اطلاعات می تواند به کاهش ریسک غیرسیستماتیک منجر شود و این کاهش می تواند به واسطه علامت دهی مالی موجب افزایش اطمینان سرمایه گذاران شود. وقتی سرمایه گذاران احساس کنند که شرکتی در برابر نوسانات خاص مقاوم تر است، بتای آن شرکت -که نمایانگر ریسک سیستماتیک است- به سمت کاهش، تمایل پیدا می کند. این تغییر در ارزیابی ریسک می تواند منجر به کاهش هزینه سرمایه سهام شود. از طرفی وقتی کیفیت اطلاعات یک شرکت بهبود یابد، نه تنها آن شرکت بلکه سایر شرکت ها نیز تحت تاثیر قرار می گیرند؛ به عبارت دیگر، افشای اطلاعات توسط یک شرکت می تواند بر ادراک عمومی و ارزیابی ریسک سایر شرکت ها تاثیر بگذارد؛ بنابراین، در این پژوهش نقش میانجی عدم تقارن اطلاعاتی بر رابطه بین افشای داوطلبانه اطلاعات و هزینه سرمایه با استفاده از مدل CAPM بررسی می شود. برای دستیابی به اهداف پژوهش تعداد 159 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در طی بازه زمانی 1397-1401برای نمونه آماری انتخاب شدند. برای آزمون فرضیه ها از روش تجزیه وتحلیل داده های ترکیبی و رگرسیون خطی چندمتغیره استفاده شد. یافته ها نشان می دهد که افشای داوطلبانه اطلاعات بر هزینه سرمایه تاثیر معناداری ندارد و متغیر میانجی عدم تقارن اطلاعاتی نیز بر رابطه افشای داوطبانه اطلاعات و هزینه سرمایه تاثیر معناداری ندارد. به علت پایین بودن سطح میانگین افشای داوطلبانه اطلاعات و کارانبودن بازار سرمایه در ایران و محدودبودن اقلام افشای داوطلبانه اطلاعات تاثیر معناداری بین افشای داوطلبانه اطلاعات و هزینه سرمایه مشاهده نشد. از طرفی به دلیل فقدان تحلیلگران مالی و عدم توجه سرمایه گذاران، میزان افشای داوطلبانه شرکت ها نتوانسته است میزان عدم تقارن اطلاعاتی را در بازار سرمایه به طور چشمگیری تغییر دهد.کلید واژگان: عدم تقارن اطلاعاتی، افشای داوطلبانه اطلاعات، هزینه سرمایه، مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای (CAPM)The lack of reliable information disclosure contributes to information asymmetry, which in turn raises the equity cost of capital. Voluntary information disclosure can mitigate unsystematic risk and this reduction can enhance investor confidence through financial signaling. When investors perceive a company as more resilient to specific market fluctuations, the company’s beta—a measure of systematic risk—tends to decrease. This shift in risk perception can ultimately lower the equity cost of capital. Furthermore, when a company improves the quality of its disclosures, it not only affects its own valuation, but can also influence the broader market. In this sense, the disclosure practices of one company can shape public perception and impact the risk assessments of other companies as well. This study explored the mediating role of information asymmetry in the relationship between voluntary information disclosure and the equity cost of capital, utilizing the Capital Asset Pricing Model (CAPM). To achieve the research objectives, a sample of 159 companies listed on the Tehran Stock Exchange (TSE) from 2018 to 2023 was selected. Panel data analysis and multivariate linear regression were employed to test the hypotheses. The findings indicated that voluntary information disclosure did not significantly affect the equity cost of capital. Moreover, the mediating variable of information asymmetry also did not significantly influence the relationship between voluntary information disclosure and the equity cost of capital. This lack of significance might be attributed to the generally low level of voluntary disclosure, inefficiencies within the Iranian capital market, and the limited scope of disclosed information. Additionally, the absence of financial analysts and insufficient investor attention had hindered voluntary disclosures from effectively reducing information asymmetry in the capital market.Keywords: Information Asymmetry, Voluntary Disclosure Of Information, Cost Of Capital, CAPM
-
این تحقیق با استفاده از بازده ماهانه30 شرکت بورسی از فروردین 1375 تا اسفند 1385 (132 ماه) و بازده ماهانه بورس تهران بر مبنای شاخص بازده نقدی و قیمت، به آزمون تجربی و مقایسه دو مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای (CAPM) و قیمت گذاری آربیتراژ (APT) می پردازد. نتایج این تحقیق شواهدی در تایید تجربی مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای ارائه می دهد اما قیمت گذاری آربیتراژ را تائید نمی کند. نتایج این تحقیق دال بر تایید و برتری نسبی CAPM، با نتایج بسیاری از تحقیقات ایرانی همچون پیرصالحی (1372)، شفیع زاده (1375)، حنیفی (1376)، و ظریف فرد و قائمی (1382) ناسازگار است. از سوی دیگر، برخی تحقیقات ایرانی انجام شده، همچون رهنمای رودپشتی و مرادی (1384)، شواهدی دال بر وجود بیش از یک عامل اقتصادی موثر بر تبیین بازده سهم در تائید APT ارائه کرده اند، در حالی که در نتیجه این تحقیق نشانی از عوامل متعدد موثر بر بازده سهم دیده نمی شود که احتمالا نشان می دهد نظریه قیمت گذاری آربیتراژ در بازار ایران به طور تجربی قابل تایید نیست. انجام آزمون های اضافی و تجزیه و تحلیل حساسیت نیز نتایج را تغییر نداد.
کلید واژگان: مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای (CAPM)، نظریه قیمت گذاری آربیتراژ(APT)، روش تحلیل عاملی، روش فاکتورهای اقتصادیThis paper empirically investigates and compares the capital asset pricing model (CAPM) and arbitrage pricing theory (APT) using 132 monthly market returns of TSE based on TSE main index (TEDPIX) and returns of 30 stocks listed on Tehran Stock Exchange (TSE) for the period of 2008-1997. Our results provide evidences in support of CAPM, inconsistent with previous papers of Bakhshandeh (1992), Hamadani, and Pirsalehi (1995), Shafie zadeh (1997), Hanifi (1998), Zariffard-Ghaemi (2003). However, some other Iranian researches Presents more than one economic factor effective on explanation of stock return consistent with APT but we did not experienced several factors effective on this issue. -
در بازار سرمایه سرمایه گذار به تناسب ریسکی که متحمل می شود ،بازده دریافت می کند و برای سنجش ریسک و برآورد نرخ بازده مورد انتظار معمولا از مدل هایی نظیر مدل شارپ 4 و مدل استراد ا 5 و با محاسبه بتای سنتی 6 و بتای کاهشی 7 استفاده می گردد.یافته این تحقیق حکایت از بی کفایتی هر دو مدل در بورس اوراق بهادار تهران دارد و مدل پیشنهادی محققین مدل شرطی قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای کاهشی CD-CAPM می باشد.پژوهش حاضر از نظر هدف ازنوع تحقیقات کاربردی و از نظر ماهیت وروش، تحقیقی همبستگی محسوب می شود وجامعه آماری مورد مطالعه حدود 85 شرکت بورسی در 23 گروه صنعتی در قلمرو زمانی 1385-1381 را شامل می گردد . یافته های تحقیق نشان می دهد ، در دوره زمانی اشاره شده ،صرف ریسک عامل تعیین کننده ای در تبیین تغییرات نرخ بازده مورد انتظار سرمایه گذاران بوده است و بین بتای کاهشی و بازده مورد انتظار رابطه شرطی وجود داشته واز این رو برای تبیین رابطه بین ریسک وبازد ه می باید به جهت بازار توجه نمود.
کلید واژگان: صرف ریسک 1، نرخ بازده مورد انتظار، مدل شرطی قیمت گذاری داراییهای سرمایه ای کاهشی (CD، CAPM) مدل شرطی قیمت گذاری داراییهای سرمایه ای، مدل (C، CAPM)، مدل قیمت گذاری داراییهای سرمایه ای کاهشی (D، CAPM) 3، مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای (CAPM)In capital market ,the investor gets the return as he experiences the risk. To compare the risk and to evaluate the expected rate of return ,he usually uses the models such as Sharp and Estrada with the calculation of traditional beta and downside beta. The findings of this research show the inefficiency of both models in Tehran Stock Exchange. The researches suggested model is the conditional downside capital asset pricing model(CD-CAPM).The recent research is a kind of applied once. It is considered as correlation research. Its statistical population is among eighty five companies in twenty three industrial groups from 2003to 2007. This research findings show risk premium is determining factor in the explaining of investors the expected rate of return variance. There is a conditional relationship between downside beta and the expected rate of return. So it must be noticed to the market direction for explaining the relationship between risk and return .
Keywords: Risk Premium, Expected rate of return, Conditional Downside Capital Assets Pricing Model, Conditional Capital Assets Pricing Model, Downside Capital Assets Pricing Model, Capital Assets Pricing Mode -
این مقاله به بررسی رابطه بین بازده وریسک سیستماتیک، چولگی و کشیدگی سهام در بورس اوراق بهادار تهران در دوره زمانی85-1381می پردازد. تحقیقات مشابه در این زمینه نتایج متفاوتی را در دوره های صعودی و نزولی بازار نشان می دهند به همین دلیل دوره زمانی تحقیق به دو دوره صعودی 83-1381 ودوره نزولی 85-1383 تقسیم شده و رابطه مورد نظر در هریک از این دوره ها به تفکیک مورد بررسی قرار گرفته است. با توجه به این محدودیت ها از بین 438 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران 64 شرکت در بازه زمانی 86-1380 انتخاب شده اند، ملاک انتخاب این 64 شرکت، میانگین تعداد روزهای معامله برروی سهام در هر سال می باشد. سپس داده های مربوط به قیمت روزانه و نیز شاخص کل قیمت بازار در دوره های زمانی مذکور گردآوری گردیده است. نتایج تحقیق به این مطلب اشاره دارد که ریسک سیستماتیک و چولگی نقش مهمی در توصیف بازده سهام در هر دو دوره ایفا می نمایند؛ این در حالیست که در دوره صعودی کشیدگی با بازده رابطه معنی داری دارد ولی در دوره نزولی هیچ رابطه معنی داری بین کشیدگی و بازده وجود ندارد.
کلید واژگان: نرخ بازده، ریسک سیستماتیک، مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای (CAPM)، چولگی، کشیدگیThis article examines the relationship between return, systematic risk, skewness and kurtosis in Tehran stock Exchange during 2001-2007.Similar research, in this field, shows different results on upward and downward markets, therefore the period under study is divided into sub periods including upward market (2001-2004) and downward market (2004-2007) and the relationship between these sub periods independently are examined. Regarding to this approach, totally 64 firms from different industries are selected. Then daily price and market index data were collected. Findings indicate that beta and skewness play an essential role in describing stock return in both periods. However, in the upward market, excess kurtosis has a significant relationship with the stock returns but in the downward market there is no such relationship. -
مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای (CAPM) تنها عامل تبیین کننده اختلاف بازده سهام را ریسک سیستماتیک یا ضریب بتای(?) آن ها تعریف می کند. با این وجود، شواهد تجربی موجود حکایت از این دارد که بتا به عنوان شاخص ریسک سیستماتیک، به تنهایی قدرت تبیین اختلاف بازده سهام را ندارد و متغیرهای دیگری نظیر اندازه شرکت، نسبت سود به قیمت و نسبت ارزش دفتری به قیمت بازار در تبیین بازده سهام نقش مؤثری ایفا می کنند. تحقیق حاضر به بررسی و شناسایی عوامل مؤثر بر بازده سهام در بورس اوراق بهادار تهران در قلمرو زمانی 1383-1376 پرداخته است. به این منظور، با الهام از روش شناسی فاما و فرنچ (1992) برای تخمین بتای پیش رتبه بندی و پس رتبه بندی و تفکیک کردن اثر اندازه از بتا، اقدام به تشکیل پرتفوی های اندازه- بتا شده است. هم چنین برای اعتبار بخشیدن به نتایج تحقیق، برای تخمین ریسک سیستماتیک (ضریب بتا) و اعمال آن در مدل رگرسیون مقطعی برآوردی، از روش بهبود یافته دیمسون (1979) استفاده شده است. نتایج حاصل نشان می دهد که بین ریسک سیستماتیک و بازده سهام در بورس اوراق بهادار تهران رابطه خطی مثبت وجود دارد، اما این رابطه از لحاظ آماری بسیار ضعیف است. هم چنین، از بین متغیرهای مورد مطالعه در تحقیق، سه متغیر اندازه شرکت(ME)، نسبت ارزش دفتری به قیمت بازار(B/M) و نسبت سود به قیمت(E/P) بیش ترین نقش را در تبیین بازده سهام ایفا می کنند. با این وجود، بر خلاف انتظار، رابطه هر سه متغیر یادشده (اندازه شرکت، نسبت ارزش دفتری به قیمت بازار و نسبت سود به قیمت) با بازده سهام در بورس اوراق بهادار تهران، متضاد با رابطه مستند شده در ادبیات مالی است.
کلید واژگان: مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای (CAPM)، ریسک سیستماتیک (B)، اثر اندازه، نسبت ارزش دفتری به قیمت بازار، نسبت سود به قیمت، بورس اوراق بهادار تهران
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.