به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه

سازند سروک

در نشریات گروه زمین شناسی
تکرار جستجوی کلیدواژه سازند سروک در نشریات گروه علوم پایه
  • سولماز صادقی، حسین هاشمی*، بیژن بیرانوند، احمد یحیایی

    سازند سروک (کرتاسه میانی) در ایران و واحدهای سنگ چینه ای هم ارز آن در کشورهای حاشیه خلیج فارس، از مخازن مهم هیدروکربنی به شمار می روند. چینه شناسی کرتاسه شمال غرب خلیج فارس تحت تاثیر دو بالاآمدگی خارگ- میش و هندیجان - بهرگانسر است. با توجه به قابلیت مخزنی سازند سروک، شناسایی رخساره های میکروسکوپی، محیط های رسوبی و چینه نگاری سکانسی سازند سروک در نواحی اطراف دو بلندای قدیمی هندیجان- بهرگانسر و خارگ- میش در میدان های هندیجان، بهرگانسر، خارگ، و دورود اهمیت بسزایی دارد. برای بررسی و شناسایی ریزرخساره‎‍ها و تعیین محیط رسوب گذاری سازند سروک، نمونه های این واحد سنگی در میدان های دورود، بهرگانسر و هندیجان از نظر پتروگرافی و ویژگی های بافتی مطالعه شدند. علاوه بر این، اطلاعات موجود از جمله پالئولاگ های مربوط به سازند سروک در میدان خارگ نیز بررسی شده اند. نتایج حاصل از مطالعات مذکور نشان دهنده تاثیر بالاآمدگی های قدیمی اشاره شده بر گسترش جغرافیایی و تغییرات رخساره ای سازند سروک در شمال غرب خلیج فارس است. طبقه بندی ریزرخساره ها به شناسایی هفت ریزرخساره منجر شد که در سه زیرمحیط رخساره ای رمپ داخلی، رمپ میانی و رمپ خارجی نهشته شده اند. تغییرات تدریجی رخساره ها از محیط کم عمق به عمیق، وجودنداشتن ریف های سدی و رسوبات توربیدایتی در نهشته‎‍های مطالعه شده، رسوب گذاری روی یک پلاتفرم کربناته کم‎‍عمق از نوع رمپ را پیشنهاد می کند. مطالعه چینه نگاری سکانسی سازند سروک در برش های چینه شناسی اشاره شده، به شناسایی سه سکانس رده سوم منجر شد. مطالعه سکانس رسوبی یک نشان می دهد در آلبین پسین؟- سنومانین در منطقه مطالعه شده، فعالیت تکتونیکی خاصی، که رسوب گذاری سازند سروک را تحت تاثیر قرار دهد، روی نداد و در سنومانین (سکانس های رسوبی دو و سه)، با تغییر سطح آب دریا، رخساره های رسوبی سازند سروک به تدریج کم عمق تر شدند. منطقه مطالعه شده از اواخر سنومانین تحت تاثیر فازهای تکتونیکی مهم در امتداد برجستگی های قدیمی هندیجان- بهرگانسر و خارگ- میش شروع به بالاآمدن کرد. همچنین بالاآمدگی صفحه عربی در اوایل تورونین، موجب عقب نشینی آب دریا و خروج رسوبات سنومانین از آب و در نتیجه موجب حذف بخش درخور توجهی از سازند سروک در میدان های بهرگانسر، هندیجان، دورود و خارگ شد.

    کلید واژگان: رخساره های میکروسکوپی، محیط های رسوبی، چینه نگاری سکانسی، کرتاسه میانی، سازند سروک، خلیج فارس
    Solmaz Sadeghi, Hossein Hashemi *, Bijan Beiranvand, Ahmad Yahyaei

    The northwestern part of the Iranian sector of the Persian Gulf (NWPG) is a highly significant hydrocarbon offshore area, located within the southern Mesopotamian Foreland Basin. It lies in front of the Zagros Fold Belt along the subducting margin of the Arabian plate. Tectonic movements along the Hendijan–Bahregansar and Kharg–Mish palaeohighs influenced the Cretaceous stratigraphy of the NWPG. The reservoir significance of the Sarvak Formation makes data about microfacies, sedimentary environments, and sequence stratigraphy of the rock unit in areas adjacent to the palaeohighs (Hendijan, Bahregansar, Kharg, and Dorood oilfields) quite valuable. Rock samples and available palaeologs are used to define the microfacies and to interpret the depositional environments of the Sarvak Formation from the Dorood, Bahregansar, and Hendijan subsurface sections. Seven microfacies attributed to three sub-environments, namely, inner-, middle-, and outer ramp are designated. The absence of turbidites and continuous reefs indicates that carbonates of the Sarvak Formation in the studied area accumulated on a homoclinal ramp. Additionally, three third-order depositional sequences are identified. The first depositional sequence signifies that during late Albian–Cenomanian the area was structurally stable while in Cenomanian (the second and third sedimentary sequences) the Sarvak Formation comprises shallow facies as the result of the sea level fall. Finally, the late Cenomanian epirogenic movements and uplift along the Kharg–Mish and Hendijan–Bahregansar caused regression and erosion of the Cenomanian strata in adjacent areas.

    Keywords: Microfacies, Depositional Environments, Sequence Stratigraphy, Middle Cretaceous, Sarvak Formation, Persian Gulf
  • مصطفی سبوحی*، علی کدخدائی، محمود جلالی، علی خسروی سرشکی

    نهشته ​های سازند سروک به عنوان یکی از مخازن اصلی در ناحیه دشت آبادان میزبان حجم زیادی از نفت می باشد. شرایط محیط رسوبی این سازند در دوره زمانی سنومانین-تورونین منجر به رخدادهای دیاژنزی متنوع و گسترده​ای شده است که کیفیت مخزنی این نهشته​ ها را تحت تاثیر قرار داده است. در این مطالعه داده​ های 3 چاه کلیدی در یکی از میادین نفتی دشت آبادان مورد بررسی قرار گرفته است.
    بررسی ​های کمی و کیفی نمونه​ های برگرفته از مغزه نشان دهنده فرآیندهای دیاژنزی میکریتی ​شدن، تراکم فیزیکی و شیمیایی، انحلال، سیمانی شدن، استیلولیتی​شدن، دولومیتی​شدن، سیلیسی​شدن و شکستگی می ​باشد. دو فرآیند عمده سیمانی​ شدن و انحلال در دو گروه ریزرخساره​ای گل ​پشتیبان و دانه ​پشتیبان بیشترین تاثیر را در کاهش و افزایش کیفیت مخزنی این نهشته ​ها داشته است.  از این رو، 4 گروه رخساره مخزنی شامل رخساره مخزنی گل​ پشتیبان سیمانی ​شده (کد 0)، رخساره مخزنی  دانه ​پشتیبان سیمانی​ شده (کد 1)، رخساره مخزنی گل ​پشتیبان انحلال یافته (کد 2)، رخساره مخزنی دانه پشتیبان انحلال یافته (کد 3) و یک گروه رخساره​ های رودیستی انحلال یافته (کد 4)، جهت مدل​سازی رخساره​ای-دیاژنزی معرفی شده​ است. گروه​ های رخساره​ای-دیاژنزی معرفی شده با استفاده از روش ​های زمین ​آماری در فضای شبکه توزیع و مدل سه بعدی رخساره-دیاژنزی تهیه گردید. بررسی نقشه​ های تهیه شده و تلفیق آن با داده ​های نمودارهای پتروفیزیکی (نمودار تخلخل) نشان می​دهد روش بکار گرفته شده دارای انطباق قابل قبولی بوده و می ​تواند برای سایر میادین نیز اجرا گردد تا نسبت به شناسایی بهتر مناطق مستعد مخزنی مورد کاربست قرار گیرد

    کلید واژگان: سازند سروک، دیاژنز، بررسیهای کمی و کیفی، کیفیت مخزنی
  • مرضیه محمودی، حمزه مهرابی*، رضا نوزعیم

    سازند سروک یکی از مهم‎‍ترین مخازن هیدروکربوری ایران، تحت شرایط فعال زمین‎‍ساختی در نواحی مختلف زاگرس، از جمله خلیج فارس نهشته شده و تکامل یافته است. مطالعه حاضر به دنبال بررسی آثار ناشی از فعالیت‎‍های زمین‎‍ساختی بر خصوصیات رخساره‎‍ای و تاریخچه تحولات دیاژنزی سازند سروک در نواحی شرقی و غربی خلیج فارس بوده است. نتایج مطالعات رخساره‎‍ای حاکی از نهشته شدن سازند سروک در یک پلاتفرم کربناته نوع رمپ است. در بخش شرقی خلیج فارس، رخساره‎‍های رسوبی عضو میشریف (سروک بالایی) اساسا در بخش‎‍های درونی پلاتفرم (لاگون، شول، واریزه‎‍های ریفی) و رخساره‎‍های عضو خاتیا (سروک پایینی) عمدتا در بخش‎‍های عمیق و بیرونی پلاتفرم (رمپ بیرونی) نهشته شده‎‍اند. در بخش غربی خلیج فارس، سازند سروک طیفی از رخساره‎‍های کم عمق تا عمیق را در بر می گیرد که فراوانی رخساره‎‍های دریای باز (رمپ میانی و رمپ بیرونی) بسیار چشمگیرترند. دو سکانس رسوبی رده پایین (رده چهارم) و یک سکانس رسوبی رده بالا (رده سوم) در این سازند شناسایی شده‎‍اند که انطباق بالایی را با دیگر نواحی زاگرس و صفحه عربی نشان می‎‍دهند. آثار دیاژنزی مرتبط با یک سطح رخنمون یافتگی قدیمه در بالاترین بخش سازند سروک، در هر دو ناحیه شرقی و غربی خلیج فارس مشاهده شده‎‍اند. انحلال جوی، گسترش افق‎‍های پیزوئیدی و آغشتگی به اکسیدهای آهن، از جمله مهم‎‍ترین فرآیندهای دیاژنزی مرتبط با این سطوح رخنمون یافتگی دیرینه اند. ضخامت سازند سروک تغییرات درخور توجهی را در بخش‎‍های مختلف خلیج فارس نشان می‎‍دهد. همچنین رخساره‎‍های رسوبی این سازند نیز تغییرات جانبی درخور توجهی در ناحیه مطالعه شده دارند. تاثیرپذیری ضخامت و تغییرات ماهیت رخساره‎‍های رسوبی سازند سروک در ارتباط با ساختارهای پی‎‍سنگی، حاکی از فعالیت آنها در زمان نهشت این سازند در خلیج فارس اند و این وقایع بالاآمدگی زمین ساختی، اثر زیادی بر روند تاریخچه تدفین سازند سروک گذاشته‎‍اند. برآیند این خصوصیات رخساره‎‍ای و دیاژنزی در نهایت، کیفیت مخزنی سازند سروک را در نواحی مطالعه شده تحت تاثیر قرار داده است.

    کلید واژگان: سازند سروک، خلیج فارس، ساختار پی سنگی، رخساره، دیاژنز، اقلیم دیرینه
    Marzieh Mahmoodi, Hamzeh Mehrabi *, Reza Nozaem

    The Sarvak Formation, as one of Iran's most important hydrocarbon reservoirs, has been deposited and evolved under active tectonic conditions in various regions of the Zagros, including the Persian Gulf. The present study aims to investigate the effects of tectonic activities on the facies characteristics and diagenetic history of the Sarvak Formation in the eastern and western regions of the Persian Gulf. Facies analysis results indicate the deposition of the Sarvak Formation on a carbonate platform of ramp type. In the eastern part of the Persian Gulf, sedimentary facies of the Mishrif Member (Upper Sarvak) are predominantly deposited in inner platform areas (lagoon, shoal, reef deposits), while facies of the Khatiyah Member (Lower Sarvak) are mainly found in deep and outer platform areas (outer ramp). In the western part of the Persian Gulf, the Sarvak Formation encompasses a spectrum of shallow to deep-water facies, with open marine facies (middle and outer ramp) being notably more abundant. Two lower-order sequences (fourth-order) and one higher-order sequence (third-order) have been identified in this formation, indicating a high correlation with other areas of the Zagros and the Arabian Plate. Diagenetic effects related to a palaeoexposure surface have been observed in the uppermost part of the Sarvak Formation in both the eastern and western regions of the Persian Gulf. Dissolution porosity, brecciation, and iron oxide staining are among the most important diagenetic processes associated with these exposure surfaces. The thickness of the Sarvak Formation shows considerable variations in different parts of the Persian Gulf. Additionally, sedimentary facies of this formation exhibit significant lateral variations. The changes in thickness and facies variability of the Sarvak Formation were directly related to basement structures, indicating their activity during the deposition of this formation in the Persian Gulf. These tectonic events have had a significant impact on the burial history of the Sarvak Formation. Ultimately, the culmination of these facies and diagenetic characteristics has influenced the reservoir quality of the Sarvak Formation in the study areas.

    Keywords: Sarvak Formation, Persian Gulf, Basement Structure, Facies, Diagenesis, Palaeoclimate
  • عماد یحیایی، رامین عباسی، حمزه مهرابی*، امین نویدطلب

    سازند سروک به سن سنومانین - تورونین، مهم ترین سنگ مخزن نفت در بیشتر میدان های دشت آبادان است. تحولات تکتونیکی و شرایط آب و هوایی قدیمه، تاثیرات چشمگیری بر خصوصیات رخساره ای و فرآیندهای دیاژنزی این سازند داشته و در نهایت، کیفیت مخزنی آن را کنترل کرده اند. مطالعه حاضر با تلفیق داده های مغزه، مقاطع نازک و تحلیل تصاویر میکروسکوپ الکترونی، به دنبال بررسی شاخص های رخساره ای و دیاژنزی نشانگر اقلیم دیرینه در سازند سروک است. برای این منظور، مطالعات جامع رخساره ای، تحلیل های دیاژنزی و چینه نگاری سکانسی انجام شد. تعداد پنج ریزرخساره رسوبی متعلق به زیرمحیط های رسوبی لاگون، شول، ریف ها و واریزه های ریفی و دریای باز در این سازند شناسایی شد که معرف یک مدل رسوبی نوع رمپ هم شیب اند. انواع فرآیندهای دیاژنزی بررسی شدند و یک توالی پاراژنزی، شامل گذر از محیط های دریایی، دو مرحله دیاژنز جوی و محیط های تدفینی کم عمق تا عمیق بازسازی شد. دو سطح رخنمون دیرینه در مرز سنومانین-تورونین و تورونین میانی با وجود عوارضی نظیر انحلال گسترده جوی، برشی شدن ریزشی، آغشتگی به اکسیدهای آهن و سیلیسی شدن تفکیک شدند. مطالعات میکروسکوپ الکترونی نشان داد که کانی های رسی بیشتر در محل رخداد ناپیوستگی، عموما از نوع کائولینیت و مونت موریونیت اند. ترکیب اجزای سازنده رخساره های سازند سروک (مجموعه های اسکلتی مرجانی - جلبکی)، فراوانی و گستردگی عوارض دیاژنز جوی (به ویژه انحلال) و نوع خاک های قدیمه تشکیل شده در محل رخنمون ها، همگی نشانگر غلبه شرایط اقلیمی گرم و مرطوب در زمان نهشت و دیاژنز اولیه سازند سروک در ناحیه دشت آبادان اند. تحلیل های اقلیمی به دست آمده از سازند سروک در مطالعه حاضر، انطباق بالایی با جایگاه جغرافیایی قدیمه صفحه عربی در بازه زمانی سنومانین - تورونین دارد که در عرض های پایین (0 تا 5 درجه شمالی) در مجاورت خط استوا بوده است.

    کلید واژگان: سازند سروک، اقلیم دیرینه، دیاژنز جوی، دشت آبادان
    Emad Yahyaei, Ramin Abbasi, Hamzeh Mehrabi *, Amin Navidtalab

    The Sarvak Formation, a crucial reservoir rock in the Abadan Plain, is extensively studied due to its sedimentary attributes and diagenetic evolution, heavily influenced by tectonic activities and palaeoclimatic conditions. This research focuses on analyzing palaeoclimatic indicators within the Sarvak Formation in a selected oil field in the Abadan Plain. Through a comprehensive approach integrating core data, thin section analyses, and electron microscopy, the study characterizes various facies, diagenetic processes, and sequence stratigraphy of the formation. Five distinct microfacies representing different depositional environments, such as lagoon, shoal, reef, reef-talus, and open marine belts, are identified, suggesting a ramp-type depositional setting. The investigation also reveals a paragenetic sequence of diagenetic processes, including transitions from marine to meteoric diagenesis and from shallow to deep burial environments. Notably, two palaeoexposure surfaces are identified, characterized by meteoric dissolution, brecciation, iron oxide staining, and silicification. Scanning electron microscopy analysis indicates prevailing kaolinite and montmorillonite clay mineral assemblages, indicative of warm and humid palaeoclimatic conditions. These findings provide insights into the palaeoclimatic conditions and paleaogeographical positioning of the Arabian Plate during the Cenomanian–Turonian period, suggesting a close proximity to low latitudes near the Equator.

    Keywords: Sarvak Formation, Palaeoclimate, Meteoric Diagenesis, Abadan Plain
  • امید کاک مم، محمدحسین آدابی*، عباس صادقی، محمود جلالی
    سازند سروک (و معادل های آن) به سن کرتاسه بالایی (آلبین - تورونین) دومین مخزن مهم کربناته در ایران است که در شرایط آب و هوای گرم و حاره ای بر روی صفحه عربی توسعه یافته است. این سازند در میادین نفتی امید، منصوری و اهواز دارای سنگ شناسی غالب سنگ آهک بوده و به صورت هم شیب رسوبات شیلی سازند کژدمی را پوشانده و خود توسط سازند ایلام پوشیده شده است. مطالعات دقیق پتروگرافی منجر به شناسایی 12 ریزرخساره کربناته شد که بررسی زیرمحیط رسوبی مربوط به آنها موید نهشت بر روی یک پلاتفرم کربناته از نوع رمپ هموکلینال است. پلاتفرم رمپ کربناته شناسایی شده از چهار کمربند رخساره ای اصلی شامل رمپ داخلی، میانی و خارجی و یک حوضه اینتراشلف تشکیل شده است. زون های بایواستراتیگرافی موجود، آنالیز رخساره ای، محیط های نهشتی و لاگ های الکتریکی منجر به تقسیم پالئوجغرافیای منطقه مورد مطالعه به چهار توالی سکانسی درجه سوم شده است. مرز بالایی سکانس-های نهشتی سوم و چهارم در هر سه میدان با توجه به وجود شواهد انحلال گسترده و دیگر شواهد دیاژنز متئوریکی از نوع مرز فرسایشی بوده و در نتیجه رخنمون پلاتفرم کربناته ایجاد شده است. دیگر مرزهای سکانسی تعیین شده از نوع پیوستگی معادل ناپیوستگی هستند. سکانس ها و مرزهای سکانسی شناسایی شده برای توالی رسوبی سازند سروک قابل انطباق با مرزهای سکانسی تعیین شده در سایر مناطق در حوضه زاگرس و به سمت غرب در صفحه عربی هستند.
    کلید واژگان: ریزرخساره، رمپ کربناته، حوضه اینتراشلف، توالی سکانسی، سازند سروک
    O. Kakemem, M. H. Adabi *, A. Sadeghi, M. Jalali
    The Upper Cretaceous (Upper Albian-Lower Torunian) Sarvak Formation (and its equivalents) is the second most important carbonate reservoir in Iran that was developed under the warm tropical climate. The Sarvak Formation with the predominant limestone lithology in the Omid, Mansuri, and Ahvaz Oil Fields was conformably overlies the shaly Kazhdumi Formation and overlain by the Ilam Formation. Detailed petrographical studies led to determine twelve carbonate microfacies that indicate deposition on a homoclinal ramp-type carbonate setting. The identified ramp-type setting was composed of four main facies belts including inner, middle and outer ramp associated with an intrashelf basin. Biostratigraphic assemblage zones, facies analysis, depositional sub-environments, and wire-line logs assisted in mapping the paleogeography of the study area into four third-order stratigraphic sequences. The upper boundary of third and forth depositional sequences (DS3-4) in all studied oil fields defined as a disconformity confirmed by the evidence of extensive dissolution and other meteoric diagentic features that reveal a platform exposure. The other sequence boundaries defined as a correlative unconformity. The modified sequences and sequence boundaries of the Sarvak succession are clearly correlatable with sequence boundaries and surfaces derived from the Arabian Plate sequenc stratigraphy in Iran and adjacent Arabian countries.
    Keywords: microfacies, Carboante ramp, Intrashelf basin, Sequence Stratigraphy, Sarvak formation
  • مصطفی سبوحی، سید رضا موسوی حرمی، علی کدخدایی*، پیمان رضایی، محمود جلالی
    نهشته های کربناته سازند سروک (سنومانین-تورونین) با دارابودن ذخایر عظیم نفتی به عنوان یکی از مهمترین واحدهای سنگچینهای در میادین نفتی جنوب باختر ایران و گستره دشت آبادان شناسایی و معرفی شده است. مطالعات و بررسی این نهشته ها شامل مغزه ها، آنالیز پتروگرافی، نمودارهای پتروفیزیکی و داده های تخلخل و تراوایی مغزه، در یکی از میادین بزرگ نفتی در ناحیه دشت آبادان منجر به شناسایی 7 ریزرخساره گردید. این ریزرخساره ها در 5 کمربند رخساره ای وابسته به زیرمحیطهای تالاب محدود، پشته زیرآبی، ریف رودیستی و دریای باز می باشد. بررسی جایگاه هر یک از ریزرخساره ها و توالی آنها نشان دهنده محیط رسوبگذاری رمپ کربناته هم شیب برای این نهشته ها است.. عمده فرآیندهای دیاژنزی شناسایی شده شامل میکریتیشدن، تراکم فیزیکی و شیمیایی، انحلال، سیمانی شدن، استیلولیتیشدن، دولومیتیشدن، سیلیسیشدن و شکستگی هستند. توالی رسوبی نهشته های سازند سروک متاثر از تغییرات سطح آب دریا در طی زمان سنومانین-تورونین بوده که با گسترش فرآیندهای دیاژنزی تاثیر عمده ای بر کیفیت مخزنی این نهشته ها گذاشته است. به منظور بررسیهای مخزنی واحدهای سنگی به دو روش تفکیک گونه های سنگی براساس ریزرخساره ها و فرآیندهای دیاژنزی و روش شاخص کیفیت مخزنی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. نتایج بدست آمده از تلفیق داده های مورد مطالعه، نشان دهنده تاثیر مثبت انحلال در ریزرخساره های دانهپشتیبان در افزایش کیفیت مخزنی و سیمانیشدن دانه ها و پرشدگی شکستگیها با سیمان کلسیتی در کاهش کیفیت مخزنی است. نتایج این بررسی میتواند در برنامه ریزی برای توسعه میادین و اکتشافات آتی راهگشا باشد.
    کلید واژگان: سازند سروک، گونه های سنگی، دیاژنز، کیفیت مخزنی، دشت آبادان
    M. Sabouhi, R. Moussavi-Harami, A. Kadkhodaie *, P. Rezaee, M. Jalali
    The Sarvak formation (Cenomanian-Turonian) has one of the main stratigraphical units in SW of Iran oil fields and Abadan plain due to huge amounts of trapped oil. Investigation of Sarvak Formation based on 3 wells data including core, petrographical analysis, petrophysical logs, and POROPERM data which was received from the core laboratory, led to recognized seven microfacies in this succession. The identified facies were deposited in five sub-environments; restricted lagoon, shoal rudist biostromes, and open marine. The situation of each facies and their depositional setting proposed the homoclinal carbonate ramp platform.Petrographical investigation shows the several diagenetic realms that affected this formation. the main diagenetic process identified in this research are, micritization, mechanical and chemical compaction, dissolution, cementation, stylolitization, dolomitization, silicification, and fracture. The depositional environment of Sarvak formation affected by a sea-level change in Cenomanian-Turonian time which is affected the reservoir section by several diagenetic phenomena. To investigate the reservoir rock typing two methods were analyzed. One of them is based on microfacies analysis and diagenetic process investigation and the other is based on RQI/FZI index. integration data and analysis show that dissolution has a positive effect, especially in grain-supported facies and cementation has a negative impact on reservoir quality index. the result of this study could be implemented in the planning of hydrocarbon exploration and development stage.
    Keywords: Sarvak formation, Rock Typing, Diagenesis, reservoir quality, Abadan Plain
  • علیرضا بشری *

    سازند سروک در بخش شمالی خلیج فارس، بسبب اینکه عملیات اکتشافی توسط شرکت های گوناگون نفتی خارجی انجام گرفته لذا یک تقسیم-بندی یکپارچه برای بخش های گوناگون سروک اعمال نگردیده و در هر میدان تقسیمات سازند سروک با میادین دیگر متفاوت می باشد. در این مطالعه تلاش به یکسان سازی تقسیم بندی چینه شناسی در این محدوده گردیده است. با استفاده ازلاگ های گامای طبیعی، نوترون و سونیک، چاه های حفاری شده در این سازند و با بهره گیری از مطالعات چینه فسیل و سنگ شناسی، این سازند به سه بخش تقسیم شد که از بالا به پایین عبارتند از: میشریف، احمدی و مدود. نقشه های ساختمانی و هم ضخامت برای همه این بخش ها ترسیم و نقشه سه بعدی هم ضخامت سازند سروک نیز ترسیم گردید. سپس با بهره گیری ازداده های پتروفیزیکی میدان هندیجان و بهرگانسر بدوا به بررسی و مطالعه این دو میدان پرداخته شد که شامل بررسی پتانسیل تولیدی محدوده مخزنی و سپس گسترش آن در ناحیه مورد مطاله با بهره-گیری اطلاعات و داده های موجود پتروفیزیکی اقدام می گردد. در نهایت برای نشان دادن نحوه تغییرات پارامتر مخزنی، نقشه هم تراز تغییرات تخلخل ترسیم و ارایه می گردد. در نتیجه این بررسی مشخص می-گردد که سازند سروک بجز در محدوده میادین هندیجان و بهرگانسر، در سایر نقاط این محدوده، دارای پتانسیل ضعیفی بوده است، که ازعوامل آن میتوان رسی بودن سازند، و دارا نبودن ویژگی های مناسب یک مخزن در سازند سروک این ناحیه و همچنین عدم وجود پوش سنگ مناسب را نام برد.

    کلید واژگان: سازند سروک، شمال خلیج فارس، پتروگرافی، پتروفیزیک، تخلخل و تراوایی، مدلسازی، میدان هندیجان و بهرگانسر
    Alireza Bashari *

    Sarvak formation is a major oil reservoir in the Persian Gulf. Various nomenclature of the Sarvak formation were applied by different operative oil companies In the northern part of the Persian Gulf. The aim at this study is to harmonize stratigraphical nomenclature in this district , as well as to study the reservoir qualities and to asses hydrocarbon accumulations in this area. By using different petrophysical data and integration with geological factor, resulted in revealing three stratigraphy members ( Mishrif, Ahmadi and Mauddud), as well as reservoir qualities variations , in this district. By applying, available petrophsical data, and integration with geological information, various 3D geological maps, ( porosity, water & oil saturation maps etc…) were made. Preliminary assessment of the reservoir potential of the Bahregansar & Hendijan Fields shows , Sarvak formation in these two fields, have a good reservoir qualities, but other part of this district has poor reservoir qualities. This study shows , having high portions of clay mineral in the Sarvak reservoir along with lack of suitable cap rock and poor reservoir qualities , diminished reservoir potentials in this district.

    Keywords: Sarvak Formation, the Persian Gulf, Petrography Petrophysics Porosity, 3D Modeling, Hedijan & Bahregansar fields
  • سیده اکرم جویباری، پیمان رضایی، مجید مهدی پور

    سازند سروک یکی از مخازن مهم کربناته در فرو بوم دزفول است. به منظور ارزیابی کیفیت مخزنی این سازند در یکی ازمیدان های فروبوم دزفول از روش آنالیز خوشه ای گرافیکی و مقایسه با یافته های پتروگرافی استفاده گردید. یافته ها نشان داد که سازند سروک در میدان مورد مطالعه از 8 ریزرخساره متعلق به زیرمحیط های لاگون، پشته کربناته، رمپ میانی و رمپ خارجی که در یک محیط رمپ تک شیب نهشته شده اند تشکیل شده است. عمده فرآیندهای دیاژنزی موثر بر این مخزن، شامل سیمانی شدن، انحلال، شکستگی، استیلولیتی شدن و دولومیتی شدن هستند. نتایج آنالیزخوشه ای گرافیکی منجر به شناسایی 3 رخساره الکتریکی گردید که رخساره EF1 ضعیف ترین پارامترهای مخزنی و رخساره EF3 بهترین وضعیت مخزنی را به خود اختصاص دادند. عمده ریزرخساره های EF1 ریزرخساره های گرینستونی و عمده ریزرخساره های EF3 منطبق بر ریزرخساره های وکستونی و پکستونی بوده است. بر این اساس به نظر می رسد زیرمحیط لاگون نسبت به سایر زیرمحیط ها به خصوص پشته کربناته از وضعیت مخزنی بهتری برخوردار می باشد و این مهم نشانه عملکرد متفاوت فرآیندهای دیاژنزی در این زیر محیط ها می باشد. در یک روند قایم نیز بیشترین حجم ستون هیدروکربنی در ستبرای رخساره الکتریکی EF3 و کمترین منطبق بر EF1 است این مهم حاکی از صحت و دقت رخساره های الکتریکی شناسایی شده است به منظور ارزیابی کیفیت مخزنی می باشد. درمجموع می توان بیان نمود که استفاده از آنالیز خوشه ای گرافیکی و مقایسه با یافته های پتروگرافی راهکار مناسبی برای ارزیابی دقیق از کیفیت مخزنی مخازن کربناته است.

    کلید واژگان: کیفیت مخزنی، آنالیز خوشه ای گرافیکی، سازند سروک، پتروگرافی
    Seyedeh Akram Jooybari, Payman Rezaee, Majid Mehdipour

    Sarvak Formation is one of the important carbonate reservoirs in Dezful Embayment. In order to evaluate the reservoir quality of this formation in one of the Dezful Embayment fields, multi-resolution graph-based method was used and compared with petrographic findings. The findings showed that the Sarvak formation in the studied field consists of 8 microfacies belonging to the sub-environments of the lagoon, carbonate bar, middle ramp and outer ramp, which were deposited in a homoclinal ramp environment. The main diagenesis processes affecting this reservoir include cementation, dissolution, fracture, stylolitization, and dolomitization. The results of multi-resolution graph-based analysis led to the identification of 3 electrofacies, EF1 electrofacies had the weakest reservoir parameters and EF3 facies had the best reservoir status. The majority of EF1 microfacies are grainstone microfacies and the majority of EF3 microfacies correspond to wackstone and packstone microfacies. Based on this, it seems that the lagoon sub-environment has a better reservoir condition than other sub-environments, especially the carbonate bar, and this is an important sign of the different performance of diagenesis processes in these sub-environments. In a vertical trend, the highest volume of hydrocarbon column is in the EF3 electrofacies and the lowest is EF1. In general, it can be stated that the use of multi-resolution graph-based analysis and comparison with petrographic findings is a suitable solution for accurate evaluation of the reservoir quality of carbonate reservoirs.

    Keywords: Reservoir quality, MRGC, Sarvak formation, Petrography
  • رامین عباسی، حمزه مهرابی*، عماد یحیایی، حسین رحیم پور

    سازند سروک، دومین مخزن مهم نفتی در حوضه زاگرس، دارای تاریخچه دیاژنزی پیچیده ای است که تحولات مخزنی و توزیع پارامترهای پتروفیزیکی را به شدت تحت تاثیر قرار داده است. مطالعه حاضر، فرآیندهای دیاژنزی این سازند را در یکی از مهم ترین میدان های نفتی واقع در ناحیه دشت آبادان بررسی کرده است. برای این منظور، مطالعات پتروگرافی بر مغزه های حفاری و مقاطع نازک میکروسکوپی، نتایج آنالیزهای پراش پرتو ایکس و تصویربرداری میکروسکوپ الکترونی با داده های ژئوشیمی عنصری به دست آمده از این سازند در یک چاه از میدان مطالعه شده تلفیق شده اند. فرآیندهای دیاژنزی سازند سروک در دو گروه فرآیندهای دیاژنزی متاثر از اقلیم دیرینه و فرآیندهای با تاثیر ناچیز از اقلیم دیرینه تفکیک، توصیف و تفسیر شده اند. بر این اساس، انحلال گسترده جوی (کارستی شدن)، گسترش افق های خاک قدیمه، برشی شدن ناشی از ریزش شبکه های کارستی، سیمانی شدن جوی و سیلیسی شدن جانشینی در زیر سطوح ناپیوستگی (رخنمون دیرینه)، مهم ترین فرآیندهای دیاژنز جوی در دو افق مختلف در سازند سروک شناسایی شده اند. این فرآیندهای دیاژنزی جوی شدید در کنار غلبه کانی های رسی کائولینیت و مونت موریونیت در افق های خاک قدیمه، همگی حاکی از غلبه اقلیم گرم و مرطوب در زمان رخنمون یافتگی این سازندند. وقوع همین فرآیندهای دیاژنزی سبب ایجاد روندهای کاملا مشخص در محتوای عناصر کمیاب کربنات های دگرسان یافته شده است. افزایش مقادیر سدیم (Na)، منگنز (Mn)، آهن (Fe) و روبیدیم (Rb) و کاهش مقادیر استرانسیم (Sr) در زیر سطوح ناپیوسته در پاسخ به رخدادهای دیاژنز جوی، به خوبی در زیر دو ناپیوستگی مرز سنومانین - تورونین و تورونین میانی به ثبت رسیده اند. تغییرات مقادیر منیزیم (Mg) به میزان زیادی به کانی شناسی اولیه رسوبات وابسته است و روندهای متغیری را در ارتباط با سطوح رخنمون یافتگی دیرینه نشان می دهد. در زیر مرز تورونین میانی، به علت گسترش رخساره های گل غالب، امکان گردش آزادانه سیال جوی فراهم نیست و بنابراین آثار دیاژنزی مرتبط با آن نیز، فراوانی و شدت کمتری دارد.

    کلید واژگان: سازند سروک، عناصر کمیاب، اقلیم دیرینه، دیاژنز جوی، دشت آبادان
    Ramin Abbasi, Hamzeh Mehrabi *, Emad Yahyaei, Hossein Rahimpor

    The Sarvak Formation, the second important oil reservoir in the Zagros Basin, has a complicated diagenetic history. This study focuses on the diagenetic processes of this formation in the Abadan Plain. To achieve this goal, petrographic investigations of core samples, thin sections, X-ray diffraction, and scanning electron microscopy are integrated with the results of elemental geochemical data. Intensive meteoric dissolution (karstification), paleosol formation, dissolution-collapsed brecciation, meteoric cementation, and silicification are major meteoric diagenetic processes. Such intensive meteoric diagenesis along with the dominance of kaolinite and montmorillonite, as predominant clay types within the paleosol, all indicate a warm and humid paleoclimatic condition at the time of exposure. These diagenetic alterations provided special trends of variations in the elemental contents of altered carbonates. They include a clear increase in Na, Mn, Fe, and Rb along with the decrease in Sr contents recorded below the Cenomanian–Turonian and mid-Turonian disconformities. The variations in Mg contents depend on the original mineralogy of carbonates that can result in variable trends in response to the meteoric diagenesis. Below the mid-Turonian disconformity, the development of mud-dominated facies hampered the free fluid circulation and, consequently, diagenetic alterations and their related geochemical trends are limited within the Turonian sequence.

    Keywords: Sarvak Formation, Trace Elements, Palaeoclimate, Meteoric Diagenesis, Abadan Plain
  • ولی مهدی پور، احمد رضا ربانی*، علی کدخدایی

    در این مطالعه مخزن سروک یکی از میادین نفتی فربار دزفول از نظر ناهمگنی مورد مطالعه قرار گرفت. عوامل متعدد زمین شناسی در سازندهای کربناته نظیر سازند سروک باعث بروز ناهمگنی می شوند که به طور مسلم تاثیر به سزایی بر روی پارامترهای پتروفیزیکی و سایر خصوصیات مخزنی دارد. شاخص ناهمگنی از دیدگاه پتروفیزیکی با استفاده از نگارهای متداول پتروفیزیکی، یا نگار پیشرفته تصویری FMI قابل بررسی می باشد. در این مطالعه، شاخص ناهمگنی با استفاده از دو روش در دو چاه میدان مورد مطالعه مورد بررسی و مقایسه قرارگرفت. شاخص ناهمگنی در رویکرد اول با استفاده از معیارهای سنجش متداول اعم از ضریب دکسترا-پارسون، ضریب لورنز و ضرایب تغییرات تخلخل و تراوایی بر روی نگارهای متداول محاسبه گردید. مقدار این شاخص، در رویکرد دوم براساس نگار تصویرگر پیشرفته و با استفاده از شاخص جورشدگی انجام گرفت. براساس این مطالعه، مشخص گردید، ضریب همبستگی بالایی مابین ضرایب تغییرات تخلخل و تراوایی و ضریب لورنز با شاخص جورشدگی نگار تصویرگر در چاه های مورد مطالعه وجود دارد (حداکثر 60 درصد). با توجه مقادیر محاسبه شده شاخص جورشدگی نگار تصویرگر به عنوان شاخص ناهمگنی، زون LSB2 مخزن سروک کمترین مقدار ناهمگنی و زون LSG بیشترین مقدار ناهمگنی را دارد. دلیل بروز ناهمگنی در این سازند و در زون های مورد مطالعه تا حد زیادی متاثر از فرایندهای دیاژنزی می باشد.

    کلید واژگان: ناهمگنی، ضریب لورنز، نگار تصویرگر، شاخص جورشدگی، سازند سروک
    Vali Mehdipour, Ahmad Reza Rabbani*, Ali Kadkhodaie

    In this study, the heterogeneity of the Sarvak reservoir in an oil field located in the Dezful Embayment was studied. The occurrence of heterogeneity is primarily attributed to various geological factors in carbonate formations, including the Sarvak Formation, resulting in significant impacts on petrophysical and other reservoir characteristics. The heterogeneity index can be calculated using conventional petrophysical logs or advanced FMI image logs from petrophysical point of view. The heterogeneity index was calculated in this study using two methods across two wells. The index was measured using conventional methods such as Dykstra Parsons coefficient, Lorenz coefficient, and coefficients of variations of porosity and permeability based on conventional logs. In contrast, the second method used FMI logs to obtain the index by calculating the sort index as a measure of heterogeneity. Based on this study, there is a high correlation coefficient between the coefficients of variations of porosity and permeability and the Lorenz coefficient with the image log index in the two studied wells (up to 60%). This study indicated the LSB2 zone has the lowest heterogeneity value while the LSG zone has the highest heterogeneity value in this field based on sort index of FMI log. The heterogeneity found in this reservoir is primarily due to diagenetic processes.

    Keywords: Heterogeneity, Lorenz's coefficient, Image log, Sorting index, Sarvak Formation
  • فاطمه امیری*

    این مطالعه بر روی یکی از میادین  نفتی ایران در منطقه غرب کارون انجام شده که در آن تولیدی صورت نگرفته است. منطقه غرب کارون در بحث تولید نفت یک منطقه توسعه نیافته می باشد که برنامه توسعه آن در این سال ها مورد توجه وزارت نفت بوده است. به منظور به دست آورن پتانسیل تولیدی میادینی که هنوز تولیدی از آن ها صورت نگرفته برآورد حجم نفت درجا می تواند کمک شایانی در حفر چاه های تولیدی در برنامه توسعه این میادین داشته باشد که در نهایت می تواند کاهش هزینه های حفاری و تولید را در بر داشته باشد. در این تحقیق به مطالعه خصوصیات مخزنی سازند سروک، بررسی پتانسیل تولیدی و تخمین میزان نفت درجای آن جهت برنامه ریزی های آتی پرداخته می شود. در این پژوهش، پس از اخذ اطلاعات مخزن و پیاده کردن داده های مربوط به آزمایش روی نمودار، می توان نمودار به دست آمده از مخزن واقعی را با نمودارهای مدل منطبق کرده و براساس آن دیگر پارامترهای مهندسی مخزن (نفوذپذیری، ضریب پوسته و...) را به دست آورده، و یا درحالت عدم انطباق کامل با نمودارهای مدل، برخی از پارامترهای نمودار مدل را تغییر داده تا بهترین نمودار بیان کننده ی حالت واقعی مخزن را شناسایی کند. نتایج حاصل نشان می دهند که سازند سروک میدان مورد مطالعه در غرب کارون دارای پتانسیل تولیدی مناسبی می باشد، از طرف دیگر در این سازند با کاهش فشار مواجه خواهیم بود که علت آن تولید از میادین مجاور این میدان می باشد. نتایج نشان می دهد، حجم کل نفت درجای سازند سروک 2281 میلیون بشکه، ضخامت سازند سروک 642 متر، متوسط تخلخل آن v/v 1/0 و متوسط اشباع نفت آن  v/v17/0 می باشد.

    کلید واژگان: سازند سروک، نرم افزار SAPHIR، آنالیزهای چاه آزمایی، فشار چاه
  • فاطمه سعدی راد*، محبوبه حسینی برزی، عباس صادقی، محمدحسین آدابی

    این مطالعه به سنگ شناسی و کانی شناسی واحد شیلی 5 متری در فاصله 45 متری از راس سازند سروک در مخزن بنگستان واقع در میدان نفتی لالی در راستای رفع ابهامات لیتوستراتیگرافی موجود در ارتباط با انتساب آن به زبانه ای از سازند سورگاه، می پردازد. پس از بررسی لاگ های پتروفیزیکی جهت تعیین موقعیت دقیق تر این واحد شیلی و نیز توصیف مغزه ها، پتروگرافی نمونه ها بررسی شد. بررسی مغزه ها حاکی از آن است که این واحد، از شیل های خاکستری پیریت دار تشکیل شده است. همچنین مطالعات پتروگرافی این واحد نمونه ها را مادستون های آرژیلی و مادستون عاری از فسیل نشان می دهد. بر اساس نتایج حاصل از XRD کانی شناسی این نهشته ها عمدتا انواع کانی رسی، کلسیت،کوارتز و پیریت می باشد. نتایج این مطالعه، فراوانی متوسط کانی های رسی در نمونه های مورد نظر را 56% نشان می دهد که در این میان رس های مخلوط لایه ایلیت/اسمکتیت بیشترین مقدار را داشته و ایلیت و کایولینیت با فراوانی نسبی کمتر حضور دارند. همچنین تصاویر SEM کانی-های رسی را غالبا با منشا تخریبی نشان می دهد. به دلیل فقدان فسیل، سن این واحد بر اساس موقعیت چینه شناسی آن که توسط رسوبات سنومانین سازند سروک محصور شده است، سنومانین تعیین گردید که با سن سازند سورگاه (تورونین-سانتونین پیشین) کاملا متفاوت است. با توجه به عدم وجود ارگانسیم های مربوط به مناطق عمیق دریا در این واحد و همچنین، شناسایی ریز رخساره های کربناته لاگون و سد کربناته در لایه های محدود کننده آن، محیط آرام و احیایی لاگونی به این واحد منتسب می گردد که شباهتی به محیط دریایی عمیق سازند سورگاه ندارد.

    کلید واژگان: واحد شیلی، مخزن بنگستان، سازند سروک، سنومانین، معادل سازند سورگاه
    F. Saadirad *, M. Hosseini-Barzi, A. Sadeghi, M. H. Adabi

    The present study has focused on the lithology and mineralogy of the Bangestan reservoir shale unit, 5 meters thick at the 45 m below the upper boundary of Sarvak formation, located in the Lali oil field, to clear the existing lithostratigraphic ambiguities which refer it as a tongue of the Surgah Formation. After examining the petrophysical logs to determine the exact location of these deposits and core descriptions, the petrography was performed, and XRD analyses to recognize the mineralogy of the total sample as well as clay minerals. Core studying indicates that the unit is pyrite bearing gray shales. Moreover, based on petrography, the studied samples are argillaceous and fossil-free mudstone. The results of the XRD analysis show that the mineralogy of these deposits is mainly clay minerals, calcite, quartz, and pyrite. The samples' average abundance of clay minerals is 56%, and the most frequent ones are the mixed-layered clays (illite/smectite), illite, and kaolinite, respectively. The SEM images often exhibit clay minerals of detrital origin. Due to the lack of fossils, the age of this unit was determined based on its stratigraphic position, which is surrounded by the Sarvak Formation deposits of the Cenomanian age and is distinguished from the Sorgah Formation (Turonian- Santonian age). Due to the absence of deep-marine organisms in this unit and the identification of lagoon and shoal carbonate microfacies in its surrounding layers, a calm and reducing lagoon environment is attributed to these sediments, which is against the deep marine of the Surgah Formation.

    Keywords: Shale unit, Bangestan reservoir, Sarvak formation, Cenomanian, Surgah formation, NorthDezful Embayment
  • ژیلا رحمانی، محمدحسین آدابی *، احسان ده یادگاری، علیرضا رستمی

    برش تحت الارضی مدنظر، با ضخامت 455 متر در ناحیه فروافتادگی دزفول شمالی قرار گرفته است. سازند سروک در چاه مطالعه شده به صورت ناپیوستگی فرسایشی در زیر سازند ایلام و احتمالا بر شیل های سازند کژدمی قرار گرفته است (به دلیل حفاری نکردن تا مرز زیرین). سن احتمالی این سازند، آلبین- تورونین در نظر گرفته شده است. براساس مطالعات پتروگرافی، 2111 مقطع نازک تهیه شده از خرده های حفاری، لیتولوژی غالب در این سازند، سنگ آهک و سنگ آهک دولومیتی است. آنالیزهای رخساره ای به شناسایی 9 ریزرخساره در 3 کمربند رخساره ای لاگون، شول بایوکلستی و دریای باز کم عمق منجر شده است. تغییرات تدریجی ریزرخساره ها، نبود توربیدایت ها و نبود ساختارهای ریفی با ضخامت درخور توجه، تاییدی بر وجود یک پلتفرم کربناته از نوع رمپ است. فرآیندهای دیاژنتیکی شاخص شامل میکریتی شدن، نیومورفیسم، فشردگی فیزیکی و شیمیایی و انحلال است. کیفیت مخزنی در چهارچوب چینه نگاری سکانسی انجام و سازند سروک تا عمق حفاری شده به 3 سکانس و 6 سیستم ترکت تقسیم شده است که پتانسیل مخزنی هر سیستم ترکت محاسبه شد و نتیجه آن به دست آمدن 6 زون مخزنی است که سیستم ترکت TST از سکانس دوم، بالاترین پتانسیل مخزنی را دارد.

    کلید واژگان: محیط رسوبی، ارزیابی پتروفیزیکی، چینه نگاری سکانسی، سازند سروک
    Zhila Rahmani, Mohammadhossein Adabi *, Ehsan Dehyadegari, Alireza Rostami

    The subsurface section of the Sarvak Formation with a thickness of 455 m is located in the North-Dezful Embayment. The Sarvak Formation is underlain by the Ilam Formation with erosional discontinuity and is overlain probably by the Shale of the Kazhdumi Formation (due to the lack of drilling to the underlying boundary). The probable age of this formation is Albian–Turonian. Based on petrographic studies of 2111 thin sections from cutting, the dominant lithologies are limestones and dolomitic limestones. Facies analysis has led to the identification of nine microfacies in three facies belts of the lagoon, bioclastic shoal and shallow open marine. The gradual changes in microfacies, lack of calciturbidite, slump structure and absence of large reefs structure, confirm the ramp type-carbonate platform. Diagenetic processes consist of micritization, neomorphism, physical and chemical compactions and dissolution. These processes have changed the reservoir quality of the Sarvak Formation. The quality of the reservoir is carried out in the framework of sequence stratigraphy and the Sarvak Formation is divided into third depositional sequences and six system tracts, and the reservoir potential of each system tracts was calculated and the result have shown 6 reservoir zones, which transgressive systems tract (TST)from the second depositional sequence has the highest reservoir potential in this well. 

    Keywords: Sedimentary environment, Petrophysical evaluation, Sequence stratigraphy, Sarvak Formation
  • زهرا صلواتی، الهام اسدی مهماندوستی*، سید علی معلمی
    با توجه به اهمیت سازند سروک و نقش مهم تعیین گونه های سنگی در کیفیت مخزنی، در این مقاله به تعیین گونه های سنگی سازند سروک با استفاده از روش های واحدهای جریانی، آنالیز خوشه ای گرافیکی و خوشه بندی میان مرکز فازی در کنار مطالعات پتروفیزیکی به روش احتمالی، در یکی از میدان های نفتی واقع در فروافتادگی دزفول شمالی پرداخته می شود. ابتدا با بهره گیری از روش شاخص زون جریان، 4 گونه سنگی به دست آمد که به ترتیب کیفیت مخزنی گونه سنگی 4 خیلی خوب و گونه سنگی 1 ضعیف در نظر گرفته شد. در روش آنالیز خوشه ای گرافیکی، 6 رخساره الکتریکی توصیف شد که رخساره های الکتریکی شماره 6، 5 و 4 دارای پتانسیل مخزنی خوب بوده که وجود آنها در بخش هایی از سازند حاکی از یک بخش مخزنی در سازند سروک است. روش خوشه بندی میان مرکز فازی 7 گونه سنگی مشخص که کیفیت مخزنی گونه های سنگی 7، 6 و 5 با توجه به مقادیر بالای تخلخل و تراوایی خیلی خوب می باشد. تطابق داده های به دست آمده در نهایت منجر به شناسایی 7 زون مخزنی برای سازند سروک شده است. زون های 3 و 7 دارای بهترین کیفیت مخزنی هستند که عمدتا در بخش میانی و پایینی سازند مورد مطالعه قرار دارند. تطابق داده ای به دست آمده با منحنی های فشار مویینه نیز بیان گر همبستگی با گونه های سنگی تعیین شده و خصوصیات مخزنی است. نتایج این مطالعه نشان دهنده کارایی بالای روش های واحدهای جریانی، آنالیز خوشه ای گرافیکی و خوشه بندی میان مرکز فازی برای تعیین گونه های سنگی در فواصل فاقد مغزه در سازند سروک در میدان نفتی مورد مطالعه می باشد.
    کلید واژگان: گونه سنگی، واحدهای جریانی هیدرولیکی، آنالیز خوشه ای گرافیکی، خوشه بندی میان مرکز فازی، سازند سروک
    Zahra Salavati, Elham Asadi Mehmandosti *, Seyed Ali Moallemi
    Considering the importance of the Sarvak Formation and the significant role of rock typing in reservoir quality, the purpose of this paper is to determine rock types of the Sarvak Formation by using Hydraulic Flow Units (HFUs), Multi-Resolution Graph-based Clustering (MRGC), and Fuzzy C-mean clustering (FCM) methods inside petrophysical studies with multimin method in one oilfield of north Dezful Embayment. First, using the flow zone indicator (FZI) method, 4 rock types were obtained that accordingly reservoir quality of RT4 was very good and RT1 was weak. By using MRGC, 6 electrofacies (EF) were described that reservoir quality for EF6, EF5, and EF4 was good, and their presence in parts of the formation indicates a reservoir part in the Sarvak Formation. By using the FCM method, 7 RTs were determined that according to high porosity and permeability, the reservoir quality of RT7, RT6, and RT5 are very good. The correlation of obtained data finally led to the identification of 7 reservoir zones for the Sarvak Formation. Zones 3 and 7 have the best reservoir quality, mainly studied in the middle and lower part of the formation. The correlation of the obtained data with capillary pressure curves also correlates with the identified rock types and reservoir characteristics. This study shows the high efficiency of HFUs, MRGC, and FCM methods for determining rock types at intervals non-cored in the Sarvak Formation in the studied oilfield.
    Keywords: Rock type, Hydraulic Flow Units, Multi-resolution graph-based clustering, Fuzzy C-Mean clustering, Sarvak Formation
  • سیده اکرم جویباری، پیمان رضایی*، مجید مهدی پور
    سازند سروک یکی از مخازن مهم نفتی حوضه زاگرس است. در این پژوهش برای شناسایی ریزرخساره و شرایط ته نشینی و فرآیندهای دیاژنزی تعداد 150 مقطع نازک میکروسکوپی مورد ارزیابی قرار گرفت. از داده های تخلخل و تراویی برای تعیین واحدهای جریانی و تحلیل وضعیت مخزنی با روش پتروفیزیکی لوسیا استفاده شد. مطالعه پتروگرافی منجر به شناسایی 10 ریزرخساره متعلق به کمربندهای رخساره ای لاگون، پشته کربناته، رمپ میانی و رمپ خارجی گردید که در محیط رمپ کربناته تک شیب نهشته شده اند. مهمترین فرآیندهای دیاژنزی شناسایی شده مخزن سروک شامل سیمان شدگی، انحلال، دولومیت زایی، شکستگی و استیلولیت زایی هستند. حلیل داده های تخلخل- تراوایی با استفاده از شاخص FZI نیز منجر به شناسایی 3 واحد هیدرولیکی گردید. واحد HFU1 با ضعیف ترین وضعیت مخزنی به طور عمده با رخساره های لاگون و رمپ خارجی مشخص می شود و واحد مخزنی HFU2 و HFU3 دارای وضعیت مخزنی بهتری است و عمدتا دارای رخساره های کمربند رخساره ای لاگون، پشته کربناته و رمپ میانی هستند. بررسی وضعیت مخزنی بر مبنای تخلخل، تراوایی، شاخص کیفیت مخزن، شاخص زون جریان و توان مخزنی نشان داد وضعیت مخزنی سازند سروک در کلاس خوب تا خیلی خوب واقع می شود. همچنین برای هر کمربند رخساره ای نیز می توان بیان نمود که رخساره های لاگون و پشته کربناته دارای شاخص های مخزنی بهتری می باشند. وضعیت مخزنی متفاوت کمربندهای رخساره ای سازند سروک نشان از عملکرد توام فرآیندهای رسوبی و دیاژنزی و تاثیر پیچیده بر روی توالی مخزن و پارامترهای مخزنی آن در منطقه مورد مطالعه داشته است.
    کلید واژگان: ریزرخساره، واحد جریانی، توان مخزنی، سازند سروک، استان خوزستان
    Seyedeh Akram Jooybari, Payman Rezaee *, Majid Mehdipour
    Sarvak Formation is one of the important oil reservoirs in the Zagros Basin. In this study, 150 thin sections were evaluated to identify microfacies and sedimentation conditions and diagenetic processes. Porosity and permeability data were used to determine the flow units and to analyze the Reservoir quality by Lucia petrophysical method. Petrographic study led to the identification of 10 microfacies belonging to lagoon facies belts, Barier , middle ramps and outer ramps that were deposited in the environment of homoclinal carbonate ramps. The most important diagenetic processes identified in the Sarvak reservoir include cementation, dissolution, dolomitization, fracture and stylolitization. Analysis of porosity-permeability data using FZI index also led to the identification of 3 hydraulic units. The HFU1 unit with the weakest reservoir status is mainly characterized by lagoon microfacies and outer ramps, and the HFU2 and HFU3 reservoir units have a better reservoir status and mainly have lagoon facies belt, carbonate bar and middle ramps. Porosity, permeability, reservoir quality index, flow zone index and reservoir potential showed that the reservoir status of Sarvak Formation in the study area is in good to very good class. It can also be said that for each facies belt, lagoon facies and carbonate bar have better reservoir indices. The different reservoir status of the facies belts of Sarvak Formation shows the combined performance of sedimentary and diagenetic processes and has a complex effect on the reservoir sequence and its reservoir parameters in Southwest of Iran.
    Keywords: Microfacies, Flow unit, Reservoir potential, Sarvak Formation, Khuzestan Province
  • امید کاک مم، محمدحسین آدابی*، عباس صادقی، محمود جلالی، احسان ده یادگاری

    در توالی سازند سروک در دو میدان اهواز و منصوری 12 ریزرخساره کربناته شناسایی گردید که در زیرمحیط های یک رمپ هموکلینال نهشته شده اند. بررسی های ژیوشیمیایی شامل ایزوتوپ های پایدار O و C و عناصر Ca، Mg، Fe، Mn و Sr نشان می دهد که ترکیب کانی شناسی اولیه این سازند آراگونیتی بوده است. در سروک پایینی شاهد غلبه نمونه های دریای باز و در سروک بالایی شاهد غلبه محیط کم عمق و شواهد دیاژنز متیوریکی به دلیل برونزد پلاتفرم در طی نهشت هستیم که منجر به غنی شدگی بیشتر Fe و Mn و تخلیه بیشتر Sr، d18O و d13C در رخساره های رمپ داخلی و در زمان پسروی آب دریا شده است. ترسیم مقادیر Fe در مقابل Mn با شیب مثبت دال بر تاثیر دیاژنز متیوریکی است که منجر به افزایش مقادیر عناصر فرعی شده است. مقادیر مولار Sr/Ca در نمونه ها دارای بیشترین تشابه با آراگونیت های تروپیکال عهد حاضر است که مینرالوژی اولیه آراگونیتی در سازند سروک را تایید می کند. مقادیر کمتر Sr در نمونه ها نسبت به نمونه های عهد حاضر به دلیل تاثیر عمده دیاژنز متیوریکی بر روی این نمونه ها است. این تفسیر توسط مطالعات پتروگرافی نظیر غلبه گل کربناته در رخساره ها، که تاییدی بر تروپیکال و کم عمق بودن نهشته هاست، وجود سیمان دریایی و شواهد گسترده انحلال ناشی از تاثیر آب های متیوریکی، و وجود رودیست های کلسیتی در نمونه ها که منجر به غلظت کمتر Sr در ترکیب نهایی شده، قابل تایید است. تغییرات محتوای Fe در برابر Sr و نسبت Sr/Mn در برابر Mn  بیانگر تثبیت و نهشت این کربنات ها عمدتا در شرایط محیط دریایی اکسیدان و پس از نهشت تبادل آب به سنگ پایین تا متوسط و بالا در یک سیستم دیاژنتیکی بسته تا باز می باشند. دامنه تغییرات d18O و d13C  و مقایسه آن با محدوده سایر محققین موید نهشت سنگ آهک های سازند سروک در حالت تعادل ایزتوپی با آب دریای کرتاسه می باشد. اگرچه این نمونه ها در مراحل بعدی توسط دگرسانی ناشی از فرآیندهای دیاژنتیکی در محیط های مختلف دیاژنتیکی تحت تاثیر قرار گرفته اند. تغییرات ایزوتوپی موید رخداد سه فاز دیاژنتیکی فرآتیک دریایی، متیوریکی (به صورت غالب) و به صورت جزیی تدفینی برای سنگ آهک های سازند سروک است.

    کلید واژگان: دیاژنز، ژئوشیمی رسوبی، تبادل آب به سنگ، کرتاسه بالایی، سازند سروک
    Umid Kakemem, Mohammadhossein Adabi *, Abas Sadeghi, Mahmoud Jalali, Ehsan Dehyadegari

    The Sarvak Formation, with a total thickness of 1566 m and major limestone lithology in the Ahvaz and Mansouri oil fields, is studied to determine its palaeoenvironment, diagenetic overprint and geochemistry. In the studied wells, the formation conformably overlies the Kazhdumi Formation and is overlain by the Ilam Formation. The petrographical studies led to identifying twelve facies precipitated in four major sub-environments, including inner-, middle-, and outer ramp and an intra-shelf basin on a homoclinal ramp-type setting. Dissolution, compaction, and cementation are the main diagenetic alterations that changed the primary chemical composition and the reservoir property of the Sarvak Formation. These diagenetic processes occurred in phreatic marine, meteoric, and burial realms. Sedimentary geochemistry of major and trace elements, including Ca, Mg, Fe, Mn, and Sr, along with O and C stable isotopes, reveal aragonite as the original carbonate mineralogy of the Sarvak Formation. The depositional environment in the lower Sarvak with the predominant shallow open marine and stratigraphic succession with no evidence of exposure, change to stratigraphic succession with more shallow sub-environments (lagoon and bioclastic-shoal), and the evidence of exposure such as cementation and extensive dissolution, which led to depletion in Sr, δ18O, and δ13C and enrichment in Fe and Mn during sea level fall in the inner ramp microfacies. The Fe and Mn cross-plot with a positive trend shows the effects of diagenetic phases in minor phreatic marine and mainly meteoric realm, all confirmed by petrography. The Sr/Ca ratio has the most correlation to the modern tropical warm-water shallow marine that could confirm the primary aragonite mineralogy; which is supported by the predominance of carbonate mud in the identified facies, primary isopachous fibrous marine cements, and extensive dissolution evidence. The cross-plot of Fe versus Sr and Mn versus Sr/Mn ratio suggests deposition in mainly an oxygenation state that experienced low to high water/rock interaction during different depositional sequences. The δ18O and δ13C co-variation and their comparison with the other fields of the Sarvak conducted in different regions show precipitation in an isotopic equilibrium in the carbonates with the Upper Cretaceous seawater, since calculating salinity (Z=130) and temperature (T= 26°C) of the Sarvak Formation confirm the above statement.

    Keywords: Diagenesis, Sedimentary geochemistry, Water, rock interaction, Upper Cretaceous, Sarvak Formation
  • علی ایمن دوست*، امیدرضا سلمیان، علی اسعدی

    نمودار گاما به دلیل پیوستگی داده‎‍ها، فراهم بودن در عموم چاه های حفاری شده در میدان و ارتباط مشخص با تحولات حوضه رسوبی و تغییرات رخساره ای، عدم قطعیت‎‍های همراه را در ارایه مدل‎‍های چینه‎‍نگاری سکانسی کاهش می‎‍دهد. سازند فهلیان با سن کرتاسه پیشین و کربنات های سازند سروک با سن کرتاسه پسین، از سنگ مخزن‎‍های مهم در جنوب غرب ایران و خلیج فارس محسوب می شوند. این مطالعه کاربرد نمودار‎‍های آنالیز فیلتر خطای تجمعی دینامیکی گاما (D-INPEFA) و انحراف معیار تجمعی گاما (NCGDL) را در شناسایی و انطباق سکانس‎‍های رسوبی در دو میدان نفتی مهم در دشت آبادان و شمال غرب خلیج فارس بررسی می‎‍کند. در گام اول، سکانس‎‍ها با استفاده از نتایج مطالعات پتروگرافی و توصیف مغزه‎‍ها تفکیک شد. بر این اساس، چهار سکانس رده سوم در سازند سروک و سه سکانس رده سوم در سازند فهلیان شناسایی شد. در گام دوم، براساس نقاط عطف منحنی‎‍های D-INPEFA و NCGDL جدایش‎‍های مثبت و منفی در تمام چاه‎‍های بررسی شده تعیین شد. با هدف بررسی ارتباط سطوح مشخص شده ازطریق منحنی D-INPEFA با سکانس‎‍های مشخص شده ازطریق تلفیق اطلاعات زمین شناسی، مشاهده شد که عموما تغییرات مثبت (PB) منطبق بر سطوح سکانسی (SB) و در مقابل تغییرات منفی (NB) همراه با سطوح حداکثر غرقابی (MFS) مشاهده می شود. در مقابل، روند تغییرات نقاط عطف منحنی نمودار NCGDL در مقایسه با نمودار D-INPEFA کاملا متضاد است. به عبارت دیگر، سطوح مثبت (PS) همراه با سطوح MFS و سطوح منفی (NS) در سطوح SB رخ می‎‍دهد. نتایج نشان داد روش تلفیقی استفاده شده به صورت ساده و کارآمد می‎‍تواند در شناسایی سطوح کلیدی سکانسی در مطالعات زیرسطحی مشابه در دیگر مخازن کربناته و ماسه سنگی استفاده شود.

    کلید واژگان: سازند سروک، سازند فهلیان، چینه‎‍نگاری سکانسی، نمودار گاما، سطوح کلیدی چینه‎‍شناسی
    Ali Imandoust *, Omid Reza Salmian, Ali Asaadi

    Gamma Ray (GR) log is widely used to overcome the lack of continuous core samples and thin sections in many subsurface reservoirs, significantly reducing the uncertainty of presenting a robust sequence stratigraphic framework. The Lower Cretaceous Fahliyan Formation and Late Cretaceous Sarvak carbonates host important hydrocarbon accumulations in SW Iran and the Persian Gulf. This study addresses the application of Gamma Ray Dynamic Integrated Prediction Error Filter Analysis (GR D-INPEFA) and Normalized Cumulative Gamma Deviation Log (NCGDL) curves to discriminate and correlate sequences of the studied carbonates in two giant oil fields in the Abadan Plain and Northwestern Persian Gulf. In the first stage, depositional sequences were differentiated using the results from the core description and petrographic analysis. In this respect, four and three third-order depositional sequences were identified in the Sarvak and Fahliyan formations respectively. In the second stage, according to the turning points of the D-INPEFA and NCGDL curves, they were picked as positive or negative breaks in all studied wells. Based on calibrating the results from the analysis of D-INPEFA curve with the identified depositional sequences, positive changes (PB) occur at sequence boundaries (SB) and negative trend (NB) changes are associated with maximum flooding surface (MFS). The trend of changes in the NCGDL curve compared to the D-INPEFA curve is quite opposite. In other words, Positive Surfaces (PS) correspond to MFS and Negative Surfaces (NS) occur at SB. The results demonstrate that the proposed integrated method is feasible and effective to identify sequence stratigraphic key surfaces in similar carbonate and siliciclastic reservoirs of Iran.

    Keywords: Sarvak, Fahliyan, Gamma Ray Log, Sequence stratigraphy, Stratigraphic Key Surfaces
  • رخشنده عطایی، حمزه مهرابی*، وحید توکلی

    در این مطالعه ناهمگنی های مخزنی سازند سروک، به عنوان دومین مخزن مهم نفتی کشور، در یکی از میدان های واقع در دشت آبادان بررسی شده است. برای این منظور، از داده های پیوسته مغزه، مقاطع نازک میکروسکوپی و اطلاعات تخلخل - تراوایی استفاده شده است. از روش های آماری تعیین ضریب تغییر (CV) و ضریب دیکسترا - پارسونز (VDP)، به منظور کمی سازی ناهمگنی های مخزن استفاده شده است. به منظور تعیین گونه های سنگی مخزن، واحدهای جریانی هیدرولیکی و زون بندی مخزنی، به ترتیب از روش های محاسباتی وینلند، نشانگر زون جریان (FZI) و روش اصلاح شده لورنز بر مبنای چینه نگاری (SMLP) استفاده شد. وضعیت توزیع ناهمگنی های مخزنی در هریک از گونه های سنگی و زون های مخزنی، بر مبنای روش های آماری ذکرشده و برای دو پارامتر تخلخل و تراوایی به صورت جداگانه بررسی شد؛ سپس با تلفیق نتایج حاصل از روش های فوق با نتایج مطالعات رسوب شناسی (رخساره، دیاژنز و سکانس) در چاه مطالعه شده، منشا، مقیاس و قابلیت ردیابی ناهمگنی های مخزنی در سازند سروک بررسی شده است. از دیدگاه منشا، ناهمگنی های مخزنی سازند سروک دو منشا اولیه (رسوب گذاری) و ثانویه (دیاژنزی - شکستگی) دارند. گسترش افق های نسبتا ضخیم (تا 50متر) رودیستی و رخساره های دانه غالب پشته های زیرآبی (شول) در بخش های بالایی سازند سروک، سبب بالارفتن کیفیت مخزنی این سازند شده است. با این حال، تغییرات در خصوصیات بافتی و ساختمان های رسوبی و نیز تبدیلات رخساره ها به یکدیگر، سبب ایجاد درجات مختلفی از ناهمگنی در بخش های مختلف سازند سروک شده است. فرآیندهای دیاژنزی مرتبط به سطوح فرسایشی به ویژه در زیر ناپیوستگی مرز سنومانین - تورونین، به بهبود چشمگیر خصوصیات مخزنی ازطریق وقوع انحلال جوی گسترده منجر شده است. از سوی دیگر، فرآیندهای مرتبط به دیاژنز دفنی نظیر سیمانی شدن و انواع فشردگی، موجب از دست رفتن کیفیت مخزنی در بخش هایی از سازند سروک شده است. از دیدگاه مقیاس، ناهمگنی های مخزنی سازند سروک در دو مقیاس بزرگ (متر) و کوچک (سانتی متر تا میلی متر) دسته بندی شده است که هر دو عامل اولیه و ثانویه در ایجاد آنها نقش داشته اند. بررسی ارتباط بین ناهمگنی های بزرگ مقیاس سازند سروک با جایگاه های سکانسی رده سوم این سازند، نشان داد این ناهمگنی ها به خوبی در چارچوب سکانس های رده سوم قابلیت شناسایی، ردیابی و مدل سازی دارند. واحدهای مخزنی سرشار از رودیست ها با عوارض گسترده انحلالی، عمدتا منطبق بر سیستم تراکت های پس رونده (RST)، سکانس های رده سوم سنومانین و تورونین اند. با این حال، ناهمگنی های کوچک مقیاس روابط معناداری با سکانس های رده سوم نشان نمی دهند و مدل سازی آنها نیازمند تعیین سکانس های رده پایین تر با سیکل های رسوبی است.

    کلید واژگان: سازند سروک، ناهمگنی مخزنی، ضریب تغییر، ضریب دیکسترا - پارسونز، چینه نگاری سکانسی، دشت آبادان
    Rakhshandeh Ataei, Hamzeh Mehrabi *, Vahid Tavakoli

    This study focuses on reservoir heterogeneities of the Sarvak Formation in the Abadan Plain. Coefficient of variation (CV) and Dykstra-Parsons (VDP) approaches are used for quantification of reservoir heterogeneities. To define the hydraulic flow units, rock types, and reservoir zonation, flow zone indicator (FZI), Winland R35, and Lorenz (SMLP) methods are adopted. Heterogeneities of porosity and permeability data are quantified in each rock type, HFU and reservoir zone. Then, results of sedimentological studies are integrated with petrophysical data to analyze their scale, origins, and predictability in sequence stratigraphic framework. Depositional and diagenetic heterogeneities are differentiated. Facies variations and changes in textural characteristics and sedimentary structures provided small scale heterogeneities. Meteoric dissolution beneath the Cenomanian–Turonian palaeoexposure surface formed the best reservoir zone of the formation. Cementation and compaction, mostly related to burial diagenesis, reduced the reservoir quality. Results of this study indicate that large scale heterogeneities of the Sarvak Formation are predictable in the framework of third-order sequences. Meteorically dissolved rudist dominated facies provided the best productive zones in the regressive systems tract (RST) of the Cenomanian and Turonian sequences. However, small scale heterogeneities are not easily predictable in third-order depositional sequences and systems tracts.

    Keywords: Sarvak Formation, Reservoir heterogeneity, Coefficient of Variation, Dykstra-Parsons, Sequence stratigraphy, Abadan Plain
  • علی اسعدی*، علی ایمن دوست، جواد هنرمند، ایرج عبدالهی فرد، امیدرضا سلمیان

    شناسایی سطوح کلیدی سکانسی، از بخش های مهم در ارزیابی زمین‌شناسی مخازن هیدروکربنی است. سازند سروک با سن آلبین بالایی-تورونین زیرین، سنگ مخزن مهمی در ناحیه دشت آبادان در جنوب غرب ایران محسوب می‌شوند. در این مطالعه کارایی نمودار نرمال شده تجمعی انحراف گاما (NCGDC) در شناسایی و تفکیک سکانس ها و انطباق آنها در شش چاه کلیدی در یکی از میادین بزرگ نفتی ناحیه دشت آبادان بررسی شده است. به این منظور، سطوح کلیدی سکانسی تفکیک شده بر اساس توصیف مغزه ها و پتروگرافی مقاطع نازک میکروسکوپی، با نتایج تفسیر نمودارNCGDC  مقایسه شده است. از دیدگاه چینه نگاری سکانسی و با توجه به نتایج مطالعات زمین شناسی، چهار سکانس رده سوم در سازند سروک شناسایی و توصیف شده است. برخی از مرزهای سکانسی، به‌عنوان ناپیوستگی های مهم توسط شواهد کارستی شدن، برشی شدن و توسعه خاک قدیمه مشخص می شوند. به‌صورت کلی، سطوح مثبت همراه با سطوح حداکثر غرقابی و سطوح  منفی بر مرز های سکانسی منطبق است. مقایسه نتایج نشان می دهد، روشNCGDC  می تواند به‌صورت کارآمد در شناسایی و انطباق سکانس ها در محدوده یک میدان هیدروکربنی در مخازن مختلف کربناته و ماسه سنگی به‌کاربرده شود.

    کلید واژگان: چینه نگاری سکانسی، دشت آبادان، سازند سروک، نمودار نرمال شده تجمعی انحراف گاما
    Asaadi.A, Imandoust. A, Honarmand. J, Abdollahie-Fard. I, Salmian. O.R

    Identification of key sequence stratigraphic surfaces is an essential task in geological evaluation of hydrocarbon reservoirs. The Sarvak Formation with Late Albian-Early Turonian age constitute the important reservoir unit in the Abadan Plain region, SW Iran. This study investigates the application of Normalized Cumulative Gamma Deviation Log (NCGDC) to discriminate and correlate key sequence stratigraphic surfaces in six wells in a giant oil field in the Abadan Plain. To achieve this goal, identified key stratigraphic surfaces from core and thin sections were compared with interpretation of NCGDC method. From sequence stratigraphic point of view and based on the results from geological studies, the Sarvak Formation has been sub-divided into four third-order sequences which are described and interpreted. Two main disconformity surfaces, considered as sequence boundaries, are characterized by features of karstification, dissolution-collapse brecciation, and development of paleosol horizons. Generally, positive surfaces correspond to maximum flooding surfaces and negative surfaces occur at sequence boundary. Comparison of the results shows that, the identified sequence by NCGDC method can be effectively used for discrimination and correlation of sequences in different carbonate and siliciclastic reservoirs in the field scale.

    Keywords: Sequence stratigraphy, Abadan plain, Sarvak Formation, Normalized Cumulative Gamma Deviation Log (NCGDL)
  • جواد سبحانی فروشانی، حمزه مهرابی، حسین رحیم پور بناب

    سازند سروک یکی از مخازن مهم نفتی در نواحی جنوب و جنوب غرب ایران به شمار می رود. مطالعه حاضر بر پایه تلفیق نتایج بدست آمده از مطالعات پتروگرافی (رخساره و دیاژنز) با داده های پتروفیزیکی (لاگ های چاه پیمایی) و مخزنی (تخلخل-تراوایی مغزه) به منظور بررسی عوامل کنترل کننده کیفیت مخزنی در سازند سروک انجام گرفته است. استفاده از روش شاخص زون جریان (FZI) منجر به شناسایی 10 واحد جریانی هیدرولیکی گردید. همچنین براساس روش لورنز 12 واحد مخزنی و غیرمخزنی (تله ای و سدی) در این سازند تفکیک گردید. در نهایت، رخساره های غالب و فرآیندهای دیاژنزی رایج در واحدهای جریانی و واحدهای مخزنی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج مطالعه نشان می دهد که رخساره های رودیستی متعلق به واریزه های ریفی و رخساره های دانه غالب پشته های زیرآبی با غلبه فرآیندهای دیاژنز جوی نظیر انحلال گسترده، با کیفیت ترین افق های مخزنی را در سازند سروک پدید آورده اند. از دیدگاه چینه نگاری سکانسی، این واحدهای مخزنی اغلب در دسته رخساره پسرونده (RST) و در زیر مرزهای ناپیوستگی (SB) ناشی از رخنمون های قدیمه تمرکز یافته اند. بر خلاف این، رخساره های گل غالب، فشرده شده و سیمانی شده متمرکز در دسته رخساره پیشرونده (TST) و اطراف سطوح بیشینه سیلابی (MFS) که دور از مرزهای سکانسی قرار دارند، افق های غیرمخزنی سازند سروک را تشکیل داده اند

    کلید واژگان: سازند سروک، رخساره، دیاژنز، گونه های سنگی مخزنی، واحدهای جریان هیدرولیکی، رخساره های الکتریکی
    Hamzeh Mehrabi, Javad Sobhani Foroshani, Hossain Rahimpour-Bonab

    The Sarvak Formation was deposited on shallow-marine carbonate platforms under the controls of tectonic and eustatic changes during the Upper Cretaceous in the Zagros area. It forms on of the most important reservoir intervals in SW Iran. Complex depositional setting and diagenesis history have resulted in a heterogeneous carbonate reservoir. This study, integrates the results of petrographic (facies and diagenesis) studies with petrophysical and reservoir data (core porosity-permeability and wireline logs) to evaluate the controls of depositional and diagenetic processes on the distribution of reservoir quality in the Sarvak Formation. Ten hydraulic flow units are determined using the FZI concept. Twelve reservoir and non-reservoir (baffle and barrier) units are identified using the Lorenz approach. Finally, dominant depositional facies and diagenetic alterations are evaluated in each HFU and reservoir zone. Results of this study showed that meteorically-dissolved rudist-dominated facies and high-energy facies of shoal complexes formed the best reservoir units in the Sarvak Formation. In sequence stratigraphic point of view, these zones are located in the RSTs of third-order sequences, beneath the disconformity (paleoexposure) surfaces. In contrast, the compacted and cemented mud-dominated facies concentrated in the TSTs and around the maximum flooding surfaces (MFS) formed the non-reservoir units of the Sarvak Formation.

    Keywords: Sarvak formation, Facies, Diagenesis, Rock types, Hydraulic flow unit, Electrofacies
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال