به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « لوبیا » در نشریات گروه « آب و خاک »

تکرار جستجوی کلیدواژه «لوبیا» در نشریات گروه «کشاورزی»
  • مصطفی گودرزی*، ابوالفضل هدایتی پور، منا طهماسبی

    شرایط فیزیکی مطلوب برای جوانه ‏زنی مناسب و بهبود رشد و تولید بیشتر حایز اهمیت است. یکی از ویژگی‏های فیزیکی خاک که متاثر از نوع و روش خاک‏ورزی می‏باشد، سرعت نفوذ آب در خاک می‏باشد. به منظور بررسی تاثیر روش‏های کشاورزی حفاظتی در کشت لوبیا (لوبیا سفید رقم درسا) در تناوب با جو، بر حفظ رطوبت خاک و عملکرد لوبیا، آزمایشی در قالب طرح بلوک‏های کامل تصادفی و در سه تکرار در ایستگاه تحقیقاتی مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان مرکزی در سال‏های زراعی 97-96، 98-97 و 99-98 انجام شد. تیمارهای آزمایش عبارت بودند از: 1- روش مرسوم (استفاده از گاوآهن برگردان‏دار - دیسک) به عنوان شاهد، 2- روش کم‏خاک‏ورزی با استفاده از گاوآهن چیزل-پکر و 3- روش‏بی‏خاک‏ورزی با دستگاه کشت مستقیم. درصد پوشش گیاهی بقایا در روش مرسوم، کم‏خاک‏ورزی و بی‏خاک‏ورزی به ترتیب 20، 50 و 90 درصد بود. به منظور ارزیابی میزان نگهداشت رطوبت خاک در تیمارهای مورد آزمایش، رطوبت وزنی خاک اندازه ‏گیری گردید. نتایج نشان داد بیشترین و کمترین عملکرد دانه مربوط به تیمار کم‏خاک‏ورزی و بی‏خاک‏ورزی به ترتیب با مقادیر 2869 و 2076 کیلوگرم در هر هکتار بود. علاوه‏براین، بیشترین حفظ رطوبت خاک نیز در تیمار‏های بی‏خاک‏ورزی و کم‏خاک‏ورزی مشاهده گردید. به نحوی که به طور متوسط مقدار رطوبت وزنی خاک در دو روش کم‏خاک‏ورزی و بی‏خاک‏ورزی در روز چهارم پس از آبیاری، به ترتیب 1 و 8/1 درصد بیشتر از روش مرسوم بود. نتایج نشان داد که استفاده از روش کم‏خاک‏ورزی نسبت به روش مرسوم در روش آبیاری قطره‏ای، بدون اینکه باعث کاهش عملکرد محصول گردد منجر به نگهداشت بیشتر رطوبت خاک شده و در نتیجه به بهبود بهره‏وری آب در تولید لوبیا کمک می‏نماید. به طور کلی بر اساس نتایج بدست آمده، با توجه به وضعیت خاک‏های منطقه و کمبود ماده آلی خاک استفاده از روش کم‏خاک‏ورزی گزینه‏ای مناسب برای حفظ منابع آب و خاک و افزایش بهره‏وری آب در تولید لوبیا است.

    کلید واژگان: بدون خاک‏ورزی, ‏خاک‏ورزی, ظرفیت زراعی, لوبیا, رطوبت خاک}
    Mustafa Goodarzi *, Abolfazl Hydayatipour, Mona Tahmasebi

    Optimal physical conditions are important for proper germination and improve growth and more crop yeild. In order to investigate the effect of conservation tillage methods on soil moisture retention capacity and yield of white dry bean (Dorsa variety), in rotation with barley, an experiment was carried out at the Markazi Agricultural and Natural Resources Research and education Center during 2017-2018, 2018-2019 and 2019-2020. The experiment was carried out in randomized block design with 3 replications. Treatments were included: 1- the conventional tillage method (the use of moldboard plow – Disc), 2-Reduced tillage with chisel-packer, 3-No-tillage. The percentage of crop residues in the conventional tillage, reduced tillage and no tillage methods were 20, 50 and 90%, respectively. The results showed that the highest and the lowest yield was obtained in the reduced and no-tillage with 2869 and 2076 Kg/ha, respectively. The highest soil moisture conservation was observed in the no-tillage and reduced tillage. So that the amount of soil moisture moisture in the reduced tillage and no tillage on the fourth day after irrigation, were 1 and 1.8 percent higher than the conventional method, respectively. The results showed that the use of the reduced tillage method compared to the conventional method in drip irrigation method without reducing crop yield leads to more soil moisture retention and thus helps to improve water efficiency in bean production. In general, based on the results, due to the low soil organic matter in the region, using reduced tillage method is a suitable option to conserve soil and water resources and increase water productivity in the bean production.

    Keywords: No Tillage, Tillage, Field capacity, Bean, soil moisture}
  • اکبر همتی *

    جهت بررسی اثرات ریزوبیوم و میکوریزا بر عملکرد و غلظت عناصر غذایی دردانه لوبیا در شرایط تنش خشکی این آزمایش به صورت کرت های خرد شده به مدت دو سال اجرا گردید. در سطوح اصلی، آبیاری در دامنه های 100-95، 80-75 و 60-55 درصد آب قابل استفاده و در سطوح فرعی ، تلقیح بذر با ریزوبیوم سویه‌ی 177،تلقیح بذر با ریزوبیوم سویه‌ی 160، تلقیح بذر با هر دو سویه ی ریزوبیوم 177و 160،  تلقیح خاکی میکوریزا آربوسکولار، تلقیح ترکیبی هر دو سویه ی ریزوبیوم و میکوریزا ونهایتا تیمار شاهد (عدم تلقیح) قرار داشت. اثرات کودهای زیستی و آبیاری در عملکرد و غلظت عناصر غذایی کم مصرف آهن، روی، منگنز و مس اختلاف معنی داری در سطح پنج درصد داشتند. بیشترین عملکرد دانه (2371 کیلوگرم در هکتار) در تیمار آبیاری 80-75 درصد آب قابل استفاده و تلقیح با ریزوبیوم سویه‌ی 160 بود. بیشترین غلظت عناصر غذایی کم مصرف نیز در تیمار آبیاری80-75 درصد آب قابل استفاده و مصرف تلفیقی کودهای زیستی به دست آمد. این افزایش غلظت برای آهن 4/21، منگنز 7/5 ، روی 5/3 و مس 3/3 درصد بود. نتایج نشان داد استفاده از ریزوبیوم و میکوریزا علاوه بر افزایش عملکرد، باعث افزایش پایداری گیاه به خشکی از طریق افزایش غلظت عناصر غذایی در لوبیا می شود.

    کلید واژگان: تنش خشکی, ریزوبیوم, عناصر غذایی, لوبیا, میکوریزا}
    Akbar Hemmati *

    Current study was carried out by the aim of investigating the effect of rhizobium bacteria and arbuscular mycorrhizafungi on yield and micronutrients concentration on bean under different irrigation regimes in 2016 and 2017 years.In a split plots design, thethree regimes irrigation, S1= 95-100% available water(AW), S2= 75-80% AW and S3= 55-60 % AW were assigned to main plots and six bio-fertilizers, including T1= Rhizobium leguminosarum bv.  Strain of 177 and T2= Rhizobium leguminosarum bv.strain of 160 used for seed inoculation, T3= Arboscular mycorrizal (Funneliformis mosseaeand Rhizophagus irregularis) used for soil inoculation, T4= T1+T2, T5= T1+T2+T3 and T6= control were randomized to subplots. There were significant differences (p˂0.05) in yield and micronutrients concentration under irrigation regimes and bio fertilizers treatments. Highest grain yield (2371 kgha-1) was obtained in irrigation on 75-80 % available water and 160 Rhizobium inoculated treatment. The highest concentration of Fe, Mn, Zn and Cu in seed plant were in irrigation on 75-80% available water and co-inoculated treatment. The addition of Fe, Mn, Zn and Cu concentrations were, 21.4 %, 5.7%, 3.5% and 3.3% respectively than control treatment. These results suggest that inoculation of seed bean by Rhizobium and mycorrhiza, can improve yield and resistance to drought stress by increasing of micronutrients concentration in seed bean plant.

    Keywords: Bean, Drought stress, mycorrhiza, nutrient, Rhizobium}
  • محمدعلی خودشناس*، جواد قدبیک لو، مسعود دادیور

    آزمون خاک نقش بسیار مهمی در مدیریت عناصر غذایی در فرایند تولید محصولات کشاورزی دارد. کارایی آزمون خاک به انتخاب عصاره گیر مناسب برای استخراج هر عنصر غذایی به شکل قابل جذب ریشه گیاه بستگی دارد. برای واسنجی هر عنصر غذایی و توصیه کودی، باید حد بحرانی در خاک تعیین شود. لوبیا (.Phaseolus vulgaris L) با دارا بودن پروتئین زیاد از محصولات مهم کشاورزی است. با توجه به کمبود اطلاعات در این زمینه، پژوهشی بر روی خاک های لوبیا کاری استان مرکزی انجام شد. 30 نمونه خاک سطحی (30- 0 سانتیمتر) با دامنه وسیع ازنظر غلظت پتاسیم قابل استفاده و همچنین ویژگی های فیزیکی و شیمیایی از مزارع استان انتخاب و برای کشت لوبیا در گلخانه، آماده شد. برای بررسی پاسخ گیاه لوبیا نسبت به مصرف کود پتاسیم، دو سطح صفر و 100 میلی گرم پتاسیم خالص در کیلوگرم خاک از منبع سولفات پتاسیم در این آزمایش استفاده شد. آزمایش گلخانه ای در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار اجرا شد. پس از اتمام دوره رویشی و برداشت، پاسخ های گیاهی شامل وزن ماده خشک، غلظت و جذب کل پتاسیم و رشد نسبی تعیین شد. شش عصاره گیر شامل آب مقطر، اسیدکلریدریک 13/0 مولار، اسید نیتریک 5/0 مولار، کلرور کلسیم 025/0 مولار، محلول عصاره گیر اولسن و استات آمونیم یک مولار برای استخراج پتاسیم قابل استفاده خاک مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که اثرات اصلی خاک و کود پتاسیم، در سطح یک درصد بر وزن ماده خشک، غلظت و جذب کل پتاسیم معنی دار بود؛ اما اثر برهمکنش خاک و کود تنها بر غلظت پتاسیم گیاه معنی دار شد. مقایسه میانگین ها نشان داد که اثر کود پتاسیم بر پاسخ گیاهان معنی دار بود. نتایج ضریب همبستگی عصاره گیرهای مختلف با پاسخ های گیاهی نشان داد که استات آمونیم یک مولار با غلظت و جذب کل پتاسیم گیاه، همبستگی مثبت و معنی داری داشت اما سایر عصاره گیرها همبستگی معنی داری نشان ندادند. با استفاده از روش تصویری کیت و نلسون، حد بحرانی پتاسیم به روش عصاره گیری با استات آمونیوم 150 میلی گرم بر کیلوگرم خاک به دست آمد. وزن ماده خشک با مقدار پتاسیم قابل استفاده، ظرفیت تبادل کاتیونی، رس و شن خاک همبستگی مثبت و معنی داری داشت. غلظت و جذب کل پتاسیم گیاه با پتاسیم قابل استفاده و کربن آلی خاک همبستگی مثبت و معنی دار داشت.

    کلید واژگان: آزمون خاک, واسنجی, کود, پتاسیم, لوبیا}
    MohammadAli Khodshenas *, Javad Ghadbeyklou, Masoud Dadivar

    Soil tests play a very important role in management of nutrients in the field. The efficiency of a soil test result depends on extractant suitability for determination of available nutrient. Also, for calibration of each nutrient in the soils of a specific region and plant, a critical limit should be determined so that the soil test for each element can be the basis of fertilizer recommendation. Bean (Phaseolus vulgaris L.) is important agricultural product due to high protein. Due to the lack of relevant information in this field, this study was conducted on bean soils in Markazi province. 30 samples of surface soil (0-30cm) with a wide range in terms of available potassium, as well as physical and chemical properties were selected from the bean cultivation soils of the Markazi province and after preparing soil samples in the greenhouse, beans were planted in them.In order to evaluate the response of bean to potassium fertilizer application, two levels of 0 and 100 mgKkg-1 were used as potassium sulfate in this experiment. The greenhouse experiment was performed in a completely randomized design with three replications. At the end of the growing season, harvested plants and plant responses including dry matter weight,  potassium concentration and uptake, and relative growth were determined. Six extractants including distilled water, hydrochloric acid 0.13M, nitric acid 0.5M, calcium chloride 0.025M, Olsen and ammonium acetate 1M were evaluated to extraction of available potassium. The results of analysis of variance showed that the main effects of soil and potassium fertilizer were significant (p<0.01) on dry matter weight, potassium concentration and uptake. But the effect of soil and fertilizer interaction was significant only on plant potassium concentration.Comparison of the mean showed that the effect of potassium fertilizer application were significant on plant responses.The results of correlation coefficient of different extractants with plant responses showed that ammonium acetate (1M) had a positive and significant correlation with plant potassium concentration (0.67**) and uptake (0.63**) while other extractants did not show a significant correlation.Using the Cate and Nelson visual method, the potassium critical level was obtained 150 mgkg-1 soil by extracting with ammonium acetate. Dry matter weight had a positive and significant correlation with available potassium concentration, cation exchange capacity, clay and sand. Plant potassium concentration and uptake had a positive and significant correlation with available potassium concentration (r=0.555**) and soil organic carbon (r = 0.620*).

    Keywords: Soil test, Calibration}
  • اتنا میربلوک، میرحسن رسولی صدقیانی*، ابراهیم سپهر، امیر لکزیان، محمد حکیمی

    فراهمی مقدار کافی از عنصر آهن قابل دسترس برای گیاهان در محلول های غذایی یک چالش بزرگ است. کی لیت کننده های رایج که در محلول های غذایی برای فراهمی عنصر آهن استفاده می شوند، مضرات زیادی دارند و می توانند اثرات منفی روی رشد گیاهان داشته باشند. در این تحقیق کی لیت های اسیدهای آمینه و آهن شامل گلایسین-آهن (Fe-Gly)، فنیل آلانین-آهن (Fe-Phe)، تیروزین-آهن (Fe-Tyr) و متیونین-آهن (Fe-Met) و کی لیت های کیتوسان به دو فرم هیدرولیز شده ی اسیدی [Fe-C(A.hyd)] و آنزیمی [Fe-C(E.hyd)] سنتز و ویژگی های شیمیایی آنها با اسپکتروسکوپی IR و آنالیز CHN انجام شد. سپس کارایی این منابع آهن در مقایسه با Fe-EDDHA برای دو گیاه لوبیا (استراتژی I) و ذرت (استراتژی II) در محیط آبکشت بررسی گردید. کاربرد برخی از کی لیت های آلی اسیدهای آمینه و کیتوسان به طور معنی داری وزن خشک اندام هوایی گیاهان را در مقایسه با Fe-EDDHA افزایش داد. بیشترین مقدار آهن در اندام هوایی گیاهان ذرت و لوبیا در کاربرد کی لیت های Fe-Tyr، Fe-Met و [Fe-C(A.hyd)] مشاهده گردید. کاربرد کی لیت های مورد مطالعه منجر به تجمع آهن در ریشه ها گردید، لیکن بیشترین مقدار انتقال آهن به اندام های هوایی در گیاهانی که در معرض کی لیت های [Fe-C(A.hyd)] و Fe-Tyr بودند، اتفاق افتاد. بیش از 50 درصد آهن در کمپلکس با Fe-Tyr در گیاه لوبیا و در کمپلکس با Fe-C(A.hyd) در ذرت و لوبیا از ریشه به اندام های هوایی انتقال یافتند. استفاده از کی لیت های آلی آهن در محیط رشد گیاه فعالیت آنزیم فریک کیلیت رداکتاز (FCR) برگ را در دو گیاه لوبیا و ذرت در مقایسه با Fe-EDDHA افزایش داد. با این حال میانگین کلی فعالیت این آنزیم در گیاه لوبیا بیشتر از ذرت بود. نتایج به دست آمده نشان داد که استفاده از برخی کی لیت های آلی آهن در محلول های غذایی در مقایسه با Fe-EDDHA می تواند مقادیر کافی از آهن را برای جذب گیاه فراهم کند و همچنین رشد اندام هوایی و ریشه گیاه لوبیا و ذرت را بهبود بخشد. بر طبق نتایج این کی لیت ها می توانند به عنوان یک جانشین برای فراهمی آهن به جای Fe-EDDHA در محلول های غذایی به کار روند.

    کلید واژگان: اسیدهای آمینه, ذرت, فاکتور انتقال, فریک کیلیت رداکتاز, کیتوسان, لوبیا, کی لیت}
    Atena Mirbolook, M.H. Rasouli Sadaghiani *, E. Sepehr, A. Lakzian, M. Hakimi
    Introduction

    Iron (Fe) is an important micronutrient that plays a role in several crop physiological processes such as photosynthesis, respiration, and synthesis of heme proteins, DNA, RNA, and hormones. The most common Fe source used in agriculture is Fe-EDDHA. However, the usage of this chelate may be problematic for plant growth. In the recent years, organic chelates have gained attention as they increase the microelements solubility and prevent iron precipitation in nutrient solution. Organic chelates such as amino acids and polysaccharides have many physicochemical (reactive OH, COOH and NH2 groups) and biological (biocompatible and biodegradable) properties that make these attractive materials usable for the agricultural practice. Biodegradability, low toxicity, immune system stimulation, the ability to coordinate metal, less sensitivity to photodegradation, and the effect on physical properties of rhizosphere and root growth dynamic are ideal properties of these components. The objective of this study was to evaluate Fe-organic-chelates efficiency as Fe sources for bean (Strategy I) and corn (Strategy II) growth in the hydroponic system.

    Materials and Methods

    In this research, we synthesized Fe-amino acid chelates including  Fe-Glycine (Fe-Gly), Fe-Phenylalanine (Fe-Phe), Fe-Tyrosine (Fe-Tyr), Fe-Methionine (Fe-Met), and Fe chitosan chelates in two forms of acidic hydrolyzed chitosan [Fe-C(A.hyd)] and enzymatic hydrolyzed chitosan [Fe-C(E.hyd)] and characterized by FTIR and CHN analyzer. The efficiency of these iron sources for bean (Strategy II) and corn (Strategy I) in hydroponic system was then evaluated. Seeds of bean and corn were washed with distilled water and transplanted into special containers containing coco peat, perlite and vermicompost (1:1:1) at 25 °C for germination and initial growth. The seedlings were transferred to polyethylene plastic lids fitting tightly over 8-L polyethylene containers under controlled conditions in the greenhouse with a light period of 8 hours per day, the temperature of 20 to 25°C and relative humidity of 65 to 75%. The pots were stacked in black color to prevent light reaching the root of the plant and the solution. In each pot, one plant seedling was placed and the basic nutrient solution was prepared in deionized water. The plants were harvested after 8 weeks, their root and shoot were separated and dried after washing with distilled water in an oven at 75 ° C. The dried samples were ground to fine powder to pass through a 20-mesh sieve. The analysis of Fe in samples was performed using atomic absorption spectrophotometer.

    Result and Discussion

    Application of organic chelates of amino acids and chitosan increased the shoot dry matter per plant compared to Fe-EDDHA. Fe content in shoot of corn and bean was highest using Fe-Tyr, Fe-Met and [Fe-C(A.hyd)]. Uptake and accumulation of Fe in roots were observed by using all chelates, but the highest translocation factor was found for the treatments including [Fe-C(A.hyd)] and Fe-Tyr. Translocation factor in bean plants was higher than corn, and around half of Fe in bean plants was translocated from root to shoot. The use of iron chelates in plant growth medium increased the activity of ferric chelates reductase enzymes in bean and corn compared to Fe-EDDHA. However, the mean of this enzyme activity in bean was higher than that in corn. Therefore, the activity of this enzyme can be used as an indicator for determining the iron availability in leaf cells in Strategy I and Strategy II plants. In general, the plants need less energy to absorb Fe when the chelates with a simpler structure are used.

    Conclusion

    The results indicated that using Fe organic chelates in the hydroponic system could supply sufficient amounts of iron for the plant uptake and also improve the root and the shoot growth of bean and corn. Overall, the effect of Fe organic chelates on Fe content of bean and corn shoots was in the following order: Fe- Chi(A.hyd) > Fe-Tyr > Fe-Met > Fe-Gly >. Activity of leaf ferric chelate reductase in bean was higher than that in corn.

    Keywords: Amino acids, Bean, corn, Chitosan, Leaf ferric chelate reductase, translocation factor}
  • اکبر همتی*، هادی اسدی رحمانی
    به منظور تعیین اثرات باکتری های ریزوبیوم و قارچ میکوریزا آربسکولار در کارایی مصرف آب و عملکرد لوبیا در شرایط تنش خشکی، اقدام به اجرای آزمایش به صورت کرت های خرد شده در طرح بلوک های کامل تصادفی در مزرعه مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی فارس طی سال های 1394 و 1395 شد. در سطوح اصلی، تیمارهای تنش خشکی شامل آبیاری در 80،60 و 100 درصد آب قابل استفاده (AW) و در سطوح فرعی پنج تیمار مجزا و ترکیبی باکتری ریزوبیوم سویه های 160 و 177 و قارچ میکوریزا آربسکولار همراه با تیمار شاهد قرار داشت. نتایج نشان داد که اثرات تیمارهای تنش خشکی و کود های زیستی بر عملکرد، اجزای عملکرد و کارایی مصرف آب اثر معنی داری در سطح پنج درصد داشتند. بیشترین مقدار عملکرد دانه برابر 2371 کیلوگرم در هکتار همراه با بیشترین کارایی مصرف آب (522 گرم دانه در متر مکعب آب)، در شرایط تنش خشکی با مصرف سویه های باکتری ریزوبیوم 160 و 177 و قارچ میکوریزا آربسکولار به دست آمد. نتایج این آزمایش نشان داد، کاربرد زادمایه باکتری های ریزوبیوم و قارچ میکوریزا در شرایط تنش خشکی باعث افزایش عملکرد و کارایی مصرف آب در لوبیا شده است.
    کلید واژگان: آبیاری, ریزوبیوم, لوبیا, مایکوریزا}
    A. Hemmati *, H. Asadi Rahmani
    In order to study the effects of rhizobium bacteria and arbuscular mycorrhizal fungi on water use efficiency and the grain yield of bean, under drought stress conditions, two-year year field experiments were conducted during 2015 and 2016 growing seasons. The experimental design was a split plot arranged in an RCBD with 4 replications. Three irrigations including S1= 95-100% AW (Normal irrigation), S2= 75-80% AW(Moderate drought stress) and S3= 55-60% AW (severe drought stress) were assigned to the main plots and six bio fertilizer treatments including T1=177 rhizobium bacteria strain, T2=160 rhizobium bacteria strain used for seed inoculation, T3= mycorrhizal arboscular fungi used for soil inoculation, T4= T1+T2, T5= T1+T2+T3 and T6= control (no seed and soil inoculation) were randomized to the subplots. Based on the combined analysis of variances for two years, there were significant differences (p˂0.05) in the grain yield, yield components and water use efficiency between the irrigation stress and bio fertilizer treatments. The highest grain yield (2371 kg ha-1) and water use efficiency (522 g m-3) were obtained in the S2T2 treatment. In this treatment, 160 and 177 rhizobium bacteria (T2) in moderate drought stress (S2) were used. These results suggested that inoculation with the rhizobium of seed bean in arid and semi-arid areas could improve yield, water use efficiency and resistance to drought stress by increasing the growth in the root and shoot of the plant.
    Keywords: Bean, Irrigation, Mycorrhizal, Rhizobium}
  • فاطمه آقامیر، حسین علی بهرامی *، سعید عشقی، محمد جعفر ملکوتی
    مدیریت بهینه آب به عنوان یکی از نهاده های اصلی تولید در تامین عناصر غذایی ضروری گیاه، افزایش عملکرد و کاهش آبشویی نقش به سزایی دارد. امروزه کاربرد آب مغناطیسی در بسیاری از زمینه ها و از جمله کشاورزی مورد توجه بسیاری از محققین قرارگرفته است. به منظور بررسی اثر آب مغناطیسی بر جذب عناصر غذایی گیاه، این پژوهش در شرایط محیطی کنترل شده در گلخانه دانشگاه تربیت مدرس انجام شد. برای تهیه آب مغناطیسی از دستگاه تولید آب مغناطیسی با شدت میدان 8 تا 10 میلی تسلا استفاده شد. هدف این پژوهش ارزیابی اثر تیمار آب مغناطیسی بر جذب عناصر غذایی ضروری توسط گیاه لوبیا (Phaseolus vulgaris L.) در شرایط شور بود. این آزمایش به صورت فاکتوریل و در قالب طرح کاملا تصادفی با دو فاکتور آب و شوری اجرا گردید. تیمارهای آزمایشی از ترکیب دو سطح آب؛ غیر مغناطیسی (نرمال) و مغناطیسی و سه سطح شوری؛ 800، 1300 و 2100 میلی گرم در لیتر NaCl، با سه تکرار تشکیل شد. نتایج نشان داد که با افزایش شوری، جذب عناصر غذایی پرمصرف و درصد پروتئین کاهش و جذب عناصر غذایی کم مصرف و سدیم افزایش یافته است. همچنین مقایسه میانگین تیمارهای آزمایشی نشان داد که آب مغناطیسی جذب تمامی عناصر غذایی و درصد پروتئین را در برگ و دانه لوبیا افزایش داد اما تغییر معنی داری در ریشه و ساقه مشاهده نشد. با وجود این یافته ها، برای اثبات آشکار این اثرهای سودمند به پژوهش های بیشتری در شرایط مزرعه نیاز می باشد.
    کلید واژگان: آب مغناطیسی, عناصر غذایی ضروری, شوری, لوبیا}
    fatemeh aghamir, Hosseinali Bahrami*, saeid eshghi, Mohammd Jafar Malakouti
    Optimal management of water, as one of the main factors of production has an important role in the supply of essential nutrients, increasing yield and reducing leaching. Nowadays, application of magnetic water in many fields including agriculture has been payed attention by many researchers. In order to investigate the effect of magnetic water on plant nutrient uptake, this research was conducted in the controlled environmental conditions in greenhouse of Tarbiat Modares University. Magnetic water was produced using a magnetic device with a magnetic field intensity of 8 to 10 mT. The objective of this study was to investigate the effect of magnetic water on the essential nutrient uptake by bean (Phaseolus vulgaris) in saline conditions. The experimental design was two factors factorial (2x3) arranged in a completely randomized design. The combinations of the treatments were two levels of water; non-magnetic (Normal) and magnetic and three levels of salinity; 800, 1300 and 2100 ppm NaCl, with three replicates. The results showed that with increasing salinity, macronutrient uptake and protein percentage reduced, while micronutrient and sodium uptake increased. Moreover, comparisons of treatments means showed that the magnetic water increased all the nutrients uptake and protein percentage in the leaves and seeds, but no significant changes were observed in the roots and shoots of bean plants. Despite these findings, more researches are needed to be done in the field to prove the obvious beneficial effects of magnetic water.
    Keywords: Bean, Essential Nutrients, Magnetic Water, Salt}
  • محمد فیضیان*، اکبر همتی، هادی اسدی رحمانی، خسرو عزیزی
    امروزه تنش خشکی مهمترین تنش غیر زیستی برای گیاهان است. در مناطق خشک، جهت افزایش تثبیت زیستی نیتروژن و عملکرد گیاه، استفاده از باکتری های ریزوبیوم مقاوم به خشکی در زراعت لوبیا ضروری است. جهت بررسی این موضوع اقدام به اجرای آزمایش کرت های خرد شده در قالب بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار طی سال های 1393 و1394 گردید. در سطوح اصلی این آزمایش تیمارهای تنش خشکی شامل آبیاری بر اساس 30، 60 و 80 درصد آب قابل استفاده خاک (به ترتیب تنش شدید، متوسط وبدون تنش) و در سطوح فرعی تیمار های باکتری ریزوبیوم لگومینوزاروم فازئولی شامل سویه های R160، R54، R58 و7 R17 قرار داشت. حجم آب مصرفی، کارآیی مصرف آب، مقدار نیتروژن گیاه، عملکرد و برخی از اجزای عملکرد صفات مورد اندازه گیری در این آزمایش بودند. در مجموع دو سال نتایج نشان داد، تنش آبی و سویه های باکتری اثرات معنی داری در سطح پنج درصد در عملکرد و اجزای عملکرد لوبیا داشتند. بیشترین مقدار عملکرد برابر 3066 کیلوگرم در هکتار با مصرف آب آبیاری در 60 درصد آب قابل استفاده خاک و استفاده از باکتری ریزوبیوم سویه ی R160 به دست آمد که با تیمار 80 درصد آب قابل استفاده، تفاوت معنی داری نداشت. نتایج این تحقیق نشان داد در صورت استفاده از باکتری ریزوبیوم سویه ی 160، گیاه لوبیا قادر به تحمل تنش خشکی متوسط بدون افت عملکرد است.
    کلید واژگان: ریزوبیوم, تنش آبی, عملکرد, لوبیا}
    M. Feizian *, A. Hemmati, H. Asadirahmani, K. Azizi
    The drought stress is the most important of abiotic stress for plants. In dryand regions, the implication of drought tolerant strains of rhizobia is a critical way to enhance yield and development of nitrogen fixation in beans farming.To investigate the effects of rhizobial strains on yield of common bean under drought stress, this study was performed based on randomized complete block design as a split plot experiment with 12 treatments in 3 replications during 2014 and 2015. The treatments were irrigated to achieve the values of 30, 60 and 80 % available soil moisture as drought stresses (sever-, moderate- and non-) in main plots and inoculated seeds by rhizobium bacteria strains 54, 58, 160 and 177 arranged in sub-plots. The volume of irrigation water, water use efficiency, plant nitrogen, yield and yield components were determined. The results in 2 years revealed that, the drought stress and rhizobium treatments showed significant (P-1) was obtained in irrigation level at 60 % available water (moderate stress) and seed inoculated by rhizobium bacteria strain 160. These results showed that, the application of rhizobium bacteria strain 160 increased drought tolerance without any reduction of yield in common bean.
    Keywords: Bean, Rhizobium, water stress, yield}
  • داود زارع حقی*، محمدرضا نیشابوری، ابوالفضل مجنونی هریس، زینب جلیلیان
    بسیاری از پلها دارای پایه های قرار گرفته در مجاورت آبشکن و تکیه گاه های پل میباشند. آبشستگی موضعی در دماغه آبشکنها از مسائل مهم در زمینه طراحی آبشکن ها محسوب میشود. وجود پایه های پل احداثشده در مجاورت آبشکنها میزان آبشستگی در آبشکنها را به علت ایجاد جریانهای گردابی قوی بین پایه ها و آبشکن تحت تاثیر قرار میدهد. ازاینرو در این مطالعه به منظور بررسی تاثیر یک و دو پایه پل بر روی عمق حفره آبشستگی در آبشکن، آزمایش ) پایه ها هایی انجام شد. بدین منظور، «یک پایه پل و آبشکن» و «دو پایه پل در راستای جریان و آبشکن» با سه فاصله (
    !« از آبشکن در عرضکانال قرار داده شدند به طوریکه #قطر پایه هست. نتایج نشان داد که در حالت دو پایه، % و $ 3.5 = وجود پایه ها در بیشتر موارد سبب افزایش عمق آبشستگی در آبشکن شده است. در حالت تکپایه در بیشتر موارد تاثیر پایه بر روی عمق آبشستگی در آبشکن ناچیز و یا بهصورت کاهشی هست. همچنین در حالت کلی، زمانی که قطر پایه حدود 50 درصد طول آبشکن بود، کمترین عمق آبشستگی و زمانی که قطر پایه بیشتر از طول آبشکن بود بیشترین عمق آبشستگی در آبشکن ایجاد شد.
    کلید واژگان: تبخیر, تعرق, ذرت, ضریب گیاهی, کشت مخلوط, لوبیا}
    D. Zarehaghi*, Mr Neyshabouri, A. Majnooni, Heris, Z. Jalilian
    Determination of plants evapotranspiration is one of the most important factors in promoting the utilization of water resources in agriculture. This factor is indicative of the potential depletion rate from wet soil surface and vegetation; hence, it is important to be studied. This research has been done to measure and estimate potential evapotranspiration, and single crop coefficients based on intercropping of forage maize single cross 704 (Zea mays L.) cultivar and bean effort (Vicia faba L.) cultivar, using the drainage Lysimeter, located in the research farm of the University of Tabriz. The potential evapotranspiration of intercropping was obtained, 967.37 mm during the growing season. . In this research reference evapotranspiration was determined, 955.77 mm using FAOPenman- Monteith equation for the studied area. Length of intercropping growth periods in initial, development and final stages, were determined equal to 18, 37, 41 and 17 days, respectively. Alsothe amount of growing degree days at the same stages were 179, 567and 227, respectively. Single crop coefficient was obtained, for initial, middle and final growth stages equal to 0.67, 1.17 and 1.09 respectively. Due to lack of crop coefficients for the case of intercropping, using the obtained coefficients are recommended for this type of crop irrigation scheduling.
    Keywords: Bean, Crop Coefficient, Evapotranspiration, Intercropping, Maize}
  • مژگان سپهری، وحیدالله جهاندیده مهجن آبادی، هادی اسدی رحمانی، علی صادقی حصنی
    این پژوهش به بررسی توان باکتری Rhizobium leguminosarum b.v. phaseoli در بهبود رشد وضعیت تغذیه ای گیاه لوبیا (رقم اختر) در سه سطح شوری 0S، 1S و 2S (به ترتیب صفر، 35 و 70 میلی مولار کلرید سدیم یا صفر، 3 و 6 دسی زیمنس بر متر) می پردازد. آزمایش گلخانه ای به صورت فاکتوریل در پایه طرح کاملا تصادفی با سه تکرار و با استفاده از بستر کشت مخلوط شن و پرلیت (v/v 2:1) انجام شد. نتایج نشان داد که تنش شوری صرف نظر از تیمار میکروبی و سطح تنش، رشد لوبیا را کاهش داد. گیاهان تلقیح یافته با ریزوبیوم، وزن خشک شاخساره و ریشه بیشتری را در تمام سطوح شوری نسبت به گیاهان فاقد تلقیح دارا بودند. تنش شوری، به ویژه در گیاهان فاقد تلقیح ریزوبیوم، فعالیت آنزیم کاتالاز و غلظت پتاسیم و نیتروژن شاخساره را کاهش و فعالیت آنزیم پراکسیداز و غلظت سدیم شاخساره را افزایش داد. در سطوح شوری 1S و 2S فعالیت آنزیم کاتالاز گیاهان تلقیح یافته با ریزوبیوم به ترتیب 196 و 259 درصد و فعالیت آنزیم پراکسیداز به ترتیب 73 و 7 درصد نسبت به گیاهان فاقد تلقیح افزایش یافت. تلقیح ریزوبیوم در سطوح شوری 1S و 2S موجب افزایش غلظت پتاسیم شاخساره به ترتیب 84 و 10 درصد و کاهش غلظت سدیم به ترتیب 50 و 70 درصد شد. همچنین، گیاهان تلقیح شده با ریزوبیوم در سطوح شوری 0S و 2S از نیتروژن بیشتری نسبت به گیاهان فاقد تلقیح برخوردار بودند. غلظت فسفر شاخساره گیاهان تلقیح یافته با ریزوبیوم نسبت به گیاهان فاقد تلقیح 55 درصد افزایش یافت.
    کلید واژگان: آنزیم های آنتی اکسیدان, ریزوبیوم, شوری, عناصر غذایی, لوبیا}
    Mozhgan Sepehri, Vahid Alah Jahandideh Mahjen Abadi, Hadi Asadi Rahmani, Ali Sadeghi Hosni
    This research investigate the potential of Rhizobium leguminosarum b.v. phaseoli to improve growth and nutritional status of common bean (Akhtar cultivar) at three levels of salinity of S0, S1 and S2 (0, 35 and 70 mM sodium chloride, or 0, 3 and 6 ds/m, respectively). The greenhouse experiment was conducted as a factorial design in randomized completely with three replications by using the sterile sand-perlite (2:1 v/v) as a culture substrate. The results showed that salinity decreased plant growth, regardless of microbial treatment and stress level. The inoculated plants with rhizobium had greater shoot and root biomass than the non-inoculated plants at all salinity levels. Salinity stress decreased enzyme activity catalase and potassium and nitrogen concentrations of shoot and increased enzyme activity peroxidase sodium concentration of shoot, particularly in non-inoculated plants with rhizobium. At salinity levels of S1 and S2, enzyme activity catalase of inoculated plants with rhizobium about 196% and 259% and enzyme activity peroxidase about 93%, 73% and 7% was increased than the non-inoculated plants, respectively. Inoculation of rhizobium at salinity levels of S1 and S2, resulted in increasing of potassium concentration about 84% and 10% and decreasing of sodium concentration about 50% and 70%, respectively. Also, the inoculated plants with rhizobium had higher nitrogen concentrations at S0 and S2 in compare to the non-inoculated. Shoot phosphorous concentration of inoculated plants with rhizobium was higher about 55% than the non-inoculated plants.
    Keywords: Antioxidant enzymes, Rhizobium, Salinity, Nutrients, Bean}
  • نصرت الله نجفی، مهدی مصطفایی
    برای بررسی اثر کود دامی و کشت مخلوط ذرت با گاودانه و لوبیا چیتی بر تغذیه گیاه ذرت آزمایشی به صورت فاکتوریل و در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. فاکتورها شامل نوع کشت در سطوح تک کشتی لوبیا چیتی، تک کشتی گاودانه، تک کشتی ذرت، کشت مخلوط ذرت با لوبیا چیتی و کشت مخلوط ذرت با گاودانه و کود دامی در سطوح 0، 30 و 60 تن در هکتار بودند. نتایج نشان داد که غلظت نیتروژن، فسفر، آهن، روی، مس و منگنز بخش هوایی ذرت در کشت مخلوط ذرت با لوبیا و گاودانه به طور معنی داری بیشتر از کشت خالص آن بود در حالی که غلظت کلسیم، منیزیم و سدیم بخش هوایی ذرت در کشت مخلوط ذرت با لوبیا و گاودانه تفاوت معنی داری با کشت خالص آن نداشت. اثر متقابل نوع کشت و کود دامی بر غلظت نیتروژن، کلسیم، منیزیم، سدیم، آهن، مس و روی بخش هوایی ذرت معنیدار نبود ولی اثر نوع کشت بر غلظت فسفر، پتاسیم و منگنز بخش هوایی ذرت بسته به سطح کود دامی مصرفی متفاوت بود. مصرف 30 و 60 تن کود دامی در هکتار غلظت نیتروژن، فسفر، پتاسیم، کلسیم، منیزیم، سدیم، آهن، مس، روی و منگنز بخش هوایی ذرت را به طور معنی داری نسبت به شاهد افزایش داد. به طور کلی، برای بهبود تغذیه گیاه ذرت و کیفیت علوفه آن، کشت مخلوط ذرت با لوبیا و کاربرد 60 تن کود دامی در هکتار در منطقه مورد مطالعه و شرایط مشابه میتواند توصیه شود.
    کلید واژگان: ذرت, کشت مخلوط, کود دامی, گاودانه, لوبیا}
    Nosratolah Najafi, Mahdi Mostafaee
    In order to study the effect of intercropping of corn with bean and bitter vetch and farmyard manure (FYM) on corn nutrition, a factorial experiment was carried out on the basis of randomized complete blocks design with three replications. The factors were types of intercropping systems at levels of sole bean, bean+corn, sole bitter vetch, bitter vetch+corn, sole corn, and FYM at levels of 0, 30 and 60 tons per hectare. The results showed that intercropping of corn with bean and bitter vetch increased significantly concentrations of N, P, Fe, Zn, Cu and Mn of corn shoot compared to the sole corn, while it had not significant effect on concentrations of Ca, Mg and Na of corn shoot. The interactive effects of cultivation type and FYM on concentrations of N, Ca, Mg, Na, Fe, Zn and Cu of corn shoot were not significant but the effects of cultivation type on concentrations of P, K and Mn of corn shoot were dependent on the level of FYM application. Application of 30 and 60 tons FYM per hectare increased significantly concentrations of N, P, K, Ca, Mg, Na, Fe, Zn, Cu and Mn of corn shoot compared to the control. In general, the intercropping of corn with bean and application of FYM at the rate of 60 tons per hectare can be recommended for improving corn nutrition and its forage quality in the study area and similar conditions.
    Keywords: Bean, Bitter vetch, Corn, intercropping, Manure}
  • طاهره رئیسی *، علیرضا حسین پور
    توانایی آزمون های خاک در پیش بینی قابلیت استفاده فسفر برای گیاه در خاک های تیمار شده با لجن فاضلاب شهری حائز اهمیت است. هدف از این پژوهش ارزیابی چند عصاره گیر شیمیایی در برآورد فسفر قابل استفاده لوبیا در 10 خاک آهکی تیمار شده با لجن فاضلاب از استان چهارمحال و بختیاری در گلخانه بود. بدین منظور نمونه های خاک یک ماه با لجن فاضلاب شهری در نرخی معادل با 39 تن در هکتار خوابانیده شدند. سپس فسفر قابل استفاده این خاک ها توسط عصاره گیرهای اولسن، کالول، بی کربنات آمونیوم-دی تی پی ای، کلرید کلسیم 01/ 0 مولار، بری І، ІІ و مهلیچ І و ІІ تعیین شدند. به منظور بررسی شاخص های گیاه لوبیا یک کشت گلدانی در قالب طرح کاملا تصادفی به مدت 8 هفته اجرا شد. نتایج این آزمایش نشان داد که مقدار فسفر استخراجی توسط روش های عصاره گیری ذکر شده به صورت زیر کاهش یافت کالول> بری ІІ> مهلیچІІ> اولسن> بی کربنات آمونیوم-دی تی پی ای> مهلیچ І> بری І> کلریدکلسیم 01/ 0 مولار. همچنین، فسفر عصاره گیری شده با روش های کلرید کلسیم رقیق، مهلیچІІ، І، اولسن و کالول همبستگی معنی داری با غلظت فسفر در بخش هوایی و مقدار فسفر جذب شده توسط بخش هوایی لوبیا داشته و می توانند برای برآورد فسفر قابل استفاده لوبیا در خاک های تیمار شده با لجن فاضلاب استفاده شوند.
    کلید واژگان: لجن فاضلاب, فسفر قابل استفاده, لوبیا, و عصاره گیرهای شیمیایی}
    T. Raiesi *, A. Hosseinpur
    The ability of different soil tests in predicting soil phosphorus (P) is important in soils amended with municipal sewage sludge. The objective of the present study was to evaluate several chemical extractants to estimate available P for bean growing in 10 calcareous soils amended with municipal sewage sludge from Chaharmahal-Va-Bakhtiari province under the greenhouse conditions. For this purpose, the soil samples were incubated with sludge at a rate of 39-ton sludge ha–1. The amount of available P of the soil samples was determined by Olsen, Colwell, ammonium bicarbonate-DTPA, 0.01 M calcium chloride, BrayІ, ІІ, Mehlich І and ІІ methods. A pot experiment in a completely randomized design was conducted to evaluate the bean plant indices. The results showed that the amount of extractable P with the above methods decreased in the following order: Colwell> Bray ІІ> Mehlich ІІ> Olsen> Ammonium bicarbonate DTPA> Mehlich І> Bray І> 0.01M chloride calcium. The extractable P with 0.01M chloride calcium, Mehlich І, ІІ Colwell and Olsen methods correlated significantly with plant indices (P concentration and P uptake). Thus, mentioned methods could be used to estimate plant-available P in the soils amended with sewage sludge.
    Keywords: sewage sludge, available phosphorus, bean plant, chemical extractants}
  • سیده سهیلا نوربخش، مهدی قبادی نیا*، عبدالرزاق دانش شهرکی، محمدرضا نوری امام زاده ئی، روح الله فتاحی نافچی
    برنامه ریزی آبیاری یکی از اقدامات مهم در راستای افزایش تولید کمی و کیفی محصول است. در واقع هدف از برنامه ریزی آبیاری کنترل وضعیت آب در گیاه برای رسیدن به سطح مطلوب از عملکرد گیاه می باشد. عامل مهمی که تنش آبی گیاه و در نهایت میزان عملکرد به آن بستگی داشته و در برنامه ریزی آبیاری نیز مورد استفاده قرار می گیرد، زمان آبیاری است. پژوهش حاضر به منظور بررسی اثر زمان و میزان آب آبیاری بر کارآیی مصرف آب، عملکرد و اجزای عملکرد لوبیا در سال 1391 در دانشگاه شهرکرد اجرا گردید. آزمایش در قالب طرح کامل تصادفی و به صورت فاکتوریل شامل چهار سطح زمان آبیاری (ساعت های 6، 8، 14 و 18) و دو سطح میزان آب آبیاری (آبیاری کامل و کم آبیاری) در چهار تکرار انجام شد. نتایج نشان داد آبیاری در ساعت های مختلف روز کارآیی مصرف آب، میزان آب مصرفی، تعداد غلاف در بوته، وزن 100 دانه و عملکرد دانه را تحت تاثیر قرار می دهد، به گونه ای که کارآیی مصرف آب تیمار آبیاری 6 صبح، 5 /18 درصد نسبت به تیمار آبیاری ساعت 14 افزایش نشان داد. در حالی که زمان آبیاری اثر معنی داری بر ارتفاع بوته، تعداد شاخه های فرعی و طول غلاف نداشت. همچنین میزان آبیاری بر ارتفاع بوته، تعداد شاخه های فرعی، تعداد غلاف در بوته، طول غلاف و وزن صد دانه معنی دار بود. در مجموع بررسی ها نشان داد که حداکثر میزان صفات اندازه گیری شده در تیمارآبیاری 6 صبح حاصل گردید.
    کلید واژگان: ساعت آبیاری, کم آبیاری, کارآیی مصرف آب, لوبیا}
    S.S. Nurbakhsh, M. Ghobadinia*, A. Danesh, Shahraki, M.R. Nouri, Emamzadei, R. Fatahi
    Introduction
    Nowadays, due to lack of water resources and increasing demand for water, agricultural water planning issues need further consideration. With proper planning and determination of irrigation depth and time, the effects of stress and yield loss on the plants are reduced. Irrigation scheduling is one of the most important factors in crop’s quality and quantity. The main objective of irrigation scheduling is to control crop’s water conditions in order to achieve its optimum yield level. So irrigation timing is the vital factor on which crop water stress and eventually yield's level are dependent upon. Moreover, irrigation timing is used in irrigation scheduling. The aim of this study was to evaluate the effect of irrigation time on water consumption, water use efficiency and yield of beans.
    Materials And Methods
    In order to observe the effect of the amount and the time of the irrigation on water consumption, yields rate and water use efficiency, the current research was carried out at the University of Shahrekord during the summer of 2012. The experiment was done as a completely randomized design with 4 repetitions consisting of irrigation time and the amount of irrigation in 4 and 2 levels (at, 8, 14 and 18) and (deficit irrigation, full irrigation), respectively. Beans seeds were planted in 32 similar vases with a diameter of 45 cm and height of 60 cm, in each experiment. Treatments were begun after 37 days from planting. Treatments were irrigated when the average moisture in the root zone was equal to the lower border of readily available water of full irrigation. At the end of the experiments, plants were completely harvested. Then the plant’s height, number of branches, numbers of pods per plant, pod and seed weight were measured.
    Results And Discussion
    Results showed that irrigating at different times during the day influenced water use efficiency, water consumption, seeds yield and number of pods in the bush. The water consumption was affected by irrigation time. Among full irrigation treatments, irrigation at 2 p.m. and 6 a.m. had the highest and lowest water consumption, respectively. The total amount of water used in irrigation at 8 a.m., 2:00 p.m. and 6 p.m. compared to 6:00 a.m. was increased by1.6, 9.5 and 4.1 percent, respectively. The results showed that irrigation at 2:00 p.m., caused a significant reduction in yield. Moreover, water use efficiency in 6 a.m. treatments had increased 18.5 percent more than that of the 2:00 p.m. irrigation treatment. The time of irrigation did not have a meaningful effect on bush height, the number of minor branches, the pod's length. The effect of the amount of irrigation water was meaningful on bush height, number of minor branches, seeds yield, the number of pods in the bush, pods length and seed weight. Seed yield at 8:00 a.m., 2:00 p.m. and 6:00 p.m. treatments has shown 0.29, 17.1 and 7.6 percent decrease in comparison with 6:00 a.m. irrigation treatment, respectively. Moreover, 100-seed weights were significantly affected by the irrigation time. The maximum and minimum weights of 100- seed weights were obtained at 6:00 a.m. and 6:00 p.m. irrigation, respectively. Analysis of variance showed that the number of pods per plant was affected by irrigation time. The maximum number of pods per plant was 101 which belong to the 6:00 a.m. treatment. In this experiment in the case of irrigation at 2:00 p.m., the number of pods per plant was significantly decreased in full and deficit irrigation. The results showed that although the irrigation frequency was the same, irrigation at maximum evapo-transpiration caused the plant to be under stress and the yield was reduced. In other word, it can be said that time of irrigation had no meaningful effect on the appearance and shape of the plant while it was effective in terms of the yield. Overall assessments showed that maximum of the measured features were obtained in the case of 6:00 a.m. treatment.
    Conclusion
    The results showed that irrigation at different times of the day and the applied water stress, reduced water use efficiency. These caused traits such as plant height; number of branches; number of pods per plant; pod and seed weight to be affected by the irrigation depth. Based on the results of this experiment it can be stated that, when there is no limit of water supply, it is recommended to irrigate in the early morning, before the steep slope of the temperature rise. However, in the situations with water shortage problems, is better to manage the water and the product.
    Keywords: Bean, Deficit irrigation, Irrigation time, Water use efficiency}
  • حمیدرضا متقیان، علیرضا حسین پور
    تغییر در فعالیت های ریزجانداران و ویژگی های شیمیایی در خاک فرا ریشه می تواند بر قابلیت استفاده و جزء بندی مس موثر باشد. این تحقیق با هدف بررسی اثر فرا ریشه لوبیا بر قابلیت استفاده و جزء بندی مس در 10 خاک آهکی ایران با استفاده از ریزوباکس در گلخانه انجام شد. کل کربن آلی، کربن آلی محلول، کربن زیست توده میکروبی، pH، مس قابل استفاده (با استفاده از 7 روش عصاره گیری شیمیایی) و شکل های مس در خاک های فرا ریشه و توده تعیین شدند. نتایج نشان داد که کل کربن آلی، کربن آلی محلول و کربن زیست توده میکروبی در خاک های فرا ریشه لوبیا افزایش معنی دار (01/0p)
    کلید واژگان: فرا ریشه, لوبیا, جزء بندی, مس, عصاره گیرهای شیمیایی}
    H.R. Motaghian, A. Hosseinpour
    Change in microorganism activity and chemical properties can be affect on availability and fractionation of Copper (Cu). This research was conducted to investigate the availability and fractionation of Cu in the bean rhizosphere and bulk soils in 10 calcareous soils using rhizobox at greenhouse. Total organic carbon (TOC)، dissolved organic carbon (DOC)، microbial biomass carbon (MBC)، pH، available Cu (by using 7 chemical extractants) and Cu-fractions were determined in the rhizosphere and bulk soils. The results indicated that in the bean rhizosphere soils، TOC، DOC and MBC increased significantly (p)
    Keywords: Bean, Rhizosphere, Copper, Fractionation, Chamical extractants}
  • حمیدرضا متقیان، علیرضا حسین پور
    لجن فاضلاب به عنوان کودی ارزان قیمت برای برطرف کردن کمبود عناصر از جمله روی استفاده می شود. با این حال، عصاره گیر مناسب روی قابل استفاده لوبیا در خاک های آهکی تیمارشده با لجن فاضلاب معرفی نشده است. هدف این پژوهش ارزیابی چند روش شیمیایی در برآورد روی قابل استفاده در خاک های آهکی تیمارشده و تیمارنشده با لجن فاضلاب بود. برای تیمار خاک ها 1٪ (وزنی- وزنی) لجن فاضلاب به خاک ها اضافه و خاک های تیمارشده و تیمارنشده به مدت یک ماه در رطوبت مزرعه خوابانده شدند. در پایان انکوباسیون، خاک ها خشک و روی قابل استفاده با 7 روش (DTPA-TEA، DTPA-AB، مهلیچ 1، مهلیچ 2، مهلیچ 3، HCl 1/0 نرمال و کلرید کلسیم 01/0 مولار) تعیین شد. شاخص های گیاه لوبیا شامل ماده خشک، غلظت و جذب روی در یک آزمایش گلدانی تعیین شدند. نتایج نشان داد که در خاک های تیمارشده و تیمارنشده با لجن فاضلاب، بیشترین مقدار روی با استفاده از روش مهلیچ 3 و کمترین مقدار آن با استفاده از روش مهلیچ 1 عصاره گیری شد. بر اثر افزودن لجن فاضلاب به خاک، روی عصاره گیری شده با روش های مختلف و شاخص های گیاه لوبیا افزایش یافت. همچنین نتایج نشان داد که در خاک های تیمارنشده روی عصاره گیری شده با عصاره گیرهای DTPA -AB، DTPA-TEA و مهلیچ 3 با شاخص های گیاه همبستگی معنی داری داشتند. درحالی که در خاک های تیمارشده با لجن فاضلاب، بین روی عصاره گیری شده با DTPA-TEA و مهلیچ 1 با وزن خشک گیاه و جذب روی و مهلیچ 2 با غلظت روی در گیاه همبستگی معنی داری وجود داشت. نتایج این پژوهش نشان داد که عصاره گیر DTPA-TEA توانایی برآورد روی قابل استفاده لوبیا در خاک های تیمارنشده و تیمارنشده با لجن فاضلاب را دارد.
    کلید واژگان: لجن فاضلاب, عصاره گیرهای روی, لوبیا, DTPA, TEA}
    H.R. Motaghian, A. Hosseinpour
    Sewage sludge uses as a low coast fertilizer to rectify deficit of elements such as zinc (Zn). A suitable extractant for estimation of bean-available Zn in calcareous soils amended with sewage sludge has not yet been introduced. The aim of this research was to assess several chemical extractants for the estimate of available Zn in sewage sludge-amended calcareous soils. For amended soils, 1% (w/w) of sewage sludge was added to 10 calcareous soils, and the soils (amended and un-amended) were incubated at field capacity for 30 days. At the end of incubation, soils were air-dried and available Zn was determined using 7 chemical extractants (DTPA-TEA, AB-DTPA, Mehlich 1, Mehlich 2, Mehlich 3, 0.1 N HCl and 0.01 M CaCl2). Zinc concentration in shoots, Zn uptake, and shoot dry weight of bean were determined in a pot experiment in amended and un-amended soils. The results show that Mehlich 3 and Mehlich 1 extractants extracted the highest and the lowest concentrations of Zn in both amended and un-amended soils, respectively. Furthermore, all three studied indices and Zn extracted by using different methods increased in amended soils. In addition, results indicated that significant correlations were found between extracted Zn using AB-DTPA, DTPA-TEA and Mehlich 3 and plant indices in un-amended soils. On the contrary, in sewage sludge-amended soils only the correlation between extracted Zn using DTPA-TEA and Mehlich 1 with Zn uptake and shoot dry weight and Mehlich 2 with Zn concentration was significant. The results of this study showed that DTPA-TEA could estimate bean-available Zn in the sewage sludge-amended and –un-amended calcareous soils.
    Keywords: Sewage sludge, Zn extracants, bean, DTPA, TEA}
  • طاهره رئیسی، علیرضا حسین پور، فایز رئیسی
    هدف این پژوهش ارزیابی چند عصاره گیر شیمیایی در برآورد فسفر قابل استفاده لوبیا در خاک های آهکی استان چهارمحال و بختیاری بود. بدین منظور فسفر قابل استفاده 10 نمونه خاک با خصوصیات فیزیکی و شیمیایی مختلف توسط عصاره گیرهای اولسن، کالول، بی کربنات آمونیوم-دی تی پی ای، کلرید کلسیم 01/0 مولار، بری І، ІІ و مهلیچІ و ІІ تعیین شد. همچنین فسفر آلی و فسفر کل خاک ها تعیین شدند. به منظور بررسی ارتباط بین شاخص های گیاه لوبیا و فسفر عصاره گیری شده کشت گلدانی در قالب طرح کاملا تصادفی در سه تکرار به مدت 8 هفته اجرا شد. در پایان دوره کشت، لوبیا برداشت و شاخص های گیاهی شامل وزن خشک، غلظت فسفر در گیاه و مقدار جذب فسفر توسط بخش هوایی لوبیا تعیین گردید. نتایج نشان داد که مقدار فسفر استخراج شده توسط عصاره گیرها به صورت زیر کاهش یافت: کالول>مهلیچІІ>بریІІ>اولسن>بی کربنات آمونیوم-دی تی پی ای>مهلیچІ>بریІ>کلریدکلسیم 01/0 مولار. افزون بر این، فسفر آلی و کل خاک ها و فسفر عصاره گیری شده با روش های کالول، مهلیچІІ و اولسن همبستگی معنی داری با شاخص های گیاه داشتند. بررسی رگرسیون گام به گام نشان داد که فسفر آلی و روش های عصاره گیری کالول و اولسن به تنهایی قادرند بخش اعظم تغییرات در شاخص های گیاه لوبیا را توضیح دهند. نتایج این تحقیق نشان داد که روش های کالول، اولسن و مهلیچІІ می تواند برای برآورد فسفر قابل استفاده گیاه لوبیا در خاک های آهکی مطالعه شده استفاده شوند.
    کلید واژگان: فسفر قابل استفاده, لوبیا, عصاره گیرهای شیمیایی}
    T. Raiesi, A. Hosseinpur, F. Raiesi
    The objective of the present study was to evaluate several chemical extractants to estimate available phosphorus (P) for bean growing in calcareous soils from Chaharmahal-Va-Bakhtiari province. The amount of available P was measured by Olsen، Colwell، ammonium bicarbonate-DTPA، 0. 01 M calcium chloride، BrayІ، ІІ، Mehlich І and ІІ extractants. In addition، soil organic P and total P were determined. A pot experiment consisting of a completely randomized design with three replications was conducted to evaluate the plant performance in association with chemical extractants. After the harvest، dry weight، P concentration and P uptake were determined. The results showed that the amount of extractable P decreased in the following order: Colwell> Mehlich ІІ> Bray ІІ> Olsen> Ammonium bicarbonate -DTPA> Mehlich І> Bray І> 0. 01M Chloride calcium. Organic and total P and phosphorus extracted by Colwell، Olsen and Mehlich ІІ methods correlated significantly with plant indices. In addition، the results of stepwise regression analysis showed that the organic P، Colwell and Olsen extractants could explain more variation in the indices of bean plant. The results of this research showed that Colwell، Olsen and MehlichІІ extractants could be used to estimate plant-available P in the studied calcareous soils.
    Keywords: Available phosphorus, Bean plant, Soil chemical extractants}
  • محمد علی خلج، فرهاد مشیری، هادی اسدی رحمانی
    این تحقیق با هدف ارزیابی ‎توان تثبیت بیولوژیک نیتروژن در بین سویه های مختلف ریزوبیوم وکاهش مصرف کودهای نیتروژنه به صورت طرح آزمایشی بلوک های کامل تصادفی با13 تیمار شامل سه سطح صفر،200 و 400 کیلوگرم اوره در هکتار و 10سطح سویه باکتری ریزوبیوم در 4 تکرار و در 2 سال به صورت مزرعه ای در ایستگاه اسماعیل آباد مرکز تحقیقات کشاورزی قزوین انجام شد. در 2 مرحله(50% گلدهی و زمان برداشت) صفات مورد نظر (وزن خشک اندام هوایی، تعداد و وزن غده ها، میزان جذب نیتروژن و عملکرد دانه) برای انتخاب سویه برتر اندازه گیری شد. نتایج حاصل از 2 سال آزمایش مزرعه ای و بررسی صفات مورد نظر اندازه گیری شده نشان داد که سویه L – 75 به عنوان سویه برتر در تثبیت نیتروژن بوده و باعث بیشترین اثر مثبت روی صفات مورد نظر گردید و می تواند برای تلقیح بذر لوبیا در منطقه قزوین به کشاورزان منطقه توصیه گردد. این سویه باعث بیشترین تعداد غده و وزن خشک بوته در دو سال شد. افزایش عملکرد، توسط این سویه در سال اول و دوم به ترتیب 26درصد و 40درصد بدست آمد. این مطالعه نشان داد که تلقیح بذر لوبیا با سویه های موثر ریزوبیوم موجب افزایش رشد گیاه و عملکرد دانه شده و اثر قابل توجه ای در کاهش مصرف کودهای نیتروژنی دارد.
    کلید واژگان: لوبیا, تثبیت بیولوژیک نیتروژن, ریزوبیوم, عملکرد}
    M.A. Khalaj, F. Moshiri, H. Asadi Rahmani
    This study was conducted to evaluate N2-fixing ability of rhizobia strains inoculated with common bean. The experiment was carried out in a randomized complete block design (RCBD) with 13 treatments including 10 Rhizobium isolates، two nitrogen fertilizer levels (200 and 400 kg urea per ha) and one control (without Nitrogen and rhizobium) in four replications at Esmaeel Abad research station of Qazvin. Plant sampling was done in two growth stages and nodule number and dry weight، shoot dry weight and total N-uptake and seed yield were evaluated. Results of two years field experiment showed that isolate L-75 showed the superior N2-fixing performance and had the highest positive effect on growth factors and could be recommended to use as inoculants strain in Qazvin region. This isolate، produced highest nodule number and dry weight in both years of study. Seed yield production was promoted by 26 and 40% more than control by application of isolate L-75 in the first and second year، respectively. This study showed that inoculation of common bean with effective rhizobia strains resulted in promoting of plant growth and seed yield production and have the benefit to reduce nitrogen fertilizer application in bean cropping.
    Keywords: Bean, Biological Nitrogen Fixation, Rhizobium, Yield}
  • سالومه سیدعلیخانی، مهدی شرفا، ابوالقاسم توسلی، سیده سهیلا ابراهیمی
    آلودگی های نفتی، از جمله رایج ترین و خطرناک ترین آلاینده هایی هستند که باعث آلودگی محیط زیست می شوند. تکنولوژی نو ظهور گیاه-پالایی به منظور پالایش برخی آلودگی ها، از جمله آلودگی های نفتی، به دلایل هزینه ی کم و پایین بودن تکنولوژی مورد نیاز، در دنیا بسیار مورد توجه قرار گرفته است. در این پژوهش با هدف پاک سازی مناطق آلوده به هیدروکربن های نفتی، سه گیاه جو، ماش و لوبیا از دو خانواده ی گرس و لگومینه انتخاب و در سه سطح تراکم І، Π و Ш که به ترتیب بیشتر می شد (گیاه جو و ماش به ترتیب10-15-20 و لوبیا 5-10-15 عدد بذر در هر گلدان) در قالب طرح بلوک کامل تصادفی، آزمایش فاکتوریل، در سه تکرار در خاک آلوده و غیر آلوده کشت گردیدند. آلودگی اولیه و آلودگی خاک در سه مرحله ی جوانه زنی، رویشی و زایشی رشد گیاه اندازه گیری گردید و نتایج با استفاده از نرم افزار SAS تجزیه و تحلیل گردید. نتایج نشان داد که حداکثر نرخ پالایش مربوط به گیاه جو در سطح تراکم Ш بود که میزان آلودگی را تا 78/45 درصد کاهش داد. به طور کلی به علت مقاومت بالای گیاه جو به آلودگی در طول رشد و نرخ پالایش بالای آن، در بین تیمارهای مورد آزمون مناسب ترین تیمار جهت گیاه پالایی، تشخیص داده شد.
    کلید واژگان: آلودگی, جو, خاک, لوبیا, ماش, نفت}
    S. Seyed Alikhani, M. Shorafa, A. Tavassoli, - S.S. Ebrahimi
    Petroleum pollution is one of the most common and dangerous pollutions that is due to petroleum industries such as refineries, and consequently of oil pipes and tanks leak causing environmental pollutions. One of the newest born technologies in this area is phytoremediation, in which plants are used for decreasing of petroleum pollution. This technology is used for remediation of soil, underground and waste water pollution, because of low expenses and simple application. In this research bioremediation system by three plants barley, vetch and bean at three levels of density, with three replications in factorial experiments, randomized complete block design (RCBD) was used. In three steps of plant growth, concentration of total petroleum hydrocarbons (TPHs) of soil was measured. Statistical analysis showed that the amount of soil remediation had a direct relation with increasing plant density levels. The maximum remediation belonged to barley which in it's maximum density level, it reduced the amount of pollution up to 45.78%. Generally, because of high resistance of barley to petroleum pollution and it’s ability for remediation of pollution, barley was recognized as the best plant among the evaluated treatments for remediation of petroleum polluted soils.
  • فرود صالحی، محمدجعفر بحرانی، سید عبدالرضا کاظمینی، حسن پاک نیت، نجفعلی کریمیان
    بقایای گیاهی، مواد آلی مفیدی محسوب می شوند که می توانند تغییرات مهمی در ویژگی های زیستی، شیمیایی و فیزیکی خاک ایجاد کرده و سبب افزایش یا پایداری عملکرد محصولات زراعی شوند. به منظور بررسی حفظ بقایای گیاهی و اختلاط آنها با خاک و کاربرد کود نیتروژن بر ویژگی های خاک در زراعت لوبیا قرمز (Phaseolus vulgaris L.)، آزمایشی در تابستان 1387 و 1388 در قالب بلوک های کامل تصادفی به صورت دو بار خرد شده با سه تکرار در مزرعه پژوهشی دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز (باجگاه) انجام شد. فاکتور اصلی رقم لوبیای قرمز (لوبیا قرمز D81083 و قرمز صیاد)، فاکتور فرعی کود نیتروژن (صفر، 5/34، 69 و 5/103 کیلوگرم نیتروژن در هکتار) و فاکتور فرعی فرعی بقایای گندم (0، 25، 50 و 75 درصد) بود. نتایج نشان داد که کربن آلی، نیتروژن، فسفر و پتاسیم خاک با کاربرد بقایای گیاهی افزایش یافتند. استفاده از مقادیر زیاد بقایا (75 درصد)، در ویژگی های فوق تفاوت معنی داری ایجاد نکرد. بنابراین حفظ بقایای گیاهی می تواند به بهبود ویژگی های خاک کمک کند. بنابراین میزان مطلوب بقایای گیاهی برای کیفیت مناسب خاک، حفظ 50 درصد بقایای گندم بود. کاربرد کود نیتروژن، باعث افزایش میزان نیتروژن و کاهش میزان فسفر و پتاسیم خاک شد، ولی تاثیری بر کربن آلی خاک نداشت.
    کلید واژگان: لوبیا, بقایای گندم, ویژگی های خاک}
    F. Salehi, M. J. Bahrani, S. A. Kazemaini, H. Pakniyat, N. A. Karimian
    Crop residues are beneficial substances that can bring about important changes in soil biological, chemical and physical properties and can also increase or stabilize crops yield. A field experiment was carried out at Research Station of College of Agriculture, Shiraz University, Shiraz, Iran, to determine the effects of wheat (Triticum aestivum L.) residue rates in combination with N levels on some soil properties in common bean (Phaseolus vulgaris L.) cultivation for two years (2008-2009). The experiment was conducted as split split-plot arranged in a completely randomized blocks design with three replications. Treatments were two red bean cultivars as main plots, N levels (0, 34.5, 69, and 103.5 kg ha-1) as sub-plots and residue rates (0, 25, 50 and 75%) as sub sub-plots. The results showed that application of crop residues significantly increased soil organic carbon, N, K, and P contents. Heavy crop residue (75%) application had no effects on these soil properties. Thus, retaining 50% crop residue was optimum for proper soil quality. Increased N application increased soil N, decreased P and K contents, and had no effects on organic carbon.
  • منیژه سبکدست، فرنگیس خیال پرست

    این تحقیق به منظور تعیین روابط میان عملکرد دانه و اجزای عملکرد با استفاده از 30 رقم لوبیا، در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با چهار تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه تهران به اجرای درآمد. در مجموع 18 صفت مربوط به رشد رویشی و زایشی و اجزای عملکرد مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج تجزیه واریانس ساده نشان داد که ارقام از نظر صفات مورد بررسی اختلاف معنی داری دارند که دلالت بر وجود تنوع ژنتیکی بین آنها می نماید. صفات وزن غلاف، تعداد غلاف، تعداد دانه در غلاف، عملکرد بیولوژیک، تعداد روز تا رسیدگی و تعداد روز تا گل دهی با عملکرد دانه هم بستگی مثبت و معنی دار داشته و ضریب هم بستگی بین عملکرد دانه با بقیه صفات معنی دار نبود. تجزیه رگرسیون گام به گام نشان داد که حداکثر اختلاف عملکرد دانه را می توان به تعداد غلاف، تعداد دانه در بوته، وزن صد دانه و طول غلاف نسبت داد. لذا از این چهار صفت برای انجام تجزیه علیت استفاده شد. نتایج تجزیه علیت نشان داد که بیشترین اثر مستقیم و مثبت بر عملکرد دانه مربوط به تعداد دانه در بوته و کمترین آن مربوط به تعداد غلاف است. تجزیه عامل ها سه عامل را استخراج کرد که 7/78 درصد از تغییرات کل داده ها را توجیه کرد. عامل اول در مجموع 47/52 درصد است که تغییرات داداه های اولیه را توجیه کرد و عاملی مهم تر از سایر عوامل می باشد. این عامل شامل وزن غلاف، عملکرد بیولوژیک، عملکرد دانه و تعداد غلاف در بوته بود. این عامل به عنوان عامل عملکرد و اجزای عملکرد نام گذاری شد.

    کلید واژگان: لوبیا, هم بستگی ژنتیکی, رگرسیون گام به گام, تجزیه علیت, تجزیه به عامل ها}
    M. Sabokdast *, F. Khyalparast

    This research was conducted in order to determine the relationship between grain yield and yield components, using 30 common bean varieties in a randomized complete block design with four replications at the Agricultural filed faculty of Agriculture,Tehran university In this study 18 traits were assessed on 10 random plants from each plot. The result showed that there were significant differences among varieties in terms of trait under study, indicating the existence of genetic variation among varieties. Also results showed that the grain yield had a positive and significant genotypic correlation with number of seed/pod, pod weight, number of pod/plant, biological yield, days to flowering and maturity. Stepwise regression analysis showed that the maximum variation in grain yield could be attributed to the number pod/plant, number seed/plant, 100 seed weight and pod length. The results of path analysis showed that the highest direct effect, being positive, was related to number seed/plant and the lowest direct effect, which was related to number pod/plant. Factor analysis resulted in three factors that accounted for 78/7% of total variation. The first factor accounted for 38.39% of total variation and was designated as yield and yield component factor. This factor is comprised of pod weight, biological yield, grain yield and number of pod/plant traits.

    Keywords: Bean, Genetic correlation, Stepwise regression, Path analysis, Factor analysis}
  • مژگان شاه محمدی، شیرین قربانی، احمد اصغرزاده، فرهاد رجالی، علیرضا شعرای نجاتی
    سه سویه باکتری Agrobacterium rhizogenes (A4S و A4V و یک سویه منصوب به این باکتری) برای مایه زنی هفت نوع بافت گیاهی شامل دیسکهای استریل هویج، برگچه ها و لپه های دانه رست لوبیا، ساقه گیاه کامل لوبیا، ساقه های میان گرهی حاصل از کشت بافت سیب زمینی، ریشه چه دانه رست استریل یونجه و ساقه های میان گرهی کامل یونجه به کار برده شد. در دیسکهای هویج، برگچه و ساقه لوبیا و ساقه های سیب زمینی در محل مایه زنی ریشه های ظریف و انبوه مشاهده گردید. درصد تشکیل ریشه های القایی در گیاهان مختلف توسط سه سویه باکتری متفاوت بود. به نظر می رسد تشکیل ریشه های القایی تحت تاثیر گونه گیاهی و سویه باکتری A. rhizogenes قرار دارد.
    کلید واژگان: Agrobacterium rhizogenes, ریشه های القایی, سیب زمینی, لوبیا, هویج, یونجه}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال