به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « quaternary » در نشریات گروه « آب و خاک »

تکرار جستجوی کلیدواژه « quaternary » در نشریات گروه « کشاورزی »
  • زانیار امیری*، فرهاد خرمالی، مانفرد فرشن، مارتین کهل، کریستین زیدن
    زمینه و هدف

    در طول دوره کواترنر، مناطق میانی تا عرض جغرافیایی بالا تحت تاثیر رسوب لس قرار گرفتند. در نواحی شمالی و شمال شرقی ایران، نهشته های لس قابل توجهی وجود دارد که در امتداد دامنه شمالی رشته کوه های البرز و فلات لسی ایران پراکنده شده است. درون این نهشته های لس، پالیوسول هایی هستند که در شرایط آب و هوایی گرم و مرطوب (دوره بین یخبندان) تشکیل شده اند. این پالیوسول ها تغییرات اقلیمی و محیطی رخ داده در دوره کواترنر را نشان می دهند. درک رابطه بین رسوب لس و تشکیل پالیوسول ها می تواند بینش قابل توجهی را در مورد فرایند هایی که باعث تغییرات در آب وهوای جهانی می شود و چگونگی تاثیر آن ها بر زمین و اکوسیستم ارایه دهد. بررسی ها نشان داده است که رسوبات لسی و خاک های مشتق از آن غلظت های متفاوتی از کانی های آهن دار مانند هماتیت، اکسی-هیدروکسید آهن و گوتیت را در خود دارند. کانی های آهن دار به تغییرات محیطی بسیار حساس هستند و بررسی تغییرات این کانی ها در توالی های لس-پالیوسول می تواند شاخصی ارزشمند برای مطالعه تغییرات محیطی گذشته باشد. دو کانی اصلی که باعث ایجاد تغییر رنگ پذیرفتاری مغناطیسی در توالی های لس-پالیوسول می شوند گوتیت و هماتیت است. بنابراین بررسی این توالی ها از جنبه پارامترهای مغناطیسی و رنگ سنجی این امکان را فراهم می کند که تغییرات محیطی و اقلیمی گذشته را در توالی های لس-پالیوسول شناسایی کرد. هدف اصلی این تحقیق بررسی تغییرات اکسیدهای آهن در توالی لس-پالیوسول بلوچ آباد در شرق استان گلستان با استفاده از تکنیک های رنگ سنجی و پذیرفتاری مغناطیسی وابسته به دما به منظور ارایه اطلاعات کافی برای بازسازی شرایط اقلیمی گذشته در طول شکل گیری پالیوسول ها است.

    مواد و روش ها

    نمونه برداری از توالی لس-پالیوسول بلوچ آباد در شرق استان گلستان، برای هر افق لس و پالیوسول انجام شد. بررسی رنگ سنجی و پذیرفتاری مغناطیسی وابسته به دما به ترتیب برای 1345 و 24 نمونه در موسسه لیاگ، آلمان انجام شد. رنگ سنجی با استفاده از دستگاه اسپکتروفتومتر در محدوده نور مریی و پذیرفتاری مغناطیسی وابسته به دما نیز در محدوده دمایی 20 تا 700 درجه سانتی گراد در محیط حاوی گاز آرگون برای جلوگیری از اکسیداسیون انجام شد.

    نتایج و بحث:

     از جمله نتایج این مطالعه می توان به شناسایی کانی های آهن دار در نمونه های لس و پالیوسول با استفاده از آنالیز رنگ سنجی اشاره کرد. کانی های آهن دار مانند هماتیت، گیوتیت و ماگهمیت را به ترتیب می توان در طول موج های 565، 435 و 595 نانومتر شناسایی کرد. نتایج رنگ سنجی نشان داد که نسبت هماتیت به گیوتیت پالیوسول ها در مقایسه به رسوبات لسی در منطقه مورد مطالعه افزایش داشته است که نشان دهنده افزایش بارندگی و رطوبت خاک در دوران بین یخچالی است. منحنی گرمایشی (پذیرفتاری مغناطیسی وابسته به دما) نمونه های لس در دمای 590-560 درجه سانتی گراد کاهش شدیدی را نشان داد به دلیل وجود کانی مگنتیت در این نمونه ها است. در حالیکه این اتفاق در پالیوسول ها در دمای 350-300 درجه سانتی گراد رخ می دهد که به دلیل از بین رفتن کانی ماگهمیت تشکیل شده در دوران بین یخچالی است. نتایج نشان داد که هرچه مقدار کاهش منحنی گرمایشی در پالیوسول ها بیشتر باشد نشان دهنده افزایش شدت فرایندهای خاکساز است.

    نتیجه گیری

    نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که کانی های آهن دار مانند مگنتیت، ماگهمیت، هماتیت و گیوتیت در لس و پالیوسول ها نقش مهمی در ایجاد خواص مغناطیسی و رنگ خاک دارند. همچنین افزایش حضور هماتیت و ماگهمیت در پالیوسول ها نشان دهنده افزایش شدت فرآیندهای خاکسازی و رطوبت در زمان تشکیل پالیوسول ها است. نتایج این تحقیق نشان داد که تکنیک رنگ سنجی و در کنار پذیرفتاری مغناطیسی وابسته به دما می تواند یکی از روش های سریع و دقیق در مطالعه و شناسایی پالیوسول ها باشد.

    کلید واژگان: کواترنر, تغییر اقلیم, لس, اکسید آهن}
    Zaniar Amiri *, Farhad Khormali, Manfred Frechen, Martin Kehl, Christian Zeeden
    Background and objectives

    During the Quaternary period mid to high-latitude areas were affected by loess deposition. In Iran's northern and northeastern regions, significant loess deposits are prevalent and distributed throughout the Iranian Loess Plateau and along the northern foothills of the Alborz Mountains. Intercalated within these loess deposits are paleosols, formed during warm and moist climatic conditions (interglacial period). These paleosols offer an opportunity to study the climatic and environmental changes that occurred during the Quaternary period. Understanding the relationship between loess deposition and paleosol formation can offer significant insights into the mechanisms that drive changes in global climate and how they affect the Earth's geology and ecosystems. Studies have shown that loess sediments and loess-derived soils contain different concentrations of iron minerals such as hematite, iron oxyhydroxide, and goethite. These minerals are highly sensitive to environmental changes, and evaluating the changes of these minerals in loess-paleosol sequences can be a valuable indicator for studying paleoenvironmental changes. The two main minerals that cause color and magnetic susceptibility changes in loess-paleosol sequences are goethite and hematite. Therefore, the assessment of loess-paleosol sequences from the aspect of magnetic and colorimetric parameters provides the possibility to identify paleoenvironmental and climatic changes. The main goal of this research is to investigate the changes in iron oxides in the loess-paleosol sequence in the east of Golestan province using colorimetric techniques and temperature-dependent magnetic susceptibility in order to provide enough information for reconstructing the paleoclimatic conditions during the formation of paleosols.

    Material and Methods

    Sampling was performed from the loess-paleosol sequence in the eastern Golestan province, for each loess and paleosol horizon. Initial colorimetric and magnetic susceptibility measurements were carried out respectively for 1345 and 24 samples at LIAG Institute in Germany. Color measurements were carried out with a spectrophotometer machine that covered the visible light range. The temperature magnetic susceptibility was carried out using in the 20–700°Ctemperature range in an argon atmosphere to minimize oxidation.

    Results and Discussion

    According to the results of this study, we can mention the identification of iron minerals in loess and paleosol samples using colorimetric analysis. Iron minerals such as hematite, goethite, and maghemite can be detected at wavelengths 565, 435, and 595 nm, respectively. Colorimetric results showed that the ratio of hematite to goethite of paleosols has increased compared to loess sediments in the study area, which indicates the increase in precipetation and soil moisture during the interglacial period. The heating curve (temperature-dependent magnetic susceptibility) of loess samples at 560-590 degrees Celsius showed a sharp decrease due to magnetite minerals in these samples. At the same time, this happens in paleosols at a temperature of 300-350 degrees Celsius, which is due to the loss of the maghemite mineral formed during the interglacial period. The results showed that the decrease in the heating curve in paleosols indicates the increase in the intensity of soil-forming processes.

    Conclusion

    The results of this study showed that iron minerals such as magnetite, maghemite, hematite, and goethite in loess and paleosols play an important role in magnetic properties and soil color. Also, the increase in the presence of hematite and maghemite in paleosols indicates the increase in the intensity of soil formation processes and humidity during the formation of paleosols. The results of this research showed that the colorimetric technique, along with temperature-dependent magnetic susceptibility, can be one of the fast and accurate methods in studying and identifying paleosols.

    Keywords: quaternary, Climate Change, Loess, Iron oxide}
  • پریسا فرزام نیا، شهرام منافی، حمیدرضا ممتاز
    رسوبات کواترنر بخش عمده عرصه های کشاورزی و منابع طبیعی منطقه ارومیه را به خود اختصاص داده اند. به منظور بهره برداری بهینه و پایدار از این اراضی، چگونگی تشکیل، شناخت خصوصیات فیزیکوشیمیایی و کانی شناسی این خاک ها ضروری است. در این مطالعه 8 خاکرخ در خاک های متشکله بر رسوبات کواترنر منطقه ارومیه مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که این خاک ها به علت فرایندهای متوالی فرسایش ورسوب گذاری دارای ضخامت و تحول کمی می باشند. توالی فرایندهای فرسایش-رسوب گذاری و خاکسازی در دوره های مختلف منجر به تشکیل توالی افق های کلسیک و لایه های رسوبی در اعماق زیاد این خاکرخ ها شده است و این افق های مدفون احتمالا بیانگر تغییرات اقلیمی در طول کواترنر هستند که در خلال نوسانات اقلیمی در دوره های مرطوب، انحلال و جابجایی کربنات و در دوره های خشکی، رسوب و تجمع کربنات رخ داده است. نتایج کانی شناسی رس نشان داد که کانی های غالب منطقه مورد مطالعه عمدتا شامل، اسمکتایت، کائولینایت، ایلایت، کلرایت و ورمی کولایت می باشند. ایلایت، کلرایت و کائولینایت عمدتا منشا موروثی و ورمی کولایت منشا پدوژنیک داشت. همچنین کانی اسمکتایت دارای هر سه منشا، موروثی، نوتشکیلی و تغییر شکل بود و فراوانی آن با عمق افزایش یافت. منشا اسمکتایت در افق های مدفون به تغییر شکل ایلایت نسبت داده شد و با توجه به لزوم شرایط رطوبتی نسبتا زیاد برای هوازدگی ایلایت، وقوع این فرایند به اقلیم مرطوب تر گذشته نسبت داده شد. بنابراین نتایج بدست آمده از این تحقیق می تواند راهنمایی برای شناسایی تغییرات اقلیمی وقوع یافته در منطقه مورد مطالعه باشد.
    کلید واژگان: کواترنر, کانی شناسی, تغییر اقلیم, دشت ارومیه}
    Parisa Farzamnia, Shahram Manafi, Hamidreza Momtaz
    Quaternary sediments have occupied most of the agricultural and natural resources of urmia region. Recognition of physicochemical and mineralogical properties of these soils is essential to optimum and stable use of these lands. In this study, eight soils profiles excavated on Quaternary sediments of Urmia region were investigated. The results showed that little thickness and evolution of studied soil was possibly due to the sequential soil erosion and sedimentation processes.Consecutive erosion-deposition processes at different periods led to the formation of calcic horizons and sedimentary layers in lower depths indicating climatic fluctuation, along with dissolution and translocation of carbonate in wetter periods as well as its deposition and accumulation in drier periodsClay mineralogical results revealed smectite, kaolinite, illite, chlorite and vermiculite as dominant clay minerals in the study area. Illite, cholorite and kaolinite mainly considered as inheritance fromthe parent materials while pedogenic formation explain the presence of vermiculite. Moreover, smectites was found to have three origins of inheritance, neoformation and transformation and its abundance was increased with depth. The origin of smectite in the buried horizons was attributed to the illite transformation. According to the heavy moisture demand on illite weathering, the occurrence of this process can be associated with more humid condition during the past climate. So the achieved results of present study can be a clue to recognize the climatic changes in the study area.
    Keywords: Quaternary, Clay mineralogy, Climate change, Urmia plain}
  • شمس الله ایوبی، مصطفی کریمیان اقبال، احمد جلالیان

    خاک های قدیمی خاک هایی هستند که تحت شرایط اقلیمی و اکولوژیکی متفاوت از حال حاضر تشکیل شده اند. علی رغم این که این خاک ها در ناحیه ایران مرکزی گسترش قابل توجهی دارند، پژوهش های کافی روی آنها صورت نگرفته است. یکی از تکنیک های مهم برای شناسایی و تفسیر این خاک ها در راستای مطالعات اقلیم شناسی گذشته، بررسی میکرومرفولوژیکی خاک می باشد. در این تحقیق شواهد میکرومرفولوژی در خاک قدیمی در منطقه اصفهان به منظور تفسیر شرایط اکولوژیکی و اقلیمی گذشته مورد بررسی قرار گرفته اند. نتایج مطالعه نشان می دهد که در خاک قدیمی سپاهان شهر پوسته های رسی فوق وجود دارد که نشان دهنده شرایط مرطوب تر گذشته منطقه است. انتقال گچ و آهک ثانویه روی پوسته های رسی نشان دهنده خشک تر شدن اقلیم در مراحل بعدی بوده و منجر به تشکیل یک خاک پلی پدوژنیک شده است. مشاهدات میکروسکوپی خاک منطقه سگزی نشان از فعالیت های بیولوژیکی شدید در افق تیره مدفون شده ای دارد که در دوره سرد و نیمه یخچالی درایس جوان توسعه یافته و شرایط مردابی را ایجاد کرده است. در مجموع نتایج این پژوهش موید این است که در طول دوره کواترنر هم زمان با دوره های یخچالی در عرض های جغرافیایی بالاتر فلات ایران رطوبت موثر بیشتری دریافت کرده و در دوره های بین یخچالی شرایط خشک تری حاکم بوده است. نوسانات اقلیمی مزبور آثار خود را به صورت شواهد پدروژنیک در خاک های منطقه اصفهان به ارث گذارده است.

    کلید واژگان: خاک های قدیمی, میکرومرفولوژی, تغییر اقلیم, کواترنر}
    S. Ayoubi *, M. Karimian Eghbal, A. Jalalian

    Paleosols include soils formed under climatic condition different from the present. Although such soils are widespread in central Iran region, adequate investigations of them are yet to be carried out. Micromorphology is one of the most important tools in plaeoclimatological studies. This investigation was carried out to study microscopic features of two paleosols from Isfahan province to reconstruct the paleoclimatic condition during the Quaternary. The results of this study indicate that strong clay coatings are presented in Sepahanshahr paleosol, indicating moisture regime in the past. This paleosol is polygenetic due to calcite and gypsum accumulation during drier periods compared to clay illuviation condition. Micromorphological features in Segzi paleosol indicate that this area has experienced a swampy environment during the younger Dryas. The overall results from this study indicate that climatic oscillation evidences during Quaternary have been preserved in paleosols from Isfahan region.

    Keywords: Paleosols, Micromorphology, Cliamte change, Quaternary}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال