جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « فلزات سنگین » در نشریات گروه « باغبانی »
تکرار جستجوی کلیدواژه «فلزات سنگین» در نشریات گروه «کشاورزی»-
یکی از عوامل ایجاد تنش محیطی در گیاهان، حضور فلزات سنگین در محیط کشت آن هاست. منگنز به عنوان یکی از عناصر غذایی ضروری کم مصرف در گیاهان شناخته می شود. با این حال، انباشت اضافی منگنز در خاک و گیاهان می تواند آثار منفی بر فعالیت های گیاهی داشته باشد، که به کاهش جذب عناصر غذایی و در نتیجه، کاهش محصول منجر می شود. در این پژوهش، تاثیر سیلیسیم بر گیاه کتان روغنی (.Linum usitatisimum L) تحت تنش منگنز ارزیابی شد. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب یک طرح کاملا تصادفی با چهار تکرار انجام شد. دو عامل اصلی شامل سطوح مختلف منگنز در چهار سطح (2، 250، 500 و 1000 میکرومولار) و سیلیسیم در پنج سطح (0، 0/5، 1، 1/5 و 2 میلی مولار) بودند. نتایج این پژوهش نشان داد که در بالاترین سطح تنش منگنز، محتوای پرولین، قندهای محلول و غلظت منگنز در ریشه و شاخساره گیاه نسبت به شاهد به ترتیب افزایش 1/5، 4/4، 2/5 و 3/1 برابری یافت. در هر چهار سطح منگنز، بیش ترین مقدار ویژگی های مورد بررسی از تیمار کاربرد 2 میلی مولار سیلیسیم به دست آمد. استفاده از سیلیسیم منجر به افزایش محتوای پرولین و قندهای محلول برگ و افزایش توان فتوسنتزی گیاه شد. این آثار باعث افزایش وزن خشک ریشه و شاخساره گیاهان تحت تیمار با سطوح مختلف سیلیسیم نسبت به سطح بدون کاربرد سیلیسیم گردید. با توجه به نتایج به دست آمده، استفاده از سطح دو میلی مولار سیلیسیم به عنوان یک راهکار مدیریتی موثر در بهبود آثار مضر منگنز در گیاه کتان روغنی پیشنهاد می شود. این اقدام می تواند منجر به کاهش میزان منگنز در ریشه و شاخساره گیاهان گردد.
کلید واژگان: پرولین, تنش, ویژگی های فیزیولوژیک, فلزات سنگین, وزن خشک}Environmental stress in plants, particularly due to heavy metal presence, poses a significant challenge to their growth. Manganese, an essential micronutrient, can become detrimental when accumulated in soil and plants. To assess the impact of silicon on linseed (Linum usitatissimum L.) under manganese stress, a factorial experiment was conducted. Linseed plants were grown in hydroponic culture with four different manganese levels (2, 250, 500 and 1000 μM) along with five silicon treatment levels (0, 0.5, 1, 1.5 and 2 mM). Results revealed that increasing manganese stress levels led to a rise in proline, soluble sugars content, and manganese in the root and shoot, accompanied by a decrease in other studied traits. Notably, the application of 2 mM silicon consistently yielded the highest values across all manganese levels for the examined traits. Silicon application enhanced proline and soluble sugars content in leaves, consequently increasing plant photosynthetic capacity and leading to greater root and shoot dry weights under various silicon levels. The use of silicon significantly ameliorated the harmful effects of manganese in linseed under manganese stress conditions. Therefore, 2 mM silicon is recommended as a beneficial solution in areas contaminated with manganese, which can lead to the reduction of this heavy metal in the root and shoot of plants.
Keywords: Dry Weight, Heavy Metals, Physiological Traits, Proline, Stress} -
کاربرد هورمون های گیاهی، به عنوان یک راه حل ساده و مناسب برای کاهش اثر مضر فلزات سنگین در گیاهان معرفی شده است. برای بررسی اثر سالیسیلیک اسید بر کاهش تنش سرب در گوجه فرنگی (.Lycopersicon esculentum L)، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار در گلخانه دانشگاه رازی انجام شد. تیمارها شامل سرب در سه سطح (0، 150 و 300 میلی گرم بر کیلوگرم خاک از نمک نیترات سرب) و سالیسیلیک اسید در سه سطح (0، 250 و 500 میکرومولار) بودند. نتایج نشان داد که بیش ترین مقدار پرولین (23/4 میلی مول بر گرم) و غلظت سرب شاخساره (4/26 میلی گرم بر کیلوگرم) در تیمار 300 میلی گرم بر کیلوگرم سرب و بدون سالیسیلیک اسید به دست آمد که نسبت به تیمار شاهد (بدون کاربرد سرب و سالیسلیک اسید)، به ترتیب افزایش 303 و 387 درصد را نشان می دهد. همچنین، بیش ترین قندهای محلول (0/48 میلی گرم بر کیلوگرم)، ارتفاع گیاه (43/5 سانتی متر)، طول ریشه (18/3 سانتی متر در بوته)، وزن خشک شاخساره (7/48 گرم در بوته) و سطح برگ (263/1 سانتی مترمربع در بوته) در تیمار 500 میکرومولار سالیسیلیک اسید و بدون سرب حاصل شد. به طور کلی، نتایج نشان داد کاربرد سالیسیلیک اسید به عنوان یک هورمون گیاهی، راه حلی ساده و مناسب برای کاهش آثار مضر تنش سرب در گوجه فرنگی است.
کلید واژگان: تنش, فلزات سنگین, ویژگی های رشدی, هورمون گیاهی}The use of plant hormones has been introduced as a simple and suitable strategy to reduce the adverse effect of heavy metals in plants. To investigate the effect of salicylic acid (SA) in reducing lead (Pb) stress in tomato (Lycopersicon esculentum L.), a factorial experiment was conducted based on completely randomized design with three replications in the greenhouse of Razi University. Factors included soil Pb contamination at three levels (0, 150 and 300 mg kg-1 soil as Pb(NO3)2) and SA at three levels (0, 250 and 500 μM). Results showed that the highest proline content (23.4 mmol g-1) and Pb concentration (4.26 mg kg-1) were obtained in 300 mg kg-1 of Pb and 0 μM SA, which shows an increase of 303 and 387%, respectively, compared to the control (without Pb and SA). Also, the highest amount of soluble sugars (0.48 mg kg-1), plant height (43.5 cm), root length (18.3 cm/plant), shoot dry weight (7.48 g/plant), and leaf area (263.1 cm2/plant) were found in the treatment of 500 μM SA and 0 mg kg-1 Pb. In general, the results showed that the application of SA, as a plant hormone, is a simple and convenient method to reduce the adverse effects of Pb stress in tomato.
Keywords: Plant hormones, Heavy metals, Growth characteristics, Stress} -
تجمع فلزات سنگین در گیاهان دارویی می تواند پیامدهای خطرناکی برای سلامت انسان داشته باشد. هدف از این پژوهش، بررسی غلظت فلزات سنگین روی، سرب، مس و کادمیوم در خاک، شاخساره و ریشه گیاهان دارویی گوش بره (.Phlomis olivieri Benth) و سنبله ای ارغوانی (.Stachys inflata Benth) در اطراف معدن سرب و روی زه آباد استان قزوین است. به این منظور پس از برداشت و آماده سازی نمونه های خاک و گیاه، غلظت فلزات سنگین توسط دستگاه جذب اتمی در سه تکرار اندازه گیری شد. نتایج نشان داد برخلاف مس و کادمیوم، غلظت سرب و روی در خاک، شاخساره و ریشه گیاهان مورد بررسی چندین برابر حدود مجاز است. میانگین غلظت روی و سرب در خاک آلوده به ترتیب 1791 و mg/kgو2855 بدست آمد. میانگین غلظت روی و سرب در ریشه های گیاه گوش بره به ترتیب 394 و mg/kgو56، در شاخساره این گیاه 442 و mg/kgو76، در ریشه های گیاه سنبله ای ارغوانی 452 و mg/kgو38 و در شاخساره 501 و mg/kgو68 مشاهده شد. بیش ترین غلظت روی در ریشه گیاه سنبله ای ارغوانی (mg/kg و 694) و بیش ترین غلظت سرب در شاخساره گیاه گوش بره (mg/kg و 140) اندازه گیری شد. مقادیر ضریب انتقال برای سرب و روی در هر دو گیاه بیش تر از یک و برای مس و کادمیوم کم تر از یک بود. با توجه به برداشت این دو گیاه دارویی خودرو توسط مردم بومی منطقه، نتایج این پژوهش می تواند زنگ خطری برای سلامت این افراد باشد.
کلید واژگان: آلودگی, دستگاه جذب اتمی, فلزات سنگین, ضریب انتقال, معدن}Accumulation of heavy metals in medicinal plants can have dangerous consequences for human health. This study investigates the concentration of heavy metals including zinc, lead, copper, and cadmium in the soil, aerial parts (shoot), and roots of the medicinal plants Phlomis olivieri Benth. and Stachys inflata Benth. around the Zeh-Abad lead and zinc mine in Qazvin province. The soil and plant samples were collected and prepared, and the total concentrations of heavy metals in the samples were measured by an atomic absorption spectroscopy in three replicates. The results showed that, unlike copper and cadmium, the concentrations of lead and zinc in the soil, shoot, and roots of the studied plants were several times greater than the standards (i.e., EPA and WHO). The average concentrations of zinc and lead in the contaminated soil were 1791 and 2855 mg/kg, respectively. The average concentrations of zinc and lead in the roots of Ph. olivieri were 394 and 56 mg/kg, respectively, and in the shoot of this plant were 442 and 76 mg/kg, in the roots of S. inflata, were 452 and 38 mg/kg, and in the shoot of this plant were 501 and 68 mg/kg, respectively. The highest concentration of zinc was measured in the root of S. inflata (i.e. 694 mg/kg) and the highest concentration of lead was determined in the shoot of Ph. olivieri (i.e. 140 mg/kg). The transfer factor values for the lead and zinc in both plants were higher than one; in the case of the copper and cadmium, its values were lower than one. Considering the harvesting of these two medicinal plants by the native people in the region, the results of this study can be a warning for the health of these people.
Keywords: Atomic absorption spectroscopy, Heavy metals, Transfer factor, Mine, Pollution} -
سرب یکی از فلزات سنگین و آلاینده های مهم زیست بوم شناخته شده است. استفاده از گیاهان جهت رفع آلودگی خاک یا گیاه پالایی، روشی مقرون به صرفه می باشد. امروزه با توجه به افزایش آلودگی منابع خاک و مشکلات ناشی از آن، شناسایی گیاهان مفید در این زمینه ضروری به نظری می رسد. این پژوهش به منظور بررسی تاثیر فلز سنگین سرب و کاربرد جلبک قهوه ای و اسپیرولینا بر کلم زینتی رقم ’پیچ دار‘ (Brassica oleracea L.) و بررسی گیاه پالایی در این گیاه انجام گردید. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی در سال 1399 در گلخانه تحقیقاتی و پژوهشی دانشگاه زنجان انجام شد. فاکتورهای مورد بررسی شامل سرب از منبع نیترات سرب با سه غلظت (صفر، 25و50 میلی گرم بر کیلوگرم) در چهار تکرار و در دو مرحله با فاصله زمانی دو هفته به خاک گلدان ها اعمال شد. فاکتور دوم شامل عدم وجود جلبک (شاهد)، جلبک قهوه ای (Polycladia indica) و جلبک اسپیرولینا(Arthrospira platensis) در چهار تکرار بود. صفات مورفوفیزیولوژیکی اندازه گیری شده نیز شامل تعداد برگ های هر بوته، شاخص سطح برگ، وزن تر و خشک ریشه، کلروفیل کل، آنتی اکسیدان کل، آنزیم پراکسیداز، گلایسین بتایین، مالون دی آلدهید، سرب برگ و فسفر برگ بود. نتایج تجزیه واریانس حاکی از تاثیر معنادار سطوح مختلف سرب و اثر جلبک ها بر صفات تعداد برگ های هر بوته، شاخص سطح برگ و وزن تر و خشک ریشه ، کلروفیل کل و آنتی اکسیدان کل بود. علاوه بر این اثرات متقابل برای صفات شاخص سطح برگ، وزن تر و خشک ریشه، آنتی اکسیدان کل و میزان سرب برگ معنی دار گردید. مقادیر گلایسین بتایین، مالون دی آلدهید و فسفر برگ در اثر اصلی سرب در سطح یک درصد معنی دار شد. طبق نتایج مقایسه میانگین میزان سرب برگ با افزایش غلظت سرب بیشتر شده است که البته جلبک ها به عنوان یک عامل کمکی می توانند میزان جذب سرب موجود در گیاه را کاهش دهند. میزان فسفر برگ نیز تحت تاثیر اثر اصلی سرب و جلبک معنی دار شد و بیشترین میزان فسفر با میانگین درصد 56/0 درصد در جلبک اسپیرولینا و کمترین 48/0 درصد در شاهد مشاهده شد.
کلید واژگان: فسفر, فلزات سنگین, کود زیستی, گیاه پالایی, مالون دی آلدهید}IntrodactionHeavy metals are one of the most important environmental contaminants, particularly in soil and water sources. Mining and metal mining activities are major factors in soil contamination and generally surface soil around mines contain high amounts of these metals. Lead (Pb) is one of the heavy metals and important pollutant in arid ecosystem. The use of plants to remove contaminated soil or phytoremediation is an economical method. Today, due to increasing the pollution of soil sources and resultant problems, identification of the resistant plant species against soil pollution is essential. Using lead-contaminated soils requires their decontamination and improvement. There are different methods to remove these pollutions, one of them is the use of phytoremediation to remove pollutants from water and soil or to reduce them. Among the plants that as an ornamental plant can have a covering role in the green space and also perform the work of phytoremediation is the ornamental cabbage plants (Brassica oleracea L.). In this regard, this study was conducted with the aim of investigating the effect of lead heavy metals and the use of brown algae (Polycladia indica) and spirulina (Arthrospira platensis) as biofertilizers on ornamental cabbage plants in the direction of plant treatment. In addition, due to the presence of polysaccharide compounds such as carrageenan and alginate in the cell wall, algae (seaweeds) have a higher ability to absorb many heavy metals.
Materials and MethodsThe experiment was conducted as factorial based on a completely randomized design in 2020 at the research greenhouse of Zanjan University. The studied factors including lead from lead nitrate source Pb(No3)2 with three concentrations (0, 25 and 50 mg/kg) were applied to the potting soil in four replications in two stages with an interval of two weeks. The second factor was included no algae, brown algae (Polycladia indica) and spirulina (Arthrospira platensis), which occurred in four replications. The measured traits included morphological traits: number of leaves, leaf surface index. Wet and dry root weight, and physiological traits included total chlorophyll content, total leaf antioxidant, peroxidase enzyme, glycine betaine, malondialdehyde, and leaf lead and phosphorus content. Data analysis was performed using SAS software and means were compared by LSD method.
ResultsThe results of the variance analysis showed that different levels of lead and the application of algae had a significant effect on the number of leaves per plant, leaf area index, weight, and drying of roots, total chlorophyll, and antioxidants. Moreover, the interaction effect was significant for leaf area, root fresh and dry weight, antioxidants, and leaf lead content. The simple effect of lead at p≤0.01 significantly affected glycine betaine, malondialdehyde, and leaf phosphorus. When comparing the average mutual effects of lead and algae application, it was found that the treatment with no use of lead and spirulina algae resulted in the highest weight and dry weight of the root, with an average of 11.19 and 3.625 grams, respectively. Additionally, despite the decrease in dry weight of the root due to increased lead concentration, using algae, especially for ornamental cabbage (Brassica oleracea L.), increased the dry weight of the root. The presence of natural plant hormones, organic substances, carbohydrates, fiber and amino acids in algae accelerates rooting, reduces stress caused by heavy metals and absorbs more water due to the presence of o developed root system. Also according to the results of comparing the amount of leaf lead with increasing lead, algae as an auxiliary factor can reduce the amount of uptake in the plant. Leaf phosphorus was also significant due to the simple effect of lead and algae. The highest amount of phosphorus with an average of 0.56% was observed in spirulina and the lowest with 0.48% was observed in control.
ConclusionIn general, due to the toxicity of lead metal even in low concentrations, sufficient attention should be paid to the sources of this pollutant entering the environment. In this study, the effective parameters on the uptake of heavy metal lead from the soil by spirulina and brown algae were investigated. The findings of this study indicate that the ornamental cabbage plant is capable of sustaining its growth in the presence of lead and has a high resistance to this heavy metal while simultaneously absorbing it from the soil. Furthermore, the addition of algae as an auxiliary factor can improve the growth of ornamental cabbage under adverse conditions. Therefore, it is recommended that this plant be further examined for its potential to absorb other heavy metals.
Keywords: Bio-fertilizer, Heavy metals, Malondialdehyde, Phosphorus, phytoremediation} -
با توجه به رشد سریع صنعت و شهر نشینی، آلودگی محیط زیست به یکی از نگرانی های اصلی در کشورهای در حال توسعه تبدیل شده است. بنابراین، هدف اصلی از انجام تحقیق حاضر تعیین غلظت برخی فلزات سنگین (HM) در برگهای گیاهان زینتی گل ناز (Mesembryanthemum cordifolium) و برگ نقره ای (Cineraria maritima) موجود در فضای سبز برخی پایانه های اتوبوسرانی در سطح شهر یزد می باشد. غلظت کل فلزات کادمیوم (Cd) ، کبالت (Co) ، مس (Cu) ، نیکل (Ni) ، سرب (Pb) ، روی (Zn) ، آهن (Fe) و منگنز (Mn) در نمونه های گیاهی با استفاده از روش هضم اسید توسط دستگاه جذب اتمی اندازه گیری شد. تمامی تحلیل های آماری با استفاده از نرم افزار SPSS (20) انجام شد. نتایج نشان داد که غلظت برخی فلزات سنگین در پایانه مسافربری غدیر و پایانه دروازه قرآن در گیاهان زینتی بیشتر از سایر پایانه ها بود. اثرات متقابل موقعیت مکانی و گیاهان در مورد غلظت فلزات منگنز، سرب، روی، مس و کبالت در سطح یک درصد معنی دار شد (01/0p≤). با توجه به نتابج حاصله از تجزیه و تحلیل عاملی، چهار فلز سرب، کبالت، روی و منگنز بیشترین مقدار واریانس را تبیین کردند. تجزیه و تحلیل همبستگی پیرسون بین فلزات سنگین موجود در گیاهان زینتی نشان داد که بین فلزات سرب و کبالت و روی با منگنز در سطح یک درصد ارتباط معنی داری به ترتیب با ضریب همبستگی 88/0 و 62/0 وجود دارد. طبق نتایج بدست آمده این گیاهان یکی از مقاوم ترین گونه های زینتی می باشند بنابراین، در مناطق خشک و نیمه خشکی مانند یزد، برای زیبا سازی فضای سبز، پارکها، بلوارهای شهری و ایجاد هوای سالم مناسب می باشند.
کلید واژگان: فلزات سنگین, Mesembryanthemum cordifolium, Cineraria maritima, فضای سبز, یزد}Due to rapid industrialization and urbanization, environmental pollution has become a significant concern in developing countries; therefore, the main objective of the current study is to determine some of the heavy metal (HM) concentrations in the leaves of dusty miller (Cineraria maritima) and purstane (Mesembryanthemum cordifolium) in different general bus terminal along with the green spaces in the Yazd city. The total concentrations of cadmium (Cd), cobalt (Co), copper (Cu), nickel (Ni), lead (Pb), zinc (Zn), iron (Fe), and manganese (Mn) in the plant samples were measured using atomic absorption spectrophotometry after digestion with acid. All statistical analysis have been conducted, using SPSS 20.0 statistical package. The results showed that the concentration of some HM in the Ghadir passenger terminal and Quran Gate terminal at ornamental plants was higher than the other bus stand. Interaction effects of location and ornamental plants were significant for Mn, Co, Pb, Zn, and Cu metals (P˂ 0.01). According to factor analysis, four factors had the highest variances (Mn, Co, Pb, and Zn). The Pearson correlation analysis between heavy metals found in the ornamental plants showed a lively and, significant correlation between the percentages of Pb with Co and Zn with Mn (P˂ 0.01), with correlation coefficients of 0.88 and 0.62). According to the results, these plants are one of the most resistant ornamental species. Therefore, in dry and semi-arid areas such as Yazd, it is suitable for beautifying green spaces, parks, and urban boulevards and the creating healthier air.
Keywords: Cineraria maritima, green space, Heavy metals, Mesembryanthemum cordifolium, Yazd} -
این تحقیق با هدف بررسی اثر سطوح مختلف سدیم نیتروپروساید بر رشد و خصوصیات کمی و کیفی گلرنگ پاییزه در خاک آلوده به آرسنیک، آزمایش به صورت گلدانی در گلخانه ی تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ورامین- پیشوا به صورت فاکتوریل و در قالب طرح کاملا تصادفی در سه تکرار در سال 96-1395 انجام شد. تیمار های آزمایش شامل عامل اول محلول پاشی سدیم نیتروپروساید در سه سطح: (صفر، 50 و 100 میکرو مولار) و عامل دوم آلوده کردن خاک با آرسنیک در چهار سطح (صفر، 30، 60 و 90 میلی گرم آرسنیک در کیلوگرم خاک) بودند. نتایج تجزیه واریانس نشان داد آرسنیک و سدیم نیتروپروساید تاثیر معنی داری بر عملکرد دانه، وزن هزار دانه، آنزیم کاتالاز، محتوای مالون دی آلدیید، محتوای پرولین و آرسنیک دانه گلرنگ داشتند. بیش ترین عملکرد دانه در تیمار های سدیم نیتروپروساید در کاربرد 100 میکرومولار (با میانگین 01/1 گرم در بوته) حاصل شد و کمترین آن نیز مربوط به تیمار شاهد (عدم کاربرد) با میانگین 83/0 گرم در بوته بود. با افزایش غلظت آرسنیک، عملکرد و اجزای عملکرد کاهش یافت و از طرفی گیاه محتوای پرولین خود را برای مقابله با تنش افزایش داد. کاربرد سدیم نیتروپروساید باعث تخفیف میزان تنش در گیاهان تحت سمیت آرسنیک گردید. با افزایش سطح آرسنیک، محتوای آرسنیک دانه نیز افزایش یافت و کاربرد سدیم نیتروپروساید سبب کاهش معنی دار محتوای آرسنیک دانه گردید. به طور کلی کاربرد سدیم نیتروپروساید به عنوان تنظیم کننده در سوخت و ساز رادیکال های آزاد اکسیژن سبب کاهش اثرات تنش اکسیداتیو ناشی از آلودگی خاک به آرسنیک شد.
کلید واژگان: آرﺳﻨﯿﮏ, سدیم نیتروپروساید, گلرنگ, فلزات سنگین, عملکرد}In order to investigate the effect of sodium nitroprusside levels on growth and quantitative and qualitative characteristics of safflower (Carthamus tinctorius L.) in arsenic contaminated soils, a pot experiment was conducted in a research greenhouse of Faculty of Agriculture, Islamic Azad University, Varamin-Pishva Branch, in 2016-2017 in factorial experiment and in the form of design Completely randomized in 3 replications. The experimental treatments included of sodium nitroprusside spraying at three levels: (0, 50 and 100 μm) and soil contamination with arsenic at four levels (0, 30, 60 and 90 mg of arsenic per kg of soil). The results showed that arsenic and sodium nitroprusside had a significant effect on grain yield, 1000 grain weight, catalase enzyme, malondialdehyde content, proline content and safflower arsenic content. The highest grain yield was obtained in sodium nitroprusside treatments in application of 100 μM (with an average of 1.01 g / plant), and the lowest was related to control treatment (no application) with mean of 0.83 g / plant. By increasing the concentration of arsenic, yield and yield components decreased, and the plant increased its proline content to cope with stress. Application of sodium nitroproside reduced stress in plants under arsenic toxicity. No significant differences were observed between the concentrations of sodium nitroprusside spraying. With increasing arsenic levels, the amount of arsenic content increased and sodium nitroprusside reduced the amount of arsenic in the seed. In general, use of sodium nitroprusside as a regulator in the metabolism of free oxygen radicals reduces the effects of oxidative stress caused by soil contamination with arsenic.
Keywords: Arsenic, Heavy metals, Safflower, Sodium nitroprusside, Yield} -
صنایع تولید کننده سرب و روی از لحاظ زیست محیطی یکی از صنایع پرخطر شناخته شده اند. در این پژوهش، 15 نمونه پسماند (کیک) از کارخانه سرب و روی زنجان جمع آوری شده و براساس نوع و غلظت فلزات سنگین، شش نمونه برای افزودن به خاک انتخاب شدند. در خاک های تیمار شده با کیک های مختلف، گیاه کاهو کشت شد. پس از برداشت گیاه، شاخص های رویشی گیاه، غلظت فلزات سنگین در ریشه و برگ گیاه و همچنین غلظت قابل جذب فلزات سنگین در خاک تحت کشت اندازه گیری شد. این پژوهش در قالب طرح کاملا تصادفی انجام شد، به گونه ای که شش نوع کیک در سه سطح (0/25، 0/5 و 1 درصد) در سه تکرار و با سه نمونه شاهد (بدون افزودن کیک) مورد آزمایش قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بیشترین میزان آلودگی در غلظت کل فلزات سنگین به ترتیب مربوط به کادمیم (168333 میلی گرم بر کیلو گرم)، روی (100000 میلی گرم بر کیلوگرم)، آهن (91666 میلی گرم بر کیلوگرم)، منگنز (25566 میلی گرم بر کیلوگرم)، سرب (13483 میلی گرم بر کیلوگرم) و نیکل (7966 میلی گرم بر کیلوگرم) و در غلظت های قابل جذب مربوط به منگنز (21400 میلی گرم بر کیلوگرم)، روی (16400 میلی گرم بر کیلوگرم)، کادمیم (4520 میلی گرم بر کیلوگرم)، سرب (2371 میلی گرم بر کیلوگرم)، نیکل (194 میلی گرم بر کیلوگرم) و آهن (2/11 میلی گرم بر کیلوگرم) بود. غلظت قابل جذب فلزات سنگین خاک های تیمار شده با کیک ها بر اثر جذب توسط گیاه کاهو در خاک کاهش یافت.
کلید واژگان: د کارخانجات ذوب سرب و روی, فلزات سنگین, کیک, قابلیت جذب}The lead-zinc industries are known to be one of the high-risk industries in terms of the environmental issues. In this research, 15 samples of waste (cake) from Zanjan Lead and Zinc Factory were collected and six samples were selected for adding to soil according to type and concentration of heavy metals. Then, lettuce was planted in soil samples treated with different cakes. After harvesting the plants, the plant growth indices, concentration of heavy metals in plant roots and leaves, and available concentration of heavy metals in the cultivated soil were measured. This research was carried out as a completely randomized design, in which, six types of cakes were tested at three levels (0.25, 0.5 and 1%) with three replicates and three control samples (without adding the cakes). Results indicated that the highest amount of pollution for total concentration of heavy metals was related to Cd (168333 mg/kg), Zn (100000 mg/kg), Fe (91666 mg/kg), Mn (25566 mg/kg) Pb (13483 mg/kg) and Ni (7966 mg/kg), and for available concentration of heavy metals was related to Mn (21400 mg/kg), Zn (16400 mg/kg), Cd (4520 mg/kg), Pb (2371 mg/kg), Ni (194 mg/kg) and Fe (11.2 mg/kg). Available concentration of heavy metals in soils treated with cakes was reduced by uptake of these metals by lettuce
Keywords: Zinc, lead factories’ wastes, Heavy metals, Cake, Availability} -
هدف از انجام این تحقیق، بررسی عملکرد درختان اقاقیا (Robinin Pseudoscacia) در تجمع برخی فلزات سنگین و مقایسه آنها با غلظت این فلزات در گردوغبار ریزشی جمع آوری شده در منطقه کمربند سبز بزرگراه یزد می باشد. به این منظور آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با چهار تکرار اجرا شد. طبق نتایج بدست آمده مقدار فلزات آهن، منگنز، روی و سرب در گردو غبار رسوب کرده در تله های رسوبگیر دارای بیشترین مقدار بودند و کمترین میزان مربوط به فلز کادمیم بود. اثرات متقابل فاصله از بزرگراه و غلظت فلزات سنگین در برگ و پوست درخت اقاقیا (Robinin Pseudoscacia) معنی دار شد (01/0p≤). نتایج نشان داد که برگ درخت اقاقیا (Robinin Pseudoscacia) با مقدار تجمع فلزات 4438 میلی گرم در کیلوگرم، توانایی بیشتری در جذب همزمان فلزات مختلف دارد. بنابراین با توجه به اینکه کمربند سبز قسمتی از شهر یزد را احاطه کرده است انتظار می رود که مقدار قابل توجهی از فلزات سنگین توسط این درختان جذب شوند.
کلید واژگان: غبار ریزشی, فلزات سنگین, درخت اقاقیا (Robinia pseudoascacia), کمربند سبز یزد}The aim of this study is to analysis the performance of Robinia pseudoascacia (black locust tree) to accumulation some of heavy metals and compared with the concentration of these metals in falling dust Yazd highway green belt. In order to an experiment was conducted as factorial based on completely randomized design with four replications.The results showed that the concentration of, iron, manganese, zinc, lead and cadmium metals in falling dust were the highest to the lowest, respectively. The distance from the highway in the concentration of heavy metals in leaves and bark of the black locust tree showed significant results (P< 0.01). Also, the effect of heavy metals in the leaves of this tree was higher than that of bark. Concentrations of manganese, cobalt, nickel and cadmium metals increased with increasing distance from the highway due to multi-directional winds and the presence of other contaminants. The Pearson correlation analysis between heavy metals found in the falling dust and Robinia Pseudoascacia showed that the input and controlling factors of these metals in the black locust tree are probably the same as the dust. The results showed that the leavesof Robinia Pseudoascacia with the amount of metal accumulation index of 4438 mg/kg has more ability to simultaneously absorb different metals. As a result, since this green belt surrounds Yazd urban area, it is hoped that a significant amount of heavy metals will be absorbed by these trees.
Keywords: Falling dust, Heavy metals, Robinia Pseudoascacia, Yazd green belt} -
در این مطالعه، سیانوباکتری های موجود در خاک مزارع گندم در پنج ایستگاه در مجاورت مناطق صنعتی استان یزد پس از طی مراحل کشت و خالص سازی مورد شناسایی قرار گرفتند. شناسایی نمونه ها براساس ویژگی های مورفولوژیک و نیز به روش مولکولی صورت گرفت. همچنین تجزیه خوشه ایو تجزیه مولفه های اصلی با استفاده از نرم افزار SPSS صورت گرفت و قرابت میان آرایه ها براساس صفات ریختی بررسی گردید. همچنین آنالیزهای فیلوژنتیک با استفاده از مارکر مولکولی 16S rRNA انجام و روابط فیلوژنتیک آرایه ها براساس روش های Maximum Parsimony، Maximum Likelihood و Bayesian ارزیابی گردید. حاصل این مطالعه، شناسایی 32 گونه از سیانوباکتری ها بود که در چهار راسته مختلف قرار گرفت. راسته Oscillatoriales با سه تیره، هشت جنس و 13 گونه و راسته Chroococcales با دو تیره، سه جنس و چهار گونه به ترتیب از بیشترین و کمترین سطح تنوع برخوردار بودند. همچنین نتایج حاصل از این تحقیق، نشانگر کارآیی نسبی مارکر فیلوژنتیک (سکانس ژنی 16S rRNA) به کارگرفته شده و نیز کارایی مطالعات تاکسونومی عددی (آنالیز تجزیه خوشه ای) در جداسازی آرایه های مورد مطالعه بود. ارزیابی چگونگی پراکنش گونه های شناسایی شده در ایستگاه های مطالعاتی و ارایه شرح آرایه های جدید برای فلور جلبکی ایران از دیگر یافته های این مطالعه است. از میان آرایه های شناسایی شده، هفت گونه به اسامیO. ornata، Oscillatoria engelmanniana، Jaaginema pallidum، Pseudanabaena minima، Nostoc edaphicum، Gloeothece tepidariorum و Stenomitos frigidus برای نخستین بار از ایران گزارش می شوند.کلید واژگان: آنالیز فیلوژنتیک, تنوع مورفولوژیکی, سیانوباکتری, فلزات سنگین, گونه جدید, 16S rRNA}Culturing, isolation, purification, and identification of cyanobacteria collected from wheat ield soil, in five stations around the industrial areas in Yazd province (Iran) were conducted in this study. dentification of taxa was based on morphology and molecular methods. Cluster analysis and principal component nalyses performed using SPSS software and rate of resemblance among the taxa were investigated. The hylogenetic analyses carried out according to 16S rRNA gene sequences data, and the phylogenetic relationships were ssessed by Maximum Parsimony, Maximum Likelihood and Bayesian Inference. The results of this study ndicated presence of 32 species included in four orders of cyanobacteria. Among these orders, Oscillatoriales with three families, eight genera and 13 species showed the highest species diversity, whereas Chroococcales with two families, hree genera and four species, exhibited the lowest diversity. Among isolated taxa, Oscillatoria ornata, O. ngelmanniana, Jaaginema pallidum, Pseudanabaena minima, Stenomitos frigidus, Nostoc edaphicum, and Gloeothece epidariorum, are reported as new records for algal flora in Iran. Distributions and descriptions of the new taxa were also resented.Keywords: Cyanobacteria, heavy metals, morphological diversity, new record, phylogenetic analyses, 16S rRNA}
-
مجله تحقیقات گیاهان دارویی و معطر ایران، سال سی و سوم شماره 5 (پیاپی 85، آذر و دی 1396)، صص 812 -819Zataria multiflora Boiss. (آویشن شیرازی) از گیاهان دارویی با ارزش و در معرض انقراض میباشد که در صنایع غذایی و دارویی مورد استفاده قرار می گیرد. به منظور بررسی برخی از عناصر معدنی گیاه آویشن شیرازی و نیز مقایسه انباشت فلزات سنگین در برخی از رویشگاه های طبیعی کشور، آزمایشی در قالب طرح کاملا تصادفی در سه تکرار در چهار رویشگاه کشور در استانهای اصفهان، فارس، یزد و هرمزگان انجام شد. عناصر معدنی این گیاه دارویی شامل ریزمغذی ها و تعدادی از عناصر ضروری و پرمصرف ازجمله آهن، روی، منگنز، مس، منیزیم، سدیم، کلسیم، پتاسیم و تعدادی از فلزات ازجمله کروم، کبالت، سیلیسیم، سرب، آرسنیک، نیکل، کادمیم، وانادیم و جیوه که جمعا 17 عنصر بود، با استفاده از دستگاه پلاسمای جفت شده القایی (ICP-OES) اندازه گیری گردید. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که تفاوت معنیداری در میان رویشگاه ها برای تمامی عناصر به غیر از سه فلز آرسنیک، کادمیوم و جیوه (P<0.01) وجود دارد. سه فلز ذکر شده در حد تشخیص دستگاه ICP نبوده و به همین دلیل، ناچیز در نظر گرفته شد. از دیگر نتایج این تحقیق میتوان به اثر رویشگاه بر خصوصیات کیفی گیاه اشاره کرد. گیاهان رشد کرده در منطقه یزد دارای حداکثر مقدار سدیم، منیزیم، آهن و حداقل مقدار کلسیم و کبالت بودند، در حالیکه گیاهان رشد کرده در رویشگاه اصفهان حداکثر مقدار روی، منگنز، مس، پتاسیم و حداقل مقدار سدیم و منیزیم را نشان دادند که بیانگر اثر معنیدار حاصلخیزی رویشگاه بر خصوصیات کیفی این گیاه دارویی میباشد. مقایسه مقدار عناصر سنگین تجمع یافته در گیاهان جمع آوری شده با حد مجاز گزارش شده توسط سازمان جهانی بهداشت حکایت از عدم وجود سمیت این عناصر داشت. از اهداف کاربردی این تحقیق امکان معرفی شاخصهای یونومیک در شناسایی جمعیتهای گیاه Zataria multiflora Boiss. و نیز مقایسه سلامت محصول در میان رویشگاه های مختلف بود.کلید واژگان: عناصر معدنی, فلزات سنگین, گیاه دارویی, Zataria multiflora Boiss}Zataria multiflora Boiss. is one of the valuable and endangered medicinal plants used in food and medicine industries. A study was conducted in a completely randomized design with three replications in four habitats of Isfahan, Fars, Yazd and Hormozgan provinces to investigate some of the mineral elements of Zataria multiflora Boiss. (Shirazian thyme) and also for comparing the accumulation of heavy metals in some natural habitats of the country. The mineral elements of this medicinal plant including micronutrients and a number of essential and high-consumption elements such as iron, zinc, manganese, copper, magnesium, sodium, calcium, potassium and a number of metals such as chromium, cobalt, silicon, lead, arsenic, nickel, cadmium, vanadium, totally 17 elements, were measured by using an inductively coupled plasma measuring apparatus (ICP-OES). The results of analysis of variance showed a significant difference among habitats for all elements except arsenic, cadmium and mercury (PKeywords: Minerals, heavy metals, Medicinal plant, Zataria multiflora Boiss}
-
نشریه روابط خاک و گیاه، پیاپی 27 (پاییز 1395)، صص 181 -192امروزه، به منظور کاهش اثرهای منفی ناشی از تنش های مختلف، کاربرد ترکیبات فنلی و تنظیم کننده های رشد مانند اسید سالیسیلیک مطرح شده است. در این پژوهش گلخانه ای که در سال 1392 به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی اجرا شد، گیاهان ریحان (Ocimum basilicum)، رقم کشکنی لولو، که در چهار سطح سرب ]صفر (شاهد)، 100، 200 و 300 میلی گرم در کیلوگرم خاک[ همراه با سه سطح محلول پاشی اسید سالیسیلیک (صفر (شاهد)، 50 و 100 میلی لیتر در لیتر) در سه تکرار کاشته شده بودند، مقایسه شدند. نتایج نشان داد که افزودن سرب به طور معنی داری سطح برگ، تعداد برگ، ارتفاع بوته، فلورسانس و شاخص کلروفیل گیاه را کاهش و پرولین، کربوهیدرات های محلول و آنزیم های گایاکول و آسکوربات پراکسیداز را افزایش داد. محلول پاشی اسید سالیسیلیک نیز بر تمام صفات تاثیر معنی داری (01/0P≤) داشت. غلظت 100 میلی لیتر در لیتر اسید سالیسیلیک در سطح چهارم سرب (300 میلی گرم در کیلوگرم خاک) سبب کاهش به ترتیب 6/78، 8/73 و 3/24 درصدی میزان فعالیت آنزیم های گایاکول، آسکوربات پراکسیداز و کربوهیدرات های محلول، در مقایسه با شاهد، شد. در این بررسی، اثر متقابل بین اسید سالیسیلیک و سرب بر سطح برگ، ارتفاع بوته، میزان کلروفیل برگ، فلورسانس، پرولین، قندهای محلول و آنزیم های گایاکول و آسکوربات پراکسیداز معنی دار بود، به طور کلی، نتایج آزمایش نشان داد که اسید سالیسیلیک نقش تعدیل کننده و کاهنده اثرهای منفی سمیت سرب را بر این ویژگی های گیاه ریحان دارا بود.کلید واژگان: گیاهان دارویی, آنزیم های آنتی اکسیدان, پرولین, فلزات سنگین}Nowadays, phenolic compounds and plant growth regulators such as salicylic acid has been prescribed to reduce the adverse effects of different stresses. This greenhouse experiment was conducted in 2013, as a factorial randomized complete block design with 3 replications, to examine the effects of lead and salicylic acid on basil (Ocimum basilicum) plant, cv. Keshkeni Luvelou. Factors included 4 levels of lead [0 (control), 100, 200 and 300 mg/kg of soil] and foliar application of salicylic acid at 3 levels [0 (control), 50 and 100 ml/L]. Results showed that addition of lead significantly reduced leaf area, number of leaves, plant hight, fluorescence and chlorophyll content of the plants and increased proline, soluble carbohydrates and guaiacol and ascorbate peroxidase enzymes. In addition, salicilic acid spraying had significant (P≤0.01) influence on all traits. Spraying salysilic acid at concentration of 100 ml/L at the fourth level of lead (300 mg/kg soil) decreased guaiacol, ascorbate peroxidase and soluble carbohydrates by 78.6, 73.8 and 24.3%, respectively, compared to the control. In this study, the interaction between salicylic acid and lead on leaf area, plant height, leaf chlorophyll content, fluorescence, proline, soluble carbohydrates, guaiacol and ascorbate peroxidase was significant. In general, the results of this experiment suggested that salicilic acid plays a moderating role, reducing the negative effects of lead toxicity on the studied traits of basil.Keywords: Medicinal plants, Antioxidant enzymes, Proline, Heavy metals}
-
نشریه روابط خاک و گیاه، پیاپی 26 (تابستان 1395)، صص 163 -178به منظور بررسی برهمکنش کادمیم با سطوح مختلف نیتروژن آلی و معدنی بر خصوصیات مورفولوژیک و فیزیولوژیک گیاه دارویی خرفه، آزمایشی در گلخانه پژوهشی دانشگاه شهرکرد در سال 1391 اجرا شد. تیمارهای نیتروژن شامل چهار سطح کاربرد جداگانه (60 و 120 میلی گرم نیتروژن در کیلوگرم خاک از منابع کود گاوی و کود اوره)، سه سطح کود تلفیقی (90 میلی گرم نیتروژن در کیلوگرم به نسبت 2:1، 1:1 و 1:2 از منابع کود اوره و کود گاوی) و شاهد (عدم مصرف کود) به عنوان فاکتور اول و دو سطح کادمیم (10 میلی گرم کادمیم بر کیلوگرم خاک و عدم کاربرد کادمیم) به عنوان فاکتور دوم مورد مطالعه قرار گرفتند. نتایج نشان داد که کادمیم باعث کاهش معنی دار کلروفیل ها و کاروتنوئیدهای برگ، ارتفاع بوته، تعداد برگ، وزن خشک ساقه، وزن خشک برگ و وزن خشک اندام هوایی گیاه شد. ولی افزایش مصرف نیتروژن، در شرایط کاربرد و عدم کاربرد کادمیم، موجب افزایش معنی دار صفات یاد شده گردید. بیشترین عملکرد خرفه در تیمار 120 میلی گرم نیتروژن از منبع کود گاوی حاصل شد. از طرفی، عملکرد خرفه در تیمار 120 میلی گرم نیتروژن از منبع اوره با تیمار تلفیقی 1:1 از منابع کود گاوی و شیمیایی اختلاف معنی داری نداشت. به طور کلی، می توان اظهار نمود که با تامین نیتروژن از منبع کود دامی نه تنها پتانسیل عملکرد خرفه افزایش می یابد، بلکه اثر تنش کادمیم بر رشد این گیاه نیز تعدیل می گردد.کلید واژگان: گیاهان دارویی, تعدیل تنش, کود گاوی, کلروفیل, فلزات سنگین}In order to investigate the interaction of cadmium (Cd) and different levels of organic and inorganic nitrogen (N) on some physiological and morphological traits of purslane (Portulaca oleraceae) medicinal plant, an experiment was conducted in Research Greenhouse of Shahrekord University, in 2012. Nitrogen treatments were consisted of four separate application levels (60 and 120 mg N/kg soil in the form of urea and cattle manure), three levels of combined-fertilizer application (90 mg N/kg as ratios of 2:1, 1:1 and 1:2 from urea and cattle manure, respectively), and control (no fertilizer and manure) as the first factor and two levels of Cd (10 mg Cd per kg soil and no Cd application) as the second factor. Results showed that Cd significantly decreased leaf chlorophyll, leaf carotenoids, plant height, number of leaves, leaf dry weight, stem dry weight and shoot dry weight. However, increasing N application significantly increased the aforementioned traits under Cd and without Cd application. The greatest purslane yield was obtained in 120 mg N/ kg as cattle manure. On the other hand, there was no significant difference between 120 mg N/kg as urea and combined treatment (1:1) as cattle manure and chemical fertilizer. In general, it can be concluded that application of animal manure not only would increase potential yield of purslane, but also mitigates the Cd stress effect on growth of purslane crop.Keywords: Medicinal plants, Stress mitigation, Cattle manure, Chlorophyll, Heavy metals}
-
به منظور بررسی اثر شوری بر گیاه پالایی خاک آلوده به کادمیوم توسط گیاه آفتابگردان، آزمایشی در گلخانه آموزشی- پژوهشی دانشکده کشاورزی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ورامین در سال 1392 اجرا شد. آزمایش بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی انجام شد. تیمارهای آزمایش شامل: آلودگی خاک با کادمیوم در چهار سطح: صفر، 30، 60 و 90 میلیگرم کادمیوم در کیلوگرم خاک و تیمار شوری از منبع کلرید سدیم در چهار سطح: صفر، دو، چهار و شش دسی زیمنس بر متر بودند. نتایج نشان داد بیشترین میزان کادمیوم برگ و ساقه در تیمار (90 میلیگرم کادمیوم در کیلوگرم خاک و شش دسی زیمنس بر متر) با میانگین 33/6 میلیگرم در کیلوگرم ماده خشک و کمترین مربوط به تیمار (90 میلیگرم کادمیوم در کیلوگرم خاک و شاهد) با 13/13 میلیگرم در کیلوگرم و بیشترین ضریب جذب کادمیوم در شوری (شش دسی زیمنس بر متر+ 30 میلیگرم کادمیوم در کیلوگرم خاک) با 199/0 و کمترین مربوط به تیمار (شاهد+ 90 میلیگرم کادمیوم در کیلوگرم خاک 095/0)، بیشترین و کمترین درصد پروتئین در تیمار شاهد و تیمار 90 میلیگرم کادمیوم در کیلوگرم خاک بهترتیب با میانگین 32 و 23 درصد بهدست آمد. بیشترین درصد پروتئین در تیمار شش (دسیزیمنس بر متر) با میانگین 38 درصد حاصل شد. کمترین درصد پروتئین نیز مربوط به تیمار شاهد (شوری صفر) بود. بیشترین و کمترین میزان کلروفیل a از تیمار شاهد و شوری شش دسیزیمنس بر متر با میانگین 096/1 و 767/0 میلیگرم بر گرم وزن تر برگ حاصل شد. بیشترین و کمترین محتوی پرولین در تیمار 90 میلیگرم کادمیوم در کیلوگرم خاک و شاهد بهترتیب با میانگین 621 و 523 میکرومول در وزن تر برگ بهدست آمد. بیشترین و کمترین محتوی نسبی آب در تیمار شاهد و تیمار 90 میلیگرم کادمیوم در کیلوگرم خاک بهترتیب با میانگین 76 و 60 درصد مشاهده شد. بیشترین محتوی نسبی آب در تیمار شاهد (شوری صفر) با میانگین 74 درصد و کمترین آن نیز مربوط به تیمار شش دسیزیمنس بر متر بود. نتایج نشان داد که شوری و کادمیوم بر محتوی نسبی آب، محتوی پرولین، محتوی کادمیوم برگ و ساقه، ضریب جذب کادمیوم، درصد پروتئین، محتوی کلروفیل aتاثیر معنی داری داشتند اما تاثیر شوری بر درصد روغن معنیدار نبود. اثر متقابل کادمیوم و شوری نیز بر محتوی کادمیوم برگ و ساقه، ضریب جذب کادمیوم، محتوی کلروفیل a معنیدار بود. شوری سبب افزایش فراهمی و جذب کادمیوم توسط گیاه شد بهطوریکه با افزایش شوری محتوی کادمیوم گیاه نیز افزایش یافت.کلید واژگان: آفتابگردان, کادمیوم, شوری, گیاه پالایی, فلزات سنگین}To evaluate the effect of salinity on phytoremediation of contaminated soil by plant sunflower, an experiment in the greenhouse, College of Agriculture, Islamic Azad University of Varamin in 2013. Factorial experiment was conducted in a completely randomized design experiment consisted of first factor is soil contamination with cadmium at four levels: 0, 30, 60 and 90 mg of cadmium per kg of soil salinity and the second factor of four levels of NaCl: 0, 2, 4 and 6 dS m. The highest cadmium leaves and stems of treatment (90 mg of cadmium per kg of soil and 6 dS m) with an average of 6.33 mg per kg of dry matter and the lowest related to treatment (90 mg of cadmium per kg of soil and control) with 13.13 mg per kg and the highest cadmium absorption coefficient in saline (6 dS m 30 mg of cadmium per kg soil) with 0.199 and with the treatment (control 90 mg of cadmium per kg of soil 0.095), the highest and lowest percentage of protein and 90 milligrams of cadmium per kilogram of soil control respectively 32 and 23 percent, respectively. The highest percentage of protein in the treatment 6 (dS m) with an average of 38 percent was achieved. The protein content of the control (salinity), respectively. The highest amount of chlorophyll a to control the salinity of 6 dS m with an average of 1.096 and 0.767 mg per gram of fresh weight, respectively. The highest and lowest proline content in 90 mg of cadmium per kg of soil and control with an average of 621 and 523 micromoles per fresh weight, respectively .Hieghest and lowest relative water content in irrigation and 90 mg of cadmium per kg soil respectively by 76 and 60 percent, respectively. Most RWC control (salinity) with an average of 74 percent was achieved. Lowest levels in treatments 6 (dS m). The result showed that salinity and cadmium on relative water content, proline content, the content of cadmium in leaves and stems, the absorption coefficient of Cd, protein, chlorophyll a significant effect, but the effect EC on oil percent was not significant. Interaction between cadmium and salinity on cadmium content in leaves and stems, cadmium absorption coefficient, chlorophyll A was significant. Salinity increased plant availability and cadmium so that the cadmium content in wheat increased significantly with increasing salinity.Keywords: Sunflower, Cadmium, phytoremediation, Heavy metals}
-
حضور فلزات سنگین (مانند سرب) در گیاهان یکی از مهمترین تنش های محیطی است که سبب کاهش رشد آنها می شود. بنابراین، تعیین آستانه تحمل گیاهان به این عناصر ضروری است. در این راستا، آزمایشی به منظور بررسی تاثیر غلظت های مختلف سرب بر شاخص های اکوفیزیولوژیک گیاه اطلسی، در گلخانه هیدروپونیک دانشگاه تبریز، در قالب طرح آماری کاملا تصادفی با 8 تیمار و 4 تکرار، اجرا گردید. تیمارها شامل غلظت های مختلف سرب (صفر، 25/ 0، 5/ 0، 75/ 0، 1، 5/ 1، 2 و 4 میلی گرم در لیتر از منبع نیترات سرب) بودند. پس از اعمال تیمارها، در پایان فصل رشد، شاخص های اکوفیزیولوژیک شامل میزان فتوسنتز، تعرق، هدایت روزنه ای، مقاومت روزنه ای و دمای سطح برگ اندازه گیری شدند. نتایج نشان داد که غلظت های بیش از 75 /0 میلی گرم در لیتر نیترات سرب باعث کاهش میزان فتوسنتز، تعرق و هدایت روزنه ای نسبت به شاهد شد. بیشترین میزان مقاومت روزنه ای (754/ 8 مول بر متر مربع بر ثانیه) در تیمار mg/L 4 مشاهده شد؛ هر چند تفاوت معنی داری با تیمارهای 1، 5/ 1 و 2 میلی گرم در لیتر نداشت. کمترین میزان مقاومت روزنه ای (285/ 7 مول بر متر مربع بر ثانیه) در غلظت mg/L 0/25 مشاهده شد که تفاوت معنی داری را با شاهد نشان نداد. بیشترین میزان دمای سطح برگ (26/ 33 درجه سلسیوس) در تیمار mg/L 2 مشاهده شد که با تیمارهای 5/ 1 و 4 میلی گرم در لیتر تفاوت معنی داری نداشت. کمترین میزان دمای سطح برگ (19/ 26 درجه سلسیوس) در تیمار شاهد دیده شد. از تیمار mg/L 0/75 به بعد، افزایش دمای سطح برگ محسوس می باشد. بر اساس نتایج، به نظر می رسد در زمین هایی که غلظت سرب محلول آنها 75/ 0 میلی گرم در لیتر و یا کمتر باشد، گیاه اطلسی جهت کاشت در فضای سبز منطقه، انباشت سرب و گیاه پالایی قابل توصیه است.
کلید واژگان: تنش های محیطی, فلزات سنگین, گیاه پالایی}Presence of heavy metals (such as lead, Pb) in plants is one of the major environmental stresses that decrease plant growth. Therefore, it is essential to determine the threshold of the plant's tolerance to these elements. In this regard, to evaluate the effect of different concentrations of Pb on eco-physiological traits of petunia plant, an experiment was carried out in the hydroponics greenhouse of Tabriz University, Tabriz, Iran, as a completely randomized design with 8 treatments and 4 replications. Treatments consisted of different concentrations of Pb (0, 0. 25, 0. 5, 0. 75, 1, 1. 5, 2 and 4 mg/L as Pb(NO3) 2). After applying the treatments, at the end of the growing season, the eco-physiological indices including photosynthesis, transpiration, stomatal conductance, stomatal resistance and leaf temperature were measured. Results showed that concentrations higher than 0. 75 mg/L Pb (NO3) 2 reduced the rate of photosynthesis, transpiration and stomatal conductance as compared to control. The highest stomatal resistance (8. 754 M/m2. s) was observed in 4 mg/L treatment; though it didnt have significant difference with 1. 0, 1. 5 and 2 mg/L treatments. The lowest stomatal resistance (7. 285 M/m2. s) was seen in 0. 25 mg/L treatment, which had no significant difference with control. The highest leaf temperature (33. 26 ْC) was observed in 2 mg/L treatment; though it didnt have significant difference with 1. 5 and 4 mg/L treatments. The lowest leaf temperature (26. 19 ْC) was obtained in the control treatment. After 0. 75 mg/L, the increase in leaf temperature was sensible. Based on the results, it appears that in soils having Pb concentration of ≤ 0. 75 mg/L, petunia plants are recommendable for cultivation in landscapes, accumulation of Pb, and phytoremediation.Keywords: Environmental stresses, Heavy metals, Phytoremediation} -
The current research has been carried out to evaluate the effect of zinc and cadmium on the yield of white radish plant in a calcareous soil using factorial experiments based on completely randomized design with different zinc (0¡ 20 and 50 mg/kg) and cadmium (0¡ 10 and 20 mg/kg) levels and three replications. The results showed that there is no significant difference on shoot dry and wet weight¡ plant height¡ length and number of leaves by pollution increment¡ unlike root of plant. Moreover¡ it has been found that the amount of zinc and cadmium uptake by plant is directly dependent on their concentration in root environment. However¡ the negative interaction of zinc and cadmium was observed in the studied soil and plant. In addition¡ the amount of transfer and accumulation of the aforementioned elements was not the same in different parts of the plant which represents a reduction in transfer coefficient of the metals from root to shoot as one of defensive mechanisms of plant against high densities of heavy metals in soil. Therefore¡ white radish plantation either in polluted soil or its irrigation with polluted water by zinc and cadmium is not recommended due to more accumulation of these metals in the edible parts of plants than other parts examined.Keywords: Heavy metals, Zinc, Cadmium, Plant yield, White radish}
-
استخراج فلزات از معادن و فعالیت های صنعتی و کشاورزی به مقدار قابل توجهی سبب آلودگی خاک ها به فلزات سنگین شده اند. یکی از روش های کنترل این آلودگی، استفاده از کانی های جاذب است. هدف تحقیق حاضر، مقایسه اثر کانی های جاذب (بنتونیت، زئولیت و سپیولیت) بر انتقال عناصر سنگین (سرب، روی و کادمیم) به بافت های گیاه آفتابگردان است. تیمارها عبارت بودند از: خاک غیر آلوده به عناصر سنگین، خاک آلوده به عناصر سنگین، خاک آلوده به عناصر سنگین مخلوط با کانی بنتونیت، خاک آلوده به عناصر سنگین مخلوط با کانی زئولیت و خاک آلوده به عناصر سنگین مخلوط با کانی سپیولیت. هر نوع خاک در یک گلدان قرار داده شد و گیاه آفتابگردان در آن ها کشت گردید. پس از 70 روز، گیاهان برداشت شدند و مقدار عناصر سنگین در آنها اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که جذب فلزات از خاک غیر آلوده نسبت به سایر خاک ها خیلی کمتر بوده و خاک آلوده به عناصر سنگین مخلوط با کانی سپیولیت، باعث افزایش جذب کادمیم و روی به ترتیب به میزان 37/0 و 17/7 میلی گرم بر کیلوگرم توسط گیاه گردید. البته این افزایش جذب نسبت به جذب در سایر تیمار ها تفاوت معنی داری نشان نداد. کانی زئولیت، جذب روی و کادمیم را به ترتیب به میزان 12 و 21/0 میلی-گرم بر کیلوگرم و کانی بنتونیت، جذب سرب را به اندازه 05/3 میلی گرم بر کیلوگرم، بدون اختلاف معنی دار با جذب در سایر تیمار ها، کاهش دادند. جذب روی در اندام های هوایی گیاه حدود 2/12 میلی گرم بر کیلوگرم بیشتر از جذب آن در ریشه بود. بر عکس، ریشه ها بیش از اندام های هوایی، کادمیم و سرب را جذب کردند. علی رغم مقدار زیاد فلزات سنگین مورد مطالعه در خاک های آلوده، قدرت قابل توجه آفتابگردان برای جذب و ظرفیت جذب زیاد کانی های مورد استفاده، به علت رسوب فلزات سنگین مورد مطالعه در خاک، میزان جذب این فلزات توسط آفتابگردان و جذب آن ها در سطح کانی ها خیلی کم بود.
کلید واژگان: آلودگی خاک, فلزات سنگین, ظرفیت جذب}Mining، industrial and agricultural activities can result in considerable soil pollution by heavy metals (HMs). One of the methods to control this pollution is application of adsorbent minerals. The purpose of this study was to compare the effects of adsorbent minerals (bentonite، zeolite and sepiolite) on transfer of some heavy metals (i. e.، Pb، Zn and Cd) from soil to tissues of sunflower (Heliantus annuus L.). Treatments included: Non-polluted soil، HM-polluted soil، polluted soil + bentonite، polluted soil + zeolite، and polluted soil + sepiolite. Sunflower seeds were planted in different pots containing the above treated soils. After 70 days of growth، plants were harvested and HMs content was measured. Results revealed that the uptake of HMs from non-polluted soil was lower than that of other treatments. In the polluted soil + sepiolite treatment، the added sepiolite increased plant Cd and Zn uptake by 0. 37 and 7. 17 mg/kg، respectively. However، the differences in HMs uptake were not significant for other treatments. Zeolite addition decreased plant uptake of Zn and Cd by about 12 and 0. 21 mg/kg، respectively، while bentonite addition reduced Pb uptake by about 3. 05 mg/kg، without any significant difference for the other treatments. Zn uptake was higher by about 12. 2 mg/kg in plant shoots as compared to plant roots. On the contrary، the roots took up higher amounts of Cd and Pb، as compared to the shoots. Despite high concentration of the HMs in the polluted soils، considerable tendency of sunflower for uptake، and a high adsorption capacity of the applied minerals، the HMs uptake by sunflower and surface adsorption by the minerals were very low، probably due to HMs precipitation in the soil.Keywords: Soil pollution, Heavy metals, Adsorption capacity} -
نشریه روابط خاک و گیاه، پیاپی 21 (بهار 1394)، صص 135 -145به منظور مطالعه فعالیت برخی آنزیم های ضد اکسنده و تجمع اسمولیت های سازگار تحت تاثیر غلظت های مختلف تنش اکسیداتیو ناشی از کروم (Cr3+) سه ظرفیتی (صفر، 5، 10، 15 و 20 میلی گرم در کیلوگرم خاک) توام با سطوح مختلف کود دامی (صفر، 10 و 20 تن در هکتار) در گیاه ریحان سبز، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه کاملا تصادفی با چهار تکرار در سال 1391 در گلخانه تحقیقاتی دانشگاه زابل انجام گرفت. بر اساس نتایج، با افزایش سطح کروم از صفر تا 20 میلی گرم بر کیلوگرم، در تیمار 20 تن در هکتار کود دامی در مقایسه با عدم کود، فعالیت آنزیم های کاتالاز (CAT)، آسکوربات پراکسیداز (APX)، گلوتاتیون پراکسیداز (GPX) برگ به ترتیب از 008/0، 537/0 و 081/0 به 006/0، 305/0 و 071/0 میکرومول پراکسید هیدروژن در یک میلی گرم پروتئین کاهش یافت که می تواند ناشی از بهبود فعالیت های فیزیولوژیک انجام شده توسط گیاه در حضور ترکیبات آلی باشد. به نظر می رسد که مقادیر مختلف کود دامی استفاده شده، از طریق فراهمی عناصر غذایی کم نیاز و پرنیاز، بخصوص نیتروژن، در شرایط وجود مقادیر متفاوتی از فلز سنگین کروم در محیط رشد، منجر به افزایش محتوای پرولین و هیدرات های کربن برگ گردید. سنجش ضرایب همبستگی مبین رابطه مثبت و معنی دار میان اکثر صفات فیزیولوژیک بوده، و بزرگترین ضریب همبستگی (84/0) بین پرولین و هیدرات های کربن محلول به دست آمد. به نظر می رسد ترکیبات آلی نظیر کود دامی دارای پتانسیل قابل توجهی در کاهش آثار سوء فلز کروم و بهبود شاخص های فیزیولوژیک گیاه ریحان تحت این شرایط بوده است.
کلید واژگان: شاخص های فیزیولوژیک, فلزات سنگین, کود آلی}To study the activity of some antioxidant enzymes and accumulation of compatible osmolytes affected by different concentrations of chromium (Cr+3) (0، 5، 10، 15 and 20 mg/kg soil) combined with different levels of manure (0، 10 and 20 ton/ha) in basil (O. basilicum L.)، a factorial experiment، based on completely randomized design with four replications، was carried out at Research Greenhouse of Zabol University in 2012. Results of this study indicated that increasing the level of Cr+3 from 0 to 20 mg/kg soil، when 20 ton/ha manure was applied، decreased the activity of catalase (CAT)، ascorbate peroxidase (APX) and glutathione peroxidase (GPX) enzymes decreased from 0. 008، 0. 537 and 0. 081 to 0. 006، 0. 305 and 0. 071 µmol H2O2/mg protein، respectively. This may be caused by the improvement in physiological activities of the plant in the presence of organic compounds. It seems that application of different amounts of manure led to an increase in leaf proline and carbohydrates content، via availability of macro- and- micro nutrients، especially nitrogen، even when different levels of Cr3+ heavy metal existed in the growth medium. The obtained correlation coefficients indicated a significant positive relationship between most physiological traits، and the highest correlation coefficient (0. 84) was found between proline and soluble carbohydrates. It appears that organic compounds، such as manure، have considerable potential to reduce the harmful effects of Cr3+ heavy metal and improve physiological indices of basil.Keywords: Physiological characteristics, Heavy metals, Organic fertilizer} -
با پیشرفت روز افزون صنایع و کارخانه ها، انسان و دیگر موجودات زنده در معرض مخاطرات بیش تر قرار می گیرند. یکی از عوامل مهم ایجاد کننده آلودگی ها، فرآیند تولید سیمان در کارخانه ها است. این مطالعه با هدف تعیین میزان جذب آلاینده های حاصل از گرد و غبار کارخانه سیمان توسط نمونه های برگ گونه های گیاهی غالب اطراف کارخانه پیوند سیمان گلستان صورت گرفت. برای این منظور هفت ایستگاه در فواصل مختلف مشخص و پس از بررسی منطقه و شناسایی گونه های غالب منطقه اقدام به تهیه 24 نمونه با سه تکرار شد. برگ ها از ارتفاع یک تا دو متری از سطح زمین از قسمت بیرونی تاج پوشش و آن هایی که رو به کارخانه، جمع آوری شدند پس از آماده سازی نمونه ها ازICP برای تعیین میزان فلزات و از نرم افزار Spss با سطح معناداری پنج درصد برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. میانگین غلظت نقره، آرسنیک، کادمیوم، کبالت، کروم، سزیم، بیسموت و باریم با یکدیگر در درخت بلوط و گیاهان سیاه تلو و نی از لحاظ آماری معنی دار نشد، به عبارت دیگر میزان جذب فلزات در درخت بلوط و گیاهان سیاه تلو و نی یکسان است. میزان کادمیوم گیاه سیاه تلو بیش تر از درخت بلوط است، به عبارت دیگر سیاه تلو کادمیوم را از سایرین بهتر جذب ( μg.gr-188 /20) می کند. غلظت فلزات سمی در برگ های گیاهان منطقه مورد مطالعه نشان از ورود فلزات سنگین از هوا و جذب سطحی برگ ها دارد.کلید واژگان: فلزات سنگین, کارخانه سیمان, سیاه تلو, نی, درخت بلوط}Air pollution is one of the most serious environmental problems in Golestan. Each day, a tremendous amount of toxic and fatal gases, different kinds of pollutants, perilous floating particles produced by cars, factories, industrial workshops, power plants and residential buildings are added to the air. Largely due to the increasing demand for cement, cement production industries around Golestan have increased their daily production. Toxic gases and hazardous particulates that release into environment from cement factories have considered as the environmental problems. Cement factory emissions into air cause serious air pollution and affect the plant and animal life in the environment. This study characterized the levels of heavy metals of the leaves near a cement factory. The concentration of eight se lected heavy metals(Ag, As, Cd, Co, Cr, Cs, Bi, Ba) were measured on 24 leaves from Quercus and Paliurus spina and Phragmitesaus tralis samples (1-2 m) collected near a cement plant via inductively coupled plasma/mass spectroscopy (ICP-MS). SPSS whit 0.05 was used for statistically data analyzing. Results showed The average concentration of heavy metals from Quercus and Paliurus spina and Phragmitesaustralis samples Were not statistically significant in other words, the absorption is the same. There is a significant difference in the cd with Paliurus spina. In other words, Paliurus spina absorb cadmium from others. The concentration of toxic metals in the leaves of plants studied area of heavy metals in the air and leaves the adsorption.Keywords: Cement industry, Heavy metal, air pollution, plants leaves}
-
نشریه روابط خاک و گیاه، پیاپی 18 (تابستان 1393)، صص 155 -166به منظور بررسی اثر کادمیم بر برخی پارامترهای فیزیولوژیک ژنوتیپ های گلرنگ، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار و در محیط آبکشت در گلخانه آموزشی و پژوهشی دانشگاه صنعتی اصفهان در سال 1391 اجرا گردید. چهار سطح کادمیم (شاهد (صفر)، 5/1، 3 و 5/4 میلی گرم در لیتر) و شش ژنوتیپ گلرنگ (اراک2811، کوسه، نبراسکا، C111، K12 و S149) به عنوان فاکتورهای آزمایشی در نظر گرفته شدند. پارامترهای تعداد برگ در گیاه، وزن تر برگ، وزن تر ساقه، حجم ریشه، وزن خشک بخش هوایی و ریشه و غلظت کادمیم در ریشه و بخش هوایی اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که با افزایش سطح کادمیم محلول غذایی، تاثیر منفی کادمیم بر ویژگی های مختلف آشکارتر شد. اعمال تیمار 5/4 میلی گرم در لیتر کادمیم باعث کاهش 2/61، 5/37 و 8/71 درصدی در طول ریشه، تعداد برگ و حجم ریشه و افزایش حدود 52 و 156 برابری میزان غلظت کادمیم در شاخساره و ریشه نسبت به تیمار شاهد شد. غلظت کادمیم شاخساره در تمامی ژنوتیپ های مورد مطالعه کمتر از غلظت این عنصر در ریشه بود. از نتایج این آزمایش می توان چنین نتیجه گیری نمود که کادمیم سبب تغییر جدی در ویژگی های فیزیولوژیک و رشد گلرنگ گشته و بین ژنوتیپ های گلرنگ از این نظر تفاوت وجود دارد.
کلید واژگان: فلزات سنگین, غلظت کادمیم, پارامترهای رشد گلرنگ}To investigate the effect of cadmium (Cd) on some physiological parameters of safflower genotypes a 3-replicate factorial randomized complete blocks experiment was conducted under hydroponics culture in greenhouse facilities of the Isfahan University of Technology in 2012. Four levels of Cd (control (0)، 1. 5، 3. 0 and 4. 5 mg/L) were tested on six safflower genotypes (Arak2811، Kouseh، Nebraska-10، C111، K12 and S149). Physiological characteristics such as leaf number/plant، leaf fresh weight، shoot fresh weight، root volume، shoot dry weight، root dry weight and Cd concentration in plant roots and shoot were measured. Results indicated that in higher Cd concentrations in the solution، negative effects of Cd on different plant traits were more visible. Safflower plants showed 61. 2، 37. 5 and 71. 8 percent decrease in their root length، leaf number/plant and root volume، respectively، and 52- and 156-fold increase in their shoot and root Cd concentration، respectively، when grown under the 4. 5 mg/L of Cd in the solution، compared to the control. Cd concentration of plant shoot was profoundly lesser than that of plant roots for all studied genotypes. It was concluded that while Cd leads to considerable changes in growth and physiological attributes of safflower، but some differences exist among safflower genotypes.Keywords: Heavy metals, Cadmium concentration, Safflower growth parameters} -
گیاه خرفه (Portulaca oleracea L.) متعلق به تیره Portulacaceae، عموما به عنوان علف هرز شناخته شده و از نقطه نظر فیزیولوژیکی دارای قابلیت تحمل پذیری بسیار بالا در محیط های شور یا آلوده به فلزات سنگین بوده و گیاه مناسبی جهت کاشت و پالایش محیط و خاک از این گونه تنش ها به شمار می رود. به منظور نشان دادن اثرات دو فلز سنگین سرب و مس بر مالون دآلدهید، پرولین و آنزیم های آنتی اکسیدان آزمایشهایی در طرحی کاملا تصادفی اجرا شد. بدین منظور پس از کاشت گیاهان با شرایط یکسان در بستر استریل لیکا و تغذیه آنها با محلول غذایی هوگلند، تیمارهایی با غلظت های متفاوت (0، 10، 50، 100، 500، 1000، 1500 میکرومولار) از نمک دو فلز سنگین سرب (Pb(NO3)2) و مس (CuSO4.5H2O) به صورت جداگانه و همگی در سه تکرار به گیاهان اعمال گردید. پس از ده روز اعمال تیمار گیاهان جهت انجام آزمایشها برداشت شدند. نتایج نشان داد که جذب فلزات سرب و مس در تیمارهای دارای غلظت بالا در مقایسه با نمونه شاهد افزایش دارد. میزان جذب اتمی این عناصر در نمونه های ریشه بیشتر از اندام هوایی بود. میزان مالون دآلدهید در اندام هوایی و ریشه هر دو تنش سرب و مس از نمونه شاهد به سمت غلظت های بالا به طور معنی داری افزایش یافت. میزان اسید آمینه پرولین در هر دو تنش سرب و مس و هر دو قسمت اندام هوایی و ریشه به طور معنی دار روند افزایشی داشت. فعالیت آنزیم پراکسیداز در هر دو تنش سرب و مس و هر دو قسمت اندام هوایی و ریشه روند افزایشی و آنزیم کاتالاز روند کاهشی را به طور معنی دار نشان داد. به طور کلی میزان مالون دآلدهید، پرولین و فعالیت آنزیم پراکسیداز در نمونه های ریشه بیشتر از اندام هوایی بود و این نتیجه نشان داد که ریشه در گیاه خرفه جمع کننده عمده فلزات سنگین سرب و مس است. کمتر بودن فعالیت آنزیم کاتالاز در ریشه نسبت به اندام هوایی، حساسیت این آنزیم را نسبت به تجمع زیاد سرب و مس در ریشه اثبات نمود.
کلید واژگان: خرفه (Portulaca oleracea L, ), فلزات سنگین, سرب, مس, پالایش گیاهی}Portulaca oleracea L. belongs to Portulacaceae order. From the physiological point of view, P. oleracea L., generally known as ragwed, has a very high tolerance and compatibility to the environments polluted with salts or heavy metals. It is considered as a suitable species in planting as well as in refining soil and environment from these kinds of stresses. According to these contexts and in order to show the effects of two heavy metals, lead and copper, on malondialdehyde, proline and antioxidant enzymes activity some experiments were performed in a completely randomized design. For this purpose, plants were planted in sterile bed, leca, irrigated with Hogland nutrient solotion. Treatments included different concentrations of Pb (NO3)2 and CuSO4.5H2O (0, 10,50,100,500,1000 and 1500 µM) with three replications. After ten days of treatment, plants were harvested for experiments. According to the results, an increased absorption of lead and copper was recoreded at high concentrations compared to the control treatment. The amount of atomic absorption of these two elements in roots was more than that of shoots. Stress increased significantly at high concentrations compared to the control. The amount of proline showed a significant upward trend in both lead and copper stress as well as in both roots and shoots. Peroxidase activity showed a significant upward trend in both lead and copper stress as well as in both shoots and roots while a significant downward trend was recorded for catalase activity. In general, a higher amount of malondialdehyde, proline and peroxidase activity was obtained in root samples comperd to shoot samples, indicating the role of root as the main accumulator of heavy metals, lead and copper. The lower catalase activity in roots compared to shoots proved enzyme sensitivity towards high Pb and Cu accumulation in roots.Keywords: Portulaca oleracea L., heavy metals, lead, copper, phytoremediation}
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.