به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « فنول کل » در نشریات گروه « باغبانی »

تکرار جستجوی کلیدواژه «فنول کل» در نشریات گروه «کشاورزی»
  • مریم بهادر، عبدالحسین ابوطالبی جهرمی*، بهنام بهروزنام، وحید روشن

    مریم گلی ایرانی Salvia mirzayanii L.)) گیاهی دارویی متعلق به خانواده نعناعیان بوده که از گذشته های دور به علت داشتن خواص دارویی فراوان مورد توجه بوده است به منظور بررسی اثر غلظت های مختلف اسید آمینه (صفر، 5/0، 1 و 5/1 گرم در لیتر) و مدت زمان نگه داری (صفر، 2، 4 و 6 ماه) در انبار بر میزان و تغییرات اسانس مریم گلی ایرانی آزمایشی فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی به صورت گلدانی انجام شد. محلول پاشی اسید آمینه تاثیر مثبتی بر صفات رویشی و زایشی اندازه گیری شده گیاه مریم گلی ایرانی و همچنین درصد ترکیبات پس از برداشت داشت. در این بررسی مهم ترین ترکیبات موجود در اسانس مریم گلی ایرانی بعد از برداشت، 5-نئو سدرانول (11/20 درصد)، لینالیل استات (52/16) و آلفاترپینیل استات (28/14 درصد) بود. محتوای فنول کل با افزایش سطح محلول پاشی اسید آمینه تا سطح 1 میلی گرم در لیتر افزایش (6/82 میلی گرم در لیتر) و پس ازآن کاهش یافت و با ادامه نگه داری در انبار به مدت 6 ماه پس از برداشت به میزان 15/23 درصد نسبت به نگه داری چهارماهه در انبار کاهش یافت. بیشترین فعالیت آنتی اکسیدانی از محلول پاشی اسید آمینه با غلظت 1 میلی گرم در لیتر به دست آمد و انبارمانی به مدت 6 ماه پس از برداشت باعث کاهش آن به میزان 29 درصد نسبت به زمان برداشت شد. براساس نتایج این آزمایش استفاده از اسید آمینه تا غلظت 5/0 گرم در لیتر به منظور حصول حداکثری وزن تر و خشک گیاه توصیه می شود.

    کلید واژگان: 5- نئو سدرانول, لینالیل استات, انبار مانی, ترکیبات اسانس, فنول کل, آنتی اکسیدان}
    Maryam Bahador, Abdolhossein Aboutalebi Jahromi*, Behnam Behroznam, Vahid Roshan

    Persian sage (Salvia mirzayanii L.) is a medicinal plant belonging to the mint family, which has been of interest since ancient times due to its many medicinal properties. In order to investigate the effect of different concentrations of amino acids (0, 0.5, 1 and 1.5 gr/L) and storage duration (0, 2, 4 and 6 months) on the amount and changes of Iranian sage essential oil, a factorial experiment was conducted in a randomized complete block design. Amino acid foliar application had a positive effect on the measured vegetative and reproductive traits of Iranian sage plant as well as the percentage of compounds after harvest. In this study, the most important compounds found in Iranian sage essential oil after harvesting were 5-neo-sedranol (20.11%), Lnalyl acetate (16.52%) and alphaterpinyl acetate (14.28%). The content of total phenol increased by increasing the level of amino acid foliar application up to the level of 1 mg/L (82.6 mg/L) and after that it decreased, and by continuing storage for 6 months after harvesting, it increased by 23.15% compared to four months. The highest antioxidant activity was obtained from foliar spraying of amino acid with a concentration of 1 mg/L, and storage for 6 months after harvest reduced it by 29% compared to the time of harvest. Based on the results of this study, it is recommended to use amino acid up to a concentration of 0.5 gr/L in order to achieve the maximum fresh and dry weight of the plant.

    Keywords: 5-Neo-Sedranol, Antioxidant, Essential Oil Compounds, Linalyl Acetate, Total Phenol}
  • فائزه بهشتی قله زو، محمد مقدم*، لیلا سمیعی
    سابقه و هدف
    در تولید گیاهان دارویی، حفظ کیفیت و ترکیب های موثر آنها چالشی اساسی است. جنس مریم گلی (Salvia spp.)، منبع سرشاری از ترکیب های بیولوژیک هستند که باعث انهدام رادیکال های آزاد و اثرهای آنتی اکسیدانی، ضدالتهابی و ضد میکروبی این گیاهان می شوند. مریم گلی ترکه ای (Salvia virgata) دارای چندین فعالیت بیولوژیکی است و از آن برای درمان زخم ها و بیماری های مختلف پوستی و برای جلوگیری از سرطان خون استفاده می شود. کادمیوم به دلیل نیمه عمر زیستی طولانی، تحرک قابل توجه در خاک و ظرفیت جذب توسط گیاهان، یکی از سمی ترین فلزات سنگین است. اثرهای منفی کادمیوم بر رشد، فعالیت های فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی گیاهان، باعث کاهش کیفیت و عملکرد گیاهان می شود. سدیم نیتروپروساید با آزاد کردن نیتریک اکسید (NO)، در فرایندهای زیستی و پاسخ به تنش های مختلف دخالت دارد.
    مواد و روش ها
    با هدف بررسی تاثیر سطوح مختلف سدیم نیتروپروساید در بهبود پاسخ گیاه مریم گلی ترکه ای (Salvia virgata) به تنش کادمیوم تحت شرایط درون شیشه ای، آزمایشی با طراحی فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با چهار تکرار در پژوهشکده علوم گیاهی دانشگاه فردوسی مشهد اجرا شد. فاکتورهای مورد مطالعه شامل سطوح مختلف کادمیوم (0 (شاهد)، 25، 50 و 100 میکرومولار) و سدیم نیتروپروساید (0 (شاهد)، 15 و 30 میکرومولار) بودند. از محیط کشت موراشیگ و اسکوگ برای کشت بذر ها استفاده شد. در این آزمایش مقادیر مختلف نیترات کادمیوم قبل از تنظیم pH به محیط کشت اضافه گردید. سدیم نیتروپروساید به دلیل حساسیت به دمای بالا بعد از اتوکلاو و با فیلتر زیر لامینار به محیط اضافه گردید. در ابتدا، بذرها با استفاده از الکل 70% و هیپوکلریت سدیم 2% استریل شدند؛ سپس در محیط کشت کاشته شدند. پس از سه ماه رشد، گیاهچه ها از محیط کشت برداشته شدند. صفات رشدی شامل وزن تر و خشک بخش هوایی، ریشه و کل گیاهچه و صفات فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی شامل رنگیزه های فتوسنتزی (اندازه گیری کلروفیل a، کلروفیل b، کاروتنوئید، کلروفیل کل و رنگیزه فتوسنتزی کل)، فلاونوئید، فنول کل، کربوهیدرات، پرولین، پروتئین و فعالیت آنتی اکسیدانی اندازه گیری شدند. تجزیه وتحلیل داده های بدست آمده از این پژوهش با استفاده از نرم افزار Minitab انجام شد. مقایسه میانگین ها با استفاده از آزمون Bonferroni در سطح احتمال 5% انجام شد.
    نتایج
    طبق نتایج حاصل از تجزیه واریانس داده ها، اثر متقابل کادمیوم و نیتروپروساید بر وزن تر گیاهچه، طول اندام هوایی، کلروفیل a، کلروفیل b، کاروتنوئید، رنگیزه های فتوسنتزی کل، فنل کل، کربوهیدرات و پرولین در سطح احتمال 1% و وزن خشک گیاهچه، کلروفیل کل، فلاونوئید و پروتئین در سطح احتمال 5% معنی دار شد. اثر متقابل تیمارها بر فعالیت آنتی اکسیدانی معنی دار نشد؛ ولی اثرهای ساده آنها معنی دار شد. نتایج مقایسه میانگین داده ها نشان داد که تنش کادمیوم باعث کاهش وزن تر و خشک گیاهچه، طول اندام هوایی، کلروفیل a، کلروفیل b، کلروفیل کل، کاروتنوئید و رنگیزه های فتوسنتزی کل در گیاه مریم گلی ترکه ای شد و استفاده از سدیم نیتروپروساید منجر به بهبود این صفات گردید؛ به طوری که استفاده از 30 میکرومولار سدیم نیتروپروساید تحت تنش کادمیوم با غلظت 50 میکرومولار، بیشترین وزن تر و خشک گیاهچه و میزان پرولین را نشان داد و استفاده از 15 میکرومولار سدیم نیتروپروساید تحت تنش کادمیوم با غلظت 25 میکرومولار، بیشترین میزان طول اندام هوایی، کلروفیل a، کلروفیل b، کلروفیل کل، کاروتنوئید و رنگیزه های فتوسنتزی کل را نشان داد. همچنین، نتایج دیگر این پژوهش بیانگر آن بود که تنش کادمیوم منجر به افزایش فعالیت آنتی اکسیدانی، میزان فلاونوئید کل، فنل کل، کربوهیدرات محلول، پرولین و پروتئین در گیاه مریم گلی ترکه ای شد؛ اما استفاده از سدیم نیتروپروساید باعث بهبود تاثیرات منفی تنش کادمیوم می گردید؛ به طوری که استفاده از 30 میکرومولار سدیم نیتروپروساید منجر به افزایش فلاونوئید کل، فنل کل، کربوهیدرات محلول و پروتئین در شرایط تنش کادمیوم با غلظت 25 میکرومولار شد.
    نتیجه گیری
    نتایج نشان دادند که تنش کادمیوم باعث کاهش رشد و عملکردهای فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی گیاهان می شود، اما استفاده از سدیم نیتروپروساید توانست تاثیرات منفی کادمیوم را بهبود بدهد. این یافته ها نشان می دهد که سدیم نیتروپروساید می تواند به عنوان یک ابزار موثر در مدیریت تنش های کادمیومی در گیاهان دارویی مورد استفاده قرار گیرد و به بهبود رشد و کیفیت این گیاهان کمک کند. این تحقیق علاوه بر افزایش اطلاعات ما درباره سازوکار های پاسخ گیاهان به تنش کادمیومی، به تحلیل تاثیر سدیم نیتروپروساید در مواجهه با آلاینده های زیست محیطی کمک می کند.
    کلید واژگان: پروتئین, پرولین, رنگیزه های فتوسنتزی, فنول کل, فلاونوئید}
    F. Beheshti Qolezo, M. Moghaddam *, L. Samiei
    Background and objectives
    Maintaining medicinal plants' quality and effective compounds is a fundamental challenge. Salvia L. has antioxidant, anti-inflammatory, and antimicrobial properties and is a rich source of biological compounds that destroy free radicals. Salvia virgate Jacq. has several biological activities and is used to treat wounds and various skin diseases and prevent blood cancer. Cadmium is one of the most toxic heavy metals due to its long biological half-life, significant mobility in soil, and capacity to be absorbed by plants. Cadmium's negative effects on plant growth, and physiological and biochemical activities reduce plant quality and performance. Sodium nitroprusside is involved in biological processes and responds to various stresses by releasing nitric oxide (NO).
    Methodology
    To investigate the effect of different levels of sodium nitroprusside on improving the response of salvia virgata to cadmium stress under in vitro conditions, an experiment was conducted in the Research Institute of Plant Sciences of the Ferdowsi University of Mashhad with a factorial design based on a completely randomized design with four replications. The studied factors included different levels of cadmium (0 (control), 25, 50, and 100 µM) and sodium nitroprusside (0 (control), 15, and 30 µM). Murashig and Skoog culture media were used for seed cultivation. In this experiment, different amounts of cadmium nitrate were added to the culture medium before adjusting the pH. Sodium nitroprusside was added to the medium after autoclaving and a sub-laminar filter due to its sensitivity to high temperatures. At first, the seeds were sterilized with 70% alcohol and 2% sodium hypochlorite; then, they were planted in a culture medium. After three months of growth, the seedlings were removed from the culture medium. Growth traits include the fresh and dry weight of the aerial part, root, and whole seedling, and physiological and biochemical traits including photosynthetic pigments (measurement of chlorophyll a, chlorophyll b, carotenoid, total chlorophyll, and total photosynthetic pigment), flavonoid, total phenol, carbohydrate, proline, protein, and antioxidant activity were measured. The data obtained from this research were analyzed by Minitab software. The mean comparisons were done by the Bonferroni test at the five percent probability level.
    Results
    According to the results of the analysis of variance of the data, the interaction effect of cadmium and nitroprusside on seedling fresh weight, chlorophyll a, chlorophyll b, carotenoid, total photosynthetic pigments, total phenol, carbohydrate and proline at the probability level of one percent and seedling dry weight, total chlorophyll, flavonoid, and protein were significant at the five percent probability level. The interaction effect of treatments on antioxidant activity was not significant, but their simple effects were significant. The results of the mean comparison of the data indicated that cadmium stress decreased the fresh and dry weight of seedlings, chlorophyll a, chlorophyll b, total chlorophyll, carotenoids, and total photosynthetic pigments in S. virgata, and the application of sodium nitroprusside led to the improvement of these traits; so that the application of 30 μM sodium nitroprusside under cadmium stress with a 50 μM concentration showed the highest fresh and dry weight of seedlings and the proline content, and the application of 15 μM sodium nitroprusside under cadmium stress with a 25 μM concentration showed the highest amount of photosynthetic pigments. Also, this research indicated that cadmium stress increased antioxidant activity, total flavonoid, total phenol, soluble carbohydrate, proline, and protein in the S. virgata plant. However, sodium nitroprusside application improved these negative effects of cadmium stress. So, the application of 30 μM sodium nitroprusside led to an increase in total flavonoid, total phenol, soluble carbohydrate, and protein under cadmium stress conditions at 25 μM concentration.
    Conclusion
    The results showed that cadmium stress reduces plant growth and physiological and biochemical functions, but sodium nitroprusside application could improve cadmium's negative effects. These findings show that sodium nitroprusside can be used as an effective instrument in cadmium stress management in medicinal plants and help to improve the growth and quality of these plants. This research, in addition to enhancing our knowledge about the mechanisms of plants' response to cadmium stress, helps to analyze the effect of sodium nitroprusside in exposure to environmental life pollutants.
    Keywords: Protein, Proline, Photocentric Pigments, Total Phenol, Flavonoid}
  • محمدحسین میرجلیلی*، فریبا الله بخشی، حسن اسماعیلی، جواد هادیان، صمد نژاد ابراهیمی

    مرزنگوش یونانی با نام علمی Origanum vulgare L. spp. hirtum یک گیاه معطر از تیره نعناسانان است که در صنایع غذایی، دارویی و آرایشی-بهداشتی مصرف می شود. با توجه به اهمیت اقتصادی گیاه، در این مطالعه با معرفی آن به اقلیم شمال تهران، صفات مورفولوژیکی، فیتوشیمیایی و ظرفیت آنتی اکسیدانی آن ارزیابی شد. بر اساس نتایج، میانگین ارتفاع بوته، طول برگ، عرض برگ و طول دمگل به ترتیب 55، 5/2، 75/1 و 3/0 سانتی متر اندازه گیری شد. میانگین صفات اندازه گیری شده برای وزن تر بوته 350 گرم، وزن خشک بوته 33/138 گرم و نسبت وزن تر بوته به وزن خشک آن 53/2 درصد بود. عملکرد این گیاه در سال دوم کشت، 8/2899 کیلوگرم در هکتار اندازه گیری شد. محتوای اسانس گیاه در مرحله گلدهی 5/1 درصد به دست آمد. ترکیبات کارواکرول، گاما-ترپینن و پارا-سیمن به ترتیب با مقادیر 71، 7/12 و 9/6 درصد، بیشترین مقدار ترکیبات اسانس بودند. محتوای فنول کل، فلاونویید کل و رزمارینیک اسید گیاه در مرحله گلدهی به ترتیب 34/29 میلی گرم گالیک اسید بر گرم وزن خشک، 42/21 میلی گرم کویرستین بر گرم وزن خشک و 37/13 میلی گرم بر گرم ماده خشک اندازه گیری شد. نتایج بررسی فعالیت آنتی اکسیدانی نشان داد که عصاره مرزنگوش یونانی از شاخص IC50 11/99 میکروگرم بر میلی لیتر برخوردار است.

    کلید واژگان: تیره نعناع, مرزنگوش, اسانس, فنول کل, رزمارینیک اسید}
    Mohammad Hosein Mirjalili*, Fariba Allahbakhshi, Hassan Esmaeili, Javad Hadian, Samad Nejad-Ebrahimi

    Greek marjoram (Origanum vulgare L. spp. hirtum) is a well-known aromatic plant belongs to the Lamiaceae family which is widely used in pharmaceutical, food, and cosmetic industries. Due to the economic importance of the plant, in the present study, morphological, phytochemical and antioxidant capacity of the plant were evaluated through the introducing of the plant to the climate of northern Tehran. According to the results, the mean plant height, leaf length, leaf width and pedicle length were 55, 2.5, 1.75 and 0.3 cm, respectively. Also, the average measured traits for plant fresh weight were 350 g, plant dry weight was 138.33 g and the ratio of plant fresh weight to dry weight was 2.53%. The yield of the plant in second year was 2899.8 kg/ha. The essential oil content of the plant at full flowering stage was 1.5%. Carvacrol (71.0 %), γ-terpinene (12.7 %) and ρ-cymene (6.9%) were the major compounds of the plant oil. The content of total phenol, total flavonoids and rosmarinic acid at full flowering stage were 29.34 mg GAE/g DW, 21.42 mg QE/g DW and 13.37 mg /g DW, respectively. The antioxidant activity of Greek marjoram extract showed the IC50 index of 99.11 μg/ml.

    Keywords: Lamiaceae family, Oregano, Essential oil, Total phenol, Rosmarinic acid}
  • مینا امانی، محسن سبزی نوجه ده*، سعیده علیزاده سالطه، مهدی یونسی حمزه خانلو، بیوک آقا فرمانی، حسین هاتف هریس، شیوا محمدیان، سودا پیرطریقت

    کمبود آب یکی از عوامل محدودکننده رشد و عملکرد گیاهان می باشد که به ویژه در مناطق خشک و نیمه خشک جهان از جمله ایران به طرق مختلف باعث محدودیت کاشت گیاهان و کاهش عملکرد محصول می شود. بهره گیری از رابطه همزیستی گیاه با قارچ های میکوریزای آربوسکول دار یکی از راهکارهای کاهش تنش کم آبی در گیاهان به شمار می رود. مطالعه حاضر با ‏هدف ارزیابی برخی از صفات فیزیولوژیکی گیاه دارویی ‏ریحان ‎در شرایط گلخانه ‏‎ای تحت تاثیر سطوح مختلف کم آبی به همراه سه گونه ‏قارچ میکوریزا به صورت فاکتوریل در قالب طرح ‏پایه بلوک‎‏ ‏‎های کامل تصادفی با سه تکرار در شرایط گلخانه ای انجام گرفت. فاکتورهای ‏آزمایشی شامل تنش کم آبی در سه سطح (تنش شدید: 25 درصد طرفیت مزرعه ای؛ تنش متوسط: 50 درصد طرفیت مزرعه ای؛ تنش ملایم: 75 درصد طرفیت مزرعه ای؛ و تیمار شاهد: 100 درصد ‏ظرفیت ‏مزرعه ای؛ و سه گونه قارچ میکوریزا شامل Glomus intraradices‎، ‏‏Glomus mosseae،‏‎Glomus etunicatum ‎‏ ‏به میزان 30 گرم در هر گلدان و تیمار شاهد (بدون تلقیح قارچ) بود. ‏مطابق نتایج به دست آمده ‏افزایش سطح تنش ‏کم آبی باعث کاهش رشد گیاهان گردید. همزیستی با میکوریزا باعث ‏کاهش اثرات مخرب تنش کم آبی بر گیاه شد. ‏با اعمال تنش کم آبی میزان مالون دی آلدهید، آنزیم کاتالاز و پراکسیداز، فعالیت آنتی ‏اکسیدانی و فلاونویید کل افزایش و ‏فنول ‏کل کاهش یافت. با توجه به نتایج آزمایش می توان بیان کرد که ‏G. mosseae‏ در مقایسه با سایر گونه ها تاثیر بیشتری در ‏بهبود ‏اثرات سوء ناشی از تنش کم آبی در اکثر صفات مورد ارزیابی داشت. درحالی که تاثیر قارچ ‏G. intraradicse‏ بر فلاونویید کل، آنزیم کاتالاز و پراکسیداز بالاتر از گونه ‏G. mosseae‏ بود. در نهایت نتایج ‏مشخص کرد که استفاده از قارچ میکوریزا در ‏مقایسه ‏با شاهد (بدون تلقیح با قارچ)‏‎ ‎می‎ ‎تواند‎ ‎ابزار مناسبی ‏برای بهبود صفات فیزیولوژیکی و فعالیت های آنتی اکسیدانی در ‏شرایط تنش کم‎ ‎آبی باشد. ‏

    کلید واژگان: آنزیم پراکسیداز, آنزیم کاتالاز, فلاونوئید, فنول کل, کمبود آب}
    M. Amani, M. Sabzi-Nojadeh *, S. Alizadeh-Salteh, M. Younessi Hamzekhanlu, B. Farmani, H. Hatef Heris, Sh. Mohammadian, S. Piretarighat
    Introduction

     Medicinal plants have long had a special role in the traditional ‎agricultural system of Iran and the use of these plants as medicine to prevent and treat diseases has been considered by ‎traditional medicine experts since ancient times. Medicinal plants with rich sources of secondary metabolites provide the ‎basic active ingredients of many medicines. Although the biosynthesis of secondary metabolites is genetically controlled, ‎but their construction is strongly influenced by environmental factors. One of the important climatic factors that affect the ‎distribution of plants around the world and can cause morphological, physiological and biochemical changes in the plant is ‎the lack of available water. Basil seems to show little resistance to water stress. For this reason, there is a need for protective mechanisms for the ‎basil plant against stress due to water shortage. Plants are able to reduce or eliminate the effects of water shortage ‎stress by coexisting with a number of soil microorganisms. Inoculation of the plants with Arbuscular mycorrhizal fungi (AMF) has been exploited as an applicable strategy for reducing detrimental effects of water deficit stress. Present study was performed to evaluate the effects of three AMF on some physiological responses of Ocimum basilicum under water deficit stress.

    Materials and Methods

     The pot experiments were conducted as factorial based on completely randomized design blocks with three replications. The experimental factors were three AMF namely Glomus etunicatum, Glomus mosseae and Glomus intraradices and various soil moisture including severe stress, moderate stress, mild stress. Water stress was applied from the beginning to the end of flowering stage. After flowering stage, plants ‎were harvested and traits such as total phenols and flavonoids, antioxidant ‎capacity (DPPH), malondialdehyde (MDA), catalase and peroxidase enzymes were measured. To analyze the data, first the test of data normality and uniformity of variance within the treatment was performed and confirmed. The mean of treatments was compared by Duncan test at the level of 5% probability. SAS software (Ver. 9.3) was used to analyze the data and Excel software was used to draw the graphs.

    Results and Discussion

     The results of analysis of variance of the effect of mycorrhiza fungus and soil moisture on the studied parameters show that the effect of different levels of soil moisture on all traits was significant. The results of analysis of variance also showed that the effect of mycorrhiza on phenol and total flavonoids, antioxidant activity, catalase and peroxidase and malondialdehyde was significant at the level of one percent probability. According to the results of analysis of variance, the interaction effect of mycorrhiza on soil moisture on antioxidant activity was significant at 5% probability level and on total phenols and flavonoids, malondialdehyde, catalase and peroxidase at 1% probability level. Results showed that AMFs improve activity of catalase and peroxidase, antioxidant capacity and total phenols which led to decrease malondialdehyde content. Antioxidants as physiologically active compounds play an important role in plant resistance to stress. Increased oxygen species due to dehydration stress are a warning sign for plants and increase the activity of antioxidant enzymes. The plant's defense system increases the production of antioxidant enzymes to neutralize toxic oxygen forms, and fungi improve the intensity of this increase, which may be due to the chemical structure of the metal isoenzymes copper, zinc, and manganese. Factors sent to make antioxidant enzymes also contain the elements zinc and calcium. Mycorrhizal fungi increase the absorption of nutrients by sending more hormonal factors and increasing the activity of enzymes, all of which can be effective in increasing the activity of antioxidant enzymes.

    Conclusion

     When plants are exposed to dehydration stress, reactive oxygen species in them increase. The expression of antioxidant genes and the activity of antioxidants to eliminate reactive oxygen species are increased and the antioxidant defense system is improved and the tolerance to dehydration stress in the plant is increased. Scientists believe that peroxidase is involved in metabolic processes such as hormone catabolism, defense against pathogens, phenol oxidation, binding to cell structural proteins and cell wall polysaccharides. Present study revealed that application of AMFs can be good strategy for reducing harmful effects of water deficit stress in plants. Research has also shown that impregnating seeds with mycorrhiza increases antioxidants and reduces the amount of reactive oxygen species, a characteristic of resistance induction that occurs by this antagonist.   ‎
       ‎

    Keywords: Catalase enzyme, Dehydration, Flavonoid, Peroxidase enzyme, Total phenol}
  • هاجر آفرین، زهره جبارزاده*، محسن برین

    به منظور بررسی اثر هیومیک اسید و قارچ مایکوریز بر رشد ژربرا رقم دانی، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح به طور کامل تصادفی با دو فاکتور و سه تکرار در شرایط کشت هیدروپونیک اجرا شد. فاکتور اول، شامل هیومیک اسید در 4 غلظت صفر (شاهد)، 500، 1000 و 2000 میلی گرم در لیتر به صورت کاربرد در محیط کشت و فاکتور دوم، دو سطح قارچ مایکوریز (بدون مایکوریز و مایکوریزدار) به صورت مایه زنی ریشه بود. ویژگی هایی مانند تعداد برگ، قطر وردمان، وزن تر و خشک ریشه، قطر گل، قطر و تعداد ساقه گلدهنده، زمان از ظاهر شدن غنچه تا شکوفایی گل، میزان فنول کل، درصد آلودگی ریشه با قارچ و همین طور فعالیت آنزیم آسکوربات پراکسیداز و پراکسید هیدروژن اندازه گیری شدند. نتایج نشان دادند که تیمارهای هیومیک اسید  و قارچ مایکوریز باعث افزایش در تعداد برگ، قطر وردمان و وزن تر و خشک ریشه و فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانی و کاهش زمان از ظهور غنچه تا شکوفایی نسبت به گیاهان تیمار نشده شدند. میزان فنول در اثر کاربرد غلظت های 1000 و 2000 میلی گرم در لیتر هیومیک اسید و مایکوریز افزایش معنی داری نسبت به گیاهان شاهد داشت. کاربرد همزمان هیومیک اسید و مایکوریز در بهبود برخی ویژگی های مورفولوژیک و فیزیولوژیک ژربرا کارا بودند و کاراترین تیمار، کاربرد هیومیک اسید  1000 میلی گرم در لیتر به همراه مایکوریز بود.

    کلید واژگان: آسکوربات پراکسیداز, آلودگی ریشه, پراکسیدهیدروژن, ژربرا, فنول کل}
    Hajar Afarin, Zohreh Jabbarzadeh*, Mohsen Barin

    In order to investigate the effects of humic acid and mycorrhiza on gerbera cv. Dune, an experiment was performed as a completely randomized design with two factors and three replications in hydroponic conditions. First factor included humic acid at 4 concentrations (0, 500, 1000, and 2000 mg L-1 as media drench). The second factor contained two levels of mycorrhizal fungi (with and without mycorrhiza at root zone). Attributes such as leaf number, rosette diameter, root fresh and dry weight, flower diameter, flower stalk diameter and number, time from bud emergence to anthesis, total phenol content, colonization percent and the activity of ascorbate peroxidase and hydrogen peroxide were measured. The results showed that humic acid and mycorrhizal fungi treatments led to increase in the leaf number, rosette diameter, fresh and dry weight of roots and antioxidant enzymes activity and decreased the time from bud emergence to anthesis comparing untreated plants. Phenol content was significantly increased compared to control plants by application of 1000 and 2000 mg L-1 of humic acid plus mycorrhizal fungi. The combined use of humic acid and mycorrhiza was effective to improve some morphological and physiological properties of gerbera and the concentration of 1000 mg L-1 humic acid plus mycorrhiza application were the most effective treatment.

    Keywords: Ascorbate peroxidase, Gerbera, Hydrogen peroxide, Root colonization, Total phenol}
  • فهیمه نصر، ولی ربیعی، فرهنگ رضوی*، غلامرضا گوهری

    با توجه به فسادپذیر بودن میوه خرمالو در دوره پس از برداشت و محدودیت استفاده از مواد شیمیایی، معرفی روش های طبیعی و سالم برای حفظ کیفیت و افزایش عمرانبارمانی خرمالو ضروری می باشد. این تحقیق به منظور بررسی اثر تیمار اسید آسکوربیک بر خصوصیات فیزیکوشیمیایی میوه خرمالو رقم ’کرج‘ انجام شد. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با 3 تکرار اجرا شد. تیمارهای آزمایش شامل اسید آسکوربیک در سه سطح (15، 30 و صفر (شاهد) میلی مولار) به عنوان فاکتور اول و زمان انبارمانی در سه سطح (15، 30 و 45 روز) به عنوان فاکتور دوم بودند. میوه ها به روش غوطه وری در محلول اسید آسکوربیک 15 و 30 میلی مولار و آب مقطر تیمار شدند و در یک دوره انباری 45 روزه در سردخانه با دمای 4 درجه سانتی گراد و رطوبت نسبی 85-90 درصد نگهداری شدند. نتایج بدست آمده حاکی از تاثیر معنی دار تیمارها بر صفات مورد ارزیابی بود. تیمارهای اسید آسکوربیک 15 و 30 میلی مولار موجب حفظ ویتامین ث، فلاونویید کل، ظرفیت آنتی اکسیدانی و تانن محلول در مقایسه با شاهد شدند. تیمار اسید آسکوربیک 30 میلی مولار بهترین تیمار در بین تیمارهای اعمال شده در حفظ سفتی) 6/1 کیلوگرم بر سانتی متر مربع (تانن محلول)1889 میلی گرم بر کیلوگرم)، فنول (1591 میلی گرم بر کیلوگرم) و فلاونویید کل (309 میلی گرم بر کیلوگرم) نسبت به شاهد بود. کاربرد اسید آسکوربیک 15 و 30 میلی مولار به طور موثری موجب تاخیر در افزایش مالون دی آلدهید (1/1 و 3/2 نانو مول بر گرم وزن تر) و کاهش وزن (8/0 و 3/1 درصد) نسبت به شاهد در طی 45 روز انبارمانی شدند. با توجه به اثرات مثبت تیمار اسید آسکوربیک بر حفظ کیفیت و افزایش ماندگاری میوه خرمالو در طی 45 روز انبارمانی، چنین به نظر می رسد که کاربرد این ترکیب در مقیاس وسیع به عنوان راهکار مناسب جهت افزایش کیفیت میوه خرمالو قابل توصیه باشد.

    کلید واژگان: تانن محلول, عمر انبارمانی, فلاونوئیدکل, فنول کل, کاروتنوئیدکل}
    F. Nasr, V. Rabiei, F. Razavi *, G. Gohari
    Introduction

     Persimmon (Diospyros kaki Thunb.) is an important fruit that is consumed due to high nutritional, desirable taste and flavor. Unfortunately, most persimmon fruit producers do not use the suitable technology to preserve the fruit quality, consequently, marketing their product at lower prices. The fruit of Karaj cultivar is one of the best and highest quality cultivars in Iran but this fruit is sensitive to chilling injury and shows drastic softening and reduced nutritional value as chilling damage. Appliacation of effective treatments for reducing chilling symptoms and preserve quality can lead to the increase of shelf life in this fruit. Ascorbic acid is an important nutrient that it is required for the functioning of several enzymes and is important for immune system function. It also functions as an antioxidant. Recently this treatment has gained much attention for use as an environmentally friendly technology for the maintenance of postharvest quality of many horticultural crops. In this regard, the aim of the present study was to assess the effect of ascorbic acid and storage time on the postharvest life of persimmon fruit.

    Materials and Methods

     Persimmon fruit (cv.‘Karaj’) was first harvested at physiological maturity stage from a commercial orchard in Karaj city, then immediately transported to the postharvest laboratory at University of Zanjan. Fruit selected for uniformity of size, shape, color and free from disease or mechanical damage. The treatments included ascorbic acid at three levels (15, 30 and distilled water as a control mmol.L-1) and storage time at three levels (15, 30 and 45 day). Fruit was dipped in solution of Ascorbic acid 15 and 30 mmol.L-1 and distilled water (control) for 10 min. After treatment, the fruits were stored at +4°C and 85-90% relative humidity for 45 days. Fruits were sampled during storage after (15, 30 and 45 days) and 24 hours maintaining at room temperature and fruit firmness, weight loss, TSS, TA, vitamin C, total flavonoids, total phenol, soluble tannins, total carotenoids, antioxidant capacity and MDA were measured at the end of each period. Persimmon fruit samples were weighed before and after the storage to calculate weight loss (%) during storage by using the formula of [(weight of fruits before the storage − weight of fruits after the storage)/weight of fruits before storage] × 100. Fruit firmness was determined using OSK 1618 penetrometer equipped with an 8 mm tip at 3 equatorial points, and the results were expressed as kg/cm2, Soluble tannin was measured by using the method of Tiara (1996). Total carotenoid was measured based on wang et al (2006), Total soluble solid (TSS) was measured by using refractometer, Ascorbic acid content was determined by using the method of Jalilimarandi (2000) and Antioxidant activity was evaluated by measuring the scavenging activity of the examined extracts on the 2,2-diphenylhydrazil (DPPH) radical as described by Dehghan and Khoshkam (2012). Statistical analysis was performed using SAS V9 software and the treatment means were separated by Duncan’s multiple range tests.

    Results and Discussion

     Results showed that all treatments showed significant effect on evaluated traits. All treatments preserved vitamin C and antioxidant activity of fruit compared with control. Ascorbic acid 30 mmol.L-1 significantly preserved firmness, soluble tannin, total phenol, flavonoid, antioxidant capacity. Based on current results that ascorbic acid 15 and 30 mmol.L-1 treatments were the most effective in delaying decrease weight loss by reduced metabolic activity, delayed senescence, and maintained better cellular integrity thereby worked in an integrated manner to reduce fresh weight loss of persimmon fruit. Increasing Ascorbic acid suppressed oxidative damage possibly by quenching hydrogen peroxide and superoxide anion. Therefore, positively correlated with higher membrane integrity and less MDA of persimmon fruit. Ascorbic acid is not only an important nutraceutical compound but also a critical antioxidant that positively eliminates certain reactive oxygen species and preserve antioxidant compounds such as phenol, flavonoid, carotenoid and vitamin C in post-harvest. Ascorbic acid 15 and 30 mmol.L-1 treatments used in this experiment had no effect in changes TSS and total carotenoid. So ascorbic acid can improve effectively the quality and increase shelf life of fresh persimmon fruit in post-harvest.

    Conclusion

     In conclusion, our research indicates that ascorbic acid could prolong postharvest life of persimmon fruit by maintaining fruit quality attributes. Ascorbic acid treatment significantly is effective in preserving, firmness antioxidant compounds, quality properties and increasing the storage time of persimmon fruit of Karaj cultivar without harmful for human health. Hence, ascorbic acid treatment is a safe and applicable method of increasing the shelf life and preserving the quality in persimmon during cold storage.

    Keywords: soluble tannin, Shelf Life, total flavonoid, Total phenol, total carotenoid}
  • لیلا تقی پور، پدرام عصار*

    هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر کاربرد پس از برداشت پلی‌آمین‌ها بر ویژگی‌های فیزیکوشیمیایی، ترکیب های زیست‌فعال و فعالیت پاداکسنده میوه لیموشیرین بود. میوه‌‌ها در محلول پوترسین (2 و 4 میلی‌مولار)، اسپرمیدین (1 و 2 میلی‌مولار)، اسپرمین (1 و 2 میلی‌مولار)، یا آب مقطر (شاهد) به‌‌مدت 10 دقیقه غوطه‌ور شدند. پس از دو و چهار ماه انبارمانی (دمای 10 درجه سلسیوس و رطوبت نسبی 85 درصد) ارزیابی‌‌ها انجام شد. به‌‌طورکلی، تیمارها تاثیری بر میزان اسید کل و پی‌‌اچ آب میوه نداشتند. با کاربرد پلی‌‌آمین‌‌ها از میزان اتلاف وزن یا کاهش میزان ماده‌‌های جامد محلول کل عصاره کاسته شد و شاخص طعم میوه‌‌های تیمارشده نسبت به شاهد بهتر بود. با گذشت زمان انبارمانی، محتوای اسید آسکوربیک آب میوه‌‌ها افزایش یافت، اما میزان فنول کل و فعالیت پاداکسنده کاهش یافت. میوه‌‌های تیمارشده با پلی‌‌آمین‌‌ها محتوای اسید آسکوربیک، فنول کل و فعالیت پاداکسنده عصاره بیش‌‌تری نسبت به شاهد داشتند. تیمار با هر دو غلظت اسپرمین نسبت به تیمارهای دیگر بیش‌‌ترین کارایی را در حفظ شاخص طعم و محتوای اسید آسکوربیک عصاره داشت. شاخص طعم میوه‌‌های تیمارشده با اسپرمین و اسپرمیدین مشابه بود. افزون بر آن، محتوای اسید آسکوربیک میوه‌‌های تیمارشده با اسپرمین مشابه با میوه های تیمارشده با 2 میلی‌‌مولار اسپرمیدین و پوترسین بود. در نهایت، غوطه‌‌وری در اسپرمین 1 میلی‌‌مولار موثرترین تیمار کاهنده اتلاف وزن و نگهدارنده محتوای فنول کل و فعالیت پاداکسنده عصاره بود و به‌‌عنوان تیمار برتر جهت حفظ کیفیت میوه لیموشیرین پیشنهاد می‌گردد.

    کلید واژگان: اسید آسکوربیک, پوسیدگی, فنول کل, کاهش وزن, لیموشیرین, ماده های جامد محلول کل}
    Leila Taghipour, Pedram Assar*

    The present study aimed to investigate the effect of postharvest polyamine application on the physicochemical characteristics, bioactive compounds, and antioxidant activity of sweet lime fruit. The fruits were dipped in putrescine (2 and 4 mM), spermidine (1 and 2 mM), spermine (1 and 2 mM), or distilled water (control) for 10 min. Evaluations were conducted after 2 and 4 months of storage at 10 °C and 85% relative humidity. In general, treatments had no effect on the total acid and pH of the fruit juice. Using polyamines led to lower rates of weight loss or decreases in juice total soluble solids, and treated fruits had a better taste index when compared to the control. The content of ascorbic acid in fruit juice increased with storage time, but total phenol content and antioxidant activity decreased. When compared to the control, polyamine-treated fruits had higher levels of ascorbic acid, total phenol, and antioxidant activity in the juice. The treatment with both concentrations of spermine had the greatest efficacy in maintaining the juice taste index and ascorbic acid content than the other treatments. Fruits treated with spermine and spermidine had the same taste index. Moreover, spermine-treated fruits had the same amount of ascorbic acid as fruits treated with 2 mM spermidine and putrescine. Finally, dipping in 1 mM spermine was found to be the most effective treatment for reducing weight loss and preserving juice total phenol content and antioxidant activity, and is recommended as the best treatment for preserving sweet lime fruit quality.

    Keywords: Ascorbic acid, Decay, Total phenol, Weight loss, Sweet lime, Total soluble solids}
  • ساناز مولائی، ولی ربیعی*، علی سلیمانی، فرهنگ رضوی
    انار (Punica granatum L.) از میوه های نیمه گرمسیری و حساس به سرمازدگی است، لذا نگهداری آن در سردخانه با محدودیت هایی همراه می باشد. در این مطالعه تاثیر پوشش ژل آلویه ورا (0، 40 و 80 درصد) بر سرمازدگی، کیفیت تغذیه ای و پوسیدگی میوه انار طی 90 روز نگهداری در دمای 4 درجه سانتی گراد و رطوبت نسبی 90-85 درصد مورد ارزیابی قرار گرفت. نمونه برداری جهت سنجش صفات مورد نظر طی سه دوره 30، 60 و 90 روزه انجام گرفت. نتایج نشان داد تیمار ژل آلویه ورا درصد سرمازدگی و پوسیدگی را به طور معنی داری کاهش داد و پس از 90 روز انبارمانی کمترین میزان سرمازدگی (16/11 درصد) و پوسیدگی (66/18 درصد) در میوه هایی تیمارشده با ژل آلویه ورا 80 درصد مشاهده شد. این تیمار همچنین سطح مالون دی آلدهید (به عنوان شاخص پراکسیداسیون لیپیدهای غشا)، نشت الکترولیت و کاهش وزن میوه را به خوبی کنترل نموده است. علاوه بر این، تیمار 80 درصد آلویه ورا موجب افزایش ظرفیت آنتی اکسیدانی و فعالیت آنزیم های سوپراکسید دیسموتاز، کاتالاز و آسکوربات پراکسیداز و حفظ میزان اسید آسکوربیک شد. مقادیر بالای فنول کل، فلاونویید و آنتوسیانین در میوه های تیمار شده با ژل آلویه ورا مشاهده شد که در نتیجه فعالیت بالای آنزیم فنیل آلانین آمونیالیاز و فعالیت پایین آنزیم پلی فنول اکسیداز بود. در نتیجه، کاربرد ژل آلویه ورا با غلظت 80 درصد، به عنوان یک پوشش طبیعی، می تواند و ایمن موجب افزایش تحمل به تنش سرمایی و حفظ خواص کیفی میوه انار در طول دوره انبارمانی شود.
    کلید واژگان: ظرفیت آنتی اکسیدانی, نشت الکترولیت, مالون دی آلدهید, فنول کل‏}
    Sanaz Molaei, Vali Rabiei *, Ali Soleimani, Farhang Razavi
    Pomegranate (punica granatum L.) is one of the subtropical fruits and sensitive to chilling injury, so preservation of that in cold storage is associated with some limitations. In this study the impacts of Aloe vera gel (0, 40 and 80 %) on chilling injury, nutritional quality and decay of pomegranate fruit, during 90 days at 4 ºC and 85-90 % relative humidity were evaluated. Sampling to determination of intended criteria were done at 30, 60 and 90 days of cold storage. Results showed that Aloe vera gel decreased the chilling injury and decay incidence significantly and the lowest level of chilling injury (11.6 %) and decay incidence (18.66 %) were observed in fruits with 80% of Aloe vera gel treatment after 90 days of storage. Also this treatment controlled well the levels of malondialdehyde (as an indicator of membrane lipids peroxidation), electrolyte leakage, and weight loss. Furthermore, 80% of Aloe vera gel treatment enhanced the antioxidant capacity and the activity of superoxide dismutase, catalase and ascorbate peroxidase and preserved the ascorbic acid content at higher level. High levels of total phenols, flavonoids, and anthocyanins were observed in Aloe vera gel treated pomegranate fruits, as a result of a higher activity of phenylalanine ammonia-lyase and a low activity of polyphenol oxidase. In conclusion, applying of Aloe vera gel in 80 % concentration, as an natural cover, could increase cold stress tolerance and preserve nutritional values of pomegranate fruits during the storage period.
    Keywords: antioxidant capacity, electrolyte leakage, Malondialdehyde, total phenol‎}
  • عبدالحمید زاهدیان، عبدالحسین ابوطالبی جهرمی*، عبدالرسول ذاکرین، وحید عبدوسی، علی محمدی ترکاشوند

    استفاده از کودهای آلی در تولید محصول های ارگانیک دارای اهمیت است. به منظور ارزیابی تاثیر تیمار کودهای زیستی و شیمیایی بر گیاه طالبی رقم احلام در تنش خشکی پژوهشی با استفاده از کرت خوردشده - فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار اجرا گردید. عامل اصلی سطح آبیاری (50، 75 و 100 درصد نیاز آبی) و عامل فرعی با ترکیب فاکتوریل کود شیمیایی (NPK) در چهار سطح (صفر، 60، 120 و 180 کیلوگرم در هکتار) و کود نیتروکسین در دو سطح (شاهد و 100 درصد) اختصاص داده شد. براساس نتیجه ها، کاربرد کودهای زیستی و شیمیایی تاثیر معنی داری روی اجزای عملکرد و ویژگی های فیزیکی و کیفیت میوه در تنش خشکی داشت. میزان سفتی، ماده های جامد محلول و ویتامین C با کاهش میزان آب مصرفی ارتباط مستقیم داشت. در تیمار50 % نیاز آبی همراه با کاربرد نیتروکسین و 60 کیلوگرم در هکتار کود شیمیایی، میزان فنول افزایش یافت. کاربرد نیتروکسین با کود شیمیایی 180 کیلوگرم در هکتار بیشترین مقادیر رنگ *a و b* را در گوشت و پوست میوه در تیمار 50 % نیاز آبی نشان داد. بنابراین، استفاده از کودهای زیستی می تواند جایگزین مناسبی برای کودهای شیمیایی و کم کردن آسیب های حاصل از تنش کم آبی و بهبود کیفیت میوه باشد.

    کلید واژگان: ظرفیت زراعی, رنگ, فنول کل, نیتروکسین}
    Abdolhamid Zahedian, Abdohossein Aboutalebi Jahromi*, Abdolrasol Zakerin, Vahid Abdossi, Ali Mohammadi Torkashvand

    The use of bio-fertilizers plays a key role in production of organic crops. In order to evaluate the effect of biological and chemical fertilizers on growth, yield and quality of muskmelon (Cucumis melo L. cv. Ahlam) fruit under drought stress condition, the experiment was performed with the use of factorial split in block completely randomized design in three replicates. In this study treatments included drought stress, bio and chemical fertilizers. Drought stress was applied in three levels: 100, 75 and 50% of field capacity; (FC) the fertilizers (NPK) were applied in four levels (0, 60, 120 and 180 Kg h-1), Nitroxin was used in two levels of control (no consumption) and 100% application. The results revealed that the presence of the drought stress and fertilizer type had a significant effect on the yield components and quality of muskmelon fruit. Fruit firmness, TSS and vitamin c content showed the direct relation with the reduction of plant water requirement. On the other hand, the total phenol content was increased with the consumption of nitroxin and 60 kg/h chemical fertilizer. Additionally, application of nitroxin with the 180 kg/h chemical fertilizer showed the highest a*and b* color values in pulp and peel of fruit under 50% of F.C. In general, biofertilizers can be replaced with chemical ones, alleviated drought stress damages and improved fruit quality.

    Keywords: Color, Field capacity, Nitroxin, Total Phenol}
  • لمیا وجودی مهربانی، مهسا پیمایی

    آلودگی خاک به فلزهای سنگین یکی از چالش‌های جدی محیط زیست می‌‌باشد. به‌‌منظور بررسی تاثیر غلظت‌‌های صفر، 30 و 60 میلی‌‌گرم در لیتر مس موجود در آب آبیاری و محلول‌‌پاشی با غلظت‌‌های صفر، 2 و 4 میلی‌‌گرم در لیتر عصاره جلبک دریایی Ascophyllum nodosum بر رشد و برخی ویژگی‌های فیزیولوژیک شاهی آزمایشی به صورت فاکتوریل بر مبنای طرح بلوک‌‌های کامل تصادفی اجرا شد. محتوای مالون دی‌‌آلدیید زیر تاثیر 60 میلی‌‌گرم در لیتر مس قرار گرفت. وزن ‌‌خشک گیاه، محتوای فنول ‌‌کل، پرولین، مس، پتاسیم، منیزیم، آهن، فعالیت آنزیم پراکسیداز و کاتالاز تحت تاثیر برهمکنش تیمارهای آزمایشی قرار گرفت. تیمار بدون مس با محلول‌‌پاشی دو و چهار میلی‌‌گرم در لیتر عصاره جلبک موجب افزایش محتوای پرولین شد. کمترین محتوای فنول کل در تیمار شاهد مشاهده شد. تیمار 60 میلی‌‌گرم در لیتر مس بدون تیمار محلول‌‌پاشی موجب افزایش محتوای پراکسیداز و غلظت مس گیاه شد. محلول‌‌پاشی 2 میلی‌‌گرم در لیتر عصاره جلبک در تیمار بدون مس و تیمار 30 میلی‌‌گرم در لیتر مس موجب افزایش وزن‌‌خشک گیاه شد. در کل عصاره جلبک به‌‌دلیل فراهم نمودن برخی ماده‌های غذایی مورد نیاز گیاه موجب بهبود برخی ویژگی‌های فیزیولوژیک شاهی تحت تنش مس گردید.

    کلید واژگان: پراکسیداز, فنول کل, عنصرهای غذایی, کاتالاز, مالون دی آلدئید}
    Lamia VojodiMehrabani Assistant, Mehsa Paymai

    Heavy metal contamination has become a serious environmental problem. The effects of 0, 30 and 60 mgL-1 Cu in the irrigation water and, 0, 2 and 4 mgL-1 sea algal extract (Ascophyllum nodosum) foliar applications on the growth and some physiological characteristics of Lepidium sativum were studied. The experiment was factorial based on RCBD. Malondialdehyde content was affected by 60 mgL-1 Cu treatment. Plant dry weight, total phenolic content and proline, Cu2+, K+, Mg2+, Fe2+ contents as well as catalase and peroxidase activity were influenced by the interaction effects of Cu treatment and foliar application of A. nodosum. For proline content, Cu control × 2 and 4 mgL-1 foliar application of algal extract was the treatment of choice. The lowest amount of total phenolics content was recorded with control plants. Peroxidase and Cu2+ content hold the top quantities at Cu of 60 mgL-1 × non foliar applications. Plant dry weight had the highest data for Cu control × 2 mgL-1 foliar application and Cu of 30 mgL-1 × 2 mgL-1 algal foliar application. The data clearly shows that algal extract; due to the abundance of some nutritional elements reduces the toxic effects of Cu metals on plants.

    Keywords: Catalase, Malondialdehyde, Nutritional elements, Peroxidase, Total phenolic compound}
  • فاطمه ناظوری*، سولماز پورعزیز، سید حسین میردهقان، مجید اسماعیلی زاده

    این پژوهش به منظور بررسی تاثیر تلفیقی پوشش خوراکی آلژینات سدیم با اسکوربیک اسید بر ماندگاری میوه توت فرنگی  نگهداری شده در دمای 1±4 درجه سلسیوس انجام گرفت. تیمارها شامل شاهد (آب مقطر)، اسکوربیک اسید (1%) با آلژینات سدیم (1، 2، و 3%) و مدت زمان انبارمانی (7 و 14 روز) با 4 تکرار بودند. در طول انبارمانی، شاخص های درخشندگی، کروما، میزان سفتی، اسید کل، ویتامین C، فنول، فعالیت پاداکسندگی و آنتوسیانین کاهش یافت، ولی کاربرد پوشش، سبب حفظ این شاخص ها گردید به طوری که در بین تیمارهای این آزمایش تیمار تلفیقی آلژینات سدیم دو درصد با اسکوربیک اسید، تاثیر بیشتری در حفظ این ویژگی ها داشت. با گذشت زمان انبارمانی، فعالیت آنزیم پلی فنول اکسیداز (50%)، کاهش وزن (8/2%) و pH (%33) افزایش یافت. کاربرد پوشش خوراکی آلژینات سدیم دو درصد به همراه اسکوربیک اسید تا 14 روز سبب حفظ سطوح پایین تر pH و فعالیت آنزیم پلی فنول اکسیداز شد و کاهش وزن را کنترل نمود.

    کلید واژگان: آنتوسیانین, پوشش خوراکی, شاخص رنگ, کیفیت پس از برداشت, فنول کل}
    Fatemeh Nazoori*, Solmaz Poraziz, Sed Hossein Mirdehghan, Majid Esmailizadeh

    This study was conducted to investigate the effects of combined treatment of sodium alginate and ascorbic acid on the shelf life of strawberry fruits stored at 4±1 ° C. The treatments included control (distilled water), ascorbic acid (1%) with sodium alginate (1, 2 and 3%) and storage period for 7 and 14 days with 4 replicates. During storage, brightness index, chroma index, firmness, total acidity, vitamin C, phenol content, antioxidant activity and anthocyanin content were decreased, but the application of coatings preserved these indices as alginate 2% + ascorbic acid 1% was more effective to preserve these traits during storage. During storage period, polyphenol oxidase enzyme activity (50%), weight loss (2.8%) and pH (33%) increased. While the application of sodium alginate+ ascorbic acid preserved the lower levels of pH and the activity of polyphenol oxidize enzyme, it also controlled weight loss for 14 days.

    Keywords: Anthocyanin, Color index, Edible coatings, Postharvest quality, Total phenolics}
  • حسن مومیوند*، عبدالحسین رضایی نژاد، شیرین تقی پور، کبری سپهوند، بهنام مرادی

    خشک کردن یکی از مهم ترین فرآیندهای پس از برداشت گیاهان دارویی است. در این پژوهش به‏منظور بررسی تاثیر روش های مختلف خشک کردن بر گیاه دارویی شمعدانی عطری، آزمایشی بر پایه طرح کاملا تصادفی با سه تکرار و 12 تیمار اجرا شد. تیمارهای مورد آزمایش شامل خشک کردن در ماکروویو (توان 300، 600 و 900 وات)، خشک کردن در آون (دمای 45، 55 و 65 درجه سانتی گراد)، خشک کردن طبیعی (خشک کردن در سایه محصور اتاق، سایه هوای آزاد، 5 ساعت آفتاب و سپس انتقال به سایه، 10 ساعت آفتاب و سپس انتقال به سایه، و آفتاب کامل) و نمونه گیاهی تازه (به عنوان شاهد) بودند. در روش های مختلف خشک کردن، کاهش وزن نمونه ها تا رسیدن محتوای رطوبت به 12 درصد (بر پایه ماده خشک گیاهی) ادامه یافت. نتایج تجزیه واریانس نشان دهنده تاثیر معنی دار روش های مختلف خشک کردن بر زمان خشک کردن، فنل کل، فلاونوئید کل، فعالیت آنتی اکسیدانی با دو روش دی پی پی اچ و اف آر ای پی و محتوای اسانس بود. کم ترین و بیش ترین زمان خشک کردن (05/4 دقیقه و 6 روز) به ترتیب مربوط به تیمارهای خشک کردن با توان 900 وات ماکروویو و خشک کردن در سایه هوای آزاد بود. بالاترین محتوای فنل کل (78/14 میلی گرم گالیک اسید در صد گرم ماده خشک) و فلاونوئید کل (83/12 میلی گرم کوئرستین در صدگرم ماده خشک) به ترتیب در تیمار سایه محصور و سایه هوای آزاد و بیشترین ظرفیت آنتی اکسیدانی (02/1IC50=) در نمونه تازه مشاهده گردید. هم چنین گیاهان خشک شده در آون با دمای 45 درجه نیز از نظر فنل کل، فلاونوئید کل و فعالیت آنتی اکسیدانی غنی بودند. در حالی که نمونه های خشک شده در سه توان ماکروویو و نمونه های خشک‏شده در آفتاب کامل کم ترین میزان را برای این صفات نشان دادند. بالاترین محتوای اسانس (2/0 درصد وزنی/وزنی بر پایه ماده خشک گیاهی) نیز در تیمار خشک کردن در آون با دمای 45 درجه مشاهده گردید. به طور کلی می توان گفت که خشک کردن در دماهای بالای آون و توان های بالای ماکروویو باعث کاهش میزان ترکیبات فنولی و فلاونوئید، فعالیت آنتی اکسیدانی و درصد اسانس شمعدانی عطری گردید. در حالی که روش های خشک کردن در سایه محصور، سایه هوای آزاد و آون با دمای 45 درجه، کم ترین کاهش را در این صفات نسبت به نمونه گیاه تازه نشان دادند.

    کلید واژگان: شمعدانی عطری, خشک کردن, فنول کل, فلاونوئید کل, فعالیت آنتی اکسیدانی}
    Hassan mumivand*, AbdolHossein Rezaei Nejad, shirin taghipour, Kobra Sepahvand, Behnam Moradi
    Introduction

    Drying is one of the most important post-harvest techniques for medicinal plants. Pelargonium graveolens (known as geranium) is an important, high-value perennial, aromatic shrub that can reach a height up to 1.3 m and a lateral growth of 1 m. The essential oil of P. graveolens is extensively used in the perfumery and cosmetic industries. Medicinal plants produce antioxidant compounds, which defend cells against degenerative effects of reactive oxygen species produced during oxidative stress and metabolism. Antioxidants are molecules that scavenge free radicals and reduce/prevent their damages. Therefore, the identification of natural antioxidants as preservative agents plays a pivotal role for the food, cosmetic and pharmaceutical industry. This study was conducted to investigate the effect of different drying methods (microwave-drying, oven drying and ambient-drying) on drying time and some phytochemical properties of P. graveolens.

    Material and Methods

    In order to evaluate the effect of different drying methods on drying time and some phytochemical properties of Pelargonium, an experiment was conducted at the faculty of agriculture of Lorestan University (Khorramabad, Iran) in 2017. The experiment was carried out based on completely randomized design with 12 treatments and three replications. The drying treatments were microwave-drying (300, 600 and 900 watts), oven-drying (45, 55 and 65 °C), ambient-drying (shade-drying at room, shade-drying in the field, sun-drying for five hours and then transfer to the room shade, sun-drying for 10 hours and then transfer to the room shade, and sun-drying) and fresh samples (as control). In all drying methods, the drying process continued until the moisture content of samples reached to 12% based on dry matter.

    Results and Discussion

    The results of analysis of variance showed the significant effect of drying methods on total phenol and flavonoids contents, antioxidant activity and essential oil content of the plants. The minimum and maximum of drying time (4.05 min and 6 days, respectively) was related to microwave-drying (900 watts) and shade-drying in the field, respectively. The highest total phenol (14.78 mg GA per 100 g dry matter) and flavonoid (12.83 mg quercetin per 100 g dry matter) contents were observed in plants dried at room shade and field shade, while the highest antioxidant capacity (IC50=1.02) was related to the fresh samples. The plants dried in the oven (45 °C) also had a notable phenol and flavonoid contents with high antioxidant activity. On the contrary, the samples dried in the microwave and sunshine showed the lowest amount of phenol and flavonoid contents and antioxidant activity. The highest essential oil content was obtained from oven-drying at 45 °C (0.2 %w/w based on dry mater), followed by shade-drying in the field (0.17 %w/w based on dry mater), and oven-drying at 55 °C (0.15 %w/w based on dry mater). While, the lowest essential oil content occurred with microwave-drying at 900 W (0.04 w/w based on dry mater). In this study, the amount of essential oil in the microwave-drying plants was significantly reduced by increasing the power of the microwave. The decrease in essential oil content with increasing oven temperature was also observed.  The decrease in essential oil content with increasing oven temperature has also been reported in other species such as peppermint, dill, tarragon and sage and could be due to evaporation of the essential oil along with moisture losing during drying process. The results of Hamrouni Sellami et al. (2012) showed that drying in microwave at 800 w increased total phenol and flavonoid levels of sage (Salvia officinalis L.). Their results showed that as the microwave power increased from 600 to 800 watts, the total phenol content increased significantly. In research by Arslan et al., (2010), the lowest total phenol content was observed in the oven dried samples, whereas the highest total phenol content was obtained from the oven-microwave treatment and sun drying. The researchers explained that this increase was probably due to the release of phenolic compounds during drying and the reason for the decrease in phenolic compounds in the oven was attributed to the high temperature. Besbes et al., (2004) also reported that with increasing drying temperature, the amount of total phenolic compounds decreases, which may be due to the destructive effect of high temperatures on phenolic compounds. In general, it could be concluded that drying in high temperature of oven and high power of microwave reduces the amount of phenolic and flavonoid compounds, antioxidant activity and essential oil content of P. graveolens. While, shade-drying and oven-drying at 45 °C showed the least reduction in these traits compared to the fresh samples.

    Conclusion

    It can be concluded that shade-drying at room, shade-drying in the field and oven-drying at 45°C are more suitable for the P. graveolens .While drying treatments in the microwave and sunshine are not suitable for the species. In addition, the results showed that there was a significant relationship between total phenol content and antioxidant activity in both assays.

    Keywords: Antioxidant activity, Drying, Phenolic compounds, Pelargonium graveolens}
  • محمد نورانی یزن آباد، محمدتقی عبادی، مهدی عیاری نوش آبادی*

    گیاه دارویی پای خر با نام علمی Tussilago farfara L.، چندساله و از تیره کاسنی (Asteraceae) می‏باشد. پای خر مصارف دارویی دارد و از زمان‏های بسیار دور برای درمان سرفه، مشکلات ریوی و خلط استفاده می‏شود. در این تحقیق برای کشت پای خر، از ریزوم‏ این گیاه استفاده شد و آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار انجام گرفت که تیمارها عبارت از هفت جمعیت از شهرهای فیروزکوه، نور، دیلمان، کلیبر، نمین، دماوند و پل زنگوله گیاه پای‏خر کشت شده در تهران بودند. صفات مورفولوژیکی و فیزیولوژیکی مانند سطح برگ، تعداد گل در بوته، قطر گل، طول ساقه گل‏دهنده، ارتفاع گل، وزن خشک گل، طول ریشه و میزان فتوسنتز اندازه‏گیری شد. برگ و گل گیاهان کشت شده برای بررسی فیتوشیمیایی مانند فنول و فلاونویید کل آماده گردید. نتایج مربوط به گیاهان کشت شده نشان داد که اختلاف معنی‏داری در سطح احتمال یک درصد بین جمعیت‏ها وجود داشته و جمعیت پل زنگوله از لحاظ برخی خصوصیات مورفولوژیکی مانند تعداد گل در بوته با میانگین 15، بیشترین قطر و ارتفاع گل به ترتیب با میانگین 12 و 16 میلی‏متر، وزن خشک گل با میانگین 2/5 گرم و همچنین بالاترین میزان فتوسنتز، به عنوان جمعیت برتر در بین گیاهان کشت شده مشخص گردید. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که بین فنول و فلاونویید کل جمعیت‏های مورد بررسی اختلاف معنی‏داری در سطح احتمال یک درصد وجود داشته و جمعیت نور با میانگین 242 میلی‏گرم گالیک اسید بر گرم عصاره خشک بیشترین مقدار فنول کل را داشت و عصاره برگ جمعیت نور با IC50  برابر با 271، بیشترین فعالیت آنتی‏اکسیدانی را نشان داد.

    کلید واژگان: بررسی فیتوشیمیایی, فعالیت آنتی اکسیدانی, فنول کل, Tussilago farfara L}
    M. Norani, M.T. Ebadi, M. Ayyari Noushabadi*
    Introduction

    Coltsfoot (Tussilago farfara L.) from Asteraceae family is a perennial plant. T. farfara is native and widespread from Europe to Western and Northern Asia and North Africa. Coltsfoot distributed in wet mountainous regions of Iran, such as Azerbaijan, Tehran and Northern provinces. Its flowers and leaves have been used traditionally for the treatment of cough, bronchitis and phlegm disorders. T. farfara leaves and flowers have expectorant activity and are used for chronic dry cough and various pulmonary diseases. The extracts of T. farfara were shown to exhibit various activities, such as antioxidant and antimicrobial activity. Biologically active agents of T. farfara have been studied due to their antimicrobial and antioxidant characteristics.

    Materials and Methods

    For morphological study, the rhizomes of seven Iranian coltsfoot populations were collected in August 2016 from different regions of Iran including Pol-e zangholeh, Damavand, Firoozkooh, Nur, Deylaman, Kaleybar and Namin. The collected samples were planted in the same condition during 2016-2017 in research field of Tarbiat Modares University in Tehran (51º10ʹ23ʺ N, 35º44ʹ17ʺ E), with a randomized complete block design experiment and three replications. The average annual rainfall and temperature of cultivating place is about 220 mm and 16.4 ºC. In order to study the morphological characteristics between different samples, traits such as the number of flowers per plant, stem height, flower length, flower diameter, flower dry weight, root length, root dry weight, leaf area and leaf dry weight had been measured. Morphological traits were measured under the same conditions and for this research, were used ruler, caliper and balance. The leaves and flowers were prepared for phytochemical studies. DPPH method has been used to evaluate the antioxidant activity, and the IC50 was used to compare the antioxidant properties. The absorbance of the samples was measured at 517 nm with ELISA reader. The radical scavenging capacity (RSC) was calculated by the following formula: % In=[(Ab-As)/Ab]×100, where In is DPPH inhibition, Ab is the absorbance of the blank, As is the absorbance of samples including extracts and BHT as a positive control. The phenolic contents of different extracts were determined by Folin-Ciocalteu method and the aluminum chloride method was used to measure total flavonoid.

    Results and Discussion

    Analysis of variance showed that there is a significant difference between all evaluated traits in studied populations (p ≤0.01). Pol-e zangholeh population of T. farfara, has shown the best performance for all morphological traits. The results of the flowers per plant showed that the Pol-e zangholeh population was the highest and the Deylaman population had the lowest number of flowers. The maximum length of the stem was related to the Pol-e zangholeh population while the population of Namin had the smallest amount. Comparison of flower diameter showed that the Pol-e zangholeh population had the largest diameter and Nur population of all the smaller. The results of the flower length showed that the maximum flower length was related to the Pol-e zangholeh population and Deylaman population had the smallest amount of flower length. Comparison of mean of flower dry weight showed that the Pol-e zangholeh population of T. farfara had the highest value while the population of Nur had the smallest amount. Pol-e zangholeh population of T. farfara, considered as superior populations and its flowering time were earlier than the others. It was found that there is a significant difference (p ≤0.01) between different populations. This variation may be due to Population differences of People, either due to differences in environmental conditions or sometimes due to the interaction of the population and the environment. Our results also indicate the presence of comparable genetic potentials of T. farfara in these population for any further cultivar development. Analysis variance showed that there was significant difference between populations for total phenol, flavonoid and antioxidant activity (p ≤0.01) and the Nur population had the highest total phenolic content and highest antioxidant activity. Comparison of antioxidant activity of different extracts from leaves and flowers of T. farfara showed that the most antioxidant activity was related to leaf extract of Nur population with IC50 271 µg/ml closer to BHT (33 µg/ml) as a synthetic and industrial antioxidant. The least amount of this activity was related to Kaleybar leaf extract with IC50 888 µg/ml. Nur population showed the highest total phenol content with 242 mg GAE/g dried weight. Damavand population showed the highest total flavonoid content with 40 mg QE/g DW extract.

    Conclusion

    Our results indicate the presence of comparable potentials of T. farfara in these populations for any further cultivar development. Study of antioxidant activity in different habitats shows that Nur habitat is a suitable place for the cultivation of T. farfara to increase the amount of phenolic compounds and antioxidant activity.

    Keywords: Antioxidant activity, Coltsfoot, Morphological study, Phytochemical studies, Total flavonoid}
  • محمد بهزاد امیری*، پرویز رضوانی مقدم، محسن جهان

    به منظور بررسی اثر کودهای آلی و شیمیایی بر خصوصیات کمی گاوزبان ایرانی (Echium amoenum) در تراکم های مختلف گیاهی، آزمایشی در سال های زراعی 92-1390 در دانشگاه فردوسی مشهد به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح پایه ی بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. فاکتورهای آزمایشی شامل 3 تراکم گیاهی (3، 5 و 10 بوته در متر مربع) و 5 نوع کود مختلف (کمپوست زباله شهری، ورمی کمپوست، گاوی، شیمیایی (اوره) و شاهد) بودند. نتایج آزمایش نشان داد که با کاهش تراکم گیاهی، تاثیر کودهای آلی در افزایش عملکرد گل تشدید شد و در کمترین تراکم گیاهی، کودهای کمپوست زباله شهری، ورمی کمپوست و گاوی، عملکرد گل را به ترتیب 112، 79 و 223 درصد نسبت به شاهد بطور معنی‎داری افزایش دادند. در تمامی تراکم های مورد مطالعه، طول ساقه فرعی در شرایط استفاده از کودهای آلی نسبت به شاهد بطور معنی‎داری بیشتر بود. کودهای کمپوست، ورمی کمپوست، گاوی و شیمیایی (اوره) در تراکم 10 بوته در متر مربع به ترتیب افزایش 106، 54، 66 و 173 درصدی میزان فنول کل را در مقایسه با شاهد سبب شدند. در تراکم متوسط گیاهی (5 بوته در متر مربع) استفاده از کودهای کمپوست، ورمی کمپوست و گاوی به ترتیب منجر به افزایش 83، 74 و 57 درصدی میزان آنتوسیانین کل نسبت به شاهد شدند. به طور کلی نتایج این پژوهش نشان داد که استفاده از کودهای آلی مختلف و کود شیمیایی اوره در تراکم های مطلوب گیاهی می تواند منجر به بهبود خصوصیات مورفولوژیکی و عملکرد کمی و کیفی گاوزبان ایرانی شود.

    کلید واژگان: آنتوسیانین کل, فنول کل, کمپوست, گیاه دارویی, نهاده بوم سازگار}
    M.B. Amiri*, P. Rezvani Moghaddam, M. Jahan
    Introduction

    Maintenance of soil fertility as a permanent bed for continuous production of agricultural products is one of the most important issues affecting the sustainability of food production. In order to achieve healthy food production, application of ecological inputs such as organic fertilizers are inevitable. Organic fertilizers are fertilizer compounds that contain one or more kinds of organic matter. They can improve the soil’s ability to hold water and nutrients. They create a beneficial environment for earthworms and microbial organisms that break the soil down into rich, fine humus. Compost is organic matter that has been decomposed and recycled as a fertilizer and soil amendment. Compost can greatly enhance the physical structure of soil. The addition of compost may provide greater drought resistance and more efficient water utilization. Vermicompost is the final product of composting organic material using different types of worms, such as red wigglers or earthworms, to create a homogenized blend of decomposed vegetable and food waste, bedding materials and manure. Vermicompost helps store nutrients and keeps them safe from leeching and irrigation, functioning to balance hormones within plant physiology, and adding beneficial biology to soil. Vermicompost improves soil aeration, enriches soil with micro-organisms (adding enzymes such as phosphatase and cellulose), attracts deep-burrowing earthworms already present in the soil and improves water holding capacity, enhances germination, plant growth and crop yield, improves root growth and structure. Cow manure is an excellent fertilizer containing nitrogen, phosphorus, potassium and other nutrients. It also adds organic matter to the soil which may improve soil structure, aeration, soil moisture-holding capacity, and water infiltration. Plant density is the number of individuals of a given plants that occurs within a given sample unit or study area. Planting density can impact the overall health of plants. Plantings that are too sparse (the density is too low) may be more susceptible to weeds, while planting that are too dense might force plants to compete over scarce nutrients and water and cause stunted growth. Despite of many researches on the effect of organic fertilizers and plant density on different crops, information on the effects of these factors for many medicinal plants is scarce, therefore, in this study effect of organic fertilizers and plant density on morphological characteristics and yield of Echium amoenum in a low input cropping system was studied.

    Materials and Methods

    In order to evaluate the effect of different fertilizers on quantitative characteristics of Echium amoenum at different plant densities, a factorial experiment based on RCBD design with three replications was conducted in 2011-2013 growing seasons, in Ferdowsi University of Mashhad, Iran. Experimental factors included three plant densities (10, 5 and 3 plant per m2) and five different types of organic and chemical fertilizers (municipal waste compost, vermicompost, cow manure, chemical (urea) fertilizer and control).

    Results and Discussion

    The results showed that with reduction of plant density, effect of organic fertilizers on increasing the flower yield was exacerbated and at the lowest density, municipal waste compost, vermicompost and cow manures increased flower yield 112, 79 and 223% compared to control, respectively. In all studied densities, length of lateral branches in conditions of organic fertilizers application was more than control. Municipal waste compost, vermicompost, cow manure and chemical fertilizer increased total phenol 106, 54, 66 and 173% compared to control, respectively. In plant mean density (5 plant per m2), application of municipal waste compost, vermicompost and cow manure increased total anthocyanin 83, 74 and 57% compared to control, respectively. In general, result of this study showed that application of organic and chemical fertilizers at optimal plant densities, can improve growth characteristics and quantitative and qualitative yield of Echium amoenum.Organic fertilizers are the most significant resources for development of agricultural soil quality and increase in the yield of different medicinal plants. It has been reported that this ecological inputs provide favorable conditions for plant growth and development through improvement of physical, chemical and biological properties of the soil, therefore, it can be concluded that improvement of the most studied traits in the present study were due to use of organic fertilizers. Fallahi et al., (20) have reported the positive effects of organic fertilizers on the improvement of quantitative and qualitative characteristics in chamomile (Matricaria chamomilla L.). It seems that plants compete with each other over scarce nutrients and water in high plant density and cause stunted growth. Some other studies have reported that suitable plant density can increase the growth and yield of some medicinal plants such as coriander (Coriandrum sativum L.), Ajwain (Carum copticum L.), lemon balm (Melissa officinalis L.) and anise (Pimpinella anisum L.).

    Conclusion

    In general, results of this study showed that application of organic and chemical fertilizers at optimal plant densities, while improving growth and yield characteristics of Echium amoenum flower can be ensured health of production of this important medicinal plant.

    Keywords: Evaluation of Morphological Characteristics, Quantitative, Qualitative Yield of Echium amoenum as Affected by Plant Density, Application of Chemical (Urea) Fertilizer, Different Organic Fertilizers}
  • فرهاد پیرزاد*، سید حسین میردهقان

    محلول پاشی غلظت های مختلف سالیسیلیک اسید بر سیستم آنتی اکسیدانی و کیفیت پس از برداشت میوه کیوی مورد ارزیابی قرار گرفت. بدین منظور،  غلظت های صفر (شاهد)، 5/0، 1 و 5/1 میلی مولار سالیسیلیک اسید در دو مرحله (125 و 145 روز بعد از گل دهی) روی میوه ها محلول پاشی شد. میوه ها در زمان بلوغ تجاری (TSS= 6.2 Brix) برداشت و به مدت 14 هفته در دمای 1±5/1 درجه سلسیوس انبار شدند. ویژگی های مختلف میوه در زمان های صفر (قبل از شروع انبارمانی)، 11 و 14 هفته پس از برداشت مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتیجه ها نشان داد که سالیسیلیک اسید سبب کاهش در از دست دهی وزن و تاخیر در پراکسیداسیون لیپیدهای غشا شد. بیشترین مقدار سفتی بافت میوه مربوط به تیمار 5/1 میلی مولار سالیسیلیک اسید و کمترین مقدار آن مربوط به تیمار شاهد بود. افزون بر این، میوه های کیوی تیمار شده با سالیسیلیک اسید به طور معنی داری مقدار کلروفیل کل، شاخص *L و *b بیشتر و مقدار شاخص *a، pH و ماده های جامد محلول کل (TSS) کمتری در مقایسه با شاهد داشتند. تیمار قبل از برداشت سالیسیلیک اسید سبب کاهش فعالیت میکروبی (log CFU g-1) میوه های تیمار شده در طی انبارمانی شد. هم چنین، بیشترین مقدار فنول کل و اسکوربیک اسید مربوط به تیمار 5/0 میلی مولار سالیسیلیک اسید و بیشترین مقدار ظرفیت آنتی اکسیدانی مربوط به تیمار 1 میلی مولار سالیسیلیک اسید بود که از این راه سالیسیلیک اسید موجب بهبود ترکیب های آنتی اکسیدانی میوه کیوی شد. در مجموع، به نظر می رسد محلول پاشی قبل از برداشت سالیسیلیک اسید روش مناسب و کاربردی برای حفظ کیفیت پس از برداشت میوه ها می باشد و با افزایش سیستم آنتی اکسیدانی در محصول ها، سبب تضمین بیشتر سلامت مصرف کننده خواهد شد.

    کلید واژگان: انبارمانی, سفتی, فعالیت میکروبی, فنول کل, کیوی فروت, مالون دی آلدهید}
    Farhad Pirzad*, Seyed Hossein Mirdehghan

    Different concentration of salicylic acid foliar spraying on antioxidant system and postharvest quality attributes of kiwifruit were investigated. For this purpose, Hayward cultivar was used and SA treatment, at 0 (control), 0.5, 1 and 1.5 mM, were applied at two times of final steps of during [A1] fruit development (125 and 145 days after flowering). Fruits were harvested at commercial maturity (TSS=6.2 Brix) and stored at 1.5±1°C and 90±5% relative humidity for 14 weeks. Different characteristics of the fruit were evaluated at 0 (before storage), 11 and 14 weeks after harvesting. The results show that, the highest firmness of fruit tissue was related to 1.5 mM SA and its lowest was related to the control. In addition, kiwifruit treated with SA has higher significantly total chlorophyll content, L*, and b* values and lower a* value, pH and total soluble solids (TSS) than the control. Preharvest SA treatment reduced the microbial activity (log CFU g-1) of kiwifruit during storage. Also, the higher amount of total phenol, ascorbic acid was related to 0.5 mmol SA and the higher amount of antioxidant capacity was related to 1 mmol SA, in which SA improved the antioxidant compounds of kiwifruit. Ultimately, it seems that preharvest treatments with SA could be a promising strategy to maintain postharvest quality and improve the health benefits of kiwifruits consumption by increasing the antioxidant capacity.

    Keywords: Firmness, Kiwifruit, Malondialdehyde, Microbial activity, Phenolics compound, Storage}
  • ایوب مزارعی، سیدمحسن موسوی نیک، احمد قنبری، لیلا فهمیده*
    شناسه دیجیتال (DOR):98.1000/1735-0905.1398.35.80.93.1.1575.1610 کمبود آب یکی از مهمترین عوامل محیطی محدودکننده رشد گیاهان و محصولات آنهاست. در این مطالعه، به منظور بررسی اثر اسید جاسمونیک بر کاهش صدمات ناشی از تنش خشکی روی شاخص های رشدی و برخی از پاسخ های فیزیولوژیکی و آنتی اکسیدانی گیاه دارویی مریم گلی (Salvia officinalis L.)، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با 3 تکرار در دانشگاه زابل اجرا شد. تیمارهای آزمایشی شامل تنش خشکی (آبیاری در حد ظرفیت زراعی، تخلیه 50% و 75% رطوبت ظرفیت زراعی) و محلول پاشی اسید جاسمونیک (صفر (شاهد)، 75 و 150 میلی گرم در لیتر) بودند. نتایج نشان داد که محلول پاشی با غلظت 150 مولار اسید جاسمونیک در شرایط تنش خشکی ارتفاع (10.02%)، وزن تر (27.88%) و خشک گیاه (12.81%)، محتوای نسبی آب برگ (21.04%)، کلروفیل a و b (12.15% و 10.34%) را افزایش داد. بیشترین مقدار فنول کل (34.13 میلی گرم بر وزن تر)، عملکرد اسانس (2.12 میلی گرم بر وزن تر)، غلظت پرولین (2.52 میلی گرم بر وزن تر) و فعالیت آنزیم های پراکسیداز (3.15 میلی گرم بر وزن تر) و گایاکول پراکسیداز (0.76 میلی گرم بر وزن تر) در گیاهان محلول پاشی شده با غلظت 150 میلی گرم در لیتر اسید جاسمونیک و تخلیه 75% رطوبت ظرفیت زراعی حاصل شد و از سویی بیشترین مقدار کاتالاز (5.12 میلی گرم بر وزن تر)، آسکوربات پراکسیداز (0.76 میلی گرم بر وزن تر) و سوپراکسید دیسموتاز (5.64 میلی گرم بر وزن تر) در گیاهان محلول پاشی شده با غلظت 150 میلی گرم در لیتر اسید جاسمونیک در تنش خشکی (تخلیه 50% و 75% رطوبت ظرفیت زراعی) بدست آمد. بنابراین براساس نتایج بدست آمده به نظر می رسد که اسید جاسمونیک با افزایش توان دفاع آنتی اکسیدانی و تجمع تنظیم کننده های اسمزی (نظیر پرولین) سبب کاهش تنش اکسیداتیو در گیاهچه های تحت تنش خشکی شده، همچنین با حفظ محتوای نسبی آب برگ و رنگیزه های فتوسنتزی موجب بهبود شرایط رشدی بوته های مریم گلی در شرایط تنش شده است.
    کلید واژگان: پرولین, تنظیم کننده های رشد گیاهی, رنگیزه های فتوسنتزی, فنول کل, محتوای نسبی آب برگ}
    A. Mazarie, S.M. Mousavi, Nik, A. Ghanbari, L. Fahmideh *
    Water deficit stress is a major environmental limiting factor for plant growth and crop productivity. In present investigation, to study the effects of jasmonic acid on reducing the damage caused by drought on growth parameters, some physiological and antioxidant responses on Salvia officinalis L., a factorial experiment in a completely randomized design with three replications was conducted at the University of Zabol. The experimental treatments included drought stress (irrigated in field capacity, depletion of soil water content up to 50% and 75% of FC condition) and foliar jasmonic acid spray (0, 75 and 150 mg.l-1). The results showed that spraying with a concentration of 150 (mg. l-1) jasmonic acid under drought stress increased the height (% 10.02), fresh and dry weight (27.88% and 12.81%), relative water content (21.04%) and chlorophyll a and b content (12.15% and 10.34%). The highest phenolic content (34.13 mg-1fw), proline concentration (5.52 mg-1fw), essential oil yield (2.1 mg-1fw) and the activities of peroxidase (3.15 mg-1fw) and guaiacol peroxidase (0.76 mg-1fw) were obtained in plants sprayed with 150mg.l-1 jasmonic acidand in depletion of soil water content up to 75% of FC. On the other hand, the highest ascorbate peroxidase (0.76 mg-1fw), superoxide dismutase (5.64 mg-1fw) and catalase (5.12 mg-1fw), were obtained in plants sprayed with 150 mg -1 jasmonic acid under drought stress (depletion of soil water content up to 75 and 50% FC). Based on our results, it seemed that Jasmonic acid, with increasing antioxidant defense and accumulation of osmotic regulators (such as proline), reduced the oxidative stress in plants under drought stress. Moreover, maintaining the relative water content and photosynthetic pigment improved growth conditions of sage plants in drought conditions.
    Keywords: proline, growth regulators, photosynthetic pigments, total phenol, relative water content}
  • محمد مریخی*، محمدرضا اصغری، بیژن کاووسی
    به منظور بررسی اثر متیل جاسمونات بر کیفیت انار رقم رباب، آزمایشی به صورت طرح بلوک کامل تصادفی با 3 تکرار انجام شد. درختان با متیل جاسمونات در چهار غلظت صفر، 1/0، 3/0 و 5/0 میلی مولار در چهار مرحله مختلف رشد و نموی میوه شامل مرحله تمام گل، 30، 60 و 90 روز بعد از مرحله تمام گل محلول پاشی شدند. محلول پاشی درختان شاهد به وسیله آب مقطر انجام گردید. برخی ویژگی های کمی و کیفی میوه شامل وزن تر میوه، مقدار ماده های جامد محلول، pH، اسیدیته کل میوه، فنول کل، آنتی اکسیدان کل، رنگ پوست و مقدار اسکوربیک اسید مورد بررسی قرار گرفت. متیل جاسمونات در غلظت 5/0 میلی مولار به طور معنی داری سبب افزایش وزن تر میوه، pH، فنول کل، فعالیت آنتی اکسیدانی، مقدار اسکوربیک اسید و کاهش مقدار اسیدیته کل میوه شد. محلول پاشی در غلظت 5/0 میلی مولار متیل جاسمونات سبب افزایش معنی دار شاخصه های a  و کروما گردید. اما در شاخصه های L، b و زاویه فام، تیمار شاهد بیشترین مقدار را نشان داد. براساس یافته های این پژوهش محلول پاشی با 5/0 میلی مولار متیل جاسمونات می تواند به عنوان یک روش غیرشیمیایی برای افزایش کیفیت میوه انار و ترکیب های فیتوشیمیایی پیشنهاد  شود.
    کلید واژگان: رنگ, فعالیت آنتی اکسیدانی, فنول کل, ماده های جامد محلول}
    Mohammad Merikhi*, Mohammad Reza Asghari, Bijan Kavoosi
    In order to evaluate the effects of methyl jasmonate on quality of ‘Rabab’ pomegranate, an experiment was conducted as a completely randomized design with 3 replications. Trees were sprayed with different concentrations of methyl jasmonate (0, 0.1, 0.3, and 0.5 mM) at four different stages of fruit development including full bloom, 30, 60, and 90 days after full bloom.Control trees were sprayed with distilled water. Some quality attributes of the fruit including fruit fresh weight, soluble solids content, pH, total acidity, total phenolics, total antioxidant activity, color index, and ascorbic acid content were evaluated. Methyl jasmonate at a concentration-dependent manner enhanced fruit quality attributes including phytochemical compounds. MeJA at 0.5 mmol L−1 significantly (P≤0.05) enhanced fruit fresh weight, pH, total phenolics, antioxidant activity, and ascorbic acid content and reduced total acidity of fruit juice. Fruits sprayed with 0.5 mmol L−1 caused a significant increase of ‘a’ and chroma indexes. The higher values of L, b value and Hue angel were observed in fruits pretreated with 0.1 mmol L-1 MeJA and control fruit. According to the findings of this study, foliar spraying with 0.5 mmol L−1 MeJA may be considered as an effective nonchemical method for enhancing pomegranate fruit quality attributes and phytochemical compounds.
    Keywords: Antioxidant activity, Color, Soluble solids content, Total Phenol}
  • اصغر رمضانیان *، پگاه احمدی، فریبرز حبیبی
    در این پژوهش، تاثیر پوشش های خوراکی کیتوزان، نانوکیتوزان، متیل سلولز و پکتین بر حفظ ترکیب های زیست فعال و افزایش ماندگاری اناردانه رقم رباب نی ریز (Punica granatum L. cv. Rabbab-e-Neyriz) بررسی شد. اناردانه ها با محلول کیتوزان 5/1 درصد، متیل سلولز 3 درصد، پکتین 3 درصد و نانوکیتوزان خالص (100 درصد) پوشانده شدند و در دمای 5 درجه سلسیوس به مدت 16 روز نگهداری و با فاصله زمانی هر چهار روز یک بار ارزیابی شدند. در پایان 16 روز نگهداری در دمای 5 درجه سلسیوس در همه نمونه ها به جز نمونه های تیمارشده با کیتوزان 5/1 درصد، آلودگی قارچی مشاهده شد. بیشترین و کمترین کاهش وزن اناردانه ها به ترتیب در تیمار شاهد و تیمار کیتوزان 5/1 درصد به دست آمد. پوشش های خوراکی به ویژه کیتوزان به طور معنی داری از کاهش میزان آنتوسیانین کل و اسید آسکوربیک اناردانه ها جلوگیری کردند. فنول کل و فعالیت پاداکسندگی (آنتی اکسیدانی) آب میوه در مدت انبارداری کاهش یافت، هرچند پوشش کیتوزان به طور معنی داری باعث حفظ ترکیب های زیست فعال شد. پوشش های خوراکی به ویژه کیتوزان باعث حفظ مواد جامد محلول، اسیدیته کل و شاخص طعم آب میوه در مقایسه با شاهد شد. در کل، تیمار کیتوزان به طور موثری باعث کاهش از دست دادن آب، کاهش ضایعات اناردانه ها و حفظ ترکیب های زیست فعال در مدت انبارداری شد.
    کلید واژگان: اسید آسکوربیک, آنتوسیانین, شاخص طعم, فعالیت پاداکسندگی, فنول کل}
    Asghar Ramezanian *, Pegah Ahmadi, Fariborz Habibi
    In this research, the effect of chitosan, nano-chitosan, methylcellulose, and pectin on maintenance of bioactive compounds and storability of pomegranate aril cv. Rabbab-e-Neyriz were studied during storage time. Arils were treated with 1.5% chitosan, 3% methylcellulose, 3% pectin and pure nano-chitosan (100%) solutions and then stored at 5 °C for 16 days and sampling of stored arils was done at 4 days intervals. After 16 days of storage at 5 °C, fungal contamination was observed in all samples except for those treated with 1.5% chitosan. The most and the least weight loss in arils obtained in the control and those treated with 1.5% chitosan, respectively. The edible coatings especially chitosan significantly prevented from degradation of anthocyanin and ascorbic acid. Total phenoland antioxidant activity of juice decreased during storage; however chitosan coating significantly led tomaintain these bioactive compounds. Edible coating treatments and especially chitosan maintained the TSS, TA, flavor index in comparison with control. Overall, chitosan effectively reduced water loss, aril losses and maintained bioactive compounds during storage.
    Keywords: Anthocyanin, antioxidant activity, ascorbic acid, flavor index, total phenol}
  • هانیا صحراییان، الهام اسراری*، محمد جمال سحر خیز
    با توجه به چالش‏ کمبود آب آبیاری در تولید گیاهان باغی، جایگزینی منابع آبی با پساب تصفیه شده در حال افزایش است. در این پژوهش تغییرهای مورفوفیزیولوژیکی، زیست شیمیایی و ترکیب های اسانس گیاه دارویی مرزه باغی (Satureja hortensis L.) در اثر آبیاری با آب چاه، پساب تصفیه شده و ترکیب آب چاه و پساب تصفیه شده با نسبت 1:1، در قالب طرح به طور کامل تصادفی با سه تکرار در سال 1395 بررسی شد. نتیجه ها نشان داد تیمار آبیاری اثر معنی داری بر ویژگی های مورد ارزیابی دارد. بیشترین و کمترین وزن تر کل گیاه و ریشه، طول شاخه و ریشه و ارتفاع گیاه به ترتیب در تیمار آب چاه و پساب به دست آمد. بیشترین وزن تر و خشک قسمت هوایی و درصد ماده خشک در تیمار آب چاه + پساب و بیشترین قطر ساقه در گیاهان آبیاری شده با پساب به دست آمد. بیشترین و کمترین سطح برگ و مقدار اسانس (86/2 درصد وزنی) به ترتیب در تیمار آب چاه + پساب و تیمار آب چاه به دست آمد. بیشترین شاخص کلروفیل برگ (75/44) و فنول کل (mg GAE 100 g-1 96/1) در تیمار پساب تصفیه شده به دست آمد. در واکاوی ترکیب های اسانس، 47 ترکیب شناسایی شد که بیشترین ترکیب آن کارواکرول (27/53 درصد) بود که در تیمار پساب تصفیه شده به دست آمد. به‏طور کلی به دلیل بهبود ویژگی‏های رشدی و افزایش عملکرد اسانس و همچنین به منظور کاهش مصرف آب، ترکیب آب چاه و پساب تصفیه شده برای تولید مرزه باغی پیشنهاد می‏شود.
    کلید واژگان: ارتفاع گیاه, اسانس, زمان گل دهی, شاخص کلروفیل, فنول کل}
    H. Sahraian, E. Asrari*, M.J. Saharkhiz
    Replacing irrigation water sources with refined sewage water is increasing due to water scarcity challenge for producing horticultural crops. In this research, changes in morphological, biochemical and essential oil components of summer savory (Satureja hortensis L.) plants irrigated with well water, refined sewage water and combination of well water and refined sewage water with the ratio of 1:1 investigated in a completely randomized design with 3 replications in 2018. The results showed that irrigation had a significant effect on measured parameters. The highest and the lowest total fresh weight, root fresh weigh, shoot and root length and also plant height were obtained in plants irrigated with well water and refined sewage water, respectively. The most fresh and dry weights and biomass of aerial parts were obtained in well water + refined sewage water. The highest stem diameter was obtained in refined sewage water. The most and the least leaf area and essential oil yield (2.84%) were obtained with well water + refined sewage and well water treatments, respectively. The most leaf chlorophyll index (44.75) and total phenol (1.96 mg GAE 100 g-1) were obtained in refined sewage water. Analyses of essential oil components resulted in detection of 47 components. Carvacrol (53.27%) was the dominant components that obtained in refined sewage water treatment. Overall, the use of combination of well water and refined sewage water is recommended for savory production due to improvement in growth characteristics, increasing the amount of essential oil and also reducing water consumption.
    Keywords: Chlorophyll index, Essential oil, Flowering date, Plant height, Total phenol}
  • فریبرز حبیبی، اصغر رمضانیان *
    رنگ قرمز ناشی از آنتوسیانین باعث بهبود ویژگی‏های کیفی میوه‏های پرتقال خونی می‏شود. شناخت تغییرهای فیزیکوشیمیایی و ترکیب های زیست فعال میوه پرتقال خونی مانند آنتوسیانین در دوره رسیدن می تواند امکان تعیین بهترین زمان برداشت با بیشترین کیفیت میوه را فراهم آورد. به منظور بررسی تغییرهای فیزیکوشیمیایی و ترکیب های زیست فعال میوه پرتقال خونی رقم سانگین در دوره رسیدن میوه، آزمایشی در قالب طرح بلوک‏های کامل تصادفی در سه زمان برداشت (255، 285 و 315 روز بعد از مرحله تمام گل) با چهار تکرار انجام شد. نتیجه ها نشان داد مقدار سفتی میوه در زمان سوم نمونه برداری کاهش یافت که تفاوت معنی داری با مرحله دوم نمونه برداری (285 روز بعد از تمام گل) نداشت. مقدار آنتوسیانین کل در دوره آزمایش ابتدا افزایش و سپس کاهش یافت که نشان دهنده شروع تجزیه شدن آنتوسیانین در میوه های روی درخت بود، به طوری که در 315 روز بعد از مرحله تمام گل، مقدار آنتوسیانین کل نسبت به زمان دوم نمونه برداری 37% کاهش یافت. فعالیت آنتی اکسیدانی، مقدار فنول کل و آسکوربیک اسید میوه در سه مرحله نمونه برداری به طور معنی داری افزایش یافت. به طور کلی، با افزایش زمان ماندگاری میوه‏ها روی درخت ممکن است آنتوسیانین تجزیه شده و کیفیت میوه‏ها کاهش یابد. بنابراین برای برداشت میوه‏های پرتقال خونی رقم سانگین با بیشترین کیفیت لازم است افزون بر در نظر گرفتن شاخص طعم به دیگر ویژگی‏های فیزیکوشیمیایی و ترکیب های زیست فعال به‏ویژه آنتوسیانین توجه کرد.
    کلید واژگان: آسکوربیک اسید, آنتوسیانین, سفتی, فعالیت آنتی اکسیدانی, فنول کل}
    Fariborz Habibi, Asghar Ramezanian *
    The red color due to anthocyanin improves the quality attributes of blood orange fruit. Monitoring of physicochemical and physiological changes such as anthocyanin content during blood orange fruit ripening can help to predict the best harvest time with the best quality. In order to investigate the changes of physicochemical and bioactive compounds in blood orange fruit ‘Sanguine’ during fruit ripening, a randomized complete block design with four replications was conducted at three harvesting times (255, 285 and 315 days after full bloom). The results showed that fruit firmness decreased at the third stage of sampling, which did not have a significant difference with the second stage of sampling (285 days after full bloom). Total anthocyanin content increased during experiment, and then decreased, indicating the onset of anthocyanin degradation in fruit stored on tree so that the total anthocyanin concentration decreased 37% at third stage compared to the second stage. Antioxidant activity, total phenol and ascorbic acid content of fruit increased significantly during three stages of sampling. Overall, by extending the maintenance of fruit on the tree, anthocyanin may degrade and decrease the fruit quality. Therefore, for harvesting blood orange fruit ‘Sanguine’ with the highest quality, it is necessary to consider physicochemical attributes and bioactive compounds especially anthocyanin other than flavor index.
    Keywords: Anthocyanin, Antioxidant activity, Ascorbic acid, Firmness, Total phenol}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال