به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه

گلوکز

در نشریات گروه باغبانی
تکرار جستجوی کلیدواژه گلوکز در نشریات گروه کشاورزی
  • روح الله کریمی*، سعید زارعی
    در این پژوهش، اثر کاربرد برگی سولفات پتاسیم (صفر، 1500 و3000 میلی گرم در لیتر) در ترکیب با اسید جیبرلیک (صفر، 30، 60 و 90 میلی گرم در لیتر) بر عملکرد و اجزای آن و شاخص های کیفی و آنتی اکسیدانی میوه انگور رقم بیدانه سفید بررسی شد. پژوهش به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در یک تاکستان واقع در شهرستان ملایر اجرا شد. تیمار محلول پاشی در سه مرحله شامل یک هفته قبل از گلدهی، دو و چهار هفته بعد از گلدهی اجرا شد. براساس نتایج بیشترین میزان مواد جامد محلول و محتوای آنتوسیانین، اسید آسکوربیک و ظرفیت آنتی اکسیدانی حبه ها مربوط تاک های تیمارشده با غلظت 3000 میلی گرم در لیتر سولفات پتاسیم در ترکیب با غلظت 30 میلی گرم در لیتر اسید جیبرلیک بود. بیشترین میزان فنول و فلاونویید کل حبه ها به ترتیب مربوط به تاک های تیمارشده با  غلظت 3000 میلی گرم سولفات پتاسیم در ترکیب 60 میلی گرم در لیتر و 90 میلی گرم در لیتر اسید جیبرلیک بود. همچنین بیشترین محتوای ساکاروز و گلوکز مربوط به میوه تاک های تیمارشده با سطح سوم سولفات پتاسیم در ترکیب با سطح دوم اسیدجیبرلیک بود. کاربرد برگی سولفات پتاسیم منجر به افزایش رسوراترول و وینیفرین در تاک های تیمارشده با اسیدجیبرلیک شد. همچنین بیشترین فعالیت آنزیم های کاتالاز، گایاکول پراکسیداز و آسکوربات پراکسیداز در تاک های تیمارشده با غلظت 90 میلی گرم در لیتر اسیدجیبرلیک در ترکیب با غلظت 3000 میلی گرم در لیتر سولفات پتاسیم مشاهده شد. در مجموع کاربرد برگی 3000 میلی گرم در لیتر سولفات پتاسیم به ویژه در ترکیب با سطوح متوسط اسیدجیبرلیک ضمن بهبود عملکرد و تجمع ماده خشک بیشتر منجر به افزایش قند و ظرفیت آنتی اکسیدانی حبه ها شد.
    کلید واژگان: استیلبن ها، انگور، تغذیه، پتاسیم، جیبرلین، گلوکز‏
    Rouhollah Karimi *, Saeid Zareei
    In this research, the effect of foliar application of potassium sulfate (0, 1500 and 3000 mg/l) and gibberellic acid (0, 30, 60 and 90 mg/l) on yield and its components and qualitative and antioxidant capacity of ‘Bidaneh Sefid’ grapevine were investigated. This study was conducted factorially based on randomized complete block design in a vineyard at Malayer town. Vines were sprayed during three stages including of a week before bloom, two and four weeks after bloom. Based on results, the content of berry TSS, anthocyanin, ascorbic acid and antioxidant capacity was found to be highest in K2SO4 at 3000 mg/L in combination with GA3 at 30 ppm treatment. Also, the highest berry total phenol and flavonoid content were related to 3000 mg/L K2SO4 treated- vines in combined to GA3 at 60 and 90 mg/l, respectively. Moreover, the highest berry sucrose and glucose content were related to those vines treated with 3th levels of K2SO4 and 2th levels of GA3 combination treatment. Foliar application of K2SO4 improved berry resveratrol and viniferin concentration in GA3-treated vines and berry stilbenes increased with increased K2SO4 doses. The highest activity of catalase, guaiacol peroxidase and ascorbate peroxidase antioxidant enzymes were observed in vines treated with K2SO4 at 3000 mg/l in combination with GA3 at 90 mg/l. Totally, foliar application of K2SO4 especially at 3000 mg/l in combination with moderate doses of GA3 improved the yield, accumulated dry matter, increased the sugar content and the antioxidant capacity of the grape berries.
    Keywords: Gibberellins, glucose, grape, Nutrition, potassium, stilbenes‎
  • uعبدالله جوانمرد*، سروه سعادی مقدم، مصطفی امانی ماچیانی، مجتبی نورآئین، محمد رضا مرشدلو

     به منظور بررسی اثر کاربرد تلفیقی قارچ میکوریزی و کود شیمیایی بر صفات کمی و کیفی گیاه دارویی بالنگو (Lallemantia iberica Benth.)، آزمایشی به صورت طرح بلوک های کامل تصادفی با هفت تیمار و سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه مراغه در سال 1395 اجرا شد. تیمارها شامل 100% کود شیمیایی مرسوم (250 و 150 کیلوگرم در هکتار اوره و سوپرفسفات تریپل)، Glomus mossae، Glomus intraradices، 50% کود شیمیایی+ G. mossae، 50% کود شیمیایی+ G. intraradices و 50% کود شیمیایی+ G. mossae+ G. intraradicesبودند. نتایج نشان داد که بیشترین (802.8 کیلوگرم در هکتار) و کمترین (463.5 کیلوگرم در هکتار) عملکرد دانه و بیشترین (4064%) و کمترین (25.85%) شاخص برداشت به ترتیب با کاربرد تلفیقی 50% کود شیمیایی + G. mossae+ G. intraradices و کاربرد انفرادی G. intraradices بدست آمد. علاوه براین، بیشترین میزان (9.18%) و عملکرد موسیلاژ (73.75 کیلوگرم در هکتار) با کاربرد تلفیقی 50% کود شیمیایی+ G. mossae+ G. intraradices مشاهده شد. همچنین بیشترین میزان ترکیب های اصلی موسیلاژ (گلوکورونیک اسید، گالاکتورونیک اسید، آرابینوز، رافینوز، گالاکتوز، گلوکز، زایلوز و رامنوز) در تیمار 50% کود شیمیایی+ G. mossae+ G. intraradices بدست آمد. براساس تجزیه خوشه ای، تیمارهای مورد ارزیابی در 3 گروه مجزا قرار گرفتند. به طور کلی، کاربرد 50% کود شیمیایی+ G. mossae+ G. intraradices ضمن کاهش مصرف کودهای شیمیایی باعث بهبود عملکرد کمی و کیفی گیاه بالنگو شد.

    کلید واژگان: شاخص برداشت، درصد موسیلاژ، عملکرد موسیلاژ، گلوکز، قارچ میکوریز
    A. Javanmard *, S. Saadi Moghaddam, M. M. Amani Machiani, M. Nouraein, M.R. Morshedloo

    To investigate the effect of integrative application of mycorrhizal fungus and chemical fertilizer on the quantitative and qualitative characteristics of medicinal plant dragon’s head (Lallemantia iberica Benth.) under rainfed conditions, an experiment was conducted as a randomized complete block design with seven treatments and three replications in the research farm of Maragheh University, Iran, in 2017. Treatments included 100% conventional chemical fertilizer (250 and 150 kg ha-1 urea and triple superphosphate, respectively), Glomus mosseae (GM), G. intraradices (GI), 50% chemical fertilizer+GM, 50% chemical fertilizer+GIand 50% chemical fertilizer+GI+GM. The results demonstrated that the highest (802.8 kg ha-1) and lowest (463.5 kg ha-1) seed yield and the highest (40.64%) and lowest (25.85%) harvest index were achieved in the integrative application of 50% chemical fertilizer+GI+GMand separate application of GI treatments, respectively. Besides, the highest content (9.18%) and yield (73.75 kg ha-1) of mucilage was observed in 50% chemical fertilizer+GI+GM treatment. Furthermore, the highest amount of mucilage compounds (glucuronic acid, galacturonic acid, arabinose, raffinose, galactose, glucose, xylose and rhamnose) was obtained in 50% chemical fertilizer+GI+GM treatment. Based on cluster analysis, the treatments were divided into three groups. In general, the application of 50% chemical fertilizer+GI+GM while reducing the use of chemical fertilizers improved the quantitative and qualitative yield of the dragon’s head.

    Keywords: harvest index, mucilage, yield, Glucose, Mycorrhizal fungus
  • Mehdi Dodangeh, Mohammad Zamanian*, Peyman Foruzesh
    In order to evaluate the effect of planting date on forage quality and quantity yield in different cultivars of clover, an experiment was conducted in research farm in preparation of seed and plant improvement of Karaj in 2014-2015. This experiment was conducted in split plots in a randomized complete block with three replications and twelve treatments. Main factor includes planting date in three levels (22 July, 15 August and 10 September) and sub-factor contains four clover cultivars (mono cut persian clover, multi cut persian clover, berseem clover and laki clover). The studied characteristics include qualitative properties such as a dry matter percentage, crude protein percentage, acid detergent fiber, calcium, phosphorus content, fructose and glucose content. Results showed that multi cut persian clover had the most protein percentage (17.88) and dry matter percentage (48.30) and the minimum acid detergent fiber (29.86). Berseem clover and multi cut persian clover had the highest content of phosphorus in all planting dates. Multi cut persian clover had the most protein and the least fiber in all three dates.
    Keywords: Dry matter percentage, protein, acid detergent fiber, glucose, phosphorus, calcium
  • لئون تری، سوفیا فوکاراکی، بالویندر کوک، مایکل پاپادیمیتریو
    اثرات استعمال خارجی متیل ژاسمونات (MeJA) و ساکارز روی عمر گلجایی و غلظت کربوهیدرات غیر ساختاری در گلبرگ ها و برگ های رز شاخه بریده رقم فرست ردʻ مورد مطالعه قرار گرفت. رزها در ظروف پلاستیکی هوابندی قرار گرفته و بوسیله ی بخار متیل ژاسمونات (1/0 میکرولیتر متیل ژاسمونات در لیتر) را به مدت 24 ساعت در دمای 20 درجه سانتی گراد تیمار شدند. سپس گل ها در یک بطری حاوی صفر یا 2 درصد (v/v) محلول ساکارز قرار گرفتند. گلبرگ ها و 2 تا از برگ های 5 برگچه ای بالا در روزهای صفر، 5 و 10 از عمرگلجایی، جدا شدند. نمونه ها جداگانه در نیتروژن مایع منجمد و منجمد – خشک شدند. کربوهیدرات های غیرساختاری استخراج شده و با استفاده از HPLC استاندارد که دستگاه تشخیص پخش نوری تبخیری متصل بود، تعیین مقدار شدند. تیمار بخار MeJA عمرگلجایی گل و برگ رز رقم فرست ردʻ را افزایش داد. تفاوت معنی داری بین عمر برگ رزهای شاخه بریده رقم فرست ردʻ که با MeJA و ساکارز تیمار شده بودند، مشاهده شد؛ این تفاوت در عمر گل به چشم نخورد. شاخه های رز تیمار شده با MeJA در غیاب ساکارز در مقایسه با گل هایی که فقط با 2 % ساکارز تیمار شده بودند، عمر بیشتری داشتند (14 روز در مقابل 8/12 روز). ساکارز و میواینوزیتول و به مقدار کمتری گلوکز در گلبرگ های رز در حین عمر گلجایی کاهش نشان داد، حتی وقتی با 2 % ساکارز تیمار شدند. بر عکس، مقدار فروکتوز در گلبرگ ها حین گذشت عمر گلجایی، بالا رفت. نه ساکارز و نه MeJA اثر معنی داری روی هیچ یک از قندهای گلبر گ ها نداشتند. در عوض، تفاوت های معنی داری در همه قندها در برگ های تیمار شده با ساکارز و MeJA ملاحظه شد. کاربرد همزمان ساکارز و MeJA به شدت میزان ساکارز داخلی برگ را افزایش داد؛ در غیاب 2 % ساکارز این قضیه معکوس شد. تیمار ساکارز به تنهایی اثر پایداری بر تغییر غلظت ساکارز داخلی ندارد. برهمکنش ساکارز و MeJA روی متابولیزم قند بحث می شود.
    کلید واژگان: فروکتوز، گلوکز، میو، اینوزیتول، Rosa hybrida L، ساکارز
    Leon Terry, Sofia G. Foukaraki, Balwinder Cook, Michael D. Papadimitriou
    Effects of exogenously applied methyl jasmonate (MeJA) and sucrose on vase life and non-structural carbohydrate concentration in petals and leaves of cut ‘First Red’ roses were investigated. Roses were placed in sealed plastic containers and received MeJA vapour treatment (0.1 μL MeJA L-1) for 24 h at 20°C. Flowers were then placed in individual bottles containing 0 or 2% (v/v) sucrose solution. Flower petals and the two uppermost five-leaflet leaves were detached on days 0, d 5 and d 10 of vase life. Samples were individually snap-frozen in liquid nitrogen and freeze-dried. Non-structural carbohydrates were extracted and quantified using standard HPLC coupled to evaporative light scattering detection. The MeJA vapour treatment enhanced vase life of flower and foliage of ‘First Red’ roses. Significant differences were observed between foliage life of cut ‘First Red’ roses that were treated with MeJA and sucrose, but not for flower life. Rose stems treated with MeJA in the absence of sucrose had an extended vase life compared to roses treated with 2% sucrose alone (14.0 vs. 12.8 days of vase life). Sucrose and myo-inositol, and to a lesser extent glucose concentrations in petals of cut roses decreased during vase life, even when flowers were supplied with 2% sucrose. Concomitant to this, fructose levels in petals increased during vase life. Neither sucrose nor MeJA had a significant effect on any of the sugars measured in petals of cut roses. In contrast, significant differences were apparent for all sugars measured in leaves that were treated with MeJA and sucrose solutions. The combination of MeJA and 2% sucrose solution sharply increased endogenous sucrose concentration in leaves, but the opposite was shown in the absence of 2% sucrose. Sucrose treatment alone did not consistently alter endogenous sucrose concentration. Interactions between MeJA and sucrose on sugar metabolism are discussed.
    Keywords: Fructose, Glucose, Myo-inositol, Rosa hybrida L, Sucrose
  • سمیه رستگار، مجید راحمی
    در این پژوهش ترکیبات مختلف میوه شامل درصد رطوبت، پروتئین، عناصر غذایی، قندهای گلوکز و فروکتوز، کارتنوئید و اسیدهای آلی و فنولیک اسید ارقام خرمای شاهانی، پیارم و دیری مورد بررسی قرار گرفت. جهت تجزیه قندها از دستگاه کروماتوگرافی تبادل یونی با کارایی بالا (HPAEC-PAD) استفاده شد. برای تجزیه نوع و غلظت اسیدهای آلی و فنولیک اسید از دستگاه کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا (HPLC) استفاده شد. بر اساس نتایج بدست آمده رقم شاهانی به عنوان خرمای نرم، رقم پیارم به عنوان خرمای نیمه خشک و رقم دیری به عنوان خرمای خشک از نظر برخی ترکیبات درونی تفاوت معنی داری با یکدیگر نشان دادند. رقم پیارم دارای اسید آلی بالاتری در مقایسه با دیگر ارقام بود در حالیکه دیری دارای عناصر غذایی، فنل کل و فنولیک اسید بالاتری نسبت به دو رقم دیگر بود. در هر سه رقم پتاسیم نسبت به دیگر عناصر مورد بررسی در سطح بالاتری (1170-244 میلی گرم در100 گرم) قرار داشت. شاهانی با داشتن 8/68 درصد قند دارای بیشترین قند کاهش یافته در بین ارقام مورد بررسی بود که تفاوت معنی داری با ارقام پیارم و دیری نشان داد. بیشترین میزان پروتئین در رقم دیری (3/ 7 درصد) مشاهده شد که تفاوت معنی-داری با دیگر ارقام داشت.
    کلید واژگان: خرما، فنولیک اسید، کرماتوگرافی، گلوکز
    Somayeh Rastegar, Majid Rahemi
    In this research different compounds such as moisture,protein,nutrition,fructose and glucose,cartenoid,organic acid,phenolic acid of piarom,shahani and deiry were studied.Suger was analyzed by (HPAEC-PAD). organic acids and phenoilc acids were studied by (HPLC). According to our result, shahani, piarom and deiry as soft, semi-dry and dry cultivars showed significant differences (p
    Keywords: Chromatography, Physico, Chemical properties, Reducing sugars, Trace minerals
  • زهرا سلیمی، رضا حیدری، وحید نجاتی، آزاده اسکندری، زهرا قاسمی
    سماق (Rhus coriaria L.) درختچه ایست که سابقه طولانی در طب سنتی دارد و به دلیل داشتن ترکیب های فنلی به عنوان یک آنتی اکسیدان قوی در درمان بیماری ها مورد توجه قرار می گیرد. با توجه به اهمیت گیاهان دارویی به دلیل حداقل عارضه جانبی آنها، در این تحقیق عصاره آبی سماق برای تعیین خاصیت آنتی دیابتیک مورد بررسی قرار گرفت.در این تحقیق از 30 رت نر بالغ به وزن متوسط 180 تا 230 گرم استفاده شد. موش ها به 5 گروه 6 تایی تقسیم شدند. به رت های گروه کنترل، هم حجم ماده تزریقی سرم فیزیولوژی تزریق شد. رت های گروه دوم، با تزریق داخل صفاقی آلوکسان مونوهیدرات با دوز mg/kgbw120 دیابتی شدند. به رت های گروه سوم، چهارم و پنجم علاوه بر تیمار، مشابه گروه دوم، عصاره آبی سماق به ترتیب با دوزهای 50، 100 و mg/kgbw250 به مدت 4 هفته گاواژ گردید. میزان گلوکز خون در شروع دوره تیمار، همچنین در پایان هفته دوم و چهارم اندازه گیری شد. در پایان 28 روز، از قلب رت ها خونگیری بعمل آمد و میزان کلسترول تام، تری گلیسرید، LDL-C و HDL-C سرم اندازه گیری شد. تیمار با عصاره منجر به کاهش معنی دار در میزان گلوکز خون در مقایسه با گروه دیابتی شد (0/05>p). همچنین سطح کلسترول تام، تری گلیسرید و LDL-C در گروه های دیابتی تحت تیمار با عصاره در مقایسه با گروه دیابتی کاهش یافت (0/05>p). البته تغییرات HDL-C سرم در گروه های تحت تیمار با عصاره نسبت به گروه دیابتی معنی دار نبود. نتایج نشان داد که عصاره آبی سماق در مدل تجربی دیابت قندی در موش صحرایی موجب تغییرات مطلوب و سودمند در سطح گلوکز خون و لیپیدهای سرم می گردد.
    کلید واژگان: سماق (Rhus coriaria L، )، گلوکز، لیپید، دیابت قندی، موش صحرایی
    Z. Salimi, R. Headari, V. Nejati, A. Eskandary, Z. Ghasemi
    Sumac is a shrub with a long history in traditional medicine and due to the phenolic compounds, it has been used as strong antioxidant in treatment of diseases. According to the importance of medicinal plants with the least side effects, in this study the aqueous extract of sumac (Rhus coriaria L.) was investigated to determine the antidiabetic effects. In this experiment, 30 adult male Wistar rats, with average weight of 180-230 g, were used, divided into 5 groups of 6 each. The rats in the control group were injected with physiological serum with the same volume of injection material. The rats in the second group were made diabetic by intraperitoneal injection of Alloxan monohydrate (120 mg/kgbw). In addition to the same treatment of the second group, the rats of third, fourth and fifth groups were orally treated by aqueous extract of sumac at 50, 100 and 250 mg/kgbw for four weeks. Blood glucose level was measured at the start of treatment and at the end of the second and fourth weeks. At the end of 28 days, rats were bled from the heart and total cholesterol, triglycerides, serum LDL-C and HDL-C were measured.Treatment with extract of sumac resulted in a significant reduction in blood glucose, triglyceride, cholesterol and serum LDL-C in comparison to diabetic group (p<0.05). Changes in serum HDL-C in the groups treated with the extract were not significant compared to diabetic group. Results showed that the aqueous extract of sumac in an experimental model of diabetes mellitus in rats caused appropriate changes in the level of blood glucose and serum lipids.
    Keywords: Rhus coriaria L, glucose, lipids, diabetes mellitus, rat
  • سعید شیرعلی، سیده زهرا بطحایی *، منوچهر نخجوانی، محمدرضا عاشوری

    زعفران خوراکی (Crocus sativus L.) دارای خواص بیولوژیکی متنوع می باشد. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر عصاره آبی زعفران بر کاهش قند و لیپید خون در دیابت تیپ 2 القاء شده در موش های صحرایی با استرپتوزوتوسین می باشد. در این مطالعه، موش های صحرایی نر نوزاد 2 تا 5 روزه ویستار آلبینو به طور تصادفی به گروه های سالم و بیمار بدون درمان و تحت درمان با عصاره آبی زعفران تقسیم شدند. برای القای دیابت نوع 2، STZ با دوز mg/kg body weight 90 به صورت درون صفاقی ((i.p به موش های صحرایی نوزاد تزریق شد. سپس دو گروه دیابتی تحت درمان با عصاره آبی زعفران با دو دوز mg/kg body weight 150 و100 قرار گرفتند. یک گروه سالم نیز به عنوان کنترل، تحت درمان با دوز بالای عصاره قرار گرفت. مطالعه تا 5 ماه ادامه داشت. بدنبال تجویز عصاره آبی زعفران میزان مرگ و میر در رت های دیابتی تحت درمان کاهش چشمگیری یافت. همچنین وزن رت های دیابتی تحت درمان در مقایسه با دیابتی های بدون درمان افزایش یافت (0.001 < p) و به وزن رت های سالم نزدیک گردید. نتایج نشان داد که تجویز عصاره زعفران سبب کاهش معنی داری در سطح گلوکز، HbA1c، تری گلیسرید، کلسترول تام و LDL در سرم رت های دیابتی در حالت ناشتا شد، در حالی که HDL به طور معنی داری (0.001 < p) افزایش یافت. با توجه به نتایج بدست آمده، مشخص شد که عصاره آبی زعفران دارای اثر پایین آورندگی قند و چربی در خون موش های صحرایی دیابتی بود.

    کلید واژگان: دیابت قندی، موش صحرایی، گلوکز، عصاره آبی زعفران
    S. Shirali, S.Z. Bathayi, M. Nakhjavani, M.R. Ashoori

    Saffron (Crocus Sativus L.) has various biological properties. The main aim of the present research is to investigate the possible hypoglycemic and hypolipidemic effects of the saffron aqueous extract in streptozotocin-induced type 2 diabetic rats. In this study, 2-5 days old neonatal male Wister rats were randomly divided into healthy and diabetic groups with or without treatment with saffron aqueous extract. Diabetic groups received i.p. injection of streptozotocin (90 mg/kg body weight). Two Diabetic groups were treated with saffron aqueous extract with two doses of 100 and 150 mg/Kg body weight. A healthy group was also treated with high-dose saffron extract as control group. The study lasted for five months. The results indicate a decrease in the mortality rate and a significant increase (P<0.001) in the body weight of diabetic rats treated with saffron aqueous extract compared to the diabetic group. Our results showed that administration of saffron aqueous extract in diabetic rats was effective in decreasing the levels of glucose, HbA1c, TG, total cholesterol, LDL and increasing HDL in the fasting serum (P<0.001). According to the results, saffron aqueous extract has hypoglycemic and hypolipidemic effects in diabetic rats.

    Keywords: Diabetes mellitus, rat, glucose, saffron aqueous extract
  • مهرداد روغنی، توراندخت بلوچ نژاد مجرد، مرجان رمضانی
    بیماری دیابت شیرین در زمره شایعترین بیماری های سیستم غدد درون ریز بدن است که با عوارض متابولیک متعدد همراه می باشد. از طرف دیگر، گیاه کرفس کوهی (.Apium graveolens L) دارای خاصیت کاهش دهندگی سطح پراکسیداسیون لیپیدی و سطح برخی چربی های سرم در مدل تجربی هیپرلیپیدمی در حیوانات آزمایشگاهی می باشد. بنابراین در بررسی حاضر، اثر مصرف مزمن خوراکی این گیاه بر میزان گلوکز، تری گلیسیرید، کلسترول تام، کلسترول در LDL و HDL خون موش صحرایی دیابتی مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور موشهای صحرایی نر (40=n) از نژاد ویستار در محدوده وزنی 270-320 گرم با سن 3.5-4.5 ماه به طور تصادفی به چهار گروه کنترل، کنترل تحت تیمار با کرفس کوهی، دیابتی و دیابتی تحت درمان با کرفس کوهی تقسیم بندی شدند. دو گروه تحت تیمار با کرفس کوهی، پودر گیاه مخلوط شده با غذای استاندارد موش (6.25% بر اساس یک نسبت وزنی) را به مدت 6 هفته بدون محدودیت دریافت نمودند. میزان گلوکز، تری گلیسیرید، کلسترول تام و کلسترول در LDL و HDL سرم خون قبل از بررسی و در هفته های سوم و ششم پس از بررسی تعیین گردید. وزن حیوانات دو گروه دیابتی و دیابتی تحت تیمار با بخش هوایی کرفس کوهی یک کاهش معنی دار (p<0.01) در مقایسه با گروه کنترل در هفته ششم نشان داد و تفاوت موجود بین دو گروه دیابتی و دیابتی تحت درمان با کرفس کوهی در حد معنی دار نبود. میزان گلوکز سرم در گروه دیابتی افزایش معنی داری را در هفته ششم در مقایسه با هفته قبل از آزمایش نشان داد (p<0.001) و در گروه دیابتی تحت درمان با کرفس کوهی، کاهش مختصر و غیر معنی دار در مقایسه با گروه دیابتی مشاهده شد. به علاوه سطح تری گلیسیرید در گروه دیابتی افزایش معنی داری را در هفته ششم نسبت به هفته قبل از بررسی (p<0.05) نشان داد و سطح تری گلیسیرید در هفته ششم در گروه دیابتی تحت درمان با کرفس کوهی در مقایسه با گروه دیابتی به طور معنی دار پایین تر بود (p<0.01). همچنین یک کاهش معنی دار در سطح کلسترول سرم در گروه دیابتی تحت درمان با کرفس کوهی در هفته ششم در مقایسه با گروه دیابتی مشاهده شد (p<0.05). از طرف دیگر، میزان کلسترول HDL و LDL در گروه دیابتی تحت تیمار در هفته ششم در حد معنی دار و به ترتیب بیشتر و کمتر از گروه دیابتی بود (p<0.05 و p<0.01). بنابراین می توان نتیجه گرفت که تجویز خوراکی و مزمن کرفس کوهی به مدت 6 هفته در مدل تجربی دیابت قندی هر چند فاقد اثر هیپوگلیسیمیک بارز بوده، ولی موجب تغییرات مطلوب و سودمند در سطح لیپیدهای خون می گردد.
    کلید واژگان: کرفس کوهی، گلوکز، لیپید، دیابت قندی، موش صحرایی
    M. Roghani, T. Baluchnejadmojarad, M. Ramazani
    Diabetes mellitus is one of the most common endocrine disorders which accompanies multiple metabolic abnormalities. On the other hand, Apium graveolens L. (AG) has been known to reduce lipid peroxidation and lower some serum lipids in an animal model of hyperlipidemia. Therefore, the effect of chronic oral administration of this plant on serum glucose, triglyceride, total cholesterol, and HDL- and LDL-cholesterol level of diabetic rats was investigated. For this purpose, male Wistar rats (n = 40)(270-320 g; 3.5-4.5 months old) were randomly divided into 4 groups, i.e. control, AG-treated control, diabetic, and AG-treated diabetic groups. The treatment groups received oral administration of plant-mixed pelleted food (6.25%, w/w) for 6 weeks. Serum glucose, triglyceride, total cholesterol, LDL- and HDL- cholesterol levels were determined before the study, and at the 3rd and 6th weeks after the study. There was a significant reduction (p<0.01) in weight of animals in AG-treated and untreated diabetic groups after 6 weeks as compared to control one and the existing difference between these two groups were not significant. In addition, serum glucose level in diabetic group increased 6 weeks after the experiment as compared to the data a week before the study (P<0.001) and AG treatment of diabetic rats only had a slight and non-significant effect. Furthermore, triglyceride level in diabetic group increased 6 weeks after the experiment in comparison with related data one week before the study (P<0.05) and there was a significant lower level of triglyceride in AG-treated diabetic rats (p<0.01). Furthermore, a similar significant reduction was obtained for AG-treated-diabetic group compared to diabetic group regarding serum cholesterol level (p<0.05). On the other hand, HDL- and LDL- cholesterol levels were significantly higher (p<0.05) and lower (p<0.01) in AG-treated diabetic group compared to untreated diabetic group, respectively. As a result, oral chronic administration of AG has no significant hypoglycemic effect but leads to appropriate changes in blood lipid profile.
    Keywords: Apium graveolens L, blood glucose, blood lipid, diabetes mellitus, Rat
  • مهرداد روغنی، توراندخت بلوچ نژاد مجرد، زهرا سهرابی، مریم صادقی، بیتا صبوری، رامین محبی، نرگس نهاوندی
    با توجه به وجود شواهد در طب سنتی و نوین مبنی بر اثر ضد دیابتی برگ چغندر (Beta vulgaris)، در تحقیق حاضر اثر تجویز خوراکی این گیاه (Capsicum frutescens)بر میزان گلوکز، تریگلیسیرید، و کلسترول توتال سرم در مدل تجربی دیابت قندی مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور موشهایی صحرایی نر به چهار گروه کنترل، کنترل تحت تیمار با برگ چغندر، دیابتی، و دیابتی تحت درمان با برگ چغندر تقسیمبندی شدند. برای دیابتی شدن از داروی استرپتوزوتوسین استفاده گردید. دو گروه تحت تیمار با برگ چغندر نیز پودر برگ چغندر مخلوط شده با غذای استاندارد موش را با یک نسبت وزنی 15/1دریافت نمودند. نتایج نشان داد که میزان گلوکز سرم در گروه دیابتی افزایش معنی داری را در هفته های دوم و جهارم در مقایسه با هفته قبل از آزمایش نشان میدهد(P<0.001)، در حالی که میزان گلوکز سرم در هفته های دوم و چهارم در گروه دیابتی تحت درمان در مقایسه با گروه دیابتی به طور معنیدار کمتر بود. (P<0.01، P<0.001) همچنین سطح تری گلیسیرید در گروه دیابتی افزایش معنی داری را در هفته چهارم نسبت به هفته قبل بررسی (P<0.05) نشان داد و سطح تری گلیسیرید در هفته چهارم در گروه دیابتی تحت درمان با برگ چغندر در مقایسه با گروه دیابتی به طور معنیدار (P<0. 01) پایینتر بود. به علاوه سطح کلسترول توتال سرم در هفته چهارم در گروه دیابتی تحت درمان با برگ چغندر در مقایسه با گروه دیابتی به طور معنیدار (P<0. 01) پایینتر بود. نتایج این بررسی نشان داد که تجویز خوراکی برگ چغندر در مدل تجربی دیابت قندی میتواند موجب کاهش بارز سطح گلوکز، تری گلیسیرید و کلسترول سرم در موشهای دیابتی گردد.
    کلید واژگان: برگ چغندر، دیابت قندی، گلوکز، تری گلیسیرید، کلسترول توتال، موش صحرایی
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال