به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « خاک » در نشریات گروه « جنگلداری »

تکرار جستجوی کلیدواژه «خاک» در نشریات گروه «کشاورزی»
  • رضا سیاه منصور*، نادیا کمالی، علی محمدیان
    سابقه و هدف

    آتش سوزی یکی از پدیده های مخرب عرصه های طبیعی است که هر ساله بخش وسیعی از جنگل ها و مراتع را با اثرهای کمی و کیفی دربرمی گیرد. یکی از مهمترین تبعات آن، تاثیر منفی در حفاظت خاک حداقل در کوتاه مدت است. میانگین سطح حریق سالانه در جنگل های جهان، چهار میلیون کیلومتر مربع تخمین زده شده است و این آتش سوزی ها به نابودی پوشش گیاهی، گرم شدن کره زمین، آلودگی هوا، نابودی تنوع زیست محیطی و تشدید پدیده بیابان زایی می انجامد.

    مواد و روش ها

    با توجه به اهمیت موضوع، برای تعیین اثرهای آتش بر پوشش سطح خاک، گون زار فراکش در استان لرستان طی سالهای 1397، 1398 و 1399 بررسی شد. این سایت با مختصات جغرافیایی 33 درجه و 29 دقیقه و 33 ثانیه تا 33 درجه و 30 دقیقه و 12 ثانیه عرض شمالی و 48 درجه و 38 دقیقه و 57 ثانیه تا 48 درجه و 40 دقیقه و 56 ثانیه طول شرقی و به مساحت 500 هکتار، با ارتفاع متوسط 2050 متر از سطح دریا واقع شده است. جامعه آماری در این پژوهش، مشتمل بر 4 عدد ترانسکت 200 متری با 10 پلات 1 مترمربعی با فاصله 20 متر بر روی آن و تعداد کل 40 پلات در منطقه تیمار و تکرار آن عینا در عرصه شاهد می باشد. با احتساب 2 تیمار و 3 تکرار، در نهایت 240 پلات مطالعه شد. در این پلاتها تاج پوشش با تصویر عمودی گونه بر روی زمین، مقادیر خاک لخت، لاشبرگ و سنگ و سنگریزه با درصد اشغال شده از سطح پلات، وضعیت مرتع با روش چهارفاکتوره پیشنهادی پارکر (مناسب با مراتع مناطق نیمه خشک) و گرایش وضعیت با استفاده از روش امتیاز دهی به چگونگی وضعیت خاک و پوشش گیاهی با جمع جبری امتیازات کسب شده تعیین گردید. سپس با استفاده از آزمون T مقایسات زوجی و مقایسه میانگین داده های چند متغیره با استفاده از آزمون یکطرفه (ANOVA) آنالیز و روش مقایسهDuncan  انجام شد.

    نتایج و یافته ها

    مقایسات میانگین مقادیر تاج پوشش گیاهی، لاشبرگ و خاک لخت در عرصه های شاهد و آتش سوزی نشان داد در سطح 1% اختلاف معنی داری وجود دارد (P≤ 0.01). در اثر حریق، پوشش گیاهی و لاشبرگ در عرصه سوخته به طور قابل ملاحظه ای کاهش و درصد خاک لخت افزایش یافته است. این اثر آنقدر شدید است که مجموع تاج پوشش گیاهان را از 52/54 به 41/44 کاهش داده و با بیش از 10 درصد نزول تاج پوشش زنده باعث وجود شیب منفی در عرصه سوخته نسبت به عرصه شاهد تا 9 سال پس از رخداد حریق در رویشگاه شده است. آتش سوزی با کاهش بوته ها و افزایش گندمیان باعث شد، تیپ از Astragalus adscendens - Daphne mucronata - Agropyron trichophorum به Agropyron trichophorum- Annual grasses تغییر یابد. در واقع آتش سوزی در گراسلند های مراتع ییلاقی و بوته زارها به نفع گندمیان تمام می شود. هرچند، نمی توان نقش گیاهان همراه در بوته زارها را نادیده گرفت. نتایج بیان می کنند که آتش باعث افزایش خاک لخت و افزایش فرسایش می شود. این تخریب با سازوکار تغییرات کمی، مانند کاهش تاج پوشش، لاشبرگ و مالچ طبیعی و تغییرات کیفی از قبیل تغییرات ترکیب گیاهی، فرم رویشی، حجم گیاهان متاثر از تغییر فرماسیون، تغییر ساختار طبقات سنی گیاهان، تغییرات بانک بذر خاک، تغییر در فنولوژی، تغییر رنگ خاک و تغییرات حرارتی و رطوبتی آن می شود. در مجموع با تغییر تیپ گیاهی باعث افزایش سرعت هدررفت خاک از طریق اثرگذاری بر مراحل فرسایش خاک می شود.

    نتیجه گیری

    با در نظر گرفتن مجموع شرایط موجود حاکم بر وضعیت مناطق سوخته، اجرای قرق های کوتاه مدت و میان مدت، تعیین میزان دام گذاری مناسب و بذرپاشی و کپه کاری با گونه های مرتعی مقاوم به آتش سوزی و سازگار با شرایط اقلیمی در عرصه سوخته را می توان راهکاری مناسب برای کمک به حفظ و احیاء پوشش گیاهی و جلوگیری از فرسایش پس از وقوع آتش سوزی در نظر گرفت. درنهایت با توجه به نحوه مالکیت اغلب مشاعی در عرصه های طبیعی ایران و نبود برنامه منسجم برای احیای مناطق سوخته، موکدا آتش سوزی حتی به شکل کنترل شده در این عرصه ها توصیه نمی شود.

    کلید واژگان: آتش سوزی, منابع طبیعی, وضعیت, خاک, گرایش, فرسایش}
    Reza Siahmansour *, Nadia Kamali, Ali Mohammadian
    Background and Objectives

    Fire is a destructive phenomenon in natural areas, affecting large parts of forests and rangelands annually with both quantitative and qualitative impacts. One of the most significant consequences is its negative impact on soil conservation, at least in the short term. The average annual area affected by fire in the world’s forests is estimated at four million square kilometers, leading to the destruction of vegetation, global warming, air pollution, loss of biodiversity, and intensified desertification.

    Methodology

    Given the importance of this issue, the effects of fire on soil surface cover were studied in the Farakash shrubland habitat in Lorestan province in 2017, 2018, and 2019. This site is located at geographical coordinates 33° 29’ 33” to 33° 30’ 12” N latitude and 48° 38’ 57” to 48° 40’ 56” E longitude, covering an area of 500 hectares, with an average elevation of 2050 meters above sea level. The statistical population consisted of 4 transects of 200 meters, each with 10 plots of 1 square meter spaced every 20 meters, totaling 40 plots in the treatment area. This was repeated exactly in the control field, resulting in a total of 240 plots studied. In these plots, the canopy cover was assessed using vertical images of species on the ground, along with amounts of bare soil, litter, and stones. The range condition was determined using Parker’s four-factor method, suitable for rangelands in semi-arid areas, and the condition trend was assessed by scoring the condition of the soil and vegetation. Pairwise comparisons and multivariate data averages were analyzed using a T-test, one-way ANOVA, and Duncan’s comparison method.

    Results

    The results showed a significant difference at the one percent level (P≤0.01) between the average values of the canopy, litter, and soil in the two areas over the statistical years. The percentage of vegetation and litter in the burnt field decreased significantly, while bare soil increased. This effect was so strong that it reduced the total plant canopy from 52.54% to 41.44%, causing a negative slope in the burned area compared to the control up to nine years after the fire. It was also found that fire led to the reduction of woody plants and the increase of grasses, changing the vegetation type from Astragalus adscendens-Daphne mucronata-Agropyron trichophorum to Agropyron trichophorum-Annual grasses. The results indicate that fire increases bare soil and erosion. This destruction is caused by quantitative changes such as the reduction of canopy, litter, and natural mulch, and qualitative changes such as alterations in plant composition, vegetative form, structure, age classes, soil seed bank, phenology, and moisture levels. Overall, fire influences the stages of soil erosion by changing vegetation type.

    Conclusion

    Given the current conditions in fire-affected areas, management programs such as implementing short and medium-term enclosures, determining appropriate stocking rates, seeding, and mulching with fire-resistant species compatible with the climatic and edaphic conditions of these areas can help preserve and restore vegetation and prevent erosion. Finally, due to the common ownership of Iran’s natural areas and the lack of a coherent reclamation plan for burnt areas, controlled fires are not recommended in these regions.

    Keywords: Fire, Natural Resources, Condition, Soil, Trend, Erosion}
  • حمیدرضا عباسی*، فرهاد خاکساریان، رضا باقری، آزاده صالحی، فرهاد اسدی
    مقدمه
    با توجه به اجرای طرح استراحت جنگل های شمال کشور، تلاش ها برای افزایش تولید چوب در کشور با استفاده از درختان تندرشد مورد توجه قرار گرفته و تشویق مالکان اراضی برای کشت این درختان افزایش یافته است. صنوبرها به سبب ویژگی های بسیار ممتاز، همواره در میان تولیدکنندگان چوب جایگاه ویژه ای داشته اند. پرسش اساسی این است که کدام اراضی برای کاشت گونه های تندرشد مناسب و اقتصادی است. هدف از این تحقیق با استفاده از روش کمی ارزیابی اراضی برای گیاهان خاص، منتج از روش فائو، نیازهای گونه صنوبر .(Populus nigra L.) به عنوان یکی از رایج ترین گونه های تندرشد کشور تهیه و ارزیابی شد.
    مواد و روش ها
    حدود نیازهای ادافیکی و اقلیمی این گونه با استفاده از منابع کتابخانه ای موجود، نتایج موجود در آزمایشگاه خاک موسسه تحقیقات جنگل ها و مراتع کشور و بازدیدهای میدانی (حفر خاک رخ) گردآوری و درجه بندی شد. درجه بندی کمی ویژگی های اقلیمی و خاکی در پنج طبقه مناسب (S1)، تناسب متوسط (S2)، تناسب کم یا بحرانی (S3)، نامناسب نامشخص (N1) و نامناسب دائمی (N2) صورت گرفت. برای اعتبارسنجی نتایج، ارزیابی کمی تناسب اراضی برای صنوبرکاری در شش تیپ مهم خاک شامل قهوه ای جنگلی نوشهر، پدزولیک قهوه ای خاکستری با مواد آلی زیاد نوشهر، رگوسول آبرفتی چمستان، راندزین چمستان، پسدوگلی چالوس و کمبی سول آبرفتی کرج با روش پارامتریک (ریشه دوم) انجام گرفت.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که از نظر اقلیمی، صنوبر در مناطق مرطوب و نیمه مرطوب به صورت دیم کشت می شود و مناطق دارای بارندگی بین 1500 تا 1800 میلی متر مناسب ترین شرایط را برای رشد به صورت دیم فراهم می کنند. در مناطق نیمه خشک با بارندگی کمتر به طور معمول از طریق آبیاری، نیاز آبی برآورده می شود. صنوبر از نظر دمایی به طور معمول در آب وهوای معتدل رشد می کند و مناسب ترین میانگین دما برای رشد آن بین 16-11 درجه سانتی گراد است. مناسب ترین خاک برای صنوبر، خاک دارای بافت سبک تا متوسط با ساختمان دانه ای یا مکعبی، با زهکشی مناسب تا سریع و نبود آب زیرزمینی زیاد با حضور کاتیون های کلسیم و منیزیم کافی است.
    نتیجه گیری
    خاک هایی با زهکشی ناقص و بافت سنگین تا خیلی سنگین شرایط مناسبی برای رشد صنوبر فراهم نمی کنند. از نظر ارزیابی کمی نیز خاک های آبرفتی رگوسول با بافت متوسط که حاصل رسوبگذاری رودخانه ها در مخروط افکنه هاست مناسب ترین محیط را برای کاشت صنوبر فراهم کرده اند.
    کلید واژگان: تناسب اراضی, خاک, صنوبرکاری, Populus}
    H.R. Abbasi *, F. Khaksarian, R. Bagheri, A. Salehi, F. Asadi
    Introduction
    The implementation of the forest restoration plan in the northern region of Iran has led to an increase in efforts to enhance wood production through the cultivation of poplar seedling. Particularly, poplar trees hold a significant position among wood producers due to their distinctive features. The key consideration revolves around identifying suitable and cost-effective lands for planting fast-growing species. Purpose of this study focuses on assessing the land suitability for poplar (Populus nigra L.), a prevalent forest species in the country, through a quantitative land evaluation method based on the FAO approach.
    Material and Methods
    The research gathered and classified the edaphic and climatic requirements of poplar tree by utilizing various library resources, data from the soil laboratory of the Research Institute of Forests and Ranglands, and field survey (Soil Profiles). The climatic and soil characteristics were quantitatively classified into five categories: highly suitable (S1), moderately suitable (S2), low/critically suitable (S3), The Quantitative Classification of soil and climate properties was done in five classes: suitable (S1), moderate suitability (S2), low or critical suitability (S3), currently not suitable (N1) and permanent not suitable (N2). For validation, a quantitative assessment of land suitability for poplar cultivation was performed across six soil types, including Nowshahr forest brown, Nowshahr gray brown pedzolic rich in organic matter, Chamestan alluvial regosol, Chamestan Rendezina, Chalous  Pseudogley , and Karaj alluvial cambisol, using a parametric method (second root).
    Findings
    Results indicate that spruce thrives in wet and semi-humid regions in a dry-type manner, with ideal conditions found in areas receiving 1500-1800 mm of rainfall. In drier, semi-arid zones, irrigation is essential for meeting water requirements. Optimal growth temperatures for spruce range from 11-16 degrees Celsius in moderate climates. Poplar flourishes in soils with a light to medium texture, granular or cubic structure, good to fast drainage, and low underground water levels with adequate calcium and magnesium cations.
    Conclusion
    The study showed that the most suitable soils for poplars have a light to medium texture with a granular or crumb structure, with adequate drainage, the absence of high groundwater and the sufficient amount of calcium and magnesium cations in the soil. Soils with incomplete drainage and heavy texture do not provide suitable conditions for poplar plantations. In terms of quantitative evaluation, Mollic Udifluvents soils with medium texture had the highest score for poplar plantations.
    Keywords: Land Suitability, Poplar Plantation, Populus, Soil}
  • پریسا مدی سعدآبادی، محمدرضا زرگران*، سید یحیی صالحی لیسار، زهرا هاشمی خبیر

    این پژوهش در سال 1399 با هدف بررسی تنوع و غنای گونه ای کنه های اریباتید در جنگل های بلوط و داغداغان ارسباران (اهر و کلیبر)، استان آذربایجان شرقی اجرا شد. نمونه برداری از خاک در اردیبهشت و خرداد انجام شد. کنه های موجود در نمونه های خاک با استفاده از قیف برلیز جداسازی و در محلول نسبیت شفاف سازی شدند، سپس از آنها اسلاید میکروسکوپی تهیه شد. کنه های نهان استیگمایان پس از شناسایی، شمارش و شاخص های تنوع و یکنواختی شانن و سیمسون و غنای گونه ای آنها با استفاده از نرم افزار Ecological methodology 6.0 محاسبه شد. در این پژوهش، 29 گونه کنه اریباتید از 27 جنس و 23 خانواده به شرح زیر شناسایی شدند.Cosmochthonius lanatus Michael, Sphaerochthonius splendidus Berlese, Steganacarus (Tropacarus) carinatus Koch, Papillacarus pseudoaciculatus Mahunka, Rhysotritia ardua Koch, Nothrus biciliatus Koch, Hermanniella septentrionalis Berlese,  Plesiodamaeus ornatus Pérez-Íñígo,  Belba sp., Xenillus setosus Grobler, Ozman & Cobanoglu, Fosseremus quadripertitus Grandjean, Rhinoppia obsoleta Paoli, Ramusella (Ramusella) puertomonttensis Hammer, Ramusella (R.) sengbuschi Tokyoensis, Ramusella (R.) sengbuschi  Str., Graptoppia (G.) sundensis acuta Ayyildiz, Rectoppia sp., Suctobelella sp., Austrocarabodes (Austrocarabodes) foliaceisetus Murvanidze & Weigmann, Tectocepheus velaus Michael, Eupelops acromios Haman, Berlesezetes aegypticus Balogh & Mahunka, Oribatula (O.) tibialis allifera Subías, Protoribates (P.) paracapucinus Mahunka, Scheloribates fimbriatus Thor, Ceratozetes conjunctus  Mihelčič, Punctoribates angulatus Bayartogtokh, Grobler & Cobanoglu, Galumna sp., Pilogalumna sp.بیشترین فراوانی کنه ها، در شهرستان اهر و کلیبر به ترتیب متعلق به گونه های Scheloribtes fimbriatus و Oribaiula tibilis بود. مقادیر شاخص های تنوع گونه ای محاسبه شده در منطقه کلیبر در خرداد بیشتر از اردیبهشت بود. تنوع و غنای گونه ای کنه های اریباتید در شهرستان کلیبر با پوشش گیاهی بلوط، به دلیل بالاتر بودن رطوبت و اسیدی بودن خاک، بیشتر از شهرستان اهر به ثبت رسید.

    کلید واژگان: تنوع, کنه های اریباتید, جنگل, ارسباران, خاک}
    Parisa Medi Saadabadi, MohammadReza Zargaran *, Seyed Yahya Salehi-Lisar, Zahra Hashemi Khabir

    This research was conducted in 2020 in order to investigating the species diversity and abundance of oribatid mites in the oak and hornbeam forests of Arasbaran (Ahar and Kaleibar) in East Azerbaijan Province. Soil sampling was carried out in May and June. Oribatid mites present in soil samples were separated using Berlese funnels and clarified in relative solution, followed by preparation of microscope slides. After identification, counting, diversity and evenness indices (Shannon and Simpson), as well as species richness were calculated using Ecological Methodology 6.0 software. In general, 29 species of Oribatid mites from 27 genera and 23 families were identified in this study: Cosmochthonius lanatus Michael, Sphaerochthonius splendidus Berlese, Steganacarus (Tropacarus) carinatus Koch, Papillacarus pseudoaciculatus Mahunka, Rhysotritia ardua Koch, Nothrus biciliatus Koch, Hermanniella septentrionalis Berlese, Plesiodamaeus ornatus Pérez-Íñígo, Belba sp., Xenillus setosus Grobler, Ozman & Cobanoglu, Fosseremus quadripertitus Grandjean, Rhinoppia obsoleta Paoli, Ramusella (Ramusella) puertomonttensis Hammer, Ramusella (R.) sengbuschi Tokyoensis, Ramusella (R.) sengbuschi Str., Graptoppia (G.) sundensis acuta Ayyildiz, Rectoppia sp., Suctobelella sp., Austrocarabodes (Austrocarabodes) foliaceisetus Murvanidze & Weigmann, Tectocepheus velaus Michael, Eupelops acromios Haman, Berlesezetes aegypticus Balogh & Mahunka, Oribatula (O.) tibialis allifera Subías, Protoribates (P.) paracapucinus Mahunka, Scheloribates fimbriatus Thor., Ceratozetes conjunctus Mihelčič, Punctoribates angulatus Bayartogtokh, Grobler & Cobanoglu, Galumna sp., Pilogalumna sp. The highest abundance of mites in Ahar and Kaleibar belonged to Scheloribtes fimbriatus and Oribaiula tibilis, respectively. The calculated species diversity indices in the Kaleibar region during June were higher than those in May. The diversity and species richness of oribatid mites were higher in Kaleibar with oak vegetation, which could be due to the higher humidity and acidity of the soil compared to Ahar.

    Keywords: diversity, Oribatid mites, Forests, Arasbaran, soil}
  • الهام مال اسدی، زهرا میرآزادی*، بابک پیله ور
    مقدمه و هدف

    درختان مختلف اثرات متفاوتی بر خاک و عناصر غذایی دارند. جنگل کاری بعنوان یکی از برنامه های مدیریتی، بر چرخه حاصلخیزی خاک و جلوگیری از تخریب آن موثر بوده که این امر بر پایداری و دوام اکوسیستم نیز تاثیرگذار است. از مهمترین اهداف کاشت گونه های سوزنی برگ، افزایش تولیدات چوبی، ایجاد پارک های جنگلی و جنگل های حفاظتی است. هدف از این تحقیق بررسی تغییرات فصلی غلظت عناصر غذایی در اندام های گیاهی و خاک توده های کاج بروسیا است.

    مواد و روش ها

    بدین منظور پارک جنگلی مخمل کوه در استان لرستان انتخاب و در سال 1396 با استفاده از پنج قطعه نمونه بصورت تصادفی با مساحت 400 مترمربع نمونه برداری انجام شد. در هر قطعه نمونه یک درخت شاخص کاج بروسیا انتخاب شد  و از برگها و سرشاخه های جوان و چند ساله آن در یک سوم بالایی تاج در چهار فصل نمونه برداری شد، همچنین از دو عمق 5-0 و 15-5 سانتی متری نیز در هر قطعه نمونه یک نمونه ترکیبی خاک برداشت شد. بافت خاک، اسیدیته، هدایت الکتریکی، کربن آلی، نیتروژن، فسفر و پتاسیم در آزمایشگاه بررسی شدند و با کمک آزمون همبستگی پیرسون عناصر غذایی اندام های گیاهی و ویژگی های مختلف خاک بررسی شد. سپس ویژگی های خاک و همچنین غلظت عناصر مورد بررسی اندام های گیاهی (سوزن و سرشاخه های جوان و چند ساله) بین زمان های مختلف نمونه برداری توسط آزمون تجزیه واریانس یکطرفه و آزمون دانکن مقایسه شد.

    یافته ها

    بر اساس نتایج، کمترین میزان وزن خشک و درصد رطوبت در هر چهار اندام مورد بررسی در فصل تابستان و بیشترین مقدار آن در فصل زمستان مشاهده شد. بر اساس نتایج اختلاف معنی داری بین غلظت عناصر غذایی اندام های گیاهی در فصول مختلف وجود داشت (sig<0.01). در هر چهار اندام بیشترین مقدار نیتروژن در بهار، پتاسیم در زمستان و فسفر در تابستان ثبت شد و اختلاف بین 4 نوبت نمونه برداری معنی دار بود(sig<0.01). بررسی همبستگی ها هم حاکی از وجود ارتباط معنی دار بین غلظت عناصر غذایی اندام های مختلف و ویژگی های مختلف خاک داشت.

    نتیجه گیری

    درخصوص بالا بودن مقادیر نیتروژن و فسفر در بهار می توان این گونه استدلال کرد که افزایش دما در بیشتر موارد باعث افزایش فعالیت سوخت وساز در خاک، تبخیر و تعرق و جذب عناصر غذایی می شود. در مجموع، شرایط متفاوت آب و هوایی در فصول مختلف، کمبود رطوبت در خاک، بازانتقال عناصر غذایی از سوزن و سرشاخه های چند ساله به بخش های جوان و تغییرات فصلی و ماهیانه ترکیب شیمیایی تاج بارش می توانند از مهمترین دلایل این تغییرات باشند.

    کلید واژگان: اندام های گیاهی, جنگل کاری, خاک, عناصر غذایی, فصل نمونه برداری}
    Elham Malasadi, Zahra Mirazadi*, Babak Pilehvar
    Introduction and Objective

    Tree species have different effects on soil properties and nutrients. Plantation as a management strategy for soil productivity retention and the prevention of destruction can be effective in the continuity of forest productivity. One of the most important goals of planting coniferous species is to increase wood production, create forest parks and conservation forests. The objective of this study was to investigate the seasonal variations in nutrient concentrations in plant organs and soil of pinus brutia Ten.  stands.

    Material and Methods

    For this purpose, the ​​Makhmalkuh forest park in Lorestan province was selected and in 1396, random sampling was performed using 5 (400 m2) sample plots. In each sample plot, an indicator tree pinus brutia Ten. was selected and its young and perennial leaves and twigs were sampled in the upper third of the crown in four seasons, as well as from two depths of 0-5 and 5-15 cm a mixed soil sample was taken in each sample plot. Soil texture, pH, organic carbon (C), total nitrogen (N), available phosphorus (P), and potassium (K), for all samples were measured in the laboratory. The soil parameters, nutrients of soil and plants organs were analyzed by using one-way analysis (ANOVA) and Duncan test procedures among different seasons.

    Results

    According to the results, the lowest amount of dry weight and percentage of moisture in all four organs was observed in summer and the highest amount was observed in winter. Based on the results, there was a significant difference between the nutrient concentrations of plant organs in different seasons (sig<0.01). In all four organs, the highest amount of nitrogen was recorded in spring, potassium in winter and phosphorus in summer. The results of correlation studies also showed a significant relationship between nutrient concentrations of different organs and different soil characteristics.

    Conclusion

    High amounts of nitrogen and phosphorus in the spring can be argued that increasing the temperature in most cases increases the metabolic activity in the soil, evaporation and transpiration and absorption of nutrients. Different climatic conditions in different seasons, lack of soil moisture, retranslocation of nutrients from perennial needles and branches to young parts and seasonal and monthly changes in the chemical composition of the throughfall can be the most important reasons for these changes.

    Keywords: Afforestation, Nutrients concentration, Plant organs, Sampling seasons, Soil}
  • یوسف عسکری*، یعقوب ایرانمنش، مهدی پورهاشمی

    جنگل ها از اکوسیستم هایی هستند که با انبوهی از ترسیب کربن اتمسفر سالانه در زی توده گیاهان چوبی و خاک، تاثیر مهمی در کاهش غلظت دی اکسید کربن اتمسفر دارند. سه عامل تعیین کننده ذخیره کربن هر رویشگاه جنگلی عبارت است از خاک، پوشش گیاهی و لاشریزه. در این پژوهش برای محاسبه ذخیره کربن در جنگل های بلوط شهرستان های بویراحمد و دنا در اقلیم سردسیر استان کهگیلویه و بویراحمد، پس از جنگل گردشی، چهار قطعه نمونه یک هکتار مربعی در چهار رویشگاه معرف جنگل های استان انتخاب و متغیرهای مورد نظر (قطر برابرسینه، قطر جست گروه، ارتفاع و سطح تاج پوشش) آماربرداری شد. به منظور برآورد زی توده و ذخیره کربن گونه های درختی متناسب با فرم رویشی (دانه زاد و شاخه زاد)، از معادلات آلومتریک مربوط استفاده شد. برای اندازه گیری ذخیره کربن خاک نیز در هر قطعه نمونه، پنج نمونه خاک از عمق صفر تا 30 سانتی متری برداشت و درصد کربن آلی و وزن مخصوص ظاهری در آزمایشگاه اندازه گیری شد. نتایج تجزیه واریانس مقایسه ذخیره کربن درختان حاکی از اختلاف آماری معنی دار بین رویشگاه های مختلف بود، به نحوی که رویشگاه پریکدون با 31 تن در هکتار بیشترین و رویشگاه قرق با 17 تن در هکتار کمترین مقدار را به خود تخصیص دادند. میانگین ذخیره کربن لاشریزه 730 کیلوگرم در هکتار و ارزش اقتصادی ذخیره کربن در هر هکتار از رویشگاه های تحت بررسی، 188 میلیون تومان برآورد شد. مجموع میانگین ذخیره کربن خاک، پوشش گیاهی و لاشریزه در مناطق تحت مطالعه بیش از 159 تن در هکتار برآورد شد، به طوری که منطقه (قرق) دارای بیشترین و رویشگاه سرآبتاوه (دامنه شمالی) دارای کمترین مقدار بودند.

    کلید واژگان: خاک, زی توده, فرم رویشی, لاشریزه, معادلات آلومتری}
    Y Askarii *, Y Iranmanesh, M Pourhashemi

    Forests as one of the important ecosystems plays a noticeable role in reducing the carbon dioxide by the  annual atmospheric carbon sequestration into the biomass of woody plants and soil. The three determining factors for estimating the carbon storage in a forest ecosystem are soil, vegetation, and litters. This study was carried out to investigate the carbon storage and its sequestration in four 1 ha square sample plots in forests of Boyer-Ahmad and Dena counties, Kohgiluyeh and Boyer-Ahmad province. Relevant allometric equations were used to estimate the biomass and carbon storage of the tree species in two vegetative form of coppice and high forests. For the measurement of soil carbon storage, five soil samples were taken from depths of 0- 30 cm, and percentage of organic matter and bulk density were measured in the laboratory. Analysis of variance showed that the total carbon storage in the trees, soil and litter had no significant difference amongst different sites, but the total carbon storage among the trees showed a significant difference (Parikadon site with 31 and Vezg site with 17 tons/ha, respectively). According to the results, the enclosed area (Vezg) had the highest carbon storage and the Sarabtaveh (northern aspect) had the lowest carbon storage. The average carbon storage of the studied areas was more than 159 tons/ha. The average of carbon storage in litters was about 730 kg/ha and the mean economic value of total carbon storage per ha was estimated 188 million Tomans.

    Keywords: Allometric equations, Biomass, Growth form, Litter, Soil, Vegetative form}
  • رسول خانجانزاده کاکرودی، هادی کیادلیری*، اسدالله متاجی، مجید اسحاق نیموری، علی شیخ الاسلامی
    پژوهش پیش رو با هدف بررسی رویشگاه شمشاد (Buxus hyrcana Pojark) پس از بروز آشفتگی ناشی از بیماری بلایت، در توده راش- شمشادستان (B) و توده مرجع راش خالص (S) در سری سه حوضه 36 لساکوتی واقع در جنوب شرق شهرستان تنکابن، استان مازندران انجام شد. در هرکدام از توده ها به روش تصادفی- منظم، 60 ریزقطعه نمونه 25 متر مربعی برای جمع آوری اطلاعات پوشش علفی انتخاب شدند. همچنین، برای نمونه برداری از گلسنگ ها از قاب هایی با ابعاد 60 × 40 سانتی متر استفاده شد. داده ها به کمک آزمون t مستقل و تحلیل تطبیقی متعارف تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان داد که مقادیر تنوع گونه ای سیمپسون (07/0±813/0=B، 07/0±649/0=S) و شانون- وینر (0/05±0/83=B، 0/05±0/577=S) پوشش علفی در توده راش-شمشادستان متاثر از بیماری بلایت به طور معنی داری (0/05p <) بیشتر بود. همچنین، نتایج آزمون t مستقل برای گونه های گلسنگی نشان داد که نمایه های تنوع گونه ای سیمپسون (0/03±0/477=B، 0/03±0/629=S) و شانون- وینر (0/06±0/738=B، 0/06±1/067=S) در توده راش- شمشادستان متاثر از بیماری بلایت به طور معنی داری (0/05p <) کمتر بود. یافته های حاصل از تحلیل تطبیقی متعارف نیز حاکی از آن بود که به دنبال بروز آشفتگی بیماری بلایت در توده راش- شمشادستان، شرایط محیطی توده تغییر کرد و منجر به تغییرپذیری درصد حضور و تنوع گونه های مختلف گلسنگ به عنوان معرف های زیستی بوم سازگان جنگلی شد. همچنین، باز شدن توده به واسطه بروز آشفتگی بلایت و افزایش نور رسیده به کف جنگل به عنوان عامل کلیدی در تغییر ترکیب جوامع پوشش علفی و گلسنگی در توده راش- شمشادستان مشخص شد.
    کلید واژگان: تنوع زیستی, خاک, راش-شمشادستان, قارچ, گلسنگ}
    R. Khanjanzadeh Kakrodi, Hadi Kiadaliri *, A. Mattaji, M. Es Hagh Nimvari, Ali Sheykholeslami
    This study aimed at evaluating the box tree habitat after the occurrence of box blight disease in Buxo-Fagtum orientalis (B) and reference pure Fagetum (S) stands in the district 3, Lesakoty catchment No. 36, southeast of Tonekabon in the Mazandaran Province. In each stand, 60 micro-plots with 25 m2 were established, in which the frequency of herbaceous species was recorded. For sampling lichens, 60 × 40 cm quadrats were used. Raw data obtained from the field were compared and analyzed using an independent t-test and CCA analysis. Results revealed that the Simpson species diversity (B = 0.813 ± 0.07, S = 0.649 ± 0.07) and Shannon-Wiener (B = 0.830 ± 0.05, S =0.577 ± 0.05) of herbaceous species were significantly higher in Buxo-Fagetum orientalis stand (p <0.05). In addition, the independent t-test for lichen species showed that Simpson species diversity (B = 0.477±0 0.03, S = 0.629 ± 0.03) and Shannon-Weiner (B=0.738 ± 0.06, S= 1.067± 0/06) inboxwood-beech stand was significantly lower than those in pure beech site (p <0.05). CCA results showed that the environmental conditions, as well as the variability of the presence and diversity of different species of lichens as forest ecosystem bio-indicators were changed, mainly due to the boxwood blight disease in boxwood-beech stand. Further, stand opening caused by disturbances and increase of light reaching the forest floor was identified as a key factor in changing the composition of herbaceous and lichen communities in Buxo-Fagetum orientalis stands.
    Keywords: Biodiversity, Buxo-Fagetum orientalis, fungi, lichen, soil}
  • هوا حسنوند، فرهاد قاسمی آقباش *، عیسی سلگی، ایمان پژوهان

    این تحقیق با هدف بررسی مقدار جذب فلزات سنگین در خاک و برگ بلوط ایرانی در بزرگراه الشتر- خرم آباد انجام گرفت. به همین منظور در روی پنج ترانسکت در فاصله های صفر، 500 و 1000 متری دو طرف جاده قطعات نمونه 10×10 متر پیاده شدند. در داخل قطعات نمونه 30 نمونه خاک به صورت ترکیبی و همچنین به طور تصادفی از درختان در تمامی جهت های تاج 30 نمونه برگ جمع آوری شد. بعد از آماده سازی نمونه ها مقدار غلظت فلزات سنگین سرب، مس و روی خاک و برگ با استفاده از دستگاه جذب اتمی اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که غلظت فلزات سنگین در خاک با افزایش فاصله از جاده کاهش یافته بود. مقادیر میانگین غلظت عناصر در خاک در فاصله های صفر، 500 و 1000 متر به ترتیب برابر با 6/4، 65/2 و 3 برای سرب،13/56، 38/55 و 32/55 برای روی و 81/44، 34/45 و 00/38 میلی گرم بر کیلوگرم برای مس به دست آمد. همچنین مقادیر غلظت این عناصر در برگ به ترتیب 5/0، 4/0 و 2/0 برای سرب، 6/34، 3/57 و 00/38 برای روی و 5/8، 3/7 و 6/8 میلی گرم بر کیلوگرم برای مس حاصل شد. همچنین نتایج نشان داد که بین مواد آلی و مس خاک در سطح پنج درصد همبستگی منفی معنی داری وجود دارد. مقادیر غلظت فلزات سنگین در برگ درختان بلوط ایرانی از مقادیر استاندارد جهانی کمتر بوده و این گونه درختی می تواند فلزات سنگین را در خود تجمع دهد.

    کلید واژگان: آلودگی هوا, بلوط ایرانی, برگ, خاک, فلزات سنگین}
    Hava Hasanvand, Farhad Ghasemi Aghbash *, Eisa Solgi, Iman Pazhohan

    Heavy metals are important environmental pollutants which cause risks for humans, plants and microorganisms by entering to the food chains. This study was done to determine the adsorption of heavy metals in soil and leaves of Persian oak trees in Aleshtar - Khorramabad highway. For this purpose, on the five transects at intervals of 0, 500 and 1000 meters on each side of the road, plots whith 10 × 10 meters were selected. In each plot, 30 soil samples and 30 leaf samples from all directions of crown were collected. After preparation of samples, concentration of heavy metals of lead, copper and zinc on soil and leaves were measured using atomic absorption device. The results showed that the concentration of soil heavy metals decreased with increasing distance from the road. The amount of heavy metal concentration in soil was obtauid respectively in distances 0, 500 and 1000 meters 4.6, 2.65 and 3 for lead, 56.13, 55.38 and 55.32 for zinc and 44.81, 45.34 and 38.00 mg/kg for copper. Also the amount of heavy metal concentration in leaves was obtauid respectively in distances 0, 500 and 1000 meters 0.5, 0.4 and 0.2 for lead, 34.6, 57.3 and 38.00 for zinc and 8.5, 7.3 and 8.6 mg/kg for copper. The results also showed that there is a significant negative correlation between organic matter and soil copper at the 5% level. The concentrations of heavy metals in Persian Oak leaves are lower than the standard values of the world and so this tree species can accumulate heavy metals.

    Keywords: Heavy metals, Leaf, Soil, Persian oak, Weather pollution}
  • غلامرضا گودرزی *، فاطمه احمدلو
    هدف از اجرای این پژوهش، انتخاب گونه سازگار دارای رشد و تولید چوب مناسب، مقاوم به سرما، قابلیت مناسب برای کاشت در فضای سبز شهری و اراضی کم بازده ساوه بود. کشت نهال های یک ساله گونه ها و پروونانس هایEucalyptus suggrandis ssp. suggrandis، E. microcarpa، E. suggrandis ssp. alipe، E. camaldulensis 41-sh، E. camaldulensis var. camaldulensis، E. rubida 166-sh، E. viminalis 168-sh، E. sargentii و E. camaldulensis 41-ch در اواخر اسفند 1389 در فواصل 3 × 3 متری در قالب طرح آماری بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار و هر تکرار 25 اصله نهال اجرا شد. نتایج به دست آمده نشان داد که بیشترین ارتفاع کل و قطر تاج و بهترین کیفیت درختان متعلق به E. camaldulensis 41-sh بود. آرایه E. viminalis 168-sh از قطر برابر سینه و E. camaldulensis 41-ch از حجم درخت سرپا و میانگین رویش حجمی بیشتر و کیفیت تنه بهتری نسبت به سایر گونه ها برخوردار بود. مقاوم ترین آرایه ها نسبت به سرمازدگی، E. suggrandis ssp. suggrandis، E. camaldulensis 41-sh و E. microcarpa بودند. بیشترین زنده مانی به E. sargentii و کمترین آن به E. rubida 166-sh تعلق داشت. مشخصه ارتفاع کل در تبیین واریانس داده ها مهم ترین عامل شناخته شد. در نهایت، E. camaldulensis برای تولید چوب و E. sargentii برای حفظ خاک و آب در اراضی کم بازده ساوه پیشنهاد می شود.
    کلید واژگان: ارتفاع, خاک, زنده مانی, قطر, کیفیت, مقاومت به سرمازدگی}
    Gholam Reza Goodarzi *, Fatemeh Ahmadloo
    The aim of the present study was selection of adaptable species with proper growth and wood production and resistant to cold with the aim of wood production and cultivation in the urban green space and infertile lands of Saveh. Seedlings of Eucalyptus suggrandis ssp. Suggrandis, E. microcarpa, E. suggrandis ssp. Alipe, E. camaldulensis 41-sh, E. camaldulensis var. camaldulensis, E. rubida 166-sh, E. viminalis 168-sh, E. sargentii and E. camaldulensis 41-ch were planted in 3×3m spacing on late March 2010 in three replications with 25 seedlings based on Randomized Complete Block design (RCB). Also, some physic-chemical properties of soilwere examined. Results of the data analysis showed that the maximum total height, crown diameter and trees quality were observed in E. camaldulensis 41-sh. While E. viminalis 168-sh showed maximum diameter at breast height and E. camaldulensis 41-ch the heigheststanding stock volume, volume increment and quality in compare to other species. Eucalyptus suggrandis ssp. Suggrandis, E. camaldulensis 41-sh and E. microcarpa were most resistant to cold. The maximum rate of survival was measured in E. sargentii and the lowest in E. rubida 166-sh. Total height was found to be the most important factor in extraction data variance. E. camaldulensis is recommended for wood production and E. sargentii is suggested for soil and water conservation in infertile lands of Saveh.
    Keywords: Diameter, Height, quality, resistance to cold, soil, survival}
  • تاثیر ترکیب تاج پوشش توده جنگلی بر چرخه بیوژئوشیمیایی گونه راش هیرکانی (Fagus orientalis Lipsky) (مطالعه موردی: جنگل آموزشی پژوهشی دانشگاه تربیت مدرس- صلاح الدین کلا)
    یحیی کوچ*، کتایون حق وردی، فاطمه روستایی
    : گونه راش به عنوان یکی از با ارزش ترین گونه های صنعتی ایران با حضور در ترکیب های تاجی گونه های مختلف اثرات متفاوتی بر حاصل خیزی خاک خواهد داشت. مطالعات متعددی به بررسی نقش ترکیب تاج پوشش بر چرخه های بیوژئوشیمیایی پرداختند و نتایج متفاوتی حاصل شده است. ترکیب های متفاوت تاج پوشش در مقیاس های مختلفی ناهمگنی ایجاد می کنند. این تفاوتها با تاثیری که بر کمیت و کیفیت جریان وروی و خروجی آب و عناصر غذایی دارند بر جریان های بیوژئوشیمیایی نیز اثرات مختلفی خواهند داشت. هدف این پژوهش تعیین عملکرد تاج پوشش خالص و آمیخته راش هیرکانی در تغییرات چرخه بیوژئوشیمیایی این گونه است.
    چهار ترکیب تاج پوشش درخت راش در اشکوب فوقانی، شامل راش- ممرز، راش- افراپلت، راش آمیخته (راش- افراپلت- ممرز) و راش خالص در جنگل آموزشی- پژوهشی دانشگاه تربیت مدرس مورد توجه قرار گرفت. برای هر ترکیب پنج تکرار مشخص و در مجموع بیست قطعه نمونه در جنگل ایجاد شد. در فصل رویش (تابستان) ، نمونه های لاشبرگ و خاک (10 × 50 ×50 سانتی متر) در نزدیکترین فاصله به تنه اصلی درختان راش و از چهار سمت آن جمع آوری و یک نمونه ترکیبی به آزمایشگاه انتقال داده شد. مشخصه های کربن و نیتروژن لاشبرگ، مشخصه های فیزیکی- شیمیایی خاک شامل وزن مخصوص، بافت خاک، رطوبت، واکنش خاک، کربن آلی، نیتروژن کل و مشخصه های زیستی و تصاعد گازی شامل زیتوده میکروبی کربن و نیتروژن، جمعیت و زیتوده کرم خاکی، تصاعد گازی متان، دی اکسید کربن و نیتروزاکسید اندازه گیری شد.
    ترکیب آمیخته تاج پوشش بالاترین کیفیت لاشبرگ با بیشترین مقدار نیتروژن و کمترین مقدار کربن را نشان داد. کمترین مقدار چگالی ظاهری و بیشترین مقدار رطوبت خاک در ترکیب خالص راش مشاهده شد و بافت خاک تفاوت معنی داری نشان نداد. بیشترین میزان pH و نیتروژن خاک در ترکیب آمیخته و بیشترین مقدار کربن و نسبت کربن به نیتروژن خاک در ترکیب خالص راش مشاهده شد. بیشترین مقادیر زیتوده میکروبی کربن (80/707 میلی گرم بر کیلوگرم) ، زیتوده میکروبی نیتروژن (79/50 میلی گرم بر کیلوگرم) ، تصاعد دی اکسیدکربن (54/0 میلی گرم دی اکسیدکربن در مترمربع در روز) و نیتروزاکسید (38/ میلی گرم نیتروزاکسید در مترمربع در روز) در ترکیب خالص راش و بیشترین تعداد (60/2 تعداد در مترمربع) و زیتوده کرم خاکی (29/ 11 میلی گرم در مترمربع) در ترکیب آمیخته مشاهده شد. تصاعد متان تفاوت آماری معنی داری در بین ترکیب های مختلف درختی نشان نداد.
    کلید واژگان: تصاعد گاز, جنگل صلاح الدین کلا, خاک, راش خالص, راش آمیخته}
    The effect of canopy composition on biogeochemical cycle of Hyrcanian beech (Fagus orientalis Lipsky) species (Case study: Experimental Forest Station of TMU-Salahedin Kala)
    Yahya Kooch *
    Aim and
    Background
    Beech is one of the most valuable industrial species in the Iran's Hyrcanian forests that has varieties of crown compositions with different species and soil fertility. Several studies have examined the role of canopy composition on biogeochemical cycles, and different results have been addressed. Different combinations of canopy covres create heterogeneity in different scales. Regarding to quantity and quality of input and output for flow of water and nutrients, the biogeochemical cycles will be so different. The aim of this study is to determine the revenue of pure and mixed crown of Hyrcanian beech in changes of biogeochemical cycles.
    Materials And Methods
    In the above stratum of Experimental Forest Station of TMU, four crown compositions of beech spcies (i.e. beech-hornbeam, beech-maple, mixed beech including beech-hornbeam-maple and pure beech) were considered. Five replicates were selected for each composition and a total of twenty sample plots were set up in the forest. In the growth season (summer), litter and soil samples (50×50×10 cm) were collected from the neasrest location to main stem of beech trees. The samples were taken from four sides of trees and a composite sample was transferred to the laboratory. Litter’s (C and N) and soil (bulk density, texture, water content, pH, organic C, total N, microbial biomass C, microbial biomass N, earthworm density/biomass, emission of carbon dioxide, methane and nitrous oxide) features were measured.
    Findings: Litter quality differed among the crown compositions, with the highest total N concentration and lowest organic C under mixed crown cover. Soil bulk density and water contents were respectively lower and higher under pure beech when compared with the other crown compositions. Soil texture was not significantly different among studied treatements, whereas greater amounts of pH and total N were detected under mixed crown covers. Soil organic C and C/N ratio were found to be significantly higher under pure beech than in the others. Pure beech showed the highest values of microbial biomass C (707.80 mg kg-1), microbial biomass N (50.79 mg kg-1), emission of carbon dioxide (0.54 mg CO2 m-2 d-1), nitrous oxide (0.38 mg N2O m-2 d-1) and the mixed composition showed the greater amounts of earthworm density (2.60 n m-2) and biomass (11.29 mg m-2). Methane emissions did not differ for the studied sites.
    Conclusion
    Our findings showed that pure beech has more effects on C and N cycles in compred to the other crown compositions. Among different litter and soil characters, the water contens and organic C had more highlights roles in changes of these cycles.
    Keywords: Gas emission, Salahedin Kala forest, soil, pure beech, mixed beech}
  • مقداد جورغلامی*، آزاده دلجویی، الهه سادات حسینی علا
    کوبیدگی خاک یکی از عامل های ایجاد تنش است که تاثیر منفی بر رشد گیاه دارد. هدف از این پژوهش، بررسی تاثیر کوبیدگی خاک بر سیستم ریشه نونهال های توسکای ییلاقی (Alnus subcordata C. A. Mey.) در شرایط کنترل شده بود. بذرهای توسکای ییلاقی پس از کاشت در گلدآن های پلاستیکی، در خاک لومی تا لوم- رسی و رژیم رطوبتی ثابت و در شش سطح کوبیدگی خاک مورد بررسی قرار گرفتند و فاکتورهای قطر یقه، طول، زی توده و نسبت های تخصیص سیستم ریشه نونهال ها اندازه گیری و محاسبه شدند. بر اساس نتایج، فاکتورهای بررسی شده با افزایش جرم مخصوص خاک به طور معنی داری کاهش یافتند و به جز نسبت طول ریشه جانبی به اصلی به صورت تابع درجه دوم کاهش یابنده بودند. مقایسه مقادیر در تیمار شاهد نسبت به تیمار با کوبیدگی شدید، 36 درصد کاهش در میانگین طول ریشه جانبی، 31 درصد کاهش در میانگین طول ریشه اصلی، 37 درصد کاهش در میانگین قطر ریشه اصلی، 27 درصد کاهش در میانگین زی توده ریشه و 36 درصد کاهش در میانگین زی توده خشک ریشه را نشان داد. درمجموع، نتایج حاکی از تاثیر منفی تنش کوبیدگی بر ویژگی های سیستم ریشه ای نونهال های توسکای ییلاقی بود.
    کلید واژگان: جرم مخصوص, خاک, زی توده, نسبت های تخصیص}
    Meghdad Jourgholami *, Azade Deljouei, Elahe Sadat Hosseini Ala
    Soil compaction, as one of the causes of stress, has a negative impact on plant growth. The aim of this study was to evaluate the effect of soil compaction on root system of Caucasian alder (Aluns subcotdata C. A. Mey.) seedlings in controlled condition. After sowing of alder seeds in plastic pots in loamy or clay-loamy soils with constant moisture regimes, the reaction of seeds were evaluated under six levels of soil compaction. Collar diameter, length, biomass, and allocation ratio of root system were measured and calculated. According to the results, the studied parameters decreased significantly by increasing soil bulk density and their trend were downward quadratic, except ratio of lateral root length to main root length. Thirty six percent decrease in the mean of lateral root length, 31% decrease in the mean of main root length, 37% reduction in the mean diameter of main root and 27% fell down in the mean value of root dry biomass was recorded in treatments with different levels of soil compaction in compare to the control treatment. In general, results indicate that compaction tension has negative effect on the characteristics in the root system of Caucasian alder seedlings.
    Keywords: Allocation ratios, Biomass, Bulk density, soil}
  • زهرا ذولفقاری، مصطفی مرادی*، رضا بصیری، اکبر قاسمی
    خصوصیات فیزیکوشیمیایی خاک از عوامل مهم در ظهور و پراکنش گیاهان به شمار می روند که با آگاهی از آنها می توان شیوه های مدیریتی بهتری را برای افزایش تولید جنگل ها ارائه کرد. هدف این تحقیق، تعیین خصوصیات فیزیکوشیمیایی خاک در توده های انارشیطان در استان بوشهر است. بدین منظور دو عرصه به مساحت های 2 و 10 هکتار به ترتیب در مناطق شهنیا و علی آباد انتخاب شدند. برای نمونه برداری خاک از روش تصادفی استفاده شد؛ بدین صورت که ابتدا شبکه های 25×25 و 100×50 متر به ترتیب در مناطق شهنیا و علی آباد پیاده شده و 20 و 30 نمونه خاک به ترتیب در این منطقه ها از عمق های 5-0 و 20-5 سانتی متری برداشت شد. نتایج بررسی شرایط خاک رویشگاه گونه انارشیطان در مناطق بررسی شده نشان داد که این گونه در خاک هایی با بافت سبک شنی و لومی– شنی و pH خنثی استقرار پیدا می کند. همچنین این گونه قادر به تحمل هدایت الکتریکی بیش از ds/m 535 در مناطق مورد بررسی است. از میان متغیرهای خاک فسفر، ماده آلی، ازت، سیلت و پتاسیم و رس مهم ترین عوامل موثر در توسعه و گسترش این گونه است. نتایج کمی درختان نیز نشان داد که قطر برابرسینه درختان در رویشگاه شهنیا نسبت به رویشگاه علی آباد بیشتر و دارای اختلاف معنی دار است، درحالی که بین ارتفاع کل درختان در مناطق بررسی شده اختلاف معنی داری وجود نداشت.
    کلید واژگان: انارشیطان, بوشهر, خاک, خصوصیات شیمیایی خاک, نیاز رویشگاهی}
    M. Moradi *, R. Basiri
    Soil physicochemicalproperties are important factors in plant establishment. Therefore, knowing its properties can improve the forest management practice for having more forest production. The objective of the present study is to determine the soil physicochemicalproperties of Tecomella undulata stands in Bushehr province. For this purpose, two sites including Shahnia (2 ha) and Ali-Abad (10 ha) in Bushehr province were selected. 20 and 30 soil samples were systematically taken from two depths (0-5 and 5-25 cm) using 25 × 25 and 50 × 100 meter grids in Shahnia and Ali-Abad, respectively. Soil physicochemicalproperties results revealed that T. undulata prefers sandy and loam- sandy soils with neutral pH. Also, this species can tolerate more than 535 ds/m soil electrical conductivity in the studied sites. Soil phosphorus, bulk density and clay are the most important factors effecting the T. undulata distribution. Results of quantitative parameters showed that diameters at breast height in Shahnia are significantly more than Ali-Abad. While no significant difference was observed among tree heights in the studied sites.
    Keywords: Bushehr, Site demand, Soil, Soil chemical properties, Tecomella undulata}
  • مهدی حیدری *، تهمینه عبدی، مجید میراب بالو، جواد میرزایی، سروش ذبیح الهی
    این پژوهش با هدف بررسی نقش مزوفون خاک در شناسایی سریع و کم هزینه لکه های دارای زادآوری و بدون زادآوری دانه زاد بلوط ایرانی در اکوسیستم جنگلی بلوط زاگرس انجام گرفت. سوال اصلی این تحقیق این است که چرا با وجود حفاظت بلند مدت، برخی از نقاط دارای تعدادی زادآوری مناسب و برخی نقاط با وجود حضور درختان مادری، بدون زادآوری یا با زادآوری خیلی کم هستند. در شرایط فیزیوگرافی یکسان، 30 لکه 100 متر مربعی دارای زادآوری و 30 لکه بدون زادآوری یا دارای زادآوری کم در منطقه حفاظت شده دالاب (شهرستان ایلام) تعیین شد. مزوفون خاک با نمونه برداری از خاک لکه ها و با استفاده از قیف برلیز استخراج و شناسایی شد. نمونه های خاک برای بررسی مزوفون خاک به طور تصادفی در هر قطعه نمونه از عمق 0 تا 20 سانتی متری جمع آوری شد. مزوفون خاک با استفاده از قیف برلیز استخراج شد. براساس رسته بندی CCA لکه های دارای زادآوری و بدون زادآوری که به ترتیب الگوی کپه ای و یکنواخت درختان مادری بلوط را براساس شاخص جانسون و زایمر نشان دادند، برپایه خصوصیات ادافیکی به دو گروه مجزا تفکیک شدند. لکه های با الگوی کپه ای درصد رطوبت اشباع، فسفر فراهم، پتاسیم فراهم، رس، ماده آلی، ازت کل و ظرفیت تبادل کاتیونی بیشتری نسبت به الگوی تصادفی به سمت یکنواخت درختان دانه زاد بلوط داشتند. نتایج نشان داد که تعداد مزوفون خاک در الگوی پراکنش کپه ای (با زادآوری بیشتر) نسبت به الگوی یکنواخت (با زادآوری کمتر) بیشتر بود.
    کلید واژگان: ایلام, جنگل بلوط, خاک, زادآوری طبیعی, مزوفون}
    M. Heidari *
    This study aimed to investigate the role of soil mesofauna for quick and low cost detection of well and poorly seed-origin oak regenerated sample plots in Zagros oak forest ecosystem. The main question of this study is why some areas have a suitable number of natural seedlings while some others do not, despite the presence of mature oak trees? In this study, we sampled 30 100-m2 plots with regeneration and 30 100-m2 plots without or with only few seedlings in the same physiographic conditions. Soil samples for mesofauna investigation were randomly collected within each sample plot to a depth of 0-20 cm. Soil mesofauna was extracted with a Berlese-Tullgren funnel apparatus.According to CCA ordination, plots with and without natural regeneration have shown, respectively, clumped and uniform patterns of mature oak trees based on Johnson and Zimmer index. In this regard, plots with a clumped pattern were characterized by higher saturation percentage, total phosphorus, total potassium, clay, organic matter, total nitrogen and cation exchange capacity than uniform to random patterns of oak trees. Seed-origin oak regeneration patterns around mature oak trees in plots with and without natural regeneration were clumped and uniform, respectively. The results showed that the number of soil mesofauna in clumped pattern (with higher regeneration) was higher than those in the uniform pattern (with lower regeneration).
    Keywords: natural regeneration, Soil, Mesofauna, Oak forest, Ilam}
  • حمیدرضا عبدوس، آیت الله سعیدی زاده*
    نماتدها از فراوان ترین و موثرترین ارگانیسم های خاکزی در اکوسیستم های طبیعی ازجمله جنگل محسوب شده و به عنوان شاخص زیستی برای مطالعه اثر عوامل مختل کننده محیط زیست بکار رفته اند. در این تحقیق اثر آتش سوزی بر جمعیت نماتدهای خاک زی موجود در لایه های سطحی (اعماق 10، 20، 30 و 40 سانتی متر) خاک قسمت کوچکی از جنگل ابر شهرستان شاهرود مطالعه شد. برای مقایسه جمعیت نماتدها در نواحی سوخته و نسوخته، 100 نمونه خاک از اعماق مورد نظر در دو زمان (یک و 13 ماه پس از آتش سوزی) از بلوک های تعیین شده به طور تصادفی گرفته شد. پس از استخراج نماتدها به روش سانتریفیوژ یا شناورسازی در محلول شکر، شناسایی و شمارش گروه های نماتدی بر اساس خصوصیات ریخت شناسی محفظه دهان و مری با استفاده از استریومیکروسکوپ انجام گردید. نتایج نشان داد که جمعیت نماتدها در تمام گروه ها در خاک سوخته در عمق‏های 10، 20 و 30 سانتی متر در مقایسه با خاک نسوخته، یک ماه پس از آتش سوزی کاهش داشته است. بیشترین درصد کاهش جمعیت در خاک سوخته در زمان نمونه بردای اول به ترتیب در عمق های 20، 10، 30 و 40 سانتی متر و بیشترین درصد افزایش جمعیت در خاک سوخته در زمان نمونه برداری دوم به ترتیب در عمق های 30، 40، 20 و 10 سانتی متر خاک بود (P≤0.05).
    کلید واژگان: جنگل, آتش سوزی, خاک, نماتد, شاخص}
    Hamidreza Abdous, Ayatolah Saeedizadeh*
    Nematodes are one of the most abundant and effective soil organisms in natural ecosystems such as forests, and have been used as bioindicators in studying the effect of disturbing factors on environment. In this study, effects of fire on soil-inhabiting nematode populations in superficial soil layers (depth of 10, 20, 30 and 40 cm) of Abr forest, city of Shahroud was studied. To compare nematode populations in the soils of burned and unburned areas, a total number of 100 soil samples were taken from the above mentioned depths in two times (one and 13 months after the fire) based on a randomized complete block design. After exteraction by centrifugation or flotation method in a solution of sugar and identification and counting of nematodes, their groupings were performed using a stereo microscope based on morphological characteristics of stoma and pharynx. The results showed that the populations of nematodes were decreased in burned soil at depths of 10, 20 and 30 cm, compared to unburned soil, one month after burning. The highest population decrease was observed at the depths of 20, 10, 30 and 40, respectively in burned soil and in the first sampling date,while the highest population increase was observed at depths of 30, 40, 20 and 10 cm, respectively for burned soil and the second sampling time (P≤0.05).
    Keywords: forest, fire, soil, nematode, index}
  • مسعود قربانی، جمشید مختاری، سید احسان ساداتی، هرمز سهرابی*
    پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر آمیختگی در جنگل کاری های خالص و آمیخته با گونه های صنوبر دلتوئیدس (Populus deltoids) و توسکای ییلاقی (Alnus subcordata) بر مشخصه های کمی توده و خواص خاک منطقه چمستان انجام گرفت. آزمایش در قالب طرح آزمایشی بلوک های کامل تصادفی با پنج تیمار آمیختگی شامل 1. صنوبر خالص (100 درصد)، 2. صنوبر 67 درصد: توسکا 33 درصد، 3. صنوبر 50 درصد: توسکا 50 درصد، 4. صنوبر 33 درصد: توسکا 67 درصد، و 5. توسکای خالص (100 درصد) در چهار تکرار در سال 1374 در ایستگاه تحقیقات چمستان مازندران اجرا شد. در سال 1393 ویژگی های رویشی آماربرداری شد و نمونه های خاک به صورت مرکب از عمق 0 تا 20 سانتی متر برداشت شد. نتایج تحلیل واریانس یک طرفه نشان داد پس از گذشت 20 سال از جنگل کاری، اختلاف درختان از نظر قطر برابرسینه، ارتفاع، عرض تاج و شاخص سطح برگ و توده ها از نظر سطح مقطع، حجم و سطح برگ در هکتار در تیمارهای مختلف معنی دار است. بیشترین رویش قطری صنوبر در تیمار صنوبر 33 درصد: توسکا 67 درصد با میانگین 0/35 سانتی متر مشاهده شد. توسکا نیز بیشترین رویش قطری را در تیمار خالص با میانگین 0/25 سانتی متر نشان داد. بین خصوصیات اسیدیته، قابلیت هدایت الکتریکی، جرم مخصوص ظاهری، ماده آلی، کربن آلی، نیتروژن، فسفر و پتاسیم خاک در تیمارهای مختلف آمیختگی صنوبر و توسکا اختلاف معنی داری مشاهده نشد. بر اساس نتایج، تیمار صنوبر 33 درصد: توسکا 67 درصد مناسب ترین گزینه برای جنگلکاری است.
    کلید واژگان: توسکا, جنگل کاری, چمستان, خاک, رویش, کاشت آمیخته}
    Hormoz Sohrabi *
    The aim of the present study is to assess the effect of pure and mixed plantations of Eastern Cottonwood (Populus deltoides) and Alder (Alnus subcordata) on quantitative stand characteristics and soil properties. The experiment was established in 1994 using randomized block design with five treatments (1- P100%, 2- P67%-A33%, 3- P50%-A50%, 4- P33%-A67%, and 5- A100%) and four replicates in Chamestan Forest Research Center, Mazandaran province. All trees were measured and mixed soil samples were taken from 0-20 cm depth in all treatments in 2014. Result of ANOVA showed that after 20 years, there are significant differences in tree attributes including diameter at breast height, height, crown width, and leaf area index as well as stand attributes including basal area, volume and leaf area per hectare. The maximum growths of poplar were recorded in P33%:A67% treatments with an average of 35.0 cm DBH, and the maximum growth of Alder were recorded in 100%A treatment with an average of 25 cm. No significant difference was observed in soil properties between different treatments. Based on the results, P33%:A67% treatment is the best treatment for future plantations.
    Keywords: Alnus subcordata, Plantation, Chamestan, Soil, Growth, Mixed plantation}
  • ضیاءالدین باده یان، معصومه منصوری*، محبوبه فسحت، محمد علی فخاری، سیدمحسن حسینی
    اکوسیستم‏های جنگلی و مدیریت بهینه آن، تاثیر بسیار مهمی در جذب کربن اتمسفر دارد. این تحقیق با هدف بررسی تاثیر جنگلکاری های طرح جنگلداری چمستان بر مقدار ترسیب‏ کربن خاک صورت گرفت. نمونه‏برداری خاک به‏‏صورت منظم‎ تصادفی و از عمق‏های 15-0، 30-15 و 45-30 سانتی‏متری انجام گرفت. در مجموع 20 نمونه خاک از شش توده 21 ساله جنگلکاری شده کریپتومریا (Cryptomeria japonica)، زربین (Cupressus sempervirens)، تدا (Pinus taeda)، افرا شبه‎چناری (Acer pseudo-platanus)، جنگلکاری آمیخته و جنگل طبیعی برداشت و به آزمایشگاه منتقل شد. نتایج نشان داد که بین مقدار کربن موجود در توده های مختلف خالص، آمیخته و طبیعی در لایه های مختلف از نظر آماری تفاوت معنی‏داری وجود دارد و در مجموع لایه ها (45-0 سانتی‎متری)، این مقدار ترسیب ‏کربن (108هکتار/تن) برای توده طبیعی به‎طور معنی‏داری (01/0P<) بیشتر از سایر توده هاست. همچنین نتیجه رگرسیون گام به گام نشان داد که درصد نیتروژن و نسبت کربن به نیتروژن (C/N) به ترتیب از مهم ترین اجزای تاثیرگذار بر مقدار کربن آلی خاک در توده های بررسی شده است. به طورکلی، می‎توان چنین نتیجه گیری نمود که با شناخت گونه هایی که توانایی بیشتری برای ترسیب‎‎کربن دارند و همچنین بررسی عوامل مدیریتی تاثیرگذار بر فرایند ترسیب‎‎کربن، می‎توان اصلاح و احیای اراضی را از جنبه ترسیب ‎کربن دنبال کرد.
    کلید واژگان: جنگل‎کاری, خاک, ترسیب‎کربن, چمستان}
    Ziya Badehiyan, Mahbobe Foshat, Masume Mansuri *
    Forest ecosystems and their optimal management can play effective roles in mitigating the carbon emission as well as absorbing the atmospheric carbon. The present research was carried out to determine the effects of 21 year old stands of Cryptomeria japonica, Cupressus sempervirens, Pinus taeda, Acer pseudo-platanu and mixed plantation and natural forest stands on sequestration of carbon in the soil of Chamestan plantation area. The results showed that the difference of carbon in pure, mixed and natural stands, in different layers are statistically significant. Moreover, there are not any significant correlations between the acidity of the soil, nitrogen, salinity and phosphorus and carbon sequestration. For the total layers of the soil (0-45 cm), the rate of carbon sequestration in natural stands (108 ton/ha) was significantly higher than other stands) P
    Keywords: Plantations, Soil, Carbon Sequestration, Chamestan}
  • کامبیز ابراری واجاری*
    پژوهش پیش رو به نقش روشنه های تاج پوشش ناشی از اجرای شیوه تک گزینی بر میزان ضخامت لایه هوموس در توده جنگلی راش پرداخته است. شانزده روشنه در طبقات کوچک، متوسط، بزرگ و خیلی بزرگ با چهار تکرار برای هر طبقه در راشستان سری الندان ساری، استان مازندران انتخاب شدند. اندازه گیری لایه هوموس در مرکز و چهار جهت اصلی روشنه ها و نمونه برداری برای برخی آزمایش های شیمیایی به روش نمونه های ترکیبی انجام شد. نتایج نشان داد که روشنه های تاج پوشش ازنظر ضخامت لایه هوموس اختلاف معنی داری داشتند. ضرایب همبستگی اسپیرمن نشان داد که با افزایش ضخامت لایه هوموس، مقدار ازت کل (درصد)، فسفر و کربن آلی (درصد) کاهش یافت. ضخامت لایه هوموس در مرکز روشنه ها کمتر از حاشیه روشنه ها بود و بیشترین میانگین ضخامت لایه هوموس در جهت شمال جغرافیایی مشاهده شد. به طور کلی، نتایج پژوهش نشان داد که روشنه های ناشی از اجرای عملیات بهره برداری بعد از هشت سال بر عمق لایه هوموس در جنگل راش موثر بودند که به نوبه خود بیان گر اهمیت و نقش روشنه ها در بوم سازگان جنگل است.
    کلید واژگان: جنگل هیرکانی, خاک, راش, روشنه}
    Kambiz Abrari Vajari *
    This research investigated the effect of canopy gaps created by single-tree selection method on humus layer depth within a managed oriental beech (Fagus orientalis Lipsky) stand in Hyrcanian region. To accomplish this, 16 gaps were selected in 4 classes (small, medium, large and very large) with 4 replications for each sample in a beech stand in Alandan district, Sari (Mazandaran province). Humus layer depth was measured in center and cardinal points of the gaps. In addition, humus was sampled based on composite samples for chemical experiments. The results showed a significant difference of humus thickness among gaps. The correlation coefficients indicated that the total N, P, K, organic carbon and C/N ratio were decreased with increasing humus depth. Humus layer depth in gap center was lower than that in the edge of gap, and the highest humus thickness was observed in the northern geographical aspect. In general, the result of study revealed that canopy gaps created by single-tree selection method affect the humus layer depth after 8 years, which in turn indicates the important role of gaps within forest ecosystems.
    Keywords: beech, canopy gap, Hyrcanian Forest, soil}
  • آزیتا اسکندری شهرکی*، بهمن کیانی، یعقوب ایران منش
    تغییر کاربری یکی از مهم ترین عامل هایی است که حفاظت از اکوسیستم های طبیعی را تحت تاثیر قرار می دهد. اگر اکوسیستم به طور طبیعی حفظ شود، پایداری خاک تامین خواهد شد. پژوهش پیش رو به منظور بررسی اثر کاربری های مختلف اراضی بر توان ترسیب کربن خاک در منطقه چهارطاق اردل استان چهارمحال و بختیاری انجام شد. شش کاربری مختلف شامل جنگل قرق شده، جنگل طبیعی، جنگل تخریب شده، باغ، مرتع و کشاورزی انتخاب شدند و در هر کاربری 10 قطعه نمونه به طور منظم- تصادفی پیاده شد. در هر قطعه نمونه از پارامترهای کمی پوشش گیاهی آماربرداری شد و یک نمونه خاک از عمق صفر تا 60 سانتی متری برداشت شد. آزمایش های خاکشناسی برای تعیین بافت، وزن مخصوص ظاهری و کربن آلی خاک انجام شد. نتایج نشان داد که در بین کاربری های مختلف اراضی، جنگل قرق شده با 47/46 تن در هکتار بیشترین میزان ترسیب کربن خاک را داشت. کمترین مقدار اندوخته کربن نیز مربوط به جنگل تخریب شده به میزان 13/68 تن در هکتار بود که ازنظر آماری دارای تفاوت معنی دار در سطح اطمینان 99 درصد بود. نتایج به دست آمده بیان گر این موضوع است که اگر اکوسیستم جنگلی از دخالت های انسانی در امان مانده باشد، نقش به سزایی در اندوخته بلندمدت کربن در خاک ایفا می کند. هرگونه دخالت در شرایط طبیعی اکوسیستم، تاثیر منفی خود را به شکل محسوسی در اندوخته کربن خاک نشان می دهد.
    کلید واژگان: خاک, کاربری اراضی, کربن}
    Azita Eskandari Shahraki *, Bahman Kiani, Yaghoub Iranmanesh
    Landuse change is one of the most important influential factors on the protection of natural ecosystems, since it greatly contributes to, for example, stabilizing soil and avoiding its erosion. This study aimed to evaluate the effect of different landuses on soil carbon sequestration potential in Chahartagh-e Ardal area of Chaharmahal and Bakhtiari province. To this aim, six different landuse types including natural forest, disturbed forest, enclosure forest, garden, grassland and agriculture were selected, followed by randomly drawing ten samples in each landuse type. In addition, quantitative parameters of existing vegetation, and 60 soil samples were also taken from the 0-60 cm soil depth in each plot. Soil analysis was performed to determine the texture, bulk density and soil organic carbon. The results showed that enclosure forest has the highest rate of carbon sequestration in soil among the different land uses (47.466 Mg C ha-1) and the lowest rate related to disturbed forest (13.689 Mg C ha-1), which was attributed to its appropriate vegetation and ecosystem dynamics. Moreover, a significant difference (p
    Keywords: Carbon, land use, soil}
  • ابوذر حیدری صفری کوچی، یعقوب ایرانمنش، تیمور رستمی شاهراجی*
    ترسیب کربن اتمسفری در اندام های گیاهی و خاک های زیر آنها از سازوکارهای مقابله با بحران گرمایش زمین است. این مطالعه به منظور بررسی ترسیب کربن در ساختار زی توده و خاک تحت کشت صنوبر کبوده (Populous alba L.) در فواصل کشت مختلف در استان چهارمحال و بختیاری انجام شد. ابتدا چهار قطعه یک هکتاری صنوبرکاری شده با کبوده با سن یکسان (10 ساله) و با فواصل کاشت مختلف (0/5×0/5، 1×1، 2×2 و 4×4 متر) در شرایط مشابه اقلیمی در استان چهارمحال و بختیاری انتخاب شدند. سپس از هر یک از مناطق، 10 اصله درخت (درمجموع 40 اصله درخت) انتخاب و قطع شدند. درختان قطع شده در عرصه بلافاصله وزن شدند و وزن تر درختان به تفکیک اندام های مختلف ثبت شد. پس از نمونه گیری از قسمت های مختلف درختان، با روش احتراق در کوره الکتریکی، کربن اندوخته شده در زی توده به دست آمد. همچنین از هر منطقه 10 نمونه از عمق صفر تا 30 سانتی متری خاک برداشت شد و مقدار کربن خاک اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که بیشترین ذخیره کربن در اندام های درختان به ترتیب مربوط به تنه اصلی، شاخه، سرشاخه، پوست و برگ درختان بود. بیشترین اندوخته کربن روی زمینی مربوط به درختان با فاصله کاشت 0/5×0/5 متر به میزان 226/5 تن در هکتار به دست آمد. براساس نتایج، افزایش فاصله کاشت صنوبر باعث کاهش 50 درصدی در میزان ترسیب کربن در خاک زیر آن شده بود، به طوری که در خاک توده های با فواصل 0/5 و یک متری به ترتیب 79/6 و 76/3 تن و در تراکم کم، 37/6 تن در هکتار کربن ترسیب شده بود.
    کلید واژگان: اندوخته کربن, تراکم کاشت, چهارمحال و بختیاری, خاک, کبوده}
    Abouzar Heidari Safari Kouchi, Yaghoub Iranmanesh, Teimour Rostami Shahraji*
    Sequestration of atmospheric carbon in plant and the underlying soil is a mechanism to encounter the global warming. This study investigated carbon sequestration in biomass and soils of Chaharmahal and Bakhtiari’s poplar plantations. To this aim four one-ha regions were initially selected, in which Populus alba seedlings were planted. The 10-year individuals were planted at four different planting spaces (0.5×0.5, 1×1, 2×2 and 4×4 m). From each of the areas 10 trees (total number of 40 trees) were selected and felled. They were immediately weighted, and the wet weights for different tree parts were recorded separately. Biomass was derived after sampling carbon stocks, which revealed that the highest sequestration rates in tree organs is accumulated in trunk, branches, twigs and leaves, respectively. The sequestrated carbon in the biomass was derived by burning in electrical kiln. In addition, 10 soil samples were randomly drawn from two different depths (0 to 15 and 15 to 30 cm) across each region. The Walkley-Black method was applied to obtain the amount of carbon sequestration in the soil. The highest amount of sequestrated carbon (226.465 ton per ha) was recorded for 0.5×0.5 m planting space. The results indicated a 50% decrease in carbon sequestration along with increasing the planting space, with 79.6 and 76.3 tons per ha in 0.5 m and 1 m space, whereas 37.6 tons per ha was sequestrated in low-density plantation.
    Keywords: Carbon stock, planting density, Chaharmahal, Bakhtiari, soil, Populus alba}
  • هاشم کنشلو، غلامرضا دمی زاده
    گونه های گازرخ، پیر، و کلیر از عناصر درختی و درختچه ای ناحیه اقلیمی صحارا سندی و حوزه نوبوسندین اند که سطوح وسیعی را در جنوب شرق ایران به صورت درختزارهای پراکنده پوشش می دهند. جهت بررسی رابطه بین عوامل خاکی با پراکنش آن ها، در گام نخست، نقشه پراکنش این گونه ها در محدوده جنوب شرق ایران با استفاده از تصاویر ماهواره ای، نقشه های توپوگرافی، و پیمایش زمینی تهیه و محدوده رویشگاهی هر گونه مشخص شد. در بیست و هفت رویشگاه منتخب 90 پروفیل حفر و از عمق 0 تا 60 سانتی متری نمونه خاک تهیه شد. در آزمایشگاه خاک شناسی خصوصیات فیزیکی (بافت، درصد شن، درصد رس، درصد لیمون) و خصوصیات شیمیایی (اسیدیته گل اشباع، هدایت الکتریکی، پتاسیم، فسفر، ازت، آهک، گچ، و مواد محلول خاک) تعیین شد. جهت مشخص شدن موثرترین عوامل از روش چندمتغیره، از جمله روش آنالیز تطابق کانونیک (CCA)، بهره گرفته شد. نتایج نشان داد بین رویشگاه های سه گونه فقط از نظر هدایت الکتریکی، درصد ازت، و میزان گچ تفاوت معنا دار وجود دارد. نتایج آنالیز CCA نشان داد مهم ترین مشخصه های ادافیکی موثر در پراکنش گونه گازرخ درصد آهک و درصد رس، در گونه پیر خصوصیات آهک و نمک های محلول و درصد شن، و در گونه کلیر مقدار آهک و نمک های محلول خاک اند.
    کلید واژگان: آنالیز تطابق کانونیک, پیر, حضور, خاک, صحاری, سندی, کلیر, گازرخ}
    Hashem Keneshloo, Gholam Reza Damizadeh
    Moringa pregerina (Forssk.) Fiori.، Capparis decidua (Forssk.) Edgew. and Salvadora oleides Decne. are important indegenious shrub or tree species of Sahara-Sindian region which distributed and formed scattered woodlands in south east of Iran. The current research was carried out to find most effective soil characteristics intheir distribiution. For this purpose، a study was conducted in the Balochestan province of southeast Iran in 2008 for four years. Based on a vegetation map and field surveys، indicator sites were identified. Within each site، 1-3 profiles were dug. Soil sample was taken from 0-60 cm. Measured soil properties included: pH، EC، K، P، N، sand، silt، clay، T. N. V، gypsum، T. D. S. and texture. To determine the most soil effective factors on plants، multivariate techniques، including Canonical Correspondence Analysis (CCA) was applied. The results indicated that between three species habitates، only there are significant differences in nitrogen percent، gypsium and electrical conductivity. The CCA results indicated that the main edaphically factors affecting the distribution of Moringa pregerina are total neutralizing value (T. N. V) and clay percentage، and for Salvadora oleides، total neutralizing value (T. N. V)، total dissolved solid (T. D. S.) and sand percentage are effective factors and total neutralizing value (T. N. V) and total dissolved solid (T. D. S) characters play important roles in Capparis decidua presence
    Keywords: Capparis decidua, CCA method, Moringa peregrina, presence, Sahara, Sindian, Salvadora oleoides}
  • پدرام غدیری پور، خسرو ثاقب طالبی، محمدحسن صالحه شوشتری، امید اسماعیل زاده
    به منظور بررسی برخی خصوصیات کمی کنار و ویژگی های فیزیکی- شیمیایی خاک در توده های جنگلی طبیعی آن، نخست 10 توده طبیعی از این گونه که از نظر اقلیمی و فرم زمین وضعیت نسبتا مشابهی داشتند انتخاب شد. سپس ارتفاع از سطح دریا، قطر یقه قطورترین جست و ارتفاع کل کنار در قطعات نمونه ده آری و بررسی تجدید حیات دانه زاد این گونه در ریزقاب های یک آری دایره ای صورت گرفت. در هر قطعه نمونه، به منظور بررسی خصوصیات فیزیکی- شیمیایی خاک، نمونه برداری خاک از سه عمق 0- 30، 31- 50 و 51- 70 سانتی متری انجام گرفت. برای مقایسه مشخصات کمی از آزمون های t-student، تجزیه واریانس یکطرفه و دانکن و به منظور بررسی ویژگی های خاک از آنالیز خوشه ایو تجزیه مولفه های اصلی (PCA) استفاده شد. نتایج نشان داد که ارتفاع از سطح دریا تاثیر معنی داری بر قطر و ارتفاع کنار ندارد. ارتفاع کل درختان کنار در رویشگاه های مختلف نیز فاقد اختلاف معنی دار بود. همچنین هرچند 60 درصد رویشگاه های کنار مورد بررسی در هر سه عمق خاک، تنها با درصد شن همبستگی داشتند، کمترین قطر یقه نیز در همین رویشگاه ها مشاهده شد. کنار در رویشگاه هایی که در لایه های سطحی با نیتروژن، کربن آلی و هدایت الکتریکی و در عمق با سیلت و رس همبستگی داشتند، از بیشترین قطر یقه برخوردار بود. بنابراین توصیه می شود به منظور افزایش موفقیت در استقرار کنار، چنین رویشگاه هایی برای جنگلکاری برگزیده شوند.
    کلید واژگان: ارتفاع درخت, خاک, خوزستان, قطر یقه, کنار, PCA}
    Pedram Ghadiripour, Khosro Sagheb Talebi, Mohammad Hassan Saleheh Shushtari, Omid Esmailzadeh
    In order to investigate some silvicultural and soil physico-chemical characteristics of Christ's thorn (Ziziphus spina christi L. Desf.) natural stands, ten natural stands of the tree species which have similar climate and aspects were selected and altitude from sea level (ASL), the thickest sprout collar diameter (TSCD) and total tree height (TH) of the tree species were measured in 1000 m2 circular main plots. Seedling regenerations of the species were counted in 100 m2 circular microplots. We sampled soil from three depths of 0-30, 31-50 and 51-70 cm for studying on soil physico-chemical properties in each main plot. To compare means of tree quantitative characteristics, t-student, ANOVA and Duncan and for soil studying, CA and PCA were used. The results showed that TSCD and TH hadnt significant differences in two levels of ASL. Although there were an exclusive correlation between presence of the species and sand percent of all three layers of soil in around 60% of Christ's thorn sites, the minimum TSCD were recorded in the sites too. Christ's thorn had the maximum TSCD in sites correlated with N, OC and EC in shallow and percent of silt and clay in deep layers of soil. So for increasing success of Christ's thorn plantations we suggest such sites are selected.
    Keywords: tree height, soil, Khouzestan, collar diameter, Ziziphus spina, christi, PCA}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال