به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « تاریخ کاشت » در نشریات گروه « زراعت »

تکرار جستجوی کلیدواژه «تاریخ کاشت» در نشریات گروه «کشاورزی»
  • محمدرضا منصوری واجاری*، ابراهیم زینلی، افشین سلطانی، بنیامین ترابی، علیرضا نه بندانی
    هدف

    مطالعه حاضر به منظور برآورد خلا عملکرد باقلا در مناطق اصلی تولید این گیاه در استان گلستان شامل شهرستان های گرگان، علی آباد کتول و آق قلا و شناسایی عوامل ایجاد آن و تعیین سهم هر یک از آن ها انجام شد.

    روش پژوهش:

     بر این اساس، اطلاعات مربوط به مدیریت تولید 445 مزرعه باقلا در منطقه گرگان، علی آباد کتول و آق قلا در سال های 1399-1398 و 1399-1400 جمع آوری و خلا عملکرد با استفاده از روش تحلیل مقایسه کارکرد (CPA) برآورد شد.

    یافته ها

    میانگین، بیشینه و خلا عملکرد دانه باقلا به ترتیب 2742، 4000 و 1258 کیلوگرم در هکتار بود. هم چنین، براساس نتایج به دست آمده، مهم ترین دلایل خلا عملکرد و سهم هر یک از آن ها در ایجاد خلا عملکرد عبارت بودند از تاریخ کاشت 21 درصد، آفات 15 درصد، مقدار نیتروژن خالص (N) 14 درصد، تعداد دفعات دیسک 14 درصد، میزان بذر مصرفی 12 درصد، بیماری ها 12 درصد، آب گرفتگی 5 درصد، علف های هرز 3 درصد، عدم استفاده از ردیف کار 2 درصد و عمق نامناسب کاشت 1 درصد.

    نتیجه گیری

    به طورکلی، با بهینه سازی مدیریت تولید باقلا و رفع عوامل خلا عملکرد ذکرشده، می توان عملکرد باقلا را دراستان گلستان و مناطق گرگان، علی آباد کتول و آق قلا را به میزان 46 درصد (برابر با 1258 کیلوگرم در هکتار) نسبت به مقدار فعلی افزایش داد.

    کلید واژگان: آب گرفتگی, پتانسیل عملکرد, تاریخ کاشت, خلا عملکرد, کود نیتروژن}
    Mohammadreza Mansouri Vajari *, Ebrahim Zeinali, Afshin Soltani, Benjamin Torabi, Alireza Nehbandani
    Objective

    The present study was conducted in order to estimate the yield gap of faba bean in the main production areas of this plant in Golestan province, including Gorgan, Ali Abadkatol and Aq Qola cities, and to identify the factors that cause it and to determine the contribution of each of them.

    Methods

    Based on this, the information related to the production management of 445 faba bean farms in Gorgan, Aliabadkatol and Aqqola regions in 1398-1399 and 1399-1400 was collected and the yield gap was estimated using the comparative performance analysis (CPA) method.

    Results

     The average, maximum, and gap yield of faba bean seeds were 2742, 4000, and 1258 kg per hectare, respectively. Additionally, based on the results obtained, the most important reasons for the yield gap and the contribution of each of them in creating the yield gap were: planting date 21%, pests 15 percent, the amount of pure nitrogen (N) 14 percent, the number of disc times 14 percent, the amount of seed used 12 percent, diseases 12 percent, waterlogging 5 percent, weeds 3 percent, non-use of working row 2 percent and improper planting depth 1 percent.

    Conclusion

    In general, by optimizing the management of faba bean production and eliminating the mentioned factors of yield gap, it is possible to increase the yield of faba bean in the regions of Gorgan, Ali Abadkatol and Aq Qala of Golestan province by 46 percent (equal to 1258 kg per hectare) compared to the current amount increased.

    Keywords: Nitrogen Fertilizer, Planting Date, Potential Yield, Waterlogging, Yield Gap}
  • شیبا سمیع عادل، حمیدرضا عشقی زاده*، مرتضی زاهدی، محمدمهدی مجیدی

    در این مطالعه پاسخ چهار اکوتیپ گیاه خارمریم (اصفهان، کهگیلویه و بویراحمد، خوزستان- امیدیه و مجارستان) به سه سطح 40، 60 و 80 درصد از حداکثر تخلیه مجاز رطوبت قابل استفاده گیاه در خاک در پنج تاریخ کاشت شامل شش مهر، 26 مهر، 16 آبان، شش آذر و 20 اسفند سال 1399 در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه صنعتی اصفهان انجام شد. آزمایش به صورت تجزیه مرکب اسپلیت پلات در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد؛ به طوری که ترکیب تاریخ کاشت و آبیاری به عنوان تیمارهای اصلی و رقم به عنوان تیمار فرعی در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد که بیشترین و کمترین عملکرد دانه و وزن خشک اندام هوایی گیاه خارمریم به ترتیب در تاریخ های کاشت 26 مهر و 20 اسفند حاصل شد. تنش کم آبی در هر دو سطح خود باعث کاهش عملکرد دانه، وزن خشک اندام هوایی، تعداد طبق در بوته، ارتفاع بوته، درجه روز رشد تا مراحل گلدهی و رسیدگی فیزیولوژیک ولی موجب افزایش کارآیی مصرف آب دانه و اندام هوایی شد. اکوتیپ "کهگیلویه و بویراحمد" بیشترین عملکرد دانه، وزن خشک اندام هوایی، کارآیی مصرف آب دانه، کارآیی مصرف آب اندام هوایی و شاخص برداشت را به خود اختصاص داد که می توان از این اکوتیپ، جهت برنامه های اصلاحی گیاه خارمریم و ایجاد ارقام سازگار این گیاه استفاده کرد. با توجه به نتایج حاصل از این پژوهش، گیاه خارمریم در شرایط آب و هوایی مشابه منطقه اصفهان باید در پاییز و در اواخر مهرماه تا اواسط آبان ماه کشت شود.

    کلید واژگان: تاریخ کاشت, خارمریم, خشکی, درجه روز رشد, گیاه دارویی}
    Shiba Samieadel, Hamid Reza Eshghizadeh *, Mortaza Zahedi, Mohammad Mahdi Majidi

    This study aimed to investigate the response of four ecotypes of milk thistle from Isfahan, Kohgiluyeh va Boyer Ahmad, Khuzestan-Omidiyeh, and Hungary to three irrigation regimes (irrigation after 40%, 60%, and 80% maximum allowable depletion of available soil water (evaluated in 2020-2021 under five different planting dates (September 27th, October 17th, November 6th, November 26th, and March 10th) at the research farm of Isfahan University of Technology in Iran. The experiment was conducted as a combined analysis of a split-plot based on randomized complete block design with three replications. The results showed that the highest and the lowest grain yield and shoot dry weight of milk thistle plants were obtained under the October 17th and March 10th planting dates, respectively. Water deficit at both levels decreased grain yield, shoot dry weight, number of flowers per plant, plant height, flowering degree-days, and physiological maturity degree-days, but increased grain and shoot water use efficiencies. The "Kohgiluyeh and Boyer Ahmad" ecotype exhibited the highest seed yield, shoot dry weight, seed/shoot water use efficiency, and harvest index, making it a promising candidate for breeding programs aimed at creating adaptive cultivars of the milk thistle plant. Based on the study's findings, it can be concluded that milk thistle should be planted in the fall season from late September to mid-November under similar climate conditions.

    Keywords: Drought, growth degree day, Medicinal plant, Milk thistle, planting date}
  • معصومه مکوندی، عبدالمهدی بخشنده، علی مشتطی*، محمد رضا مرادی تلاوت، آیدین خدایی جوقان
    هدف

    اثر مصرف تلفیقی کود نیتروژنه با کمپوست بقایای نیشکر و باکتری محرک رشد بر صفات کیفی و عملکرد گندم در شرایط تنش گرمای آخر فصل اهواز بررسی شد.

    روش پژوهش:

     آزمایشی به صورت کرت های دو بار خردشده در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. عوامل آزمایشی شامل سه تاریخ کاشت یکم آذرماه، 20 آذرماه و 10 دی ماه در کرت های اصلی؛ شش سطح مصرف تلفیقی نیتروژن با کمپوست شامل شاهد، 100 درصد نیتروژن، 75 درصد نیتروژن+ 25 درصد کمپوست، 50 درصد نیتروژن+ 50 درصد کمپوست، 25 درصد نیتروژن+ 75 درصد کمپوست و 100 درصد کمپوست در کرت های فرعی و دو سطح کاربرد و عدم کاربرد باکتری در کرت های فرعی فرعی بود.

    یافته ها

    مقایسه میانگین نشان داد که مصرف تلفیقی 50 درصد نیتروژن+ 50 درصد کمپوست با کاربرد باکتری باعث افزایش صفات طول دوره و سرعت پر شدن دانه، درصد پروتئین دانه و گلوتن مرطوب شد. هم چنین بیش ترین عملکرد دانه (5864 کیلوگرم در هکتار) در تاریخ کاشت اول و مصرف تلفیقی 50 درصد نیتروژن+ 50 درصد کمپوست و کم ترین مقدار آن (1115کیلوگرم در هکتار) در تاریخ کاشت سوم و تیمار شاهد حاصل شد.

    نتیجه گیری

    مصرف تلفیقی کود نیتروژن و کمپوست با باکتری محرک رشد توانست اثر منفی ناشی از تنش گرمای انتهای فصل بر صفات گیاهی اندازه گیری شده را کاهش دهد.

    کلید واژگان: اوره, باکتری محرک رشد گیاه, تاریخ کاشت, خوزستان, کود آلی}
    Masoumeh Makvandi, Abdolmahdi Bakhshandeh, Ali Moshatati *, Mohammad Moradi Telavat, Aydin Khodaei Joghan
    Objective

    The effect of the combined use of nitrogen fertilizer with sugarcane residue compost and growth-promoting bacteria on wheat quality traits and yield in the heat stress conditions of the end of the season in Ahvaz was investigated.

    Methods

    An experiment was carried out in the form of two split plots in the form of a randomized complete block design with three replications. The experimental factors include three sowing dates: 22 November, 11 December and 31 December in main plots; six combined of nitrogen with compost include control, 100% nitrogen, 75% nitrogen+ 25% compost, 50% nitrogen+ 50% compost, 25% nitrogen+ 75% compost and 100% compost in sub-plots and two levels of use and non-use of bacteria in sub plots.

    Results

    Results showed the effect of Sowing date and the combined use of nitrogen with compost and growth-promoting bacteria were significant on all measured traits. Average comparison showed that combined use of 50% nitrogen + 50% compost with bacterial application increased the characteristics of Grain filling duration and Grain filling rate, Grain protein percentage and wet gluten. Also, the highest seed yield (5864 kg/ha) was obtained on the first planting date and combined consumption of 50% nitrogen + 50% compost and the lowest amount (1115 kg/ha) was obtained on the third planting date and the control treatment.

    Conclusion

    The combined use of nitrogen fertilizer and compost with growth-promoting bacteria could reduce the negative effect of heat stress at the end of the season on the measured plant traits.

    Keywords: Khuzestan, Organic fertilizer, Plant growth promoting rhyzobacteria, Sowing date, Urea}
  • مریم منصوری، غلام عباس اکبری*، الیاس سلطانی، فاطمه بناءکاشانی
    هدف

    بررسی گیاه امیدبخش گیاه دان سیاه با هدف تامین روغن در شهرستان پاکدشت.

    روش پژوهش: 

    این پژوهش به صورت کرت های دوبار خردشده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی درسه تکرار در سال 1400 در مزرعه پژوهشی پردیس ابوریحان در پاکدشت اجرا شد. در این مطالعه دور آبیاری در سه سطح (هفت روز یک بار، 10 روز یک بار و 13 روز یک بار) به عنوان عامل اصلی و عامل فرعی تاریخ کاشت در دو سطح (15 خردادماه و یکم تیرماه) و عامل فرعی- فرعی کوددهی با کودهای زیستی در چهار سطح شاهد (بدون کود زیستی)، کود زیستی شیفت، کود زیستی کریس و تلفیق کودهای زیستی شیفت و کریس منظور شد.

    یافته ها

    نتایج پژوهش نشان داد که گیاهان کشت شده در تاریخ یکم تیرماه در تمامی صفات موردبررسی (شامل اجزای عملکرد، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک) و در هر سه سطح آبیاری آزمایش شده، نسبت به گیاهان کشت شده در تاریخ 15 خردادماه برتر بودند. عملکرد دانه نیز رفتاری همراستا با تعداد و وزن دانه از خود نشان داده است، یعنی با افزایش سطوح تنش خشکی، عملکرد دانه به طور معنی داری در هر دو تاریخ کاشت موردبررسی کاهش یافته است. با این وجود، نسبت کاهش عملکرد دانه تحت تاثیر تنش خشکی، در گیاهان کشت شده در تاریخ یکم تیرماه به طور معنی داری کم تر از گیاهان کشت شده در تاریخ 15 خردادماه بود.

    نتیجه گیری

    در مجموع کشت گیاه دان سیاه در تاریخ یکم تیرماه به عنوان گیاهی امیدبخش که هم از نظر زراعی عملکرد قابل قبولی داشته و هم محصول تولیدی از روغن بالایی برخوردار است، به همراه کاربرد کود زیستی کریس در شرایط آب وهوایی مشابه قابل توصیه است.

    کلید واژگان: تاریخ کاشت, تنش خشکی, دان سیاه, درصد روغن, کود زیستی}
    Maryam Mansouri, Gholam Akbari *, Elias Soltani, Fatemeh Benakashani
    Objective

    Study of the promising plant Niger seed with the goal of oil production in Pakdasht

    Methods

    This research was carried out in the form of a split-split plot in the form of a randomized complete block design with three replications in the year 2021 in the Aburihan campus research farm located in Pakdasht. In this study, irrigation cycle in three levels (once every 7 days, once every 10 days and once every 13 days) as the main factor, planting date in two levels (5 June and 22 June) as a secondary factor and fertilizing with bio-fertilizers In four-level including control (without biofertilizer), Shift biofertilizer, Chris biofertilizer and the combination of Shift and Chris biofertilizers as sub-factors were considered.

    Results

    The results showed that the plants cultivated on June 22 were superior to the plants cultivated on June 5 in all investigated traits (including yield components, seed yield, and biological yield) and all three tested irrigation levels. Also with increasing levels of drought stress, the seed yield has significantly decreased in both planting dates under investigation. However, the ratio of seed yield reduction under drought stress was significantly lower in plants cultivated on June 22nd compared to those cultivated on June 5th.

    Conclusion

    The cultivation of seed Niger plant with the application of Chris biofertilizer in the same weather conditions on June 22nd, is recommended as a promising plant that has an acceptable yield from an agricultural point of view and its product has a high oil content.

    Keywords: biological fertilizer, Drought stress, Niger seed, oil percentage, planting date}
  • نادر ذاکری، حسن فرحبخش*، محمد مددی زاده

    امروزه بهره گیری از رهیافت مدل سازی به عنوان ابزاری مفید برای بهینه سازی تولید محصولات کشاورزی در نظر گرفته می شود. هدف این مطالعه استفاده از مدل زراعی APSIM جهت ارزیابی تولید ذرت در 3 منطقه (بردسیر، جیرفت و ارزوییه) در استان کرمان با استفاده از آزمایش های شبیه سازی بلندمدت (1397-1379) در 3 تاریخ کاشت (زودهنگام، مرسوم و دیرهنگام) و 3 تیمار آبیاری (11، 13 و 15 نوبت) بود. قبل از استفاده، مدل با استفاده از اطلاعات آزمایشات مزرعه ای اجراشده در منطقه موردمطالعه مورد واسنجی و ارزیابی قرار گرفت. واسنجی و ارزیابی مدل APSIM در پیش بینی عملکرد بیولوژیک، عملکرد دانه و صفات فنولوژیکی هیبرید ذرت سینگل کراس 704 تحت تاثیر مقادیر مختلف نیتروژن (0، 92 و 368 کیلوگرم در هکتار) انجام شد. نتایج نشان داد که مدل APSIM قابلیت خوبی در شبیه سازی عملکرد بیولوژیک، عملکرد دانه و مراحل فنولوژیکی گیاه در دو مرحله واسنجی (مقدار nRMSE به ترتیب 14.8، 11.23 و کمتر از ده درصد) و مرحله اعتبار سنجی (مقدار nRMSE به ترتیب 13.9، 9 و کمتر از پنج درصد) داشت. عملکرد دانه در مناطق مختلف متفاوت بود به طوری که در سراسر تیمارهای تاریخ کاشت و آبیاری، بیشترین عملکرد دانه ذرت در شهرستان بردسیر با 8317 کیلوگرم در هکتار و کمترین مقدار آن در شهرستان جیرفت با 4735 کیلوگرم در هکتار مشاهده شد. در بین تاریخ کاشت های مختلف تاریخ کاشت های دیرهنگام عملکرد دانه بیشتری (8529 کیلوگرم در هکتار) تولید کردند. همچنین در تیمارهای مختلف آبیاری، بیشترین عملکرد دانه به ترتیب با 6317، 5919 و 5671 کیلوگرم در هکتار در تیمارهای 15، 13 و 11 نوبت آبیاری به دست آمد. در تمام مناطق مورد مطالعه عملکرد بهینه دانه ذرت (8872.8کیلوگرم در هکتار) در اثر متقابل تاریخ کاشت دیر هنگام در 15 نوبت آبیاری به دست آمد.

    کلید واژگان: آبیاری, تاریخ کاشت, شبیه سازی, عملکرد دانه, مدل APSIM}
    N. Zakeri, H. Farahbakhsh *, M. Madadizadeh
    Introduction

    Agriculture is a cornerstone of many developing economies, providing food, income, and employment for millions of people. It is also projected to play a vital role in feeding a global population of 9.1 billion people by 2050. However, there are growing concerns about the environmental impact of agriculture, particularly in arid and semi-arid regions like Iran. Managing water and fertilizer usage in agriculture is crucial to ensuring food security and sustainability. However, conducting field experiments to assess the interaction of all factors involved is expensive and time-consuming. This research focuses on optimizing maize production in Kerman province, a region where maize is a major crop. The research is motivated by the need to improve resource management in Iran, where water and fertilizer resources are limited. The APSIM model is used to determine the best management scenario for maize production in Kerman province. APSIM is a crop growth simulation model that can be used to predict the impact of different management practices on crop yield, water use efficiency, and nutrient use efficiency. The use of APSIM in this research provides a cost-effective and time-efficient alternative to conducting extensive field experiments. The results of this research will contribute to the development of sustainable and efficient agricultural practices in Kerman province and similar regions. These regions are characterized by resource constraints, such as limited water and fertilizer availability. The research aimed to simulate the effect of management parameters (planting date and irrigation) on Crop yield and subsequently achieve the optimal management scenario.

    Materials and Methods

    The APSIM model was used for simulation in three regions of Bardsir (temperate to cold climate), Jiroft (hot and humid climate), and Orzuye (hot and dry climate). The model requires four series of data: climate, soil, management, and crop data. The required climate data (from 1998 to 2018) including daily maximum and minimum temperatures, length of sunny hours, and daily precipitation were collected and prepared from the synoptic weather stations of the three mentioned regions.The management data set for each of the study regions was prepared in the form of questionnaires and field research from experts of the Agricultural Jihad Organization, the Agricultural Research Center Organization, and prominent farmers in those regions. The crop data includes the plant genetic coefficients of the maize single cross hybrid 704, which were obtained from the calibration of the APSIM model. To optimize planting date and irrigation management in the studied areas, different planting and irrigation date treatments were investigated. In this research, planting date treatments included the conventional planting date of the region, 20 days before the conventional planting date (as early planting date), and 20 days after the conventional planting date (as late planting date). Irrigation treatments included the usual number of irrigations in the region (13 irrigations), less irrigation (11 irrigations), and more irrigation (15 irrigations).

    Results and Discussion

    Our results showed that the model successfully simulated maize phenology, especially maturity date, with high accuracy for all fertilizer amounts tested. The model performance in predicting biomass under different nitrogen treatments was also satisfactory, with a minimal difference between observed data and model results. The nRMSE of grain yield in the calibration stage was 11.2% and in the validation stage was 9%. The nRMSE for calibration of the biological yield of SC 704 was 14.8% and for validation was 13.9%. Also, the model was able to simulate phenology with very high accuracy (especially the days to maturity). Overall, the nRMSE of days to flowering was less than 10% and for the days to maturity was less than 5%. Late planting dates consistently showed better performance across regions and irrigation treatments, resulting in significantly increased grain yield compared to conventional and early planting dates. The highest seed yield was obtained with 15 times of irrigation, among the various irrigation treatments. Late planting combined with 15 times of irrigation yielded the best results in Kerman province, particularly in Bardsir, with a yield of 9300 kg ha-1. Optimal moisture and air conditions, along with the cultivation of a late-maturing variety, contributed to the higher seed yield. These findings are consistent with previous research that has confirmed the positive impact of late planting and extended ripening periods on maize yield.

    Conclusion

    Our results showed that the model simulates the growth and yield of single cross 704 corn in Kerman province well, even after 20 days of late planting. Long-term simulation experiments showed that maize grain yield varied depending on the region, with the highest yield in Bardsir (8317 kg ha-1) and the lowest yield in Jiroft (4735 kg ha-1). The optimum maize grain yield (8872.8 kg ha-1) was obtained by the interaction effect of late planting date and 15 times of irrigation.

    Keywords: APSIM model, grain yield, Irrigation, simulation, Sowing date}
  • سمیرا ولی زاده، محمود پوریوسف میاندوآب*، خشنود علیزاده
    مقدمه

    با وجود معرفی ارقام مناسب کشت پاییزه نخود در مناطق سرد کشور هنوز کشت دیم این محصول غالبا در اواخر زمستان یا اوایل بهار انجام می شود. از سوی دیگر با توجه به ویژگی اقلیم خشک و نیمه خشک که اکثر مناطق کشور را در بر میگیرد، فصل رشد برای محصولات بهاره بسیار کوتاه است که با جریان تغییر اقلیم نیز فصل مناسب رشد در بهار کوتاه تر شده است و احتمال وقوع تنش در انتهای فصل رشد افزایش یافته است. از سوی دیگر، حضور علف های هرز در مراحل مختلف رشد گیاه سبب افزایش رقابت برای جذب رطوبت خاک و در نتیجه کاهش عملکرد می شود. کوتاهی فصل رشد و مجموعه عوامل مدیریتی منجر به اقتصادی نبودن زراعت نخود در بسیاری از مناطق کشور می گردد. در این مقاله تاریخ های کاشت مختلف و کنترل علف های هرز، برای دستیابی به بیشترین عملکرد در نخود، مورد بررسی قرار گرفت.

    روش شناسی: 

    این تحقیق در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در چهار تکرار و تیمارهای تاریخ کاشت در سه سطح (پاییزه، انتظاری و بهاره) و علف های هرز در دو سطح (کنترل مکانیکی علف های هرز و عدم کنترل آن ها) در شرایط دیم نقده به اجرا درآمد. هر کرت آزمایشی شامل 6 ردیف کاشت 3 متری بوده و فاصله ردیف ها از هم 25 سانتی متر در نظر گرفته شد. تاریخ کاشت پاییزه در 15 مهر، تاریخ کاشت انتظاری در 29 آذر و تاریخ کاشت بهاره در 5 فروردین بود. 20 کیلوگرم در هکتار نیتروژن از منبع اوره و 40 کیلوگرم در هکتار فسفر از منبع سوپرفسفات بر اساس آزمون تجزیه خاک مزرعه در فصل پاییز جایگذاری شد. از برخی خصوصیات زراعی در طول فصل رشد و برداشت محصول یادداشت برداری انجام شد و تجزیه مرکب با احتساب زمان کاشت بعنوان فاکتور ثابت با استفاده از نرم افزار SPSS انجام شد.

    یافته های پژوهش:

     بیشترین عملکرد دانه و شاخص بهره وری آب، مربوط به اثرات متقابل تاریخ کاشت انتظاری در کنترل علف های هرز به ترتیب با میانگین عملکرد 1334 کیلوگرم در هکتار و 64/3 بود. همچنین بیشترین انرژی عملکرد دانه نخود مربوط به اثرات متقابل تیمارهای تاریخ کاشت انتظاری در کنترل علف های هرز با میانگین 2721 کیلو کالری در هکتار بود. نتایج نشان داد که کاشت انتظاری نخود رقم جم نسبت به کاشت های بهاره و پاییزه از لحاظ شاخص های اندازه گیری شده، از برتری نسبی برخوردار است.

    کلید واژگان: صفات مورفولوژیکی, تاریخ کاشت, شاخص بهره وری آب, عملکرد اقتصادی}
    Samira Valizadeh, Mahmoud Pouryousef Miandoab *, Khoshnood Alizadeh
    Introduction

    Despite of introducing of suitable chickpea cultivars for autumn planting in cold drylands of the country, still planting of chickpeas is dominantly done during the spring. There is a short window for crop growth in dry and semi dry lands which cover majority of the country. Climate change has made this shorter and probability of marginal drought stress has been increased dramatically. In the other hand, presence of weeds during different plant growth stage increase competition for soil humidity and causes a decrease in yield. Short growth period and lack of appropriate management could lead to uneconomic chickpea production. Therefore, different planting dates and weed control were investigated in order to achieve the highest yield of chickpea Jam cultivar.

    Methodology

    This research was conducted as a complete randomized blocks design with four replications under Naghadeh dryland conditions. Planting dates included three levels (autumn, dormant and spring seeding) which were assumed as fixed factor and weed control included two levels (mechanical control of weeds and no-control) were implemented. Experimental plots included 6 rows 3 meters length spacing 25 cm from each other. The planting time was October 6 (autumn), December 19 (dormant seeding) and March 24 (spring seeding). 20 (kg/ha) nitrogen from urea and 40 (kg/ha) phosphorous from superphosphate sources were applied as starter in the autumn based on soil analysis results. Some agronomic characteristics were noted along growth and harvesting times and combined statistical analysis were completed using SPSS software.

    Research findings

    The highest grain yield and water productivity index were related to the mutual effects of dormant planting date in weed control, with an average yield of 1334 kg/ha and 3.64, respectively. Also, the highest yield energy of chickpea seeds was related to the mutual effects of dormant planting date treatments in weed control with an average of 2721 kcal/ha. The results showed that dormant planting of Jam cultivar has relative superiority over spring and autumn plantings regarding the measured indicators.

    Keywords: Morphological Traits, Planting Date, Water Productivity Index, Economic Performance}
  • سید رضا امیر، سجاد رحیمی مقدم*
    مقدمه

    نخود یکی از حبوبات مهم در غرب آسیا و شمال آفریقاست. همچنین این محصول یکی از حبوبات مهم در نظام های کشاورزی دیم این مناطق است. اگرچه ایران پنجمین کشور دنیا از نظر سطح زیرکشت خود است اما از نظر متوسط عملکرد در هکتار (400 کیلوگرم در هکتار) در جایگاه 47 قرار دارد. در مناطق دیم ایران عملکرد نخود به شدت وابسته به مقدار باران و توزیع فصلی آن است. به طوریکه تغییرات سالیانه بارندگی بکار گیری یک مدیریت زراعی واحد که باعث حصول حداکثر عملکرد محصول با روندی قابل پیش بینی در طی سال ها باشد را دشوار می کند. در ایران نخود مهم ترین گیاه از گروه حبوبات است و بیش از 50 درصد از سطح زیر کشت حبوبات را به خود اختصاص می دهد و عمده کشت آن به صورت دیم است. عملکرد نخود  نسبت به سایر گیاهان زراعی بسیار کمتر است.

    روش شناسی پژوهش:

     شبیه سازی عملکرد پتانسیل آب محدود با استفاده از مدل SSM-Chickpea انجام شد و عملکرد نخود حاصل از شیوه های مدیریت زراعی کشاورزان از جمله تاریخ کاشت، تراکم بوته و نیتروژن در 12 منطقه اصلی کشت نخود مورد ارزیابی قرار گرفت. این آزمایشات شامل 9 آزمایش مزرعه ای مستقل بودند. ارزیابی مدل بر اساس مقایسه مقادیر اندازه گیری شده و شبیه سازی شده عملکرد دانه انجام شد. در این مطالعه از شاخص های آماری ضریب تعیین (R2) و ریشه نرمال شده میانگین مربعات خطا (nRMS) استفاده شد.

    یافته های پژوهش:

     بر اساس نتایج شبیه سازی با مدل SSM-Chickpea، متوسط عملکرد پتانسیل آب محدود برای نخود، 1200کیلوگرم در هکتار برآورد شد. تاریخ کاشت بهینه برای همه مناطق اواخر آذرماه در کشت انتظاری بود که منجر به افزایش عملکرد دانه حدود 10 درصد در ارومیه و 60 درصد در خرم آباد نسبت به تاریخ کاشت بهاره شد. تراکم بهینه برابر 20 بوته در مترمربع بود که منجر به افزایش عملکرد دانه حدود 27 درصد در اسلام آباد غرب شد. در خصوص تغذیه گیاه، استفاده از 20 کیلوگرم کود نیتروژن در هکتار به عنوان کود آغازگر باعث افزایش عملکرد دانه تا 10 درصد در منطقه اقلید و خرم آباد شد. در تمامی مناطق مورد مطالعه، نتایج نشان داد که عملکرد نخود رقم زودرس بیونیج، 23 درصد بیشتر از رقم ILC482 بود و بطور کلی بخش بزرگی از عملکرد پتانسیل آب محدود نخود ناشی از عوامل مدیریت زراعی و به ویژه تاریخ کاشت بود.

    کلید واژگان: تاریخ کاشت, تراکم کاشت, نیتروژن, مدل}
    Seyedreza Amiri, Sajjad Rahimi-Moghaddam *
    Introduction

    Chickpea is one of the important legumes in West Asia and North Africa. It is also one of the important legumes in rainfed agricultural systems in these regions. Although Iran has the fifth rank in terms of under chickpea cultivation, it ranks 47th in terms of average grain yield per hectare (400 kg/ha). In dry areas of Iran, chickpea yield is highly dependent on the amount of rainfall and its seasonal distribution. Therefore, annual changes in rainfall make it difficult to employ a unitary agricultural management that leads to maximum crop yield with a predictable trend over the years. Chickpea is the most important legume crop in Iran, accounting for over 50% of cultivated legume lands, and is primarily planted under rainfed conditions. Chickpea production is significantly lower than other crops.

    Methodology

    Simulation of the potential yield of rainfed chickpea was carried out  using the SSM-Chickpea model and rainfed chickpea yield resulting from farmers' crop management practices, including planting date, plant density, and nitrogen in 12 main chickpea growing regions were evaluated. These experiments consisted of 9 independent field experiments. In the current research, the model was evaluated based on the comparison of measured and simulated values for grain yield. Statistical indices including determination coefficients (R2) and normalized root mean square error (nRMS) were used.

    Research findings

    The simulation with model SSM-Chickpea showed that the average potential rainfed chickpea yield was 1200 kg/ha. The simulation results also indicated that the optimal planting date for all regions was mid-December, as dormant seeding management, led to an increase in grain yield of about 10% in Urmia and 60% in Khorramabad compared with the spring sowing date. Optimal plant density was 20 plants/m2 resulted in a 27% increase in grain yield in Islamabad-e Gharb. Regarding the plant nutrition, the results showed that using 20 kg/ha as a starter fertilizer led to up to a 10% increase in grain yield in the Eqlid and Khorramabad. In all studied regions cv. Bivanij had 23% greater grain yield comparing ILC 482 and a large part of chickpea grain yield potential depented on agricultural management practices in general and planting date, specifically.

    Keywords: Planting Date, Planting Density, Nitrogen, Model}
  • فرزاد مندنی*، پریسا کرمی، روژین قبادی

    پدیده گرمایش جهانی به طور مستقیم و غیرمستقیم بر میزان تولیدات کشاورزی و امنیت غذایی تاثیر می گذارد. بنابراین، این تحقیق به منظور شبیه سازی اثر تغییر اقلیم بر مراحل فنولوژیک و عملکرد ذرت در شرایط اقلیمی کرمانشاه و ارایه راهکار‏های سازگاری به این تغییرات انجام شد. صفات مورد ارزیابی شامل تعداد روز از کاشت تا گلدهی و رسیدگی فیزیولوژیک، وزن خشک کل و عملکرد دانه بود. پس از کسب اطمینان از تطابق قابل قبول بین مقادیر شبیه سازی شده با مقادیر واقعی برای صفات مذکور، از مدل CERES-Maize برای مطالعه اثر تغییرات اقلیم بر تولید ذرت در دوره های آینده نزدیک (2050-2021) و دور (2080-2051) طبق سناریوهای RCP4.5 و RCP8.5 و مقایسه آن با شرایط مبنا (2010-1981) استفاده شد. برای شبیه سازی پارامترهای هواشناسی در شرایط تغییر اقلیم از میانگین نتایج 17 مدل گردش عمومی استفاده شد. تغییر تاریخ کاشت (5 اردیبهشت، 26 فروردین، 15 اریبهشت، 25 اردیبهشت و 4 خرداد) و رقم (SC704, Simon, BC678) به عنوان راهکارهای سازگاری در نظر گرفته شدند. نتایج شبیه سازی ها نشان داد صفات روز از کاشت تا گرده افشانی و رسیدگی فیزیولوژیک، وزن خشک کل و عملکرد دانه در شرایط تغییر اقلیم نزدیک در سناریوی RCP4.5 نسبت به شرایط مبنا به ترتیب، 5.1-، 4.1-، 2.7 و 3.3 درصد و در سناریوی RCP8.5 به ترتیب، 6.2-، 5.4-، 0.66- و 3.6- درصد تغییر کرد. این مقادیر در شرایط تغییر اقلیم دور و سناریوی RCP4.5 به ترتیب، 5.2-، 5.4-، 7.1- و 16.2- درصد و برای سناریوی RCP8.5 به ترتیب، 8.8-، 9.8-، 23.1- و 45.8- درصد بودند. در هر دو دوره اقلیمی آینده و طبق هر دو سناریو با کاشت ارقام مورد بررسی در تاریخ های دیرهنگام در مقایسه با تاریخ های زودهنگام و رایج، طول مراحل نمویی کوتاه تر ولی وزن خشک کل و عملکرد دانه بیشتر بود. در بین ارقام مورد بررسی نیز در هر دو دوره اقلیمی آینده و هر دو سناریو، رقم Simon بیشترین عملکرد دانه را داشت. در مجموع با توجه به نتایج به دست آمده کاشت رقم Simon در تاریخ 4 خرداد که در هر دو دوره اقلیمی آینده و هر دو سناریو مورد بررسی بیشترین عملکرد را داشت، می تواند به عنوان راهکاری برای مقابله با اثرات منفی تغییر اقلیم بر تولید ذرت منطقه کرمانشاه پیشنهاد گردد.

    کلید واژگان: تاریخ کاشت, راهکار سازگاری, رقم, مدل CERES-Maize}
    F .Mondani *, P. Karami, R .Ghobadi
    Introduction

    Global warming directly affects agricultural production and food security (Ainsworth & Ort, 2010). Temperature controls the rate of plant metabolic processes that ultimately affect biomass production and grain yield (Hay & Walker, 1981). Although farmers are not able to control the climatic conditions, management and changes in factors such as irrigation, soil, crop varieties, activities, and technologies used in the cultivation of crops can reduce the harmful effects of climate change (Moradi et al., 2014). One of the reliable approaches to studying the effects of climate change on agricultural production is using crop growth models. The present study was conducted to simulate the effects of climate change on phonological stages and yield of maize and to investigate the possibility of mitigating the negative effects of climate change on maize by changing the sowing date and selecting suitable cultivars as management strategies for adaptation to climate change in Kermanshah region.

    Materials and Methods :

    The study was conducted in Kermanshah region conditions. The evaluated traits included days from the sowing date to anthesis, days from the sowing date to physiological maturity, total dry weight, and grain yield. In general, the results of the evaluations showed that the CERES-Maize model can accurately predict the growth and yield of maize cultivars (SC704, Simon, BC678) in different soil moisture conditions. After ensuring acceptable agreement between simulated values with observed values, the evaluated model was used to study the effects of climate change on maize production in the near future (2021-2050) and the far future (2051-2080) climate change according to RCP4.5 and RCP8.5 scenarios and comparing them with baseline conditions (1981–2010). The average of 17 general circulation models was used to simulate meteorological parameters under climate change conditions. The common sowing date for maize in the Kermanshah region is May 5. In this study sowing dates of May 5 and April 26 as early sowing dates, April 15 as the common sowing dates, and May 25 and June 4 as the late sowing dates, and maize cultivars SC704, BC678, and Simon were considered as adaptation strategies to climate change.

    Results and Discussion

    The results of simulation showed that regardless of cultivar and sowing date, traits of days from sowing date to anthesis, days from sowing date to physiological maturity, total dry weight and grain yield in the near future climate change in the scenario RCP4.5 varied as -2, -1.5, 2.7, and 3.3% and in the RCP8.5 scenario varied as, -2.9, -2.8, -0.66, and -3.6% compared to baseline conditions, respectively. These values for the RCP4.5 scenario in the far future climate change condition were -5.2, -5.4, -7.1, and -16.2 and for the RCP8.5 scenario were -8.8, -9.8, -23.1, and -45.83%, respectively. In both near and far future climate changes and under both scenarios, by sowing the studied cultivars at late dates (May 15 and May 25) compared to the early dates (April 15 and April 25) and common date (May 5), the length of the developmental period was shorter but other traits such as total dry weight and grain yield were higher. Among the studied cultivars, in both future climate changes and scenarios, the Simon cultivar had the highest grain yield. The highest duration of developmental stages and total dry weight belonged to SC704.

    Conclusion

    In general, if any of the RCP4.5 and RCP8.5 scenarios occur in the near and far future climate change periods, the sowing of the Simon cultivar should be in late dates on May 25 and will have the highest grain yield. Therefore, it can suggest as a suitable strategy to reduce the negative effects of climate change on maize production in the Kermanshah region.

    Keywords: Adaptation strategy, CERES-Maize model, Cultivar, Sowing date}
  • سجاد مرادی مقدم، حمیدرضا فلاحی*، محمدعلی بهدانی، سهراب محمودی

    شرایط نگهداری بنه مادری زعفران در طی دوره رکود تابستانه، شامل مراحل خواب حقیقی و خواب ظاهری، رشد رویشی و فرایند تولید بنه های دختری را تحت تاثیر قرار می دهد و از این رو انجام مطالعات علمی در این زمینه ضروری است. در این راستا، آزمایشی مزرعه ای در قالب طرح  بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی 99-1398 در شهرستان قاینات اجرا شد. تیمارهای آزمایش عبارت بودند از: 1- کشت بنه ها در 15 خرداد ماه و استقرار در دمای محیط، 2- کشت بنه ها در 15 خرداد ماه + مصرف بقایای گیاهی، 3- کشت بنه ها در 15 خرداد ماه + انجام آبیاری تابستانه،  4- نگهداری بنه ها در محیط آزاد (سایه و دمای 30 تا 32 درجه سانتی گراد) به مدت سه ماه و کشت آن ها در 15 شهریور، 5- نگهداری بنه ها در انکوباتور (دمای ثابت 25 درجه سانتی گراد و محیط تاریک) به مدت سه ماه و کشت آن ها در 15 شهریورماه، 6- نگهداری بنه ها در انکوباتور (با دمای متغیر 20، 25 و مجدد 20 درجه سانتی گراد و به مدت یک ماه در هر دما) و کشت آنها در 15 شهریورماه و 7- نگهداری تلفیقی بنه ها در محیط آزاد (دو ماه از 15 خرداد تا 15 مرداد) و انکوباتور (یک ماه در دمای 25 درجه سانتی گراد از 15 مرداد تا 15 شهریور) و کشت آنها در  15 شهریورماه. صفات مورد مطالعه شامل طول، تعداد و وزن برگ، تعداد و وزن کل بنه های دختری، وزن بنه دختری اصلی، متوسط وزن بنه و نیز تعداد و عملکرد بنه های دختری در گروه های وزنی مختلف بودند. نتایج نشان داد که تیمار کشت گیاه در 15 خرداد همراه با مصرف بقایای گیاهی بیشترین مقادیر طول و تعداد برگ (به ترتیب 35 سانتی متر و 9 عدد در بنه) را سبب گردید. انکوباسیون بنه ها در دمای متغیر و سپس کشت آنها در شهریور منجر به افزایش معنی دار وزن کل بنه های دختری شد، در حالی که  انکوباسیون در دمای ثابت و کشت در شهریورماه بیشترین اثر را بر تعداد بنه در واحد سطح داشت (2022 عدد در متر مربع). بیشترین و کمترین مقدار متوسط وزن هر بنه دختری به ترتیب در تیمارهای کشت در خرداد + مصرف بقایای گیاهی (23/7 گرم) و انکوباسیون در دمای ثابت (22/2 گرم) + کشت در شهریور حاصل شد؛ که در مقایسه با متوسط وزن بنه های مادری کشت شده (15 گرم) کاهش یافت. تیمار کاشت در خرداد + مصرف بقایای گیاهی باعث کاهش تعداد بنه های ریز با وزن کمتر از 6 گرم و افزایش تعداد بنه های دختری در گروه های وزنی 9 تا 12 و 12 تا 15 گرم شد. نگهداری بنه های مادری در دمای متغیر انکوباتور + کشت در شهریور منجر به افزایش تعداد و عملکرد بنه های دختری با وزن بیش از 15 گرم شد. در مجموع، تیمارهای کاشت بنه در خرداد همراه با مصرف بقایای گیاهی و نگهداری بنه های مادری در دمای متغیر انکوباتور و سپس کاشت آنها در شهریور که به ترتیب 66  و 61 درصد از عملکرد بنه های دختری تولید شده در آن ها در گروه های وزنی بیش از 9 گرم قرار گرفتند، به عنوان تیمارهای برتر از نظر بهبود رشد بنه های دختری زعفران شناسایی و معرفی شدند.

    کلید واژگان: : آبیاری تابستانه, انکوباسیون, بنه, تاریخ کاشت, مالچ}
    Sajjad Moradi Moghaddam, HamidReza Fallahi *, MohammadAli Behdani, Sohrab Mahmoodi

    The storage conditions of saffron mother corms during the summer dormancy period, including natural and pseudo-dormancy stages, can probably affect the vegetative growth and the production of replacement corms (RC), which has not received enough attention in previous scientific studies. This experiment was carried out as a complete randomized block design with seven treatments and three replicates during the 2019 growing season in Qaen, Iran. Experimental treatments were three types of corm storage inside the soil [corm planting on 5th June (A) with natural soil temperature as control, A + summer irrigation on 5th August, and A + mulch application obtained from wheat residues at the rate of 8 ton.ha-1)] and four types of corm storage outside the soil [corm storage at room (ambient temperature) for three months started from 5th June + corm planting on 5th September (B), corm storage in constant temperature (25 oC and relative humidity of ~40 %) in incubator for three months + B, three months corm storage at variable temperature in incubator (one month in 20, 25 and 20 oC) + B and corm storage in room temperature (up to 5th August) and incubator (up to 5th September) + B. The studied traits were the length, number, and weight of leaves, the number and weight of the total RC, the weight of the main RC, the average weight of RCs, and the number and yield of RCs in different weight groups. The results showed that mulch application caused the highest length and number of leaves (35 cm and 9 No per plant, respectively). Incubation of corms at variable temperatures led to a significant increase in the total weight of RC. In contrast,  incubation at constant temperature had most significant effect on the number of RC (2022 corms per m2). The highest and the lowest mean weights of RC were obtained in the mulch application (7.23 g) and incubation at constant temperature (2.22 g), respectively. Plant residue treatment (mulch) decreased the number of small RC (less than 6 g) and increased the number of RC in the weight groups of 9-12 and 12-15 g. Incubation of mother corms at variable temperatures led to an increase in the number and yield of RC weighing more than 15 g. Overall, the treatments of plant residue consumption and storage of mother corms at incubator with variable temperatures, in which 66% and 61% of the RC yield was in groups weighing more than 9 g, respectively, were the best experimental treatments in terms of improving the growth of RC.

    Keywords: Corm, Incubation, Organic mulch, planting date, Summer Irrigation}
  • معصومه مکوندی، عبدالمهدی بخشنده، علی مشتطی*، محمدرضا مرادی تلاوت، آیدین خدایی جوقان
    سابقه و هدف
    به منظور بهبود حاصلخیزی خاک، افزایش ظرفیت نگهداری آب و عناصر غذایی در خاک و همچنین بهبود رشد و عملکرد گیاهان، مصرف کودهای آلی مختلف در خاک با توجه به مشکل کمبود مواد آلی در بیش تر خاک های ایران، اهمیت زیادی دارد. با این حال، کودهای آلی به تنهایی قادر به تامین نیاز گیاهان نبوده و به اندازه کافی در دسترس کشاورزان نیستند. از طرف دیگر مصرف زیاد کودهای شیمیایی باعث آلودگی محیط زیست و افزایش هزینه تولید می شود. بنابراین، جهت استفاده کارآمد و موثر از کودهای آلی و شیمیایی و دستیابی به کشاورزی پایدار، مصرف تلفیقی کودهای آلی و شیمیایی توصیه شده است. با توجه به اثر تنش گرمای آخر فصل بر کاهش تولید گندم در خوزستان و همچنین اثر کاهش مصرف کودهای شیمیایی و افزایش مصرف کودهای آلی و بیولوژیک بر سلامت بوم نظام های زراعی، این آزمایش با هدف بررسی اثر مصرف تلفیقی کود شیمیایی نیتروژن با کود آلی کمپوست بقایای نیشکر و کاربرد باکتری محرک رشد (PGPR) در شرایط گرمایی آخر فصل بر رشد و عملکرد گندم طراحی و اجرا شد.
    مواد و روش ها
    این پژوهش به منظور بررسی واکنش عملکرد و اجزای عملکرد گندم چمران 2 به مصرف تلفیقی کود شیمیایی نیتروژنه با کمپوست بقایای نیشکر و باکتری های محرک رشد تحت اثر تنش گرمای آخر فصل اجرا شد. آزمایش به صورت کرت های دو بار خرد شده (اسپلیت اسپلیت پلات) در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی 1401-1400 در مزرعه پژوهشی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان اجرا شد. عوامل آزمایشی شامل سه تاریخ کاشت یک آذر، 20 آذر و 10 دی در کرت های اصلی؛ شش سطح مصرف تلفیقی کود شیمیایی نیتروژنه (اوره) با کود آلی کمپوست بقایای نیشکر شامل شاهد (بدون کود شیمیایی و آلی)، 100 درصد کود شیمیایی، 75 درصد کود شیمیایی+ 25 درصد کود آلی، 50 درصد کود شیمیایی+ 50 درصد کود آلی، 25 درصد کود شیمیایی+ 75 درصد کود آلی و 100 درصد کود آلی در کرت های فرعی و دو سطح کاربرد و عدم کاربرد باکتری های محرک رشد (PGPR) در کرت های فرعی فرعی بود. هر کرت فرعی به طول 3 متر و عرض 2 متر (با مساحت 6 متر مربع) و شامل 10 خط کشت به فاصله 20 سانتی متر از هم بود. فاصله بین کرت های اصلی و فرعی نیم متر و فاصله بین بلوک ها دو متر در نظر گرفته شد. پس از رسیدگی فیزیولوژیک، گیاهان برداشت شد و صفات مورد نظر اندازه گیری شدند.
    یافته ها
    تجزیه واریانس نشان داد که اثر تاریخ کاشت و اثر مصرف تلفیقی کود شیمیایی با کود آلی کمپوست نیشکر بر تمام صفات اندازه گیری شده در سطح احتمال یک درصد معنی دار شد، همچنین اثر باکتری محرک رشد بر تمامی صفات مورد بررسی به جز شاخص برداشت معنی دار گردید. مقایسه میانگین نشان داد که بیشترین عملکرد دانه (5663 کیلوگرم در هکتار) در تاریخ کشت یک آذر و مصرف تلفیقی 50 درصد کود شیمیایی+ 50 درصد کود آلی و کمترین مقدار آن (1155 کیلوگرم در هکتار) در تاریخ کاشت 10 دی و عدم مصرف کود شیمیایی بود. به طور کلی تاخیر در کاشت و وقوع تنش گرمایی آخر فصل، باعث کاهش عملکرد دانه شد ولی در تاریخ های کاشت مختلف، مصرف تلفیقی 50 درصد کود شیمیایی+ 50 کود آلی، موجب افزایش عملکرد دانه گندم گردید.
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج بدست آمده برای تعدیل اثر تنش گرمای آخر فصل و همچنین کاهش مصرف کودهای شیمیایی و دستیابی به کشاورزی پایدار و بهبود رشد و عملکرد گندم، مصرف تلفیقی کود شیمیایی نیتروژنه با کود آلی کمپوست بقایای نیشکر و کاربرد باکتری محرک رشد می تواند توصیه شود.
    کلید واژگان: اوره, تاریخ کاشت, خوزستان, تغذیه تلفیقی, کود زیستی}
    Masoumeh Makvandi, Abdul Mahdi Bakhshandeh, Ali Moshatati *, Mohammad Reza Moradi Telavat, Aidin Khodaei Joghan
    Background and objectives
    In order to improve soil fertility, increase the capacity to hold water and nutrients in the soil, as well as improve the growth and yield of plants, the use of different organic fertilizers in the soil has great importance due to the problem of lack of organic matter in most soils of Iran. However, organic fertilizers alone are not able to meet the needs of plants and are not sufficiently available to farmers. On the other hand, the high consumption of chemical fertilizers causes environmental pollution and increases production costs. Therefore, in order to efficiently and effectively use organic and chemical fertilizers and achieve sustainable agriculture, combined use of organic and chemical fertilizers is recommended. Considering the effect of heat stress at the end of the season on the reduction of wheat production in Khuzestan, as well as the effect of reducing the use of chemical fertilizers and increasing the use of organic and biological fertilizers on the health of agricultural ecosystems, this experiment aims to investigate the effect of combined use of nitrogen chemical fertilizer with sugarcane residue compost and the application of growth promoting bacteria (PGPR) in late season heat conditions on the growth and yield of wheat were designed and implemented.
    Materials and methods
    This research was carried out in order to investigate the response of Chamran 2 wheat yield and yield components to combined use of nitrogen chemical fertilizer with sugarcane residue compost and growth promoting bacteria under the effect of late season heat stress. The experiment was carried out in the form of split-split plots in the form of a basic design of randomized complete blocks with three replications in the crop year of 2021-2022 in the research farm of Agricultural Sciences and Natural Resources University of Khuzestan. The experimental factors include three planting dates on December 1, December 20 and December 10 in the main plots; Six levels of combined use of nitrogen chemical fertilizer (urea) with organic fertilizer, sugarcane residue compost, including control (without chemical and organic fertilizer), 100% chemical fertilizer, 75% chemical fertilizer+ 25% organic fertilizer, 50% chemical fertilizer+ 50% organic fertilizer, 25% chemical fertilizer+ 75% organic fertilizer and 100% organic fertilizer in sub-plots and two levels of application and non-application of growth promoting bacteria (PGPR) in sub-plots. Each sub-plot was 3 meters long and 2 meters wide (with an area of 6 square meters) and included 10 crop lines at a distance of 20 cm from each other. The distance between the main and sub plots was half a meter and the distance between the blocks was considered to be two meters. After harvest maturity, the plants were harvested and the desired traits were measured.
    Results
    Analysis of variance showed that the effect of sowing date and the combined use of chemical fertilizer with organic fertilizer of sugarcane residue compost were significant on all measured traits. Also, the effect of plant growth promoting rhizobacteria was significant on all the measured traits except harvest index. Mean comparison showed that the highest grain yield (5663 kg/ha) was in the sowing date of 1 December and the use of 50% chemical fertilizer+ 50% organic fertilizer and the lowest grain yield (1155 kg/ha) was in the planting date of 10 December and no use of chemical and organic fertilizers. In general, the delay in planting and the occurrence of heat stress at the end of the season caused a decrease in grain yield, but in different planting dates, the combined use of 50% chemical fertilizer+ 50% organic fertilizer increased wheat grain yield.
    Keywords: Bio-fertilizer, Integrated nutrition, Khuzestan, Sowing date, Urea}
  • سید نادر موسویان*، حمدالله اسکندری، کامیار کاظمی

    تنش گرما در طول دوره پر شدن دانه می تواند به کاهش عملکرد دانه گندم منجر شود. بر این اساس، به منظور بررسی اثر احتمالی مصرف کود نیتروژن و روی بر کاهش اثرات تنش گرما بر صفات فیزیولوژیکی، عملکرد و محتوای پروتئین دانه گندم رقم چمران، آزمایشی در مزرعه آموزشی و پژوهشی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان در پاییز سال زراعی 98-1397 به صورت کرت های دوبار خرد شده در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با چهار تکرار اجرا شد. عوامل آزمایشی شامل سه تاریخ کاشت اول آذر، بیستم آذر و دهم دی در کرت های اصلی، چهار مقدار نیتروژن (صفر، 75، 150 و 225 کیلوگرم در هکتار نیتروژن خالص از منبع اوره) در کرت های فرعی و سه مقدار روی (صفر، 10 و 20 کیلوگرم در هکتار روی از منبع سولفات روی) در کرت های فرعی فرعی بودند. نتایج نشان داد که تاخیر در کاشت (از اول آذر)، منجر به کاهش معنی دار (P≤0.01) پروتئین دانه، شاخص سبزینگی برگ، شاخص پایداری غشای سلول، عملکرد دانه، عملکرد زیستی و شاخص برداشت شد. مصرف نیتروژن باعث کاهش اثرات تنش گرما بر عملکرد دانه گندم شد به طوری که با مصرف 75، 150 و 225 کیلوگرم نیتروژن در هکتار در کشت بیستم آذر و دهم دی، عملکرد دانه گندم به ترتیب 43، 59 و 64، 50، 70 و 55 درصد در مقایسه عدم استفاده از کود نیتروژن بهبود یافت. همچنین مصرف روی باعث کاهش اثرات تنش گرما بر عملکرد دانه گندم شد به طوری که با مصرف 10 و20 کیلوگرم روی در هکتار در کشت دیرهنگام و خیلی دیر هنگام، عملکرد دانه گندم به ترتیب 5، ،6، 35  و 40 درصد در مقایسه عدم استفاده از کود روی بهبود یافت. مصرف روی نیز اثرات تنش گرما بر عملکرد دانه گندم را از طریق افزایش وزن دانه کاهش داد و باعث افزایش وزن دانه به میزان 24 درصد شد. شاخص برداشت گندم تحت تاثیر تنش گرما حدود 18 درصد کاهش یافت. به طورکلی، در صورت تاخیر در کاشت، استفاده از عناصر غذایی روی (حداقل به میزان 10 کیلوگرم در هکتار) و نیتروژن (حداقل به میزان 150 کیلوگرم در هکتار) می تواند اثرات زیانبار ناشی از تنش گرمای انتهای فصل را در شرایط آب و هوای اهواز کاهش داده و موجب بهبود صفات فیزیولوژیک (سبزینگی و پایداری غشای سلول)، زراعی و محتوای پروتئین دانه گندم نان شود.

    کلید واژگان: تاریخ کاشت, پروتئین دانه, عملکرد دانه, عناصر کم مصرف}
    S. N. Mosavian*, H. Eskandari, K. Kazemi

    Heat stress during grain filling period can lead to the reduction of grain yield of wheat. Therefore, in order to evaluate the probable mitigative effect of nitrogen and zinc application of heat stress on physiological properties, grain yield and protein content of wheat (Chamran cultivar), a split-split plot experiment based on RCBD in four replications was carried out in an experimental field of Khuzestan Agriculture and Natural Resources University, Ahvaz, Iran during autumn of 2018-19 growing season. Experimental factors were three planting date (22 November, 11 December and 31 December) as main plot, four nitrogen levels (0 as a control, 75, 150 and 225 kg ha-1 N from urea 46%) as subplot and zinc levels (0 as a control, 10 and 20 kg ha-1 from zinc sulfate) in subplots. The results showed that the delay in planting significantly (P≤0.01) reduced grain protein, leaf chlorophyll index, cell membrane stability index, grain yield, biological yield, and harvest index. Nitrogen application reduced the effects of heat stress on wheat grain yield so that by consuming 75, 150 and 225 kg N ha-1 in cultivation, wheat grain yield was improved by 43%, 59% and 64% for 11 December cultivation date and 50%, 70% and 55% for 31 December cultivation date, respectively, compared to control fertilizer. Zinc application also reduced the effects of heat stress on wheat grain yield, where at late and very late cultivation dates, with the application of 10 and 20 kg ha-1 zinc, wheat grain yield was improved by 5%, 6%, 35% and 40%, respectively. Consumption of zinc also reduced the effects of heat stress on wheat grain yield by increasing grain weight and caused a 24% increase in grain weight. Wheat harvest index decreased by about 18% due to heat stress. Meanwhile, application of nitrogen and zinc at 150 and 10 kg ha-1, respectively, showed the greatest effect in reducing the adverse effects of terminal heat stress on the agronomical and physiological properties of wheat. In general, in case of delayed cultivation, the use of zinc (at least 10 kg ha-1) and nitrogen (at least 150 kg ha-1) can reduce the harmful effects of terminal heat stress in Ahvaz climate and improve physiological (chlorophyll content and cell membrane stability), agronomic and protein content of bread wheat.

    Keywords: Cultivation date, Grain protein, Grain yield, Micro elements}
  • محمد زمانیان*، فرید گل زردی، علی ماهرخ، فرهاد عزیزی، مسعود ترابی، ویدا قطبی، محمدعلی مفیدیان، وحید رهجو، الیاس سلطانی

    مطالعه حاضر به منظور جزیی سازی عوامل مدیریتی تاثیرگذار و تاثیرپذیر بر تولید علوفه شبدر در کشور و شناسایی عوامل محدودکننده آن انجام شد. در این مطالعه داده های به دستبه دست آمده از 68 پروژه تحقیقاتی که توسط سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی طی سال های 1388 تا 1399 در سراسر کشور اجرا شده بود، با استفاده از روش فراتحلیل (متاآنالیز) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد تاریخ کاشت 31/3- درصد، روش کاشت 82/22- درصد، گونه 14/40+ درصد، میزان بذر مصرفی (تراکم کاشت) 53/1+ درصد، تنش خشکی 16/16- درصد و مرحله فنولوژیکی برداشت علوفه 42/15- درصد از تغییرات عملکرد علوفه شبدر را توجیه نمودند. بنابراین، کاشت پاییزه در نیمه دوم شهریورماه، روش کاشت کرتی، انتخاب گونه شبدر برسیم (Trifolium alexandrinum) رقم تولیدی کرج، میزان بذر مصرفی 20-15 کیلوگرم در هکتار (برای تولید علوفه) و برداشت علوفه در مرحله فنولوژیکی 25-10 درصد گل دهی بوته ها، مهم ترین عوامل مدیریتی و زراعی در افزایش تولید علوفه شبدر در مناطق سرد و معتدل است و رعایت نکردن یکی و یا مجموعه ای از این عوامل باعث کاهش تولید علوفه شبدر و خلا عملکرد خواهد شد. به طور کلی گونه، روش کاشت و تنش خشکی به ترتیب به عنوان مهم ترین عوامل تاثیرگذار بر عملکرد علوفه شبدر در ایران شناخته شدند.

    کلید واژگان: تاریخ کاشت, تنش خشکی, روش کاشت, شبدر برسیم, میزان بذر مصرفی}
    Mohammad Zamanian *, Farid Golzardi, Ali Mahrokh, Farhad Azizi, Masoud Torabi, Vida Ghotbi, MohammadAli Mofidian, Vahid Rahjoo, Elias Soltani

    The present study is conducted to separate the effective and influential management factors in the production of clover forage in Iran and to identify its limiting factors. In this study, the data obtained from 68 research projects conducted by the Agricultural Research, Education, and Extension Organization (AREEO) throughout the country during the 2009-2020 years have been analyzed, using the meta-analysis method. The results show that planting date -3.31%, planting method -22.82%, species +40.14%, seeding rate (planting density) +1.53%, drought stress -16.16 %, and phenological stage of forage harvesting -15.42% justify the amount of forage clover variation. Thus, fall planting in the middle of September, basin planting method, choosing the Berseem clover species (Trifolium alexandrinum var. Karaj), the seeding rate of 15-20 kg ha-1 (for forage production), and forage harvesting at the phenological stage of 10-25% flowering, are the most important management and agronomic factors in increasing clover forage production in cold and temperate regions, and not complying with one or a set of these factors will reduce the clover production and will cause yield gap. Overall, the species, planting method, and drought stress are respectively recognized as the most important factors affecting clover forage yield in Iran.

    Keywords: Berseem clover, Drought stress, planting date, planting method, Seeding rate}
  • علی راحمی کاریزکی، کوروش ثنایی، نبی خلیلی اقدم*

    هدف از انجام این مطالعه بررسی اثرات تغییر اقلیم بر تولید و عملکرد گیاه نخود (Cicer arietinum L.) در شهرستان گنبد در جهت سازگاری و بهبود عملکرد برای شرایط اقلیمی آینده است. در این مطالعه سناریوهای افزایش دما به میزان دو، چهار و شش درجه سانتی گراد، افزایش غلظت CO2 به میزان دوبرابر وضعیت کنونی (400 پی پی ام) و کاهش بارندگی به میزان دو درصد (نسبت به دوره پایه سال های 1993-2017) به صورت تنها و ترکیب با همدیگر در سه تاریخ کاشت مختلف (15 آذر، 15 دیی و 15 بهمن) برای شرایط دیم و آبی با استفاده از مدل شبیه سازی SSM-iLegume-Chickpea مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد افزایش دما به تنهایی سبب زودرس شدن و عدم برخورد گیاه با تنش خشکی انتهای فصل شده و افزایش عملکرد را در شرایط دیم به میزان 23/9 درصد را به دنبال دارد. اما در شرایط آبی به علت کاهش طول دوره رشد در شرایط عدم محدودیت آب سبب کاهش محصول نخود می شود. افزایش غلظت CO2 به تنهایی به دلیل نقش موثر آن در فتوسنتز، کاهش تعرق و افزایش کارآیی مصرف آب تولید دانه را در شرایط دیم 23/9 درصد و در شرایط آبی 12/3 درصد افزایش می دهد اما تحت سناریوهای اثر ترکیبی در شرایط دیم، دما در ترکیب با سطوح مختلف دی کسیدکربن باعث افزایش تولید دانه شده ولی در شرایط آبی سبب خنثی شدن افزایش تولید ناشی از افزایش غلظت CO2 می شود. مقایسه تاریخ های کاشت نیز نشان داد که تاریخ کاشت آذرماه نسبت به تاریخ های دی و بهمن ماه عملکرد بالاتری در هر دو شرایط دیم و آبی داشت.

    کلید واژگان: تغییر اقلیم, تاریخ کاشت, دما, مدل, نخود}
    Ali Rahemi-Karizaki, Korosh Sanaeii, Nabi Khaliliaqdam *

    The purpose of this study was to identify the effects of climate change on growth, development and yield of chickpea (Cicer arietinum L.) in Gonbad city in order to adapt and improve yield for future conditions. In this study scenarios of increasing temperature by two, four and six°C, increasing Co2 concentration by two percent and reducing rainfall by two percent alone and combined with each other on December, January and February planting dates for rainy and irrigated conditions. Using SSM-iLegume-Chickpea simulation model were investigated. The results showed that increasing the temperature alone in future climatic conditions will significantly decrease chickpea growth, which leads to premature and non-contact with end-season drought stress and yield increase in dry conditions. However, under irrigated conditions, crop yields decrease due to reduced growth period under water limitation conditions. Increasing Co2 concentration alone due to its effective role in photosynthesis, reduced transpiration and increased water use efficiency increased grain yield in rainfed conditions by 23.9 percent and 12.3 percent under water conditions, but under combined effects scenarios under rainfed conditions, temperature It increases grain production doubly, but under aqueous conditions the temperature increases, counteracting the increase in production due to increased Co2 concentration. Comparison of planting dates also showed that December planting date had higher yield in both dry and irrigated conditions compared to January and February.

    Keywords: Chickpea, Climate change, model, Planting date, temperature}
  • محمد محمدی لطف آباد، سید رسول صحافی*
    مقدمه و هدف

    تنش گرمای انتهای فصل به ‏عنوان یکی از تنش‏ های غیرزنده مهم، نقش بسزایی در کاهش رشد و تولید محصولات زراعی در بسیاری از مناطق دنیا از جمله مناطق مرکزی و جنوبی ایران دارد.

    مواد و روش ‏ها: 

    به ‏منظور بررسی تاثیر تنش گرمای انتهای فصل بر عملکرد و برخی صفات مرتبط با آن در ماشک تلخ، آزمایشی در سال زراعی 1400-1399 در مزرعه پژوهشی دانشگاه ولی‏عصر (عج) رفسنجان در قالب طرح بلوک‏ های کامل تصادفی با سه تکرار روی 18 اکوتیپ ماشک تلخ متعلق به استان‏ های آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، اردبیل و زنجان انجام شد. اکوتیپ‏ ها در سه تاریخ کاشت (25 بهمن، 10 اسفند و 25 اسفند ماه) کشت شدند و داده‏ های حاصل به‏ صورت تجزیه مرکب مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. تاریخ ‏های کاشت به شکلی در نظر گرفته شدند که گیاه با تنش گرمای انتهای فصل مواجه گردد. صفات مورد بررسی شامل روز تا 50 درصد گل‏دهی، روز تا پایان گل‏دهی، روز تا رسیدگی، ارتفاع ساقه، طول ریشه، وزن خشک اندام هوایی، عملکرد دانه، وزن هزار دانه و شاخص برداشت بود.

    یافته‏ ها: 

    نتایج تجزیه واریانس مرکب نشان داد که اکوتیپ ‏های مورد مطالعه از نظر همه صفات مورد ارزیابی اختلاف معنی ‏داری داشتند؛ لذا وجود تنوع ژنتیکی قابل ملاحظه‏ای در بین اکوتیپ‏ های ماشک تلخ را به اثبات رساند. با توجه به نتایج مقایسات میانگین تمام صفات ارزیابی ‏شده به ‏جز ارتفاع ساقه و طول ریشه، با تاخیر در تاریخ کاشت از 25 بهمن به 10 اسفند و 25 اسفند، تحت تاثیر تنش گرمایی انتهای فصل قرار گرفتند و کاهش یافتند اما با توجه به معنی‏ دار شدن اثر متقابل تاریخ کاشت در اکوتیپ، مقدار کاهش برای اکوتیپ ‏های مورد بررسی یکسان نبود. تجزیه خوش ه‏ای بر اساس صفات ارزیابی‏ شده در تاریخ ‏های مختلف کاشت (25 بهمن، 10 اسفند و 25 اسفند ماه) به ‏طور جداگانه انجام گرفت و در هر تاریخ کاشت اکوتیپ ‏های مورد بررسی در سه گروه‏ طبقه ‏بندی شدند.

    نتیجه‏ گیری: 

    به‏ طورکلی بر طبق نتایج اکوتیپ‏ های مراغه و بایقوت هر دو متعلق به استان آذربایجان شرقی به‏ ترتیب از لحاظ تحمل به تنش گرمای انتهای فصل برتر از سایر اکوتیپ‏ ها بودند و جهت کشت مستقیم در شرایط آب و هوایی رفسنجان و یا به ‏کارگیری در برنامه‏ های به‏ نژادی افزایش تحمل به تنش گرمای انتهای فصل توصیه می‏ شوند.

    کلید واژگان: تاریخ کاشت, تجزیه خوش ه ای, شاخص برداشت, عملکرد, ماشک تلخ}
    Mohammad Mohammadi Lotfabad, Seyyed Rasoul Sahhafi*
    Introduction and Objective

    Terminal heat stress as one of the major abiotic stresses has an important role in reducing growth and crop production in many areas of the world including central and southern Iran.

    Material and Methods

    To evaluate the effect of terminal heat stress on grain yield and some its related traits in bitter vetch, a field experiment was conducted in a randomized complete block design with three replications on 18 bitter vetch ecotypes from four provinces (East Azerbaijan, West Azerbaijan, Ardabil and Zanjan) in the Research Field of Faculty of Agriculture at Vali-e-Asr University of Rafsanjan, Iran in 2020-2021 cropping seasons. The ecotypes planted in three sowing dates (13 Feb., 28 Feb. and 15 Mar.) and the data were combined and run in a combined analysis of variance. The sowing dates were considered the plant will end with the heat of season. Days to 50% flowering, days to flowering end, days to maturing end, plant height, root length, biomass, grain yield, thousand kernel weight and harvest index were measured.

    Results

    The results of combined analysis of variance showed there were significant differences among the studied ecotypes for all traits in their reaction to terminal heat stress that were implicated high genetic diversity among ecotypes. According to the results of mean comparison of the evaluated traits, terminal heat stress (induced by delay in differnrt sowing dates) caused significant reduction in all traits except plant height and root length. Aso, the results showed that the interaction of sowing date and ecotypes had significant effects on the most of traits. Cluster analysis based on the measured traits at different sowing dates (13 Feb., 28 Feb. and 15 Mar.), was done and the studied bitter vetch ecotypes were divided into 3 groups in each sowing date.

    Conclusion

    Regarding to the results, Maragheh and Bayghout ecotypes both from East Azerbaijan in terms of tolerance to terminal heat stress were superior to other ecotypes and recommended for direct planting in Rafsanjan condition or using in breeding programs for terminal heat stress.

    Keywords: Bitter vetch, Cluster analysis, Harvest index, Sowing date, Yield}
  • مریم السادات موسوی نسب، عنایت الله توحیدی نژاد*، غلامرضا افشارمنش، حسین حیدری شریف آباد، احمد آیین
    به منظور بررسی تاثیر تاریخ کاشت بر خصوصیات زراعی و فیزیولوژیک هیبریدهای ذرت در گروه مختلف رسیدگی در منطقه جیرفت آزمایشی به صورت کرت های خرد شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی و با سه تکرار در شهرستان جیرفت در سال زراعی 97-1396 اجرا گردید. فاکتورهای آزمایشی شامل تاریخ کشت به عنوان عامل اصلی در سه سطح 27 تیر ماه، 3 مرداد ماه و 10 مرداد ماه و هیبریدهای مختلف به عنوان عامل فرعی در 10 سطح هیبریدهای زودرس، دیررس و متوسط رس (701، 703، 705، 706، 707، 201، 260، 400، 370 و 704 به عنوان شاهد) بود. نتایج نشان داد که بین هیبریدهای مورد مطالعه از نظر خصوصیات زراعی و فیزیولوژیک تفاوت معنی دار وجود داشت. بیشترین تعداد ردیف در بلال در هیبرید 706 و بالاترین تعداد دانه در ردیف در هیبرید 707 حاصل شد. تاخیر در کاشت با افزایش قطر ساقه و عملکرد بیولوژیک و کاهش ارتفاع بوته، طول بلال، تعداد ردیف در بلال، عملکرد دانه، شاخص برداشت،GDD  مورد نیاز از کاشت تا رسیدگی فیزیولوژیک و اسپد همراه بود. با تاخیر در کاشت، درصد پروتیین و تجمع پرولین افزایش پیدا کرد. بیشترین عملکرد دانه در تاریخ های کشت 27 تیر ماه در هیبرید 260 (18/24 تن در هکتار)، 3 مرداد ماه در هیبرید 201 (17/46 تن در هکتار) و 10 مرداد ماه در هیبریدهای 370 و 201 (17/4و 17/28 تن در هکتار) به دست آمد. به نظر می رسد تاریخ کاشت دیرهنگام به دلیل برخورد با دماهای نامطلوب در هنگام کاکل دهی، گرده افشانی و دانه بندی و همچنین کاهش طول دوره رویشی باعث کاهش عملکرد و اجزای عملکرد گردید.
    کلید واژگان: تاریخ کاشت, حرارت, ذرت, مورفولوژیک}
    Maryam Sadat Mousavi Nasab, Enayatollah Tohidi Nejad *, Gholamreza Afsharmanesh, Hossein Heidari Sharif Abad, Ahmad Aein
    In order to investigate the effect of planting date on agronomic and physiolocal characteristics of maize hybrids in different groups in Jiroft region of Kerman province, an experiment as a split plot in the randomized complete block design with three replications in the city of Jiroft in the crop year 2017-2018 was conducted. Experimental factors were included planting date as the main factor at three levels of July 27, August 3 and August 10 and different hybrids as a secondary factor at 10 levels of early, late and medium maturing hybrids (701, 703, 705, 706, 707, 201, 260, 400, 370 and 704 as controls). There was a significant difference between the studied hybrids in terms of agronomic and physiological characteristics. The highest number of rows per ear was obtained in hybrid 706 and the highest number of seeds per row was obtained in hybrid 707. Delaying in planting was associated by of increasing stem diameter and biological yield and decreasing of plant height, ear length, number of rows per ear, seed yield, harvest index, GDD to physiological maturity and spad. By Delaing in planting, seed protein percent and proline accumulation increased. The most seed yield was obtained on July 17 in hybrid 260 (18.24 t.ha-1), August 3 in hybrid 210 (17.46 t.ha-1) and August 10 in hybrids 370 and 201 (17.4 and 17.28 t.ha-1). It seems that the delayed planting date due to exposure to unfavorable temperatures during tillering, pollination and granulation, as well as the reduction of the growing period was decreased yield and yield components.
    Keywords: heat, Maize, Morphological, Planting date}
  • عبدالله بحرانی*، مهران ممبینی

    با هدف ارزیابی شاخص های تحمل و حساسیت به تنش گیاه برنج در واکنش به تنش گرما، آزمایشی با دو عامل تاریخ کاشت و رقم به صورت کرت های خردشده در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار در دو سال 1396 و 1397 در جنوب استان خوزستان اجرا گردید. به منظور اعمال تنش درجه حرارت بالا (تنش گرمایی) در شرایط مزرعه ای سه تاریخ کاشت 15 اردیبهشت، 5 خرداد و 25 خرداد به عنوان کرت های اصلی انتخاب گردیدند. در هر تاریخ کاشت 7 رقم برنج شامل رقم عنبوری، چمپا، دانیال، گرده، حمر و هویزه (ارقام بومی) و رقم N22 (رقم شاهد بین المللی) به عنوان کرت های فرعی کشت گردیدند. شاخص های تحمل به تنش شامل GWHSI SSI,STI,TOL بود. نتایج  نشان داد که بیشترین عملکرد دانه در تاریخ کاشت 5 خرداد با عملکرد 5737 کیلوگرم در هکتار بود که نسبت به تاریخ کاشت اول، 41.7 درصد بیشتر بود. بالاترین عملکرد دانه مربوط به رقم هویزه با میانگین 5606 کیلوگرم در هکتار بود که نسبت به ارقام چمپا و عنبوری به ترتیب 34.3 و 29.6 درصد بیشتر بود. در ارزیابی شاخص های تحمل به تنش، رقم N22 و هویزه دارای بالاترین میزان SSI و HTI، ارقام حمر و هویزه بالاترین STI و ارقام N22 و حمر کمترین TOL را نشان دادند. کمترین میانگین شاخص تحمل (SSI) در رقم هویزه و پس از آن در رقم حمر و N22 حاصل گردید. کمترین قدرت تحمل تنش گرما نیز در رقم چمپا مشاهده شد. بالاترین شاخص STI و کمترین شاخص TOL در ارقام حمر، N22 و هویزه به دست آمد. کمترین میزان GDD در هر سه تاریخ کاشت در رقم هویزه و بیشترین آن در ارقام حساس به تنش گرما (عنبوری و چمپا) اختصاص داشت. به طورکلی رقم N22، دانیال و ارقام محلی هویزه و حمر متحمل به گرما و رقم گرده رامهرمز و ارقام بومی عنبوری و چمپا حساس به گرما شناخته شدند.

    کلید واژگان: ارقام برنج, تاریخ کاشت, شاخص حساسیت به گرمای وزن دانه, عملکرد دانه}
    Abdollah Bahrani *, Mehran Mombeini
    Introduction

    Rice (Oryza sativa.L) is one of the most important grains in the world, which as one of the major food sources, provides food to more than three billion people in the world. In the near future, there are several challenges to achieve higher yields in rice plants, and one of the most basic of these challenges is increasing the average temperature of the earth's surface. Increasing the temperature indirectly reduces production by increasing water demand in areas with limited water and reducing the area under cultivation. Therefore, plant physiologists' understanding of plant physiological responses to high temperatures, as well as the selection of adaptation strategies, is an effective and very important role in rice research. In line with international research, research on introducing a diverse range of heat-tolerant rice cultivars on the one hand and finding effective physiological traits and mechanisms in tolerance or resistance of common rice cultivars in the province to this stress can play a valuable role in inactivation, modulation of negative effects or greater efficiency of the heat and light stress situation arising in the coming years. In other words, making management decisions regarding the production and use of improved cultivars, introducing native tolerant or heat-resistant cultivars and possible required changes in the temporal and spatial patterns of cultivation of cultivars, can be a significant help in combating heat stress. Therefore, this experiment was conducted to evaluate heat stress on grain yield and to study stress tolerance indices in studied cultivars in the Khuzestan region.

    Materials and methods

    In order to evaluate the stress tolerance and susceptibility indices of rice plant (Oryza sativa L.) in response to heat stress, an experiment with two factors of planting date and cultivar on the basis of split plots in a randomized complete blocks design with three replications in two years 2017 and 2018 were carried out in the south of Khuzestan province. In order to apply high temperature stress (heat stress) in field conditions, three planting dates of May 15, June 5 and June 25 were selected as the main plots. At each planting date, seven rice cultivars including Anbouri, Champa, Daniel, Pollen, Hamr, and Hoveyzeh (native cultivars) and N22 (International cultivar) were cultivated as sub-plots. Stress tolerance indices included GWHSI SSI, STI, TOL.

    Results and discussion

    The results showed that at the level of planting date, the highest grain yield was on 5 June with a yield of 5737 kg.ha-1, which was 41.7 more than the first planting date. The highest grain yield was obtained among the cultivars related to Hoveyzeh with an average of 5606 kg.ha-1, which was 34.3% and 29.6% higher than Champa and Anbori, respectively. In evaluating stress tolerance indices, N22 and Hoveyzeh cultivars had the highest SSI and STI, Hammer and Hoveyzeh cultivars showed the highest STI and N22 and Hammer cultivars showed the lowest TOL. The lowest (SSI) was obtained in Hoveyzeh cultivar and then in Hamr and N22 cultivars. The lowest heat stress tolerance was also observed in Champa cultivar. Also, the highest STI index and the lowest TOL index were obtained in Hamr, N22 and Hoveyzeh cultivars. The lowest GDD in all three planting dates was in Hoveyzeh cultivar and the highest one was in sensitive cultivars to heat stress (Anburi and Champa).

    Conclusions

    In general, heat-tolerant cultivar N22, Daniel and local cultivars Hoveyzeh and Hamr were heat-tolerant cultivar and Geredeh Ramhormoz cultivar and Anbouri and Champa (native cultivars) were identified as heat-sensitive.

    Keywords: Grain yield, Grain weight heat sensitivity index (GWHSI), Planting date, Rice cultivars}
  • سید رضا امیری*، حامد عینی نرگسه
    سابقه و هدف

    با توجه به گرمایش جهانی و تغییر اقلیم بررسی و ارزیابی کارایی راهکارهای سازگاری در شرایط اقلیمی آینده برای توسعه پایدار ضروری است. تغییر تاریخ کشت و کشت انتظاری گیاهان می‎تواند راه‎حلی مناسب برای سازگاری با شرایط تغییر اقلیم باشد. در کشت انتظاری بذرها بصورت جوانه نزده در خاک باقی می‎مانند و همراه با گرم شدن هوا با بهره‎گیری از بارندگی‎های زمستان جوانه زده و سبز می‎شوند و در نتیجه خطر سرمازدگی گیاهچه‎ها کاهش یافته و از آب خاک بطور کارآمدی استفاده می‎شود. هدف از مطالعه حاضر بررسی تاثیر تاریخ‎های کشت، به ویژه کشت انتظاری بر عملکرد نخود دیم در شرایط آب و هوایی کرمانشاه (غرب) و تبریز (شمال غرب) بود.

    مواد و روش‎ ها: 

    در تحقیق حاضر سه مدل گردش عمومی (MPI-ESM-LR، MPI-ESM-MR و NorESM1-M) تحت دو سناریوهای انتشار (RCP4.5 و RCP8.5) برای دوره 2069-2039 در دو ایستگاه کرمانشاه و تبریز استفاده شد. ریزمقیاس نمایی خروجی مدل‎های گردش عمومی با استفاده از روش ارایه شده توسط AgMIP انجام شد. رشد و نمو نخود با استفاده از مدل SSM-Chickpea شبیه‎سازی شد. پنج تاریخ کشت شامل 20 آذر به عنوان کشت انتظاری، 15 اسفند، 30 اسفند، 15 فروردین و 1 اردیبهشت به عنوان راهکار سازگاری به اثرات احتمالی تغییر اقلیم در نظر گرفته شد. صفات مورد بررسی شامل شاخص سطح برگ، تعداد روز تا رسیدگی، میانگین دما در طول فصل رشد، بارش تجمعی، تبخیر-تعرق، ماده خشک و عملکرد دانه بودند.

    نتایج و بحث:

     نتایج اعتبار سنجی مدل برای عملکرد دانه نشان داد که مدل قادر به پیش بینی مناسب عملکرد دانه بود (ضریب تبیین و ریشه میانگین مربعات خطا به ترتیب برابر با 92/0 و 14%). به طور کلی میانگین عملکرد دانه نخود در دوره پایه در تمامی تاریخ‎های کشت در تبریز 131 درصد بیشتر از کرمانشاه بود. دلایل عملکرد بیشتر در تبریز برتری شاخص سطح برگ و طول فصل رشد بود. میانگین عملکرد دانه هر دو منطقه در دوره پایه در کشت انتظاری نسبت به تاریخ‎های کشت 15 اسفند، 30 اسفند، 15 فروردین و 1 اردیبهشت به ترتیب 51/13، 30/22، 94/31 و 86/46 درصد افزایش یافت. به طور میانگین (مدل‎های گردش عمومی، سناریوهای انتشار و مناطق) در شرایط تغییر اقلیم آینده در مقایسه با دوره پایه، کشت انتظاری بیشترین افزایش (93/24 درصد) عملکرد را نسبت به سایر تاریخ‎های کشت داشت. تطبیق بهتر دوره رشدی گیاه با فصل رشد، کاهش اثرات منفی دماهای بالا بر عملکرد دانه بخصوص در طول پر شدن دانه و همچنین افزایش کارایی تعرق به دلیل دماهای پایین‎تر در طی مراحل رشد و فرار از تنش خشکی انتهای فصل دلایل برتری کشت انتظاری نخود دیم نسبت به سایر تاریخ‎های کشت بود. میانگین عملکرد دانه (منطقه، تاریخ کشت و مدل گردش عمومی) تحت سناریوهای RCP4.5 و RCP8.5 به ترتیب 97/8 و 12/14 درصد نسبت به دوره پایه افزایش یافت. افزایش عملکرد تحت شرایط تغییر اقلیم به دلیل اثرات مثبت افزایش غلظت دی‎اکسیدکربن بر فتوسنتز نخود به عنوان یک گیاه C3 بود.

    کلید واژگان: بارش تجمعی, تاریخ کاشت, دمای طول فصل رشد, عملکرد دانه}
    Seyedreza Amiri *, Hamed Eyni-Nargeseh
    Background and objectives

    According to global warming and climate change, investigating and assessing the efficiency of adaptation strategies are necessary for achieving agricultural sustainable development under future climate conditions. Change in sowing date and dormant seeding for crops can be considered as a suitable strategy to adapt with changing climate conditions. Under dormant seeding management (DSM), the seeds remain ungerminated in the soil, and germinate and emerge with the onset of warming thanks to climate change exploiting late-winter rainfalls, and consequently decreasing frost risk stress at seedling stage and increasing water use efficiency. The main objective of the current study was to investigate the effect of sowing dates especially dormant seeding on rainfed chickpea seed yield in Kermanshah (West) and Tabriz (Northwest) climatic conditions.

    Materials and Methods

    In the current study, three general circulation models (MPI-ESM-LR, MPI-ESM-MR and NorESM1) were used under two emission scenarios (RCP4.5 and RCP8.5) for the future of 2039–2069 in Kermanshah and Tabriz regions. GCM outputs were downscale by AgMIP methodology. The SSM-Chickpea model was employed to simulate the growth and development of chickpea (Soltani and Sinclair, 2011). Five sowing dates including 21 December (DSM), 6 March, 21 March, 4 April and 21 April were considered as an adaptation strategy to possible impacts of climate change. Study traits included leaf area index, number of days to maturity, mean temperature over the growing season, cumulative rainfall, evapotranspiration, biological yield, and grain yield.

    Results and discussion

    The results of model validation showed that the model was able to predict the grain yield reasonably well (R2=0.92 and RMSE=14%). Overall, averaged grain yield at all sowing dates in Tabriz was 131% more than Kermanshah in the baseline. High grain yield in Tabriz compared with Kermanshah can be attributed to more leaf area index and length of growing season. Averaged grain yield in dormant seeding was 13.51, 22.30, 31.94 and 46.86% higher compared to 6 March, 21 March, 4 April and 21 April, respectively in both locations at the baseline. On average (GCMs, emission scenarios and locations), dormant seeding had the highest grain yield (24.93%) than other sowing dates in future climate change conditions compared to baseline. The reasons of superiority of dormant seeding of chickpea compared to other sowing dates was due to coinciding of crop growth period with rainfall (Hajjarpoor et al., 2016), reduction in negative effects of high temperatures on grain yield especially during grain filling (Hajarpour et al., 2013), increasing transpiration efficiency due to lower temperatures over the growing season (Soltani et al., 2006) and escaping terminal drought stress at end of growing season. Averaged grain yield (locations, sowing dates and GCMs) under RCP4.5 and RCP8.5 scenarios increased by 8.97 and 14.12% compared to baseline. Increasing grain yield was due to the positive effects of boosting the carbon dioxide concentration on the photosynthesis rate of chickpea as a C3 plant under changing climate (Meghdadi et al., 2014).

    Keywords: Cumulative rainfall, Sowing date, Seed yield, Temperature during growing season}
  • حمیدرضا فلاحی*، علیجان سالاریان

    این پژوهش توصیفی به صورت مصاحبه و تکمیل پرسشنامه (125 عدد) در بین کشاورزان زعفران کار شهرستان تربت حیدریه در سال 1399-1400 انجام گرفت. هدف از اجرای این تحقیق توصیف مهم ترین دلایل بالا بودن خلاء عملکرد مزارع زعفران از طریق مقایسه مهم ترین عملیات زراعی مرتبط با زراعت این گیاه در بین سه گروه از کشاورزان (معمولی، ماهر و پیشرو یا خبره) و نیز مقایسه روش های بکارگیری شده توسط کشاورزان با توصیه های کارشناسان علم زعفران بود. تقسیم بندی کشاورزان در هر یک از سه گروه، بر اساس عملکرد کلاله در ارتباط با سن مزرعه بود. قبل از تحقیق روایی پرسشنامه تایید شد و پایایی آن نیز با استفاده از روش بازآزمایی تعیین گردید. نتایج نشان داد، هیچکدام از کشاورزان معمولی و ماهر تحصیلات کشاورزی نداشتند، در حالی که 15 درصد از کشاورزان پیشرو دارای تحصیلات کشاورزی بودند. میانگین سال های تحصیلات کشاورزان معمولی، ماهر و پیشرو به-ترتیب 1/7، 5/7 و 9/10 سال بود. بیشترین تعداد کشاورزان معمولی و ماهر (به ترتیب 2/46 و 7/35 درصد) در شهریور و بیشترین تعداد کشاورزان پیشرو (5/37 درصد) در خردادماه کشت زعفران را انجام می دهند. میانگین مصرف بنه توسط کشاورزان معمولی، ماهر و پیشرو به ترتیب 9/8، 9/8 و 5/10 تن در هکتار و میانگین مقدار توصیه شده توسط کارشناسان 4/10 تن در هکتار بود. تمامی کارشناسان زراعت زعفران روش کشت دانه تسبیحی را توصیه نمودند که به ترتیب با رویه 30، 1/43 و 4/44 کشاورزان معمولی، ماهرو پیشرو هماهنگی داشت. حداقل وزن بنه توصیه شده توسط کارشناسان کشاورزی 8 گرم بود، که از این نظر 7/18 درصد کشاورزان معمولی، 25 درصد کشاورزان ماهر و 100 درصد کشاورزان پیشرو با این توصیه هماهنگی داشتند. وجین دستی رایج-ترین روش کنترل علف های هرز در بین کشاورزان بود و توصیه اکثر کارشناسان مبنی بر حفظ بقایای برگ زعفران به عنوان مالچ، توسط بیشتر کشاورزان اعمال نمی شود. بیشتر کارشناسان بهره برداری از مزرعه به مدت 5 تا 6 سال و بیشتر کشاورزان بهره برداری به مدت 7 تا 8 سال را مناسب دانستند. در مجموع، پایین بودن سطح دانش عمومی و زراعی، روش کاشت کپه ای، کاشت بنه های مادری با وزن کم، تاریخ کاشت نامناسب و بهره برداری طولانی مدت از مزرعه از جمله مهم ترین موارد مدیریت ناصحیح مزارع زعفران خصوصا توسط کشاورزان معمولی بود.

    کلید واژگان: بسترکاذب, بنه, تاریخ کاشت, تناوب زراعی, کلاله, کود سبز}
    HamidReza Fallahi *, Alijan Salariyan

    This descriptive research was conducted as interviews using 125 questionnaires among the saffron farmers of Torbat-Heydariyeh, Iran, during 2020-2021. The aim of this study was to compare the most important agronomic operations related to saffron cultivation among three groups of farmers (ordinary, skilled and leading farmers), and to compare the methods used by the farmers with the recommendations of saffron researchers. The classification of farmers into the three mentioned groups was based on the stigma yield in relation to the field age. Before the research, the validity of the questionnaire was confirmed and its reliability was also determined using the test-retest method. The results showed that against 15% of leading farmers, none of the ordinary and skilled farmers had agricultural education. The average education of ordinary, skilled and leading farmers were 7.1, 7.5 and 10.9 years, respectively. Corm planting date of the highest number of ordinary and skilled farmers (46.2% and 35.7%, respectively) was in September, while for the leading farmers (37.5%) was in June. The average amounts of corm application by ordinary, skilled and leading farmers was 8.9, 8.9 and 10.5 ton ha-1, respectively, and the average amount recommended by researchers was 10.4 ton ha-1. All the saffron researchers recommended the corm row planting method, which is accordance with the 30, 43.1 and 44.4% procedures of ordinary, skilled and leading farmers, respectively. The minimum corm weight recommended by researchers was 8 g, which is applied by 18.7% of ordinary farmers, 25% of skilled farmers and 100% of leading farmers. Hand weeding was the most common method of weeds control among all farmers. Contrary to the recommendation of most researchers to remain saffron leaves as mulch, the leaves are mainly used as animal feed. The appropriate field age according to researcher’s recommendation was 5-6 years, while most of the farmers use the field for 7-8 years after each planting time. In general, the low level of knowledge, mass planting method (several corms in each planting point), planting of small mother corms, inappropriate planting date and long-term exploitation of the fields were the most important cases of improper field management, especially by ordinary farmers.

    Keywords: Corm, Crop rotation, false seedbed, green manure, planting date, Stigma}
  • شهاب اقبالی شاه آباد*، مهدی نصیری محلاتی، محسن جهان، معصومه صالحی

    هدف از این پژوهش تهیه مدلی برای شبیه سازی نمو کینوا (Chenopodium quinoa Willd.) و واسنجی و تعیین اعتبار آن بر اساس داده های مزرعه ای است. این تحقیق در دو منطقه استان یزد با 10 آزمایش جداگانه و در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار انجام شد. عامل‏های آزمایش شامل 5 لاین امید بخش اصلاح شده در مرکز تحقیقات شوری یزد به همراه رقم تی تی کاکا بود. نمونه گیری و یادداشت برداری ها به طور مرتب، هر سه روز یک بار و متناسب با پیشرفت مراحل فنولوژیک هر لاین انجام شد. مدلی بر اساس درجه-روز-رشد با زبان برنامه ‏نویسی FST تهیه و سپس اقدام به واسنجی و ارزیابی مدل با داده های برداشت شده از مزرعه شد. واسنجی و ارزیابی کارایی مدل با استفاده از شاخص های جذر میانگین مربعات خطا (RMSE)، ضریب تغییرات یا درصد nRMSE (CV)، شاخص توافق ویلموت (d)، کارایی مدل (ME)، میانگین انحراف از مدل (MB)، ضریب تبیین (R2)، آزمون خط 1:1 روز تا سبزشدن، گل دهی و رسیدگی فیزیولوژیک خوب برآورد شد. این مدل تعیین اعتبارشده و هم اکنون می تواند برای ارزیابی تاثیرات مختلف دمایی و فتوپریودی برای تصمیم گیری در طیف وسیعی از محیط های رشد در نظام های کشت کینوا در شرایط اقلیمی جاری و آینده مورد استفاده قرار گیرد. بنابراین از این مدل در کارهای آموزشی- تحقیقاتی و کاربردی در مزرعه می توان استفاده کرد.

    کلید واژگان: تاریخ کاشت, FST, درجه-روز-رشد}
    Sh Eghbalishahabad *, M Nasiri Mahalati, M Jahan, M Salehi
    Introduction

    Climate change is rapidly degrading the conditions of crop production. For instance, increasing salinization and aridity is forecasted to increase in most parts of the world. As a consequence, new stress-tolerant species and genotypes must be identified and used for future agriculture. Stress-tolerant species exist but are actually underutilized and neglected. Quinoa, scientifically known as Chenopodium quinoa Willd. is a member of the Amaranthaceae family. Promoting the cultivation and nutrition of quinoa will diversify food products in the country, sustainable production, increase farmers' incomes and provide part of the community's food needs. Crop simulation models have been used for various studies such as selecting the appropriate cultivar, determining the best planting date, predicting the effect of diversity and climate change on growth. Field research requires a lot of time and money, while computer simulation models can save time and money by conducting extensive experimental simulations.

    Materials and Methods

    This research was conducted in two regions of Yazd province with 10 separate experiments in the form of a randomized complete block design with 3 replications. Experimental factors included 5 promising modified lines in Yazd Salinity Research Center with Titicaca cultivar. The lines consisted of four intermediate maturity lines, numbered 1 (NSRCQE), 2 (NSRCQC), 3 (NSRCQD), and 6 (NSRCQA), one late maturity line numbered 4 (NSRCQB), and the early maturity cultivar Titicaca numbered 5. Sampling and note-taking were performed regularly, once every three days, in proportion to the progress of the phenological stages of each line. A model based on degree-day-growth was prepared in FST language. In preparing the length table, due to the short day of Quinoa, for all lines in the model up to 12.5 hours, the development rate was one, and after 13.8 hours, the development rate was zero. The base temperature in the model was 2 °C. Then, the model was calibrated and evaluated with data taken from the field.

    Results and Discussion

    RMSE (CV) coefficient of variation between 7 to 12%, root mean square error (RMSE) between 4.4 to 6.4 days, Wilmot agreement index (d) between 0.99 to 1, model efficiency (ME) between 0.96  to 0.98, the mean deviation from the model (MB) was between 0.05 to 0.08 and the coefficient of determination (R2) was between 92 % to 98%. These values indicated a good estimate of the day to flowering of quinoa with the model written in FST language, and the values of day to flowering simulated gained the necessary validity. The coefficient of variation of nRMSE (CV) is between 6.8 to 8.6%, the root mean square error (RMSE) is between 6.2 and 8.7 days, the Wilmot agreement index (d) is between 0.75 and 0.92, The mean deviation from the model (MB) was between 0.05 to 0.08 and the coefficient of determination (R2) was between 92% and 98%. These values indicated a good estimate of the day to physiological maturity with the model written in the FST language, and the day values to the simulated physiological maturity gained the necessary validity. Calibration and evaluation of model efficiency using root mean square error (RMSE), coefficient of variation or nRMSE percentage (CV), Wilmot agreement index (d), model efficiency (ME), and mean model deviation (MB), coefficient of explanation (R2), line test 1: 1 day until germination, flowering and good physiological maturity was estimated.

    Conclusion

    The results of this study indicated that, the quinoa model prepared for quinoa in terms of degree-day-growth well predicts the developmental stages (emergence, flowering and maturation) of this plant in terms of maturity (early, medium and late) and can be its help determined the appropriate planting date in different areas. This calibrated sub-model can now be used to evaluate different temperature and photoperiod effects for decision making in a wide range of growth environments in quinoa cultivation systems in current and future climatic conditions. Therefore, this sub-model can be used in educational-research and applied work in the field.

    Keywords: FST, Growing degree days, Sowing date}
  • فرود صالحی*
    تغییر تاریخ کاشت بهاره به انتظاری در زراعت دیم، کارآیی استفاده از بارش را افزایش می دهد. این مطالعه با هدف امکان سنجی کشت انتظاری ارقام تجاری نخود، در قالب طرح آماری بلوک های کامل تصادفی به صورت کرت یک بار خردشده با دو تاریخ کاشت انتظاری و بهاره در کرت های اصلی و هفت رقم نخود (توده محلی، هاشم، آرمان، آزاد، سارال، عادل و ثمین) در کرت های فرعی با سه تکرار از آذرماه سال 1395 به مدت دو سال زراعی در شهرستان بروجن اجرا شد. نتایج نشان داد که تاریخ کاشت  و رقم تاثیر معنی دار  بر وزن صد دانه، تعداد غلاف در بوته و عملکرد دانه داشتند. برهم کنش تاریخ کاشت و رقم نیز بر عملکرد دانه موثر بود. بیشترین عملکرد دانه معادل 716/9 کیلوگرم در هکتار از تاریخ کاشت انتظاری بدست آمد. در کشت انتظاری، رقم عادل بیشترین عملکرد دانه (812/9 کیلوگرم در هکتار) و در کشت بهاره رقم آرمان بیشترین عملکرد دانه (471/9 کیلوگرم در هکتار) را تولید نمودند. در مجموع به نظر می رسد که استفاده از ارقام عادل و آرمان در کشت انتظاری می تواند با افزایش 71/9 درصد عملکرد دانه نسبت به کشت بهاره و با هزینه یکسان سبب افزایش درآمد اقتصادی زارعین شود.
    کلید واژگان: ارقام جدید, نخود دیم, تاریخ کاشت, عملکرد دانه}
    F. Salehi *
    Changing planting dates from spring sowing to Entezari sowing could increase the efficiency of rain use in rainfed farming. This study aims to evaluate the feasibility of Entezari cultivation of chickpea cultivars, experiments were carried out in split plots as a randomized complete block design with three replications in two years. Two planting dates including spring and Entezari sowing and seven chickpea cultivars (Local landrace, Hashem, Arman, Azad, Saral, Adel and Sameen) were used in this study. This study was implemented from November 2016 at two cropping seasons in Boroujen region (Chaharmahal and Bakhtiari province). The results showed that planting dates and cultivars were effective on 100-seed weight, number of pods per plant and grain yield. The interaction of planting date and cultivar was also effective on grain yield (p≤0.01). The results showed that the highest grain yield was obtained from Entezari sowing date (716.9 kg ha-1). In the Entezari sowing date, Adel cultivar had the highest grain yield (812.9 kg ha-1). In spring planting date, Arman cultivar had the highest grain yield (471.9 kg ha-1). In general, it seems that the use of Adel and Arman cultivars in Entezari sowing could be increased farmers' economic income by increasing grain yields (71.9%) at the same cost as spring crops.
    Keywords: New Cultivars, Dryland chickpea, sowing date, seed yield}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال