به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه

توزیع ماده خشک

در نشریات گروه زراعت
تکرار جستجوی کلیدواژه توزیع ماده خشک در نشریات گروه کشاورزی
تکرار جستجوی کلیدواژه توزیع ماده خشک در مقالات مجلات علمی
  • علیرضا نه بندانی *، افشین سلطانی، ابراهیم زینلی، سامیه رئیسی، روح ال نجفی
    در گیاهان زراعی، توزیع ماده خشک بین برگ و ساقه در طول دوره رویشی از یک الگوی دو قسمتی پیروی می کند، در مقادیر کمتر ماده خشک کل، بخش عمده ای از ماده خشک تولید شده به برگ اختصاص می یابد، ولی در مقادیر بالای ماده خشک کل، بخش کمی از ماده خشک به برگ ها اختصاص می یابد. هدف از این آزمایش محاسبه ضرایب این الگوی دو قسمتی به منظور توصیف تسهیم ماده خشک بین برگ ها و ساقه سویا در شرایط آبیاری مطلوب و ارزیابی پایداری این ضرایب تحت تاثیر رقم و تراکم بوته بود. برای این منظور دو آزمایش در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان در سال های 1385 و 1391 اجرا شد. در آزمایش اول بذر رقم سحر به مدت های مختلف فرسوده شده و سپس کشت شدند. در آزمایش دوم دو رقم سویا (سحر و کتول) در چهار تراکم (15، 30، 45 و 60 بوته در مترمربع) کشت شدند. وزن خشک برگ و ساقه هر 10 روز یک بار اندازه گیری شدند. از مرحله سبز شدن تا مرحله شروع پرشدن دانه، الگوی دو قسمتی برای تسهیم ماده خشک بین برگ ها و ساقه ها مشاهده شد. در مقادیر کمتر وزن خشک کل، به ترتیب 59 و 41 درصد از ماده خشک تولید شده به برگ ها و ساقه ها اختصاص یافت، اما در مقادیر بیشتر ماده خشک، به ترتیب 48 و 52 درصد ماده خشک تولید شده به برگ ها و ساقه ها اختصاص یافت. مقدار متوسط 132 گرم در مترمربع ماده خشک در نقطه چرخش بین دو مرحله سبزشدن تا مرحله شروع پرشدن دانه تعیین گردید. در ارقام و تراکم های مختلف از نظر الگوی دو قسمتی توزیع ماده خشک اختلاف معنی داری وجود نداشت و این الگو توصیف خوبی از تغییرات را نشان داد، بنابراین، تسهیم ماده خشک بین برگ ها و ساقه تا مرحله توقف تولید برگ در ساقه اصلی از الگوی دو قسمتی پیروی می کند.
    کلید واژگان: تراکم بوته، توزیع ماده خشک، سویا و مدل شبیه سازی
    Nehbandani, A.R.*, A.Soltani, E.Zeinali, S. Raeisi, R.Najafi
    Recent studies have shown that dry matter partitioning between leaf and stem in vegetative growth satges of crops follows a biphasic pattern. The purpose of this experiment was to calculate biphasic pattern coefficients that describe the partitioning of dry matter between leaves and stems of soybean cultivars under irrigation conditions and assessment of the stability of these coefficients for different cultivars and and plant density. Two field experiments were conducted in the Research Field of Gorgan University of Agricultural Sciences and Natural Resources, Gorgan, Iran in 2006 and 2012 cropping seasons. In the first experiment, seed of cultivar Sahar was deteriorated in different times then sown. In the second experiment, two soybean cultivars (Sahar and Katool were sown in four densities (15, 30, 45 and 60 plant.m-2). Stem and leaf dry weights were measured every 10 days. From emergence to first-seed stage (R5), a biphasic pattern for allocation of dry matter between leaves and stems was observed. In the lower amount of total dry matter, 59% and 41% of dry matter produced was allocated to leaves and stems, respectively. Also, the mean value of 132 g.m-2 of dry matter in turning point between these two phases was determined. There were not significant differences between soybean cultivars for biphasic pattern of dry matter partitioning, and this pattern described the observed variations. Thus, it can be concluded that dry matter partitioning between leaves and stems in the termination of leaf production stage on main stem of soybean followed a biphasic pattern.
    Keywords: Partitioning of dry matter, Plant density, Simulation model, Soybean
  • فاطمه خمدی، موسی مسگرباشی، پیمان حسیبی، نعیمه عنایت ضمیر، معصومه فرزانه
    به منظور بررسی تاثیر بقایای گیاهی و سطوح مختلف کود نیتروژن بر خصوصیات بیولوژیک خاک، شاخص های کارایی نیتروژن و میزان توزیع مجدد ماده خشک در گندم، آزمایشی به صورت کرت های خرد شده در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار به اجرا درآمد. تیمارهای آزمایشی شامل کاربرد بقایای گیاهی ) %50 :CR1 کاه و کلش جو، %50 :CR2 کاه جو + ماشک گل خوشه ای)کود سبز(، CR3 : ماشک علوفه ای، CR4 : کاه کامل گندم، CR5 : کلزا + ماش )کود سبز( %25 :CR6 کاه گندم، CR7 : ماش دانه ای، CR8 : بدون کاربرد بقایا( به عنوان کرت اصلی و سطوح مختلف کود نیتروژن ) 270 :F2 ،160 :F1 و 360 :F3 کیلوگرم در هکتار از منبع اوره( به عنوان کرت فرعی در نظر گرفته شدند. نتایج حاصل از آزمایش نشان داد که کاربرد همزمان کاه و کلش جو + ماشک و بقایای کلزا + ماش باعث افزایش تنفس میکروبی و کربن بیوماس میکروبی خاک می شود. همچنین اثر متقابل بقایا و کود نیتروژن بر خصوصیات زیستی خاک معنی دار شد و افزایش کود نیتروژن تا سطح 360 کیلوگرم در هکتار در تیمار بدون کاربرد بقایای گیاهی باعث کاهش 2/ 16 درصدی تنفس و در تیمار کاربرد کاه کامل گندم سبب افزایش 8/ 11 درصدی تنفس میکروبی خاک گردید. بیشترین میزان کربن بیوماس خاک در تیمار 270 کیلوگرم در هکتار بود که با تیمار 360 کیلوگرم در هکتار تفاوت معنی داری نداشت. با افزایش کود نیتروژن از 160 تا 360 کیلوگرم در هکتار، کارایی مصرف نیتروژن، کارایی جذب نیتروژن، کارایی به کارگیری نیتروژن و شاخص برداشت نیتروژن کاهش یافت. کاربرد بقایای گیاهی، شاخص های کارایی نیتروژن را نسبت به تیمار بدون کاربرد بقایا افزایش داد. همچنین میزان توزیع مجدد ماده خشک در گندم با افزایش نیتروژن افزایش یافت در حالی که بین سطوح 270 تا 360 کیلوگرم در هکتار تفاوت معنی داری از لحاظ کارایی توزیع مجدد وجود نداشت. درنهایت تیمارهای CR2F2 و CR5F2 به عنوان تیمارهای برتر در این تحقیق معرفی شدند.
    کلید واژگان: بقایای گیاهی، تنفس میکروبی، کربن بیوماس میکروبی خاک، کارایی نیتروژن، توزیع ماده خشک
    F. Khamadi, M. Mesgarbashi, P. Hosaibi, N. Enaiat, M. Farzaneh
    In order to evaluated the effect of crop residue and nitrogen fertilizer levels on soil biological, nitrogen indices and redistribution of dry matter in wheat, experimental design with 3 replicates was employed. Treatments were crop residue (CR1: 50% barley straw, CR2: 50% barley straw vetch, CR3: vetch (green manure), CR4: 100% wheat straw, CR5: rape residue mungbean (GM), CR6: Vigna radiate (GM), CR7: 25% wheat straw, CR8: No crop residue incorporation) as main plot, and nitrogen fertilizer levels ( F1: 160, F2: 270, F3: 360 kg/ha) as subplot. The result of this research showed that the highest respiration microbial and microbial biomass carbon (MBC) were obtained in CR2: barley straw vetch (GM), and C 5: rape residue mungbean (GM) incorporation. Interaction crop residue and nitrogen fertilizer on biological soil was significant and CR8F1 treatment decreased basal respiration microbial 16.2 percentage relative to CR8F3, and CR4F1 increased BRM 11.8 percentage compared to CR4F3. Nitrogen indices decreased with increasing N fertilizer from 160 to 360 kg/ha. Crop residue incorporation increased nitrogen indices compared to No crop residue application. Dry matter redistribution increased with nitrogen applied. No difference significantbetween 270 and 360 kg N ha-1 related to redistribution efficiency. In final CR2F2 and C 5F2 were the best treatments.
    Keywords: crop residue, Microbial Biomass Carbon, microbial respiration, nitrogen indices
  • سمر خیامیم، محمد بنایان اول، حمید نوشاد، فرانک روزبه
    با استفاده از مدل ها عملکرد محصول ومصرف نهاده هایی مانند کود را می توان پیش بینی کرد و بحرانای احتمالی در آینده را برنامه ریزی و مدیریت نمود. بر اساس مدل تاثیر کود نیتروژن بر توزیع ماده خشک بین اندام هوایی و ریشه چغندرقند برآورد شد. برای ساخت مدل از اطلاعات آزمایش اجرا شده در کرج در سال 1380 استفاده گردید. ورودیای مدل تشعشع خورشیدی، نیتروژن مصرفی و برخی ویژگی های مورفوفیزیولوژیکی چغندرقند شامل راندمان مصرف نور، سطح ویژه برگ، ضریب توزیع مواد بین ریشه و اندام هوایی بود. در این مدل 11 متغیر شامل، شش پارامتر و پنج پارامتر مستقل با اثر متقابل تعریف شد که کمتر از مدل های مشابه بود. راندمان مصرف نور و سطح ویژه برگ برای منطقه کرج واسنجی شد. برای اعتبار سنجی مدل از نتایج آزمایشی طی سال های 82-80 و آزمایش دیگری در سال 1388 در کرج استفاده شد. مقادیر شبیه سازی شده ماده خشک کل و ماده خشک ریشه و پوشش گیاهی توسط مدل به مقادیر مشاهدهی به خوبی برازش یافت و تاثیر نیتروژن بر توزیع مواد بین اندام های مختلف مشخص گردید. در این مدل عملکرد شکر نیز بر اساس نیتروژن در حد مناسبی برآورد شد. جذر میانگین مربعات خطا بین مقادیر شبیه سازی شده توسط مدل با مقادیر واقعی برای ماده خشک ریشه، کل ماده خشک گیاه و عملکرد شکر به ترتیب برابر 86 /12، 57/ 17 و 62/ 20 درصد بدست آمد که نشان دهنده برازش خوب مدل به ماده خشک ریشه و کل ماده خشک گیاه و برازش مناسب به عملکرد شکر در سطوح نیتروژن مورد مطالعه بود.
    کلید واژگان: تشعشع خورشیدی، توزیع ماده خشک، شبیه سازی رشد، عملکرد شکر
    S. Khayamim, M. Bannayan Aval, H. Noshad, F. Ruzbeh
    Models can be used to predict crop yield and inputs levels such as fertilizer, in order to conduct programming for the management of probable future crisis. In this study, based on the model, the effect of nitrogen fertilizer on dry matter partitioning in shoot and root of sugar beet was predicted. For model construction, data were collected from an experiment conducted in Karaj city in 2001. Inputs consisted of solar radiation, applied nitrogen, and some sugar beet morphophysiological parameters such as radiation use efficiency (RUE), specific leaf area (SLA), and root and shoot partitioning coefficients. Eleven variables including six independent parameters and five parameters with interaction effects were determined in this model (less variable number than similar models). Radiation use efficiency and SLA were calibrated for Karaj region. For model validation, results of the experiments conducted in Karaj, in 2001-03 and 2009, respectively were used. Simulated data for total and root dry matter and also crop cover were fitted to the observed data properly and the effect of nitrogen application on dry matter partitioning into different organs was determined. In this model, the sugar yield was estimated on the basis of optimum nitrogen level. Root Mean Square Error (RMSE) for the simulated and observed data for total root and plant dry matter and sugar yield were 12.86, 17.57 and 20.62, respectively which showed optimum fitness of the model to total root and dry matter and also sugar yield for the studied nitrogen levels.
    Keywords: Dry matter partitioning, Growth simulation, Solar radiation, Sugar yield
  • ا. فرجی
    در مناطقی مانند گنبد، با تنش خشکی و گرمای انتهای فصل رشد، اختصاص ماده خشک تولید شده به اندام های زایشی مساله بسیار مهمی است. به منظور بررسی تاثیر رژیم های مختلف حرارتی و رطوبتی بر توزیع ماده خشک و شاخص برداشت کلزا آزمایشی در دو سال زراعی 86-1384 در ایستگاه تحقیقات کشاورزی گنبد اجرا شد. آزمایش به صورت اسپلیت پلات در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی در دو شرایط آبیاری تکمیلی و بدون آبیاری انجام شد. 5 تاریخ کاشت 15 آبان، 15 آذر، 15 دی، 15 بهمن و 15 اسفند در کرت های اصلی و 2 رقم هایولا 401 و آرجی اس 003 در کرت های فرعی قرار گرفتند. در هر دو سال انجام آزمایش، در شروع پر شدن دانه، میانگین ماده خشک تجمع یافته در اندام های زایشی، برگ های سبز و ساقه در شرایط آبیاری تکمیلی به طور معنی داری بیشتر از شرایط بدون آبیاری بود. از نظر درصد ماده خشک تجمع یافته در ساقه بین دو مرحله شروع گلدهی و شروع پر شدن دانه اختلاف چندانی وجود نداشت. اختلاف قابل توجه بین این دو مرحله، کاهش سهم نسبی ماده خشک تجمع یافته در برگ های سبز و افزایش آن در اندام های زایشی بود. انجام آبیاری بر میانگین شاخص برداشت تاثیر معنی داری نداشت، بلکه از طریق افزایش ماده خشک اندام های هوایی سبب افزایش عملکرد دانه شد. به دلیل داشتن شاخص برداشت بالاتر، عملکرد دانه هیبرید هایولا 401 بیشتر از رقم آرجی اس 003 بود. از روابط بین تاریخ کاشت و آبیاری تکمیلی با توزیع ماده خشک می توان در مدل سازی گیاه استفاده کرد.
    کلید واژگان: کلزا، توزیع ماده خشک، شاخص برداشت، تاریخ کاشت، آبیاری تکمیلی
    A. Faraji
    In the area with terminal heat and drought stress such as Gonbad, allocation ofproduced dry matter to reproductive organs is of great importance. In order to evaluatethe effect of different temperature and moisture regimes on dry matter distribution andharvest index ofcanola an experiment wasconducted at Agricultural Research Station ofGonbad during 2005-2007. The experiment was a RCBD arranged in a split-plot intwoconditions, i.e. supplemental irrigation and rainfed. Five sowing dates (6 Nov., 6Dec., 4 Jan., 5 Feb. and 5 Mar.) were selected as main plots and tow cultivars(Hyola401 and RGS003) werechosen as subplots. In both years of the experiment, at thebeginning of seed filling period, the mean accumulated dry matter in reproductiveorgans, green leaves and stem at supplemental irrigation was more than that ofrainfedconditions. There was not any difference for stem accumulated dry matterbetween the beginning of flowering and seed filling. The considerable differencesbetween these two stages were a decrease in realative proportion of accumulated drymatter in green leaves and an increase in accumulated dry matter in reproductive organs.Supplemental irrigation did not significantly affect the mean harvest index, but itincreased seed yield, due to an increase in aboveground dry matter. In all treatments,seed yield of Hyola401 hybrid was more than that of RGS003, due to higher harvestindex. The relations of sowing date and supplemental irrigation with dry matterdistribution, can be used incrop modeling.
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال