به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « آفت کش » در نشریات گروه « گیاهپزشکی »

تکرار جستجوی کلیدواژه «آفت کش» در نشریات گروه «کشاورزی»
  • وحیده مجیدی فر، حسین اللهیاری*، وحید حسینی نوه، خلیل طالبی
    مورچه ها حشراتی اجتماعی از خانواده Formicidae هستند و از نظر تعداد و تنوع یکی از موفق ترین حشرات محسوب می شوند. با وجود تاثیر مطلوب آنها بر اکوسیستم، گاهی به علت خسارت به محصولات کشاورزی و تاسیسات ساختمانی به عنوان یک آفت جدی تلقی می شوند. طعمه گذاری، جایگزین مناسبی برای بسیاری از روش های مرسوم کنترل مورچه ها محسوب می شود. در پژوهش حاضر، اثر طعمه های حاوی فیپرونیل، ایمیداکلوپرید و بوراکس روی کارگران مورچه  Tapinoma karavaieviدر شرایط آزمایشگاهی و در زمان های 72، 96 و 120 ساعت پس از تیمار ارزیابی شد و در ادامه، میزان زنده مانی کارگران تیمار شده با غلظت کشنده پنجاه درصد (LC50) ترکیب های مورد مطالعه در یک بازه زمانی دو هفته ای مورد مقایسه قرار گرفت. بر اساس نتایج به دست آمده، بیشترین میزان سمیت در هر سه بازه زمانی به ترتیب مربوط به فیپرونیل، ایمیداکلوپرید و بوراکس بود. علاوه بر این، ارزیابی اثر آفت کش ها روی میزان زنده مانی کارگران، بیانگر کنترل سریع تر کارگران تیمار شده با غلظت کشنده پنجاه درصد فیپرونیل(46/2 میلی گرم بر لیتر) در مقایسه با ایمیداکلوپرید(61/32 میلی گرم بر لیتر) و بوراکس (4/2654 میلی گرم بر لیتر) بود. نتایج نشان داد که اثر بخشی90 درصدی فیپرونیل و ایمیداکلوپرید به ترتیب در روزهای هفتم و یازدهم پس از تیمار اتفاق افتاد و به نظر می رسد که اثر بخشی 90 درصدی بوراکس، احتمالا در هفته سوم پس از تیمار صورت گیرد. به طور کلی پژوهش حاضر نشان داد که هر سه آفت کش مورد مطالعه، از پتانسیل کافی برای کنترل مورچه های کارگر برخوردار هستند و انتخاب مناسب ترین ترکیب، منوط به در نظرگرفتن غلظت آفت کش مورد استفاده، استراتژی کنترل و توجه به اثرات جانبی آفت کش ها خواهد بود.
    کلید واژگان: آفت کش, زنده مانی, زیست سنجی, مورچه, Tapinoma karavaievi}
    Vahideh Majidifar, Hossein Allahyari *, Vahid Hosseininaveh, Khalil Talebi
    Ants are eusocial insects of the family Formicidae and are one of the most successful insects in number and diversity. Despite their favorable impact on the ecosystem, they are sometimes regarded as serious pests due to damage to agricultural products and construction facilities. Baiting is a suitable alternative to many traditional ant control methods. In the present study, the effect of oral toxicity of fipronil, imidacloprid and borax on Tapinoma karavaievi workers was evaluated under laboratory conditions at 72, 96 and 120 hours after treatment and then the survival rate of workers treated with the LC50 of the studied compounds was compared in two weeks. According to the results, the highest oral toxicity in all three-time points was related to fipronil, imidacloprid and borax, respectively. In addition, the evaluation of the effect of pesticides on the survival of workers showed a faster control of workers treated with the LC50 of fipronil (2.46 mg ai L-1) compared to imidacloprid (32.61 mg ai L-1) and borax (2654.4 mg ai L-1). The results showed that 90% effectiveness of fipronil and imidacloprid occurred on days 7 and 11 after treatment, respectively, and it seems that 90% effectiveness of borax will probably take place in the third week after treatment. In general, the current study showed that all three studied pesticides have sufficient potential to control workers and the selection of the most suitable pesticide depends on considering the pesticide concentration, strategy of control and attention to the side effects of pesticides.
    Keywords: ant, Bioassay, Pesticide, Survival, Tapinoma karavaievi}
  • آزاده خرم دل، عباس حسین زاده*، اکبر قاسمی کهریزه، شهرام آرمیده

    سفیده بزرگ کلم (Pieris brassicae L.) یکی از آفات مهم چلیپاییان در ایران و جهان است. در این بررسی اثر حشره کش های هگزافلومورون، اسپینوزاد، آبامکتین و ایندوکساکارب روی سفیده کلم و زنبور پارازیتویید آن (Cotesia glomerata L.) مورد بررسی قرار گرفت. مقادیر LC50 حاصل از تجزیه پروبیت تاثیر غلظت های مختلف هگزافلومورون، اسپینوزاد، آبامکتین و ایندوکساکارب روی لارو سن سوم سفیده کلم بعد از 72 ساعت به ترتیب (213/0، 298/0، 330/0 و 434/0) و روی تخم سفیده کلم بعد از هفت روز (831/0، 440/0، 267/0 و 489/0) میلی لیتر در لیتر بدست آمد. در ارزیابی همان ترکیبات روی زنبور پارازیتویید بعد از هفت روز نتایج نشان داد که هگزافلومورون و ایندوکساکارب کم خطرترین و آبامکتین پر خطرترین حشره کش روی دشمن طبیعی می باشد، همچنین نتایج نشان داد موثرترین حشره کش روی لارو سن سوم سفیده کلم طی 72 ساعت هگزافلومورون بود. در بررسی میزان پارازیته شدن لاروهای سن سوم سفیده کلم تحت تاثیرغلظت های مختلف هگزافلومورون، اسپینوزاد، آبامکتین و ایندوکساکارب در مقایسه با شاهد نتایج نشان داد در غلظت های پایین هر حشره کش اختلاف معنی داری بین شاهد و تیمار حشره کش وجود ندارد، اما در غلظت های بیشتر، اختلاف معنی دار گردید و میانگین تعداد لارو سن سوم پارازیته در تیمار شاهد افزایش یافت. با توجه به نتایج این تحقیق می توان هگزافلومورون را به عنوان ترکیبی کم خطر برای زنبور پارازیتویید و موثر روی این آفت پیشنهاد کرد.

    کلید واژگان: سفیده بزرگ کلم, پارازیتوئید, آفت کش, سمیت}
    A. Khoramdel, A. Hoseinzadeh *, A. Ghaswmi Kahrizeh, SH. Aramideh

    Cabbage white, Pieris brassicae (L.) (Lepidoptera: Pieridae) is an important pest of cruciferous in Iran and the world. In this study, the effect of four insecticides; hexaflumuron, spinosad, abamectin and indoxacarb on cabbage white and its parasitoid Cotesia glomerata L. was investigated The LC50 values obtained from the analysis of probit as a result of the effect of different concentrations of hexaflumuron, spinosad, abamectin and indoxacarb on the 3rd instar larvae of P. brassicae after 72 hours were (0.213, 0.298, 0.30 and 0.434) ml/L, respectively. The LC50 values obtained from the same insecticides on eggs of P. brassicae after 7 days were (0.831, 0.440, 0.267 and 0.489) ml/l, respectively. The results of the same compounds effects on parasitoid after 7 days showed that hexaflumuron and indoxacarb are the most harmful and abamectin is the least harmful for this natural enemy. The results showed that the most effective insecticides on 3rd instar larvae of P. brassicae during 72 hours was hexaflumuron. In the study of parasitization of third instar larvae of cabbage white under the influence of different concentrations of hexaflumuron, spinosad, abamectin and indoxacarb in compared with control, results showed at low concentrations of all four insecticides, there is no significant difference between control and insecticides, but there was a significant difference in higher concentrations and the mean number of third instar larvae in the control treatment increased. According to the results of this study, hexaflumuron can be suggested as a low-risk compound for parasitoid and effective against this pest.

    Keywords: Cabbage white, parasitoid, Pesticide, Toxicity}
  • سهراب ایمانی*، آرزو پژمان، هادی استوان، شهرام حسامی

    پسته یکی از مهمترین محصولات کشاورزی کشور است که حدود 81 درصد از درآمد های غیر نفتی کشور به آن اختصاص دارد.در این تحقیق تجزیه دو افتکش متاسیستوکس و فنیتروتیون، به وسیله اشعه ماورای بنفش مورد بررسی قرار گرفت.این دو آفتکش به طور معمول با طیف وسیعی در باغات پسته کشور مورد استفاده قرار می گیرند.یکی از عمده ترین وظایف کشاورزی و گیاهپزشکی، تولید محصولاتی ایمن است، که میزان باقیمانده آفتکشها در آن ها کمتر از سطح MRL باشد.هدف این تحقیق بررسی تاثیر تشعشعات uv به همراه عامل فتوکاتالسیتی دی اکسید تیتانیوم و پراکسید هیدروژن بر تجزیه این دو سم در محصول پسته بود. تعیین باقیمانده موجود در نمونه ها با روش استخراج LLE و اندازه گیری با دستگاه GC-MS انجام شد.زمانهای آزمایش 30،60،120 و 300 دقیقه در نظر گرفته شد.نتایج نشان داد بیشترین درصد تجزیه آفتکشها مربوط به سم متاسیستوکس و تحت تاثیر UV/H2O2  و به میزان 5/38% بود.زمان بهینه در کلیه آزمایشات 300 دقیقه تعیین شد.اشعه UV به تنهایی در زمان 300 دقیقه روی سموم متاسیستوکس و فنیتروتیون در محصول پسته  باعث کاهش سم به ترتیب به میزان  2/24و1/17% شد.آزمایشات نشان داد که تجزیه سموم مورد مطالعه با استفاده از تابش اشعه ماوراء بنفش امکان پذیر است و اثر مخرب UV در ساختارهای مواد شیمیایی در آزمایشات اثبات شد.بنابراین تشعشعاتUV در یک دوز مشخص قادر به برطرف نمودن باقی مانده سموم از پسته می باشد.تلفیق عوامل UV، پراکسید هیدروژن و دی اکسید تیتانیوم به نحو موثرتری قادر به زدودن آلودگی از محصولات کشاورزی می باشد.

    کلید واژگان: پسته, سم, آفت کش, متاسیستوکس و فنیتروتیون}
    Sohrab Imani *, Arezoo Pezhman, Hadi Ostovan, Sh. Hesami

    Pistachio is one of the most important agricultural products of the country.  It is extremely important and accounts for about 81 percent of the country's non-oil revenues. In this study, the degradation of two pesticides, metacystox and fenitrithion was investigated by ultraviolet radiation. These three pesticides are commonly used in a wide range in pistachio gardens in the country. One of the most important agricultural and plant protection tasks is to produce safe crops with residual pesticides below the MRL level. The aim of this study was to investigate the effect of UV radiation combined with the photocatalytic effect of titanium dioxide and hydrogen peroxide on the degradation of these two pesticides in pistachio products.The samples were extracted by LLE method and determinated by GC-MS. Exposur times were 30, 60,120 and 300 minutes.The results showed that the highest percentage of degradation of pesticides was related to metasystox and affected by uv / H2O2 at 38.5%. The optimum time in all trials was 300 min. UV irradiation alone at 300 min time on metasistox and fenitrothion in pistachio reduced the toxin by 24/2and 17/1, respectively.Experiments showed that degradation of the studied toxins was possible using UV irradiation and the destructive effect of UV on chemical structures was proved in experiments. Therefore, UV radiation in a specific dose can remove residues of pistachio pesticides. Combined with UV agents, hydrogen peroxide and titanium dioxide can more effectively remove contamination from agricultural products.

    Keywords: Pistachio, Pesticides, poison, metasistox, fenitrothion}
  • طاهره مومنی اصفهانی*، عاطفه سادات نوابی، مجید رمضانی، محمد علیمرادی

    مطالعه ارتباط کمی ساختار-فعالیت (QSAR)  مبتنی بر الگوریتم ژنتیک رگرسیون خطی چندگانه (GA-MLR) برای پیشگویی سمیت (logIC50) و لگاریتم ضریب توزیع اکتانول-آب (logPow) برخی مشتقات کاربامات به عنوان آفت کش انجام شد. ساختار ترکیبات شیمیایی با نرم افزاز گوسین 98 و روش  هارتری فاک و سری پایه G*31-6 (HF/6-31G*) بهینه شدند. توصیفگرهای مولکولی با نرم افزار دراگون محاسبه شد. مجموعه داده ها به طور تصادفی به دو دسته آموزش و آزمون تقسیم گردیدند. مناسب ترین توصیف گرهای با استفاده از روش الگوریتم ژنتیک وبرگشتی تعیین شدند. بهترین مدل GA-MLR با استفاده از پارامترهای آماری مانند مجذور ضریب همبستگی (R2)، ضریب همبستگی تنظیم شده (R2adj)، ریشه مربعات میانگین خطا (RMSE) برای دودسته آموزش و آزمون انتخاب گردید. بهترین مدل QSAR مبتنی بر پارامترهای آماری اعتبارسنجی تقاطعی آزمون خارجی (LOO)، پارمترهای اعتبارسنجی خارجی (Q2F1, Q2F2, Q2F3) و ضریب همبستگی تطابق (CCC) برای کیفیت توانایی پیشگویی مدل GA-MLR بررسی گردید. این نتایج نشان می دهد که مدل های GA-MLR می تواند برای پیشگویی فعالیت مشتقات کاربامات مورد استفاده قرار گیرد.

    کلید واژگان: مشتقات کاربامات, QSAR, توصیف گرهای مولکولی, کولین استراز, logIC50, ضریب توزیع اکتانول-آب, آفت کش}
    Tahereh Momeni Isfahani *, Atefehsadat Navabi, Majid Ramazani, Mohammad Alimoradi

    A Quantitative Structure–Activity Relationship (QSAR) study based on Genetic Algorithm  Multiple Linear Regressions (GA-MLR) were carried out for the prediction of the toxicity (logIC50) and the logarithm of octanol-water partition coefficient (logPow) of some carbamate derivatives as insecticides. The optimized conformation of compounds were obtained at HF/6-31G* level with Gaussian 98 software. Dragon software is used to calculate molecular descriptors. A data set of these compounds was randomly divided into 2 groups: training and test sets. The QSAR models were optimized using multiple linear regressions (MLR).The most relevant molecular descriptors were collected by Genetic Algorithm (GA) and backward regression. The best GA-MLR models are obtained using statistical parameters, such as squared correlation coefficient (R2), adjusted squared correlation coefficient (R2adj), root mean square error (RMSE) values for training and test sets. The best QSAR models are obtained based on the statistical parameters Leave-one-out (LOO) cross-validation, external test set, external validation parameters (Q2F1, Q2F2, Q2F3) and the concordance correlation coefficient (CCC) were used to quantify the predictive ability of GA-MLR models. The results showed that GA-MLR models could be used to predict the activities of carbamate derivatives.

    Keywords: carbamate derivatives, QSAR, logIC50, Octanol-water partition coefficients, Insecticides}
  • محمدحسین اکبری اصل*، سید علی صفوی

    آفت کش های بیولوژیک مزیت هایی بر سموم شیمیایی دارند که از مهم ترین آن ها ایمن بودن  برای موجودات غیرهدف است. راب ها توسط تعداد فراوانی از موجودات زنده از جمله نماتدها پارازیته و یا شکار می شوند. در این پژوهش، مدیریت تلفیقی راب خاکستری Parmacella ibera توسط نماتد Phasmarhabditis hermaphrodita، متالدهید و فریکول در منطقه صومعه سرا استان گیلان بررسی شد. تیمارهای مختلف شامل شاهد،کاربرد یک مرتبه غلظت توصیه شده نماتد در ابتدای فصل،کاربرد تلفیقی یک مرتبه غلظت توصیه شده نماتد در ابتدای آزمایش و استفاده از فریکول یک هفته بعد از آن،کاربرد دو مرتبه نیم غلظت نماتد در ابتدا و یک هفته پس از آن وکاربرد تلفیقی یک مرتبه نیم غلظت نماتد در ابتدای آزمایش و یک مرتبه نیم غلظت متالدهید یک هفته بعد روی راب P. ibera بر اساس درصد راب های مرده، میانگین درصد خوردگی برگ، تعداد برگ های دارای علایم خوردگی و تعداد بوته های دارای برگ های خورده شده در هر کرت ارزیابی شد. نتایج نشان داد که بالاترین میانگین درصد مرگ و میر راب ها در تیمار استفاده از نیم غلظت نماتد و متالدهید به دست آمد. درصد خوردگی برگ بین دو تیمار نماتد + فریکول و نماتد + متالدهید تفاوت معنی داری نداشتند و این دو تیمار بهترین عملکرد را در این خصوص نشان دادند. نتایج به دست آمده از این تحقیق نشان می دهد تیمار یک مرتبه نیم غلظت نماتد در ابتدای آزمایش و یک مرتبه نیم غلظت متالدهید یک هفته بعد از آن، در تمام صفت های مورد بررسی تاثیر قابل ملاحظه ای داشته و توانسته است علاوه بر کنترل آفت، میزان خسارت آن را کاهش دهد.

    کلید واژگان: نماتد, راب, آفت کش, متالدهید, فریکول}
    M. H. Akbari Asl *, S. A. Safavi

    Biological pesticides have advantages to chemicals that safety to non-target organisms is of the most important ones. Slugs are parasitized or preyed by several organisms such as nematodes. In this research, integrated management of grey slug Parmacella ibera was assessed by Phasmarhabditis hermaphrodita, Metaldehyde and Fericol in field conditions in Someh Sara, Guilan Province. The treatments included: untreated, P. hermaphrodita recommended dose, P. hermaphrodita recommended dose + Fericol, P. hermaphrodita ½ dose and P. hermaphrodita ½ dose +Metaldehyde ½ dose on P. ibera assessed based on the percent of dead slugs, mean percent of damaged leaves, the number of leaves with damage symptoms and the number of plants with damage symptoms. Results showed the highest percent of dead slugs in P. hermaphrodita ½ dose +Metaldehyde ½ dose. Mean percent of damaged leaves was not significantly different among P. hermaphrodita treatments along with Fericol and metaldehyde. Results indicated that P. hermaphrodita ½ dose + Metaldehyde ½ dose treatment had considerable effect in all parameters on pest control besides a decrease in the damage.

    Keywords: Nematode, Slug, Pesticide, metaldehyde, Fericol}
  • محمدرضا مصطفوی، محمدرضا لشکری، سعید ایرانمنش، سیدمظفر منصوری
    پسیل معمولی پسته، Agonoscena pistaciae Burckhardt & Lauterer (Hem.: Psyllidae)، یک آفت کلیدی درختان پسته در ایران است. پوره ها و حشرات بالغ به طور مستقیم به پسته آسیب می زنند؛ آن ها با استخراج مقدار زیادی از شیره گیاهی باعث تولید عسلک و پیچیدگی برگ ها می-شوند و خسارت اقتصادی ایجاد می کنند. شناخت چندانی درباره تنوع درون گونه ای پسیل معمولی پسته در مناطق با شرایط استرس زا، مانند نواحی تحت کاربرد شدید آفت کش ها وجود ندارد. بنابراین، این مطالعه با کاربرد روش ریخت سنجی هندسی طراحی شد تا 1) تفاوت های ریخت-شناختی در شکل بال در جمعیت های تحت سطوح مختلف کاربرد حشره کش ها در استان کرمان، به عنوان عمده ترین تولید-کننده پسته دنیا و 2) ارتباط بین داده های ریخت شناختی و مولکولی (حاصل مطالعات گذشته) را بررسی کند. در این مطالعه، جمعیت های موردنظر از نواحی مختلف با سطوح شدید و کم کاربرد آفت کش جمع آوری شدند. نتایج نشان داد که شکل بال (01/0 > P) و اندازه بال (01/0 > P) بین جمعیت های مختلف با سطوح مختلف کنترل شیمیایی متفاوت است. براساس نتایج، بال باریک تر در جمعیت های پسیل پسته موجود در شرایط استرس زا دیده شد (جمعیت های با کنترل شیمیایی شدید). با وجود رشد معنی دار آلومتریک، زمانی که اندازه بال ثابت نگه داشته شد، شکل بال هنوز به طور معنی داری ثابت بود، که اهمیت نقش تغییرات ژنتیکی در تغییرات ریخت شناختی مشاهده شده را نشان می دهد. به علاوه، نتایج ارتباط بین داده های ریخت سنجی و مولکولی (حاصل از مطالعات گذشته) را نشان داد. براساس نتایج، ممکن است یک فرایند تکاملی مقاومت به حشره کش-ها در حال گسترش باشد، بنابراین برنامه های مدیریت مقاومت به حشره کش ها در برخی از مناطق مورد بررسی توصیه می شود.
    کلید واژگان: پسته, ریخت سنجی هندسی, تنوع زیستی, آفت کش}
    Mohammadreza Mostafavi, Mohammadreza Lashkari *, Said Iranmanesh, Seyed Mozaffar Mansouri
    The common pistachio psyllid, Agonoscena pistaciae Burckhardt & Lauterer (Hemiptera: Psyllidae), is a key pest of pistachio trees in Iran. Both psyllid nymphs and adults directly damage pistachio; they extract large quantities of sap from tree and produce honeydew and cause deformation of leaves resulting in great economic damage. Little is known about the intraspecific variation of common pistachio psyllid in regions with stressed conditions, such as areas under high levels of pesticide application. Therefore, this study using geometric morphometrics was designed to 1) evaluate morphological differences in wing shape in populations under different levels of pesticide application in Kerman province as the main pistachio producer in the world, and 2) search for a link between the morphological data and previously studied molecular data. The populations were collected from regions with high and low pesticide applications. The results showed that wing shape (P
    Keywords: Pistachio, Geometric morphometrics, Biodiversity, Pesticide}
  • احمدرضا آموزگار، محمدرضا دماوندیان*، بهنام امیری بشلی
    بالشتک معمولی مرکبات، Pulvinaria aurantii (Cockerell) مهم ترین آفت مرکبات در استان مازندران، ایران است. برای تصمیم گیری مناسب به منظور کنترل آفت محاسبه سطحی از تراکم آفت که موجب زیان اقتصادی می شود، ضروری است. سطح زیان اقتصادیP. aurantii روی پرتقال Washington navel در سال (91-1390) در ساری (شمال ایران) بررسی شد. در سال اول، شش تیمار از تراکم های مختلف کیسه تخم آفت (0، 1، 4، 7، 10 و 13) هر تیمار با هشت تکرار و در سال دوم، پنج تیمار (0، 5، 10، 15 و 20) با هفت تکرار روی برگ ها در قالب طرح کامل تصادفی ارزیابی شدند. سطح زیان اقتصادی (EIL) برای حشره کش های اتیون، کلرپایریفوس، بوپروفزین و دیازینون به ترتیب 133، 125، 110 و 131 کیسه تخم بر سرشاخه ها با شمار میانگین 1/7، 7/6، 9/5 و 7 میوه برای نسل اول در سال 1390 و 242، 228، 201 و 238 با شمار میانگین 1/7، 68/6، 88/5 و 01/7 میوه به ترتیب برای حشره کش های یادشده برای نسل اول آفت در سال 1391 و همچنین 203، 191، 168 و 200 با شمار میانگین 1/7، 68/6، 88/5 و 01/7 برای نسل دوم بالشتک در سال 1391 محاسبه شد.
    کلید واژگان: Pulvinaria aurantii, آفت کش, سطح زیان اقتصادی, کیسه تخم, میوه مرکبات}
    Ahmad Reza Amozegar, Mohammad Reza Damavandian *, Behnam Amiri Besheli
    The orange Pulvinaria scale, Pulvinaria aurantii (Cockerell) is the most important pest of citrus in Mazandaran, Iran. The calculation of economic injury level is essential for the appropriate decision to Pest control. The economic injury level (EIL) of P. aurantii on Washington navel orange was studied during two years (2011 and 2012) in Sari (north of Iran). In the first year, six treatments of different densities of pest ovisacs (0, 1, 4, 7, 10 and 13) and each treatment with 8 replications and in the second year, five treatments (0, 5, 10, 15 and 20), each treatment with 7 replications on the leaves were evaluated in a completely randomized design (CRD). Economic injury level (EIL) was calculated as 133, 125, 110 and 131 ovisacs per branches with an average number of 7.1, 6.7, 5.9 and 7 fruits for the first generation of 2011 and 242, 228, 201, and 238 ovi sacs per branches with an average number 7.1, 6.68, 5.88 and 7.01 fruits for the first generation of 2012, as well as 203, 191, 168 and 200 ovisacs per branches with an average number 7.1, 6.68, 5.88 and 7.01 fruits for the second generation of 2012, for ethion, chlorpyrifos, buprofezin and diazinon pesticides, respectively.
    Keywords: Pulvinaria aurantii, Economic injury level, pesticide, ovisac, citrus fruit}
  • سعیده سرباز، غلامحسین مروج*، محمد سیرجانی، سعید هاتفی، آرزو حیدرزاده
    کاربرد گیاهان مقاوم در مدیریت تلفیقی آفات (IPM) و سازگاری آن ها با کنترل شیمیایی در مطالعات زیادی بررسی شده است. برای بررسی نقش تلفیق کاربرد ارقام مقاوم و استفاده از حشره کش ها، تاثیر ایمیداکلوپراید (SC 35%) علیه مراحل مختلف سنی تخم، پوره و حشره کامل سفیدبالک پنبه Gennadius Bemisia tabaci روی دو رقم ترموس 14و اکرا برگ سبز پنبه (به ترتیب ارقام حساس و مقاوم پنبه نسبت به سفیدبالک پنبه) در شرایط گلخانه در سال 1392 بررسی شد. آزمایشات در شرایط دمایی C°2±24، رطوبت نسبی 5±60% و دوره نوری 16:8 (تاریکی: روشنایی) انجام شد. زیست سنجی به روش غوطه ور سازی برگ بود. نتایج این بررسی نشان داد که روی هر دو رقم حساس و مقاوم، مرگ و میر تمام مراحل سنی سفیدبالک پنبه با افزایش غلظت حشره کش افزایش یافت. تمام مراحل سنی سفیدبالک پنبه پرورش یافته روی رقم اکرا برگ سبز (رقم مقاوم) در مقایسه با حشرات پروش یافته روی رقم ترموس 14 (رقم حساس) حساسیت بیشتری نسبت به حشره کش ایمیداکلوپراید نشان دادند. شاخص LC50ایمیداکلوپراید در تخم، پوره و حشره کامل روی رقم ترموس 14 به ترتیب برابر 61/151، 66/67 و 65/112 پی پی ام و روی رقم اکرا برگ سبز به ترتیب برابر 78/135، 30/59 و 13/97 پی پی ام بود. نتایج بیانگر وجود نوعی بر هم کنش مثبت بین کاربرد گیاهان مقاوم به سفید بالک پنبه و کاربرد حشره کش ایمیداکلوپراید می باشد. لذا کاربرد توام این ها موجب کاهش مقدار سم مصرفی برای ایجاد درصد معینی از مرگ و میر در حشرات می شود . این نتایج بیانگر پتانسیل بالای کاربرد ارقام مقاوم در تلفیق با حشره کش ایمیداکلوپراید جهت مدیریت انبوهی جمعیت سفید بالک پنبه می باشد.
    کلید واژگان: ارقام مقاوم, آفت کش, برهم کنش, حساسیت, سفیدبالک پنبه, گیاه میزبان}
    Sarbaz S., Moravej G. H.*, Hedarzdea., Sirjanim., Hatefi, S
    The use of resistant plants in integrated pest management and its compatibilitywithchemicalcontrol measures has been emphasized in various studies. The effect of resistant cultivars on the efficacy of imidacloprid (SC 35%) was studied against eggs, nymphs and adults of the silver leaf whitefly, Bemisia tabaci (Gennadius) reared on Termus 14 (susceptible) and Okra (partially resistant) cotton cultivars under greenhouse conditions in 2013. Bioassays were conducted at 24±2°C, 65±5% R.H and a photoperiod of 16: 8 (L: D) using leaf- dipping method. The results indicated that mortality of all stages of B. tabaci was increased as a consequence of increase in the concentration of the insecticide. Toxicity of imidacloprid for all developmental stages of B. tabaci reared on partially resistant cultivar (Okra) was greater than those reared on Termus 14. The LC50 values of imidacloprid for the eggs, nymphs and adults reared on Termus 14 were 151.6 , 67.66 and 112.65 ppm, respectively. These values were determined for Okra as 135.78, 59.30 and 97.13 ppm, respectively. The results show a positive interaction between the use of partial resistant cotton cultivar to B. tabaci and imidacloprid. The results also show that the combined use of resistant plants and imidacloprid cause reduction of pesticide use to produce a given mortality rate. The results can be considered as the effective method for integrated management of B. tabaci.
    Keywords: Resistant cultivars, Interaction, Pesticide, Bemisia tabaci, Host, plant, Sensitivity}
  • ساسان رستگاری، محمود عالیچی، محمد امین سمیع، کامبیز مینایی، جمال سحرخیز
    شته ی (Rhopalosiphum padi L. (Hem.:Aphididae یکی ازمهمترین آفات غلات، بویژه گندم است و همه ساله با خسارت مستقیم و غیرمستقیم سبب کاهش کمی و کیفی محصول می شود. در این پژوهش اثر سمیت عصاره روناس (Rubia tinctorum L.(Rubiaceae و حنا Lawsonia inermis L (Lythraceae) و دو حشره کش متداول ایمیداکلوپرید و پیریمیکارب رویشته برگ برنج بررسی و مقایسه شد. این آزمایش در قالب طرح کامل تصادفی با 5 غلظت برای هر تیمار روی حشره کامل شته برگ برنج در دمای 2±25 درجه سلسیوس، رطوبت نسبی 5±70 درصد و دوره نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی انجام شد. کلیه آزمایش های زیست سنجی روی برگ های یکسان گیاه جو و به روش غوطه ور سازی برگ انجام شد و پس از 24 ساعت حشرات مرده شمارش شدند. نتایج نشان داد که حشره کش ایمیداکلوپرید و عصاره متانولی حنا با غلظت کشندگی 50 درصد به ترتیب 0318/0 و 53/469 گرم بر لیتر به ترتیب بیش ترین و کم ترین سمیت را نشان دادند. نتایج نشان داد عصاره هر دو گیاه و به ویژه عصاره متانولی گیاه روناس در مقایسه با حشره کش های ایمیداکلوپرید و پیریمیکارب می توانند به عنوان گزینه های انتخابی برای ایجاد یک حشره کش طبیعی جهت کنترل آفات باشند. با توجه به اینکه عصاره ها پتانسیل حشره کشی کمتری داشتند و در صورت استفاده باید در تلفیق با روش دیگر به کار گرفته شوند.
    کلید واژگان: شته, Rhopalosiphum padi, اثرات کشندگی, LC50, آفت کش, عصاره}
    Sasan Rastegari, Mahmood Alichi, Mohammad Amin Samih, Kambiz Minaei, Jamal Saharkhiz
    Rhopalosiphum padi L. (Hem.: Aphididae) is one of the most important pests damaging cereals specially wheat and lowering the quality and quantity of the production directly and indirectly each year. In this study, the toxicity effect of two extracts of Rubia tinctorum L. (Rubiaceae) and Lawsonia inermis L. (Lythraceae) is compared with two conventional insecticides, imidacloperid and pirimicarb. The study was conducted in petri dish of 8 centimeter diameter using a completely randomized design with five different concentrations for each set with four repetitions on 15 adult insects of R. padi L. (Hem.: Aphididae) 25±2 degree Celsius, relative humidity of 70±5 percent and in photoperiodic of 16 hours lightness and 8 hours darkness. All biometric studies were performed on similar and identical leaves of barley with the method of leaf immersion. The number of dead insects was counted after 24 hours. The results indicated that the insecticide imidaclorperide with fatal effects of 50%, 0.0318 and the methanol extract of henna L. inermis L. with fatal effects of 469.532 micro liter per milliliter were the most and least effective, respectively. Comparison of the results revealed that the extracts of the two plants, especially methanol extract of madder (R. tinctorum L.) with insecticide imidaclorperide and pirimicarb, have especial toxic potential to control the above said insect. Accordingly, as the extracts had less potential insecticidal potential, they should be used in conjunction with other methods.
    Keywords: Rhopalosiphum padi, Toxicity effects, LC50, Pesticide, Plant extracts}
  • کبری فتوحی*، مرتضی موحدی فاضل، اورنگ کاوسی
    سوسک برگخوار سیب زمینی، Leptinotarsa decemlineata Say، یکی از مهم ترین آفات سیب زمینی است. تغذیه حشرات کامل و لاروها از برگ های این گیاه خسارت جدی و شدیدی را به آن وارد می سازد. با توجه به این که این آفت زمستان را به صورت حشره کامل در اعماق خاک سپری می کند، هرگونه اختلال در جذب و ذخیره سازی منابع انرژی باعث تضعیف احتمالی حشرات کامل زمستان گذران و کاهش مقاومت آن ها در برابر استرس های محیطی طی فصل زمستان خواهد شد. در این تحقیق، اثر غلظت های زیرکشنده آفت کش کلرتالونیل (72 درصد) بر میزان ذخایر چربی، کربوهیدرات و پروتئین در شرایط مزرعه ای بررسی شد. آزمایشات به صورت آزمون فاکتوریل چهار متغیره، شامل غلظت سم (0، 2000، 3000 و 4000 میکرولیتر بر لیتر)، جنسیت (نر و ماده)، زمان نمونه برداری (3، 6 و 12 روز پس از سمپاشی) و تکرار سمپاشی (یک هفته پس از سمپاشی اول)، در چهار تکرار در قالب طرح کاملا تصادفی اجرا گردید. میزان قند، گلیکوژن، چربی و پروتئین موجود بر حسب میلی گرم بر گرم وزن تر بدن حشره تعیین گردید. نتایج نشان داد که ترکیب کلرتالونیل تاثیر معنی داری بر میزان چربی، گلیکوژن، قند، پروتئین و محتوای انرژی دارد (p<0.01) و از بین غلظت های مذکور غلظت 3000 میکرولیتر بر لیتر در دوازدهمین روز بعد از دومین سمپاشی بیشترین تاثیر کاهشی را بر منابع انرژی داشته است به طوری که در این غلظت میزان چربی 61/07، گلیکوژن 21/58، قند 57/22 و محتوای انرژی 54/46 درصد پس از کسر مقادیر متناظر در شاهد، کاهش یافته است. هم چنین در این غلظت میزان پروتئین 39/94 درصد افزایش داشته است. ترکیب کلرتالونیل در مجموع باعث کاهش برآیند منابع انرژی در سویک کلرادو شده است.
    کلید واژگان: قارچکش, آفت کش, چربی, کربوهیدرات, پروتئین, محتوای انرژی}
    K. Fotouhi*, M. Movahedi Fazel, A. Kavousi
    The Colorado potato beetle (CPB) is the most important pest of potato. Adults and larvae feeding on potato leaves cause economically damage to host. Since this pest overwinters as adults in soil, any disturbance in assimilation and storage of the energy resources may weaken the overwintering adults and lessen their resistance to environmental stresses during the winter. In this research, effects of sublethal concentrations of Chlorothalonil 72% SC were studied on lipid, carbohydrate and protein contents in CPB adults under field conditions. The experiments had a complete randomized four-factor factorial design. The four factors were the concentration (0, 2000, 3000 and 4000 μl/l), sex (male and female), time (3, 6 and 12 day) and number of treatment (first and second). The sugar, glycogen and lipid quantities were determined in milligram per gram of fresh weight. Results showed that Chlorothalonil affected significantly the lipids, glycogens, sugars, proteins and caloric content (p<0.01). The most reductions in bioenergetic resources were observed in adults retreated with the concentration of 3000 μl/l 12 days after second Spraying. After taking into account the control, %61.07, %21.58, %57.22 and %54.46 reduction were found in lipid, glycogen, sugar and energy content, respectively. Also in concentration of 3000 μl/l protein increased as much as 39.94%. So the chlorthalonil reduced the outcome of energy in CPB.
    Keywords: Fungicide, Pesticide, Lipids, Carbohydrates, Proteins, Caloric content}
  • محبوبه خواجه حسینی، محمد امین سمیع، کامران مهدویان

    یکی از روش های رایج بررسی اثرات زیرکشندگی آفت کش ها روی دشمنان طبیعی سم شناسی دموگرافیک می باشد. در این پژوهش اثرات جانبی عصاره های ریشه روناس (Rubia tinctorum L.) بذر شوید (Aniethum graveolens L.) و بذر باریجه ((Ferula gummosa Boiss. در مقایسه با حشره کش تیامتوکسام روی فراسنجه های جدول زندگی بالتوری سبز Chrysoperla carnea (Stephens)، به عنوان شکارگر پسیل معمولی پسته، Agonoscena pistaciae Burckardt And Lauterer، در شرایط آزمایشگاهی با دمای 2±25 درجه سلسیوس، رطوبت نسبی 5±65 درصد و دوره ی نوری 16 ساعت روشنایی و هشت ساعت تاریکی ارزیابی شد. لارو سن اول به روش برج پاشش تیمار گردید. نتایج نشان داد که اثر تیمارها بر نرخ ناخالص تولید مثل (GRR)، نرخ خالص تولیدمثل (NRR)، نرخ ذاتی افزایش جمعیت (rm)، نرخ متناهی افزایش جمعیت (λ) و متوسط مدت زمان یک نسل (T) دارای اختلاف معنی دار در سطح احتمال یک درصد بودند. میانگین نرخ خالص و ناخالص تولید مثل از بیشترین تا کمترین مقدار به ترتیب در شوید، روناس، تیامتوکسام و باریجه مشاهده شد. مقدار نرخ ذاتی افزایش جمعیت و نرخ متناهی افزایش جمعیت در شوید و سپس در روناس بیشترین و در تیامتوکسام کمترین مقدار بود، لذا پس از شوید، عصار ه ی روناس دارای مصونیت بیشتری بودند. در حالی که تیامتوکسام و باریجه اثر منفی بر فراسنجه های جمعیت داشتند. با توجه به فرضیه های این پژوهش، اثبات شد که عصاره های شوید و روناس می توانند به عنوان مواد موثر علیه آفات بکار روند در حالیکه از مصونیت نسبی برای بالتوری سبز برخوردارند.

    کلید واژگان: آفت کش, بالتوری سبز, پسیل معمولی پسته, جدول زندگی, عصاره گیاهی}
    M. Khajehoseini, M. Amin Samih, K. Mahdian

    Demographic toxicology is a common method for investigation on the sub lethal effects of pesticides on natural enemies. The side effects of plant extracts from root of madder (Rubia tinctorum L.)، seeds of dill (Aniethum graveolens L.) and seeds of Galbanum (Ferula gummosa Boiss.) in comparision with thiamethoxam were evaluated on life table parameters of C. carnea as Agonoscena pistaciae predator، under laboratory conditions at 25± 2، 65± 5% RH and 16:8 (L: D) photoperiod. The first instar larvae were assayed using Potter Spray Tower method.. Results showed significant differences (p≤0. 01) among treatments for gross reproductive rate (GRR)، net reproductive rate (R0 or NRR)، intrinsic rate of increase (rm)، finite rate of increase (λ) and mean generation times (T). The highest to lowest of gross and net reproductive rate were observed in A. graveolens، R. tinctorun، thiamethoxam and F. gummosa parviflora، respectively. The maximum intrinsic rate of increase (rm) and finite rate of increase (λ) were observed in A. graveolens and R. tinctorun and minimum in thiamethoxam. Thus، the immunity was observed in A. graveolens and R. tinctorun respectively while thiamethoxam and F. gummosa showed the highest inhibiting effect on stable population growth parameters. Two extracts، A. graveolens and R. tinctorun were the best choices، because of their immunity on C. carnea as a biological control agent.

    Keywords: Pesticides, Chrysoperla carnea, Agonoscena pistaciae, Life table, Plant extracts}
  • محمدکاظم ایرانی نژاد، محمد امین سمیع
    تاثیر آفت کش ها بر میزان باروری دشمنان طبیعی، یکی از مهمترین اثرات غلظت های زیرکشنده آفت کش ها می باشد. در این پژوهش اثرات جانبی دو آفت کش هگزافلومورون، پی متروزین و کنه کش اسپیرودیکلوفن و چهار عصاره گیاهی استبرق Calotropis procera (Willd.) R. Br. (Asclepiadaceae)، کلپوره،Teucrium polium L. (Lamiaceae)، آویشن Thymus vulgaris L. (Labiatae) و شاه تره Fumaria parviflora Lam. (Fumariaceae) بر بقا و شاخص های تولید مثلی بالتوری سبز Chrysoperla carnea Stephens در دمای 2±26 درجه سلسیوس، رطوبت نسبی 5±60 درصد و دوره روشنایی 8: 16 بررسی شد. بدین منظور 154 تخم بالتوری به روش غوطه وری و 40 لارو سن سه با روش تماسی در معرض محلول سم و عصاره قرار گرفتند. نتایج نشان دادند که طول دوره زندگی در تیمار مرحله تخم در تیمار های آویشن، شاتره، هگزافلومورون، اسپیرودیکلوفن، پی متروزین، کلپوره، استبرق، آب و استون (شاهد) به ترتیب 69، 78، 97، 98، 100، 104، 105، 106 و 106 روز بود. همچنین حداکثر دوره بقای حشرات کامل 83 روز برای استبرق و حداقل آن 47 روز برای آویشن مشاهده شد. تاثیر تیمارها در مرحله تخم روی شاخص های تولید مثلی افراد ماده نیز نشان داد که بالاترین نرخ خالص بارآوری برای پی متروزین (59/519) و کمترین آن برای آویشن (10/231 عدد) تخم بود. بیشترین تعداد کل تخم به ازای هر ماده در روز برای پی متروزین (00/7) و کمترین مقدار برای آویشن (96/3 عدد) بود. همچنین، بیشترین مقدار تخم بارور به ازای هر ماده در روز برای اسپیرودیکلوفن (15/6) و کمترین مقدار برای آویشن (93/2) عدد بود. با توجه به فرضیه های پژوهش حاضر، اثبات شد که عصاره استبرق با مصونیت نسبی برای بالتوری سبز می تواند علیه آفات به کار رود.
    کلید واژگان: بالتوری سبز, آفت کش, عصاره, جدول زندگی}
  • نجمه علی محمدی داورانی، محمد امین سمیع*، حمزه ایزدی

    کفشدوزک Hippodamia variegata (Goeze) (Col: Coccinellidae) یکی از دشمنان طبیعی پسیل معمولی پسته است. سم شناسی دموگرافیک یکی از روش های متداول برای ارزیابی اثرات زیر کشندگی آفتکشها روی دشمنان طبیعی است. با توجه به مصرف دو آفتکش هگزافلومرون و اسپیرودایکلوفن در باغ های پسته، در این پژوهش اثرات جانبی این دو آفتکش روی دموگرافی کفشدوزک Hippodamia variegata تیمار شده در مرحله تخم در شرایط کنترل شده (دمای1 ± 26 درجه سانتی گراد و رطوبت نسبی 5± 65 درصد و دوره نوری 16 ساعت روشنائی و 8 ساعت تاریکی) بررسی گردید. بدین منظور 120 تخم تازه، به روش غوطهورسازی با غلظت توصیه شده مزرعه درون ظروف پتری 6 سانتیمتری تیمار و آب مقطر به عنوان شاهد استفاده شد. نتایج این پژوهش نشاندهنده وجود تفاوت معنیدار بین تیمارها بر اساس پارامترهای نرخ ناخالص و خالص تولید مثل، نرخ ذاتی افزایش جمعیت، نرخ متناهی افزایش جمعیت، نرخ تولد و مدت زمان دو برابر شدن یک نسل میباشد. نرخ ناخالص تولید مثل به ترتیب 38/0±43/24، 49/0±67/55، 66/0±12/48 در تیمار هگزافلومرون، اسپیرودایکلوفن و شاهد بهدست آمد. همچنین نرخ ذاتی افزایش جمعیت به ترتیب 006/0±086/0،004/0±1086/0، 007/0±1232/0 و مدت زمان دوبرابر شدن یک نسل 51/0±62/8، 25/0±54/6، 29/0±88/5 برای تیمارهای هگزافلومرون، اسپیرودایکلوفن و شاهد بهدست آمد. بر این اساس هگزافلومرون بیشترین اثر منفی را روی نرخ ذاتی افزایش جمعیت نشان داد.

    کلید واژگان: آفت کش, جدول زندگی, کفشدوزک, Hippodamia variegata}
    N. Alimohammadi Davarani, M.A. Samih, H. Izadi

    The Lady beetle، Hippodamia variegata is one of the natural enemies of Agonoscena pistaciae. Demographic toxicology is a common method for evaluating sublethal effects of insecticides on natural enemies. Regarding to use of hexaflumuron and spirodiclofen in pistachio gardens، present study conducted to evaluate the side effects of the pesticides on demographic parameters of H. variegata under controlled conditions (26 ±10C، 65±5% RH and 16:8h L: D). For this purpose، 120 fresh eggs were treated with field recommended concentration of insecticides and treated into Petri dishes 6 cm with distilled water was used as control، by dipping method. Results has shown that there were significant differences among treatment for gross reproductive rate (GRR)، net reproductive rates (R0)، intrinsic rate of increase (rm)، finite rate of increase (ג)، intrinsic birth rate (b) and doubling time (DT) parameters. The gross reproduction rates were estimated 24. 43±0. 38، 55. 67 ±0. 49 and 48. 11±0. 66 in hexaflumuron، spirodiclofen and control respectively. In addition، rm were estimated 0. 086±0. 0067، 0. 1086±0. 0045 and 0. 1232±0. 007، Moreover، DT values were recorded as 8. 62±0. 51، 6. 54±0. 25 and 5. 88±0. 29 as above mentioned، respectively. According to this experiments، hexaflumuron had higher negative effect on intrinsic rate of H. variegata and it will be suggested that to be considered in integrated pest management.

    Keywords: Agonoscena pistaciae, Demographic parameters, Hexaflumuron, Hippodamia variegata, Life table, Spirodiclofen}
  • محمدکاظم ایران نژاد، محمد امین سمیع، خلیل طالبی جهرمی، علی علیزاده
    یکی از روش های رایج بررسی اثرات غیرکشندگی آفت کش ها بر دشمنان طبیعی سم شناسی دموگرافیک می باشد. در این پژوهش اثرات جانبی عصاره های گیاهی استبرقCalotropis procera (Willd.) R. Br. (Asclepiadaceae)‎، کلپورهTeucrium polium L (Lamiaceae)‎، آویشنThymus vulgaris L. (Labiatae)‎ و شاه ترهFumaria parviflora Lam. (Fumariaceae)‎ در مقایسه با آفت کش های هگزافلومورون، پی متروزین و اسپیرودیکلوفن روی پارامترهای جدول زندگی بالتوری سبز Chrysoperla carnea در شرایط کنترل شده ارزیابی شد. بدین منظور 154 تخم بالتوری به روش غوطه وری در معرض محلول سم و عصاره قرار گرفت. نتایج نشان داد که نرخ ناخالص تولید مثل، نرخ خالص تولیدمثل، نرخ ذاتی افزایش جمعیت، نرخ متناهی افزایش جمعیت، نرخ ذاتی تولد و مدت زمان دو برابر شدن جمعیت دارای اختلاف معنی دار و نرخ ذاتی مرگ و متوسط مدت زمان یک نسل فاقد اختلاف معنی دار در سطح یک درصد بودند. میانگین نرخ ناخالص تولید مثل از بیشترین تا کمترین مقدار به ترتیب در پی متروزین، اسپیرودیکلوفن، کلپوره، استبرق، آویشن، هگزافلومورون و شاتره مشاهده شد. مقدار نرخ ذاتی افزایش جمعیت، نرخ متناهی افزایش جمعیت و نرخ ذاتی تولد نیز در پی متروزین بیشترین و در شاتره کمترین مقدار بود. لذا پس از پی متروزین، اسپیرودیکلوفن و عصاره های استبرق، کلپوره و آویشن دارای مصونیت بیشتری بودند در حالی که هگزافلومرون و شاتره اثر منفی بر پارامتر های جمعیت داشتند. با توجه به فرضیه های پژوهش حاضر، اثبات شد که عصاره های استبرق و کلپوره می توانند به عنوان مواد موثر علیه آفات بکار روند در حالیکه مصونیت نسبی برای بالتوری دارند.
    کلید واژگان: جمعیت پایدار, آفت کش, بالتوری سبز, عصاره گیاهی, جدول زندگی}
    Mohammad Kazem Iran Nejad, Mohammad Amin Sami, Khalil Talebi Jahromi, Ali Alizadeh
    Demographic toxicology is a common method for an investigation of the sub lethal effects of pesticides on natural enemies. The present study was conducted to evaluate the side effects of the extracts of Calotropis procera (Willd.) R. Br. (Asclepiadaceae), Teucrium polium L. (Labiatae), Fumaria parviflora Lam. (Fumariaceae) and Thymus vulgaris L. (Labiatae) in comparison with three pesticides: Hexaflumuron, Pymetrozin and Spirodiclofen on life table parameters of Chrysoperla carnea (Stephens) under controlled conditions. One hundred and fifty four fresh eggs were treated through dipping method. Results showed significant differences (p≤0.01) among treatments for Gross Reproductive Rate (GRR), net reproductive rate (R0), intrinsic rate of increase (rm), finite rate of increase (λ), intrinsic birth rate (b) and Doubling Time (DT), while it showed no significant difference for intrinsic death rate (d) and mean generation time (T) parameters. The highest to lowest gross reproductive rates were observed in Pymetrozin, Spirodiclofen, T. polium, C. procera, T. vulgaris, hexaflumuron and F. parviflora respectively. The maximum of net reproductive rate, finite rate of increase and intrinsic birth rate were observed in Pymetrozin while a minimum in F. parviflora. Thus, the immunity was observed in pymetrozin, C. procera, T. polium and T. vulgaris respectively while Hexaflumuron and T. vulgaris showed the highest inhibiting effect on stable population growth parameters. Two extracts C. procera and T. polium are the most suitable choices, because of their immunity on C. carnea as a biological control agent.
    Keywords: Life table, Pesticides, Stable population parameters, Plant extracts, Chrysoperla carnea}
  • محمد امین سمیع، علی علیزاده، حمزه ایزدی
    قارچ Beauveria bassiana (Bals.) Vuill یکی از بیمارگرهای حشرات است. زنده مانی کنیدی ها ممکن است در اثر عوامل محیطی و آفت کش های شیمیایی که برای حفاظت گیاهان استفاده می شوند، تغییر کند. در این پژوهش اثر آفت کش های ایمیداکلوپرید، فلوفنکسرون، آمیتراز و عصاره های گیاهی چریش (Azadirachta indica) از خانواده Meliaceae، آنغوزه (Ferula assa-foetida L.) از خانواده Apiaceae، خرزهره (Nerium oleander) از خانواده Apocynaceae و فرم تجاری عصاره چریش نیم‎آزال-تی/اس روی رشد میسلیوم و جوانه‎زنی اسپور این قارچ بررسی شد. فرمولاسیون مورد استفاده برای این آفت کش ها و عصاره های گیاهی شامل غلظت های l/l?250 ((0.5MC l/l?500 ((MC و l/l?1000 ((2MC بودند. نتایج نشان داد که اثر چهار عصاره گیاهی خرزهره، انغوزه، چریش و نیم آزال- تی/اس روی پارامترهای میزان رشد میسلیوم و درصد جوانه زنی قارچ بیمارگر حشرات B. bassiana در مقایسه با شاهد در سطح 1 درصد (01/0p<) معنی دار بود. عصاره نیم آزال-تی/اس و آفت کش فلوفنکسرون دارای بیش از 70 درصد بازدارندگی در رشد میسلیوم و جوانه زنی اسپور قارچ بودند و عصاره آنغوزه و خرزهره و آفت کش ایمیداکلوپرید دارای کمتر از 30 درصد بازدارندگی در رشد میسلیوم و جوانه زنی اسپور قارچ بودند.
    کلید واژگان: عصاره گیاهی, بیمارگر حشرات, Beauveria bassiana, سازگاری, آفت کش}
    The entomopathogenic fungus, Beauveria bassiana (Bals.) Vuill., is one of the facultative insect pathogens with a significant host range and host specificity. Conidial survival may be affected by either environmental factors or by bio-pesticides and chemical products used to protect crop plants. In this research, compatibility of the above mentioned fungus was studied with some traditional insecticides namely: imidaclopride, flufenoxuron, amitraz, and as well with neem (Azadirachta indica A. juss (Meliaceae), Stinking assa (Ferula assa-foetida L. (Apiaceae)), Oleander (Nerium oleander (Apocynaceae)) and NeemAzal-T/S. Effect of pesticides and plant extracts on conidial germination and on vegetative growth of the fungus were studied. The formulations of pesticides and plant extracts were tested in three sets of concentrations (mean concentration-MC, half MC and twice the MC). The results indicated that flufenoxuron, neem, NeemAzal-T/S are not compatible with B. bassiana causing either complete or strong inhibition in its development. The compatible formulations with B. bassiana (isolate DEBI008) were on the other hand imidacloprid, oleander and stinking assa. These later formulations could be employed simultaneously with the entomopathogenic fungus in integrated pest management.
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال