به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه

ساکارز

در نشریات گروه علوم دام
تکرار جستجوی کلیدواژه ساکارز در نشریات گروه کشاورزی
تکرار جستجوی کلیدواژه ساکارز در مقالات مجلات علمی
  • بهروز دستار*، عبدالحکیم توغدری، شهرام کتوک، روح الله مستانی، بهاره برهانی، آرش ارشادی

    در این آزمایش شربت ذرت با مواد خوراکی گیاهی مختلف ترکیب و به صورت خمیر تهیه و با خمیر تجاری فوندانت ساکارز مقایسه شد. تیمارهای آزمایشی شامل خمیر تجاری فوندانت ساکارز، خمیر شربت ذرت زرنام، خمیر شربت ذرت زرنام غنی شده (تیمار 2 که به آن 5/0 درصد مکمل ویتامینی و معدنی اضافه شد)، خمیر گیاهی شربت ذرت زرنام، خمیر گیاهی غنی شده شربت ذرت زرنام (تیمار 4 که به آن 5/0 درصد مکمل ویتامینی و معدنی اضافه شد) و خمیر ساکارز بودند. نتایج نشان داد تیمار خمیر تجاری بیشترین میزان جمعیت و تیمار خمیر شربت زرنام غنی شده کمترین جمعیت را داشتند (05/0P<). جمعیت لارو به استثنای تیمار خمیر شربت ذرت زرنام غنی شده، در سایر تیمارهای حاوی شربت ذرت زرنام مشابه با تیمار خمیر تجاری بودند (05/0P<). بیشترین میزان جمعیت شفیره مربوط به تیمار خمیر تجاری بود که بیشتر از خمیر شربت ذرت زرنام غنی شده و خمیر ساکارز بود (05/0P<). نرخ تخم گذاری ملکه در تیمارهای خمیر گیاهی غنی شده و خمیر ساکارز از نظر آماری مشابه خمیر تجاری بود، در حالیکه در سایر تیمارهای شربت ذرت زرنام کمتر بود (05/0P<). کمترین مقدار ذخیره گرده مربوط به تیمار خمیر شربت زرنام بود که کمتر از سایر تیمارها بود (05/0P<) و بین سایر تیمارها تفاوت معنی دار وجود نداشت. نتایج این بررسی نشان داد می توان از ترکیب شربت ذرت زرنام با مواد گیاهی و مواد معدنی و ویتامینی ترکیب خمیری شکل تهیه کرد که عملکرد تولیدی زنبوران عسل تغذیه شده با آن مشابه به خمیر تجاری فوندانت ساکارز باشد.

    کلید واژگان: زنبور عسل، شربت ذرت، عملکرد کلنی، خمیر شیرین، ساکارز
    Behrooz Dastar *, Abdolhakim Toghdory, Shahram Kotook, Ruhollah Mastani, Bahareh Borhani, Arash Ershadi

    In this experiment, corn syrup was mixed with different feedstuffs and was evaluated in comparison to commercial sucrose fondant paste. Experimental treatments included a commercial fondant sucrose paste, Zarnam corn syrup paste, enriched Zarnam corn syrup paste (treatment 2 plus 0.5% vitamin and mineral supplement), Zarnam corn syrup vegetable paste, vegetable paste enriched with Zarnam corn syrup (Treatment 4 plus 0.5% vitamin and mineral supplement), and sucrose paste. Results showed that the commercial paste treatment had the highest population, and the enriched Zarnam syrup paste treatment had the lowest population (P<0.05). The larval population in all treatments containing Zarnam corn syrup, except the enriched Zarnam corn syrup paste, was similar to the commercial paste  (P<0.05). The highest pupal population was belonged to  commercial paste treatment, which was significantly higher than enriched Zarnam corn syrup paste and sucrose paste (P<0.05). The egg-laying rate of the queen in Zarnam enriched corn syrup plant paste, and sucrose paste treatments was statistically similar to commercial paste, while it was lower in other Zarnam corn syrup treatments (P<0.05). The lowest amount of pollen storage was related to the Zarnam syrup paste treatment, which was significantly lower than other treatments (P<0.05), and there was no significant difference between other treatments. Based on the results of this research it can be concluded that it is possible to prepare an enriched herbal paste by combining Zarnam corn syrup with plant materials, mineral and vitamin supplements, with the same effects on production performance of bees as commercial fondant sucrose paste.

    Keywords: Honey Bee, Corn Syrup, Colony Performance, Sweet Dough, Sucrose
  • مرجان برازجانی*، ناصر تاج آبادی
    در مبحث اصالت سنجی عسل، علاوه بر منشاء گیاهی و منطقه جغرافیایی تولید عسل، تقلب در عسل به شیوه های متفاوتی بر میزان ساکارز آن موثر است. منشاء ساکارز عسل تقلبی می تواند شامل افزودنی ساکارز، تغذیه مصنوعی زنبور عسل با ساکارز یا برداشت نارس عسل باشد. علاوه بر عوامل طبیعی متعددی که موجب تنوع در عسل و خصوصیات فیزیکوشیمیایی آن می شوند، عوامل و شیوه های متعدد تقلب در عسل نیز موجب شده که نتوان تنها بر اساس چند فاکتور معدود همچون ساکارز، به کیفیت عسل پی برد. با توجه به تعداد زیاد این عوامل تاثیرگذار، جهت تمایز و ارزیابی اصالت عسل بهتر است از روش های چندمتغیره آماری همچون روش آنالیز اجزای اصلی (PCA) استفاده نمود. این روش می تواند حجم داده های آماری را کاهش دهد. در نهایت، نتایج به دست آمده از PCA با تحلیل واریانس متغیرها و داده ها می تواند جهت تشخیص الگوی داده ها، دسته بندی و اصالت سنجی عسل مورد استفاده قرار گیرد.
    کلید واژگان: اصالت سنجی عسل، کنترل کیفی عسل، فاکتورهای فیزیکوشیمیایی، ساکارز، آنالیز چند متغیره اجزای اصلی
    Marjan Borazjani *, Naser Tajabadi
    In the topic of honey authenticity, in addition to the plant origin and geographical area of honey production, honey adulteration affects its sucrose content in different ways. The origin of sucrose in adulterated honey can include sucrose additives, artificial feeding of bees with sucrose, or immature honey harvesting. In addition to the many natural factors that cause diversity in honey and its physicochemical properties, the many factors and methods of honey fraud have also caused that it is not possible to determine the quality of honey based only on a few factors such as sucrose. Considering the large number of these influencing factors, it is better to use statistical multivariate methods such as principal component analysis (PCA) to distinguish and evaluate the authenticity of honey. This method can reduce the amount of statistical data. Finally, the results obtained from PCA with variance analysis of variables and data can be used to identify data patterns, categorize and measure the authenticity of honey.
    Keywords: Honey authenticity, Honey quality control, Physicochemical factors, Sucrose, Multivariate analysis of principal components
  • محمدجواد خلیفه، محسن ساری*، مهدی دهقان بنادکی

    این پژوهش به منظور بررسی اثر افزودن ساکارز به جیره با و بدون نمک کلسیمی اسیدهای چرب روغن ماهی بر عملکرد، ترکیب شیمیایی گوشت و الگوی اسیدهای چرب لاشه در گوساله های نر هلشتاین انجام شد. تعداد 36 راس گوساله با میانگین وزنی 57±269 کیلوگرم در قالب طرح کاملا تصادفی با چینش فاکتوریل 2×2 به مدت 128 روز و با جیره های آزمایشی شامل 1- کنترل، 2- جیره حاوی 5 درصد ساکارز، 3- جیره حاوی 5/2 درصد نمک کلسیمی روغن ماهی و 4- جیره حاوی 5 درصد ساکارز و 5/2 درصد کلسیمی روغن ماهی تغذیه شدند. افزودن ساکارز به جیره ها افزایش وزن روزانه گوساله ها را بهبود بخشید (01/0>P). برهمکنش ساکارز و روغن ماهی بر ماده خشک مصرفی (05/0>P) و مقدار ماده خشک گوشت معنی دار بود (05/0P=). استفاده از نمک کلسیمی روغن ماهی، افزایش غلظت اسید واکسینیک و سیس-9 ترانس-11 اسید لینولییک (CLA) در عضله چشمی گوساله ها را در پی داشت (05/0>P). مجموع اسیدهای چرب n-3 PUFA در گوشت افزایش یافت و همین امر سبب کاهش نسبت اسیدهای چرب n-6/n-3 و افزایش ذخیره داخل ماهیچه ای اسیدهای چرب امگا-3 (ایکوزاپنتاانوییک اسید و دکوزاهگزاانوییک اسید) شد (001/0=P). به طور کلی نتایج نشان داد استفاده از نمک کلسیمی روغن ماهی همراه با ساکارز سبب افزایش مصرف ماده خشک و بهبود افزایش وزن روزانه در گوساله های پرواری می شود. همچنین مصرف نمک کلسیمی روغن ماهی افزایش غلظت اسیدهای چرب 3-n و همچنین اسید واکسینیک و CLA در ماهیچه راسته گوساله ها شد که به معنی بهبود کیفیت و ارزش تغذیه ای گوشت می باشد.

    کلید واژگان: اسیدهای چرب امگا-3، ساکارز، عضله چشمی، کبد، گوساله پرواری‏
    Mohammad Javad Khalifeh, Mohsen Sari *, Mehdi Dehghan Banadaky

    This experiment was conducted to study the effects of including sucrose, with or without calcium salts of fish oil on performance, carcase characteristics and meat fatty acids profile of fattening Holstein steers. Thirty sixth Holstein steers (269±57 kg body weight) were used in a completely randomized design with a 2×2 factorial arrangement during 128 days of experimental period. Dietary treatments were 1) control, 2) sucrose (SU) (5% DM), 3) calcium salts of fish oil (CF) (2.5% DM), 4) SU and CF. Average daily gain increased with added SU (P>0.01). An interaction between SU and Ca-FO was found on dry matter intake (DMI) (P<0.05) and dry matter content of longissimus dorsi muscle (LM) (P<0.05). Dietary inclusion of Ca-FO increased the concentration of vaccinec acid and CLA in longissimus dorsi (P=0.03). Total PUFA n-3 increased in longissimus dorsi and subsequently decreased n-6: n-3 ratio and increases intramuscular storage of EPA & DHA fatty acids (P=0.01). The results of this study showed addition SU and Ca-FO could have stimulatory effect on dry matter intake and avrage daily gain in fattening steers. Also Ca-FO increased concentration of n-3 fatty acids, vaccinec and CLA acids which means improving meat quality and nutritional valus.

    Keywords: Fattening steers, Liver, longissimus dorsi, Omega-3 Fatty Acid, sucrose‎
  • محمدجواد خلیفه، محسن ساری*، مهدی دهقان بنادکی

    این پژوهش به منظور بررسی اثر افزودن ساکارز به جیره با و بدون نمک کلسیمی اسیدهای چرب روغن ماهی بر عملکرد، قابلیت هضم و تخمیر شکمبه ای در گوساله های نر هلشتاین انجام شد. تعداد 36 راس گوساله با میانگین وزنی 57± 269 کیلوگرم در قالب طرح کاملا تصادفی با چینش فاکتوریل 2×2 به مدت 128 روز و با جیره های آزمایشی شامل 1) کنترل، 2) جیره حاوی 5/2 درصد نمک کلسیمی روغن ماهی، 3) جیره حاوی 5 درصد ساکارز و 4) جیره حاوی 5 درصد ساکارز و 5/2 درصد کلسیمی روغن ماهی تغذیه شدند. افزایش وزن روزانه تحت تاثیر افزودن ساکارز افزایش یافت (p<0/05). برهمکنش ساکارز و روغن ماهی بر ماده خشک مصرفی معنی دار بود (p<0/05)، بدین ترتیب که استفاده از روغن ماهی کاهش ماده خشک مصرفی روزانه را در پی داشت، در حالی که در جیره حاوی ساکارز، افزودن روغن ماهی مصرف خوراک را افزایش داد. هضم پذیری ماده آلی در جیره های حاوی چربی تمایل به افزایش داشت (p<0/05). افزودن روغن ماهی افزایش غلظت استات را در پی داشت (05/0=P)، در حالی که افزودن ساکارز موجب کاهش غلظت پروپیونات (01/0=P) و افزایش نسبت استات به پروپیونات (04/0=P) در مایع شکمبه شد. تیمارهای حاوی ساکارز pH شکمبه بالاتری نسبت به سایر تیمارها داشتند (p<0/05). افزودن نمک کلسیمی روغن ماهی سبب افزایش غلظت تری گلیسرید و کلسترول پلاسما را افزایش داد(p<0/05). براساس نتایج حاصل افزودن ساکارز به جیره های حاوی نمک کلسیمی روغن ماهی می تواند با تحریک مصرف خوراک افزایش وزن روزانه گوساله های پرواری را بهبود بخشید.

    کلید واژگان: تخمیر شکمبه، ساکارز، عملکرد رشد گوساله پرواری :نمک کلسیمی روغن ماهی
    MohammadJavad Khalifeh, Mohsen Sari *, Mehdi Dehghan Banadaky

    This experiment was conducted to study the effects of inclusion of sucrose with or without calcium salts of fish oil on growth performance, ruminal fermentation and blood metabolites of fattening Holstein steers. Thirty sixth Holstein bull calves (269±57 kg body weight and 7 months of age) were used in a completely randomized design with a 2×2 factorial arrangement for 128 days. Dietary treatments were 1- control, 2- calcium salts of fish oil (Ca-FO) (2.5 % DM), 3- sucrose (SU)(5% DM), 4- SU and Ca-FO. Average daily gain increased with added SU (P<0.05). Diets containing Ca-FOreduced dry matter intake (DMI) and using SU and Ca-FO together increased DMI in this group (P<0.05). A tendency for higher organic matter digestibility obsereved in bulls fed Ca-FO (P>0.05). An increase in ruminal acetate concentration observed using Ca-FO in the diet, although Lower propionate and higher acetate concentrations were observed in rumen fluid of SU provided bulls (P<0.05). Addition of SU increased ruminal fluid pH (P<0.05). Feeding steers with Ca-FO increased plasma concentration of triglyceride and cholesterol (P<0.05). The results of this study showed that replacing corn grain with sucrose could have stimulatory effect on dry matter intake in Ca-FO containing diet, which have positive effects on average daily gain of fattening steers.

    Keywords: Ca salts of fish oil, Fattening bulls, growth performance, rumen fermentation, Sucrose
  • اثرات منابع مختلف کربوهیدرات های غیرالیافی بر تخمیر و تولید گاز منابع علوفه ای در شرایط برون تنی
    سمیه فتحی، علی اسدی الموتی*، احمد افضل زاده، محمدعلی نوروزیان
    این آزمایش به منظور بررسی اثرات تخمیر منبع علوفه در تخمیر هم زمان با منابع مختلف کربوهیدرات های غیرالیافی در یک طرح پایه کاملا تصادفی با آرایش فاکتوریل (نه تیمار و سه تکرار) انجام شد. از کاه گندم، یونجه و ذرت سیلوشده به عنوان منبع علوفه و از نشاسته، ساکارز و پکتین به عنوان اجزای مهم کربوهیدرات های غیرالیافی استفاده شد. 2/0 گرم از هر منبع علوفه همراه با 3/0 گرم از هر منبع کربوهیدرات های غیرالیافی در شرایط آزمایشگاهی به مدت 24 ساعت تخمیر شدند و طی آن الگوی تولید گاز، قابلیت هضم ظاهری، قابلیت هضم حقیقی، توده ی میکروبی، pH و آمونیاک اندازه گیری شد. منبع علوفه و کربوهیدرات به تنهایی هر کدام بر تولید گاز در زمان های مختلف انکوباسیون، قابلیت هضم ظاهری، قابلیت هضم حقیقی و همچنین آمونیاک اثر معنی دار داشتند (05/0 > p) هر چند اثر متقابل بین این دو منبع مشاهده نشد. برآورد سنتز توده میکروبی برای منبع کاه از سایر منابع علوفه کمتر بود (14/0 در برابر 16/0 گرم در گرم ماده خشک، 05/0 > P) اما تحت تاثیر منبع کربوهیدرات های غیرالیافی و یا اثر متقابل دو منبع قرار نگرفت. هم چنین، منابع کربوهیدرات های غیرالیافی اثر معنی داری بر pH محیط کشت داشتند (87/5 برای ساکارز در برابر 05/6 برای پکتین). نتایج این مطالعه نشان داد که اثرات کربوهیدرات های غیرالیافی در محیط کشت های هم زمان با منابع مختلف علوفه قابل پیش بینی و مطابق با اثرات شناخته شده در شرایط درون تنی بوده و تحت تاثیر اثرات متقابل با منبع علوفه قرار نگرفت.
    کلید واژگان: پکتین، ساکارز، غلطت آمونیاک، قابلیت هضم، نشاسته
    Effects of non-fiber carbohydrates on in vitro fermentation and gas production of various forage sources
    Somayeh Fathi, Ali Assadi-Alamouti *, Ahmad Afzalzadeh, Mohammad Ali Norouzian
    The aim was to evaluate effects of in vitro fermentation of different forages co-incubated with different types of non-fiber carbohydrates (NFC) on gas production, digestibility, microbial biomass, medium pH and ammonia concentration. A completely randomized design with factorial arrangement (9 treatments and 3 replicates) were used wherein wheat straw, alfalfa hay and corn silage constituted main forage sources and starch, sucrose and pectin were components of NFC. 0.2 g of each forage samples incubated with 0.3 g of each NFC component for 24 h and gas production, apparent and true digestibility, microbial biomass, pH and ammonia concentration measured. Forage and NFC sources, alone but not in combination, had a significant effect on gas production, digestibility as well as ammonia concentration (p
    Keywords: Ammonia concentration, digestibility, pectin, starch, sucrose
  • علی رزاقی، رضا ولی زاده*، عباسعلی ناصریان، محسن دانش مسگران
    مطالعه حاضر برای بررسی اثر افزودن ساکارز به جیره با یا بدون دانه آفتاب گردان آسیاب شده بر تخمیر شکمبه و متابولیت های خونی و عملکرد گاوهای اوایل شیردهی انجام شد. هشت راس گاو هلشتاین به صورت آزمایش فاکتوریل 2×2 در قالب طرح مربع لاتین 4×4 تکرار شده به جیره های آزمایشی شامل جیره با قند پایین (بدون ساکارز و دانه آفتاب گردان)، جیره با قند پایین و هشت درصد دانه آفتاب گردان، جیره با قند بالا حاوی چهار درصد ماده خشک ساکارز و جیره با قند بالا حاوی ساکارز با دانه آفتاب گردان اختصاص داده شدند. ساکارز و دانه آفتاب گردان جایگزین دانه ذرت شد. مصرف ماده خشک، تولید شیر و درصد پروتئین، لاکتوز و مواد جامد بدون چربی شیر تحت تاثیر تیمارهای آزمایشی قرار نگرفت. افزودن ساکارز به جیره موجب افزایش غلظت چربی شیر (P<0.01) و تولید شیر تصحیح شده بر اساس چهار درصد چربی (P<0.05) شد. هر چند که جیره های آزمایشی اثر معنی داری بر غلظت های نیتروژن آمونیاکی، کل اسیدهای چرب فرار، پروپیونات، بوتیرات، والرات و ایزووالرات نداشت، (pH (P<0.01، استات (P<0.01) شکمبه و نسبت استات به پروپیونات (P<0.1) با مصرف ساکارز افزایش معنی داری نشان داد. استفاده از هشت درصد دانه آفتاب گردان در جیره افزایش غلظت تری گلیسرید (P<0.05) و کلسترول (P<0.01) پلاسما را در مقایسه با جیره های فاقد دانه روغنی به دنبال داشت. پژوهش حاضر نشان داد که جایگزینی دانه ذرت با ساکارز ممکن است غلظت چربی شیر و تولید شیر تصحیح شده بر اساس چهار درصد چربی را افزایش داده و الگوی تخمیر شکمبه را در گاوهای شیری تغییر دهد.
    کلید واژگان: ساکارز، دانه آفتاب گردان، چربی شیر، گاو شیری
    A. Razzaghi, R. Valizadeh*, A.A. Naserian, M. Danesh Mesgaran
    This study was conducted to examine the effect of dietary inclusion of sucrose with or without crushed sunflower seeds on ruminal fermentation, blood metabolites and performance in early lactating dairy cows. Eight Holstein dairy cows in a replicated 4×4 Latin square design with a 2×2 factorial arrangement of treatments were assigned to following experimental diets; 1) low sugar diet without added sunflower seeds and sucrose, 2) low sugar diet supplemented with sunflower seeds (8 percent of dry matter), 3) high sugar diet supplemented with sucrose (4 percentage of dry matter), and 4) high sugar diet supplemented with sucrose and sunflower seeds. Sucrose and sunflower seeds were substituted with corn grain in the diets. Dry matter intake, milk production yield and milk concentrations of protein, lactose and solid non-fat were not affected by the treatments. Dietary inclusion of sucrose increased milk fat (P<0.01) and milk corrected fat (P<0.05). Although, there were no differences between treatments for the ruminal concentration of ammonia nitrogen, total volatile fatty acids, propionate, butyrate, isovalerate, and valerate concentrations, feeding sucrose to dairy cows increased rumen concentration of acetate (P<0.01), rumen pH (P<0.01) and acetate to propionate ratio (P<0.1). Feeding dairy cows with diet containing eight percent of sunflower seeds increased plasma concentration of triglyceride (P<0.05) and cholesterol (P<0.01) in comparison with the diets without oil seeds. The current study showed that replacing corn grain with sucrose increased milk fat yield and milk corrected fat and modified ruminal fermentation pattern in dairy cows.
    Keywords: Sucrose, Sunflower seeds, Milk fat, Dairy cow
  • فرخنده رضایی، محسن دانش مسگران
    در این آزمایش اثر افزودن انواع مختلف کربوهیدرات های غیر الیافی (ساکارز، نشاسته یا مخلوط مساوی از هر دو) بر مقدار تولید گاز و فراسنجه های تخمیر پذیری برخی از مواد خوراکی مورد مطالعه قرار گرفت. مواد خوراکی در آزمایش تولید گاز (سلولز خالص، علف خشک یونجه و تفاله چغندر قند) و کشت ثابت (علف خشک یونجه، سبوس گندم و تفاله چغندر قند) به صورت مکمل نشده و یا مکمل شده (70 میلی گرم به ازای گرم ماده خشک) با کربوهیدرات های غیر الیافی (ساکارز، نشاسته و ساکارز + نشاسته) استفاده شدند. نتایج حاصل از تولید گاز نشان داد که افزودن ساکارز در مقایسه با نمونه شاهد موجب افزایش معنی دار نرخ تولید گاز در علف خشک یونجه شد (069/0در مقابل 060/0). افزودن نشاسته به تفاله چغندر قند باعث کاهش معنی دار نرخ تولید گاز شد. همچنین زمانی که علوفه پایه علف خشک یونجه یا تفاله چغندر قند بود افزودن ساکارز، نشاسته یا ساکارز+ نشاسته به طور معنی داری تولید گاز از بخش قابل تخمیر را افزایش داد. در آزمایش کشت ثابت افزودن کربوهیدرات های غیر الیافی هضم ماده خشک را در علف خشک یونجه به طور معنی داری کاهش داد. ثابت نرخ هضم ماده خشک در تفاله چغندر قند و سبوس گندم (به جز زمانی که ساکارز به سبوس گندم اضافه شد) به طور معنی داری با افزودن کربوهیدرات های غیر الیافی کاهش یافت. بخش فاقد پتانسیل هضم ماده خشک در علف خشک یونجه با افزودن کربوهیدرات های غیر الیافی به محیط کشت به طور معنی داری افزایش پیدا کرد.
    کلید واژگان: سلولز، یونجه، تفاله چغندر قند، ساکارز، نشاسته
    F. Rezaei, M. Danesh Mesgaran
    In this experiment the effect of adding different kinds of non-fiber carbohydrates (sucrose, starch, or equal mixture of them) on the amount of produced gas and fermentation characteristics of some feedstuffs were studied. Gas production was recorded for non-supplemented and supplemented (70 mg/g DM) pure cellulose, alfalfa hay and sugar beet pulp. The feedstuffs that were used in in vitro experiment includes: alfalfa hay, wheat bran and unmolassed sugar beet pulp. Non-supplemented or NFC supplemented (70 mg/g DM) samples incubated for 2, 4, 8, 16, 24, 48, 72 and 96 h at 39°C. The results of gas production study showed that (except for 2 h), supplementation of all kinds of non-fiber carbohydrates increased the amount of produced gas significantly (P<0.05). Sucrose supplementation increased the gas production rate of alfalfa hay significantly (P<0.05). In the case of sugar beet pulp, the adding of starch decreased the gas production rate significantly (P<0.05). Also, when the alfalfa hay or sugar beet pulp were used as a basal forage, adding of sucrose, starch or sucrose+ starch increased gas production from fermentable fraction significantly (P<0.05). The source of NFC used in the medium containing alfalfa hay caused a significant decrease in DM disappearance (P<0.01). Fractional rate constant of dry matter disappearance of unmolassed sugar beet pulp and wheat bran was significantly decreased by supplemental non-fiber carbohydrate, except when sucrose was added to wheat bran (P<0.01). The indigestible fraction of dry matter of alfalfa hay was significantly increased when it was supplemented with non-fiber carbohydrate (P<0.05).
    Keywords: Cellulose, Alfalfa, Sugar beet pulp, Sucrose, Starch
  • امین خضری، کامران رضا یزدی، محسن دانش مسگران، محمد مرادی شهربابک، محمدرضا محمد آبادی
    به منظور بررسی اثرات استفاده از سطوح مختلف ساکارز و نشاسته در جیره کاملا مخلوط شده بر تخمیر، سوخت- ساز نیتروژن در شکمبه و عملکرد گاوهای شیرده، از چهار راس گاو شیرده هلشتاین دارای فیستولای شکمبه در قالب طرح مربع لاتین 4×4 با چهار دوره 28 روزه استفاده شد. جیره های آزمایشی حاوی مقادیر مختلف ساکارز و نشاسته خالص ذرت بوده که ساکارز خالص در سطوح صفر، 25، 50 و 75 گرم در کیلوگرم ماده خشک، به ترتیب با 75، 50، 25 و صفر گرم نشاسته ذرت خالص، در جیره کاملا مخلوط شده جایگزین شدند. جیره ها با استفاده از نرم افزار سیستم کربوهیدرات و پروتئین خالص کرنل فرموله گردید. جایگزین کردن نشاسته ذرت با ساکارز در جیره، اثری بر pH مایع شکمبه نداشت. در این پژوهش اضافه کردن ساکارز به جای نشاسته ذرت به جیره کاملا مخلوط شده، به طور معنی داری غلظت آمونیاک در شکمبه را کاهش داد، اما اثر معنی دار بر غلظت نیتروژن پپتیدی نداشت. افزایش ساکارز در جیره بر کل غلظت اسیدهای چرب فرار در شکمبه و نسبت استات به پروپیونات اثر معنی دار نداشت، اما غلظت بوتیرات را در شکمبه افزایش داد (05/0 >P). در این آزمایش، جیره با ساکارز بیشتر تمایل به کاهش اسیدهای چرب زنجیر شاخه-دار در مقایسه با نشاسته ذرت داشت (05/0P). با بالا رفتن سطح ساکارز، درصد پروتئین شیر تمایل به افزایش و نیتروژن اوره ای شیر به طور معنی دار کاهش یافت (05/0>P)، که بیانگر بهبود سوخت-ساز نیتروژن در شکمبه و در نتیجه استفاده موثرتر از بخش های سریع التخمیر نیتروژن جیره می باشد.
    کلید واژگان: سوخت، ساز نیتروژن در شکمبه، نشاسته، _، ساکارز، تولید و ترکیب شیر
    To examine the effects of different sources of Rumen-Degradable Carbohydrates on rumen fermentation, nitrogen metabolism and performance of Holstein dairy cows, four lactating Holstein cows fitted with rumen cannulae in a 4×4 Latin Square with four diets and four 28 day periods each, were employed. Experimental diets contained different levels of pure sucrose and corn starch in which sucrose was replaced at 0, 25, 50 and 75 g /kg DM for corn starch at 75, 50, 25 and 0 g/kg DM in a total mixed ration (TMR) respectively. Replacing corn starch with sucrose did not affect ruminal pH. The addition of sucrose to TMR compared with starch, reduced (P?0.05) ruminal NH3 - N concentration but did not significantly affect peptide – N concentration. The addition of sucrose to diets did not significantly affect either total volatile fatty acids or the acetate to any propionate ratio. No differences in molar proportion of most of the individual volatile fatty acids were found among diets, except for the molar proportion of butyrate that was increased (P?0.05) with the inclusion of sucrose. In this experiment, diets with high levels of sucrose as compared with diets containing corn starch tended (P?0.051) to decrease total branched chain volatile fatty acids. Dry matter intake, milk yield, body weight changes and digestibility of DM, OM, CP and NDF were not affected by inclusion of sucrose in the diets but increased milk fat and total solid percentages (P?0.05). Increasing levels of sucrose in the diets tended (P?0.063) to increase milk protein percentage (3.28 vs. 3.05) and reduced (P?0.05) milk urea nitrogen concentration which shows improving nitrogen metabolism in the rumen and as a result more efficient utilization of the rapidly available nitrogen components in the diets.
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال