markhoz goats
در نشریات گروه علوم دام-
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثرات سطوح مختلف میوه بلوط بر تنوع زیستی جمعیت باکتریایی اپیمورال شکمبه با استفاده از تکنیک مولکولی PCR-SSCP در بزغاله های نژاد مرخز بود. برای این منظور تعداد 24 راس بزغاله مرخز با میانگین وزنی 25/1 ± 93/16 کیلوگرم و میانگین سنی 4 تا 5 ماهه در قالب طرح کاملا تصادفی با 4 تیمار آزمایشی و 6 تکرار به مدت 105 روز مورد آزمایش قرار گرفتند. تیمارهای آزمایشی شامل 1) جیره شاهد، 2) جیره حاوی 8 درصد میوه بلوط، 3) جیره حاوی 17 درصد میوه بلوط و 4) جیره حاوی 25 درصد میوه بلوط بودند. نتایج نشان داد که تاثیر جیره بر تنوع زیستی جمعیت باکتریایی اپیمورال شکمبه معنی دار بود (001/0<p). بیشترین مقدرا شاخص شانون مربوط به تیمار 8 درصد میوه بلوط و کمترین مقدار شاخص شانون مربوط به تیمار شاهد بود که با سایر تیمارها اختلاف معنی داری نشان داد. جایگاه نمونه برداری تاثیری بر تنوع زیستی جمعیت باکتریایی اپیمورال شکمبه نداشت (05/0>p). بیشترین مقدار شاخص شانون مربوط به جایگاه ونترال شکمبه و کمترین آن مربوط به رتیکولوم بود. اثر متقابل جیره و جایگاه نمونه برداری بر تنوع زیستی جمعیت باکتریایی اپیمورال شکمبه معنی دار بود (05/0>p). نتایج پژوهش حاضر نشان داد که استفاده از میوه بلوط تا سطح 17 درصد ماده خشک در جیره غذایی موجب افزایش در تنوع زیستی جمعیت باکتریایی اپیمورال شکمبه شد، در حالیکه استفاده از سطح 25 درصد آن در جیره غذایی کاهش تنوع زیستی در جمعیت باکتریایی اپیمورال شکمبه را به دنبال داشت.
کلید واژگان: بزغاله های مرخز، تنوع زیستی جمعیت باکتریایی، اپیمورال شکمبه، میوه بلوط، PCR-SSCPThe aim of this study was to evaluate the effects of different levels of oak Acorn on the biodiversity of rumen epimural bacterial population using PCR-SSCP molecular technique in Merkhoz goats. A total of 24 Markhoz goats with a mean BW of 16.93±1.25 kg and an average age of 4–5 months were tested in a completely randomized design with 4 treatments and 6 replications for 105 days. Experimental treatments included 1) control diet, 2) diet containing 8% oak acorn, 3) diet containing 17% oak acorn and 4) diet containing 25% oak acorn. The results showed that the effect of diet on biodiversity of rumen bacterial epimural community was significant (P <0.001). There was no significant difference between other experimental treatments (P> 0.05), although treatments containing 8% and 17% oak had more variety than treatments containing 25% oak. Sampling site had no effect on biodiversity of rumen bacterial epimural community (P> 0.05). The highest value of Shannon index was related to ventral ruminal site and the lowest was related to reticulum. The interaction effect of diet and sampling position on biodiversity of rumen bacterial epimural community was significant (P> 0.05). The results showed that the use of oak acorn up to 17% in the diet increased the biodiversity of the of rumen bacterial epimural community, while the use of 25% oak in the diet decreased the biodiversity of the rumen bacterial epimural community.
Keywords: Bacterial Population, Biodiversity, Markhoz Goats, Oak Acorn, Rumen Epimural, PCR-SSCP -
سابقه و هدف
میوه بلوط حاوی مقادیر قابل توجهی از ترکیبات فعال بیولوژیکی از جمله تانن است. تانن ها ترکیبات پلی فنولیک گیاهی تاثیرگذار بر میکروارگانیسم شکمبه می باشند. تاثیر تانن وابسته به گونه میکروارگانیسم و یا منبع تانن جیره است. علیرغم اینکه پژوهش هایی در مورد تاثیر تانن بر جمعیت باکتریایی شکمبه انجام گرفته است اما بررسی اثر تغذیه میوه بلوط بر جمعیت باکتریایی شکمبه نیاز به تحقیق دارد. ارزیابی اثرات سطوح مختلف میوه بلوط بر تنوع زیستی جمعیت باکتریایی محتوی شکمبه با استفاده از تکنیک مولکولی PCR-SSCP در بزغاله های مرخز مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روش ها24 راس بزغاله مرخز (میانگین وزنی 25/1 ± 93/16 و میانگین سنی 4 تا 5 ماه) در قالب یک طرح کاملا تصادفی به چهار جیره غذایی اختصاص داده شد. طول دوره تغذیه با جیره های آزمایشی 105 روز بود. جیره های غذایی شامل 1) جیره شاهد، 2) جیره حاوی 8 درصد میوه بلوط، 3) جیره حاوی 17 درصد میوه بلوط و 4) جیره حاوی 25 درصد میوه بلوط بود.
یافته هانتایج به دست آمده از این آزمایش نشان داد که استفاده از سطوح متفاوت بلوط در جیره غذایی دام بطور معنی داری بر تنوع جمعیت میکروارگانیسم شکمبه تاثیرگذار است. استفاده از میوه بلوط در مقایسه با جیره شاهد موجب افزایش تنوع جمعیت باکتریایی محتوی شکمبه شد اما با افزایش سطح میوه بلوط در جیره غذایی تنوع جمعیت باکتریایی محتوی شکمبه- نگاری بطور معنی داری کاهش پیدا کرد. تاثیر جیره بر تنوع زیستی جمعیت باکتریایی محتوی شکمبه معنی دار بود (001/0<p). کمترین مقدار شاخص شانون مربوط به تیمار شاهد است که با سایر تیمارها اختلاف معنی داری داشت (05/0<p). بیشترین مقدار شاخص شانون مربوط به تیمار 8 درصد بلوط است که نسبت به تیمار 25 درصد بلوط و تیمار شاهد اختلاف معنی داری داشت (05/0<p). جایگاه نمونه برداری بر تنوع زیستی جمعیت باکتریایی محتوی شکمبه تاثیر معنی داری داشت (001/0<p). بیشترین مقدار شاخص شانون مربوط به جایگاه ونترال و پیلار شکمبه و کمترین مقدار شاخص شانون مربوط به جایگاه دورسال شکمبه بود که تفاوت معنی داری نسبت به هم نشان دادند (05/0<p). در بین سایر جایگاه ها اختلاف معنی داری مشاهده نشد (05/0>p).
نتیجه گیرینتایج نشان داد که استفاده از میوه بلوط تا سطح 17 درصد در جیره غذایی موجب افزایش در تنوع زیستی جمعیت باکتریایی محتوی شکمبه شد درحالیکه استفاده از سطوح 25 درصد میوه بلوط در جیره غذایی موجب کاهش تنوع زیستی در جمعیت باکتریایی محتوی شکمبه شد. جایگاه نمونه برداری بر تنوع زیستی جمعیت باکتریایی محتوی شکمبه تاثیر معنی داری داشت. بیشترین مقدار شاخص شانون مربوط به جایگاه ونترال و پیلار شکمبه و کمترین مقدار شاخص شانون مربوط به جایگاه دورسال شکمبه بود که تفاوت معنی داری نسبت به هم نشان دادند.
کلید واژگان: میوه بلوط، جمعیت باکتریایی محتوی شکمبه، PCR-SSCP، بزغاله های مرخزBackground and objectivesOak Acorn contains significant amounts of biologically active compounds including tannins. Tannins are plant polyphenolic compounds that affect the rumen microorganism. The effect of tannins depends on the species of microorganism or the source of dietary tannins. Although research has been done on the effect of tannin on the ruminal bacterial population, the effect of oak nutrition on the ruminal bacterial population needs to be investigated. Evaluation of the effects of different levels of oak Acorn on the biodiversity of rumen content bacterial populations was investigated using PCR-SSCP molecular technique in Markhoz goats.
Materials and Methods24 Markhz goats (mean weight 16.93 ± 1.25 and mean age 4 to 5 months) were allocated to four diets in a completely randomized design. The duration of feeding with experimental diets was 105 days. Experimental treatments included 1) control diet, 2) diet containing 8% oak acorn, 3) diet containing 17% oak acorn and 4) diet containing 25% oak acorn.
ResultsThe results obtained from this experiment showed that the use of different levels of oak in the diet of livestock significantly affects the population diversity of rumen microorganisms. The use of oak Acorn in comparison with the control diet increased the diversity of bacterial population containing rumen, but with increasing the level of oak Acorn in the diet, the diversity of bacterial population containing rumen was significantly reduced. The effect of diet on biodiversity of ruminal bacterial population was significant (P <0.001). The lowest value of Shannon index was related to the control treatment which was significantly different from other treatments (P <0.05). The highest value of Shannon index was related to 8% oak treatment which was significantly different from 25% oak treatment and control treatment (P <0.05). Sampling location had a significant effect on biodiversity of ruminal bacterial population (P <0.001). The highest value of Shannon index was related to ventral and ruminal position and the lowest value of Shannon index was related to dorsal ruminal position, which showed a significant difference (P <0.05). No significant difference was observed between other sites (P> 0.05).
ConclusionThe results showed that the use of oak acorn up to 17% in the diet increased the biodiversity of the rumen content bacterial populations, while the use of 25% oak fruit in the diet decreased the biodiversity of the rumen content bacterial populations. Sampling location had a significant effect on biodiversity of ruminal bacterial population. The highest value of Shannon index was related to ventral and ruminal position and the lowest value of Shannon index was related to dorsal ruminal position, which showed a significant difference.
Keywords: Oak acorn, Rumen content bacterial populations, PCR-SSCP, Markhoz goats -
زمینه و هدف
توکسوپلاسما گوندی یکی از انگل های تک یاخته ای مشترک منتقله از گوشت می باشد که موجب عفونت مادرزادی، سقط جنین ومرده زایی در انسان و حیوانات می شود. بز یکی از مهمترین منابع تولیدات گوشتی در استان کردستان می باشد و مصرف گوشت خام یا نیم پخته یکی از مهمترین ریسک فاکتورهای ابتلا به عفونت توکسوپلاسمایی می باشد. هدف از مطالعه حاضر، بررسی شیوع سرمی آلودگی به توکسوپلاسما گوندی در بزهای مرغز ماده سقز در استان کردستان در غرب ایران می باشد.
مواد و روش هادریک مطالعه مقطعی 188 نمونه سرمی (144 نمونه سرم متعلق به بزهای با سابقه سقط جنین و 44 نمونه متعلق به بزهای بدون سابقه سقط جنین) جهت ارزیابی آنتی بادی های توکسوپلاسما گوندی به روش الایزا به کار گرفته شد.
نتایجاز مجموع 188 سرم بررسی شده در این مطالعه 38 سرم با استفاده از تکنیک الایزا از نظرآلودگی به توکسوپلاسما گوندی مثبت تشخیص داده شدند که در مجموع میزان آلودگی بزهای مورد مطالعه 2/20 درصد بود. از مجموع 56 بز مرغز زیر 2 سال، 2 مورد (57/3%) ازنظر آلودگی به توکسوپلاسما وازمجموع 132 بز مرغز بالای 2 سال، 36 مورد (27/27%) مثبت بودند. دربررسی های آماری ارتباط معنی داری بین میزان آلودگی وگروه های سنی دیده شد (05/0p<). از مجموع 144 بز مرغز باسابقه سقط جنین، 36 مورد (25%) از نظر آلودگی به توکسوپلاسما و از مجموع 44 بز مرغز بدون سابقه سقط جنین، 2 مورد (54/4%) مثبت بودند. در بررسی های آماری همچنین ارتباط معنی داری بین میزان آلودگی و سقط جنین دیده شد(05/0p<).
بحث و نتیجه گیریباتوجه به شیوع توکسوپلاسما در بزهای مرغز اطلاع رسانی در راستای پیشگیری و کنترل و نیز خودداری از مصرف گوشت نپخته یا کم پخته شده درکنار مطالعات مولکولی توصیه می شود.
کلید واژگان: توکسوپلاسما گوندی، سقز، شیوع، الایزا، بز مرغز، کردستانBackground & PurposeToxoplasma gondii is a meat-borne zoonotic parasitic protozoan that causes congenital infection, miscarriage, and stillbirth in the human and animals. Goat is an important resource of meat production in Kurdistan Province, and the consumption of its raw or half-cooked meat is a major risk factor for infection with Toxoplasma. The present study aimed to investigate the seroprevalence of Toxoplasma gondii infection in Markhoz goats of Saqqez City of Kurdistan province in western Iran.
Materials & MethodsIn a cross-sectional study, we utilized 188 serum specimens ( 144 serum samples belonging to goats with a history of abortion and 44 samples belonging to goats without a history of abortion ) for the evaluation of Toxoplasma gondii antibodies by ELISA. 38 samples out of 188 serum specimens in the study were positive for Toxoplasma gondii using ELISA, and the infection rate of the goats was 20.2%.
ResultsTwo (3.57%) out of 56 Markhoz goats under 2 years of age were positive for Toxoplasma infection and 36 (27.27%) out of 132 Markhoz goats over two years of age were positive for the infection. The statistical examination indicated significant relationships between the pollution and age groups (p<0.05). 36 (25%) out of 144 Markhoz goats with a history of abortion were positive for Toxoplasma infection, and 2 (4.54%) out of 44 goats without a history of abortion were positive for the infection. The statistical studies indicated a significant correlation between the rates of infection and abortion (p<0.05).
ConclusionGiven the prevalence of Toxoplasma gondii in Markhoz goats, we suggest providing information about prevention and control, refraining from eating uncooked or undercooked meat, and performing molecular studies.
Keywords: Toxoplasma gondii, Markhoz goats, Prevalence, Elisa, Kurdistan -
پژوهش حاضر به منظور آنالیز ژنتیکی صفات میانگین افزایش وزن روزانه بزهای مرخز برای کروموزوم های اتوزومی و جنسی انجام شد. داده های مورد استفاده شامل 3837 رکورد میانگین افزایش وزن روزانه از تولد تا شیرگیری (ADG1) ، 3467 رکورد میانگین افزایش وزن روزانه از شیرگیری تا 6 ماهگی (ADG2) ، 3133 رکورد میانگین افزایش وزن روزانه از 6 ماهگی تا 9ماهگی (ADG3) و 2726 رکورد میانگین افزایش وزن روزانه از 9 ماهگی تا یک سالگی (ADG4) بود که طی سال های 1371 تا 1393 در مرکز اصلاح نژاد بز مرخز سنندج جمع آوری شده بود. تعیین اثرات عوامل ثابت بر صفات مورد بررسی با رویه ی GLM نرم افزار SAS 8. 2 و برآورد اجزای واریانس و پارامترهای ژنتیکی با الگوریتم میانگین اطلاعات بیشترین درست نمایی محدودشده (AI-REML) با نرم افزار Wombat و 6 مدل حیوانی انجام شد. برای تعیین مناسب ترین مدل از معیار آکایک استفاده شد. وراثت پذیری مستقیم اتوزومی برای صفات ADG1، ADG2، ADG3 و ADG4به ترتیب 03/0±14/0، 02/0±00/0، 04/0±14/0 و 03/0±06/0 برآورد شد. وراثت پذیری مستقیم وابسته به کروموزوم جنسی این صفات در حد کم و به ترتیب 02/0±00/0، 02/0±08/0، 02/0±06/0 و 02/0±04/0 برآورد گردید. وراثت پذیری مادری برآورد شده برای صفات ADG1 و ADG3 به ترتیب برابر 02/0±06/0 و 03/0±04/0 بود. همچنین نسبت واریانس محیط مادری به واریانس فنوتیپی برای صفات ADG3 و ADG3 یکسان و برابر 02/0±03/0 بود.نتیجه گیریوراثت پذیری مستقیم برای کروموزم های اتوزومی و جنسی در صفات مورد مطالعه پایین برآورد گردید، لذا پیشرفت ژنتیکی کمی بر اثر انتخاب برای صفات مورد مطالعه میسر می شود.کلید واژگان: وراثت پذیری اتوزومی، وراثت پذیری وابسته به کروموزوم جنسی، بز مرخز، میانگین افزایش رشد روزانهThis study was conducted for genetic analysis of Markhoz goats for autosomal and X chromosomes for average daily gain traits from birth to yearling. The data set contained 3837 average daily gain from birth to weaning (ADG1), 3467 average daily gain from weaning to 6-month (ADG2), 3133 average daily gain from 6-month to 9-month (ADG3) and 2726 average daily gain from 9-month to 12-month (ADG4) collected during 1992-2014 in Markhoz Goat Breeding Center of Sanandaj. Fixed effects affecting the studied traits were determined using Proc GLM of the SAS 8.2 software and variance components and genetic parameters were estimated by Average Information algorithm of Restricted Maximum Likelihood (AI-REML) using Wombat software. The most appropriate model for each trait was determined by Akaike’s Information Criterion (AIC) test. Direct autosomal heritability estimates for ADG1, ADG2, ADG3 and ADG4 were 0.14±0.03, 0.00±0.02, 0.14±0.04 and 0.06±0.03, respectively. X-linked direct heritability estimates for these traits were negligible values of 0.00±0.02, 0.08±0.02, 0.06±0.02 and 0.04±0.02, respectively. Maternal heritability for ADG1 and ADG3 were 0.06±0.02 and 0.04±0.03, respectively. Maternal permanent environmental variance for ADG3 and ADG4 were 0.03±0.02. The low estimations of direct heritabilities for autosomal and sexual chromosomes were obtained in the current study, therefore direct selection for these traits would be generate a relatively slow genetic progress.Keywords: Autosomal heritability, X-linked heritability, Markhoz goats, Average Daily Gain
-
این تحقیق به منظور مکان یابی QTLهای صفات وزن بدن با استفاده از نشانگرهای ریزماهواره کروموزوم دو بز مرخز انجام شد. برای این منظور 8 خانواده ناتنی پدری بز مرخز که در مجموع 255 فرزند (شامل 129 فرزند نر و 126 فرزند ماده) برای 6 نشانگر ریزماهواره روی کروموزوم دو تعیین ژنوتیپ شد. صفات کمی مورد نظر شامل وزن بدن در زمان تولد چهار، شش، نه و 12 ماهگی بود. معنی دار بودن اثر QTL با استفاده از نرم افزار GridQTL (نسخه 3.3.0) و به روش مکان یابی فاصله ای آزمون شد. در تحقیق حاضر، اثر یک QTL در موقعیت 153 سانتی مورگان روی کروموزوم دو بر وزن شیرگیری معنی دار شد (0/1 >P). اثر جایگزینی آن 4/99 در واحد انحراف استاندارد فنوتیپی برآورد گردید. مکان این QTL در بین نشانگرهای IDVGA64 و OarFCB011 و در فاصله 10 سانتی مورگان از نشانگر IDVGA64 تعیین گردید. در پژوهش حاضر، اثر پلیوتروپی بین QTL مکان یابی شده با دیگر صفات مورد بررسی شناسایی نشد. انتظار می رود که اسکن ژنومی گسترده با استفاده از تعداد فرزندان بیشتر در درون هر خانواده امکان شناسایی اثرات پلیوتروپی و QTLهای بیشتری در ارتباط با این صفات فراهم نماید و نشانگرهای مفیدی برای انتخاب به کمک نشانگر برای این صفات تامین نماید. باتوجه به فاصله اطمینان زیاد (CI = 25 cM) پیشنهاد ژن کاندیدا برای QTL تعیین شده چندان صحیح نمی باشد و توصیه می شود به منظور تعیین دقیق تر این QTL در تحقیقات آینده از تعداد فرزندان بیشتر در درون خانواده ها استفاده شود.کلید واژگان: بز مرخز، کروموزوم دو، مکان ژن های کمی، نشانگرهای ریزماهواره، وزن بدنThe aim of this study was to map body weight QTLs with some microsatellite markers on chromosome 2 of Markhoz goats. For this purpose a total of 255 offspring including 129 male and 126 female from 8 half-sib sire families were genotyped for 6 microsatellite markers on chromosomes 2. Quantitative traits were included weights at birth, 4 months, 6 months, 9 months and 12 months of age. Significant QTL effect was tested using the least squared regression approach using GridQTL (V3.3.0) software. In this study, one putative QTL were detected for weaning weight at 153 cM on chromosome 2 (PKeywords: Body Weight, Chromosome 2, Markhoz Goats, Microsatellite Markers, QTL
-
چند قلوزایی یکی از مهم ترین صفات اقتصادی در پرورش بز است، که علاوه بر تاثیر پذیری از ژن های کوچک اثر، تحت تاثیر ژن های با اثر بزرگ نیز می باشد. در دهه های اخیر مشخص شد که دو عضو متعلق به خانواده فاکتورهای رشد با منشا اووسیتی به نام هایGDF9 وBMP15 برای رشد فولیکولی و تخمک ریزی ضروری هستند. هدف از پژوهش حاضر مطلعه ی چند شکلی در جایگاه های ژنی GDF9 وBMP15 و ارتباط الگوهای ژنوتیپی شناسایی شده در جایگاه های مذکور با میزان چندقلوزایی است. نمونه خون از تعداد 50 راس بز مرخز به طور تصادفی گرفته شد و استخراج DNA با روش بهینه یافته نمکی انجام گرفت. واکنش زنجیره ای پلیمراز برای تکثیر قطعه 862 جفت بازی از اگزون 2 ژن BMP15 و قطعه 995 جفت بازی از اگزون 2 ژن GDF9 انجام گرفت. محصولات PCR پس از هضم توسط آنزیم Hinf1 برروی ژل آگارز 3 درصد الکتروفورز و بر اساس الگوی باندی مشاهده شده ژنوتیپ دام ها تعیین شد. در جایگاه BMP15 دو الل B و b با فراوانی های به ترتیب 96/0 و 04/0 و ژنوتیپ های BB، Bb و bb به ترتیب با فراوانی های 94/0، 04/0 و 02/0 مشاهده شد. هم چنین، در جایگاه GDF9 فراوانی آلل های A و a به ترتیب 68/0 و 32/0 و فراوانی ژنوتیپ های AA، Aa و aa به ترتیب 60/0، 16/0 و 24/0 برآورد شد. شاخص نئی، PIC و هتروزایگوسیتی مورد انتظار در ژن BMP15 به ترتیب 47/0، 077/0 و 08/0 و در ژن GDF9 به ترتیب 34/0، 4/0 و 43/0 محاسبه شد. هم چنین، نتایج بررسی ارتباط الگوهای ژنوتیپی جایگاه های ژنی GDF9 وBMP15 و اثرات متقابل آنها بر صفت دوقلوزایی معنی دار بودند، بنابراین، می توان نتیجه گرفت هر چند دو جایگاه ژنی GDF9 و BMP15 تنوع متوسط و پایین دارند، اما نقش مهمی در دوقلوزایی ایفا می نمایند. لذا اطلاعات موجود می تواند در برنامه های انتخاب برای افزایش دوقلوزایی در بز نژاد مرخز سودمند باشد.کلید واژگان: بز مرخز، TGF، ?، چند شکلی، مطالعات پیوستگیTwinning is one of the most important economic traits in goat production, which is influenced by either small or major gene effects. In recent decades, it has been recognized that two members of growth factors originated from oocytes namely GDF9 and BMP15 are essential for follicular development and ovulation. The aim of the current study was to survey the polymorphism of two GDF9 and BMP15 genes and their genotype patterns association with twining rate in Markhoz goat. Blood samples were randomly taken from 50 Markhoz goats and DNA extraction was performed by a salting-out modified method. Polymerase chain reactions (PCR) were employed to amplify a fragment with 862 base pairs from exon 2 of BMP15 gene and 995 base pairs fragment from exon 2 of GDF9 gene. The PCR products after digestion by Hinf1 enzyme were electrophoresed on 3% agarose gel and the animal's genotypes were determined by banding patterns. In the BMP15 gene, the frequencies of B and b alleles were 0.96 and 0.04, respectively; and the frequencies of BB, Bb and bb genotypes were 0.94, 0.04 and 0.02, respectively. Also, the frequencies of A and a alleles in GDF9 gene were 0.68 and 0.32, respectively; and the frequencies of AA, Aa and aa genotypes were 0.60, 0.16 and 0.24, respectively. The Neis index, Polymorphism information content and expected heterozygosity in the BMP15 gene were 0.47, 0.077 and 0.08, respectively; and corresponding values in the GDF9 gene were 0.34, 0.4 and 0.43, respectively. The results showed that the effects of BMP15, GDF9 and interaction of two loci genotypes on twinning trait were significant indicating that although the GDF9 and BMP15 genes in Markhoz goats have low to moderate polymorphism, they play an important role in twining rate. The present information may be useful in breeding programs of Markhoz goats and could be used in selection strategies.Keywords: Linkage study, Markhoz goats, Polymorphism, TGF, β
-
صفت چندقلوزایی از جمله صفات آستانه ای می باشد که به وسیله ژن های زیادی کنترل می شود. به دلیل وراثت پذیری پایین این صفت (حدود 0/10) استفاده از روش های کلاسیک اصلاح نژاد، پیشرفت کندی دارد. بنابراین، نیاز به استفاده از فناوری های جدید در بهبود این صفت می باشد. طول کروموزوم 1 بز حدود 186 سانتی مورگان می باشد. با توجه به تحقیقات پیشین و همولوژی بالای نقشه ژنومی گاو و بز، در این تحقیق منطقه بین 16 تا 169 سانتی مورگان از کروموزوم 1 برای مکان یابی جایگاه ژنتیکی صفت چندقلوزایی بز مرخز انتخاب شد. جمعیت مورد مطالعه شامل 8 خانواده ناتنی پدری غیرخویشاوند بود. تعداد فرزندان به ازای هر پدر در دامنه 30 تا 40 فرزند قرار داشتند. همه افراد برای 6 نشانگر ریزماهواره مربوط به کروموزوم 1 تعیین ژنوتیپ شدند. مکان یابی QTLهای کنترل کننده صفت چندقلوزایی در خانواده های ناتنی پدری با استفاده از نرم افزار GridQTL انجام گرفت. نتایج این تحقیق بیانگر تفرق یک QTL موثر بر چندقلوزایی در موقعیت 165 سانتی مورگان کروموزوم 1 بز مرخز بود. مکان QTL تعیین شده در نزدیکی نشانگر CSSM19 قرار داشت و توانست 2/20 درصد تغییرات ژنتیکی صفت چندقلوزایی را توصیف کند. QTL مکان یابی شده در این پژوهش می تواند در ارتباط با ژن POU1F1 باشد. بنابراین این ژن می تواند یک ژن کاندید برای اثرات مشاهده شده QTL بر صفت چند قلوزایی در بز مرخز باشد.
کلید واژگان: بز مرخز، نشانگرهای ریزماهواره، نرخ چندقلوزایی، QTLThe litter size is a threshold trait that is controlled by many genes. Due to the low heritability (0.10), of litter size, classical breeding methods lead to slow genetic progress. Hence it is essential to use new technology to improve this trait. Length of chromosome 1 in goat is approximately 186 cM. Based on previously published data in addition to a high genetic homology between goat and cattle choromosome 1, a region between 16 to 169 cM of chromosome 1 was selected for QTL detection of litter size in the Markhoz goat breed. Sample population included 8 paternal half-sib families. The numbers of half-sib offspring per buck ranged from 30 to 40. All individuals were genotyped by six microsatellites specific to chromosome 1. QTL analyses were performedusing multiple regression method under a half-sib model. Our study indicated that a QTL in position 165 cM on chromosome 1 affect litter size rate in Markhoz goats. Its location was near to CSSM19 marker and was able to explaining 2.20 percent of the genetic variance of litter size. The QTL detected in this research could be related with POU1F1 gene. Hence this gene could be a candidate for the associated QTL on goat chromosomes 1.Keywords: Markhoz goats, Microsatellite markers, Twinning rate, QTL
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.