به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « مدیریت مرتع » در نشریات گروه « آبخیزداری، بیابان، محیط زیست، مرتع »

تکرار جستجوی کلیدواژه «مدیریت مرتع» در نشریات گروه «کشاورزی»
  • جواد معتمدی*، علی محبی، کامبیز علیزاده
    زمینه

    کنار آمدن با تغییرات اقلیمی، بخشی از شیوه رویارویی با این پدیده است. این امر، منوط به درک تغییرات اقلیمی و میزان انطباق پذیری با آن می باشد.

    هدف

    پژوهش، با هدف سنجش میزان درک عشایر از تغییرات اقلیمی و راهبردهای سازگاری آنها در مواجهه با تغییرات اقلیمی، انجام شد.روش پژوهش: پژوهش، توصیفی بوده و ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه بود که گویه های آن بر اساس مصاحبه ، به دست آمد.

    یافته ها

    درک عشایر از اثرات تغییر اقلیم، یکسان نمی باشد. از نظر آنها، تغییر اقلیم، مشهودترین تاثیر را در پوشش گیاهی داشته است. اولویت استراتژی های سازگاری نیز در مواجهه با تغییرات اقلیمی، متفاوت است. بین درک اثرات تغییر اقلیم با میزان سازگاری و انطباق پذیری در مواجهه با تغییرات اقلیمی، رابطه مثبت مشاهده شد. عشایری که درک بیشتری از اثرات تغییر اقلیم داشتند، از استراتژی های مدیریت دام جهت سازگاری در مواجهه با آن، استفاده کرده اند. سن و سابقه دامداری، با میزان درک از اثرات تغییر اقلیم، رابطه مثبت داشت. رابطه منفی و معنی داری نیز بین تعداد دام و میزان سازگاری، مشاهده شد.

    نتیجه گیری

    درک عشایر از تغییر اقلیم و تاثیرات آن بر اکولوژی محیط، نقطه شروع مهمی در مقابله با اثرات منفی تغییرات اقلیمی و انتخاب راهبردهای مناسب برای سازگاری یا مقابله با آن است. به طوری که انتخاب روش های سازگاری مناسب توسط عشایر، آسیب پذیری تغییرات اقلیمی بر وضعیت دام و مراتع را کاهش می دهد.

    کلید واژگان: تغییر اقلیم, دانش بومی, سازگاری, عشایر, مدیریت مرتع}
    Javad Motamedi *, Ali Mohebi, Kambiz Alizadeh
    Background

    Coping with climate change (CC) is part of the way to face this phenomenon. This depends on the understanding of CC and the degree of adaptability to it.

    Objective

    The research was conducted with the aim of measuring the level of nomads' understanding (NU) of CCe and their adaptation strategies (AS) in the face of CC.

    Research method

    The research was descriptive and the data collection tool was a questionnaire whose items were obtained based on interviews.

    Findings

    NU of the effects of CC is not the same. According to them, CC has had the most obvious impact on vegetation. The priority of AS is also different in the face of CC. A positive relationship was observed between understanding the effects of CC and the degree of adaptability in facing CC. Nomads who had a better understanding of the effects of CC have used livestock management strategies to adapt to it. Age and history of animal husbandry had a positive relationship with the level of understanding of the effects of CC. A negative and significant relationship was also observed between the number of animals and the degree of compatibility.

    Conclusion

    The NU of CC and its effects on the ecology of the environment is an important starting point in dealing with the negative effects of CC and choosing appropriate strategies to adapt or deal with it. So that the selection of suitable adaptation methods by the nomads reduces the vulnerability of CC on the condition of livestock and rangeland.

    Keywords: adaptation, climate change, Indigenous Knowledge, nomads, Range management}
  • زهرا جابرالانصار*، بابک بحرینی نژاد، علیرضا افتخاری، مسعود برهانی
    سابقه و هدف

    مطالعه تغییرات پوشش گیاهی تحت شرایط حفاظت از رویشگاه، در مدیریت مراتع، نقش بسزایی دارد. نتایج مطالعات موید این است که تغییرات دایمی مراتع از لحاظ ترکیب گیاهی، میزان تاج پوشش و تولید علوفه تحت تاثیر عوامل اکولوژیکی و مدیریتی می باشد. این پژوهش، با هدف اندازه گیری و پایش شاخص های پوشش گیاهی رویشگاه های معرف مناطق نیمه استپی زاگرس مرکزی، به مدت پنج سال طی سال های 1396 تا 1400، در ایستگاه تحقیقات آبخیزداری سد زاینده رود (استان اصفهان) انجام شد. 

    مواد و روش ها

    نمونه برداری از پوشش گیاهی، به روش سیستماتیک تصادفی در هریک از مناطق حفاظت شده و چراشده طی سالهای 1396 تا 1400 انجام شد. خصوصیات پوشش گیاهی شامل درصد پوشش تاجی گونه، درصد سنگ و سنگریزه، خاک لخت و لاشبرگ در هر پلات اندازه گیری شد. برای این منظور، از چهار ترانسکت 100 متری استفاده شد. سپس بر روی هر یک از آنها 10 پلات (به ابعاد 1 در 1 متر) با فواصل یکسان مستقر گردید. در مجموع پوشش گیاهی در 80 پلات یک مترمربعی در سایت های قرق و چراشده اندازه گیری شد. برای محاسبه تولید مرتع، تعداد ده نمونه از هریک از گونه های گیاهی مورد تعلیف دام برداشت و درصد پوشش آنها محاسبه گردید. پس از خشک شدن نمونه ها و توزین آنها، از طریق برقراری معادلات رگرسیون بین درصد پوشش و وزن نمونه های خشک شده، مقدار تولید گونه های گیاهی به تفکیک فرم رویشی و کلاس خوشخوراکی تعیین گردید. وضعیت مرتع نیز طبق دستورالعمل چهارفاکتوری و با امتیازدهی به عوامل خاک، پوشش گیاهی، ترکیب گیاهی و طبقات سنی و بنیه و شادابی گیاهان ارزیابی شد. پس از جمع آوری داده ها در نرم افزار اکسل، تجزیه واریانس داده های پوشش گیاهی به صورت طرح کاملا تصادفی در قالب فاکتوریل از طریق روش GLM(General Linear Model)  انجام گردید. مقایسه میانگین خصوصیات پوشش گیاهی با استفاده از آزمون توکی (Tukey) در نرم افزار Minitab16 بررسی شد. 

    نتایج

    نتایج تجزیه واریانس نشان داد که شاخص های گیاهی شامل درصد پوشش و تولید کل به تفکیک فرم رویشی و کلاس خوشخوراکی در داخل منطقه حفاظت شده (قرق) و خارج از آن، در طول سال های آماربرداری، تفاوت معنی دار داشتند. میانگین درصد پوشش تاجی رویشگاه در داخل و خارج قرق، طی سال های مختلف به ترتیب 7/26، 7/13، 84/25، 74/33،33/13 درصد و 23/22، 65/12، 09/27، 9/30، 59/11 درصد بود. مقادیر تولید رویشگاه نیز طی سال های مختلف در داخل و خارج منطقه حفاظت شده، به ترتیب 26/624، 86/349، 79/556، 54/894، 53/664 و 45/456، 85/243، 6/455، 47/605 و 44/323 کیلوگرم در هکتار بود. بیشترین مقادیر درصد پوشش تاجی و مقدار تولید، مرتبط با سال 1399 بود که از نظر شاخص های هواشناسی جزو ترسالی ها است و کمترین مقدار، مرتبط با سال 1397 (سال خشکسالی) بود. بیشترین مقدار لاشبرگ در داخل منطقه حفاظت شده و بیشترین درصد خاک لخت و درصد پوشش گیاهان یکساله، در خارج از منطقه حفاظت شده بدست آمد. بیشترین درصد تاج پوشش و تولید در منطقه قرق متعلق به گونه Stipa hohenackeriana بود. در منطقه چراشده گونه Hedysarum criniferum و Stipa hohenackeriana  به ترتیب بیشترین مقدار درصد پوشش تاجی و تولید را بخود اختصاص دادند. وضعیت مرتع طبق روش چهار فاکتوری در منطقه قرق در سالهای 1396، 1398 و 1399 متوسط و در سالهای 1397 و 1400 ضعیف بوده است. در منطقه چراشده وضعیت مرتع در سال 1398 و 1399 متوسط و در بقیه سالها ضعیف بوده است. 

    نتیجه گیری

    مقایسه پارامترهای پوشش گیاهی در داخل و خارج قرق حکایت از وضعیت خوب پوشش گیاهی در داخل قرق و موثر بودن قرق در احیا مراتع منطقه دارد. چرای متعادل دام بر روی پوشش گیاهی باعث شده که تفاوت معنی داری بین برخی خصوصیات پوشش گیاهی مانند درصد پوشش تاجی در سایت های قرق و چراشده مشاهده نشود. ارزیابی و پایش مستمر مراتع با ایجاد پایگاه داده ای منظم از شاخص های پوشش گیاهی و بررسی روند تغییرات آنها در مدیریت های مختلف و بررسی ارتباط آنها با عوامل اقلیمی می تواند زمینه لازم برای برنامه ریزی اصولی و مدیریت مراتع در درازمدت را فراهم کند.

    کلید واژگان: پایش, پوشش گیاهی, شرایط چرا, مدیریت مرتع}
    Zahra Jaberalansar *, Babak Bahreininejad, Alireza Eftekhari, Masoud Borhani
    Background and objectives

    The study of vegetation changes under habitat protection conditions has a significant role in rangeland management. The studies confirm that permanent changes in rangelands in terms of plant composition, canopy cover, and forage production are influenced by ecological and management factors. This research was conducted to investigate and monitor the plant vegetation indices of semi-steppe rangelands of central Zagros for five years (2016-2020) at the Zayandehrud watershed management research site (Isfahan province). 

    Methodology

     Vegetation sampling was performed by a systematic random method in each exclosure and grazed site during 2016-2020. Vegetation characteristics, including the percentage of canopy cover of species, the percentage of gravel, bare soil, and litter were determined in each plot. For this purpose, four 100-meter segments were used. Then, ten plots (with 1 x 1-meter dimensions) were established with the same distance. In total, vegetation cover was measured in 80 plots of one square meter in exclosure and grazed sites. To calculate rangeland production, ten samples of each plant species were collected, and their canopy cover percentage was measured. After drying and weighing the samples, by establishing regression equations between the canopy cover percentage and the weight of the dried samples, the amount of production of plant species was determined separately for growth form and palatability class. Rangeland's condition was also evaluated according to the four-factor method and by scoring the factors of soil, vegetation, plant composition and age classes, and plant vigor. After collecting the data in Microsoft Excel, the variance analysis for the vegetation traits was done as a completely random design in a factorial format. This was done through the GLM (General Linear Model) method. Tukey's test investigated vegetation traits mean comparison in MINITAB 16 software. 

    Results

    The analysis of variance showed a significant difference between vegetation indices, including total canopy cover and production, separately for growth form and palatability class. This was in the exclosure and grazed sites during the assessment period. The average percentage of canopy cover in exclosure sites during different years was 26.7%, 13.7%, 25.84%, 33.74%, and 13.33%. In grazed sites, it was 22.33%, 12.65%, 27.09%, 30.9%, and 11.59%, respectively. Total production at the exclosure site during different years was 624.26, 349.86, 556.79, 894.54, 664.53 kg/ha. Production at the grazed site was 456.45, 243.85, 455.6, 605.47, and 323.44 kg/ha, respectively. The highest values of canopy cover and production belonged to 2019, which was a wet year based on meteorological indices. The lowest canopy cover and production were assigned to 2017 (a drought year). The highest amount of litter was found at the exclosure site. The highest percentage of bare soil and annual plant canopy cover was obtained from the grazed site. The highest percentage of canopy cover and production in the exclosure site belonged to Stipa hohenackeriana. At the grazed site, Hedysarum criniferum and Stipa hohenackeriana accounted for the highest canopy cover and production, respectively. According to the four-factor method, the rangeland condition at the disclosure site was fair in 2016, 2018, and 2019 and poor in 2017 and 2020. At the grazed site, the rangeland condition was fair in 2018 and 2019 and poor in the rest of the years. 

    Conclusion

     The comparison of vegetation parameters inside and outside the exclosure shows the good condition of vegetation inside the exclosure. It also shows the effectiveness of the exclosure in rangeland rehabilitation. Balanced livestock grazing on the vegetation caused no significant difference between vegetation characteristics, such as canopy cover in the exclosure and grazed sites. Continuous evaluation and monitoring of rangelands through creating a regular database of vegetation indicators and investigating their changes under different managements. This investigation of their relationship with climatic factors can provide the necessary background for fundamental rangeland planning and management.

    Keywords: monitoring, Vegetation cover, grazing conditions, Range management}
  • الهام فخیمی*، حمزه علی شیرمردی، سید مجتبی اسدی
    سابقه و هدف

    چرای دام به طور مستقیم یا غیرمستقیم بر ساختار و پویایی پوشش گیاهی مراتع تاثیر دارد و این تغییرات را می توان با انجام عملیات قرق در سطح مراتع مورد ارزیابی قرارداد. قرق به معنی جلوگیری از ورود دام به عرصه مرتعی است و به عنوان بهترین روش مدیریت و اصلاح مراتع معرفی می شود. بیشتر بررسی ها نشان می دهد که عملیات قرق، سبب تغییرات مثبت در شاخص های پوشش گیاهی مانند ساختار پوشش، میزان تولید و تنوع گونه ای مراتع می شود. هدف اصلی تحقیق حاضر، بررسی تغییرات درصد تاج پوشش گیاهی، میزان زی توده هوایی و تنوع گونه ای تحت مدیریت قرق در مراتع نیمه استپی قلعه غارک شهرکرد است.

    مواد و روش ها

    پس از انتخاب مکان های نمونه برداری در سایت قرق قلعه غارک و مجاور قرق (سایت چرا شده)، نمونه برداری پوشش گیاهی در طی سال های آماربرداری (از سال 1396 تا 1400) به روش تصادفی- سیستماتیک انجام شد. در هریک از سایت ها، چهار ترانسکت به طول 100 متر موازی باهم و عمود بر شیب منطقه مستقر شدند. تعداد 40 پلات 2*2 مترمربعی بافاصله ده متر از هم بر روی ترانسکت ها قرار گرفت. طول ترانسکت ها 100 متر و فواصل بین آن ها نیز 100 متر در نظر گرفته شد. از روش برآورد نظری به منظور تعیین سطح تاج پوشش گیاهان در پلات ها استفاده شد. زی توده هوایی گونه ها با استفاده از روش قطع و توزین تعیین شد. جهت بررسی تنوع گونه ای، شاخص های سیمپسون و شانون - وینر و جهت مقایسه ی غنای گونه ای، شاخص های مارگالف و منهینیک در نرم افزار Past محاسبه شدند. تعیین وضعیت مرتع با استفاده از دو روش چهار فاکتوری و شش فاکتوری تعدیل یافته صورت گرفت. در مورد گرایش از دو روش تراز و قیاسی استفاده شد.

    نتایج

    نتایج تحقیق نشان داد میزان درصد تاج پوشش گیاهی سایت قرق در طول دوره ی آماربرداری از 57/34 درصد تا 68/52 درصد و میزان درصد تاج پوشش گیاهی سایت چرا شده از 15/22 درصد تا 76/32 درصد در سال های مختلف متغیر بوده است. میزان زی توده هوایی سایت قرق در طول دوره آماربرداری از 1215 تا 1908 و میزان تولید سایت چرا شده از 693 تا 6/1025 کیلوگرم ماده خشک در هکتار در سال های مختلف متغیر بوده است. وضعیت مرتع سایت قرق در سال های مختلف آماربرداری متوسط بود اما وضعیت سایت چراشده در حالت ضعیف در طول سال های اجرای پرو ژه قرار داشته است. گرایش سایت قرق مثبت و سایت چراشده منفی بوده است. نتایج مقایسات آماری نشان داد که بین اغلب شاخص های ارزیابی در مرتع قرق و چرا شده اختلاف معنی دار بوده است. قرق سبب بهبود شاخص های پوشش گیاهی شده است و پارامتر های مربوط به پوشش تاجی و زی توده هوایی در پهن برگان علفی، گیاهان خوش خوراک کلاس I و گیاهان یک ساله به طور معنی داری در قرق افزایش نشان داد. مقایسه میانگین شاخص های تنوع گونه ای (سیمپسون و شانون-وینر) نشان داد عملیات قرق برای هر دو شاخص افزایش معنی دار تنوع گونه ای پوشش گیاهی را به همراه داشته است. همچنین مقایسه میانگین شاخص های غنای گونه ای (مارگالف و منهنیک) افزایش معنی دار غنای گونه ای را در سایت قرق نشان داده است.

    نتیجه گیری

    به طورکلی نتایج تحقیق گویای این مطلب است که قرق سبب بهبود پوشش گیاهی، افزایش زی توده هوایی و تنوع گونه ای در مراتع می شود. با توجه به کاهش عملکرد مراتع تحت چرا در سال های اخیر، ازجمله اقداماتی که می تواند بر وضعیت بهره برداری فعلی مراتع اثر مثبت گذشته و روند موجود را تغییر بدهد، برنامه ریزی جهت عملیات اصلاح مراتع و مدیریت چرای دام است.

    کلید واژگان: مدیریت مرتع, چرای دام, تغییرات پوشش گیاهی, تنوع گونه ای, مراتع قلعه غارک}
    Elham Fakhimi*, Hamzeali Shirmardi, Seyed Mojtaba Asadi
    Background and objectives

    Livestock grazing significantly influences the structure and dynamics of vegetation in rangelands, prompting the implementation of exclosure operations as a management strategy. Exclosure involves restricting livestock access to rangelands and is recognized as an effective method for rangeland management and improvement. Numerous studies suggest that exclosure operations lead to positive changes in vegetation indicators, including cover structure, production levels, and species diversity. This research aims to investigate changes in vegetation canopy percentage, production rates, and species diversity under exclosure management in the semi-steppe rangelands of Ghalehgharak, Shahrekord.

    Methodology

    Sampling locations were selected within the exclosure site (Ghalegharak) and an adjacent grazed site. Plant cover sampling was conducted using a random-systematic method over multiple years (2016 to 2021). Four parallel transects of 100 meters in length were established at each site, with 40 plots of 2 * 2 square meters placed along the transects. Canopy cover percentage was determined using the theoretical estimation method, while biomass was measured through the cutting and weighing method. Species diversity was assessed using Simpson and Shannon-Wiener indices, and species richness was compared using Margalef and Menhinich indices in the Past software. Range condition was determined using modified four-factor and six-factor methods, and trends were evaluated using scale and comparison methods.

    Results

    Over the five-year study period, the exclosure site exhibited canopy cover percentages ranging from 34.57% to 52.68%, while the grazed site showed variations from 22.15% to 32.76%. Biomass on the exclosure site ranged from 1215 to 1908 kg/ha, whereas the grazed site's production varied from 693 to 1025.6 kg/ha. The rangeland status was determined as moderate for the exclosure site and poor for the grazed site. The trend for the exclosure site was positive, while the grazed site trend was negative. Significant differences were observed between most evaluation indicators for the enclosed and grazed sites, with exclosure enhancing vegetation indices, canopy cover, and biomass. Exclosure significantly increased species diversity and richness, as indicated by Simpson, Shannon-Weiner, Margalef, and Menhinich indices.

    Conclusion

    The research findings indicate that exclosure positively influences vegetation, biomass, and species diversity in rangelands. Given the declining performance of grazing rangelands in recent years, implementing exclosure operations and strategic livestock grazing management emerges as a favorable approach for pasture improvement and altering current trends.

    Keywords: Rangeland management, Livestock grazing, Vegetation changes, species diversity, Ghale gharak Rangeland}
  • محسن شرافتمندراد، اعظم خسروی مشیزی، اسفندیار جهانتاب*
    پژوهش حاضر با هدف بررسی تغییرات کمیت و کیفیت تولید مراتع زیر چرای دام بر کربن خاک بوته زارهای نیمه ‏خشک انجام شد. ‏در سه منطقه قرق، چرای متوسط و چرای شدید 3 ترانسکت 100  متری با فاصله  50 متر از هم انداخته و در طول هر ترانسکت 10 پلات مستقر شد. برای مقایسه شدت های مختلف چرایی از نظر متغیرهای کربن خاک، تولید سالانه، پروتیین، دیواره سلولی منهای همی سلولز و انرژی متابولیسمی از تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون حداقل اختلاف معنی دار بهره گیری شد. ارتباط کربن خاک و تولید سالانه با شاخص های کیفیت تولید با آزمون همبستگی پیرسون بررسی شد. تحلیل واریانس نشان داد که مناطق قرق، چرای متوسط و چرای شدید از نظر تولید سالانه، پروتیین، انرژی متابولیسمی و دیواره سلولی منهای همی سلولز اختلاف معنی داری با یکدیگر دارند (p<0.05)، اما اختلاف معنی داری بین سه منطقه از نظر کربن خاک مشاهده نشد. تحلیل همبستگی پیرسون نشان داد که در منطقه قرق، تولید سالانه با شاخص های کیفیت تولید رابطه مثبت و معنی دار و در منطقه چرای شدید رابطه منفی و معنی داری دارد (p<0.01). رابطه معنی داری کربن خاک و تولید سالانه (p<0.05) و شاخص های کیفیت تولید (p<0.05) در منطقه قرق مشاهده شد. در منطقه چرا، کربن خاک با تولید رابطه مثبت و معنی داری ضعیفی دارد (p<0.05). گونه Artemisia aucheri به ترتیب با شاخص اهمیت 0.158 و 0.275 مهم ترین گونه در مناطق قرق و چرای متوسط بود و گونه Bromus tectorum با شاخص اهمیت 0.358 مهمترین گونه در منطقه چرای شدید بود. تولید سالانه و کیفیت تولید شاخص های مناسبی برای پیش بینی نوسان کربن خاک در عملیات مدیریتی نیستند، زیرا این متغیرها عکس العمل متفاوتی نسبت به مدیریت چرا نشان دادند. با توجه به تاثیر مدیریت چرا بر دیگر کارکردهای بوم نظام، برای مدیریت پایدار بوم نظام های مرتعی، پیشنهاد می شود ارتباط کمی و کیفی تولید با دیگر کارکردهای مرتعی نیز بررسی شود.
    کلید واژگان: انرژی متابولیسمی, چرای شدید, قرق, مدیریت مرتع}
    Mohsen Sharafatmandrad, Azam Khosravi Mashizi, Esfandiar Jahantab *
    IntroductionRangeland provides numerous ecosystem goods and services. Most rangeland management decisions focus on forage production, and this can lead to the loss of other rangeland ecosystem services. One of those services is carbon sequestration, the removal of carbon dioxide from the Earth's atmosphere and its storage in the ground. Rangeland, which covers approximately half of terrestrial ecosystems, is one of the most important sinks for atmospheric carbon dioxide. Photosynthesis, respiration and decomposition are the main processes in the ecosystem that determine how carbon is stored in the soil. Anthropogenic activities like livestock grazing can significantly alter soil carbon storage. Unfortunately, human activities have resulted in lower soil carbon and increased global climate change. Livestock grazing is one of the most significant factors affecting the structure and functioning of ecosystems. Grazing livestock can affect the amount of carbon in the soil through reduced vegetation cover, altered species composition, soil degradation, urination and defecation. On the other hand, changes in the quantity and quality of forage production by livestock grazing have a strong effect on the welfare of the beneficiaries. Consequently, knowledge of the relationship between forage production and other ecosystem goods and services such as soil carbon is essential to the sustainability of ecosystems. It is important to study the quantity and quality changes in rangeland production in relation to different livestock grazing intensities on soil carbon. However, this information can assist range managers in providing techniques to promote soil carbon storage. The purpose of the study is 1) to determine annual forage production in rangelands at different grazing intensities, 2) to study the quality of rangeland forages produced, 3) to assess soil carbon content at different grazing intensities, and 4) to assess the relationship between rangeland production and soil carbon content at different grazing intensities. Material and MethodsA rangeland adjacent to Khabr National Park in Kerman province was selected as the study area. The study area is shrub- dominated species Artemisia aucheri Boiss. Three sites with different grazing intensities (for example, exclosure, high grazing and moderate grazing) were sampled. At each site, three 100m transects with 50m intervals were set up. Ten quadrats were randomly assigned to each transect. For each quadrat, the species met were recorded and their number of individuals and the amount of forage produced were measured. The annual forage production (forage quantity) was measured using the clip and weigh method. To determine forage quality, crude protein, acid detergent fibre (ADF), dry matter digestion and metabolizable energy were estimated for each species. Additionally, a soil sample was taken from each of the quadrats. The samples were air-dried and sieved with a 2 mm sieve. The organic carbon of the soil samples was determined through wet oxidation with Walkley-Black chromic acid. Then, the species importance index (IVI) was estimated using relative frequency (Fr), relative density (Dr) and relative dominance (Dor). One-way ANOVA and LSD were used to compare different grazing intensities in terms of soil carbon, annual production, crude protein, ADF and metabolizable energy. Pearson's correlation was used to examine the relationship between soil carbon and annual production with the qualitative attributes of production, ie. The primary component analysis (PCA) was used to identify the most important species in terms of production at the three sites with different grazing intensities (exclosure, high grazing and moderate grazing). Principal Component Analysis (PCA) was used to identify the most important species in terms of production at the three sites with differing grazing intensities (exclosure, high grazing and moderate grazing). Results and DiscussionThe quantity and quality of forage has been reduced in the livestock grazing sites. The study area has a long history of cattle grazing, which has significantly altered the composition of the vegetation. About 26% of the exclosure site species had been removed from the plant composition of medium pasture sites, most of which are appetizing species. Although the amount of organic carbon in the soil increased at the exclosure site, it was not significantly different from grazing sites. Therefore, despite the improvement in forage quality and quantity, soil organic carbon had shown a lower reaction to the exclosure. Due to the presence of acceptable species, there was a positive relationship between forage quantity and quality at the exclosure site. Although A. aucheri was still dominant shrub species in the site with medium grazing intensity, there was no significant relationship between forage quantity and quality due to the decrease of palatable species. With the increase in the number of non-platable species in the high grazing site, there was a significant negative relationship between forage quantity and quality. There was a positive and meaningful relationship between soil carbon and the amount and quality of forage at the exclos site. The relationship between soil carbon and forage quantity and quality was not significant on grazing sites because of a change in plant composition. In the sites under grazing, palatable forbs such as Tragopogon jesdianus Boiss. and Lathyrus annuus L. were not observed and perennial grasses were significantly reduced. It should be noted that forage production of forbs has not changed much on the site with average grazing compared to the exclosure site. Perennials, especially woody plants, were severely reduced at the site with high grazing intensity. There were no bushes observed at that location. Annual grasses had increased in the site with heavy browsing. As perennials decrease, space and resources become available for the invasion of annual plants, especially annual grasses. Therefore, Bromus tectorum L. had the highest forage production in the   high grazing area. In terms of crude protein, the high grazing area had low quality forage. Since livestock grazing and subsequent changes in plant composition do not greatly impact soil carbon, livestock management can contribute to the improvement of plant composition and forage production at this site. Taking into account the impact of grassland management on other ecosystem functions, it is suggested to explore the relationship between the amount of production and other functions of quality rangeland ecosystems in order to sustainably manage rangeland ecosystems.
    Keywords: Metabolizable energy, High grazing, Exclosure, Range management}
  • رضا سیاه منصور*، نادیا کمالی

    آتش سوزی سریع ترین عامل ایجاد تغییرات گسترده در پوشش گیاهی است. هدف این تحقیق بررسی برخی از این تغییرات است. بنابراین پس از تعیین منطقه معرف ترانسکت های چهار عدد ترانسکت 200 متری با فاصله 100 متر و 10 کوادرات یک متر مربعی ثابت بر روی هر یک از آن ها، واحدهای نمونه در هر عرصه را تشکیل داد. این سایت در سال های 1390و 1392 در آتش سوخت و در سال های 1397 و 1398 آماربرداری به روش تصادفی- سیستماتیک در آن اجرا گردید. بررسی کلاس های خوشخوراکی نشان می دهد در تیمار آتش سوزی غالبیت تولید و تاجپوشش با گونه های مهاجم است. برتری تولید این کلاس علوفه ای با مقادیر 05/52 و 1/209 گرم بر متر مربع در عرصه سوخته نسبت به شاهد حفظ شده است. همچنین گندمیان یکساله از نظر تولید و تاج پوشش نسبت به سایر گونه ها دارای اختلاف میانگین معنی دار می باشند. اما، پهن برگان علفی 5/1 برابر مقدار تولید بیشتری در آتش سوزی نسبت به شاهد داشته اند. نتایج نشان می دهد هرچند مقدار تولید در عرصه آتش سوزی بیشتر از شاهد است اما الزاما به افزایش مقدار مجاز علوفه قابل برداشت منجر نشده است. تیپ در عرصه سوخته نسبت به شاهد با جایگزینی یک ساله ها بجای چندساله ها دچار تغییر اساسی گردید. در نتیجه تولید، تراکم و تاج پوشش کلاس های خوشخوراکی و فرم های مختلف رویشی نیز تغییرات اساسی یافت. آتش عامل تغییر وضعیت مرتع از عالی به متوسط است، گرایش در هر دو تیمار مثبت بود. با توجه به شرایط موجود، ایجاد آتش چه عمدی و چه سهوی در مراتع این منطقه از ناحیه رویشی ایران اکیدا توصیه نمی شود.

    کلید واژگان: خوشخوراکی, آتش سوزی, مدیریت مرتع, علفزار, گرایش مرتع}
    Reza Siahmansour *, Nadia Kamali

    Fire is the fastest cause of extensive changes in vegetation. The purpose of this research is to examine some of these changes. SO, after determining key area of four 200m transects and a distance of 100 m from each other, 10 plots 1m2 fixed on each of them, formed sample units in each field. This site burned in 2011 and 2013, in 2018 and 2019, random-systematic statistical collection was carried out in it. Results showed, in fire treatment the dominance of production and cover is with invader plants. Production of this class 52.05 and 209.1gr/m2 has been preserved in burnt area compared to control. Also, annual grasses have significant average difference in terms of production and canopy compared to other species. However, annual forbs had 1.5 times more production in fire than control. Although the amount of production in burnt area is more than control but, it doesnt mean an increase in the amount of allowable forage. The plant type in the burned fundamental change compared to the control by replacing annuals instead of permanent species. As result production, density and canopy cover of different palatability classes and growing forms also found fundamental changes. Fire is cause of changing in rangeland condition from excellent to average, the trend is positive in both treatments. The management of burnt fields is very specialized, and according to the existing conditions, it is strongly not recommended to create a fire either intentionally or accidentally in this area is vegetation zone form of Iran.

    Keywords: Palatability, wildfire, Rangeland Management, Grassland, rangeland conditions}
  • علی فراهانی*، علیرضا افتخاری، حمیدرضا میرداودی، غلامرضا گودرزی

    تخریب مداوم پوشش گیاهی و خاک مراتع عمدتا ناشی از عوامل طبیعی یا انسانی مانند چرای بی رویه دام است و شناخت میزان تغییرات انجام شده در اکوسیستم های مرتعی و علت آنها برای مدیریت مراتع ضروریست. بر این اساس پایش و بررسی روند تغییرات پوشش گیاهی و خاک در دو سایت قرق و تحت چرای دام در رویشگاه های شور حاشیه کویر میقان اراک طی سال های 1396 تا 1400 انجام شد. در هر سایت برای اندازه گیری پارامترهای گیاهی مانند درصد پوشش، تراکم و تولید از روش نمونه برداری تصادفی- سیستماتیک در طول شش ترانسکت به فواصل 100 متر از یکدیگر استفاده شد و نمونه برداری خاک نیز در طول ترانسکت های آماربرداری پوشش گیاهی انجام گردید. نتایج نشان داد که میزان تاج پوشش گیاهی سایت چرا شده در طول دوره آماربرداری از 43/23 تا 67/28 درصد و در سایت قرق از 8/32 تا 40 درصد در سال های مختلف متغیر بوده است. میانگین تولید کل علوفه سایت قرق در طول دوره آماربرداری از 6/174 تا 5/203 کیلوگرم در هکتار و میانگین تولید کل علوفه سایت چرا شده از 2/117 تا 1/139 کیلوگرم در هکتار در سال های مختلف متغیر بود. بیشترین مقادیر درصد پوشش و تولید علوفه کل سالانه در سال پرباران تر 1398 با 490 میلیمتر بارندگی و کمترین مقادیر پارامترهای مذکور در سال کم باران تر 1400 با 223 میلیمتر بارندگی سالانه مشاهده گردید. وضعیت مرتع به روش چهار فاکتوره در سایت قرق از درجه ضعیف تا خوب و در سایت چرا شده از درجه ضعیف تا متوسط در سال های مختلف متغیر بود. گرایش مرتع در سال های مختلف در سایت قرق مثبت یا ثابت و در سایت چرا شده منفی بود. بررسی شاخص های خاک نشان داد که در طول دوره ارزیابی در سایت قرق و چراشده تغییرات شاخص های کربن آلی، پتاسیم و نیتروژن در سطح پنج درصد معنی دار بوده و تغییرات سایر شاخص ها معنی دار نشد. نتایج آزمون همبستگی و رگرسیون نیز نشان داد که میزان بارندگی سالانه و بارندگی فصل رویش بیشترین همبستگی مثبت را با تغییرات میزان تاج پوشش و تولید علوفه گیاهان منطقه دارند و بعد از آن فاکتورهای کربن آلی، نیتروژن، فسفر و پتاسیم همبستگی بالایی با نوسانهای تاج پوشش و تولید گیاهان داشتند. به طورکلی دو عامل چرای دام و نوسانهای اقلیمی به ویژه تغییرات میزان بارندگی سالانه بیشترین تاثیر را بر تغییرات خصوصیات پوشش گیاهی مراتع مورد مطالعه داشتند.

    کلید واژگان: استان مرکزی, پایش مرتع, تولید علوفه, گرایش مرتع, مدیریت مرتع}
  • امیر قربانخانی، حسین ارزانی*، علی طویلی، جواد معتمدی (ترکان)

    گونه Salsola laricina یکی از عناصر اصلی جوامع گیاهی مراتع استپی منطقه خشکه رود می باشد که حفاظت از آن در مقابل آشفتگی ها و فراهم نمودن شرایطی که بتواند توان بازآوری خود را بعد از چرا حفظ نماید، از ملزومات اساسی مدیریت مرتع در اینگونه عرصه ها است. از این رو در پژوهش حاضر، تغییرپذیری صفات ساختاری و عملکردی و ویژگی های مورفولوژیکی و جوانه زنی بذر آن، تحت چرای حمایتی، آزمون شد. برای این منظور، با استقرار شبکه نمونه برداری در داخل و خارج قرق 10 ساله خشکه رود، از پوشش گیاهی آماربرداری و صفات ساختاری و عملکردی گونه Salsola laricina، نظیر؛ درصد پوشش تاجی، تراکم و مقدار تولید علوفه در عرصه، اندازه گیری گردید. سپس در هر یک از مکان ها و در فواصل مختلف دوره بذردهی؛ بذر پایه های شاداب و سالم، جمع آوری و ویژگی های مورفولوژیکی و جوانه زنی بذر نظیر؛ وزن هزار دانه، درصد جوانه زنی، سرعت جوانه زنی، طول ریشه چه، ساقه چه، گیاهچه و نهایتا شاخص ویگور (بنیه بذر) در شرایط آزمایشگاهی، اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که مقادیر صفات ساختاری و عملکردی، در داخل قرق، بیشتر از خارج قرق می باشد. در این ارتباط؛ درصد پوشش تاجی، تراکم و مقدار تولید گونه Salsola laricina، به ترتیب در داخل قرق نسبت به خارج قرق، 46/5 و 06/3 درصد، 21600 و 17000 پایه در هکتار و 4/161 و 7/112 کیلوگرم در هکتار می باشد. میانگین ویژگی های مورفولوژیکی و جوانه زنی بذرهای جمع آوری شده از داخل قرق، نیز بیشتر از خارج قرق بود. بگونه ای که بیشترین شاخص بنیه بذر به عنوان مجموع برآیندی ویژگی های مورفولوژیکی و جوانه زنی، در بذرهای مربوط به داخل و خارج قرق، به ترتیب 88/389 و 37/210 می باشد. افزایش مقادیر مذکور، در داخل قرق نسبت به خارج قرق؛ بیانگر تاثیر چرای حمایتی بر بهبود صفات ساختاری و عملکردی و ویژگی های مورفولوژیکی و جوانه زنی بذر گونه های مرتعی، در اکوسیستم های آسیب پذیر مناطق خشک می باشد.

    کلید واژگان: صفات ساختاری, صفات عملکردی, جوانه زنی بذر, مدیریت مرتع, مراتع مناطق خشک}
    Amir Ghorbankhani, Hossein Arzani *, Ali Tavili, Javad Motamedi

    Salsola laricina is one of the main elements of vegetation communities in the steppe rangelands of the dryland region, which protects it from disturbances and provides conditions that can preserve its ability to rehabilitate after chest, is one of the basic requirements of rangeland management in such fields. Therefore, in the present study, the variability of structural and functional traits and morphological characteristics and seed germination were tested under supportive grazing. For this purpose, by establishing a sampling system inside and outside of the 10 year old Khoshkerood detention, the vegetation cover and structural and functional traits of Salsola laricina species, such as crown cover, density and forage production in the field were measured. Seed of healthy and healthy rootstocks, morphological characteristics and seed germination, such as; 1000 seed weight, germination percentage, germination rate, root length, stem, seedling, and finally vigor index (straw) Seed) was measured in laboratory conditions. The results showed that the values of structural and functional traits, inside the enclosure, are more than outside the enclosure. In this regard, the percentage of crown cover, density, and amount of production of Salsola laricina species were respectively in the enclosure relative to the outcrop, 5.46 and 3.6%, 21600 and 17000 bases per hectare and 161.4 and 12.71 kg respectively hectare. The average of morphological and germination characteristics of the seeds collected from the intruder was also greater than the outside grazing. So that the highest index of seed vigor as a sum of outcomes of morphological and germinating properties in inoculated and outcroped seeds is 389.88 and 1037.37, respectively. The increase of these values in the enclosure relative to the outcrop; indicates the effect of supportive grazing on the improvement of structural and functional characteristics and the morphological and seed germination characteristics of rangeland species in vulnerable ecosystems in arid areas.

    Keywords: Structural traits, Functional traits, Seed germination, rangeland management, Aridlands}
  • علی نقی گویا*، حسین بارانی، احمد عابدی سروستانی

    شتر به دلیل ویژگی های ممتاز همچون تبدیل علوفه با کمیت و کیفیت پایین به تولیدات لبنی و گوشتی مرغوب، سازگاری با مراتع خشک و نیمه خشک و مقاومت در برابر بیماری ها، کارکرد اساسی در نظام های چرایی گسترده دارد. این ویژگی ها باعث شده است تا شترداری به عنوان یکی از راهبردهای توسعه پایدار در مدیریت منابع طبیعی و معیشت پایدار جوامع محلی معرفی گردد. با این حال شترداری در ایران با چالش های متعددی روبروست. این مطالعه در نظر دارد به تحلیل راهبردی نظام های شترداری از دیدگاه عشایر کلکویی و کارشناسان مرتع در استان قم بپردازد. برای این منظور عوامل قوت، ضعف، فرصت و تهدید از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته شناسایی شد. سپس با طراحی پرسشنامه و تکمیل آن وزن دهی به عوامل از دیدگاه دو جامعه ذینفع صورت گرفت. تحلیل داده ها در محیط نرم افزار EXCEL در چارچوب روش SWOT انجام شد. نتایج نشان داد مهم ترین عوامل درونی موثر بر شترداری از دیدگاه عشایر و کارشناسان در بخش قوت ها نگرش مثبت و علاقه و انگیزه به شترداری بین عشایر کلکویی و در بخش ضعف ها کمبود منابع آبی مناسب جهت شرب دام بودند. همچنین در بین عوامل بیرونی موثر بر شترداری در بخش فرصت ها نگرش مثبت افراد جامعه نسبت به شتر و محصولات تولیدی آن و در بخش تهدیدها نبود برنامه ریزی جامع و راهبردی شترداری بود. موقعیت راهبردی شترداری از دیدگاه عشایر کلکویی با وزن نهایی عوامل درونی و برونی به ترتیب 502/3 و 407/3 تهاجمی (SO) و از دیدگاه کارشناسان با وزن نهایی 073/2 و 517/2 رقابتی (WO) تعیین شد. از آنجاییکه هر دو ذینفع وزن بالایی به عوامل فرصت اختصاص دادند، تاکید نهایی بر فراهم سازی شرایط برای استفاده از فرصت های شترداری و همچنین تقویت قوت ها و کاهش ضعف ها بود. نتایج این مطالعه به مدیران اجرایی و سیاست گزاران کمک می کند تا با اطلاعات بیشتری نقشه راه شترداری در منطقه را طراحی و تنظیم کنند.

    کلید واژگان: مدیریت مرتع, شتر, SWOT, مدیریت راهبردی, جوامع محلی}
    Ali Naqi Gooya*, Hossein Barani, Ahmad Abedi Sarvestani

    Owing to premium properties such a transformation of forage with low quantity and quality into high quality dairy and meat products, compromising with arid and semi-arid rangeland and resistance against diseases, camel has basic function in extensive grazing systems. These properties have made camel herding as one of the strategies in sustainable development in natural resources management and sustainable livelihood of local communities. Nevertheless, camel herding is facing various challenges in Iran. This study aimed to strategic analysis of camel herding systems from Kalkooyi nomads and rangeland experts’ viewpoints in Qom Province. In this order, strength, weakness, opportunity and threat factors were identified using semi-structured interview. Then, weighting factors was done through designing and completing questionnaire based on two stakeholders. Data analysis was done using SWOT framework in Microsoft Office Excel. Result showed that the most important internal factors affecting camel herding in strength criteria was positive attitude and the interest and motivation towards camel herding among Kalkooyi nomads and in weakness criteria was shortage in suitable water sources for livestock drinking from both nomads and experts’ viewpoints. Also, between external factors as opportunity criteria, positive attitude of community members towards camel and its products and in threat criteria lack of comprehensive planning and roadmap for camel herding were the most important factors. Strategic position of camel herding was determined as offensive (SO) from nomads’ viewpoint with weights of 3.502 and 3.407, respectively. This position was determined as competitive (WO) from experts’ view point with weights of 2.073 and 2.517, respectively. Since both stakeholders assigned high weights to opportunity factors, the ultimate emphasis is on providing the condition for using opportunities of camel herding as well as strengthening the strengths and reducing the weaknesses. The result of this study helps executive managers and policy makers to plan and adjust camel herding roadmap with providing more information.

    Keywords: rangeland management, camel, SWOT, strategic management, local communities}
  • صدیقه زارع کیا*، ناصر باغستانی میبدی، علی بمان میرجلیلی، محمدرضا احمدی رکن آبادی

    به منظور بررسی اثر روش های بیومکانیکی بر افزایش پوشش در مناطق خشک، سه منطقه شامل اشکذر، گهر و چاه متک اردکان در استان یزد انتخاب گردید. محل های آماربرداری در محدوده عملیات ذخیره نزولات و خارج آن (شاهد) تعیین و در پایان فصل رویش (اردیبهشت 97) آماربرداری انجام شد. برای این کار در محدوده هر منطقه 100 پلات 9 مترمربعی (3*3) به فاصله 12 متر از همدیگر و در طول 5 ترانسکت 300 متری که به طور موازی و به فاصله 100 متر از یکدیگر در نظر گرفته شده بود، انداخته شد. در داخل هر پلات درصد پوشش تاجی و تراکم گونه های مختلف اندازه گیری گردید. داده ها با آزمون t مورد مقایسه قرار گرفتند. نتایج نشان از افزایش پوشش در درون کنتورفارو و هلالی آبگیر دارد، به طوری که متوسط پوشش در مراتع اشکذر، چاه متک و گهر اردکان در منطقه دارای ذخیره نزولات از 2 تا 3 درصد نسبت به منطقه شاهد افزایش یافته است. همچنین افزایش تراکم گونه های مختلف نیز در منطقه ذخیره نزولات قابل مشاهده بود. این در حالی است که بذرپاشی تنها در سال ایجاد ذخیره نزولات انجام شده است. به طورکلی با توجه به وضعیت پوشش گیاهی و میزان تراکم گیاهان با تفکیک گونه ای، انجام عملیات اصلاحی ذخیره نزولات توام با بذرکاری با استفاده از گونه های Artemisia sieberi و Salsola tomentosa برای مراتع بیابانی با بارندگی کمتر از 100 میلیمتر می تواند موفقیت آمیز باشد

    کلید واژگان: طرح مرتع داری, پارامترهای گیاهی, مدیریت مرتع, استان یزد}
    Sedigheh Zarekia *, Naser Baghestani Meybodi, Alibeman Mirjalili, Mohammadreza Ahmadi Roknabadi

    To investigate the effect of biomechanical methods on increasing the vegetation in arid areas, three regions (Ashkezar, Ghahar, and Chahmatk of Ardakan) in Yazd province were selected. Statistical sites were determined within the scope of rainfall storage operations and outside it (control), and at the end of the growing season (May 2018), a survey was conducted. To do this, in each area, 100 plots of 9 square meters (3*3) at a distance of 12 meters from each other and along five transects of 300 meters, which were considered in parallel and at a distance of 100 meters from each other were placed. In each plot, canopy cover percentage and density of different species were measured. Data were compared with a t-test. The results indicate an increase in the canopy within the furrow and crescent. The canopy average in the Ashkezar and Chahmatk of Ardakan rangelands in the rain storage region increased from 2 to 3% compared to the control area. Also, an increase in the density of different species was observed in the precipitation storage area. However, sowing has been done only in the year of rainfall storage. In general, due to vegetation status and plant density by species segregation, performing remedial storage operations along with seeding using Artemisia sieberi and Salsola tomentosa species can be successful for desert rangelands with less than 100 mm of rainfall.

    Keywords: Range management projects, plant parameters, rangeland management, Yazd province}
  • محمد ابوالقاسمی، حنانه محمدی کنگرانی*، حسین آذرنیوند، محمدعلی امامی میبدی

    مراتع از گونه های مختلف گیاهی با خصوصیات رویشی متفاوت تشکیل شده که ارزش چرایی معینی دارند. ازاین رو دام چراکننده نیز برحسب آن از خود رفتار چرایی خاصی بروز می دهد. بدون شناخت این رفتارها، برنامه ریزی و مدیریت مرتع و دام مقدور نمی باشد. این پژوهش طی سال های 1394 تا 1396 در مراتع حاشیه کویر طبس بر روی گله های شتر انجام شد. پارامترهایی مانند مدت زمان چرا، مدت زمان استراحت، زمان حرکت دام، طول مسافت طی شده و سرعت حرکت دام با استفاده از دستگاه GPS بررسی گردید. نتایج نشان داد که در فصول بهار، تابستان، پاییز و زمستان مدت زمان چرا، زمان حرکت دام، طول مسافت طی شده و سرعت حرکت دام در سطح 1 درصد و پارامتر مدت زمان استراحت در سطح 5 درصد دارای اختلاف معنی دار بودند. بیشترین مدت زمان چرا (342 دقیقه)، مدت زمان استراحت (119 دقیقه) و طول مسافت طی شده (66/21 کیلومتر) توسط شتر در مراتع مورد مطالعه در فصل تابستان و کمترین آنها در فصل زمستان بود. بیشترین سرعت حرکت (12/2 کیلومتر بر ساعت) و زمان حرکت (359 دقیقه) در فصل بهار و کمترین آنها در فصل زمستان بود. بنابراین اطلاع از پارامترهای مذکور مدیریت مرتع را در تعیین زمان مناسب برای حرکت شتر در مرتع یاری کرده و سبب افزایش عملکرد دام خواهد شد.

    کلید واژگان: زمان چرا, دام, مدیریت مرتع, ارزش چرایی, زمان استراحت}
    Mohammad Abolghasemi, Hannaneh Mohammadi Kangarani *, Hosein Azarnivand, Mohammadali Emami Meybodi

    Rangelands are composed of different plant species with different vegetative characteristics that have a certain grazing value. Hence, the grazing livestock also shows a special grazing behavior according to it. Without knowing these behaviors, planning and managing rangelands and livestock is not possible. This research was carried out on camel herds in the rangelands of the Tabas desert from 2015 to 2017. Parameters such as grazing time, rest time, livestock movement time, distance traveled, and livestock movement speed were examined by GPS. The results showed that in spring, summer, fall, and winter, grazing time, livestock movement time, distance traveled, livestock movement speed at (p < /em><0.01), and rest time at (p < /em><0.05) were significantly different. The highest grazing time (342 minutes), rest time (119 minutes), and distance traveled (21.66 km) by camels in the studied rangelands were in summer and the lowest in winter. The highest speed (2.12 km/h) and travel time (359 minutes) were in spring and the lowest in winter. Therefore, knowing the mentioned parameters will help the rangeland management in determining the appropriate time for the camel to move in the rangeland and will increase the livestock performance.

    Keywords: Grazing time, Livestock, Range management, grazing value, rest time}
  • مهشید سوری *، محمد فیاض، نادیا کمالی، سعیده ناطقی
    برنامه ارزیابی مراتع با تامین اطلاعات لازم و درازمدت زمینه برنامه ریزی اصولی و در نتیجه جلوگیری از تخریب مراتع و حفظ آب و خاک را فراهم می نماید. هدف اصلی از این تحقیق، ارزیابی تغییرات پوشش گیاهی و شاخص های خاک مراتع قشلاقی منطقه کلات سادات سبزوار تحت عملیات مدیریت مرتع می باشد. فاکتورهای گیاهی شامل میزان تولید گونه های گیاهی، درصد پوشش تاجی گونه های گیاهی، درصد لاشبرگ، تراکم گونه های گیاهی، وضعیت مرتع و گرایش مرتع در مکان قرق و مکان شاهد اندازه گیری شد. ارزیابی با استفاده از روش تصادفی-سیستماتیک و با تعداد تعداد 60 پلات چهارگوش یک متر مربعی و پراکنش مناسب نمونه ها در زمان آمادگی مرتع در اواخر اردیبهشت ماه انجام شد. گرایش به دو روش ترازو و قیاسی و وضعیت براساس روش چهار فاکتوری تعدیل یافته تعیین شدند. نمونه برداری از خاک از عمق 20-0 سانتی متری خاک انجام گرفت. تعداد 12 نمونه خاک از ترانسکت های اول، دوم و سوم (مکان قرق)، چهارم، پنجم و ششم (مکان شاهد) برداشت شد. داده ها با استفاده از آزمون تی مستقل در محیط نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج اندازه گیری درصد پوشش تاجی مرتع چرا شده مکان کلات سادات آباد سبزوار نشان داد که بیشترین سهم درصد پوشش تاجی از نظر خوشخوراکی متعلق به گیاهان کلاس п (37/19) و از نظر فرم رویشی مربوط به گیاهان علفی چند ساله (2/16) می باشد. همچنین از بین فرم های رویشی مختلف، بیشترین سهم تولید در مکان قرق مربوط به گیاهان بوته ای و در مکان چراشده مربوط به گیاهان علفی چند ساله می باشد. نتایج نشان داد که شاخصه های میزان رس، سیلت، آهک، کربن آلی، ازت و هدایت الکتریکی بین دو ناحیه مکان قرق و مکان چراشده دارای اختلاف معنی دار در سطح 5 درصد می باشند، ولیکن در مورد فاکتورهای اسیدیته و فسفر اختلاف معنی دار نبود. بنابراین پیشنهاد می شود عملیات اصلاحی قرق در مساحت های بیشتر در منطقه اجرا شود.
    کلید واژگان: ارزیابی, مدیریت مرتع, پوشش گیاهی, خصوصیات خاک, سبزوار}
    Mahshid Souri*, Mohammad Fayaz, Nadia Kamali, Saeedeh Nateghi
    The main objective of this research was to evaluate vegetation changes and soil indicators in the Kalat Sadat Sabzevar area under rangeland management practices. Vegetation factors including plant species production, vegetation cover, cover percentage, litter percentage, plant species density, and rangeland condition and trend were measured at the exclosure site and adjacent control site. The assessment was conducted using a random-systematic method with a sufficient number of samples and appropriate distribution of samples at the time of rangeland readiness. The rangeland trend was determined on the basis of two methods, and rangeland condition was determined based on the four-factor method. Soil sampling was carried out at a depth of 20 cm. A total of 12 soil samples were taken from the first, second and third transects (exclosure site), as well as fourth, fifth and sixth (control site). Data were analyzed by the independent t-test using SPSS software. According to the obtained results, the highest canopy cover percentage in terms of palatability belonged to class II plants (19.37), and in terms of vegetative form belonged to the perennial plants (16.2). Also, the largest share of production in the exclosure site and grazing site was related to shrubs and perennial grasses, respectively. The results showed that clay, silt, lime, organic carbon, nitrogen and electrical conductivity were significantly different at 5% level between the exclosure and grazing sites, but there was no significant difference between acidity and phosphorous. Therefore, exclosure could be recommended as an improvement practice to be carried out in more areas of the region.
    Keywords: Evaluation, rangeland management, vegetation, soil properties, Sabzevar}
  • مژگان سادات عظیمی*، سمانه محضری
    در مطالعات بهره وری آب مقادیر رواناب، تبخیر و تعرق گیاهان و تولید مرتع مهم تربن متغیرها هستند. مراتع استان گلستان به علت موقعیت جغرافیایی، اقلیمی و تخریب بالای این منابع همچنین تغییر شدید کاربری اراضی و کاهش پوشش گیاهی شرایط لازم برای تشکیل رواناب را دارد. به منظور تعیین چگونگی مدیریت بهینه مراتع در این تحقیق سناریوهای اصلاح مرتع با استفاده از مدل SWAT در حوزه آبخیز گرگانرود مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفت. واسنجی و اعتبارسنجی مدل توسط برنامه SWAT-CUP و الگوریتم SUFI-2 در مدل اکوهیدرولوژیکی SWAT انجام گرفت. بدین منظور ابتدا مدل SWAT برای دوره 31 ساله دبی(ماهانه) سپس برای مدت 5 سال تولید مرتع(سالانه)، واسنجی و اعتبارسنجی شد و سپس سناریوهای مختلف مرتعی اعمال و مدل مجددا اجرا گردید. نتایج نشان داد عملکرد مدل جهت پیش بینی دبی کاملا رضابت بخش بوده است. مقادیر ضرایب نش-ساتکلیف به ترتیب در ایستگاه های بصیرآباد، تیل آباد و حاجی قوشان در دوره واسنجی 72/0، 71/0 و 64/0 و در دوره اعتبارسنجی 59/0، 48/0 و 53/0 بدست آمد. همچنین چهار سناریوی اصلاحی مرتع (بیومکانیکی، بیولوژی، مکانیکی و مدیریت چرای دام) در این تحقیق تعریف شد. بر این اساس با کاربرد سناریوهای مکانیکی، بیولوژیکی، بیومکانیکی و مدیریت چرا، مقدار تبخیر و تعرق گیاهان به ترتیب 3/2%، 8/12%، 5/15% و 8/2% در هر سناریو نسبت به میزان تبخیر و تعرق شاهد افزایش پیدا کرده است. نتایج نشان داد که سناریوی بیومکانیکی مناسب ترین سناریو در افزایش میزان تبخیر و تعرق گیاهان در مراتع ضعیف و متوسط می باشد.
    کلید واژگان: مدیریت مرتع, مدل SWAT, روش SUFI-2, حوضه گرگانرود, استان گلستان}
    Mojgansadat Azimi *, Samaneh Mahzari
    In water efficiency studies, the values of runoff, evapotranspiration and range production are the main variables. Rangelands of Golestan province, Iran, have a high potential of run-off due to the geographical location, climate, and destruction of these resources as well as drastic land use change from forests and rangelands to agricultural lands. Therefore, in the present study, in order to determine the best management of rangelands, we developed a rangeland improvement model using the Soil and Water Assessment Tool (SWAT) in the Gorganrud Watershed, Golestan Iran. Calibration and validation of model was performed using Sequential Uncertainty Fitting Program (SUFI-2) in the eco-hydrological model SWAT. For this purpose, the SWAT was calibrated and validated for a 31-year period of discharge and 5-year period of range production and then the model was executed for different scenarios of rangeland management. The results showed that the model performance was satisfactory for predicting discharge. The values of Nash-Sutcliffe coefficient were calculated to be 0.72, 0.71 and 0.64 in calibration period and 0.59, 0.48 and 0.53 in validation period for Basirabad, Tilabad and Haji Ghoshan stations, respectively. As well, four range improvement scenarios (mechanical, biological, biomechanical and livestock grazing management) were defined in this study. On average, by applying mechanical, biological, biomechanical, and grazing management scenarios evapotranspiration was increased to 2.3%, 12.8%, 15.5% and 2.8%, respectively, in comparison with actual evapotranspiration. According to the obtained results, the biomechanical scenario was identified as the best one in increasing evapotranspiration in poor and moderate rangelands.
    Keywords: Rangeland management, SWAT model, SUFI-2, GorganRud watershed, Golestan Province}
  • فرشاد کیوان بهجو*، مرتضی فیروزی اصل
    خاک یکی از عناصر مهم تشکیل دهنده اکوسیستم های مرتعی است که تامین کننده منبع غذایی و رطوبت برای گیاهان مرتعی می باشد. مراتع به عنوان منابع طبیعی تجدیدپذیر، دارای نقش های مختلف اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی می باشند که، به شرط برنامه ریزی معقول و منطقی همراه با مدیریت مناسب، این منابع می توانند در امر توسعه پایدار محیطی موثر واقع شوند. برای کمی نمودن اثرات اقتصادی– زیست محیطی شدت استفاده از مراتع و فهم عواقب استفاده نامعقول از آن بر روی اکوسیستم های مرتعی هنوز کاستی ها و چالش های زیادی وجود دارد. این پژوهش با هدف ارزیابی اقتصادی تاثیر اکوسیستم مرتع بر حفظ برخی عناصر غذایی مهم خاک با تاکید بر عناصر نیتروژن (N)، فسفر (P) و پتاسیم (K)در مراتع مغان انجام گرفت. برای این کار ابتدا دو مرتع با مدیریت خوب و مدیریت بد انتخاب شد. تعداد 31 نمونه خاک برای هر مرتع به روش تصادفی سیستماتیک با استقرار ترانسکت برداشت شد. نمونه های خاک جهت اندازه گیری مقادیر N، P، K به آزمایشگاه منتقل گردید. مقدار فرسایش منطقه 7/14 تن بر هکتار در سال و همچنین مساحت مراتع منطقه 115000 هکتار به دست آمد. تجزیه و تحلیل آماری پژوهش به منظور مقایسه مقادیر عناصر غذایی مورد نظر در دو مرتع با روش آزمون t غیر جفتی انجام گرفت و همچنین رگرسیون لجستیک به منظور تعیین تابع احتمال آسیب به مرتع اجرا شد. در نهایت ارزش گذاری اقتصادی عناصر غذایی مورد نظر به روش هزینه جایگزینی انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد قیمت عناصر غذایی هدررفته به ازای مساحت منطقه مورد مطالعه 18448875000000 ریال می باشد.
    کلید واژگان: مدیریت مرتع, خاک, ارزش گذاری, مغان}
  • اسماعیل شیدای کرکج*، عیسی جعفری فوتمی، سمیرا ساسانی فر
    این مطالعه با دو هدف مطالعه نقش مدیریت های مختلف مرتع بر ترسیب کربن و بررسی تفاوت بین نتایج استفاده از رویکردهای مختلف محاسبه ای در گزارش میزان کربن خاک انجام شده است. رویکردهای مختلف محاسبه و ارائه کربن شامل استفاده از روش برآورد پارامتر غلظت کربن (گرم کربن در کیلوگرم خاک)، کربن توده ای بر اساس عمق ثابت (تن کربن در هکتار) و پارامتر کربن توده ای بر اساس عمق معادل (تن کربن در هکتار) است. با این حال برخی دلایل علمی نشان می دهد؛ در رویکرد تعیین پارامتر کربن توده ای عمق معادل، نوسان عمق محاسبه ای ناشی از اثر نقش جرم مخصوص ظاهری خاک بوده که با اعمال نقش آن می توان به برآورد واقعی از کربن خاک در عمق معادل دست یافت. بنابراین به منظور محک این امر، میزان کربن طبق رویکردهای فوق با نمونه برداری از خاک سطحی در پنج نوع مدیریت و بهره برداری از مراتع منطقه چهارباغ استان گلستان (شامل آغل، حریم روستا، منطقه قرق، منطقه کلید (با چرای متوسط) و منطقه حریم آبشخور، محاسبه و هر پارامتر مورد آزمون آماری قرار گرفت. نتایج مقایسه میانگین ها برای هر یک از پارامترهای مربوط به رویکردها نشان داد که بر اساس رویکرد اول (پارامتر غلظت کربن) مناطق آغل و قرق و کلید با میزان 80/37، 30/27 و 92/22 گرم کربن در کیلوگرم خاک به ترتیب دارای بیشترین کربن می باشند حال آنکه نتایج متناقضی بر اساس رویکرد کربن توده ای عمق ثابت به دست آمد. برای رفع این تناقض رایج در مطالعات متعدد، پارامتر کربن عمق معادل برای سایت های مورد مطالعه محاسبه گردید و نتیجه آن نشان داد سایت آغل با میزان کربن 64/108 تن کربن در هکتار برای عمق معادل بالاترین میزان کربن را داراست. به طورکلی در منطقه مورد مطالعه مشاهده شد؛ روش های مرسومی که برای محاسبه ذخیره ماده آلی استفاده می شوند به دلیل توده های نابرابر خاک به طور دقیق بیان کننده تفاوت ها در توده خاک نیستند و برای ارزیابی قابل اعتماد مدیریت ذخیره ماده آلی خاک و سایر مواد غذایی؛ باید توده های خاک مورد مقایسه، معادل باشند. از این رو پیشنهاد می شود میزان صحت یافته مطالعه حاضر، در مکان های دیگر نیز به منظور دستیابی به نتیجه کاربردی مورد آزمون واقع گردد.
    کلید واژگان: ترسیب کربن خاک, غلظت کربن, کربن توده ای, کربن عمق معادل, مدیریت مرتع}
    E. Sheidai Karkaj*, I. Jafari Footami, S. Sasanifar
    This study was conducted with two aims, including the study of various rangeland managing effects on soil carbon sequestration and another purpose was studying of difference between the used methods of reporting the amount of soil carbon. Different approaches to calculation and presentation of carbon include using carbon concentration parameter (gr C/kg soil)؛ Carbon mass parameter based on constant depth (ton C/ ha) and carbon mass based on equivalent depth (ton C/ha). However some scientific reasons show, the approach of carbon mass based on equivalent depth; due to fluctuation of calculation depth effect on the role of bulk density changes that by applied its role can estimate the actual soil carbon in an equivalent depth. By soil sampling from shallow depth in five kinds of rangeland utilization and management (including of pen area, rural, enclosure, key area (moderate grazing) and watering place); the amount of carbon was calculated according to the above-mentioned methods then statistical analysis was used. The results of means comparison showed that base on first methods home range, enclosure and key area with the amount of 37. 80, 27. 30 and 22. 92 gr c/ kg soil have the highest carbon while conflicting results were obtained base on equivalent soil mass. To resolve this prevalent inconsistency in numerous studies, equivalent soil mass were calculated and its result showed that pen site have the highest carbon mass 108. 64 ton per hectare in equivalent depth. Overall results in this study area, the conventional methods that are used for calculating organic matter Due to the unequal soil masses are not accurately expressing about differences in soil mass. For the evaluation of reliable storage of soil organic matter and nutrients; comparison soil masses should be equivalent. However, the validity of these findings is recommended to be tested in other sites for achieving practical results.
    Keywords: soil carbon sequestration, carbon concentration, carbon mass, equivalent depth carbon, rangeland management}
  • زهرا باقرامیری، بهروز رسولی، محمدصادق اللهیاری*
    نقش و اهمیت مراتع به لحاظ تامین بخش مهمی از نیازهای غذایی مردم جهان بر کسی پوشیده نیست. در این راستا پرداختن به بازدهی بهینه آن از اهمیت خاصی برخوردار می باشد. از مسائل بسیار مهم دنیای امروز تصمیم گیری است و با توجه به این که بسیاری از تصمیمات بر پایه چندین معیار گرفته می شود روش های تصمیم گیری چندمعیاره نیز جایگاه ویژه ای دارند. در این تحقیق با استفاده از روش تصمیم گیری چندمعیاره و به کارگیری مدل فرآیند تحلیل سلسله مراتبی(AHP)، به انتخاب ارجح ترین نظام بهره برداری در مراتع استان گیلان با درنظر گرفتن معیارهای اقتصادی، اجتماعی و اکولوژیکی پرداخته و اهمیت و اولویت آن ها مورد ارزیابی قرار می گیرد. در این پژوهش با ساختن سلسله مراتب و مقایسات زوجی بین معیارها و زیرمعیارها و با استفاده از نرم افزار Super Decisionنظرات متخصصان که شامل کارشناسان مراتع استان گیلان می باشند نسبت به ارجحیت و اولویت معیارها و راهبردها ارزیابی شد و سپس باتلفیق نتایج حاصل شده، اولویت نهایی راهکارها به دست آمد. نتایج حاصل از تحلیل داده ها در استان گیلان نشان داد که نظام بهره برداری خصوصی با وزن نهایی (451/0) ارجح ترین نظام بهره برداری و نظام بهره برداری دولتی با وزن نهایی (317/0) در درجه دوم اولویت و نظام سنتی با وزن نهایی (222/0) در آخرین رتبه قرار گرفته است.
    کلید واژگان: فرآیند تحلیل سلسله مراتبی, تصمیم گیری چند معیاره, نظام های بهره برداری, دامداری, مدیریت مرتع}
    Z. Bagheramiri, B. Rasooli, M. Sadegh Allahyari*
    Rangelands can play key role to supply the main part of food needs of human. In this regard, considering to optimum efficiency is very important. Nowadays, decision making is very momentous; many of decisions are made on multi criterion and multi criterion decision making methods have special position. In this study multi criteria decision making has used and analytical hierarchy process (AHP) selected to identify the most preferred utilization system in the rangelands of Guilan Province according to economic, social and ecological criterion. In this study by means of pair wise comparison among criterion and sub-criterion and using Super Decision software, Guilan provinces’ experts comments, evaluated preference and priority of strategies. Results are integrated and final preference of procedures has been obtained. In Guilan province results showed that private utilization system with overall priority 0.541 had the best preference utilization system and government utilization system with overall priority 0.317 was at the second priority and finally, traditional system had the last priority with overall priority 0.222.
    Keywords: Analytical Hierarchy Process, Multi criteria making decision, Utilization systems, Rangeland, Livestock, Rangeland management}
  • بهرام قلی نژاد
    این تحقیق با هدف تبیین تغییرات تنوع، غنا و یکنواختی گونه های گیاهی در مدیریت های مختلف (وضعیت های مختلف) در 5 تیپ گیاهی انجام گرفت. برای این منظور پس از تعیین تیپ های گیاهی، وضعیت مرتع به روش چهار فاکتوره محاسبه گردید. درصد تاج پوشش و تراکم گونه های گیاهی در مسیر ترانسکت ها و در داخل پلات ها برای محاسبه تنوع، غنا و یکنواختی تعیین شد. تنوع با شاخص سیمپسون، تابع شانون – وینر و شاخص هیل (N1 و N2)، غنای گونه ای با روش های مارگالف، منهینیک، روش بوت استرپ و جک نایف و یکنواختی گونه ها نیز به روش های سیمپسون، کامارگو، اسمیت - ویلسون و شاخص اصلاح شده نی برآورد شد. برای تبیین ارتباط بین تغیرات تنوع، غنا و یکنواختی گونه های گیاهی با وضعیت های مختلف از آزمون مقایسه میانگین ها (آزمون تی استیودنت غیرجفتی) استفاده شد. نتایج نشان داد که در مدیریت های مختلف با تغییر وضعیت مرتع می توان روندی از تغییرات منظم بین معیارهای پوشش گیاهی با وضعیت مرتع مشاهده نمود به این صورت که مقدار عددی شاخص های برآوردی تنوع و یکنواختی گونه ای در وضعیت خوب دارای مقدار بیشتری نسبت به وضعیت متوسط و ضعیف است اما در برآورد غنای گونه ای بیشترین مقدار عددی شاخص ها به تزتیب متعلق به وضعیت خوب، ضعیف و سپس متوسط است. نتایج حاصل از مقایسه میانگین نشان می دهد که در در مقایسه وضعیت خوب با فقیر در بیشتر شاخص های استفاده شده در هر سه حالت تنوع، غنا و یکنواختی، اختلاف معنی داری مشاهده می شود اما در مقایسه وضعیت خوب با وضعیت متوسط مرتعی می توان اذعان کرد که اختلاف معنی داری مشاهده نمی شود.
    کلید واژگان: تنوع, غنا, یکنواختی, مدیریت مرتع, موچش, استان کردستان}
    Bahram Gholi Nejad
    This study was aimed to determine the variation of species diversity, richness and evenness of plant species under various managements (different range conditions) in five vegetation types. After determining vegetation types, range condition was measured applying the method of society for range management (SRM). In order to assess species diversity, richness and evenness, canopy cover percentage and species density were determined along transects within plots. Species diversity was determined using Simpson index, Shannon-wiener function and Hill index(N1 and N2) and species richness was determined by Margalef, Minhinnick, Bootstrap and Jack-Knife methods and species evenness was measured using Simpson, Camargo, Smith-Wilson and Nay revised index. Mean comparison test (non-paired t-student test) was used to determine the relationship between species diversity, richness and species evenness under different conditions. The results showed that in various managements with changes in range condition, a trend of regular changes could be observed between vegetation cover and range condition. In other words, the value of estimated indices of species diversity and evenness was higher in good range condition as compared to the fair and poor range condition; however, the maximum value of species richness was related to good, fair, and poor conditions, respectively. Results of mean comparisons showed a significant difference between good and poor condition for most of the indices used in species diversity, richness and evenness, while there was no significant difference between good and moderate condition.
    Keywords: Diversity, richness, evenness, rangeland management, Mouchesh, Kurdistan}
  • حسین توکلی*، حسین یشتی، علیرضا خداشناس
    مطالعه تغییرات پوشش گیاهی کاربردهای زیادی در احیاء، اصلاح و مدیریت مراتع برای اهداف مورد نظر دارد. در کمر بند سبز مشهد با شرایط اقلیمی نسبتا خشک ترکیب گیاهان، درصد پوشش گیاهی و میزان تولید مراتع طی چهار سال در محدوده قرق 17ساله و تحت چرا در ایستگاه تحقیقاتی گلستان مورد مطالعه قرار گرفت. ترکیب گیاهی از طریق شناسایی گونه های چند ساله به دو روش پیمایشی و نمود ظاهری و درصد پوشش گیاهی با استفاده از کوادرات مشبک و میزان تولید با برداشت مستقیم گیاهان از مرتع انجام شد. مقدار مواد آلی خاک دو منطقه هم در عمق صفر تا30 سانتی متری خاک اندازه گیری شد. براساس نتایج حاصل، درصد پوشش گیاهی و تولید مرتع در محدوده قرق بیشتر از منطقه مجاور تحت چرا بود. البته این افزایش در برخی از سال ها از نظر آماری معنی دار نشد. ترکیب و پوشش گیاهان دو منطقه نیز دارای تفاوت هایی بود، ولی میزان تغییرات گیاهی از نظر نوع گونه و درصد پوشش در منطقه قرق با توجه به زمان سپری شده کم بود. درصد مواد آلی خاک در دو منطقه قرق و تحت چرا به ترتیب 0/57 و 0/54 درصد بدست آمد. در مجموع، در چنین مناطقی قرق کردن به تنهایی تغییرات زیادی را در ترکیب و درصد پوشش گیاهی برای تولید علوفه و یا ایجاد فضای سبز ایجاد نمی کند
    کلید واژگان: ترکیب گیاهی, تولید گیاهی, اقلیم نسبتا خشک, مدیریت مرتع}
    H. Tavakoli*, H. Yoshti, A. R. Khodashenas
    Study on plant vegetation changes has many applications for range improvement and range management. Plant vegetation percentage, production and composition were studied over fouryears in a17-year exclusion area and a grazing area in Golestan Research Station in Mashhad City. Soil organic matter content of both areas was measured at 0-30 cm soil depth. Plant composition was determined by identifying the perennial species. Vegetation percentage and plant production were estimated using quadrate and clipping method, respectively. In general, plant vegetation percentage and plant production were higher in exclusion area as compared with grazing area; however, this increase was not statistically significant in some years. Plant vegetation composition also showed some differences, but the changes seemed to be low during the exclusion period. Organic matter percentage was calculated to be 0.57 and 0.54 for exclusion and grazing areas, respectively. In conclusion, in the areas with similar climatic condition, range exclusion will not result in large changes in plant composition and vegetation percentage for fodder production or creating green space.
    Keywords: Vegetation composition, plant production, arid condition, range management}
  • مژگان سادات عظیمی *، غلامعلی حشمتی، مهدی فرحپور، عبدالرضا بهره مند
    درمنه زارهای ایران با وسعت 39/71 میلیون هکتار، 46/75 درصد از پوشش مراتع را به خود اختصاص می دهند و بزرگترین عنصر منطقه ایران و تورانی محسوب می شوند که علاوه بر چرای دام های محلی و عشایری در طول سال مورد استفاده حیات وحش نیز قرار می گیرند. به منظور تعیین چگونگی مدیریت بهینه و پایدار این مراتع در این تحقیق مدل پیش بینی تولید مرتع با استفاده از مدل SWAT در حوزه آبخیز حبله رود واقع در استان های تهران و سمنان تعریف و مورد ارزیابی قرار گرفت. این حوزه با توجه به شرایط آب و هوایی نیمه خشک تا خشک شامل سه ناحیه اکولوژیکی (نیمه استپی، استپی و بیابانی) می باشد. واسنجی و اعتبارسنجی مدل توسط برنامه آنالیز عدم قطعیت (SUFI2) موجود در مدل SWAT انجام شد. با توجه به داده های مشاهداتی تولید و نتایج شبیه سازی شده، مشخص گردید که مدل فوق دارای نتایج قابل قبولی در خصوص شبیه سازی این پارامتر می باشد. مدل SWAT تغییرات تولید شبیه سازی شده در منطقه نیمه استپی را بین 0/35 تا 0/5، در منطقه استپی بین 0/26 تا 0/15 و در منطقه بیابانی بین 0/033 تا 0/1 تن در هکتار نشان داد. همچنین آزمون آنالیز حساسیت نشان داد که هر چه از سمت منطقه نیمه استپی به سمت منطقه استپی و بیابانی حرکت کنیم پارامترهای آب و خاک از حساسیت بیشتری در تولید علوفه گیاهی برخوردار هستند.
    کلید واژگان: شبیه سازی مرتع, برنامه SUFI2, واسنجی, مدیریت مرتع}
    M. Azimi*, Gh.A. Heshmati, M.Farahpour, A. B. Bahremand
    Sagebrush rangelands in Iran with 39.71 million hectares include more than 46% of the total rangelands, and are recognized as an important and dominant rangeland species in Iran Turan flora. These lands are often associated with grazing of livestock and wildlife. To determine how to better manage this important resource, a rangeland-livestock model was tested in the Hablerud river basin located in Tehran and Semnan Provinces of Iran using the Soil and Water Assessment Tool (SWAT). With regard to climate variation, this watershed consists of three ecological zones: semi-steppe, steppe, and desert. Calibration and validation of model were tested with the Sequential Uncertainty Fitting Program (SUFI-2). Results showed that observed data of forage production were inside or quite close to the predicted bands in three zones. Also, based on the model results, simulated forage production varied from 0.35 to 0.5, 0.15 to 0.26, and 0.033 and 0.1 ton ha-1 in semi-steppe, steppe, and desert, respectively. Sensitive analysis showed that whatever we move from semi steppe to desert, the number of sensitive parameters increases and water and soil parameters becomes more sensitive in forage production.
    Keywords: Rangeland simulation, SUFI, 2, calibration, range management}
  • احمد احمدی، حسن یگانه*، حسین شکیب، مریم بخشنده سوادرودباری، مهدی معمری
    به منظور بررسی ویژگی های رویشی و تولیدی و نیز میزان مصرف علوفه گیاه Bromus tomentellus در مراحل مختلف فنولوژی توسط دام، طرح حاضر به مدت چهار سال (1386 تا 1389) در مراتع منطقه قره باغ ارومیه به اجرا گذاشته شد. بدین منظور، مقدار علوفه باقیمانده از این گیاه، از هنگام شروع چرای دام (اول فروردین) تا زمان خروج از مرتع (پایان شهریور)، بطور متناوب و با فواصل یک ماهه اندازه گیری شد. با کم کردن مقدار بدست آمده از میزان تولید در داخل قطعه محصور، مقدار مصرف گونه تعیین گردید. سپس به منظور بررسی تاثیر تغییرات سالانه و ماهانه شرایط محیطی بر مقدار تولید و مصرف گونه مورد مطالعه ، اعداد و ارقام حاصله مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج تجزیه واریانس مرکب داده-ها نشان داد که در بین سالهای اجرای طرح، اختلاف معناداری در مقدار تولید این گونه وجود ندارد. در مقابل، میزان مصرف این گونه در سال 1389 با مقدار میانگین 45/6 گرم به ازای هر پایه، بطور معناداری بیشتر از سالهای دیگر بود. در مورد تغییرات ماهانه نیز فروردین با میانگین تولید 70/19 گرم در هر پایه بیشترین مقدار را نشان داد در صورتیکه بیشترین میزان مصرف علوفه (84/27 گرم در پایه) مربوط به اردیبهشت ماه بود. نتایج این مطالعه نشان داد که عوامل محیطی از قبیل بارندگی، دما و غیره تاثیر مهمی در میزان تولید و مصرف گونه مورد مطالعه دارند.
    کلید واژگان: ارتفاع گیاه, مدیریت مرتع, تولید علوفه, مصرف علوفه, عوامل محیطی, علف پشمکی}
    A. Ahmadi, H. Yeghaneh *, H. Shakib, M. Bakhshandeh Savadrodbari, M. Moamary
    To evaluate the vegetative and productive characteristics and forage consumption by livestock at different stages of Bromus tomentellus phonology, this experiment was carried out during five years in Urmia-Garebagh rangelands. Thus starting the grazing season and livestock entering, any remaining amount of forage grazing was harvested until a month intervals, and consumption rate was determined by subtraction between harvested forage and fenced plot forage. Finally, in order to study the effect of harvest months on the production and consumption of species under investigation in the study area, data were analyzed. ANOVA combined data showed that overall because of hot weather in 87 and 89 the second and fourth year was highest production years and sixth month of forage production (biomass) was the lowest production through the months, but the second month has highest consumption of the grazing season.
    Keywords: rangeland, production of forage, consumption of forage, Bromus tomentellus, Urmia}
  • حسین ارزانی، سمیه دهداری وگردون کینگ
    اهمیت آگاهی از میزان تولید در مدیریت مرتع باعث شده که کارشناسان همواره در جست و جوی شیوه های مناسب اندازه گیری این عامل باشند. صرف وقت و هزینه زیاد و مخرب بودن روش های مستقیم باعث ایجاد انگیزه تحقیق بر روی روش های غیر مستقیم شده است. یکی از روش های مهم و غیرمستقیم، برآورد میزان تولید با استفاده از اطلاعات پوشش است. در مطالعه حاضر، ابتدا وجود ارتباط بین تولید و پوشش تاجی و شاخ و برگ مورد بررسی قرار گرفت و پس از آن به بررسی چگونگی استفاده از اطلاعات پوشش جهت برآورد تولید در قالب بکارگیری معادلات زمان های مختلف و روشی بر مبنای بکارگیری اصول روش نمونه گیری مضاعف در 2 سایت مانوکا (به نمایندگی از مناطق نیمه خشک) و کانزرویشن (به نمایندگی از مناطق خشک) پرداخته شد. روش نمونه گیری مضاعف ترکیبی از دو روش قطع و توزین رشد سال جاری هر گونه یا گروه گیاهی (نمونه گیری مستقیم) و اندازه گیری پوشش تاجی یا شاخ و برگ هر گونه یا گروه گیاهی (اندازه گیری غیر مستقیم) می باشد. به طوری که تعداد نمونه مستقیم و غیرمستقیم بر اساس زمان لازم و دقت مورد انتظار تعیین شده که با 4، 6، 8، 12، 16، 20، 24، 28، 32، 36 و40 جفت نمونه با استفاده از نرم افزار SPSS بررسی شد. برای اندازه گیری تولید از طریق معادلات محاسبه شده، با ترکیب داده های شرایط و زمان های مختلف داده ها در 3 شرایط فصلی (از لحاظ میزان بارندگی) متوسط، فقیر و خوب جمع آوری شدند. نتایج نشان می دهند که برآورد تولید از طریق اندازه-گیری پوشش گیاهی ممکن و مناسب است و نیز در هر 2 سایت مانوکا و کانزرویشن معادلات بدست آمده از 8 تا 12 جفت نمونه مستقیم و غیرمستقیم قادرند در یک رابطه خطی تولید را با دقت مناسب برآورد کنند. همچنین ضریب همبستگی بالایی در ترکیب 3 سال داده مانوکا و 2 سال داده کانزرویشن وجود دارد، و در هر سال 2 تا 3 بار اندازه گیری (4 تا 9 سری داده) بین تولید و پوشش نشان دهنده امکان برآورد تولید با استفاده از معادلات محاسبه شده بر پایه دوره ای از اطلاعات (Pooled Equation) می باشد.
    کلید واژگان: مدیریت مرتع, تولید, نمونه گیری مستقیم, نمونه گیری غیرمستقیم, نمونه گیری مضاعف}
    Arzanih., Dehdaris., King, G
    Importance of production information in range management has caused researchers be seeking to find suitable methods for yield estimation. As clipping and weighing method has been recognized as a time consuming, high cost and destructive method, researches have been conducted on indirect methods. Estimating yield from cover data can be considered as an important method. In the present study, relationship between cover and yield was determined at first. Then investigation was done to find how cover data can be used to estimate production using a double sampling procedure or pooled equation. Research was carried out in two rangelands of Manuka (a semi-arid rangeland) and Conservation (as an arid area). Double sampling was formed by clipping and weighing method as direct sampling and foliage or canopy cover measurement as indirect sampling for each group of species. The number of paired of direct and indirect sampling based on time consumption and accuracy were 4, 6, 8, 12, 16, 20, 24, 28, 32, 36 and 40. SPSS was used for data analysis. Data were collected during 2 or 3 years in different seasonal conditions of fair, poor and good. The results showed the possibility of estimating range production from cover measurement using equation based 8 to 12 paired direct and indirect sampling. Correlation between cover and yield was higher for all collected data in both rangelands of Manuka and Conservation. According to the results, cover data can be used in both models of double sampling or pooled equation for accurate yield estimation.
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال