به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « نفوذپذیری » در نشریات گروه « آبخیزداری، بیابان، محیط زیست، مرتع »

تکرار جستجوی کلیدواژه « نفوذپذیری » در نشریات گروه « کشاورزی »
  • مریم سادات جعفرزاده*، علی حقی زاده، ایرج ویس کرمی
    کشاورزی، متداول ترین مصرف کننده منابع آب زیرزمینی در دنیا بوده و اقتصاد زراعی شدیدا وابسته به آب زیرزمینی می باشد. استفاده از روش های طبقه بندی در زمینه های علمی بسیاری، از جمله کشاورزی پایدار، به دلیل دخالت پارامترهای موثر بیشتر و متعاقبا نتایج دقیق تر، مورد توجه قرار گرفته است. مدل های تحلیل تشخیصی نسبت به روش های مدرن پیچیده تر، دقیق تر بوده و کارایی بهتری دارند. درپژوهش حاضر، پتانسیل یابی مناطق مستعدنفوذ آب به داخل خاک در بخش هایی از شهرهای خمین، شازند، ازنا، الیگودرز و دورود (منطقه مطالعاتی ماربره)، با استفاده از روش تحلیل تشخیصی آمیخته (MDA) مورد بررسی قرار گرفت. به این منظور، نمونه های نفوذ برداشت شده با از روش استوانه مضاعف، همراه با لایه های محیطی ، به مدل معرفی شدند. به منظور صحت سنجی نتایج نیز از منحنی ROC، شاخص های CCI، TSS، Recall و Precision استفاده گردید. بر اساس نتایج، بخش هایی از شازند، خمین، دورود، ازنا و الیگودرز به ترتیب 2/6، 1/6، 7/12، 3/13 و 9/15% دارای پتانسیل نفوذپذیری زیاد و 1/20،5/16، 3/14، 6/19 و 8/10% دارای پتانسیل نفوذپذیری بسیار زیاد برآورد شدند. عمده این مناطق دارای بافت شنی و از نوع سازندهای کواترنری با کاربری کشاورزی و مرتع می باشند. ارزیابی صحت نتایج نیز با استفاده از شاخص های صحت سنجی که به ترتیب 89/0%، 66/76، 53/0، 91/0 % و 73/0 % بدست آمدند، نشان دهنده کارایی قابل قبول، خوب و عالی مدل می باشد. نتایج این بررسی، می تواند در تصمیمات مدیران و برنامه ریزان در رابطه با تغذیه آب های زیرزمینی متناسب با نیازهای شهری و کشاورزی، مفید باشد، چرا که منابع آب زیرزمینی و اطمینان از پایداری آنها، عامل اصلی کشاورزی پایدار می باشد.
    کلید واژگان: تحلیل تشخیصی آمیخته, طبقه بندی, تغذیه آب زیرزمینی, نفوذپذیری, حوزه آبخیز ماربره}
    Maryam Sadat Jaafarzadeh *, Ali Haghizadeh, Iraj Vayskarami
    Agriculture is not only the largest user of groundwater resources throughout the world but also its economy is highly dependent on these sources. Thanks to having more effective parameters and subsequently more accurate results, the classification methods in many fields, such as sustainable agriculture has been taken into consideration. Discriminant analysis models are more complex, more accurate and more efficient in comparison to modern methods. In current study, the areas with infiltration potential located in some parts of Khomein, Shazand, Azna, Aligudarz and Durood areas (Marboreh watershed) were went under investigation using the mixture discriminant analysis (MDA) model. For this purpose, the infiltration samples gathered by double ring test, with the environment-effecting layers on infiltration, were prepared and then introduced to R_studio, employed to run MDA. In order to assess the results, validation indices (ROC curve, CCI, TSS, Recall and Precision indices) were used. According to the results, 6.2, 6.1, 12.7, 13.3 and 15.9% of areas of Shazand, Khomein, Durood, Azna and Aligodarz respectively lie in highly potential infiltration, whereas 1.1 16.5, 14.3, 19.6 and 10.8% of those areas were found to have extremely potential infiltration. Most of these areas have sandy soil texture and Quaternary formations with agricultural and range land uses. The accuracy indices that obtained as 0.89%, 76.66, 0.53, 0.91% and 0.73%, witnessing the acceptance and excellence of model performance. The results of this study can be useful in the decision-making for managers and planners regarding to the groundwater recharge in accordance with urban and agricultural needs, because groundwater resources and ensuring their stability are the main factors for sustainable agriculture.
    Keywords: Mixture Discriminant Analysis, Classification, Groundwater recharge, Infiltration, Marboreh watershed}
  • علی اکبر دارابی*، افسانه عالی نژادیان بیدآبادی

    حفاظت، احیاء، توسعه و بهره برداری بهینه از خاک به ویژه در عرصه های طبیعی مانند جنگل ها، مراتع، بیابان و بیشه زارهای طبیعی در راستای توسعه پایدار، از طریق مدیریت علمی و جامع امکان پذیر است. در تحقیق حاضر برخی خصوصیات فیزیکوشیمیایی خاک در دو مکان دیم زارهای احیاء شده از طریق عملیات پخش سیلاب و منطقه شاهد (دیم زار تخریبی) مورد بررسی قرار گرفتند. در هر دو مکان تعداد 16 پروفیل حفر شد و با توجه به دو عمق نمونه برداری 25-0 و 50-25 سانتی متری، در مجموع 32 نمونه ی خاک جمع آوری شد. در نمونه ها سیلت، رس، شن، نفوذپذیری، جرم مخصوص ظاهری، هدایت الکتریکی (EC)، اسیدیته خاک، آهن، منگنز، روی، فسفر و پتاسیم قابل جذب، درصد کربن و مواد آلی اندازه گیری شدند. سپس میانگین خصوصیات بیان شده با استفاده از آزمون T بین دو منطقه احیایی و منطقه شاهد تخریبی در سطح 1 درصد و 5 درصد مورد مقایسه قرار گرفتند. نتایج نشان داد که تفاوت بین دو مکان در عمق اول 25-0 سانتی متری خیلی مشهود تر است به نحوی که در عمق اول بین دو مکان از لحاظ سیلت، رس، شن، نفوذپذیری، جرم مخصوص ظاهری، هدایت الکتریکی و ظرفیت تبادل کاتیونی و درصد مواد آلی، کربن خاک، فسفر قابل جذب، آهن، روی و منگنز تفاوت آماری معنی داری در سطح 95 درصد مشاهده شد (05/0<p). هم چنین مشخص شد که با اجرای عملیات احیایی پخش سیلاب درصد مواد آلی و کربن خاک به طور معنی داری افزایش و میزان نفوذپذیری خاک به طور معنی داری در سطح 95 درصد کاهش یافت. علاوه بر آن یافته های پژوهش نشان داد که در دیم زارهای تخریبی شاهد، میزان فسفر خاک بیش تر بود که دلیل این امر را می توان کوددهی پیاپی کودهای فسفاته توسط کشاورزان در اراضی دیم زار تخریبی بیان نمود.

    کلید واژگان: پخش سیلاب, خصوصیات خاک, مراتع, نفوذپذیری}
    Aliakbar Darabi*, Afsaneh Alinejadian -Bidabadi

    Protection, restoration, development, and optimal use of soil, especially in natural areas such as forests, pastures, deserts, and natural groves, for sustainable development, are possible through scientific and comprehensive management. In the present research, some physical and chemical properties of soil were investigated in two locations reclaimed wetlands through flood spreading operations and the control area (degraded wetlands). In both places, 16 profiles were dug and due to two sampling depths of 0-25 and 25-50 cm, 32 soil samples were collected. In the samples, the percentage of silt, clay, sand, permeability, electrical conductivity (EC), soil acidity, absorbable iron, manganese, zinc, phosphorus, potassium, percentage of carbon and organic matter were measured. Then, the average of mentioned characteristics was compared using the T-test between the two restoration areas and the degraded control area at the level of 5% and 1%. According to the results the difference between the two places in the first depth of 0-25 cm, was more evident, so in the first depth between the two places in terms of silt, clay, sand, permeability, apparent specific gravity, electrical conductivity and cation exchange capacity and percentage of organic matter, soil carbon, absorbable phosphorus, iron, zinc, and manganese there is a statically significant difference at the 95% level (P≤0.05). It was also found that the percentage of soil organic matter and carbon increased significantly and the permeability of the soil decreased significantly at the level of 95% with the implementation of flood spreading restoration operations. Also, the results showed that in the control the rain-fed amount of soil phosphorus was higher which can be explained by the continuous fertilization of phosphate fertilizers by the farmers in the degraded rain-fed lands.

    Keywords: Flood spreading, Pastures, Permeability, Soil characteristics}
  • یاسر سبزواری، جهانگیر عابدی کوپایی*

    برآورد دقیق نفوذ آب در خاک برای طراحی سیستم های آبیاری حایز اهمیت است. از این رو واسنجی مدل های مختلف برآورد نفوذپذیری در مناطق مختلف ضروری است. هدف از پژوهش حاضر واسنجی و ارزیابی مدل های کاستیاکوف، کاستیاکوف اصلاحی، فیلیپ، SCS، ناول و هورتون در بافت های مختلف خاک است. برای ارزیابی دقت مدل ها شاخص های خطاسنجی شامل ریشه میانگین مربعات خطا (RMSE)، میانگین خطای مطلق (MAE)، نسبت میانگین (MR)، درصد خطای تخمین (PE) و ضریب تبیین (R2) استفاده شدند. واسنجی مدل ها با استفاده از Solver نرم افزار اکسل انجام شد. نتایج شاخص های ارزیابی نشان داد که عملکرد مدل نفوذ ناول با مقادیر متوسط RMSE، MAE، MR، PE و R2 به ترتیب برابر 021/0، 0168/0، 999/0، 126/0 و 98/0 نسبت به پنج مدل دیگر در تمام محدوده مطالعاتی بهتر بوده و تحلیل واریانس مدل های مختلف عدم اختلاف معنی دار بین مقادیر محاسباتی و اندازه گیری شده را نشان داد. بررسی عملکرد مدل ها در بافت های مختلف بیان گر حساسیت کم تر مدل های هورتون، ناول، کاستیاکوف و کاستیاکوف اصلاح شده نسبت به تغییرات بافت خاک بود.

    کلید واژگان: مدل فیلیپ, مدل کاستیاکوف, مدل ناول, مدل هورتون, نفوذپذیری}
    Yaser Sabzevari, Jahangir Abedi Koupai*

    Accurate estimation of water infiltration into the soil is important for the design of irrigation systems. Therefore, calibration of different models is necessary to estimate the permeability in different regions. The aim of the present study was to calibrate and evaluate the models of Kastiakov, Kastiakov modified, Philip, SCS, Novell, and Horton in different soil textures. To evaluate the accuracy of the models, error indicators including RMSE, MAE, MR, PE, and R2 were used. The models were calibrated using an Excel software solver. Evaluation of evaluation indicators showed that the Novell penetration model with average RMSE, MAE, MR, PE, and R2 equal to 0.021, 0.068, 0.999, 0.126, and 0.98, respectively, has better performance than the five models. The other is in the whole range of studies. In contrast, the analysis of the variance of different models showed no significant difference between the calculated and measured values. The performance of the models in different textures showed that Horton, Novell, Kastiakov, and Kastiakov models were less sensitive to changes in soil texture.

    Keywords: Permeability, Novell model, Philip model, Kastiakov model}
  • زهرا گرامی*، حمیدرضا پیروان، افشین پرتوی

    مناطق خشک و نیمه خشک با بارندگی بسیار متغیر و دوره های خشکسالی یا سیل غیرقابل پیش بینی زندگی ساکنین را به شدت تحت تاثیر کمبود آب قرار داده است و اغلب ازنظر معیشتی مناطقی ناامن هستند. سامانه های سطوح آبگیر باران از راه حل های موجود برای غلبه بر کمبود آب و مدیریت رواناب در این مناطق است. رواناب سطحی منبع آب بالقوه ای است که با مدیریت درست آن به کمک روش های استحصال آب باران، می توان از آن برای تامین تقاضا در بخش های مختلف ازجمله کشاورزی و شرب مفید باشد. این پژوهش باهدف معرفی مکان های مناسب ایجاد سامانه سطوح آبگیر باران در حوزه آبخیز لتیان انجام شد. نقشه های مورد نیاز حوضه برای این پژوهش شامل نقشه های ضریب پوشش سطح زمین، نفوذپذیری سازندها و خاک، میانگین بارش بلندمدت، شیب، کاربری اراضی و شبکه زهکشی تهیه شدند. نقشه های مذکور هرکدام به پنج طبقه تقسیم شدند و با روی هم گذاری لایه ها در محیط ARC/GIS 10.7.2، در نهایت مکان های مناسب حوضه برای تولید رواناب جهت ایجاد سطوح آبگیر باران به دست آمد. نتایج نشان داد که درصد شیب، نوع کاربری، NDVI و اقلیم در این حوضه، عواملی موثر برای تولید رواناب بوده اند. همچنین نقشه طبقات پتانسیل تولید رواناب نشان داد درصد فراوانی مربوط به طبقات پتانسیل تولید رواناب خیلی زیاد، زیاد، متوسط و کم به ترتیب 2/3، 22، 6/33 و 5/23 درصد بوده است. برای احداث این سامانه ها اولویت با مناطقی است که ازنظر تولید رواناب، پتانسیل و فراوانی طبقه بالاتری دارند که مناطق با پتانسیل تولید رواناب متوسط این ویژگی را دارند. معرفی محل های مناسب برای ایجاد سطوح آبگیر باران، احتمال موفقیت طرح های استحصال آب باران را می تواند به حداکثر برساند.

    کلید واژگان: استحصال آب باران, رواناب, شیب, نفوذپذیری, NDVI}
    Zahra Gerami*, Hamid Reza Peyrowan, Afshin Partovi

    Arid and semi-arid regions with highly variable rainfall and periods of drought or unpredictable floods have severely affected residents' water shortages and they are often living in insecure areas. Rainwater catchment systems are one of the available solutions to overcome water shortage and runoff management in these areas. Surface runoff is a potential source of water that, with proper management and rainwater extraction methods, can be used to meet demand in various sectors, including agriculture and drinking. This study was conducted with the aim of introducing suitable places for establishing rainwater catchment systems in Latyan Watershed. Essential maps of the watershed for this study included land cover coefficient, permeability of formations and soil, average long-term rainfall, slope, land use, and drainage network were prepared. The mentioned maps were each divided into five categories and by overlaying in ARC/GIS 10.7.2 environment, finally suitable places for runoff production of the watershed were obtained to create catchment levels. The results showed that slope percentage, type of land use, NDVI and climate in this watershed were effective factors for runoff production. In addition, the map of runoff production potential classes showed that the frequency percentages related to runoff production potential classes were very high, high, medium, and low, respectively 3.2, 22, 33.6 and 23.5%. For the construction of these systems, priority is given to areas that have the potential and frequency of upper class in terms of runoff production, which areas with medium runoff production potential have this feature. Introducing suitable places to establish rainwater catchment systems can maximize the probability of success of rainwater harvesting projects.

    Keywords: Rainwater harvesting, Runoff, Slope, Infiltration, NDVI}
  • شکوفه حسنوند، علیرضا سپه وند*، فرج الله ترنیان، پروین سیهاک

    شیوه ی نفوذ آب به خاک و تغییر و چگونگی آن یکی از ویژگی های کلیدی در طراحی سامانه های آبیاری، مدیریت منبع آب و حفاظت خاک و مهار فرسایش خاک در آبخیز ها است. به دلیل اهمیت موضوع، در این پژوهش به بررسی تغییر نفوذپذیری در خاک سطحی سازندهای زمین شناسی و ارزیابی مدل های نفوذپذیری در آن ها پرداخته شده است. از استوانه های دوتایی برای اندازه گیری نفوذ در خاک سطحی برخی سازند های زمین شناسی آبخیز الشتر به دلیل سیل خیز بودن، بهره برده شد. بعد از سنجیدن اندازه ی نفوذ، عمل کرد مدل های گرین-آمپت اصلاح شده، فیلیپ، کوستیاکوف، حفاظت خاک آمریکا و هورتون در برآوردکردن نفوذپذیری با معیارهای ریشه ی میانگین مربع های خطا، ضریب کارآیی مدل، و ضریب همبستگی ارزیابی شد. نتیجه نشان داد که نفوذ تجمعی، متوسط سرعت نفوذ و سرعت نفوذ نهایی در خاک سطحی سازند زمین شناسی آسماری (Oml) از دیگر سازندها بیش تر است، و بعد از آن سازند های دوران چهارم Q و Qt بود. نتیجه ی مقایسه ی مدل ها نشان داد که دقت و صحت مدل گرین-آمپت اصلاح شده به ترتیب در سازند های آغاجاری (Mpaj و Muplaj) گچساران (M)، گروه خامی (Jk,Mz)، پابده (El)، و بختیاری (Plb)، با ضریب کارآیی 93/9، 94/4، 95/9، 97/6، 87/7 و 92/7 %  نسبت به دیگر مدل ها پذیرفتنی بود، و مدل برتر شناخته شد. در خاک سطحی سازند های Q و Oml مدل کوستیاکوف به ترتیب با ضریب کارآیی 0/776 و 0/705 و در Qt مدل هورتون با ضریب کارآیی 0/925 مناسب تر از دیگر مدل ها بود. از این مدل ها می توان برای کمی سازی مقدار نفوذ و تخمین زدن اندازه ی روان آب در سازند های گوناگون زمین شناسی بهره برد.

    کلید واژگان: استان لرستان, استوانه های دوتایی, الشتر, مدل کوستیاکوف, مدل گرین-آمپت, نفوذپذیری}
    Shokofeh Hasanvand, Alireza Sepahvand *, Farajollah Tarnian, Parveen Sihag

    Soil infiltration is one of the key processes in the design of irrigation systems, water resources management, soil conservation, and erosion control in watershed management. As to the importance of the mentioned subject, infiltration changes and modeling were investigated on the surface soil of geological formations in this study. The double-ring infiltrometer was used to measure the infiltration rate in the surface soil of some geological formations on the Alashtar Watershed due to the flooding potential of the area. The performance of the modified Green-Ampt, Philip, Kostiakov, the US Soil Conservation Service (SCS), and the Horton models were evaluated in estimating the infiltration rate in the surface soils formed or deposited on those formations. The results indicated that the Asmari Formation (Oml) had a higher cumulative infiltration, average infiltration rate, terminal infiltration rate than other formations. This was followed by the Quaternary Formations (Q and Qt). The results indicated that the modified Green-Ampt model had an acceptable accuracy as compared to other models in estimating infiltration in the Pabdeh (EL), the Khami Group (Jk, Mz), the Gachsaran (M), the Aghajari (Muplaj, Mpaj), and the Bakhtyari (Plb) Formations with efficiency coefficients of 93.9, 94.4, 95.9, 97.6, 87.7, and 92.7%, respectively. The Kostiakov model was more suitable for the Q and Oml Formations, and the Horton model was the best for the Qt Formation (C.C= 0.925), which may be used to quantify the amount of infiltrated water and to estimate the runoff volume for the soils formed or deposited on those formations different on the mentioned geological formations.

    Keywords: Aleshtar, Double Ring, Green-Ampt Model, infiltration, Kostiakov Model, Lorestan province}
  • مریم سادات جعفرزاده، ناصر طهماسبی پور*، علی حقی زاده، حمیدرضا پورقاسمی، حامد روحانی

    روش های مدل سازی آماری مبنی بر روش های رگرسیونی چندمتغیره و نیازمند داده های حضور و عدم حضور برای ساخت مدل می باشند. در اغلب موارد داده های عدم حضور قابل اطمینان وجود ندارد. بنابراین از دیگر روش هایی که تنها مبتنی بر داده های حضور پدیده موردنظر هستند، استفاده می شود. بدر این مقاله به منظور بررسی مناطق دارای قابلیت نفوذ، سه روش نمونه برداری بوت استرپ، اعتبارسنجی متقابل یا متقاطع (CV)1 و زیرنمونه گیری، با استفاده از روش ماکزیمم آنتروپی در حوزه آبخیز ماربره مورد مطالعه قرار گرفت. برای انجام پژوهش حاضر، نقشه نقاط دارای نفوذپذیری اندازه گیری شده در حوزه آبخیز ماربره با استفاده از استوانه مضاعف، به عنوان پارامتر وابسته در فرایند آموزش و آزمون از طریق بازدید صحرایی و برداشت میدانی تهیه شد. همچنین به دلیل گستردگی سطح حوضه و هزینه بر بودن فرآیند نمونه برداری، از اطلاعات مطالعات قبلی صورت گرفته در منطقه مانند گزارش جامع ازنا الیگودرز و همچنین مطالعات توجیهی حفاظت خاک و آبخیزداری حوزه های آبخیز ماربره و بخشی از رودخانه تیره در شمال دورود، که از شرکت آب منطقه ای استان لرستان تهیه گردید استفاده شد. نمودار عامل ROC برای صحت سنجی استفاده شد. مقدار AUROC یا سطح زیر نمودار برای روش های بوت استرپ، متقابل و زیرنمونه گیری، به ترتیب برابر با 0/955، 0/951 و 0/952 می باشد که نشان دهنده صحت نتایج حاصل از مدل سازی می باشد. نتایج نهایی نشان داد که هر کدام از پارامترها در هر یک از این سه روش تا حدودی متفاوت از هم بودند که این اختلاف در فاکتورهای تراکم زهکشی، کاربری اراضی و بافت خاک نسبتا بیشتر مشاهده شد. بر اساس نتیجه حاصل از شاخص عملکرد، اختلاف بسیار جزیی بین هر یک از سه روش نمونه برداری مشاهده شد بطوریکه می توان تفاوت آنها را در ارتباط با استراتژی های متفاوت شان دانست و این اختلاف در خروجی فرایند مدل سازی پدیده مورد نظر ارتباطی به تنوع پدیده مورد مطالعه ندارد. علی رغم افزایش تعداد پیسکل های مناطق با قابلیت نفوذ بالا در روش نمونه برداری بوت استرپ نسبت به دو روش دیگر، عملکرد مدل پهنه بندی قابلیت نفوذ به صورت جزیی افزایش نشان داد (%0/955= AUROC). در این مطالعه با توجه به بررسی های انجام شده، روش بوت استرپ با توجه به تعداد کم داده های نمونه برداری نسبت به سطح بسیار وسیع حوضه مطالعاتی برای مدل سازی  نقاط تغذیه حوضه مورد نظر توصیه می شود. با توجه به سطح بسیار زیاد منطقه مورد مطالعه، پیشنهاد می شود برای بررسی مطالعات مشابه، این شبیه سازی برای دقت هرچه بیشتر، در سطوح حوضه های کوچکتر و یا برای حوضه های وسیع با داده بیشتری انجام شود.

    کلید واژگان: بوت استرپ, تغذیه, کراس ولیدیشن, نفوذپذیری, مکسنت}
    Maryam Sadat Jafarzadeh, Ali Haghizadeh, Hamidreza Pourghasemi, Hamed Rouhani

    Statistical modeling methods are based on multivariate regression methods and require the presence and absence location of data for the construction of the model. In most cases, there is no trustworthy absence data. Therefore, other methods that are based only on the presence of the phenomenon are used. Considering the importance of modeling - saving time and cost and the probable prediction of the process - in this paper three sampling methods, Bootstrap, cross-validation (CV) and subsampling, were investigated to estimate areas with groundwater recharge potential using the maximum entropy model in the Marboreh watershed. The information about percolation points in Marboreh watershed, which was gathered using the double ring method and soil sampling, included the location of the samples, soil texture, and percolation rate. Due to the extent of the catchment area and the cost of the sampling process, information from previous studies in the study area, which were gathered from the Regional Water Authority (RWALP) and Agricultural Research, Education and Promotion Organization of Lorestan province (AREPOLP), was also used. The ROC index was used validate model predictions. The validation index indicated that the bootstrap had the best performance (ROC=0.955%). The results showed that each factors in these three methods was somewhat different, which was more than other factors in the drainage density, land use and soil texture. Based on the results of performance index, there is a very slight difference between the three sampling methods, so that they can be differentiated in relation to their different strategies, and this difference in the outputs, is not related to the diversity of the phenomenon studied. In this paper, according to the results and assessments, the Bootstrap method is recommended for the modeling the groundwater recharge areas due to the small number of sampling data compared to the very large area of study. Due to the large extent of the study area, it is suggested that this simulation be performed for more precision at smaller extent large areas with further data to study similar studies. Despite the increase in the number of pixels of high infiltration areas in the Bootstrap sampling method, compared to the other two methods, the performance of the recharge zoning increased slightly.

    Keywords: Bootstrap, Cross Validation, Infiltration, Maxent, Recharge}
  • احد حبیب زاده*، مسعود گودرزی

    منطقه پژوهشی در دشت آبرفتی تسوج، شمال دریاچه ارومیه قرار دارد. ارتفاع متوسط 1700متر با میانگین بارش 22 ساله حدود3/ 363میلی متر بوده، متوسط دمای سالانه 65/ 10 درجه سانتی گراد است. بررسی های نفوذ سطحی نهشته های سیلابی از نظر پروژه های تغذیه مصنوعی آبخوان ها اهمیت دارد. در این پژوهش تغییرات نفوذپذیری خاک از حد کوه دشت تا حاشیه دریاچه با استفاده از سیلندرهای مضاعف اندازه گیری شده است. هدف طرح پایش نفوذپذیری در واحدهای ژیومورفولوژی دشت و جلگه است. نهشته های کواترنر براساس لوگ زمین شناسی چاه های حفاری و مقاطع ژیوفیزیکی به Q1,Q2,Q3  تقسیم شده اند که Q3 جوان ترین نهشته کواترنر است. نتایج نشان داد نفوذ تجمعی و سرعت نفوذ پایه از دشت سر به دریاچه در حال کاهش است نهشته های دشت تسوج دارای بافت رس، ماسه و گراول بوده خصوصیات جریانات سیلابی دارد. آنالیز بافت رسوبات شامل 13 درصد رس، 18 درصد سیلت و 69 درصد شن است. بیشترین مقدار سرعت نفوذ پایه با 5/ 8 سانتی متر در ساعت مربوط به شمال دشت است. مقدار سرعت نفوذ پایه از ابتدای جلگه به سمت دریاچه از 3/ 1 سانتی متر برساعت به حدود 22/ 0 کاهش یافته است. بافت رسوبی نهشته های این واحد 73 درصد شن و ماسه در بالادست جلگه و 46 درصد در حاشیه دریاچه است.

    کلید واژگان: دریاچه ارومیه, کواترنر, نفوذپذیری, نهشته های سیلابی}
    Ahad Habibzadeh*, Masood Godarzi

    The study area is located north of Urmia lake and Tasuj plain. The average height of 1700m and average rainfall in the area about 363mm. The average annual temperature 10/65°C. Investigations on the surface penetration of flood deposits are important for the implementation of artificial recharge aquifers. In this study, soil permeability changes from Plain to lake were measured using double cylinders. One of the objectives project is permeability monitoring in the plain geomorphology units. Quaternary deposits Were classified of three classes (Q1, Q2, Q3) with using wells log and geophysical sections showed, Q3 is the youngest deposition. The results showed that the amount of surface cumulative penetration and the rate of penetration of the base was decreasing from the plain to the lake. Plain deposits are mixed clay, sand and gravel. The texture analysis contains 13 percent clay, 18 percent silt and 69 percent sand. The highest rate of penetration of the base with 8.5cm/h corresponds to the north of the plain. The rate of base infiltration from the beginning of the plain to the lake has decreased from 1.3cm/h to about 0.22. The analysis in this unit contains 73 percent of sand in the upper plain and 46 percent on the margin of the lake.

    Keywords: flood deposits, permeability, Quaternary, Urmia lake}
  • یحیی پرویزی*، محمود عرب خدری، مسیب حشمتی، محمد قیطوری
    دیم زارهای شیب دار و کم بازده، کانون های اصلی و بحرانی فرسایش و تخریب کیفیت خاک در دامنه ها و دشت سرهای زاگرس میانی هستند. مدیریت نادرست بهره برداری در آن ها منجر به تبعاتی نظیر کاهش پایداری و کیفیت تولید و معضلات زیست محیطی شده است. به علاوه، تنش رطوبتی پایان فصل رشد در این اراضی محدودیت اصلی برای ارتقاء بهره وری آن ها است. استفاده از آب های زیرقشری برای بهره برداری بهینه از این اراضی یکی از گزینه هایی است که به دلیل شرایط توپوگرافی و زمین شناسی، می تواند در حل این دو معضل کلیدی این اراضی کمک کند. این پژوهش با هدف بررسی تاثیر استفاده از جریانات آب زیرقشری برای استفاده به صورت آبیاری تکمیلی و کشت مو و بادام و یونجه در این دیم زارها در بهبود نفوذپذیری خاک و کنترل فرسایش و بهبود کیفیت خاک در حوزه آبخیز رزین استان کرمانشاه طرح ریزی و اجراء شد. برای این منظور، پس از انتخاب محدوده مورد ارزیابی و شاهد، ضمن حفر پروفیل و نمونه برداری، برخی ویژگی های فیزیکوشیمیایی کیفیت خاک نظیر بافت، وزن مخصوص ظاهری، درصد اشباع، آهک، اسیدیته، شوری، غلظت عناصر غذایی و ذخیره کربن آلی در آزمایشگاه و بر روی نمونه های جمع آوری شده تعیین شد. همچنین، در محدوده طرح انتخاب شده و شاهد وضعیت تخریب و فرسایش خاک و نفوذپذیری خاک با دیسک پرمامتر با مطالعه میدانی، اندازه گیری شد. نتایج ارزیابی نشان داد که شکل پنهان تخریب خاک که تحت عنوان آرمور شناخته می شود، شسته شدن ذرات ریز از ماتریکس خاک و باقیماندن ذرات شن و سنگریزه، مهمترین شکل تخریب را تشکیل می دهد. در درجه دوم فرسایش سطحی و به ویژه فرسایش شیاری عامل اصلی هدررفت خاک است. در بلندمدت اصلاح کاربری یاد شده، یعنی تغییر الگوی کشت و خاک ورزی دیم به کشت مو و یونجه با آبیاری تکمیلی با استفاده از سامانه سد زیرزمینی و استحصال آب زیر قشری قادر به حذف این اشکال از تخریب و هدررفت خاک از منطقه است. همچنین، این عملیات، شاخص نفوذپذیری خاک را 3/1 برابر کرده، فرسایش خاک را به میزان 56 /5 تن در هکتار کاهش داده است، همچنین  شاخص کیفیت خاک حدود 35 درصد ارتقاء یافته است.
    کلید واژگان: اراضی شیب دار, تنش رطوبتی, سد زیرزمینی, فرسایش سطحی, نفوذپذیری}
    Yahya Parvizi *, Mahmood Arabkhedri, Mosayeb Heshmati, Mohammad Gheitury
    Soil degradation and erosion caused by human factors is the main threat to the functions of soil resources. The consequences of this phenomenon are reducing the sustainability and quality of production as well as environmental problems. Also, moisture stress, especially in rainfed lands, is a major limitation to improve productivity in these lands. The use of subsurface water harvesting is one of the options that is prevalent in Zagros provinces, due to topographic and geological conditions. This research was designed to evaluate the effectiveness of the operation of the traditional system of land use change of dryland to grape, almond and alfalfa cultivation with supplementary irrigation using subsurface water harvesting system in improving soil permeability and inhibition of soil degradation and erosion in the Razin Watershed of Kermanshah Province. To do this, after selecting the study area, some of the diagnostic features of selected area including the soil permeability with the disk permeameter and the soil degradation and erosion condition with GLADIS method were measured by field measurements in the study area as well as the control area. In the laboratory, soil texture, bulk density, saturation percentage, lime, acidity, salinity, nutrient concentration and organic carbon storage were measured the soil samples collected in the operation and control area. The results showed that the hidden form of erosion, the gradual washing of fine particles and the coarse grains of gravel and pebbles remaining known as Armor, is the most important form of erosion in the region. In the long term, the construction of this system was able to remove this form of erosion and loss of soil from the region. Also, exploitation of the underground dam system and extraction of subsurface water harvesting within its scope, in addition to enhancing all soil quality indicators (including its organic carbon accumulation), resulted in a 23% increase in soil permeability capacity and soil erosion has inhibited 5.56 tons per hectare.
    Keywords: Moisture stress, rainfed land, Soil productivity, surface erosion, Underground Dam}
  • حمزه سعیدیان*، حمیدرضا مرادی

    فرایند نفوذپذیری از مهمترین اجزاء چرخه ی آب شناسی خاک است. در اوایل میوسن، سازند گچساران و در اواخر میوسن تا پلیوسن سازند آغاجاری یک سطح وسیعی را در غرب و جنوب غرب ایران را پوشاند و که آن را برای بررسی فاکتورهای موثر در میزان نفوذپذیری بویژه در کاربری های مختلف بسیار مستعد می کند. در این پژوهش به منظور تعیین مهمترین عوامل موثر بر میزان نفوذپذیری کاربری های مختلف نهشته های سازند های گچساران و آغاجاری، بخشی از آبخیز مرغا و کوه گچ شهرستان ایذه به ترتیب با مساحت 1609 و 1202 هکتار انتخاب گردید. به منظور تعیین رابطه ی بین میزان نفوذ آب باریده با کاربرد باران ساز با برخی ویژگی های فیزیکی و شیمیایی خاک مانند درصد ماسه خیلی ریز ، شن، رس، لای (سیلت)، اسیدیته، قابلیت هدایت الکتریکی، رطوبت، کربنات کلسیم و ماده آلی در کاربری های مختلف سازند های گچساران و آغاجاری انجام گرفت. سپس نمونه برداری میزان نفوذ در شش نقطه و با سه بار تکرار در سازند گچساران و هفت نقطه و با سه بار تکرار در سازند آغاجاری در شدت های مختلف بارش 0/75، 1 و 1/25 میلیمتر بر دقیقه در سه کاربری مرتع، منطقه ی مسکونی و اراضی کشاورزی با استفاده از دستگاه باران ساز کامفورست انجام شد. به منظور بررسی عوامل موثر بر نفوذپذیری، نمونه برداری از خاک در لایه ی 20-0 سانتی متری نیز به همان تعداد برداشت نفوذ صورت گرفت. مهمترین عوامل موثر بر میزان نفوذ به کمک وایازی چند متغیره شناسایی شدند. نتایج نشان داد که میزان نفوذ در کاربری های مختلف دو سازند در شدت های مختلف، دارای اختلاف معنی داری با هم هستند. مدل های وایازی به دست آمده نشان دادند که در هر دو سازند مقادیر آهک، سیلت، ماسه خیلی ریز، شوری، اسیدیته خاک و ماده آلی بیشترین نقش مثبت را در میزان نفوذپذیری داشته اند و در مجموع در هر دو سازند مقدار آهک خاک بیشترین نقش مثبت را در میزان نفوذپذیری داشت.

    کلید واژگان: باران ساز, سازند آغاجاری, سازند گچساران, کاربری اراضی, نفوذپذیری}
    Hamzeh Saeediyan *, HamidReza Moradi

    Infiltration is the most important process in soil hydrology. As the early Miocene Gachsaran Formation (GF), and the late Miocene to Pliocene Aghajari Formation (AJF) cover a substantial area in western and southwestern Iran, it is very desirable to investigate the effective factors that determine their infiltrability, particularly in different land uses. Therefore, two sub water-sheds of the Margha (AJF, 1609 ha) and the Gach Mountain (GF, 1202) in the vicinity of the City of Izeh, were selected. Infiltration rate (IR) was measured in seven plots on the AJF and in six plots on the GF, both with three replication (rangeland, farm field, residential areas). A comforts’ (?) rainfall simulator, which delivered the intensities of 0.75, 1.00 and 1.25 mm per minute was used on both formation. The 0-20 cm of soil was sampled at each plot on which the IR had been determined. Percentage of the very fine sand, sand, clay, silt, pH, EC, soil moisture, %CaCo3 and %OM were determined using common laboratory procedures.A multivariate regression was performed to identify the characteristics which affect the determined IR. It was observed that silt, very fine sand, EC, pH, %OM and %CaCo3 demonstrated the most important roles in the runoff production. However, the CaCo3 content of each formation had the highest positive role in the IR.

    Keywords: Aghajari formation, Gachsaran formation, infiltration, land use, Rain simulator}
  • الهام فخیمی، حسین نادری*

    این مطالعه با هدف ارزیابی ساختار و عملکرد مراتع استپی ندوشن یزد در سطوح مختلف چرایی و همچنین عملکرد لکه های مختلف اکولوژیک با استفاده از روش تجزیه و تحلیل عملکرد چشم انداز در مراتع استپی ندوشن یزد انجام شد. بدین منظور تعداد 9 سایت در سطوح چرایی سبک، متوسط و شدید انتخاب و در هر سایت 3 ترانسکت 50 متری به طور تصادفی در جهت شیب غالب مستقر گردید. در هر ترانسکت انواع لکه های اکوژلو یک شناسایی و طول و عرض فضای بین لکه ها ثبت گردید. در طول هر ترانسکت، از هر نوع لکه اکولوژیک به طور تصادفی 5 نمونه انتخاب و تعداد 11 شاخص وضیعت خاک سطحی طبق دستورالعمل روش عملکرد چشم انداز امتیازدهی و معیارهای عملکرد خاک سطحی در این مناطق تعیین گردید. بر اساس نتایج اکثر ویژگی های ساختاری (طول لکه، تعداد لکه، شاخص سطح لکه و شاخص ساختار چشم انداز) و عملکردی (نفوذپذیری، پایداری و چرخه عناصر) بین سطوح سبک و شدید تفاوت معنی دار داشته است، اما بین سطح چرایی متوسط با دو سطح چرایی دیگر تفاوت معنی داری مشاهده نشد. از طرف دیگر عملکرد لکه های اکولوژیک مختلف در سطوح مختلف چرایی دارای تفاوت معنی دار (05/0<p) بودند و عملکرد لکه پهن برگ، بوته، پهن برگ علفی ازنظر شاخص های عملکردی به طور معنی داری نسبت به لکه گندمیان علفی بیشتر بود. با توجه به نتایج مطالعه، جهت مدیریت بهتر و افزایش ویژگی های عملکردی مراتع، افزایش پوشش گیاهی بخصوص با ساختار بوته ای، پهن برگ علفی و علف گندمیان لازم است.

    کلید واژگان: پایداری خاک, نفوذپذیری, چرخه مواد غذایی, مراتع استپی ندوشن}
  • مریم ممبنی*، حمیدرضا عسگری، علی محمدیان بهبهانی، سلمان زارع، حسین یوسفی

    یکی از چالش های اصلی مدیرت تخریب سرزمین در مناطق خشک و بیابانی ایران، تثبیت ماسه های روان و کنترل گردوغبار است، به طوری که استفاده از انواع خاک پوش ها به خصوص خاک پوش های سازگار با محیط زیست، یکی از روش هایی است که به منظور تثبیت ماسه های روان به کار می رود. هدف از این تحقیق، بررسی امکان استفاده از پسماندهایی مانند لیکور سیاه و ملاس به عنوان خاک پوش جهت تثبیت ماسه های روان می باشد. به منظور آماده سازی بستر تیمارها در محیط آزمایشگاهی از ماسه های بادی بیابان ریگ بلند کاشان استفاده گردید. برای انجام آزمایش ها از سینی های فلزی با ابعاد 2×30×100 سانتی متر و جهت پاشش تیمارهای ملاس، لیکور سیاه و شاهد به صورت یک لایه و دولایه از پیستوله 5/2 لیتری استفاده گردید و تحقیق در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار انجام شد. به منظور ارزیابی کارایی این مواد مقاومت فروروی، مقاومت برشی در حالت اشباع و خشک و نفوذپذیری نسبت به آب اندازه گیری شد و داده ها با نرم افزار آماری مناسب مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. نتایج این پژوهش به صورت آزمایشگاهی نشان داده است که میزان مقاومت فروروی خاک پوش های ملاس و لیکور سیاه دولایه به ترتیب 8/9 و 8/7 کیلو نیوتن بر مترمربع است. این دو نوع خاک پوش اختلاف معنی داری با یکدیگر و نیز با تیمار شاهد (آب) دارند. بیشترین مقاومت فروروی و برشی مربوط به تیمار ملاس است به گونه ای که مقاومت فروروی را 8/9 برابر و مقاومت برشی را 14 برابر نسبت به شاهد افزایش داد. سرعت نفوذ در خاک پوش لیکور یک لایه در مقایسه با خاک پوش ملاس و شاهد (آب)، دارای اختلاف معنی داری است درحالی که با افزایش ضخامت، سرعت نفوذ کاهش یافته است. بیشترین سرعت نفوذ مربوط به تیمار لیکور یک لایه است به گونه ای که سرعت نفوذ را 4/0 برابر نسبت به شاهد افزایش داد. مالچ ملاس به دلیل داشتن مقاومت فروروی و برشی و نفوذپذیری مناسب بهترین نوع مالچ تشخیص داده شده است. ازآنجاکه مواد به کار برده شده در این تحقیق از نوع مواد طبیعی و آلی می باشد و از سوی دیگر از مزیت های زیست محیطی، سهولت استفاده و در دسترس بودن منابع برخوردار است، باوجوداین به منظور بهینه نمودن شرایط اجرایی، نیازمند آزمایش های بیشتر در مقیاس آزمایشگاهی و صحرایی است.

    کلید واژگان: فرسایش, خاک پوش, ماسه های روان, مقاومت فروروی, مقاومت برشی, نفوذپذیری}
    Maryam Mombeni *, HamidReza Asgari, Ali Mohammadian Behbahani, Salman Zare, Hossein Yousefi

    One of the main challenges of land degradation management in arid and desert areas of Iran is the stabilization of sand as well as the control of dust; therefore the use of mulches, particularly eco-friendly mulch, is one of the ways to stabilize sand used. The purpose of this study was to investigate the possibility of using residues such as black liqueur and malass as mulch to stabilize the sand. To prepare the substrate for treatments in the laboratory environment, Rig Boland sandy of Kashan was used. Metal trays with dimensions of 100 × 30 × 2 cm were used for the experiments. For spraying of malass, black liquor and control treatments in a single layer and double layer of 2.5-liter sprinkler were applied and a completely randomized design with three replications was performed. To evaluate the performance of these materials, the shear strength, saturation, and dry strength and water permeability were measured and the data were analyzed by appropriate statistical software. In vitro results showed that the penetration resistance of molasses and black liqueur mulches were 9.8 and 7.8 kN/m2, respectively. These two types of mulch have significant differences with each other and with control (water) treatment. The highest penetration and shear strength were related to Malass treatment, which increased the penetration resistance by 9.8 times and the shear resistance by 14 times. The infiltration rate in one-layer liqueur mulch was significantly different compared to Malass and control (water) mulches, while the infiltration rate decreased with increasing thickness.

    Keywords: erosion, Mulch, Sand dune, penetration resistance, shear strength, Permeability}
  • یاسر سبزواری، امیر حمزه حقی آبی*، علی حیدر نصر الهی

    منابع آب زیرزمینی بزرگ ترین ذخیره قابل دسترس آب شیرین زمین هستند که مدیریت و کنترل کیفی آن ها موضوعی اساسی است. هدف از این تحقیق، بررسی کیفی آب زیرزمینی از نظر مصارف کشاورزی و تاثیر آن بر نفوذپذیری در دشت بروجرد- دورود است. بدین منظور روند تغییرات پارامترهای هدایت الکتریکی، نسبت جذبی سدیم، کلسیم، منیزیم، سدیم و بی کربنات منابع دشت در بازه زمانی 13721395 با آزمون من-کندال بررسی و برای تهیه نقشه های کیفی بر اساس شاخص های تراوایی، درصد سدیم و ویلکاکس از 41 منبع آب زیرزمینی در سال 1395 استفاده شد. نتایج نشان داد که روند تغییرات همه پارامترها کاهشی بوده و روند تغییرات بی کربنات در سطح اطمینان 95درصد معنی دار بوده است. در طبقه بندی کشاورزی بر اساس شاخص تراوایی 84/85درصد از دشت دارای کیفیت عالی برای آبیاری، از نظر درصد سدیم قسمت مرکزی دشت کیفیت پایین تر از سایر نواحی داشته و بر اساس طبقه بندی ویلکاکس حدود 94/85 درصد وسعت دشت دارای کیفیت مناسب است. بررسی تاثیر تغییرات EC و SAR بر نفوذپذیری خاک نشان داد که تغییرات این دو پارامتر در سراسر دشت منفی نیست و منطقه دارای وضعیت نفوذپذیری خوب و متوسط است که 8/26درصد در رده خوب قرار داشته و منطقه ای در طبقه نفوذپذیری بد قرار ندارد.

    کلید واژگان: آب زیرزمینی, کریجینگ, کیفیت آب, من-کندال, نفوذپذیری}
    Yaser Sabzevari, Amir Hamzeh Haghiabi*, Ali Heidar Nasrollahi
    Introduction

    Considering the increasing population and the growing need for food and drinking water, it is essential to explore and understand the factors of crop production, especially water resources. Today, the removal of undiluted water from underground water sources has produced qualitative issues, in addition to a few shortcomings. These issues are more significant in arid and semi-arid regions, which are more dependent on these resources. In these areas, due to lack of water resources, access to appropriate quality resources is important. The quality of groundwater undergoes spatial and temporal scales and cannot be assumed to be constant over time and place. Therefore, for the purpose of using groundwater resources and targeting for future uses, it is important to consider changes in the quality characteristics of resources over time and place. Therefore, studying the temporal and spatial variations of water quality is essential for properly and efficiently managing the use of these resources. In order to determine the process of time variation, different methods are used. One of the most common non-parametric methods is analysis of the trend in time series using the Mann-Kendall test. It is necessary to know the spatial changes of resources, to collect parameters in different locations, which requires a high cost and time. In such a situation, geospatial interpolation methods can be very efficient. Land use methods can reduce costs and increase the accuracy of estimation, due to the ability of reducing the number of samplings, application of the combination and providing more accurate estimation of variables location. The purpose of this research is investigation of groundwater quality in terms of agricultural use and its effect on permeability in Borujerd-Doroud Plain.

    Materials and methods

    Boroujerd-Doroud Plain with an area of ​​2545.8 km2 is located in northeast of Lorestan province and northernmost part the large Karon Basin. the trend of changes in the parameters of electrical conductivity, calcium, magnesium, sodium and bicarbonate of plain resources during the period of time (1994-2016) was investigated by the Mann-Kendall test and for qualitative maps prepation based on the Permeability Index, Sodium Percentage, and Wilcox, the data of 41 groundwater resources in 2016 were used. The accuracy evaluation of any interpolation or selection of the appropriate parameter is necessary. In the present study, the RMSE index was used to determine the appropriate method. Among different methods, each one with less RMSE is selected as the appropriate method. Different methods of interpolation were compared for the zoning of the quality parameters. Regarding the results of this comparison, the conventional Kriging interpolation method was chosen as the most appropriate interpolation method due to lower RMSE. The permeability index is a parameter that is used to evaluate the quality of irrigation water. Sodium levels of water are important parameters for using water in irrigated agricultural land. Increasing of sodium in water decreases soil permeability. Wilcox classification is one of the most important classifications for determining the quality of agricultural water based on two parameters of electrical conductivity and sodium absorption ratio as alkalinity risk.

    Result

    The results showed that the trend of changes in all parameters was reduced, which showed that the trend of changes in bicarbonate content was significant at 95% confidence level. In terms of permeability index, 85.84% of the plain has excellent irrigation water quality. Based on this classification, the water quality in northwest of the plain is poor, in southeast is moderate and in other plain areas is excellent for irrigation purposes. Based on the qualitative map of the percent of sodium, the irrigation water quality in northwest and southeast of the plain is excellent, and in the central area of the plain is allowable. The irrigation water quality in other areas of plain is good. The irrigation water quality based on Wilcox's method was classified in two C2S1 and C3S1 classes, which included 90.91% of the studied sources of C2S1 and 9.09% of the C3S1 grade.

    Discussion and Conclusion

    The quality map based on this classification showed that 85.94% of the plain area has a good water quality. The Investigation of EC and SAR changes effects on soil permeability showed that the variations of these two parameters are not negative across the plain, and the region has a good and moderate permeability status, which is 26.8%.

    Keywords: Groundwater, Kriging, Mann-Kendal, Permeability, Water Quality}
  • امین صالح پور *، امیر سررشته داری
    بررسی روند بیابان زایی مستلزم درک پدیده‏هایی است که هم به طور منفرد و هم در کنش و واکنش با یکدیگر در یک ناحیه تغییراتی را به وجود آورده‏ اند که این تغییرات منجر به بیابان زایی و تخریب اراضی شده است. به منظور بررسی اثر معیار خاک شناسی بر پتانسیل بیابان زایی مخروط افکنه ها در بخش جنوبی حوزه آبخیز رودخانه شور، نخست اقدام به تهیه نقشه طبقات شیب، کاربری اراضی و زمین شناسی کاربردی با هدف ایجاد واحدهای همگن و تعیین خصوصیات خاک شد، به طوری که از طریق روی هم قرار دادن و تقاطع این نقشه‏ها با لایه شبکه ای ایجاد شده به وسیله برنامه جانبی ET GeoWizards در نرم افزار ArcGIS 10.3، نقشه واحدهای کاری حاصل شد. در این تحقیق، سه شاخص حساسیت پذیری نسبت به فرسایش، شوری و نفوذپذیری خاک در نظر گرفته شد که در نهایت هر یک به صورت نقشه‏ای طبقه‏بندی شده، ارائه شدند. سپس اقدام به محاسبه وزن معیارها و نیز نسبت سازگاری با کاربرد روش فرایند تحلیل سلسله مراتبی شد و از شاخص ویکور به منظور تعیین پتانسیل و اولویت بندی گزینه ها استفاده شد. بر اساس نتایج به دست آمده، دامنه تغییرات شاخص ویکور در گزینه ها مبتنی بر روش AHP-VIKOR از 0.002 تا 1.000 متغیر است. واحدهای V1 و V10 به ترتیب با دارا بودن شاخص های ویکور 1.000 و 0.002، بیشینه و کمینه پتانسیل بیابان زایی را به خود اختصاص داده اند. نتایج حاصل از پهنه بندی منطقه تحقیق نشان دهنده حضور دو طبقه کم (I) و خیلی زیاد (IV) در پهنه ‏بندی شدت یا پتانسیل بیابان زایی مخروط افکنه ها است، به طوری که 74.18 درصد منطقه (معادل 4245.77 هکتار) دارای پتانسیل بیابان زایی کم و 25.82 درصد (معادل 1477.67 هکتار) دارای پتانسیل بیابان زایی خیلی زیاد است.
    کلید واژگان: اولویت بندی, حساسیت پذیری به فرسایش, شوری, نفوذپذیری, واحدهای کاری}
    Amir Sar Reshtedari, Amin Salehpour *
    Investigation of desertification trend needs an understanding of phenomena creating changes alone or action and reaction together in the manner that these changes end up in land degradation and desertification. In investigating pedological criterion affecting on land degradation in alluvial fans, first, maps of slope classes, land use and geology were created, then a map of units was founded by overlaying and crossing these maps and grid layer created by extension of ET GeoWizards in ArcGIS 10.3 software. In this research, three indices of erodibility, salinity and permeability of soil were considered, finally each was shown in the shape of classified map. Then, weights of criteria and consistency ratio were calculated by AHP method. In this research, VIKOR method was used to prioritize the options. Results showed that the VIKOR index obtained from AHP-VIKOR technique alters from 0.002 to 1.000. Units of V1 and V10 with VIKOR indices of 1.000 and 0.002 have a maximum and minimum of desertification potential, respectively. The alluvial fans in research area were classified in two classes of I and IV from the view point of pedological criterion affecting on desertification using AHP-VIKOR technique, in the manner that 74.18 % of the area is in the low desertification potential, and 25.82 % is in the very high desertification potential, respectively.
    Keywords: Erodibility, Permeability, Priority, Salinity, Working unit}
  • سید حسین رجایی*، کاظم اسماعیلی، علی اکبر عباسی، علی نقی ضیایی
    بررسی روند رسوب گذاری سطحی خاک در پروژه های تغذیه مصنوعی و پخش سیلاب بر آبخوان که تحت عنوان طرح های آبخوانداری احداث شده اند، می تواند در فرآیند طراحی سازه ها و همچنین مدیریت شبکه موثر باشد. مرور منابع نشان می دهد عمده مطالعات در عرصه های پخش سیلاب در شرایطی انجام شده است که شبکه های اجراشده دارای عمر کم یا دفعات سیل گیری محدود هستند. ایستگاه پخش سیلاب بر آبخوان جاجرم در استان خراسان شمالی دارای آمار ثبت شده ی 37 مورد سیل گیری از سال 1376 می باشد. در این تحقیق به منظور بررسی روند رسوبگذاری سطحی و تغییرات بافت خاک در عرصه پخش سیلاب، نمونه ای از رسوبات در کانال آبرسان و 9 نوار پخش برداشت شد. در ادامه و با حفر سه پروفیل خاک در داخل شبکه و یک پروفیل در خارج عرصه (به عنوان شاهد) در سه عمق 0-30، 30-60 و 60-90 سانتی متر نمونه برداری شد. نمونه های رسوبات و خاک به کمک سری الک های استاندارد دانه بندی گردید و ذرات ریزدانه نیز با آزمایش هیدرومتری دانه بندی شد. نتایج نشان می دهد رسوبات وارده به شبکه بافت سیلت و رسی دارند. دانه بندی رسوبات به سمت پایین دست عرصه پخش سیلاب ریزدانه تر می شود البته روند تغییرات در نوارهای 4 تا 9 خیلی کمتر است. نتایج مربوط به پروفیل های خاک نیز نشان می دهد رسوبات ریزدانه عمدتا در لایه 0 تا 30 سانتی متری سطحی خاک فیلتر شده و بخش کمی از رسوبات به لایه های زیرین نفوذ می کنند. بر اساس نتایج پیشنهاد می شود در طرح های اجرایی، نوارهای اولیه به عنوان رسوبگیر درنظر گرفته شود و ابعاد و فواصل سازه ها متناسب با این شرایط طراحی گردد.
    کلید واژگان: آبخوانداری, پخش سیلاب, تغذیه مصنوعی, رسوب, نفوذپذیری}
    Hossein Rajaei*, Kazem Esmaeili, Ali Akbar Abbasi, Ali Naghi Ziaei
    Study of sedimentation trend in artificial recharge projects and flood spreading on the aquifer (Aquifer management) can be effective in designing structures and network management. Literature review shows that most studies in the flood spreading area shave been conducted in networks that have a low life span or low flood numbers. Since 1997, the flood spreading station on the Jajarm aquifer in North Khorasan province has recorded 37 floods. Events In this study, in order to investigate the surface sedimentation and soil texture changes in the flood spreading area, sampling of sediments were done in the main canal and 9 secondary canals. In the next step, three soil profiles inside the grid and a profile outside the field were drilled (as a control sample) and samples were taken at three depths of 0-30, 60-30 and 60-90cm. Sediment and soil samples were prepared by using standard sieves. The fine particles were gained by hydrometric testing. The results show that the sediments in the flood spreading network have silt and texture clay. The sediment aggregates become smaller toward downstream flood spreading region. Although the changes in tapes 4 to 9 are much less. The results of soil profiles show that fine-grained sediments are deposited on the surface of the soil at a depth of 0 to 30cm and a small portion of the sediments penetrates into the underlying layers. Based on the results, it is suggested in the implementation plans, the initial strips should be considered as sediment traps and the dimensions and distances of the structures should be designed in accordance with these conditions.
    Keywords: Aquifer Management, Artificial Recharge, Flood Spreading, Permeability, Sediment}
  • رضا یاری، اسفندیار جهان تاب *، غلام علی حشمتی
    با توجه به اهمیت داشتن اطلاعات پوشش گیاهی و خاک در جهات مختلف شیب، هدف از تحقیق حاضر ارزیابی تاثیر جهت شیب بر پتانسیل های عملکردی و شاخص های سطحی خاک در مراتع ییلاقی چهارباغ استان گلستان می باشد. جهت این بررسی از روش تحلیل عملکرد چشم انداز (LFA[1]) و در جهات اصلی شیب استفاده شد. بدین منظور در چهار جهت اصلی سه ترانسکت 100 متری با فواصل مشخص مستقر و در طول ترانسکت ها نوع، طول و عرض لکه ها و فاصله بین لکه ای اندازه گیری شد. جهت محاسبه پتانسیل های عملکردی (پایداری، نفوذپذیری، چرخه مواد غذایی و شاخص نظام یافتگی پوشش گیاهی) در جهات مختلف شیب با استفاده از 11 شاخص سطح خاک از دستورالعمل Excel, LFA استفاده شد. جهت بررسی معناداری پتانسیل های عملکردی از نرم افزار SAS و آزمون تجزیه واریانس و برای طبقه بندی میانگین پتانسیل های عملکردی از آزمون گروه بندی دانکن استفاده شد. برای بررسی شاخص های سطحی خاک در امتداد هر ترانسکت (100متر)، 5 پلات مستقر و 11 شاخص به صورت کیفی و با استفاده از جداول مربوطه امتیازدهی و برای بررسی نرمال بودن داده ها از آزمون کلموگروف-اسمیرنوف استفاده شد. جهت بررسی معناداری خصوصیات سطحی خاک از آزمون غیرپارامتری کروسکال والیس و طبقه بندی شاخص ها از آزمون گروه بندی دانکن استفاده شد. نتایج نشان داد پتانسیل های عملکردی در جهات مختلف دارای اختلاف معنادار است (05/0>P)، به طوری که بیشترین درصد پتانسیل های عملکردی در جهت شمال و کمترین مقدار آن در جهت شرق برآورد شد. شاخص نظام یافتگی پوشش گیاهی برای جهات شمال، جنوب، شرق و غرب به ترتیب 53/0، 43/0، 38/0 و 51/0 برآورد شد. همچنین نتایج نشان داد به جز شاخص های پوشش کریپتوگام و میکروتوپوگرافی، تمامی شاخص های مورد بررسی در جهات مختلف دارای اختلاف معنادار می باشند (05/0>P). نتایج تحقیق حاضر حاکی از تاثیر جهت بر خصوصیات پوشش گیاهی و خاک جهت اعمال مدیریت صحیح و بهینه می باشد. همچنین جهت دامنه ها می تواند تاثیر مهمی بر پتانسیل های عملکردی اکوسیستم مرتعی داشته باشد.
    کلید واژگان: پایداری, نفوذپذیری, خصوصیات خاک, روش LFA}
    Reza Yari, Esfandiar Jahantab *, Gholam Ali Heshmati
    Given the importance of having data on vegetation and soil in different geographical aspect, the aim of this study is the assessment the geographical aspect's impact on Functional Potential and soil surface indicators in Chhar-Bagh Summer Rangeland, Golestan province. For the study used the method Landscape Function Analysis (LFA) and main Geographical aspect. For this purpose, in the four main geographical aspect, three transects 100,m were established and along the transects type, length and width patches and interpatches were measured. To calculate the Functional Potential (Soil Stability, Infiltration and Nutrient Cycling and and Vegetation Organization Index). To investigate the functional significance potential of SAS Software and ANOVA, for mean potential functional classification of Duncan Test used. To investigate the soil surface along each transect, 5 plots and 11 indicators way quality and using the scoring tables and to check the normality of the data, the Kolmogorov-Smirnov test was used. To investigate the significance Kruskal-Wallis nonparametric test and classification of soil surface indicators grouped Duncan test was used. The results showed a significant difference between the functional potential in different geographical aspects (P> 0.05), So that the highest percentage of functional potential to the north and lowest in the East was estimated. Vegetation organization index for geographical aspects North, South, East and west were respectively 0.53, 0.43, 0.38 and 0.51. The results showed that except cryptogam cover and Micro-topography indexes, all indicators were significant in different geographical aspects (P> 0.05).
    Keywords: Geographical aspect, Chhar-Bagh Golestan province, Soil properties, Landscape Function Analysis (LFA)}
  • وحید کریمیان *، غلامعلی حشمتی
    ارزیابی ویژگی های مهم خاک و پوشش گیاهی می تواند ما را از توانایی های بالقوه مرتع آگاه نموده و تعیین وضعیت آن را میسر سازد. مشخصه های سطح خاک به طور مستقیم بر پوشش گیاهی اثر دارند، از طرفی فاکتورهایی مانند گونه های گیاهی، فرم رویشی و تراکم پوشش مشخصه های خاک را تحت تاثیر قرار می دهد. لذا این تحقیق با هدف بررسی اثر گیاهان چوبی بر ویژگی های سطح خاک با استفاده از روش طبقه بندی خاک سطحی مرتع (SSCC) در مراتع سرچشمه خشاب انجام شده است. 11 ویژگی سطح خاک در لکه های گیاهی با فرم رویشی درختی (کنار) و درختچه ای (کنارک و گون) و مخلوطی از درخت و درختچه (کنار+کنارک) و فضای بین لکه های گیاهی(خاک لخت+لاشبرگ) در امتداد سه ترانسکت 70 متری در پنج تکرار اندازه گیری شد. سپس فاکتورهای اندازه گیری شده در قالب سه مشخصه پایداری، نفوذپذیری و چرخه عناصر غذایی برای هر لکه گیاهی طبقه بندی گردید. نتایج نشان داد مشخصه پایداری تفاوت معنی داری در بین لکه های مورد بررسی دارد که لکه مخلوط درخت و درختچه (کنار و کنارک) پایداری سطح خاک را بیشتر افزایش می دهند. شاخص نفوذپذیری تفاوت معنی داری را بین فرم درختچه (کنارک) و مخلوط درخت و درختچه (کنار و کنارک) نشان نداد. خاک دارای پوشش مخلوط(کنار و کنارک) شاخص چرخه عناصر غذایی بیشتری را نشان داد. پایداری زیاد خاک در لکه مخلوط درخت و درختچه ای (کنار و کنارک) در انتخاب گونه های گیاهی جهت کنترل بیولوژیک در مراتع قشلاقی جنوب کشور می تواند مورد استفاده قرار گیرد.
    کلید واژگان: مرتع, کنترل بیولوژیک, کنار و کنارک, پایداری, نفوذپذیری, چرخه عناصر مغذی}
    Vahid Karimian *, Gholamali Heshmati
    Evaluation of important characteristics of soil and vegetation can inform us of the potentials of rangelands and determine the range condition. Soil surface characteristics directly affect vegetation. On the other hand, factors such as plant species, vegetative form and density affect soil characteristics. Therefore, this study was aimed to evaluate the effects of woody plants on soil characteristics using rangelands soil classification method (SSCC) in Khashab rangelands. Eleven soil surface indices within the plant patches of Ziziphus spina cristi and Ziziphus nummularia and Astragalus fasciculifolius as well as a mixture of trees and shrubs (Ziziphus spina cristi Ziziphus nummularia) and interpatches (bare soil litter) were measured along three transects of 70 m in five replicates. Then the factors measured in terms of three indices of stability, infiltration and nutrient cycling for each patch were classified. The results showed significant differences for stability index among the study patches, so that Ziziphus spina cristi Ziziphus nummularia could improve soil stability. Infiltration index did not show significant difference between Ziziphus nummularia and a mixture patch (Ziziphus spina cristi Ziziphus nummularia). More soil stability in the mixed patch of trees and shrubs (Ziziphus spina cristi Ziziphus nummularia) could be promising for biological control in south winter rangelands of the country.
    Keywords: range, Biological control, ziziphus spina cristi, Ziziphus nummularia. Stability, infiltration, nutrient cycling}
  • مریم بیات ورکشی *، حمید زارع ابیانه، علی قدمی فیروز آبادی، ولی الله کریمی
    کمی نمودن و ارزیابی مدل های نفوذ آب به خاک در سامانه های حفاظت خاک، سامانه های آبیاری، پژوهش های هیدرولوژی، سامانه های مدیریت حوضه های آبخیز و آبخیزداری کاربرد دارد. هدف این پژوهش بررسی کارایی مدل های مختلف آماری و تجربی در برآورد نفوذ آب به خاک در دو خاک شخم خورده و شخم نخورده در اراضی شالیزاری مرکز ترویج و توسعه تکنولوژی هراز استان مازندران است. مقدار نفوذ با استفاده از استوانه های دوگانه اندازه گیری و با مدل های نفوذ کوستیاکوف، کوستیاکوف-لوییز، فیلیپ، هورتون و سازمان حفاظت خاک آمریکا (SCS) مقایسه گردید. نتایج نشان داد سرعت نهایی نفوذ در خاک شخم نخورده 12/0 و در خاک شخم خورده 21/0 سانتی متر بر دقیقه بود. مقایسه مقدار نفوذ برآوردی از هر یک از مدل ها با مقادیر واقعی نشان داد که میانگین شاخص خطاسنجی مجذور میانگین مربعات خطای نرمال (NRMSE) در خاک شخم خورده و شخم نخورده به ترتیب 53/21 و 45/6 درصد به دست آمد. انجام فرآیند بهینه سازی ضرایب مدل های نفوذ در محیط Solver Excel، سبب بهبود کار و کاهش مقادیر شاخص فوق به ترتیب به 48/2 و 9/1 درصد شد. هم چنین برازش مدل های مختلف نفوذ پس از انجام فرآیند بهینه سازی ضرایب نشان داد در هر دو خاک شخم نخورده و شخم خورده مدل SCS برآوردهای بهتری در مقایسه با سایر مدل ها داشتند. به طوری که شکل کلی مدل SCS برای خاک شخم نخورده I=0.8459t1.0417 +0.6985 و برای خاک شخم خورده I=0.891t1.026 +0.6985 به دست آمد. در مجموع می توان اظهار داشت برازش مدل های فیزیکی و تجربی این مطالعه بر خاک های مناطق شالیزاری مازندران دارای دقت خوبی بود. از دیگر نتایج این پژوهش مناسب تر بودن نتایج در خاک شخم نخورده براساس شاخص NRMSEبود. لذا می توان چنین روشی را در اراضی شالیزاری، استفاده نمود.
    کلید واژگان: بهینه سازی, کوستیاکوف, لوییز, مازنداران, مدل SCS, نفوذپذیری}
    Maryam Bayatvarkeshi *, Hamid Zareabyaneh, Ali Ghadami Firouzabadi, Valiollah Karimi

    Abstract: (91 Views)
    Quantitation and evaluation of infiltration models are used in soil conservation, irrigation systems, hydrology investigations, watershed and watershed management systems. The purpose of this study was to estimate the infiltration by using statistical and experimental various models in two soils of plowed and without plowed in Haraz Technology and Development center paddy fields of Mazandaran province. The infiltration value was measured by the double rings in plowed and without plowed soils and then was compared with Kostiakov, Kostiakov-Lewis, Philippe, Horton and Soil Conservation Service (SCS) models. The results showed that the final infiltration rate in plowed and not plowed soils were 0.12 and 0.21 cm/min, respectively. The comparison of the estimated infiltration from each of the models with real amounts was done by the average normal root mean square error (NRMSE). The results showed that NRMSE values in plowed and not plowed soils were 21.53 and 6.45 %, respectively. With optimization of models in Solver Excel, amount of NRMSE reduced to 2.48 and 1.9%, respectively. Also according to comparison of infiltration models in both plowed and not plowed soils, the SCS and Kostiakov-Lewis models showed better fits than other models. So that, SCS model for not plowed soil was I=0.8459t1.0417 .6985 and for plowed soil was I=0.891t1.026 .6985. In general, could be said that fitting of physical and empirical models had good accuracy on Mazandaran paddy fields. Another finding of this study was the better results in the plowed soil based on NRMSE. Therefore, this method can use in paddy fields.
    Keywords: Optimization, Kostiakov, Lowis, Mazandaran, SCS, Infiltration}
  • الهام رفیق، کمال الدین ناصری، منصور مصداقی، فریدون ملتی
    پایش، به مشاهدات منظم و طولان مدتی گفته می شود که موجب تشخیص زودهنگام تغییرات، ارزیابی و پیشگویی آنها شود. ویژگی هایی که تاکنون در علوم منابع طبیعی مورد پایش قرار گرفته اند غالبا محدود به ترکیب و ساختار پوشش گیاهی بوده‏اند و عملکرد اکوسیستم کمتر مورد توجه بوده است. روش تجزیه‏وتحلیل عملکرد چشم‏انداز (LFA) یک روش پایش عملکرد اکوسیستم هاست که به پایش عملکرد چشم انداز طی زمان و یا در طول مکان می‏پردازد. تحقیق پیش‏رو به بررسی اثر شدت چرا (چرای سنگین، چرای متوسط و عدم چرا) و همچنین جهت جغرافیایی بر عملکرد اکوسیستم محدوده سد طرق مشهد می پردازد. بر اساس روش مورد استفاده در این مطالعه، لکه های موجود در منطقه چهار گروه لکه به نام های بوته‏ای، گندمی، فورب و سنگ و چهار گروه فضای بین لکه ای به نام های خاک لخت، خاک پوشیده از سنگ و خاک با پوشش توام قطعات سنگی و لاشبرگ تشخیص داده شدند. نتایج مقایسه‏ی سه سایت از نظر هر سه پارامتر عملکردی روش LFA (پایداری، نفوذپذیری و چرخه عناصرغذایی) نشان داد افزایش شدت چرا به طور معنی‏داری منجر به کاهش عملکرد اکوسیستم مورد مطالعه شده است به نحوی که مقدار H به‏دست آمده از آزمون کروسکال والیس برای آن‏ها به ترتیب18.86، 12.08 و 17.17است که در هر سه حالت از مقدار کای اسکور جدول بیشتر است. همچنین مقایسه ی انواع لکه ها و فضاهای بین لکه‏ای (8گروه) با یکدیگر نیز نشان داد که بین این گروه ها نیز تفاوت عملکردی معنی‏داری وجود دارد. از این منظر لکه های فورب و گندمی در بیشتر سایت ها دارای بالاترین عملکرد و لکه های سنگ و فضای بین لکه‏ای خاک لخت در بیشتر سایت ها دارای کمترین عملکرد بودند. مقایسه ی جهات گروه بندی شده یعنی شمالی-غربی با جنوبی-شرقی نیز نشان داد گروه شمالی-غربی از نظر هر سه پارامتر عملکردی دارای امتیاز بالاتری از گروه جنوبی-شرقی است.
    کلید واژگان: تجزیه و تحلیل عملکرد چشم انداز(LFA), لکه و فضای بین لکه ای, عملکرد, پایداری, نفوذپذیری, چرخه عناصرغذایی}
  • ابراهیم کیخا، حمید نیک نهاد قرماخر
    روش تجزیه و تحلیل عملکرد چشم انداز (LFA) از روش های نوین ارزیابی مرتع بوده و مبتنی بر شاخص های عملکرد اکوسیستم است. تعیین میزان اعتبار و صحت روش های ارزیابی ارائه شده، به منظور نیل به نتایج بهتر و دقیق تر و نیز تعیین میزان کارایی آنها در مناطق مختلف، از اهمیت به سزایی برخوردار است. تحقیق حاضر با هدف بررسی میزان صحت و کارایی روش LFA در مراتع قشلاقی غرب شهرستان گنبدکاووس واقع در استان گلستان انجام شد. برای این منظور پس از شناسایی و تعیین قطعات اکولوژیک و فضای بین قطعات، شاخص های ارزیابی روش LFA(نفوذپذیری، پایداری و چرخه عناصر غذایی) با استفاده از 11 پارامتر سطحی خاک با 10 تکرار در عرصه مرتعی تعیین گردید. نفوذپذیری خاک از طریق استقرار حلقه تکی فلزی در عرصه و پایداری و کربن آلی خاک به ترتیب ازطریق روش های الک تر و والکلی - بلاک در آزمایشگاه، اندازه گیری شدند. میزان تبعیت شاخص های ارایه شده توسط روش LFA از اندازه گیری های صحرایی و آزمایشگاهی به عنوان مبنای صحت شاخص ها درنظر گرفته شد. نتایج این بررسی نشان داد که دو شاخص پایداری (551/0 R=) و چرخه عناصر غذایی (485/0 R=) دارای صحت متوسط (6/0 - 4/0R=) بوده و کاربرد آنها در مدیریت مراتع منطقه مورد مطالعه قابل توصیه است. شاخص نفوذپذیری خاک (219/0 = R) دارای صحت کم (4/0- 2/0R=) بوده و لذا کاربرد آن در مدیریت مراتع منطقه مورد مطالعه، قابل توصیه نمی باشد .
    کلید واژگان: LFA, نفوذپذیری, پایداری, چرخه عناصر غذایی}
  • سهیلا آقابیگی، بختیار فتاحی نیا
    محدودیت منابع آبی و بهره برداری پایدار از آن، نشان دهنده اهمیت روز افزون مدیریت منابع آب در حوزه های آبخیز است. وجود یا نبود پوشش گیاهی مناسب و همچنین ویژگی های متفاوت خاک بر روی میزان نفوذپذیری و تولید رواناب سطحی موثر است که نتیجه آن کاهش هدر رفت آب و یا ایجاد سیلاب های مخرب خواهد بود. این مطالعه در راستای بررسی رابطه پوشش گیاهی و برخی پارامترهای خاک با میزان رواناب سطحی و نفوذپذیری در حوزه زوجی گنبد که با اعمال دو نوع مدیریت متفاوت در هر زیرحوزه اداره می شود انجام گرفت. بدین منظور برای تعیین میزان پوشش سطحی خاک از پلات و برای اندازه گیری پارامترهای مختلف خاک نیز در مرکز پلاتها حفر پروفیل تا عمق 30 سانتیمتری و نمونه برداری از آن انجام شد. همچنین نفوذپذیری خاک با استفاده از استوانه های دوتایی و رواناب سطحی در خروجی زیرحوزه ها با استفاده از فلوم خودکار اندازه گیری گردید. با استفاده از آزمون T مستقل معنی دار بودن تغییرات پارامترهای اندازه گیری شده در زیرحوزه ها مورد آزمون قرار گرفت. همچنین برای تعیین روابط بین پارامترهای مورد بررسی از رابطه رگرسیونی استفاده گردید. نتایج به دست آمده حاکی از اختلاف معنی دار بین تمامی پارامترهای مورد بررسی در هر دو زیر حوزه بوده و نشان داد که در زیرحوزه نمونه به دلیل وجود پوشش گیاهی بیشتر همچنین میزان مواد آلی بالا و وجود بقایای گیاهی و ریشه گیاهان در سطح خاک میزان و شدت نفوذپذیری بیشتر و در نتیجه تولید رواناب کمتر از زیرحوزه شاهد بوده است. همچنین پارامترهای درصد تاج پوشش، خاک لخت، لاشبرگ، کربن آلی و نفوذپذیری در رابطه رگرسیونی به دست آمده برای هر دو زیر حوزه نقش معنی داری داشتند. همچنین رابطه رگرسیونی در زیرحوزه شاهد بر اساس پارامترهای بیشتری به دست آمد. با توجه به معنی دار بودن تاثیر مدیریت های اعمال شده بر مقدار رواناب خروجی از حوزه، نتایج به دست آمده می تواند در زمینه اقدامات حفاظت آب و خاک برای مدیران عرصه منابع طبیعی کمک موثری باشد.
    کلید واژگان: رواناب, نفوذپذیری, رژیم هیدرولوژیکی, حوزه زوجی گنبد}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال