جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « سازماندهی فضایی » در نشریات گروه « هنر و معماری »
-
مجموعه عناصر بر پایه ساختار فضایی، ارتباط اجزاء، شیوه جانمایی و عملکرد فضا دارای نظامی تحت عنوان نظام کالبدی شناخته می شوند. در مجموعه های سنتی به خصوص خانه های تاریخی این نظام در طراحی ها مد نظر معماران و باعث رضایتمندی بیشتر ساکنین بوده است. اما متاسفانه با ظهور مدرنیته در خانه های امروزی، این اصول دارای اهمیت چندانی نمی باشند. روش تحقیق در پژوهش مورد نظر توصیفی_ تحلیلی و روش داده اندوزی کتابخانه ای و میدانی می باشد. که در ابتدا از روش کتابخانه ای به تحقیق و مطالعه پیرامون موضوع و سپس با استفاده از روش میدانی به جمع آوری اطلاعات می پردازند. در این پژوهش از میان رویکردهای مختلفی که به خانه های سنتی پرداخته است، رویکرد نظام کالبدی خانه های قاجار انتخاب شده است. هدف از انجام این پژوهش تحلیل نظام کالبدی خانه های قاجار شهرکرد است که از اصول سازمان دهنده تاثیر می پذیرد. به منظور به آزمون گذاشتن فرضیه های مورد نظر تحقیق، 4 خانه سنتی مربوط به دوره قاجار به عنوان نمونه انتخاب گردید. تا کنون در راستای این تحقیق پژوهش هایی با هدف مقایسه ای دوران های مختلف در دیگر شهرها انجام گرفته اما هیچ یک از آن ها در خصوص نظام کالبدی حاکم بر خانه های قاجار شهرکرد صورت نگرفته است. لذا پژوهشگر جهت تکمیل خلاء مطالعاتی برای اولین بار در معماری سنتی به طور اختصاصی در این حوزه جغرافیایی به تحقیق پرداخته است. پس از بررسی های صورت گرفته نتایج نشان از رعایت اصل درونگرایی به جای برونگرایی، نقش صحیح سلسله مراتب حرکتی، دسترسی مناسب به فضاها، نقش حیاط در سازماندهی مرکزی، عملکرد و جانمایی صحیح فضاها با توجه به اقلیم شهرکرد دیده می شود.
کلید واژگان: سازماندهی فضایی, نظام کالبدی, نحوفضا, خانه های قاجار, شهرکرد} -
معماری مدارس سنتی غالبا به صورت متقارن حول یک یا دو محور عمود برهم شکل گرفته اند. عناصر اصلی ساختمان مدرسه در دو سوی محور واقع شده و طرح حیاط به گونه ای است که مرکزیت حیاط و استخوان بندی کل را تقویت می نماید. در معماری مدارس سنتی، طراحی و ساخت فضا با توجه به قابلیت های ادراکی و نیازهای مادی و معنوی انسان انجام می شده است. هدف اصلی پژوهش شناخت سازمان فضایی، بررسی و مقایسه عناصر، و الگوهای ساختاری مدارس تبریز و ارومیه در دوره قاجار و پهلوی اول است. در این مقاله ابتدا از نظر کیفی به بررسی الگوهای ساختاری و سازمان فضایی و کیفیت مدارس پرداخته و سپس با مقایسه و ارزیابی یافته های پژوهش، به منظور تجزیه و تحلیل آماری، پردازش داده های کمی با استفاده از شاخص ها و آزمون های آماری انجام شده است. این پژوهش با برگزیدن دو دوره ی تاریخی متوالی (قاجار و پهلوی) به عنوان نقطه ی آغازی در تغییر و تحول ساختار مدارس می پردازد. پژوهش با رویکرد کاربردی و روش تحقیق توصیفی و تحلیلی، با استفاده از جمع آوری اطلاعات به صورت میدانی و کتابخانه ای به بررسی الگوهای مدارس در این دوره ها می پردازد. تکنیک جمع آوری اطلاعات به وسیله پرسشنامه بسته به پاسخ محققین و تحلیل داده های جمع آوری شده با SPSS روش آمار توصیفی چولگی و کشیدگی و نمودار هیستوگرام جهت مقایسه مدارس دوره قاجار و پهلوی، با استفاده از تحلیل های آماری و همبستگی و آزمون شاخص های دریافتی انجام، و در نهایت نتایج استخراج شده است. مقدار عددی ضریب آلفای کرونباخ با در نظر گرفتن 9 سوال پرسشنامه برابر با 707/0 بوده که نشان می دهد پایایی پرسشنامه متوسط می باشد. جهت بررسی تطبیقی مدارس، مدرسه دارالفنون تبریز، رشدیه تبریز، فردوسی تبریز، انوشیروان تبریز، چمران ارومیه، طب ارومیه، توحید تبریز (پروین اعتصامی) از مدارس دوره قاجار و پهلوی انتخاب شدند. سپس شاخص های موردنظر، جهت مقایسه، تعیین و بررسی ها انجام گرفت. بر این اساس مهم ترین نتیجه این پژوهش بهره مندی از الگوهای طراحی مناسب همچون محوریت، لایه لایه بودن، حیاط های متداخل، انعکاس و تنوع در معماری مدارس و کشیدگی پلان ها و ورودی در مرکز، اهمیت تنظیم شرایط محیطی، کشیدگی شرقی، غربی و آفتابگیر بودن از یک طرف مهم هست، و از طرف دیگر عصر، عصر نیوکلاسیک بوده، ساختمان ها اکثرا در اروپا متقارن بوده و تاثیرپذیری از غرب چه در آموزش های مدارس، چه در شکل و کالبد مدارس مهم بوده است. در نتیجه فضاهای آموزشی از مسجد مدرسه با الگوی حیاط مرکزی بعدها به مدارس با الگوی پلان کشیده تبدیل شده است و تحول آموزشی در دوره قاجار از مفهوم تداوم شکلی- کالبدی قالب معماری سنتی ایرانی تبعیت کرده و آیتم هایی مانند حیاط مرکزی و مدول و قاب بندی نماها و تقارن، درون گرایی و هندسه مناسب و... دیده می شود.
کلید واژگان: ارزیابی, مدل ساختاری, سازماندهی فضایی, مدارس تبریز, ارومیه, قاجار, پهلوی}The architecture of traditional schools is often symmetrically formed around one or two perpendicular axes. The main elements of the school building are located on both sides of the axis, and the design of the courtyard is such that it strengthens the centrality of the courtyard and the overall structure. In the architecture of traditional schools, the design and construction of the space is done according to the perceptive capabilities and material and spiritual needs of humans. The main purpose of the research is to know the spatial organization, to examine and compare the elements, and the structural patterns of schools in Tabriz and Urmia in the Qajar and Pahlavi period. In this article, first of all, qualitatively, it examines the structural patterns and spatial organization and the quality of schools, and then by comparing and evaluating the research findings, for the purpose of statistical analysis, processing quantitative data using indicators and tests. Statistics have been done. This research deals with choosing two consecutive historical periods (Qajar and Pahlavi) as a starting point in the change and evolution of the structure of schools. The research with applied approach and descriptive and analytical research method, using field and library information collection, examines the patterns of schools in these periods. The technique of collecting information by means of a questionnaire depending on the answers of the researchers and analyzing the data collected with SPSS descriptive statistics method of skewness and kurtosis and histogram chart to compare the schools of Qajar and Pahlavi period, using statistical analysis and correlation and The test of received indicators was done, and finally the results were extracted. The numerical value of Cronbach's alpha coefficient is equal to 0.707 considering the 9 questions of the questionnaire, which shows that the reliability of the questionnaire is average. For the comparative study of schools, Tabriz Dar al-Funun School, Rushdieh Tabriz, Ferdowsi Tabriz, Anoushirvan Tabriz, Chamran Urmia, Teb Urmia, Tawheed Tabriz (Parvin Etisami) were selected from Qajar and Pahlavi schools. Then, the desired indicators were determined and checked for comparison. Based on this, the most important result of this research is benefiting from suitable design patterns such as centrality, layering, overlapping courtyards, reflection and diversity in school architecture and stretching of plans and entrance in the center, the importance of setting environmental conditions, stretching east and west. And being sunny is important on the one hand, and on the other hand, the era was the neoclassical era, buildings were mostly symmetrical in Europe, and influence from the West was important both in school education and in the shape and body of schools. As a result, the educational spaces from the school mosque with a central courtyard pattern later changed to schools with an elongated plan pattern, and the educational evolution in the Qajar period followed the concept of physical-shape continuity of the traditional Iranian architectural format and items such as the central courtyard, module and frame The arrangement of views and symmetry, introversion and appropriate geometry, etc. can be seen.
Keywords: evaluation, structural model, spatial organization, schools of Tabriz, Urmia, Qajar, Pahlavi} -
تحقیقات مختلف نشان می دهد که عوامل متعددی از جمله عامل اجتماعی، کالبدی و اقتصادی بر میزان اجتماع پذیری یک محیط تاثیر گذارند. در این ارتباط نقش سازماندهی فضایی به عنوان نمونه ای از عوامل کالبدی موثر بر اجتماع پذیری فضاهای باز مجتمع های مسکونی، موضوعی قابل تامل است که پژوهش حاضر به آن پرداخته است. بنابراین چهار الگوی سازماندهی فضایی در مجتمع های گفته شده شامل الگوی خطی، مجموعه ای، مرکزی تک عنصری و مختلط در چهار مجتمع مسکونی شهر شیراز به عنوان نمونه موردی انتخاب شده اند. ابزار تحلیل در پژوهش جاری تئوری نحو فضاست که با استفاده از روابط ریاضی و آنالیزهای نرم افزاری در محیط نرم افزارDepthmap ، به تجزیه و تحلیل ساختار کالبدی نمونه های مورد نظر پرداخته است. بر این اساس از شاخص های سلسله مراتب، دسترسی پذیری، جانمایی فضایی، شفافیت، تنوع فضایی و درصد فضاهای باز و بسته، در این پژوهش بهره گیری شده است. مقاله پیش رو علاوه بر روش نحو فضا از مشاهدات میدانی و نیز بررسی اسناد طرح در قالب نقشه ها و پروفیل ها نیز بهره برده است. در نهایت نتایج تحقیق حاکی از آنست که ساماندهی فضایی در مجتمع های مسکونی، نقش بارزی در افزایش یا کاهش اجتماع پذیری فضای باز یک مجتمع دارد. همچنین فضاهای باز با چیدمان مرکزی و مختلط نسبت به سایر الگوها اجتماع پذیرتر هستند و جانمایی نادرست عملکردهای مختلف در فضای باز یک مجتمع مسکونی، باعث کاهش اجتماع پذیری در فضای مورد نظر خواهد شد. این مهم می تواند توسط طراحان در تهیه لکه گذاری های اولیه طراحی فضاهای باز مجتمع های مسکونی، مد نظر قرار گیرد.
کلید واژگان: سازماندهی فضایی, اجتماع پذیری, فضای باز, مجتمع های مسکونی, نحو فضا}IntroductionDifferent arrangements of blocks in a residential complex create different patterns of open space that enable the occurrence of different potentials in terms of spatial socialization. In this study, four different patterns of arrangement of residential blocks in the city of Shiraz, Iran were selected, including linear, complex, single-element, and complex central patterns. Their spatial structures were analyzed using the spatial syntax theory tools and field and documentary observations, and different aspects of socialization therein were compared.
Theoretical foundations
1- Sociability of the architectural space:Socialization in a public space is based on people’s need for a sense of social belonging and interaction with each other, which can be realized in a supportive social space along with provision of physical comfort, territory claim, sense of ownership, and reception of justice in space.2- Factors affecting socialization in the open spaces in a residential complexAmong the factors affecting socialization, physical factors (pertaining to spatial order) that affect the sociability of open spaces in residential complexes were studied and analyzed.3- Physical components affecting socialization3-1- Type of spatial organizationHierarchyThe concept of hierarchy denotes a set of features and phenomena that cause different spaces to be classified or ordered in a spatial configuration.AccessibilityThe issue of accessibility can be examined in two ways: physical access and visual access.3-2- Locations of spaces and types of access to them One of the most important factors that affect the sociability of different spaces is their locations in the context of a site and the way in which people access them. TransparencyTransparency means the possibility of visual connection of different spaces with each other, and is an important factor in the provision of a feeling of peace and security in the environment.3-3- Form, geometry, dimensions, and proportions of the space: The morphological characteristics of space specify its appearance, and have a direct impact on people’s mood in interaction with space and their desire to attend it, as measured by the following two factors.Spatial diversity:Spatial diversity is associated with a variety of concepts that are related both to the uses and to the formal diversity of spaces.Percentages of open and closed spaces:It is very important to consider the proportionality of open and closed spaces and the visible skyline.
MethodologyIn this research, spatial organization was evaluated using the indicators of hierarchy and accessibility. The tools of connection, relative connection, and depth were used in the space syntax technique. The locations of the spaces and the types of access to them were evaluated using the two indicators of spatial location and transparency, the subject of spatial location was examined using the tools of communication, relative link, and depth, and the transparency indicator was assessed using the tools of vision control and obstruction.
Result and Discussion- It was observed that the least spatial depth was formed in the central layout, leaving the open spaces in the center of the complex with greater sociability.
- Where the playing space was located in the middle of the entrance area of a mixed complex, it occupied the largest viewing area, thereby increasing sociability.
- Mixed and central spaces exhibited the highest degree of interconnection, minimum separation, and maximum accessibility of the open space due to the type of arrangement of their blocks.
- Central and mixed spaces provided greater vision control and transparency despite their great spatial diversity and the possibility of mutual view of the spaces.
- In the examination of the indicator of spatial diversity, as observed, the presence of a skyline with a wider field of view and a sense of open space increased the sociability of the public space.Conclusion- Improper placement of spaces in the site of a residential complex will leave them less appealing and desirable to the community.
- If a space is relatively deep in terms of access, it will hardly be welcomed.
- Variety in the arrangement of blocks can increase sociability in the open air, because it increases the variety of space on the plan.
- An open space will enjoy greater sociability if it meets everyone’s needs. Children and families should be free to respond to their basic needs in these spaces.
- By establishing a balance between the percentages of open and closed spaces, we can help increase sociability. A visible skyline and consideration of the height of the blocks increase a person’s motivation to be outdoors.
- Greater sociability is required to create less visual depth and more communication and interconnectedness.
The following suggestions are made about the design of a complex:- tendency to design residential complexes of the mixed and central types
- inclusion of playing spaces that are more connected and more frequently used
- development of spaces suitable for sitting with a focus on provision of the right shade or the possibility of sunbathing and applying maximum transparency and accessibility
- creation of a playing space in a lower hierarchy with the possibility of providing maximum transparency and communication
- creation and development of semi-open common spaces on the floors of a residential complex, such as social balconies, and consideration of the availability of public, private, and semipublic spaces
- recognition that residents of a complex who have better observed the indicators of physical quality will find their living environment more favorable in the same conditions of the neighborhood.Acknowledgment
This article is taken from the first author's doctoral dissertation entitled "Compilation of Shiraz apartment housing schemas with emphasis on indicators of optimal physical quality" which is being conducted at the Islamic Azad University of Shiraz.
Keywords: Spatial organization, socialization, Outdoor, residential complex, Spatial Syntax} -
فضاهای معماری با برخورداری از قابلیت سازماندهی فضایی و تحولات درونی می توانند پاسخ گوی تعداد بیش تری از نیازهای کاربران آن ها در زمان های گوناگون باشند و بدین ترتیب کارکرد مطلوب تری را نسبت به فضاهای تک عملکردی ارایه کنند. ضرورت دستیابی به این توانایی از زیرشاخه های انعطاف پذیری در مسکن به عنوان موضوعی قابل تامل است. هدف این تحقیق ارایه یک مدل تحلیلی در ارتباط با شناخت روش نحو فضا و استفاده از شاخص های آن جهت سنجش انعطاف پذیری در مسکن است. مجتمع های مسکونی در شهر تهران به عنوان جامعه پژوهش مورد ارزیابی قرار می گیرند. به منظور بیان بهتر مسیله، این پژوهش در صدد پاسخ گویی به این سوال است که چگونه می توان از شاخص های روش نحو فضا جهت سنجش انعطاف پذیری در مسکن استفاده کرد. روش تحقیق در پژوهش حاضر از نوع آمیخته و روش انجام آن بر پایه شبیه سازی کامپیوتری خواهد بود. روش گردآوری اطلاعات مبتنی بر مطالعه کتابخانه ای، و هم چنین بررسی میدانی شامل استفاده از اطلاعات موجود و مشاهده است. ابزار گردآوری اطلاعات شامل نقشه های شناختی، فیش برداری، کدگذاری و آزمون برای روش نحو فضا از طریق نرم افزار دپث مپ است. روش تجزیه و تحلیل اطلاعات در نحو فضا از طریق پنج مولفه ارتباط، هم پیوندی، انتخاب، کنترل و عمق صورت می گیرد. انعطاف پذیری نیز بر اساس مفاهیم فضای چند عملکردی، جابه جایی فصلی و روزانه و تفکیک و تجمیع بررسی می گردد. نتایج به دست آمده نشان می دهند که سازماندهی فضایی در مجتمع های مسکونی در شهر تهران مبتنی بر پیوستگی فضای آشپزخانه با فضاهای نشیمن، ناهارخوری و پذیرایی است. بر همین اساس، بیش ترین ارتباط، هم پیوندی و کنترل، و نیز کم ترین عمق، میان آن ها صورت می گیرند، که این امر منجر به افزایش انعطاف پذیری فضاها در رابطه با فعالیت های مختلف شده است. با این حال، اتاق های خواب صرفا محل انجام فعالیتی خاص و استراحت هستند، که این موضوع بر کاهش انعطاف پذیری آن ها صحه می گذارد.
کلید واژگان: مسکن, انعطاف پذیری, سازماندهی فضایی, نحو فضا}Architectural spaces with the capability of spatial organization and internal transformations can respond to a greater number of their users' needs at different times and thus provide more desirable performance than single-functional spaces. The necessity to access this ability is one of the subcategories of flexibility in housing as a contemplative subject. The purpose of this research is to provide an analytical model in relation to recognizing the space syntax method and using its indicators to measure flexibility in housing. Residential complexes in Tehran city are evaluated as a research society. In order to better express the problem, this research attempts to answer the question of how to use the indicators of the space syntax method to measure flexibility in housing. The research method in the present study will be of mixed type and its performance method will be based on computer simulation. The information-gathering method is based on the library study, and also the field survey includes using available information and observation. The information-gathering tool includes cognitive maps, noting, coding, and testing for the space syntax method through the Depthmap software. The information analysis method in space syntax is done through five components of connectivity, integration, choice, control, and depth. Flexibility is also examined based on the concepts of multi-functional space, seasonal and daily displacement, and segregation and aggregation. The results show that the spatial organization in residential complexes in Tehran city is based on the connection of the kitchen space with the living, dining, and catering spaces. Accordingly, the most connectivity, integration, and control, as well as the least depth, take place between them, which has led to the increased flexibility of spaces in relation to various activities. However, bedrooms are just a place to do a specific activity and rest, which confirms the reduction of their flexibility.
Keywords: Housing, flexibility, Spatial organization, Space Syntax} -
پیدایش مفهوم محله دارای تاریخچه ای طولانی در نظام شهرنشینی ایران و جهان است و ریشه در زندگی جمعی مردم و ارتباطات اجتماعی آن ها دارد و مطالعات بسیاری درباره اهمیت و نقش محله های سنتی انجام شده است.بدین روی با توجه به مطالب مطروحه، پژوهش حاضر با هدف تجویز سیاست به منظور سازماندهی فضایی محلات بافت قدیم شهر آمل مطرح می گردد. که به منظور دستیابی به هدف مورد نظر سازماندهی فضایی محلات بافت قدیم شهر آمل مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. روش تحقیق مقاله حاضر روش توصیفی-تحلیلی و نوع آن کاربردی است. از لحاظ نوآوری نیز باید عنوان نمود که پژوهش حاضر به منظور سازماندهی فضایی محلات بافت قدیم به صورت یک کل در شهر آمل مورد بررسی قرار می دهد. از نتایج این پژوهش می توان به تقویت و شکل گیری مراکز فرعی در سطح محلات با اولویت قرارگیری فضاهای اجتماعی کوچک نظیر پارک و فعالیت های مرتفع کننده نیازهای روزانه و شکل گیری و ترکیب فعالیت ها با اولویت فعالیت های روزانه و هفتگی در مراکز محلات متناسب با نیازهای روز جامعه و فشردگی کالبدی آن ها اشاره کرد. کلید واژگان: سازماندهی فضایی, استخوان بندی, محله, بافت قدیم, آمل}The emergence of the concept of neighborhood has a long history in the urban system of Iran and the world and is rooted in the collective life of people and their social relations, and many studies have been done on the importance and role of traditional neighborhoods.Therefore, according to the proposed issues, the present study aims to prescribe a policy to spatially organize the old texture neighborhoods of Amol city. In order to achieve the desired goal, the spatial organization of the old texture neighborhoods of Amol city was studied and analyzed. Research Method The present article is a descriptive-analytical method and its type is applied. In terms of innovation, it should be noted that the present study in order to spatially organize the old texture neighborhoods as a whole in the city of Amol is examined. From the results of this research, it is possible to strengthen and form sub-centers at the neighborhood level with the priority of placing small social spaces such as parks and activities that meet daily needs and the formation and combination of activities with the priority of daily and weekly activities in neighborhood centers related to pointed out the current needs of society and their physical compactness.Keywords: Spatially organize, neighborhoods, old texture, Amol city}
-
شهر انشان در حوضه ی رود کر در فارس قلب سرزمین ایلامی است که شواهد برجسته ای از معماری دوره ی آغاز ایلامی و هزاره ی چهارم و سوم ق.م. نیز در آن وجود دارد. با وجود اهمیت این شهر، مطالعه ی دقیق یافته ها و آثار معماری آن به زبان فارسی در محوطه ی تل ملیان محدود است. این پژوهش پس از مطالعه ی منابع دست اول کاوش، شواهد یافته های کلیدی تل ملیان به مثابه شهر انشان همانند آجر و گل نوشته ها به خط میخی را واکاوی و بقایای معماری را در مقایسه ی با اشیاء یافت شده وارسی می کند. به طور ویژه وجود دیوار شهر، بافت مسکونی ممتاز و بناهای اداری-تجاری، بخش هایی همانند اتاق مرکزی با اجاق چسبیده به دیوار و ورودی در طرفین آن در قلب مجموعه ها، تزیینات و نقاشی دیواری رنگارنگ، هندسه راست گوشه و سازماندهی فضایی خطی، خشت چینی منتظم و دیوارهای پیوسته، بیانگر ساخت و ساز پیشرفته ی شهری و عملکرد فرامحلی تل ملیان در دوران آغاز ایلامی است. وجود بنای یادمانی با سازماندهی فضایی حیاط مرکزی و رواق در ایلام میانه و شواهد نظام ثبت تبادلات کالاهای فرامنطقه ای نمایانگر تکامل این شهر در دوران تمدن ایلام میانه است. با توجه به نبود بقایای معماری بر روی زمین این پژوهش به تک نگاری با مطالعه منابع دست اول باستانشناسی و تاریخی پرداخته است.
کلید واژگان: انشان, آغاز ایلامی, تل ملیان, واکاوی بقایای معماری, نقاشی روی گچ, سازماندهی فضایی}The city of Anshan in the basin of the Kur River is the heart of the Elamite land during the late third millennium/early second millennium BC. However, there are important architectural remains in Proto Elamit period in this city During 3400-2800 B.C. as well. Numerous Elamite inscriptions found in Susa cited the Middle Elamite Empires, kings of Susa or Anshan. Although Susa has a continuity of accommodation during the pre-Islamic period and the site is well recognized, the exact location of Anshan was ambiguous. There were several discussions and assumptions about the location of the capital of Anshan (For example by Roman Ghirshman). After the excavations of William Sumner and Elizabeth Carter in 1970s, new findings specifically the Lambert brick, the Elamite Cuneiform inscriptions of clay tablets found in burned building of EDD operation and Elamite glazed clay knob, showed Tall-e-Malyan is the city of Anshan. Despite the importance of this city and rich archeological resources in English, a careful study of its findings and architectural remains in the excavated area of Tal-e-Malyan is limited in Persian. The research method is monograph and due to the lack of architectural remains on the ground, it has been done with the help of studying the first-hand sources such as monographs of (Sumner, 2003), (Nicolas, 1990), (Carter, 1996), (Miller, 2004), and (Alden, 2005). At first, evidences of city of Anshan found in Malyan were presented in archeological findings. Later, the plan of buildings were analyzed. Every important object or building division and details that were related to the rooms, open spaces and corridors of excavated plan such as copper objects or hearts were documented in analytic tables and were presented by color coding of the plans. In ABC, 4 building levels and in AUD, 3 building levels were examined in Proto Elamit period. In EDD, an important building with a corridor and central courtyard is examined in middle Elamite period. Findings showed that there are important evidences of advanced architectural remains in details, functions and divisions in Malyan, proper for an important city such as:1- A 20 m wide city wall that encloses a 200-hectare area (Miller, Sumner, 2004) 2-The high-status residential area and commercial-scale craft production and associated record keeping in proto Elamite period (Sumner, 2003) and extra-local trade in the Middle Elamite period (Carter, 1996). 3.Progress in architectural structure and space such as regular size mud brick, use of lime mortar, use of installation-related details such as drainage pits, regular masonry work as perpendicular walls with bonded intersections, linear spatial organization, presence of decorated spaces with wall paintings, elaborated rooms with rectangular hearth in proto Elamite period. Two important features in Iranian architecture as central courtyard and a columned corridor around it which is common specifically in caravanserais of Sassanid period in found in burned building of Middle Elamite period in EDD operation which turn the origin of these two important features back to second millennium B.C. The research ends with a focus of the need to preserve Malyan as an important heritage of Proto Emlite and Elamite period.
Keywords: Anshan, Proto Elamite, Middle Elamite, Tal-e-Malyan, analysis of architectural remains, painting on plaster, Spatial Organization} -
نشریه معماری سبز، پیاپی 23 (بهار 1400)، صص 33 -46
در معماری خانه های سنتی ایران منجمله شهرهای با اقلیم گرم و مرطوب، عنایت به عوامل اقلیمی، یکی از ارکان طراحی معماری محسوب شده و حایز اهمیت بسیار بوده است. و به طبع، پیش بینی فضا در عمق زمین در معماری خانه سنتی ایران کاربرد قابل توجهی داشته است. خلق فضاهای معماری سطوح زیرزمینی خانه های سنتی به عنوان یکی از شیوه های طراحی اقلیمی و تامین گر بخش عمدهای از نیاز آسایش ساکنین با امکان تعامل معماری و بهره برداران آن با محیط، در خانه های سنتی اقلیم گرم و مرطوب منجمله در شهر دزفول، مطرح میباشد. سازماندهی فضا در خانه های سنتی دزفول، ارتباط چندجانبه فضاها با یکدیگر است. که براین اساس، شیوه ای از تعریف و سازماندهی فضایی با امکان تجربه های کیفی ادراکی گوناگون برای حضور آدمی فراهم شده است. با تحلیل منطقی از اندیشه سازمان فضایی خانه های سنتی دزفول، میتوان به معیارهای مختلف از جمله معیار اقلیمی طراحی این خانه ها دستیافت. در این پژوهش سعی شده، ضمن پرداختن به جایگاه معماری اقلیمی در خانه های سنتی دزفول، به تحلیل فضایی خانه سنتی سوزنگر دزفول پرداخته و تاثیر تهویه طبیعی بر سازماندهی فضاهای زیرزمینی آن مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد. در این مقاله از روش تحقیق توصیفی تحلیلی بهره گرفته شده که با جمعآوری اطالعات از طریق بررسی کتابخانه های تخصصی و عمومی و نشریه های مرتبط با موضوع انجام شده است.
کلید واژگان: سازماندهی فضایی, معماری اقلیمی, خانه سنتی دزفول, خانه سوزنگر, شوادان} -
چکیده اغلب نظریه پردازان حوزه معماری بر این باورند که فرهنگ، یکی از عوامل موثر در طراحی خانه است. پیکره بندی فضایی خانه در یک منطقه می تواند فرهنگ ساکنان را حمایت یا مختل نماید. از این رو شکل خانه در معماری بومی، بیان درک محتوای زندگی انسان است. ضرورت این پژوهش بر اساس ابعاد زندگی خانوادگی و اجتماعی تبیین می شود. خانه های دوران زندیه و قاجاریه شیراز که بیشتر در محله سنگ سیاه واقع شده اند، جامعه آماری این تحقیق را تشکیل می دهند. تحقیق، از نوع ترکیبی است. هدف این پژوهش، خوانش سازمان فضایی خانه های بومی بافت قدیم شیراز است که با بهره گیری از نرم افزارهای نحو فضا (Space Syntax) و آنالیزهای تحلیلی گرافیکی (SPSS) صورت گرفته است. بر اساس استدلال های منطقی که از اطلاعات کمی حاصل از گراف های نمایانی خروجی نرم افزار Ucl Depth Map به دست آمد، نقاط قوت و ضعف خانه های بومی بررسی شد. با تحلیل اطلاعات به دست آمده، الگوی مناسب از لحاظ مفاهیم اجتماعی - فرهنگی که عناصر کهن در آن دخیل است، استخراج شد. با توجه به نتایج پژوهش، با ترکیب الگوی برگرفته از این تحقیق با الگوهای سکونت مدرن، می توان برای خانه های آینده شهرهای تاریخی ایران الگوی جدیدی ارایه کرد.
اهداف پژوهش :
خوانش سازمان فضایی خانه های بومی بافت قدیم شهر شیراز. تبیین الگویی مناسب برای مسکن معاصر بر اساس تحلیل کهن الگوهای خانه های دوره زندیه و قاجاریه شهر شیراز.
سوال پژوهش:
فرهنگ (سکونت و اجتماعی) چگونه بر شکل گیری سازمان فضایی خانه های (زندیه و قاجاریه) شیراز اثر گذاشته است؟ نقش طراحان و برنامه ریزان معماری در عصر حاضر، برای استمرار ارزش های فرهنگی-اجتماعی محیط های بومی چیست؟ نرمافزارهای طراحی در این حیطه تا چه حد دخیل هستند؟
کلید واژگان: خوانش فضا, سازماندهی فضایی, خانه های بومی شیراز, پیکره بندی فضایی, خانه های زندیه و قاجاریه شیراز, نرم افزارDepth Map}Most theorists of architecture believe that culture is one of the factors influencing home design. The spatial configuration of a house in an area can support or disrupt the culture of the inhabitants. Hence, the shape of the house in indigenous architecture is an expression of understanding the content of human life. The necessity of this research is explained based on the dimensions of family and social life. The houses of the Zandieh and Qajar dynasties of Shiraz, which are mostly located in the Sang-e Siah neighborhood, form the statistical population of this research which is of a diverse kind. The aim of this study is to read the spatial organization of the native houses of the old texture of Shiraz accomplished by Space Syntax and the graphical analytical analysis (SPSS) software. Based on the logical arguments gained from the little information obtained from the graphs output of the Ucl Depth Map software, the strengths and weaknesses of the native houses were examined. By analyzing the attained information, a suitable model was extracted in terms of socio-cultural concepts involving the ancient elements. According to the results of the research, by combining the model obtained from this research with modern residential replicas, an innovative prototype can be presented for the imminent houses of the historical cities of Iran.
Research objectives:
1. Investigating the organization of the native houses of the old texture of Shiraz city 2. Explaining a suitable model for contemporary housing based on the ancient analysis of the models of Zandieh and Qajar period houses in Shiraz.
Research question:
1. How has culture (residential and social) affected the formation of the Space Organization of Shiraz Houses (Zandieh and Qajar)? 2. What is the role of architects and planners in the present age in perpetuating the socio-cultural values of indigenous environments? To what extent are design software involved in this area?
Keywords: Space Reading, Spatial organization, Shiraz Indigenous Houses, Spatial Configuration, Shiraz Zandieh, Qajar Houses, Depth Map Software} -
خانه محیطی برای شکل گیری فعالیت های فردی و اجتماعی به منظور تامین بخشی از نیازهای مادی و غیرمادی افراد می باشد. در عصر حاضر الگوی فرهنگی و رفتاری در طراحی فضاهای مسکونی به عنوان موثرترین مولفه شکل گیری فعالیت های عمومی مردم، نادیده گرفته می شود. با بیان این مشکل هدف اصلی این پژوهش توجه به تاثیر فرهنگی و به تبع آن شیوه زندگی به عنوان یکی از مهمترین ابزارهای درک رفتار ساکنین بر الگوی کالبدی مسکنمی باشد. با تغییرات فرهنگی، نیازها و شیوه زندگی، الگوی رفتاری ساکنین نیز در خانه ها دچار تحول گشته و سازماندهی فضایی متفاوتی را به وجود آورده است. این پژوهش تغییرات سازماندهی فضایی و شیوه زندگی در مسکن مراغه و تاثیرات متقابل آ نها را از زندیه تا امروز مورد بررسی قرار می دهد. روش تحقیق در این تحقیق به صورت ترکیبی بوده که در بخش مرور ادبیات با روش توصیفی-تحلیلی و در بخش مطالعات میدانی با روش کیفی، با بررسی و برداشت 32 خانه و مصاحبه با پنجاه نفر از ساکنین به صورت تصادفی و پرسشنامه نیمه ساختاریافته و در حوزه مردم شناسانه با تجزیه و تحلیل مصاحبه ها، ارتباط شیوه زندگی با ساختار کالبدی تبیین شده و از آنجا که شهر مراغه برای این کار انتخاب شده است نوع مطالعه موردی در نظر بوده است و نتایج نشان می دهد که در هر منطقه، شیوه زندگی ساکنین آن منطقه شامل الگوهای رفتاری، فعالیت های روزانه و سالانه، الگوی مسکن منطقه و تغییرات آن در طول زمان، رعایت حریم بخش های مختلف خانه، توجه به مفاصل ارتباطی فضاها و ارتباط با طبیعت مولفه های تاثیرگذار در طراحی خانه ها هستند.کلید واژگان: شیوه زندگی, الگوی کالبدی, سازماندهی فضایی, الگوی مسکن مراغه, الگوی رفتاری}house is an environment for the formation of social activities to satisfy a part of physical and mental requirements. By observing the contemporary design construction industry, it is easy to notice the absolute ignorance toward behavioral, cultural and residential patterns of users. By considering this problem, the main purpose of this paper is to emphasize on the role of behavioral patterns, lifestyle and user’s culture in their housing patterns as one of the most important tools of understanding the behavior of residents. In addition, due to the changes in the lifestyle and human’s needs, the housing patternshave also evolved and have resulted in new spatial arrangements. This research examines the changes in housing pattern and people’s lifestyle in “Maragheh” over time Zand era to today. In this article methodology of research in literature review section is descriptive-analytical method and in field studies by qualitative method, 32 houses were reviewed and interviewed with fifty inhabitants, a semi-structured questionnaire and an anthropological questionnaire with interview analysis. The relationship of lifestyle tobody structure is explained. And results shows that for proper design houses in each area, we need to probe that area’s people’s lifestyle, behavioral patterns and daily and annual activities properly. Also probation of their housing patterns.Keywords: Lifestyle, Physical pattern, Spatial arrangements, Maragheh housing pattern, Behavioral Pattern}
-
نشریه مدیریت شهری، پیاپی 50 (بهار 1397)، صص 413 -434
مدارس شهری به عنوان اولین قرارگاه های اجتماعی، با هدف آموزش در پی فراهم نمودن فرصت هایی برای یادگیرندگان جهت تعامل با یکدیگر با استفاده از ارتباط مداوم در فعالیت های آموزشی- اجتماعی می باشند. پاسخگویی به نیازهای اجتماعی و تامین فرصت های لازم در زمینه کسب تجارب اجتماعی، مستلزم وجود قرارگاه کالبدی است. فضاهای بینابنی غیررسمی در مدارس ظرفیتی است در پاسخ به این جنبه از حیات کودکان. از این رو با تاکید بر بعد اجتماعی رابطه انسان - مکان، مقاله حاضر بر آن است که نقش نوع نظام بخشی فضاهای بینابینی را بر مولفه های تعامل پذیری محیطی در مدارس و اشتیاق به فعالیت در این فضاها را مورد ارزیابی قرار دهد. بدین منظور، بستر کالبدی فضاهای بینابینی در 6 مدرسه ابتدایی منطقه 1 و 3 شهر تهران به عنوان مکانی جمعی- رفتاری که سامانه ای جمعی- فضایی را تشکیل می دهد، مورد توجه قرار می گیرد. در این راستا مبتنی بر ادبیات روانشناسی محیط و علوم رفتاری، مولفه های ارزیابی محیطی در تعامل انسان- انسان و انسان- محیط در دو نوع سازماندهی خطی و مرکزی با توجه به رواج این دو الگو در سیر تحول معماری مدارس ایرانی مورد بررسی قرار می گیرد. این تحقیق بر اساس شیوه ترکیبی کمی-کیفی با استفاده از پرسشنامه و تحلیل میدانی، اطلاعات لازم در خصوص آزمون فرضیه ها را جمع آوری و سپس در نرم افزار spss داده ها تجزیه و تحلیل گردید. بر اساس نتایج، وجود رابطه معنادار میان مولفه های ارزیابی تعامل پذیری محیطی با نوع سازماندهی فضاهای بینابینی در محیط های یادگیری تایید شد. در نتیجه، به واسطه نظام بخشی مناسب فضاهای بینابینی، با برقراری تعادل میان مولفه های کالبدی و روانشناختی، بستر تعاملات یادگیرندگان در محیط های یادگیری ارتقاء می یابد.
کلید واژگان: تعامل پذیری, سازماندهی فضایی, فضای بینابین, محیط های یادگیری}Urban Management, Volume:17 Issue: 50, 2018, PP 413 -434Schools as the first social Setting have the aim of training and providing opportunities for learners to interaction with each other through constant communication in educational and social activities. Responding to social needs and providing the necessary opportunities in earning of social experiences, requires the existence of physical Setting. Informal Interstitial spaces in schools are capacity In responding to this aspect of the children`s life. Hence by According to the emphasis social dimension of man and space, this paper argues analyzing the role of kind of interstitial spaces organization on environmental Interoperability factors in schools and eager to activity in these spaces. For this purpose, the physical environment of interstitial spaces considered in 6 elementary school in 1 and 3 region of Tehran as a collective - behavioral place which constitutes a collective- spatial system. In this regard, based on environmental psychology literature and behavioral sciences, environmental evaluating factors in human-human and human-environment interactions will be examined in two types of linear and central organization according to popularity of these two patterns in the evolution of Iran's school architecture. This research based on combining the quantitative-qualitative approach Using questionnaires and field analysis, collected information on testing hypotheses and then the data were analyzed in spss software. Based on the results, approved the existing of significant relationship between the evaluating factors in environmental Interoperability and the type of organization in the interstitial spaces of learning environments. So, through the appropriate organization of interstitial spaces by establishing a balance between physical and psychological components, the context of learner's interactions in learning environments is improved.
Keywords: Interoperability, spatial organization, interstitial spaces, learning environment} -
فصلنامه اثر، پیاپی 75 (زمستان 1395)، صص 49 -66کاروانسراها مهم ترین بناهای بین راهی و منزلگاه امن کاروانیان در مسیرهای مهم بازرگانی زیارتی ایران بوده اند. ابهامات متعددی در چگونگی تحولات ساختاری و فضایی این بناهای ارزشمند در ادوار مختلف تاریخی وجود دارد و از این رو بررسی شیوه طراحی و سیر تحول کاروانسراها ضرورت دارد. مقاله حاضر با هدف آشنایی و تبیین تحولات معماری کاروانسراهای حیاط دار مرکز ایران به روش توصیفی تحلیلی و بر اساس مطالعات کتابخانه ای تدوین شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد در دوره پیش از اسلام و اوایل دوره اسلامی، کاروانسراها به صورت منازل اتراق گاهی با سازماندهی حجره های متعدد پیرامون حیاط مرکزی طرح انداخته می شدند که این شیوه طراحی بر اسکان و استراحت کاروانیان متمرکز بوده است. این شیوه طراحی به مرور زمان با تحولاتی نظیر گشایش و بزرگ شدن فضاها در گوشه ها، ایجاد رواق در جلوی حجره ها، و چهارایوانی شدن کاروانسراها تا انتهای دوره سلجوقی مرسوم بود. در دوره ایلخانی الگوی جدیدی متاثر از ترکیب کاروانسراهای چهارایوانه دوره سلجوقی با گونه چاپارخانه ای در طراحی کاروانسراها پدیدار شد که از دوره ایلخانی تا پایان دوره قاجاریه، شیوه مرسوم در طراحی کاروانسراها بود. در این شیوه فضای اصطبل برگرفته از الگوی چاپارخان ه ها، با نظم در چهار طرف کاروانسرا و در پشت حجر ه ها ساخته شد و رواق جلوی حجر ه ها به ایوانچه تبدیل شد. در دوره تیموری مدخل اصطبل از حیاط مرکزی به فضای ورودی انتقال یافت و استقرار اصطب ل ها از چهار طرف حیاط به سه طرف محدود شد. در دوره صفویه فراوانی الگوها را می توان به انفجار الگوها تعبیر کرد. در این دوره ساخت کاروانسرا به اوج پختگی رسیده و نمونه های متعدد با طرح های متنوع و مقیا س های مختلف کالبدی کارکردی از این دوره باقی مانده است. شیوه ساخت کاروانسراهای دوره قاجار را می توان تداوم الگوهای صفوی دانست. به این صورت که در دوره قاجار علاوه بر بزر گ تر شدن غرفه ها و اصطب ل ها، به جزییات فضاها بیشتر توجه شده است.کلید واژگان: طراحی, سازماندهی فضایی, ویژگی های کالبدی, تحولات معماری, کاروان سراهای حیاط دار ایران}
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.