the time-image
در نشریات گروه هنر و معماری-
مطابق دیدگاه ژیل دلوز، زمان در سینما دو وضعیت اصلی دارد؛ از یک سو می تواند تنها برای اعمال کنش سوژه ظهور یابد و از سوی دیگر قادر است با رهاکردن خود از تابعیت کنش محدودیت های بازشناسی را کنار زند و دیدی ژرف تر به واقعیت ابژه ببخشد. دلوز با طرح مفهوم زمان-تصویر نشان می دهد که نیروهای بالقوه زمان اندیشه را از الگوی حسی-حرکتی شناخت خارج می کنند و آن را به وضعیتی از امر نااندیشیدنی می رسانند تا تصویر جدید اندیشه در صیرورت خود بازیابی شود. بر پایه چنین مقدماتی، مقاله حاضر بنا دارد مطابق نگره دلوزی در تبیین نسبت زمان و تصویر، به بررسی تحقق آن در چهار اثر سینمایی از محمدرضا اصلانی بپردازد. روش این تحقیق از نوع توصیفی-تحلیلی بوده و اطلاعات لازم برای ارزیابی نمونه ها به شیوه کتابخانه ای حاصل خواهد آمد. در واقع پرسش اصلی پژوهش این است که با در نظرگرفتن فرضیه حضور غیرگاهشمارانه زمان در روایت گری این آثار، چگونه زمان-تصویرها وجوه متفاوت صورت اولیه تصویر را گسترش می دهند و امکان های متعدد آن را فراخوانی می کنند. یافته های پژوهش نشان می دهد که در آثار مذکور، زمان با عبور دادن تصویر از کارکرد ظاهری اش به بازتولید امر متفاوت دست می زند. به بیان دیگر، آنچه رخ می دهد رستاخیز تصویری است که نه تکرار امر این همان بلکه به عنوان تصویر امکان آنچه بود، در بداعتش امر نو را در ساختار سینما و اندیشه بازمی گرداند تا طبق نظر دلوز پیوندهای ما را با جهان از نو برقرار سازد.
کلید واژگان: امر نو، رستاخیز تصاویر، زمان-تصویر، ژیل دلوز، محمدرضا اصلانیFor Gilles Deleuze, time in cinema has two main moments; on one hand, it can appear only as a platform for the action of subject, and on the other hand, it can overcome the limitations of recognition by freeing itself from the subordination of the action and give a deeper view of the reality of the object. By proposing the concept of time-image, Deleuze shows that the virtual forces of time remove thought from the sensory-motor schema of cognition and bring it to a state of the unthinkable so that the new image of thought can be recovered in its becoming. This descriptive-analytical article with a qualitative nature examines the time-images in four films of Mohammad Reza Aslani using the library method and image study according to Deleuze’s approach. Considering the hypothesis of the non-chronological presence of time in the narration of these works, the question is how time-images expand the different aspects of the original form of the image and invoke its multiple possibilities. The results show that in the mentioned works, time reproduces the different by passing the image from its apparent function. What happens is the resurrection of an image that, not as a repetition of the identical, but as an image of the possibility of what was in its novelty, returns the new in the structure of cinema and thought to re-establish our links with the world, according to Deleuze.
Keywords: Gilles Deleuze, Mohammad Reza Aslani, The New, The Resurrection Of Images, The Time-Image -
عباس کیارستمی و ژیل دلوز خلاف جریان رایج زمانه ی خود عمل می کردند؛ کیارستمی با فیلم ها و دلوز با آراء در مطالعات فیلم. اما آن ها در یک امر، مشترک هستند و آن بازگشت به پرسش از ذات سینما است. پژوهش حاضر بر آن است که قرابت آثار کیارستمی و آرای دلوز را بررسی کرده و نشان دهد که آن آثار را می توان به عنوان نمود ایده های دلوز دانست. کیارستمی به ویژه در سه اثر تولد نور، پنج، و 24 فریم با شگردهایی از قبیل درام زدایی، برخوردهای تصادفی، و مداخلات عامدانه رئالیسم رایج و تلقی ثبت بی واسطه ی واقعیت توسط دوربین را زیر سوال می برد. از طرف دیگر، دلوز با ایده هایش در پی بنیان گذاشتن یک هستی شناسی نوین فیلم است و در تلاش برای یافتن پاسخی نو به پرسش سینما چیست. دلوز با پیش کشیدن مفاهیم تصویر، حرکت، و زمان در نسبت با مفاهیم دیگری همچون ادراک، کنش، حال، و کریستال ساختمانی نظری ترسیم می کند تا نشان دهد یک فیلم چگونه کار می کند. نزد دلوز کار تحلیل و بررسی فیلم پروراندن مفاهیمی است که با سینما مرتبط هستند. به زعم او هر فیلم اهدافی دارد و ابزارهای سینمایی همچون قاب، نما، و تدوین در رابطه با این اهداف معنا پیدا می کنند. همین اهداف هستند که مفاهیم خاص موردنظر دلوز را می سازند. در این پژوهش با رویکرد توصیفی-تحلیلی سعی بر آن شده که برخی از این مفاهیم در مواجهه با سه اثر از عباس کیارستمی مورد بررسی قرار گیرند. آنچه در این بررسی آشکار می شود نابسنده بودن تلقی رایج از آثار کیارستمی است. در نگاه اول ممکن است به نظر برسد که این آثار کاری جز بازتولید امر مرئی نمی کنند؛ یعنی واقعیت را در حالتی درام زدایی و شخصیت زدایی شده و بدون دخالت انسان یا سوژه در قاب می گیرند. اما در رهیافت دلوزی به این فیلم ها مشخص می شود که آن ها نه تنها امر مرئی را دوباره بازنمایی نمی کنند، بلکه در کار مرئی ساختن هستند. از آن جا که سه فیلم تولد نور، پنج، و 24 فریم به مرزهای ذات سینما کشانده شده اند، هم گام با تلقی دلوز از چیستی سینما به یک پاسخ مشترک با او می رسند؛ آن ها به درکی نو از حیات و خلق آن منجر می شوند.کلید واژگان: ژیل دلوز، تصویر-حرکت، تصویر-زمان، عباس کیارستمیAbbas Kiarostami and Gilles Deleuze were unconventional figures, Kiarostami with his films and Deleuze in Film Studies. But both of them have one thing in common, and that is to return to the question of the essence of cinema. Kiarostami, especially in his three works, Birth of Light, Five, and 24 Frames, with techniques such as de-dramatization of random encounters and completely accidental disturbances, questions the common realism and the perception of the immediate recording of reality by the camera, and on the other hand, Deleuze with his ideas follows establishing a new ontology of film trying to find a new answer to the question of what is cinema. By putting forward the concepts, the movement- image and the time-image in relation to other concepts such as perception, action, affect and crystal, Deleuze draws a theoretical structure to show how a film works. According to Deleuze, the work of film analysis and film-thinking is to develop concepts that are related to cinema. According to him, every film has goals, and cinematic techniques such as framing, plan, and montage make sense in relation to these goals, but these techniques assume those goals and do not explain them. It is the goals that make the specific concepts that Deleuze is talking about. In the present research, an attempt has been made to examine some of these concepts in the face of three works by Abbas Kiarostami. At first glance, it may seem that the three mentioned films do nothing but reproduce the visible world; It means reality, and here nature is captured in a de-dramatized and de-personalized state without the intervention of humans or subject. But in Deleuze's approach to these films, it is made clear that they are not only not representing the visible, but are in the process of making visible. Because of the three films, The Birth of the Light, Five and 24 Frames, have been pushed to the limits of the essence of cinema, they reveal a perception of life.Keywords: : Gilles Deleuze, The Movement-Image, The Time-Image, Abbas Kiarostami
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.