جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « تومور مغزی » در نشریات گروه « پزشکی »
-
مقدمه
افزایش سیگنال دهی BDNF و NGF در سلول های نوروبلاستوما ممکن است نشان دهنده یک سیستم اتوکرین برای حمایت از رشد، تهاجم و متاستاز سرطان باشد. هدف از این تحقیق بررسی تاثیر هم زمان تمرین هوازی و مصرف مکمل نانوکورکومین بر بیان ژن های BDNF و NGF در موش صحرائی با تومور مغزی بود.
مواد و روش ها35 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار به طور تصادفی به 7 گروه 5 تایی، کنترل سالم پایه، کنترل سالم 4 هفته، کنترل سرطان پایه، کنترل سرطان 4 هفته، سرطان+نانوکورکومین، سرطان+تمرین و سرطان+تمرین+نانوکورکومین تقسیم شدند و پس از تزریق سلول های سرطانی در قشر پیشانی موش ها، با گاواژ مکمل نانوکورکومین به میزان mg/kg80 به مدت 28 روز، 5 روز در هفته، وارد برنامه اصلی تمرین هوازی بر روی نوار گردان به مدت 4 هفته، 3 روز در هفته با سرعت 18 متر بر دقیقه، 25 تا 40 دقیقه گردیدند. در پایان، موش ها قربانی و داده ها جمع آوری شد.
یافته های پژوهش:
بیان ژن BDNF در گروه تمرین+نانوکورکومین نسبت به کنترل سرطان پایه و سرطان 4 هفته، به طور معناداری کاهش داشت (P<0.05)؛ همچنین بیان ژن NGF در گروه تمرین نسبت به کنترل سرطان پایه و سرطان 4 هفته، کاهش معنی داری را نشان داد (P<0.05)؛ اما در گروه نانوکورکومین و تمرین+نانوکورکومین اختلاف معنی داری مشاهده نشد (P>0.05).
بحث و نتیجه گیریبه نظر می رسد، تمرین هوازی به همراه نانوکورکومین با کاهش بیان ژن BDNF و NGF از طریق گیرنده ها احتمالا می تواند باعث افزایش نرون زایی در موش های مبتلا به سرطان مغز شود.
کلید واژگان: تومور مغزی, BDNF, NGF, تمرین هوازی, مکمل نانوکورکومین}IntroductionIncreased nerve growth factor (NGF) and brain-derived neurotrophic factor (BDNF) signaling in neuroblastoma cells may represent an autocrine system to support cancer growth, invasion, and metastasis. Therefore, this research aimed to assess the simultaneous effect of aerobic exercise and nano curcumin supplementation on the expression of BDNF and NGF genes in rats with brain tumors.
Material & MethodsA total of 35 male Wistar rats were randomly assigned to seven groups of five: healthy base control, healthy control of 4 weeks, base cancer control, four weeks of cancer control, cancer+nanocolumns, cancer+aerobic, and cancer exercise+aerobic exercise+nanocolumns. After injecting cancer cells into the mice's forehead cortex, with 80 mg/kg supplement gauges for 28 days, five days a week, enter the main aerobic exercise program on the rotating tape for four weeks, three days a week. At 18 m/min, they were 25-40 minutes. In the end, the mice were sacrificed, and data were collected.
ResultsThe expression of the BDNF gene in the training+nano curcumin group was significantly decreased compared to the baseline cancer control and 4-week cancer (P<0.05). Moreover, the expression of the NGF gene in the exercise group showed a significant decrease compared to the baseline cancer control and 4-week cancer (P<0.05). Nonetheless, no significant difference was observed in the nano curcumin group and nanocurcumin +exercise (P>0.05).
Discussion & ConclusionIt seems that aerobic exercise along with nanocurcumin can possibly increase neurogenesis in rats with brain cancer by reducing BDNF and NGF gene expression through receptors.
Keywords: Aerobic Training, BDNF, Brain Tumor, Nanocurcumin Supplement, NGF} -
مقدمه
علی رغم دهه ها تلاش در تشخیص و درمان تومورهای مغزی، همچنان این نوع تومورها، در بین کشنده ترین انواع سرطان ها دسته بندی می شوند. فعال شدن آنزیم تلومراز، به عنوان یک عامل اساسی در نامیرایی این سلول ها شناخته شده است. ژن TERT با بیان زیرواحد کاتالیتیک آنزیم، به عنوان مهم ترین تنظیم کننده فعالیت تلومراز معرفی شده است. جهش های نقطه ای در ناحیه پروموتری ژن TERT، به ویژه در نقاط داغ پروموتر، می توانند نفش مهمی در اتصال فاکتورهای رونویسی فعال کننده و مهار اتصال فاکتورهای تنظیم منفی ژن TERT و درنهایت، تنطیم بیان این ژن ایفا کنند. این پژوهش، با هدف شناسایی و بررسی بیوانفورماتیکی جهش های ناحیه پروموتری ژن TERT در تومور مغزی بدخیم گلیوبلاستوما انجام شده است.
روش بررسیاین مطالعه به روش مورد - شاهدی انجام گرفته است و 35 فرد مبتلا به تومور مغزی گلیوبلاستومای مولتی فرم و 40 فرد به عنوان نمونه های کنترل بررسی شدند. در این پژوهش، از تکنیک Touchdown PCR و روش تعیین توالی مستقیم DNA، جهت تشخیص جهش های ناحیه پروموتر ژن TERT در افراد مبتلا به گلیوبلاستوما استفاده شد. هم چنین آنالیزهای بیوانفورماتیکی، برای بررسی اثر پاتوژنسیتی تغییرات نوکلئوتیدی این ناحیه ژنی انجام شد.
نتایجطی این مطالعه، 3 جهش نقطه ای در ناحیه هسته پروموتر ژن TERT شناسایی شد (c.*146C>T، c.*144C>G و c.*143G>C) که از بین آن ها، 2 جهش برای اولین بار در بیماران گلیوبلاستومای مولتی فرم مشاهده شد و یک جهش دیگر نیز در نقطه ی داغ هسته پروموتری ژن (c.*146C>T) واقع شده بود.
نتیجه گیریدر این مطالعه، اثر پاتوژنسیتی جهش های ناحیه پروموتر TERT به عنوان بیومارکر گلیوبلاستوما بررسی شد. چنین یافته هایی، این احتمال را افزایش می دهند که جهش های سوماتیکی در مناطق تنظیم کننده، ممکن است رویدادهای القایی مهمی در روند سرطان زایی باشند.
کلید واژگان: تومور مغزی, تلومراز, گلیوبلاستومای مولتی فرم, ژن TERT, Touchdown PCR}Journal of Shaeed Sdoughi University of Medical Sciences Yazd, Volume:32 Issue: 3, 2024, PP 7645 -7659IntroductionBrain tumors are considered to be one of the most dangerous types of cancer, despite decades of research and treatment efforts. The activation of the telomerase enzyme is a critical factor in the immortality of these cells. Mutations in the promoter region of the TERT gene, particularly in the promoter hot spots, can influence the binding of activating transcription factors and inhibit the binding of negative regulatory factors of the TERT gene, ultimately regulating the gene's expression. This study aimed to identify and investigate the mutations of the TERT gene promoter region in glioblastoma, a malignant brain tumor, using bioinformatics.
MethodsA study was conducted using the case-control method where 35 patients with glioblastoma multiform brain tumor were examined along with 40 people who were examined as control samples. In this research, the Touchdown PCR technique and direct DNA sequencing were used to detect mutations in the promoter region of the TERT gene in patients with glioblastoma. Furthermore, bioinformatic analyses were conducted to investigate the pathogenic effect of nucleotide changes in this gene region.
ResultsIn the core region of the TERT gene promoter, three-point mutations were identified (c.*146C>T، c.*144C>G and c.*143G>C). Two of these mutations were novel and have been observed for the first time in glioblastoma multiform. The remaining mutation was located in the promoter core's hot spot of the gene. This mutation was known as c.*146C>T.
ConclusionIn this research, the harmful impact of TERT promoter region mutations as a biomarker for glioblastoma was examined. These findings suggest that mutations in regulatory regions, as well as coding sequences, could be significant contributory factors in the process of carcinogenesis.
Keywords: Brain Tumor, Telomerase, Glioblastoma Multiform, TERT Gene, Touchdown PCR, Bioinformatics} -
مقدمه
تومور وستیبولارشوانوما در سطوح پیشرفته می توانند باعث ایجاد طیف وسیعی از اختلالات شود، هدف این مطالعه تعیین فراوانی اختلالات تعادل در بیماران مبتلا به تومور وستیبولارشوانوما پس از انجام عمل جراحی در شهر اصفهان بود.
روش بررسیمطالعه حاضر از نوع توصیفی مقطعی است که در سال 1402 انجام شد. در این مطالعه پرونده کلیه بیماران مبتلا به تومور وستیبولارشوانوما که در بازه سال های 1392 تا 1401 به بیمارستان های آموزشی شهر اصفهان شامل کاشانی، الزهرا، سیدالشهدا و امام حسین(ع) مراجعه کرده بودند، مورد بررسی قرار گرفت. روش نمونه گیری به صورت سرشماری و شامل 55 بیمار بود.
یافته هامیانگین سنی بیماران حدود 46 سال و در محدوده 10 تا 78 سال بود. 61.8 درصد مرد، 87.3 درصد متاهل و تنها 1.8 درصد سابقه خانوادگی تومور داشتند. 15 بیمار (27.3 درصد) پس از انجام عمل جراحی، اختلال تعادل داشتند و قدرت عضلات در بیماران دچار اختلال تعادل کمتر بود. سه نفر از بیماران نیز فوت شده بودند.
نتیجه گیریبراساس نتایج بدست آمده، پیگیری وضعیت بیماران خصوصا اختلالات تعادل می تواند برای بهبود کیفیت زندگی بیماران مثمرثمر باشد.
کلید واژگان: تومور مغزی, وستیبولارشوانوما, اختلال تعادل}IntroductionVestibular schwannoma tumor in advanced levels can cause a wide range of disorders, the aim of this study was to determine the frequency of balance disorders in patients with vestibular schwannoma tumor after surgery in Isfahan city.
MethodsThe present study is a cross-sectional descriptive study that was conducted in 1402. In this study, the files of all patients with Vestibular schwannoma tumor who were referred to the teaching hospitals of Isfahan, including Kashani, Al-Zahra, Seyyed al-Shohada and Imam Hossein (AS) between 1392 and 1401, were examined. The sampling method was census and included 55 patients.
ResultsThe average age of the patients was about 46 years and ranged from 10 to 78 years. 61.8% were men, 87.3% were married and only 1.8% had a family history of tumor. 15 patients (27.3%) had balance disorder after surgery, and muscle strength was lower in patients with balance disorder. Three of the patients had also died.
ConclusionBased on the obtained results, following up the condition of patients, especially balance disorders, can be fruitful for improving the quality of life of patients.
Keywords: Brain tumor, Vestibular schwannoma, Balance disorder} -
مقدمهزمینه وهدف
هرگونه رشد غیرطبیعی سلول ها در مغز به صورت کنترل نشده منجر به ایجاد توده های سلولی توموری و اختلال در قابلیت های عملکردی طبیعی مغز از جمله مشکلات حسی- حرکتی می شود. هدف از پژوهش حاضر اثر بخشی تمرینات تداومی با شدت متوسط و مکمل نانوکورکومین بر اختلالات حسی- حرکتی در موش های مبتلا به تومور مغزی می باشد.
روش بررسی35 سرموش نرسالم نژاد ویستار به طور تصادفی به 7 گروه 5 تایی،کنترل پایه (BC)کنترل 4 هفته (4wC)، کنترل سرطان پایه (BT)، کنترل سرطان4هفته (4wT)، سرطان- تمرین(TE)، سرطان- نانوکورکومین(TN)، سرطان- تمرین - نانوکورکومین(TEN) تقسیم شدند. یک هفته پس از تزریق سلول های سرطانی در قشر پیشانی، حیوانات با انجام تست رفتاری 6 پارامتری(18 امتیازه) گارسیا و گاواژ مکمل نانو کورکومین به میزان mg/kg80 (28 روز، 5 روز در هفته) وارد برنامه اصلی تمرین بر روی نوار گردان (4 هفته، با سرعت 18 متر بر دقیقه، 25 تا40 دقیقه و 3روز در هفته) شدند. در پایان موش ها قربانی و داده ها جمع آوری و آنالیز گردید.
یافته هاتمرینات تداومی با شدت متوسط به همراه مکمل نانو کورکومین به صورت معنا داری باعث کاهش اندازه تومور درگروه TEN شد. همچنین منجر به افزایش معنا دار تست رفتاری درگروه های مورد مطالعه نسبت به گروه4wT گردید(05/0 p≤). نتیجه گیری به نظر می رسد ترکیب تمرینات تداومی به همراه نانو کورکومین می تواند به عنوان مکمل درمانی در کنار سایر روش ها جهت کاهش اندازه تومور مغزی و بهبود عملکردهای حسی - حرکتی مورد استفاده قرا گیرد
کلید واژگان: تمرینات تداومی با شدت متوسط, مکمل نانوکورکومین, اختلالات حسی- حرکتی, تومور مغزی}Background and ObjectivesAny abnormal growth of cells in the brain in an uncontrolled manner leads to the formation of tumor cell masses and disruption of the normal functional functions of the brain, including sensory-motor problems. The aim of the present study was to evaluate the The effectiveness of moderate-intensity continuous exercise and nanocurcumin supplementation on sensorimotor disorders in mice with brain tumors.Subjects and
Methods35 healthy male Wistar rats randomly divided into 7 groups of 5, basal control (BC), 4-week control (4wC), basal cancer control(BT), 4-week cancer control(4wT), cancer-training (TE), cancer - Nanocurcumin (TN), Cancer-Exercise-Nanocurcumin (TEN) were divided. One week after the injection of cancer cells in the frontal cortex, the animals entered the main exercise program on the tape by performing the 6-parameter behavioral test (18 points) of Garcia and gavage of nano curcumin supplement at the rate of 80 mg/kg (28 days, 5 days a week). (4 weeks, at a speed of 18 meters per minute, 25-40 minutes and 3 days a week). At the end, rats were victim and data were collected and analyzed.
ResultContinuous exercises with moderate intensity Simultaneously with nano-curcumin supplementation significantly reduced tumor volume in the TEN group (p≤0.05). It also led to a significant increase in behavioral testing in the study groups compared to the 4 wT group.
ConclusionIt seems that the combination of continuous exercises with nano curcumin can be used as a therapeutic supplement along with other methods to reduce brain tumor size and improve sensory-motor functions.
Keywords: Moderate-Intensity Continuous exercises, Nanocurcumin Supplement, Sensory-motor disorders, Brain tumor} -
مقدمه
غده پینه آل یک غده درون ریز کوچک به شکل کاج است که در تنظیم بیولوژیکی ریتم شبانه روزی موثر میباشد. تومورهای ناحیه پینه آل تقریبا 3 تا 11درصد از نیوپلاسم های مغزی کودکان را تشکیل می دهند. مطالعه حاضر با هدف تعیین خصوصیات دموگرافیک و بالینی بیماران مبتلا به تومورهای ناحیه پینه آل انجام شد.
روش بررسیاین مطالعه از نوع توصیفی مقطعی بود که در سال 1402 انجام شد.20 بیمار با تومور ناحیه پینه آل بصورت سرشماری شناسایی شدند که در طی 8 سال گذشته به بیمارستانهای شهر اصفهان (الزهرا، کاشانی، امام حسین) مراجعه نموده بودند. داده ها توسط چک لیست جمع آوری و در نرم افزار SPSS ویرایش 22 مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها10 نفر (50 درصد) از بیماران مرد و میانه سن بیماران در زمان عمل جراحی 19.25 سال (محدوده 0.16 تا 66 سال) بود. اندازه متوسط تومور 24 میلیمتر و از نظر بافت شناسی، تومور سلول زایا و تومور پارانشیم پینه آل به ترتیب 45 و 25 درصد از نیوپلاسم های ناحیه پینه آل را تشکیل داده بودند.60 درصد از بیماران تحت رادیوتراپی قرار گرفته بودند. سن بالاتر و عدم رادیوتراپی فاکتورهای با تاثیر منفی بر بقا بودند. کمترین نرخ بقا در سال اول بود اما با افزایش تعداد سال های زندگی، نرخ بقا نیز افزایش یافته بود.
نتیجه گیریاز آنجا که بیماران مبتلا به تومورهای ناحیه پینه آل بیشتر در محدوده سنی جوان قرار داشتند و جوانان نیروهای مولد در هر جامعه هستند بنابراین بایستی اقدامات و راهکارهای مناسبی را برای بهبود وضعیت بیماران در بلندمدت اتخاذ نمود تا بتوان تعداد سال های زندگی توام با کیفیت مناسب را برای آنها افزایش داد.
کلید واژگان: تومور مغزی, پینه آل, بیماران}Forensic Medicine, Volume:29 Issue: 3, 2023, PP 151 -156IntroductionThe pineal gland is a small, pinecone-shaped endocrine gland that participates in the biological rhythm regulation of vertebrates. Tumors of the pineal region account for approximately 3–11% of pediatric brain neoplasms. The present study aimed to determine the demographic and clinical characteristics of patients with tumors in the pineal region.
MethodsThis research was a cross-sectional descriptive study that was conducted in 2023. 20 people with pineal tumor were identified who had referred to the hospitals of Isfahan city, Iran (Al-Zahra, Kashani and Imam Hossein) during the last 8 years. Data were collected by checklist and described and analyzed in SPSS version 22 software.
ResultsTen of patients were males and The mean age of the patients at the time of surgery was 19.25 years (range: 16.0 to 66.0 years). Histologically, GCT and PPT comprised 45 % and 25% of pineal region neoplasms. The median tumor size was 24 mm. The rates of radiotherapy administration were 60%. older age, and lack of radiotherapy use were prognostic factors that negatively influence survival. The lowest survival rate was observed in the first year, but as the number of years of life increased, so did the survival rate.
ConclusionGiven that patients with tumors in the pineal region are predominantly in the young age group, and young individuals represent the productive workforce in any society, it is imperative to implement appropriate measures and strategies to enhance these patients' long-term well-being. Implementing these measures and strategies will ultimately improve the overall quality of life for these patients over the years.
Keywords: Region, Tumors, Patients} -
مقدمه
هرگونه نقص و رشد غیرطبیعی در سلول های مغز به صورت کنترل نشده، به ایجاد تومور و اختلال در قابلیت های عملکردی طبیعی آن منجر می شود؛ بنابراین، هدف از این تحقیق بررسی اثربخشی تمرین هوازی به همراه مصرف مکمل نانوکورکومین بر اختلالات رفتاری- حرکتی در موش صحرایی مبتلا به تومور مغزی بود.
مواد و روش ها35 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار به طور تصادفی به 7 گروه 5 تایی، کنترل سالم پایه، سالم 4 هفته، کنترل سرطان پایه، سرطان 4 هفته، گروه سرطان_نانوکورکومین، سرطان - تمرین و سرطان_تمرین_نانوکورکومین تقسیم شدند. یک هفته پس از تزریق سلول های سرطانی در قشر پیشانی، حیوانات با انجام تست رفتاری- حرکتی و گاواژ مکمل نانوکورکومین به میزان mg/kg80 (28 روز، 5 روز در هفته)، وارد برنامه اصلی تمرین بر روی نوار گردان (4 هفته، با سرعت 18 متر بر دقیقه، 25 تا 40 دقیقه، 3 روز در هفته) گردیدند. داده ها با استفاده از آزمون آماری تحلیل واریانس یک طرفه و نرم افزار SPSS vol.26 آنالیز شد.
یافته های پژوهش:
نتایج نشان داد که اختلالات رفتاری_حرکتی در گروه تمرین، نانوکورکومین و گروه تمرین_نانوکورکومین نسبت به گروه کنترل سرطان 4 هفته، به طور معنی داری کمتر بود (P=0.001)..
بحث و نتیجه گیریبه نظر می رسد، تمرین هوازی به همراه دوز مناسبی از نانوکورکومین احتمالا با افزایش جریان خون مغز، افزایش نورون زایی و افزایش سیناپس عصبی می تواند به عنوان یک مکمل درمانی، در کنار سایر روش ها باعث کاهش اختلالات رفتاری- حرکتی در موش های سرطانی شود.
کلید واژگان: تومور مغزی, اختلالات رفتاری- حرکتی, تمرین هوازی, مکمل نانوکورکومین}IntroductionAny defect and abnormal growth in brain cells in an uncontrolled manner leads to the creation of a tumor and disruption of its normal functional capabilities. Therefore, the present study aimed to investigate the effectiveness of aerobic exercise along with nano curcumin supplementation in behavioral-motor disorders in rats with brain tumors.
Material & MethodsA total of 35 male Wistar rats were randomly assigned to seven groups of 5: basic healthy control, four weeks healthy, basic cancer control, four weeks cancer, cancer-nano curcumin, cancer-exercise, and cancer-exercise-nano curcumin groups. One week after the injection of cancer cells in the frontal cortex, the animals entered the main training program on the treadmill (4 weeks, with a speed of 18 meters per minute, 25-40 minutes, three days a week). The data were analyzed in SPSS software (version 26) using the statistical test of one-way analysis of variance.
FindingsThe results pointed out that behavioral-motor disorders in the training group, nano curcumin, and the training group-nano curcumin were significantly less than in the 4-week cancer control group (P=0.001).
Discussion & ConclusionIt seems that aerobic exercise, along with a suitable dose of nano curcumin as a therapeutic supplement along with other methods, can reduce behavioral-motor disorders in cancerous rats, possibly by increasing brain blood flow, neurogenesis, and nerve synapses.
Keywords: Aerobic Exercise, Behavioral-motor disorders, Brain tumor, Nano curcumin supplement} -
زمینه و هدف
سونوگرافی در جراحی های تومورهای مغزی به دلیل غیر تهاجمی، ارزان بودن و تصویربرداری Realtime از ضایعه بسیار پر کاربرد گشته است. چالش مهم این شیوه تفسیر یافته های تصویربرداری است.
روش کاردر این مطالعه 19 بیمار با ضایعات گلیوما توسط تصویربرداری MRI قبل و بعد از عمل مورد ارزیابی قرار گرفتند. جهت اندازه گیری حجم تومور مساحت تومور در کلیه برش های تصویربرداری MRI با هم جمع شد و در فاصله برش ها ضرب گردید. پس از جراحی و در حین بستری 3 بیمار فوت شدند. لذا، در فالوآپ در نظر گرفته نشده اند.
یافته هادر این مطالعه 7 زن و 12 مرد حضور داشتند که میانگین سنی آن ها 5/46 سال بود. در 32% بیماران تومور در ناحیه Eloquent قرار داشت. در 16 بیمار زنده مانده، میانگین طول عمل 3 ساعت بود. میانگین خونریزی حین عمل 350 میلی لیتر بود. همچنین در بررسی هوشیاری بیماران در 24 ساعت پس از جراحی، میانگین مقیاس کمای گلاسکو یا جی سی اس (GCS, Glasgow Coma Scale) 8/12 بود. میانگین مدت زمان بستری در 16 بیمار با گلیوما که زنده ماندند 3/9 روز بود. در 16 بیمار میانگین اندازه تومور در تصویربرداری پیش از جراحی 44/30 میلی لیتر بود. در تصویربرداری پس از جراحی، میانگین اندازه تومور 4 میلی لیتر بود. در ارزیابی وسعت رزکسیون (Extent of resection) به طور میانگین 5/90% از تومور برداشته شده بود.
نتیجه گیریاز جمله مزایای مهم استفاده از سونوگرافی حین جراحی که در بیماران این مطالعه مشاهده شد، می توان به امکان تشخیص بطن ها در حاشیه تومور و پیشگیری از ورود به بطن در حین جراحی اشاره کرد که از بروز عوارض قابل توجه از جمله ونتریکولیت پیشگیری می کند.
کلید واژگان: تومور مغزی, سونوگرافی, نویگیشن, گلیوما}Background & AimsIntraoperative ultrasound (IOUS) is a non-invasiveness, affordability, and the possibility of repeated use during surgery without significant time consumption. One of the attractions of this modality is the real-time imaging of the lesion. According to the nature of brain tumors, tissue movement can occur in each step of the surgery (including opening dura and start of resection). Thus, real-time intraoperative ultrasonography significantly helps the surgeon to identify the real-time location of the mass and close structures
MethodsBetween 2019 and 2022, patients with brain tumors were evaluated. To select the samples, 33 patients with intra-axial brain tumors were initially selected. Then, the decisions of two neurosurgeons were collected regarding the possibility of gross total resection of tumors in these cases. As a result, 4 patients were excluded from the study, and 29 patients were included. In the next step, tumor resection was performed using IOUS. According to the pathology results, 10 patients with pathologies other than glioma were excluded, and 19 patients with glioma lesions were evaluated.The patient was admitted with a brain tumor, and initial imaging was done. During surgery, the ultrasound probe with a sterile cover entered the surgical field before opening the dura. The exact location of the tumor was determined over the dura, and so the dura was opened. With the ultrasound guide, the location of the lesion was determined, and the resection of the lesion began. Then, ultrasound was performed intermittently to determine the tumor area, and surgery continued until the complete resection of the lesion. Within 72 hours after the surgery, an MRI was performed to evaluate the extent of resection.In order to measure the tumor volume, MRI images with the same cut distance were evaluated. Therefore, the tumor area in all MRI imaging slices was added together and multiplied by the slice distance. Then, the amount of resection was calculated by comparing the volume of the tumor before and after surgery.
Results19 patients were selected to participate in the study. Three patients died after surgery and during hospitalization and were therefore not included in the follow-up, but only in the pre-surgical examinations.The characteristics of the patients are listed in table 1. In this study, there were 7 women and 12 men, whose average age was 46.5 years (average 40 years for women and 50 years for men). Most of the patients were middle-aged adults. Regarding the alertness and functional status of the patients, the average GCS was 13, and the median GCS of the samples was 14. The minimum GCS was 9, corresponding to a 58-year-old man with recurrent glioblastoma. Also, the median KPS of the patients was 80, the minimum of which was 10 and related to the same patient with glioblastoma recurrence.Regarding the location of the lesions, most of the lesions were observed in the frontal lobe and mostly on the left side. In 32% of patients (6 out of 19 patients), the tumor was located in the eloquent area, and the lesion had an ill margin in 17 out of 19 patients.3 patients died after surgery and they were excluded from the analysis. In the remaining 16 patients, the average length of surgery was 3 hours, with a minimum of 1.5 hours and a maximum of 5 hours. The average intraoperative bleeding was 350 cc. Also, in examining the consciousness, the average GCS was 10.4 in one hour after surgery, 12.3 in 6 hours after surgery, and 12.8 in 24 hours after surgery. The average length of hospitalization in 16 patients with glioma who survived was9.3 days, with a minimum hospitalization time of 3 days and a maximum of 38 days.In 16 patients of this study, the size and amount of tumor resection were calculated according to the imaging done before and after the surgery. The mean size of the tumor in pre-surgical imaging was 30.44 cc. The smallest tumor was 3.5 cc in a 47-year-old woman with complaints of headache and convulsions, whose lesion was located in the right parietal, with glioblastoma pathology. There were no lesions left in imaging after surgery. Also, the largest tumor was 74 cc in a 52-year-old man with a complaint of anxiety. In imaging, a butterfly-type glioma was observed with frontal involvement on both sides (predominantly on the right side). In the post-surgery examination, only 56% of the tumor was resected, which happened due to the proximity of the lesion to the lateral ventricle and preventing the opening of the ventricle.In the post-surgery imaging, the mean tumor size was 4 cc. In evaluating the extent of resection, an average of 90.5% of the tumor was resected. The largest residual tumor of 32 cc was related to the patient with a butterfly tumor, which was mentioned earlier.Out of 16 patients examined, 11 patients were extubated in the operating room. The reason for non-extubation in 5 other patients was low GCS.Based on the extent of resection, the amount of resection was divided into three categories: gross total resection (GTR) with a tumor removal rate of more than 95%, subtotal resection (STR) with a tumor removal rate between 80 and 95%, and partial resection (PR) with a tumor removal rate of less than 80%. According to this classification, there was only one patient with partial resection in the study.In the comparison between the amount of resection and the complications after surgery, it was observed that resection of GTR is related to the amount of dysphagia experienced by the patient after surgery. It was also observed that the rate of extubation in women is significantly higher than in men. All 6 women in the study were extubated in the operating room, whereas only 5 out of 10 men were extubated during surgery. The study did not find any correlation between complications and the amount of tumor resection or bleeding, nor hospitalization of patients. However, more comprehensive studies are needed for a more detailed investigation.
ConclusionUltrasound during surgery can be used as a modality in brain tumor surgery because it has efficient results, and its use is easy and cheap. Although ultrasound cannot be considered as a substitute for other modalities during surgery to monitor the patient, its use can be beneficial for the patient.Among the important advantages of using ultrasound during surgery that were observed in the patients of this study, we can mention the possibility of detecting the ventricles in the periphery of the tumor and preventing entry into the ventricle during surgery, which prevents the occurrence of significant complications such as ventriculitis. One of the reasons why complete resection was not performed in some patients was the long interval between preoperative imaging and surgery, which caused some tumor foci to be missed during surgery.
Keywords: Brain tumors, Ultrasound, Navigation, Glioma} -
مقدمه
جراحی، شیمی درمانی و رادیوتراپی ارکان اصلی درمان تومورهای مغزی هستند. رادیوتراپی در حالت رایج با فوتون انجام می شود که با این روش فوتون به بافت سالم هم تابش می کند و باعث ایجاد سرطان های ثانویه می شود. پروتون تراپی روشی جدید در رادیوتراپی است که بسیاری از این نگرانی ها را برطرف می کند. باتوجه به جدید بودن این روش درمانی، برای معرفی این روش و کاربردهایش برآن شدیم تا به بررسی مرور سیستماتیک پروتون تراپی در درمان تومورهای مغزی بپردازیم.
روش کاردر این مطالعه مرور نظام مند، پایگاه های اطلاعاتیScopus, Medline PubMed, Google Scholar ,CINAHL ,Trip و بانک های اطلاعاتی Magiran, SID بین سالهای 2017 تا 2022 مورد جستجو قرار گرفتند. جستجو بر اساس کلید واژه های,Proton therapy ,Brain Tumor , Proton radiotherapy و واژه های Mesh مناسب و با استفاده از چک لیست PRISMA انجام شد که از 40 مقاله جستجو شده 16مقاله وارد مطالعه گردید.
یافته هاپروتون تراپی در بزرگسالان در درمان تومورهای گلیوما درجه پایین و تومورهای خوش خیم مانند مننژیوم موثر است. همچنین به عنوان درمان موثر در کنترل تومورهای قاعده جمجمه کندروسارکوم و کوردوما که مقاوم به دیگر انواع پرتو درمانی هستند استفاده می شوند. نقش این روش درمانی در درمان انواع تومور مغزی craniopharyngiomas, ependymomas, germ cell tumours, low-grade gliomas, medulloblastomas and atypical teratoid/rhabdoid tumours در اطفال بسیار مهم است چون به بافت اطراف منتشر نمی شود و احتمال سمیت دیررس دستگاه عصبی مرکزی را کاهش می دهد.
نتیجه گیریبا توجه به مزایای پروتون تراپی همچون کاهش آسیب بافت سالم اطراف تومور، استفاده آن در درمان تومورهای مقاوم به رادیوتراپی و کاربرد گسترده آن در درمان انواع تومورهای مغزی اطفال توصیه می شود این روش درمانی در کشور باجدیت بیشتری برای بیماران مبتلا به تومور مغزی برنامه ریزی و اجرا شود.
کلید واژگان: تومور مغزی, رادیوتراپی, پروتون تراپی}IntroductionSurgery, chemotherapy and radiotherapy are the main pillars of brain tumor treatment. Radiotherapy is usually done with photon, which with this method, photon radiates to healthy tissue and causes secondary cancers. Proton therapy is a new method in radiotherapy that addresses many of these concerns. Considering the newness of this treatment method, we decided to introduce this method and its applications to review the systematic review of proton therapy in the treatment of brain tumors.
MethodsIn this systematic review, Scopus, Medline PubMed, Google Scholar, CINAHL, Trip and Magiran, SID databases were searched between 2017 and 2022. The search was done based on the keywords, Proton therapy, Brain Tumor, Proton radiotherapy and suitable Mesh words and using the PRISMA checklist, and 16 articles were included in the study out of 40 articles searched.
FindingsProton therapy in adults is effective in treating low-grade glioma tumors and benign tumors such as meningioma. They are also used as an effective treatment in the control of chondrosarcoma and chordoma tumors that are resistant to other types of radiation therapy. The role of this therapeutic method in the treatment of brain tumors, craniopharyngiomas, ependymomas, germ cell tumors, low-grade gliomas, medulloblastomas and atypical teratoid/rhabdoid tumors in children is very important because it does not spread to the surrounding tissue and reduces the possibility of late toxicity of the central nervous system. Gives.
ConclusionConsidering the benefits of proton therapy, such as reducing the damage of healthy tissue around the tumor, its use in the treatment of tumors resistant to radiotherapy and its wide application in the treatment of all types of brain tumors in children, this treatment method is recommended in the country for patients with tumors. brain to plan and execute.
Keywords: Brain Tumor, Proton therapy, radiotherapy} -
سابقه و هدف
تعیین نواحی حساس مغزی مرتبط با فعالیت های حرکتی، زبانی و حافظه با استفاده از روش های تصویربرداری پیشرفته از قبیل fMRI اهمیت به سزایی در جلوگیری از آسیب به این نواحی در حین عمل جراحی مغز دارد. بسیاری گزارش ها در استفاده از این روش در تعیین نواحی فوق در آزمودنی های سالم و بیمار متکلم به زبان های گوناگون وجود دارد. برای به کارگیری دقیق تر و قابل اعتماد تر fMRI به عنوان نقشه عملکردی قبل از جراحی، باید آزمون های مرتبط بر روی جمعیت مورد مطالعه بسته به زبان مورد تکلم ، فرهنگ و سطح توانایی ذهنی افراد تهیه و اجرا شود.
روش کاراین مطالعه به صورت Case Series طراحی شده است.. نتایج آزمون های متفاوت در دو گروه با کمک روش group analysis انجام شد و ابتدا پروتکل بهینه در افراد سالم مشخص شد. سپس نتایج در بیماران دچار ضایعات مغزی نیز مشخص و برای هر آزمودنی پرسشنامه ای پر شد و نتایج آزمون های متفاوت از نظر آماری مورد مقایسه قرار گرفت. ما در این مطالعه روش تصویربرداریfMRI را برای آزمون های حرکتی و تکلمی ابتدا بر روی افراد سالم (40 نفر) و سپس برروی بیماران دارای ضایعات مغزی کاندیدای جراحی (40 نفر) اجرا کرده و میزان موفقیت آن را در تعیین نواحی حساس مغزی سنجیده ایم . هر آزمودنی بسته ای مشتمل بر چند آزمون متفاوت را در هر گروه انجام داده و در نهایت مناسب ترین آزمون ها معرفی شدند. سرانجام تشخیص های نواحی حساس، مغزی برحسب گروه ها با آزمون دقیق فیشر مورد قضاوت آماری قرار گرفت.
یافته ها:
از بین آزمون های مرتبط با زبان آزمون ساختن کلمات، آزمون ساخت کلمه بهترین لوکالیزاسیون ناحیه حرکتی تکلم را در لوب فرونتال تحتانی در ناحیه بروکا ایجاد کرد. تواناییfMRI در لوکالیزاسیون نواحی مرتبط با فرآیند تکلم در این مطالعه در افراد سالم 100درصد و در بیماران 85 درصد ارزیابی است. در مورد آزمون های حرکتی در هر دو گروه در 100درصد افراد نتیجه مناسب و قابل تفسیر به دست آمد (0/01>P-value).
نتیجه گیری:
به نظر می رسد fMRIبه عنوان یک روش غیر تهاجمی نقشه برداری از مغز می تواند نواحی حساس مغزی مرتبط با حرکت و تکلم در زبان فارسی را مشخص کند. همچنین این روش قبل از جراحی ضایعات مغزی به ویژه ضایعاتی که نزدیک نواحی حساس مغز مثل قشر حرکتی یا نواحی مرتبط با تکلم هستند می تواند استفاده شود. به کارگیری نتایجFMRI در ارزیابی قبل جراحی می تواند میزان آسیب به نواحی حساس مغزی را کاهش داده و جراحی را در هدف خارج سازی هرچه بیشتر تومور با آسیب هرچه کمتر به نواحی سالم مغزی یاری برساند.
کلید واژگان: MRI عملکردی, قشر مغز, ارزیابی قبل از جراحی, تصویر برداری, تومور مغزی, اپیلپسی, تشنج, غیر تهاجمی, تکلم, زبان فارسی}Background and AimFunctional magnetic resonance imaging (fMRI) has been widely used for pre-neurosurgical planning and may eventually become a routine pre- surgical imaging modality. The validity of fMRI for the clinical application depends on various factors such as proper task selection, correct statistical analysis, and threshold setting with appropriate patient cooperation. To compare the potential of five functional magnetic resonance imaging (fMRI) language paradigms in activating language areas in Persian-speaking volunteers in order to optimize these tasks for clinically useful protocol.
Methods16 healthy right-handed Persian-speaking volunteers were studied. Each individual performed five tasks during the fMRI scan: word generation (WG), object naming (ON), word reading (WR), word production (WP), and reverse word reading (RWR). In the current study's first phase, each task's ability to activate classical language areas was assessed using group analysis. In addition, the lateralization index (LI) for each subject-task was calculated and compared. In the second phase, the optimized protocol was assessed on 40 patients with different types of brain mass lesions or hippocampal sclerosis to assess the role of appropriate patient selection for achieving a reliable fMRI result.
ResultsWe found that WP, RWR, and WG robustly activated language-related areas in the dominant hemisphere. ON and WR failed to sufficiently delineate these activation areas. The highest activation intensities in the frontal lobe (including Broca's area) were seen with WP, whereas RWR showed the highest LI among all examined tasks. In the patient population, we found that accurate and reproducible fMRI strongly depends on the patient’s cooperation. In present study, we observed that a pre-test mock fMRI session held by a radiologist might help to predict which patients are more or less suitable candidates for fMRI.
ConclusionOur results demonstrated that the Persian version of WG and newly presented WP and RWR tasks could be reliably used for the localization of language-related areas in Persian speakers. This type of language evaluation also can be used in the pre-surgical planning of neurosurgical procedures in the Persian population. We recommend the application of WP and RWR in routine clinical practice to avoid significant morbidities after brain lesion surgery.
Keywords: fMRI, functional MRI, pre- surgical planning} -
زمینه و هدف
گلیوبلاستوما مولتی فرم، یکی از شایع ترین نوع تومور بدخیم مغزی اولیه در بزرگسالان می باشد. مطالعات اخیر نشان داده است که ریزمغذی ها، مانند سلنیوم، این توانمندی را دارند که اثرات مثبتی در درمان گلیوبلاستوما داشته باشند و یک کاندید امیدوارکننده همراه با درمان های جراحی و رادیو شیمی درمانی باشند. هدف از این مطالعه، بررسی اثرات ضد سرطانی سلنیوم بر آسیب های تومور مغزی است.
روش ها:
در این مطالعه، موش ها به طور تصادفی به سه گروه اصلی کنترل و دریافت کننده سلنیوم در دوزهای 0/5 و 1/5 میلی گرم/کیلوگرم تقسیم شدند. 106 × 1 سلول های گلیومای C6 موش صحرایی در هسته دم دار راست مغز موش پیوند زده شد. پنج روز بعد از جراحی، گروه های درمان سلنیوم را به صورت درون صفاقی به مدت پنج روز دریافت کردند. فعالیت حرکتی، وزن حیوان، حجم تومور، طول عمر و تغییرات هیستوپاتولوژی مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافته ها:
سلنیوم در دوز 0/5 میلی گرم/کیلوگرم، موجب کاهش حجم تومور، بهبود فعالیت حرکتی و تعدیل کاهش وزن حیوانات شد. همچنین، تجزیه و تحلیل بافت شناسی، یک کاهش قابل توجهی در حجم تومور و تهاجم سلول های تومور به بافت های اطراف تومور در موش های تحت درمان با دوز 0/5 میلی گرم/کیلوگرم سلنیوم را نشان داد.
نتیجه گیری:
با توجه به نتایج حاضر، می توان بیان کرد که سلنیوم پتانسیل کافی برای مهار آسیب های تومور مغزی را دارد.
کلید واژگان: بافت شناسی, تومور مغزی, حجم تومور, سلنیوم}Background and AimGlioblastoma multiform is one of the most common primary malignant brain tumors in adults. Recent studies have shown that micronutrients, such as selenium, have the potential to have positive effects in the treatment of glioblastoma and can be a promising candidate combined with surgical and radiochemical therapies. The aim of this study was to evaluate the anti-cancer effects of selenium on brain tumor damages.
MethodsRats were randomly divided into three main groups: control and selenium-received groups at doses of 0.5 and 1.5 mg/kg. A 1 × 106 rat Glioma C6 cells were transplanted in the right caudate nucleus of the rat brain. Five days after surgery, the treatment groups received selenium intraperitoneally for five days. Motor activity, animal weight, tumor volume, survival rate, and histopathological changes were assessed.
ResultsSelenium 0.5 mg/kg reduced tumor volume, improved locomotor activity, and attenuated weight loss of the animals. Also, histological analysis showed a significant reduction in tumor volume and invasion of tumor cells to the surrounding tissues of tumor in rats treated by selenium 0.5 mg/kg.
ConclusionAccording to the present results, it can be stated that selenium has sufficient potential to inhibit brain tumor damages.
Keywords: Histology, Brain tumor, Tumor volume, Selenium} -
زمینه و هدف
نوار قلب علاوه بر بیماری های قلبی، در بیماری های غیرقلبی هم دچار تغییرات می شود که به دلیل مشابهت، می تواند باعث تشخیص به اشتباه بیماری های قلبی در بیماران شود. تغییرات ECG در انواع ضایعات مغزی مانند استروک های ایسکمیک و هموراژیک و تروماهای مغزی در مقالات بسیاری بررسی شده اند، اما اثرات میدلاین شیفت مغزی بر تغییرات نوار قلب بررسی نشده است. در این مطالعه قصد داریم تا این تغییرات را بررسی کنیم.
روش بررسیاین مطالعه یک مطالعه توصیفی مقطعی آینده نگر است. بیماران با تومور مغزی مراجعه کننده به بیمارستان الزهرا (س) و کاشانی اصفهان از فروردین 1398 تا اسفند 1399 انتخاب شدند. پس اخذ رضایت آگاهانه، از بیماران CT scan و یا MRI مغزی گرفته شد و تغییرات نوار قلب(T wave, ST segment, QTc Interval, QRS prolongation) در دو گروه تومور مغزی با و بدون میدلاین شیفت با هم مقایسه شد.
یافته ها:
136 بیمار وارد مطالعه شدند که از این تعداد، 69 بیمار در گروه بدون شیفت میدلاین و 67 بیمار در گروه با شیفت میدلاین قرار داشتند. در گروه با میدلاین شیفت 3% بیماران تغییراتST segment و 9/23% تغییرات موج T داشتند که این میزان در گروه بدون میدلاین شیفت به ترتیب 4/1% و 1/10% بود. میانگین QTc Interval در دو گروه بدون و با میدلاین شیفت به ترتیب 438/28±26/338 و 855/37±66/388 می باشد و میانگین QRS در گروه بدون میدلاین شیفت ms 88/9±09/86 می باشد و در گروه همراه با میدلاین شیفت ms 83/12±93/94 می باشد.
نتیجه گیری:
شیفت میدلاین مغزی می تواند باعث پهن شدن QRS، طولانی شدن QTc Interval و تغییرات موج T در نوار قلب بیماران شود.
کلید واژگان: تومور مغزی, نوار قلب, شیفت میدلاین}BackgroundIn addition to heart disease, ECG also changes in non-heart disease, which due to its similarity, can lead to misdiagnosis of heart disease in patients. ECG changes in brain lesions such as ischemic and hemorrhagic strokes, brain traumas, etc. and have been studied in many articles, but the effects of brain midline shift on ECG changes have not been studied. In this study, we want to examine these changes.
MethodsThis is a prospective cross-sectional descriptive study. Patients with brain tumors who were referred to Al-Zahra and Kashani hospitals in Isfahan from April 2019 to March 2021 were selected. Patients with a history of heart disease, patients receiving medications that cause ECG changes, patients with ECG changes due to non-cardiac and cerebral causes, and individuals under 15 years of age were not included in the study. Patients whose ECG changes were due to electrolyte disturbances or acute heart problems were also excluded from the study. After obtaining informed consent from patients, a CT scan or brain MRI was taken and patients were divided into two groups with and without midline shift. Then the ECG was taken and ECG changes (T wave, ST segment, QTc Interval, QRS prolongation) were compared in two groups of brain tumors with and without midline shift.
Results136 patients were included in the study. Of these, 69 patients were in the without midline shift group and 67 patients were in the midline shift group. In the midline shift group, 3% of patients had ST segment changes and 23.9% had T wave changes, which were 1.4% and 10.1% in the without midline shift group, respectively. The mean QTc Interval in the two groups without and with midline shift was 338.26 (4 28.438) and 388.66 (37.855), respectively, and the mean QRS in the without midline shift group was 86.09 (88.9.88) ms and in the midline shift group was 94.63 (±12.83) ms.
ConclusionBrain midline shifts can cause QRS widening, QTc interval prolongation, and T-wave changes in patients' ECGs.
Keywords: brain neoplasms, electrocardiography, midline shift} -
زمینه و هدف:
پژوهش ها نشان می دهند، برای درمان روان شناختی کودکان مبتلا به سرطان، بازی درمانی و درمان های بازی محور، موثرتر و بهتر هستند. این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی برنامه مداخلات شناختی و بازی درمانی خانواده محور بر افسردگی و اضطراب کودکان مبتلا به تومور مغزی انجام گرفته است.
مواد و روش هاپژوهش حاضر، یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح سری های زمانی با چند گروه است. نمونه پژوهش، شامل 45 کودک 7 تا 10 ساله ی مبتلا به تومور مغزی بود که به صورت هدفمند از بیمارستان فوق تخصصی سرطان کودکان محک انتخاب شدند. این افراد، پس از همتاسازی به لحاظ سن و جنسیت، به روش تصادفی در 3 گروه 15 نفر (گروه 1: توان بخشی شناختی، گروه 2: توان بخشی شناختی همراه با بازی درمانی، گروه 3: گروه کنترل) جایگزین شدند. گروه های آزمایش در 8 جلسه مداخلات مربوطه را اخذ کردند و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری 1 ماهه از اعضای هر 3 گروه، با پرسشنامه افسردگی کودکان (CDI) و مقیاس اضطراب کودکان اسپنس (SCAS)، انجام یافت. جهت تحلیل داده ها از تحلیل واریانس بین- درون آزمودنی های آمیخته (SPANOVA) استفاده شد.
یافته هانتایج حاصل از پژوهش نشان داد که هر دو مداخلات، تغییرات معناداری در گروه های آزمایش در متغیرهای افسردگی و اضطراب ایجاد کرده بودند (سطح معناداری 01/0). افسردگی و اضطراب در کودکان هر دو گروه آزمایش، مخصوصا در گروه توان بخشی شناختی همراه با بازی درمانی، نسبت به گروه کنترل کاهش یافته بود. به علاوه، توان بخشی شناختی هرچند برای کاهش اضطراب تا مرحله پس آزمون موثر بود، اما از پایداری کافی تا مرحله پیگیری 1 ماهه برخوردار نبود.
نتیجه گیریبر اساس یافته های این پژوهش، می توان نتیجه گرفت که توان بخشی و بازی درمانی، بخصوص توان بخشی همراه با بازی درمانی که اثر پایدارتری داشت، می تواند برای کاهش افسردگی و اضطراب کودکان دارای انواع تومورهای مغزی به کار رود. از این رو، استفاده از درمان توان بخشی ادغام شده با بازی درمانی رهایشی، برای رفع عمیق تر و پایدارتر مشکلات این کودکان، توصیه می شود.
کلید واژگان: افسردگی, اضطراب, بازی, توانبخشی شناختی, تومور مغزی, سرطان کودکی, والدین}Aim and BackgroundCancer and its special treatments and hospitalization in the cold environment of the hospital have deep psychological effects on children. The present study was conducted with the aim of determining the effectiveness of the cognitive intervention program and family-oriented play therapy on depression and anxiety of children with cancer.
Methods and Materials:
The study is a time series quasi-experimental design with multiple groups. The sample included 45 children between 7 and 10 years old with brain tumors selected from Mahak's Pediatric Cancer Hospital purposefully and by considering the inclusion and exclusion criteria. After matching in terms of age and gender, the subjects were randomly replaced in 3 groups of 15 people (group 1: cognitive rehabilitation; group 2: cognitive rehabilitation with play therapy; group 3: control group). The experimental groups received relevant interventions in 8 sessions. The pre-test, post-test and 1-month follow-up of the participants of all 3 groups were conducted with the Children's Depression Inventory (CDI) and the Spence Children's Anxiety Scale (SCAS). In order to analyze the data, split-plot ANOVA design (SPANOVA) was used.
FindingsThe results of the study indicated that both interventions had created significant changes in the variables of depression and anxiety in the experimental groups (significance level 0.01). Depression and anxiety in children of both experimental groups, especially in the cognitive rehabilitation group with play therapy, were reduced compared to the control group.
ConclusionsBased on the findings of the study, it can be concluded that rehabilitation and play therapy, especially rehabilitation with play therapy, which had a more stable effect, can be used to reduce depression and anxiety in children with various types of brain tumors. Therefore, the use of rehabilitation therapy integrated with recreational play therapy is recommended to resolve these children's problems more deeply and permanently.
Keywords: Depression, anxiety, brain tumors, Play Therapy, cognitive rehabilitation} -
مقدمه
مننژیوم، تومور شایع مغزی در بزرگسالان است که بیش از نیمی از تومورهای خوش خیم سیستم عصبی مرکزی را تشکیل می دهد. اما با وجود پاسخ مناسب به درمان احتمال عود مجدد در آن وجود دارد. لذا مطالعه حاضر با هدف بررسی ارتباط ریسک فاکتورهای مننژیوم راجعه و بررسی میزان عود مننژیوم در بیمارستان های منتخب یزد انجام گرفت.
روش بررسیاین مطالعه از نوع توصیفی-تحلیلی و گذشته نگر بود که بر روی کلیه بیمارانی که طی 10 سال در بیمارستان های شهید رهنمون و مرتاض یزد با پاتولوژی مننژیوم تحت عمل جراحی قرارگرفته بودند، انجام شد. اطلاعات بیماران شامل سن، جنس، اندازه، گرید بیماری، بیماری های زمینه ای و تغییرات استخوانی از پرونده بیماران استخراج شد. پس از مشخص شدن وضعیت عود بیماری اطلاعات وارد نرم افزارversion 16 SPSS جهت انجام آزمون های آماری کای اسکوار، Anova و T-Test شد.
نتایجبیشترین فراوانی مننژیوم در گروه سنی 50 تا 70 سال قرار داشته است. در این مطالعه از بین 300 بیمار مبتلا به مننژیوم که تحت عمل جراحی قرار گرفته بودند، 50 نفر (16/7%) دچار عود بیماری شدند. میزان عود بیماری ارتباط معنی داری با سایز مننژیوم، انجام رادیوتراپی، دیابت و گرید بیماری دارد (0/05>P). میزان عود بیماری در این مطالعه با افزایش سن بیماران کاهش داشت به طوری که در دهه سنی 30، 40 و 50 به ترتیب 60%، 28/9% و 27/9% بوده است.
نتیجه گیریبا توجه به نتایج، عوامل سن، گرید بیماری، سایز تومور، رادیوتراپی و دیابت پیشگویی کننده های مهمی در عود بیماری و مدیریت بیماران هستند. در ادامه با توجه دخیل بودن عوامل موثر بسیاری در بیماری، انجام مطالعات گسترده و گذشته نگر پیشنهاد می شود.
کلید واژگان: مننژیوم, عود, تومور مغزی, خوش خیم}Journal of Shaeed Sdoughi University of Medical Sciences Yazd, Volume:30 Issue: 3, 2022, PP 4633 -4641IntroductionMeningioma is a benign tumor of the brain, which shows a good response to treatment, surgery and benign pathology, but there is a possibility of recurrence. Therefore, the present study was conducted to investigate the relationship between recurrent meningioma risk factors and the rate of meningioma recurrence in Yazd City.
MethodsThis descriptive-analytical study was performed on all the patients who have surgery for meningioma in Shahid Rahnemoun and Mortaz Hospitals in Yazd City for 10 years. Patient's information, including age, sex, size, grade, diseases and bone changes were extracted from the patients' records. After determining the recurrence status of the disease, information was entered into SPSS version 16 software for Chi-square, Anova and T-test.
ResultsThe most common meningioma was in the age group of 50 to 70 years. In this study, out of 300 patients with meningioma who underwent surgery, 50 (16.7%) had a recurrence of the disease. The recurrence rate was significantly associated with meningioma size, disease grade, and radiotherapy and diabetes (P <0.05). The recurrence rate in this study decreased with the increasing age of the patients.
ConclusionAccording to the results, considering factors such as age, disease grade, tumor size, radiotherapy and diabetes, which are important predictors of disease recurrence, in managing meningioma patients after surgery and identifying high-risk individuals for disease recurrence are helpful. In the following, due to the involvement of effective factors in the disease, more extensive and retrospective studies are recommended.
Keywords: Meningioma, Recurrence, Brain tumor, Benign} -
اهداف
تومورهای سرطانی مغز انسان در دسته بیماری های خطرناک هستند که کیفیت زندگی انسان ها را تا سالیان دراز تحت تاثیر قرار می دهند و تشخیص آنها در مراحل اولیه، راه را برای درمان بسیار هموار می کند. هدف از این مقاله تشخیص هوشمند تومورهای مغزی از سه کلاس تومور مننژیوما، گلیوما و هیپوفیز با استفاده از یادگیری عمیق است.
مواد و روش هاسیستم پیشنهادی شامل دو مرحله، استخراج ویژگی و طبق هبندی است. جهت استخراج ویژگی تصاویر، از یک شبکه کانولوشنی 12 لایه استفاده شده است. درنهایت، جهت طبق هبندی ویژگی ها از تابع فعال ساز Softmax استفاده شده است. سیستم پیشنهادی بر روی پایگاه داده استاندارد و شامل سه کلاس گلیوما، مننژیوما و هیپوفیز اعمال شده است.
یافته هاپیاده سازی سیستم تشخیص پیشنهادی روی پایگاه داده پیشنهادی، نشان دهنده برتری آن در مقایسه با روش های قبلی است که از این دیتاست استفاده کرده اند. برای روش کانولوشنال دو بعدی، دقت روش 98.68 درصد به دست آمده است.
نتیجه گیریتومورهای مننژیوما، گلیوما و هیپوفیز در دسته شایع ترین بیماری های مغزی قرار دارند. تشخیص سریع و زودهنگام این ضایعات تا حد زیادی فرد بیمار را از خطر مرگ نجات می دهد. استفاده شبکه کانولوشنال عمیق با توجه به ساختار تمام متصل می تواند کمک شایانی به پزشکان در تشخیص صحیح انجام دهند.
کلید واژگان: تومور مغزی, تصاویر MRI, یادگیری عمیق, شبکه کانولوشنی دو بعدی}AimsCancerous brain tumors are among the most dangerous diseases that lower the quality of life of people for many years. Their detection in the early stages paves the way for the proper treatment. The present study aimed to present a two-dimensional Convolutional Neural Network (CNN) for detecting brain tumors under Magnetic Resonance Imaging (MRI) using the deep learning method.
Methods & MaterialsThe proposed method has two stages of feature extraction and classification. A 12-layer CNN was used to extract the features of the MRI images and then the softmax activation function was used to classify these features. The proposed method was applied to a standard database consisting of three brain tumor types of meningioma, glioma, and pituitary.
FindingsThe proposed method had better performance compared to previously presented methods. Its accuracy was reported as 98.68%.
ConclusionMeningioma, glioma, and pituitary tumors are the most common types of brain tumors. Early detection of these tumors can decrease the risk of death. Because of its fully connected structure, the use of proposed deep CNN can help physicians to correctly detect brain tumors with MRI images.
Keywords: Brain tumor, MIR images, Deep learning, Two dimensional convolutional network} -
مقدمه
سرطان تیرویید، یکی از فراوان ترین بدخیمی های ثانویه در نتیجه ی دریافت دزهای درمانی در ناحیه ی سر و گردن است. هدف از انجام این مطالعه، تخمین خطر سرطان ثانویه ی تیرویید ناشی از آلودگی نوترونی شتاب دهنده ی زیمنس 15 مگاولتی در درمان تومورهای مغزی به روش تطبیقی سه بعدی (3D-CRT یا </strong>3D-Conformal radiation therapy یا) بود.
روش ها:
شار و دز نوترون در نقاط مختلف تحت درمان با استفاده از یک آشکارساز نوترون مستقل از انرژی، متشکل از یک کره ی تعدیل کننده (Moderator) و شمارشگر بوران تری فولوراید (Boron Trifluoride یا BF3</sub>) اندازه گیری شد و دز معادل نوترون در تیرویید به هدف محاسبه ی خطر سرطان ثانویه ی آن تعیین شد.
یافته ها:
مقدار دز معادل نوترون در محور مرکزی (030/0 میلی سیورت/گری) و فواصل 4 سانتی متر (285/0 میلی سیورت/گری)، 15 سانتی متر (229/0 میلی سیورت/گری)، 45 سانتی متر (125/0 میلی سیورت/گری) و 150 سانتی متر (020/0 میلی سیورت/گری) پایین تر از محور مرکزی به دست آمد. دز معادل نوترون رسیده به تیرویید به ازای دز تجویزی کل (54 گری) به ایزوسنتر، 366/12 میلی سیورت بود که با توجه به آن، مقدار خطر سرطان ثانویه در تیرویید 001/0 درصد به دست آمد.
نتیجه گیری:
مقدار دز دریافتی تیرویید حین پرتودرمانی مغز با پرتوی پرانرژی نمی تواند آسیب زیست شناختی قابل توجهی را حاصل کند. در نتیجه، خطر سرطان ثانویه ی تیرویید ناشی از آلودگی نوترونی به نسبت پایین است.
کلید واژگان: دز معادل, نوترون, تیروئید, تومور مغزی, پرتودرمانی}BackgroundThyroid cancer is one of the most common secondary malignancies as a result of receiving therapeutic doses to the head and neck. In this study, the probability of secondary thyroid cancer risk due to neutron contamination of 15 MV Siemens Linear Accelerator (LINAC) in brain tumor 3D-Conformal Radiation Therapy (3D-CRT) was calculated.
MethodsNeutron fluence and neutron dose were measured at different points at the treatment table using an energy-independent neutron detector consisting of a sphere moderator and a Boron Trifluoride (BF3</sub>) counter, and the neutron dose equivalent to the thyroid was determined to calculate the probability of secondary cancer risk.
FindingsThe neutron dose equivalent was obtained at the central axis (0.304 mSv/Gy) and at 4 cm (0.285 mSv/Gy), 15 cm (0.229 mSv/Gy), 45 cm (0.125 mSv/Gy), and 150 cm (0.02 mSv/Gy) inferior. The neutron dose equivalent reaching the thyroid for the total prescribed dose was 12.366 mSv. According to that, the probability of secondary thyroid cancer risk was obtained as 0.001%.
ConclusionThe thyroid dose in high-energy radiation therapy of brain tumor cannot cause significant biological damage. Therefore, the risk of secondary thyroid cancer due to neutron contamination is relatively low.
-
مقدمه
بروز تومورهای مغزی در مقایسه با سایر سرطان ها از شیوع کمتری برخوردار است، اما دارای علایم جدی و پیش آگهی ضعیف است. درمان اغلب تومورهای مغزی جراحی همراه با رادیوتراپی و شیمی درمانی است. تمامی این مراحل دارای عوارض نوروتوکسیسته بوده و باعث کاهش کیفیت زندگی بیماران می شود. پرتودرمانی در حین جراحی روش درمانی نوآورانه و ترکیبی از جراحی و پرتو درمانی است که در طی جراحی برداشتن تومور، پرتو دهی به بستر تومور نیز انجام می شود. باتوجه به جدید بودن این روش، برای معرفی این روش و مزایا و معایب آن، برآن شدیم تا به بررسی مرور سیستماتیک IORT در درمان تومورهای مغزی بپردازیم.
روشدر این مطالعه مرور نظام مند، پایگاه های معتبر بین المللی شامل: Scopus, Medline PubMed, Google Scholar ,CINAHL ,Trip و بانک های اطلاعاتی داخلی Magiran, SID بین سالهای 2014 تا 2019 مورد جستجو قرار گرفتند. کلیه ی جستجوها بر مبنای استراتژی مناسب بر اساس کلید واژه های IORT, Intraoperative Radiation Therapy, Brain Tumor و واژه های Mesh مناسب و با استفاده از چک لیست PRISMA انجام شد. در نهایت از 50 مقاله جستجو شده 8 مقاله وارد مطالعه گردید.
یافته هاتکنولوژی IORT در درمان تومورهای مغزی بخصوص گلیوبلاستوما و بیشتر در در کشورهای توسعه یافته آمریکا و اروپا مورد توجه قرار گرفته است. میزان دوز پرتودهی موثر در درمان تومورهای مغزی 15تا 40 گری انرژی است. از این روش در درمان سرطانهای مکرر لگن ، سر و گردن و کولورکتوم نیز استفاده می شود اما درصد موفقیت در تومورهای مغزی بیشتر است.
نتیجه گیریاین روش در درمان تومورهای مغزی به خصوص گلیوبلاستوما و تومورهای متاستاتیک مغزی روشی موثراست و نسبت به پرتو درمانی خارجی دارای مزایایی چون کاهش عود تومور، محافظت حداکثری بافت سالم، تعداد جلسات و هزینه کمتر است.
کلید واژگان: رادیوتراپی, جراحی, تومور مغزی}BackgroundBrain tumors are less common than other cancers; however, they are associated with serious symptoms and poor prognosis.Most brain tumors are treated through surgery combined with radiotherapy and chemotherapy. These therapeutic methods are associated with neurotoxic complications and decrease the quality of life of patients. Intraoperative Radiation Therapy (IORT) is an innovative combination of surgery and radiotherapy, in which the direct radiation to the tumor bed during tumor resection is done. IORT is a new therapeutic method; therefore, the present 5-year systematic review was conducted to introduce IORT and its advantages and disadvantages in the treatment of brain tumors.
MethodsIn this systematic review study, PubMed, Google Scholar, Cochrane Database, and Trip Medical Database, and CINAHL Database were searched for the published articles over a five year (2014 to 2019) using the keywords, including IORT and Brain Tumor and Intraoperative Radiation Therapy AND Brain Tumor. Articles were checked with the PRISMA checklist. Finally, 50 articles were included in the study.
ResultsIORT method has been used in the treatment of brain tumors, especially glioblastoma. The effective radiation dose to treat brain tumors is 15-40 Gy. However, the appropriate technique and patient selection is the key to success with IORT. It is also used to treat recurrent pelvic, head and neck, and colorectal cancers, but it has shown more effective to treat brain tumors.
ConclusionIORT is an effective treatment for brain tumors, especially glioblastoma. It is more effective than external radiation therapy, due to the reduced tumor recurrence, maximal protection of healthy tissue, shorter duration of treatment, and cost-effectiveness.
Keywords: Radiotherapy, surgery, brain tumor} -
هیپوپیتوئیتاریسم (Hypopituitarism) یک اختلال نادر ولی کشنده است می تواند به صورت کمبود هر یک از هورمون های هیپوفیز قدامی تظاهر کند. اختلال افسردگی اساسی با علایم خلق افسرده و کاهش علایق در اکثر ساعات روز مشخص می شود. با توجه به اینکه علائم روانپزشکی در زمان تشخیص بعضی بیماری ها بارز هستند، لذا بروز مشکلات فوق در زمینه سایر بیماری ها به ویژه کاهش عملکرد غده هیپوفیز باید مد نظر قرار گیرد. در گزارش مورد حاضر بیمار آقای میانسالی بود که با علایم افسردگی اساسی با افکار خودکشی , کاهش وزن شدید , بی اشتهایی بستری شد و علی رغم درمان با داروهای مختلف ضد افسردگی بهبودی حاصل نشد. در شرح حال، سابقه عمل جراحی تومور مغزی به همراه شیمی درمانی و رادیوتراپی مغز داشت. با توجه به احتمال بروز کم کاری محورهای تروفیک هیپوفیز با گذشت زمان از شروع رادیوتراپی، جهت بیمار بررسی محورهای یاد شده انجام شد و کاهش عملکرد محور آدرنال، تیروئید، گناد و هورمون رشد با آزمایش اثبات شد. در برخورد با بیماران با پاسخ نامناسب به درمان ضد افسردگی، به علل ایجادکننده آن به ویژه اختلالات آندوکرین و در راس آن اختلالات کم کاری هیپوفیز توجه شود و آزمایشات مربوطه درخواست شود.
کلید واژگان: افسردگی اساسی, کم کاری هیپوفیز, تومور مغزی}Pan-hypopituitarism is a rare but life threatening disorder that occurs due to reduction of anterior pituitary hormones. In this condition, major depressive disorders are presented by depressed mood and markedly diminished interest in many activities during a day. Some disorders are associated with psychiatric symptoms at presentation, therefore, the diagnosis of mood disorder due to a medical condition should also be considered. This study presents a middle aged man admitted with symptoms of major depressive disorder involving suicidal ideation whose condition did not improve despite treatment with different antidepressant agents. He had past history of brain tumor surgery, chemotherapy, and radiotherapy. Due to the possibility of pituitary axis deficits since the time that radiotherapy was initiated, the patient was evaluated for these axes and the decrease in adrenal, thyroid, gonad and growth hormone axis function was confirmed by lab tests.In patients with persistent and severe depression, underlying medical causes such as endocrine disorders especially hypo-pituitarism should also be considered.
Keywords: major depressive disorder, hypopituitarism, brain tumor} -
مقدمهکم شنوایی حسی عصبی از عوارض رادیوتراپی در بیماران مبتلا به تومورهای مغزی می باشد.سیستم شنوایی بیماران مبتلا به تومورهای مغزی درون میدان تابشی قرار میگیرد ودوز قابل توجهی از پرتو را دریافت و ایجاد کاهش شنوایی می کند. هدف از این مطالعه مقایسه کانتورکردن ودز رسیده حلزون گوش و گوش داخلی در دو روش درمانی دوبعدی سنتی(2D) و سه بعدی تطبیقی (3D)در بیماران مبتلا به تومور های مغزی بود.روش هاتصاویرCT 43 بیمار(23 مرد20زن) مبتلا به تومورمغزی که در سال 1395مرکز پرتودرمانی بیمارستان میلاد اصفهان مراجعه کردند مورد استفاده قرارگرفت.کانتور کردن حلزون گوش و گوش داخلی روی سی تی اسکن بیمار توسط پزشک انکولوژیست درنرم افزار طراحی درمان TiGRT انجام گرفت.هیستوگرام های دز(DVH) درمان های پرتودرمانی 2D (دومیدان جانبی موازی ومخالف) و3D(دومیدان جانبی موازی و مخالف ویک فیلد ورتکس با وج وکولیماتورچند برگیMLC))( محاسبه ومورد مقایسه قرارگرفت.نتایجمیانگین دز رسیده درروش3D برای حلزون گوش برابر 338.7± 2624 و برای گوش داخلی 341.3±2718 بود ودر روش پرتو درمانی3D برای حلزون گوش294.6 ±2507 ، برای گوش داخلی 295.6±2581 بود میانگین دزحلزون گوش و گوش داخلی در روش3D به ترتیب 5.3% و 4.6% کمتر از روش 2Dبود
بحث ونتیجه گیریبررسی پارامتر های دزیمتریک مربوط به سیستم شنوایی در طراحی درمان دو روش پرتودرمانی نشان داد که اختلاف معناداری بین دز رسیده به حلزون گوش وگوش داخلی در روش2D و 3D وجود نداشت ( P values= 0.86، 0.85). بنابراین در طراحی درمان این دو روش پرتو درمانی می توان کانتور کردن گوش داخلی را جایگزین کانتور حلزون گوش نمود.کلید واژگان: کانتور کردن, حلزون گوش, گوش داخلی, DVH, پرتو درمانی دو بعدی سنتی و سه بعدی تطبیقی, تومور مغزی}IntroductionSensorineural hearing loss is a radiotherapy complication in patients with brain tumors.The auditory system of patients with brain tumors often is placed inside of radiation field and receives a significant amount of radiation dose resulting in hearing loss.The purpose of this study was to compare contouring and delivery dose to cochlea and inner ear in two techniques of 3D conformal radiotherapy vs 2D conventional radiotherapy in patients with brain tumors.
Methods and materials:Computerized tomography (CT) scan of43 patients(23male and20 female) were used.Patients were treated for brain tumor at the radiotherapy unit of Isfahan Milad Hospital 2016.Contouring of cochlea and inner ear were done on patients CT.by Radiation oncologist.using TiGRTtreatment planning system.Dose volume histograms (DVHs) for methods of 2D (two parallel and opposite fields) and 3D (two parallel and opposite field and a vertex field using wedge and Multileaf collimators(MLC)) were compared.ResultsThe mean dose in 2D technique for the cochlea was 2624 ± 338.7and for the inner ear was 2718.3 ± 341.3,and in 3D radiotherapy technique for the cochlea 2507±294.6,and for inner ear was 2581± 295.6.The mean dose of inner ear and cochlea in 3D was 5.3% and 4.6%lower than 2D,respectively.ConclusionThe study of dosimetric parameters of the auditory system in treatment planning of two methods of radiation therapy showed that there was no significant difference between the doses of cochlea and inner ear in 2D and 3D methods (Pvalues=0.86,0.85).Therefore in treatment planning of these two radiotherapy techniques, contour of cochlea can be replaced by inner ear.Keywords: Contouring, Cochlear, Inner ear, DVH, 2D, 3D dimensional radiotherapy, Brain tumor} -
بررسی تاثیر آموزش قبل از عمل روی اضطراب بیماران مبتلا به تومورهای مغزی تحت نمونه برداری استریوتاکسیکمقدمهبیماران مبتلا به تومورهای مغزی به دلیل محدود بودن درمان، پیش آگهی ضعیف و پیامدهای نامطلوب بیماری، اضطراب بالایی دارند که در زمان جراحی به حداکثر خود می رسد. هدف این مطالعه بررسی تاثیر آموزش های قبل از عمل روی اضطراب قبل از عمل نمونه برداری به روش استریوتاکسیک بیماران مبتلا به تومور مغزی می باشد.روش کاردر این مطالعه نیمه تجربی، تعداد 40 بیمار مبتلا به تومور مغزی به صورت دردسترس انتخاب شدند و آموزش های قبل از عمل به صورت چهره به چهره به مدت سی دقیقه به آن ها آموزش داده شد. قبل و بعد از ارائه آموزش، سطح اضطراب بیماران با پرسشنامه DASS سنجیده شد. داده ها با آزمون های آمار توصیفی و استنباطی به کمک نرم افزار PASW تجربه و تحلیل و 05/0P < معنی دار در نظر گرفته شد.یافته هانمونه های مورد مطالعه را 24 مرد (60%) و 16 زن (40%) در محدوده سنی 18 تا 63 سال با میانگین سنی 6/13 ± 9/42 سال تشکیل داده بودند که اغلب متاهل (5/92%) و دارای سواد ابتدایی تا دیپلم (5/47%) بودند. میانگین نمره اضطراب قبل از عمل نمونه برداری بیماران 7/5 ± 5/21 بود که پس از اجرای آموزش به 2/6 ± 1/16 کاهش یافته بود (001/0 = P).نتیجه گیریآموزش چهره به چهره یکی از روش های آموزشی است که می توان برای کاهش اضطراب قبل از عمل بیماران مورد استفاده قرار گیرد. در این روش آموزشی پرستاران می توانند محتوای آموزش را تعدیل و با توجه به نیازهای بیماران ارائه دهند.کلید واژگان: اضطراب قبل از عمل, تومور مغزی, نمونه برداری}IntroductionPatients with brain tumors due to limited treatment, poor prognosis, and adverse consequences of illness, experience high anxiety that reaches maximum levels at the time of surgery. The aim of this study was to evaluate the effect of preoperative education on preoperative anxiety in patients with brain tumor under stereotaxic biopsy.MethodsIn this quasi-experimental study, 40 patients with brain tumors were selected with the convenience sampling method. The sample underwent face to face training before the surgery for thirty minutes. Before and after training, patient's anxiety levels were measured by the DASS questionnaire. Data were analyzed using the PASW software and through descriptive and inferential statistics. P ofResultsThe sample included 24 males (60%) and 16 females (40%), aged 18 to 63 years, with mean age of 42.9 ± 13.6. Most cases were married (92.5%) and had primary education to diploma (47.5%). The mean score of patient's anxiety before sampling was 21.5 ± 5.7, and after the education it was reduced to 16.1 ± 6.2 (P = 0.001).ConclusionsFace to face training is a training method that could be used to reduce preoperative anxiety. In this way, nurses could adjust training and present content according to the needs of patients.Keywords: Preoperative Anxiety, Brain Tumors, Biopsy}
-
IntroductionBrain tumorr is a deadly disease but patients can have positive growth psychologically. It is important to find factors that lead psychological growth of patients. Therefore, this study was aimed to predict the post traumatic growth based on social support, coping styles and optimism in patients with brain tumor.MethodsIn this correlational and descriptive study, the statistical population included all patients with brain tumor who referred to the hospitals of Bandar Abbas in 2015, 200 patients were selected through convenience sampling method. Posttraumatic Growth Inventory (PTGI), Social Support Inventory (SSA), Ways of Coping Questionnaire (WOCQ) and Life Orientation Test (LOT) were used to gather data. For data analysis, Pearson correlation and stepwise multivariate regression analyses were used to determine the relationship between variables and examine the role of predictor variables and their contribution in predicting the criterion variable. Data were analyzed using SPSS 22.ResultsPearson correlation results showed that there was a significant correlation between social support, problem-based and emotion-focused coping strategies with post-traumatic growth (PConclusionAccording to the findings it can be suggested that training and intervention on improving patient's social support and coping strategies are effective way on increasing posttraumatic growth and improving the psychological state.Keywords: Post Traumatic Growth, Social Support, Optimism, Brain tumor}
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.