به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « خانواده » در نشریات گروه « پزشکی »

  • علیرضا خانجانی فرد، پژمان خسروی، پرستو کریمی علی آبادی، مریم زرین کمر، مژگان گران، محمد خورشیدی، عادل حدیدی، قاسم اویس، محسن اعرابی*
    سابقه و هدف

    پزشک خانواده با استفاده از فرآیند ارجاع، بیماران را به سطوح تخصصی نظام سلامت معرفی می کند. به عبارتی دیگر نظام ارجاع می تواند به ما اطمینان دهد که مراجعین مراقبت های بهداشتی و درمانی به صورت بهینه ومقرون به صرفه در سطح تخصصی، خدمات مناسب دریافت می کنند. هم چنین دسترسی به موقع و ارائه مناسب مراقبت های اولیه سلامت از فوائدآن می باشد. ارجاع، فرآیند دریافت مشاوره سرپایی تخصصی است که مسیر و ارتباط فرد در سه سطح نظام سلامت را برای تامین جامعیت و تداوم خدمات تعیین می کند. این مطالعه با هدف تعیین چگونگی تکمیل فرم ارجاع و بازخورد در پزشک خانواده شهری مازندران در سال 1397 انجام شد.

    مواد و روش ها

    این مطالعه مقطعی- توصیفی- تحلیلی می باشد که به  بررسی فرم های ارجاع بیمه شده های بیمه تامین اجتماعی توسط پزشکان خانواده شهری و بازخورد متخصصین انجام شد. محقق پس از دریافت کد اخلاق و کسب اجازه از سازمان های مرتبط به بررسی فرم های ارجاع بیمه شده های سازمان تامین اجتماعی سال 1397 ارسالی از طرف پزشکان خانواده شهری به متخصصین در سطح استان پرداخت. جامعه آماری شامل همه فرم های ارجاع و پسخوراند تحویلی توسط متخصصین به سازمان بیمه تامین اجتماعی برای دریافت حق العلاج بود. براساس گزارش اداره اسناد پزشکی سازمان بیمه تامین اجتماعی استان مازندران در سال 1397 در مجموع تعداد 151075 برگه ارجاع تکمیل شده برای دریافت حق العلاج متخصصین به آن سازمان تحویل شده است. داده های جمع آوری شده برای تجزیه و تحلیل آماری به نرم افزار اکسل وارد شدند. تحلیل آماری در بخش آمار توصیفی با استفاده از شاخص های مرکزی (میانگین، میانه، مد) و شاخص های پراکندگی (واریانس، انحراف معیار، دامنه تغییرات، ضریب تغییرات) برای متغیرهای کمی و شاخص های فراوانی، درصد و شیوع برای داده های کیفی انجام شد. داده های استخراج شده با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 25 تجزیه و تحلیل شدند.

    یافته ها

    بررسی 3200 مورد از فرم های ارجاع و پس خوراند مربوط به پزشکان خانواده و متخصصین نشان می دهد که در بین پزشکان خانواده 2321 مورد (72/5 درصد) مرد و 879 مورد (27/5 درصد) زن بودند. سوابق بیماران درج شده در 586 مورد (3/18 درصد) ناقص بود. یافته های بالینی در 89 مورد (2/7 درصد) وجود داشت و یافته های پاراکلینیک نیز در 22 مورد (0/7درصد) ناقص و در 171 مورد (5/3 درصد) کامل بود. در 884 مورد (27/6 درصد) برگه های ارجاع ناخوانا بودند. علت ارجاع در 560 مورد (17/5 درصد) درج شده بود. علت نیاز به مراجعه بعدی در 187 مورد (5/8 درصد) از فرم های پس خوراند توسط متخصصین نوشته شده بود. علاوه بر این 1454 مورد (45/4 درصد) از برگه های پس خوراند تکمیل شده توسط متخصصین ناخوانا بودند.

    استنتاج

    نتایج به دست آمده در این مطالعه نشان می دهد که وضعیت کیفیت تکمیل فرم ارجاع از جانب پزشکان خانواده و همچنین وضعیت ارائه پسخوراند از سوی پزشکان متخصص مناسب نیست. برای بهبود این وضعیت اجرای برنامه های آموزشی حضوری و غیرحضوری برای هر دو گروه و استفاده از فرم های ارجاع الکترونیک می تواند در دستور کار قرار گیرد.

    کلید واژگان: پزشک خانواده, پزشکان خانواده, پزشک, خانواده, سیستم ارجاع}
    Alireza Khanjanifard, Pejman Khosravi, Parastoo Karimi Aliabadi, Maryam Zarrinkamar, Mojgan Geran, Mohammad Khorshidi, Adel Hadidi, Ghasem Oveis, Mohsen Aarabi*
    Background and purpose

    The process by which family physicians refer patients to specialized levels of the healthcare system is presented. In other words, the referral system can assure us that the clients of health care services are optimally allocated at the specialized level of services. In addition to providing proper time and providing proper health care for health benefits. The referral process is a specialized outpatient consulting process that determines the course and communication of the individual in three levels of the health system to provide the integrity and continuity of services this study aimed to determine the quality of referral and feedback forms in the medical family physician of Mazandaran province in 2019.

    Materials and methods

    This descriptive cross-sectional study was conducted to examine the form of insurance referral of social security insurance by physicians of urban families and feedback from experts. After receiving the code of ethics and obtaining permission from the relevant organization the researcher paid the social security organization 1397 issued by the physicians in the province. The statistical population consisted of all forms of reference and the feedback from experts to the social security insurance organization to get the right According the report of the department of medical record department of the social security insurance organization of Mazandaran province in1397 has been handed over to that organization in a total of 151075 reference sheets completed to obtain the right of the specialists. the collected data were entered into Excel software for statistical analysis was performed in descriptive statistics using central dices (mean, median, mode) and dispersion index(variance, standard deviation, range of changes, coefficients of variation ) for quantitative variables, and index, percentage, and prevalence for qualitative data. The data were analyzed by using spss-25 software.

    Results

    The study of 3200 cases of referral and referral forms of family physicians and specialists showed that among the Physicians 2321(72.5) were male and 879(27.5) were female. The patient's records in 586(%18.3) were incomplete. Clinical findings Were found in 98(2.7%) cases and paraclinical findings were incomplete in 22 cases (0.7%) and complete in 171 cases (5.3%). in 884 cases (27.6%) the papers were illegible the cause of referral was written in 560(17.5%). the reason for further referral in 187 cases (5.8%) was written by experts. In addition, 1454 cases (45.4%) of the return sheets completed by specialists were illegible.

    Conclusion

    The results obtained in this study show that the status of the quality of completion of the referral form by the family doctors and also the status of providing feedback by the specialist doctors are not suitable. to improve this situation the implementation of face-to-face and non-face-to-face training programs for both groups and using electronic referral forms can be put on the agenda.

    Keywords: Family Physician, Physician, Family, Referral System}
  • سکینه میر احمدی، فاطمه حاج بابایی، شهرام اعتمادی فر، مریم اسماعیلی*
    زمینه و هدف

    ارائه مراقبت خانواده محور و توجه به خانواده بیماران بستری در بخش های مراقبت ویژه یکی از ضرورت های بخش مراقبت ویژه است. از طرفی تاب آوری به عنوان یکی از مولفه های سلامت روان است که توانایی فرد را برای سازگاری مثبت در وضعیت های استرس زا افزایش می دهد. مطالعه حاضر با هدف تعیین ارتباط بین نیازها و تاب آوری اعضای خانواده بیماران بستری در بخش های مراقبت ویژه شد.

    روش ها

    پژوهش حاضر یک مطالعه مقطعی، توصیفی همبستگی است که در سال 1400 در شهر شهرکرد، ایران انجام شد. جامعه پژوهش شامل کلیه اعضای خانواده بیماران بستری در بخش های مراقبت ویژه بود. تعداد 149 نفر از پرستاران به روش نمونه گیری در دسترس وارد مطالعه شدند. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های دموگرافیک، تاب آوری کانر و دیویدسون و پرسشنامه سنجش نیازهای خانواده بیماران بستری در بخش مراقبت ویژه استفاده شد

    نتایج

    بر اساس یافته های این مطالعه، میانگین نمره نیازهای خانواده 143/14 با انحراف معیار 21/75 بود که سطح بالایی از نیازها را نشان داد. بیشترین نیاز اعضاء خانواده مربوط به بعد اطمینان و اطلاعات و کمترین نیاز مربوط به بعد حمایت بود. میانگین نمره تاب آوری 70/04 با انحراف معیار 16/89 بود که نشان می دهد اعضاء خانواده از تاب آوری قابل قبولی برخوردار بودند. با توجه به نمره تعدیل شده در بررسی نمره تاب آوری اعضا خانواده بیشترین نمره مربوط به بعد معنویت و کمترین نمره مربوط به بعد کنترل بود. بین تاب آوری با همه ابعاد نیازهای خانواده، ارتباط مستقیم و معنی داری (0/05<P) وجود داشت.

    نتیجه گیری

    با توجه به نتایج مطالعه افزایش دانش و آگاهی پرستاران نسبت به نیازها، وضعیت سلامت روان و تاب آوری اعضای خانواده بیماران بستری در بخش های مراقبت ویژه می تواند با اتخاذ راهکارهایی به رفع این نیازها و نیز با اجرای برنامه های آموزشی به بهبود تاب آوری و کاهش پیامدهای روانی منفی اعضای خانواده در زمان بستری و حتی بعد از ترخیص منتهی شود. حمایت از خانواده برای شناسایی و درک اهمیت و اولویت نیازهای آنان و برآورده ساختن مناسب این نیازها و توجه به وضعیت سلامت روان و تاب آوری خانواده ها امری ضروری است.

    کلید واژگان: مراقبت ویژه, خانواده, تاب آوری, نیاز}
    Sakineh Mirahmadi, Fatemeh Hajibabaee, Shahram Etemadi Far, Maryam Esmaeili*
    Background & aim

    It is essential to provide family-centered care and pay attention to the families of critically ill patients. Consequently, the present study determined the relationship between the needs and resilience of family members of patients hospitalized in Intensive Care Units (ICUs) of hospitals affiliated to Shahrekord University of Medical Sciences in 2021.

    Methods

    The present cross-sectional, descriptive-correlational study, was conducted in order to investigate the relationship between the needs and resilience of families of critically ill patients. The study population included the family members of all patients hospitalized in the ICUs of hospitals affiliated to Shahrekord University of Medical Sciences in 2021, who were selected by available sampling. For this purpose, 149 family members were selected and answered the demographic questionnaire, the Connor-Davidson Resilience Scale (CD-RISC) and Critical Care Family Needs Inventory (CCFNI).

    Results

    Based on the findings, the average score of family needs was 143.14 ± 21.75, which showed a high level of needs. The highest need of family members was related to the dimension of assurance and information and the lowest need was related to the dimension of support. The mean resilience score was 70.04 ± 16.89, which shows that the family members had acceptable resilience. According to the adjusted resilience score of family members, the highest score was related to the dimension of spirituality and the lowest score was related to the dimension of control. There was a direct and significant relationship (P<0.05) between resilience and all the dimensions of family needs.

    Conclusion

    Improving nurses' knowledge and awareness of the needs, mental health status and resilience of family members in ICUs can lead to improved resilience and reduction of negative psychological consequences of family members during hospitalization and even after discharge by adopting solutions to meet these needs, as well as implementing training programs. Supporting the family is essential to identify and understand the importance and priority of their needs to meet these needs properly and to pay attention to the mental health and resilience of families.

    Keywords: Intensive Care Unit, Family, Resilience, Need}
  • آذر اکبری، حسن پاشا شریفی*، نسترن شریفی، مالک میرهاشمی
    مقدمه

    جو عاطفی خانواده و تاب آوری از جمله عوامل محافظت کننده در برابر مصرف مواد توسط نوجوان محسوب می شود.

    هدف

    هدف پژوهش حاضر پیش بینی استعداد اعتیاد در نوجوانان پسر براساس جو عاطفی خانواده با میانجیگری تاب آوری بود.

    روش

    روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری پژوهش شامل تمام دانش آموزان پسر مدارس دولتی شهر تهران در نیمسال تحصیلی اول و دوم 1398-1397 بود که از میان آن ها به روش نمونه برداری تصادفی چندمرحله ای 267 نفر انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل مقیاس جو عاطفی خانواده، مقیاس تاب آوری کانر دیویدسون و پرسشنامه استعداد اعتیاد ویراست نوجوانان بود. داده های پژوهش حاضر با استفاده از روش مدلیابی معادلات ساختاری و نرم افزار ایموس تحلیل شدند.

    یافته ها

    نتایج پژوهش حاضر نشان داد جو عاطفی خانواده (468/0-=β، 001/0=P) و تاب آوری (246/0-=β، 001/0=P) استعداد اعتیاد در نوجوانان پسر را به صورت منفی و معنادار پیش بینی می کنند. جو عاطفی خانواده با میانجیگری تاب آوری استعداد اعتیاد در نوجوانان پسر را پیش بینی می کند (083/0=β، 001/0=P).

    نتیجه گیری

    نتایج پژوهش حاضر بر اهمیت نقش خانواده چه از لحاظ ایجاد جو عاطفی مطلوب و چه از لحاظ ایفای نقش، به عنوان الگویی مناسب در بروز رفتار تاکید دارد. پیشنهاد می شود والدین نیز با فراهم آوردن جو عاطفی مناسب فرزندان خود را از تاثیر همسالان و مصرف دخانیات  و مواد محفوظ دارند.

    کلید واژگان: اعتیاد, تاب آوری, خانواده, عاطفی, نوجوانان}
    Azar Akbari, Hasan Pasha Sharifi*, Nastaran Sharifi, Malek Mirhashemi
    Introduction

    The family's emotional climate and resilience are among the protective factors against drug use by teenagers.

    Aim

    The present study aimed to predict addiction susceptibility in male adolescents based on the family's emotional climate with the mediation of resilience.

    Methods

    The research method was of the descriptive correlation type and the study's statistical population included all male students of public schools in Tehran in the first and second semesters of 2017-2018, from which 267 people were selected by multi-stage random sampling. The research tools included the Affective Family Climate Scale, the Connor-Davidson Resilience Scale, and the Addiction Susceptibility Questionnaire-Adolescents Version. The data of the present research were analyzed using the structural equation modeling method and Imus software.

    Results

    The present study's results showed that the family's emotional climate (β=-0.468, P=0.001) and resilience (β=-0.246, P=0.001) predict addiction susceptibility in male adolescents negatively and meaningfully. The family's emotional climate predicts addiction susceptibility in male adolescents through the mediation of resilience (β=0.083, P=0.001).

    Conclusion

    The results of the present study emphasize the importance of the role of the family, both in terms of creating a favorable emotional climate and in terms of playing a role, as a suitable model in the emergence of behavior. It is suggested that parents also protect their children from the influence of peers and the use of tobacco and drugs by providing a suitable emotional climate.

    Keywords: Addiction, Emotional, Resilience, Family, Adolescents}
  • زهرا پورموحد*، رویا جعفری ندوشن، کیانا شیخ زاده، ناهید آردیان، منصوره نصیریان، محمدعارف ملک پور
    مقدمه و هدف

    دیابت بیماری مزمنی است که برعملکرد فردی، اجتماعی و روانی افراد مبتلا تاثیر دارد. کاهش سازگاری زناشویی و ایجاد مشکل در تحکیم خانواده از عواقب دیابت به شمار می رود. هدف از انجام این مطالعه تعیین تاثیر مداخله آموزشی بر تحکیم خانواده در زنان مبتلا به دیابت نوع دو مراجعه کننده به مرکز تحقیقات دیابت شهر یزد بود.

    مواد و روش ها

    این مطالعه یک مداخله ی آموزشی از نوع نیمه تجربی بوده که در سال 1400 بر روی 60 بیمار مبتلا به دیابت نوع دو انجام شد. نمونه ها به صورت در دسترس انتخاب و سپس بطور تصادفی در دو گروه آزمون و کنترل قرار گرفتند. از پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک و پرسشنامه تحکیم خانواده برای جمع آوری داده ها استفاده شد. مداخله آموزشی به صورت مجازی طی هفت جلسه انجام شد. از نرم افزار SPSS نسخه 26 و سطح خطای 0/05 و با استفاده از آزمون های تی مستقل، تی زوج، آنالیز واریانس، کوواریانس و من ویتنی برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده گردید.

    یافته ها

    پس از مداخله میانگین نمره ی تحکیم خانواده در گروه آزمون به طور قابل ملاحظه ای نسبت به گروه کنترل کاهش یافت و تفاوت بین دو گروه از این لحاظ معنی دار گردید. لازم به ذکر است که نمره ی پایین تر نشانه ی تحکیم خانواده ی بهتر است. نتیجه ی آزمون تی زوج برای مقایسه ی قبل و بعد از مداخله بیانگر تاثیر آموزش در گروه مداخله بود.

    نتیجه گیری

    مداخله آموزشی بر تحکیم خانواده در در زنان مبتلا به دیابت نوع دو شهر یزد موثر بود. پیشنهاد می شود در مطالعات آینده به بررسی و برنامه ریزی برای ارتقای تحکیم خانواده در بیماران مبتلا به سایر بیماری های مزمن پرداخته شود. همچنین شایسته است به بهبود بعد عاطفی بیشتر توجه گردد.

    کلید واژگان: مداخله آموزشی, خانواده, زنان, دیابت}
    Pourmovahed Zahra*, Jafari Nedushan Roya, Sheikhzade Kiana, Ardian Nahid, Nasirianmansoure, Malekpoor Mohammad Aref
    Introduction

    Diabetes is a chronic disease that significantly impacts individuals' social, psychological, and personal functioning. One of the consequences of diabetes is a reduction in marital compatibility and issues related to family stability. This study aimed to determine the effect of an educational intervention on family stability in women with type II diabetes referred to Yazd Diabetes Research Center.

    Materials and Methods

    This semi-experimental intervention study was conducted in 2022 with 60 women diagnosed with type 2 diabetes. A convenience sampling method was employed to select participants, who were then randomly divided into two groups. The educational intervention was delivered virtually over seven sessions. Data were collected using a demographic questionnaire and the Family Stability Questionnaire (FSQ). SPSS software version 26 was utilized for data analysis at a significance level of 0.05, employing independent t-tests, paired t-tests, ANOVA, covariance analysis, and Mann-Whitney tests.

    Results

    After the intervention, the average family stability score in the experimental group significantly decreased compared to the control group, with a significant difference noted (p<0.01). It is important to note that a lower score indicates better family stability. The paired t-test results demonstrated the positive impact of the training in the intervention group.

    Conclusion

    The educational intervention was effective in enhancing family stability among women with type II diabetes in Yazd city. Future studies should explore and implement strategies to promote family stability in patients with other chronic diseases, with particular emphasis on improving emotional well-being.

    Keywords: Education, Family, Women, Diabetes}
  • ساجده ودودی، سوگند قاسم زاده*، زهرا نقش، غلامعلی افروز
    مقدمه

    پژوهش حاضر با هدف اثربخشی برنامه غنی سازی مهارت های ارتباطی خانواده محور به منظور ارتقای رضامندی زوجیت و تنظیم هیجان فرزندان نوجوان دارای اختلال های عاطفی انجام شد.

    روش بررسی

    پژوهش از نوع شبه آزمایشی با گمارش تصادفی و با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری بود. ابزارهای پژوهش پرسشنامه رضامندی زوجیت افروز، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان بشارت بود و برنامه غنی سازی مهارت های ارتباطی خانواده محور به شکل 23 جلسه گروهی برای گروه آزمایش برگزار شد. تحلیل داده ها به روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره از نوع اندازه گیری های مکرر نشان داد.

    یافته ها

    برنامه غنی سازی مهارت های ارتباطی خانواده محور موجب ارتقای رضامندی زوجیت، تنظیم هیجان و و نیز کاهش نشانه های بالینی فرزندان دارای اختلال های عاطفی شده است و این نتایج در پیگیری نیز پایدار است (0.01P<).

    نتیجه گیری

    در برنامه غنی سازی مهارت های ارتباطی خانواده محور نشانه های رفتاری و افکار منفی، علل رویدادها، نشانه های هیجانی و شناختی شناسایی و راهکارهای اصلاح و رهایی از باورهای نادرست و جایگزین های سالم آموزش داده می شود که باعث اصلاح روابط بین فردی زوجین و هیجان های تجربه شده می شود. آموزش مهارت های ارتباطی خانواده محور اطمینان خواهد داد که فرد از نظر شناخت و بینش برای انجام برخی از مهارت های تعاملی بین فردی آمادگی کسب می کند چراکه فرد سطح مطلوبی از چگونگی عملکرد شناختی را آموخته است و روش ها و تمهیدهایی در اختیار دارد که سالم، ایمن، موثر و مقرون به صرفه است.

    کلید واژگان: خانواده, مهارت های ارتباطی, رضامندی زوجیت, تنظیم هیجان, اختلال روانی, نوجوان}
    Sajedeh Vadoudi, Sogand Ghasemzadeh*, Zahra Naghsh, Gholam Ali Afrooz
    Background

    Adolescence is the most important developmental stage of every human being, which may be associated with behavioral disorders and be neglected by the family.

    Purpose

    The present study was conducted with the aim of the effectiveness of family-oriented communication skills enrichment program in order to improve marital satisfaction and emotional regulation of adolescent children with emotional disorders.

    Method

    The research was of pseudo-experimental type with random assignment and with pre-test, post-test and follow-up. The research tools were Marital Satisfaction Questionnaire (1390), Cognitive Emotion Regulation Questionnaire (2013), and family-oriented communication skills enrichment program (Vadoudi et al., 1402) was held in the form of 23 group sessions for the experimental group. Data analysis showed multivariate covariance analysis of repeated measurements type.

    Results

    The family-oriented communication skills enrichment program has improved marital satisfaction, emotion regulation, and also reduced the clinical symptoms of children with emotional disorders, and these results are stable in the follow-up (p<0.01).

    Conclusion

    In the enrichment program of family-oriented communication skills, behavior signs and negative thoughts, the causes of events, emotional and cognitive signs are identified and ways to correct and get rid of false beliefs and healthy alternatives are taught. which will improve the interpersonal relationships of the couple and the experienced emotions. The training of family-oriented communication skills will ensure that the person is prepared in terms of knowledge and insight to perform some interpersonal interactive skills because the person has learned an optimal level of cognitive functioning and the methods and It has preparations that are healthy, safe, effective and affordable.

    Keywords: enrichment of family-oriented communication skills, marital consent, emotion regulation, behavioral disorder, teenager}
  • معصومه احمدی، حسین باباتبار درزی*، محمدمهدی سالاری، امیر واحدیان عظیمی
    زمینه و هدف

    ایست قلبی و سکته قلبی از شایع ترین بیماری های قلبی عروقی در جهان است. اکثر اوقات در هنگام ایست قلبی، فردی به عنوان ناظر وجود دارد که اگر توانایی انجام اقدامات حیاتی را دارا باشد و بتواند در زمان طلایی (4 تا 6 دقیقه اول ایست قلبی- ریوی) با انجام احیاء از مرگ مغزی پیشگیری و جان بیمار را نجات دهند. هدف از انجام مطالعه حاضر، مقایسه دو روش آموزش احیاء قلبی و ریوی پایه پایه به صورت حضوری و مجازی بر میزان یادگیری مهارت های احیاء (آگاهی و عملکرد) در خانواده های نظامی است.

    روش ها

    در مطالعه کارآزمایی بالینی حاضر تعداد 100 نفر از خانواده های ساکن در کوی سازمانی منتخب به طور تصادفی سازی بلوکی در دو گروه آموزش حضوری (50 نفر) و گروه آموزش مجازی (50 نفر) قرار گرفتند. در گروه آموزش حضوری، طی یک جلسه پنج ساعته، احیای قلبی و ریوی و نحوه برخورد با مصدوم دچار ایست قلبی به صورت تیوری و عملی (مانکن) آموزش داده شد. در گروه آموزشی مجازی، مطالب آموزشی با استفاده از کانال های مجازی (واتس آپ و ایتا) و ارسال فیلم انیمیشن، عکس، متن نوشته کوتاه، و فایل پی دی اف کتابچه آموزشی در طول دو هفته ارایه شد.

    یافته ها

     داده های مربوط به سن (0/468 = P)، جنس (0/812 = P)، تحصیلات (0/307 = P)، شغل (0/055 = P) در دو گروه آموزش حضوری و مجازی اختلاف معنی دار نداشت. آزمون یومن ویتنی نشان داد که تفاوت آماری معنی داری قبل از مداخله بین دو گروه آموزش حضوری و مجازی از نظر سطح دانش و مهارت وجود ندارد (0/05

    نتیجه گیری

    در این پژوهش با توجه به اینکه در هر دو گروه آموزش حضوری و مجازی، میزان دانش و مهارت نسبت به قبل و بعد از آموزش افزایش چشمگیری داشت اما در مقایسه دو گروه با هم میزان دانش در شرکت کنندگان گروه آموزش مجازی بالاتر و میزان مهارت در شرکت کنندگان گروه آموزش حضوری بالاتر بود. علیرغم باور اثر بخش بودن آموزش های حضوری، یافته های این پژوهش مشخص نمود آموزش مجازی به اندازه آموزش حضوری می تواند موثر باشد.

    کلید واژگان: احیای قلبی- ریوی پایه, آموزش حضوری, آموزش مجازی, خانواده}
    Masoume Ahmadi, Hossein Babatbardarzi*, MohammadMehdi Salari, Amir Vahedian Azimi
    Background & aim

    Cardiac arrest and heart attack are the most common cardiovascular diseases in the world. Most of the time, during a cardiac arrest, there is a person as an observer who can prevent brain death and save the patient's life in the golden time (first 4 to 6 minutes of cardiopulmonary arrest) by performing resuscitation. The aim of this study was to compare two methods of basic cardiopulmonary resuscitation training in person and virtual on the level of learning resuscitation skills (awareness and performance) in military families.

    Methods

    In this clinical trial study, 100 people from families living in selected organizational areas were randomly assigned to two groups of face-to-face training (50 people) and virtual training (50 people). In the face-to-face training group, during a 2-hour session, cardiopulmonary resuscitation and how to deal with cardiac arrest victims were taught theoretically and practically (mannequins). In the virtual educational group, educational materials were presented by using virtual channels (once-up Weita platform) and sending animation videos, photos, short texts, and PDF files of educational booklets during two weeks. In order to collect data, a demographic form, an awareness questionnaire including 14 four-choice questions, and a performance assessment checklist including 13 items were used to assess the skill in cardiopulmonary resuscitation. At the end, the collected data were compared between the two groups.

    Results

    Data related to age (P = 0.468), sex (P = 0.812), education (P = 0.307), occupation (P = 0.055) had no significant difference in the two groups. The U-Man-Whitney test showed that there was no statistically significant difference before the intervention between the two groups of face-to-face and virtual education in terms of knowledge and skill levels (P>0.05). Wilcoxon's statistical test showed that the difference in the mean score of knowledge and skill level before and after the intervention in both face-to-face and virtual education groups was statistically significant (P<0.05). Furthermore, the U-Man Whitney test showed that there is a statistically significant difference after the intervention between the two groups of face-to-face and virtual training in terms of knowledge and skill level (P<0.05).

    Conclusion

    In this research, in both face-to-face and virtual training groups, the amount of knowledge and skill increased significantly compared to before and after the training. However, by comparing the two groups, it was observed that the amount of knowledge in the participants of the virtual training group was higher and the amount of skill in the participants of the face-to-face training group were more. Despite the belief of the effectiveness of face-to-face training, the findings of this research showed that virtual training can be as effective as face-to-face training.

    Keywords: Basic Cardiopulmonary Resuscitation, Face-To-Face Training, Virtual Training, Family}
  • سیف الله آقاجانی*، علی بهشتی مطلق، عارفه محمدنژاد دوین، سجاد قبادزاده
    هدف

    امروزه اعتیاد به یکی از معضلات بزرگ تمام جوامع تبدیل شده است و پیشگیری از آن جزء برنامه ها و طرح های پژوهشی و اجرایی تمام کشورهاست. هدف از این پژوهش پیشگیری از اعتیاد با بررسی نگرش به اعتیاد و توانمندسازی فردی با نقش میانجی خانواده بود. 

    روش ها

    پژوهش همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه این پژوهش تمام دانشجویان کارشناسی دانشگاه محقق اردبیلی در سال تحصیلی 1401-1402 بود. 200 دانشجو با استفاده از نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسش نامه توانمندسازی فردی فلنر، لیس و فیلیپس (1990)، پرسش نامه نگرش به مواد مخدر کریمی (1391) و پرسش نامه سازگاری و همبستگی خانواده اولسون (1985) بود. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS نسخه 23 وLisrel  نسخه 8/8 استفاده شد.

    یافته ها

    بین نگرش مثبت به اعتیاد با توانمندسازی فردی (0/01>P؛ 0/58-=r) و سازگاری خانواده (0/01>P؛ 0/55-=r) در سطح 99 درصد ارتباط منفی و معنی دار برقرار است. همچنین بین نگرش منفی به اعتیاد با توانمندسازی فردی (0/01>P؛ 0/56=r) و سازگاری خانواده (0/01>P؛ 0/50=r) در سطح 99 درصد ارتباط مثبت و معنی دار وجود دارد. همچنین علاوه بر اثر مستقیم توانمندسازی فردی بر نگرش به اعتیاد، توانمندسازی فردی با میانجی گری خانواده بر نگرش به اعتیاد اثر غیرمستقیم دارد. 

    نتیجه گیری

    یکی از راهکارهای پیشگیری از بروز اعتیاد در جوانان ایجاد نگرش منفی به اعتیاد از طریق افزایش توانمندی فردی و افزایش روابط خانوادگی است.

    کلید واژگان: توانمددسازی, نگرش, اعتیاد, خانواده}
    Seyfolah Aghajani*, Ali Beheshti Motlagh, Arefe Mohamadnezhad Devin, Sajjad Ghobadzade
    Objective

    Drug addiction has become one of the big problems in societies, and its prevention is one of the main plans of countries worldwide. This study aims to assess the mediating role of family cohesion in the relationship between attitude towards drug addiction and personal empowerment in Iranian college students.

    Methods

    This is a correlational study using structural equation modeling. The study population includes all undergraduate students of the University of Mohaghegh Ardabili in the academic year 2022-2023, of whom 200 were selected using a convenience sampling method. The used tools were the social competence questionnaire of Felner et al. (1990), the attitude towards drugs questionnaire of Karimi (2013), and the family adaptability and cohesion evaluation scale of Olson (1985). To analyze the collected data, SPSS software, version 23 and LISREL software, version 8.8 were used.

    Results

    The positive attitude towards drug addiction had a negative and significant relationship with personal empowerment (r=-0.58, P<0.01) and family cohesion (r=-0.55, P<0.01). The negative attitude towards drug addiction had a positive and significant relationship with personal empowerment (r=0.56, P<0.01) and family cohesion (r=0.50, P<0.01). Personal empowerment of students had both direct and indirect effects (through family cohesion) on the attitude towards drug addiction.

    Conclusion

    To prevent addiction to drugs in young people, there is a need to create a negative attitude towards drugs in them by increasing their personal empowerment and family cohesion.

    Keywords: Personal empowerment, Attitude, Drug addiction, Family cohesion}
  • اکرم گازرانی*، عباس حیدری
    مقدمه و هدف

    پرستاری از راه دور در حمایت از مراقبین بیماران در دوران کووید-19 از اهمیت بسزایی برخوردار است. فناوری می تواند در چنین شرایطی به پرستاری کمک کند. این مطالعه به بررسی تاثیر پرستاری از راه دور بر مراقبان مبتلا به کووید می پردازد.

    مواد و روش ‏ها: 

    مطالعه حاضر مروری نظام مند بر تاثیر برنامه های پرستاری از راه دور در حمایت و رفع نیازهای مراقبین خانواده بیماران در دوران کووید-19 بود. جستجوی مقالات مشاهده ای و مداخله ای منتشر شده در PubMed، Cinahl، Embase Scopus و Web of Science در بازه زمانی 2019 تا 2022 با کلیدواژه های tele Nursing، Tele Health، Family، caregivers، covid انجام شد. پس از تکمیل جستجو و ارزیابی مقالات با استفاده از چک لیست JBI، مقالاتی که دارای معیارهای ورود هستند، وارد مطالعه شد.

    یافته ‏ها: 

    2126 مقاله مرتبط منتشر شده بین سال های 1991 تا 2022 در جستجوی اولیه شناسایی شدند. پس از حذف مقالات بی ربط، در نهایت 6 مقاله مورد بررسی قرار گرفت. پرستاری از راه دور تاثیر بسزایی در بهبود رضایت و دانش، خودکارآمدی،کارایی، کاهش بار مراقبت و استرس درک شده مراقبین در دوران کووید-19 داشته است.

    نتیجه گیری

    پرستاری از راه دور می تواند به مراقبین کمک کند تا در مورد COVID-19 و نحوه مراقبت از عزیزان خود در منزل اطلاعات بیشتری کسب کنند. با این حال، مهم است که اطمینان حاصل شود که همه مراقبان به فناوری و منابع مورد نیاز برای استفاده موثر از پرستاری از راه دور دسترسی دارند.کلیدواژه: پرستاری از راه دور، سلامت از راه دور; پیامد؛ خانواده؛ مراقبین؛ کووید.

    کلید واژگان: پرستاری از راه دور, سلامت از راه دور, خانواده, مراقبان, کووید}
    Abbas Heydari
    Background and Aims

    tele nursing has become increasingly important in supporting caregivers of Covid-19 patients. Technology can help nursing in such situations. This study reviews the effect of tele nursing on caregivers in the Covid.

    Materials and Methods

    The present study was a systematic review on the impact of remote nursing programs in supporting and meeting the needs of caregivers of patients' families during the Covid era. The search for observational and interventional articles published in English in PubMed، Cinahl، Embase Scopus و Web of Science was conducted in the period of 2019 to 2022 with the keywords tele nursing, tele health, family, caregivers, covid. After completing the search and evaluation of articles using the JBI checklist and articles that have entry criteria, the study was entered.

    Results

    2126 related articles published between 1991 and 2022 were identified in the initial search. After removing irrelevant articles, finally 6 articles were examined. Tele-nursing has had a significant impact on improving satisfaction and knowledge, self-efficacy and efficiency and reducing the burden of care, the perceived stress of caregivers in the era of Covid-19.

    Conclusion

    In other words, tele nursing can help caregivers learn more about COVID-19 and how to care for their loved ones at home. It can also help them feel less alone and more supported. However, it is important to make sure that all caregivers have access to the technology and resources they need to use tele nursing effectively.

    Keywords: Telenursing, Telehealth, Family, Caregivers, Covid}
  • لیلا کلهر، عباس عبادی، جمیله مختاری نوری، بتول نحریر *
    اهداف

    اساس مراقبت خانواده محور، مشارکت بیمار و خانواده های آنها در تصمیم گیری های بهداشتی است. علی رغم مزیت های مشارکت خانواده در بخش مراقبت ویژه، این روش با موانع بسیاری همراه است. از این رو مطالعه حاضر با هدف تبیین موانع و راهکارهای پیشنهادشده جهت مشارکت خانواده در بخش مراقبت ویژه بود.

    مواد و روش ها

    این مطالعه کیفی از نوع تحلیل محتوای قراردادی است که در سال 1402 در شهر تهران انجام شد. ابزار جمع آوری تجارب، سئوالات باز و مصاحبه های نیمه ساختار یافته بود. به منظور شناسایی مشارکت کنندگان از نمونه گیری هدفمند استفاده شد. انتخاب نمونه ها با رعایت اصل حداکثر تنوع برای دستیابی به طیف متنوعی از تجارب صورت گرفت. نمونه گیری تا اشباع اطلاعات، یعنی عدم تشکیل طبقات و زیرطبقات و اطلاعات جدید ادامه یافت. تحلیل کیفی داده ها با استفاده از چهار مرحله تحلیل محتوای Elo و Kyngäs (2008) انجام شد. از چهار معیار مقبولیت لینکلن و گوبا برای استحکام بخشیدن به نتایج استفاده شد.

    یافته ها

    در این مطالعه 15 مشارکت کننده شامل 4 نفر از اعضای خانواده بیماران، 4 نفر پرستار و 7 نفر از مدیران بیمارستان مورد مطالعه با میانگین سنی 12/09±49/53سال و میانگین سنوات خدمت 10/22±16/73 سال شرکت کردند. نتایج از چهار طبقه: موانع مربوط به خانواده، موانع مربوط به تیم درمان، موانع مربوط به ساختار فیزیکی بخش و موانع سازمانی، 13 زیر طبقه و 21 کد تشکیل شد.

    نتیجه گیری

    استفاده از راهکارهایی مانند برگزاری کارگاه های آموزشی مهارت های ارتباطی با بیماران و خانواده، روش های کنترل خشم و تخصیص دادن بودجه جهت ایجاد تغییرات مطلوب در فضای فیزیکی بخش مراقبت ویژه و تامین نیروهای پرستار می تواند به اجرای موثر این رویکرد کمک نماید.

    کلید واژگان: خانواده, بخش مراقبت ویژه, مشارکت, مراقبت خانواده محور}
    Leila Kalhor*, Abbas Ebadi, Jamileh Mokhtari Nouri, Batool Nehrir
    Aims

    The basis of family-centered care is the participation of patients and their families in health decisions. Despite the advantages of family involvement in intensive care, this method is associated with many obstacles. Therefore, the present study aimed to explain the obstacles and suggested solutions for family participation in the ICU.

    Materials and Methods

    This qualitative study of contract content analysis was conducted in Tehran in 1402. The tools for collecting experiences were open questions and semi-structured interviews. Purposive sampling was used to identify the participants. The selection of samples was done by observing the principle of maximum diversity to achieve a diverse range of experiences. Sampling continued until information saturation, with no formation of classes and subclasses and new information. Qualitative data analysis was performed using the four stages of content analysis of Elo and Kyngäs (2008). Lincoln and Guba's four acceptability criteria were used to strengthen the results.

    Findings

    In this study, 15 participants, including four family members of patients, four nurses, and seven managers of the studied hospital with an average age of 49.53±12.09 years and an average years of service of 16.73±10.22 years participated. The results consisted of four classes: barriers related to the family, barriers related to the treatment team, barriers related to the physical structure of the department, and organizational barriers; 13 subclasses and 21 codes were formed.

    Conclusion

    Using solutions such as holding training workshops on communication skills with patients and families, anger control methods, and allocating funds to create favorable changes in the physical space of the ICU and providing nurses can help effectively implement this approach

    Keywords: Family, Intensive Care Unit, Participate, Family Center Care}
  • ابراهیم نامنی*، غزاله نظام دوست، مینا صاحبی مشهدی طرقی
    زمینه و هدف
    اتاق عمل یکی از مکان های پراسترس شناخته شده است. از این رو، هدف پژوهش حاضر، بررسی مدل ساختاری رابطه بهزیستی روان شناختی و تفکر نقاد با راهبردهای مقابله با شرایط استرس زا در کارکنان اتاق عمل با توجه به نقش میانجی گرانه فرایند و محتوای خانواده بود.
    مواد و روش ها
    روش پژوهش حاضر، توصیفی و از نوع همبستگی است. این پژوهش بر روی 200 نفر از کارکنان اتاق عمل بیمارستان های شهر مشهد در سال 1401 به صورت در دسترس انجام گردید. برای اندازه گیری متغیرها از پرسش نامه های فرایند و محتوای خانواده سامانی، بهزیستی روان شناختی ریف، تفکر انتقادی ریکتس و شاخص مقابله با شرایط پراسترس اندلر و همکاران بهره گرفته شد. تحلیل یافته ها با استفاده از الگویابی معادلات ساختاری انجام پذیرفت و تجزیه وتحلیل های آماری این پژوهش با نرم افزارAmos22  و SPSS22 انجام گردید.
    یافته ها
    نتایج مدل معادلات ساختاری نشان داد که فرایند خانواده در رابطه تفکر نقاد با راهبردهای مسیله مدار و اجتناب مدار، نقش میانجی گرانه دارد؛ همچنین نتایج نشان داد محتوای خانواده در رابطه تفکر نقاد با راهبرد مقابله اجتناب مدار، نقش میانجی گرانه دارد(p<0.05).در آخر نتایج نشان داد که محتوای خانواده و فرایند خانواده در رابطه بهزیستی روانی با راهبردهای مقابله با شرایط استرس زا نقش میانجی گرانه ندارد(p>0.05) . 
    نتیجه گیری
    باتوجه به نتایج به دست آمده از پژوهش، پیشنهاد می شود از کارگاه های خانواده درمانی برای کارکنان اتاق عمل استفاده شود.
    کلید واژگان: بهزیستی روان شناختی, تفکر, راهبردهای مقابله, تنش, خانواده, اتاق عمل}
    Ebrahim Namani *, Ghazaleh Nezamdoost, Mina Sahebi Mashhad Toroghi
    Background
    Operating room is a stressful workplace. Therefore, the present study aimed to examine the structural model of the relationship between psychological well-being and critical thinking with strategies to deal with stressful situations in operating room personnel, considering the mediating role of family process and content.
    Materials and Methods
    The present research is a descriptive and correlational study. The statistical population included all operating room personnel in Mashhad, Iran as of 2023 winter; 200 operating room personnel were selected as the study sample. To measure the variables, the Family Process and Content Questionnaires, Psychological Well-Being Scale, Critical Thinking Questionnaire and Index Questionnaire for Dealing with Stressful Situations were adminsitered. Data analysis was done using structural equation modeling with Amos22 and SPSS 22 software.
    Results
    The results of the structural equation model showed that the family process played a mediating role in the relationship between critical thinking and problem-oriented and avoidance-oriented strategies. Also, family content played a mediating role in the relationship between critical thinking and avoidance coping strategy (p <0.05). Finally, the results showed that the content of the family and the family process did not play a mediating role in the relationship between psychological well-being and strategies for coping with stressful situations (p >0.05).
    Conclusion
    According to the results obtained from the research, it is suggested to use family therapy workshops for operating room personnel.
    Keywords: Psychological well-being, Thinking, Coping strategies, stress, Family, operating room}
  • مقدمه

    این مطالعه با هدف تعیین میزان شیوع اختلالات شخصیت در بین بیماران بستری روانپزشکی و اعضای خانواده غیر بستری آنها انجام شد.

    روش کار

    در این مطالعه توصیفی از نوع همبستگی، 100 بیمار روان پزشکی بستری در بیمارستان روان پزشکی ابن سینا مشهد و 100 نفر از اعضای خانواده غیر بستری آنها به صورت نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزار تحقیق پرسشنامه چند محوری بالینی Millon-III (MCMI-III) بود. داده ها با استفاده از آمار توصیفی، آزمون تی و من ویتنی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

    یافته ها

    یافته ها نشان داد که شیوع اختلالات شخصیت در بین بیماران بستری 69 درصد و در بین اعضای خانواده غیر بستری 63 درصد بود. شایع ترین اختلالات در میان بیماران اختلال شخصیت افسردگی (18%) و اختلال وسواس جبری (16%) و در بین اعضای خانواده بیماران، اختلالات هیستریونیک و وسواس اجباری (23%) بود. بین بیماران و اعضای خانواده در اختلالات شخصیت سادیستی، اسکیزوتایپی، مرزی، افسرده، وابسته، ضد اجتماعی، منفی گرا، خودشکسته و پارانویید تفاوت معنی داری وجود داشت (05/0P<). اما در اختلالات وسواسی اجباری، هیستریونیک، اجتنابی، اسکیزویید و خودشیفتگی تفاوت معنی داری وجود نداشت (05/0P>).

    نتیجه گیری

    بر اساس یافته ها، میزان شیوع اختلالات شخصیت در بین بیماران روان پزشکی بستری بالاست. همچنین شیوع اختلالات شخصیت در بین اعضای خانواده بیماران روانپزشکی بستری در بیمارستان قابل توجه است.

    کلید واژگان: اختلال شخصیت, بیماران بستری روانپزشکی, خانواده}
    Alireza Ebrahimi, Farzad Akbarzadeh, Mohammad Sadeghi Bimorgh, Alireza Pirkhaefi *
    Introduction

    This study aimed to determine the prevalence of personality disorders among psychiatric inpatients and their non-inpatient family members. 

    Materials and Methods

    In this descriptive correlation study, 100 psychiatric patients hospitalized at the Ibn-e-Sina Psychiatric Hospital in Mashhad city-Iran, and 100 of their non-admitted family members were selected through random sampling. The research tool was the Millon Clinical Multiaxial Inventory-III (MCMI-III). The data were analyzed through descriptive statistics, T-test, and Mann-Whitney test.  

    Results

    The findings showed that the prevalence of personality disorders among hospitalized patients was 69%, and among their non-hospitalized family members was 63%. The most common disorders among the patients were depressive personality disorder (18%) and obsessive-compulsive disorder (16%), and among the family members of patients, histrionic and obsessive-compulsive disorders (23%). There were significant differences between patients and family members in sadistic, schizotypal, borderline, depressed, dependent, antisocial, negativistic, self-defeating, and paranoid personality disorders (P< 0.05). However, in obsessive-compulsive, histrionic, avoidant, schizoid, and narcissistic disorders, there were no significant differences (P> 0.05). 

    Conclusion

    Based on the findings, the prevalence rates of personality disorders among hospitalized psychiatric patients are high. Also, it is considerable that personality disorders are prevalent among family members of hospitalized psychiatric patients.

    Keywords: Family, Personality disorder, Psychiatric inpatients}
  • مینا شریفی، تورج سپهوند*
    زمینه و هدف

    عملکرد خانواده یک عامل مهم در روابط و سلامت خانواده است که می تواند توسط درمان رابطه کودک-والد بهبود یابد. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان رابطه کودک-والد بر عملکرد خانواده در مادران کودکان پیش دبستانی انجام شد.

    مواد و روش ها

    این پژوهش نیمه تجربی دارای طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل مادران کودکان پیش دبستانی شهر اصفهان در سال تحصیلی 1400-1399 بود. با استفاده از نمونه گیری تصادفی خوشه ای 60 نفر انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه 30 نفری آزمایش و کنترل تخصیص یافتند. ابتدا پیش آزمون در قالب پرسش نامه سنجش خانواده McMaster در مورد دو گروه اجرا شد. سپس گروه آزمایش به مدت ده جلسه در درمان رابطه کودک-والد شرکت کرد، اما گروه کنترل در لیست انتظار باقی ماند. بعد از تکمیل جلسات درمان، پس آزمون دو گروه نیز اجرا شد. داده ها با استفاده از آنالیز کوواریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شد.

    یافته ها

    نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیره نشان داد که ترکیب خطی ابعاد عملکرد خانواده در دو گروه به طور معناداری متفاوت بود (635/0=لامبدای ویلکز، 423/3=45،7F، 005/0=P). نتایج تحلیل کوواریانس های یک متغیره نیز به طور معناداری میانگین نمرات پایین تر (عملکرد بهتری) را در ابعاد حل مشکل (004/0=P)، ارتباط و درگیری عاطفی (001/0>P) در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل نشان داد.

    نتیجه گیری

    نتایج مطالعه حاضر نشان داد که درمان رابطه کودک-والد، درمانی موثر برای بهبود عملکرد خانواده است. توصیه می شود این درمان حتی اگر تنها با مشارکت یکی از والدین و کودکان آن ها اجرا شود، می تواند نتایج سودمندی برای کل خانواده داشته باشد.

    کلید واژگان: درمان رابطه, خانواده, عملکرد, مادران, پیش دبستانی}
    Mina Sharifi, Tooraj Sepahvand*
    Background and Objectives

    Family functioning is an important factor in relationships and health of family, which can be improved by Child Parent Relationship Therapy (CPRT). This study was conducted with the aim of determining the effectiveness of CPRT on family functioning in mothers of preschool children.

    Materials and Methods

    This quasi-experimental research had a pretest-posttest control group design. The statistical population was mothers of preschool children of Isfahan City in the academic year 2020-2021. Using the random cluster sampling, 60 people were selected and randomly assigned to experimental (n=30) and control (n=30) groups. First, the McMaster Family Assessment Device was performed as pretest across the two groups. Then, the experimental group participated in CPRT for ten sessions, but the control group remained on the waiting list. After completing treatment sessions, the posttest was also performed in two groups, and the collected data were analyzed using multivariate analysis of covariance (MANCOVA).

    Results

    The results of MANCOVA showed that the linear combination of dimentions of family functioning was significantly different between two groups (Wilks' lambda=0.635, F45,7=3.423, p=0.005). The results of univariate analysis of covariance also showed significantly lower scores (better functioning) in dimentions of problem solving (p= 0.004), communication, and affective involvement (p<0.001) in the experimental group.

    Conclusion

    The results of the current study suggested that Child Parent Relationship Therapy is an effective threatment for improving the family functioning. It is recommended that this treatment can have beneficial results for the whole family even if it is implemented with the participation of only one of the parents and their children.

    Keywords: Relationship therapy, Family, Function, Mothers, Preschool}
  • فریده حسین ثابت*
    مقدمه

    یکی از مهم ترین نگرانی های حیطه روانشناسی مدرسه، فهم چگونگی تلاش دانش آموزان برای رسیدن به موفقیت تحصیلی است.

    هدف

    پژوهش حاضر با هدف مقایسه جو عاطفی خانواده، انگیزش و سرزندگی تحصیلی در دانش آموزان ممتاز و عادی انجام شد.

    روش

    روش پژوهش علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری دانش آموزان پسر مقطع متوسطه اول مناطق 5، 18 و 22 شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 بود، که با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای تعداد 300 نفر از دانش آموزان این مناطق (هر گروه 150 نفر) انتخاب گردید. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه جو عاطفی خانواده هیل برن (1964)، مقیاس انگیزش تحصیلی هارتر (1980) و پرسشنامه سرزندگی تحصیلی مارتین و مارش (2008) استفاده شد. داده های پژوهش با آزمون خی دو، تحلیل رگرسیون و تی مستقل و از طریق نرم افزار SPSS نسخه 21 تحلیل گردید.

    یافته ها

    نتایج نشان داد بین دو گروه در متغیرهای جو عاطفی خانواده و مولفه های آن شامل محبت (0/001>P)، نوازش (0/002>P)، تایید کردن (0/003>P)، تجارب مشترک (0/003>P)، هدیه دادن (0/002>P)، تشویق کردن (0/001>P)، اعتماد (0/001>P) و احساس امنیت (0/002>P)، متغیر انگیزش تحصیلی (0/001>P) و سرزندگی تحصیلی (0/001>P) تفاوت معناداری وجود دارد و میانگین دانش آموزان ممتاز از گروه عادی بالاتر بود.

    نتیجه گیری

    در گروه دانش آموزان ممتاز جو عاطفی خانواده، میزان انگیزش و سرزندگی تحصیلی بالاتر از گروه عادی بود؛ بنابراین، تقویت روابط اعضای خانواده با دانش آموزان و قرار دادن برنامه های مهارتی با تاکید بر تقویت انگیزش و سرزندگی در دروس پرورشی مدارس می تواند بر موفقیت تحصیلی دانش آموزان موثر باشد.

    کلید واژگان: انگیزش, خانواده, عاطفه, سرزندگی, دانش آموز}
    Farideh Hosseinsabet*
    Introduction

    One of the most important concerns in school psychology is understanding how students strive for academic success.

    Aim

    The present study aimed to compare the family’s emotional climate, academic motivation, and academic buoyancy between excellent and average students.

    Method

    In this causal-comparative research, the statistical population consisted of male students in the first year of middle school in districts 5, 18, and 22 of Tehran, Iran, during the academic year 2021-2022. A multistage cluster sampling method was used to recruit 300 students (n=150 per group) from these districts. Data were collected using the Family Emotional Climate Questionnaire by Hill (1964), Harter's Academic Motivation Scale (1980), and Martin and Marsh's (2008) Academic Buoyancy Scale. The collected data were analyzed using Chi-square test, regression analysis, and independent t-test in SPSS-21.

    Results

    The results indicated a significant difference between the two groups in terms of the family’s emotional climate and its components, including love (P<0.001), caressing (P<0.002), approval (P<0.003), shared experiences (P<0.003), gift-giving (P<0.002), encouragement (P<0.001), trust (P<0.001), and sense of security (P<0.002). Additionally, there were significant differences between the two groups regarding the variables of academic motivation (P<0.001) and academic buoyancy (P<0.001), with the mean scores of excellent students being higher than those of the average group.

    Conclusion

    In the group of excellent students, the family’s emotional climate, academic motivation, and academic buoyancy were higher than those of the average group. Therefore; strengthening the relationship between family members and students, besides implementing skill development programs that focus on enhancing academic motivation and buoyancy in school education, can have a significant impact on the academic success of students.

    Keywords: Motivation, Family, Emotion, Happiness, Student}
  • مقدمه

     در دهه های اخیر خانواده و ثبات آن که به عنوان یک نهاد مهم اجتماعی محسوب می شود، تغییر چشمگیری داشته است.

    هدف

     این پژوهش به بررسی روند تغییرات ازدواج، فرزندآوری و طلاق در استان یزد بین سال های 1395 تا 1399 و بررسی تاثیر عوامل اجتماعی-اقتصادی بر وقوع طلاق می پردازد.

    مواد و روش ها

     یک مطالعه مقطعی در 2 فاز انجام شد. در فاز اول، مطالعه اکولوژیک به صورت روند زمانی برای بررسی تغییرات 5 ساله وقوع ازدواج، فرزندآوری و طلاق انجام و در فاز دوم عوامل موثر بر وقوع طلاق بررسی شد. برای فاز دوم مطالعه 600 نفر انتخاب شدند. 300 طلاق و 300 ازدواج بین سال های 1395 تا 1399 انتخاب شدند. برای یافتن عوامل مرتبط موثر بر وقوع طلاق از مدل رگرسیون لجستیک باینری استفاده شد.

    نتایج

     نتایج نشان دهنده روند کاهشی ازدواج (05/0 = p) و فرزندآوری (84/0 = p) و همچنین روند افزایشی طلاق (02/0 = p) در استان یزد بود. نتایج رگرسیون لجستیک نشان داد که تحصیلات دانشگاهی (001/0 > p، 430/0-116/0 :CI، 22/0 = OR) و شغل آزاد (03/0 = p، 934/0-255/0 :CI،     48/0 = OR) می تواند شانس وقوع طلاق را کاهش دهد. همچنین، افراد غیربومی (001/0 > p، 562/3-314/1 :CI، 1/2 = OR)، اختلاف سنی بیش از 10 سال (001/0 > p، 213/8-803/1 :CI، 8/3 = OR) و بزرگتر بودن زن نسبت به همسر خویش (001/0 > p، 848/5-981/1 :CI، 4/3 = OR) می تواند شانس وقوع طلاق را افزایش دهد.

    نتیجه گیری

     نتایج این مطالعه نشان داد که ترکیبی از ویژگی های اجتماعی-اقتصادی بر تحکیم نهاد خانواده تاثیر می گذارد.

    کلید واژگان: خانواده, ازدواج, فرزندآوری, طلاق, عوامل اجتماعی و اقتصادی}
    Nastaran Tavakolian, Mohammad Hassan Lotfi *, Moslem Taheri Soodejani, Farzan Madadizadeh, Foroozandeh Kalantari
    Background

    In recent decades, family and their stability as an important social institution have changed significantly.

    Objective

    This study aimed to investigate the marriage trends, childbearing, and divorce changes in Yazd province from 2016-2021 to estimate the effect of socioeconomic factors on divorce.

    Materials and Methods

    Cross-sectional study was done in 2 phases. In first phase, an ecological (time trend) was conducted to investigate the 5 yr trend in the occurrence of marriage, childbearing, and divorce, as well as the factors affecting the occurrence of divorce in second phase. For second phase of study 600 participants were selected. 300 divorce and 300 married applicants were chosen between 2016 and 2021. Binary logistic regression model was used to find the related factors affecting the occurrence of divorce.

    Results

    The results showed a declining marriage (p = 0.05) and childbearing trend (p = 0.84), as well as an increasing trend in divorces (p = 0.02) in Yazd. Logistic regression analysis showed that college education (OR = 0.22, CI: 0.116-0.430, p < 0.001) and being self-employed (OR = 0.48, CI: 0.255-0.934, p = 0.03) could reduce the odds of divorce. In addition, nonresidents (OR = 2.1, CI: 1.314-3.562, p < 0.001), with > 10-yr age differences (OR = 3.8, CI: 1.803-8.213, p < 0.001) or the woman being older than her husband (OR = 3.4, CI: 1.981-5.848, p < 0.001) could increase the odds of divorce.

    Conclusion

    Our results confirmed that a combination of socioeconomic characteristics affects the stability of family institutions.

    Keywords: Family, Marriage, Childbearing, Divorce, Socioeconomic factors}
  • مهتاب رضوی نژاد، مهسا السادات موسوی*
    مقدمه

    تربیت جنسی، اقدامی است که از دوران اولیه و ابتدایی زندگی انسان با هدف رشد متعادل و متناسب غریزه ی جنسی صورت میگیرد. پژوهش حاضر با هدف  تعیین چالش های تربیت جنسی کودکان از سوی خانواده، مدرسه وسایر نهاد های ذی ربط می باشد.

    روش ها

    این مطالعه مروری، با استفاده از کلمات کلیدی کودکان و خانواده و تربیت جنسی و مدارس در پایگاه های اطلاعاتی داخلی و خارجی  نظیر گوگل اسکولار ، مرکز اطلاعات جهاد دانشگاهی [1]، ساینس دایرکت [2]، مگیران [3]   طی سالهای 1395-1401 و 2016 الی 2022 میباشد که از 72 مقاله به دست آمده 17 مقاله مرتبط با دارا بودن معیار های ورود مورد بررسی قرار گرفت . لازم به ذکر است معیار های خروج مقاله  خارج از بازه ی زمانی و نامرتبط بودن در نظر گرفته شد. 

    یافته ها

    تربیت کودکان در عصر حاضر یکی از دغدغه های اصلی خانواده، مراکز آموزشی و مربیان می باشد . تربیت جنسی یکی از جنبه های مهم تربیت است که در کشور ایران مغفول مانده است از آنجا که مادران و مدارس و مربیان در آموزش این امر نقش مهمی را بر عهده دارند همواره با چالش های اساسی نظیر عدم پاسخ به سوالات جنسی ، نداشتن آگاهی، حجب و حیای کاذب ،  میل به حفاظت از معصومیت کودکان ، دسترسی به موبایل ؛ اینترنت و ماهواره و عدم دسترسی به کتابها و برنامه های آموزشی مناسب و... مواجه بوده اند اما متاسفانه مادران و مربیان آموزشی در برخورد با این چالشها از آگاهی و دانش کافی برخوردار نیستند.

    نتیجه گیری

    به طور کلی با توجه به اینکه تربیت جنسی یکی از مسایل مهم در تربیت کودکان محسوب می شود و همواره با چالش های زیادی روبه روست، از این رو نیازمند انجام تحقیقات زیاد در این زمینه و ایجاد برنامه های آموزشی و آموزش متناسب با فرهنگ ، اعتقادات و اخلاقیات برای کودکان ،خانواده و معلمان می باشد.بنابراین باید گام هایی اساسی در جهت تحلیل مشکلات و چالشها و سوالات در خانواده و جوامع امروزی برداشته شود.

    کلید واژگان: کودکان, خانواده, تربیت جنسی, مدارس}
    Mahtab Razavinejad, Mahsa Sadat Mousavi*
    Introduction

    Sexuality education is an action that takes place from the early stages of human life with the aim of balanced and proportional growth of sexual instinct. The purpose of this research is to determine the challenges of sexuality education of children by the family, school and other relevant institutions.

    Methods

    This is a review study, using the keywords of children and family and sexulity education and schools in domestic and foreign databases such as Google Scholar, SID, Science Direct, Magiran during the years 1395-1401 and 2016 to 2022, 72 articles obtained; 17 articles related to having the inclusion criteria were examined. It should be noted that the exclusion criteria of the articles were considered to be out of time and irrelevant.

    Findings

    Children's education is one of the main concerns of families, educational centers and teachers. Sexuality education is one of the important aspects of education that has been neglected, so mothers, schools and teachers play an important role in teaching this matter. basic challenges such as not answering sexual questions, lack of knowledge, the desire to protect the innocence of children, access to mobile, phones, Internet and satellite and lack of access to books and suitable educational programs have been faced, but unfortunately, mothers and educational trainers do not have enough awareness and knowledge to deal with these challenges.

    Conclusion

    In general, considering that sexuality education is considered one of the most important issues in children's education and always faces many challenges, therefore, it is necessary to conduct a lot of researches in this field and create educational programs that are appropriate to culture and beliefs for children, family and teachers. Therefore, basic steps should be taken to analyze the problems and challenges and questions in today's family and society.

    Keywords: Children, family, sexuality education, school}
  • طاهره نوری، راشن عبداللهی*، کوثر فهیمی
    مقدمه

    خانواده کادر درمانی در شرایط بحرانی کرونا ویروس آسیب های روانی بسیاری را تجربه می کنند. شناسایی و درمان شایع ترین آسیب های روانی خانواده کادر درمان و مکانیزم های دفاعی آنان می تواند به کاهش آسیب های روانی آنها کمک کند.

    روش

    این پژوهش از نظر هدف کاربردی و با رویکرد کیفی و با روش پدیدارشناسی تفسیری انجام شد. نمونه های پژوهش با انتخاب 22  نفر از خانواده کادر درمان با بهره گیری از نمونه گیری گلوله برفی و هدفمند به حد اشباع رسید. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه تلفنی تصویری استفاده شد. تجزیه و تحلیل مصاحبه ها با استفاده از روش تحلیل مضمون براساس مدل براون و کلارک (2006) صورت گرفت.

    یافته ها

    یافته های حاصل از مصاحبه ها در سه مضمون اصلی آسیب های روانی، مکانیزم های دفاعی بالغ و مکانیزم های دفاعی نابالغ استخراج و طبقه بندی شد.

    نتیجه گیری

    براساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گیری کرد که خانواده کادر درمانی تحت تاثیر شرایط بحرانی کرونا ویروس، انواع آسیبهای روانی را تجربه کرده اند و با توجه به مکانیزم های دفاعی آنان می بایستی در این زمینه تمهیدات لازم به کار گرفته شود.

    کلید واژگان: آسیب روانی, مکانیزم دفاعی, خانواده, کادر درمان, کرونا ویروس}
    TAHEREH NOORI, Rashin Shinabdollahi*, Kosar Fahimi
    Background

    The families of medical staff experience many psychological traumas in coronavirus crisis situations. Identifying and treating the most common family trauma's treatment staff and their defense mechanisms can help reduce their trauma.

    Method

    This research was conducted in terms of applied purpose and with a qualitative approach and interpretive phenomenological method. The research samples were saturated by selecting 22 members of the cadre family using targeted snowball sampling. Video telephone interviews were used to collect data. Interviews were analyzed using thematic analysis based on the model of Brown and Clark (2006).

    Results

     The findings of the interviews were extracted and classified into three main themes of psychological trauma, adult defense mechanisms and immature defense mechanisms.

    Conclusions

    Based on the findings of the study, it can be concluded that the family of medical staff under the influence of critical conditions of coronavirus, have experienced a variety of psychological damage and according to their defense mechanisms, the necessary measures should be taken in this regard

    Keywords: Psychological Injury, Defense Mechanism, Family, Treatment Staff, Coronavirus}
  • مجتبی طالبی، ثمینه بهادری جهرمی*، سید کورش سرورزاده، عبدالحمید دلشاد، رضا پریزاد طاسرانی
    زمینه و هدف

    یکی از مسائلی که در این سال ها مورد توجه قرار گرفته، کاهش فرزند آوری است. کاهش فرزند آوری در شهرها قابل توجه می باشد. هدف این تحقیق تببین اثرات وضعیت اقتصادی-اجتماعی بر کاهش فرزند آوری در جامعه و خانواده ایرانی بود.

    روش کار

    پژوهش حاضر با روش ترکیبی انجام گرفته است پژوهش دو جامعه آماری دارد. جامعه آماری بخش کیفی، افرادی است که به مراکز بهداشتی - درمانی استان فارس در سال 1401 مراجعه کردند و جامعه آماری بخش کمی کلیه زوجین بین 20 تا 45 ساله استان فارس است با فرمول کوکران و از طریق نمونه گیری خوشه ای چندمرحله اای انتخاب شده ااند و نمونه آماری بخش کیفی مراجعه کننده به مراکز بهداشتی- درمانی نیز به روش نمونه در دسترس انتخاب شدند. جمع آوری داده ها در بخش کمی از طریق پرسشنامه و در بخش کیفی از طریق مصاحبه عمیق انجام پذیرفت. تحلیل داده های کمی در بخش پرسشنامه با استفاده از نرم افزار spss  نسخه 23 انجام گرفته و در بخش (کیفی) مصاحبه های عمیق از طریق تحلیل محتوا و با شیوه کد گذاری انجام پذیرفت.

    یافته ها

    مقدار شاخص های پراکندگی متغیر وضعیت اقتصادی- اجتماعی، عبارت است از: مقدار میانگین: 9025/20 مقدار انحراف معیار: 30003/3 و مقدار واریانس: 890/10و مقدار دامنه تغییرات: 00/19.

    نتیجه گیری

    نتایج نشان می دهد در بین افراد ارزش ها و نگرش ها، برابری گرایی جنسیتی، وضعیت اقتصادی-اجتماعی، مذهب، نگرش قومیت ها، عدم رضایت از زندگی، مبهم بودن وضعیت آینده پیش رو، تحولات تربیتی و تجربه زیسته خانواده ها در کنش فرزندآوری آنها نقش داشته و احتمال فرزندآوری را کاهش داده اند.

    کلید واژگان: وضعیت اقتصادی-اجتماعی, فرزندآوری, جامعه, خانواده}
    Mojtaba Talebi, Samineh Bahadori Jahromi, Seyed Korosh Sarvarzadeh, Abdul Hamid Delshad, Reza Parizad Tasrani

    Background &

    Aims

    Society attaches special importance to giving birth to children and raising them. For this reason, it creates incentives and punishments to regulate this matter; despite this, the importance of birth does not end only at the level of society; at the micro level, i.e. family, having children is of fundamental importance for parents. Although the desire to have children is naturally placed in the human body. One of the issues that has received attention in these years is the reduction of childbearing. The decrease in having children in cities is significant. The purpose of this research was to explain the effects of socioeconomic status on the reduction of childbearing in Iranian society and family.

    Methods

    The present research has been conducted with a combined method. The research has two statistical associations. The statistical population of the qualitative part is the people who visited the health centers of Fars province in 1401, and the statistical population of the quantitative part is all couples between the ages of 20 and 45 in Fars province, the statistical population of the quantitative part is based on Cochran's formula and through cluster sampling. Multi-stages have been selected and the statistical sample of the qualitative section referring to health-treatment centers was also selected using the available sample method. Data collection was done in the quantitative part through questionnaires and in the qualitative part through in-depth interviews. In this research, the thematic analysis method is used to analyze the qualitative interview data, and descriptive statistics and inferential statistics are used to analyze the quantitative data. Considering that two types of data will be used in this research, data analysis will be used at both qualitative and quantitative levels. Quantitative data analysis was done in the questionnaire section using SPSS version 23 software, and in-depth interviews were conducted in the (qualitative) section through content analysis and coding methods.

    Results

    According to the significant value (sig) calculated between the two domains, which is equal to 0.000, and because this number is smaller than 0.05, therefore, there is a relationship between the two variables of socio-economic status and the reduction of childbearing in the society. There is a meaning. Also, according to the intensity of our obtained correlation, which is equal to 0.128, therefore, there is a negative correlation, with a weak intensity and with the opposite direction, between the two variables of economic-social status and the reduction of childbearing in the society; In this way, the more the socio-economic status of the people in the society declines, the decrease in childbearing in the society also increases. Based on this, the second hypothesis of the research is confirmed. The value of dispersion indices of the economic-social status variable is a Mean value: of 20.9025, Standard deviation value: of 3.30003, Variance value: 10.890, and Range of changes value: 19.00.

    Conclusion

    The results show that among people, values and attitudes, gender equality, socioeconomic status, religion, attitudes of ethnic groups, dissatisfaction with life, the ambiguity of the future situation, educational changes, and the living experience of families. They have Keywords Socio-Economic Status, Childbearing, Society, Family Received: 15/05/2023 Published: 22/07/202 ID247 http://rjms.iums.ac.irمجله علوم پزشکی رازی دوره ،30شماره ،4تیر 1402 Talebi M., et al. played a role in the act of having children and have reduced the possibility of having children. In the end, even though people are facing various risks and issues, they still have children because of their love and affection for the child and the survival of the generation. However, in the two ways of the dangers of childbearing and interest in children, they adopt the third way: reducing fertility. Traditional values and norms, contrary to the values of individualism, which have been increasing, have experienced a decreasing and decreasing trend and have faded in society, and this issue has caused fertility to be in a transitional and challenging period. Although fertility is the result of the normative and intentional reproductive behavior of people, today's Iranian society has suffered a paradox, because this behavior is promoted and encouraged by the common values and norms of childbearing in the society on the one hand. On the other hand, it is surrounded by the external social system. Is. Today, the spread of modernity and the prevalence of traditionalist approaches are like a double-edged sword, on the one hand, it brings the process of development and evolution of social institutions, and on the other hand, it creates unfortunate consequences, such as a change in the attitude towards childbearing, which has led to the transformation of the family institution. The attitude towards having children in this research is the negative view of the interviewees towards children, who consider having many children not as a source of pleasure and benefit, but as a source of expense. The basis of this assessment is the opinions, beliefs, and accepted values of the person about the consequences of not having children. Of course, attitudes do not individually determine fertility behaviors, but environmental situations and conditions are also effective. In other words, the decrease in childbearing results from systematic convergence and adaptation to the current society's cultural, social, and economic conditions. Several factors can be considered effective in reducing fertility. Elements such as economic disturbances, the high cost of family formation, the increase in the marriage age of young people and as a result the delay in fertility, employment, and education of women, the weakening of family ties, cultural changes, the introduction of modernization elements, etc., according to the findings of the research. present and in line with the macro population policies of the country, which calls for intervention and policy-making to increase fertility above the replacement level, and in order not to repeat trial and error like what was done before to increase the number of births and stop the downward trend of policy fertility were implemented, on this basis, it is suggested that before any policy in this field, the set of indicators and components that determine fertility behavior should be scrutinized and closely monitored by planners.

    Keywords: Socio-Economic Status, Childbearing, Society, Family}
  • زهرا پورسعید، محدثه محسن پور، لیلا قسیسین*

    هدف :

    زبان پریشی نوعی اختلال اکتسابی زبان است که می تواند کلیه بازنمایی های زبان (درک، بیان، خواندن و نوشتن) را تحت تاثیر قرار دهد. این اختلال، یک ناتوانی ارتباطی است که دارای اثرات طولانی مدت بر ابعاد مختلف زندگی افراد دارای زبان پریشی می باشد. شایع ترین علت زبان پریشی، سکته مغزی است. باتوجه به این که شیوع این اختلال در کشور ایران در حال افزایش است، شایسته است که کیفیت خدمات ارایه شده به این افراد را بهبود ببخشیم. برای رسیدن به این هدف لازم است که از وضعیت فعلی خدمات آگاه باشیم. شواهد نشان می دهند عوامل موثر بر ارایه خدمات گفتاردرمانی به افراد دارای زبان پریشی در کشورهای مختلف متفاوت است. بنابراین هدف از انجام این مطالعه این بود که موانع و تسهیل کننده های دریافت خدمات گفتاردرمانی از دیدگاه خانواده های این بیماران در کشور ایران مشخص شود.

    روش بررسی :

    مطالعه حاضر به صورت کیفی و با رویکرد تحلیل محتوا انجام شد. در این مطالعه با 12 نفر از خانواده های افراد دارای زبان پریشی، مصاحبه های فردی، نیمه ساختارمند و با سوالات باز انجام شد. این افراد با روش نمونه گیری مبتنی بر هدف برای شرکت در مطالعه انتخاب شدند. مصاحبه ها به صورت تماس صوتی از طریق واتساپ و یا تماس تلفنی اجرا شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش برنارد صورت گرفت. مدت مصاحبه با خانواده ها، به طور میانگین 25 دقیقه بود.

    یافته ها :

    موانع دریافت خدمات گفتاردرمانی از دیدگاه خانواده های دارای زبان پریشی، در 5 طبقه و 12 زیرطبقه و تسهیل کننده های دریافت خدمات در 5 طبقه و 13 زیرطبقه قرار گرفت. بین موانع و تسهیل کننده های شناسایی شده هم پوشانی وجود داشت. بنابراین عنوان های طبقه ها با هم یکسان و عبارت بودند از: عوامل موثر بر حضور مراجع در جلسات گفتاردرمانی، عوامل مربوط به بیمار، عوامل مربوط به محل درمان، عوامل مربوط به خانواده و عوامل مربوط به گفتاردرمانگر. همه شرکت کنندگان به مانع و تسهیل کننده ای مربوط به طبقه عوامل موثر بر حضور مراجع در جلسات گفتاردرمانی اشاره کردند. همچنین همه آن ها مانعی مربوط به بیمار و تسهیل کننده ای مربوط به خانواده را هم در دریافت خدمات گفتاردرمانی موثر دانستند.

    نتیجه گیری:

     با بررسی عوامل استخراج شده از صحبت های مصاحبه شوندگان، می توان با کمک افرادی که در این مسیر کمک کننده هستند، برای کاهش موانع و تقویت تسهیل کننده ها برنامه ریزی های لازم را انجام داد. بیشتر شرکت کنندگان، شدت بالای آسیب را مانع از دریافت درمان دانستند. همه آن ها اتفاق نظر داشتند که وجود یک منبع جهت اطلاع از خدمات گفتاردرمانی، دریافت این خدمات را تسهیل کرده است. با در نظر گرفتن موانع و تسهیل کننده ها افراد دارای زبان پریشی و خانواده های آن ها می توانند درمان مناسب تری را متناسب با شرایط خود دریافت کنند و کیفیت زندگی آن ها افزایش پیدا خواهدکرد.

    کلید واژگان: زبان پریشی, گفتاردرمانی, ایران, خانواده, تحقیق کیفی}
    Zahra Poursaeid, Mohaddeseh Mohsenpour, Leila Ghasisin*
    Objective 

    Aphasia is an acquired language disorder that can affect all representations of language (comprehension, expression, reading, and writing). This disorder is a communication disability that has a long-term effect on various aspects of the life of people with aphasia and their families. The most common cause of aphasia is stroke. The prevalence of this disorder is increasing in Iran. The evidence shows that the factors affecting the provision of speech therapy services to people with aphasia are different in various countries. Therefore, this study aimed to determine the barriers and facilitators of receiving speech therapy services from the perspective of the families of these people in Iran.

    Materials & Methods

    The study was conducted qualitatively with a content analysis approach. In this study, individual, semi-structured interviews with open-ended questions were conducted with 12 families of people with aphasia. Interviews were conducted by voice calls through WhatsApp or phone calls. Data analysis was done by Burnard’s approach. The duration of interviews with families was 25 minutes on average.

    Results

    Barriers to receiving speech therapy services from the perspective of families of people with aphasia were divided into five categories and twelve subcategories, and facilitators of receiving services were divided into five categories and thirteen subcategories. There was an overlap between the identified barriers and facilitators, so the titles of the categories were the same and included: factors affecting clients’ attendance in speech therapy sessions, factors related to the patient, factors related to the place of treatment, factors related to the family, and factors related to speech therapist. All the participants pointed out a barrier and a facilitator related to the category of factors affecting clients’ attendance in speech therapy sessions. Also, all of them found a barrier related to the patient and a facilitator related to the family to be effective in receiving speech therapy services.

    Conclusion

    By examining the factors extracted from the interviewees, it is possible to make the necessary plans to reduce the barriers and strengthen facilitators with the help of people who have responsibilities in this field. Most of the participants considered the high severity of the impairment a barrier to receiving treatment. All of them agreed that the existence of a source to inform about speech therapy services has facilitated receiving these services. By considering the barriers and facilitators, people with aphasia and their families can receive more appropriate treatment according to their conditions and their quality of life will increase.

    Keywords: Aphasia, Speech therapy, Iran, Family, Qualitative research}
  • رضا خدابخش، مهرداد نوابخش*، علیرضا کلدی، پروین سوادیان
    هدف

    با توجه به اینکه در آستانه تدوین برنامه هفتم توسعه هستیم، بررسی و آسیب شناسی برنامه های گذشته در مواجهه با مسایل خانواده و ارزیابی رویکرد اتخاذ شده، به منظور اصلاح فرایند تدوین هرچه کارشناسی تر برنامه هفتم حایز اهمیت است از این رو در مطالعه حاضر به تحلیل جامعه شناختی تاثیرات برنامه های پنج ساله توسعه بر نهاد خانواده؛ با تاکید بر آسیب های آن پرداخته شد.

    مواد و روش ها

    روش مطالعه حاضر کیفی و در آن از تحلیل محتوای کیفی استفاده شده است. جامعه آماری این مطالعه را اسناد رسمی و کتابخانه ای  و صاحب نظران تشکیل می دادند. نحوه انتخاب مبتنی بر روش نمونه گیری هدفمند بود و بر مبنای اشباع نظری 11 سند مرتبط با موضوع پژوهش بررسی و با 15 نفر مصاحبه شد. ابزار گردآوری اطلاعات چک لیست و مصاحبه بود است. در این مطالعه برای ارزیابی نتایج به دست آمده از معیارهای قابلیت اطمینان، اعتبار، قابلیت انتقال و تاییدپذیری استفاده شد. سرانجام تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش کدگذاری پیشینی (قیاسی) استفاده شد.

    یافته ها

    با تحلیل برنامه های اول تا ششم توسعه 5 مضمون اصلی حمایت از خانواده، فرزند آوری، حمایت از زنان سرپرست خانوار، اصلاح ساختار تصمیم ساز زنان و خانواده و حمایت از گروه های آسیب پذیر شناسایی شد. برنامه های توسعه از نظر محتوایی در ارتباط با نهاد خانواده ایرادات متعددی دارد و با ارزیابی مهم ترین شاخص های برنامه های توسعه مشخص شد طلاق روند افزایشی، فرزندآوری و به موازات آن ازدواج روند کاهشی داشته است.

    نتیجه گیری

    این نتیجه نشان از این دارد که برنامه های توسعه بر نهاد خانواده نه تنها اثر مثبت قابل توجهی نداشته اند بلکه به طور منفی بر نهاد خانواده موثر بوده اند.

    کلید واژگان: توسعه, خانواده, تغییرات خانواده, برنامه های توسعه, طلاق, ازدواج, کاهش فرزندآوری}
    Reza Khodabakhsh, Mehrdad Navabakhsh*, Alireza Kaldi, Parvin Savadian
    Purpose

    considering that we are on the verge of drafting the 7th development plan, it is important to examine and analyze past plans in the face of family issues and evaluate the adopted approach, in order to improve the process of drafting the 7th plan as expertly as possible, therefore, in the present study, Sociological analysis of the effects of five-year development plans on the family institution; It was discussed with emphasis on its damages.

    Materials and Methods

    The current study method is qualitative and qualitative content analysis is used in it. The statistical population of this study consisted of official and library documents and experts. The method of selection was based on purposeful sampling and based on theoretical saturation, 11 documents related to the research topic were examined and 15 people were interviewed. The tools for collecting information are checklists and interviews. In this study, the criteria of reliability, validity, transferability and verifiability were used to evaluate the obtained results. Finally, data analysis was done using a priori coding method.

    Findings

    By analyzing the 1st to 6th development programs, 5 main themes of family support, childbearing, support for women heads of the household, reforming the decision-making structure of women and families, and support for vulnerable groups were identified. In terms of content, development programs have many flaws in relation to the institution of the family, and by evaluating the most important indicators of development programs, it was found that divorce is on the rise, having children and, in parallel, marriage is on the decline.

    Conclusion

    This result shows that the development programs on the family institution not only did not have a significant positive effect, but also negatively affected the family institution.

    Keywords: Development, Family, Family Changes, Development Programs, Divorce, Marriage, Reduction of Childbearing}
  • سالار سیدمجیدی، کیوان صالحی *، یاسر مدنی، سمیه شاهمرادی
    زمینه

    همه افراد به دنبال این هستند که از زندگی خانوادگی و روابط میان فردی خود لذت ببرند و احساس رضایت مندی داشته باشند. پژوهش های زیادی نشان می دهند که خود تمایزیافتگی یکی از مهم ترین عناصر درون فردی و بین فردی در خانواده هاست که با سایر پدیده های روانی نیز در ارتباط است.

    روش کار

    این پژوهش با استفاده از روش اسنادی و به شیوه فراتحلیل با یکپارچه کردن نتایج حاصل از مطالعات مختلف انجام شده در حیطه پیش بینی کننده ها و پیامدهای خود تمایزیافتگی در خانواده های ایرانی انجام شد. به این منظور 33 مطالعه که واجد شرایط بود انتخاب و فراتحلیل روی آن ها صورت گرفت. داده ها از پنج پایگاه علمی گردآوری و در ادامه کار با استفاده از فهرست وارسی فراتحلیل انجام شد. پژوهش حاضر مبتنی بر 6205 نمونه و 33 اندازه اثر است.

    یافته ها

    یافته های این مطالعه نشان داد که میزان اندازه اثر پیش بینی کننده ها و پیامدهای خود تمایزیافتگی در خانواده های ایرانی معنادار است و همچنین نتیجه فراتحلیل مشخص کرد که میزان اندازه اثر کلی در این پژوهش معادل با 0/46 است و از نظر آماری در سطح معناداری 0/001 قرار دارد که مطابق با جدول کوهن بزرگ ارزیابی می شود.

    نتیجه گیری

    بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان گفت که خود تمایزیافتگی در جایگاه متغیرهای پیش بین و ملاک با ویژگی های مختلف روان شناختی در خانواده های ایرانی در ارتباط است.

    پیامدهای عملی

    نتایج مطالعه حاضر علاوه بر غنی سازی دانش بومی و راهنمایی برای پژوهش های آتی، شناخت جامع این سازه روان شناختی در بستر فرهنگی را فراهم کرده و همچنین می تواند پیامدهای عملی ویژه ای در جهت طراحی و تدوین پروتکل های درمانی مبتنی بر خود تمایزیافتگی با توجه به فرهنگ کشورمان داشته باشد.

    کلید واژگان: خود تمایزیافتگی, خانواده, خود متمایزسازی, فراتحلیل, مرور نظام مند}
    Salar Seyyed Majidi, Keyvan Salehi *, Yaser Madani, Somaye Shahmoradi
    Background

    Enjoying family life and interpersonal or marital relationships as well as feeling satisfied are among the main desires of every person. Numerous studies show that self-differentiation is one of the most important intrapersonal and interpersonal elements in families, especially in Iranian ones, which is also associated with other psychological phenomena.

    Methods

    This study was performed using the meta-analysis technique by integrating the results of various studies conducted in the field of consequences and preconditions of their differentiation in Iranian families. To this end, 33 eligible and acceptable studies were selected and meta-analyzed. Data collection was performed using a meta-analysis checklist. This study was based on 6205 samples and 33 sizes of effect.

    Results

    The findings indicated that the effect size of the predictors and consequences of self-differentiation in Iranian families had a large-sized average effect (r=0.46, SE=0.06,1, P<0.001).

    Conclusion

    Based on the findings, self-differentiation in the position of predictor and criterion variables was related to different psychological characteristics in Iranian families.

    Practical Implications

    The results of this study, in addition to enriching national science and knowledge and guiding future studies, provided a comprehensive understanding of this psychological characteristic in the cultural and social context. Also, it can have special practical consequences in designing and developing treatment protocols based on self-differentiation in families according to the culture of our country.

    Keywords: Differentiation of self, Family, Meta-analysis, Self-differentiation, Systematic review}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال