دیابت وابسته به انسولین
در نشریات گروه پزشکی-
سابقه و هدفمحدودیت های فراوان نوجوانان دیابتی موجب بروز واکنش های رفتاری منفی مانند پرخاشگری می شود که افزایش هموگلوبین گلیکوزیله آنان را در پی دارد. لذا بررسی مداخلاتی برای کاهش پرخاشگری و بهبود هموگلوبین گلیکوزیله این نوجوانان حایز اهمیت است. این مطالعه با هدف تعیین تاثیراجرای برنامه اصلاح شده آموزش جایگزین پرخاشگری (ART) بر میزان هموگلوبین گلیکوزیله نوجوانان مبتلا به دیابت وابسته به انسولین انجام گرفت.مواد و روش هاطی یک کارآزمایی بالینی 70 نوجوان دیابتی وابسته به انسولین مراجعه کننده به مرکز دیابت پارسیان مشهد به صورت دردسترس انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه مداخله (35 نفر) و کنترل (35 نفر) تقسم شدند. برنامه به مدت شش جلسه 5/ 1 تا دو ساعته در فواصل پنج روز از یکدیگر در گروه های 8 تا 10 نفره در محل دانشکده پرستاری و مامایی مشهد برگزار گردید. آزمایش هموگلوبین گلیکوزیله قبل از مداخله و دو ماه پس از اتمام مداخله انجام شد. داده ها با استفاده از نسخه 5/ 11 نرم افزارآماری SPSS و آزمون های آماری تی مستقل و تی زوجی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.یافته هادر این مطالعه میزان هموگلوبین گلیکوزیله نوجوانان مبتلا به دیابت قبل از مداخله در دو گروه تفاوت معنی داری نداشت (457 /0=p)، امادر مرحله بعداز مداخله میزان هموگلوبین گلیکوزیله به طورمعنی داری در گروه مداخله (8/ 7±1 /4) نسبت به گروه کنترل (9/ 6±1/ 5) کاهش داشت (017/ 0 >p).استنتاجبرنامه اصلاح شده ART می تواند بر کاهش هموگلوبین گلیکوزیله نوجوانان دیابتی وابسته به انسولین اثربخش باشد. اجرای این برنامه به عنوان بخشی از درمان و مراقبت جامع دیابت توصیه می شود.
کلید واژگان: آموزش جایگزین پرخاشگری، هموگلوبین گلیکوزیله، نوجوان، دیابت وابسته به انسولینBackground andPurposeAdolescents with diabetes are faced with some constraints and may show some negative reactions such as aggressive behavior. These behaviors increase the level of glycosylated hemoglobin in these patients. It is important to assess some interventions that reduce aggression and improve glycosylated hemoglobin level in diabetic adolescents. This study aimed at determining the effect of implementation of the modified aggression replacement training program (ART) on glycosylated hemoglobin levels in adolescents with insulin-dependent diabetes.Materials And MethodsA clinical trial was conducted in 70 adolescents suffering insulin-dependent diabetes attending Parsian Diabetes clinic in Mashhad, 2014. They were divided into two groups: a control (n= 35) and intervention (n= 35) group. The intervention program comprised five sessions of 1.5-2 hours. The sessions were held at five days intervals and each group consisted of 8-10 individuals. Glycosylated hemoglobin tests were performed before the intervention and two months later. Data was analyzed in SPSS by student t-test and Chi-square test.ResultsBefore the intervention the glycosylated hemoglobin levels were not significantly different between the two groups (P=0.457). But in post-intervention phase, the glycosylated hemoglobin levels decreased significantly in intervention group (8.7±1.4) compared to the control group (9.6±1.5) (P<0.017).ConclusionThe modified ART could be effective in reducing glycosylated hemoglobin levels in adolescents with insulin-dependent diabetes. Therefore, it is recommended as part of a comprehensive treatment for diabetes.Keywords: Aggression replacement training, glycosylated hemoglobin, adolescent, insulin, dependent diabetes -
مقدمه
خودکارآمدی عامل حیاتی کنترل دیابت در نوجوانان مبتلا به دیابت وابسته به انسولین می باشد. واکنش های رفتاری منفی مانند پرخاشگری از جمله عوامل تاثیرگذار بر خودکارآمدی می باشد. بنابراین، بررسی مداخلاتی برای کاهش پرخاشگری و ارتقای خودکارآمدی آنان ضروری می باشد.
هدفتعیین اثربخشی برنامه اصلاح شده آموزش جایگزین پرخاشگری بر خودکارآمدی نوجوانان مبتلا به دیابت وابسته به انسولین.
روشدر این کارآزمایی بالینی 70 نوجوان دیابتی وابسته به انسولین مراجعه کننده به مرکز دیابت پارسیان مشهد در سال 1393 به طور تصادفی به دو گروه مداخله و شاهد تقسیم شدند. برنامه مداخله آموزشی که شامل سه بعد کنترل خشم، مهارت های اجتماعی و استدلال اخلاقی می باشد به مدت 6 جلسه 2-5/ 1 ساعته اجرا شد. فواصل جلسات از یکدیگر 5 روز بود؛ که در قالب گروه های 8 تا 10 نفره برگزار گردید. پرسشنامه استاندارد خودکارآمدی مدیریت دیابت وابسته به انسولین (Insulin Diabetes Management Self-efficacy Scale) قبل از مداخله و دو ماه پس از اتمام مداخله تکمیل گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 5/ 11 و آزمون های تی مستقل و تی زوجی تحلیل شد.
یافته هاخودکارآمدی نوجوانان مبتلا به دیابت قبل از مداخله در دو گروه تفاوت معناداری نداشت؛ آزمون تی مستقل نشان داد در مرحله بعد از مداخله میانگین نمره خودکارآمدی شرکت کنندگان به طور معناداری در گروه مداخله (1/ 11±0/ 49) نسبت به شاهد (5/5±7/ 33) افزایش داشت (p<0.001).
نتیجه گیریبرنامه اصلاح شده آموزش جایگزین پرخاشگری می تواند بر ارتقای خودکارآمدی نوجوانان مبتلا به دیابت وابسته به انسولین اثربخش باشد. اجرای این برنامه به عنوان بخشی از درمان و مراقبت جامع دیابت توصیه می شود.
کلید واژگان: آموزش جایگزین پرخاشگری، خودکارآمدی، نوجوان، دیابت وابسته به انسولینBackgroundSelf-efficacy is a crucial factor in controlling adolescents with insulin-dependent diabetes mellitus (IDDM). Subsequently the negative behavioral reactions such as aggression adversely affect on self-efficacy. Therefore، interventions are essential to reduce the aggression and to improve the self- efficacy in these patients.
AimTo determine the efficacy of the modified «aggression replacement training» program on self-efficacy of adolescents with insulin-dependent diabetes.
MethodsIn this clinical trial، 70 adult subjects with IDDM who were referred to Parsian Diabetes clinic of Mashhad in 2014 were divided into two groups of intervention and control. The intervention program، including three aspects including: anger control training، social skills training and moral reasoning training was performed in five sessions، each 1. 5-2 hours. A five-day interval was between the sessions and each group consisted of 8-10 individuals. The self-management standard questionnaire of “insulin-dependent diabetes management self-efficacy scale (IDMSE)” was filled before the intervention and two months afterwards. Data were analyzed using SPSS version 11. 5 with paired and Independent t-tests.
ResultsIn this study، 38. 5 and 61. 5 percent of the subjects were boys and girls، respectively with total mean age of 15. 9±2. The self-efficacy of the subjects before the intervention was not significantly different within the groups (p=0/57). Nevertheless in post-intervention assessment، the self-efficacy of the Intervention group significantly increased (49. 0±11. 1) compared to the control group (33. 7±5. 5) (p<0. 001).
ConclusionOur findings revealed the modified aggression replacement training programs can be effective in improving the self-efficacy of adolescents with insulin-dependent diabetes mellitus. Therefore، the implementation of the program is recommended as part of comprehensive treatment programs for management of IDDM.
Keywords: Aggression replacement training, Self, efficacy, Adolescent, Insulin, dependent diabetes -
زمینه و هدف
سندرم Wolfram یا Didmoad یک بیماری نادر نورودژنراتیو اتوزومال مغلوب است که همراه با بیماری های دیابت قندی، دیابت بیمزه، آتروفی عصب اپتیک، کاهش شنوایی حسی – عصبی و مشکلات ادراری و عصبی همراه می باشد. مورد: گزارش حاضر مربوط به خانم 24 ساله ای است که از سن 10 سالگی دچار دیابت وابسته به انسولین و از سن 20 سالگی دچاردیابت بی مزه شده است و عفونت های مکرر ادراری وکاهش شنوایی واختلالات دیگر را ذکر می کند.
نتیجه گیریکنترل قند خون در کنترل مناسب دیابت نوع 1 و انجام فوندوسکوپی در تشخیص آتروفی عصب بینایی در این سندرم مهم بوده و با تامین وسایل کمک شنوایی و کمک بینایی، کیفیت زندگی این بیماران بهبود می یابد.
کلید واژگان: کم شنوایی حسی - عصبی، دیابت بی مزه، دیابت وابسته به انسولین، سندرم ولفرامBackgroundWolfram syndrome is a rare neurodegenerative autosomal recessive disorder. That occurs in association with diabetes mellitus، diabetes insipidus، and optic nerve atrophy، hearing loss، urinary tract infection and nervous complication. Case: The present report belong to a 24 years old girl who was effected by diabetes mellitus in 10 years old & has been effected by Diabetes insipidus، recurrent UTI، hearing loss and other type of disorders in 20 years old.
ConclusionStrict control of blood glucose and regular fundoscopy، for early detection of optic atrophy are important. Step in management of this syndrome and quality of life is improved with hearing and vision aid tools.
Keywords: Deafness, diabetes insipidus, diabetes mellitus, Wolfram syndrome -
سندرم ولفرام، یک اختلال نادر نورودژنراتیو با توارث اتوزومال مغلوب است. در صورت بروز دیابت غیر اتوایمیون وابسته به انسولین در سن زیر شانزده سال همراه با آتروفی عصب بینایی دوطرفه، این بیماری باید مد نظر باشد. سایر اختلالاتی که در این سندرم دیده می شوند شامل: دیابت بی مزه، کاهش شنوایی حسی- عصبی، مشکلات سیستم ادراری و عصبی است.
گزارش حاضر مربوط به دختری 13 ساله است که از سن 4 سالگی، دچار دیابت تیپ یک شده و سابقه عفونت های مکرر، بی اختیاری ادراری و نارسایی پیشرونده کلیوی داشته است. در افتالموسکوپی، آتروفی دوطرفه عصب اپتیک مشهود بود؛ همچنین بیمار، کاهش شنوایی حسی- عصبی دوطرفه، دیابت بی مزه، مثانه نوروژنیک، کوتاه قدی و تاخیر بروز صفات ثانوی جنسی داشته است.
کلید واژگان: سندرم ولفرام، دیابت وابسته به انسولین، آتروفی اپتیک، کاهش شنوایی حسی، عصبیWolfram syndrome is a neurodegenerative autosomal recessive disorder. The occurrence of the disease should be suspected if non-autoimmuneinsulin-dependent diabetes occurs in an under-sixteen year old person having bilateral optic nerve atrophy. Diabetes insipidus (DI), neurosensory deafness, urinary track disorders, and nervous system complications are also seen in this disorder. The current report presents a 13-year-old female patient with diabetes mellitus type I (since age 4) along with recurrent urinary infection and enuresis and progressive renal failure (since age 10). Bilateral optic atrophy was evident on fondues examination. The patient also had diabetes insipidus, neurosensory deafness, neurogenic bladder, short stature, combined with delayed sexual maturity.Keywords: Wolfram Syndrome, Diabetes mellitus, Neurosensory deafness -
مقدمه
در دیابت تیپ I شیوع بیماری سلیاک افزایش می یابد و اهمیت بالینی همراهی سلیاک و دیابت تیپ یک در این است که هرچند اسهال آبکی بدون شواهدی از سوء جذب در بیماران مبتلا به دیابت شایع است، در صورت مشاهده این نشانه ها باید وجود بیماری سلیاک ارزیابی شود.
روش کاراین مطالعه یک مطالعه مقطعی توصیفی بوده که بر 87 مورد بیمار شناخته شده دیابت تیپ I بزرگسال مراجعه کننده به کلینیک غدد بیمارستان قائم (عج) در سال 1384-1387 انجام شده است.در صورت وجود معیارهای ورود به مطالعه، بیماران از جهت tTG-IgA بررسی شده و در صورت مثبت بودن، جهت آندوسکوپی و انجام بیوپسی به مرکز آندوسکوپی بیمارستان قائم(عج) معرفی شدند. اطلاعات به دست آمده با استفاده از نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شده است.
نتایجدر این تحقیق مجموعا 87 بیمار دیابت تیپ I با میانگین سنی 78/19 با حد اقل 15 سال و حداکثر 30 سال تحت مطالعه قرار گرفتند که 41 نفر مرد (1/47%) و 46 نفر زن (9/59%) بودند. 28 نفر (2/32%) tTG-IgA مثبت داشتند که تحت آندوسکوپی و بیوپسی قرار گرفتند. در کل 9 نفر از این 28 بیمار با سرولوژی مثبت که 3/10% از کل بیماران مورد مطالعه است، مبتلا به سلیاک بودند. 24 نفر (6/27%) مبتلا به اسهال و یا درد شکمی و 63 نفر (4/72%) بدون اسهال و یا درد شکمی بودند.
نتیجه گیریشیوع بیماری سلیاک در نواحی مختلف جغرافیایی متفاوت می باشد. شیوع سلیاک اسپرو در بیماران مبتلا به دیابت تیپ یک در شرق کشور 3/10% است واین ضرورت screening را در تمامی بیماران مبتلا به دیابت تیپ یک گوشزد می کند.
کلید واژگان: آنتی بادی ضد ترانس گلوتامیناز بافتی، اسپروی سلیاک، دیابت وابسته به انسولینIntroductionThe prevalence of celiac sprue increases in patients with IDDM. This relation between type I diabetes mellitus and celiac sprue is important with respect to too presence of diarrhea in both diseases. When a patient with type I diabetes mellitus complains from diarrhea, physician should be alert about the presence of celiac sprue and may need to do some workup to rule out celiac sprue.
Materials And MethodsThis is a cross sectional and discretional study. There were 87 type I diabetes mellitus patients referred to endocrine clinic of Mashhad Qaem hospital between1384-1387. According to inclusion criteria each patient referred to selected laboratory for checking tTG-IgA Antibody, and if it was positive she or he referred to endoscopy ward of Qaem hospital for doing endoscopy and taking biopsy from distal part of the second potion of duodenum.
ResultsIn this study, 87 patients with type I diabetes mellitus having the mean age of 19.78 years (lower limit of 15 and upper limit of 30) were under study (41 males and 46 females). Positive anti tTG-IgA antibody reported for 28 patients (32.2%). There were 9 individuals with biopsy proven celiac sprue in these 87 patients (10.3%). Also 24 persons (27.6%) suffered from diarrhea and or abdominal pain among 87 patients.
ConclusionPrevalence of celiac sprue is different in different geographical areas. This prevalence in type I diabetic patients in east of Iran was about 10.3%. This study shows the necessity of screening among patients with type I diabetes mellitus.
Keywords: Celiac sprue, type I diabetes mellitus, tTG, IgA antibody -
مقدمهدیابت یکی از مهمترین بیماری های طبی در بارداری می باشد و هموگلوبین گلیکوزیله میزان متوسط گلوکز خون در طی 8-4 هفته قبل از اندازه گیری در این بیماران را نشان می دهد. در مطالعات مختلف ارتباط قابل ملاحظه ای بین میزان هموگلوبین گلیکوزیله و میزان عوارض مختلف بارداری مشاهده شده است. مطالعه حاضر با هدف بررسی سرنوشت مادر، جنین و نوزاد در ارتباط با میزان متوسط هموگلوبین گلیکوزیله در زنان مبتلا به دیابت وابسته به انسولین انجام شد.روش کاراین مطالعه آینده نگر در سال 1383 بر روی 31 زن مبتلا به دیابت وابسته به انسولین در مرکز تحقیقات دیابت خراسان انجام شد. ابتدا مشخصات فردی و سوابق مامایی شرکت کنندگان ثبت شد. میزان هموگلوبین گلیکوزیله مادران در سه نوبت (سه ماهه اول، دوم و سوم بارداری) اندازه گیری و افراد بر اساس میزان متوسط هموگلوبین گلیکوزیله به چهار گروه تقسیم شدند. عوارض جنینی و نوزادی شامل سقط جنین، ناهنجاری های مادرزادی، ماکروزومی، مرده زایی، هیپوکلسمی، هیپوگلیسمی، دیسترس تنفسی جنین و همچنین عوارض مادری شامل پره اکلامپسی، پلی هیدروآمنیوس، زایمان پیش از موعد، بروز رتینوپاتی دیابتی در طی بارداری و روش زایمان تعیین و ثبت شد. ارتباط بین عوارض جنینی، نوزادی و مادری با میزان متوسط هموگلوبین گلیکوزیله با استفاده از نرم افزار آماری SPSS (نسخه 5 /11) و آزمون تی دانشجویی مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. مقادیر p کمتر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد.یافته هامیانگین سنی مادران 5/24 سال بود که 9/41% از آنان نخست باردار بودند. متوسط هموگلوبین گلیکوزیله در 9/41 درصد از افراد مساوی و یا بیشتر از 10% بود و تنها در 9/12 درصد از آنان در محدوده طبیعی و بین 6/7% - 6/4% قرار داشت. بین میزان متوسط هموگلوبین گلیکوزیله و بروز عوارض مادری و جنینی شامل سقط، مرده زایی، ماکروزومی، ناهنجاری مادرزادی، دیسترس تنفسی جنین و همچنین پره اکلامپسی، پلی هیدروآمنیوس، زایمان پیش از موعد و بروز رتینوپاتی دیابتی ارتباط معنی داری وجود نداشت، اما بیشتر این عوارض با هموگلوبین گلیکوزیله بالاتر از 10% همراه بود. تنها بروز دیسترس تنفسی جنین با میزان هموگلوبین گلیکوزیله در محدوده نرمال وجود داشت. اما بین بروز زایمان پیش از موعد و هموگلوبین گلیکوزیله ارتباط معنی داری وجود داشت (0/034=p). عارضه هیپوکلسمی هم در هیچ یک از نوزادان متولد شده مشاهده نشد.نتیجه گیریبروز عوارض مادری، جنینی و نوزادی به جز هیپوکلسمی و دیسترس تنفسی جنین با هموگلوبین گلیکوزیله بالاتر از نرمال همراه بود. اما بین بروز زایمان پیش از موعد و میزان هموگلوبین گلیکوزیله ارتباط معنی داری وجود داشت.
کلید واژگان: دیابت وابسته به انسولین، عوارض جنینی، عوارض مادری، عوارض نوزادی، هموگلوبین گلیکوزیلهIntroductionDiabetes is one of most important medical diseases in pregnancy and value of Glycosylated hemoglobin A1C (HbA1c) showed mean of blood glucose in 4-8 weeks ago in these patients. In different studies significant relation were seen between HbA1c and incidence of complications in pregnancy. Aim of this study is to investigate correlation of maternal, perinatal, and neonatal outcomes with mean of HbA1c in insulin dependent diabetic women.MethodsThis prospective study was performed on 31 insulin dependent diabetic women who cared in Khorasan diabetic research center in year 2004. First demographic characteristic and obstetrical history of participations recorded. Value of HbA1C was measured in three trimesters of pregnancy and subjects divided into four groups based on mean of HbA1C. Fetal and neonatal complications include abortion, congenital malformations, macrosomia, fetal death, hypocalcaemia, hypoglycemia, respiratory distress and so maternal complication include pre eclamsia, polyhydroamnios, preterm labor, retinopathy and type of delivery were studied. Relation between mean of HbA1c and maternal, perinatal and neonatal outcomes statistical analyzed by using SPSS software version 11.5 and t-test. P value less than 0.05 considered significant.ResultsMean of maternal age was 24.5 years that 41.9% women were primigravid. About half of participations (41.9%) had HbA1C equal or higher than 10% and only in 12.9%, HbA1C was in normal range (4.6%-7.6%). There were not significant relation between mean value of HbA1C and maternal and fetal complications including abortion, fetal death, macrosomia, congenital malformation, respiratory distress and so preeclampsia, polyhydroamnios and retinopathy but most of these complications were accompanied with HbA1C higher than 10%. Only respiratory distress syndrome was accompanied with normal value of HbA1C. Relation between preterm labor and HbA1C was significant. (p=0.034). No hypocalcemia was seen in any of neonates who were born of these women.ConclusionIncidence of fetal, neonatal and maternal complications except hypocalcemia and respiratory distress was related to level of HbA1C more than normal. But relation between preterm labor and level of HbA1C was significant.Keywords: Fetal complications, Glycosylated hemoglobin A1C, Insulin dependent diabetes, Neonatal complications, Maternal complications -
مقدمه
دیابت از بیماری هایی است که سیستم های مختلف بدن، از جمله مخاط دهان را درگیر می کند. در رابطه با شیوع انواع ضایعات مخاطی دهان در بیماران مبتلا به دیابت، توافق نظر وجود ندارد. لذا بر آن شدیم تا بررسی بیشتری در این زمینه انجام دهیم. هدف از این مطالعه بررسی ضایعات پاتولوژیک بافت نرم در دهان بیماران دیابتی و همچنین بررسی سوزش و خشکی در دهان این بیماران به تفکیک نوع دیابت و وضعیت کنترل دیابت می باشد.
روش بررسیاین مطالعه به روش توصیفی تحلیلی با معاینه ی دهان 468 بیمار دیابتیک شناخته شده مراجعه کننده به درمانگاه غدد در تابستان سال 1384 صورت گرفت. اطلاعات دموگرافیک بیماران به همراه اطلاعاتی از بیماری های سیستمیک همراه، میزان HbA1C و طول مدت ابتلا در پرسشنامه از پیش تهیه شده ثبت گردید. با انجام معاینات بالینی ضایعات بافت نرم و انواع ضایعات قارچی مشخص گردید. جهت اندازه گیری سوزش دهان در افراد شاکی از روش VAS استفاده شد و خشکی دهان آنها به صورت سابژکتیو توسط سوالات از پیش استاندارد شده بررسی شد. اطلاعات آماری توسط نرم افزار SPSS Ver10 و با استفاده از آزمون مجذور کای وLogistic Regression test انجام شد.
نتایج34 بیمار مبتلا به دیابت نوع I و 434 بیمار مبتلا به دیابت نوع II بودند، (میانگین سنی 77/984/47 سال). فراوانی کل ضایعات کاندیدایی در این بیماران 4/15% بود که به ترتیب: استوماتیت ناشی از دنچر 3/5%, انگولارکیلیتیس 1/4%، مدیان رومبوئید گلوسیتیس 5/1% آتروفی پاپی های زبان 5/4% بوده است. فراوانی کلی ضایعات غیر وابسته به کاندیدا 1/20% بود که شامل زبان شیاردار 5/10%, زبان جغرافیایی 9/7% لیکن پلان 7/1% بود. 2/6% از بیماران از سوزش دهان شکایت داشتند. که میانگین سوزش اندازه گیری شده 98/148/3 می باشد. 6/15% افراد از خشکی دهان شکایت داشتند در آزمون رگرسیون لجستیک نوع دیابت بر روی استوماتیت دنچر, ترک گوشه لب و آتروفی پاپی زبان و سطح HbA1C بر روی ترک گوشه لب، سوزش و خشکی دهان و همچنین طول مدت بیماری بر روی سوزش و خشکی موثر بوده است(P
کلید واژگان: ضایعات دهان، دیابت وابسته به انسولین، دیابت غیر وابسته به انسولین، سوزش دهان، خشکی دهانIntroductionDiabetes can affect organs including the oral mucosa. There is a disagreement about the prevalence of oral mucosal disease in diabetic patients. We therefore decided to investigate more about that. The aim of this study was to determine the prevalence of soft tissue pathologies by assessing burning mouth and xerostomia in diabetic patients on the basis of type of diabetes and control status of diabetes.
MethodsThis descriptive, analytic study was done by visiting 486 known diabetic patients who were referred to the Endocrine Clinic in summer of 2005. Their demographic information with history of systemic diseases accompanied by the amount of HbAIC and duration of disease was recorded in their questionnaire. Diagnosis of oral lesions was done by clinical examination. Burning mouth was assessed by visual analog scale in persons who suffered and subjective xerostomia was evaluated by standard questionnaire. Data collection was done by software SPSS 10, and statistical analysis was done by X2 and logistic regression test.
ResultsIn this study, 34 patients were type I and 434 were type II patients with mean age of 47.84±9.77 years. Frequency of all candidasis lesions was 15.4% which included denture stomatitis 5.3%, angular cheilitis 4.1%, median rhomboid glossitis 1.5%and papillary atrophy of tongue 4.5%. Frequency of non-candidal lesions was 20.1%, which included fissured tongue 10.5%, geographic tongue 7.9% and lichen planus 1.7%. 6.2% of patients suffered from glossodyna. 15.6% of patients had xerestomia. By logistical regression test, we found that type of diabetes affects denture stomatitis, angular cheilitis, tongue atrophy and amount of HbA1c.
ConclusionAll of the pathologies were greater in type I than type II diabetes patients. Level of HbA1c had an important role in appearance of oral lesions and level changes can cause problems in the mouth. Thus, patients should maintain their oral hygiene and control their glucose regularly
Keywords: Oral lesions, IDDM, NIIDM, Burning mouth, Xerostomia -
مقدمهدیابت وابسته به انسولین یا دیابت نوع 1 جزء بیماری های خود ایمن می باشد. فاکتورهای ژنتیکی از جمله برخی از ژن های کد کننده آنتی ژن های لکوسیتی در استعداد ابتلا به آن دخالت دارند. البته ارتباط بین دیابت و نوع آنتی ژن های لکوسیتی، به جمعیت (نژاد) مورد مطالعه بستگی دارد. هدف از این مطالعه تعیین آنتی ژن های لکوسیتی است که در استعداد ابتلا به دیابت وابسته به انسولین در جمعیت این منطقه جغرافیایی (اراک) نقش دارند.روش کاردر این مطالعه توصیفی که در آن از روش نمونه گیری آسان استفاده شده است، فراوانی آنتی ژن های لکوسیتی کلاس I وII در سال 1382 در31 بیمار مبتلا به دیابت وابسته به انسولین (مراجعه کننده به کلینیک دیابت بیمارستان ولیعصر اراک) و 57 فرد سالم با زمینه نژادی و جغرافیایی مشابه، با روش میکرولیمفوسیتوتوکسیسیتی مورد بررسی قرار گرفت.نتایجنتایج نشان داد که فراوانی آنتی ژن های لکوسیتی (P<0.04) A2، (P<0.05) B21، (P<0.01) DR3 و (P<0.01) DQ2 در بیماران مبتلا به دیابت وابسته به انسولین در مقایسه با گروه کنترل به طور معنی داری بیشتر است. در مقابل فراوانی آنتی ژن های (P<0.04) DR2، (P<0.05) DR2 و (P<0.05) B53 در گروه کنترل بیشتر از بیماران دیابتی بود.نتیجه گیریبین بروز آنتی ژن های لکوسیتی A2، A3، B21، DR3 و DQ2 و استعداد ابتلا به دیابت به طور مستقل ارتباط مثبت وجود دارد و خطر نسبی ابتلا به دیابت در افراد واجد این آنتی ژن ها بالا است. آنتی ژن های DR2، DR7 و B53 ممکن است در جلوگیری از ابتلا به دیابت وابسته به انسولین در جامعه مورد مطالعه دخالت داشته باشند.
کلید واژگان: دیابت وابسته به انسولین، آنتی ژن های لکوسیتی انسانیIntroductionInsulin dependent diabetes mellitus (IDDM) or type 1 diabetes is created by autoimmune destruction of insulin-producing beta cells of the pancreas in genetically susceptible individuals. The relationship between human leukocyte antigens (HLA) associated factors and susceptibility to IDDM disease, was reported by several investigators. Association with different HLA types depends also on the studied populations. The aim of the present study was to determine HLA antigens which represent a high susceptibility to develop the IDDM disease in this area.Materials And MethodsIn this study, the prevalence of HLA class-I and II antigens has been determined in 31 Arakian patients with IDDM and 57 normal healthy controls with similar ethnic background and from the same geographical area. The typing of HLA antigens was carried out using standard microlymphocytotoxicity method.ResultsA significantly higher frequency of HLA-A2, A3, B21, DR3 and DQ2 were found in IDDM cases compared to the controls. In contrast, HLA-DR2, DR7 and B53 were represented at a somewhat higher frequency in controls compared to the IDDM patients.ConclusionThese results indicate that HLA-A2, A3, B21, DR3 and DQ2 antigens contribute to susceptibility to IDDM independently and HLA-DR2, DR7 and B53 antigens maybe associated with prevention of IDDM in Arakian patients.Keywords: Insulin dependent diabetes mellitus, human leukocyte antigens -
تاثیر سن حاملگی در زمان شروع مراقبتهای دوران بارداری بر بروز ناهنجاری های مادرزادی در نوزادان مادران مبتلا به دیابت وابسته به انسولین مراجعه کننده به مرکز تحقیقات دیابت خراسان (1383-1379)هدفهدف از این مطالعه بررسی میزان بروز ناهنجاری های مادرزادی در زنان مبتلا به دیابت وابسته به انسولین در ارتباط با سن حاملگی در زمان شروع مراقبتهای دوران بارداری می باشد.روش مطالعهاین مطالعه به طور آینده نگر بر روی 92 زن باردار مبتلا به دیابت وابسته به انسولین که جهت مراقبتهای دوران بارداری به مرکز تحقیقات دیابت خراسان از تاریخ مهرماه 1380 لغایت مهرماه 1383 مراجعه کرده بودند، انجام شده است. اطلاعات لازم در مورد ارتباط عوامل مختل با بروز ناهنجاری های مادرزادی در فرزندان متولد شده، جمع آوری و با استفاده از آزمون دقیق فیشر و آزمون مقایسه نسبتها مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.نتایجبه طور کلی 92 زن حامله مبتلا به دیابت وابسته به انسولین به منظور مراقبتهای دوران بارداری در مرکز تحقیقات دیابت خراسان، وارد این مطالعه شدند. متوسط سن بارداری در اولین ویزیت جهت شروع مراقبتهای دوران بارداری 15.1 هفته بود. تعداد 69 نفر مراقبتهای دوران بارداری را زودتر و قبل از 20 هفته حاملگی و 23 نفر دیر و بعد از 20 هفتگی شروع کرده بودند. به طور کلی از 11 مورد ناهنجاری های مادرزادی در نوزادان این زنان فقط یک مورد آن در گروه با شروع مراقبت زودرس و 10 مورد در گروه با شروع مراقبت دیررس بودند که این تفاوت از نظر آماری معنی دار بود. سن مادران، تعداد حاملگی ها، مدت ابتلا به دیابت و نظم در مراقبتهای دوران بارداری و هم چنین سن بارداری در شروع مراقبتهای بارداری در ارتباط با ایجاد ناهنجاری های مادرزادی معنی دار بود. اما متوسط میزان قند خون و وزن نوزاد در زمان تولد در ارتباط با بروز ناهنجاری های مادرزادی معنی دار نبود.نتیجه گیریکنترل ضعیف قند خون قبل و در طی شروع هفته های اول بارداری باعث ایجاد ناهنجاری های مادرزادی می شود که یک علت عمده در مرگ و میر حوالی تولد است. پس زنان مبتلا به دیابت وابسته به انسولین باید مراقبتهای دوران بارداری را هر چه زودتر شروع و قند خون را در طی حاملگی در محدوده طبیعی نگه دارند.
کلید واژگان: ناهنجاری های مادرزادی، دیابت وابسته به انسولین، مراقبت زودرس دوران بارداری، مراقبت دیررس دوران بارداری، قند خون بالا -
مقدمه
دیابت وابسته به انسولین (IDDM) یا دیابت نوع یک، یک بیماری خود ایمنی مختص به عضو است که در آن سلول های سازنده انسولین تخریب می شوند. علت این بیماری مشخص نیست. عوامل محیطی و ژنتیکی در مستعد کردن فرد به دیابت نقش دارند. بین بروز برخی از آنتی ژن های سیستم سازگار نسجی (HLA) و دیابت ارتباط وجود دارد. گزارشاتی نیز مطرح است که بین بروز IDDM و ویژگی های خطوط پوستی دست (درماتوگلیفیک) به نوعی ارتباط وجود دارد. به هر حال این فرضیه مطرح است که بین آنتی ژن های سیستم سازگار نسجی و خصوصیات درماتوگلیفیک در این بیماران ارتباط وجود داشته باشد و با استفاده از این دو خصوصیت بتوان خطر ابتلا به دیابت را مشخص نمود.
روش کاردر این مطالعه فراوانی برخی از آنتی ژن های HLA (با روش میکرولنفوسیتوتوکسی) و ویژگی های خطوط دستی 30 بیمار مبتلا به IDDM و 30 فرد شاهد که از نظر جنس و خصوصیت جغرافیایی (نژاد) با گروه بیمار مشابه بودند مورد مطالعه قرار گرفتند.
نتایجیافته های این پژوهش نشان داد که درصد فروانی آلل های A2، DR3 و HLA-DQ2 در گروه بیماران در مقایسه با افراد کنترل بیش تر است. همچنین بررسی های خطوط پوستی در دو گروه نشان داد خط شماری ab در زنان و مردان دیابتی نسبت به گروه کنترل کاهش نشان می دهد. براساس منحنی مشخصه عملی گیرنده نقطه مثبت شدن خطوط ab برای دست راست، 34/7 و برای دست چپ، 32/25 به دست آمد.
نتیجه گیریهرچند در این مطالعه ارتباط معنی داری بین دو روش مشاهده نشد اما با توجه به این که ژن های کد کننده آنتی ژن های HLA و ژن های تعیین کننده ویژگی های خطوط دستی مجزا می باشند، تعیین آنتی ژن های HLA و درماتوگلیفیک ابزار مناسبی جهت تعیین خطر نسبی ابتلا به دیابت خواهد بود. درهر صورت این اولین مطالعه ای است که در خصوص ارتباط این دو دسته ژن در تعیین استعداد ابتلا به بیماری انجام می شود. پیشنهاد می شود مطالعات بیش تری درخصوص روشن شدن ارتباط این دو ویژگی (HLA و درماتوگلیفیک) در مستعد کردن فرد به بیماری های خود ایمن صورت گیرد.
کلید واژگان: دیابت وابسته به انسولین، آنتی ژن های سیستم سازگارنسجی، درماتوگلیفیکIntroductionInsulin-dependent diabetes mellitus (IDDM) or type 1 diabetes is an organ-specific autoimmune disease that caused by destruction of insulin-producing beta cells of the pancreas. Etiology of this disease is still unknown. It is seen that genetic and environmental factors play an important role for susceptibility to develop type 1 diabetes. The relationship between HLA associated factors and susceptibility to IDDM disease, was reported by several investigators. Also, some studies show that dermatoglyphics is associated with type 1 diabetes. However, it is maybe there is an association between HLA and dermatoglyphics inpatients'with type 1 diabetes and these characteristics could be applied for diagnosis of disease.
Materials and MethodsIn this study, the prevalence of HLA (with using standard microlymphocytotoxicity method) and dermatoglyphics determined in 30 Iranian patients with IDDM and 30 normal healthy controls with similar ethnic background and the same geographical area.
ResultsA significantly higher frequency of HLA-DQ, A2, DR3 and DQ2 were found in IDDM cases compared to the controls. The results obtain from dermatoglyphics showed that line ab was reduced in male and female type 1 diabetes. The reciever operating chractristics curve showed that the positive point for lines ab in right and left hands were 34.7 and 35.25, respectively.
DiscussionThere is no association between HLA and dermatoglyphics. With considering of genes encoding of HLA separated from genes determining dermatoglyphics, HLA typing and dermatoglyphics seem to be interesting tools for genetic studies related to type 1 diabetes. Further studies are recommended in order to provide more insight into the susceptibility to this disorder.
-
نوجوانی در برگیرنده دوره انتقال از کودکی به بزرگسالی است این مرحله با تغییرات دوران بلوغ آغاز می گردد. علاوه بر تغییرات جسمی، تغییرات شخصیتی فرد در دوره نوجوانی بسیار شدید است. حال اگر این دوره سنی توام با ابتلای نوجوان به یک بیماری مزمن باشد، بسیار بغرنج تر می شود.
کلید واژگان: نوجوانان، دیابت وابسته به انسولین، عزت نفس -
زمینه و هدفدیابت یکی از مهمترین مشکلات بهداشتی جهان و بیماری مزمنی است که مراقبت های مداوم را می طلبد و به همین جهت لازم است تا بیماران فوق تحت آموزش های خود مراقبتی و تغذیه ای قرار گیرند. این مطالعه به منظور بررسی تاثیر آموزش تغذیه بر میزان قند خون و درشت مغذی های دریافتی بیماران دیابتی وابسته به انسولین انجام گرفت.روش کار24 بیمار دیابتی زیر 20 سال از مراجعین به مرکز آموزش درمانی علی اصغر اردبیل در سال 1379 که حاضر به شرکت در کلاس های آموزشی شدند به عنوان نمونه انتخاب و پس از جلب رضایت بیماران یاد آمد خوراک و قندخون آن ها قبل و بعد آموزش کنترل و با استفاده از آزمون تی- زوج ونرم افزار Food Processor و SPSS تجزیه، تحلیل و مقایسه شدند.یافته هابررسی نشان داد که قند خون قبل و بعد از آموزش تغییر کرد ولی نتایج آماری معنی داری وجود نداشت. میزان درشت مغذی های دریافتی (کربوهیدرات- چربی- پروتئین) قبل و بعد از آموزش رابطه معنی دار آماری داشت و پس از آموزش نتایج با مقادیر توصیه ای WHO هم خوانی داشت. میزان HbA1C اکثر بیماران در سطح 12-9 درصد بود، که نشانگر کنترل بیماری در سطح متوسط می باشد و میزان هیپوگلیسمی در مدت مطالعه از 4/2% به 3% کاهش یافت.نتیجه گیریهر چند تغییرات چشم گیری در میزان قند خون مشاهده نشد، ولی میزان HbA1C و درشت مغذی های دریافتی نشانگر تاثیر مثبت آموزش های تغذیه ای در این بیماران بود.
کلید واژگان: آموزش تغذیه، دیابت وابسته به انسولین، HbA1CBackground and ObjectiveDiabetes is one of the most important world health problems and a chronic disease that needs continuous care. Therefore, these kinds of patients should take self- care education. This study is an attempt to investigate the effect of nutritional education on blood sugar level and macronutrients intake in IDDM patients.Methods24 IDDM patients under 20 were selected for educational program on nutrition. The data were collected two times using food questionnaire (24- hour recall) and blood sugar level before and after education was estimated. The data were analyzed by paired t-test, using SPSS and Food Processor.ResultsThere was not statistically significant relationship between blood sugar level before and after education. Also the results showed that there was statistically significant relationship between macronutrients intake before and after education (P=0.35). After education, macronutrients were similar to WHO recommendations. HbA1C level in most of the patients was 9-12% which refers to the moderate control of this diseases and hypoglycemia decreased from 4.2% to 3%.ConclusionsThere were no remarkable changes in blood sugar but the amount of HbA1C and Macro Nutrients showed that education had a positive effect on patients.Keywords: Nutritional education, IDDM, HbA1C -
بررسی مقادیر روی، مس و منگنز موجود در سرم و موی افراد دیابتی وابسته به انسولینسابقه و هدفشواهدی وجود دارد که نشان می دهند در دیابت وابسته به انسولین (IDDM، Insulin dependent diabetes insipidus) متابولیسم عناصر نادر تغییر می کند. هدف از این مطالعه بررسی وضعیت عناصر روی، مس و منگنز در سرم و موی بیماران IDDM بود.مواد و روش هادو گروه مورد مطالعه قرار گرفتند: گروه IDDM که شامل 20 نفر بیمار دیابتی بودند که انسولین مصرف می کردند و گروه کنترل که شامل 20 نفر فرد سالم بودند. افراد هر دو گروه از لحاظ سن و جنس با هم جور بودند. پس از تهیه نمونه از سرم و موی هر دو گروه و آماده نمودن نمونه ها، عناصر مس، روی و منگنز آنها توسط دستگاه اسپکتروفتومتری جذب اتمی اندازه گیری شد.یافته هانتایج نشان می دهد که روی و مس سرم در گروه بیمار به طور معنی داری نسبت به گروه کنترل به ترتیب کاهش (P<0.001) و افزایش (P<0.01) می یابد. تفاوت معنی داری در غلظت منگنز دو گروه مشاهده نشد. مقدار منگنز مو در گروه بیمار نسبت به گروه کنترل افزایش معنی داری نشان داد (P<0.01) ولی روی و مس مو هر دو گروه تفاوت معنی داری را نشان نداد.نتیجه گیریتغییرات عناصر مس و روی ممکن است با توسعه مقاومت به اثر انسولین همراه باشد و می توان تصور کرد که استفاده از عناصر کمیاب به عنوان بخشی از درمان، قادر است بیماری را بهبود بخشد.
کلید واژگان: عناصر کمیاب، روی، مس، منگنز، دیابت وابسته به انسولینStatus of zinc, copper and magnesium in serum and hair of insulin-dependent diabetesIntroduction. There is evidence that trace elemnets metabolism has changed in insulin-dependent diabetes melitus (IDDM). In this study, status of zinc (Zn), copper (Cu) and magnesium (Mn) in serum and hair of IDDM patients was investigated. Materials and Methods. Two groups were studied: Patients with IDDM and healthy control. Zn, Cu, and Mn in serum and hair of these subjects were analyzed by atomic absorption. Results. In comparision with control group, in patiant group Cu of serum was sigmificantly decresed (P
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.